eitaa logo
هفته‌نامه زن روز
746 دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
119 ویدیو
1.4هزار فایل
کانال رسمی هفته‌نامه «زن روز» قدیمی‌ترین نشریه فرهنگی اجتماعی زنان ارتباط با ادمین: @zaneruz97
مشاهده در ایتا
دانلود
معرفی کتاب «سوران سرد» نوشته جواد افهمی سمیه سلیمانی شیجانی قصه ی جنگ شیرین نیست. اتفاقا تلخ و طاقت فرسا هم هست. خصوصا اگر این قصه در اقلیمی اتفاق افتاده باشد که طبیعت بر مردمانش سخت گرفته و زمستان چهره ی خشن و سرمای استخوان سوزی دارد. حالا این سرمای سخت را بگذارید کنار حمله های ناگهانی نیروهای حزبی و کومله که سر بریدن سربازهای پاسگاه های مرزی را از افتخاراتشان می دانند. «سوران سرد» قصه ای است که از تلفیق همه ی این سختی و تلخی ها داستانی شیرین و خواندنی برای مخاطب تدارک دیده. سوران سرد حکایت مقاومت نیروهای رزمنده در پایگاه های مرزی کردستان است. رزمندگانی که روزها و شب هایشان با اضطراب شبیخون نیروهای حزبی می گذرد اما گرمای امید و رفاقت های زلال زندگی را در دل این همه تلخی زنده نگه می دارد. «سوران سرد» به قلم توانمند آقای «جواد افهمی» در قالب داستانی پر ماجرا از پیچ و تاب عشق و جنگ و عرفان می گذرد و حقایقی ناب را از سال های جنگ در اقلیم کردستان برای مخاطب بازگو می کند. توصیفات دقیق، شخصیت پردازی های استادانه، تصویر سازی کم نظیر عناصر طبیعی و غافلگیری مخاطب تا آخرین صفحات کتاب از جذابیت هایی است که مخاطب را به خواندن این کتاب وا می دارد. سوران سرد تنها قصه ی جنگ نیست. قصه ی انسان هایی است که هر کدام جهانی را در خود نهان دارند و داستانی را به زیبایی در جریان ایفای نقششان مطرح می کنند. شخصیت های متعدد سوران سرد هر کدام قصه ای منحصربه فرد خودشان را دارند که در خدمت موضوع اصلی داستان در می آید و همین مسئله بر جذابیت داستان اضافه می کند. غافلگیری های نفس گیر داستان از همان گام های ابتدایی مخاطب را تا صفحات پایانی داستان با کتاب همراه می کند. هیجان و لذت خواندن سوران سرد در همین غافلگیری ها شکل می گیرد و تداوم می یابد. مخاطب سرمای زمستان برفی کردستان را در صفحات کتاب لمس می کند و درست همان جا گرمای همدلی ها خاطرش را آسوده می سازد. سوران سرد به همت مرکز آفرینش های ادبی انتشارات «سوره ی مهر» وارد بازار کتاب شده است. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
توصیه‌های دکتر زهرا عبداللهی متخصص تغذیه برای وعده افطار باید ضمن پرهیز از پرخوری از غذاهای سبک و در عین حال پر انرژی استفاده شود تا هنگام افطار که بدن نیاز به یک منبع انرژی به شکل گلوکز دارد، کاهش قند خون در ساعات روزه داری را جبران کند. مصرف یک لیوان آب گرم، چای کمرنگ یا یک لیوان شیر گرم همراه با خرما یا عسل در شروع افطار ضروری است همچنین استفاده از غذاهای سبک مثل فرنی، شیربرنج، نان و پنیر و سبزی که یکی از عادات خوب غذایی ایرانی در ماه رمضان است، توصیه می شود. انواع سوپ کم چرب، آش کم حبوبات و سبک، حلیم بــدون روغن غذای مناسبی برای افطار است. خوردن آش های غلیظ و چرب که مقدار زیادی پیازداغ و نعناع داغ دارد و حبوبات فراوان به دلیل ایجاد مشکلات گوارشی در وعده ی افطار توصیه نمی