eitaa logo
تأملات اجتماعی
169 دنبال‌کننده
271 عکس
87 ویدیو
7 فایل
محمدرضا کرباسچی دانش آموخته ی حوزه ی علمیه ی قم کارشناس ارشد فلسفه ی علوم اجتماعی @mrkarbs
مشاهده در ایتا
دانلود
تأملات اجتماعی
📌مبانی اجتهاد از دیدگاه شهید مطهری ره (بخش سوم) 🔹چرا بحث از تغییرات اجتماعی مهم است؟ تغییر هم در
📌بعدالتحریر 🔹بحث از «روش اجتهاد» ،چه ارتباطی با «نظریه ی اجتماعی» دارد؟ 🔻روش اجتهاد در واقع تامین کننده ی بخش تجویزی نظریه ی اجتماعی است. (بخش تجویزی، آن بخش از نظریه ی اجتماعی است که با استفاده از توصیف ها و تبیین ها، به باید و نبایدها می پردازد. برخی نظریات اجتماعی دارای ابعاد تجویزی هستند، مانند نظریات اسلامی و نظریات انتقادی، اما برخی دیگر فاقد این بخش هستند و اصلا تجویز را از عهده ی نظریه خارج می دانند. مانند نظریات پوزیتیویستی که معتقدند کار نظریه فقط توصیف و تبیین است.) در واقع روش اجتهاد تلاش می کند تا مبنای کنش های شرعی را -در جامعه ای که بخشی از کنش هایش از شریعت نشات می گیرد- مشخص کند و نشان دهد که این باید و نبایدهای اجتماعی از کجا و چگونه سر برآورده اند. @taamollat
این، کتابیست شامل ۸مقاله در باب دیدگاه متفکران مسلمان درباره ی تغییرات اجتماعی. دیدگاه امام، آیت الله خامنه ای، علامه، شهید صدر و شهید مطهری و علامه مصباح+ دو تن از روشنفکران جهان عرب. از نویسندگان مختلف. فصل مربوط به شهید مطهری به قلم آقایان نصر آبادی و رشیدی است که شرحی از آن خواهم نوشتن انشالله. مجموعه ی قابل استفاده ای است. از انتشارات المصطفی. @taamollat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🌺🌺 میلاد با سعـــادت حضرت ابوالفضل(علیه السلام)و روز جانباز مبارکباد 🌺🌺🌺
📌 گزارش یک رفت و برگشت علمی 🔹این روزها که ذهنم درگیر «نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره» است، پس از گشت و گذار در کتابهای نظریات جامعه شناسی و روش شناسی نتایجی حاصل شد که با یکی از اساتید فاضل در قم در میان گذاشتم. شرح آن پرسش و پاسخ را در اینجا می آورم و امیدوارم برای دوستان هم مفید افتد: «امشب پس از مدت ها کلنجار رفتن با آثار شهید مطهری با انگیزه ی استخراج نظریه ی اجتماعی ایشان به این نتیجه رسیدم که آثار ایشان فاقد ظرفیت برای استخراج نظریه ی اجتماعی است. بله، او قطعا فیلسوف اجتماعی است و در این لایه کار خود را بدرستی انجام داده و از عهده ی ایجاد یک فلسفه ی علم الاجتماع متقن مبتنی بر حکمت و علوم اسلامی برامده، اما از فلسفه ی اجتماعی تا نظریه ی اجتماعی راه بسیار است. همین ظرفیت فلسفه ی علم الاجتماع، البته او را فراتر از هر نظریه ای نشانده و به اندیشه ی او این ظرفیت را می دهد که چندین نظریه را پشتیبانی کند. اما اینکه خودش به نظریه اجتماعی وارد شده و مسائل مورد اتفاق نظریات اجتماعی را بررسی کند، خیر. بنابر این پس از این، بیشتر بدنبال فلسفه ی اجتماعی او خواهم بود و تلاش خواهم کرد تا نظریه ی مبتنی بر این فلسفه را در آثار دیگر متفکرین جست و جو کنم.» 🔹پاسخ استاد: 🔻بخش اول: «اندیشه ی شهید مطهری نه تنها واجد یک فلسفه ی اجتماعی قوی و متقن است، بلکه خود ایشان این فلسفه ی اجتماعی را به نظریه ی اجتماعی تبدیل کرده و بوسیله ی آن به توصیف، تبیین و تجویز در مسائل اجتماعی اقدام کرده است. جمله ای از مسائلی که ایشان در آثار خود به آنها پرداخته است: -روح اجتماعی مسلمین - نفاق -اخباریگری و اشعریگری، نسبت آنها و نتایج اجتماعی شأن -انقلاب اسلامی -سازمان روحانیت -عزاداری -تکامل اجتماعی انسان -احیا تفکر اسلامی -جامعه و تاریخ چطور وقتی وبر از اخلاق پروتستانی و سرمایه داری بحث می کند یا آگوست کنت از مسیر تاریخ بحث می کند، نظریه اجتماعی است، اما وقتی مطهری از اشعریگری و انحطاط، یا تکامل تاریخ بر اساس حرکت انبیا صحبت می کند، نظریه اجتماعی نیست؟ پس مطهری هم نظریه اجتماعی دارد و هم بر اساس آن به حل مسئله اقدام کرده است.» 🔻بخش دوم: «ما چه تعریفی از نظریه اجتماعی داریم؟ مطهری از مسائلی چون ماهیت جامعه ، عناصر وجودی جامعه، نسبت قراردادهای اجتماعی با فطرت، جامعه طبقاتی و جامعه ی مطلوب، نبرد حق و باطل بحث کرده. نبرد حق و باطل را به نبرد درونی انسانها برگردانده و بر اساس آن سیر جامعه را از حیات جسمانی به روحانی توضیح داده و نسبت فرهنگ و اقتصاد و سیاست را روشن کرده. چرا اینها را نادیده می گیریم. او هم دارای فلسفه اجتماعی و دارای نظریه اجتماعی است. این دیگر کار ماست که نظریه ی او را بازشناسی و منقح کنیم.» 🔻بخش سوم: «علاوه بر بخش های گذشته، استاد شهید دیدگاه های اجتماعی خود را در یک حوزه ی خاص(زن و خانواده) شرح و بسط داده و بالغ بر ده کتاب و مقاله در این حوزه عرضه نموده است.» ✅نتیجه گیری: «همه ی آثار را باید دید و نظم منطقی اش را کشف کرد و آن را در قامت یک نظریه عرضه نمود.» @taamollat
📌کوتاه درباره ی تغییر اجتماعی تغییر اجتماعی از آن دست مقولاتی است که تاریخی به قدمت تاریخ اندیشه دارد، و شاید بتوان آن را نقطه ی آغاز تفکر فلسفی قلمداد کرد. این مسئله وقتی با اجتماع پیوند می خورد دچار پیچیدگی‌های مضاعفی می شود که شناخت و تحلیل آن را با دشواری روبرو می کند. -در تغییر اجتماعی دقیقا چه چیزی تغییر می کند؟ در تغییرات اجتماعی متغیر اصلی کدام است و متغیرهای فرعی کدامند؟ -آیا در اجتماع انسانی امر ثابتی هم وجود دارد؟ - آیا تغییر اجتماعی همان قوه و فعل فلسفی است؟ در اینصورت آیا هر تغییری تکامل هم هست؟ و..... -احیا جامعه امر یا لایه ی ثابتی هم دارد که از تغییر مصون باشد؟ -جایگاه انسان در تغییرات اجتماعی کجاست؟ آیا او هم با تغییرات اجتماعی تغییر می کند؟ اینها برخی از سوالاتی است که در مواجهه با مسئله تغییر اجتماعی در برابر ماست. مواجهه ها با این مسئله در حکمت اسلامی و جهان غرب متکثر است. مسئله آنقدر مهم هست که بر فهم ما از حیات انسانی و همچنین مدیریت روزمره ی زندگی تاثیر تامی بگذارد. فعلا بمناسبت اینکه سیر اصلی بحث «اجتهاد در اندیشه شهید مطهری» از بحث تغییر اجتماعی عبور کرده و امیدوارم در آینده بتوانم پرونده ای برایش بگشایم. @taamollat
📌مبانی اجتهاد از دیدگاه شهید مطهری ره (بخش چهارم) 🔹فلسفه ی قانون 🔻بطور کلی سه دسته قانون زندگی آدمی را احاطه کرده: -قوانین طبیعی و تکوینی: که بصورت طبیعی بر زندگی همه ی انسانها سایه انداخته و ضمانت اجرای آنها نیز بطور طبیعی در عالم تکوین قرار داده شده و امکان تخلف از وجود ندارد. قوانین طبیعی قوانینی هستند که بطور طبیعی بخش قابل توجهی از زندگی آدمیان را شکل داده و هم در زندگی فردی و هم در زندگی اجتماعی مصادیق فراوان دارد. -قوانین وضعی و قراردادی: که حاصل قرارداد و وضع است و قانونگذار برای تنظیم روابط فردی و اجتماعی آنها را بر اساس آنچه مصلحت می داند وضع می کند. قوانین وضعی خود به دو صورت در میان آدمیان وضع می شوند. صورت اول قوانین رسمی و قراردادی است که عده ای از نمایندگان مردم و یا شارع مقدس و نبی یا امام به وضع آنها اقدام می کنند. -آداب و رسوم: صورت دیگری از قوانین وجود دارد که بصورت عرف و عادت و سنت در بین مردم ظاهر می شود که به آن فرهنگ یا آداب و رسوم می گوییم. 