eitaa logo
هفته‌نامه زن روز
726 دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
123 ویدیو
1.4هزار فایل
کانال رسمی هفته‌نامه «زن روز» قدیمی‌ترین نشریه فرهنگی اجتماعی زنان ارتباط با ادمین: @zaneruz97
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم... 🖤اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🖤 🏴سلام! صبح سه‌شنبه‌تون پر خیر و رحمت. عزاداری‌هاتون قبول درگاه حق🏴 امام محمد باقر علیه السلام می‌فرمایند: «در تنبلی خیری نیست. کسی که در رکوع و طهارت خود تنبلی کند، خیری در کار آخرتش نیست و کسی که در سامان دادن به امور زندگی اش تنبلی کند، خیری در کار دنیایش نباشد.» @zane_ruz
معرفی کتاب «اعترافات کاتب کشته شده» نوشته سامان ناطق محرم که می شود، با چشم نم زده و قلب سوزان به مجالس عزا می رویم. روایات روضه را بازخوانی می کنیم تا در امتداد جریان حق و حقیقت، زندگی خودمان را ادامه دهیم. رمان «اعترافات کاتب کشته شده»، نوشته ی ساسان ناطق، چاپ شده در انتشارات سوره مهر، روضه ای داستانیست که بخشی از تاریخ مرتبط با عاشورا را به شکلی جذاب و بهم پیوسته، در هفت فصل، به رشته ی تحریر درآورده است. فصل ها به نام خیمه های کربلا، نام گذاری شده اند. داستان با آمدن جوان چوپانی شروع می شود که می خواهد پول گوسفندانش را که قبلا مادرش به سپاهیان کوفه فروخته، از عمربن سعد بگیرد. او در روز عاشورا به خیمه ی کاتبان جنگ می رسد که بر فراز بلندیست و میدان جنگ و وقایع آن را از فراز این خیمه، می توان مشاهده کرد. پنج نفری که در این خیمه هستند، هر کدام به علتی به این دشت بلا آمده اند و داستانی دارند اما به چوپان بودن جوان شک می کنند و احتمال می دهند که او جاسوس عبیدالله بن زیاد باشد. در طول فصل های کتاب، داستان های برخی از اصحاب امام حسین مانند وهب و زهیر، و برخی از خاندان امام مانند علی اکبر، قاسم و عباس روایت می شوند. همچنین داستان هایی از سپاهیان یزید مانند علی بن قرظه، حرمله و مغیره گفته می شود. نکته ی قابل توجه در این رمان، بررسی کردن ریشه های مصاف اباعبدالله با یزید است که به صورت خرده روایت هایی که در خلال گفتگو ها تعریف می شوند، شرح و بسط پیدا می کنند. قصه هایی که در گذشته اتفاق افتاده اند و خواننده را به قضاوت تاریخ دعوت می کنند مانند ماجرای خون خواهی خلیفه ی سوم، زنازادگی معاویه و عمروعاص، نیرنگ های آن ها در زمامداری، وصیت معاویه و به تخت نشستن یزید. به عبارتی می توان گفت که نویسنده، دست به کالبدشکافی واقعه ی عاشورا زده است و تلاش کرده تا علت حسینی شدن یا یزیدی شدن افراد حاضر در آن روز را به مخاطب، بنمایاند. رمان عصر عاشورا به پایان می رسد و سرنوشت افراد خیمه به تناسب بینش شان رقم می خورد. مجموعه نمایشی (تله تئاتر) «کاتب اعظم»، به نویسندگی و کارگردانی هنری مهدی غفوری، با اقتباس از این رمان ساخته شده است. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
