هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
✍️ تحریری #حم
✅ «اسلامیت؛ قدر مشترک نهضت+نظام»
و خطر سهمگین عدم فهم این مطلب خطیر!!
(بخش ۰۱):
مزیت #انقلاب_اسلامی و #نظام_اسلامی ایران، بر تمام انقلابات و نظامات تاریخ انسان در کل جغرافیای زمین، همین است که #اسلامیت هر دو عنوان مذکور، اجازه نمیدهد بین #انقلاب و #نظام، پارادوکس و تضاد مرسوم همه آنها برقرار باشد.
بزرگترین #انحراف دهشتناک و بالتبع ضربه سنگین مهلک بر «نهضت+نظام» #ایران از جانب کسانی بر #ملت_ایران، تحمیل گردید که انقلاب و نظام را آشتیناپذیر تلقی کرده و حتی بر آن تصریح و تأکید میکنند!
در این #سلسله_مقالات بر آنیم تا چنین معضلی را که بسیاری از #بزرگان و #انقلابیون را به کام خود کشیده است، مورد #آسیب_شناسی قرار دهیم.
نگارنده این سطور بلحاظ #وضعیت_سیاسی خانواده (روحانی سنتی بودن ابوی و روشنفکر شورشی بودن اخوی - در قالب شریعتیزدگی! - و لاجرم مباحثاتی طویل در حد مشاجراتی شدید!) بالتبع از مقطع ۱۴ سالگی (از ۱۳۵۵ هجری شمسی) وارد فعالیتهای #مطالعات_سیاسی گردید که شاید زودهنگام ولیکن نقطه عطفی در مسیر زندگانی او بود! و شاید اولین و مهمترین دغدغه بنده از همان سال، همین #مسئله بود که بدنبال مطالعه مقالهای از #دکتر_شریعتی! با عنوان «نهضت و نظام» شکل گرفت که؛ نهضت یا نظام؟! و یا هر دو؟!
توصیه میکنم متن کامل مقاله مذکور را در فصل ذیربط کتاب #تشیع_علوی و #تشیع_صفوی آن #شهید (در ذیل سلسله مباحث #اسلام_شناسی وی) مطالعه بفرمائید.
(گلچینی از متن و صدای ذیربط، ضمیمه این مقاله است)
بعد از مطالعه مقاله مذکور، مصمم به ورود در انقلابی شدم که فرجام آن، استقرار #حکومت_اسلامی بود که بعداً با #هدایت #امام_خمینی به «جمهوری اسلامی» تغییر یافت.
ولیکن با این دغدغه که آیا خواهیم توانست، نظامی را اقامه کنیم که انقلاب را قربانی خود نسازد؟!
اشارهای به جغرافیای زمانی این دغدغه:
در سال ۱۳۵۱ از روستا به #تهران مهاجرت کرده و به مدت پنج سال در محله جنوبی #پایانه_جنوب، ساکن بودیم و بنده در #مدرسه_راهنمائی شهاب (واقع در ضلع جنوبی #بوستان_بعثت که بعد از انقلاب، به مجتمع آموزشی بعثت تغییر یافت) مشغول تحصیل بودم و در مقطع سوم راهنمایی، با شور انقلابیگری خود، اقدام به تشکیل سرّی #گروه_انقلابی #سلحشوران_علوی نمودم.
در آن دوران، شیفته داستانهای #حماسی، #مذهبی #محمود_حکیمی بودم که عنوان #گروه_سیاسی خود را از نام یکی از کتابهای وی اقتباس کرده بودم.
#وضعیت_اقتصادی #خانواده ایجاب میکرد که با اتمام #سیکل_راهنمائی، #ترک_تحصیل کرده و در #بازار_تهران به #کارگری (شاگردبازاری) بپردازم و اولین #حقوق_ماهیانه من زیر یکهزار تومان بود که حداقل فایده آن درآمد ناچیز، این بود که لااقل سربار خانواده نباشم و در مسیر #استقلال_اقتصادی قرار بگیرم.