🔸 در میان سه دسته ی کلی قوانین (طبعی و وضعی و آداب و رسوم) دسته ی اول لایتغیر است و تخلف از آن نیز با مجازات طبیعت روبرو می شود. اما آن دسته از قوانین که وضع آن به دست بشر است، متناسب با نیازها و تحولات در معرض تغییر قرار دارد. 🔻در باب قوانین موضوعه ی بشری که هدفش نظم عمومی است و با تغییر شرایط تغییر می کند مناقشه ای نیست، بحث عمده در باب قوانین شرعی است که با توجه به اینکه احکام شرعی تابع مصالح و مفاسد واقعی هستند، تغییر آنها با تحول شرایط چه صورتی دارد؟ ما از طرفی با مصالح و مفاسد واقعی مواجهیم که نمی توانیم آنها را نادیده بگیریم، از طرف دیگر با شرایط متغیری مواجهیم که یک قانون ثابت برای همه شرایط را بر نمی تابد. اهمیت قوانین شرعی آنگاه که در نظامات اجتماعی ظاهر می شود بسی بیشتر است. اگر قرار باشد قوانین شرعی منجر به ساخت نظامات اجتماعی شود، آنگاه تغییر در شرایط اجتماع و سپس تطابق آن با قوانین شریعت تبدیل به مسئله ای جدی می شود. ▪️این، همان مسئله ی اصلی است. @taamollat
تأملات اجتماعی
📌مبانی اجتهاد از دیدگاه شهید مطهری ره (بخش چهارم) 🔹فلسفه ی قانون 🔻بطور کلی سه دسته قانون زندگی آ
📌بعد التحریر۱ 🔹مبنای تقسیم بندی فوق در باب قوانین، تقسیمی است که خواجه نصیرالدین طوسی ره در کتاب شریف اخلاق ناصری، از اقسام کنش های انسانی آورده است. ایشان کنش های انسانی را یا ناشی از طبع یا وضع می داند. تقسیم بندی فوق از ایشان است، با اندکی تغییر. رحمه الله. @taamollat
تأملات اجتماعی
📌مبانی اجتهاد از دیدگاه شهید مطهری ره (بخش چهارم) 🔹فلسفه ی قانون 🔻بطور کلی سه دسته قانون زندگی آ
📌بعدالتحریر۲ 🔹 مسئله ی ثابت بودن قوانین شرعی، و تغییر شرایط اجتماعی، ریشه ی انتقاد و موضع منفی برخی به نظام سیاسی اسلام است. در گفت و گو با برخی از دگر اندیشان، همین اشکال را مطرح می کنند که قوانین شرعی ثابت و لا یتغیر است، در نتیجه تغییر شرایط یا خواست مردم تاثیری در آن ندارد و سپس از آن نتیجه می گیرند که هر حاکمیت اسلامی، قهرا با تحکم و سلطه همراه است. ریشه ی اشکال، همان عدم تبیین و یا عدم اجرای صحیح فرایند اجتهاد است. @taamollat
📌اجتهاد، هویت اجتماعی، پیشرفت 🔹اجتهاد فرایندی ست برای استمرار و بقای بخشی از سنت در امتداد آینده. بنابر این هر جامعه ای که دارای سنت ها و ارزشهای پایداری باشد، قهرا نیازمند چنین ساز و کاری برای حفظ هویت خود می باشد. از اینجهت اجتهاد با حفظ هویت اجتماعی پیوند وثیقی دارد. این جامعه ی بی هویت و بی بنیان است که در شرایط اجتماعی متکثر، تنوع می پذیرد و در هر عصری شکل خاصی می گیرد. اما جامعه ی اصیل و ریشه دار، با انگیزه ی حفظ سمت ها و ارزش های خود حتما گونه ای از فرایند اجتهاد را برای خود ایجاد خواهد کرد. (تلاش های جهان مسیحیت برای عقلانی کردن دین در دوران قرون وسطی را باید تلاشی در همین راستا قلمداد کرد. جهان مسیحیت از رهگذر عقلانی کردن مسیحیت در پی حفظ بقای و حفظ آن در ساحت اجتماع بود. حتی آن زمان که از اعتقادات گذشته دست کشید، با اجتهاد در باورهای گذشته الهیات متناسب با پیشرفت را فراهم کرد و سپس به عالم جدید قدم گذاشت. ) این نکته نیز البته گفتنی است که همه ی تلاشها نیز الزاما به نتیجه ی