eitaa logo
💙 شیدایی 💙
5 دنبال‌کننده
318 عکس
4 ویدیو
0 فایل
آرشیو مطالب من صفحه اینستگرام من استفاده از مطالب آزاد مطالب مربوط به سقیفه و فاطمیه در کانال دوم @moolaalii مطالب با #شیدایی دلنوشته خودم هستن در صورت استفاده تغییری در اون ایجاد نکنید ممنونم
مشاهده در ایتا
دانلود
. . رباب ..... ابر های سفید یا اوازی حزن آلوده چه فرقی میکنه مهم اینه رباب زنی عاشق بود . . رباب ذهن ما چه شکلیه؟ زنی خسته و رنجور و بی طاقت از شدن فرزند ۶ ماهه؟ همین ؟ تویه روضه برای ما گفتن زنی که بعد از این که شیر به بدنش برگشت از نبود فرزندش بی تا بی کرد و زحمت حضرت زینب رو بیشتر . . اما رباب ..... رباب که بود؟ . سال ۶۱ هجری نه مد بود که مردی برای زنش شعر بخونه و نه کسی این قدر ها بود رباب زنی بود که امام حسین در باره ی او بار ها شعر گفتن شعر هایی که در طول تاریخ کسی نسبتش رو به سید الشهدا تکذیب نکرده . لَعَمْرُک اِنِّنی لَاُحِبُّ دارا تَحُلُّ بها سکینةُ و الربابُ اُحبِّهما وَ اَبْدُلُ جُلَّ حالی وَ لَیْسَ لِلاَئمی فیها عِتابُ . «به جان تو سوگند! من خانه ای را دوست دارم که سکینه و رباب در آن باشند. آنها را دوست دارم و تمامی دارایی ام را به پای آنها می ریزم و هیچ کس نباید در این باره با من سخنی بگوید.» . . رباب هم راه زینب سلام الله علیها بود و کمک زینب . . رَباب بِنت إمرؤالقَیس بن عدی، همسر امام حسین(ع) و مادرسکینه  و علی اصغر (عبد الله رضیع) است. او را زنی عالم و اهل فصاحت ‌ و بلاغت معرفی کرده‌اند. . رباب در واقعه کربلا حضور داشت و همراه اسیران به شام رفت. وفات وی را نیز پس از واقعه عاشورا و از شدت غصه و اندوه ذکر کرده‌اند. . . برای خوشنودی قلب سید الشهدا و فرزند کوچک و بزرگوارشون چند روزی قراره بیشتر از این بانوی عاشق بدونیم . . ❤️
. . نسب رباب : . رباب دختر امرؤالقیس بن عدی اسـت. . پدرش از اعـراب شام و نصرانی بود و در خلافت دومی مسلمان شد. . از مادر رباب نیز با نام هند الهنود دختر ربـیع بـن مسعود بن مصاد بن حصن بن کعب یاد شده است . . ربـاب، بنت امرؤالقیس بن عدی بن جابر بن کعب بن علی بن برة بـن ثـعلبه بن عمران بن الحاف بـن قـضاعة. . در زمان خلافت دومی مردی نزد او آمد و خـواست مسلمان شود. . عمر نـام او را پرسـید و او گفت: من مسیحی هستم و نـامم امـرؤالقیس کلبی است. . عمر او را شناخت و علّت اسلام آوردنش را پرسید. امرؤالقیس گفت: . آمده ام به اسـلام مـشرف شوم و آداب آن بیاموزم. بعد از این کـلام بـود کـه مسلمان شد و حـکومت مـسلمانان «قضاعه» که در شام بـودند بـه او داده شد. . مادر رباب، هند الهنود، . . دختر ربیع بن مسعود بن مصاد بن حصن بـن کـعب است. مادر هندالهنود میسون دختر عـَمرو بـن ثعلبة بـن حـصین بـن ضمضم است و مادر مـیسون . دختر اَوس بن حارثة بن لام طائی است . . خانوادۀ حضرت رباب(ع) از اشراف و بـزرگان عـرب بـوده و در نـزد امـام مقام و منزلتی شـایسته داشـته اند. در بعضی نقل ها، . . شواهد تاریخی، . گواهی روشن بر این است کـه حضرت رباب، بانویی فرهیخته، عالمه و فاضله بوده که در نزد حضرت سـیدالشهدا(ع) جـایگاهی والا داشـته است. . تمامی تقل ها اوروا زیبا ترین بـافضیلت ترین، و بهترین زنان ان وقت عنوان کردن . . رباب دو فرزند از امام حسین(ع) داشت، . یکی سکینه و دیگری عبداللّه . . عبداللّه در روز عاشورا در حالی که کودکی بیش نبود، در جلوی چشم پدر و مادرش به شهادت رسید. . سکینه نیز، بعدها در شمار زنان بزرگ عالم اسلام درآمده، . بویژه در ادب، شخصیت شناخته شده ای یافت.
