#امام_سجاد_علیه_السلام
برایت فرشهای پیش پا افتاده نا چیزند
تو با این منزلت باید که سجاده نشین باشی
تو و عشق تو و پیشانی ساییده از سجده
فقط شایسته ات این است:زین العابدین باشی
#سیده_تکتم_حسینی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
#اعیاد_شعبانیه
#مدح
#ترکیب_بند
سلام! ای سلام خدا بر سلامت!
درود! ای کلام الهی، کلامت!
تو هم سجده؛ هم سیدالساجدینی
که قلب حسین است بیتالحرامت...
سلام خدا بر سجود و رکوعت
درود خدا بر قعود و قیامت
حجر بر در خانهات قطعه سنگی
مقام آورد سر به پای مقامت
تو حَجّی، صلاتی، زکاتی، جهادی
تو ممدوح با نامِ زین العبادی
تو در تیرگیها سراجالمنیری
تو همچون پیمبر، بشر را بشیری
سماوات و عرشاند در اختیارت
تو آزادۀ عالمی، کی اسیری؟
تو در کنج ویرانهها هم بهشتی
تو در زیر زنجیرها هم امیری
به پای تو سر کرد خم «سربلندی»
تو تنها به نزدِ خدا سر به زیری
یمِ هشت بحری و دُرِّ سه دریا
ولی خداوند حیّ قدیری
تو «قدر» و «تبارک» تو «فرقان» و «نوری»
تو عیسی، تو گردون، تو موسی، تو طوری...
تو زمزم، تو مروه، تو سعی و صفایی
تو فرزند کعبه، تو رکن و منایی
تو قرآن، تو احمد، تو حیدر، تو زهرا
تو در حُسن، آیینۀ مجتبایی
امامی و پیغمبری از تو زیبد
که تنها پیامآورِ کربلایی
کلامت بوَد وحیِ صاعد چه گویم
تو از پای تا سر کلامِ خدایی
دعا بر دهان و لبت بوسه آرد
همانا همانا تو روح دعایی
چه بهتر که «میثم» ثنای تو گوید
برای تو خواند، برای تو گوید
#غلامرضا_سازگار
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
#اعیاد_شعبانیه
#مدح
#مثنوی
بستهست همه پنجرهها رو به نگاهم
چندیست که گمگشتۀ در نیمۀ راهم
حس میکنم آیینۀ من تیره و تار است
بر روی مفاتیح دلم گرد و غبار است
از بس که مناجات سحر را نسرودم
سجادۀ بارانی خود را نگشودم
پای سخن عشق دلم را ننشاندم
یعنی چه سحرها که ابوحمزه نخواندم
ای کاش کمی کم کنم این فاصلهها را
با خمسهعشر طی کنم این مرحلهها را
بر آن شدهام تا که صدایت کنم امشب
تا با غزلی عرض ارادت کنم امشب
ای زینت تسبیح و دعا زمزمههایت
در حیرتم آخر بنویسم چه برایت؟
اعجاز کلام تو مزامیر صحیفهست
جوشیده زبور از دل قرآن به دعایت
در پردۀ عشاق تو یک گوشه نشستهست
صد حنجره داوود در آغوش صدایت
از بس که ملک دور و برت پر زده گشتهست
«پیراهن افلاک پر از عطر عبایت»
تنها نه فقط آینه در وصف تو حیران
باشد حجرالاسود، الکن به ثنایت
من کمتر از آنم که به پای تو بیفتم
عالم شده سجاده و افتاده به پایت
#سید_حمیدرضا_برقعی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
#اعیاد_شعبانیه
#مدح
#غزل
آرزوی کوهها یک سجدۀ طولانیاش
آرزوی آسمان یک بوسه بر پیشانیاش
دستهایش شاخهٔ طوباست مشغول دعاست
ماه و خورشید و فلک در سایهٔ نورانیاش...
