eitaa logo
یک آیه در روز
1.9هزار دنبال‌کننده
115 عکس
8 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️۹۲) از امام‌صادق (علیه السلام) نقل‌شده که فرمودند: از رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) سوال شد: «کفّاره‌ی غیبت‌کردن چیست»؟ رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «هر زمان به یاد ‌کسی که غیبتش کردی، افتادی، از خداوند برایش طلب آمرزش کنی». 📚الكافي، ج‏2، ص357؛ 📚من لا يحضره الفقيه، ج‏3، ص377؛ 📚الدر المنثور، ج‏6، ص97 ؛ 📚الأمالي (للمفيد)، ص172 عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ هَارُونَ بْنِ الْجَهْمِ عَنْ حَفْصِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سُئِلَ النَّبِيُّ ص مَا كَفَّارَةُ الِاغْتِيَابِ؟ قَالَ: تَسْتَغْفِرُ اللَّهَ لِمَنِ اغْتَبْتَهُ كُلَّمَا ذَكَرْتَهُ‏ . @yekaye
☀️۹۳) الف. از رسول الله ص روایت شده که فرمودند: اگر کسی نسبت به برادرش ظلمی در خصوص آبرو یا مال وی مرتکب شده، پس از وی حلالیت بطلبد قبل از آن که روزی برسد که در آنجا دینار و درهمی نیست و از حسنات او بردارند؛ و اگر حسنه‌ای نداشته باشد از سیئات آن شخص مظلوم بردارند و بر سیئات وی بیفزایند. 📚كشف الريبة، ص73 عَنِ النَّبِيِّ ص: مَنْ كَانَتْ لِأَخِيهِ عِنْدَهُ مَظْلِمَةٌ فِي عِرْضٍ أَوْ مَالٍ فَلْيَسْتَحْلِلْهَا [فَلْيَتَحَلَّلْهَا] مِنْهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَيْسَ هُنَاكَ دِينَارٌ وَ لَا دِرْهَمٌ يُؤْخَذُ مِنْ حَسَنَاتِهِ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ لَهُ حَسَنَاتٌ‏ أُخِذَ مِنْ سَيِّئَاتِ صَاحِبِهِ فَيَزِيدُ عَلَى سَيِّئَاتِهِ. ☀️همین حدیث با اندک تفاوتی در نهج الفصاحة، ص501 آمده است و شروعش این است که خداوند رحمت کند کسی را که ... رحم اللَّه عبدا كانت لأخيه عنده مظلمة في عرض أو مال فجاءه فاستحلّه قبل أن يؤخذ و ليس ثمّ دينار و لا درهم فإن كانت له حسنات أخذ من حسناته و إن لم تكن له حسنات حملوا عليه من سيّئاته. ☀️ب. و در روایت دیگری از رسول الله ص آمده است: هنگامی که امتها در پیشگاه خداوند متعال در روز قیامت به زانو درآیند خطاب آید: هرکس اجرش برعهده خداوند متعال است بپا خیزد؛ پس کسی برنخیزد مگر کسی که در دنیا ظلمی را که در حقش شده باشد عفو کرده باشد؛ و این همان سخن خداوند است که فرمود: «پس کسی که عفو کند و اصلاح نماید پس اجر او برعهده خداست» (شوری/۴۰) 📚كشف الريبة، ص73؛ 📚بحار الأنوار، ج‏72، ص243؛ 📚تفسير القرآن العظيم (ابن أبي حاتم)، ج‏11، ص33 ؛ 📚الدر المنثور، ج‏6، ص11 وَ فِي خَبَرٍ آخَرَ [عن ابن عباس عن رسول الله]: إِذَا جَثَتِ الْأُمَمُ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ تَعَالَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ نُودُوا لِيَقُمْ مَنْ كَانَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى فَلَا يَقُومُ إِلَّا مَنْ عَفَا فِي الدُّنْيَا عَنْ مَظْلِمَتِهِ. @yekaye
🔹د. وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحیمٌ
☀️۹۴) در فرازی از نامه امیرالمومنین به اهل مصر (وقتی محمد بن ابی‌بکر را به حکومت آنجا می‌فرستاد) آمده است: و بدانید که نزدیکترین حالتی که بنده به رحمت و مغفرت دارد هنگامی است که به طاعت خداوند عمل می‌کند و خالصانه به توبه روی میآورد؛ پس بر شما باد تقوای خداوند عز و جل؛ که همانا تقوا چنان خوبی جمع می‌کند که غیر آن چنین جمعی نکند؛ و با آن چنان خیری به دست آید که از غیر آن به دست نیاید اعم از خیر دنیا و خیر آخرت. 📚الغارات، ج‏1، ص147؛ 📚الأمالي (للطوسي)، ص25 عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَبَايَةَ قَالَ: كَتَبَ عَلِيٌّ ع إِلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ مِصْرَ: «أَمَّا بَعْدُ ... ... وَ اعْلَمُوا أَنْ أَقْرَبَ مَا يَكُونُ الْعَبْدُ إِلَى الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ حِينَ يَعْمَلُ بِطَاعَةِ اللَّهِ وَ مُنَاصَحَتِهِ فِي التَّوْبَةِ فَعَلَيْكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنَّهَا تَجْمَعُ مِنَ الْخَيْرِ مَا لَا يَجْمَعُ غَيْرُهَا وَ يُدْرَكُ بِهَا مِنَ الْخَيْرِ مَا لَا يُدْرَكُ بِغَيْرِهَا خَيْرُ الدُّنْيَا وَ خَيْرُ الْآخِرَة... @yekaye
