eitaa logo
تاریخ حوزه طهران
1.4هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
61 ویدیو
5 فایل
✍️به پژوهش و نگارش حمید سبحانی صدر ارتباط با ما: https://eitaa.com/hamid_sobhani_sadr
مشاهده در ایتا
دانلود
جلال آل احمد در کنار برادرش سید محمدتقی طالقانی؛ به مناسبت شهادت شهید سید محمدتقی طالقانی در ۷ یا ۹ اردیبهشت ۱۳۳۲ش 📖 در کتاب جلال از چشم برادر می‌نویسد: «برادر بزرگ ما، نمايندۀ آيات عظام و مراجع تقليدى چون حضرات سيد ابوالحسن اصفهانى و سيد محمدحسين بروجردى شده بود در مدينه و در همان شهر با قهوه‌اى مسموم به شهادت مى‌رسد و مدفن مى‌يابد. چراکه به يمن ايمان و اعتقاد و دل پرشور و شوقش، بر سر آن مى‌افتد که براى بقيع بقاعى بسازد و اين کار نزد اهل سنت و به‌ويژه وهابى‌هاى سعودى شرک است. ناچار حکومت سعودى، ‎احتمال که با توافق سفارت ايران، ‎وسايطى مى‌انگيزد و برادر را به مجلسى براى مشورت مى‌خواند و با قهوه‌اى کارساز، آب سکوت بر حيات پرشور برادرمان مى‌ريزد (در سال ۱۳۳۲).» ✍ هم در گزارش سفر حج خود در اینباره مینویسد: «(نخاوله)، اقلیت شیعه اهل مدینه که برادرم مأمور روحانی میان ایشان بود و دو سال بیشتر دوام نیاورد‌ و در همین بقیع خاکش کردند. دوشنبه ۲۴ فروردین (۱۳۴۳ش) صبح رفتم بقیع. آفتاب که میزد من اثر سنت را در خاک می‌جستم و قبل از همه اثر برادرم را. اما هیچ اثری و علامتی. وقتی گور چهار امام شیعه و گور عثمان و زنان و فرزندان پیغمبر بی‌نشان افتاده، برادر من دیگر کیست؟ اکنون ذره بی‌نشان خاکی در سفره سنت... ... یاد برادرم افتاده بودم که به چه خون دلی توانسته بود دور گور چهار امام را فقط سنگ‌چین کند و چه عکس‌ها که از ماجرا گرفته بود و چه گلی که خود به دست مالیده بود و چه غیر منتظر بود خبر مرگش که در تهران به ما رسید.» 📚 ص۳۵ و ۳۶ 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
از چپ: استاد ، ، ، به مناسبت شهادت استاد شهید آیت‌الله در تاریخ ١١ اردیبهشت ١٣۵٩ش/ ١۵ جمادی‌الثانی ١۴٠٠ق. آیت‌الله که در آغاز جوانی دروس شرح منظومه حکمت حاج ملا هادی سبزواری، النجات ابن‌سینا، الشفاء ابن سینا، اسفار ملاصدرا و شرح اشارات خواجه طوسی را از محضر فراگرفته است، آن دوران را چنین وصف می‌کند: «این پنج کتاب اخیر الذکر را نزد استاد علامه و دانشمند بی‌عدیل آیت‌الله علامه شهید حاج شیخ مرتضی مطهری خواندیم. این استاد بزرگوار که حتی مدتی مدید از خیابان آبشار (واقع در خیابان ری) تا مدرسۀ مروی را پیاده طی می‌کردند و قبل از طلوع فجر خود را به مدرسۀ مروی می‌رساندند و نماز دوگانۀ بامدادان را در مدرسۀ مروی اقامه می‌کردند، با نوشیدن استکان چای که دوست بزرگوارمان حاج در مَدرَس محقر استاد فراهم می‌آوردند، درس حکمت و فلسفه را در لحظاتی که هنوز هوا تاریک می‌نمود و با نشاطی عجیب آغاز می‌کردند که نه تنها به طلوع آفتاب می‌پیوست، بلکه تا مدتی پس از تابش آن ادامه می‌یافت و به هنگام تدریس سر از پا نمی‌شناختند و جانانه و بی‌هیچ فتور و سستی افاضه می‌فرمودند. سرما یا گرمای شدید هرچند احیاناً ما را شکنجه می‌داد، اما گویا به هنگامی که استاد تدریس می‌فرمودند تغییر فصول سال تفاوتی را در وجود عزیزشان نشان نمی‌داد، مگر آن لحظه‌ای که فراغ از تدریس فرا می‌رسید و سرما یا گرمای آزارنده را هم ایشان حس می‌کردند و هم ما را نیز می‌آزرد.» @tarikh_hawzah_tehran
