eitaa logo
ذره‌بین درشهر
19.4هزار دنبال‌کننده
60.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
187 فایل
آیدی مدیریت کانال @Haditaheriardakani آیدی جهت هماهنگی درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 یک سئوال در باب شفاف سازی، ؟ هنوز مدت زمان زیادی از برگزاری نماز عید فطر تهران نمی گذرد که آقازاده ی نماینده ی شهر را دیدیم که دو صف عقب تر از صف جلو و به فاصله کمی دورتر از جلوس نموده بودند، که از آن زمان به بعد سئوالاتی ذهن ما را خود مشغول نموده است که👇👇 ⁉️ مدرک تحصیلی چه می باشد؟ ⁉️ شغل و حرفه ی ایشان چیست؟ ⁉️ ماهیانه چقدر دریافت می کند؟ 👈 خواهشا اگر ایشان(نماینده) واقعی هستند جواب این سئوالات را بدهند اما اگر که ما توقعی از ایشان نداشته و نداریم کما فی السابق.... ارسالی اصلاح طلب عاشق اصلاحات💚 @zarrhbin
🍃 اندیشه های ناب... 💠 فرق ما با آنها....⁉️ ✅ ما و فرنگی‌ها یعنی و اخیر ما و آن‌ها در این است؛ که آن‌ها گماشتند، را به خود کنند و ما داشتیم را به آشنا کنیم. @zarrhbin
🍂 حاجی به رفت. من نیم ساعتی دیگر با کتاب افلاطون ور رفتم و سپس رفتم کتاب را به شیخ محمدباقر دادم. آشیخ محمد باقر در حالی که کتاب حکمت افلاطون را از من می گرفت با حالت به من گفت: آقای حالا از افلاطون بگویید. 🍃 گویا متوجه نشده بود که تمام صبح آقای افشار به من می داده است. او فکر کرد خودم کتاب را خوانده ام. او رو کرد به دو سه نفری که در بودند، گفت: این آقای فیلسوف صبح آمدند و کتاب حکمت افلاطون را می خواستند و حاجی افشار هم گفتند کتاب را به ایشان بدهیم. حالا فیلسوف می خواهند راجع به افلاطون کنند. 🍂 شروع کردم به سقراط، افلاطون و ارسطو صحبت کردن که بحث مُثُل افلاطونی را کردم. یعنی هر چی به من داده بود، دوباره گفتم. آشیخ محمدباقر دهنش بود. گفت: بچه تو روی این کتاب را هم نمی توانی بخوانی، من کتاب را باز کردم و شروع کردم به خواندن همان سه صفحه ای که حاجی به من یاد داده بود. 🍃 یکی از مردان که این بحث ها را می شنید گفت: آشیخ بچّه ها را دستِ می گیری و با آنها تا نمی کنی. آن به آشیخ گفت: یکی از حاجی آقایِ این است که بچه ها به کتابخانه بیایند و بچه ها را می دهی، اگر بار دیگر با بچه ها اینطور کنی، من به حاجی آقایِ وزیری خواهم گفت. قیافه ی شیخ شد و لاحول ولاگویان عازم مسجد شد. 🍂 آن به من گفت: پسرجان حرف این شیخ را گوش نکن. هرروز به بیا، من هم بیشتر روزها به اینجا می آیم. اگر داشتی از من بپرس. این مرد چندسال بعد من شد. او آقای کیانی لیسانس ادبیات فارسی بود. مردی متین و و دانا. آن موقع دبیران کافی بود. آنها در تابستان ها کتاب می خواندند یا برای استراحت به ییلاقات می رفتند. نداشت برای خود دست به هر کاری بزنند. این دبیر ، زیر ۵۰ سالگی بر اثر بیماری، فوت شد. خدایش بیامرزد. 🍃 فردای آن روز آشیخ با من ملایم شد و کتاب قصه ای به نام ده نفر قزلباش به من داد تا بخوانم. او به من گفت: اگر می خواهی کتاب ده نفر قزلباش را به خانه ببری ندارد. این کتاب ده جلد است. جلد اول آن را ببر و بعد که خواندی بیاور. اسم و آدرس مرا یادداشت کرد. جلو آن نوشت به حاجی افشار و به من گفت کن. شاید اولین امضاء رسمی و من همان باشد. 🍂 کتاب را گرفتم و با دو، به طرف خانه حرکت کردم و حدود ۲ بعدازظهر درخانه بودم. مادرم نگران شده بود که چرا دیر کردی؟ اما وقتی را در دستم دید شد. من داستان کتابخانه را به مادرم گفتم. جلد اول کتاب ده قزلباش را در دو روز خواندم. چند کلمه ای که نمی فهمیدم از اکبر دبیری پسر همسایه که کلاس دوم دبیرستان ( معادل سوم راهنمایی فعلی) بود پرسیدم. تا اول مهر من ۱۰ تا جلد کتاب ده نفر قزلباش را خوانده بودم. 