مطلوب نمی رسد، برخی از مدل های اجتهادی به هدم دین و برخی دیگر به انحطاط جامعه منجر می شود. از اینرو تدوین مدل اجتهاد، از جهت کارکرد اجتماعی بسیار حایز اهمیت است. ویژگی خاص مکتب اجتهادی امامیه، پیوند آن با حکمت از سویی و در نظر گرفتن پیچیدگی‌های اجتماعی از سوی دیگر است. عقلانیت ناب اسلامی از سویی در مدل اجتهادی اثرگذار بوده و پیچیدگی‌های اجتماعی نیز به نوعی به فرایند اجتهاد رنگ و شکل داده است. روشن است اجتهادی که قرار است بعنوان بخشی از فرایند پیشرفت اجتماعی نگریسته شود، تنها به مسائل عملی محدود نمی شود؛ بلکه مسائل نظری را نیز در بر می گیرد. البته اجتهاد در مسائل نظری، به معنی تجدید نظر در اعتقادات گذشته و ارائه اعتقادات جدید راه و بیراه نیست، بلکه بمعنی عرضه مسائل نظری جدید، به همان نظام اعتقادی گذشته و تدارک پاسخ انهاست، هر چند ارائه ی ضابطه مند تفاسیر جدید از مسائل اعتقادی نیز چندان دور از ذهن نیست. این مدل اجتهادی پیشرو بیش از همه در آثار و اندیشه متفکران انقلاب اسلامی مانند امام و آیت الله خامنه ای، علامه طباطبایی، شهید مطهری و علامه ی مصباح جلوه گر شده و گمان ما بر این است که تنها مدل بومی توسعه و پیشرفت برای ایران اسلامی از بستر همین نظام اندیشه بر می خیزد. این نوشتار ها در پی تبیین این مدل اندیشه ی اجتهادی است. 🖌محمدرضا کرباسچی @taamollat
📌مبانی اجتهاد از دیدگاه شهید مطهری ره (بخش پنجم) 🔹تبیین مقتضیات و نیازهای زمان 🔹تردید نباید کرد که دیدگاه استاد مطهری درباره ی تغییرات اجتماعی، دیدگاهی برآمده از دیدگاه فلسفی و حتی کلامی است، خصوصا آنجا که وارد لایه ی تجویزی دیدگاه خود می شود، این رابطه ی منطقی بیشتر رخ می نماید. علامه مطهری بعد از توصیف و تقسیم تغییرات اجتماعی به تغییرات نفس زمان و تاریخ، و تغییرات اراده و سلیقه ی ادمیان، لزوم هماهنگی با آن تغییرات را به صلاح آمیز یا فسادانگیز بودن آنها منوط می کند. چه بسیار کسانی که تغییرات را اصیل گرفته و حکم به تبعیت از آن کرده اند و چه بسیار کسان که قائل به توقف مطلق در برابر تغییرات شده اند و آنانی که هم قائل به تفصیل شده اند معیار درستی دست نداده اند. بر همین اساس از دیدگاه ایشان هر هماهنگی با اقتضائاتی را نباید صلاح و هر مخالفت با اقتضائاتی را نباید تحجر و واپس گرایی تلقی کرد. چه بسا مقاومت در برابر یک مقتضای زمان، عین صلاح و اتفاقا تن دادن به یک تغییر و همراه شدن با آن عین تحجر و عقب افتادگی باشد. ایشان سیدجمال الدین اسد آبادی را -علی رغم توقف و ایستادگی در برابر تغییرات ناشی از مدرنیته- یک مصلح اجتماعی بزرگ و «سلسله جنبان اقدامات اصلاحی» در جهان اسلام می داند. 🔻ملاک پذیرش تغییرات اجتماعی ایشان ملاک پذیرش و برسمیت شناختن تغییرات اجتماعی را، قرار داشتن در مسیر رشد و کمال انسانی (فطرت) می داند و هر تغییری بیرون از این مسیر را خلاف جهت فطرت دانسته و معتقد است که اقدام درست ایستادگی در برابر آنست. این نوع قضاوت درباره ی تغییرات اجتماعی، از نوع نگاه به هستی و واقعیات نشات می گیرد. @taamollat
📌تفسیر خاص استاد شهید از اصلاحگری، بر اساس نگاه ایشان به مقوله ی تغییر @taamollat
تأملات اجتماعی
📌مبانی اجتهاد از دیدگاه شهید مطهری ره (بخش پنجم) 🔹تبیین مقتضیات و نیازهای زمان 🔹تردید نباید کرد که