در بازار تهران (#صنف_قماش) فعالیتهای سیاسی بنده، تشدید شد و اقدام به تشکیل سرّی «گروه انقلابی #انجمن_توحیدی #مستضعفین بازار» نمودم. کارگران انجمنی؛ انقلابیتر از دانشآموزان سلحشوری بودند!
میرزای حجره ما از اعضای #حزب_ایران بود که به #داریوش_فروهر قرابت و ارادت خاصی داشت که دارای گرایشهای مثلاً ملی_مذهبی بود و در طیف #جبهه_ملی و وفاداران به #دکتر_مصدق به شمار میرفت.
بنده بلحاظ ملاحظات اسلامی، قاعدتاً با آنها مرزبندی داشته و نمیتوانستم جذب آن جریان بشوم که تدریجاً هم #طشت_رسوائی همه آنها از بام بلند نهضت+نظام ما افتاد!
گروه (و بتعبیری دقیقتر؛ گروهک!) ما نقش قابل توجهی در #اعتصابات_بازار از طریق به آشوب و تظاهرات کشیدن سراهای آن داشت.
لازم به ذکر است که #بازار_سنتی تهران دارای سه طبقه اجتماعی بود که عبارت بودند از؛
۱) اربابها که صاحبان سرمایه بودند و تجار نامیده میشدند. این عده معمولاً ساعت ۱۰ به بعد به حجره خود سر میزدند و هنگام ناهار هم میرفتند.
۲) میرزاها که طبقه کارمندان را تشکیل میدادند و معمولاً از ساعت ۸ الی ۹ صبح وارد محل کار شده و چند ساعتی پس از صرف ناهار، بازار را ترک میکردند.
۳) شاگردها که عمدتاً امور خدماتی (نظافت، آبدارچی، نامهبری، باربری و امثالهم) را بر عهده داشتند که معمولا از ساعت ۷ الی ۸ صبح در محل کار خود حضور یافته و تا غروب مشغول کار بودند.
بنده جزو طبقه سه بودم اما کارهای من آنقدر زیاد نبود که #فرصت_مطالعاتی و #فعالیت_تشکیلاتی نداشته باشم.
(حضور کارگرانه بنده در بازار؛ یک سال منتهی به #انقلاب_اسلامی ۱۳۵۷ تا یک سال بعد از آن بود.
در سال ۵۹-۱۳۵۸ در سودای #صدور_انقلاب به همه جهان، قدم در راه #سینما و #تلویزیون گذاشتم که با وقوع #جنگ_تحمیلی به محاق افتاد و لذا در سال ۱۳۶۰ عازم جبهههای#دفاع_مقدس شدم. غرض از ...
...ادامه دارد.
✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر)
بهار ۱۳۹۸
چلچراغ #معارف و #احکام حم:
https://eitaa.com/joinchat/741802216C0aad7d8aff
هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
✍️ تحریری #حم
✅ «اسلامیت؛ قدر مشترک نهضت+نظام»
و خطر سهمگین عدم فهم این مطلب خطیر!!
(بخش 05):
بخش 01 👈 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/433
بخش 02 👈 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/434
بخش 03 👈 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/435
بخش 04 👈 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/441
مندرج در کانال چلچراغ #معارف و #احکام حم:
https://eitaa.com/joinchat/741802216C0aad7d8aff
#شهید_شریعتی، بدنبال سالها #مبارزه علمی و عملی با #رژیم_شاهنشاهی و بالتبع تحمل مضایق مختلفی از #ترور_شخصیتی تا #حبس_انفرادی در #زندان_ساواک (ساواش) در #تکاپوی_مخفیانه #گریز_پایانی خود از #ایران به خارج از کشور (به #فرانسه؛ محل تحصیلات دانشگاهی او) غافل از اینکه کلیه تماسهای تلفنی #ملت از جمله خانواده او، به دقت #شنود میشوند، مرتکب دو #خطای_حفاظتی شده و توسط #ساواش به قتل میرسد:
۱) هنگام خروج از کشور با همسرش تماس میگیرد که ساواش، سوار تماس بوده و مانع گریز و الحاق همسرش میشود.
