🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎 @SMHM212
آقازادهای بنام نرجس (۳)
#نرجس_سلیمانی در تعلیل ضرورت تغییر (عزل) سریع #دکتر_زاکانی از #شهرداری_تهران، دم از «مشروعیت ناشی از مقبولیت» میزند که خودش با ۳۵۶٫۷۰۹ رأی از تهران بیش از ۱۰٫۰۰۰٫۰۰۰ نفری بر کرسی #شورای_کلان_شهر تهران تکیه زده است! آنهم به ضرب و زور لیست مدعیان اصولگرایی!
و حال آنکه در نزد خانواده خود هم هیچ مقبولیتی ندارد! چنانکه فاطمه سلیمانی در استوری اینستاگرام خود نوشت: «تمام عمرم سعی کردم حتی از اسمم هم استفاده نکنم، چون صوت صدایت همیشه در گوشم نواخته میشد که اگر حتی از اسم استفاده کردید ما را نمیبخشید.» همچنین نوشت: «صفحهام رنگ خون است. خون مظلوم شهید. بابا جانم ما شرمنده شماییم. شما به ما همیشه یاد دادید که هیچ وقت دنبال صندلی نباشیم، چون صندلی خودت میدان جنگ بود.»
او بدون نام بردن از خواهرش نوشت: «هرکس در این راه وارد شود نه فقط شرمنده شما بلکه به گفته خودتان شرمنده و مغضوب نبی مکرم اسلام و شهدای این راه خواهد شد.»
برادر حاج قاسم (سهراب) هم به اقدام برادرزادهاش اعتراض کرد. او از روح برادر شهید و غریبش عذرخواهی کرد و نوشت: «تلاش کردم، اما موفق نشدم.»
او بدون نام بردن از جریان مرموز حامی نرجس، نوشت: «عزیز برادر این کار را با روح مطهرت کسانی کردند که خود را برادر شما میپنداشتند، ولی غافل از اینکه شما با خدا معامله کردی و عزیز مردمت شدی. خداوند حافظ آبرویت خواهد بود.»
#زینب_سلیمانی هم به نحو دیگری به نامزدی خواهرش، اعتراض کرد.
#مقبولیت = #مشروعیت😳!
..ادامه دارد.
✍سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۴/۲۷
🆔@chelcheraaqHM
💠
🎲هماندیشی چلچراغ
🙏
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎 @SMHM212
آقازادهای بنام نرجس (۴)
#نرجس_سلیمانی، علیرغم اعتراض اعضای خانوادهاش هم نامزد شورای شهر شد و هم در فهرست انتخابات ۱۴۰۰ شورای شهر #ائتلاف_اصولگرایان تهران قرار گرفت! آنطور که گفته شده وی با وجود درخواست و اصرار برخی شخصیتهای سیاسی نیز حاضر به انصراف و کنارهگیری از این فهرست نشد! و لذا #مقبولیت خانوادگی خود را از کف داد.
و این در حالیست که همسر وی؛ «سید ابوذر خضرائی افضلی» که در زمان شهرداری محمدباقر #قالیباف صاحب امتیازی روزنامه تهران امروز را بر عهده داشت و از سال ۱۳۹۱ عضو هیئت مدیره و مدیرعامل خیریه زهرا مشیر الاستخاره (همسر محمدباقر قالیباف) با نام «متوسلین به #امام_رضا (ع)» نیز بوده است، وقتی کاندیدای #انتخابات_مجلس دوازدهم بود، پیش از برگزاری انتخابات از کاندیداتوری انصراف داد!
#خضرایی طی نامه ای به #شورای_نگهبان اعلام کرد که با وجود تایید صلاحیتش از ورود به انتخابات #مجلس انصراف میدهد آنهم به دلیل موضوعاتی که در اینباره مطرح شده است!
(سایت دیدهبان ایران در مطلبی در اینباره نوشت که «به او توصیه کردند که با توجه به #عدم_رضایت #حاج_قاسم مبنی بر حضور خانوادهاش در #محافل_سیاسی، از انتخابات کنارهگیری کند و خضرایی هم قبول کرده است».)
خانم سلیمانی در حالی وارد شورای شهر شد (آنهم با ترجیح استفاده ابزاری واقع شدن برای سرلیستی یکی از باندهای سیاسی #چنار_سالوس) که #سردار_سلیمانی خانواده و حتی داماد خود را از ورود به عرصههای سیاسی، قویاً پرهیز داده بود.
..ادامه دارد.
✍سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۴/۲۷
🆔@chelcheraaqHM
💠
🎲هماندیشی چلچراغ معارف
🙏
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎@SMHM212
آقازادهای بنام نرجس (۵)
#خبرگزاری_فارس: تنش مجدد در شورای شهر تهران روز یکشنبه (۲۴ تیر ۱۴۰۳) بعد از آنی شروع شد که #نرجس_سلیمانی با قرائت متنی از پیش تنظیمشده اعلام کرد «هیچ کاری در شهرداری تهران در ۳ سال گذشته انجام نشده است و شهر در زمان مرخصی مدیران شهری در ایام انتخابات بهتر از زمان حضورشان اداره میشد! شهردار تهران مقبولیت ندارد پس مشروعیت ندارد. شهرداری نیازمند عطاری دانا و خموش است نه فردی که شعارهای بیمایه میدهد و هوس ریاست جمهوری دارد».
بنابراین به بهانه اظهارات منتشره مذکور بویژه گزاره «تکذیب مشروعیت شهردار تهران (#زاکانی) به علت عدم مقبولیت او» توسط نرجس #سلیمانی در صحن شورای اسلامی شهر تهران، لازم شد، اظهارات وی مورد نقادی قرار بگیرد و اما در تکمیل این سلسله:
۱) وی در حالی که #پدیده_منحوس #آقازادگی در #ایران، مورد نفرت قریب باتفاق #ایرانیان قرار گرفته است، خودش صرفاً به علت آقازاده #حاج_قاسم بودن مورد حمایت #چنار_سالوس قرار گرفت و وارد لیست شورای شهر گردید و حتی طی اقدام عجیبی، مجسمه #سردار_سلیمانی را در دفتر کار خود نصب کرد!
۲) وی در حالی، #زاکانی را متهم به طرح «شعارهای بیمایه بخاطر هوس ریاست جمهوری داشتن» میکند که خودش علیرغم نهی شدید پدر رشیدش، نتوانست بر هوس به کرسی شورای شهر نشستن غلبه نماید و شوهرش از حلقه نزدیکان کسی است که از همین #سکوی_شهرداری، هوس ریاست جمهوری و مجلس خود را پیش برد!