📌مبانی اجتهاد از دیدگاه شهید مطهری ره (بخش ششم) 🔹در یادداشت قبل گفته شد که استاد شهید، بر اساس مبانی حکمی خویش تمامی تغییرات را برسمیت نشناخته و آن ها را به تغییرات در جهت کمال و تغییرات در جهت سقوط تقسیم می کنند. (اسلام و مقتضیات،ج۱, فصل۱۲) تقسیم اقدامات به اصلاح و افراد نیز از همین مبنا ریشه می گیرد. استاد شهید در فصل اول و دوم از بخش اول کتاب «انحطاط و ترقی تمدن ها» پس از بحث درباره ی علت اصلی تحول و تغییر تاریخی، به عوامل ترقی و انحطاط تمدن ها و جوامع پرداخته و لایه ای دیگر از مبتنی بر را آشکار نموده است. 🔹راز اصلی حرکت در تاریخ بحث از «علت اصلی حرکت جامعه و تاریخ» همواره تقاطع جریان حکمت اسلامی و جریانات دیگر، خصوصا فلسفه های مادی بوده است. در حالیکه فلسفه های مادی بر عواملی چون جغرافیا و ابزار تولید تاکید می کرده اند، حکمت اسلامی به دلیل اصراری که بر استقلال انسان در مقابل جامعه دارد، نقش فرد انسانی و اراده ی او را پررنگ تر از سایر عوامل به تصویر می کشد. استاد شهید پس از بررسی عواملی چون ابزار تولید، جغرافیا، نوابغ، زور و قدرت و نژاد، بر عامل «استعداد ابتکار در انسان» و «فطرت» او تاکید می کند و اصرار دارد که این دو -فارغ از جبراجتماعی و جغرافیا و زور سر نیزه ها، مهمترین عوامل تغییر و تحول تاریخ هستند. @taamollat
🔸عامل اصلی تحولات و تغییرات اجتماعی از نگاه @taamollat
هر چه بیشتر درون آثار مطهری غور می کنم، مطمئن تر می شوم که ژرفای او تمام شدنی نیست. همه ی کوچه های اندیشه اش به هم راه دارد، در عین حال همه از یک نقطه شروع می شود و به یک نقطه هم می رسد. وقتی می خواهی نظریه ی اجتماعی اش را بکاوی، لاجرم به فلسفه ی تاریخ و فلسفه ی دین و انسان شناسی اش کشیده می شوی، و هنگامی که به فلسفه ی تاریخ و فلسفه ی دینش سرک می کشی ده ها پنجره ی کوچک و بزرگ دیگر از دور نمایان می شود که هر کدام عالمی است که تو را به خود دعوت می کند. قوت برخی به تسلط آنها بر تاریخ است و برخی دیگر به فلسفه و دیگری به فقه و آن دیگری به تفسیر. مطهری در همه ی اینها حرف برای گفتن دارد، اما به گمانم نقطه ی قوت و تمایژ او نه در فلسفه ی اوست، نه در تاریخش و نه.... تمایز مطهری با سایرین در همین «نظم منحصر بفرد در علوم اسلامی» است. مطهری این علوم را چنان بهم آمیخته و بر هم سوار کرده که اگر کسی از دور به آن بنگرد با تصویری باشکوه و منتظم از عالم مواجه می شود. عالمی که مطهری تصویر می کند تناقض ندارد، خلل و نقصان و توقف هم ندارد و آن همان عالم قرآن است. در معرفتی که مطهری عرضه می کند دانش ها دست در گریبان یکدگر نیستند، بلکه کنار هم به کشف عالم مشغولند. با مطهری می توان از طلبگی لذت برد؛ می توان زیبایی های عالم را دو چندان دید، می توان از نظم عالم در شگفتی شگرف فرو رفت. می توان به حیات، انسان و تاریخ امیدوار بود. والسلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیا. @taamollat
تأملات اجتماعی
هر چه بیشتر درون آثار مطهری غور می کنم، مطمئن تر می شوم که ژرفای او تمام شدنی نیست. همه ی کوچه های
🔻این یادداشت زمانی بر قلمم جاری شد که در میان کتابها، در پی کشف دیدگاه او درباره «تغییر اجتماعی» بودم که ناگهان حس کردم این مسئله در اندیشه ی او کاملا وابسته به فلسفه ی تاریخ و فلسفه ی دین اوست و تا آنها حل نشود، تغییر اجتماعی مورد نظر او تبیین نخواهد شد. در این باره خواهم نوشت انشالله