مدیون این مجالس روضه ایم آیت الله مصباح یزدی اگر نبود همين مجالس روضه‌ ای که وقتی بچه بوديم پدر و مادرها دست ما را می گرفتند و به آن ها می بردند، اول محرم که می شد، می رفتيم پای منبر آقايان، مثلا مي‌گفتند ورود سيدالشهدا (علیه‎السلام) به کربلا در روز دوم بود؛ [اگر این مراسمات نبود،] ما اصلا با داستان کربلا آشنا نمي‌شديم. اگر در تاسوعا و عاشورا، اين دسته‌ها، هيأت‌ها، عزاداری ها و تعزيه‌خوانی ها نبود، ما اصلا با دين آشنا نمی شديم. بدون شک هزار برکت و نعمت‌های خدا که استفاده مي‌کنيم، نهصد و نود و نه تايش از راه تجربه ديگران است. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
هر ورق از روضه‌ات شعله به جان‌ها زده (۱) فاطمه اقوامی با اینکه هر ورق از روضه مقتل ها شعله به جان هایمان زده و زخمی عمیق بر دل هایمان نشانده است اما ما هر آنچه از آن روز بزرگ و وقایعش می دانیم مدیون همین مقاتل هستیم. آن ها سرمایه گرانقدری را در اختیار ما گذاشته اند وگرنه ما از غم حسین و آل او چه خبر داشتیم؟! به پاس زحمات صاحب مقاتل صفحات گزارش این هفته مجله که مصادف با تاسوعای و عاشورای حسینی است را به این موضوع اختصاص داده ایم و می خواهیم به این صفحات ارزشمند تاریخی نگاهی بیندازیم و با آن ها آشنا شویم. در بخش اول این گزارش می‌خوانیم: یکی از ارزشمندترین آثار ابی مخنف کتاب «مقتل الحسین » می باشد که به فرموده علامه تستری صحیح ترین مقتل ابی عبدالله علیه السلام به حساب می آید. وی این کتاب را تقریبا هفتاد سال پس از واقعه عاشورا یعنی در دهه یکصد و سی هجری نوشته است و از آن رو که خود جزو اهالی کوفه مرکز اخبار فاجعه عاشورا بوده، غالبا حوادث را با یک و یا حداکثر با دو واسطه نقل نموده است، در برخی موارد حوادث را از کسانی چون عقبه بن سمعان و غلام عبدالرحمن بن عبد ربه و ضحاک مشرقی نقل نموده که در روز عاشورا در کنار امام حسین علیه السلام بوده اند ولی به شهادت نرسیده و زنده مانده اند، و یا در پاره ای موارد از کسانی چون حمید بن مسلم و عفیف بن زهیر و کثیر بن عبدالله شعبی اخبار روز عاشورا را نقل کرده که خود جزو شاهدین قتل امام حسین علیه‌السلام بوده اند. از این رو مقتل او که توسط شاگردش هشام بن محمد کلبی روایت شده است همواره منبعی مستند و موثق و اطمینان بخش برای محققین و مورخین اسلامی بوده و آن ها در کتب خویش از آن نقل می کرده اند، اما متأسفانه این کتاب در گذر زمان مفقود گردیده و اکنون هیچ نسخه ای از آن در دست نیست. اهمیت و اعتبار این مقتل موجب شد که مورخین متأخری که به مقتل ابی مخنف دسترسی داشته اند بسیاری از روایات این مقتل را در آثار خویش نقل کنند. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
مثانه خود را بدعادت نکنید ریتم مناسب برای رفتن به دستشویی هر چهار تا پنج ساعت یکبار است. در این صورت مثانه با حجم حداکثر ۴۵۰ تا ۵۰۰ سانتی مترمکعب پر می شود. برخی افراد بر حسب عادت به محض اینکه احساس دستشویی پیدا می کنند خود را به توالت می رسانند. این سرعت در تخلیه مثانه، به عادتی برای مثانه تبدیل می شود. برای اینکه بدعادتی مثانه تان را اصلاح کنید، بهتر است زمانی که احساس کردید مثانه تان نیاز به تخلیه دارد ۱۰ دقیقه صبر کنید و تمرین کنید تا با کوچک ترین نیاز به دستشویی نروید. در غیر این صورت مثانه تان با تجمع کمترین میزان ادرار شما را وادار به تخلیه خواهد کرد. همان طور که نگه داشتن طولانی مدت ادرار مضر است، به همان میزان نیز زود به زود رفتن به دستشویی مثانه را تنبل می کند. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