۳) وی در حالی، زاکانی را متهم به تهی بودن دستاورد مدیریتی در طی ۳ سال (در حد هیچ!) نمود که یکی دیگر از اعضای شورای شهر (حجةالاسلام آقامیری) بطلان ادعای وی را فیالبداهه اثبات نمود. و نشان داد که دختر سلیمانی، عاری از انصاف و تقواست و پدرش حق داشته که دائماً نگران مسائل اعتقادی و دینی وی باشد!
۴) وی در حالی به تخریب زاکانی پرداخت و خواستار عزل وی شد که او همزمان مورد هجمه فراگیر توسط غارتگران بیتالمال و مدعیان کثیف اصلاحطلبی و نیز بوقهای تبلیغاتی #صهیونیزم_شیطانی مثل اینترنشنال #اسرائیل و #آل_سعود یهودی و همچنین تخریب کوتولههایی مثل #تاج_زاده که دارای سوءسابقه و محکومیت (بابت ارتباط با #تاج_بخش عضو رسمی سازمان مخوف و جنایتکار آمریکایی که سردار سلیمانی را ترور کرد) در سر خائنانه و خاماندیش خود، سودای حذف #ولایت_فقیه را دارد، قرار گرفته است!
۵) وی در حالی، زاکانی را متهم به نداشتن #مقبولیت کرد که او صرفاً نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد و با ملاحظه شرایط حاد ملی و #جبهه_انقلاب، انصراف داد تا حتیالامکان نقشی در #پیروزی_کثیف #پوزیده نداشته باشد. و معلوم نیست ایشان با کدام سنجه معقولی دریافت که زاکانی فاقد مقبولیتی است که مشروعیت او در جایگاه #شهرداری_تهران را بر نمیتابد؟!
۶) وی در حالی که با حدود ۳۵۰ هزار رأی حاصله از طریق ورود به لیست مشهور تهران، در تهران چند میلیون نفری، صاحب کرسی در شورای شهر شده است و نمیتواند مقبولیت معقولی، به شمار آید، مقبولیت را معیار #مشروعیت قلمداد کرد که هیچگونه معیار شرعی، قانونی و عرفی هم برای آن وجود ندارد و صرفاً بر مبنای سلیقه نابخردانه و غلط شخصی خود آنرا جار زد!
۷) وی در حالی، هر نوع تغییری ولو ابلهانه (از جمله عزل #زاکانی_مبارز و #انقلابی و رفتن به سراغ گزینه مطلوب وی که احتمالاً جادهصاف کن بازگشت قالیباف یا گزینه دیگر حداد عادل به شهرداری باشد!) را «خوب و زیبا» معرفی میکند که خلاف قواعد #قرآن است و این #نگاه_غلط وی نشان از آن دارد که #استدراج_شیطانی را #توفیق_الهی میپندارد! و «ثم رددناه اسفل سافلین» را بر ماندن در «فی أحسن تقویم» ترجیح میدهد، زیرا که تغییر است و هر تغییری لابد خوب و زیباست!
۸) وی در حالی، شهرداری تهران را نیازمند «عطاری دانا و خموش» قلمداد میکند که خودش هیچ بویی از #عطر_سلیمانی به ارث نبرده است و اظهارات و عملکرد وی حاکی از آنست که فاقد کمترین دانایی بوده و از خموشی عاقلانه هم هیچ بهرهای نبرده است و براحتی با دشمنان #مکتب_سلیمانی همصدا شده است!
۹) وی ادعا کرد که شهرداری تهران در «زمان مرخصی مدیران شهری در ایام انتخابات»، بهتر اداره شده است! اگر این ادعا صحیح است از دو حال خارج نیست:
۹/۱- مدیریت زاکانی به گونهای بوده است که حتی در زمان مرخصی او، نه تنها هیچ اختلالی در امور شهری رخ نداده و بلکه بهتر اداره شده است که نشانه تدابیر مقتدرانه اوست نه کاستی و ضعف و بیکفایتی او.
۹/۲- تهران اساساً نیازی به شهردار ندارد و امور آن در نبود شهردار و مدیران ارشد آن، بهتر اداره میشود که در این صورت، دیگر تهران نیازی به شورایی هم ندارد که بخواهد اقدام به گزینش یا تغییر شهردار بنماید و بر امور او نظارت بورزد! اثبات این ادعای پوچ موجب انحلال شورای شهر است.
..ادامه دارد.
✍سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۴/۲۷
🆔@chelcheraaqHM
🎲چلچراغ
🙏
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎 @SMHM212
🚩 عباس مغبوط الشهدآء!
✅ شاهکار عباس چیست؟
👈(بخش ۳):
بنابراین شاهکار #عباس محدود شد به عصر عاشورا در کربلا که آن یک مشت آب را از نهر برگیرد و بدون حتی چشیدن، آنرا فرو بریزد!
عباس برای جنگیدن با صفوف درهم فشرده دشمنان کوفی، نیامده بود بلکه برای رهائی ۱۰۰٪ی از خود آمده بود که موفق شد. او موفق شد آنچه را که میتوانست بیاشامد، رها سازد. زیرا که #دیگران (حسین و طفلان و زنان کاروان) از آن محروم بودند.
برگردیم به سخن حضرت #امام_سجاد عليهالسلام که فرمودند:
«أنَّ لِلعَبّاسِ عِندَاللّهِ مَنزِلَةٌ يَغبِطُهُ بِها جَميعُ الشُّهدآءِ يَومَ القيامَةِ»
همانا برای (عمویم) عباس نزد پروردگار، مقام و منزلتیست که روز قیامت همه شهدا به آن مقام و منزلت غبطه میخورند.
امام سجاد(ع) نفرمودند؛ «فی الجنة»، بلکه میفرمایند؛ «عند الله»! عندالله مافوق فیالجنة است. یعنی میتواند شامل «در بهشت» باشد و میتواند شامل «فراتر از بهشت» باشد. «غبطه همه شهدآء»، قرینهای بر این است که مقام الهی عباس، فراتر از بهشت است.
در #بهشت، جایگاهی وجود دارد بنام #بحبوحه که همه بهشتیان مشتاق هستند حضور در آنرا یکبار هم که شده تجربه کنند! زیرا عالیترین قسمت بهشت خداست.
همچنانکه در #جهنم هم، جایگاهی وجود دارد بنام #مزحزح که همه جهنمیها حسرت دارند که شده لحظاتی در آن به سر ببرند! زیرا کمترین عذاب جهنم در آنجاست. بدینصورت که وقتی فرد جهنمی را به درون آن #استخر_آتشین میافکنند، خیلی خوشحال است که لااقل کلهاش بیرون از سطح سوزان آنست ولیکن فرشتگان عذاب، کفشی به پایش میکنند که از شدت حرارت آن، مغز او در کلهاش غُلغُل میجوشد! و این کمترین میزان از #عذاب_جهنم است که همه اهالی جهنم مشتاق آن هستند!
