تأملات اجتماعی
📌چرا مطهری هنوز هم مهم است؟
🔹مطهری همواره برای مخالفانش رقیب قدرتمندی بوده و دوست و دشمن را به فضیلت خود معترف کرده، از اینرو اگر مسایلی که طرح کرده کهنه شود، شخصیت او کهنه نخواهد شد. رحمت الله علیه.
از آغاز دوران اسلام، دوگانه های متعددی در درون امت اسلام شکل گرفت که هم جهان اهل سنت و هم تشیع را در بر می گرفت.
مطهری عصاره ی جریان اصیل #حکمت_و_اجتهاد ی است که از همان ابتدا شکل گرفت و در طول زمان پخته و بارور گردید.
جریان #حکمت_و_اجتهاد بر بستر قرآن کریم و سنت و به مدد #عقلانیت ی که وحی راهنمای آن بود، از سویی رو به همه ی لایه های #واقعیات عالم داشت و از سوی دیگر به مدد همان عقلانیت، قدم در راه تجویز و کنشگری می گذاشت. توجه همزمان و پیوسته به ساحت نظر و عمل، مهمترین ویژگی جریان حکمت و اجتهاد بود.
توجه به #عقلانیت_اسلامی ، که دربرگیرنده ی همه ی اقسام عقلانیت (ذاتی، ابزاری و انتقادی) آنهم بر بستر رئالیسم و واقع گرایی بود، را باید ویژگی دوم جریان حکمت و اجتهاد تلقی کرد.
عقلانیتی که مطهری احیاگر آن است، هم عطش حوزه ی نظر و هم تشنگی حوزه ی عمل را فرو می نشاند.
همین عقلانیت است که پایه ی اجتهاد می شود و ابزاری می شود برای همگام سازی دین با تغییرات اجتماعی: اجتهاد
اجتهادی که مطهری بر پایه ی عقلانیت تصویر می کند، همان متدی است که در سده های گذشته از رهگذر تولد و تکامل علم اصول جلو آمده بود؛ اما اجتهادی که مطهری تصویر می کند در ساحت های خردتری قدم می گذارد که تا پیش از آن کمتر کسی به سراغش رفته بود.
مطهری متد اجتهاد حکمت بنیان را در عرصه ی تعلیم و تربیت، اصلاح اجتماعی، زن و خانواده و... به کار گرفت و نگاه اسلام را در این حوزه ها بخوبی عرضه کرد.
قدر و اندازه ی اندیشه استاد شهید در مقایسه با سایر جریان ها آشکار می شود، آنجایی که جریان ها یا ساحت نظر را گرفتند یا عمل و یا از عقل ناب بازماندند و به دام نص گرایی و اخباری گری کور افتادند.
استاد شهید علت عمده ی انحطاط جوامع اسلامی را همین گره های فکری و فهم های نادرست از اسلام و روش مطالعه ی آن می داند.
مطهری این همه عناصر معرفتی ارزشمند را که زیر بار جریانات التقاطی مدفون شده بود از زیر خاک بیرون کشید و عرضه کرد.
اما نسل پس از او همچنان از تکمیل برنامه ی جریان حکمت و اجتهاد، بازمانده است.
شکوه ی استاد در پایان مقاله ی «حق عقل در اجتهاد» ناظر به همین عقب افتادگی تاریخی جریان حکمت و اجتهاد است.
🤔آیا جوانمردانی پیدا می شوند که چون او آستین همت بالا بزنند و به مانند مطهری و امام و خامنه ای و علامه و مصباح و بهشتی و.... یک بار دیگر جامعه را با عقلانیت آشتی دهند؟
#مطهری
#جریان_حکمت_و_اجتهاد
#عقلانیت
@taamollat
✨ دولت سیزدهم و خسارات خلاء گفتمانی
معمولا دولت ها به گفتمانشان شناخته میشوند. اما رواج عبارت «دولت سیزدهم» در ارجاعات به دولت در رسانهها، نشان میدهد آقای رئیسی نتوانسته خود را پرچمدار یک گفتمان به جامعه معرفی کند.
یکی از دلایل اینکه این دولت از همان آغاز کار زیر ضرب رفت، همین خلا گفتمانی است.
گفتمان، قدرت نرم ایجاد میکند. دولت فاقد گفتمان، از قدرت نرم محروم است و لذا در عرصه جنگ نرم، اولا توان حمله ندارد، ثانیا در برابر حملات نرم بی سلاح و سپر است.
گفتمان است که در قول و فعل کارگزاران، در رویکرد و عملکرد آنان، انسجام ایجاد میکند. گفتمان، عینک آسیبشناسانهای است که دولت به چشم میزند، مشکلات را از زاویه این گفتمان میبیند و از همین زاویه راهکارش را ارائه میدهد و اجرا میکند.
دولت فاقد گفتمان به شهرداری تقلیل پیدا میکند و این، یکی از جدیترین خطراتی است که دولت سیزدهم را تهدید میکند.
دولتی که ناکارآمدی گفتمانش عیان شود، گرفتار رکود می شود، اما دولت فاقد گفتمان، گرفتار روزمرگی میشود و خسارت این روزمرگی از رکود بیشتر است؛ چه، رکود با یک موفقیت گفتمانی -ولو کوچک- یا ناکامی گفتمان رقیب، شکسته میشود، اما بدون گفتمان از روزمرگی نمیتوان خلاص شد.
