لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙حسین آقام، همه میرن تو میمونی برام (شور)
بانوای: حاج میثم مطیعی
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_بارک_لمولانا_صاحب_الزمان
💠@Delneveshteeee
قافله سالار داره مییاد...
خدا کنه برگرده...
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_بارک_لمولانا_صاحب_الزمان
💠@Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب زیارتی است
حاجیان مشغول حج
اما
امیرالحاج اباعبدالله الحسین (علیهالسلام)
با اهل و عیال برای دفاع از دین جدش مکه را ترک و به مقتل میرود...
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_بارک_لمولانا_صاحب_الزمان
💠@Delneveshteeee
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙حاج مهدی رسولی
تو دل غم مونده یه ماتم مونده
یه چند شب دیگه
تا به محرم مونده
#استقبال
#بیابگوچهشدکهمنانقدردوستتدارم
#محرم
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
💠@Delneveshteeee
#محرم
سفیر (۱)
آخرین نامه که توسط هانی بن هانی سبیعی و سعید بن عبدالله حنفی به دستش رسید از فرستادگان دربارهی موافقانِ با مضمون این نامه سؤال کرد و آنها در پاسخ امام اسامی برخی از آنها را ذکر کردند.
امام (علیهالسلام) به پا خواست و پس از خواندن دو رکعت نماز در میان رکن و مقام به نامهی آنها اینگونه پاسخ داد:
به نام خدای رحمان و رحیم
از حسین بن علی به جمیع مومنان و مسلمانان. اما بعد:
هانی بن سعید با نامههای شما پیش من آمد، تمام آنچه را که حکایت کرده بودید و گفته بودید دانستم، سخن بیشترتان این است که ما امام نداریم، بیا و شاید به سبب تو خدا ما را بر حق و هدایت همدل کند.
اکنون برادر، پسرعمو، معتمد و یکی از اهل خاندانم را به سوی شما فرستادم و به اوگفتم از حال، کار و رأی شما به من بنویسد.
اگر او نوشت که رأی جماعت و اهل فضیلت و خِرد چنان است که فرستادگانشان گفتهاند و در نامههایتان خواندم، به زودی پیش شما خواهم آمد إنشاءالله.
به جان خودم که امام جز آن نیست که به کتاب عمل کند و انصاف گیرد و مجری حق باشد و خویشتن را خاص خدا کند.
والسلام
امام حسین (علیهالسلام) پسر عمویش مسلم بن عقیل (علیهالسلام) را صدا زد و او را به همراه قیس بن مسهر صیداوی، عماره بن عبید سلولی و عبدالرحمن بن عبدالله بن کلدن ارحبی به کوفه فرستاد و به آنها سفارش کرد تا از خداوند پروا داشته باشند و مأموریتشان را مخفی کنند. با مردم مهربان باشند و اگر مشاهده کردند که مردم با یکدیگر اتحاد و یکپارچگی دارند، به امام خبر دهند.
مسلم پس از این فرمان با همراهانش عازم کوفه شد.
✍🏻زهرا کبیریپور
منبع:
ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۲۷.
خوارزمی، مقتل الحسین (علیهالسلام)، ج۱، ص۱۹۳.
#مسلم_بن_عقیل
#محرم
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
💠@Delneveshteeee
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 لیلا بگفتا ای شها...
🎙مداح: مرحوم جهانبخش کردیزاده (بخشو)
#محرم
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
💠@Delneveshteeee
سفیر (۲)
مسلم بن عقیل (علیهالسلام) شبانه از مکه به سمت مدینه حرکت کرد تا امویان از حرکت او مطلع نشوند.
او بعد از وارد شدن به مدینه به مسجد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) رفت و دو رکعت نماز در آنجا خواند؛ و بعد از آن برای خداحافظی و وداع به دیدار برخی از اقوام و بستگان خود رفت.
سپس دو راهنما از قیبلهی قیس عیلان اجیر کرد تا او را از بیراههها به شهر کوفه ببرند.
توقف مسلم (علیهالسلام) در مدینه بسیار کوتاه بود و تنها چند ساعت طول کشید.
