eitaa logo
حسین سوزنچی
2.7هزار دنبال‌کننده
157 عکس
52 ویدیو
89 فایل
این کانال شخصی حسین سوزنچی است. کانال دیگری با نام یک آیه در روز دارم که تدبرهای روزانه‌ام را در آن می‌گذارم، به آدرس: @yekaye آدرس سایت souzanchi.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از یک آیه در روز
764) 🌷وَ ما عَلَيْنا إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبينُ 🌷 ▪️ ترجمه و وظیفه ما نیست به جز رسانیدن روشنگرانه؛ سوره یس (36) آیه17 1397/3/16 21 رمضان 1439 ◼️ شهادت مظلومانه ولی الله الاعظم، یگانه دهر، امیرمومنان، قبله آمال عدالتجویان، اسد الله الغالب، علی بن ابی‌طالب، علیه آلاف التحیة و الثناء ، بر همه شیعیان و محبان آن حضرت، بلکه بر همه مسلمانان و دلسوختگان و مستضعفان و پابرهنگان عالم تسلیت باد ◼️ @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 5⃣ «وَ ما عَلَيْنا إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبينُ» ⁉️شبهه آیا اینکه وظیفه پیامبران را منحصر در ابلاغ کرده، نتیجه نمی‌شود که حکومت کردن جزء وظایف آنان نیست؟ 💠پاسخ حصر در هر موقعیتی به فراخور خود آن است. اینجا مقام بحث این است که اگر عده‌ای پیامبران را تکذیب کردند پیامبران مقصر نیستند؛ چنانکه در تدبر قبل هم گذشت که حصر در مورد «تذکردهنده بودن پیامبر» مطلق نیست. https://eitaa.com/yekaye/1385 اینکه بخواهیم این حصر را به عرصه‌های دیگر تسری دهیم باید دلیل داشته باشیم، و در اینجا نه‌تنها دلیلی در کار نیست، بلکه آیات متعدد دیگری که دستور به اطاعت مطلق از پیامبران داده و دعوت آنان به برقراری عدالت و ... همگی نشان می‌دهد که تلاش برای برقراری حکومت الهی هم جزء وظایف آنان بوده است. ▪️توضیح بیشتر در بحث از آیه «إِنْ أَنْتَ إِلاَّ نَذيرٌ» (فاطر/23) گذشت. 🔖 (جلسه723 تدبر2 http://yekaye.ir/al-fater-35-23/ ) @yekaye
امام حسن ع و صبر انقلابی 2.mp3
7.95M
جلسه دوم سخنرانی در مسجد دانشگاه باقرالعلوم ع با عنوان ع و 24 رمضان 1439 https://eitaa.com/souzanchi
هدایت شده از یک آیه در روز
. 4⃣«اتَّبِعُوا مَنْ لا يَسْئَلُكُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ» صرف اینکه کسی خدمات رایگان به ما بدهد، دلیل موجهی نیست که از او پیروی کنیم؛ وقتی می‌خواهیم از کسی پیروی کنیم، یک ضابطه دیگر ما باید این باشد که او هدایت‌یافته باشد؛ نه اینکه بر اساس دلخواه ما رفتار کند. 💠نکته تخصصی 🔅مقدمه1. انسان، به دلایل مختلف - از جمله به این دلیل که همه چیز را نمی‌داند و نمی‌تواند صرفاً به تجربه خود اکتفا کند (توضیح در پی‌نوشت)* - در زندگی خود، چاره‌ای جز پیروی از این و آن ندارد؛ و هدف هرکس از هر پیروی، رسیدن به وضع بهتر است. 🔅مقدمه2. در درون ما انسانها، دو گونه محرک برای پیرو دیگران شدن وجود دارد: (1) میل و غریزه صرف، یعنی دلخواه‌های فوری و دم‌دستی‌مان؛ و (2) فطرت، یعنی خواسته‌های عمیق و بنیادی‌مان؛ و چون این دو انگیزه درون ما هست، هرکس ما را به پیروی از خویش می‌خواند بر روی همین دو نکته سرمایه‌گذاری می‌کند. 🔅مقدمه 3. کسی منطقا می تواند ما را به وضع بهتر برساند که اولا وضع بهترش واقعا بهتر باشد و وضع بهتر را درست بشناسد؛ و ثانیا راه معتبری را برای رسیدن به وضع بهتر سراغ داشته باشد؛ و این دو روی هم یعنی «هدایت یافتگی». 🔺 کلمه «هدایت» در جایی مطرح می‌شود که موضوع آن، امری دم‌دستیِ همگان نباشد؛ و رسیدن به آن صرفا با رعایت دلخواه‌های دم‌دستی حاصل نشود؛ پس، «هدایت یافته بودنِ» یک دعوت‌کننده، یعنی او علاوه بر اینکه راه رسیدن به مقصود خود را بلد است، در افق نیازهای فطری، ما را به پیروی از خویش بخواند؛ و نه صرفا در راستای تامین دلخواه‌های فوری و دم‌دستی. 🔅مقدمه4. عرصه خواسته‌های غریزیِ صرف، عرصه دنیا و عالم ماده است، که عرصه تزاحم است؛ یعنی خواسته من اگر بخواهد تامین شود، با تامین خواسته شما درگیر می‌شود: مثلا: اگر غذایی را من بخورم، شما دیگر نمی‌توانید آن را بخورید؛ و اگر پولی به من داده شود، دیگر به شما داده نمی‌شود؛ و ... . اما عرصه خواسته‌های اصیل فطری، عرصه ماوراء و عالم معنوی است، و خودش به‌خودیی خود اقتضای درگیری ندارد، مثلا اگر من به شناختی دست پیدا کنم، شما هم می‌توانید به همان شناخت دست پیدا کنید؛ و اگر دانشی را به من بدهند، همان را هم می‌توانند به شما بدهند. 🔆نتیجه اگر کسی با دست گذاشتن روی نیازهای غریزیِ صرف، ما را به پیروی از خویش بخواند (یعنی قبول دعوت وی صرفا دلخواه غریزیِ ما باشد، و نه در افق تعالی ما)، چون عالم ماده، محل تزاحم است، او حتما دنبال منافع خویش است، نه منافع ما؛ هرچند ادعا کند اجرت و پاداشی از ما نمی‌خواهد. 💠ثمره یکی از اساتید ما نقل می‌کردند که حضرت آیت الله بهجت بارها می‌فرمود: 🔻اگر کفار در جایی به شما خدمات رایگان ارائه کردند، یقین بدانید که چند برابر آن را از جیب شما برخواهند داشت❗️ ♦️♦️♦️قابل توجه کسانی که از پیام‌رسان‌های غربی دل نمی‌کنند ♦️♦️♦️ ✳️* توضیح مربوط به مقدمه1 ( ): هر انسانی می‌داند که وضع موجودش، مطلوب نیست؛ و همین عامل حرکت و پویایی در انسانهاست، که وضع موجود را رها کند و دنبال وضع بهتری باشد. از سوی دیگر، هرکسی اگر اندکی تامل کند، بوضوح می‌یابد که آنچه دلخواهِ الان اوست، لزوما آن وضع بهتری نیست؛ که در عمق وجود خویش آن را می‌جوید؛ و این واقعیتی است که همگان تجربه کرده‌اند: بارها و بارها با شوق و علاقه دنبال چیزی بوده‌ایم و پس از رسیدن به آن، پشیمان شده‌ایم؛ و یا بالعکس: «عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون» (بقره/216) «عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللَّهُ فيهِ خَيْراً كَثيرا» (نساء/19) بدین جهت است که انسان چاره‌ای جز پیروی از دیگران – که آنها را دانای به راه رسیدن به وضع مطلوب می داند – ندارد؛ و دین هم مبتنی است بر ایمان به اینکه خدایی هست که همه آنچه را ما و دیگران نمی دانیم، می‌داند (آیه اول: والله یعلم و انتم لا تعلمون). @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 6⃣ «وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذي فَطَرَني وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ؛ أَ أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمنُ بِضُرٍّ لا تُغْنِ عَنِّي شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً وَ لا يُنْقِذُونِ» این دو آیه روی هم دو برهان است بر ابطال مبنای مشرکانی که وجود خداوند برتر از هر چیزی را قبول دارند، با این حال غیر خدا را می‌پرستند. 📝 نکته اغلب مشرکان، خدای متعالی واحد را قبول دارند؛ اما دلیلی که برای پرستش موجودات دیگر (فرشتگان، جنیان، و ...)‌ می‌آورند این است که: 🔸اولا، خداوند سبحان برتر از آن است که هرگونه ادراکی به او ره یابد، پس نمی‌توان در عبادت متوجه او شد؛ 🔸ثانیا می‌دانیم که موجوداتی ماورایی هستند که مقربان درگاه اویند، پس آنان را می‌پرستیم تا آنان شفیعان و واسطه‌های ما نزد او باشند در همه امور و رفع نیازها؛ ♦️این دو آیه پاسخ آنهاست: 🔹اولا اگرچه تعالی خداوند امری درست است و انسان نمی‌تواند علم به مقام ذات خداوند پیدا کند، اما می‌توان با برخی از صفاتش او را شناخت، مانند اینکه اوست که ما را پدید آورده؛ پس راه توجه عقلی به او مسدود نیست؛ 🔹ثانیا این معبودها تنها در صورتی می‌توانند شفیع و واسطه انجام کاری شوند که خداوند بدانها اذن داده باشد چنانکه در جای دیگر فرموده «ما مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ: هیچ شفیعی نیست مگر پس از اذن او» (يونس/3) ولی جایی که خداوند بخواهد کاری را انجام دهد که بدانها اذنی نداده، آنها به هیچ عنوان نمی‌توانند جلوی خدا بایستند و ضرری را دفع کنند و کسی را نجات دهند؛ پس بر پرستش خود آنها هیچ ثمره‌ای بار نمی‌شود 📚(الميزان، ج17، ص77-78) . ⁉️شبهه (آیا اعتقاد به شفاعت، شرک است؟) با این توضیحات آیا باور شیعیان به شفاعت پیامبر ص و اهل بیت ع نوعی شرک نیست؟ 🔆پاسخ اگر در توضیح دقت شود معلوم می‌شود که: 🔹اولا برخلاف توهم برخی افراد، قرآن کریم شفاعت را به صورت مطلق نفی نمی‌کند؛ بلکه در جایی که خدا اذن داده باشد، شفاعت برقرار است (يونس/3)؛ و 🔹 ثانیا آنچه مدمت شده، پرستیدن شفیعان است در عرض خداوند؛ و شیعیان هیچگاه پیامبر ص و اهل بیت ع را نمی‌پرستند و آنان را در عرض خداوند قرار نمی‌دهند؛ بلکه پرستش را تنها سزاوار خداوند می‌دانند و اگر اعتقاد به شفاعت آنان دارند، ناشی از آن است که خداوند 🔺خودش ما را دعوت کرده که علاوه بر تقواپیشه کردن، وسیله‌هایی برای تسریع حرکت به سوی او برگیریم: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَة: ای کسانی که ایمان آورده‌اید تقوای الهی در پیش گیرید و وسیله به سوی او بجویید» (مائده/35) و 🔺خودش هم عملا آنان را شفیع قرار داده؛ ▫️با تاکیدات مکرر بر اطاعت از دستورات آنان (آل‌عمران/32 و 132؛ نساء/59؛ مائده/92؛ انفال/1 و 20 و 46؛ نور/54 و 56؛ محمد/33؛ مجادله/13؛ تغابن/12) دستور داده ▫️و حتی اینکه نزد آنان برویم تا نزد خدا برایمان طلب مغفرت کنند: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيماً: و اگر هنگامی که آنان به خویش ستم می‌کردند نزد تو می‌آمدند و از خدا طلب مغفرت می‌کردند و رسول هم برایشان طلب مغفرت می کرد، حتما خداوند را بسیار توبه‌پذیر و رحیم می‌یافتند؛ نساء/64)، 🔺و البته به شفاعت هرکسی که خودش او را شفیع قرار دهد، رضایت داده است: «وَ لا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضى: و شفاعت نمی‌کنند مگر برای کسی که [خداوند] رضایت داده است» (انبیاء/28) @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 1⃣ «إِنِّي إِذاً لَفي ضَلالٍ مُبينٍ» این مومنی که از دور دست برای حمایت از فرستادگان الهی آمد، پس از آنکه دلیل خود در ضرورت بندگی خدا را بیان کرد؛ پرستش معبودهای دروغین را به چالش کشید و پرسید که آیا واقعا انتظار دارید که من چنین معبودهایی را بپرستم؟! سپس – چنانکه در نکات ادبی اشاره شد - با تاکیدات مکرر بیان کرد که در این صورت قطعاً قطعاً قطعاً قطعاً من در گمراهی آشکاری خواهم بود. او با این همه تاکیدات می‌خواهد بفهماند: 🍃الف. مساله ضلالت و هدایت یک مساله اساسی در زندگی یک انسان عاقل است. 💠نکته تخصصی بسیاری از انسان‌ها در زندگی‌شان رویکرد پراگماتیستی دارند؛ یعنی صرفا با نتایج عملی دم‌دستی کار دارند: مساله هدایت و ضلالت را یک امر ثانوی و سلیقه‌ای قلمداد می کنند و دغدغه اصلی‌شان سود و زیان مادی و دنیوی است، نه هدایت و ضلالت. در مقابل، کسی که زندگی را جدی بگیرد، می‌فهمد که این زندگی نمی‌تواند به همین دنیا محدود باشد؛ از این رو، 🔺 مساله هدایت و ضلالت و سرنوشت نهایی‌اش بسیار مهمتر از سود و زیان‌های دنیوی و مادی می‌شود.🔺 او اصرار دارد: این گمراهی، گمراهی بودنش کاملا آشکار است؛ برای همین حاضر نشد بدان تن دهد، هرچند که جانش را در این مسیر داد. 🍃ب. ... @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از یک آیه در روز