گفتمان یک شاخص برای انتخاب و ارزیابی مدیران نیز هست. در خلاء گفتمان، تیم دولت با بازیکنان قرضی از تیمهای دیگر شکل میگیرد و روشن نیست این تیم، به کدام اصول باید متعهد باشد و بر اساس کدام معیارها ارزیابی میشود. در خلاء گفتمان، خطای قابل اغماض مدیریتی ممکن است گناه نبخشودنی تلقی شده و منجر به برکناری مدیر شود، اما انحراف رویکردی اساسا به چشم نیاید. دولت حتی وقتی پیامی به کشور خارجی میدهید باید محور آن، گفتمانش باشد.
باید این خلا گفتمانی برطرف شود. اگر تلقی این است که «مردمی بودن» گفتمان دولت است، این سوال مطرح است که آیا اساسا مردمی بودن میتواند گفتمان باشد؟ گفتمان، یک دال مرکزی دارد که در حوزه ها و عرصه های مختلف تجلی و امتداد پیدا می کند. بر مبنای گفتمان می شود یک کلان پروژه تعریف کرد و پیش برد و پیشرفتش را سنجید. بر مبنای این کلان پروژه است که در سطوح میانی، پروژههای خردتر تعریف میشود. آیا «مردمی بودن» این ظرفیت را دارد که برای مثال در حوزه مالیات، در سیاست خارجی، در آموزش و پرورش، در بهداشت و درمان، در کشاورزی و... تجلی و امتداد پیدا کند؟ آیا میتوان مسائل این حوزهها را از زاویه «مردمی نبودن» آسیبشناسی کرد و از زاویه «مردمی شدن» برایشان راهکار ارائه داد؟ پاسخ بلاتردید خیر است، چون این مفهوم اساسا چنان عمقی ندارد؛ هرچند میتواند یکی از اجزاء و امتدادهای یک گفتمان باشد.
اما راهکار، تمرکز و تکیه بر روی عدالت به عنوان گفتمان دولت سیزدهم است که هم واجد مشخصات فوق است و هم با شخصیت آقای رئیسی تناسب و همخوانی دارد.
گفتمان عدالت نباید به لفظ عدالت محدود شده و تقلیل یابد. با صرف تکرار کلمه عدالت، گفتمان ایجاد نمی شود. مراکز فکری و دانشگاهی کشور و مشخصا مراکز فکری در دولت باید بسیج شوند و درباره عدالت ادبیات تولید کنند. رئیس جمهور درباره هر موضوعی و در هر زمان و مکانی صحبت و سخنرانی دارد، باید بتواند اولا بیعدالتیهای منجر به وضع موجود را بیان کند، ثانیا وضع مطلوب را از منظر عدالت توصیف کند، ثالثا اقدامات عادلانهای که دولت میخواهد برای گذار از وضع موجود به وضع مطلوب انجام دهد را شرح دهد. این اقدامات، همان پروژههای خُرد هستند که ذیل کلان پروژه عدالت، تعریف میشوند و باید نظام رصد و پایش و ارزیابی و گزارشدهی برایشان ایجاد شود.
هرچقدر ادبیات رئیس جمهور در این سه مرحله، اختصاصی و بدیع و دارای کلیدواژههای منحصر بفرد باشد، موفقتر خواهد بود؛ و البته بزرگترین تهدید برای گفتمان، این است که به ادبیاتهای وام گرفته شده از منابع دیگر، یا به اقدامات معمول و رایج، بخواهیم رنگ گفتمان خودمان را بزنیم.
دولت زمانی توانسته پرچم گفتمان عدالت را بلند کند که مخالفان اقدامات دولت را بتوان مخالفان عدالت توصیف کرد.
باید در پایان چهار سال اول دولت، کتاب عدالت آقای رئیسی برگرفته از مجموعه سخنرانیهای این چهار سال منتشر شود. همچنین دولت در پایان چهار سال باید بتواند گزارش دهد که چگونه با برقراری عدالت مشکلات را برطرف کرده است. آیا با نظر به کارنامه دوساله، چنین چشماندازی میتوان متصور شد؟
@syjebraily
تأملات اجتماعی
✨ دولت سیزدهم و خسارات خلاء گفتمانی معمولا دولت ها به گفتمانشان شناخته میشوند. اما رواج عبارت «دو
دقیقا راست می گوید ایشان.
مردم دولت روحانی را با عنوان «اعتدال» می شناختند و دولت خاتمی را با عنوان «اصلاحات» و دولت هاشمی را با عنوان «سازندگی» که برگردانی از همان اعتدال بود.
تنها چند ماهی از دولت روحانی می گذشت که در کتابخانه ی دانشگاه باقرالعلوم به یک پک چندجلدی برخوردم مشتمل بر انبوهی از مقالات در تشریح مفهوم اعتدال در حوزه های مختلف.
مثلاً اعتدال را در حوزه های مختلف مانند فرهنگ و اقتصاد و .... تشریح کرده بود.
این را القا می کرد که همه چیز فکر شده است و اکنون به میدان امده.
اما مع الاسف ما در دولت سیزدهم بقول آقای جبراییلی با یک «خلا گفتمانی» روبرو هستیم که زمینه را برای سردرگمی فکری هم در خود دولت و هم در جامعه ایجاد می کند.
دولت مردمی عنوان زیباییست اما دقیقا یعنی چه؟
دولتی که برای و در خدمت مردم است؟
دولتی که توسط مردم اداره می شود و قرار است مردم را پای کار بیاورد؟ یا....؟
وقتی گفتمان روشن نبود دولت به هر طرف ممکن است کشیده شود و مردم هم دقیقا نمی دانند دولت از کجا شروع کرد و به کجا می خواست برود و ایا رسید یا خیر.
البته این انتظار از خود دولت نیست که بنشیند و گفتمانش را هم تشریح کند.
