eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
1.1هزار دنبال‌کننده
19.7هزار عکس
3هزار ویدیو
53 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
(۱) 🌺 ، فرمانده گردان ۱۵۲ لشگر (ع) همدان که رهبر معظم انقلاب وی را شهید زنده خواندند عملیات ۴ را چنین روایت می‌کند: ✨عملیات کربلای ۴ یکی از عملیات‌های و دشوار دوران دفاع مقدس بود، آن هم در نقطه‌ای استراتژیکی و نزدیک . با توجه به بررسی‌هایی که انجام شده بود و اهمیتی که این عملیات داشت و از آنجا که می‌توانست به نوعی تعیین‌کننده سرنوشت جنگ باشد، جوانب بسیاری هم بررسی شد، قرار بود عملیات در رودخانه عریض و طویل، خروشان و وحشی اروند با آن همه جزر و مدش اجرایی شود و لشگر انصارالحسین(ع) استان هم یکی از آن لشگرهایی بود که در عملیات حضور داشت. برای انجام عملیات ۴ مانورهای آمادگی متعددی برگزار می‌شد و گردان همدان که قرار بود خط شکن عملیات باشد با سختی‌های بی‌شماری روبرو بود و فشار زیادی بر بچه‌ها وارد می شد. طرح مانور از نحوه عبور غواصان و شکستن خط، شبیه عملیات قبلی یعنی ۸ بود با این تفاوت که اینجا عرض رودخانه رود در بیشتر جاها،‌ کمتر از منطقه والفجر ۸ و دهانه خلیج فارس بود. این نزدیکی یک مزیت برای رسیدن سریع و برق‌آسای غواصان به ساحل دشمن به حساب می‌آمد و در محاسبات روی کالک و نقشه،‌ عبور از عرض ۸۰۰ متری اروند در این منطقه به مراتب آسان‌تر از عبور دهمین رودخانه با عرض ۲۰۰۰ متر در عملیات والفجر ۸ بود. در عین حال یک اشکال اساسی ما را تهدید می‌کرد و آن عدم رعایت اصول امنیتی و اطلاع دشمن از حضور قریب یکصد هزار نیروی ایرانی در عقبه این منطقه بود که تا زمان عملیات در اردوگاه‌ها و پادگان‌های مختلف جنوب مشغول آموزش بودند. مزید بر مباحث مشترک و کلی همه لشگرها،‌ دو ویژگی شرایط لشگر ما را از بقیه متمایر می‌کرد. وجود جزیره در داخل اروند و مقابل کارون برگ برنده دشمن محسوب می‌شد و قطعاً دشمن را هوشیارتر می‌کرد و کار را برای عبور غواصان سخت‌تر... ادامه دارد👇
(۱) 🌺 ، فرمانده گردان ۱۵۲ لشگر (ع) همدان که رهبر معظم انقلاب وی را شهید زنده خواندند عملیات ۴ را چنین روایت می‌کند: ✨عملیات کربلای ۴ یکی از عملیات‌های و دشوار دوران دفاع مقدس بود، آن هم در نقطه‌ای استراتژیکی و نزدیک . با توجه به بررسی‌هایی که انجام شده بود و اهمیتی که این عملیات داشت و از آنجا که می‌توانست به نوعی تعیین‌کننده سرنوشت جنگ باشد، جوانب بسیاری هم بررسی شد، قرار بود عملیات در رودخانه عریض و طویل، خروشان و وحشی اروند با آن همه جزر و مدش اجرایی شود و لشگر انصارالحسین(ع) استان هم یکی از آن لشگرهایی بود که در عملیات حضور داشت. برای انجام عملیات ۴ مانورهای آمادگی متعددی برگزار می‌شد و گردان همدان که قرار بود خط شکن عملیات باشد با سختی‌های بی‌شماری روبرو بود و فشار زیادی بر بچه‌ها وارد می شد. طرح مانور از نحوه