eitaa logo
تاریخ حوزه طهران
1.2هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
59 ویدیو
5 فایل
✍️به پژوهش و نگارش حمید سبحانی صدر 📃به همراه اخبار مرکز اسناد حوزه و روحانیت استان تهران ارتباط با ما: https://eitaa.com/hamid_sobhani_sadr
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹این شیوه بنای مسجد و گزینش و حمایت از امام جماعت هم جالب است! ✨مسجد الزهراء(س) واقع در خیابان وزیر دفتر، در گذشته مسجد و مدرسه شاهزاده خانم نامیده می‌شد. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
👇این شیوه بنای مسجد و گزینش و حمایت از امام جماعت هم جالب است! ✍ مسجد الزهراء(س) واقع در خیابان وزیر دفتر، در گذشته مسجد و مدرسه شاهزاده خانم نامیده می‌شد. شاهزاده هما خانم نوه فتحعلی شاه، همسر محمد شاه و مادرزن مظفرالدین شاه بود. چون نذر کرده بود در تهران مسجد و مدرسه‌ای بسازد، در بازگشت از سفر حج به نجف اشرف رفت تا یکی از عالمان برجسته حوزه نجف را جهت امامت و تدریس در این مسجد_مدرسه، با خود به تهران بیاورد. ایام تشرفش در نجف مصادف با رحلت در سال ۱۲۸۱ق بود. 🔹 از شاگردان برجسته شیخ اعظم که به علم و تقوا زبان‌زد بود و به وصیت شیخ، بدن وی را غسل داده بود، توجه شاهزاده خانم را جلب کرد و از او دعوت کرد برای امامت و تدریس در مسجدی که هنوز ساخته نشده به تهران بیاید. ملا علی محمد پذیرفت. شاهزاده خانم هم همه دیون او در نجف را شخصا پرداخت کرد تا مانعی برای سفر نداشته باشد. اینگونه بود که ملا علی‌محمد همراه با خانواده و شاهزاده خانم به تهران آمد. 🔸روزی که میخواستند کلنگ مسجد را بزنند، ملا علی محمد با حضور علما و طلاب و رجال دیگر، در همان محل نماز را اقامه کرد و سپس شاهزاده خانم کلنگ بنا را بر زمین زد. ابتدا و به سرعت برای ملا علی محمد طالقانی خانه‌ای ساختند و سپس بنای مسجد و مدرسه آغاز شد. 🔹مقام علم و معنویت وی به اندازه‌ای بود که مردم از محلات دیگر شهر که مسافتی نسبتا زیاد خود را به این نقطه می‌رساندند. استقبال مردم شهر از نماز جماعت ملا علی محمد به حدی بوده که در صحن مسجد دیگر جا نبوده و مردم از طلبه ها درخواست می‌کردند اجازه دهند در حجره آنها به نماز ایستاده و از فیض نماز ملا علی محمد بهره مند گردد. حتی برای درک نماز صبح او، به این دلیل که قبل از اذان صبح یک شبانه روز نماز قضا خوانده و خود اذان صبح را می‌گفت، مردمی که از دوردست به آنجا می‌آمدند شب را در مسجد بیتوته می کردند تا هنگام سحر به موقع بتوانند نماز جناب ملا علی محمد را درک کنند. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🕌 ✍ یکی از مهمترین مدارس علمیه تهران در گذشته، بود که از مراکز مهم تعلیم حکمت در به شمار می‌آمد. این مدرسه توسط منیر السلطنه همسر ناصرالدین شاه و مادر کامران میرزا نایب السلطنه است بنا شد. 🔹مدرسه منیریه در سال ۱۲۷۳ش در مجاورت امامزاده سید نصرالدین (واقع در خیابان خیام فعلی) بنا شد و متأسفانه در طرح احداث خیابان خیام در سال ۱۳۱۱ش در زمان رضاخان بخش عمده‌ای از آن ویران شد و تنها کلاس درس آن در شرق خیابان خیام و تعداد هشت حجره و یک ایوان رفیع که به رواق امامزاده باز می‌شود، در غرب خیابان باقی مانده است. قسمت شرقی تا مدتها زغال دانی بود و سپس توسط متولی موقوفات منیر السلطنه به سفره خانه واگذار شد. ✨درخشان‌ترین دوران مدرسه منیرینه که جمع کثیری از جویندگان علم و حکمت را به سوی خود کشید، دوران حضور حکیم بزرگ، آخوند در آن است که بیش از ۲۵ سال در مدرسه منیریه به تدریس معقول اشتغال داشت و در همین مدرسه هم زندگی می‌کرد. 