eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
5.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
173 ویدیو
37 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! 👈وابسته به موسسه بقیه الله الاعظم ارواحناه فداه طرح شبهه و سوال : @poorseman سایت ipasookh.ir تمام کانالهای ما : https://yek.link/ipasookh
مشاهده در ایتا
دانلود
❕ما در پاسخ ذیل گفته ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1444 « عنوان اهل بیت در زمان پیامبر تنها بر کسانی اطلاق می شود که خداوند آنان را از رجس و پلیدی پاک ساخته و پیامبر با کشیدن عبا بر سر آنان ، آنها را به عنوان اهل بیت معرفی ساخته است » ❕یعنی عنوان اهل بیت بر زنان پیامبر تطبیق داده نمی شود و همینطور بر حضرت زینب س و محسن ع ، عنوان اهل بیت معصوم ، تطبیق پیدا نمی کند . ❔حال ملحد اشکال کرده است که اگر چنین است ، پس 9 تن از امامان جزء اهل بیت نیستند و عصمت آنان مردود است ❗️ 👌در حالی که روشن است که مقصود ما آن بود که در زمان پیامبر ، اهل بیت معصوم تنها پنج تن آل عبا بوده است نه غیر آنها از همسران پیامبر یا فرزندان غیر معصوم علی و فاطمه علیهما السلام ، و حصر در کلام ما به اصطلاح بلاغی ( که ملحد بیسواد از این اصطلاحات بی خبر است ) ، « حصر اضافی » بوده است ، و بقیه امامان ع در آن زمان نبودند ، بلکه آنها در زمان های بعد به دنیا آمدند اما پیامبر تصریح کرده بود که آنان نیز جزء اهل بیت مطهر بوده و پاک و معصوم هستند ، در ذیل در مورد عصمت بقیه امامان غیر از پنج تن آل عبا ، توضیحات کافی را داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2927 ❕آموزش به ملحد ؛ 👌در حصر اضافی ، حصر نسبت به برخی افراد است ، مانند مثال ما که حصر کردیم اهل بیت ع را در پنج تن تا برخی افراد یعنی همسران پیامبر و فرزندان غیر معصوم علی و فاطمه علیهما السلام را خارج کنیم ، اما در حصر حقیقی ، حصر نسبت به تمام افراد است ، مانند « ما فی الدار الا زید » 📚شرح مختصر المعانی ، آیین بلاغت ، ص 38
❕برخی از جوجه وهابی ها ، رگ غیرتشان ورم کرده است و در صدد بر آمده اند تا از عمر بن خطاب دفاع کنند و دامان ناپاک او را از اتهام قتل دخت گرامی پیامبر ، پاک کنند ، لذا کانالی زده اند و صد نفری از دوستانشان هم عضو کانال شده اند و به خیال خام خود افسانه شهادت فاطمه س را اثبات کرده اند . 👌اینان آمده اند و دهها سندی که شیعه در این رابطه از کتب خودشان ارایه می دهد را تضعیف سندی کرده و می گویند ضعیف است ، با این که علمای رجالی خودشان راویان آن را توثیق کرده اند ، اما اینان قول یک عالم را که مثلا یک راوی را تضعیف کرده است ، مستمسک قرار می دهند و می گویند تضعیف بر توثیق مقدم است و کلام علمایی که توثیق کرده اند حجت نیست چون فلان راوی تضعیف هم دارد و جرح بر تعدیل مقدم است . ❗️ 👌خطاب به این جوجه وهابی ها می گوییم که شما هیچ روایت صحیحی ندارید و مذهب جعلی شما از مشتی نقل قول های راویان مجهول و ضعیف شکل گرفته است و حتی صحاح سته شما و صحیح بخاری و مسلم ، همگان از راویان مجهول و ضعیف نقل روایت کرده اند و علمای خودتان گفته اند که روایات صحیح ما انگشت شمار است ، در ذیل مفصل توضیح داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2884 