773) 🌺 قيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قالَ يا لَيْتَ قَوْمي يَعْلَمُونَ 🌺 💐ترجمه گفته شد به بهشت داخل شو! گفت: ای کاش قوم من می‌دانستند؛ سوره یس (36) آیه26 1397/3/25 1 شوال 1439 💐🌹🌷 عید سعید فطر، عید بندگی و موعد دریافت جوایز الهی بر همه مومنان مبارک باد 🌷🌹🌸 💢 اللَّهُمَّ أَدْخِلْنِي فِي كُلِّ خَيْرٍ أَدْخَلْتَ فِيهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ أَخْرِجْنِي مِنْ كُلِّ سُوءٍ أَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِم 💢 @yekaye
💐🌹🌷 عید سعید فطر، عید بندگی و موعد دریافت جوایز الهی بر همه مومنان مبارک باد 🌷🌹🌸 💢 اللَّهُمَّ أَدْخِلْنِي فِي كُلِّ خَيْرٍ أَدْخَلْتَ فِيهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ أَخْرِجْنِي مِنْ كُلِّ سُوءٍ أَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِم 💢 💠توضیحی درباره پرداخت و من غالبا فطریه‌ام را به صورت دستی به مراکز جمع‌آوری فطریه پرداخت می‌کردم. امسال برای اولین بار وارد سامانه پرداخت فطریه شدم. https://emdad.ir/ در این سامانه 🔹نه‌تنها این امکان مهیاست که را بر اساس قوت قالب (برنج یا گندم) و مبلغ مورد نظر خودمان برای قوت قالب انتخاب کنیم، 🔹بلکه دقیقا استان و شهر محل سکونت را انتخاب می کنیم که همانجا مصرف شود. (لینک زیر) http://fetrieh.emdad.ir/ ♦️همچنین در مورد (کفاره‌های ناشی از نگرفتن روزه با برخی از عذرهای شرعی ویا تاخیر قضای روزه) فتوای غالب مراجع این است که حتما باید طعام داده شود و مبلغ کافی نیست. یعنی اگر هم پولش را می‌دهیم مطمئن باشیم صرف طعام می‌شود، نه چیز دیگر. 🔺مثلا فتوای مقام معظم رهبری در لینک زیر https://eitaa.com/khamenei_ir/1969 🚫بدین جهت اگر ما کس دیگری (خواه خود فقیر یا موسساتی که مبالغ را از افراد فراوانی جمع‌آوری می‌کنند) وکیل در خرج کردن فدیه قرار می‌دهیم، حتما باید مطمئن باشیم که خرج طعام می‌کنند و ترجیحا معلوم باشد که این مقدار پول برای چند مورد طعام است؛ که این مساله در خصوص کفاره عمد جدی‌تر است چون آن کفاره باید بین 60 نفر تقسیم شود.🌐 ▫️در این سامانه، علاوه بر اینکه شهر محل سکونت را تعیین می‌کنیم که همانجا خرج شود، این ملاحظات هم رعایت شده است. (لینک زیر) http://kafareh.emdad.ir/ ⛔️نکته دیگر این است که زکات و کفاره را اگر مستقیما به فقیری که از فقیر بودنش مطمئنید، نمی‌دهید، باید کسی را وکیل کنید که مطمئن باشید واقعا به فقیر می‌دهد و ثانیا این قواعد شرعی را رعایت می‌کند؛ و صرف اینکه به کسی که ادعا می‌کند من برای کمک به نیامندان این پول شما را می‌گیرم ولی او را نمی‌شناسید نمی‌توانید بدهید. ✅با توجه به اینکه ، بویژه با شفاف‌سازی‌هایی که در سالهای اخیر انجام داده، یک نهاد کاملا مطمئن است، پیشنهاد می‌کنم اگر شخصا راه کاملا مطمئنی برای مصرف زکات و کفاره سراغ ندارید، از طریق این سامانه اقدام کنید. https://emdad.ir/ حسین سوزنچی 🆔 https://eitaa.com/souzanchi
هدایت شده از یک آیه در روز
. 5⃣ قيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قالَ يا لَيْتَ قَوْمي يَعْلَمُونَ ... ما أَنْزَلْنا عَلی قَوْمِهِ ... فَإِذا هُمْ خامِدُونَ حبیب نجار با اینکه از آن قوم بود، اما او در ززمره آنان محسوب نشد؛ او بهشتی شد و قومش جهنمی شدند. 💠تعارض و با نگاه قرآنی در ادبیات قرآنی تفاوتی است بین و با . 🔺 آنان‌اند که 🔹بر یک مرام و یک شیوه هستند (لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً هُمْ ناسِكُوه؛ حج/67)، 🔹یعنی یک رویه برایشان جذاب است (كَذلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ؛ انعام/108)، 🔹برخی صالح‌اند و برخی فاسد (وَ قَطَّعْناهُمْ فِي الْأَرْضِ أُمَماً مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَ مِنْهُمْ دُونَ ذلِک؛ اعراف/168) اما 🔻 و یعنی آنان که از یک نژادند یا در یک جا با هم زندگی می‌کنند، ▫️اینان علی‌رغم این اشتراک کاملا ممکن است در میان‌شان اختلاف شدید باشد. ▫️کسانی که از یک قوم باشد لزوما چنین نیست که همگی در زمره همدیگر و در یک راستا محشور شوند؛ از یک قوم، یکی به اوج بهشت می‌رود و دیگری در قعر جهنم (آیات فوق)؛ در حالی که 🔹اگر کسی از هر امتی باشد حتما از آنان است و با آنان محشور می‌شود؛ 🔹وحدت‌بخش آنان باورها و مرام آنان است؛ و این وحدت، یک وحدت واقعی است، و 🔹 ظاهرا بدین جهت است که یک نامه عمل جمعی دارند (كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعی إِلی كِتابِهَا؛ جاثیه/28). در واقع، آنچه انسان‌ها را واقعا به هم مرتبط می‌کند و ارزش آن دارد که به هم علقه داشته باشند، باورها و مرام مشترکشان است؛ نه زمین یا نژاد مشترک. بدین ترتیب، واضح می‌شود که در نگاه قرآنی و تعصب و و هیچ ارزشی ندارد؛ و تنها و تنها باورها و مرام‌های مشترک است که انسانها را به هم پیوند می‌زند. 📜برگی از تاریخ 📜 معروف است که مهندس بازرگان گفته است: «امام خمینی ایران را برای اسلام می‌خواهد؛ حال آن‌که من اسلام را برای ایران می‌خواهم» من این جمله را مستندا از او نیافتم؛ اما هرکس که این را گفته باشد، معلوم است که چه اندازه از تعالیم قرآن دور بوده است❗️ 🗓شاید مروری بر کلمات امام خمینی – که از زلال چشمه‌سار قرآن سیراب شده بود - در اینجا بی‌وجه نباشد: رئیس جمهور ... شخصی باشد که درصدد باشد که اسلام را تقویت بکند. درصدد باشد که احکام اسلام را پیاده بکند، نه درصدد این باشد که ملیت را احیا بکند. آنهایی که می‌گویند: «ما ملیت را می‌خواهیم احیا بکنیم»، آنها مقابل اسلام ایستاده‌اند. اسلام آمده است که این حرفهای نامربوط را از بین ببرد. افراد ملی به درد ما نمی خورند، افراد مسلم به درد ما می‌خورند. اسلام با ملیت مخالف است. معنی ملیت این است که ما ملت را می‌خواهیم، ملیت را می‌خواهیم، و اسلام را نمی‌خواهیم. آنکه در خارج گفت که «اول من ایرانی هستم، ملی هستم، دوم ایرانی هستم، سوم اسلامی» [اشاره به شاپور بختیار]؛ این اسلام نیست! تو سوم هم اسلامی نیستی. 📚(صحیفه امام، جلد 13، ص77 ؛ 15/5/1359) ✳️ تبصره توجه شود اینکه انسان در فکر خود باشد و برای ارتقای آنان تلاش کند، هیچ ربطی به مذموم ندارد❗️ ملی‌گرایی‌ای که امام خمینی آن را نکوهش می‌کرد و خلاف منطق قرآن است، آن است که قومیت و سرزمین و ... ، به جای دین و باورهای عمیق، معیار اصلی مرزبندی انسان قرار بگیرد. @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