۲) دو دخترش که موفق به فرار از کشور میشوند، در فرودگاه #پاریس، دکتر شخصاً به استقبال آنها رفته و بالتبع توسط ساواش برونمرزی تحت شناسائی و تعقیب قرار میگیرد و فردای آنروز بطرز مشکوکی در آپارتمان خود به قتل میرسد. همچنانکه #شهید #آیة_الله #سید_مصطفی #خمینی بصورت مرموزی در همان سال #ترور و به #شهادت میرسد. انجام دو «ترور بدون رد پا» در دو عرصه #حوزوی و #دانشگاهی نشان از حرفهایتر شدن #ساواش در #امحاء_مخالفین #شاه بود.
متقابلا دو #شهادت مذکور موجبات پیوند #حوزه و #دانشگاه را فراهم ساخته و #انقلاب_اسلامی ۵۷ را رقم زده یا اینکه باعث تشدید و تسریع آن میگردند.
عصاره عملکردهای علمی و عملی شهید شریعتی را میتوان در ایده #انقلاب_فاطمی او خلاصه کرد که متأثر از فضای #فرهنگی و #سیاسی خاندانی خود، تعقیب میکرد.
وی از مقطع #نوجوانی خود در #اندیشه و تکاپوی برپائی انقلابی از جنس نهضت #فاطمه_زهرا(س) بود.
صاحب کتاب «فاطمه، #فاطمه است» پیوسته بدنبال اقامه نهضتی #مردمی و بتعبیر خودش #اُمّی بود که ریشه در «فاطمه و ابوها و بعلها و بنیها» و خانه گلی او داشته باشد ولیکن با موانعی هم مواجه بود که عمر و حیثیت و جان خود را بر سر تقابل با آنها گذاشت.
«قتل #فجیع نوه عزیز #پیغمبر توسط #امت_پیغمبر!!» در #کربلا و اسارت #آل_الله قاعدتاً از بزرگترین معماهای شریعتی از کودکی بوده و کمتر نوجوانی پیدا میشود که به این #مسئله_عجیب نیاندیشد.
و اینکه چرا #نهضت_پیامبر(ص) توسط #نظام_خلافت و #خلفاء_الرسول تبدیل به #جنایت علیه تک تک #جانشیان_معصوم آنحضرت میگردد؟!!
ظاهراً شریعتی از طرفی به این نتیجه رسیده بود که «هر نهضتی که به نظام برسد، تیشه به ریشه خود زده و نابود میگردد»! و از طرفی در جستجوی راهحل مناسبی برای «حل معضل تبدیل نهضت به نظام» بود.
بهترین راهکار را توسل به #دین_اسلام (بویژه #مذهب_تشیع) میدانست و لذا هرگز نمیتوانست فردی بیدین و غیرشیعه باشد ولیکن با #خرافات و اباطیلی در پوشش #دین و #مذهب هم هرگز نمیتوانست کنار آید. فلذا #نقادی_مذهب به هر قیمتی را واجبترین کار خود میدانست.
او اگرچه در مراوده دائمی با چپاندیشهای عصر خود (بویژه تودهایها و نیز ملیگراهائی که برای دین، چندان تره خورد نمیکردند!) بود که دین را #افیون تودهها تلقی میکردند، ولیکن او #دین_ناب را گوهری گرانبها و کیمیائی کمیاب میدانست که باید #زنگار_زدائی شود.