الغرض؛ منزلت ویژه عباس، بحبوحه بهشت نیست. زیرا بهشتیان دیگری هم در آن هستند و حال آنکه جایگاه خاص عباس مورد غبطه اهل بحبوحه بهشت هم واقع خواهد شد که قاعدتاً فراتر از بهشت و بحبوحه آن است.
قبل از آنکه به بررسی مقام بالاتر از بهشت عباس(س) بپردازیم، لازمست درنگی بر مسئله عدم إذن امام به عباس برای رفتن به میدان داشته باشیم.
علت عدم اذن میدان به عباس، دو مطلب بود:
۱) احتمال ضعیف؛
بداء شود و امام برود و عباس بماند که اهل بیت حسین را به #مدینه برگرداند.
۲) احتمال قوی؛
عباس به سقائی خود بپردازد ولیکن آن #جرعه_آب را که میتواند بیاشامد اما پس بزند و بریزد!
توضیح احتمال اول:
شاید بیشترین، بدترین و سختترین رنجی که در #عاشورا بر قلب پاره پاره #امام_حسین علیهالسلام، سنگینی میکرد، مسئله #اسارت_خاندان (دختران، زنان، خواهران و اطفال) آنحضرت بود.
اگرچه #پیامبر_اعظم(ص)، فرموده بودند که «إنّ الله قد شآءَ أن یراهنّ سبایا» (همانا خدا حتماً میخواهد آنها را اسیر ببیند!) ولیکن امام شاید انتظار داشت که بدائی رقم بخورد و خدا از اسارت آنها صرفنظر نماید. لذا اگر با شهادتی از نوع «صبر بر قتل» که برای امام مقدر شده بود، بدآئی رخ میداد یا اینکه دشمن (بلحاظ اماننامهای که روز قبل برای عباس آورد) ملاحظه عباس را میکرد و اسارت خاندان حسین را به عباس میبخشید.
امام برای شهادت تلخ خود قائل به «رضاً برضائک» بود ولیکن شاید برای اسارت خاندان خود، کراهتی داشت و برای حفظ آنها از اسارت، عباس یک برگ برنده بود.
و احتمال داشت بعد از #قتل_فجیع #حسین_مظلوم (با ۳۱۲ ضربه شمشیر و نیزه و سنگ بر پیکر پاک او)، دشمن سفّاک از جنگیدن با عباس صرفنظر نماید و عباس هم که از حسین شنید که میگفت؛ کسی را ندارم که خاندانم را بعد از خودم به او بسپارم. فلذا حکم امانتداری خاندان امیرالمؤمنین(ع)، ایجاب میکرد که او هم حفظ خاندان را بر قتال تا سرحد شهادت، ترجیح بدهد.
توضیح احتمال دوم:
نسبت دادن توقع عدم شهادت عباس و عدم اسارت خاندان، بر پاکباختهای مثل حسین علیهالسلام، نارواست. و آنحضرت، بر عظمت و ضرورت انجام رسالت الهی خویش بنحو اکمل، کاملاً واقف و داوطلب بود. فلذا چنان انتظاری نداشت که او برود و عباس بماند و خاندانش از اسارت جان سالم به در ببرند.
بلکه قضیه عدم اذن میدان به خود عباس برمیگردد که طبق برنامه الهی باید ذخیره شود برای نقش خاصی که باید بیافریند و آن چیزی نبود بجز رهائی عباس از آب بخاطر دیگران و موفق هم میشود و خیال #امام از بابت پرواز دو منظوره عباس که راحت میشود و او را پرواز میدهد، خودش هم بلافاصله به پرواز در میآید.
بنابراین «ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند» تا «ابو فاضل جرعه آبی به کف آرد و به غفلت نخورد»!
و پاداشی دریافت کند عندالله که جمیع شهیدان بدان غبطه بخورند.
⁉️ پرواز دو منظوره چیست؟!
⁉️ آن #منزلت_عباس چیست؟ و کدامست؟
⁉️ مگر انصراف از آن #جرعه_ناچیز چه ارزشی داشت؟!
...ادامه دارد.
✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر)
عاشورای ۱۴۰۳
🆔 @chelcheraaqHM
💠
🎲 چلچراغ
🙏
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎 @SMHM212
🏴دو ابهام اصلی در
🚩حماسه حسینی!!
👈 (قسمت پنجم)؛
👌(کلیک روی «قسمت ...» = هدایت به قسمت قبلی)
درنگی بکنیم بر قصه حیرت #سلمان_فارسی:
در كتاب #كبریت_الأحمر (ص ۳۴۴) از كتاب #خزائن_الأنوار (كه آنهم از كتاب #مشارق_الأنوار #شیخ_صدوق محمدبن باویه قمىره روایت كرده است) چنین مىآورد: «روزى #سلمان_فارسى، خدمت حضرت #امیر_المؤمنین #على(ع) آمد، دید حضرت #امام حسین(ع) در نزد على(ع) نشستهاند در حالى كه دو سال از عمرش گذشته بود.
(لازم به ذكر است كه سلمان فارسى به مقامات معنوى و عرفانى بسیار بالائى رسیده بود تا جایى كه پیغمبر اكرم(ص) در شأن او فرمود: «السَّلمانُ مِنّا #أهلِ_البیتِ» {سلمان از ما اهل بیت است} شأنى كه هیچ غیرمعصومى به آن مقام نائل نگردید. و همچنین (مسموعاً) منقول است كه فرمود: اگر #ابوذر مىدانست كه در قلب #سلمان چه مىگذرد هر آئینه او را تكفیر مىنمود و یا اینكه او را مقتول مىساخت! (تردید از حقیر است و براى این قول اخیر مدركى در دسترس ندارم!)
حافظ:
سرآمد فضلاى زمانه دانى كیست؟
ز روى صدق و یقین نه ز راه كذب و گمان
شهنشه فضلا پادشاه ملك سخن
جمال ملت و دین، خواجه جهان، سلمان
حال مىشود چنین تصور كرد كه؛ این #سلمان در سیر عالم معنا و اندیشههاى ناب به نتایجى رسیده و از وادیهاى حیرت عبور كرده است و طبعاً سؤالاتى برایش ایجاد شده و پیش خود مىاندیشد كه آیا كسى هست كه به این سؤالات منحصربفرد من جواب بدهد؟! تصمیم مىگیرد كه خدمت مولایش على علیهالسلام برسد. ولیكن گویا در حالتى از تردید بسر مىبرد كه آیا على(ع) كه دروازه #شهر_علم است، خواهد توانست به سؤالات عجیب وى جواب بدهد؟! حضرت هم دانستند كه سلمان، سؤالات مخصوصى برایش پیدا شده است و حتى دانستند كه او هنوز به بالاترین فراز اوج مقام علمى اهل بیت(ع) پى نبرده است و براى اینكه وى را به این مطلب واقف گردانند بدون آنكه اجازه دهند تا وى سؤالش را بر زبان جارى سازد به او فهمانیدند كه ما حتى قبل از پرسىدن تو مىدانیم چه سؤالى دارى! و جواب تو هم چیست، و جواب این سؤال را حتى لازم نیست على(ع) به تو بدهد! كافیست كه حسین(ع) كه كودكى بیش نیست به تو بگوید! و...