✅ امروز سالروز ورود مسلم بن عقیل به کوفه است؛ همان فرستاده امام حسین ع که کوفیان عملاً او را به مسخره گرفتند و کاری کردند که تا ابد بر حال و روز آنان باید حسرت خورد❗️ تقارن چنین روزی با زمان بحث از این آیه می‌تواند به فهم عمیق‌تر و کاربردی‌ترِ ما از این آیه کمک کند، ان شاء الله تعالی. یکبار دیگر آیه و ترجمه آن را مرور کنیم: 🔹يا حَسْرَةً عَلَی الْعِبادِ ما يَأْتيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ 🔸دریغا بر این بندگان! هیچ فرستاده‌ای به نزدشان نیامد مگر اینکه روال را بر استهزای او گذاشتند. [= پیوسته او را مسخره می‌کردند] https://eitaa.com/yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 🔟 «يا حَسْرَةً عَلَی الْعِبادِ ما يَأْتيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ» فرستادگان الهی فقط پیامبران نیستند. خداوند یک فرستاده ویژه برای همه انسانهای تاریخ ذخیره کرده است که می‌آید و بشریت را نجات می‌بخشد. آیا او را در زندگی‌مان جدی می‌گیریم و منتظرش هستیم؛ یا او را مسخره گرفته‌ایم؟ جدی گرفتن او صرفا به دعای ندبه و ... نیست؛ به این است که در تک‌تک لحظاتمان طوری زندگی کنیم که اگر او را دیدیم اصلا خجالت نکشیم. یکبار دیگر حدیث 1 را بخوانیم. 🔖 https://eitaa.com/yekaye/1661 🚫چه ربطی است بین اهل کنایه بودن، امام زمان ع، و این آیه؟ 🚫آیا وضع کسانی – که امام زمان ع را مسخره گرفته‌اند - جای حسرت ندارد؟ @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 1⃣ «أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لا يَرْجِعُونَ» 💢مرگِ بی‌بازگشتِ این همه از پیشینیان، از محسوس‌ترین و تجربی‌ترین واقعیاتی است که پیش روی همگان است❗️ 💠بحث تخصصی : انسان هرچقدر هم ظاهرگرا و مادیگرا باشد، واقعیت محسوس و مشهودی پیش روی او هست که نمی‌تواند انکارش کند؛ و آن، مرگ است: همه ما دیده‌ایم دیگرانی که می‌میرند و تردیدی نداریم که سرانجام ما نیز همین خواهد بود؛ و اتفاقا تمام شروط یک استقرای تجربی را دارد: بسیار است، متنوع است و در شرایط گوناگون و برای افراد در هر موقعیتی پیش می‌آید‼️ اگر انسانها همین امر مشهود و محسوس را جدی بگیرند، زندگی‌شان را جدی می‌گیرند؛ و کسی که زندگی و مسیر سعادت خویش را جدی بگیرد، پیام الهی را هم جدی خواهد گرفت. 🔖نگاه کنید به تدبر https://eitaa.com/yekaye/1724 2 @yekaye
شرح دعای غیبت امام زمان 6.mp3
18.85M
شرح دعای غیبت. جلسه ششم. 8 شوال 1439 ✅ کل این جلسه به پیشنهاد برخی از دوستان، به بحث مستقلی درباره اینکه «آیا اراده ما در تحقق ظهور نقشی دارد یا نه؛ و چگونه روایات مختلف در این موضوع را می‌توان با هم جمع کرد؟» اختصاص یافت. @souzanchi
هدایت شده از یک آیه در روز
. 9⃣ «أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ ... وَ إِنْ كُلٌّ لَمَّا جَميعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ» دو مطلب هست که اگر کسی آن را جدی بگیرد، پیام پیامبران را جدی می‌گیرد: 🔹مرگ؛ و 🔹معاد 💠بحث تخصصی : (نقش توجه به و در ) این آیه، عطف است به جمله «کم اهلکنا ...» در آیه قبل؛ در واقع خداوند انسانها را به خاطر غفلت از دو چیز مذمت می‌کند: ▪️غفلت از مرگ؛ و ▪️غفلت از معاد. و اینها دوچیزند: 🔹مرگ یک پدیده محسوسی است که هیچکس نمی‌تواند انکارش کند؛ 🔹ولی معاد، یک پدیده معقول است که باور به آن، مبتنی بر باور به خدا ویا دست کم، مبتنی بر تحلیل عمیقی از حقیقت انسان است: اینکه انسان با این همه پیچیدگی، امکان ندارد با مرگ نیست و نابود شود. در واقع، توجهی است به پایان داشتن این زندگی؛ و توجهی است به برتر بودن واقعیت انسان از افق این زندگی؛ و هر دوی اینها از مقوله است که از ممیزه‌های انسان است. 💢این از مهمترین ممیزه‌های انسان است که درباره آینده و عاقبت خود می‌تواند بیندیشد و از این رو، مهار زندگی‌اش صرفا به دست غریزه نیست، بلکه دائما برای آینده خود محاسبات پیچیده انجام می‌دهد و برنامه‌ریزی می‌کند؛ و کسانی که انسان را به زیستن در حال، و در افق لذت‌های دنیا، دعوت می‌کنند، در واقع، انسان را به نادیده گرفتن انسان بودنِ خویش دعوت می‌کنند. همچنین، حتی اگر بپذیریم که بسیاری از انسانها – بویژه در دوره غلبه مدرنیته – با غفلت از این دو عرصه زندگی می‌کنند، اما منحصر کردن تمامی تحلیل‌ها از فرد و جامعه در افق این انسان‌های غافل، به معنای نادیده گرفتن مهمترین انسان‌ها در تحلیل‌های و است؛ و از این روست که قطعا این گونه تحلیل‌ها، تحلیل‌های درستی از انسان نخواهد بود. (مانند آن است که کسی بخواهد تمامی رفتارهای موجود زنده را فقط با استفاده از قوانین فیزیکی، و بی‌توجه به پدیده منحصر به فرد حیات تحلیل کند؛ که این گونه نیست که هیچ تحلیلی نتواند ارائه دهد، اما از بسیاری از واقعیات غافل می‌ماند) 📝 و اگر توجه به این دو عنصر (پایان داشتن این زندگی، و فراتر از این زندگی بودن) در نحوه زیست انسان موثر است – که هست – بی‌تردید در مدل‌های محاسباتی انسان، و به تبع آن در علومی که می‌خواهند معانی و قوانین حاکم بر انسان را به دست آورند، یعنی تمامی موثر خواهد بود. @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