#اسلام_شناسی شریعتی و در ذیل آن؛ #شیعه_شناسی (در قالب تشیع علوی و تشیع صفوی!)؛ مهمترین سرفصلهای مطالعاتی و آنگاه #جهاد_تبیین او بودند.
شریعتی، سرستیزی شورمندانهای با خلفای اموی و عباسی و.. داشت که خود را #خلیفة_الرسول جا زده و #اکثریت_مسلمین را فریفتهاند ولیکن نه به قیمت #وحدت_شکنی میان #شیعیان و #اهل_سنت، آنهم در مقابل دشمنانی عمدتاً #غربی (#امریکائی و #اروپائی) که به هیچ صراطی مستقیم نیستند.
و همزمان زیربار #انحراف «شیعه به هر شکلی» هم نمیرفت و شدیدا در تکاپوی #خالص_سازی مطلب بود. لذا برخی #مدعیان_تشیع همچون #بهائیت را پلیدتر از #وهابیت میدانست که هر دو دستپخت و #اذناب_اجانب هستند.
همانطور که اشاره کردم؛ #زلات_دکتر (لغزشهای فکری دکتر شریعتی) عنوان کتابیست که در #نقادی_آثار دکتر در دست تحریر داشتم و دارم. یکی از #زلات_خطیر دکتر؛ در مسئله «تباین #نهضت و #نظام یا حرکت و نهاد» در افکار اوست. وی در همین راستا به اندیشه #تشیع_علوی و #تشیع_صفوی میرسد و در همین مسیر آنرا با یکی دیگر از زیرساختهای فکری خود مبنی بر اینکه حاکمان همیشه تاریخ؛ #زرمندان، #زورمندان و #تزویرگران بودهاند، میآمیزد!
شریعتی ترجیح میدهد در «تعارض آشتیناپذیر نهضت و نظام»، طرف نهضت و انقلاب را گرفته و با نهاد و نظام به #مبارزه برخیزد. از طرفی ..
...ادامه دارد.
✍️سیدمحمدحسینی(منتظر)
بهار۱۳۹۸
هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
✍️ #تحریر_حم
راز «انتظار فرج» و «نیمه خرداد»!
#شهید #محمد فریدالدین #عطار_نیشابوری، سخت در تکاپوی شغل #عطاری (داروسازی و داروشناسی و فروش عطر و ادویه) در مغازه خود بود و احیاناً مشغول چرتکه انداختن دخل و خرجش و «درگیر تنها بود تا دلها» که عارفی وارد شد و وابستگی او به دنیا و #عالم_شهود را به رخش کشید و اینکه از #عالم_غیب #غفلت دارد و بعد از طی صحبتی که مبادله شد، #عارف ناشناس، دراز کشید و جان به جانآفرین تسلیم کرد!
عطار به شدت متأثر شد و دست از #دنیا کشید و #علم و #عرفان را پیشه کرد و در وادیهای عرفان تا آنجا تاخت که #هفت_شهر_عشق را گشت در حالی که دیگر مدعیان، اندر خم یک کوچه بودند!
او دانشمندی است که به شهادت آثارش علاوه بر #طب و ادویه، در #حکمت، #نجوم و #علوم_دینی نیز تبحر دارد. دلپذیرترین و مقبولترین #تألیفات_عطار، کتاب #منطق_الطیر اوست که مجموعه کاملی از عرفان، حکمت و #اخلاق است.
بیت «هفت شهر عشق را عطار گشت/ ما هنوز اندر خم یک کوچهایم»، از جمله ابیاتی است که به #مولانا منسوب شده اما در انتساب آن تردید است و علامه حسنزاده آملی در کتاب «نامهها برنامهها» (مشتمل بر ۴۷ نامه و دستورالعمل) آن را به «عارف جامی» نسبت دادهاند.