عبور غواصان و شکستن خط، شبیه عملیات قبلی یعنی ۸ بود با این تفاوت که اینجا عرض رودخانه رود در بیشتر جاها،‌ کمتر از منطقه والفجر ۸ و دهانه خلیج فارس بود. این نزدیکی یک مزیت برای رسیدن سریع و برق‌آسای غواصان به ساحل دشمن به حساب می‌آمد و در محاسبات روی کالک و نقشه،‌ عبور از عرض ۸۰۰ متری اروند در این منطقه به مراتب آسان‌تر از عبور دهمین رودخانه با عرض ۲۰۰۰ متر در عملیات والفجر ۸ بود. در عین حال یک اشکال اساسی ما را تهدید می‌کرد و آن عدم رعایت اصول امنیتی و اطلاع دشمن از حضور قریب یکصد هزار نیروی ایرانی در عقبه این منطقه بود که تا زمان عملیات در اردوگاه‌ها و پادگان‌های مختلف جنوب مشغول آموزش بودند. مزید بر مباحث مشترک و کلی همه لشگرها،‌ دو ویژگی شرایط لشگر ما را از بقیه متمایر می‌کرد. وجود جزیره در داخل اروند و مقابل کارون برگ برنده دشمن محسوب می‌شد و قطعاً دشمن را هوشیارتر می‌کرد و کار را برای عبور غواصان سخت‌تر... ادامه دارد👇
❣🕊 ۴ این‌قسمت👇 ... ۶ راوی: 🌾🕊 ❣وقتی آن ستون نظامی به لطف خدا تارومارشد و تبادل آتش کمی فروکش کرد و بخشی از امکانات موجود در صحنه از معرض خطر خارج گردید ، ما با استفاده از فرصت به دست آمده به خودمان (ساحل روبروی جزیره بلجانیه ) برگشتیم و چون ماموریت دیگری به ما محول نشده بود در تدارک خروج از منطقه بودیم که دوستان پیشنهاد کردند که برای آخرین بار کل منطقه را نگاه کنیم . وقتی به اطاقک دکل رسیدیم و دوربین را راه انداختیم با دو صحنه دلخراش و عذاب آور مواجه شدیم . بعضی ازجنازه های به لحاظ کائوچوهای تعبیه شده در آن روی آب معلق بودند و با موج آب و وزش باد در دونقطه (تنگه بوارین و ام الخصیب)بر روی آب غلط می خوردند که مشاهده این صحنه به قدری ناراحت کننده بود که قابل توصیف نیست💔🍂 و پس از آن صحنه دلخراش آتش گرفتن حدود ۸۰ جنازه شهدا در شیار بین تپه های ۱۴۳ و ۱۴۵ شرهانی . در عملیات والفجر ۱ جانسوزترین صحنه ای است که دل بی قرار مرا آتش می زند . دیدن منظره وحشتناک شناور بودن جنازه ها بر روی آب در تنگه بین جزیره بوارین و .دوربین لازم نداشت و به قدری جانسوز بود که دیگر از خیر دیدزدن بعضی جاها که تصمیم داشتیم ببینیمشان ، گذشتیم و همانجا یک دل سیر گریه کردیم.😭💔 🌾🕊 ٤👇 @Karbala_1365 👇👇👇
قرار بود نیروها با بیایند و علاوه بر پشتیبانی از ما، خط‌های بعدی را بشکنند. بعد از گرفتن خط اول و دوم، به خط سوم رسیدیم. آنقدر خوب پیشروی کرده بودیم که روی خط سوم، شهید مسعود مرادی که‌پسری سبزه رو و حدوداً 17، 18 ساله بود به تنهایی رفت و حدود 60، 70 عراقی را به تنهایی کشت. روز بعد، وقتی نیروهای ما اسیر شدند، شهید مرادی را دیدند که به رسیده و کنارش انبوهی از نیروهای عراقی ریخته شده است؛ عراقی‌ها او را با سیم کرده بودند و همگی دور پیکر وی حلقه زده بودند و هل هله می‌کردند. حتی اسرا دیدند که روی گرفتن او بین دعوا شده بود. ما خط را و طبق قرار از پیش تعیین شده،آماده شدیم و علامت دادیم؛ اما یگانی که قرار بود به » بیاید و به ما بپیوندد، نتوانست خود را به ما برساند. 