eitaa logo
ساخت ایران|حسین مهدیزاده
2.9هزار دنبال‌کننده
848 عکس
234 ویدیو
107 فایل
طلبه درس خارج مدیر میز نظریه اجتماعی فرهنگستان علوم اسلامی قم @ho_mah کانال آپارات https://www.aparat.com/hosseinmahdizade
مشاهده در ایتا
دانلود
افعال محرک.pdf
8.72M
تصور من از مظاهر ضروری و واجب دینی همیشه شبیه تصور من از است. مثلا وقتی میگویند که خانه 20 تا 25 است و ما مدام در روز به دماسنج روی دیوار نگاه می کنیم که از این دما خارج نشود، به این معناست که آن درون دماسنج مرئی بسیاری از اتفاقات نامرئی دیگری است که یا رسیدن شاخص جیوه به آن در اتاق تامین شده و یا نتیجه مفید حفظ شاخص در این دماست. بنابراین فکر می کنم خروج از وضعیت حجاب، نشان دهنده از بین رفتن کلی مقدمات و خراب شدن کلی از محصولات در آخر فصل هاست... این روزها به نظر من وقت فکر کردن به است و اینکه مساله حجاب یک دفعه مهم شد، خودش شاخص یک نوع بیماری اجتماعی است... اما بگذریم...! اما حالا هم اگر قرار است چنین باشد، یکسری کارهای مقدماتی هم هست که باید جدی و پر و پیمان انجام شود. یکی از آنها، مساله کیفیت عاطفی و جنسی زن و مرد است که این 3 فایل، استوری های یک مشاور خوش فکر و خوش بیان در اینستاگرام است. به نظر من خیلی ها این حرفها را اصلا بلد نیستند. من خودم بعد از مطالعه این فایلها واقعا در کلاسهای درس با خانم ها در رفتارم، تجدید نظر کردم... این فایلها در این چند ماه در ایتا در حال گشتن بوده و چیز جدیدی نیست اما اگر احیانا آنها را نخوانید، از دست ندهید...! 🆔 @social_theory
🟢 یک گونه رویت نشده: جامعه ای که واحد بنیادین آن خانواده باشد! 📝حسین مهدیزاده 1️⃣ از 3️⃣ چند سالی است که دارم به این موضوع فکر می کنم که وقتی اساتید و پیشکسوتان انقلاب اسلامی در نوشتند که «از آنجا که خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی است...» واقعا می فهمیدند که چه حرف ای می گفتند؟!!! واقعا خودشان هم از ساختار جدیدی که آن را ملی مردم ایران می کردند داشتند؟ یا فقط حدس می زدند که اسلام اینگونه است و مثل خیلی ها، برایشان فقط یک شعار و رتوریک انقلابی و دینی بود؟! البته مثل همه جاها، می دانم که خیلی ها حرف برای گفتن داشتند و بعضی ها هم صرفا شعار بودند و البته در سالهای دهه 50 به طور عجیبی، آدمها، حرفهای سنجیده و پخته می زدند! اما مطمئن هستم که اگر کمی به این موضوع بیشتر دقت کنید، وحشت و مخالفت، ذهن خیلی از شما را خواهد گرفت! و بر علیه چیزهایی که در پایین نوشته ام، حتما چیزی خواهید نوشت تا زهر برداشت بنده از این اصل قانون اساسی را بگیرد! یک ساختار متشکل از انسانها و امکانات و محیط است که بر محور روابط جمعی انسان (که یک موجود مختار و دارای عقل و احساس و عمل است) تشکیل شده. حالا می دانید الان به جای خانواده، چه چیزی سلول بنیادین جامعه است؟ الان بصورت علمی، شرکت ها و واحدهای جمعی محصول، در یک نظام بازار شده که به آن می گویند سلول جامعه است! حالا می دانید در نظامی که firmها سلول جامعه هستند، خانواده ها، اساسا یک واحد اجتماعی هستند و به همین دلیل هم نظام اجتماعی مدرن نمی تواند بگوید که خانواده یک واحد بنیادین برای ساخت جامعه است؟! کدام نظام اجتماعی، خرج کردن و مصرف کردن را کانون جامعه پردازی می گیرد؟ واحد بنیادین جامعه باید باشد! در جامعه مدرن، سخن از این است که اگر شرکت ها و واحدهای موثر تولیدی در بازار رقابتی، سلول اصلی جامعه هستند، حالا علم باید توضیح دهد که ما در بنیادی ترین حالت با چند نوع ساختار اجتماعی در این مدل جوامع طرف هستیم و این یکی از سوالات بسیار مهمی است که علم باید جواب آن را بدهد تا حکومت و نهاد توسعه بر اساس آن جامعه را هدایت کنترل کند. اما خب در نهاد علم امروز ما درباره آن کم حرف زده می شود. جامعه از واحدهایی تشکیل شده است که آنها هم باید از جنس جامعه باشند نه فرد! یعنی چی؟ یعنی یک فرد، با فردیتش، نمی تواند بنیاد یک جامعه باشد. بنیان جامعه هم باید از کوچکترین واحدهای معنادار اجتماعی تشکیل شده باشد. نکته دیگر این است که اگر یک گله کوچک یا بزرگ انسان را در کف خیابان و از بالا تماشا کنید، این یک جامعه نیست! هر وقت شما واحدهای درون آن جامعه را اسم بردید، مثلا گفتید که اینها انتظامات هستند، اینها شعار می دهند، اینها تراکت توزیع می کنند، اینها بلندگوها را مراقبت می کنند و حرکت می دهند، اینها شب قبل شعار ها را سروده اند، اینها رهبرانی هستند که به اعتبار آنها، این عده در این فضا تجمع کرده اند و... دست آخر می توانید بگویید، این یک تجمع و گله نیست و زیرپوست این پدیده ناآشنا که داری از توی هلکوپتر می بینید، یک راهپیمایی با تعداد زیادی جزئیات قرار دارد! حالا سوال این است که وقتی می گوییم یک کشور، واحدهایش فقط استان و شهر و خیابان و محله و خانه نیست! اینها اساسا توضیح واحدهای سیاسی و کالبدی است! تا نتوانید بگویید انسانها چطور به هم خط و ربط پیدا کرده اند، هنوز اطلاعاتی که می دهید با اطلاعاتی که از یک ماشین مکانیکی می دهید تفاوت چندانی ندارد! همانطور که در بالا گفتم، پاسخ به این سوال برای نهادهای حکمرانی و دیوانی بسیار مهم است. مثلا سازمان برنامه که پول را از طریق برنامه های توسعه و آینده نگرانه در کشور خرج تقسیم می کند، به پاسخ بالا واقعا احتیاج دارد که از چه واحدهایی بنیادینی تشکیل شده است؟ اولا هم لیست واحدها را نمی خواهند، بلکه کلان ترین دسته بندی ها را احتیاج دارد که بتواند خط دهنده و مدیریت کننده مسیر حرکت باشد. 📌قسمت دوم یادداشت: https://eitaa.com/social_theory/2393 📌قسمت سوم یادداشت: https://eitaa.com/social_theory/2394 🆔 @social_theory
🟢 یک گونه رویت نشده: جامعه ای که واحد بنیادین آن خانواده باشد! 📝حسین مهدیزاده 2️⃣ از 3️⃣ حالا فکر می کنید سازمان برنامه ایران با چه دسته بندی ایران را می شناسد؟! «بخش خصوصی، بخش عمومی، بخش دولتی» بخش خصوصی همان شرکت (firm)هایی است که بر اساس نظام بازار، (حالا چه فردگرایانه و سرمایه سالارانه شکل گرفته باشد و چه بصورت تعاونی های جمعی سوسیالیستی که عده ای با هم منفعت جمعی خود را دنبال می کنند.) ارزش افزوده تولید می کنند. بخش عمومی آن بخشی است که همه جامعه به آن احتیاج دارند و سپردن آن به یک واحد خصوصی و تحت مالکیت خصوصی، باعث تعارض منافع می شود و خطرناک است. لذا این بخش را با سبکی دیگر که الهام گرفته از