شود. سیب زمینی آب پز، سبزی های پخته مثل کدو، کلم، گل کلم، هویج و نخودفرنگی، تخم مرغ آبپز، کره و عسل غذاهای مناسبی برای افطار هستند. مصرف زولبیا و بامیه که دارای مقادیر زیادی قند و چربی، اسیدهای چرب اشباع و ترانس است، بسیار محدود شود. زیاده روی در مصرف مواد قندی و شیرین از جمله حلوا، شله زرد خیلی شیرین در وعده ی افطار علاوه بر اینکه منجر به اضافه دریافت انرژی و چاقی شده، تضعیف سیستم ایمنی بدن را موجب می شود.» @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
نهضت شوهر پرستی! «یک زن ۳۸ ساله کلاس های چگونه شوهر خود را بیشتر دوست بداریم؟ برپا کرده است!» میان صفحات فمنیستی مجله ناگهان یک پدیده طلوع می کند. موضوعی عجیب اما واقعی! اینکه یک زن آمریکایی بعد از تجربه ی تلخش از طلاق یقین پیدا می کند که سبک زندگی و تلاش بی ثمرش برای ایجاد حقوق و تکالیف و وظایف کاملا و صددرصد مساوی بین خود و همسرش کاملا خطا بوده و حالا می خواهد زندگی اش را با جبران گذشته و تغییر رویه ادامه دهد. او در این باره کتابی هم چاپ کرده، کارگاه های آموزشی ۵ دلاری هم برگزار می کند تا زنان آمریکایی را بیشتر عاشق شوهرانشان کند. در جایی از متن و به نقل از مارابل مورگان آمده: «برای شوهرم چارلی یک وقت به خود آمدم که دیدم حرفی برای گفتن ندارم! نه عشقی نه دوستی و نه همدلی. دردو سه ماه اخیر خانه برایمان جبهه بود و به هم می پریدیم... بالأخره هر دو راضی به طلاق شدیم. درست دو سه روز مانده به دادگاه من خسته و ناامید وپریشان با خودم گفتم آیا طلاق می تواند چاره ی کار باشد؟ و ندایی در گوشم گفت: «نه نه نه...» از خودم پرسیدم: «چرا زندگی ام این همه دچار آفت شده؟» و همان ندا گفت: «غرور و خودخواهی تو!» بلافاصله از خودم پرسیدم: «چرا زندگی زناشوئی ما اینهمه گرفتار آفت، اختلاف، نفرت شد؟» یادم افتاد که در کتاب مذهبی خوانده بودم که: «اطاعت از قوانین و آداب مشروع زناشوئی رعایت احوال همسر، در حکم اطاعت از خداست، و آن گاه به یاد آوردم که من در عرض ۱۲ سال گذشته بیش از اندازه در عرصه ی زناشوئی غرور و خودخواهی به خرج داده و حتی در مورد ظرفشویی و آشپزی می خواستم او را به مرز تساوی حقوق برسانم و به او بفهمانم که تو یکی و من هم یکی، باید نصف ظرف ها را تو بشویی و یک روز در میان اتاق ها را تو نظافت کنی و بدون اجازه ی من یکساعت از وقت خودت را با هیچ کس نگذرانی و... من از تساوی حقوق مفاهیم و معانی غلط و عوضی درک کرده بودم و از چارلی بیچاره می خواستم که یک زن کدبانو بسازم!» زن روز در گزارش خود آورده: «مارابل در عرض شش ماه از گمنامی به اوج رسیده و از زندگی خود بازگشته و ماه عسل دوم خود و همسرش را به راه انداخته و می خواهد زنان آمریکایی را عاشق شوهرانشان کند.» گفتنی است اکنون هم شما با جستجو در فضای نت می توانید قسمت هایی از کتاب «زن کامل» اثر مارابل مورگان یا نسخه ی الکترونیکی آن را دریافت کنید. انگار این کتاب از ۵۰ سال پیش به اینجا پرتاب شده و لابه لای پنجره های نت جا خوش کرده.» @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