📖توضیحی درباره اختلاف مصاحف 👆 قبلا بیان شد که ▪️در فرایند یکسان‌سازی مصاحف که عثمان انجام داد، پنج مصحف نهایی تهیه شد و در پنج منطقه اصلی جغرافیای اسلام در آن زمان (یعنی مدینه، مکه، کوفه، بصره و شام) قرار داده شد تا همگان از روی آن نسخه‌برداری کنند و بقیه مصاحف را نابود کردند؛ غیر از مصحف ابن‌مسعود، که در آن زمان با این اقدام مخالفت کرد و تا یکی دو قرن بعد هنوز این مصحف در دست بسیاری از مسلمانان یافت می‌شد. 🔖جلسه 660 http://yekaye.ir/al-kahf-18-79/ ▪️در همان مباحث اشاره شد که این مصاحف را بدون نقطه و اعراب نوشتند تا ظرفیت دربرداشتن برخی از قرائات دیگر را داشته باشد و تفاوت‌های مختصری هم در این مصاحف انجام شد، که یکی از نمونه‌هایش همین عبارت «وَ ما عَمِلَتْه» است که تصریح کرده‌اند که این عبارت در مصحف کوفه بدون «ه» و در مصاحف چهار شهر دیگر با «ه» نوشته شده است 📚(الکشاف، ج4، ص15) و جالب اینجاست که ظاهرا در مصحف ابن‌مسعود – که وی قرائت بر اساس مصحف خود را در کوفه تعلیم می‌داده است - نیز با ضمیر ثبت شده بوده 📚(معاني القرآن، ج2، ص377 ) و در واقع، روایت حفص از عاصم در اینجا بر اساس مصحفی نبوده که در خود کوفه افراد نسخه‌برداری می‌کرده‌اند. 🔹این از شواهد جالبی است که هم تنوع قرائت‌ها و مصاحف را نشان می‌دهد و هم نشان می‌دهد که قراء یک شهر – که چنانکه قبلا توضیح داده شد، متخصصان فن قرائت در آن زمان بودند – قرائات مختلف را سینه به سینه فراگرفته و به قرائات رایج در دیگر شهرها هم کاملا مسلط بودند و صرفا این نبوده که از روی مصحفی که در اختیار داشته اند قرائتی را انجام دهند. 🔖(توجه شود که قرائت عاصم که حفص از او روایت کرده، اساساً بر اساس مصحف عثمانی بوده، نه مصحف ابن‌مسعود؛ و البته در زمان وی، مصحف ابن‌مسعود در نزد وی و همشهریان او نیز کاملا شناخته شده و متداول بوده است.) @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 1⃣ «سُبْحانَ الَّذي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا يَعْلَمُونَ» خداوندی که امور را زوج (= دارای قرین و همتا) قرار داد، و از هر چیزی زوجی آفرید و برای هر چیزی همتا و قرینی گذاشت (وَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنا زَوْجَيْنِ؛ ذاریات/49)، خود منزه است از اینکه زوج و قرین و همتایی داشته باشد. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ؛ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ... وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ» (توحید/1-4) 💢یعنی هیچ پدیده ای در عالم آفریده نشده مگر اینکه زوجی دارد؛ و از همین قرین و همتا داشتن همه آفریده‌ها می‌توان پی برد که او همتایی ندارد؛ چرا که اوست که اینها را دارای همتا قرار داده، و اگر قرار باشد همتایی داشته باشد باید کسی فوق او باشد که چیزی را همتای او بگرداند. 💠برهان در یک تحلیل عقلی محض باید گفت که: 🔹هر دو چیزی که با هم تقابل، همتایی، قرین بودن، و یا هرگونه رابطه متقابل دارند، حتما بستری دارند که اینها را به هم مرتبط می‌سازد. در واقع هیچ زوجیتی (به معنای عام کلمه) نمی‌توان در نظر گرفت که وابسته به بستر مشترکی نباشند؛ پس هر دو امری که زوج همدیگر هستند، دلالت دارند بر واقعیتی فراتر از خود، که مَحمِل آن دو قرار می‌گیرد. 🔹اکنون نقل کلام به آن واقعیت فراتر می‌کنیم: اگر آن هم زوج و قرینی دارد، پس بستر مشترکی برای آنها هست و واقعیتی فراتر از آن در کار است که همه هویت این دو واقعیت که زوج همدیگرند در ذیل آن امکان تحقق دارد. 🔹و اگر واقعیتی در عالم هست – که هست – پس این سلسله نمی‌تواند تا بی‌نهایت باشد. 🔷پس واقعیتی هست که همه ازواج به او وابسته‌اند و او منزه است از اینکه هر گونه زوج و قرینی داشته باشد. 📝تبصره 1 با یک نگاه دقیق‌تر می‌توان این برهان را حتی بدون استفاده از استحاله تسلسل اثبات کرد؛ بدین بیان که: بستر مشترکی که برای هر رابطه‌ای هست اساساً «مقابل» ندارد؛ یعنی حتی خود این سلسله، برای سلسله بودنش نیازمند یک بستری هست، اما انسان می‌فهمد که هر آنچه واقعا مقابل دارد، نهایتا زمانی می‌تواند مقابل داشته باشد که در بستر واحد محضی واقع شود که هیچ گونه مقابل ندارد. از این رو، در یک نگاه عمیقتر، وجود هر زوج (= هر امر قرین‌دار و مقابل‌داری) در حاق ذات خود دلالت می‌کند بر وجود یک امری که فراتر از هرگونه تقابلی است؛ و اصلا خود تقابل به واسطه او تقابل شده است. ☀️(شاید بتوان گفت دو عبارت «شَهَادَةِ الِاقْتِرَانِ بِالْحَدَثِ وَ شَهَادَةِ الْحَدَثِ بِالامْتِنَاعِ مِنَ الْأَزَلِ الْمُمْتَنِعِ مِنَ الْحَدَثِ» و «بِمُقَارَنَتِهِ بَيْنَ الْأُمُورِ عُرِفَ أَنْ لَا قَرِينَ لَهُ» در حدیث1 به همین مضمون اشاره دارد https://eitaa.com/yekaye/1861) 📝 تبصره 2 در یک نگاه عمیق‌تر، بستری که این برهان ما را بدان رهنمون می‌شود، ⛔️نه ذات باری‌تعالی، 🌐بلکه ناظر به مقام علم اوست (مقام علم تفصیلیِ خداوند، که نفس‌الامرِ همه واقعیات است)؛ ⛔️اما مقام ذات – که عرفا از آن با «هویت غیبیه» و مقامِ «لا اسم له و لا رسم» یاد می‌کنند - فوق این مقام است؛ و جالب است که آیه نیز با تعبیر «سبحان الذی....» شروع می‌شود؛ نه با تعبیر «الحمد للذی ...». 💢یعنی خداوند را فوق مرتبه‌ هرگونه ازواجی قرار می‌دهد؛ اما این مقام را با تنزیه به او نسبت می‌دهد نه با حمد، که اقتضای توصیف و تشبیه دارد. 🔸برای توضیح بیشتر این برهان، مراجعه کنید به یادداشت‌های شماره 3.1 و شماره 8.2 و شماره 16 از وبلاگ «باخدایی گام به گام» 🔖 http://elmkhoda.parsiblog.com/ و نیز لینک زیر 🔖 http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=246.0 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از یک آیه در روز