بخش خصوصی است اما مالکیت آن به کسی منتقل نمی شود اداره می کنند. بخش دولتی هم بخش تنظیم گر و ریگلاتور است که توضیح اش مفصل است و جای آن اینجا نیست. اما به هر حال این نوع دسته بندی، تفصیل دهنده همان جامعه ای است که شرکت ها و firm ها آن را بنیان کرده اند. حالا نهاد برنامه ریزی حکومتی ما، می تواند بگوید که در 45 سال گذشته در حال توسعه دادن جامعه ای بوده ام که واحد بنیادین آن خانواده باشد؟!! سوال می کنم خانواده کجای این ساختار است؟ سازمان برنامه نهایت چیزی که از خانواده می فهمد این است که خانواده بچه تولید می کند و ما باید مراقب باشیم که زیاد یا کم تولید نکند! برای سازمان برنامه، یک شرکت، بدون توجه به اینکه افراد آن خانواده هستند یا غریبه، موضوع سیاستگذاری است و ساختار قانونی شرکت خانوادگی را پشتیبانی متمایزی از شرکت هایی که افراد آن از سر منفعت اقتصادی دور هم جمع شده اند، نمی کند! بنابراین در این مدل برنامه اصلا تعبیری به اسم خانواده یک چارچوب مفهومی در نهاد برنامه ریزی نیست. ممکن است همه افراد پشت میز خانواده داشته باشند و حتی خانواده گسترده داشته باشند، اما خانواده موضوع برنامه ریزی آنها نمی تواند باشد الا به عنوان یک واحد مصرف و کارخانه تولیدی واحدهای انسانی! در کشورهای توسعه یافته که دیگر با خانواده رودربایستی هم ندارند، خیلی واضح می گویند که تصمیم گیری و سرپرست فرزندان تولید شده در یک واحد خانوادگی دولت است نه خانواده! لذا اگر پدر و مادر مثلا اعتقاداتی یا اخلاق و وجدان کاریِ خلاف نظر دولت داشته باشند، می توانند و باید فرزند را از انها بگیرند و به یک واحد خانوادگی دیگر تحویل بدهند که به نگاه دولت پایبند باشند! به همین دلیل هم هست که به بچه ها در مدرسه یاد می دهند که چه چیزهایی در خانواده باید برای شما تامین شود و حق شماست و اگر خانواده آنها را تامین نکرد، بدون تسامح با پلیس و نهادهای حمایت گر را تماس بگیرید تا شما را به یک واحد مراقبت دیگر تحویل دهند! حتی پدر و مادر ها هم همین معنا را برای خودشان پذیرفته اند و احساسات سنتی را کنار گذاشته اند! اما در نظام های خانواده محور که ولی فرزند پدر و مادر است چطور است؟! بچه چه حقوقی دارد؟ حاکم، با چه اخلاقی، با ناآگاهی های والدین یا خطاهای آنها برخورد می کند؟ آیا در نهایت هیچ واحد مراقبتی بهتر از خانواده خود فردبرای حمایت از او پیدا می شود؟ اساسا خانواده یک نهاد سلولی و کوچک است یا خانواده گسترده، (که بوسیله تعدد زوجات یا مشارکت والدین با فرزندان بالغ ایجاد شده است، یا ....) یک واحد واقعی خانوادگی است که از پس این بارهای بزرگ بر می آید؟ و... 🆔 @social_theory
🟢 یک گونه رویت نشده: جامعه ای که واحد بنیادین آن خانواده باشد! 📝حسین مهدیزاده 3️⃣ از 3️⃣ اما مهمترین سوال که از نظر من بسیار بسیار مهم است این است که اگر واحد بنیادین یک جامعه خانواده بود، تقسیمات نهادی جامعه چه خواهد بود؟ برای آنها بخش خصوصی، عمومی دولتی بود، برای ما چه طور می شود؟ مثلا برای آنها دولت داری، یک کالای بازاری است که باشگاه های قدرت(بخوانید احزاب سیاسی) آنها را در بازارهای سیاسی (بخوانید انتخابات های عمومی) آن را عرضه می کنند و می فروشند و لذا آنها نیز یک Firm هستند! اما حکومت در جامعه ای که سلول آن خانواده است هم یک واحد خانوادگی است؟! می شود یک واحد خانوادگی نباشد؟! اگر خانوادگی نشود، پس چطور واحد بنیادین این جامعه خاص باشد؟ اگر واحد بنیادین، خانواده باشد، جامعه ما قبیلگی سنتی خواهد شد؟ اما جوامع سنتی که سلول آن یک واحد اربابی بوده است، نه خانواده به معنای دینی آن! در ثانی در این جامعه مردم سالاری و عقل جمعی و عقل تخصصی و سپردن کار به شایستگان چه می شود؟! چون به نظر میرسد که ما در همین قانون اساسی عقل جمعی و شایستگی تخصصی را در همین معنای متعارف امروزی اش قبول کرده ایم!! بنابراین سوال بنیادین من این خواهد بود اگر حکومت به خانواده ها سپرده نمی شود، پس به چه نحو تقسیم می شود که اصل دهم نقض نشود؟ چرا که نمی شود که واحد های پیچیده، از جنس واحد بنیادین نباشند؟ اما از جنس بودن یعنی چی؟! مثلا جسم موجودات زنده از سلول ساخته شده، اگرچه در نهایت این بافت ها و اعضایی مثل قلب و ریه و مغز و چشم و زبان هستند که کارها را انجام می دهند اما ما می گوییم واحد بنیادین جسم زنده، سلول است و بدن از سلولها تشکیل شده است و مستقیما از ملکولها و اتمها تشکیل نشده!!!! ⭕️ پی نوشت: نمی دانم موفق شدم توضیح دهم که فکر کردن به جامعه ای که سلول آن خانواده باشد چقدر پژوهش متفاوتی است و تا چه حد می تواند ساختار شکنانه باشد؟ و تا چه حد برای آدمهای گریزان از تغییر، این اصل وحشت آفرین و خطرناک باشد و احیانا اگر جامعه علمی حوزه و انقلاب شروع به فکر کردن به آن نکند، تا چه حد از مساله های اصلی خود دور افتاده است؟! من تا به امروز در میراث علمی مان چند خرده جواب پیدا کرده ام. جوابها زیاد نیستند و نشان از احتیاط و یا بی التفاتی به این دست سوالات است. اما مطمئن هستم که قبل از اینکه بنشینم و خودم جواب تولید کنم، باید به جبهه خودم رجوع کنم و مراقب باشم که ، من را مقهور خود نکند. به نظر من تولید و ، یعنی پیدا کردن پاسخ برای این جور سوالها، نه آنجایی که ذیل هر نظریه غربی، یک نصفه آیه و دو تا روایت تقطیع شده و بریده از زمینه قرار می دهند و آن را به اسم آشتی و دوستی علم و دین فاکتور می کنند! 🆔 @social_theory
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در انتخابات دور دوم، یک رای مثبت جدی دارم به آقا که در کار نمایندگی یک نوآوری مهم داشت و اون هم این بود که تلاش کرد نه قانونگذاری کنه و نه نظارت، بلکه ایده جدیدی را دنبال کرد که من اسمش را می گذارم، ریل گذاری قانونی+پیگیری نهادی. بودن مهدی عسگری در این مجلس، قطعا به نفع همه دوستان تمدن خواهی است که به تازگی به مجلس راه یافتند یا اینکه سابقا هم در مجلس بوده اند. نبودن ایشان در این جمع، به گمان من به هماهنگی و فکر جمعی و کنش موثر این جمع در مجلس لطمه محسوسی می زند. ان شاء الله خدا کمک کند و ایشان به مجلس راه پیدا کند. دست به دست کنید و به دست دوستان تهرانی برسانید 👆کلیپ، روایت ثریا از یک مصوبه تحول‌آفرین در مجلس که با استقامت و پیگیری آرام و جدی آقای عسگری محقق شد 🔻کاندیدای دور دوم مجلس دوازدهم از حوزه انتخابیه تهران، ری، اسلامشهر، شمیرانات و پردیس | کد ۴۷ 🆔 @social_theory