🍃(ره): ▪️درباره شخصیت علی بن ابی طالب، از حقیقت ناشناخته او صحبت کنیم، یا با شناخت محجوب و مهجور خود؟ اصلًا علی- علیه السلام- یک بشر ملکی و دنیایی است که ملکیان از او سخن گویند یا یک موجود ملکوتی است که ملکوتیان او را اندازه گیری کنند؟ ▫️ اهل عرفان درباره او جز با سطح عرفانی خود و فلاسفه و الهیون جز با علوم محدوده خود با چه ابزاری می‌خواهند به معرفی او بنشینند؟ تا چه حد او را شناخته اند تا ما مهجوران را آگاه کنند؟ ▪️ دانشمندان و اهل فضیلت و عارفان و اهل فلسفه با همه فضایل و با همه دانش ارجمندشان آنچه از آن جلوه تام حق دریافت کرده اند، در حجاب وجود خود و در آینه محدود نفسانیت خویش است و مولا غیر از آن است. ▫️پس اولی آن است که از این وادی بگذریم و بگوییم علی بن ابی طالب فقط بنده خدا بود، و این بزرگترین شاخصه اوست که می توان از آن یاد کرد، و پرورش یافته و تربیت شده پیامبر عظیم الشأن است، و این از بزرگترین افتخارات اوست. ▪️ کدام شخصیت می تواند ادعا کند که عبد اللَّه است و از همه عبودیتها بریده است، جز انبیای عظام و اولیای معظم که علی- علیه السلام- آن عبد وارسته از غیر و پیوسته به دوست که حجب نور و ظلمت را دریده و به معدن عظمت رسیده است، در صف مقدم است. 📚 (صحیفه امام؛ ج 14، ص: 350) 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍مرحوم در سال 1329 و در سن 25 سالگی به تهران می آید تا به فعالیت دلخواه خود بپردازد. این زمانی است که ماجرای فلسطین در ایران جدی شده و و سردمدار این جریان هستند و رهنما هم از همانجا وارد این قضایا شده به فعالیت می پردازد. 🔹وی می گوید: مهمترین دغدغه خاطرم در آن سال ها مسئله فلسطین بود که نجات آن را منوط به اتحاد مسلمین می دانستم. 🔹شیخ مصطفی به دلیل فعالیت ها و تکاپوها به تدریج تبدیل به نمادی برای فعالیت های هواخواهانه ایرانیان نسبت به فلسطین شد. 📰وی معتقد بود که با اتحاد شیعه و سنی بطور قطع مسئله فلسطین حل می شود. به همین منظور به فکر انتشار مجله‌ای به نام افتاد. در این نشریه از شماره اول مقالات متعددی در حمایت از مردم فلسطین، کشمیر و الجزایر منتشر می شد و در طول 25 شماره انتشار این دو هفته نامه چندین بار توقیف شد. 🔹محل این نشریه در منزل امام جماعت بود، که بعد ها بنا به دلایلی به میدان حسن آباد منتقل شد. شیخ مصطفی رهنما در این راستا از حمایت آیت‌الله حاج شیخ ابوالفضل خراسانی هم بهره‌مند بود. تصویربالا: 1358 ـ تهران: نمایشگاه عکس فلسطینی ها و مجلس بزرگداشت «ناجی العلی» کاریکاتوریست معروف فلسطینی که در لندن ترور شد. از راست: شیخ مصطفی رهنما، سید هادی خسروشاهی، نماینده لیبی، هانی الحسن (نخستین سفیر فلسطین در تهران) و گروهی از سفرای بلاد عربی و شخصیت های سیاسی ایران... 