. . ازدواج با حسین بن علی(ع) . . ابن عساکر در کتاب تاریخ مدینة دمشق، ماجرای ازدواج امام بـا ایـشان را بدین صورت نقل کرده است: . در زمان عمر، امرءِ القیس به مسجد آمد و اسلام آورد. وقتی از مجلس به سمت منزل خود بیرون رفت . . امام علی(ع) نیز با حسنین از مسجد بیرون شد. بـه او فـرمود: . من علی بن ابی طالب پسرعموی پیامبرم(ص) و این دو فرزندان من اند. می خواهیم با تو پیوند خویشاوندی برقرار کنیم. . او هم دخترش محیاه را به حضرت علی(ع) تزویج نمود؛ . . دخترش سلمی را به امام حـسن . . و رباب(ع) به امام حسین(ع) تزویج کرد. . . از ماجرای ازدواج می توان فهمید که اسلام آوردن امـرء القـیس از روی شـناخت و بینش واقعی بوده که بـا یـک پیـشنهاد از سوی امام علی(ع)، . . سه دختر خود را به این خانواده داد. . . درباره رباب(ع) نیز نقل شده است که از زنان نام دار، فاضل و وفادار عـصر خـود بـود . . بنابراین در همان سال 14 یا 16 هجری - که تـاریخ اسـلام آوردن امرؤالقیس است . . رباب(ع) به ازدواج حضرت سیدالشهداء(ع) درآمد؛ چنان که مشهور بین مورخان نیز همین است. . . ایشان نخستین زنی اسـت کـه بـه حباله نکاح حضرت سیدالشهداء(ع) درآمده است . . شیخ مـفید در ذکر اولاد امام حسین(ع)، رباب را جزو همسران امام می شمارد . . بنابر نقلی، امرؤالقیس سه فرزند خود را از فرط علاقه و ارادت بـه حـضرت علی(ع) به عقد ازدواج امیرالمؤمنین، امام حسن و امام حسین(ع) درآورد . . پ.ن: ازدواج های ائمه و جزییاتش هر کدوم دلیلی داشتن که بیانش در اینجا نمیگنجه . . ‌
. . حضرت _رباب . . رباب دو فرزند از امام حسين(ع) داشت، . يکي سکينه و ديگري عبدالله بن حسين معروف به علي اصغر(ع). . صفا و محبّت متقابل رباب و حسين(ع) فوق‏ العاده زياد بود . و هيچ يک فراق يکديگر را تحمّل نمي‏کردند. . . امام حسين(ع) در اشعاري که به وي منسوب است مي‏فرمايد . . « من منزل و مأوايي را دوست دارم که رباب و سکينه در آن باشند و در فراق آنان شب چنان طولاني گردد که مثل اينکه ديگر شب‏ها نيز به آن پيوسته است. من حاضرم همه اموال خود را در راه دوستي رباب و سکينه‏ام خرج کنم، در اين‏باره از هيچ سخني ابا ندارم!» . . امام حسين(ع) سکينه و مادرش رباب را دوست مي داشت . اين دوستي به دليل بزرگواري رباب بود. چنان که از هشام کلبي، مورخ مشهور نقل شده که . « من خيار النساء و افضلهنَّ» رباب از بهترين زنان و از برترين آنها بود. . . در واقعه کربلا تنها زني که از همسران امام حسين(ع) با او همراه بود، رباب بود؛ . زيرا شهربانو در زمان ولادت امام سجاد(ع) از دنیا رفته بود و به نظر می رسد که ليلي نيز در اين تاريخ وفات کرده بود و از ديگر بانوان نيز در کربلا اثري ديده نشده است . . از اخبار محدودی که در زمینه روابط امام حسین(ع) و