☀️۹۵) درفرازی از خطبه امیرالمومنین ع که هفت روز بعد از شهادت رسول الله ص ایراد کردند و به خطبه وسیله معروف است و فرازهایی از آن قبلا گذشت آمده است: ای مردم! همانا شرافتی برتر از اسلام نیست؛ و کرامت و بزرگواری‌ای عزیزتر از تقوا؛ و پناهگاهی مصونیت‌بخش‌تر از پرهیزگاری؛ و شفیعی حاجت‌برآورتر از توبه... 📚الكافي، ج‏8، ص: 19؛ 📚من لا يحضره الفقيه، ج‏4، ص: 406؛ 📚الأمالي( للصدوق)، ص: 321؛ 📚نهج‌البلاغه، حکمت۳۷۱ خُطْبَةٌ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ هِيَ خُطْبَةُ الْوَسِيلَةِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مَعْمَرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ عُكَايَةَ التَّمِيمِيِّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ النَّضْرِ الْفِهْرِيِّ عَنْ أَبِي عَمْرٍو الْأَوْزَاعِيِّ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع ... فَقَالَ ... إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع خَطَبَ النَّاسَ بِالْمَدِينَةِ بَعْدَ سَبْعَةِ أَيَّامٍ مِنْ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ ذَلِكَ حِينَ فَرَغَ مِنْ جَمْعِ الْقُرْآنِ وَ تَأْلِيفِهِ فَقَال‏: ... أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ لَا شَرَفَ أَعْلَى مِنَ الْإِسْلَامِ وَ لَا كَرَمَ أَعَزُّ مِنَ التَّقْوَى وَ لَا مَعْقِلَ أَحْرَزُ مِنَ الْوَرَعِ وَ لَا شَفِيعَ أَنْجَحُ مِنَ التَّوْبَة... @yekaye
☀️۹۶) از امام حسن مجتبی ع روایت شده است که فرمودند: بدانید که همانا خداوند ... ذکر [قرآن] را بر شما واجب کرد و شما را به تقوا وصیت فرمود و تقوا را نهایت رضایت خویش قرار داد؛ و تقوا باب هر توبه‌ای وسر هر حکمتی است و شرف هر کاری به تقواست... 📚تحف العقول، ص232 و روي عن الإمام السبط الحسن بن علي ع اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ ... افْتَرَضَ عَلَيْكُمُ الذِّكْرَ وَ أَوْصَاكُمْ بِالتَّقْوَى وَ جَعَلَ التَّقْوَى مُنْتَهَى رِضَاهُ وَ التَّقْوَى بَابُ كُلِّ تَوْبَةٍ وَ رَأْسُ كُلِّ حِكْمَةٍ وَ شَرَفُ كُلِّ عَمَلٍ بِالتَّقْوَى‏... @yekaye
🔹ه. ناظر به کل آیه
☀️۹۷) از امام صادق ع از پدرشان روایت شده که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند : بپرهیزید از ظن، که دروغترین دروغ است، و در راه خدا برادر باشید چنانچه خدا به شما فرموده، و بین هم نفرت رد و بدل نکنید و تجسس نکنید، و به هم دشنام ندهید، و غیبت همدیگر نکنید، با هم نزاع نکنید، و بغض و کینه از همدیگر نداشته باشید، و به هم پشت نکنید و به هم حسد نورزید که حسد ایمان را می‌خورد چنانکه هیزم خشک را آتش می‌خورد. 📚قرب الإسناد، ص29 هَارُونُ بْنُ مُسْلِمٍ، عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ زِیادٍ قَالَ: وَ حَدَّثَنِی جَعْفَرٌ، عَنْ أَبِیهِ: أَنَّ النَّبِی صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ قَالَ:: إِیاكُمْ وَ الظَّنَّ، فَإِنَّ الظَّنَّ أَكْذَبُ الْكَذِبِ؛ وَ كُونُوا إِخْوَاناً فِی اللَّهِ كَمَا أَمَرَكُمُ اللَّهُ، لَا تَتَنَافَرُوا، وَ لَا تَجَسَّسُوا وَ لَا تَتَفَاحَشُوا، وَ لَا یغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً، وَ لَا تَتَنَازَعُوا، وَ لَا تَتَبَاغَضُوا، وَ لَا تَتَدَابَرُوا، وَ لَا تَتَحَاسَدُوا، فَإِنَّ الْحَسَدَ یأْكُلُ الْإِیمَانَ كَمَا تَأْكُلُ النَّارُ الْحَطَبَ الْیابِس‏. 📚این حدیث به طور مختصرتر در مجمع البیان، ج‏9، ص205 و نیز در منابع اهل سنت (الدر المنثور، ج‏6، ص92 ) آمده است. @yekaye