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2728 ❕بنابراین از ما نخواهید که روایت صحیح از کتبتان در این زمینه ارایه دهیم ، زیرا شما اصلا روایت صحیحی ندارید ، تنها راه این است که تعدد و کثرت یک نقل را مد نظر قرار دهیم و تواتر معنوی آن را ثابت کنیم ، چنان که روایات شهادت فاطمه صدیقه س ، از کتب خودتان ، متعدد و متکاثر است و در حد تواتر معنوی است ، حدیث متواتر هم یقینی است ( در گذشته این روایات را مورد بررسی تفصیلی قرار داده ایم ) ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2302 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2301 ❕ابن تیمیه بزرگ شما ، پاسخ شما را به زیبایی داده است و می گوید ؛ «زیادی و تعدد راه های نقل حدیث ، برخی از آنها ، برخی دیگر را تقویت می کند که خود زمینه یقین و اطمینان به آن حدیث را فراهم می کند ، اگر چه راویان آن گروهی از فاسقان و فاجران باشند » 📚کتب و رسائل و فتاوی ابن تیمیه ، ج 18 ص 26 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕یکی از دلائل روشن هتک حرمت فاطمه س و شهادت ایشان ، پشیمانی ابوبکر در پایان عمر است که می گفت ؛ « آرزو می کنم حرمت خانه فاطمه را زیر پا نمی نهادم و آن را به حال خود واگذار می کردم» 📚المعجم الکبیر ج1 ص62 ❕این روایت را دهها تن از علمای اهلسنت نقل کرده اند که در ذیل آورده ایم ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5859 ❕حال جوجه وهابی ها مدعی شده اند که در سند روایت ، علوان بن داود بجلی است که بخاری گفته است منکر الحدیث است ❗️در حالی که ابن حبان این راوی را توثیق کرده و در کتاب ثقات خود آورده است ؛ 📚الثقات ج 8 ص 526 👌توثیقات ابن حبان هم در درجه بالایی قرار دارد ، چرا که ذهبی در مورد او می گوید ؛ « چشمه معرفت ثقات ... ابن حبان است » 📚الموقظه فی علم مصطلح الحدیث ص 79 ❕جوجه وهابیون گفته اند که علوان منکر الحدیث بوده و روایتش صحیح نیست در حالی که منکر الحدیث بودن ، دلالت بر عدم اعتبار روایات راوی نمی کند ، چنان که ابن حجر می گوید ؛ « اگر بنا باشد که هر کس را به صرف این که روایت منکر نقل می کند ، در زمره ضعفاء قرار دهیم ، در آن صورت روایت هیچ کس سالم نخواهد ماند » 📚لسان المیزان ، ج 2 ص 307 ❕از این گذشته روایت پشیمانی ابوبکر با چندین سند نقل شده که تنها در یکی از آنها علوان بن داود وجود دارد ، چنان که ذهبی می گوید ؛ « این حدیث را ابن وهب و ابن عائظ از لیث بن سعید از صالح بن کیسان به شکل کاملتر روایت کرده اند » 📚تاریخ الاسلام ج 3 ص 118 👌ابن عساکر و بلاذری و ... این روایت را با اسناد دیگری ارائه داده اند که در نمایه فوق الذکر به آن اشاره کرده ایم ، بنابراین روایت تعدد نقل و سند دارد و طبق کلام ابن تیمیه حجت است ، در کتاب عمده القاری نیز می خوانیم ؛ « اگر روایتی با سندهای گوناگون نقل شود ، ولی برخی از راویان آن ضعیف باشد ، باز هم به آن احتجاج می شود ... تعدادی حدیث از صحابه و از راههای گوناگون نقل شده که برخی از آنها برخی دیگر را تقویت می کنند ، اگر چه هر یک از آن احادیث ضعیف باشند » 📚عمده القاری ج 3 ص 307 ❕البانی ، بخاری زمان شما هم می گوید ؛ « از مسائل ثابت شده در علم رجال آن است که چون فرد متهمی در