همسرش رباب به دستمان رسیده، . چنین برمی آید که روابط آن دو بسیار صمیمی بوده است، آن قدر که هم امام(ع) و هم رباب از اظهار این روابط صمیمی میانِ خود، خودداری نمی کرده اند، . . همان گونه که پیامبر(ص) نیز از نشان دادن صمیمیتی که نسبت به برخی از همسران خود داشت، خودداری نمی کرد . . شعر دیگری نیز از امام حسین(ع) در باره رباب نقل شده است: اُحبُّ لِحُبِّهَآ جمیعا وَ نَثْلَةَ کُلَّها و بَنیِ الرُّباب وَ اخْوالاً لَهَا مِن آلِ لامَ اُحِبُّهُم وَ طَرَّبَنی جنابُ . . «من به خاطر دوستی او زید، نثل و تمام «بنور رباب» را دوست دارم. و همچنین داییهای او را از خاندان [بنی] لام، همه را دوست دارم و «جناب» را که مرا به طرب آورده است». . . گویا اینها افراد وابسته به رباب هستند که از آنان یاد شده است. . . ❤️
. . نقل شده، رباب(ع) در کربلا حضور داشـت و هـمراه اسـیران به شام رفت. . او در کربلا همراه حسین(ع) بود و هنگامی که حسین کشته شـد، بـسیار بـی تابی می کرد . . دوری از لذایذ دنیوی نیز بخشی دیگر از اموری اسـت که در سیره حضرت رباب(ع) به چشم می خورد . وقتی حرمله را به نـزد مـختار بـردند، مختار از او پرسید: ای ملعون! هیچ وقت در کربلا دلت به حال امام حسین(ع) نسوخت؟ . گـفت: آری! . پس از شـهادت علی اصغر، هنگامی که حسین به خیمه ها برگشت، طفل کشتۀ خود را زیر عبا گرفته بود. . در این وقـت دیـدم کـه زنی مجلله چادر به سر و نقاب به صورت بیرون خیمه ها ایستاده، . گـویا مـادر آن طفل شیرخوار بود. . همین که چشم حسین به مادر او افتاد، برگشت و چند دقیقه ای تـأمل کـرد؛ . سـپس به سوی خیمه آمد، باز خجالت کشید و برگشت . و این حرکت را سه بار ادامه داد. . مختار گـفت: آخـر چه شد؟ گفت: بالأخره حسین از مرکب به زیر آمد و گودالی کند و طفل را در آن دفن کـرد. . در شب یازدهم محرم، حضرت زینب(ع) شام غریبانی داشـت؛ . از یـک سـو برادران و فرزندان و خاندان خود را می دید که با پیکرهای آغشته به خون بر روی زمین گرم کـربلا افـتاده اند و از سوی دیگر، . شاهد صدای ضجه و شیون کودکان و زنان داغ دار بود که هـمگی در غـم از دسـت دادن عزیزانشان مویه سر داده بودند. . از سویی دیگر نیز به خیمۀ نیم سوختۀ امام سجاد(ع) می نگریست کـه حـضرت بـا تنی تب دار در درون آن افتاده بود . . سکینه سراغ پدر را می گرفت؛ رباب(ع) به فکر اصغر خـود در خـیمه ای نیم سوخته لالایی می خواند، . . امّا کوفیان حتی گهوارۀ خالی علی اصغر را نیز برای رباب نگذاشته بودند و آن را بـه غـارت برده بودند . در شب یازدهم، کودکان امام حسین(ع) همگی در درون خیمه ای نیم سوخته جـمع شـده و به یاد طفل شش ماهۀ رباب بودند . . رقـیه بـه یـاد برادر نازنینش اشک می ریخت. او به یاد خـنده های شـیرین علی اصغر(ع) می افتاد و از دل، شیون و زاری می کرد . زینب(ع) با شتاب از خیمه بیرون دوید . دید رباب گـریه مـی کند و اشک می ریزد. زینب(ع) خطاب به رباب(ع) . فرمود: ای بانو! ما بـاید بـه خاطر کودکان و بچه ها آرامش خـود را حـفظ کنیم. . رباب(ع) عرض کرد: امروز عصر به ما آب دادند. سینۀ من پر از شیر شـده، امـّا علی اصغر تشنه لب کجاست کـه از ایـن شـیر بیاشامد؟ . .