🔹الف.۵. ظن به خویش در قسمت مربوط به «ظن» فراز فراموش شده بود که اینک تقدیم می‌گردد
☀️۴۸) اگر در برابر خدا اصل بر حسن ظن است، در برابر خویش اصل بر سوءظن است: ☀️الف. از امیرالمومنین ع روایت شده که فرمودند: و بدانید ای بندگان خدا که همانا مومن شب را به روز و روز را به شب نمى‏رساند جز كه بشدت به نفس خویش بدگمان است؛ و پيوسته با آن عتاب دارد، و گناهكارش مى‏شمارد. 📚نهج البلاغة، خطبه 176؛ 📚تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص: 90 ... وَ اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ الْمُؤْمِنَ لَا يُصْبِحُ وَ لَا يُمْسِي إِلَّا وَ نَفْسُهُ ظَنُونٌ‏ عِنْدَهُ فَلَا يَزَالُ زَارِياً عَلَيْهَا وَ مُسْتَزِيداً لَهَا ☀️ب. همانا مومنان نفس خود را نزد خويش متّهم مى‏دانند، و از لغزشهای گذشته‌شان ترسانند از دنیا گریزانند و به آخرت مشتاق و در انجام طاعات کوشا. 📚 تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص: 90 الْمُؤْمِنُونَ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ وَ مِنْ فَارِطِ زَلَلِهِمْ وَجِلُونَ وَ لِلدُّنْيَا عَائِفُونَ [عَاقُّونَ‏] وَ إِلَى الْآخِرَةِ مُشْتَاقُونَ وَ إِلَى الطَّاعَاتِ مُسَارِعُون‏. ☀️ج. و در فرازی از خطبه متقین فرمودند: با اعمالی پاک به سوی خداوندشان به راه افتادند و به اندک اعمالی برای خدایشان رضایت نمی‌دهند و طاعتهاى فراوان را در محضر او بسيار نشمارند. پس آنان خود را متّهم شمارند و از كرده‏هاى خويش بيم دارند. اگر يكى از ايشان را بستايند، از آنچه درباره او گويند بترسد، و به پیشگاه خداوند از آنچه نمی‌دانند استغفار کند و گويد: «من خود را از ديگران بهتر مى‏شناسم و خداى من مرا از خودم بهتر مى‏شناسد. بار خدايا! مرا مگير بدانچه بر زبان مى‏آرند، و بهتر از آنم كن كه مى‏پندارند، و بر من ببخشاى آن را كه نمى‏دانند... 📚الأمالي( للصدوق)، ص572؛ 📚صفات الشيعة، ص22؛ 📚نهج البلاغة، خطبه193 حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ حَسَّانَ الْوَاسِطِيُّ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ الْهَاشِمِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ ع قَالَ: قَامَ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع يُقَالُ لَهُ هَمَّامٌ وَ كَانَ عَابِداً فَقَالَ لَهُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ صِفْ لِيَ الْمُتَّقِينَ حَتَّى كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِمْ فَتَثَاقَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع عَنْ جَوَابِهِ ثُمَّ قَالَ لَهُ: ... ... بَادَرُوا إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْأَعْمَالِ الزَّكِيَّةِ لَا يَرْضَوْنَ لِلَّهِ بِالْقَلِيلِ وَ لَا يَسْتَكْثِرُونَ لَهُ الْجَزِيلَ فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُونَ إِنْ زُكِّيَ أَحَدُهُمْ خَافَ مَا يَقُولُونَ وَ يَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِمَّا لَا يَعْلَمُونَ وَ قَالَ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْ غَيْرِي وَ رَبِّي أَعْلَمُ مِنِّي بِنَفْسِي اللَّهُمَّ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا يَقُولُونَ وَ اجْعَلْنِي خَيْراً مِمَّا يَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لِي مَا لَا يَعْلَمُون‏ ‏... @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹الف. «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ» 1️⃣ «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ» ظاهرا علت اصلی اینکه چرا باید از بسیاری گمان ها اجتناب کنیم، این نیست که گمان همیشه اشتباه است؛ ‌بلکه این است که: 🌴الف. گمان گاه درست درمی‌آید و گاه خطا (حدیث۲)؛ و لذا قابل اعتماد نیست. 🌴ب. ظن و گمان با تردید و تزلزل رابطه متقابلی دارند (حدیث۴) و در واقع، با اینکه ظن نسبت به دروغ این برتری را دارد که گاه درست از آب درمی‌آید، اما بسیار می‌شود که به اشتباه برود ولی همین که گاه درست از آب درمی‌آید، موجب می‌شود خود شخص بدان اعتماد می‌کند، و شاید همین موجب شده از دروغ و کذب (که خود گوینده‌اش از اساس می‌داند نادرست است و خودش بدان اعتماد نمی‌کند) بدتر باشد. (حدیث۳). 🌴ج. ... @yekaye