سندهای متعدد در سلسله سند ، نباشد ، یکدیگر را تقویت می کند » 📚ارواء الغلیل ، ج 1 ص 160 👌مقدسی نیز تصریح به اعتبار روایت پشیمانی ابوبکر می کند و می گوید ؛ « این حدیث از ابوبکر در رتبه روایات حسن قرار دارد » 📚الاحادیث المختاره ، ج 1 ص 90 👌مقدسی نیز از استوانه های علمی اهلسنت است ، چنان که بخاری در مورد او می گوید ؛ « او عالم ، حافظ ، حجت و محدث شام و شیخ اهل سنت ... است » 📚تذکره الحفاظ ج 4 ص 1129 ❕روایت حسن نیز مانند روایت صحیح است ، چنان که نووی می گوید ؛ « روایت حسن در احتجاج همانند روایت صحیح است ... گروهی روایت حسن را در زمره روایت صحیح آورده اند » 📚التقریب ج 1 ص 2 ❕ابن تیمیه نیز می گوید ؛ « نوع دوم از روایات ، روایت حسن است ، از دیدگاه جمهور علما ، این روایت در احتجاج ، همانند روایت حسن است » 📚الباعث الحثیث ، ج 1 ص 129 👌سیوطی نیز حسن بودن روایت پشیمانی ابوبکر را نقل می کند ؛ 📚جامع الاحادیث ، ج 13 ص 101 _ ج 17 ص 48 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🤔 ❔تا قبل از سال ١٣٧٤ در تقويم های رسمی ایران نامى از فاطمة الزهرا رضی الله عنها برده نشده بود بلکه از كلمه براى روز درگذشت ايشان استفاده شده بود؛ و حتی روز تعطیل در تقویم برای آن منظور نشده بود. البته لازم به ذکر است که تعدادی از علمای معروف مذهب شیعه مانند شیخ مفید و علامه حسین فضل الله و قبانجی و ... این داستان افسانه ای را منکر شده و آن را از اصل جعلی میدانند ❗️❗️ 💠💠 1⃣مگر تقویم ملاک شرعی است که بگوییم که چون تا قبل سال 74 مثلا در تقویم در مورد فاطمه صدیقه سلام الله علیها از واژه وفات استفاده شده است ، پس فاطمه س وفات کرده یعنی به مرگ طبیعی از دنیا رفته است ❗️ 👌در همین تقویم ، روز نهم ربیع که سالروز هلاکت خلیفه دوم و فرحه الزهراء است ، به عنوان روز به امامت رسیدن امام زمان ثبت کرده اند ، تا درگذشت خلیفه دوم در این روز و شادی شیعیان را تحت الشعاع قرار دهند که در گذشته مفصلا مورد نقد و رد ما قرار گرفته است ❗️❗️ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3034 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2596 ❕آیا ما باید بپذیریم که چون در تقویم نهم ربیع ، سالروز به امامت رسیدن امام زمان ع ثبت شده است ، نه سالروز هلاکت عمر ، دیگر آن روز حق شادی در مورد هلاکت عمر را نداریم و باید به خاطر امام زمان ع شاد باشیم در حالی که هیچ مستند شرعی در این مساله نیست ❗️آیا این معقول است که ما به خاطر تقویم از مسلمات تاریخی و حدیثی چشم بپوشیم ❕❕ 👌یا مثلا در تقویم روز میلاد امام کاظم ع ، در ماه ذی الحجه ثبت شده است در حالی که ایشان در ماه صفر به دنیا آمدند ، چنان که در ذیل گفته ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1455 2⃣اگر در تقویم از واژه « وفات » استفاده شده است ، باز این واژه قابل دفاع است ، زیرا این واژه هم در مورد مرگ طبیعی به کار می رود و هم در مورد شهادت ، در ذیل مفصل این قضیه را طبق اسناد شیعه و سنی بررسی کرده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2376 3⃣حتی خود امام خمینی ( ره ) ، در زمان حیات خود و قبل از سال هفتاد شمسی ، در مورد فاطمه صدیقه س ، از واژه شهادت استفاده می کرده اند . ❕ایشان در مورخه 