پس امیرالمؤمنین(ع) به سلمان فرمود: «إسئَل مِن الحُسَینِ ما شِئتَ»! یعنى { آنچه مىخواهى از حسینم سؤال كن}
سلمان از این برخورد متعجب و در شگفت مىشود! با خود مىگوید؛ من سؤال بسیار مهم و بزرگ و بغرنجى داشتم و حتى شكّ داشتم كه على بتواند آنرا جواب بدهد! حالا او مرا به كودك دوسالهاش حواله مىدهد! عجب حكایتى است!
حافظ:
«آنكس است اهل بشارت كه اشارت داند
نكتهها هست بسى، محرم اسرار كجاست؟!»
فلذا با ناباورى به حسین نزدیك مىشود.
سلمان عرض كرد: یا اباعبدالله چند سال از عمر شریف تو گذشته است؟!
#امام_حسین(ع) تبسّم كرد و فرمود: مرا كودك مىپندارى؟! «خَلَقَ اللهُ تَعالى خَمسین ألفَ آدمٍ، مِن كُلِّ آدَمٍ إلى آدَمٍ خَمسینَ ألفَ عامٍ وَ كُنتُ قَبلَ آدَمِ الأوَّلِ خَمسینَ ألفَ عامٍ وَ كُنتُ مَعَ آدَمِ الأوَّلِ شَیخاً عالِماً، فَكُنتُ ناصِراً لَهُ وَ مُعینُهُ ثُمَّ عَرَضتُ ولایَتى عَلَیهِم وَ آمَنَ بَعضُهُم وَ كَفَرَ بَعضُهُم فَمَن آمَنَ فَقَد فازَ وَ مَن أبى فَقَد كَفَرَ، ثُمَّ حارَبتُ مَعَهُم ألفَ حَربٍ، ألأصغَرُ مِنهُ أكبَرُ مِن حَربِ الخَیبَرِ وَ كُنتُ مَعَ آدَمِ الثّانى أیضاً خَمسینَ عامٍ وَ دَعَوتُهُم إلى اللهِ فَمِنهُم مَن صَدَقَنى وَ مِنهُم مَن كَفَرَ، فازَ مَن صَدَقَنى وَ خابَ مَن أنكَرَنى، فَجاهَدتُهُم وَ هُم خَمسُونَ ألفَ فرقَةٍ، كُلُّ فرقَةٍ خَمسُونَ ألفَ رَجُلٍ ...»
یعنى {خالق متعال، پنجاه هزار آدم آفرید و از هر آدم تا آدم بعدى پنجاه هزار سال فاصله زمانى بوده و من قبل از آدم اول (۵۰٫۰۰۰ سال قبل از او) بودهام و من همراه آدم اول، شیخ عالمى بودم و یار و یاور او بودم. سپس ولایتم را بر آنها عرضه كردم، پس عدهاى ایمان آوردند و عدهاى هم كافر شدند، پس كسى كه ایمان آورد رستگار شد و آنكس كه كفر ورزید همانى بود كه ولایت مرا نپذیرفت. سپس با آنها جنگیدم در هزار جنگ كه كوچكترین آنها از جنگ خیبر بزرگتر بود و همچنین با آدم دوم بودم و همراه وى، آنهم پنجاه هزار سال و بسوى خدا دعوتشان كردم، پس عدهاى از آنها مرا تصدیق نمودند و عدهاى هم كافر شدند. رستگار شد كسیكه تصدیقم كرد و بدبخت شد آنكه انكارم نمود، پس با آنها به جهاد برخواستم و حال آنكه آنها پنجاه هزار فرقه بودند و هر فرقه پنجاه هزار مرد ...}
آنحضرت در اینجا دست بر دهان مباركشان گذاشتند و فرمودند: «اُصمُت كَما صَمِتَ رَسُولُ اللهِ» یعنى خطاب به نفس شریف خویش فرمودند كه؛ {اى زبان خموش! از افشاء اسرار دم فروبند، چنانكه رسولخدا(ص) سكوت نمودند!} و نمىرسانیدند به ...
...ادامه دارد.
✍ سیدمحمدحسینی(منتظر)
عاشورای ۱۴۰۳
🆔 @chelcheraaqHM
💠
🎲 هماندیشی چلچراغ
🙏
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎 @SMHM212
نیرنگی بنام گفتمان رئیس جمهور
طبق #قانون_اساسی و ساختار #نظام #جمهوری_اسلامی_ایران؛ تعیین بایدها و نبایدهای اجرائی کشور بر عهده #نمایندگان_ملت در #مجلس_شورای_اسلامی و #قوه_مقننه نظام و نحوه تحقق و اجرای مصوبات آن بر عهده #قوه_مجریه بوده و #مجلس موظف به #نظارت، #تحقیق_تفحص و #استیضاح است تا اگر #مجریان بویژه #وزرای_دولت و حتی خود #رئیس_جمهور مرتکب #ترک_فعل یا #کم_کاری و یا #خراب_کاری شدند، از #عرصه_امور #خلع_ید شوند از جمله رئیس جمهور که میتواند با اعلام #عدم_کفایت توسط مجلس، از #نظام_ملی، اخراج گردد.
ولیکن سالها و دورههاست که بر خلاف این #نصوص_قانون_اساسی و در خلاء ترک فعل #شورای_نگهبان قانون اساسی، #روح_قانون به #احتضار افتاده است!
زیادهخواهیهای کلیه رؤسای پیشین جمهوری، متأسفانه تبدیل به رویهای گشته است که اگر تعدیل و بلکه متوقف نشود، فاتحه جمهوری اسلامی ایران، خوانده است!
👌 این #بدعت غلط از زمانی #سنت شد که #هاشمی_رفسنجانی مبتکر گفتمانی بنام #سازندگی شد! و حال آنکه سازندگی یکی از ضرورتهای نهضت+نظام اسلامی بود و هست و خواهد بود که سرآغاز نهضتی آن هم #فرمان_امام برای اقامه #جهاد_سازندگی بود.