میوزد از منبرش فریادهای «یاحسین»
شامها ویرانهٔ هر خطبهٔ طوفانیاش
در کلامش ضربت شمشیر حقّ حیدر است
عبدوَدها کشته، از شور حماسیخوانیاش
اوست فرزند منا و مکه، فرزند صفا
چشمهها میجوشد از هر واژهٔ قرآنیاش
#اعظم_سعادتمند
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
مادرت اهل همین خطه ی ایران بوده
نسبت ما و شما نسبت خویشاوندیست
#علی_علی_بیگی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
سجده بیاورید به شکرانه عاشقان
امشب خدا دوباره "علی" آفریده است
#مهدی_نظری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
#اعیاد_شعبانیه
#غزل
روز ازل وقتی که صیاد آفریدند
ما را میان دام، آزاد آفریدند
ما خانههای در مسیرِ سیلِ اشکیم
ویرانه را در «گریهآباد» آفریدند
تا اینکه نامت در سرِ عالم بپیچد
در حنجرِ خاموشِمان داد آفریدند
از تو یکی؛ آن هم فقط محضِ نمونه
از ما گرفتاران به تعداد آفریدند
خیلِ ملک بینقصیات را درک کردند
وقتی که ما را غرقِ ایراد آفریدند
تو «آیههای سجدهداری»؛ سجده داری
ما را در این سجاده «سجّاد» آفریدند
از روی سرمشقِ لبِ غرقِ سکوتت
در حنجرِ مظلوم، فریاد آفریدند
میرقصد آخر پرچمی بر گنبد تو
اصلا سرِ این داستان باد آفریدند
#رضا_قاسمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
#مدح
#اعیاد_شعبانیه
#قصیده
کیستم من؟پیشوای چارم اهل یقینـم
سیّـدسجّاد، بـاب الله، زین العابدینم
قطب عرفان، روح ایمان، جان قرآن، رکن دینم
هل اتی و کوثر و فرقان و نور و یا و سینم
چون نبی مشکلگشایم، چون علی حبل المتینم
من علی بن حسین بن امیرالمۆمنینم
نیتم، تکبیر و حمدم، کعبهام، حجرم، مقامم
زمزمم، سعیم، صفایم، مروهام، رکنم، مقامم
هم قنوتم هم سجودم هم تشهد هم سلامم
هم جهادم هم زکاتم هم صلاتم هم صیامم
هم حیاتم هم نجاتم هم امانم هم امینم
من علی بن حسین بن امیرالمۆمنینم
رکن میبالد که دست من نمـاید استلامش کعبه مینازد که من از سوی حق باشم امامش
هرکه ما را دوست دارد از خدا بـادا سلامش
هرکه با ما بـود دشمن تـا ابد لعن مدامش
من قسیم جنت و دوزخ بـه روز واپسینم
من علی بن حسین بن امیرالمۆمنینم
آسمانی هـا همه محـو مناجـات شب من
نور خیزد از کلام و، وحی جوشد از لب من
آسمان پیچد به خود در شعله تاب و تب من
ذات حق لبیکگـو با ذکر یارب یارب من
گشته محـراب دعـا آغوش رب العالمینم
من علی بن حسین بن امیرالمۆمنینم
من به شهر شام، روز شامیان را شام کردم
در غل و زنجیـر دشمن یاری اسلام کردم
فتــح ثــارالله را در سلسله اعـلام کـردم
آل سفیان را بسی رسوای خاص و عام کردم
بـا بیــان دلنشیـن و بـا کـلام آتشینـم
من علی بن حسین بن امیرالمۆمنینم
جسم بابم گشت پـامال سواران، صبر کردم
پیکـرم از بام هـا شد سنگ باران، صبر کردم
سینه ام آتش گرفت از داغ یاران، صبر کردم
خورد سیلی بر عذار گلعـذاران، صبر کردم
با وجود آن که بودی دست حق در آستینم
من علی بن حسین بن امیرالمـۆمنینم
من که خود اصل دعا روح دعا قلب دعایم
شامیـان بی حیـا دادنـد دشنـام از جفایم
حلقه های سلسله خون گریه کردند از برایم