اگرچه #مولوی هم در جای جای آثار خود از عطار به نیکی یاد کرده و بی هیچ اغراقی او را میستاید؛ چراکه شاید ارزش وجودی آثار خود را وامدار این #شاعر و عارف بلندآوازه #نیشابوری میداند. معروف است که بهاءالدین محمد –پدر مولوی- در مهاجرت خود، زمانی که از نیشابور میگذرد به ملاقات عطار رفته و عطار نسخهای از کتاب #اسرار_نامه خود را به مولوی که در آن زمان خردسال بود میبخشد.
#جامی در کتاب #نفحات_الانس درباره دگرگون شدن #حالات_روحی عطار و گرایش او به عرفان مینویسد: «گویند سبب #توبه وی آن بود که روزی در دکّان عطّاری مشغول و مشغوف(=غرق در) معامله بود. درویشی به آنجا رسید و چند بار شیءالله گفت. وی به درویش نپرداخت. درویش گفت: ای خواجه! تو چگونه خواهی مُرد؟ عطار گفت: چنان که تو خواهی مُرد. درویش گفت: تو همچون من میتوانی مُرد؟! عطار گفت: بلی. درویش کاسهای چوبین داشت، زیر سر نهاد و گفت: #الله و جان بداد. عطار را #حال متغیّر شد و #دکان برهم زد و به این #طریق در آمد.»
و سرانجام به دست سربازهای #مغول مهاجم به #ایران به #شهادت رسید.
#اجداد_امام_خمینی که در دوره دوم #حکومت مغولها مدتی ساکن نیشابور بودهاند، بیتأثیر از #عرفان_عطار نبودند و بلکه بر او پیشی گرفتند.
#امام_خمینی نیز (همچون درویشی که عطار را منقلب و #متحول ساخت)، چنان #خرق_عادت کرده و با #ایصال به #معدن_عظمت، #غرق_نور #عرفان_الهی بود که میتوانست #فرج (رحلت) خود را خودش انتخاب کند. زیرا که دعای همیشگی «الهی! هب لی #کمال_الانقطاع الیک» حضرتش، #مستجاب بود و اجابت شد که در شب #پانزدهم_خرداد، جان به جانآفرین تقدیم نماید تا از عالم شهود به عالم غیب #پرواز کند.
او خودش به خودش #رخصت داد که توانست #ختم کند عبارات پایانی خود را به #مرخص_میشوم!
خالق حماسه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ (که سالگرد آنرا برای همیشه، #عزای_عمومی اعلام فرمودند) آن #قیام_خونین مردمی در نظرش، دردناکترین #مصیبت بود و سرانجام هم #رحلت خود را به آن #فاجعه، پیوند زد تا #غم_نیمه_خرداد را برای پیروانش، مضاعف سازد.
او از همان زمان که سینه خود را به سرنیزههای #خود_فروختگان به #شیطان_بزرگ گشود، منتظر فرج (شهادت) خود بود. البته ظاهر عبارت «#انتظار_فرج از #نیمه_خرداد کشم»، اشاره به انتظار ظهور و فرج #امام_زمان(عج) دارد ولیکن برای عارف کمنظیری مثل او فرج میتواند #لقاء_الله و مرگ خودخواستهای باشد که انتظارش را از نیمه خرداد ۱۳۴۲ تا نیمه خرداد ۱۳۶۸ کشیدند:
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرسی نیست که در هجر رخش داد کشم
عاشقم عاشق روی تو نه چیز دگری
بار هجران و وصالت به دل شاد کشم
مُردم از زندگی بیتو که با من هستی
طرفه سری است که باید بر استاد کشم
سالها میگذرد حادثهها میآیند
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم!!
امام خمینی در پیامی (به تاریخ ۱۲ خرداد ۱۳۵۸) اعلام کردند: «ملت ما نه #محرم را که شاهد قتلعامهای وحشیانه #جباران است، فراموش میکند و نه #۱۵_خرداد (سال ۱۳۴۲) را که سرآغاز #نهضت_اسلامی_روحانیت است» و تأکید کردند: «ملت ما این روز را عزیز میشمارد و من #پانزده_خرداد را برای همیشه عزای عمومی اعلام میکنم.»