🍃 شب ها من قصه ی ۱۰ نفر قزلباش را برای زن های سرکوچه یا مردانی که به مغازه ی آقای ابریشمی می آمدند تعریف می کردم. از شب سومی که من به کتابخانه می رفتم همه منتظر بودند که حسین پاپلی بیاید و بقیه داستان را بگوید . 🍂 جلوی مغازه ی آقای ابریشمی در تاریکی شب چند نفری از مردها جمع می شدند. مغازه با نور یک لامپای نفتی روشن بود، من می گرفتم و کم کم تعداد نفراتی که می خواستند قصه بشنوند زیادتر می شد. از شب هفتم، هشتم آمحمد یک سماور آورد و چای درست کرد. او قهوه خانه چی هم شد و به مردانی که آنجا کرده بودند چای می داد. هر چهار استکان چای قندپهلو درجه یک که یک تکه نبات یزدی اعلا هم پهلوی آن بود ( استکانی ۵ شاهی یا ۲۵ دینار) ولی چای من بود. شاید این اولین بود که من تا آن زمان در تمام عمرم می گرفتم، شبی دو چایی داشتم. هر شب مشتری ها زیادتر می شدند بعد از ۱۵ روز جلو مغازه ی آمحمد خیلی شلوغ می شد، آمحمد یک کاسه ماقوت یا شیره هم به من می داد که داستان را ادامه بدهم. 📚 کتاب شازده حمام/دکتر محمدحسین پاپلی یزدی 📩 سمیّه خیرزاده اردکان @zarrhbin
، میرزا تقی خان🌷 (۱۲۶۸_۱۲۲۰ه.ق.) نخستین صدر اعظم ناصرالدین شاه ✅ فرزند کربلایی قربان، آشپز خانواده ی قائم مقام فراهانی بود. در هزاوه ی فراهان متولد شد دوره ی نوجوانی را در خانه ی قائم مقام در تهران سپری کرد و با توجه به مورد او قرار گرفت. ✅ در وارد دستگاه ولی عهد (ناصرالدین شاه) در شد. در تبریز همراه ولی عهد، برای ملاقات با به اوچ کلیسا در اعزام شد. اندکی بعد نیز به ریاست قشون آذربایجان منصوب شد و به مشهور گردید. ✅ فرستادن از سوی محمدشاه به ارزوم عثمانی برای حلِ میان دو کشور، که با امیرکبیر شد و کاردانی او را بیش از پیش ساخت. ✅ پس از محمد شاه، جانشین او ناصرالدین شاه، میرزا تقی خان را خود کرد و لقبِ به او داد. ✅ در مدت کوتاهی به در کشور دست زد؛ بسیاری از حاکمانِ را کرد و افراد شایسته ای به جای آنها گمارد. را منظم کرد؛ عقب افتاده را گرفت؛ شهرها و راه ها را کرد؛ نابجای درباریان را دیگر نپرداخت؛ اقتصاد و صنعت را تشویق و کرد؛ از بی جای شخصیتهای در امور و فتنه ی بابیّه را نیز با سید علی محمد باب، کرد و..... ✅ در زمینه ی نیز امیرکبیر را تاسیس کرد که که پس از افتتاح شد و منشاء بعدی کشور گردید. علاوه بر این، روزنامه ی را منتشر و چاپ خانه ای نیز تاسیس کرد؛ را براساسِ با کشورها . ✅ امیرکبیر با مخالفت عده ای از منفعت جو رو به رو شد. ناصرالدین شاه پس از سه سال او را و به کاشان کرد. چندی بعد مخالفانِ امیر، او را از شاه گرفتند و در کوتاه ترین مدت، حکم در اجرا کردند و با زدن ، به زندگی ۴۴ ساله ی این مرد بزرگ دادند. جسد او را به بردند و به خاک سپردند. ✅ از امیرکبیر باقی ماند که بعدها یکی از آنها همسر مظفرالدین شاه شد و محمدعلی شاه از او متولد گردید. ✅ با صدر اعظم ، معاصر بود از این رو پاره ای به او لقب بیسمارکِ داده اند. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.... 📚 فرهنگ نامه ی نام آوران (آشنایی با چهره های سرشناس ایران و جهان) 📩 سمیّه خیرزاده اردکان 🍃و این جمله را نیز یادگار از داشته باشیم که می فرمایند: ابتدا فکر می کردم که مملکت وزیر دانا می خواهد، بعد فکر کردم شاید شاه دانا می خواهد اما اکنون می فهمم می خواهد. @zarrhbin