سختتر بود از زمیـن کربـلا شـام بلایم
ریختند از بام، خاکستر بـه فـرق نازنینم
من علی بن حسین بن امیرالمۆمنینم
ظلم و بیداد و ستم از دشمنان پیوسته دیدم
ده عزیـز خویش را در ریسمـانی بسته دیدم
چشمِ گریان، صورت خونین، سر بشکسته دیدم
شامیـان را بهـر استقبـال، دستهدسته دیدم
حمله با تیغ زبـان کردند بـر قلب حزینم
من علی بن حسین بن امیرالمۆمنینم
عمه ها منزل به منزل چشمشان در اشک ریزی
متحـد گشتنـد اهـل شام بـا قرآن ستیـزی
وای بر احوال آن کو خوار شد بعد از عزیزی
سرخ رویی خواهرم را خواست از بهر کنیزی
گشت از غیرت عرق جاری به صورت از جبینم
من علی بنحسین بن امیرالمۆمنینم
من که خورشید جمالم، شـد غبار غم نقابم
بـا سـر پـاک پـدر بردنـد در بــزم شـرابم
پیش چشمم چوب می زد خصم بر لب های بابم
خارجـی کردنـد در اوج مسلمانـی خطابم
گرچه دانستند نـور چشم ختم المرسلینم
من علی بن حسین بن امیرالمۆمنینم
#استاد_غلامرضا_سازگار
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
هر شب از گردون زِ شوقِ سجدهٔ خاک درش
قدسیان ریزند چون برگِ خزان از شاخسار
#صائب_تبریزی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
قـــيــٰامـت قــــٰامــت و قــٰامـــت قــيــٰامــت
قــيــٰامــت مــــيــكــنـد آن قــــد و قــٰامــت
مـــــؤذن گَـــــر بــــبــيــنــد قــــٰامـــتــت را
بــه قَدْ قــٰامَـــتْ بـــمــٰانـــد تــٰا قــيــٰامــت
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
#اعیاد_شعبانیه
#مدح
#مسمط
ماییم مست جام تو یا زین العابدين
خانه خراب نام تو یا زين العابدين
هستیم مرغ بام تو یا زين العابدين
مست علی الدوام تو یا زين العابدين
پس می دهم سلام تو یا زین العابدین
دردم همینکه باتو دوا میشود بس است
ذکرم همینکه نام شما میشود بس است
لطف تو دستگیر گدا می شود بس است
وقتیکه مستجاب دعا می شود بس است
با رحمت مدام تو یا زین العبادین
با خاک تیره جز تو چه کس کرد زرگری؟
آب دهان کیست چنین کیمیا گری
آورده ام برات اگر دیده تری
فهمیده ام شکسته دلی خوب می خری
به به به این مرام تو یا زین العابدین
نزدیک شمس مثل عطارد شدیم ما
سنگیم و از دعات زمرد شدیم ما
کردی نگاه و مرد تهجد شدیم ما
فطرس که نه کنار تو هدهد شدیم ما
با اشتیاق دام تو یا زین العابدین
مهر غلامی پدرت بر جبین ماست
حب الحسین روز قیامت نگین ماست
شهبانوی مجلله شورآفرین ماست
نامش شرافت همه سرزمین ماست
ایران فدای مام تو یا زین العابدین
گرچه اسیر شد امة الله شد فقط
روشن ترین ستاره پس از ماه شد فقط
آواره حسین دراین راه شد فقط
مهریه اش بهشت روی شاه شد فقط
دلبست بر امام تو یا زین العابدین
نخل بهشت از رطبت بوسه ميگرفت
جبریل از نماز شبت بوسه ميگرفت
سجاده نیز از لقبت بوسه ميگرفت
آنقدر حسین از دولبت بوسه ميگرفت
جانم به این مقام تو یا زین العابدین
نزدیک ذات، جای سجودت مشخص است
بالای ساق عرش عمودت مشخص است
یکپارچه علیست وجودت ، مشخص است
زهرا در این قیام و قعودت مشخص است
حق کرده احترام تو یا زین العابدین
ذکر عروج حلقه رندان صحیفه ات