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷1338. مصر، دیدار آیت الله حاج و آیت‌الله سید محمود طالقانی با در حاشیه کنگره قدس 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 1338. شهر الخلیل، به اتفاق و برخی شرکت کنندگان در کنگره قدس 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷مرداد 1358. اقامه نماز جمعه اولین روز جهانی قدس به امامت آیت‌‎الله سیدمحمود طالقانی 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 1338. ، آیت الله در ضیافت شهردار شهر الخلیل برای شرکت کنندگان در 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷سمت راست: آیت‌الله تولیت سمت چپ: شیخ محمد واعظ خیابانی ماجرای بانک روسی در دهه آخر ماه رمضان ۱۳۲۳ق👇👇 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
تاریخ حوزه طهران
📷سمت راست: آیت‌الله #شیخ_مرتضی_آشتیانی تولیت #مدرسه_مروی سمت چپ: شیخ محمد واعظ خیابانی ماجرای با
🗓دهـــۀ آخـــر مـــاه مــبــارک رمــضــان ســال ۱۳۲۳ق برای تأسیس شعبه‌ای در مرکز تهران به زمینی مناسب نیاز داشت. در نزدیکی که در آن به اقامۀ جماعت می‌پرداخت، مدرسۀ علمیه و قبرستانی کوچک قرار داشت که از رونــق چندانی بــرخــوردار نبود. باوجود هشدارهای علما، دولت وقت و کارگزاران بانک روسی توجهی نکرده، دویست کارگر و بنّا در آن مکان مشغول ساخت بنای بانک شدند. 🔹کسروی می‌نویسد: «روز سوم آذر (۲۶ رمضان)، که آخرین آدینۀ رمضان بود و در چنان روزی مسجدها پر از انبوه مردم شدی، در مسجد خازن‌الملک، حاجی شیخ مرتضی آشتیانی، خود به منبر رفت و باز داستان کاویدن گورستان و ساختن سرای را به میان آورد و گله و نالۀ بسیار کرد. با آن دلبستگی که مسلمانان به گورستان داشتندی و آن ارجی که به علماء گزاردندی، پیداست که این گله‌ها و ناله‌ها چه هنایش در دل‌ها می‌کرده. مردم برای یک تکانی آماده شده بودند.» 📚 ص۵۶ فردای آن روز حاج خیابانی در حضور مرحوم حاج شیخ مرتضی به منبر رفت و سخنان تکان‌دهنده‌ای در همین رابطه گفت. 🔹 می‌نویسد: «این کلام معلوم است در روز روزه، در وسط طهران، با آن جمعیتی که در مسجد همه وقت حاضر است، که اکثر آنها طلاب و محصلین و مقدسین است، چه اثری خواهد نمود؛ وانگهی از دهان چنین واعظی که خودش از علماء باشد و حضور مجتهدی مانند حاج شیخ مرتضی که احدی اندک خلاف و ذره هوس و هوا در او ندیده، با آن نطق کذائی که روز قبل، این مجتهد بزرگ در همین محل فرمود، با آن مقدماتی که سابقاً تمهید شده بود. مجملاً دو ساعت به غروب ماندۀ روز شنبه، حاج شیخ محمد واعظ در بالای منبر مشغول موعظه بود، نیم ساعت به غروب مانده، اثری از عمارت بانک باقی نمانده بود، جز زمین مخروبه. متجاوز از دویست نفر بنّاء و عمله همگی فرار کردند. هرگاه هزار نفر عمله با بیل و کلنگ می‌خواستند این عمارت را خراب کنند، هرآینه ده روز لااقل طول داشت؛ به فاصلۀ یک ساعت چنان منهدم شد که گویا خبری از آن نبوده.» 