. 8⃣ «وَ إِذا قیلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قالَ الَّذینَ كَفَرُوا... أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ یشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ» عده‌ای برای هر سخن حقی، پاسخ باطلی آماده دارند، که اتفاقا در آن پاسخ باطلشان هم از برخی از مقدمات حق استفاده می‌کنند! 💠نکته تخصصی درباره رابطه نظام عالم بر مدار حق می‌چرخد و هر باطلی صرفا با موج‌سواری بر حق می‌تواند کار خود را پیش ببرد. در واقع، باطل کاملا طفیلی حق است، و به تعبیر قرآن کریم همچون کف روی آب است که نمود دارد اما همه هستی خود را از آب می‌گیرد (رعد/17) 📗(برای تفصیل این بحث به کتاب «نبرد حق و باطل» شهید مطهری مراجعه کنید) به تعبیر امیرالمومنین، اگر حق و باطل از هم جدا شوند کسی در حقانیت حق و ابطال باطل شک نمی‌کند اما چون اینها درهم عرضه می‌شوند مردم به اشتباه می‌افتند. 📚(نهج‌البلاغه، خطبه 50) ✔️اگر به این مطلب درست توجه کنیم، در هنگام مواجهه با هر امر باطلی، اولا می کوشیم حقی که این باطل بر آن سوار شده را درست بشناسیم و هنگام نقد باطل، آن حق را زیر سوال نبریم؛ و ثانیا با همان نیروی حق، آن باطل را بر زمین بزنیم. ♦️در اینجا هم در پاسخ این کافران: 🔺اولا باید گفت اینکه خداوند عده‌ای را نیازمند و عده‌ای را ثروتمند قرار داده، از باب امتحان و ابتلای انسانهاست و همین را مقدمه قرار داده که زندگی اجتماعی و نیاز متقابل آنها تقویت شود و آنچه موجب سعادت آنهاست رقم بخورد و به همین جهت خودش که روزی داده دستور داده از این روزی‌تان به نیازمندان بدهید؛ 🔻و ثانیا اگر خداوند متعال و اراده و مشیت او را قبول دارید، چرا به اراده و مشیت تشریعی او تسلیم نمی‌شوید؟! @Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 4⃣ «هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ فی ظِلالٍ عَلَی الْأَرائِكِ مُتَّكِؤُنَ» در قیامت، 🔻در حالی که اغلب افراد بشدت از همسران و سایر نزدیکان خویش فراری‌اند (يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخيهِ؛ وَ أُمِّهِ وَ أَبيهِ؛ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنيهِ؛ عبس/34-36)؛ 🔺عده‌ای هستند که نه‌تنها از همسران خویش فراری نیستند، بلکه همراه با همسرانشان در سایه‌های بهشتی بر تخت‌های مجلل تکیه می‌زنند. ♦️ واز آنجا که در قیامت، هر دوستی‌ای جز دوستی‌ای که بر مدار تقوا باشد به دشمنی تبدیل می‌شود (الْأَخِلاَّءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقينَ؛ زخرف/67)، می‌توان نتیجه گرفت که پیوند زناشویی اینان تماماً بر مدار تقوا بوده، که مایه مودت و رحمتی شده (خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً؛ روم/21) که تا بهشت امتداد یافته است. 💠نکته تخصصی (افق در اسلام) قبلا بارها درباره اینکه در انسان غریزه جنسی‌اش هم در مدار فطرتش قرار دارد و از این جهت خانواده در انسان ماهیتاً با خانواده در حیوانات متفاوت است، نکاتی بیان شد. 💢این آیه نیز موید دیگری است بر اینکه اگر غریزه جنسی انسان در مدار صحیح خود قرار بگیرد، امری صرفاً دنیوی نیست و در وضعیت بهشتی انسان نیز موثر است. 💢 ✳️اینکه نقل شده بزرگانی همچون علامه طباطبایی تا سالها بعد از رحلت همسرشان – آن هم همسری که در سنین پیری وی را از دست داده‌اند، سنینی که دیگر رمقی برای غریزه جنسی نمانده - در فراغ وی می‌گریستند، حکایت از آن دارد که اگر غریزه جنسی در مدار صحیحش قرار گیرد چگونه تا بهشت انسان را همراهی می‌کند و شریک زندگی انسان در دنیا، در بهشت نیز با وی و مایه خوشحالی و خرسندی وی خواهد بود. 🔆در حقیقت، اسلام افق انسان را در دنیا خلاصه نمی‌کند و می‌خواهد انسانها چنان ازدواج کنند و از ازدواج خود بقدری خرسند شوند که همراهی زوجین در بهشت هم ادامه داشته باشد❗️ و این را مقایسه کنید با آن ازدواج‌هایی که در روز قیامت، شخص از همسر و فرزند خود هم گریزان است ❗️ که همین گریزان بودن هم نشان از امتداد اثر ازدواج آنان در آخرت دارد: یعنی این گونه نیست که همچون حیوانات از هم کامی گرفته باشند و دیگر کاری به کار هم نداشته باشند؛ و نسبتشان با هم شبیه نسبتشان با سایر مردمی باشد که ربطی به زندگی‌شان ندارند؛ بلکه همان زندگی غیرموحدانه‌ای که با هم در پیش گرفتند مایه تشدید عذاب آنان خواهد شد و در قیامت همانند سایر پیوندهای ظاهرا صمیمانه‌‌ی غیرتقوامداری که به دشمنی تبدیل می‌شود (زخرف/67)، این پیوند خانوادگی هم به بیزاری آنها از یکدیگر تبدیل خواهد شد‼️ @Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 3⃣ «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیكُمْ یا بَنی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیطانَ» هر گونه اطاعت بی‌چون و چرا از کسی عبادتِ آن شخص قلمداد می‌شود؛ 🔖 حدیث1 https://eitaa.com/yekaye/2363 و از این جهت، هرگونه اطاعت از شیطان، مصداق این که او را شریک خداوند قرار داده‌ایم، محسوب می‌شود. 