مهمان سال تحویل سمیه سلیمانی شیجانی باران قصد بند آمدن نداشت و یک ریز می بارید. برف پاک کن را یک سره کرد و پایش را روی پدال گاز گذاشت. ماشین شاسی بلند نقره ای رنگش نرم راه افتاد. به قاب عکس کوچکی که به آینه آویزان کرده بود؛ نگاه کرد و با لبخند گفت: «خانم دکترت موفق شد برای سال تحویل مرخصی بگیره. دارم میام پیشتون.» ماشین که از روی سرعت گیر رد شد. قاب عکس چرخید و بابا از آن طرف قاب عکس برایش لبخند می زد. اگر سال های رزیدنتی را هم حساب می کرد پنج سالی بود که لحظه ی سال تحویل را کنار پدر و مادرش نبود. امسال شیفت هایش را طوری تنظیم کرده بود که سال تحویل را خانه باشد. چهار ساعت تا لحظه ی سال تحویل وقت داشت... @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
بسم الله الرحمن الرحیم... ❤️اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم❤️ 🌿🌷همراهان گرامی کانال زن روز، سلام! صبح زیبای چهارشنبه زمستانی‌تون به‌خیر. طاعات و عبادات‌تون مقبول درگاه حق ان شاالله🌷🌿 «وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً ۚ فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَرِيئًا. و مهر زنان را (بطور کامل) بعنوان یک بدهی (یا عطیه،) به آنان بپردازید! (ولی) اگر آنها چیزی از آن را با رضایت خاطر به شما ببخشند، حلال و گوارا مصرف کنید!» (نساء، آیه ۴) @zane_ruz
از قبل سال تحویل تا بعدش رو چطور مدیریت کنیم؟ زهرا خالقی محمدی لحظات آغاز سال تحویل بسیار مهم است. اگر از قبل به ساعت و روز سال تحویل فكر نكرده باشید و برای این ساعت برنامه ریزی نكنید، عوامل و فشارهای بسیاری دست به دست هم می دهند تا فضای ذهنی و روحـــی شما را با اســـترس روبرو كنند. در جدول زیر به برخی از این عوامل اشاره كرده ایم. به دقت آن ها را بخوانید و برای هر یك برنامه ریزی كنید. آغاز سال نو و ساعت سال تحویل آن قدر ارزشمند است كه از قبل خودتان را برای آن آماده كرده باشید. یادتان باشد برای این كه سالی بدون دلهره، تشویش و اضطراب داشته باشید، باید با بهار شروع كنید. سالی كه نكوست، از بهارش پیداست. پس از قبل برنامه ریزی كنید نه هنگام سال تحویل. مقابله با برخی از عواملی كه ممكن است در هنگام تحویل سال موجب به وجودآمدن استرس شود 🔹موضوع: چیدن سفره ی هفت سین راهکار پیشنهادی: بر سر نخریدن یا آماده نبودن برخی مواد لازم سفره ی هفت سین مشاجره نکنید و یکدیگر را مقصر ندانید. 🔸موضوع: آماده نكردن لباس های نو یا محیط خانه راهکار پیشنهادی: ممكن است لباس یا محیط خانه آماده نباشد و از دیگران گلایه كنید. 🔹موضوع: حمام رفتن پیش از سال تحویل راهکار پیشنهادی: تداخل برنامه ی افراد خانواده برای حمام رفتن كه موجب بحث و بگومگو می شود. برای اجتناب از بحث می توانید زمانی را برای حمام هر یک از افراد مشخص کرد. 🔸موضوع: آماده كردن هدایا برای افراد خانواده راهکار پیشنهادی: سعی کنید تهیه ی هدایای خود را به ساعات پایانی سال موكول نكنید. 🔹موضوع: پوشش در هنگام سال تحویل راهکار پیشنهادی: حتما در هنگام تحویل سال لباس رسمی و مرتب بپوشید. لباس آشفته و غیررسمی استرس و فشار روانی به همراه دارد. 🔸موضوع: بی برنامگی در سال تحویل راهکار پیشنهادی: وقتی از قبل به ساعات سال تحویل فكر نكرده اید حیرانی شما موجب استرس می شود... از شما دعوت می‌کنیم متن کامل این نوشتار را در ویژه‌نامه نوروزی مجله زن روز مطالعه فرمایید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