نام و یادش در این سالیاد مبارک، گرامیباد.
🔹 امام خامنهای (نیمه خرداد۱۴۰۲):
«امام بزرگوار ما ابعاد شخصیتش از #ابن_سینا و #شیخ_طوسی بزرگتر و متنوعتر است. #سرآمدان_تاریخ را نه میشود حذف کرد و نه #تحریف کرد. امام خمینی سرآمد همهجانبه است.»
✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر)
نیمه خرداد۱۴۰۲
💠 کانال چلچراغ معارف و احکام حم 👇
🆔eitaa.com/chelcheraaqHM
هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
☫﷽☫
#تحریر_حم
🔥 #فقر + #فحشآء 💥
(= جنگ ترکیبی #شیطان علیه انسان)
🙄#گشت_ارشاد بدون #گشت_ملعونین😳
فقر و فحشآء؛ دو قلوی جدائیناپذیری هستند که هر کدام باعث نشو و نما و بقای دیگری است. فقر که بیاید فحشآء را هم بدنبال خود میآورد همچنانکه توسعه فحشآء باعث توسعه فقر میگردد.
هیچ جامعهای با فقر و فحشآء رنگ سعادت را نمیبیند همچنانکه هر جامعه مبتلی به یکی از این دو همزاد، به سعادت و رستگاری نمیرسد.
در هر جامعهای، تموج فقر موجب تموج فحشآء و تموج فحشآء موجب تموج فقر است.
#قرآن، کلمات #فقر و #فحشآء را کنار هم قرار داده است تا بگوید که مفاهیم مخرب آندو، مکمل همدیگر هستند برای آنچه که #شیطان قصد تحمیل آنرا بر #انسان دارد.
سوره بقره: «الشَّيطانُ يَعِدُكُمُ الفَقرَ وَ يَأمُرُكُم بِالفَحشاءِ ۖ وَ اللَّهُ يَعِدُكُم مَغفِرَةً مِنهُ وَ فَضلًا ۗ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ» ﴿۲۶۸﴾
شیطان، شما را (به هنگام انفاق،) وعده فقر و تهیدستی میدهد؛ و به فحشآء (و زشتیها) امر میکند؛ ولی خداوند وعده «آمرزش» و «فزونی» به شما میدهد؛ و خداوند، قدرتش وسیع، و (به هر چیز) داناست. (به همین دلیل، به وعدههای خود، وفا میکند.)
تفسیری از این آیه ☝️را در اینجا ببینید👇
https://eitaa.com/chelcheraaqHM/1576
راهکار توحیدی اسلام، اضمحلال فحشآء از طریق #مغفرة و اضمحلال فقر از طریق #فضل است که این دو مطلب تفسیر و تبیین مفصلی دارند.
گویا که فقر به تنهائی نمیتواند جامعه را به تباهی بکشاند همچنانکه فحشآء نیز به تنهائی قادر به اضمحلال #جامعه نیست. اما هر دو که نقشآفرینی نمایند، هر جامعهای به سرعت، #شیطانی میگردد.
#جامعه_ایرانی هم خارج از این شمول نیست.
#بد_حجابی زنان و مردان، جلوهای بارز از فحشآء است که فقرآفرین است. همچنانکه فقر زنان و مردان، آبستن فحشآء از جمله بدحجابی است.
مبارزه با فحشآء بدون مبارزه با فقر یا مقابله با فقر بدون مقابله با فحشآء؛ آب در هاون کوفتن است.
برای خشکانیدن ریشههای فحشآء و بدحجابی با فقر هم باید در افتاد. همچنانکه برای ریشهکنی فقر به بدحجابی و فحشآء هم باید تاخت.