18 اسفند سال 1360 ، در سخنرانی خود ، چنین فرمودند ؛ « من هم « شهادت » بانوی بزرگ اسلام را بر همه مسلمین و بر شما برادران عزیز ارتشی ، سپاهی ، بسیج و بر حضرت بقیه الله _ ارواحناه فداه _ تسلیت عرض می کنم » 📚صحیفه نور ج 16 ص 87 4⃣علما و بزرگان شیعه در طول تاریخ قائل به شهادت فاطمه صدیقه سلام الله علیها بوده اند که در ذیل به برخی از آنها اشاره داشته ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2386 ❕و برخلاف دروغگویی وهابی ، شیخ مفید نیز قائل به شهادت فاطمه س ، بوده اند چنان که در ذیل توضیح داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2945 ❕با این تصریحات و نصوص صریح در شهادت فاطمه ، مخالفت های عده ای چون فضل الله و قبانچی و ... که در برابر بزرگان شیعه ، عددی محسوب نمی شوند ، به اصل ماجرا لطمه ای وارد نمی کند . 👌البته سید فضل الله در سخنرانی دیگر تصریح کرد و گفت ؛ ❕ « به من دروغ بسته اند و من قضیه شهادت فاطمه س ، را به صورت قطعی منکر نشده ام و تنها گفته ام که باید در این زمینه تحقیقات و بررسی های بیشتری صورت گیرد ، و من کسانی را که به خانه علی ع هجوم آوردند و قصد آتش زدن آن را داشتند ، تبرئه نمی کنم و روایات زیادی در کتابهای اهلسنت و شیعه وجود دارد که زهرا س محسن را سقط کردند ، قضیه غصب فدک از فاطمه س ، از واضح ترین قضایا در مظلومیت زهرا س است ، قضیه فدک را شیعه و اهل سنت روایت کرده اند ، این امر قطعی است که هیزم آوردند و می خواستند خانه زهرا را آتش بزنند . » ❕کلیپ صحبت های او را در ذیل ببینید ؛ 🌐https://youtu.be/qZO1h8zVXtA @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🤔 ❔تودهنى امام على به آخوندها و اعتراف به اينكه خانه اش نه درب دارد و نه سقف و آنرا با شاخ و برگ درخت خرما پوشانده است در يك روايت بسيار معتبر كه در بسيارى از كتب علماى شيعه آمده است، على امام اول شيعيان ميگويد كه خانه اش نه سقف دارد و نه درب، و سقف خانه و درب آنرا با شاخ و برگهاى درخت خرما پوشانده است. در ادامه متن عربى و ترجمه روايت و همچنين تعدادى از منابع اين روايت به همراه لينكشان را خدمتتان ارائه ميكنم. : ونحن أهل بيت محمد لا سقوف لبيوتنا ولا أبواب ولا ستور إلا الجرائد وما أشبهها : خانه های ما اهل بیت نه سقف دارد و نه درب، جز اجزایی از برگ های درخت خرما. ▪️حالا برو بزن تو سرت و زار بزن كه ميخ در رفته تو پهلوى فاطمه! ▪️منابع: ١) بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج ٣٨ - الصفحة ١٧٥ ٢) الاختصاص - شيخ مفيد ص ١٣٢ ٣) الخصال - شيخ صدوق ج ١ ص ٣٧٣ ٤) حيات اميرالمؤمنين عن لسانه ج٢ ص٢٤٢ ٥) كتاب ماساة الزهراء ج ٢ ٦) كتاب ارشاد القلوب ج ٢ ص ٣٤٣ 💠💠 👌روایت مورد استناد معاند این نقل است که فرمود ؛ « پيامبر خدا آنان را گاهى با ملايمت و گاهى با شدّت و گاهى با بخشش و گاهى با شمشير گرد هم آورده بود و به جهت گرد آمدن آنها چون در حال آمدن و فرار كردن بودند، آنان را سير و سيراب مى‏ كرد و لباس و فرش و روانداز مى‏ داد و اين در حالى بود كه خانه‏ هاى ما خاندان محمد (ص)، سقف و در و پيكرى جز شاخه‏ هاى خرما و مانند آن نداشت 👉 و ما فرش و رواندازى نداشتيم و بيشتر ما در نماز از يك لباس استفاده مى‏كرديم و همه ما شب‏ها و