. 2️⃣«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ» این آیه از ما خواسته است که از برخی از «ظن»ها اجتناب کنیم و برخی از آنها گناه است؛ این نشان می‌دهد که همه ظن‌ها بد نیستند. آن ظن‌هایی که بد نیستند کدام‌اند؟ 🌴الف. گاه ظن در مسیر اطمینان و یقین است؛ یعنی مطلبی هنوز به حد یقین نرسیده اما حدس و گمانی است که نشان از خردمندی شخص است (حدیث۱۲) و شاید به همین مناسبت است که در احادیث دو گونه «:ظن» را از هم متمایز می‌کنند «ظنِ» شک؛ و «ظنِ» یقین؛ و برخی از تعابیر ظن در قرآن که در خصوص مومنان آمده و ممدوح است را مصداق دسته دوم می‌شمرند (حدیث۱) 🌴ب. این آیه در ضمن آیات مربوط به روابط اجتماعی بین مومنان است؛ و اغلب ظن‌هایی که در جامعه پیدا می‌شود از مقوله سوء ظن است که در مجموع اغلب این سوء ظنها به دیگران نارواست و حسن ظن به مومنان مصداق بارز آن ظنونی است که ممدوح است. (تفصیل این ظنون در تدبر۳) 🌴ج. حسن ظن به خداوند و سوء‌ظن به خویش از آن دسته ظنونی‌ هستند که نه‌تنها مذموم نیستند بلکه از علائم مومنان واقعی است (تفصیل این ظنون در تدبر۳). 🌴د. ... @yekaye
. 3️⃣ «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ» این آیه توصیه اولیه‌ای به پرهیز از ظن دارد با این تحلیل که بسیاری از ظنها گناه است. البته در قرآن کریم گاه شده که ظن افراد مورد مدح واقع شده است: «الَّذينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَيْهِ راجِعُون‏» (بقره/۱۴۶) و «قالَ الَّذينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ» (بقره/۲۴۹) یا افراد توصیه به ظن شده‌اند: «لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْراً» (نور/۱۲). صرف نظر از اینکه گاه مقصود از برخی مصادیق ممدوح ظن را یقین دانسته‌اند (توضیح در تدبر۲.الف)، برای اینکه معلوم شود واقعا تکلیف ما با ظنون مختلف چیست بهتر است نگاه جامعی به اقسام ظن داشته باشیم: 🔶اقسام ظن ظن و گمانی که در انسانها پدید می‌آید: ➖به لحاظ متعلق آن: یا ناظر به خداست، یا ناظر به خویش، یا ناظر به دیگران؛ ➖ به لحاظ جهت‌گیری نسبت به متعلق آن: یا حسن ظن است، یا سوء ظن؛ ➖و هریک از اینها به لحاظ ارزش‌گذاری: یا خوب است، یا بد است. 🔸الف. ناظر به خدا در اینجا قاعده کلی این است که حسن ظن به خدا همواره خوب و سوء ظن به خدا همواره بد است. (تفصیل این مطلب در احادیث ۱۴ تا ۲۸ گذشت. ) تنها نکته‌ای که شاید تذکرش لازم باشد این است که حسن ظن به خدا، هیچگاه نباید به سمتی کشیده شود که انسان از کار کردن دست بکشد و حسن ظن به خدا در معنای درست خویش نه‌تنها تنبلی و بی‌مبالاتی نمی‌آورد بلکه کاملا تقویت کننده عبودیت و خوف از خداست (به طور خاص به احادیث ۲۱ تا ۲۴ توجه شود)؛ و از آن سو، بنیان خصلتهایی همچون ترس و بخل و حرص، در سوء ظن داشتن به خداست (احادیث ۲۸ تا ۳۰). پس اگر این آیه از منظر ظن به خدا مورد توجه قرار گیرد باید گفت: مصداق آن ظن کثیری که نسبت به خداوند باید از آن پرهیز نمود، سوءظن داشتن به خداست و هرگونه سوءظنی به خداوند گناه است؛ و البته همواره باید به خدا حسن ظن داشت. 🔸ب. ناظر به خویش در اینجا مساله کاملا بالعکس می‌شود؛ یعنی انسان همواره باید به خود بدگمان باشد و خود را متهم ببیند؛ و از خوش‌گمانی به خویش برحذر باشد (حدیث۴۸)؛ که خوش‌گمانی به خویش منجر به گناهی به نام عجب می‌شود که از بدترین گناهان کبیره است. پس اگر این آیه از منظر ظن به خویش مورد توجه قرار گیرد باید گفت: مصداق آن ظن کثیری که نسبت به خداوند باید از آن پرهیز نمود، حسن ظن داشتن به خویش است و در مقابل سوءظن به خویش از خصلتهای مومنان واقعی است. 🤔البته این بدگمانی به آن معناست که خوف از خدا را در انسان تقویت کند؛ وگرنه اگر این بدکمانی به خویش به حدی برسد که شخص امید و رجای خویش به خدا را از دست بدهد و ناامید از رحمت الهی شود قطعا مصداق آن سوءظنی است که باید از آن اجتناب نمود. 🔸ج. ناظر به دیگران @yekaye 👇ادامه مطلب 👈 https://eitaa.com/yekaye/10146