👈آیا شنیده ای که می گویند چراغی که به خانه روا است به مسجد حرام است.... حالا شده حکایت سرپرست #روزنامه_همشهری_یزد،شهرشان ۸۵ روز است که شهردار ندارد ونزدیک سه ماه است که نیروهای شرکتی این نهاد #حقوق نگرفتند آن وقت آمدند با #شهردار_منتخب_شورای_اردکان دیدار کنند!!!! عزیزِ دلِ برادر، از تخصص شورای اردکان #الگو بگیرید!، در بوق و کرنا کردند که شهردار آینده ی اردکان از چه #آیتم_هایی باید برخوردار باشد!!! و جوانان قابل و نخبه ی ما را گذاشتند #سرکار!!!، حاصل و خروجی شورای متخصص چی شد⁉️ شما هم از تخصص #شورانشینان_اردکان استفاده کنید برای بلدیه ی یزد #شهردار روی هوا بزنید و انتخاب کنید. 🔺 گر اگر طبیب بودی سرِ خود دوا نمودی.... @zarrhbin
🔴🔴6️⃣🔴🔴 💚💚 💚💚 اما اجازه بدهید بدلیل نزدیکی ایام عید و به اعتبار قولی که در آغاز این اشتراک دادیم و در پایان این نوشتار طولانی بصورت فهرست به آداب دید و بازدید عيد بپردازیم: 1- از رفتن به مهمانی، با گرفته و با وی كنید. 2 - بهتر است از میزبان بخواهید خود را تعیین كند. 3 - اگر برای اولین بار به منزل كسی می‌روید بهتر است نروید و با توجه به شرایط میزبان و در حد توان هدیه‌ای ببرید. 4 - در ، را درك كنید و انتظارات بیش از حد توان او نداشته باشید که با وضعیت اسفبار اقتصادی باید این محدودیت ها را بیش از گذشته انتظار داشته باشید 😍 5 - به هنگام گپ و گفت عیدانه؛ موضوعات مطرح نكنید و مهمانی را به و تبدیل نكنید.از هرگونه پرهیز کنید وبا صحبت نکنید 6 - را نگه دارید و از كردن او و به نشاندن حرف خویش شوید. 7 - در جمع از و و نكنید و از %شغل و و خود صحبت نكنید، بویژه اگر مخاطب شما آنها باشد.این را بدانید که مال وثروت زینت دنیا هستند. 8 - از و در مهمانی‌ بپرهیزید و پشت‌سر مهمانان، میزبان، دوستان و نزدیكانتان نكنید. 9 - به عنوان میزبان، با مهمانان خود به رفتار كنید. از درد و غم، بیماری و گرفتاری‌های روزمره خود برای مهمانان نسازید. 10 - اگر در منزل خود غذایی یا آداب خاصی دارید كه میزبان قادر به برآورده‌ كردن آن نیست از وی تقاضای آن را نكنید ( باعث یا او نشوید ). 11 - در خوردن غذا مانند منزل خود رفتار نكنید. ( از بپرهیزید ).‌ 12 - در مهمانی از میزبان راجع به ومیزان نپرسید..از میران ودارائی نپرسید اینها همه دارد. 13 - فراموش نكنید شما حق ندارید ‌ منزل میزبان را تغییر دهید.پرده را کنار نزنید ویا روشنایی را کم وزیاد نکنید. 14 - در مهمانی‌ تمام‌ وقت را با نفر از به گفت‌ و گو نپردازید، طوری كه گویی شخص دیگری در آن محل حضور ندارد. 15 - خود را كنترل كنید تا باعث زحمت برای میزبان نشوند. (به كودكانتان از قبل تذكر دهید.)‌ 16 - در زمان نشستن شما تابع میزبان هستید، اگر به شما كرد كه جای بنشینید، حتما كنید. 17-راجع به وفرش ووسایل دیگر نپرسید.. 18-در میهمانی مان ندهید واز دوری کنید. 19-با وطلا وظاهر آنچنانی خود ، نکنید اینها نمی آورد ، عزت واقعی را از خدا بخواهید. 20-وبین افراد در دید وبازدید قائل نشوید. در دیدوبازدیدها از سال گذشته بگویید.همدیگر را راهنمایی کنید..دست وزبانمان خیر باشد.. چه بسا در این دید وبازدیدها گره از کاروزندگی افرادی باز شود .واینکه.... دینی است که در معارف دینی ما به آن سفارش متقن شده است و مکرر 🌸🌸 ❤️❤️❤️🔴🔴اگر به پایان این سربرگ رسیدید اکنون میتوانید خود را زیر قرار دهید و تا دقیقی از خود داشته باشید که تا چه میزان از مبانی آداب و معاشرت اجتماعی را مراعات کرده اید.توانسته اید⁉️ 🔴🔴متشکر 🔴🔴🔴 https://t.me/zarrhbin