شد روشنایی شب ایمان صحیفه ات
نهج البلاغه ایست فروزان صحیفه ات
شد آیه آیه خواهر قرآن صحیفه ات
دارد شکر کلام تو یا زین العابدین
کیسه به دوش شب به شب مهربان شهر
آه ای یتیم دوست خرما و نان شهر
آقای دوستان خدا ای امان شهر
ابری شده است بار دگر آسمان شهر
با سجده غلام تو یا زین العابدین
مشتاق بوسه بر رخ ماه تو زینب است
ازاین به بعد پشت و پناه تو زینب است
از کوفه تا به شام گواه تو زینب است
وقتی علم به دوش سپاه تو زینب است
شد استوار گام تو یا زین العابدین
کشتی عشق را تو به ساحل رسانده ای
با دستهای بسته اگر خطبه خوانده ای
ابن زیاد را سرجايش نشانده ای
کاخ یزید را تو به خاری کشانده ای
احسنت بر قیام تو یا زین العابدین
آویز دست مادر من نذر مرقدت
دو گوشوار دختر من نذر مرقدت
فرشی که هست در بر من نذر مرقدت
چیزی نداشتم سر من نذر مرقدت
قبر بدون بام تو یا زین العابدین
شاید دوباره صحن و سرایی درست شد
بین مدینه نیز بنایی درست شد
یک گنبد امام رضایی درست شد
آخر ضریح های طلایی درست شد
آنجا به احترام تو یا زین العابدین
با ما ز دردهای شب قافله بگو
از زخم گردن و اثر سلسله بگو
از خار و پا و سوختن و آبله بگو
از طرز خنده های بد حرمله بگو
دور و بر خیام تو یا زین العابدین
با تو حدیث کرببلا ترجمة شد و
دانه به دانهء شهدا ترجمه شد و
با یک حصیر مرثیه ها ترجمه شد و
جسم مرمل بدما ترجمه شد و
با اشک صبح و شام تو یا زین العابدین.
#محمد_جواد_پرچمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
تو عجم زاده ای تو فامیلی
پس حرم سازی ات به گردن ماست
#علی_اکبر_لطیفیان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
#حضرت_شهربانو
#دوبیتی
ای مام علی بن حسین بن علی
آرام علی بن حسین بن علی
از برکت تو شدند اهل ایران
اقوام علی بن حسین بن علی
#عبدالحسین_میرزایی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
ببین که میبَرد امشب
تبسمهای زیبایش
دلِ مادربزرگش را
دلِ اولادِ سلمان را...
#حسن_لطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
#ولادت
#اعیاد_شعبانیه
#مسمط_مخمس
من اسیرم؛ ولیکن آزادم
من خرابم؛ اگرچه آبادم
در سکوتم قرینِ فریادم
باورم کن که جمع اضدادم
رو به راهم در اوج در به دری
جان به قربانِ استقامت تو
من اسیرم؛ اسیر عزّت تو
هم اسیرِ هزار رکعت تو
شدهام من، خراب محنت تو
نکند درکِ غربتت، بشری
با ابوحمزهی تو بیدارم
غرق الفاظ توست افکارم
هرچه دارم من از دعا دارم
به تو من تا ابد بدهکارم
بر سرِ خوانِ نالهی سحری
سجدههایت نموده ذوالثَّفِنات
اشک گردیده از سرشکت مات
میدمد از لبِ تو رمز نجات
میطراود ز مَقدَم تو حیات
میشود تا خودت مرا ببری؟
تو چه اُمّ حنیفهای داری
خواهران عفیفهای داری
چه کتاب و صحیفهای داری
آیههای شریفهای داری
چه قَدَر دلبری، ز هر نظری
تشنهام؛ تشنهی تفقّد تو
بندهام؛ بندهی تعبّد تو
کاش باشم همیشه هُدهُد تو
روز فرخندهی تولّد تو
بده این بنده را تو بال و پری
پسر زمزم و صفا! سجّاد!
پسر مکّه و منا! سجّاد!
پسر دخت مصطفی! سجّاد!
ای سراپات مرتضی! سجّاد!