دولت ها همیشه مستظهر به حمایت جریان های عمومی و خواصی هستند که پس از قدرت یافتن باید به گونه های مختلف او را پشتیبانی کنند، اما مع الاسف در دولت های انقلابی ما این اتفاق نمی افتد و خصوصا طبقه ی نخبگانی که برای روی کارامدنش تلاش بسیار کردند، بجای آنکه به حمایت فکری خود ادامه دهند، در جایگاه اپوزیسیون و طلبکار می نشینند و می گویند «لنگش کن». دولت هم قدری کشش و طاقت دارد و وقتی از عقب پشتیبانی نشود کم می آورد و....
انتقاد اصلی این نوشتار به خود ما حوزویان است که بعنوان تئوری پردازان اصلی حکومت اسلامی، بجای نظریه پردازی و مباحثات علمی و گفتمان سای برای دولت انقلابی همنوا با عموم مردم زبان به نقد و ایراد گشوده ایم که مبادا از جامعه عقب بیفتیم.
بخش مهمی از ایرادات فضای حکمرانی به خود ما وارد است و حکمرانی در دوران انقلاب هنوز به دوران نوجوانی اش هم نرسیده، چه برسد به پختگی و کمال، و این مهم کار متراکم و مطالعه ی انبوه و آزمون و خطای بسیار لازم دارد.
#جوانمردانی باید...
#نظریه_پردازی
#تولید_فکر
#علوم_انسانی
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری (بخش دهم) 🔹درباره ی اصلاح اجتماعی ۳ - یکی از پیش فرض های
📌در جست و جوی نظریه اجتماعی شهید مطهری (بخش یازدهم)
🔹درباره ی اصلاح اجتماعی (۴ و پایانی)
استاد شهید در کتاب اسلام و نیازهای زمان، در آنجایی که از تغییرات اجتماعی صحبت می کند، نکاتی دارند که اگرچه ذیل عنوان کلی «اصلاح اجتماعی» نیست، اما قطعا در فهم آن موثر است.
ایشان در آنجا می گویند هر تغییری که در حیات بشر اتفاق می افتاد الزاما مثبت و پیشرفت نیست و اینگونه نیست که باید با هر تغییری هماهنگ شویم، بلکه برخی تغییرات اجتماعی از آنجا که خلاف فطرت بشر و فطرت خود جامعه است، اتفاقا باید جلوی آن ایستاد.
بر این اساس اصلاحگری اجتماعی دو بعد دارد. بعد اول آن کنش مثبت در مقابل تحولات اجتماعی است، یعنی تلاش کنیم تا خود را به برخی معیارها و مرزها نزدیک کنیم، مانند پیشرفت علمی و صنعتی.
اما بعد دیگر که نام آن را کنش منفی می گذاریم عبارتست از ایستادگی در برابر تغییرات اجتماعی.
بر اساس آن مبانی پیش گفته، هر دو نوع کنش اصلاحگری است.
استاد شهید ره در آثار خود نیز هر دو بعد کنشگری اصلاحی را به ظهور رسانده.
ایشان از طرفی نسبت به برخی تغییرات اجتماعی مانند وقوع انقلاب اسلامی واکنش مثبت نشان داده و از طرف دیگر در برابر برخی تحولات اجتماعی، خصوصا تحولات فکری (که اتفاقا داعیه ی نوآوری و پیشرفت داشتند) سخت ایستاده و مقاومت کرده.
آثار ایشان مملو از هر دو گونه ی کنشگری اصلاحی است. رحمة الله عليه رحمة واسعة.
#نظریه_اجتماعی
#اصلاح_اجتماعی
#نظام_اندیشه
#متفکران_انقلاب_اسلامی
#کنش_اصلاحی_مثبت
#کنش_اصلاحی_منفی
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌در جست و جوی نظریه اجتماعی شهید مطهری (بخش یازدهم) 🔹درباره ی اصلاح اجتماعی (۴ و پایانی) استاد شه
📌بعد التحریر۱
🔹دیدگاه فوق درباره ی اصلاح اجتماعی، نشانگر بعد دیگر از اندیشه ی اجتماعی ایشان، - یعنی همان بعد انتقادی- هم می باشد.
توضیح آنکه برخی مکاتب جامعه شناسی، رسالت جامعه شناسی را صرفا توصیف و تبیین پدیده ها و نهایتا پیش بینی حوادث آینده می دانند.
به عبارتی کار جامعه شناس صرفا آنست که پدیده ها را توصیف کند، علت وقوع آنها را بیابد و بر اساس آن حوادث آینده را پیش بینی کند تا بتوان از صدمات آن در امان ماند.
اما اینکه جامعه شناس وارد جریانات اجتماعی شود و بخواهد با انتقاد از آنها مسیر پدیده ها را تغییر دهد از رسالت جامعه شناسی بیرون است.
جامعه سیری دارد که بر اساس آن حرکت خود را تنظیم می کند و ما فقط می توانیم آن را بشناسیم و برای خطرات آینده اش تدبیر کنیم، اما حق و توان دخالت در پدیده ها از عهده ی ما بیرون است.
در مقابل، برخی جریانات دیدگاه انتقادی و دخالت در روندهای اجتماعی را روا و ممکن می دانند.
اندیشه ی اجتماعی شهید مطهری ره بعنوان نماد و عصاره ی #جریان_حکمت_و_اجتهاد نشان دهنده ی وجود ظرفیت اندیشه ی #انتقادی در #جامعه_شناسی اسلامی است.
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌بعد التحریر۱ 🔹دیدگاه فوق درباره ی اصلاح اجتماعی، نشانگر بعد دیگر از اندیشه ی اجتماعی ایشان، - یعنی
📌بعدالتحریر۲
🔹رویکرد انتقادی در اندیشه ی اجتماعی اسلام
در اینجا زمینه ای هست برای اشاره به بعد دیگری از اندیشه ی اجتماعی استاد شهید.