🌾🌾🌾🌾 ؟ 💢ما در میان » و » بودیم. لازم به ذکر است که «» مثل سدی جلوی کارون قرار دارد. در «ام الرصاص» و از مواضع خود، قایق‌های ما را که کنار کارون ایستاده بودند به رگبار بسته بودند. 🍂🍂🍂🍂🍂 _دارید؟ 💢در یکی از قایق‌های نیروهای ما، حاج ستار ابراهیمی‌ حضور داشت که توانست با از خط عبور کند و به سمت نیروهای خود که در سمت چپ ما قرار داشتند، برود. اتفاقاً در همان عملیات برادرش که کنارش بود، همانجا به رسید. به هرحال حاج ستار ابراهیمی بعد از درگیری، شنا می‌کند به سوی یک کشتی شکسته می‌رود و دو روز آنجا ماند. در این دو روز هر بار نیروهای عراقی برای دستگیری وی به سمت کشتی شکسته می‌روند، حاج ستار ابراهیمی با آن‌ها درگیرمی‌شود و نمی‌گذارد او را اسیر کنند. آن زمان ما دوست مداحی داشتیم به نام سعید بادامی که ‌فرمانده یکی از بود، خلاصه سعید بادامی، بلندگویی در دست گرفت و پشت بلندگو دعای ‌خواند و در دعا مرتب می‌گفت «یا ستار، یا ستار» و چون اسم حاج هم ستار بود، در میان نوحه به او گفت «امشب به سراغت می‌آییم». حاج ستار ابراهیمی را نجات دادند که بعداًدر به شهادت رسید. ✨✨✨✨ ؟ 💢خیر؛ اما در هر و عملیاتی، هم ما و هم نیروهای دشمن همیشه آمادگی حمله از سوی طرف مقابل را دارند. به عنوان نمونه، در ، وقتی عملیات انجام و منطقه تصرف شد، دیدیم که دشمن با اینکه از عملیات بی‌خبر بود، اما برای مقابله احتمالی 7توپ چهار لول را آماده و خود را مجهز کرده بود. قبلاً هم ذکر کردم؛ هر برای خود قاعده مشخصی دارد؛ همانطور که ما برای شناسایی می‌‌رفتیم، دشمن هم برای بررسی منطقه به مواضع ما می‌آمد. مثلاً ما در مناطق غربی از ارتفاعات برای دیده‌بانی و در جنوب از دکل‌ به رصد منطقه می‌پرداختیم. در کنار تمام این‌ها، ستون پنجم دشمن نیز همیشه فعال بود و هر دو طرف نیز مرتب هواپیمای شناسایی به منطقه طرف مقابل می‌فرستادند. در موضوع لو رفتن عملیات سه قاعده از جمله زمان، مکان وطرح وجود دارد؛ هر وقت هر سه به دست طرف مقابل برسد، می‌توان گفت عملیات رفته؛ اما هیچ جا چنین چیزی پیش نیامده است. حتی وفیق ، رییس بخش ایران در استخبارات حکومت بعث که بعدها کتابی درباره کل عملیات‌های وقوع یافته می‌نویسد و به تحلیل آن‌ها می‌پردازد، درباره به چنین چیزی اشاره نمی‌کند. البته آن‌ها متوجه تحرکات ما در شده بودند، اما زمان شروع عملیات را نمی‌دانستند. آن شب به محض شروع درگیری،هوا‌پیما‌های منور زدند و منطقه روشن شد، بعد بمب‌های خود را روی کارون و کنار ریختند و پشتیبانی قطع شد. به عقیده من اگر قایق‌های ما می‌توانستند عبور کنند و بیایند ما در ‌پیروز می‌شدیم. قایق‌ها نیامدند و ما نتوانستیم را بگیریم و این باعث شد ما ) که به خط دشمن رفته و چیزی حدود 1000 متر فضا را آماده کرده بودیم، با شکست مواجه شویم. 