وقایع روز هفتم محرم کاروان امام حسین علیه السلام در روز هفتم محرم شاهد آغاز رسمی قطع آب در کربلا بودند. عبدالله بن حصین ازدی در این روز خطاب به امام حسین علیه السلام گفت: «آیا آب را نمی‌بینی که به روشنی آسمان است؟ به خدا یک قطره از آن نمی‌چشی تا از تشنگی کشته شوی.» حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در حق او نفرین کرد که: «خدایا او را از تشنگی بکش و هرگز او را نبخش.» حمید بن مسلم می‌گوید فرجام او بیماری‌ای بود که آب می‌خورد و برمی‌گرداند و سیراب نمی‌شد و آن قدر آب خورد تا جان داد. عمرو بن حجاج هم صدا زد: «ای حسین! این فرات است که سگان و خوکان و گرگان از آن می‌نوشند، اما تو قطره‌ای از آن نخواهی نوشید تا آب گداخته جهنم را بنوشی!» همه این فشارها برای تسلیم کردن امام حسین علیه السلام با بهره‌گیری از ناتوانی کودکان و بی‌تابی زنان بود. در بعضی منابع نوشته شده پس از چیره شدن تشنگی بر خیمه‌ها و یاران، امام حسین علیه السلام پشت خیمه‌های زنان، نوزده قدم به سمت قبله برداشته و زمین را با تبر حفر کردند. ناگاه آبی زلال جوشیدن گرفت. تمام کاروان امام نوشیدند و مشک‌ها را پر کردند. سپس چشمه در زمین فرورفت و هیچ نشانی از آن به جا نماند. در مناقب نُه گام نوشته شده و در مدینه المعاجز هم این طور ثبت شده که فرشته‌ای نازل شد و پشت خیمه‌ها خطی کشید و جوی آب جاری شد. یکی دیگر از وقایع روز هفتم محرم، رسیدن مسلم بن عوسجه به صحرای کربلا و پیوستن او به لشکر امام حسین علیه السلام است. این اتفاق باعث شادی یاران امام شده بود. مسلم بن عوسجه شبانه خود را از کوفه به کربلا رساند و سپاه آن حضرت ملحق شد. منابع: مقتل لهوف مقتل الحسین علیه السلام؛ بحرالعلوم مقتل الحسین علیه السلام؛ خوارزمی اعیان الشیعه آینه در کربلاست؛ محمدرضا سنگری @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
هر ورق از روضه‌ات شعله به جان‌ها زده (۲) فاطمه اقوامی علی بن موسی بن جعفر مشهور به سید بن طاووس کتابی تحت عنوان«اللهوف» یا «الملهوف علی قتلی الطفوف» را به عنوان مقتلی مستقل نوشت. کتاب لهوف از یک مقدمه و سه بخش شکل گرفته است: ـ مقدمه شامل مطالبی درباره عظمت واقعه عاشورا جایگاه امام حسین علیه السلام، ارزش گریه و عزاداری برای اوست. ـ بخش اول از قبل از تولد امام حسین علیه السلام و رؤیای ام الفضل شروع شده و تا شب عاشورا ادامه دارد. در این بخش پیشگویی ها درباره شهادت امام حسین علیه السلام گفتگوهای امام در مسیر مدینه تا کربلا، رسیدن خبر شهادت مسلم بن عقیل و متوقف شدن کاروان او توسط حر بن یزید ریاحی آمده است. ـ بخش دوم از شب عاشورا و مهلت گرفتن امام حسین علیه السلام از لشکر عمر بن سعد شروع شده و تا شهادت امام حسین علیه السلام ادامه دارد. در این بخش ماجرای شهادت اصحاب نیز ذکر شده است. در لهوف نام شصت تن از شهدای کربلا ضبط نشده است. ابن طاووس در انتهای