درست است که اندیشه ی اجتماعی ایشان دارای بعد انتقادی است، اما انتقادی بودن اندیشه ی ایشان را نباید با رویکردهای انتقادی دیگر (خصوصا مارکسیسم) یکسان تلقی کرد.
رویکرد انتقادی جریانات مارکسیستی بر بستری از تغییر مطلق ثابت می شود، بطوریکه همو گوید «هر آنچه سخت است دود می شود و به هوا می رود» (یعنی هیچ چیز ثابتی وجود ندارد.)
اما جامعه ای که متفکران مسلمان نسبت به آن رویکرد انتقادی دارند، آمیخته ایست از ثبات و تغییر.
فلذا نه ثبات در آن مطلق است و نه تغییر.
خود این نکته نیز از هستی شناسی جامعه ی ایشان ریشه می گیرد. جامعه در نگاه ایشان هم دارای ابعاد ثابت و هم دارای ابعاد متغیر است که این دو با هم آمیخته و بر هم تاثیر و تاثر دارند.
این دیدگاه در مقابل نظر کسانی قرار دارد که جامعه را کلا امر ثابتی دیده اند و به تغییرات توجه نکرده اند(مانند ساختارگرایان) و یا آن را یکسره در تغییر و حرکت دیده اند.
امیدوارم که بتوانم درباره ی ثبات و تغییر در جامعه و تاثیر آن در رویکرد انتقادی و سپس تاثیر آن در اصلاح اجتماعی مکتوب مستقلی تقدیم کنم.
#رویکرد_انتقادی
#حکمت_اسلامی
#هسنی_شناسی_جامعه
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌بعدالتحریر۲ 🔹رویکرد انتقادی در اندیشه ی اجتماعی اسلام در اینجا زمینه ای هست برای اشاره به بعد دیگ
📌بعدالتحریر۳
🔹نظام اندیشه متفکران مسلمان
همانطور که ملاحظه می شود، تمام گزاره های اندیشه ی مطهری بهم راه دارد و مترتب بر یک دیگر است و از دل یکدیگر زاده می شود. و این همان #نظام_جامع_اندیشه_اسلامی است که ما برای مولد کردن و ثمر دادن علوم اسلامی سخت به آن نیازمندیم.
تأملات اجتماعی
📌در جست و جوی نظریه اجتماعی شهید مطهری (بخش یازدهم) 🔹درباره ی اصلاح اجتماعی (۴ و پایانی) استاد شه
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری (بخش دوازدهم)
🔹هستی شناسی جامعه ۱
پرداختن به اصل وجود جامعه و مسایل آن را باید مهمترین بعد نظریه ی اجتماعی استاد شهید تلقی کرد.
فهرستی از مسایلی که ذیل آثار ایشان قابل طرح است، به این شرح است:
_کیفیت تولد جامعه
_ وجود مستقل از فرد جامعه
_تراکم و اشتداد جامعه
_نسبت فرد و جامعه
_ثبات و تغییر در جامعه
_تغییرات اجتماعی
🔸بدون گفت و گو، جامعه متشکل از افراد انسانی است و بدون حضور انسانها هیچ اجتماعی صورت نمی بندد.
مراد از انسانهای تشکیل دهنده ی اجتماع نیز، انسانهای مرده نیست؛ و از همین رو اجتماع مردگان گورستان را هیچ گاه جامعه نمی نامیم، بلکه مراد، اجتماع انسانهای زنده ی دارای شعور و اراده است.
اجتماع چنین انسانهایی ما را در برابر پدیده ای قرار می دهد که اگرچه ناشی از حضور همان انسانهاست، اما امری فراتر از آنان است، بنحویکه با افزوده یا کاسته و یا تغییر آن انسانها، در اصل وجود آن جامعه تبدلی حاصل نمی شود.
❓اکنون سوال این است که اجتماع انسانها چگونه به شکل گیری این پدیده ی جدید منجر می شود؟
استاد شهید ره در کتاب «جامعه و تاریخ» و همچنین «جامعه و تاریخ در قرآن» با طرح بحث «اقسام ترکیب در پدیده ها»، ترکیب میان افراد در جامعه را از نوع ترکیب حقیقی می دانند.
واضح است که مراد از ترکیب در اینجا ترکیب آبدان و اجسام نیست، بلکه مراد ترکیب روح ها و معانی است.
فیلسوف اجتماعی معاصر استاد پارسانیا، در کتاب ارزشمند خویش، (جهان های اجتماعی) با بهره گیری از برخی مسائل بنیانی حکمت اسلامی، شرح جزیی تری از مسئله ی نحوه ی ترکیب در اجتماع بدست داده اند که متن زیر بخشی از آن است:
«اثبات وجود جامعه و یا نفی آن با روش تجربی ممکن نیست؛ حکمت متعالیه اصول و قواعدی را بنا می نهد که بر اساس آن می توان به اثبات وجود جامعه پرداخت.
اصول یاد شده عبارتند از:
۱. اصالت وجود
۲. حرکت اشتدادی وجود
۳. جسمانیه الحدوث و روحانیت البقا بودن نفس
۴. تجرد ادراکات بشری
۵. اتحادعلم، عالم و معلوم
۶.اتحاد عمل، عامل و معمول
بر اساس اصول یاد شده، حیات انسانی با حرکت وجودی و جوهری خود، صور معدنی، نباتی و حیوانی را یکی پس از دیگری طی می کند تا آنکه به جهان انسانی وارد می شود و در قلمرو حیات انسانی به ادراک صور و معانی متنوعی که در قلمرو حیات انسانی قابل وصول است، دسترسی پیدا می کند.