تبدیل امور راهبردی نهضت+نظام به گفتمان ریاست جمهوری در ظاهر، امر خوشایندی است ولیکن تیشه به ریشه قانون اساسی است. زیرا به قوه مجریه، جایگاهی تقنینی میبخشد! که نوعی دور زدن ساختار تفکیکی نظام است.
👌 این #رویه_غلط در #دولت_خاتمی هم دنبال شد با این تفاوت که عنوان گفتمان به #توسعه_سیاسی (و البته آزادی افسارگسیخته!) تغییر یافت!
تأکید خاتمی بر #گفتمان_مصادرهای خود تا آنجا پیش رفت که در کسب #رأی_اعتماد مجلس برای #تحمیل وزرای ضعیف و بلکه نامتجانس با نهضت+نظام، به این استدلال غلط روی آورد که ملت بخاطر گفتمان خاص او وی را بر کرسی نشاندهاند و مجلس هم باید تسلیم شود و بلکه دنبالهرو گفتمان او گردد!
مجلس هم که متأسفانه فاقد اندیشمندانی #قانون_شناس و جوهرهای از #اقتدار «در رأس امور بودن» بود، کوتاه آمد و به #مهاجرانی برای #وزارت_ارشاد، رأی اعتماد داد (که البته کمترین رأی اعتماد بود ولیکن نشانه تسلیم شدن مجلس به بدعت غلطی بود که هاشمی پایهگذاری کرد!)
👌 این #بدعت_خطرناک در #دولت_مشانژاد هم تکرار شد با این تفاوت که وی یکی دیگر از اهداف و اصول مسلم «نهضت+نظام اسلامی» یعنی #عدالت را جایگزین شعار #آزادی نمود و بدینگونه به سنت غلط تاراج سلیقهای اهداف و آرمانهای گفتمان انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی، تداوم بخشید!
در حالی که آزادی و عدالت (توأم با معنویت و #نورانیت) از گفتمانهای بنیادی #قرآن و #عترت بوده است و در نهضت+نظام #امام_خمینی هم از جایگاه رفیعی برخوردار بود و امام خامنهای هم در دیدار دولت مشانژاد (در اولین #هفته_دولت بعد از روی کار آمدن مشانژاد) به بیان تناسبات عدالت، آزادی و معنویت پرداختند.
👌 #دولت_روحانی تنها دولتی بود که بجای مصادره #اهداف_بنیادی نهضت+نظام اسلامی به نفع گفتمان منتخب #مجری_قوانین، روی روشهای اجرایی قوانین، تأکید کرد و شعار #تدبیر سر داد که به مفهوم اتخاذ تدبیر امیدوارانه برای اجرای #مصوبات_ملی بود. اگرچه #کلید_تدبیر وی هم از همان اول دچار زنگزدگی شد و فقط دنبال سوراخی بنام #برجام افتاد که هنوز هم روشن نشده بالاخره کدام قفل را باز کرد؟!
و تنها امیدآفرینی دولت وی هم همین بود که بنظر میرسید، قوه مجریه بر سر عقل آمده و به جایگاه واقعی خود که صرفاً مجری بودن است پی برده و هیچ ضرورتی ندارد، یکی از اهداف نهضت+نظام اسلامی را دستمایه توجیه #استبداد و #دیکتاتوری خود نماید.
👌 #دولت_رئیسی هم بنظرم اساساً مجالی پیدا نکرد که وارد این رویه غلط بشود. زیرا آ.رئیسی بدنبال تحقق برنامه حداقل پنج ساله خود برای #تحولات_ضروری در #قوه_قضاییه بود و هیچگونه تمایلی برای تقبل ریاست قوه مجریه نداشت و وقتی هم که بر او #تکلیف شد و وارد #معرکه بزرگترین قوه ملی کشور گردید، به چیزی بجز تکمیل شبانهروزی و #خستگی_ناپذیر #اجرای_مصوبات_ملی نتاخت و اعتنایی به #بازی_مصادره #اهداف_ملی نکرد. یعنی همان چیزی که قانون و ملت از قوه مجریه انتظار و مطالبه دارند.
👌 حال رسیدهایم به #دولت_ظریف (پزشکیان؟!) که #گفتمان_پزشکیان از دهان ظریف نمیافتد! آنهم بدون اینکه معلوم و شفاف شود که این #گفتمان_موهوم، دقیقاً چیست؟ و کدامست؟ و چه تناسبی با نهضت+نظام اسلامی دارد؟!
صد رحمت به #کفن_دزد که لااقل یکی از اهداف و آرمانهای نهضت+نظام را مصادره میکرد ولو با تفسیر اعوجاجی که در عمل رخ میداد ولیکن در این دوره، هیچی به هیچی!!
و حداقل بر بنده (بعنوان کسی که به این مسائل حساسیت داشته و دارم) هنوز روشن نیست که این گفتمان (در تراز #وحی_منزل!!!) چیست؟!
..ادامه دارد.
✍سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۴/۲۸
🆔@chelcheraaqHM
💠
🎲چلچراغ معارف
🙏
بسمه تعالی
طراحی برنامههای توسعهای پنج الی هفت ساله از زمان #دولت_مصدق در ایران، آغاز و با وقوع #انقلاب_اسلامی، متوقف شد.
این برنامهها با پایان #جنگ_تحمیلی عراق علیه ایران، مجدداً آغاز گردید که رهین استقرار امام خامنهای در جایگاه رهبری و هاشمی رفسنجانی در جایگاه ریاست جمهوری بود.
برنامه پنجساله اول (۱۳۶۸ تا ۱۳۷۳) در پنج فصل تهیه و در اواخر سال ۱۳۶۸ به تصویب مجلس رسید و همان سال به عنوان سال ابتدایی اجرای برنامه اعلام شد.
هدفهای کلی این برنامه:
بازسازی و تجهیز بنیه دفاعی،
بازسازی و نوسازی ظرفیتهای تولیدی و زیربنایی و مراکز جمعیتی خسارت دیده در جنگ تحمیلی،
گسترش کمی و ارتقاء کیفی فرهنگ عمومی،
رشد اقتصادی،
تأمین حداقل نیازهای اساسی مردم،
تعیین و اصلاح الگوی مصرف،
اصلاح سازمان و مدیریت اجرایی و قضایی کشور
و مواردی از این دست بود.
برنامه دوم توسعه (۱۳۷۴ تا ۱۳۷۸) از نظر ساختار و ماهیت تفاوت چندانی با برنامه اول نداشت و مبتنی بر آزادسازی اقتصادی و خصوصیسازی بود.