روزها گرسنه مى ‏مانديم » 📚الخصال ج 2 ص 364 ❕این روایت نمی گوید که منزل اهلبیت ع ، سقف و درب نداشته است ، بلکه می گوید سقف و درب منزل آنها از چوب درخت خرما بوده است ؛ « الا الجرائد و ما اشباهها » 👌به شاخه درخت خرما که برگهای آن را کنده باشند ، جریده گویند ؛ 📚فرهنگ ابجدی ص 295 ❕بنابراین منزل علی و فاطمه علیهما السلام نیز درب داشته است ، اما دربی که از چوب درخت خرما تهیه شده بود و این گواه بر ساده زیستی آن بزرگواران بوده است ، و همین درب ساده در هنگام هجوم ، آتش گرفت و شکسته شد ، چنان که در روایت مرحوم عیاشی آمده است ؛ « فاطمه آنها را ديد، در را به رويشان بست. او شك نداشت كه بدون اجازه ‏اش كسى وارد نخواهد شد. عمر لگدى به در زد و 👈آن را كه از شاخه خرما بود، شكست.👉 سپس وارد خانه شدند و على را ريسمان به گردن بيرون بردند». 📚تفسير عياشى، ج 2، ص 68؛ بحار الانوار، ج 28، ص 227 ❕بنابراین منزل علی و فاطمه درب داشته است اما دربی که از جنس درخت خرما بوده است ، به خلاف عایشه که مثلا درب خانه اش از چوب عرعر و ساج بوده است چنان که نقل می کنند ؛ « در خانه عايشه يك لنگه داشت و از چوب عرعر يا ساج بود » 📚وفاء الوفاء ج 2 ص 452 ❕در نقلهای فراوانی تصریح شده است که خانه علی و فاطمه درب داشته است که ذکر همه آن روایات ، بحث را طولانی می کند ، اما به برخی اشاره می کنیم ؛ 1⃣در حديث ازدواج فاطمه عليها السّلام آمده كه رسول خد على و فاطمه عليها السّلام را فرمود كه به خانه ‏شان بروند. سپس برايشان دعا كرد. آنگاه برخاست و درب را به‏ رويش بست. در متن ديگرى آمده: «درب را به روى آن دو بست.» 📚بحار الانوار ج 43 ص 122 2⃣امام كاظم ع فرمود ؛ «رسول خدا ، على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السّلام را جمع كرد و در خانه را بر روى خود و آنان بست و فرمود: اى خانواده من! ... تا جائى كه فرمود: آنگاه اين آيه نازل شد وَ جَعَلْنا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبِرُونَ وَ كانَ رَبُّكَ بَصِيراً.» 📚کنز الفوائد ص 190 3⃣زهرا عليها السّلام به سلمان گفت ؛ «ديشب در اينجا نشسته بودم و درب خانه بسته بود، من در انديشه انقطاع وحى از ما و انصراف ملائكه از خانه‏ مان بودم كه ناگهان درب خانه خود به خود بازشد ...» 📚بحار الانوار، ج 43، ص 66. 4⃣سلمان فارسى روايت كرده كه فاطمه عليها السّلام به او فرمود ؛ «ديشب در صحن حجره با اندوهى شديد در فراق پيغمبر نشسته بودم و مى‏ گريستم. درب حجره را با دست خودم پيش كرده بودم كه درب بازشد و سه كنيز بر من وارد شدند » 📚بحار الانوار ج 91 ص 227 5⃣باز سلمان می گوید ؛ «به خانه فاطمه عليها السّلام رفتم. در زدم و اجازه ورود خواستم. به من اجازه داد ...». 📚همان ج 91 ص 227 6⃣ پس از آنكه على عليه السّلام دينارى صدقه داد، و پیامبر از فرط گرسنگى، سنگى به شكمش بسته بود او و على آمدند تا درب خانه فاطمه را زد. چون فاطمه نگريست ... » 📚همان ج 35 ص 251 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 7⃣ وقتى امير المؤمنين، فاطمه عليها السّلام را به خانه برد، «رسول خدا چهل روز صبح به درب خانه زهرا عليها السّلام مى‏ رفت، در مى‏زد، و مى‏ گفت: السّلام عليكم يا اهل بيت النبوة و معدن الرسالة و مختلف الملائكة! وقت نماز، است خداوند شما را رحمت كند: إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً. سپس درب را محكم‏تر مى ‏زد و مى‏ گفت: انا سلم لمن سالمكم و حرب لمن‏ حاربكم». 