ادامه تدبر ۳ (اقسام ظن) 🔸ج. ناظر به دیگران در یک تقسیم کلی، دیگران را می‌توان هم‌کیشان (مومنان و مسلمانان) و غیرهم‌کیشان تقسیم کرد. بحث در مورد غیرهم‌کیشان پیچیدگی خاص خود را دارد که فعلا از مباحث این آیه خارج است. اما در خصوص مومنان و مسلمانان، ظاهرا اصل اولیه داشتن حسن ظن به دیگران و پرهیز از سوء‌ظن به دیگران است و توصیه شده که حتی اگر وضعیت بظاهر نامطلوبی از او دیدیم تا حد امکان آن را بر وجه خوبی حمل کنیم (احادیث۳۱ تا ۴۱) مگر کسی که علنا به فسق و فجور اقدام می‌کند (حدیث۸۸)؛ و البته معدود مواردی توصیه‌های مختصری به سوء‌ظن داشتن هم شده است، که مهمترینش آن است که اگر انسان در زمانه‌ای زندگی می‌کند که بدی بر رفتار انسانهای جامعه و غالب است اینجا دیگر جای حسن ظن داشتن نیست (حدیث۴۳) و در واقع، داشتن سوء‌ظن در چنین موقعیتهایی از باب احتیاط و دوراندیشی است (احادیث ۱۳ و ۴۲). البته در روابط با مومنان درست است که از سویی باید تا حد امکان از سوء‌ظن پرهیز داشت و از سویی اگر دیگران به ما حسن ظن داشتند بکوشیم طوری رفتار کنیم که حسن ظن ایشان صادق از آن درآید (حدیث۴۰)، اما حقیقت این است که باید توجه داشته باشیم که بسیاری از مردم به این دستور عمل نمی‌کنند، و از این رو، همان طور که باید از سوء‌ظن به دیگران اجتناب نمود باید از قرار دادن خود در موقعیتی که موجب سوءظن می‌شود پرهیز نمود (احادیث۴۶-۴۷)؛ که این مساله در خصوص زمامداران و کسانی که مسئولیتی برعهده دارند بمراتب بیشتر و ظریفتر است (حدیث۴۵). البته یک نکته مهم درباره سوء ظن (بخصوص در مورد دیگران) که در احادیث مورد تاکید قرار گرفته این است که انسانها بالاخره ناخواسته مبتلا به سوء ظن می‌شوند تا حدی که گویی هیچ انسانی نیست که از آن خلاصی داشته باشد، ولی مهمترین وظیفه انسان این است که به سوء‌ظن خود ترتیب اثر ندهد (حدیث۵) و همین تحلیل محملی بوده است که بسیاری از بزرگان بین احادیثی که سوءظن را مذمت کرده‌اند و احادیثی که گاه از محاسن سوءظن سخن گفته‌اند جمع کنند بدین بیان که اساسا ظن یک صفت انفعالی و خارج از اراده انسان است که نمی‌تواند مورد دستور قرار گیرد؛ پس جایی که از محاسن آن سخن گفته شده صرفا از باب حزم و احتیاط و دوراندیشی و در افق ذهن است ؛ و جایی که مذمت شده جایی است که انسان بخواهد بر این سوء ظن خود نتیجه عملی و خارجی مترتب کند. 📚(مجمع البیان، ج‏9، ص205 ؛ نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، ص111 ؛ المیزان، ج‏18، ص323 و ۳۳۳ ) 🔹تبصره چنانکه مشاهده شد در مجموع مصادیق بد بودن سوءظن به نحو چشمگیری بیش از مصادیقی است که در آنها سوء ظن داشتن مطلوب است، و شاید به همین جهت است که در این آیه تاکید اصلی بر اجتناب از سوء ظن است و در احادیث نیز وقتی به صورت کلی بحث شده غالبا از مضرات و مذمت سوء‌ظن و تعارض آن با ایمان (احادیث ۶ تا ۱۰) و محاسن حسن ظن (احادیث۱۱-۱۲) سخن گفته شده است. @yekaye