هدفهای کلان این برنامه موضوعاتی مانند:
تحقق عدالت اجتماعی،
رشد فضائل بر اساس اخلاق اسلامی،
هدایت جوانان و نوجوانان در عرصههای مذهبی، فرهنگی و خلاقیت،
افزایش بهرهوری،
تربیت نیروی انسانی مورد نیاز،
تلاش برای کاهش وابستگی اقتصاد کشور به درآمدهای نفتی،
توسعه صادرات غیرنفتی،
ایجاد تعادل در بخشهای اقتصادی،
رعایت اصول عزت و حکمت و مصلحت کشور در سیاست خارجی،
تقویت بنیه دفاعی کشور
و مواردی از این قبیل بود.
برنامه سوم توسعه (۱۳۷۹ تا ۱۳۸۳) با رویکردی اصولیتر نوشته شد و هدف اصلی برنامه، توسعه پایدار بود. برنامه سوم با راهبرد اصلاحات اقتصادی مبتنی بر رویکرد «توسعه اقتصاد رقابتی» از طریق حرکت به سمت آزادسازی اقتصادی همراه با شکلگیری نظام جامع تأمین اجتماعی و اصلاحات قانونی و نهادی و لغو انحصارها برای فراهم شدن زمینههای مشارکت بخش خصوصی و کاهش تصدیگری دولت طراحی و تدوین شد.
قانون برنامه سوم توسعه که به «برنامه اصلاح ساختاری» نیز مشهور بود، در ۲۶ فصل و ۱۹۹ ماده در تاریخ ۱۳۷۹/۱/۱۷ به تصویب مجلس رسید.
جهتگیری کلی برنامه سوم شامل؛
اصلاحات ساختاری و نهادی در بخش عمومی،
خصوصیسازی و کاهش تصدیگری دولت،
کاهش وابستگی به درآمدهای حاصل از صدور نفت خام،
ایجاد جهش در صادرات غیرنفتی،
افزایش اشتغال مولد،
اصلاح قانون مالیاتهای مستقیم و چگونگی برقراری و وصول عوارض،
تمرکززدایی از ساختار اداری و اقتصادی،
تأمین حقوق و آزادیهای مشروع و قانونی همه شهروندان و
ایجاد و تقویت فضای مطمئن و قانونمند برای تمام فعالیتها بود.
برنامه چهارم توسعه (۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸)، در چارچوب سند چشمانداز ۲۰ ساله و پس از ابلاغ سیاستهای کلی برنامه توسط رهبر انقلاب اسلامی، در ۱۵ فصل و ۱۶۱ ماده تهیه و در تاریخ ۱۳۸۳/۶/۱۱ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید.
مأموریت یا اهداف کلان این برنامه، شامل مواردی مانند:
رشد اقتصاد ملی در تعامل با اقتصاد جهانی،
حفظ محیط زیست،
آمایش و توزان منطقهای،
توسعه سلامت، امنیت انسانی و عدالت اجتماعی،
صیانت از هویت و فرهنگ اسلامی+ایرانی،
تأمین مطمئن امنیت ملی و نوسازی دولت و ارتقای اثربخشی حاکمیت بود.
برنامه پنجم توسعه (۱۳۹۰ تا ۱۳۹۴) بعد از تغییرات و اختلافات متعدد بین مجلس و دولت، نهایتاً در ۲۳۵ ماده و در ۹ فصل در تاریخ ۱۳۸۹/۱۰/۱۵ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید.
اصول تهیه و تدوین برنامه پنجم، عبارت بود از:
دستیابی به جایگاه ترسیمشده برای کشور در سند چشمانداز ۲۰ ساله در منطقه،
تحقق کامل سیاستهای ابلاغی مقام رهبری،
توجه به خطوط راهنمای الگوی اسلامی+ایرانی توسعه در ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی،
عدالت اجتماعی،
جلب گسترده مشارکت مردم و ایجاد فضای مناسب برای تحقق جهش بلند اقتصادی و اجتماعی.
برنامه ششم توسعه (۱۳۹۶ تا ۱۴۰۲)، مشتمل بر ۱۲۴ ماده و ۱۲۸ تبصره در تاریخ ۱۳۹۵/۱۲/۱۴، به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید.
سیاستهای کلی برنامه ششم شامل:
امور اقتصادی،
امور فرهنگی،
امور اجتماعی،
امور دفاعی و امنیتی،
امور سیاست خارجی،
امور علم فنآوری و نوآوری
و امور حقوقی و قضایی میشود.
برنامه هفتم توسعه:
رئیس جمهور (آ.رئیسی) در جلسه فوقالعاده هیأت دولت (۱۴۰۲/۲/۳۰) به منظور بررسی نهایی برنامه هفتم توسعه، آنرا «سند هویت نگاه دولت برای تحول در پنج سال آینده» ذیل «سیاستهای ۲۶ گانه ابلاغی مقام معظم رهبری» دانست.
«قانون برنامه پنجساله هفتم پیشرفت جمهوری اسلامی ایران» مصوب ۱۴۰۳/۳/۱ مجلس شورای اسلامی مطابق با اصول ۱۲۳ و ۱۳۱ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (مورد موافقت مجمع تشخیص مصلحت نظام در اجرای اصل ۱۱۲ قانون اساسی در تاریخ ۱۴۰۳/۴/۲)، به سرپرست محترم ریاست جمهوری (مخبر) ابلاغ گردید و اجرای آن در انتظار استقرار ریاست جمهوری چهاردهم است.