🔖 حدیث4 https://eitaa.com/yekaye/2368 💠تاملی در در لفافه و اگر توجه کنیم که: 🔻اولاً «شیطان» فقط شخص ابلیس نیست، بلکه هرکسی که خارج از وجود ماست و در مسیر الهیِ ما اخلال می‌کند، «شیطان» است 📚(طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، (آیت الله خامنه‌ای)، ص223-224)؛ و 🔻ثانیا هر گونه اطاعت بی‌چون و چرایی، در منطق اسلام، مصداق عبادت است؛ و چنین اطاعتی تنها سزاوار خداست، ♦️آنگاه در یک تحلیل عمیق‌تر می‌توان نشان داد که: هرگونه اطاعتی که به اطاعت از خدا برنگردد، مصداق پرستش شیطان است؛ حتی 🔸 ، 🔸 ، 🔸اطاعت از ، 🔸 پیروی از هر جامعه، 🔸و ...، هریک از اینها - اگر مبتنی بر اطاعت خدا و با مجوز الهی نباشد - مصداقی از است. 📚(تفصیل بحث در: طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص243-246) @Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 1⃣ «وَ أَنِ اعْبُدُونی هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ» پرستش خداوند، تنها راهی است که مستقیم ما را به مقصد می‌رساند. 📝نکته تخصصی 💠 ✅ الف. انسان ندارد. ها می‌گویند انسان تنها موجودی است که وجودش بر ماهیتش مقدم است؛ یعنی هر موجودی همان ماهیتی را دارد، که دارد: یک سگ از ابتدا سگ است آخرش هم سگ می‌میرد. همین طور یک اسب، یا یک شیر؛ اما انسان بدون شکل خاصی وارد عالَم می‌شود و خودش است که معلوم می‌کند که در آخر چه خواهد بود: انسان، سگ، شیر یا ... . 🔺این مقدار از سخن آنان درست است؛ در حقیقت، خداوند انسان را باظرفیت بی‌نهایت آفریده است؛ و هر انسانی خودش این ظرفیت را در مسیری که تصمیم می‌گیرد، پیش می‌برد. 🔻اگزیستانسیالیست‌ها از این مطلب، نتیجه می‌گیرند که آزادی مهمترین حق انسان است؛ ⛔️اما اشتباهشان دقیقا همین‌جاست: بله، انسان می‌تواند هر آینده‌ای را برای خود رقم بزند؛ اما آیا هر آینده‌ای حق اوست⁉️ اگر به فرض به دانه سیب اختیار دهند که خودش تصمیم بگیرد که درخت سیب شود یا بپوسد، آیا حق او این است که درخت سیب شود یا بپوسد⁉️ و دادن اختیار به او، در اینکه چه سرنوشتی را برای خودش رقم بزند موثر است؛ اما آیا دادن اختیار به او در اینکه واقعا چه سرنوشتی برای او سزاوار است و حق اوست، تاثیری دارد⁉️ بله، انسان ماهیت از پیش معین شده و صُلب ندارد؛ 🌀او ظرفیت بی‌نهایت دارد؛ این بدان معناست که «وضع موجود» او، «وضع مطلوب»ش نیست و خودش باید خود را به وضع مطلوب برساند. اما آیا اگر کسی غایت خود را نابود کردن تمام استعدادهایش قرار دهد، واقعا به «وضع مطلوب» می‌رسد⁉️ آیا این، مطلوب واقعیِ اوست یا امری است که توهم کرده که مطلوب اوست⁉️ 💢اما با توجه به نداشتنی ماهیت از پیش تعیین‌شده، و با این تنوع عظیم در جهت‌گیری‌های انسان‌ها آیا می‌توان از امری که واقعا مطلوب حقیقیِ همه انسان‌ها باشد، سخن گفت؟💢 ✅ب. اما انسان دارد. 🔺هر انسانی در هر اقدامی طالب وضع بهتر است؛ بلکه طالب وضع بهترین است، بلکه طالب همه بهترین‌هاست؛ البته ممکن است در تشخیص «بهتر» و «بهترین» خطا کند، ممکن است به خاطر تنبلی و ... دنبال وضع بهتری که شناخته حرکت نکند، ممکن است ...؛ اما تردیدی نیست که هرکس در عمق وجود خویش طالب آن است که به «همه بهترین‌ها» برسد؛ یعنی به «کمال مطلق» برسد؛ 💢و در ادبیات دینی، این یعنی به «خدا» برسد.💢 این همان است که می‌گویند «خداجویی فطری است». انسان‌ها در تشخیص مصداق خدا اشتباه می‌کنند؛ اما همه همان کمال مطلق را می‌خواهند: 🔻یکی می‌پندارد اگر به «پول» برسد به همه مطلوب‌هایش رسیده؛ 🔻دیگری آن را «مقام» می‌پندارد؛ 🔻و ... ؛ 🔺اما کسی که به خدا برسد، به «قدرت مطلق» ، «علم مطلق» ، «حیات بی‌مرگ» ، و همه خوبی‌ها و مطلوب‌های ممکن رسیده است. 📚(تفصیل این بحث در: شرح چهل حدیث (امام خمینی)، ص182-184) ✅در نتیجه: اگر کسی این را درست بفهمد، درمی‌یابد که تنها هدف واقعی هرکس، خود «خداوند» است: 📖«وَ أَنَّ إِلى رَبِّكَ الْمُنْتَهى» (نجم/42) و هر راهی که برویم نهایتا به خدا ختم می‌شود: 📖«يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقيه» (انشقاق/6) در این میان، کسانی که از این راه مستقیم بیرون می‌روند و می‌خواهند از بیراهه به مقصد برسند، با صفات «منتقم» (دخان/16) و «شَديدُ الْعِقاب» (بقره/211) و «شَديدُ الْعَذاب» (بقره/165) و سایر اوصاف جلالی خداوند، و در یک کلام با «عذاب» خداوند مواجه می‌شوند: 📖«إِنَّ الَّذينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَديد» (ص/26) و کسی که می‌خواهد راهی که مستقیم او را به مقصد برساند، می‌فهمد که راهی جز سخن و برنامه او را محور عمل قرار دادن نیست؛ تنها راهی که مستقیم ما را به خدا می‌رساند این است که خود او را محور همه زندگی خود قرار دهیم: 📖«حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل» (آل‌عمران/173) به بیان دیگر، تنها با «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعين» (فاتحه/5) است که «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيم» (فاتحه/6) حاصل می‌شود. پس اینکه او را بپرستیم، همان صراط مستقیم است: «وَ أَنِ اعْبُدُونی هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ» (یس/61) و شاید بدین جهت است که تنها خواسته یک مومن واقعی همین است که به صراط مستقیم رهنون شود. 🔖(جلسه 108، تدبر1 http://yekaye.ir/fateha-alketab-1-6/ ) ✳️توجه: در آیه 4 همین سوره نشان داده شد که در قرآن کریم همواره عبارت «هذا صراط مستقیم» بعد از عبارت «خدا را بپرستید» آمده؛ و تحلیلی از اینکه »چرا «صراط مستقیم» در عبودیت خدا خلاصه می‌شود» نیز ارائه شد. 🔖(جلسه 751، تدبر4 http://yekaye.ir/ya-seen-36-4/ ) @Yekaye
برای شرکت در دوره مجازی و دریافت مجوز برای شرکت در دوره حضوری و اخذ مدرک معتبر ( از شورای عالی انقلاب فرهنگی) به سایت Emobalegh.com مراجعه فرمایید.