. . دو مرثیه از رباب در دسترس، قرار دارد که هر دو دارای معانی بسیار زیبا بوده . و خلوص و ارادت رباب را نسبت به آن حضرت(ع) نشاشن می دهد: . اِنَّ الّذی کانَ نورا یُستَضضاءُ به بِکربلا قتیلُ جزاکَ غَیْرُ مدفونِ جَنَبِتَ خُسرانَ الموازین قد کنتَ لی حَبلاً صَعبا اَلُوذُبه و کنت تَصْحَبنا بالرَحم و الدین مَن لِلْیَتامی وَ مَنْ للسائلین و مَنْ یُغنی و یاوی اِلیْه کُلُّ مِسْکِینِ وَ للّه ِ لاَابتَغی بَیْنَ الرّملِ و الطین . . «آن پرتوی که دیگران از درخشش آن بهره می بردند، در کربلا کشته شده و غیر مدفون رها شده است. ای فرزند پیامبر(ص)! . خدا از طرف ما تو را پاداش نیکو داده و در وقت «میزان» تو را از هر زیانی به دور دارد. . تو آن چنان کوه محکمی بودی که من بدان پناه می بردم و تو با رحمت و از سر دینداری با ما همنشینی داشتی. . . دیگر چه کسی برای یتیمان و فقیران، مانده؟ . و چه کسی است که مسکینان به او پناه برده و او بی نیازشان سازد؟ . . به خدا قسم! دیگر سایه ای بعد از تو بر سرم نخواهم پذیرفت تا در میان خاک، پنهان شوم. . . ............. . . رباب در بیت سوم، ارتباط عمیق خود را با امام حسین(ع) تصویر می کند . امام چون کوهی است که پناهگاه آرام بخش رباب بوده و آن حضرت نیز با کمال ملاطفت و از سر دینداری و عشق با وی برخورد داشته است . . رباب در بیت آخر، عزم راسخ خود را در عدم ازدواج با دیگری تا پایان عمر بیان می کند. . . شخصیت والای رباب، باعث شد تا عده ای از اشراف قریش، پس از شهادت امام، از وی خواستگاری کنند، . . امام به نوشته مورخان نپذیرت و گفت: . من پس از آنکه رسول خدا پدرشوهرم بوده، شخص دیگری را به عنوان پدرشوهر نمی پذیرم. . . شعر دیگری از رباب در مرثیه اباعبداللّه (ع) روایت شده است. . رباب، زمانی که در محفل ابن زیاد، سر امام حسین(ع) را در دامن نهاده، بر آن بوسه می زد، چنین سرود: . وا حُسینَا فَلا نسیتُ حسینا اقصَدَتْهُ اُسِنَةُ الاعداء غادَروُهُ بِکربلاء صریعا لا سقی اللّه ُ جانبی کربلاء . . «من هرگز حسین را فراموش نخواهم کرد، حسینی که نیزه های دشمن او را هدف قرار دادند. او را در حالی که در کربلا افتاده بود، کشتند؛ . . خداوند سرزمین کربلا را سیراب نکند. . روشن است که چنین شعری، در محفل زیاد، کمال مظلومیت امام حسین(ع) را آشکار نموده، خاطره سخت شهادت را زنده کرده است. . .