🔴🔴🔴🔴 💚💚 💚💚 اجازه بدهید بدلیل ایام بصورت فهرست به آداب دید و بازدید عيد بپردازیم: 1- از رفتن به مهمانی، با گرفته و با وی كنید. 2 - بهتر است از میزبان بخواهید خود را تعیین كند. 3 - اگر برای اولین بار به منزل كسی می‌روید بهتر است نروید و با توجه به شرایط میزبان و در حد توان هدیه‌ای ببرید. 4 - در ، را درك كنید و انتظارات بیش از حد توان او نداشته باشید که با وضعیت اسفبار اقتصادی باید این محدودیت ها را بیش از گذشته انتظار داشته باشید 😍 5 - به هنگام گپ و گفت عیدانه؛ موضوعات مطرح نكنید و مهمانی را به و تبدیل نكنید.از هرگونه پرهیز کنید وبا صحبت نکنید 6 - را نگه دارید و از كردن او و به نشاندن حرف خویش شوید. 7 - در جمع از و و نكنید و از %شغل و و خود صحبت نكنید، بویژه اگر مخاطب شما آنها باشد.این را بدانید که مال وثروت زینت دنیا هستند. 8 - از و در مهمانی‌ بپرهیزید و پشت‌سر مهمانان، میزبان، دوستان و نزدیكانتان نكنید. 9 - به عنوان میزبان، با مهمانان خود به رفتار كنید. از درد و غم، بیماری و گرفتاری‌های روزمره خود برای مهمانان نسازید. 10 - اگر در منزل خود غذایی یا آداب خاصی دارید كه میزبان قادر به برآورده‌ كردن آن نیست از وی تقاضای آن را نكنید ( باعث یا او نشوید ). 11 - در خوردن غذا مانند منزل خود رفتار نكنید. ( از بپرهیزید ).‌ 12 - در مهمانی از میزبان راجع به ومیزان نپرسید..از میران ودارائی نپرسید اینها همه دارد. 13 - فراموش نكنید شما حق ندارید ‌ منزل میزبان را تغییر دهید.پرده را کنار نزنید ویا روشنایی را کم وزیاد نکنید. 14 - در مهمانی‌ تمام‌ وقت را با نفر از به گفت‌ و گو نپردازید، طوری كه گویی شخص دیگری در آن محل حضور ندارد. 15 - خود را كنترل كنید تا باعث زحمت برای میزبان نشوند. (به كودكانتان از قبل تذكر دهید.)‌ 16 - در زمان نشستن شما تابع میزبان هستید، اگر به شما كرد كه جای بنشینید، حتما كنید. 17-راجع به وفرش ووسایل دیگر نپرسید.. 18-در میهمانی مان ندهید واز دوری کنید. 19-با وطلا وظاهر آنچنانی خود ، نکنید اینها نمی آورد ، عزت واقعی را از خدا بخواهید. 20-وبین افراد در دید وبازدید قائل نشوید. در دیدوبازدیدها از سال گذشته بگویید.همدیگر را راهنمایی کنید..دست وزبانمان خیر باشد.. چه بسا در این دید وبازدیدها گره از کاروزندگی افرادی باز شود .واینکه.... دینی است که در معارف دینی ما به آن سفارش متقن شده است و مکرر 🌸🌸 @zarrhbin
⭕️چگونگی نقش در قانون اساسی ایران 📃دقیقا دو ماه پس از پیروزی انقلاب یعنی ۱۲فروردین ۵۸ با حضور در شکل نظام سیاسی ایران با ۹۸.۲٪ به رای دادند. 💡بلافاصله تعیین خبرگان قانون اساسی برگزار شد و در مرداد سال ۵۸ قانون اساسی به تصویب مجلس خبرگان قانون اساسی رسید. 🗓 در ۱۲ آذر ماه ۵۸ باز ایران به قانون اساسی رای مثبت دادند تا این روز در تقویم ایران به معروف شد. ☑️ در سال ۱۳۶۸ اصلاحاتی در این قانون صورت گرفت و باز این در ۶مرداد۱۳۶۸ همزمان با ریاست جمهوری به گذاشته شد و ۹۷٪ ایران به آن رای مثبت دادند. ⬛️ در این روند تصویب ایران با سه و یک مجلس خبرگان قانون اساسی بیشترین نقش را داشتند. 🔴کلیات قانون اساسی قانون اساسی عالی ترین سند حقوقی یک کشور و راهنمایی برای تنظیم قوانین دیگر است. قانون اساسی، تعیین کننده نظام حاکم است، قانونی که مشخص می کند در کجا متمرکز است و روابط این قدرت حاکم با ها و افراد ملت چگونه است. قانون اساسی ایران در ۱۷۷ اصل که در چهارده فصل تدوین شده است و به بعضی از اصول کمتر توجه شده قانون اساسی اشاره خواهیم کرد. فصل اول که شامل ۱۴ اصل است از مهمترین فصل های قانون اساسی است که می توان از آن به عنوان یاد کرد. 