آیت الله فاطمی نیا: انسان متقی زبانش را حفظ می‌کند. مؤمن حتما باید زبانش را حفظ کند. زبان از صاحبش سرکشی می‌کند و همیشه دلش می‌خواهد حرف بزند. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) اینجا قسم می‌خورند و می‌فرمایند: واللّه نمی‌بینیم بنده‌ای را متقی حساب شود مادامی که زبانش را حفظ کند. انگشتر و تسبیح و التماس دعا گفتن نشانه متقی بودن نیست. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
مضرات و عوارض مصرف زیاد کدو حلوایی افرادی که مزاج سردی دارند یا در مناطقی با آب وهوای سرد زندگی می کنند، باید از مصرف بی رویه ی این میوه اجتناب کنند زیرا می تواند باعث مشکلات گوارشی و حتی اسهال شود. به خصوص برای مردان، مصرف زیاد این میوه می تواند تأثیر منفی بر فرایند تولید اسپرم داشته باشد. در عین حال، مصرف زیاد کدوحلوایی می تواند اشتها را کم و معده را ضعیف کند. پس در مصرف این میوه، تعادل و احتیاط لازم است. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
مجنون محمدتقی فهیم داستان فیلم مجنون درباره ی بخش کوتاهی از رشادت های برادران شهید زین الدین است. این فیلم برشی از حماسه آفرینی شهیدان مهدی و مجید زین الدین و رزم آوران لشگر ۱۷ علی بن ابی طالب علیه السلام قم در جزیره ی مجنون و عملیات بزرگ خیبر را به تصویر می کشد. فیلم «مجنون» ساخته ی «مهدی شامحمدی» برای یک فیلم اولی کار سخت ولی معتبری است. فیلم گرچه در کلیت ساخت و پرداخت فضا و آدم ها کهنه است و حرف تازه ای ندارد و حتی از عهده ی توجه لازم روی جزئیات آدم های فرعی برنیامده است اما به لحاظ نوع روایت، صحنه های جنگی، طراحی صحنه و لباس و خصوصا عینیت بخشی شخصیت اصلی (به رغم برخی کم و کاست ها) برآمده است. در واقع باید امتیاز بیشتر را به اجرای کار داد چرا که مشخصا فیلم نامه ضعف های مشهودی داشته است که در کارگردانی پوشش داده شده است؛ مثلا سکانس / پلان افتتاحیه از اجرا می آید که به خوبی در کار نشسته است. دوربین از حرکت تا برگشت مهدی زین الدین و کات روی چهره اش، بهترین شروع را رقم می زند. دشواری مهم تر کار در این است که فیلم ساز فقط در جبهه ی خودی کار می کند و از دشمن در هیبت فردی و جمعی خبری نیست، لذا چنین روایت هایی در ساختن قهرمان با ریسک جدی روبرو هستند چرا که در مقابل ضدقهرمان دیده نمی شود تا هوش و ذکاوت قهرمان محک بخورد. با تمام این وضعیت فیلم مجنون حکایت جنون یک فیلم اولی است که می خواسته فیلمش خوب و لذت بخش باشد. بازی های مجنون همه یک دست است. هیچ کدام چندان با اکت و حس های متمایز از یکدیگر ظاهر نشده اند. سجاد بابایی در نقش زین الدین باورپذیر است. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