🌿🌿🌿🌿 ؟ 💢لباس به قطر نیم سانت از اسفنج فشرده تشکیل شده است؛ اگر بعد از خروج از آب و طلوع آفتاب آن را از بدن در نیاورید، آنقدر خشک می‌شود و به بدن می‌چسبدکه ‌پوست را می‌کند.در آن عملیات ) ما به نیروهای خودی گفتیم لباس‌های ما را به همراه خود بیاورند تا وقتی صبح شد، بپوشیم وآماده بعدی شویم که این اتفاق نیفتاد.. .... راوی : 🌾🕊 ٤👇 @Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
#خاطره‌ای‌_از‌_غواصان_«والفجر۸»  💢بچه‌ها خیلی گریه کردند. یک عده در #سجده مشغول مناجات بودند و بعض
🔻بچه‌ها سریع رفتند داخل  خانه‌ها مستقر شدند. دو سه ساعتی تا   باقی مانده بود و هرکسی مشغول کاری شد. شهید آقا رسول کشاورز مسئول دسته ما بود و خاتمیان هم معاونش  را عهده داشت. از طریق قرارگاه فرمانده‌های دسته را برای آخرین هماهنگی‌ها احضار کردند و شهید کشاورز هم با بقیه مسئولین رفت. قرار شد بدون اینکه توجه دشمن را جلب کنند چند در تیم‌های سه یا چهار نفره به لب آب بروند و از داخل دیدگاه از نزدیک با منطقه درگیری آشنا شوند. 🌻🌻 🔶دیدزنی مواضع دشمن با شهید دولا دولا سمت دیدگاه قصر شیخ خزعل رفتیم و توی مسیر هم یکی دوتا تیر به سمت ما شلیک شد. یک دوربین ۲۰ در ۱۲۰ داخل دیدگاه بود و ساحل جزیره را به خوبی می‌شد دید. به علت جزر آب موانع دشمن بیرون آب بود و سربازان دشمن مشغول ترمیم موانع و نخل های لب بودند. 🌼🌼🌼🌼 ♦️قرار بود من سنگری که مقابل معبر ما بود را با آرپی جی هدف قرار بدهم. از داخل دوربین را برانداز کردم تا فاصله تقریبی سنگر تا آب و موانع مقابلش دستم بیاد. آن طرف اروند یک تابلویی بود مثل تابلوی راهنمایی رانندگی که حرف #A۲ روی آن نوشته شده بود و این تابلو شاخص معبر ما در ساحل دشمن به حساب می‌آمد. ..... ⊰❀⊱ ۴ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
💢نیم ساعتی با #شهیدخاتمیان در دیدگاه بودیم و هوا هنوز روشن بود که به محل تجمع #غواص‌ها 🏊‍♂برگشتیم. ی
♦️♦️بچه‌ها خیلی گریه کردند. یک عده در سجده مشغول بودند و بعضی‌ها هم تذکر می‌دادند که برادرها مواظب سر و صدا باشند که خدای نکرده صدا به آن طرف اروند نرسد و دشمن هوشیار شود. بعد از اینکه بچه‌ها از فارغ شدند شام آوردند و بعضی خوردند و بعضی هم نخوردند. چایی آوردند و چند تا لیوان چایی خوردیم.... 🔶بی‌هوشی فرمانده دسته پیش از عملیات آماده رفتن به سمت لب 🌊بودیم که خبری بین بچه‌ها پخش شد که برادر کشاورز که مسئول دسته ما بود در راه برگشتن از قرارگاه به علت تاریکی شب با خودرو مقابل شاخ به شاخ کرده و بیهوش شده و به نمی‌رسد.این خبر به جهت روحی، شوکی به بچه‌ها وارد کرد و اثر این شوک بر شهید خاتمیان معاون دسته ما بیش از همه بود.