حرکت در شب و عبور کردن از بیراهه باعث شد تا راه را گم کنند و بعد از روشنیِ هوا متوجه شدند که مسیر را اشتباه آمدند.
تشنگی و گرما بر آنها فشار آورد و همین مسئله سبب شد تا نتوانند حرکت کنند.
آن دو راهنما که از زندگی خود مأیوس شده بودنند به مسلم گفتند:
از این مسیر ادامه بده امیدواریم که نجات پیدا کنی.
مسلم و همراهانش با سختی و مشقت فراوان آن راه را ادامه دادند، تا اینکه به آب رسیدند.
مسلم (علیهالسلام) در آنجا نامهای به امام حسین (علیهالسلام) نوشت و توسط فردی که اهل همان منطقه بود، به حضرت ارسال کرد.
مسلم در نامهی خود نوشت:
اما بعد، به راستی که من از مدینه به همراه دو راهنما بیرون آمدم، ولی آن دو راه را گم کردند. تشنگی بر ما غالب شد. ما آمدیم تا به آب رسیدیم و با کمترین رمق باقی مانده در جسممان زنده ماندیم.
این آب در سرزمینی است که تنگهی بطن خبیت نامیده میشود. من این واقعه را نشانهی بدی از این سفر میدانم. اگر مرا معذور بدارید و دیگری را بهجای من به کوفه بفرستید، بهتر است. والسلام.
امام حسین (علیهالسلام) در جواب نامهی مسلم اینطور نوشت:
امیدوارم که ترس تو را وادار به نوشتن این نامه نکرده باشد. به آن سمتی که تو را مأمور کردم، حرکت کن. درود بر تو باد.
هنگامی که نامه به مسلم (علیهالسلام) رسید گفت:
این نامهنگاری بهخاطر ترس بر جانم نبوده است. سپس حرکت کرد تا به قبیلهای رسید.
برای استراحت در همان آنجا ماند و دید مردی در حال شکار است. شکارچی یک آهو را نشانه گرفت و آن را شکار کرد؛ مسلم (علیهالسلام) این نشانه را به فال نیک گرفت و گفت: دشمن ما نیز اگر خدا بخواهد کشته خواهد شد.
✍🏻زهرا کبیری پور
منبع:
دینوری، اخبارالطوال، ص۲۳۰.
طبری، تاریخ طبری، ج۵، ص۳۵۴.
#مسلم_بن_عقیل
#محرم
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
💠@Delneveshteeee
... کسی که نگاهش در حد دنیاست، و به تعبیر آن ضربالمثل، با یک مویز گرمیاَش میشود و با یک قاشق ماست هم سردیاَش میشود، فایده ندارد؛ کسی که به این زودیها و در این حوادث، جابهجا میشود، نمی تواند کنار امام بایستد.
خدا رحمت کند، یک استادی داشتیم، درباره #حضرت_مسلم میگفتند این آدمهای بزرگ، با تحول احوال، ذرهای دگرگونی در آنها ایجاد نمیشود؛ دیروز هجده هزار نفر با او بیعت کردند و بعد، حداقل هفت هشت هزار نفر پا به رکابش آمدند، و شب وقتی از مسجد به بیرون میآید، تنهاست، اما هیچ تحولی در او پیدا نمیشود؛ همان شجاعت و همان استواری در او هست؛ نه تردید میکند، نه شک میکند، نه سست میشود.
در این تحولاتی که در عالَم پیش میآید، کسانی میتوانند بمانند که #بزرگ باشند و آمدوشدِ این حادثهها و این اتفاقات، آنها را زیرورو نکند.»
منبع:
استاد میرباقری، کتاب تربیت ولایی، ص۱۷۷.
#مسلم_بن_عقیل
#محرم
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
💠@Delneveshteeee
14.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 مکالمهی کربلا و کعبه به زبان آذری
خانهات آباد کربلا!
@moallatv3
#شب_دوم
#محرم
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
💠@Delneveshteeee
روایت دوم:
او سفینة النجاة است
این پا و آن پا میکرد.
دلش بیقرار شده بود.
بیقرار مردی که در مقابل لشگر آنها با سخنان کوبندهاش نفسها را در سینه حبس کرد.