کلیه سیاستها، قوانین، مقررات، مدیران و کارکنان دستگاههای گسترده (اعم از دولتی یا ملتی)، که توسعه فحشآء (و بدحجابی) را تسهیل میکنند باید مورد نقادی و اصلاح و مجازات قرار بگیرند همچنانکه اگر آنها فقر را تسهیل میکنند باید مورد جراحی ولو خونین قرار بگیرند!
مبارزه با فحشآء بدون مبارزه با فقر و بالعکس آن، هرگز به فرجام نیکی نائل نمیگردد.
اگر نمیخواهید با فحشآء مقابله کنید با فقر هم نجنگید و اگر نمیخواهید با فقر مبارزه کنید با فحشآء هم نجنگید! زیرا به نتیجه دلخواهی نمیرسید!
وقتی که شیطان با جنگ ترکیبی وارد جامعه شده است، برای شیطانزدائی از تار و پود جامعه، باید با فقر و فحشآء توأمان مواجه شوید.
وقتی که (بتعبیر قالیباف در انتخابات۱۳۹۶) بخش قابل توجهی از جامعه (۹۶٪) گرفتار فقر و فلاکت و #فساد_اقتصادی هستند، از چنین جامعهای نباید توقع داشت که در فحشآء و #فساد_اخلاقی و بیناموسی و دیّوثی غرق نشود.
شیطان، استاد همهفنحریف جنگهای ترکیبی، برای توسعه و تحکیم فحشآء (از #بد_حجابی تا #همجنس_بازی) حتماً و بلاتردید کسانی را در جایگاههائی مؤثر (اعم از دولتی و عمومی)، نفوذ میدهد که جامعه را به فقر سوق بدهند.
#اتاق_فکر تولید و توسعه فحشآء همان «اتاق فکر» توسعه و تولید فقر است.
👌 اصلیترین و مؤثرترین پایگاه تولید و تعمیم فقر، همانا در دستگاههای دولتی و حکومتی است.
فلذا #گشت_ارشاد بدون #گشت_مسئولین، ثمر معقول و مشروع و معروفی ندارد.
منظور ما از «مسئولین» عبارت است از #نفوذی_های جبهه #دشمنان_ایران که در قالب #منافقون (اعم از متواری و مستقر یا دست به سلاح و دست به قلم و...)، #مرجفون و #فی_قلوبهم_مرض که هر سه دسته را قرآن مشمول #ملعونین نامیده است. (سوره احزاب) و حکم مقابله با آنها #قطع_رابطه آنهاست با جامعه (با تبعید یا زندان و یا اعدام)
۱) منافقون (باطنشان با ظاهرشان زاویه دارد از ۰۰۱ درجه لغایت ۱۸۰ درجه و مهلکترین ضربات بر پیکر جامعه از ناحیه اینهاست که بلاتردید در سطوح مختلف نظام نفوذ دارند)
۲) مرجفون (با اراجیف مستمر و شبکهای خود، باورهای صحیح جامعه را هدف گرفتهاند تا بطور کامل مضمحل سازند و #براندازی_خاموش نظام و ملت را رقم بزنند)
۳) مریضالقلوب (بیماردلهای شفاناپذیر که براحتی #جلاد و #شهید را جابجا میکنند و همهچیز را وارونه میبینند و وارونه نشان میدهند و به هیچ صراطی مستقیم نیستند جز عناد و ستیز و ضدیت)
👈 ساختار #نظام_جمهوری_اسلامی، فقیر #شورای_صیانت با اعضائی #دانا، #دلسوز و #دلیر #دین_مدار است.
✍ سیدمحمدحسینی(منتظر)
تیر ۱۴۰۲
💠 کانالهای اطلاعرسانی حم:
🆔 eitaa.com/chelcheraaqHM
💠
🆔 ble.ir/join/M2E3OGRlOT
💠
🆔 eitaa.com/SayyedAlaaddin
💠
🆔 eitaa.com/GonbadeFirozeh