یا علی! تو حسین را ثمری
به فدای اِذا تَنَفَّسِ تو
به فدای وجود اقدس تو
انبیایند جمله در پس تو
در برِ محضر مقدّس تو
"ما اَنا سیّدی و ما خَطَری"*
* من که هستم و چه ارزشی دارم؟! (دعای ابوحمزه ثمالی)
#محمد_علی_نوری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
سر کردهی عُباد جهان،سیدِ سجاد
سر خیلِ محبان خدا،سرور اَمجاد
در ذاتِ شریفش که به او منتسب ایجاد
حیران همه اقطاب و پریشان همه اوتاد
والا حسبی کآمده ز آباء و ز اجداد
بر چِهْرِ مَهان زیور و بر فرقِ شهان تاج
#میرزا_یحیی_مدرس_اصفهانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_شیعه
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
#ولادت
#اعیاد_شعبانیه
#مدح
#غزل
سجاد! ای به گوشِ ملائك، دعای تو
شب، خوشهچين خلوت تو با خدای تو
ای چشم آسمان و زمين مانده خيرهوار
بر شور و جذبههای تو در سجدههای تو
ای ديدن قتال غم انگيز كربلا
حُزنِ هميشه ساخته از ماجرای تو
يك روز بود واقعه ی كربلا، بلی
يك عمر وقفه داشت ولی كربلای تو
اي وارثِ پيمبر و حيدر كه اختران
برآفتاب فخر كنند از ولای تو
محراب را به وقت مناجات تو ، همه
افتاده لرزهها به تن از های های تو
اي يك نيای تو به نَسَب، مفخر عرب
وی محور عجم به حَسَب يك نيای تو
ای زينت تمامی پرهيزيان به زهد
وی زيور تمام دعاها، دعای تو
در مدح تو، ترانۀ توحيد سردهد
هرچند نيست زمزمۀ من، سزای تو
#حسین_منزوی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
یا كریمیم و سرِ جادهیِ تو شیعه شدیم
ما كنارِ پرِ سجادهیِ تو شیعه شدیم
#حسن_لطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
#شرح_حالی_از_ابوحمزه_ثمالی
نشستم یه گوشه با حال خراب
شدم نی که از غم حکایت کنم
گلومو گرفته یه بغض غریب
میخوام قصه ای رو روایت کنم
ابوحمزه میگه که وارد شدم
توی خونه ی سیدالساجدین
دیدم آسمون چشاش ابریه
بازم خیسه سجاده روی زمین
تحمل نکردم به حرف اومدم
با یه حالی گفتم که جونم فدات
چهل ساله که حال و روزت اینه
چقد گریه آخه فدای چشات
شده زخم پلکات بمیرم برات
چقد گریه آخه گل فاطمه
شهادت که ارث تبار شماست
شهادت که ارث بنی هاشمه
مگه حمزه کشته نشد تو احد
مگه سجده گاهِ علی خون نشد
نیفتاد زهرا مگه پشت در
مگه مجتبی تیر بارون نشد
رسید اینجا تا حرف دیدم امام
هنوزم دلش انگاری کربلاست
صدا زد ابوحمزه رحمت به تو
شهادت همیشه تو تقدیر ماست
ولی میدونی تا که یادم میاد
میگم کاش عمرم به فردا نبود
شهادت آره ارث ما طایفه ست
اسارت ولی ارث ماها نبود
نبودی ندیدی که تو کربلا
چطور خواهرام میدویدن رو خار
فرار کردن از خیمه ها عمه هام
بیا و دیگه رو دلم دس نذار
#میلاد_حسنی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
#اعیاد_شعبانیه
#مدح
#مربع_ترکیب
نزد کریمانِ دوعالم خوشه چینم
پای بساط اهل بیت از راغبینم
بر پنجم شعبان گره خورده است دینم
مدیون خیر و لطف زین العابدینم
از برکتش شد خانه ی مولایمان شاد
آمد علیِ دوم ارباب، سجاد
آمد به ما آموخت طرز بندگی را
پای مناجات و دعا، پایندگی را