. 4️⃣ «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ» اگر در مجموع از سوء‌ظن به دیگران برحذر داشته شده‌ایم خوب است عوامل پیدایش سوء ظن و آثار مترتب بر آن را هم بشناسیم تا از آنها اجتناب کنیم. 🔥عوامل پیدایش سوء ظن 💥الف. کثرت تزلزل و تردید (حدیث۴) 💥ب. ضعف ایمان و آلودگی باطن؛ و بی‌بهرگی از حیاء و امانت و صیانت و صدق (حدیث۱۱) 💥ج. پستی و لئامت (حدیث۳۷.ب) 💥د. دور شدن از خوبی‌ها ( ۳۷.ج) و بد بودن خود شخص، که انتظار بدیهای خویش را در دیگران دارد (حدیث۳۴) 💥ه. هم‌نشینی و هم‌صحبتی با انسانهای بد (حدیث۳۶ و ۴۴) 💥و. ... 🔥آثار مترتب بر سوء ظن 💥الف. از دست دادن دین و ایمان (حدیث۷ و ۳۵.ج) 💥ب. گرفتار شدن به عذاب الهی، حتی بعد از اینکه شخص ایمان آورده بود (احادیث۷.د و ۱۶) 💥ج. گرفتار شدن به هبط عمل (حدیث ۱۰.الف) و سنگین کردن بار گناه (حدیث ۱۰.ب) 💥د. گرفتار شدن به توهمات بد (حدیث۹.الف) 💥ه. فاسد کردن امور (حدیث۱۰.الف) و بدجوری در هم پیچیده شدن (حدیث ۹.ب) 💥و. سوق دادن انسان به اقدامات شرورانه (حدیث ۱۰.ج) همچون آسیب زدن به همنشینان (حدیث ۹.ج) 💥ز. بخل و حرص و ترس و آزمندی (حدیث۲۵ تا ۲۹) (البته چه‌بسا اینها را به عنوان عوامل ایجاد سوءظن هم بتوان دانست؛‌ یعنی رابطه‌ای دوسویه دارند) 💥ح. از دست دادن دوستان صمیمی (حدیث ۳۷.د) 💥ط. ترس و نگرانی از همگان (حدیث۳۹. الف) و اعتقاد به خیانت کسانی که اهل خیانت نیستند (حدیث ۳۹.ج) 💥ی. پیداش حسن ظن نابجا (حسن ظن به کسی که سزاوار حسن ظن نیست) (حدیث۳۹.ب) 💥ک. ... 🌈راههای غلبه بر سوءظن علاوه بر ریشه کن کردن آنچه به عنوان عوامل پیداش سوءظن مطرح شد و نیز اندیشیدن درباره عواقب و پیامدهای سوء‌ظن (که این دو مورد در بالا شرح داده شد) ‌برخی راهکارهای خاص هم برای غلبه بر سوء‌ظن و جلوگیری از وقوع پیامدهای آن مطرح شده است؛ از جمله: ⭐️الف. ترتیب اثر ندادن به ظن و گمانی که به ذهن خطور کرده (حدیث۵) ⭐️ب. تضرع به درگاه الهی برای رهایی از آن (حدیث۸) ⭐️ج. ... @yekaye
. 5️⃣ «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ» این آیه که در فضای روابط اجتماعی است توصیه اولیه‌اش پرهیز از ظن است، با این تحلیل که بسیاری از ظنها گناه است؛ نه همه ظن‌ها. 📝ثمره حقوقی در مقام قانون گذاری نیاز نیست تمام مصادیق یک کار بد باشد تا ممنوعیت آن توصیه شود؛ گاه همین که اکثر مصادیق آن دارای آثار سوء باشد کافی است که از انجام آن نهی شود. @yekaye
. 6️⃣«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ» در جامعه‏ ایمانی، اصل بر اعتماد، كرامت و برائت انسان‏ها است. 📚(تفسیر نور، ج‏9، ص189) @yekaye
. 7️⃣ «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ» با اینكه برخی گمان‏ها گناه است، باید از بسیاری گمان‏ها، دوری كنیم. پس برای دوری از گناهان حتمی، باید از گناهان احتمالی اجتناب كنیم. 📚 (تفسیر نور، ج‏9، ص189) @yekaye
. 8️⃣ «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ» انسان باید تا می‌تواند از سوء ظن به مومنان اجتناب کند و کار آنها را بر محمل خوبی حمل نماید (حدیث۳۳) و اگر چنین نکرد حتما آن کار را تدارک نماید: 📜حکایت ۱ شخصی از خاص شیعه مضطرب و نگران خدمت امام کاظم ع آمد و در خلوت به ایشان عرض کرد: یا ابن رسول الله! آنچه موجب ترس من شده این است که فلانی که ظاهرا ابراز می‌دارد که امامت و وصی بودن شما را پذیرفته در این ابراز اعتقادش نفاق می‌ورزد. امام ع فرمود: چگونه؟ گفت: امروز من با او در مجلس فلانی که از بزرگان بغداد است بودیم؛ صاحب مجلس به او گفت: گمان تو این است که موسی بن جعفر، و نه این شخصی که بر تخت سلطنت نشسته، امام است؟ وی گفت: من چنین نمی‌گویم؛ بلکه گمانم این است که موسی بن جعفر ع غیر امام است؛‌ و اگر چنین نبود که اعتقاد داشتم که او غیر امام است پس بر من و برکسی که چنین اعتقادی ندارد لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم باد. پس صاحب مجلس گفت: خدا تو را جزای خیر دهد و کسانی که از تو سخن‌چینی کردند را لعنت کند. امام کاظم ع فرمود: مطلب چنان نیست که گمان کرده‌ای؛‌بلکه این رفیقت فقیه‌تر از تو بوده است؛ او فقط گفته: همانا موسی غیر امام است؛ یعنی همانا کسی که غیر امام است موسی غیر از اوست؛ ‌پس در نتیجه او امام است* و در واقع با این سخنش امامت مرا اثبات و امامت غیر مرا نفی کرده است. ای بنده خدا! کی قرار است این گمان تو به برادرت که این را نشانه نفاق او دانستی از تو زدوده شود؟ به سوی خدا توبه کن! پس آن شخص مراد وی را فهمید و [از گمان بدی که به او برده بود] اندوهگین شد و گفت: ‌یا ابن رسول الله! من مالی ندارم که با آن رضایت وی را به دست آورم؛ ولی پاره‌ای از همه عباداتم و نیز صلواتی که بر شما و لعنتی که بر دشمنان شما می‌فرستم را به او می‌بخشم. امام ع فرمود: الان از آتش جهنم بیرون آمدی! ✳️* پی‌نوشت ظاهرا امام ع می‌خواهند چنین توضیح دهند که: مقصود او از عبارت «موسی بن جعفر ع غیر امام است» این است که «موسی بن جعفر غیر امام [مورد نظر تو] است»، که این امام مورد نظر تو غیر از امام واقعی است؛ و در نتیجه کسی که غیر امام [واقعی] است، موسی بن جعفر غیر از اوست 📚التفسیر المنسوب إلی الإمام الحسن العسكری علیه السلام، ص359-340؛ 📚الإحتجاج (للطبرسی)، ج‏2، ص395 @yekaye
. 9️⃣ «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ» 📜حکایت شقیق بلخی گفته است: در سال ۱۴۹ برای انجام حج خارج شدم؛ وارد قادسیه گردیدم. نگاهم به مردمی افتاد که با لباسهای متنوع و وسائل مختلف آماده شده بودند و هرکس از آنان در حد وسع خود توشه‌ای برای سفر آماده کرده بود. گفتم: خدایا اینان به خاطر تو راه افتاده‌اند پس آنان را محروم برنگردان. در حالی که ایستاده بودم و زمام شترم را به دست داشتم و دنبال جایی بودم که جدای از مردم فرود آیم نگاهم به جوان خوش‌سیمای گندمگونی افتاد که سیمای عبادت در چهره‌اش هویدا بود؛‌ بین چشمانش جای سجده‌ا‌ی بود همچون ستاره‌ای درخشان، و روی لباس خود جامه‌ای از پشم پوشیده بود و نعلین عربی به پا داشت و تنها و جدای از جمعیت نشسته بود. با خود گفتم این جوان از صوفی‌هایی است که به خیال توکل می‌خواهد در این راه کلّ بر مردم باشند؛ به خدا سوگند سراغش می‌روم و او را سرزنش می‌کنم. نزدیک او رفتم همین که چشمش به من افتاد که به سویش می‌آیم؛ فرمود: ای شقیق! «بسیار از گمان اجتناب کنید، که همانا بعضی از آن گمان‌ها گناه است و تجسس نکنید» (حجرات/۱۲) و آيه را خواند سپس مرا ترک کرد و رفت؛‌با خود گفتم این جوان از سر من آگاه بود و درباره آنچه در درون من می‌گذشت سخن گفت و مرا به اسمم خطاب کرد و کسی چنین نکند مگر اینکه ولیّ خدا باشد بروم و به او برسم و از او حلالیت بخواهم؛ پس بسرعت به دنبالش راه افتادم ولی به او نرسیدم و از چشمم گم شد و دیگر ندیدمش ... (این شخص امام کاظم ع بوده و وی در این مسیر بارها ایشان را ملاقات می‌کند و کرامتهای متعدد از ایشان می‌بیند). 📚دلائل الإمامة، ص317؛ كشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج‏2، ص214 @yekaye
🔹ب. وَ لا تَجَسَّسُوا
. 🔟 «وَ لا تَجَسَّسُوا» بعد از پرهیز دادن از ظن و گمان، از تجسس کردن پرهیز داد. تجسس را پیگیری و جستجو کردن از امور مخفی مردمان برای آگاهی پیدا کردن از آنها دانسته‌اند که غالبا به قصد افشا کردن آنها انجام می‌شود (مجمع البیان، ج‏9، ص205 ؛ المیزان، ج‏18، ص323 ) و جالب اینجاست که هرگونه ظنی را نهی نکرد (به پرهیز از کثیری از ظن توصیه کرد و برخی از ظنون را گناه خواند) اما در مورد تجسس به طور مطلق نهی کرد. چه نسبتی بین این دو برقرار است؟ 🌴الف. ظاهرا ظن و گمان زمینه‌ساز تجسس کردن است؛ و چنانکه در تدبر ۳ گذشت برخی از ظنون لزوما بد نیستند؛ اما تجسس آنجاست که انسان به خاطر ظن سویی که پیدا کرده اقدام به تفحص و بررسی می‌کند. 🌴ب. ظن غالبا ناخواسته حاصل می‌شود اما تجسس اقدامی ارادی است؛‌ و از این رو بدتر از ظن است؛ ظن زمانی بد می‌شد که بر آن اثری مترتب کنیم؛ و تجسس کردن یک اثری است که انسان پس از ظن با اختیار خود بدان اقدام می‌کند؛ و شاید به همین جهت است که بدترین بدگمانها را کسانی دانسته‌اند که به تجسس اقدام می‌کنند (حدیث ۴۹) 🌴ج. ... @yekaye