📚 ج۱ ص۲۶۵ 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍ شهید امام جماعت مسجد موسی بن جعفر (ع) در خیابان غیاثی تهران، از فرصت ماه مبارک رمضان برای روشنگری سیاسی، دفاع از ره و تبیین مفاسد رژیم پهلوی استفاده می‌کرد. 📝در یکی از گزارشات ساواک آمده است: «نامبرده‌ فوق در تاریخ 2 دی 1345 در مسجد موسی بن جعفر واقع در انتهای منبر رفته و ضمن سخنان خود اظهار داشت: هفته‌ پیش که من درباره‌ی (امام) خمینی صحبت کردم به من تلفن کرده و گفتند: باز شلوغ کردی. سپس اضافه نمود که من از زندان نمی‌ترسم ولی می‌خواهم بین شما باشم». 🔹در ماه رمضان 1347 آیت‌الله‌ سعیدی مثل سال‌های قبل ممنوع‌المنبر شد و از وی تعهد گرفته شد تا از افشاگری علیه رژیم خودداری کند. 🔹آیت‌الله سعیدی با بی‌توجهی به فشارهای ساواک همچنان به مبارزه و افشاگری خود در ماه رمضان ادامه داد تا جایی که ساواک در مورخه 7 دی 1347‌ از شهربانی خواستار جلوگیری از منبر رفتن وی به دلیل ایراد مطالب خلاف مصالح در ماه رمضان شد و ادامه‌ این وضع را به هیچ عنوان به مصلحت ندانست. 🔹با وجود اینکه آیت‌الله‌ سعیدی ممنوع‌المنبر شد، اما آیت‌الله‌ سعیدی بر روی صندلی می‌نشست و همچنان به افشاگری خود ادامه می‌داد. از این رو مجدداً و با تأکید بیشتر این بار ساواک از شهربانی خواست که جلوی سخنرانی‌های ایشان را بگیرد. آیت‌الله‌ سعیدی که بعد از محدودیت‌های ساواک ممنوع‌المنبر شده بود، بعد از نماز بر روی صندلی می‌نشست و وعظ می‌داد و در کنار بیان مسائل مذهبی، احکام سیاسی را مطرح و از امام خمینی تمجید و بر لزوم پیروی از ایشان تأکید می‌کرد. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
در تهران متولد شد و مقدمات و سطوح را نیز در حوزه تهران فراگرفت و سپس به نجف رفت. ✨ایشان از شاگردان و از علمای ابرار و اهل تقوا و در نهایت ورع و عفاف و قناعت بود. 🍃سید میرزا حسن متهجّدی متعبد و زاهدی اهل ریاضت بود که چندی پیش از وفات، در رؤیایی صادقه، او را از روز و ماه رحلتش باخبر ساخته بودند. 📖مرحوم شیخ آقابزرگ تهرانی مینویسد: «سید میرزا حسن خواب صادقه‌اش را برای من تعریف کرده بود و من هم به وفاتش یقین داشتم، برای آنکه چنین حادثه‌ای از وی دور شود، خوابش را چنین تعبیر می‌کردم که از اضغاث احلام است. اما او به سخن من باور نداشت و آن را همان‌گونه که دیده بود تعبیر می‌کرد. از اینرو برای سفر آخرت آماده شده بود و از استغفار و تسبیح و ذکر توحید غافل نمی‌شد. ✨هنگامی که داخل شد، در شب و روز جز گریان و نالان دیده نمی‌شد. ملازم حرم امیرمؤمنان(ع) شده بود و جز برای امور ضروری از خواب و خوراک از آستان حضرتش فاصله نمی‌گرفت. دوازده روز از ماه رمضان را روزه گرفته بود که در نیمۀ روز سیزدهم تب کرد و افطار نمود. 🍁من پیوسته ملازم او بودم تا آنکه در ظهر روز پانزدهم ماه رمضان سال ۱۳۲۸ق [/۲۸ شهریور ۱۲۸۹ش] رحلت فرمود و پیکر پاکش در وادی‌السلام، پشت سر قبر مادرش که خالۀ من است... دفن شد.» 📚 طبقات أعلام الشیعة، ج ‏۱۳، ص ۴۱۳ و ۴۱۴. 📷تصویر: در میان عده‌ای از دوستان و شاگردان 🕌 @tarikh_hawzah_tehran