. . به نقل از سبط ابن جوزی و همان گونه که از «ابن اثیر» نقل شده، . اشراف قریش و نیز یزید، خواستار رباب بودند اما شدت علاقه رباب به اباعبداللّه سبب شد که نه تنها خواسته آنان را رد کند، . بلکه از فرط غصه و گریه، بیش از یک سال زنده نماند، . او در این یک سال حتی زیر سایه ننشست. . ابن اثیر تصریح کرده که همین امر، باعث رحلت او گردید. . بر اساس برخی از نقلها، رباب یک سال نزد قبر امام حسین(ع) باقی مانده و بعد از آن به مدینه رفت. . . ابن کثیر با نقل این مطلب، شعری را نیز از زبان او آورده است: . . اِلی الحول ثمَ اَسْمُ السلامَ علیکما وَ مَنْ یَبْکِ حَوْلاً کَامِلاً فَقَد اعْتَذَر . . «تا یک سال، پس از آن بر شما درود می فرستم و [وداع می کنم] کسی که یک سال کامل بگرید پس از آن معذور است.» . . این شعر ممکن است پس از یک سال گریه در مدینه سروده شده باشد، . اما اقامت یکساله رباب بر سر قبر امام، نباید درست باشد، . بویژه که سپاه ابن زیاد، تمام اسرار را با اجبار به کوفه و پس از آن به شام فرستادند، . بعضی از مورخان، تصریح کرده آند که رباب به شام رفته است. . اگر آنها به کربلا بازگشته باشند، می توان پذیرفت که او پس از بازگشت، . . مدتی بر سر قبر آن حضرت، باقی مانده است، اما این امر نیز چندان ثابت شده نیست، . . و گزارشی که در آن، سفر رباب به شام ذکر شده است رفتن او را پس از آن به مدینه یادآور شده است. . ابن اثیر با نقل این مطلب، این نظر را که رباب یک سال بر سر قبر امام مانده و بعد از آن به مدینه آمده، بر اثر غم و غصه در گذشته، نقل کرده است. . بر اساس اخباری که بیان شد، می توان شدت علاقه و پیوند میان امام حسین(ع) و رباب را به دست آورد؛ . پیوندی که امام، آشکارا آن را بیان کرد . و رباب نیز با شعر و عمل خود، آن را به اثبات رسانده است. . .
= دلایل نبودن با حسین (ع) = داستان نرجس خاتون = برداشت های ما = پست های دلنوشته =داستان زنان اسلام = داستان حضرت ام البنین = قلب در قرآن =آیات نور =دردسر های مجازی = دلنوشته های خودم . در صورت استفاده تغییری در اون ایجاد نکنید =داستان حضرت رباب = فاطمه بنت اسد = امام موسی صدر = امام خمینی = نا شناخته ها = خطبه فدک = شیخ فضل الله نوری
= دلایل نبودن با حسین (ع) = داستان نرجس خاتون = برداشت های ما = پست های دلنوشته =داستان زنان اسلام = داستان حضرت ام البنین = قلب در قرآن =آیات نور =دردسر های مجازی = دلنوشته های خودم . در صورت استفاده تغییری در اون ایجاد نکنید =داستان حضرت رباب = فاطمه بنت اسد = امام موسی صدر = امام خمینی = نا شناخته ها = خطبه فدک = شیخ فضل الله نوری #