صور علمی به دلیل تجرد خود مقید به امور مادی نیستند و در آنها تغییر و حرکتی راه ندارد و نفوس انسانی با حرکت خود به سوی آنها راه می سپارند.
نفوس انسانی به دلیل اصل «اتحاد عالم با معلوم» با متحد شدن با صور علمی از یک سو آنها را به عرصه ی حیات و زندگی وارد می کنند و از سوی دیگر از طریق وحدت با معلوم خود، با یکدیگر وحدت و یگانگی پیدا می کنند.
صور علمی که در حوزه ی مشترک زندگی انسانها قرار می گیرند نقطه ی اتصال وحدت و یگانگی انسانهایی می شوند که با آنها وحدت پیدا می کنند، و به بیان دیگر این صور در حکم روح و جان واحد برای نفوس متعددی می شوند که با آنها اتصال وجودی پیدا می کنند.»
📚جهان های اجتماعی،۱۱۹-۱۲۰
#نظریه_اجتماعی
#شهید_مطهری
#جریان_حکمت_و_اجتهاد
#هستی_شناسی_جامعه
#اصالت_وجود
#حرکت_اشتدادی
#اتحاد_علم_عالم_معلوم
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری (بخش دوازدهم) 🔹هستی شناسی جامعه ۱ پرداختن به اصل وجود جام
📌 بعد التحریر
🔹چشمه ای که استاد شهید مطهری و استاد پارسانیا از آن بهره می گیرند، همان نسخه نهایی و متکامل حکمت اسلامی، یعنی حکمت متعالیه است که کسان بسیار دیگری را نیز سیراب کرده است.
از اینرو شرح کلام یک استاد با کلمات آن استاد دیگر نه تنها نکوهیده نیست، بلکه گامی است در جهت نشان دادن پیوستگی جریان علم در جهان اسلام و قوت و گستردگی جریان حکمت و اجتهاد؛
چنانکه در آینده نیز در جهت تبیین اندیشه ی انقلاب اسلامی، از کلمات سایر متفکران جریان حکمت و اجتهاد نیز بهره خواهیم برد.
#جریان_حکمت_و_اجتهاد
#نظام_جامع_اندیشه_اسلامی
@taamollat
هدایت شده از امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
🔰✅📚
👈دانشگاه مک گیل کانادا یکصد عنوان کتابی را که با دانشگاه تهران مشترکاً منتشر کرده است را به صورت رایگان در پیوند زیر قرار داده است. فرصت مناسبی است که منابع مورد نیاز را دانلود کنید.
https://www.mcgill.ca/islamicstudies/tehran-branch/tehran-branch-publications
تأملات اجتماعی
🔰✅📚 👈دانشگاه مک گیل کانادا یکصد عنوان کتابی را که با دانشگاه تهران مشترکاً منتشر کرده است را به صورت
انصافا مجموعه ی ارزشمندی را عرضه کرده که بسیاری از آنها در جهان حقیقی، به راحتی به دست نشود.
بسیاری از کتاب ها حاوی مقدمه هایی از اساتید نامدار فرهنگ و تاریخ و فلسفه است که ثمره ی عمر علمی آنهاست و بسیار ارزشمند است.
یک نمونه از کتابها را که حاوی مقدمه ای درباره ی تاریخ فلسفه، به قلم استاد مهدی محقق است در اینجا می گذارم. بنگرید.
ممنون از استاد محقق و متتبع، استاد سیدمهدی موسوی🌷
📌اقتراح
🔹شرایط اجتماعی ما را به سمتی سوق داده که بدون اندیشه و تفکر عمیق، برای اصلاح امور، دست به هر کاری می زنیم.
نمونه اش همین مسئله ی حجاب است که اکنون که به این نقطه رسیده، هر کسی هر کاری به ذهنش می رسد انجام می دهد، بدون علم کافی، بدون اطلاع دقیق و بدون پیش بینی لوازم مسئله.
تردیدی نیست که این مدل مدیریت اجتماعی و مدیریت فرهنگی به هیچ جایی نمی رسد، چون اصلا مدیریت نیست، بلکه بازی کردن با پدیده های اجتماعی است. صرفا خودمان را سرگرم کرده ایم.
استخراج نظریات متفکران بزرگ انقلاب -که با سرانگشت آنان حرکت را آغاز کردیم- و سپس اجتهاد در آن برای حل مسائل نوپدید، بار بر زمین مانده ی جریان فکری انقلاب است، که تا برداشته نشود، اقدامات دیگر راه بجایی نخواهد برد.
ما انقلاب را با اندیشه ی امام و طباطبایی و مطهری و بهشتی و خامنه ای آغاز کرده ایم، حال آن گنجینه ی عمیق و عریق را رها کرده و کاسه ی چه کنم چه کنم به دست گرفته ایم.
بی تدبیری ازین بالاتر.
جوانمردانی باید....
#جریان_حکمت_و_اجتهاد
#بار_بر_زمین_مانده
#علوم_انسانی
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری (بخش دوازدهم) 🔹هستی شناسی جامعه ۱ پرداختن به اصل وجود جام
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره (بخش سیزدهم)
🔹هستی شناسی جامعه۲
(ماهیت دوگانه ی انسان اجتماعی)
🔻چنانکه در تقریر استاد پارسانیا، از نحوه ی اتحاد افراد انسانی با صور علمی مشترک، و نحوه ی شکل گیری جامعه انسانی ذکر شد، انسان در مسیر صیرورت وجودی خود از مرحله جمادی به نباتی و سپس حیوانی وارد می شود و سپس از طریق اتحاد با صور علمی مشترک میان آدمیان هویتی جدید و افزون بر حیات های گذشته پیدا می کند.