✍ سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۴/۲۸
🆔 @chelcheraaqHM
🙏
1 نقادی الگوی پیشرفت.pdf
147.9K
مقاله اول پیرامون نقادی الگوی پیشرفت با تحلیل و تحریر حسینی منتظر در سال ۱۳۹۷
در بیان کلیات اسناد بالادستی نظام و ضرورت توجه به گزارههای ۴×۳ بنیادی دینی و نیز علل شکست و انحراف برنامه چشمانداز بیستساله جمهوری اسلامی ایران
2 نقادی الگوی پیشرفت.pdf
116.2K
مقاله دوم پیرامون نقادی الگوی پیشرفت با تحلیل و تحریر حسینی منتظر در سال ۱۳۹۷
در بیان استخدام برخی عبارات غلط از قبیل عبارت خرافاتی «خلیفةالله» و «خلافت الهی» و لزوم زدایش آنها از سند الگوی ۵۰ ساله پیشرفت جمهوری اسلامی ایران
3 نقادی الگوی پیشرفت.pdf
177.1K
مقاله سوم پیرامون نقادی الگوی پیشرفت با تحلیل و تحریر حسینی منتظر در سال ۱۳۹۷
در بیان حداقل ۱۰ اشکال شکلی و اساسی وارده بر طرح الگوی ۵۰ ساله پیشرفت ایران
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎 @SMHM212
نیرنگی بنام گفتمان رئیس جمهور
(بخش ۲):
شاید سؤال شود که در پیشگیری یا تعدیل این #بدعت_غلط که تبدیل به سنتی برای قریب باتفاق رؤسای جمهور (در دورههای پنجم لغایت دهم) گردید و اینک #دولت_ظریف در صدد بازیافت آن (آنهم با سلیقه موهوم خود) است، #مقام_معظم_رهبری چه نقشی ایفاء نمودند؟
جوابی که بنده (طلبهی یلاّ قبا!) میتوانم به این سؤال، عرض بکنم، اینست که؛
الف) مقام معظم رهبری در قبال چنین انحرافی، در گام اول به مبارزهای از نوع #موازنه_منفی پرداختند و لذا سعی کردند که بدون ممانعت از ابراز شعارهای تبلیغاتی پر زرق و برق داوطلبین ریاست جمهوری (که احیاناً موجب افزایش مشارکت اقشار مردم میشد) دولتها را بجای تعقیب گفتمانهای مندرآوردی آنها، در عمل به برنامههای توسعهای پنج سالهای مقید سازند که طبق روال قانونی، انجام میگرفت و تاکنون شش دوره از آن، تا حدودی اجرایی شده و آغاز #برنامه_هفتم مصادف گشته است با شروع به کار #دولت_پزشکیان که وی هم بجای ارائه برنامهای مستقل، اعلام کرد؛ میخواهد همین برنامه هفتم را تحقق ببخشد.
جهت اطلاع اجمالی و کلی از برنامههای هفتگانه توسعهای نهضت+نظام اسلامی،
لطفاً 👈 این متن 👉 را بخوانید.
توسل به برنامههای توسعهای پنج ساله اگرچه حرکتی برای مهار دولتها و به چارچوب قانونی کشانیدن گفتمان رؤسای جمهور بود و هست ولیکن اقدامی ابتکاری از جانب رهبری بمنظور مهار گفتمانهای غیرقانونی منتخبین ملت، به شمار نمیرود.
ب) دومین گام مقام معظم رهبری برای مهارسازی گفتمانهای سلیقهای رؤسای جمهور، ایضاً فاقد ابتکار عمل بود! یعنی معظمله سعی نکردند که از جانب خودشان، طرحی مطرح نمایند که مهارسازی #ریاست_جمهوری تلقی گردد و معظمله متهم به #دیکتاتوری شوند.
استفاده از برچسب #موج_سواری برای عنوان این گام، شاید چندان هم بیربط نیست! زیرا ایشان بصورت هوشمندانه و هدفمند، طرح یکی از اساتید برجسته دانشگاه (علاقمند به #جریان_طبل_توخالی #مدعیان_اصلاح_طلبی که نماینده مجلس و عضو گروه بازنگری #قانون_اساسی ۱۳۶۸ هم بود)، را مورد حمایت قرار دادند و طرح «افق ۱۴۰۰ ایران» او را با افزایش ۴ سال بر آن، تبدیل به «افق ۱۴۰۴ ایران» (که به «چشمانداز بیستساله جمهوری اسلامی ایران» مشهور شد) نمودند و رسمیت بخشیدند.
لذا تکمیل برنامه دکتر #نجفقلی_حبیبی را که حدود دو سال روی آن کار کرده بود، به #مجمع_تشخیص_مصلحت_نظام سپردند و آقامحسن رضایی هم فرصتطلبانه به آن چسبید و حدود شش سال برای آن وقت گذاشت و برای تدوین نسخه قابل ارائه به رهبری جهت تنفیذ و ابلاغ، حدود ۶۰٫۰۰۰ نفر-ساعت وقت اساتید مختلف دانشگاهها را گرفت!
اساتید مذکور هم عمدتاً متوسل به متنهای ترجمهای از سایر کشورها بویژه اروپایی شدند که تجربهای از چنین برنامههای بلندمدتی داشتند.
و بعد از امضاء و ابلاغ آن توسط مقام معظم رهبری، حدود دو سال هم برای تبیین آن در دستگاههای دولتی در نظر گرفتند که این امر را به «انجمن مدیریت راهبردی ایران» سپردند که یک مؤسسه خصوصی بود تا زمینههای تبدیل آن فراهم گردد.
بنده در اوان همان دو سال که تصادفاً با این برنامه (چشمانداز بیستساله) آشنا شده و به منتقدین جدی آن پیوسته بودم! زیرا که؛
اولاً) ناقص طراحی شده بود و
ثانیاً) از ظرفیتهای علمی و فقهی علمای حوزههای علمیه، هیچ بهرهای (حتی در حد یک نفر-ساعت!) گرفته نشده بود!
ثالثاً) بنظر میرسید که مورد سوءاستفاده خاص جناب آقای دکتر رضایی قرار گرفته است!
قرار بر این بود که برنامه چشمانداز بیستساله ج.ا.ا. بعد از مراحل #تدوین (۸-۶ ساله) و #تبیین (۲ ساله) وارد مرحله #تبدیل (۲۰ ساله) گردد.
ولیکن بنده انتقادات جدی و بنیادی داشتم و به دعوت دکتر وفایی که در زمینه مدیریت استراتژیک در دانشگاه عالی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تدریس داشتند، چند ماهی در جلسات تبیینی هفتگی تیمهای کاری ایشان در انواع دستگاهها هم شرکت کردم ولیکن توضیحات دکتر رضایی قانع کننده نبود (که جزئیات قضیه را در جای دیگری توضیح دادهام) و لذا دیگر در جلسات آنها شرکت نکردم و بلکه در #محافل_سیاسی توضیح میدادم که این برنامه در تراز نهضت+نظام اسلامی نیست و باید در آن بازنگری شود. البته آقامحسن پیشنهاد کرد که آمادگی گشایش باب چهارمی برای آن تحت عنوان #ترمیم را دارد ولیکن در عمل، پیگیری چندانی بروز نداد!
تا اینکه #مشانژاد احساس کرد، زیر بار چشمانداز ۲۰ ساله رفتن، موجب مهار وی از یکهتازیهای بیحد و حصر وی میشود، در طی سخنرانی رسمی خود در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی (در میدان آزادی) با حملهای شدیداللحن، طومار آنرا در هم پیچید!
بنده برای توصیف تألیفکنندگان آن از عبارت «عدهای نیمسواد» استفاده میکردم اما مشانژاد آنها را «مشتی بیسواد» نامید!
..ادامه دارد.