این بخش دو حدیث درباره عذاب قاتلان امام حسین علیه السلام در روز قیامت نیز آورده است. ـ بخش سوم به وقایع بعد از شهادت امام حسین علیه السلام اختصاص دارد و از فرستادن سر شهدا به کوفه شروع شده و مطالب مرتبط با اسیران کربلا تا بازگشت آنان به مدینه را در بر دارد. ابن طاووس در خاتمه کتاب دو روایت درباره عزاداری و گریستن امام سجاد علیه السلام بر مصیبت عاشورا نقل کرده است. برخی از مطالب لهوف مثل آمدن اسرای کربلا در اربعین شهادت آن حضرت به کربلا مورد انکار بسیاری از محققان قرار گرفته است. شهید مطهری در این رابطه می نویسد: «آمدن اسرای کربلا در اربعین به کربلا جز در لهوف که آن هم نویسنده اش در کتاب های دیگرش آن را تکذیب کرده و لااقل تأیید نکرده، در هیچ کتاب دیگری چنین چیزی نیست و هیچ دلیل عقلی هم این را تأیید نمی‌کند. از شما دعوت می‌کنیم متن کامل این گزارش را در صفحه‌های ۳۸ تا ۴۱ مجله این هفته زن روز مطالعه فرمایید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
امام خمینی، ۴۹ رویا حسینی اردیبهشت ۱۳۶۱ شترق! محکم کوبید پشت گردنش. قاشق از دست علیرضا افتاد و سرش تا بیست سانتی بشقاب رسید. بدون اینکه چیزی بگوید، چشم براق کرد و سر چرخاند به سمت محمدرضا اما محمدرضا نه تنها پشیمان نبود، بلکه حق به جانب گفت: ـ خب این گردن درازت خوراک پس گردنیه، اخوی. و به چالاکی یک شکارچی، گوشت کنار بشقاب علیرضا را برداشت و به دهان انداخت. علیرضا هیچ تقلایی برای بازپس گیری نکرد و حتی با خنده جواب داد: ـ گوشتم زیر دندونته. مادر با جارو و خاک انداز توی دستش، وسط پرید و با عتاب پسرها را مورد خطاب قرار داد: ـ آخه چرا حق این بچه رو می خوری؟ تو چرا گوشتت رو کنار بشقاب، آینه می کنی؟ معلوم بود که باز از جایی دلگیر یا دل نگران است، وگرنه صدایش این همه تندی نداشت. ـ اصلا تا سه ماه سهم گوشت من، مال داداش ولی این دفعه رو من برم. ـ چند قلیه گوشت که این حرفا رو نداره اخوی. شما این دفعه رو پاسدار خونه و خونواده باش... @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
به نام خداوند بخشنده مهربان... 🖤اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🖤 🏴همراهان گرامی کانال زن روز، سلام! صبح چهارشنبه تابستانی‌تون به‌خیر. در آستانه تاسوعا و عاشورای حسینی گرامی‌ می‌داریم یاد همه شهدای مظلوم دشت کربلا را و این اندوه بزرگ را به محضر حضرت مهدی (عج) تسلیت عرض می‌کنیم.🏴 امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام می‌فرمایند: «کسی که از گفتن نمی‌دانم رویگردان است، به هلاکت و نابودی می رسد.» (نهج البلاغه/ح85) @zane_ruz
جایگزین طبیعی آسپیرین 🌱پنجه شیطان، گیاهی در آفریقای جنوبی است که در اروپا چند صد سال رواج داشته است. این گیاه به عنوان یک ضد التهاب آرتریت، التهاب تاندون، و درد عضلانی مورد استفاده قرار گرفته است. 🌱پوست درخت بید سفید، شامل ماده ای به نام سالیسین است که در معده تبدیل به اسید سالیسیلیک می شود. اسید سالیسیلیک جزو اصلی آسپیرین است. پوست درخت بید سفید در تسکین درد، التهاب و تب مؤثر است. 