🔴 جالب است بدانید حمایت از مسلمانان نه؛ بلکه حمایت از تمام مستضعفان جهان(چه مسلمان چه غیر مسلمان) در این فصل و آن هم در اصل سوم قانون اساسی از وظایف دولت جمهوری اسلامی بیان کرده است. ⭕️ هر چند بسیاری بر مانور دادند و از آن بهره های سیاسی خود را بردند اما با کوچکترین نگاه به قانون اساسی و همین اصل سوم آن می توان گفت که تمام آن در اصل سوم قانون اساسی آمده است. ☑️ تا حدودی می توان گفت شعار و نشات گرفته از همین اصل است. در این اصلِ (اصل سوم) قانون اساسی همه نیازها و اهداف مردم و نظام را از جنبه های فردی و اجتماعی، داخلی و خارجی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بصورت وسیع و عمیق طرح و ترسیم نموده است. 🔴 در این اصل مباحثی از جمله ورزش، مطبوعات ؛ فقر و رفاه ؛ استقلال و استکبار ستیزی مطرح شده و برآورده کردن آن را از وظایف جمهوری اسلامی دانسته است. 👀 پس خالی از لطف نیست برای یک بار هم شده این اصل قانون اساسی را بخوانیم. اصل سوم قانون اساسی دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است برای نیل به اهداف مذکور در اصل دوم، همه امکانات خود را برای امور زیر بکار برد: ۱- ایجاد محیط مساعد برای فضایل بر اساس و تقوی و مبارزه با کلیه ۲- بالا بردن سطح آگاهی های عمومی در تمام زمینه ها...‌ @zarrhbin
⭕️قانون اساسی قسمت سوم ؛ ؛ 🔴 یکی از مباحثی که در این روزها مخصوصا در فضای مجازی بسیاری به آن می پردازند. بحث است و به بهانه این دوست دارند با هر سبک و سیاقی در جامعه ظاهر شوند و هر کاری را انجام دهند. ⬛️ نمونه ی ظاهری آن را می توان در ناهنجاری های اجتماعی چون و حتی در برخی از موارد دید. و یا آن که با مطرح کردن مباحثی چون خودرو است با چنین پوشش هایی در ظاهر شوند. آنها خواسته یا ناخواسته با ترویج به کشور لطمه زده و با علاوه بر آن که را دست خوش تغییر کرده اند و بنیان را نشانه رفته اند. که امروز بسیاری از آثار این تغییر _زندگی را در جامعه می بینیم. 🔴افزایش آمار ؛ ؛ بخشی از تبعات این کم توجهی و حتی بی توجهی به است. ⬛️ زمانی که در میان بعضی از مسئولین به بهانه ، دغدغه ورزشگاه رفتن بانوان از دغدغه و بیشتر می شود اصل های مهم قانون اساسی خاک می خورند و مردم . 🔴اما اگر از قانون اساسی خود آگاه بودند از مسئولین، چنین مسائلی را (ازدواج آسان، استقلال فرهنگی ، تشکیل خانواده ) مطالبه می کردند تا در هیاهوهای این دغدغه ها از بین نرود. ⁉️حال می پرسید کجای این مسائل آمده است. 👀 شما را به خواندن اصل و قانون اساسی دعوت میکنم. در جمهوری اسلامی ایران، و استقلال و وحدت و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و حفظ آنها وظیفه و آحاد است. هیچ فرد یا گروه یا حق ندارد به نام استفاده از ، به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی ، نظامی و تمامیت ارضی ایران کمترین خدشه ای وارد کند. و هیچ حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور را ؛ هرچند با وضع قوانین و مقررات؛ سلب کند. از آنجا که واحد بنیادی است.همه قوانین و مقررات و برنامه ریزی های مربوط باید در جهت کردن تشکیل ، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی بر پایه و باشد. @zarrhbin