✍سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۴/۲۸
🆔@chelcheraaqHM
💠
🎲چلچراغ
🙏
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎 @SMHM212
نیرنگی بنام گفتمان رئیس جمهور
(بخش ۳):
بعضی از دوستان خورده میگرفتند که شما برای مخالفت با «چشمانداز بیستساله» چرا با #مشانژاد همصدا شدهاید؟!
با اینکه بارها توضیح دادهام، بار دیگر و برای آخرینبار عرض میکنم؛
بنده به همان عللی که در گزارش تحلیلی خودم از انتخابات ۱۳۸۸ توضیح دادم، منتقد سرسخت مشانژاد منحرف بودم و هستم و هیچگاه هم مایل به همصدایی با آن فریبکاران نبودم و نیستم. حتی اخیراً که از قول سردار جباری شنیدم که آقای رائفیپور به دیدار مشانژاد رفته، از وی هم بیزار شدم و دیگر حامی رائفیپور هم نیستم. (البته از زمانی که رائفیپور، توسل مشانژاد به مظاهر شیطانپرستی را توجیه کرد، قدری به وی مشکوک شده بودم!)
ضدیت مشانژاد (دو کوتوله سیاسی هماهنگ با #صهیونیزم_شیطانی) علیه برنامه چشمانداز بیستساله (علیرغم اینکه به امضاء و ابلاغ مقام معظم رهبری رسیده بود) و آنرا محصول «مشتی بیسواد» جلوه دادن، به علت آن بود که آنرا مانع #دیکتاتوری_فراگیر خود تلقی میکرد و کاری به #حق و #باطل آن نداشت.
و حال آنکه انتقاد بنده به برنامه چشمانداز دو علت متفاوت داشت؛ یکی اینکه چرا در تدوین برنامهای بزرگ و بیستساله برای جمهوری اسلامی، از علمای حوزات علمیه استفاده نشده است و همین مسئله موجب شده که در تدوین آن، #ادله_اربعه به محاق افتاده است و نمیتوان آنرا اسلامی تلقی کرد! و بنده صریحاً از آقای رضایی پرسیدم چگونه میشود که شما برای نظام اسلامی، برنامه بلندمدتی تدوین کردید که هیچگونه عنایتی به اسلامی بودن آن نداشتهاید؟!
و چرا فقط رفتید سراغ جامعه دانشگاهی و برای تدوین متن چشمانداز با آنها ۶۰٫۰۰۰ نفرساعت، صرف زمان و هزینه کردید بدون اینکه ۶ ساعت به سراغ روحانیت رفته باشید؟!
جواب ایشان خیلی عجیب بود و اینکه؛
اولاً) وقتی دو روحانی بزرگ مثل آیةالله هاشمی و آیةالله خامنهای در جریان این چشمانداز بودند، احساس نیازی نبود که بخواهیم برویم سراغ سایر روحانیون!
ثانیاً) ما از علمای اعلام هم دعوت به همفکری کردیم اما متأسفانه کسی اجابت نکرد!
ثالثاً) ما اسلامیت را در متن چشمانداز گنجانیدهایم؛ آنجا که نوشتیم: «با هویت اسلامی و انقلابی، الهامبخش در جهان اسلام»!
وقتی بنده گفتم؛ اصلاً قانعکننده نیست! زیرا؛
اولاً) نقش آقای هاشمی و حضرت آقا صرفاً امضاء برنامهای بوده که شما آنرا نتیجه ۶۰٫۰۰۰ نفر ساعت کار کارشناسی جلوه دادهاید نه کار کارشناسی!
ثانیاً) بنده معمولاً با انواع اشخاص حقوقی و حقیقی روحانیت حداقل تهران، کم و بیش ارتباط داشته و دارم و تاکنون یک کلمه از آنها از دعوتنامه شما چیزی نشنیدم!
و توصیه میکنم اگر راست میگویید بصورت مستند در رسانهها گزارش بدهید که از روحانیت تقاضای همکاری کردید و اجابت نشدید. (هیچوقت این کار را نکردند!)
ثالثاً) اینکه شما دو بار کلمه اسلام را در متن چشمانداز درج کردهاید کفایت از این نمیکند که در کارشناسی تدوین آن از علمای اسلام بهره نگیرید وگرنه این برنامه اینگونه ناقص در نمیآمد!
(البته انتظار داشتم در جمع مرا ضایع کند و بپرسد که؛ چطور شما متوجه نقصان برنامه شدید ولی حضرات خامنهای و هاشمی متوجه نشدند؟! اما نمیدانم چرا نپرسید! ولیکن راهکار معقولی به ذهنش رسید و گفت؛ هنوز دیر نشده، خود شما تعدادی از آقایان علماء را تجمیع کنید و هر متنی که موجب تکمیل برنامه میشود بدان اضافه کنید و ما آنرا در قالب #ترمیم_برنامه خدمت زعمای قوم میدهیم تا آنان تصمیم بگیرند که از شما بپذیرند یا نپذیرند و با توجه به شناختی که از آقا سراغ دارم مطمئنم که اگر نظر شما درست باشد میپذیرند.)
در هر حال انتقاد بنده به #نقصان_برنامه و غیراسلامی بودن آن بود و متوقع بودم که باید در تراز «شئونات نهضت+نظام اسلامی» ما باشد و برای تکمیل آن، خیلی حرفها برای گفتن داشتم. و حال آنکه مخالفت مشانژاد با آن از روی هوای نفس و قدرتطلبی مطلق بود. بنابراین نباید به بنده انگ همصدایی با مشانژاد زد. مضافاً که بنده در ابتدای دوره دو ساله تبیین برنامه متعرض آن شدم و مشانژاد در آغاز دوره تبدیل آن، علیه آن شورید و مطلقاً از توجه به آن استنکاف ورزید. استکمال بنده با استنکاف مشانژاد از آسمان تا زمین تفاوت دارد.
ناگفته نماند؛ موضع بنده در قبال ضدیت مشانژاد با برنامه چشمانداز بیستساله؛ دو جنبه داشت:
۱) از اینکه مطلقاً با #منویات_ولایت_فقیه از جمله حرکت متناسب با برنامه چشمانداز، ضدیت میورزید، شدیداً قابل مذمت و حتی توبیخ بود.
۲) از اینکه زیر بار سوءاستفاده آقای رضایی نرفت، هوشمندانه بود البته اگر متوجه آن شده بود (وگرنه که صرفاً در ضدیت با ولایت، از پذیرش آن استنکاف کرده!)
در هر حال مایل نبود #گفتمان_عدالت ذوقی او تحتالشعاع بیرق دیگری قرار بگیرد!
..ادامه دارد.
✍سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۴/۲۹
🆔@chelcheraaqHM
💠
🎲 چلچراغ معارف
🙏