ترفندهایی برای خانه تکانی خانه تکانی سنتی است که از دیرباز در ماه های پایانی سال برای استقبال از بهار انجام می شود که برگرفته از تازگی و نو شدن است. ترفندهایی برای تمیز کردن وسایل آشپزخانه و لکه گیری وجود دارد که خانه تکانی عید را ساده تر می کند. با ما همراه باشید تا شما را با برخی از این ترفندها آشنا کنیم. 🔹گوشه های چارچوب پنجره ها معمولا زیاد جرم و گرد و خاک می گیرند. کمی جوش شیرین و سرکه بریزید و بعد از ۵ الی ۱۰ دقیقه با مسواک بمالید و با دستمال تمیز کنید. 🔸برای تمیز کردن شیرآلات کمی خمیردندان روی آن بریزید و با اسفنج تمیز کنید. 🔹برای ترمیم خراشیدگی های روی مبل روی آن ها گردو بمالید چون روغن طبیعی دارند. سپس روی آن دستمال خشک بمالید. با این روش خراشیدگی ها کم رنگ تر می شوند. 🔸برای پاک کردن درز کاشی های آشپزخانه با جوش شیرین و آب، خمیری درست کرده، روی درزها بزنید پس از ۲۰ دقیقه دستمال مرطوب کشیده، پاک کنید. 🔹برای تمیز کردن وسایلی مثل مایکروفر و توستر از الکل استفاده کنید. فقط کافی است چند قطره الکل روی دستمال بریزید و سطح را با آن پاک کنید. 🔸چه در خانه تکانی عید و چه در نظافت هفتگی، لباس ها را به صورت عمودی و منظم داخل قفسه ها بچینید تا راحت تر بتوانید آن ها را پیدا کنید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
هواداران سلتیک گلاسکو: «بیش از ۳۰۰۰۰ کشته، بیش از ۱۲۰۰۰ کودک کشته شده به نسل کشی پایان دهید. به صهیونیسم پایان دهید.» قابل توجه منافقین و سلبریتی های داخلی @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
ما زینت هفت‌سین نیستیم مریم جهانگیری زرگانی راستش اولش که می خواستم با این موجود زیبا گفتگو کنم فکرش را هم نمی کردم باید از هفت خوان رستم بگذرم. پیش خودم گفتم می روم سراغ ماهی قرمزهای توی آکواریوم خودم و باهاشان مصاحبه می کنم دیگر. اما ماهی قرمزهایم برایم پشت چشم نازک کردند و به حالت قهر رفتند توی صدف های کف آکواریوم پنهان شدند. من که نمی دانستم چه خطایی مرتکب شده ام افتادم به التماس کردن. آخرش یکی شان با فیس و افاده گفت: «چه پرتوقع! فکر کردی ما ماهی قرمزها چون ارزانیم و دم دست تان هستیم، سر و صاحب نداریم؟! نخیر، انسان خودخواه! باید بروی ملکه مان را پیدا کنی. فقط اوست که می تواند با شماها گفتگو کند.» این طوری شد که پرسان پرسان از این کوچه به آن خیابان و از این محله به آن محله و از این شهر به آن روستا رفتم و کلی بدبختی کشیدم تا توانستم ملکه ی ماهی قرمزها را پیدا کنم... @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
به نام خداوند پذیرنده توبه‌ها... ❤️اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم❤️ 💐سلام! صبح پنجشنبه‌تون به‌خیر. امروزتون نورانی و پربرکت💐 «وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا. اموال خود را، که خداوند وسیله قوام زندگی شما قرار داده، به دست سفیهان نسپارید و از آن، به آنها روزی دهید! و لباس بر آنان بپوشانید و با آنها سخن شایسته بگویید!» (سوره نساء، آیه ۵) @zane_ruz