به این سؤالات کمی فکر کنید: ✅تا حالا خودت رو ایزوگام کردی؟😳☔️ ✅ترجیح میدی در ماه یه پیتزا بیشتر بخوری «یا» اینکه یه پیتزا کمتر بخوری و ۲ تا داشته باشی؟ ✅دوست داری به آرزوهات برسی «یا»آرزوهات مثل یه حباب بترکه؟ ✅دوست داری کارهای سخت رو خودت انجام بدی«یا» بدلت برات این کارها رو انجام بده؟ ✅تنهایی از پس مشکلات راحت تر بر میای «یا» با یک همراه؟ ✅دوست داری ۳۰ سال آینده رو با استرس زندگی کنی «یا» با ؟ ✅اگر کسی برات یه پل بسازه که به آرزوهات برسی،حاضری هزینه این پل رو بپردازی؟ ✅پل آرزوهات چقدر می ارزه؟ ✅دوست داری بعد از ،۳۰ سال دیگه هم کار کنی «یا» در کنار مستمری بازنشستگی،یه حقوق خیلی خوب هم داشته باشی؟ 09162618065
، مهاتما🌷 (۱۹۴۸_۱۸۶۹ م.) رهبر استقلال هند ✅ نامش بود و در یک خانواده‌ی در ایالتِ گُجَرات متولد شد‌. در ۱۸ سالگی با اجازه‌ی مادرش به شرط اینکه گوشت و نخورد و شراب نیاشامد، به رفت و در رشته‌ی تحصیل کرد. بعد از اتمام تحصیلات در انگلستان به هند بازگشت و را با هدف فعالیت سیاسی و قانونی تاسیس کرد. ✅ برای گذرانِ زندگی به شغلِ مشغول شد. اما پس از سه سال، به رفت و وکیل حقوقی یک شرکت بزرگ شد و ۲۰ سال در آن‌جا ماند. وقتی به "هند" بازگشت که همچنان کشورش در استعمارِ دولت‌ِ انگلستان قرار داشت. او ابتدا مخالفِ انگلیسی‌ها نبود، ولی وقتی مبارزه‌ی مردم در راهِ دید، به ویژه وقتی که انگلیسی‌ها به روی آتش گشودند و ۴۰۰ نفر را کشتند، عقیده‌اش عوض شد. به این سبب، فعالیت‌های حزب خود را در مسیر مبارزه با قرار داد. ✅ شیوه‌ی او در مبارزه، بود و هرگز مردم را به خراب‌کاری، درگیری و مانند این‌ها تشویق نکرد. به همزیستیِ مسلمانان و هندوها علاقه داشت و در این راه بسیاری از نیز با او همکار و هم‌فکر بودند. نهضتِ وسیعی را علیه سلطه‌ی انگلستان بر هند "رهبری" کرد. سرانجام پس از ۳۰ سال، تلاش‌های او نتیجه رسید و هند در سال ۱۹۴۷ میلادی و استقلال خود را باز یافت و "جواهرلعل‌نهرو" به نخست‌وزیری برگزیده شد. ✅ به ضربِ گلوله‌ی یک ، که مخالف وحدتِ بود، از پای درآمد. به معنای "روح بزرگ" است و این نام را ، شاعر بزرگ هند، به او داده بود. 📚 فرهنگ‌نامه‌ی نام‌آوران (آشنایی با چهره‌های سرشناس تاریخ ایران و جهان) 📆 چاپ پنجم: آذر ۱۳۹۲ 📌 و اما جملات و اندیشه‌هایی ناب از رهبر فقید هند، ... 💠 من به کسانی که می‌خواهند مردم را به دین خود در آورند اعتقاد ندارم. مذهب و اعتقاد با گفتار نیست بلکه در است و در این صورت عمل هر کس عامل تبلیغ خواهد بود. 💠 من فقط تلاش می‌کنم، که از راه خدمت به بشریت، را ببینم زیرا می‌دانم که خدا نه در آسمان‌هاست، و نه در اعماق زمین بلکه در وجودِ هر انسانی است. 💠اگر کسی می‌خواهد به تنهایی به بهشت برود انسان خوب وبی‌آزاری است. ولی اذیت و آزار مردم ازجایی شروع می‌شود که یک دسته دیگر می‌خواهند به جز خودشان بقیه راهم با خود به بهشت ببرند. 💠زمانی تصور می کردم رهبری یعنی قدرت، حالا می‌گویم یعنی همقدم شدن با مردم. 💠 شاد کردن قلبی با یک عمل، بهتر از هزاران سر است که به نیایش خم شده باشد...! 💠چه دارویی باید تجویز کرد برای ملتی كه گدايی را قناعت می‌نامند و زندگی در نکبت را صبر می‌دانند و با تبسمی بر لب اين حماقت را به گردنِ می‌اندازند !! 💠من هیچ گناهی را بزرگتر از این نمی‌شناسم که را به نام خدا زیر فشار قرار دهند. 💠یک قاصدک کوچکِ هم اگر باشید ماموریت شما ارزشمندتر از یک سفیر کبیر جنگ است. 💠من فقط به جنبه های خوبِ آدم ها توجه می‌کنم... از آن جایی که خودم بی عیب و نقص نیستم؛ علاقه ای به کشفِ خطاهایِ دیگران ندارم. 💠 بزرگترین درد بشریت، نادانی نیست. بلکه توهم داشتن آگاهیست. اگر ما می‌دانستیم که چقدر نمی‌دانیم، دنیا می‌شد. 💠 ، خود به تنهایی یک دین است که پیروان چندانی ندارد. @zarrhbin