حال یک سوال در برابر ما قرار دارد:
❓آیا با پیوستن انسان به آن صور علمی مشترک، مراتب قبلی حیات او زائل می شود یا اینکه انسان ضمن حفظ صورت های قبلی دارای هویت جدیدی به نام هویت اجتماعی می گردد؟
جواب این سوال از مسائلی است که به زبان های مختلف میان فیلسوفان اجتماعی مورد بحث قرار گرفته. رفت و برگشتی میان آثار استاد شهید و استاد پارسانیا و دیگرانی که در این حوزه قلم زده اند -بمانند استاد یزدان پناه- پاسخ بهتری به این سوال فراچنگ خواهد آورد.
استاد شهید در کتاب جامعه و تاریخ ضمن تاکید بر ترکیب حقیقی جامعه، به دلیل پای بندی به فطرت انسانی، به هیچ وجه از اصالت فردی انسان در برابر جامعه عقب نشینی نکرده و نهایتا قائل به اصالت توامان فرد و جامعه می شود.
به عبارت دیگر اگرچه انسان به جهت اتحاد با سایر انسانها در صور علمی مشترک، به ساحتی به نام جامعه وارد شده، اما این اتحاد همه ی ابعاد وجودی او را در بر نمی گیرد و همه ی وجود او را تسخیر نمی کند؛ بلکه ساحت هایی از وجود او هست که ازین ترکیب برکنار است؛ از اینرو انسان این ظرفیت و امکان را دارد که علیه جامعه ای که در آن وارد شده دست به شورش و طغیان بزند.
چنانکه روشن است چنین استنتاجی، برآمده از رویکرد #انسان_شناسی #حکمت_اسلامی است.
🔻بحث از رابطه ی فرد و جامعه و تبیین فلسفی آن را باید یکی از نمونه های برجسته ی #امتداد_حکمت قلمداد کرد.
این مسئله - که در فضاهای جامعه شناسی، از آن به مسئله ی #عاملیت_و_ساختار تعبیر می شود - ، از مسائل بنیانی علوم اجتماعی است و هیچ نظریه ی علوم اجتماعی نیست که از پاسخگویی به این دوگانه خلاصی داشته باشد.
استاد شهید و سایر فیلسوفان اجتماعی نیز، به بیانی که خلاصه ای از آن گذشت، ظرفیت حکمت اسلامی را در حل این مسئله به نمایش گذاشته اند.
#نظریه_اجتماعی
#جریان_حکمت_و_اجتهاد
#انسان_شناسی
#فطرت
#عاملیت_و_ساختار
@taamollat
هدایت شده از نظام جامع اندیشه اسلامی
💠 در ارائۀ مبانی فکری انقلاب بسیار ضعیف عمل کردیم!
♦️اغلب ماها هنوز نمیدانیم چه کار عظیمى انجام گرفته! با اینکه ما خیلى چیزها میدانیم؛ امّا اغلبمان #عظمت این انقلاب را هنوز #نمیدانیم. این انقلاب یک چیز #فوقالعادهاى است؛ یک چیز #عجیبى است. همهی دنیاى #استکبار و طغیان و جاهلیّت یک طرف و این یک طرف. چیز خیلى مهمّى است.
♦️ما [چون] درون آن قرار گرفتهایم، #نمیفهمیم چقدر بزرگ است، چقدر #مهم است.
♦️خب، این انقلابِ با این عظمت و با این ابعاد و با این آثار عملى، از لحاظ ارائهی #مبانى_فکرى خودش یکى از #ضعیفترین و کمکارترین انقلابها که هیچ، [بلکه حتّى] تحوّلات دنیا است.
♦️ما چهکار کردیم؟ من میخواهم عرض بکنم ما کارى که در این زمینه کردیم، واقعاً #خیلى_کم است. گاهى انسان دلش نمیآید بگوید در حدّ صفر؛ چون واقعاً کسانى با اخلاص کارهایى کردهاند؛ امّا اگر نخواهیم ملاحظهی این جهات عاطفى را بکنیم، باید بگوییم یک ذرّه بیشتر از صفر! خیلى کم، خیلى خیلى کم.
♦️این یکى از کارهاى #حوزه است. نمیخواهم بگویم کسانى که بیرون حوزهها نشستهاند مسئولیّتى ندارند، امّا #بیشترین_مسئولیّت را حوزهی علمیّه دارد.
📌 ۱۳۶۸/۰۹/۰۷- بیانات در دیدار اعضاى مجمع نمایندگان طلّاب و فضلاى حوزهی علمیّهی قم
🔗 https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2228
@andisheh_tahzib
هدایت شده از علی صمیمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 حتی به تذکر لسانی هم نکشید!
🌸 این خانوم قبل از هرچیز دیگری محبت و رابطه پدر دختری را درک کرده بود نه یک نگاه بالا به پایین و نه نگاه تند و زننده و نه باتوم!
🌸 ارتباط را گرم کنید آدمها هزاران خصوصیت خوب دارند تا بشود به آنها وصل شد بعد به نهی از منکر هم میرسیم.
گاه تدریج لازم است.
گاه صبوری میخواهد.
گاه حتی ملاقات اول نهی نمیخواهد.
(هرچند از رسانه نهی عمومی رهبری را میشنود)
🌸 مطهری عزیز زیبا گفت که هنگام نهی از منکر باید محبت جایگزین تعصب و خشم باشد.
🌸اینهم نمونه عینی اش از رهبری!
✅ @ali_samimi71
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره (بخش چهاردهم)
🔹هستی شناسی جامعه ۳
(تغییرات اجتماعی)
🔻درباره ی تغییرات اجتماعی، بیشتر، این سرفصل ها مورد توجه جامعه شناسان بوده است:
-تطور تاریخی جوامع انسانی
-روش شناسی تغییر اجتماعی
-رویکرد های ساختارگرایانه و تغییرات اجتماعی
- عاملیت و تغییر اجتماعی
-الگو های تغییر اجتماعی
-روش شناسی مطالعه ی تغییر اجتماعی
-مبانی فلسفی تغییر
-تغییرات اجتماعی و تکامل
-پایان تاریخ (پایان تغییرات اجتماعی)
و.....
🔻متفکران مسلمان و تغییرات اجتماعی
-مسئله ی تغییرات اجتماعی به انحاى گوناگون مورد توجه متفکران مسلمان قرار گرفته و گاهی نیز با اتخاذی رویکردی خاص به ان، به تحلیل وقایع تاریخی و اجتماعی پرداخته اند.
کتاب «تغییرات اجتماعی از منظر متفکران مسلمان» مشتمل بر مجموعه مقالاتی درباره ی این مسئله است از یدگاه امام خمینی ره، آیت الله خامنه ای، علامه طباطبایی، شهید مطهری، شهید صدر، علامه مصباح و برخی از روشنفکران جهان عرب.
در این میان برخی مبتنی بر رویکرد توحیدی به عالم و فطرت انسانی به تحلیل تغییرات اجتماعی پرداخته اند(امام) و برخی به نظر به روبناها، مفهوم تغییر اجتماعی را در پیوند با سیاست و اجتماع بررسیده اند. (آیت الله خامنه ای)، برخی دیگر با رویکردی قرآنی و در بستر سنت های تاریخی(شهیدصدر) و برخی دیگر نسبت دین و تغییرات اجتماعی و وصول به تمدن نهایی، تغییرات اجتماعی را برجسته کرده اند.(علامه طباطبایی).
علامه مصباح نیز به به ه گیری از تلاش گذشتگان، بحث از تغییرات اجتماعی را به عینیت اجتماعی نزدیک تر کرده و آن را در نهادهای اجتماعی چون خانواده، اموزش، خقوق، حکمرانی و.... امتداد بخشیده است.
در این میان استاد شهید تلاش نموده تا لایه های اساسی و بنیانی این پدیده را مورد نظر قرار دهد و در نهایت الگویی جامع برای مواجهه با آن عرضه نماید.
🔹 شهید مطهری و تغییرات اجتماعی
استاد شهید در لایه ی فلسفی و بنیانی تحلیل خود، تغییر اجتماعی را در پیوند با واقعیات حیات انسانی بررسی کرده و نسبت آن را با تکامل معین می نماید.
مسئله ی نسبت تغییرات اجتماعی با تکامل، از عمیقترین مباحث فلسفه ی اجتماعی استاد شهید است که از همان ابتدا خط او و سایر متفکران مسلمان را از جریانهای روشنفکری دینی و جریانات مدرن جدا میکند. (اسلام و مقتضیات زمان)
همین موضع مبنایی می شود برای مرحله س دوم نظریه ی استاد دربار تغییرات اجتماعی.
🔹استاد شهید در باب نحوه ی مواجهه با تغییرات اجتماعی، بخشی از مبانی کلامی خود ( مانند حقیقت دین، فلسفه ی دین، انبیا و تکامل تاریخی و...) را به خدمت می گیرد و در نهایت راهبرد دینی و عقلانی اجتهاد را بعنوان راهبرد نهایی نحوه ی مواجهه با دین عرضه می کند.
اجتهاد در نگاه استاد شهید (بمانند سایر متفکران مسلمان) بمعنی تکرار فهم های گذشته نیست، بلکه راهبردی است برآمده از بطن شریعت که به مدد قوه ی عقل، در پی همگام سازی دین با تغییرات اجتماعی است.
مجموع رویکرد استاد شهید به مقوله ی تغییرات اجتماعی در آثار زیر قابل ردیابی و مشاهده است:
- اسلام و نیازهای زمان
-خاتمیت
_نظام حقوق زن در اسلام
-مقاله ی اصل اجتهاد در اسلام
-مقاله ی حق عقل در اجتهاد
و.....
#نظریه_اجتماعی_شهید_مطهری
#تغییرات_اجتماعی
#نظام_اندیشه_متفکران_مسلمان
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری ره (بخش چهاردهم) 🔹هستی شناسی جامعه ۳ (تغییرات اجتماعی) 🔻د
🔹بعدالتحریر۱
📌تغییرات اجتماعی در منظومه ی فکری متفکران مسلمان
-متفکران مسلمان علی رغم اختلاف در لایه ی تحلیل، در روش فکری خود، به اصول مشخصی پای بند بوده اند که آن اصول را می توان بعنوان بخشی از نظام اندیشه ی متفکران مسلمان قلمداد نمود.
مانند:
- پای بندی به قرآن و سنت پیامبر و اهل بیت
- تعریف خود در امتداد جریان علمی مستقر در جهان اسلام
-توجه به همه ی لایه های هستی و حیات اجتماعی
- توجه به فطرت انسانی و وحدت نوعیه ی انسانها
-توجه به عقلانیت ناب اسلامی و بکارگیری آن در همه ی لایه ی نظر و عمل
-تفکیک مقام نظر از عمل و پرهیز از در افتادن در دام عملگرایی بی ضابطه
-توجه به تمام لایه های رفتار ارادی انسان (قانون، فرهنگ، شریعت) در مقام افتا و تجویز
🔸اینها بخشی از اصول آن جریان علمی سترگی است که با ظهور اسلام متولد شد و در زمان حیات اهل بیت نضج گرفت و پس از آن منجر به جامعه سازی و تمدن سازی گردید.