. 1️⃣1️⃣ «وَ لا تَجَسَّسُوا» اگر از تجسس نهی شده‌ایم خوب است عوامل پیدایش سوء ظن و آثار مترتب بر آن را هم بشناسیم تا از آنها اجتناب کنیم. 🔥عوامل اقدام به تجسس 💥الف. سوء ظن (توضیحش در تدبر۴ گذشت) 💥ب. یافتن نقاط عیب دیگران برای بردن آبروی آنها ویا هرگونه ضربه زدن بدانها در موقع مقتضی (حدیث۵۰) 💥ج. کنجکاوی و سرک کشیدن در اموری که به انسان مربوط نمی‌باشد. 💥د. ... 🔥عواقب تجسس (برای عامل آن) 💥الف. برگشت ضرر آن به خویش (کسی که به تجسس از عیوب دیگران اقدام کند خداوند هم عیوب وی را آشکار کند) (حدیث ۵۰.ج و ۵۱) 💥ب. بی‌اعتبار شدن انسان نزد دیگران؛ از باب این قاعده که: هر که عیب دگران نزد تو آورد و شمرد بی‌گمان عیب تو نزد دگران خواهد برد. 💥ج. ... @yekaye
. 2️⃣1️⃣ «وَ لا تَجَسَّسُوا» قرآن کریم ما را از تجسس نهی می‌کند و احادیث فراوانی هم در مذمت آن وارد شده است. با این حال به نظر می‌رسد این نهی، نهی ارشادی باشد، نه مولوی؛ یعنی نهی‌ای است که ما را به حکم عقل رهنمون می‌شود، نه اینکه از امور تعبدی باشد که عقل ما راهی به تشخیص دقیق حدود و ثغور آن نداشته باشد و حداکثر فقط بتواند کلیاتی از حکمت آن را دریابد. 📝نکته تخصصی (۱): ضرورت توأمان احکام و در جهان اسلام، شیعه و معتزله با قبول حسن و قبح عقلی، حجیت عقل به عنوان یکی از منابع حکم شرعی را پذیرفته‌اند. برخلاف آنچه گاهی برخی از روشنفکرمآبان بیان می‌کنند، لازمه این پذیرش آن نیست که تمامی احکام شریعت حتما باید به تایید عقل برسند تا معتبر شوند؛ ‌زیرا قبول این مدعا به معنای آن است که عقل تمامی نکات مورد نیاز برای هدایت به سعادت انسان را می‌داند؛ و اگر چنین بود دیگر نیازی به نبوت نبود؛ در حالی که شیعه و معتزله هردو خود را مسلمان و معتقد به نبوت می‌دانند و نمی‌خواهند با قبول حسن و قبح عقلی، اصل نبوت را کنار بگذارند. پس اگر هم نبوت مورد قبول است و هم حسن و قبح عقلی، لازمه‌اش این است که تکالیف شریعت را در یک تقسیم کلی به دو دسته احکام مولوی و ارشادی تقسیم کرد: احکام ارشادی تکالیفی است که عقل با پشتوانه درکی که از حسن و قبح امور دارد مستقلا توان تشخیص باید و نبایدها را دارد، و حکم شارع صرفا راهنمایی و تذکری به همان حکم عقل است؛ و احکام مولوی تکالیفی هستند که به خاطر پیچیدگی‌های خاص زندگی اجتماعی و درهم‌تنیدگی مصالح و مفاسد مختلف، عقل بتنهایی توان احاطه به همه مصالح و مفاسد مذکور را ندارد، و اگر هم داشته باشد توان برآیندگیری دقیق از مجموعه این مصالح و مفاسد را ندارد؛ و اگر نظری هم می‌دهد صرفا ناشی از گمانه‌زنی است نه ناشی از درک دقیق عقلی. از این رو، در اینجا عقل با اینکه به وجود یک سلسله مصالح و مفاسد واقعی در صدور آن حکم (وجود عقلانیتی در حکم) اذعان دارد اما چون خود را ناتوان از رسیدن به آن می‌بیند تعبد پیشه می‌کند. تفصیل این نکته و تبیین خطای بسیاری از روشنفکران دینی معاصر که ناشی از عدم توجه به این تفکیک دقیق است، را در مقاله «تأملی فلسفی در باب نسبت فقه و اخلاق» بیان کرده‌ام: 🌐 https://www.souzanchi.ir/a-philosophical-reflection-on-the-relationship-between-jurisprudence-and-ethics/ 📝نکته تخصصی (۲): اقتضاءات وقتی حکمی ارشادی شد دست کم دو لازمه مهم دارد: 💢الف. حکم مذکور ناظر به عملی است که عقل انسان حسن یا قبح آن را مستقلا درمی‌یابد و حتی اگر در شریعت هم چنین نهی‌ای واقع نشده بود، باز خود عقل کافی بود که بفهمد نباید آن کار را انجام دهد. اینجاست که پای بحث از فلسفه آن حکم (به عنوان علت تامه صدور حکمت، نه فقط حکمتی از حکمتهای آن) باز می‌شود (که در تدبر ۱۳ در خصوص موضوع مورد بحث به آن خواهیم پرداخت). 💢ب. حدود و ثغور آن را عقل تشخیص می‌دهد؛ به تعبیر دیگر، این حکم اگر استثناءاتی دارد و در شرایطی مجاز و حتی ضروری شود، همگی مواردی است که عقل توانایی تشخیص آن را دارد؛ و اصرار بر حرمت آن در مواردی که طبق تحلیل موجه عقلانی انجام این کار مجاز و یا حتی ضروری می‌شود، صرفا از باب خشکه‌مقدسی و تحجر، ویا ژست روشنفکرمآبی گرفتن خواهد بود؛ ‌نه دینداری عاقلانه (که در تدبر ۱۴ در خصوص موضوع مورد بحث به آن خواهیم پرداخت). @yekaye