▪️سرانجام هر دو نفر به رفتند. چند روزی در منزل جعفرآقا پسرعموی آقارضا بودند. هر دو کنکور دادند. چند ماه بعد نام آنها در درج شد. "آقارضا" در رشته‌ی و "مهری" در رشته‌ی قبول شدند. هر دو همین رشته را خواسته بودند. در آن زمان کنکور سراسری نبود. آزمون هم تستی نبود. ▫️ شادمان بود. بعد از مرگ رقیه هیچ کس او را چنین شاد ندیده بود. در خانه‌ی کوچکش مهمانی داد. همه‌ی فامیل و بچه‌هایش را هم دعوت کرد. چندنفر از همسایه‌ها هم دعوت بودند. دخترها و زن‌های همسایه کمک کردند. نزدیک ظهر آماده بود. برای ناهار، کوکو و کتلت و سبزی و ماست فراوان، سفره را رنگین کرد. ▪️در آن‌ زمان ، مهمانی بود. وقتی خانواده‌ای برای دعوت بود، زنها از ساعت ۹_۸ صبح و گاه زودتر به منزل میزبان می‌آمدند. زنهای مهمان به زن صاجبخانه در پختن ناهار و آماده کردن سور و ساط مهمانی کمک می‌کردند. شادی می‌کردند و می‌زدند و می‌رقصیدند. اما تنها برای صرف ناهار و یا شام است. ۱/۵ یا دو بعدازظهر می‌آیند و می‌خورند و می‌روند. در رستوران‌ها که وضع خیلی بدتر است.( حکایت سفره سلام را بعدها در دورهمی اردکانی‌ها در کانال ذره‌بین در شهر بخوانید ؛) ▫️ما به معنای واقعی آن خیلی کم داریم. در بسیاری از وقتی یک میز در رستوران رزرو شود، یعنی در تمام دوره‌ی ناهار یا شام، میز در اختیار صاحبِ مجلس است. می‌نشینند و حرف می‌زنند. سه چهار ساعت می‌خورند و حرف می‌زنند. بحث علمی، سیاسی، اجتماعی، خانوادگی، هنری و ورزشی می‌کنند. لطیفه می‌گویند و باهم می‌خندند. از گرفتاری‌های هم باخبر می‌شوند. به هم‌کمک می‌کنند. بعد از چند ساعت از رستوران می‌روند. ▫️در سال‌های اخیر در هم برخی رستوران‌ها دارند تا حدی مسئله را رعایت می‌کنند. در سال ۱۳۹۰ در بودم دوست دانشمند و ارجمندم آقای "دکتر عبدالغفور آرزو"(سفیر افغانستان در تاجیکستان در سال ۱۳۹۲) مرا به رستورانی دعوت کرد. دوستان، "دکتر حسن عبداللهی" (وزیر شهرسازی افغانستان در سال ۹۲)، ژنرال محمد عظیمی، احمد ضیاء رفعت و چندنفر دیگر هم بودند. به معنای واقعی دیدم. رستورانی قدیمی با سالن‌های بزرگ خصوصی. ▪️دو ساعت قبل از به محل رسیدیم. با میوه، چای و شیرینی پذیرایی شدیم. جمع طبع شعر داشتند. دوستان شعر خواندند. از هم احوال پرسیدند. پیشخدمت‌ها میز ناهار را چیدند و بعد ما را به صرف غذا دعوت کردند. من چنین رستورانی در هم ندیدم. چند روز بعد هم باز دکتر حسن عبداللهی ما را به رستورانی دیگر دعوت کرد. همین ساختار و آداب در آن رعایت شد. ▫️شاید هم اگر وزرا و سفرا و وکلا مرا در تهران به رستوران دعوت کنند، همین مراسم باشد. دوستانِ مدیر کل و معاونِ وزیر که ما را در همین اتاق‌های کار خودشان ناهار می‌دهند! بالاخره در آداب رستوران رفتن و مهمانی دادن و مهمانی رفتن و غذا خوردن، بخش مهمی از است. ما فعلاً بین دو پلاس روی زمین مانده‌ایم. نه روش‌های سنتی خودمان را داریم و نه روش‌های مدرن را. مهمانی، ولو در بهترین رستوران‌های ما، شده است خوردن و با عجله رفتن. مثل رفتن به فروشگاه فست‌فود. زود بخوریم و برویم. ▪️بدترین نوع مهمانی‌ها در مراسم عزاداری و عروسیِ "مشهدی‌ها" رایج است. دیر می‌آیند، زود می‌خورند و می‌روند. مهمانی شده سورِ شکم! گاه دوبرادر که یک ماه است همدیگر را ندیده‌اند، در مهمانی هم نمی‌توانند همدیگر را ببینند. ✅ ادامه دارد... 📚 شازده حمام، جلد ۴ ✍ @zarrhbin