آن هنگام که صدای پسر فاطمه در دشت پیچید که «اَما مِن ذابٍّ یذبّ عَن حرمِ رسول الله؟!» وجود او دگر تاب نیاورد.
با خود زمزمه کرد من راه را بر کِه بستهام؟!
بر پسر فاطمه؟!
این صدا را تمام آن چند هزار نفر هم شنیدند؛ اما فقط او مثل ابرِ بهار اشک ریخت.
فقط او کفشهایش را به گردن آویخت و تا خیمهی حسین پرواز کرد.
فقط او سرش را پایین انداخت و آرام گفت: «هَل تَری لی مِن توبه؟!»
خودمانیش یعنی آیا در سفینهی شما برای حرّ هم جا هست؟!
در آن لحظه چقدر اسم حرّ برازندهاش شده بود.
وقتی مادرش این اسم را برای او انتخاب میکرد، اصلا فکرش را نکرده بود که یک روز پسر فاطمه بر بالین بیجان او بگوید: مادرت چه اسمِ خوبی برایت گذاشته حرّ؟!
«انت الحرّ کما سمّتک امّک؛ حُرّاً فی الدّنیا و الآخره»
***
سلام بر تو ای حرّ بن یزید ریاحی!
سلام بر تو و بر آن مسیری که انتخاب کردی.
سلام بر مادر تو که حرّ بودن را به تو آموخت.
✍🏻زهرا کبیری پور
منبع: طبری، محمد بن جریر، تاریخالأمم و الملوک(تاریخ طبری)، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷، جلد ۵، صفحهی ۴۲۸.
#محرم
#حر_بن_یزید_ریاحی
#امام_حسین_علیهالسلام
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
💠@Delneveshteeee
گفته بودم به کسی عشق نخواهم ورزید!
روضهخوان گفت حسین
توبهی من ریخت به هم...
#محرم
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
💠@Delneveshteeee
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اصلاً من غذا نمی خوام
به خدا تلخه روزگارم...
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنـا رُقَیَّةَ، عَلَیْکِ التَّحِیَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ
#پیشنهاد_تماشا
#روضه
#محرم
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
💠@Delneveshteeee
🏴▪️🏴▪️🏴▪️🏴▪️🏴▪️🏴▪️
▪️یادداشتهای مُحرَمانه
✍🏻 زهرا کبیری پور
۱) از دامن زن مرد به معراج میرود
۲) نامی که تا معراج رفت
۳) بانوی حاجت روا شده
۴) مردتر از مردان
۵) رضایت مادر
۶) همسر و همراه
۷) خواهرانه
۸) امبنان
۹) مادر علیِ بزرگتر
۱٠) امبنین
۱۱) خواهرِ حسین
۱۲) امِیحیی
۱۳) مادرِ علیِ کوچکتر
۱۴) امِ خلف
۱۵) امِ عمرو
۱۶) گمنام
۱۷) عشق عراقیِ من
۱۸) نعمت روضه
۱۹) هیئت یاوران زینبی
۲٠) سفرت بیخطر عزیز مادر
۲۱) حرارة لاتبرد ابداً
۲۲) عرفه که میشود
۲۳) امشبی را
۲۴) منتظرِ منتظَر
۲۵) پس از واقعه
۲۶) یزید زمانهات را بشناس
۲۷) در پی یاریِ حسین
کنانة بن عتیق
۲۸) در پی یاریِ حسین
جبلة بن علی شیبانی
۲۹) در ستایش اشکهای کودکیهامان
۳٠) عقلی بر مدار توحید
۳۱) سنت عزاداری
۳۲) زینب بیحسین
۳۳) دیدار بعد از چهل روز
۳۴) سفیر (۱)
۳۵) سفیر (۲)
۳۶) خداوند دوست دارد آنها را اسیر ببیند
۳۷) روضههای رنگی
۳۸) او سفینة النجاة است
#محرم
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
💠@Delneveshteeee
شما رسیدید به روضهی علی اکبر؟!
من هنوز درگیر گلوی بریدهی علی اصغرم...
یا دَهرُ اُفّ لَکَ مِن خَلیلِ
#محرم
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
💠@Delneveshteeee