🍍بروملین، این آنزیم موجود در آناناس اغلب برای درمان التهاب در شرایطی مانند آرتریت استفاده می شود. 🌱کورکومین، ماده موجود در زردچوبه به عنوان یک مسکن قوی شناخته شده است. در درمان آرتریت روماتوئید مؤثر است. 🍠زنجبیل، در مبارزه با تهوع و دفع التهاب مؤثر است. زنجبیل یک جزء اصلی رایج در طب آسیا، هند و عربی برای درمان التهاب است. 🍒گیلاس ترش، بهتر از آسپیرین در تسکین درد تأثیر دارد. این میوه سرشار از آنتی اکسیدان و ویتامین E است. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
ما هر چه داریم از محرم و صفر است آیت الله مجتبی تهرانی من یک تعبیری از امام(ره) یادم آمد. ایشان تعبیر خیلی زیبایی کرد که مطالب بسیاری در آن بود. امام(ره) فرمودند: «ما هر چه داریم از محرّم و صفر است.» شما حرف های ایشان را با دید ظاهری نگاه نکنید! ایشان عالِم بی نظیر قرن ها است. این، حرف خیلی بزرگی است. این حرف، خیلی بلند است. هر کسی نمی تواند این را بفهمد. این یعنی چه؟ یعنی تشیّع، چنان پیوندی با اولیای خدا خورده که گویی، یک پیوند ژنتیکی شده و نسل به نسل، چهارده قرن آمده و هنوز هم ادامه دارد. دشمنان هم هیچ کاری نمی توانند بکنند. این را هیچ کاری نمی توان کرد. از نظر ظاهری چهارده قرن است که این پیوند برقرار است. شنیده اید که بعضی ها می گویند: من بچّه بودم، مادرم در دهۀ عاشورا، مرا پای روضه ها شیر می داد؛ در گوش من «حسین حسین» می خواند. بعد آرام آرام با همین ذکر بزرگ شدم و بالا آمدم؛ با «شیر» در دلم شد و با «جان» به در شود. من بالاتر از این می گویم؛ مسئله، چیز دیگری است. در یک فراز و دید بالاتر، می بینیم این پیوند، به اصطلاح روز «ژنتیکی» است؛ یعنی «مِنَ الْأزَلِ إلَی الْاَبَدِ؛ مِنَ الْآدَمِ(ع) إلَی الْخَاتَمِ(ص) وَ مِنَ الْخَاتَمِ(ص) إلَی الْقِیَامَةِ» این رابطه و پیوند برقرار است. مسئلۀ امام حسین(ع)، یک مسئلۀ عادی نیست. خودش، یعنی شخص او در تمام ابعاد وجودی اش؛ وجود عینی اش، ذهنی اش، لفظی اش و کتبی اش اثر و نفوذ دارد که این را هم خدا به او داده است. این تأثیرات را خدا به او داده است. مسئله را نباید سطحی دید. تمام این ها حساب شده است. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
وفا اکرم بادی عهد می کنم تا آخر در کنارش بمانم؛ مثل همیشه. حالا دیگر وقتش است. باید نشان بدهم بی چشم ورو نیستم؛ وفادارم. آن هم در این صحرای داغ. که فرشش بوته های خار است؛ زیر این آفتاب سوزان. سرم را پایین می آورم؛ تسلیم وار. پره های بینی را چند بار باز و بسته می کنم و نفس می گیرم. می خواهم عطر تنش را تا عمق جانم بکشم. جانی تازه به تنم می آید. دست مهربانش را به سر و گوشم می کشد؛ مثل همیشه. ولی نه این بار طعم دیگری دارد. نوازشش بوی غریبی دارد؛ انگارکه طعم جدایی بدهد! طعم قدردانی و طعم خداحافظی! لبخندی آرام می زنم. اشک گوشه ی چشمم را می سوزاند. سرم را به تن و بدنش می کشم. نمی خواهم جدا شوم. می خواهم غصه ام را میان این صحرای وسیع و خشک فریاد بزنم؛ انقدر که از ریگ های داغ و سوزان بگذرد، برود تا چادرها. به احترامش تواضع می کنم. سر و گردنم را پایین می آورم. می نشیند. نوازشم می کند. وقتش می رسد. باید برویم... دست