🔸برخی از مهمترین شاگردان آخوند هیدجی که در مدرسه منیریه از محضر وی بهره برده اند عبارتند از: ، ، ، آخوند و آیت الله . 🔹مدرسه منیریه در حال حاضر کاربری مدرسه ندارد و کاشیکاری‌های آن نیز در سالهای اخیر بازسازی شده است. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🗓 ۲۷ محرم ۱۳۰۶ق سالگرد رحلت حاج ملاعلی کنی ✍ اولین در ایران، در سفر به ایران در عصر قاجار مشاهدات خود از شخصیت معنوی و جایگاه رفیع اجتماعی را چنین گزارش میکند: «حاج ملا علی کنی مردی مسن، محترم و خیلی با وقار و هیبت است؛ ولی علیرغم مقام و موقعیت خود، زندگی مجلل و باشکوهی ندارد و خیلی ساده و معمولی به سر میبرد. با آنکه املاک و دارایی هم دارد، معهذا در صدد نمایش دادن آنها نیست و در کمال سادگی زندگی میکند. موقعی که از منزل خارج میشود، فقط سوار بر یک قاطر سفید رنگ میگردد و یک نفر نوکر همراه اوست؛ ولی مردم وقتی از آمدن او مطلع میشوند، از هر طرف نزد وی می‌آیند و مانند یک وجود فوق طبیعی از این روحانی استقبال می‌کنند. یک اشاره از طرف او کافی است که شاه را از تخت سلطنت به زیر آورد و هر فرمان و دستوری که دربــارۀ خارجیان و غیرمسلمانان صادر کند، فورا از طرف مردم اجرا می‌گردد. سربازان گارد محافظ سفارت در تهران به من میگفتند با آنکه از طرف شاه، مأمور حفاظت جان من و اعضای سفارت شده‌اند، اگر حاج ملا علی کنی به آنها دستور دهد، بدون درنگ، من و دیگر اعضای سفارت را خواهند کشت. خوشبختانه مردی که این همه قدرت و نفوذ کلام دارد، کسی است که خیلی رئوف و مهربان و ملایم است و هیچوقت دستورات شدیدی صادر نمیکند؛ ولی به هرحال باید توجه داشت که هیچ کار اجتماعی و مهمی در ایران، بدون جلب نظر و صلاحدید حاج ملا علی کنی انجام نخواهد شد.» 📚ایران و ایرانیان ص۳۳۲ 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📷مزار در حرم حضرت عبدالعظیم (ع) ✍ حاج ملاعلی کنی در ۲۷ محرم ۱۳۰۶ق وفات کرد و تا چهار روز در تهران عزاداری برپا و بازار نیز بسته بود و پس از آن پیکر پاک وی را به سوی حضرت عبدالعظیم(ع) تشییع نمودند. ▪️در مراسم تشییع وی حتی گبر و ارمنی و یهودی‌ها هم دسته عزا داشتند و یهودی‌های تهران پیشاپیش جمعیت به سینه می‌زدند و می‌خواندند: واویلا صد واویلا ستون دین ناپیدا 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
▪️انا لله و انا الیه راجعون فقیه و حکیم عالیقدر، بقیة السلف حکمای تهران، آیت‌الله سید حسن سعادت مصطفوی به ملکوت اعلی پیوست. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🗓 ۷ شهریور ۶۹ درگذشت آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی (نفر دوم از راست) ✍ آیت‌الله مرعشى نجفى در تاریخ ۱۳۰۲/۱۱/۸ش پس از بازگشت از نجف اشرف وارد تهران گردید و نزدیک به یک سال یا کمتر در تهران توقف کرد و در حوزه‌‌هاى درس شخصیت‌هاى بزرگ علمى، مانند آیت‌الله شیخ عبدالنبى نورى، آقاحسین نجم‌‌آبادى، میرسیدحسن رضوى قمی، میرزاطاهر تنکابنی، میرزامهدى آشتیانى و میرزا حیدرعلى نائینى، دروس فقه، اصول، فلسفه و کلام را دنبال کرد و از کتابخانه‌‌هاى مهم آن روز تهران نیز بازدید به عمل آورد. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍ روزی که گذشت یعنی اول ماه صفر (سال ۱۳۰۶ق) سالروز رحلت عارف و حکیم بزرگ متخلص به صهبا بود. او یکی از اضلاع مثلث حکمت در در زمان خود بود. ▪️در منابع شرح حال، تصریحی به زمان و مکان دقیق رحلت نشده است. گویا این امر به خاطر همزمانی وفات وی با تشییع پیکر بوده و چون همه شهر از رجال حکومتی و توده مردم به اقامه عزای حاج ملاعلی مشغول بودند، از درگذشت عارف شهر غافل شدند. ▪️امر تشییع و تدفین آقا محمدرضا به همت حکیم برگزار شد و بر بدنش نماز خواند. برخی گزارش‌ها حکایت از آن دارد که صهبای قمشه‌ای در دفن شده است. 