او پشت در منتظر ماست حسنی خرازی هفت هشت ساله بودم، به رسم هرساله روز اول عید همه خانه ی مادربزرگ جمع بودیم تا سال تحویل را کنار هم خوش بگذرانیم اما جای یک نفر خالی بود. با اینکه آن یک نفر مقصر بود و خودش نخواسته بود در جمع ما باشد، دل مادرانه ی مادربزرگ طاقت نداشت. بی تابی از حرکاتش کاملا معلوم بود. همین طور که با دستان لرزان وسایل سفره هفت سین را روی سفره ی وسط اتاق مرتب می کرد مدام چشمش به ساعت بود. همه می دانستیم که چشم انتظار است، چشم انتظار آمدن پسر بزرگش که بعد از آن دعوای کذایی چند ماه پیش قهر کرده بود و از کسی سراغی نمی گرفت. دقیقه ها و ثانیه ها تندتند می گذشتند اما هنوز خبری نبود تا این که دقیقا ده دقیقه به لحظه ی سالتحویل بالأخره زنگ در به صدا درآمد. لبان مادربزرگ به خنده باز شد و بلند گفت: «دیدین گفتم میاد، خودم در را باز می کنم.» بعد همین طور که مشتاقانه به سمت در می رفت لحظه ای ایستاد و رو به جمع کرد و با تحکم خاص مادرانه اش گفت: «می دونم توی اون قضیه مقصر بود اما حالا که خودش برگشته هیچ کس حق نداره اشتباهش را به روش بیاره...» اینکه من بعد این همه سال یاد این خاطره افتادم به حال و هوای این روزها برمی گردد، به روزهای بهار در بهار امسال. به روزهای نزدیک سال نو که درهای آسمان به روی زمین گشوده شده و حضرت دوست همه را به مهمانی اش دعوت کرده است... من هم دوست دارم مثل دایی جان هر چند در دقایق پایانی خودم را به مهمانی برسانم. می دانم حد مهربانی مادربزرگم در مقابل مهربانی او چون ذره ای است در برابر کوه... پس حتما در را مشتاقانه به رویم باز خواهد کرد و در آغوش پر مهرش جایم خواهد داد بدون اینکه روزهای گذشته را به رویم بیاورد و اشتباهاتم را به رخم بکشد. مگر نه اینکه خود در کتابش گفته از کسی که به ما ستم روا کرده، بگذریم پس خودش هم از ما که بر خودمان ستم کردیم خواهد گذشت*... مگر نگفته آن که نیاز به کمک دارد را دست خالی از در خانه مان رد نکنیم پس او هم کشکول گدایی ما را خالی نخواهد گذاشت... فقط باید تا دیر نشده، تا سال تحویل نشده خودمان را به در خانه اش برسانیم تا احسن الحال کند حالمان را. زنگ در خانه را به صدا دربیاوریم، بی شک او پشت در منتظر ماست... * برگرفته از فرازهای پایانی دعای ابوحمزه @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
فرصت‌های عبادت چگونه از دست می‌رود؟ آیت الله میرباقری کار شیطان ایجاد غفلت از فرصت‌ها است؛ شیطان کاری می‌کند که انسان فرصت‌سوزی کند. فرض کنید انسان سحر شب جمعه را از دست داد، شیطان وسوسه می‌کند و به جای اینکه انسان برخیزد و با نماز اول صبح، جبران این نافلۀ شب را کند، انسان را غافل می‌کند به طوری که احساس خستگی می‌کند و احساس می‌کند که دیگر حالا نماز صبح هم اول وقت نخواند! این غفلت‌هایی که در انسان ایجاد می‌کند که یک فضیلت بزرگ را می‌گیرد و بعد آرام‌آرام یک نوع افسردگی در انسان ایجاد می‌کند و توفیق عبادت‌های دیگر را هم می‌گیرد. این به‌عکس آن چیزی است که به ما فرموده‌اند؛ فرموده‌اند اگر فرصتی را از دست دادی بلافاصله تدارک کن و اگر نماز شبت را نخواندی قضا کن، اگر نماز صبح اول وقت از دستت رفت فضیلت وقت را از دست نده. یکی از غفلت‌هایی که شیطان برای ما ایجاد می‌کند این است که در دستگاه محاسباتی ما تصرف می‌کند و نمی‌گذارد که درست محاسبه کنیم و هر چیزی را سر جای خودش و به‌اندازه خودش بزرگ ببینیم. خبر را بزرگ و کوچک می‌کند و ما را با حادثه‌های کوچک مشغول می‌کند و از حادثه‌های بزرگ غافلمان می‌کند و درنتیجه حادثه‌های بزرگ مخفی می‌شوند. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