آورد با خود راه و رسم زندگی را
آموخت با رفتار خود بخشندگی را
ایثار و بخشش در وجودش منجلی بود
کیسه به دوش نیمه شب، مثل علی بود
گَرد فراموشی ازین آیین زدوده
دین را دوباره با دعا احیا نموده
ابواب رحمت را سوی مردم گشوده
در هر مناجاتش، گریز روضه بوده
با سجده هایش خلق را دلگرم می کرد
سنگ دل هر غافلی را نرم می کرد
تابید نورش، بازتابش شد صحیفه
خیر کثیرِ آفتابش شد صحیفه
پیغمبری کرد و کتابش شد صحیفه
ارکان ناب انقلابش شد صحیفه
دل های ما را با مناجاتش تکان داد
راه خدا را با ابوحمزه نشان داد
از سجده هایش روح ایمان، جان گرفته
با گریه هایش دین، سر و سامان گرفته
از یک دعای نوکرش، باران گرفته
با مادر او آبرو ایران گرفته
لطفی ندارد روزی ام بی شهربانو
دست من و احسانِ بی بی شهربانو
کار جهادی کرد و دین را تقویت کرد
خیلی غلام، آقا خرید و تربیت کرد
نسبت به داغ کربلا با معرفت کرد
با روضه هر جامانده را خوش عاقبت کرد
خیره به ظرف آب می شد، تشنه می ماند
از کام بابایش همیشه روضه می خواند
با روضه اش تا سال های سال، می سوخت
یاد لباس خونی و پامال، می سوخت
یاد تن بی سر، ته گودال، می سوخت
یک عمر یاد غارت اطفال، می سوخت
با گریه اش تبلیغ کرد و کم نیاورد
با گریه اش ما نوکران را گریه کن کرد
#محمد_جواد_شیرازی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
#اعیاد_شعبانیه
#مدح
#غزل
چنین که ماه به این طفل واکنش دارد
برای جاذبه هم چهره اش کشش دارد
کمان ابرویش آرش، دو چشم،لیل عرب
که خون شیعه و خون هخامنش دارد
تمام ادعیه اش راهکار زندگی است
که از «صحیفه»ی خود قصد پرورش دارد
به طرز خمس عَشَر نیز یادمان داده
که خواستن ز خداوند هم رَوَش دارد
خدای بعد تو آن قدر شد به ما نزدیک
که جای نبض،رگ گردنم تپش دارد
به غیر اینکه امامی،چنان شدی سجاد:
که در قضا و قَدَر حرف تو برش دارد
شروع نهضت ادعیه بعد کرب و بلاست
ریاضی است جهان: بعد پنج،شش دارد
و متصل به سجود است این قیام آن قدر؛
که در تمامی ذرات گسترش دارد
#مهدی_رحیمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
#حضرت_شهربانو
آن جا که میل یار، اسیری عاشق ست
در بند می روند ولی سر نمی دهند
ایرانیان به هیچ بزرگ قبیله ای
جز خاندان فاطمه دختر نمی دهند
#علی_اکبر_لطیفیان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
#اعیاد_شعبانیه
#مدح
#غزل
شبیهِ سیبِ غلطانی که از جوی تو میآید
دلِ سرگشتهی ما از شبِ موی تو میآید
تو آنقدر از خدا سرشار هستی که نمیدانیم
که این عطرِ خداوند است یا بوی تو میآید
تو از آن جلوههایِ ذاتیِ حقی که از لاهوت
علی حق و علی حَی از دَمِ هویِ تو میآید
حسین آنقدر عادت بر تماشایِ علی دارد
به هرجا میرود تنها دلش سوی تو می آید
حسین است و علی اکبر رسول الله را آورد
امیرالمومنینش هم که با روی تو میآید
کنارِ شهربانو فاطمه ذوقی دگر دارد
که از این مادرِ ایرانیان بویِ تو میآید
خدا میخواست میدان داریات پنهان شود وَرنَه
سلحشوری علمداری به بازویِ تو میآید
گره بر اَبرویت ای کاش میدادی و میگفتند