‌ چون مسئولیت عبور 🏊‍♂ از اروند و حمله به دشمن را باید قبول می‌کرد...... ⭕️شب ۲۰ ماه سال ۶۴ حول و حوش ساعت  ۸ شب به بعد به سمت آب حرکت کردیم و با توکل به خدا و توسل به اهل بیت علیهم السلام  🏊‍♂ را از زیر قرآن عبور دادند و به دل 🌊 زدیم. معبر ما به نام  حضرت سلام الله علیها نامگذاری شده بود. معبر ما درست روبروی  نهر عرایض بود و از ۶ شهید 🏊‍♂ لشکر۱۰ سیدالشهداء علیه السلام در موج اول حمله به جزیره پنج سهم دسته ما شد و بچه‌ها توانستند کمتر از یک ساعت مواضع دشمن را کنند..... ......... شادی روح شهدای غواص صلوات ⊰❀⊱ ۴ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🌹۱۲هزار و در یک شبانه‌روز! عبدالعلی عمرانی : - اتفاقاتی که در کربلای۴ به چشم دیدم، شاید برای نسل حاضر داستان یا افسانه باشد! این عملیات جنگ باتلاق و نیزار بود. اصل غافل‌گیری رعایت نشد و دشمن منتظر ما بود. ضعف اطلاعات عملیات، غرور فرماندهان و عدم پشتیبانی باعث شکست شد. ساعتی بعد از شروع عملیات وقتی در ساحل ام‌الرصاص از قایق پیاده شدم، احتمال می‌دادم که در گل‌و‌لای فرو روم، اماپاهایم بر چیزهای نرم قرار می‌گرفتند و لیز می‌خوردند! نزدیک بود روح از بدنم خارج شود؛ چراکه ۴ گردان نیرو از روی پیکرهای شهدا وارد ام‌الرصاص شده بودند! گردان‌های خط شکن لشکر ۲۵ کربلا؛ گردان یا رسول(ص) به فرماندهی حاج حسین بصیر، گردان علی‌بن‌ابیطالب(ع) به فرماندهی صلبی که همراه با برادرش شهید شد، گردان مالک اشتر به فرماندهی غلامرضا بابایی، و شهید علی‌اکبر آویش که مفقودالاثر شد و گردان صاحب الزمان(عج) به فرماندهی اسماعیل غلامی که به‌شهادت رسید، به اهداف خود در تصرف جزایر الزبیر و ابوالفلوس، دست یافتند اما لشکرهای دیگر نتوانستند عمل الحاق را انجام دهند! 🌷در یک شبانه‌روز عملیات ۱۲هزار شهید، مفقودالاثر و جانباز دادیم! غروب ۴ دی ۱۳۶۵ در ساحل برگشت نیروها را نگاه می‌کردم که هلی‌کوپتر دشمن گشتی روی ساحل زد و شروع کرد به شلیک موشک! یکی از قایق‌ها با ۳۳ غواص از هم پاشید! با شلیک دومین موشک، قایقی دیگر با ۲۸ غواص متلاشی شد! ‌ ‌ ‌   ⊰❀⊱ 🌊🥽 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
زندگی‌نامه روحانی شهید #یحیی‌صادقی - زمستان سال ۱۳۴۶، در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان، نسیمی ملکوتی در
سه بار به جبهه شتافت و عشق خود را نمایان کرد. در عملیات شرق بصره از ناحیه پا مجروح شد و پس از ۴۰ روز بازگشت، تا آموزش غواصی ببیند. واپسین بار در عملیات ، با جان‌برکف همراه شد. چهارم دی‌ماه ۱۳۶۵ در جزیره ، به مقام نائل آمد. او در طوفان آب، شکوفا شد؛ قابی از نور گرداگرد چهره‌اش شکل گرفت و پلاكی را به یادگار گذارد تا معیار رشادت باشد. پیشانی‌بند سبزش به نشانه رشد و شکوفایی، با خون سرخ شد و شهادت را معنایی تازه بخشید. پس از دو ماه و نیم جستجو، سرانجام در ۲۰ اسفند ۱۳۶۵، پيكر پاکش شناسايي و در زادگاه عزیزش، روستاي "شهرك كربلا" پری، به خاک سپرده شد. روحش شاد و یادش همیشه در قلب‌هایمان جاری و جاودان باد.🌹