مهربانش را روی سرم می کشد. جسورانه می دوم. باد داغ به صورتم شلاق می زند. عهد کرده ام بی بلا، از میان چشم های دریده شان، از میان گرگ های نیزه دار، سالم برش گردانم. مگر می شود! چشم هایشان خون بارتر از این حرف هاست. می زنم به دل سیاه شان. شمشیرها زیر آفتاب داغ، صیقل خورده و برق می زند. نیزه ها سفیر کشان می آیند و با شمشیرها، توی غبار چرخ می خورند. و خون ها که می پاشند. یک لحظه زمین و آسمان تیره می شود. و داغی خون، گُرده ام را می سوزاند. بی تاب است! به این ور و آن ور که خم می شود، می فهمم تیر آخر کاری تر بوده. گویا دیگر نیرویش از زخم ها تحلیل رفته. می دانم لب های عطش دارش از تشنگی خشک شده و ترک برداشته. یاد آب دوباره چشمم را تر می کند. انگار که دیگرطاقت نشستن ندارد. خم می شوم. پایین می آید. گرگ ها جلو می آیند و دندان تیز نشان می دهند. دوروبرش می چرخم. رم شان می دهم. حمله هایم از پا درشان می آورد؛ تمامی ندارند! تیرها سفیر می کشند. خون سرخش میان داغی صحرا می درخشد. دورش می چرخم؛ شیهه های بلند و سوزناکم لحظه ای دورشان می کند. نزدیکش می شوم. پیشانی بر سینه اش می گذارم... سر و یالم سرخ می شود. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
دمپایی های فرعون! صندل های تمام طلای مشهورترین فرعون «توت عنخ آمون» از طلای خالص بوده که ۱۳۰۰ سال قبل از میلاد مسیح ساخته شده است. در اینجا شما به صندل هایی نگاه می کنید که بیشتر از ۳ هزار سال قدمت دارند. روی کف این صندل تصویر دشمنان به زنجیر کشیده ی این فرعون بزرگ مصر حک شده است. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
آیا امام حسین (ع) زمین محل شهادتشان را خریده بودند؟ بر اساس مستند‌های تاریخی و حدیث اهل بیت علیهم‌السلام، زمانی که امام حسین علیه‌السلام به سرزمین کربلا رسیده و به علم الهی مطلع شدند که در همین سرزمین به شهادت خواهند رسید، این منطقه را خریداری کردند. به عبارت دیگر زمینی که از عاشورای سال ۶۱ هجری تا به امروز پیکر مطهر حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام و یاران آن حضرت را در خود جای داده، ملک شخصی امام شهید ما محسوب می‌شود. بر اساس نقل‌های تاریخی و روایت‌های قابل استناد، پیش از واقعه عاشورا، زمین کربلا متعلق به قبیله‌هایی از مردم نینوا و غاضریه بود. امام حسین علیه‌السلام در روز سوم محرم، این زمین یعنی اطراف مزار شریف خود را از صاحبان آن به مبلغ ۶۰ هزار درهم خریداری کرده و دوباره آن را به همان افراد بخشیدند، با این شرط که آن‌ها زائران را به سوی مزار شریف ایشان راهنمایی کرده و از آن‌ها به مدت سه روز پذیرایی کنند. در این باره شیخ بهایی در کتاب کشکول مطلبی را از امام صادق علیه‌السلام ثبت کرده که آن را از جد خود، محمد بن علی جباعی و از سید بن طاووس نقل کرده مبنی بر اینکه آن حضرت فرموده‌اند: حرم امام حسین بن علی علیهماالسلام به فاصله ۴ میل در ۴ میل (به روایتی ۶ فرسخ) همان مکانی است که آن حضرت خریداری کرد. این حرم برای فرزندان امام حسین علیه‌السلام و دوستداران ایشان حلال است، اما برای کسانی که با فرزندان آن حضرت و دوستدارانش مخالفت