شیرینی مشهدی 👩‍🍳مواد لازم: کره یا مارگارین: ۱۵۰ گرم آرد سفید: ۳۰۰ گرم تخم مرغ: ۱ عدد وانیل مایع: ½ قاشق چای خوری پودر قند: ۸۰ گرم مارمالاد با طعم دلخواه: به مقدار کافی شکلات تخته ای: به مقدار کافی 👩‍🍳طرز تهیه: ابتدا کره را در ظرفی آب کرده و پودر قند را به آن اضافه کنید. سپس با همزن برقی هم بزنید تا مواد با هم مخلوط شوند. سپس مایه را به مدت ۵ دقیقه با دور متوسط هم می زنیم تا سفید و پوک شود. تخم مرغ را در ظرفی بشکنید و به مخلوط کره به همراه وانیل اضافه کنید و هم بزنید تا مواد با هم مخلوط شوند. سپس آرد را کم کم اضافه کنید و با لیسک مواد را هم بزنید تا خمیر نرم شود. نیازی به ورز دادن خمیر نیست، چون به روغن می افتد و خشک می شود. روی سطح کار کاغذ روغنی قرار دهید و یک قسمت از خمیر را روی آن بگذارید. دوباره کاغذ روغنی را روی خمیر قرار دهید تا خمیر بین دو کاغذ روغنی باشد و با وردنه به ضخامت ۳ میلی متر باز کنید. سپس سینی فر را بیرون آورید و فر را روی ۱۷۵ درجه سانتی گراد بگذارید تا به مدت ۱۵ دقیقه گرم شود. خمیر را با همان کاغذ روغنی روی سینی بچینید. در این مرحله کاغذ روغنی را از روی خمیر برداشته و خمیر را قالب زده و اضافی آن را بردارید. سپس سینی را در فر از قبل گرم شده قرار دهید و بگذارید بین ۱۰ تا ۱۵ دقیقه بپزد. همین که کف شیرینی ها طلایی شد، یعنی کاملا پخته اند. بعد سینی را از فر خارج کنید و چند دقیقه اجازه دهید تا کاملا خنک شوند. مارمالاد را در قیف یکبار مصرف بریزید. سپس شیرینی را بردارید و روی سمت صاف آن مقداری مارمالاد بریزید و یک شیرینی دیگر روی آن بگذارید. در آخر شکلات تخته ای را ذوب کنید و شیرینی ها را با شکلات آب شده به شکل دلخواه تزئین کنید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97
آقا پسر مؤنث! نیازی به توضیح نیست. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل! دنیای عجیبی شده است. تازگی ها آدم به مناظری برمی خوره که در گذشته حتی یک شوخی هم نمی توانست باشد. این اواخر به صحنه ی مسخره ای برخوردم که مدت ها برای من و دوستان جوك شده بود و تا اشاره ای می کردیم دوستان از خنده ریسه می رفتند. من بااینکه یک دختر هستم و طبعا به آرایش و پیرایش علاقه مندم ولی با آرایش یک دختر جوان مخالفم چون به نظر من پوست جوان و لطیف یک دختر با لوازم آرایش که صددرصد از مواد شیمیائی است از بین می رود. اما چندی پیش به منظره ای برخوردم که نتوانستم رویه بی تفاوت همیشگی را داشته باشم چون این بار دخترکی را با آرایش غلیظ نمی دیدم بلکه با کمال تأسف پسری بود که آرایش کرده بود و من نمی دانستم بخندم یا متأسف باشم چون بدجوری جا خورده بودم. پسرك حتى می شد گفت خوشگل بود. مسخره اینست که زمانی لفظ خوشگل را برای مرد متلک می شمردند و می گفتند خوش تیپ ولی پسرک را نمی شد خوش تیپ نامید چون صرف نظر از پسر بودنش ظرافت و زیبایی یک زن را داشت. زیرا ابروها را با آن که سعی داشت خیلی نامحسوس بردارد خوب تمیز کرده بود، درست مثل دختربچه ی نوبالغی که کم کم ابروهایش را بر می دارد.» متن بالا یادداشت خواننده است و در صفحه ی نوجوانان یکی از شماره های سال ۱۳۵۴ چاپ شده است. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97