هدایت شده از یک آیه در روز
. 5⃣ «الْیوْمَ ... تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ ...» همه عالَم – حتی دست و پای ما – ماموران و لشکریان خداوند هستند؛ 💢دست و پای ما، قبل از آنکه متعلق به ما باشند، بنده و کارگزار خداوندند؛💢 از این روست که در آن موقف، که در پیشگاه خداوند به سخن درمی‌آیند، با اینکه دست و پای ما هستند، اما علیه ما شهادت می‌دهند. 💠ثمره اگر باور کنیم که همه اعضاء و جوارحمان هم ماموران خداوند هستند و هر کاری از ما سر زند، اول از همه خود این اعضاء و جوارح علیه ما شهادت خواهند داد، آیا ذره‌ای به سمت گناه پیش خواهیم رفت⁉️ و اگر گناه می‌کنیم، آیا حکایت از آن ندارد که ایمان‌مان چندان واقعی و عمیق نیست⁉️ @Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 6⃣ «وَ لَوْ نَشاءُ لَطَمَسْنا ...» و اگر بخواهیم حتما چنین و چنان می‌کنیم؛ 💢یعنی فعلا نخواسته‌ایم؛ اما هرآینه ممکن است بخواهیم؛ و اگر هم بخواهیم دستمان بسته نیست.💢 💠 نکته تخصصی 📝(اراده خداوند و جهان‌های ممکن) 📝 میراث یونانیِ فلسفه اسلامی هنوز برخی قید و بندها بر خود نهاده، که با برخی معارف دینی ناسازگار به نظر می‌رسد❗️ یکی از آن قید و بندها، نوع درکی است که از «ضرورتِ علّی – معلولی» مطرح می‌کند، که ثمره‌اش قاعده «الشیءُ ‌ما لم‌یجب لم‌یوجد» است؛ که ظاهراً ره را بر اراده خداوند هم می‌بندد: 🚫اگر چیزی به حد وجوب برسد وجودش قطعی است و اگر نرسد تحققش محال است؛ پس هیچ امکانی در عالم در کار نیست؛ پس اینکه «اگر خدا بخواهد» چه جایگاهی دارد؟🚫 ▪️دو پاسخ در آرای فلاسفه مسلمان یافت می‌شود: 🔹یکی، از راه تمسک به مافوق همه چیز بودن خداوند و ارائه تعریف سلبی از «اراده داشتن»؛ یعنی می‌گویند: اینکه خداوند اراده دارد، صرفاً بدین معناست که «مجبور» نیست؛ و چون هیچ چیزی فوق خداوند نیست، پس چیزی نمی‌تواند خداوند را مجبور کند، پس خداوند مختار است و کارها را صرفاً از روی اراده خود انجام می‌دهد، نه به جبر بیرونی؛ 🔹و دوم، از راه تبدیل کردن ضرورت علی – معلولی به یک گزاره این‌همانی (توتولوژی) و اراده را هم ذیل همان قرار دادن؛ یعنی می‌گویند «اراده جزء‌اخیر علت تامه است» و مقصود از «ضرورت علی – معلولی (اینکه با آمدن علت، وجود معلول ضروری می‌شود)، آن است که «اگر همه اموری که برای تحقق معلول شرط است – که یکی از آنها «اراده» است – جمع شود، بالضرورة معلول محقق می‌شود». ▪️اما به نظر می‌رسد هر دو پاسخ، بیشتر، پاک کردن صورت مساله، و فرار از پاسخ باشد، تا حل مساله: 🔸در مورد اول، درست است که هیچ جبر بیرونی بر خداوند وارد نمی‌شود، اما اساساً اراده کردن و اختیار در فضای «واقعی بودنِ امکان» فرض دارد؛ و اگر «امکان»های گوناگون در کار نباشد و فقط بین دو گزینه وجوب و استحاله قرار داشته باشیم، عملا «اراده» بی‌معنا می‌شود؛ 🔸و در مورد دوم، عملا بین تصور «علت وجودی» (که «یک» امر وجودی است) و «شروط پیدایش» (که «مجموعه‌ای از امور» است) خلط شده، و چون در فضای مجموعه‌ای، نسبت هریک از شروط به نتیجه، نسبت امکان است، بدون اینکه تصریح شود، از قاعده «ضرورت علت و معلول» به فضای «اقتضای علت نسبت به معلول» گریخته شده است. ▪️از ثمرات این نگاه، فروکاستن «اراده» به «علم»، و قرار دادن «اراده» در زمره صفات ذاتی است، در حالی که واضح است که «اراده» صفت فعل است؛ و اینکه خداوند باشد و هنوز اراده نکرده باشد کاملا معقول است، در حالی که اینکه خداوند باشد و هنوز علمی نداشته باشد کاملا نامعقول است. ▪️اغلب راه‌حل‌های غربی برای حل مساله «اراده» ‌با نفی اصل علیت همراه است، و نفی اصل علیت لوازم نامعقول فراوان دیگری دارد که آن هم پذیرفتنی نیست. ♦️اما آیا راه‌حلی برای تبیین «اراده» ممکن است که به انکار اصل علیت نیانجامد؟ به نظر می‌رسد اگر تبیین شود که 🔹اولاً «واقعیت و نفس‌الامر، فراتر از «وجود» است» و واقعیات متعددی دارند که واقعا واقعیت دارند، اما مصداق «موجود» قرار نمی‌گیرند؛ مانند خود «امکان» ، «ماهیت» ، «واقعیت اعداد اول» ، «مطابَق گزاره‌های محال (مانند اصل تناقض)، با توجه به واقعی بودن مفاد آنها» ، «نسبت‌های نفس‌الامری که قوامشان به بیش از یک طرف است و لذا عرضِ یک چیز نیستند» (مانند نسبت ظرف و مظروف؛ یا نسبت بزرگی و کوچکی) ، و ... . (در وبلاگ زیر، تا حدودی درباره «اوسع بودن واقعیت از وجود» توضیحاتی داده شده است. 🔹و ثانیا، یکی از این واقعیت‌های غیر«موجود» ، «جهان‌های ممکن»ی است که لایب‌نیتس مطرح کرده است؛ آنگاه مشکل حل می‌شود؛ بدین بیان که: 💢بی‌نهایت جهان ممکن واقعیت دارد (که البته همگی مسبوق به ذات خداوند و از این رو، متعلَقِ علم پیشین خداوند هستند)؛ 💢 و ایجاد (وجود بخشیدن به) هر یک از آنها برای خداوند ممکن است؛ 💢و خداوند از میان این بی‌نهایت جهان ممکن، یکی را اراده می‌کند که بیافریند و «موجود ‌کند»؛ و البته دست او باز است و می‌تواند به جای آن، یکی دیگر را اراده کند؛ اما فعلا آن را اراده نکرده و این را اراده کرده؛ که البته این اراده‌اش هم مبتنی بر حکمت اوست. @Yekaye 👇ادامه مطلب👇