هدایت شده از بنیاد شهید مطهری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 سخن شورانگیز استاد مطهری درباره عدالت جهانی امام عصر(عج) 🔸اجرای عدالت واقعی، مرد آسمانی می‌خواهد 🌹 سالروز میلاد منجی عالم بشریت حضرت صاحب الزمان (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) مبارک باد! ⭕️ کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری» در ایتا، تلگرام و سروش👇 eitaa.com/motahari_ir t.me/motahari_ir sapp.ir/motahari_ir
✨ نیمه شعبان ، شب میلاد حضرت حجه بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف مبارک.🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹سالروز شهادت بیدارگر مشرق زمین ♦️۱۸ اسفند سالروز بزرگداشت سیدجمال الدین اسدآبادی ♦️سید جمال الدین اسدآبادی آغازگر بیداری در کشور‌های اسلامی و در زمان حیات خود با اندیشه‌های درخشانش از و رهبران نهضت ضداستعماری در جهان اسلام بود. @taamollat
تأملات اجتماعی
📌یادنامه ای برای همه ی مصلحان اجتماعی (بمناسبت سالروز رحلت مصلح بزرگ امت اسلام، سیدجمال الدین اسد آبادی) 🔹اصلاحگری اجتماعی را بیقین باید بخشی از فعالیت جامعه شناسانه تلقی کرد که بدون آن، علم شناخت جامعه به ثمر نمی رسد. بزرگترین جامعه شناسان، همان مصلحان اجتماعی بوده اند که علم خود را به صحنه آوردند و در جهت رشد اجتماعی بکار انداختند. با این مقیاس، ما در طول تاریخ مان، جامعه شناسان و مصلحان بزرگی داشته ایم که اگرچه آنان را جامعه شناس یا مصلح نمی شناسیم، اما آنان حقیقتا چنین بوده اند. خواجه نصیرالدین طوسی، علامه حلی، امام خمینی، علامه طباطبایی، استاد شهید مطهری و... همگی مصلحان بزرگی بودند که دانش خود را در جهت شناخت جامعه و تغییر و اصلاح آن بکار گرفتند. ۲. بی گمان سیدجمال الدین اسدآبادی را باید سردمدار اصلاحگری اجتماعی در دوران اخیر بحساب آورد. سیدجمال در دوره ای که امواج مدرنیته ذهن و قلب امت اسلام را درنوردیده و او را از خود بیخود کرده بود، پا به میدان گذاشت و با تکیه بر میراث اسلامی امت اسلامی را به بازگشت به هویت خویشتن فراخواند. اصل توجه به جامعه و امت، بیماری مزمن امت اسلام و از خودبیگانگی او، تفرقه و هضم شدن در هاضمه ی سایر امت ها، ارکان اصلی نگاه انتقادی سیدجمال به وضعیت امت اسلامی بود که در نهایت او را به تلاش های پیگیر برای بیداری و وحدت امت اسلام کشانید. ۳. فهم اشتباهی از اصلاح اجتماعی وجود دارد که بسیاری را فریفته و به کوره راه برده که بر اساس آن هر اقدامی در راستای تغییرات زمانه و یا در جهت رفاه و اسایش، اقدام اصلاحی شمرده می شود. استاد شهید مطهری -که در اصلاح معانی ذهنی کلمات قوت ویژه ای دارد- در کتاب «اسلام و مقتضیات زمان»، به سراغ لفظ «اصلاح» می رود و می گوید: هماهنگ شدن با تغییرات اجتماعی را نباید الزاما اصلاح به شمار اورد، چه بسا تغییر ی که اتفاقا حرکتی فاسد و قهقرایی باشد. (فصل۱۲) سپس ایشان در تعریف اصلاح واقعی مطالبی دارند که در همان کتاب قابل مشاهده است. بر همین اساس ایشان سیدجمال را دقیقا بخاطر «همراه نشدن با تغییرات زمانه» و اصرار بر هویت خویشتن یک مصلح اجتماعی بزرگ می داند. سیدجمال در زمانه ای که موج هستی شناختی و انسان شناختی جهان مدرن ذهن روشنفکران ایرانی را تسخیر کرده بود، اتفاقا به منظور حفظ هویت ایرانی و اسلام در برابر آن امواج ایستاد و راه پیشرفت را از مسیر هویت و علم بومی پیش کشید. اگر آن اقدامات و اشارات سرانگشت او نبود، خدا می داند که مسیر پیشرفت حقیقی و بیداری امت اسلام چند سده ی دیگر به عقب می افتاد. تاکید سیدجمال بر اینکه پیشرفت در وهله اول با شناخت