کجیِ ذوالفقار آری به اَبرویِ تو میآید
خدا میخواست دستت بسته باشد وَرنَه با تیغی
سرِ گردنکشان در زیرِ زانویِ تو میآید
خدا را شکر در بیچارگیِ ما در این ایام
به دادِ ما دعاهای تو دارویی تو میآید
بخوان "یا مَن تُحَلُّ..." تاکه حل گردند مشکلها
که هرجا سائلی باشد سرِ کویِ تو میآید
چه خاکی خطبههایت بر سرِ آلِ یزید آورد
هنوز از کاخِ ویرانش هیاهویِ تو میآید
دلِ زینب کنارت قرص میشد در تمامِ راه
که پایش بعد عباسش به زانوی تو میآید
« ندانم دل کجا مینالد از دردِ گرفتاری
صدایِ چینیای از چینِ گیسوی تو میآید»
نمیدانم چه آمد بر سرت از کوفه تا شام
صدایِ فاطمه از دردِ پهلویِ تو میآید
«»:بیدل
#حسن_لطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
#مدح
#اعیاد_شعبانیه
#مسمط_مخمس
به حضور حضرت چشم تو شده سِرِّ آئینه بر ملا
به نفیر نافذ هر دمت به اجابت آمد هر دعا
که به یمن مقدمت آمده به شعف طلیعه ی اقتضا
به مقام حادث ذات می که تویی کتابت اصطفا
سر سجده برده به قامتت شریان جرعه ی ابتلا
یم استجابت هو هوَ به عبادتت شده بی قرار
نرسد به منزل می فروش که عیان شود رخ نوبهار
مگر از شمیم صحیفه ات بزند پیاله ی بیشمار
که تو انتهای اجابتی به تو ملتجی شده روزگار
به دعای حضرت اشک تو به اجابت آمده هر دعا
تویی آنکه نام جناب تو شده زین زینت عابدین
لمعات نور قدیم تو به حدوث عیان شده در زمین
قدحی که پر شود از دمت شود آیت ره متقین
که شعاع اقدس فیض تو بُوَد اصل شائبه ی یقین
به دو دیده دیده ی دل رسد به اشاره ات سوی کبریا
عجبا ز تاک دوچشم تو که زغصه آمده خونفشان
چه اقامه ای چه مقاله ای که ز اشک چشم تو شد عیان
گذری به رهگذر بلا به نوای خسته ی کاروان
همه خار و نشتر و کعب نی ره شام و شادی شامیان
به اسارت آمده سوی تو غل جامع از شرر بلا
تو خطیب خطبه ی عزتی تو بدیع روح عبادتی
تو قیام قائم غربتی تو کتاب و نص سیادتی
تو امام روز قیامتی تو علیم علم شهادتی
که اسیر صبر تو شد ستم که تو روح حکم ولایتی
به مقام نوری حضرتت به تجلی آمده هل اتی
همه شور شعر بلاکشان نفسی ز نشئه ی جام تو
شرر شراره ی یعدلون اثری ز شرح کلام تو
صفحات مصحف صبر خم غلیان فیض مدام تو
نرسد کسی به شکوه دل مگر از جواز مقام تو
شرف مقام حضور تو جلوات جلوه ی من تشاء
شب بی دلی دل بیدلال همه طوف کعبه ی کوی تو
مه کامل آیینه ای که زد می حیرت مه روی تو
اثری که محفل می کشان گره خورده بر شب موی تو
شعفی شبی چه شود رسد اثرات خلسه ز سوی تو
اگر این چنین شود آن شود که شود فنا غزل بقا
کلامات مصحف از عشق تو به عبارت آمده برزبان
نفحات سِر نفحت از دم حضرتت شده در بیان
گِل آدمی به ولای تو زده ره به جانب لامکان
اثر از نگاه تو داده جان به گلی که آمده نیمه جان
که پریش طره ی حضرتت شده شوق عاشق مبتلا
#امیر_سهرابی
#طره_اصفهانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
صد ره از هوش رَوَم چون رسد از کوی تو باد
آن قدر بیخودی از بوی تو دارم که مپرس
#محتشم_کاشانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem