eitaa logo
تبیین
2.6هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
442 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️دیدگاه اسلام در مورد رعایت حریم خصوصى افراد چیست؟ 🔹بى شک وجود داراى دو بُعد است، بُعد فردى و بُعد اجتماعى، و به همین دلیل داراى دو نوع زندگى است: و که هر کدام براى خود ویژگیهایی دارد و آداب و مقرراتى. انسان ناچار است در قیود زیادى را از نظر لباس، طرز حرکت و رفت و آمد تحمل کند، ولى پیداست ادامه این وضع در تمام مدت شبانه روز خسته کننده و درد سر آفرین است. او میخواهد مدتى از شبانه روز آزاد باشد، قید و بندها را دور کند به استراحت پردازد، با خانواده و فرزندان خود به گفتگوهاى خصوصى بنشیند، و تا آنجا که ممکن است از این آزادى بهره گیرد، و به همین دلیل، به خانه خصوصى خود پناه مى‌برد، با بستن درها به روى دیگران، زندگى خویش را موقتاً از جامعه جدا میسازد، و همراه آن از انبوه قیودى که ناچار بود در محیط اجتماع بر خود تحمیل کند، آزاد میشود. 🔹حال باید در این محیط آزاد، با این فلسفه روشن، امنیت کافى وجود داشته باشد. اگر بنا باشد هرکس سرزده وارد این محیط گردد و به حریم امن آن تجاوز کند، دیگر آن آزادى، استراحت و آرامش وجود نخواهد داشت، و مبدل به محیط کوچه و بازار میشود. به همین دلیل، همیشه در میان انسانها مقررات ویژه اى در این زمینه بوده است، و در تمام قوانین دنیا وارد شدن به خانه اشخاص بدون آنها ممنوع است و مجازات دارد، و حتى در جایی که ضرورتى از نظر حفظ امنیت و جهات دیگر ایجاب کند که بدون اجازه وارد شوند، مقامات محدود و معینى حق دادن چنین اجازه اى را دارند. در ، نیز در این زمینه دستور بسیار مؤکد داده شده، و و ریزه کارى هايى در این زمینه وجود دارد که کمتر نظیر آن دیده میشود. 🔹در حدیثى میخوانيم: «ابو سعید» از یاران پیامبر (ص) اجازه ورود به منزل گرفت، در حالى که رو به روى در خانه پیامبر (ص) ایستاده بود؛ (ص) فرمود: بهنگام اجازه گرفتن رو به روى در نایست!. در روایت دیگرى میخوانيم: خود آنحضرت هنگامى که به در خانه کسى مى آمد، رو به روى در نمى ایستاد، بلکه در طرف راست یا چپ قرار میگرفت و میفرمود: «السَّلامُ عَلَیْکُم» و به این وسیله اجازه ورود میگرفت؛ زیرا آنروز هنوز معمول نشده بود که در برابر در خانه پرده بیاویزند. [۱] حتى در میخوانيم: انسان به هنگامى که میخواهد وارد خانه مادر، یا پدر و یا حتى وارد خانه فرزند خود شود، اجازه بگیرد. در روایتى آمده است: مردى از پیامبر (ص) پرسید: آیا به هنگامى که میخواهم وارد خانه مادرم شوم باید اجازه بگیرم؟ فرمود: آرى. عرض کرد: مادرم غیر از من خدمتگزارى ندارد، باز هم باید اجازه بگیرم؟! فرمود: «أَ تُحِبُّ أَنْ تَراها عُرْیانَةً؛ آیا دوست دارى مادرت را برهنه ببینى؟!»، عرض کرد: نه. فرمود:  «فَاسْتَأْذِنْ عَلَیْها؛ اکنون که چنین است از او اجازه بگیر!). [۲] 🔹در روایت دیگرى میخوانيم: (ص) هنگامى که میخواست وارد خانه دخترش فاطمه (س) شود، نخست بر در خانه آمد دست به روى در گذاشت و در را کمى عقب زد، سپس فرمود: «السَّلامُ عَلَیْکُم»، فاطمه (س) پاسخ سلام پدر را داد، بعد پیامبر (ص) فرمود: اجازه دارم وارد شوم؟ عرض کرد: وارد شو اى رسول خدا!. پیامبر (ص) فرمود: کسى که همراه من است نیز اجازه دارد وارد شود؟. فاطمه (س) عرض کرد: مقنعه بر سر من نیست؛ و هنگامى که خود را به حجاب اسلامى محجب ساخت، پیامبر (ص) مجدداً سلام کرد و فاطمه (س) جواب داد، و مجدداً اجازه ورود براى خودش گرفت، و بعد از پاسخ موافق فاطمه (س) اجازه ورود براى همراهش «جابر بن عبداللّه» گرفت. [۳] 🔹این حدیث به خوبى نشان میدهد: تا چه اندازه (ص) که یک الگو و سرمشق براى عموم مسلمانان بود، این نکات را دقیقاً رعایت میفرمود. حتى در بعضى از روایات میخوانيم: باید سه بار گرفت: اجازه اول را بشنوند؛ به هنگام اجازه دوم خود را آماده سازند؛ به هنگام اجازه سوم اگر خواستند اجازه دهند و اگر نخواستند اجازه ندهند!. [۴] حتى بعضى لازم دانسته اند: در میان این سه اجازه، فاصله اى باشد؛ چرا که گاه لباس مناسبى بر تن صاحبخانه نیست، و گاه در حالى است که نمى خواهد کسى او را در آن حال ببیند، گاه وضع اطاق به هم ریخته است و گاه اسرارى است که نمیخواهد دیگرى بر اسرار درون خانه اش واقف شود، باید به او فرصتى داد تا خود را جمع و جور کند؛ و اگر اجازه نداد، بدون کمترین احساس ناراحتى باید صرف نظر کرد. پی نوشت‌ها؛ [۱] تفسير «فخر رازى»، ج۲۳، ص۱۹۸، ذيل آيه مورد بحث [۱] تفسير «نور الثقلين»، ج۳، ص۵۸۶ [۳] همان، ص۵۸۷ [۴] «وسائل الشيعه»، ج۱۴، ص۱۶۱، ابواب مقدمات النكاح، باب ۱۲۳ 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازى، دارالکتب الإسلامیه، چ۲۹، ج۱۴، ص۴۵۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا مى توان بدون اجازه، وارد ملک دیگرى شد؟ 🔹پاسخ این سؤال در «آیات ۲۷ تا ۲۹ » بیان شده است. در این آیات بخشى از و دستورهاى اجتماعى اسلام که ارتباط نزدیکى با مسائل مربوط به حفظ دارد بیان شده است؛ و آن طرز ورود به و چگونگى گرفتن است. نخست مى فرماید: اى کسانى که ایمان آورده اید! در خانه هايى که غیر از خانه شما است داخل نشوید، تا این که بگیرید و بر اهل آن خانه کنید؛ و به این ترتیب تصمیم ورود خود را قبلاً به آنها برسانید و آنها را جلب نمائید. 🔹«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتّى تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا عَلى أَهْلِه». این براى شما بهتر است، شاید متذکر شوید؛  «ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُون». جالب این که: در اینجا جمله «تَسْتَأْنِسُوا» به کار رفته است نه «تَسْتَأْذِنُوا» زیرا جمله دوم، فقط را بیان مى کند، در حالى که جمله اول که از ماده «انس» گرفته شده، اجازه اى توأم با ، لطف، و صداقت را مى رساند، و نشان مى دهد: حتى اجازه گرفتن باید کاملاً ، دوستانه و خالى از هر گونه خشونت باشد. 🔹بنابراین، هر گاه این جمله را بشکافیم، بسیارى از مربوط به این بحث در آن خلاصه شده است، مفهومش این است: فریاد نکشید، در را محکم نکوبید با و خشک اجازه نگیرید، و به هنگامى که اجازه داده شد، بدون وارد نشوید، سلامى که نشانه صلح و صفا و و دوستى است. قابل توجه این که: این حکم را که و عاطفى آن روشن است با دو جمله «ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُم» و «لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُون» همراه مى کند، که خود دلیلى بر آن است که اینگونه احکام، ریشه در اعماق ، و انسانى دارد، 🔹که اگر انسان کمى در آن بیندیشد، متذکر خواهد شد که خیر و او در آن است. در آیه بعد، با جمله دیگرى این دستور، تکمیل مى شود: اگر در آن خانه کسى را نیافتید وارد آن نشوید تا به شما داده شود؛ «فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فِیها أَحَداً فَلا تَدْخُلُوها حَتّى یُؤْذَنَ لَکُم». ممکن است منظور از این تعبیر، آن باشد که: گاه در آن خانه کسانى هستند، ولى کسى که به شما اذن دهد، و و صاحب البیت باشد، حضور ندارد، در این صورت شما حق ورود نخواهید داشت. 🔹و یا این که: اصلاً کسى در خانه نیست، اما ممکن است در منزل همسایگان و یا نزدیک آن محل باشد، و به هنگامى که صداى در زدن و یا صداى شما را بشنود بیاید و اذن ورود دهد، در این موقع حق ورود دارید، به هر حال آنچه مطرح است این است که: بدون داخل نشوید. آن گاه اضافه مى کند: و اگر به شما گفته شود: ، این سخن را پذیرا شوید و بازگردید، که براى شما بهتر و پاکیزه تر است؛ «وَ إِنْ قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْکى لَکُم». 🔹اشاره به این که: هرگز ، شما را ناراحت نکند، چه بسا صاحبخانه در حالتى است که از دیدن شما در آن حالت ناراحت مى شود، و یا وضع او و خانه اش آماده پذیرش مهمان نیست!. و از آنجا که به هنگام شنیدن ، گاهى حس کنجکاوى بعضى تحریک مى شود، و به این فکر این مى افتند از درز در، یا از طریق گوش فرا دادن و ، مطالبى از اسرار درون خانه را کشف کنند، در ذیل همین آیه مى فرماید: خدا به آنچه انجام مى دهید آگاه است؛ «وَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِیم». 🔹و از آنجا که هر حکم، استثنايى دارد که رفع ضرورت ها و مشکلات از طریق آن استثناء به صورت معقول انجام مى شود، در آخرین آیه مورد بحث، مى فرماید: گناهى بر شما نیست که وارد خانه هاى غیر مسکونى بشوید که در آنجا متاعى متعلق به شما وجود دارد؛ «لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ مَسْکُونَة فِیها مَتاعٌ لَکُم». و در پایان اضافه مى نماید: و خدا آنچه را آشکار مى کنید و پنهان مى دارید مى داند؛ «وَ اللهُ یَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما تَکْتُمُون». 🔹شاید اشاره به این است که گاه، بعضى از افراد از این استثناء کرده و به بهانه این حکم، وارد خانه هاى غیر مسکونى مى شوند، تا کشف اسرارى کنند، و یا در خانه هاى مسکونى به این بهانه که نمى دانستیم مسکونى است، وارد شوند، اما خدا از همه این امور آگاه است و سوء استفاده کنندگان را به خوبى مى شناسد. 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازى، دارالکتب الإسلامیه، چاپ بیست و نهم، ج ۱۴، ص ۴۵۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️قرآن در «سوره معارج» چه کارهایی را باعث بهشتی شدن انسان معرفی نموده است؟ 🔹در از آيه ۲۲ تا ۳۴ مجموعه صفاتى را ضمن بيانِ نه صفت بيان مى كند و به دنبال آن وعده به صاحبان آنها مى دهد، اين صفات عبارتند از: «مداومت بر نماز»، «قرار دادن حقّ ثابتى در اموال براى محرومان»، «ايمان به روز جزا»، «ترس از عذاب پروردگار»، «حفظ دامان از بى عفتى»، «اداء امانت»، «وفاء به عهد»، «اداء شهادت به حقّ» و «محافظت بر آداب و شرايط و روح نماز» و به دنبال آن مى فرمايد: «اُولئكَ فِي جَنّاتٍ مُكْرَمُونَ» (اين گروه با عظمت، در گرامى داشته مى شوند). تعبيرى كه هم واجد نعمت هاى مادى و هم روحانى است. 🔹نكته جالب اينكه اين صفاتِ نه گانه از شروع مى شود و به پايان مى يابد، با اين تفاوت كه در مرحله نخست از «مداومت بر نماز» سخن مى گويد و در مرحله آخر از «محافظت» بر آن كه تفسير به حفظ و و خصوصيات آن شده است؛ آداب و شرايطى كه هم را از فساد و بطلان حفظ مى كند، هم را كه «حضور قلب» است تقويت مى نمايد، و هم موانعى را كه سدّ راه قبول آن است، همچون خوردن اموال حرام، نوشيدنِ شراب، غيبت و امثال آن، از بين مى برد. 🔹به اين ترتيب آغاز اعمال خير، است و پايان آنها نيز مى باشد و اتفاقاً از نظر برنامه زمانى نخستين چيزى كه بر انسانِ بالغ واجب مى شود و آخرين چيزى كه تا پايان عمر نيز همراه اوست، است. جالب اينكه محافظتِ انسان نسبت به طرفينى است، هم او بايد را از خلل حفظ كند و هم انسان را از تباهى و فساد محافظت مى كند و شاهد آن: «اِنَّ الصَّلوةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَرِ» است. اين سخن را با حديثى از (صلى الله عليه و آله) پايان مى دهيم فرمود: «مَنْ حَافَظَ عَلَيْهَا كانَتْ لَهُ نُوراً وَ بُرْهَاناً وَ نَجَاةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ» [۱] (هركس خود را محافظت كند، براى او و روشنايى و آگاهى و در روز قيامت است). پی نوشت؛ [۱] تفسير روح البيان، حقى بروسوى، اسماعيل، دارالفكر، بيروت، بى تا، ج ۱۰، ص ۱۶۷ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ نهم، ج ۶، ص ۱۷۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«نماز» چه جایگاهی در بین اعمال دارد و چرا باید «نماز» بخوانیم؟ (بخش چهارم و پایانی) 🔸از آنجا که برای اهمیت زیادی در و بیان شده است، پاسخ به این سؤال که «چرا باید بخوانیم؟» نیز اهمیت زیادی دارد. در اینکه هر لازم است ساعاتی از شبانه روز را با خود راز و نیاز داشته باشد شکی نیست؛ اما ما معتقدیم بهترین روش راز و نیاز با خداوند است. ما می گوییم «نماز» ستون دين‏ و معراج افراد با ايمان است و كسى كه را ترك كند رابطه ميان او و خدا قطع مى گردد. چيزى نيست كه بر كسى مخفى باشد، ولى دقت در متون و اسلامى ما را به ريزه كاری هاى بيشترى در اين زمينه رهنمون مى گردد: 9⃣«انگیزه مواظبت بر سایر اعمال»:  🔹 علاوه بر شرایط صحت، شرايط قبول، يا به تعبير ديگر شرايط كمال دارد كه رعايت آنها نيز يك عامل مؤثر ديگر براى ترك بسيارى از است. در كتب فقهى و منابع حديث، امور زيادى به عنوان موانع قبول نماز ذكر شده است؛ از جمله مساله است كه در روايات آمده: «نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد مگر اينكه توبه كند». [۱] و در روايات متعددى مى خوانيم: «از جمله كسانى كه نماز آنها قبول نخواهد شد پيشواى ستمگر است». [۲] و در بعضى از روايات نیز تصريح شده است كه كسى كه نمى پردازد، یا می خورد و... قبول نخواهد شد. پيدا است كه فراهم كردن اين شرايط قبولى تا چه حد سازنده است؟ [۳] 🔟«تقویت رو ح نظم و انضباط در انسان»:  🔹 روح را در انسان تقويت مى كند؛ چرا كه دقيقا بايد در اوقات معينى انجام گيرد كه تاخير و تقديم آن هر دو موجب بطلان نماز است؛ همچنين و ديگر در مورد نيت و قيام و قعود و ركوع و سجود و مانند آن كه رعايت آنها، پذيرش را در برنامه هاى زندگى كاملا آسان مى سازد. همه اينها فوایدى است كه در ، قطع نظر از مساله وجود دارد، و اگر ويژگى جماعت را بر آن بيفزائيم - كه روح نماز همان جماعت است - بركات بى شمار ديگرى دارد كه اينجا جاى شرح آن نيست، بعلاوه كم و بيش همه از آن آگاهيم. [۴] 💠کلامی از امام رضا (علیه السلام) راجع به فلسفه نماز 🔹در زمينه فلسفه و اسرار حديث جامعى از امام رضا (علیه السلام) نیز نقل شده که به تنهایی می تواند پاسخ دقیقی برای سؤال مورد بحث ما باشد. امام (علیه السلام) در پاسخ نامه اى كه از و علت تشریع آن سؤال شده بود چنين فرمود: «علت اين است كه توجه و اقرار به ربوبيت پروردگار است، و مبارزه با شرك و بت پرستى، و قيام در پيشگاه پروردگار در نهايت خضوع و نهايت تواضع، و اعتراف به گناهان و از معاصى گذشته، 🔹و نهادن پيشانى بر زمين همه روز براى ؛ و نيز هدف اين است كه انسان همواره هشيار و متذكر باشد، گرد و غبار فراموشكارى بر دل او ننشيند، مست و مغرور نشود، خاشع و خاضع باشد، طالب و علاقمند افزونى در مواهب دين و دنيا گردد. علاوه بر اينكه مداومت در شب و روز كه در پرتو حاصل مى گردد، سبب مى شود كه انسان، و و خود را فراموش نكند، روح سركشى و طغيانگرى بر او غلبه ننمايد؛ و همين توجه به خداوند و قيام در برابر او، انسان را از باز مى دارد و از انواع جلوگيرى مى كند». [۵] پی نوشت‌ها؛ [۱] بحار الانوار، دار احیاء التراث العربی، ج ۸۴، ص ۳۱۷ و ۳۲۰؛ [۲] همان، ص ۳۱۸؛ [۳] تفسير نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دار الكتب الاسلامية، ۱۳۷۴ش، چ ۱۶، ج ۱۶، ص۲۹۲؛ [۴] همان، ج ‏۱۶، ص ۲۹۴؛ [۵] وسائل الشيعه، مؤسسة آل البيت(ع) لاحیاء التراث، ج ۳، ص ۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️رابطه پوشش با اخلاق 🔸چه رابطه ای بین «پوشش» و «لباس» با «اخلاق» وجود دارد؟ 🔹 یکی از «شئون انسانی» است و این شأن ، به خصوصیات متفاوت فردی، اجتماعی وی مربوط میشود و میتوان گفت که ، پرچم وجود آدمی است که از ، و و رسوم وی سخن میگوید. پیدایش لباس منشأهای گوناگونی دارد، منشأ روانی، امنیتی، اجتماعی، اخلاقی و دینی و به خاطر این منشأها و کاربردهای گوناگون آن، بعنوان از آن یاد میشود، که خداوند مثل بقیه نعمتها به انسان ارزانی داشته، 🔹و آنرا وسیله ای برای پوشش و زیبایی و حفاظت از سرما وگرما و از همه مهمتر، انجام عبادات خداوند قرارداده است. ، مبحث را در لابلای آیاتی که پیرامون آفرینش حضرت آدم(ع) آورده است و آن را بعنوان از طرف خدا معرفی میکند: «يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا...»، و بخاطر همین است که شیطان با وسوسه هایش میخواهد آنرا از تن ارزشمند انسان بکند و جدا کند، و اگر در این زمینه موفق نشد تلاش میکند تا انسان از مسیر اصلی استفاده صحیح از لباس منحرف شود و راه افراط و تفریط را بپیماید. 🔹سفارش وتأکید قرآن و روایات به استفاده صحیح ازاین وسیله، به ما یادآوری میکند که شکر ، به و مناسب ازآن نعمت است، تا زمینه رشد شخصیت فردی واجتماعی انسان را فراهم کند و تأثیر پوشش صحیح را بر آرامش وامنیت بیان نماید. روایات به این نکته اشاره دارند که ، سمبل و نماد اعتقاد انسان است و زبان گویای اوست که از سرّ درون انسان، پرده برمیدارد، و حتی نسبت به جنس و رنگ وشکل لباس حساسیت نشان میدهد و رهنمود ارایه مینماید، 🔹تا ما به و لباس برای انسان پی برده و بدانیم که انسان با پوشیدن لباس، نشانه ها و نمادهای فرهنگی و اعتقادی خود را به نمایش میگذارد. بااین مقدمه روشن شد نوع پوشش ما در واقع نمادی از پایبندی ما به است. در به تفصیل درمورد پوشش و حجاب و لباس سخن گفته شده است که در کتابهایی که در مورد آداب اسلامی است میتوانید آنها را ملاحظه کنید. و در جنبه‌های مختلف دارای آثار و فواید زیادی است که دو مورد از آنها بیان میشود. 🔹 در جنبه فردی، یعنی اینکه حجاب برای خود شخص چه فایده‌ای دارد؛ حجاب باعث ایجاد آرامش روانی بین افرادجامعه است که بوسیله آن احساسات جنسی تحریک نمیشود و در مقابل، و معاشرتهای بی‌بندوبار میان زن و مرد هیجانهای جنسی را بالا می‌برد و زمینه را برای مهیا میکند. موجب میشودکه انسان حفظ شود، یعنی حجاب حفاظ انسان است. چه زیبا فرموده است استاد مطهری که: مصونیت است نه محدودیت. معنی این جمله این است که باعث نمیشودکه انسان در محدودیت و اسارت واقع شود، بلکه حجاب او را حفظ میکند. 🔹مثلاً اگر از شمابپرسیم خانه‌ای که در آن زندگی میکنید، شما را محدود و اسیر کرده است و یا شما را حفظ میکند؟ مسلماً میگویید ما در خانه احساس امنیت میکنیم و خانه ما را از شر دزدان یا سرما و گرما و... حفظ میکند. هیچکس نمیگوید که من در خانه اسیر هستم و خانه مرا محدود میکند، پس بنابراین دوست دارم همیشه در خیابان و بیابان زندگی کنم؛ یا همین لباسی که میپوشیم، هیچکس نمیگوید این پیراهن یا شلوار مرا محدود کرده، دوست دارم لخت باشم، بلکه میگوید این لباس مرا حفظ میکند. پس انسان را از نامحرمان و انسانهای شهوتران و هوسران حفظ میکند. 🔹فی‌المثل تا زمانی که در شیشه عطر بسته باشد عطر داخل آن هم محفوظ خواهد بود، ولی به محض اینکه چند ساعتی سر شیشه عطر برداشته شود عطر داخل آن می پرد و تنها شیشه خالی بدون عطر میماند که کسی بدان میلی ندارد، یعنی دیگر از آن استفاده نمیکنند. هم همانند سر شیشه عطر است که بوی خوش و زیبایی و طراوت را حفظ میکند و با برداشتن حجاب، آن زیبایی هم از بین میرود. رمز زیبایی زنان مسلمان هم همین حجاب است. ریشه در و دارد و بروز و ظهور این صفات اخلاقی مهم است، 🔹لذا فردی که از حجاب محروم است از دسته‌ای از مهم‌ترین صفات اخلاقی محروم است. عفت و حیا آثار فراوانی در حوزه‌های مختلف زندگی ما دارد، چه در ارتباط با خدا، چه درارتباط ما باخودمان و دیگران. شما میتوانید درمورد این دو صفت بطور جداگانه مطالعه کنید و نقش هریک را در وجود ایمانی و اخلاقی فرد بهتر بشناسید. فایده عفت ورزی و در بُعد خانواده نیز این است که اگر امور جنسی تنهادر چارچوب ازدواج، و محدود بین زن و شوهر باشد، همین موجب اتصال و پیوند قوی میان همسران شده و در نتیجه کانون گرم خانواده مستحکمتر میشود، و در مقابل، بی‌حجابی و بی‌عفتی، موجب انهدام و ویرانی خانواده خواهد شد. منبع: پرسمان @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آداب گفتگو با ديگران 🔸، به عنوان يکی از کم هزينه ترين امور، گرچه در بدو نظر بسيار آسان و بی مؤونه تلقی ميگردد، اما بايد گفت به کارگیری اين نعمت بی‌بديل که از امتيازات انسان است، و دارد که بدون آن، نه تنها بهره لازم حاصل نمی‌گردد، بلکه گاه مشکلات غير قابل حل و ضايعات جبران ناپذيری نيز به بار خواهد آمد. بخشی از اين که زمينه تفاهم بهتر را فراهم و ما را از لغزش های احتمالی ايمن خواهد ساخت، به شرح زير عرضه ميگردد: 🔹۱) سخن بگوييد و با سخن خود حق را بر ملا سازيد. ۲) از روی و آگاهی سخن گفته و هيچ گاه بدون تأمل کافی حرف نزنيد؛ به آثار و پيامدهای حرف های خود توجه کنيد. ۳) ، بدون عجله و با حرف بزنيد. ۴) و بجا سخن گوييد (سنجيده گويی) و حرف بيهوده (لغو) نزنيد. ۵) سعی کنيد تنها به هنگام صحبت کنيد. (کم گويی) ۶) و سخن گوييد. (آفه الکلام الاطاله) ۷) در نقل سخنان، را رعايت کنيد. ۸) در مورد امورى که به شما مربوط نيست، حرفی نزنيد. 