خویشتن و پرهیز از ازخودبیگانگی رخ می دهد را باید جوهره ی اقدامات و تعالیم او دانست. نسل انقلابی امروز ما به اندازه ی امام و دیگران، به سیدجمال و تعالیم او مدیون است. ۴. در میان امت اسلامی هنوز هم بسیاری هستند که راه پیشرفت را نه در حفظ هویت، بلکه در رها کردن هویت اسلامی می دانند و معتقدند راه پیشرفت آن است که «از فرق سر تا نوک پا فرنگی شویم.» طبیعتاً اصلاح در نظر اینان چیز دیگر و مصلح کس دیگریست. نباید از اینان انتظار داشت که به سیدجمال و سلسله ای که او به حرکت انداخت روی خوش نشان دهند. تقابل آن روزها، امروز هم برقرار است. ۵.سخن درباره شخصیت و اقدامات او بسیار است، بماند برای فرصتی دیگر، غرض اصلی فقط توجه دادن بود به شخصیت او و اقدامات و مدل اصلاحی اش. در زمانه ای که رسانه های بی در و پیکر و حوادث نو به نو، ما را از توجه به ارکان هویتی مان بازداشته اند. اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا @taamollat
📌مروری بر نقشه ی راه 🔹یقینا پرداختن به فلسفه ی دین از نگاه استاد شهید، یکی از راه های ورود به نظریه اجتماعی ایشان است. «تحلیلی که ایشان از جایگاه و حقیقت دین در حیات انسانی ارائه می دهد، بر الگوی اجتهاد مطلوب تاثیر مستقیم دارد و اجتهاد نیز قطعا یکی از پایه های نظریه ی اجتماعی ایشان است. » از اینرو در مسیر کشف نظریه اجتماعی ایشان، از بررسی فلسفه دین از نگاه ایشان بی نیاز نیستیم. علاوه بر فلسفه ی دین، رشته از مسائل دیگر هم هست که ما را در کشف نظریه اجتماعی ایشان یاری می کند؛ مانند: -فلسفه تاریخ - انسان شناسی -فطرت فرد و فطرت جامعه -مباحث فلسفه ی اجتماع -تکامل تاریخ و اجتماع -تغییرات اجتماعی علاوه بر مطالب فوق که در آثار استاد به صورت نسبتا کاملی بحث شده، ایشان نظرگاه های اجتماعی خود را در برخی حوزه های خاص پیاده کرده اند؛ از آنجمله: -مباحث زن و خانواده -اقتصاد اسلامی -تحلیل آینده انقلاب اسلامی اینها مسائلی است که در فهم نظریه اجتماعی استاد شهید و سایر متفکران انقلاب اسلامی موثر است. مجموعه ی آثار و اندیشه های متفکران انقلاب اسلامی در کنار یکدیگر، شکل دهنده ی نظریه اجتماعی انقلاب اسلامی، نظریه ی فرهنگی انقلاب اسلامی، نظریه تعلیم و تربیت انقلاب اسلامی و... خواهد بود. بلند همتانی می خواهد که آستین بالا بزنند ... @taamollat
تأملات اجتماعی
📌مروری بر نقشه ی راه 🔹یقینا پرداختن به فلسفه ی دین از نگاه استاد شهید، یکی از راه های ورود به نظریه
📌بعدالتحریر ۱. در یادداشت های بعدی به مرور کلیات فلسفه ی دین استاد مطهری و ارتباط آن با نظریه اجتماعی ایشان خواهم پرداخت، انشالله ۲. مطالعه ی تطبیقی نگاه دین شناسی شهید مطهری با جامعه شناسان غربی از موضوعات پژوهشی بسیار جذاب و کاربردی است. کسان زیادی چون دورکیم، کلیفورد و گیرتز درباره ی منشا و جایگاه دین قلم زده اند و اتفاقا حرفهایشان کاملا در فضای علوم اجتماعی است. یعنی تلاش کرده اند دین را در نسبت با اجتماع تعریف و تحلیل کنند. (ملکم همیلتون شرحی از تحلیل های آنان در باب دین را در کتاب «جامعه شناسی دین» گرد آورده) مقارنه ی دیدگاه مطهری با آنان زوایای پنهان بسیاری از دیدگاه اجتماعی استاد شهید را روشن خواهد کرد. 💪بلند همتانی میخواهد... @taamollat
تأملات اجتماعی
📌مبانی اجتهاد از دیدگاه شهید مطهری ره (بخش ششم) 🔹در یادداشت قبل گفته شد که استاد شهید، بر اساس مبا