5 اردیبهشت 1403 روز واگذاری تیم استقلال و پرسپولیس، از -بخوانید نماینده اراده سیاسی ملت- به بانک و پتروشیمی-بخوانید صاحبان قدرت ایران را باید به عنوان روز نمادین اعلام واگذاری از دولت به بازار دانست. این افتخار هم به نام ثبت شد! شان باشد! 🆔 @social_theory
| ⭕️ فلسفه‌ی جغرافیا 📌 تقارن رستاخیز مطالعاتی فلسفه‌ی جغرافیا و نظریه‌های دولت 🔸 رسوخ و تعمیم تفکر فلسفی در مطالعه‌ی ، رستاخیز جدیدی در مطالعه‌ی و توسعه‌ی آن را نیز -در قرن بیستم- در پی داشت. 🔹اثر شهیر ریچارد هارت‌شورن تحت‌عنوان «ماهیت جغرافیا: بررسی انتقادی اندیشه‌ی کنونی در پرتو گذشته» (The Nature of Geography: A Critical Survey of Current Thought in the Light of the Past)، اثر جریان‌ساز تحت‌عنوان «تبیین در جغرافیا» (Explanation in Geography) از جمله‌ی تولیدات فکری این تکاپوی نظری است. 🔸دیدگاه‌های در باب ، از این مطالعات تغذیه کرده است؛ دِرِک فورد کوشیده است تا این تاثیر را در کتابی تحت‌عنوان «آموزش و تولید فضا: آموزش سیاسی، جغرافیا و انقلاب شهری» (Education and the production of space_ Political pedagogy, geography, and urban revolution) به تصویر بکشد. 🔹چشم‌انداز جدیدی که در تولید و بسط و حفظ ایجاد کرد، در نظریه‌های دولت و احیای تاثیرات عمیقی به همراه داشت. این چشم‌انداز باعث گردیده است تا میان و ساخت ارتباط روشی برقرار شود. 🔸 دستاوردهای این مطالعات می‌تواند به ترسیم نگاه‌های بدیل و تعریف آلترناتیو جهت در کمک شایانی نماید. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid .
هدایت شده از تلک الایام
... دوست داری با کدام آرزوها پیر شوی؟ @telkalayyam
حضرت آقای شاعر یک عکس خوب شکار کردند و یک کوتاه نوشت عالی و عارفانه ذیل آن نوشته اند با یک هشتک خوب: ... و چند نفر از جمله من ناچیز را دعوت کرده اند تا شاید در ایتا (که جهنم تولید محتوای گروهی است) زنجیره محتوا برای این عکس ایجاد کنند! واقعیت این است که من می دانم که این عکس کجاست! اینجا ابتدای خیابان ارم سابق و پیاده راه ارم امروزین در شهر قم در چند قدمی حرم است که من عمری اینجا زندگی کرده ام! ساختمان عظیم نیمه کاره پشت سر این عکس هم ساختمانی است که قرار است به عنوان مدرسه علوم عقلی حوزه، چسبیده به مدرسه حجیته که نقشه معماری اش را علامه طباطبایی جوان داده بود- ساخته شود و جالب اینکه روی شناسنامه پروژه در کنار دیوار مدرسه حجتیه نوشته شده مدرس امام خمینی، کارفرما استان قدس رضوی! آن سالهایی که اینستاگرام هنوز مرحوم نشده بود و آنجا می نوشتیم، موضوع اصلی من پرداختن به این پدیده بود که اسمش را گذاشته بودم: ! دوقطبی اجتماعی یعنی همین قاطی شدن ماست و قیمه ها و اینکه جلوی چشم ما این اتفاق بیفتد و حتی حساس هم نشویم! مشکلی که اولا صفت ما جریان مذهبی است والا بسیاری از مردم می فهمند که دین و دنیا اگر بخواهند با هم جمع شوند، نحوه جمع شدنش اینجوری نیست! سوال آقای شاعر دقیقا چیزی است که باید در این نقطه، یعنی در قم، در کنار حرم حضرت معصومه، توسط اهل علم و نظر دینی حل می شد تا انقلاب از این دو قطبی آن رها شود. 🆔 @social_theory