🔹۹) هرگز به تکلم نکنيد؛ (دروغ، غيبت، تهمت، تمسخر، شايعه، افشای سر، هتک حرمت، عيب جويی، دشنام، تحقير، سخنان نيش دار و اختلاف افکنی). ۱۰) در وقت و هيجان، در امور مهم سخن نگوييد. ۱۱) هرگز الفاظ و و ناپسند بر زبان جاری نکنيد. ۱۲) در سخن گفتن را رعايت کنيد. ۱۳) سطح درک مخاطبان را رعايت کنيد. ۱۴) در بين صحبت ديگران، حرف نزنيد؛ (شنونده خوبی باشيد). ۱۵) بکوشيد تا سخنان شما همراه با تشويق ديگران باشد. 🔹۱۶) با سخنان خود، خوبی ها را به اطرافيان تلقين کنيد. ۱۷) نکات مثبت شخصيت افراد را يادآوری کنيد. ۱۸) در نقل لطيفه ها و سخنان خنده دار افراط نکنيد، و اگر قصد شوخی داريد، مخاطب را از جدی نبودن سخن خود آگاه کنيد. ۱۹) بهتر است در وقت صحبت، داشته باشيد. ۲۰) بهتر است در بيان نقاط ضعف ديگران از کنايه استفاده کنيد. ۲۱) هيچ گاه بی دليل کسی را با حرفهايتان نترسانيد. ۲۲) در محاورات، فرهنگ مخاطبين خود را در نظر بگيريد. [۱] ۲۳) و از روی محبت صحبت کنيد. 🔹۲۴) در وقت سخن گفتن، به حرکات فک و لب خود دقت کنيد. [۲] ۲۵) حرکت دست و حالات چهره خود را با سخنانتان هماهنگ کنيد. ۲۶) وقتی با افراد بزرگتر از خود سخن می گوييد، صدای خود را از صدای آنان بالاتر نبريد. ۲۷) اشتياق و آمادگی شنوندگان را برای شنيدن سخنانتان در نظر بگيريد. ۲۸) شايسته است بدون آن که اظهار بزرگی کنيد، سخنانتان موجب هشدار و موعظه برای ديگران باشد. ۲۹) سعی کنيد سخنان شما، را در دل شنوندگان زنده کند و نيز سخنان خود را با نام خدا آغاز کنيد. ۳۰) از کلمات بهره بگيريد. (عرض می کنم، خواهش می کنم، اختيار داريد و ضميرهای جمع مانند شما، ايشان، و...) 🔹۳۱) حتی المقدور از سخنی که بار منفی دارد، خودداری کنيد. (جملات تنفرآميز، يأس آور، حاکی از شکايت و گله، انتقاد آميز و سرزنش زا). ۳۲) در غير موارد لازم، از تکرار اظهارات خود بپرهيزيد و در صورت نياز، حرفتان را با بيانی رساتر تکرار کنيد. ۳۳) سعی کنيد از جملات امری، کمتر استفاده کنيد و از زياد به کار بردن ضمير «من» بپرهيزيد. ۳۴) از آميختن سخنان خود با اغراق و قسم زياد خودداری کنيد. در صورت نياز، همراه با دليل و برهان سخن گوييد. ۳۵) از به کارگيری کلمات و عبارات غيرمأنوس و ثقيل بپرهيزيد. 🔹۳۶) سزاوار است سخنان شما، هميشه همراه با نقل کلام بزرگان دين و حکمت و حاوی نکات باشد، تا به رشد مخاطبان منجر شود. ۳۷) دستور زبان فارسی را به خوبی فرا گيريد و از به کار بردن الفاظ غربی بپرهيزيد. [۳] ۳۸) در استفاده از کلمات با معانی مشترک، را در نظر داشته باشيد. ۳۹) تکيه کلام های زائد را با تمرين از سخنانتان حذف کنيد. (بله ـ راستش ـ خوب ـ و...). ۴۰) از پرخاشگری بپرهيزيد و با سخن با ديگران گفتگو کنيد. و پيوسته در نظر داشته باشيد که سخنان شما، حاکی از و ميزان شماست. «اللسان ميزان الانسان». [۴] پی نوشت‌ها؛ [۱] فرهنگ عمومی جملات و عبارات خاصی برای بيان شادی، غم، تبريک، تسليت و... دارد که بهتر است اين موارد را آموخته و رعايت کنيم. [۲] می توانيد در مقابل آيينه تمرين و حرکات نامناسب را اصلاح کنيد. [۳] صاحب نظرات فرهنگی، برای بسيارى از الفاظ نامأنوس واراداتی، معادل‌های فارسی مناسب انتخاب کرده اند. شايسته است طالب محترم اين موارد را شناخته و در به کارگیری و ترويج آن بکوشند. [۴] غرر الحکم، ۱۲۸۲ 📕آيين گفتگو در فرهنگ دین، ص ۱ - ۵ منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم @tabyinchannel