ما معتقدیم که این جریان علمی و عملی ارزشمند ، نزدیکترین جریان علمی به مبانی اسلام است و سابقه و تاریخ هزار و چندصد ساله ی آن، مؤید پیوستگی و قوام آن است.
این جریان (چه در حوزه های نظری مانند فلسفه و کلام) و چه در حوزه های عملی (مانند فقه و اخلاق) گلم به گام مسیر تکامل را پیموده و جلو آمده است. و ما در این عصر بیشاز هر زمان دیگری به احیا و بکارگیری آن نیازمندیم.
#جریان_علمی_حکمت_و_اجتهاد
@taamollat
📌مناظره ی دیشب غنی نژاد و علیزاده در حالی محل بحث داغ بچه های انقلابی شده، که آنان هیچ نماینده ای در این مناظره نداشتند.
غنی نژاد که رسماً نماینده ی اقتصاد لیبرال و علیزاده نیز شخصیت چپ رسانه ای نوظهور که مثل امید دانا قاپ خیلی از انقلابی ها را زده و نسبت اصیلی با بنیانهای انقلاب ندارد.
یک علت بیشتر در میان نیست، و آنهم فقر کار فکری و تئوریک در مسائل انقلاب.
⁉️ تا کی می شود نان از همسایه قرض گرفت؟
تأملات اجتماعی
🔹بعدالتحریر۱ 📌تغییرات اجتماعی در منظومه ی فکری متفکران مسلمان -متفکران مسلمان علی رغم اختلاف در ل
🔹بعد التحریر ۲
📌نقدها و نتایج تبیین صدرایی از هستی جامعه
قبلاً گذشت که استاد شهید بر اساس مبانی صدرایی به تحلیل هستی جامعه می پردازند و استاد پارسانیا نیز تفصیل آن بیان را در فصل دوم جهان های اجتماعی عرضه نموده اند که شرح آن در یادداشت دوازدهم ( https://eitaa.com/taamollat/598) گذشت.
درباره ی هستی شناسی جامعه بر اساس مبانی صدرایی، بحث در دو مقام قابل امتداد است:
اول: نقد استاد یزدان پناه بر تبیین استاد پارسانیا، که در کتاب چیستی فرهنگ بیان نموده اند.
دوم: نتایج و فروعات «تبیین صدرایی از هستی جامعه» که در تحقیقات و آثار یکی از دانشوران حوزوی مورد مطالعه قرار گرفته.
در یادداشت های سپس تر، به این دو مسئله خواهیم پرداخت؛ انشالله
@taamollat
❖ کاری که علامه طباطبایی برای انقلاب کرد هیچ فیلسوفی نکرد.
📝 #حمید_پارسانیا
• ما فیلسوفان بزرگی در حال حاضر داریم، اما چه کسی است که مانند علامه طباطبایی (ره) برود با آنها درگیر شود؟ کیست که اصول فلسفه بنویسد؟ کیست که وقتی مارکسیسم آمده، پاسخ آن را بدهد؟ یا کیست که در المیزان در جا به جای آن به هجمهی رویکردهای مدرن پاسخ دهد؟
❞ زندگی برای علوم انسانی ❝
.
.
.
.
#علامه_طباطبایی #فلسفه #انقلاب
#عکس_نوشته
༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef ༻
تأملات اجتماعی
این، کتابی است که هفته ی گذشته یکی از برادران عزیز، به کلاس آوردند و طبق تورقی که در آن داشتم، کاملا بر مباحث این چند روز اخیر ما در مسئله ی «قوه و فعل» و «حرکت» منطبق است.
اصل مسئله ی آنست که مسئله ی «تغییر» و نیازمندی آن به امر ثابتی به نام «موضوع» تنها حکما را دلمشغول خود نکرده، بلکه پای فیزیکدانان را نیز به میدان کشیده و آنان را به اظهار نظر در این میدان و تحقیق در باب ماده اولی و... وارد کرده.
بحث «قوه و فعل» و «حرکت» میدان مقابله ی حکما و عالمان علوم طبیعی است که هر یک به زبان خود به تحلیل ماده ی اولی و حرکت و تبدیل قوه به فعل پرداخته اند.
سرک کشیدن در کتابخانه فیزیکدانان قطعا برای ما دلبستگان روش عقلی جذاب است و حتما برای آنان نیز.
خصوصا آنکه آنان (فیزیکدانان) ره بجاهایی برده اند که ما می گوییم.
به قول آن حکیم: «انچه ما می گوییم آنها می بینند و...»
بحث از تکامل و توسعه ی دائمی عالم، از بحث های مشترک هر دو رشته است و در باب پایان جهان نیز، احتمالا هر دو به دیدگاه های قریب به هم برسند.
این، کوچه پس کوچه های شهر زیبای علم و معرفت است، که گاهی به نور وحی و گاهی با چراغ عقل و گاه دگر با فانوس تجربه طی می شود و همه ی کوچه ها هم بهم راه دارند.
عالم برای ما که کوچکیم خیلی بزرگ است و آنگاه که پرده ها بیفتد بینیم که دانه ای بود در دست خالق و مدبر هستی؛ فتبارک الله الملک الحق.
دیگر آنکه توصیه ام به برادران اهل علم همواره این بود که به دانش فیزیک مثل یک غریبه نگاه نکنید.
فیزیک و قواعد آن پایه ی فهم جهان جدید است و ما بدون آن فهمی از ریشه های جهان مدرن نداریم، و در نتیجه ممکن است به دام آن فرو افتیم.
ادعای این قرابت و نزدیکی یکبار دیگر ظاهر شد.
@taamollat