می‌کنند حرام است؛ و در این سرزمین برکت است. در واقع زمینی در حدود چهل کیلومتر مربع از خاک کربلا را امام حسین (ع) در آن زمان به مبلغ قابل توجهی خریداری کردند و این مقدار از زمین، ملک شخصی آن حضرت محسوب می‌شود. این روایت در کتاب الزیارات نیز ثبت شده است. البته محدث نوری در این باره به نقل از سید بن طاووس نوشته است: محمد بن احمد بن داوود قمی در کتاب الزیارات می‌نویسد که مردم آن منطقه به این شرط امام عمل نکردند. منابع: الزیارات؛ محدث نوری مستدرک الوسائل؛ محدث نوری مجمع البحرین؛ شیخ طریحی کشکول؛ شیخ بهایی @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
🔹قرار جلب به دادرسی یعنی چه؟ 🔸زمانی که جرمی اتفاق می افتد، بازپرس، تحقیقات خود را درباره ی جرم آغاز می کند. در واقع بررسی می کند جرم توسط چه کسی اتفاق افتاده و چگونه رخ داده است. زمانی که بازپرس با توجه به اسناد و مدارک به این نتیجه می رسد که جرم توسط متهم اتفاق افتاده است؛ باید قراری صادر کند که به آن قرار جلب دادرسی گفته می شود. کارشناس: نفیسه خانی @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
آرامش؛ پس از طوفان (۲) مریم جهانگیری زرگانی هفته ی پیش در اولین قسمت داستان «آرامش؛ پس از طوفان» درباره وحید و سیما خواندیم. زوج میانسالی که بعد از سال ها زندگی بالأخره توانسته بودند برای خودشان خانه ای خریداری کنند. آن ها که در طول این سی سال همراهی نگذاشته بودند هیچ مسأله ای حتی نداشتن فرزند به درخت عشقشان آسیب برساند، حالا به فکر روزهای خوب آینده،به خصوص برگزاری سی امین سالگرد ازدواجشان بودند... و اینک ادامه داستان... @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
جامانده از سرخی شهادت طرماح پیرمردی است که باامید رفته و بازگشته، قصد داشته در سرزمین کربلا به سپاه امامش بپیوندد اما زمانی می رسد که گرگ ها کربلا را تاراج کرده اند و سر پسر پیامبر بر فراز نی قرآن می خواند... چنان بی تاب است که از خودبی خود شده، زیر لب ابیات پراکنده ای را زمزمه می کند و اشک می ریزد: «پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر / چون شیشه عطری که درش گم شده باشد.» حالش من را هم منقلب می کند. دستش را بر سر می کوبد، این بار ضجه می زند: «کو رقیه تا ببیند قاتلی از جنس سنگ / تیغ را بر حلق خشک و تیغ را بر حلق خشک و زخمی بابا گذاشت. هق هق می افتد. چند لحظه ای در سکوت هم پای هم اشک می ریزیم. پر شال مشکی اش را روی گونه ها و محاسن سفیدش می کشد. برای شروع مصاحبه می گویم: جناب طرماح بن عدی، توفیق نداشتیم در روز شهادت سالار شهیدان در کربلا باشیم اما توقیق هم مصاحبتی با شما حال وهوای ما رو کربلایی کرد. بغضی به گلویم چنگ انداخته، چند لحظه سکوت می کنم تا بتوانم وارد مصاحبه شوم، اولین بحثم را پیش می کشم و می گویم: بزرگوار! شما از یاران نزدیک حضرت علی بودین. مطلبی رو درباره دیدار شما با معاویه می خوندم که نشان از عشق و ارادت شما به خاندان اهل بیت ، حتما برای مخاطبین ما دل نشینه که اتفاقات این دیدار رو از زبان خودتون بشنون... @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97