🔘 هیچ وقت دیر نیست ... 💠ادامه‌ی داستان مسیر یک مهاجر _ علی‌بِن صالح نجیب‌ (Ali Ben Saleh Najib) 💢علی به می‌رود 🌿 علی ۲۹ سال داشت که به‌ عنوان وارد اوپسالا شد. او رشته جغرافیا را برای ادامه تحصیل انتخاب کرد . تفاوت های جغرافیایی را خوب می‌فهمید . دیگر کسی او را مسخره نمی‌کرد . کسانی که زمانی او را به نشانه تمسخر " " خطاب می‌کردند ، حالا او را به جِد پروفسور می‌نامیدند . علی در سال اول دانشکده ، با یک ازدواج کرد . زنی از قوم ؛ بربرهای شمال آفریقا . بربرها ، اقوامی هستند که در مراکش و الجزایر و تا اندازه‌ای در تونس حضور دارند . آن‌ها خود را ساکنان شمال آفریقا می‌دانند. با این ازدواج ، گهگاه دوباره دلش راهی مراکش ، صحرا ، آفتاب و هم‌نشینی با شتر و بز می‌شد . 🌿 برای گذرندان ، دست همسرش را گرفت و به رفت . حالا علی به اندازه کافی پول داشت که برای دوستانش و به خصوص سوغاتی بخرد. او در راه بازگشت ، برای دوستان سوئدی به خصوص خانواده مهربانی که او بودند ، سوغاتی خرید . برای مدیر مدرسه و بعضی از معلم ها نیز کادو خرید . در این مسافرت ، او با تعدادی از خواهر و برادرانش آشنا شد ؛ کسانی که هرگز آن‌ها را ندیده بود. 🌿علی با همسرش در اتاق مدرسه ساکن شد ؛ همان اتاق مدرسه ای که در آن مستخدم بود . علی علاوه بر اینکه دانشجو بود ، مدرسه هم بود. در سال اول دانشکده ، دانشگاه شد. دانشگاه به او پول خوبی می‌داد. از مدرسه هم می‌گرفت. همسرش هم حقوق می‌گرفت. همسرش هم کار می‌کرد. 🌿علی بن صالح نجیب ، در سال ۱۹۷۸ گرفت و بلافاصله در مقطع فوق لیسانس جغرافیای اقتصادی دانشگاه اوپسالا ، پذیرفته شد. دو سال بعد ، از پایان نامه‌اش با درجه "بسیار عالی" کرد . با این نمره ، بدون کنکور وارد دوره شد. در دوره فوق لیسانس ، صاحب یک دختر شد و در دوره دکتری پسر اولش به دنیا آمد . کم‌کم علی‌بن‌صالح‌نجیب ، نزد دوستانش و مراکشی‌ها و عرب‌های اوپسالا به عنوان مردی خودساخته شناخته شد‌. در سال ۱۹۸۱ از رساله دکترایش با نمره "بسیارعالی" دفاع کرد. 🌿هیئات ژوری به دانشگاه علی پیشنهاد کرد علی را به عنوان عضو هیئات علمی بپذیرد . پیشنهاد هیئات داوران ، عملی شد و علی در سال ۱۹۸۱ به عنوان عضو هیئات علمی در دانشگاه اوپسالا شروع به کار کرد . در سال ۲۰۱۳ با درجه استادی( پروفسوری) شد ؛ولی بازنشستگی از نوع اروپایی و سوئدی آن . او اتاقش را در دانشگاه دارد . چون بیشتر از ۶۴ سال دارد . ۵۰ درصد کار می‌کند و ۸۰ درصد حقوق می‌گیرد . دخترش مونا نجیب ، از مدرسه آمریکایی استکهلم بورس گرفت و برای ادامه تحصیل در رشته موسیقی به آمریکا رفت. حالا (۲۰۱۴) او در زمینه کار می‌کند. 🌿می‌توانید فعالیت های او را در شبکه های اینترنتی دنبال کنید . پسرش ، دانش‌آموخته رشته اداری و مالی است. اکنون عماد صالح در زمینه نرم افزار و فیلم‌های سه بعدی کار می‌کند. می‌توانید با جستجو در اینترنت ، او را هم پیدا کنید. در هفته آینده با ادامه داستان ، دکتر پاپلی یزدی با علی را در دنبال کنید... 📚شازده حمام ، جلد چهارم ✍ @zarrhbin
📌دیگر دانش آموز موفق شهرمان قبولی در رشته ✍احسنت و طیب‌الله 💐 @zarrhbin
📣📣 شرکت تعاونی فرآورده های لبنی پورانا جهت تکمیل کادر خود درخواست همکاری به افراد ذیل دارد: : ۲نفر :۲ نفر برای پخش لبنیات اردکان میبد:۲ نفر طبق قانون کار و و رزومه کاری جهت مصاحبه الزامی میباشد تلفن تماس:۰۹۹۱۵۴۰۸۱۱۲ آدرس: بزرگراه ریاست جمهوری جنب پارک جنگلی شهید پایدار بلوار شهید زارع
⚠️همینجوری آیا فرماندار اردکان شهامت دارد ؛ تعداد در فرمانداری که از دریافت میکنند را رسانه‌ای کند؟!؟! منتظر می‌مانیم @zarrhbin🕊