📚 استاد در کتاب «تاریخ حکما و عرفای متأخر» درباره زمان وفات، اول ماه صفر و درباره مکان دفن، مقبره امام جمعه را قوی‌تر میداند. .................. پی‌نوشت: ۱. اینک در ایام وفات حکیم آقا محمدرضا قمشه‌ای، حوزه حکمی تهران داغدار حکیمی دیگر، آیت‌الله شده است. روز سه‌شنبه ۸ شهریور ساعت ۹ صبح، از تکیه نیاوران، پیکر ایشان را بدرقه خواهیم کرد. ۲. تصویر فوق مربوط به تشییع پیکر در سال ۱۳۱۹ق در تهران است. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 سه تن از دانش‌آموختگان ؛ آیت‌الله العظمی صالحی مازندرانی در کنار آیات و 🗓 ۹ شهریور سالروز رحلت آیت‌الله العظمی آیت‌الله العظمی صالحی مازندرانی علاوه بر آنکه پیش از عزیمت به قم مدتها در به تحصیل اشتغال داشتند، بعدها نیز ارتباط علمی‌شان با این حوزه قطع نشد. 📖 ایشان در خاطرات خود می‌فرمایند: سال ۱۳۴۶ش سه ماه تابستان را در گذراندم و در این مدت با مرحوم آشنا شدم... از محضر ایشان استفاده‌های زیادی بردم. مدتی را که در تهران بودم مرحوم شعرانی علاقه و محبت خاصی به من پیدا کردند و دو سال بعد جویای احوالاتم شدند. در آن دیدار از مرحوم شعرانی تقاضا کردم که به قم بیاید تا حوزه قم از محضرشان استفاده کند. ایشان فرمودند: من به قم بیایم که چه کنم؟ خرج من ماهی دو هزار تومان است. (ایشان عیالوار بودند و این مبلغ هم در آن زمان پول زیادی بود) چه کسی به من این مبلغ را می‌دهد و در حالی که تاسف می‌خوردند این جمله را می‌فرمودند که موجب تأسف است که نمی‌توانند در قم رحلت اقامت کنند.» 📚خاطرات آیت‌الله شیخ اسماعیل صالحی مازندرانی ص۴۱ و ۴۲ 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
▪️به بهانه‌ی درگذشت همسر مکرمه 🔸آیت‌الله حاج : 🔹ما یک خانه نقلی و کوچک گرفتیم و تازه حاج خانم را به قم آورده بودیم. یکی از روزهای آخر ماه که جیبم هم خالی بود آمدم به درس بروم، حاج خانم فرمودند: آقا هر وقت از درس می‌آیید چهار تا تخم مرغ و مقداری هم روغن بگیرید و به منزل بیاورید. هیچ چیزی در خانه نداریم. تا این را ایشان گفت مثل اینکه دنیا را بر سرم خراب کردند. نه اهل نسیه خریدن بودم و نه اهل پول قرض گرفتن. چیزی نگفتم و رفتم. دو جا درس می دادم و بعدش هم درس خارج داشتم ولی همه جا شیطان دنبالم بود. حتی یک جا یک مرتبه از خود بیخود شدم و گفتم چرا دست از سرم برنمی‌داری؟ پس از درس به منزل آمدم تا وضو بگیرم و برای نماز ظهر به حرم بروم. خانم فرمودند: آقا گرفتی؟ گفتم: آمده‌ام تطهیر کنم به نماز بروم و در برگشت بگیرم؛ ولی دلم مثل سیر و سرکه میجوشید. چهار تا تخم مرغ و روغن مگر چقدر بود! مدام میگفتم خدایا آبرویم را جلوی این تازه عروس نبر. 🔸 قبا را پوشیده و عبا را می‌اندازند؛ وقتی می‌خواهند بروند یک مرتبه صدای در می‌آید. در را که باز می‌کنند می‌بینند که یک دوچرخه سوار است. می‌گوید: احمد مجتهدی؟ _بله؛ _بیا اینجا را امضا کن؛ یک پاکت به حاج آقا می‌دهد و می‌رود. حاج آقا پشت پاکت را که نگاه می‌کند می‌بیند که نوشته: فرستنده باقر حبیبی؛ مرحوم دایی بعد از ۵ سال این ۱۵تومان را پست کرده بود. آن زمان ۱۵ تومان برای ایشان خیلی پول بود. 📚 حاج آقا مجتهدی ص۱۱۱ و ۱۱۲ 🔹راوی: آقای محمود مجتهدی 📷 آیت‌الله مجتهدی در کنار شاگرد خود حاج شیخ محسن حبیبی @tarikh_hawzah_tehran