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره (بخش هفتم) 📌فلسفه ی دین و نظریه ی اجتماعی در نظام اندیشه ی شهید مطهری 🔹فلسفه ی دین در نگاه شهید مطهری، از آنجا که در بستری از فهم تاریخ و اجتماع حاصل شده، یکی از بهترین منفذ ها برای ورود به نظریه ی اجتماعی اوست. مسئله عمیق تر و گسترده تر از آن است که در این فضای محدود بازگو شود؛ آنچه در زیر می آید رشته ای از مسائلی است که در موضوع «فلسفه ی دین» استاد شهید باید مورد بحث قرار گیرد. (از عناوین هم روشن است که فلسفه ی دین ایشان، تا چه میزان با نظریه ی اجتماعی ایشان مرتبط و آمیخته است.) ۱. منشا و خاستگاه دین ۲. علل ختم نبوت ۳. رابطه ختم نبوت و تکامل اجتماعی انسانها ۴. علل اجتماعی نسخ شرایع گذشته ۵. رابطه ی نسخ شرایع و ادوار تمدن (آیا رشد تمدنی باعث نسخ شرایع شده؟) ۶. تقسیم نبوت ها به تبلیغی و تشریعی ۷. علم و عقل جانشین نبوت تبلیغی ۸. رابطه ی ثابتات و متغیرات دین با نیازهای ثابت و متغیر انسان ۹. رابطه ی دین و فطرت ۱۰. پیامبر خاتم و مسایل مربوط به ایشان ۱۱. قرآن کریم و مسایل مربوط به آن ۱۲. جایگاه مسائل جدید و اجتهاد در نظام دین ۱۳. متناهی بودن مسائل وحیانی برای بشر ۱۴. نسبت عقل و دین ۱۵. .... 👌اینها مشتی از مسائلی است که باید درباره اش ساعت ها مطالعه و گفت و گو کرد و ده ها مقاله و کتاب نوشت. 📚برخی از کتابهایی که بیشترین ارتباط را با مباحث فلسفه ی دین استاد شهید دارد: ▪️خاتمیت ▪️وحی و نبوت ▪️اسلام و نیازهای زمان 📝تتمه: این مباحث را نباید مباحث نظری و مدرسی صرف در نظر گرفت. اینها بنیان فهم ما از جامعه و تاریخ و دین و... . بدون حل اینها و بدون داشتن یک نظریه ی اجتماعی متقن و عملیاتی، چگونه می خواهیم به سراغ اصلاح اجتماعی و تمدن اسلامی برویم؟ 🤔 @taamollat
تأملات اجتماعی
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره (بخش هفتم) 📌فلسفه ی دین و نظریه ی اجتماعی در نظام اندی
🖌از انتقادات و نظرات پیرامون یادداشت های «نظریه اجتماعی شهید مطهری ره» استقبال، و در همینجا منتشر می شود.
📌استاد سیدعبدالله انوار، از نوادگان سید نعمت الله جزایری، نسخه شناس، ادیب و ریاضیدان و مصحح بسیار از کتب تاریخی، هفته ی پیش در گمنامی درگذشت، در حالیکه بسیاری از اهل علم نیز از او شناختی نداشتند. او از آن دست اساتید همه چیز دان جامع معقول و منقول بود که بمانند بسیاری دیگر هم دانشگاه را دیده و هم در فضای حوزه تنفس کرده بود. به چندین زبان خارجی تسلط داشت و تا این روزهای آخر عمر که قریب صد سال می شد، کرسی تدریس اش برقرار بود. در منطق و ادبیات عرب و فقه و ریاضیات و فلسفه همگی دستی بر آتش داشت. شرحی از شفا ی بوعلی از او در دست چاپ است. زمانی که این بنده مسئول تهذیب کتابخانه ی یکی از حوزه های قدیمی تهران بودم، به انبوهی از کتابهای قدیمی برخوردم که تصحیح و مقدمه اش بر عهده ی ایشان بود و اهل اطلاع می دانند که مقدمه ی برخی کتابهای تاریخی، از خود محتوای آنها ارزشمند تر است. به گمانم کتابهایی که ایشان بر آنها مقدمه زده بود، از این دسته اند. اطلاعات تاریخی وسیعی داشت، خصوصا از تهران قدیم، که آن اطلاعات -بقول عروضی سمرقندی- «جای دیگر بدست نشود، و اگر شود، به آن تازگی نباشد». مصاحبه های بسیاری از او از شبکه ۴ پخش شده و هنوز هم هر از گاهی. هفته ی پیش درگذشت و در ابن بابویه -وادی السلام تهران- دفن شد. خدایش بیامرزد که حلقه ی واسط علم دوران قدیم و جدید بود و نشانی از امتداد و اتصال جریان علم در ایران. @taamollat