📚تفسیر فرات کوفی ج 1 ص 339 8⃣سلمان براى فراهم كردن توشه براى شكارچى، به خانه فاطمه عليها السّلام آمد. «درب زد. فاطمه از پشت درب جواب داد ...». تا اينكه مى‏ گويد: «پيغمبر بپاخاست و به حجره فاطمه آمد. در زد هرگاه پيغمبر در مى‏ زد، فقط فاطمه در را برايش باز مى‏ كرد. چون فاطمه در را باز كرد، ...» 📚مقتل خوارزمى، ج 1، ص 74؛ بحار الانوار، ج 43، ص 72. 9⃣در حديث يهوديانى كه به مدينه آمدند، ديدند كه پيامبر وفات كرده است به سراغ ابو بكر رفتند اما آنچه مى ‏خواستند نزد او نيافتند. پس به منزل فاطمه عليها السّلام آمدند و در زدند. 📚بحار الانوار، ج 41، ص 270؛ فضائل ابن شاذان، ص 130 🔟در حديث ديگر ؛ «پس پيغمبر برجست تا به حجره فاطمه آمد. در زد. هرگاه پيغمبر در مى ‏زد، كسى جز فاطمه در را باز نمى ‏كرد. چون در را بازكرد، پيغمبر به زردى صورتش نگاه كرد». 📚عوالم العلوم ج 11 ص 169 ❕چنان که اشاره کردیم ، همین درب خانه شکسته و آتش گرفته شد و فاطمه صدیقه سلام الله علیها مجروح گشت ؛ 1⃣مفضّل حديثى از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه از امام حجّت- عجل اللّه تعالى فرجه الشريف- و رجعت برخى مردگان سخن مى‏ گويد. از جمله در اين روايت آمده ؛ «زدن سلمان فارسى، آتش زدن در خانه امير المؤمنين، فاطمه، حسن و حسين عليهم السّلام بر رويشان و تازيانه زدن به دستان صديقه كبرى فاطمه عليها السّلام و شكم او و سقط محسن ... و جمع هيزم، انباشت آن كنار در براى آتش زدن خانه امير المؤمنين، فاطمه، حسن، حسين و زينب، ام كلثوم، فضّه، آتش زدن در، و خروج فاطمه و خطاب او به آنان از پشت در، و سخن او گفت: واى بر تو عمر! اين چه جسارتى است كه به خدا و رسول مى‏ كنى؟ مى‏ خواهى نسل رسول خدا را از دنيا قطع كنى و از بين ببرى، و نور خدا را خاموش كنى ... عمر گفت: خودت انتخاب كن يا بيرون آمدن على براى بيعت با ابو بكر را و يا آتش زدن همه شما؟!». «قنفذ دستش را وارد خانه كرد تا درب را باز كند و عمر با تازيانه چنان به بازوى زهرا عليها السّلام زد كه همچون بازوبند روى بازويش حلقه زد و لگدى به در كوبيد كه به شكم فاطمه عليها السّلام خورد در حالى محسن را شش‏ ماهه در شكم داشت، و سقط شدن محسن و هجوم عمر، قنفذ، خالد بن وليد، سيلى زدن به زهرا عليها السّلام چنان كه گوشواره‏ اش شكست، فاطمه عليها السّلام بلند بلند مى ‏گريست، مى‏ گفت: پدر! وا رسول اللّه! دخترت فاطمه را تكذيب مى‏ كنند، او را مى‏زنند و فرزندش را در شكمش مى‏ كشند»... در اثر لگدى كه به شكم او زدند و راندن در، درد زايمان گرفت و محسن را سقط كرد. » 📚بحار الانوار ج 53 ص 14 2⃣ سليم بن قيس اين قضيه را از سلمان و عبد اللّه بن عباس روايت مى ‏كند كه گفتند ؛ «پس از بيعت با ابو بكر، بارها به دنبال على فرستادند اما على حاضر نشد نزدشان بيايد. عمر غضبناك برجست و خالد بن وليد، و قنفذ را صدا زد و دستور داد كه هيزم و آتش بياورند. سپس راه افتاد تا به در خانه على رسيد. فاطمه عليها السّلام پشت در نشسته بود. پس از وفات رسول خدا سرش را مى‏ بست و جسمش نحيف و لاغر شده بود. عمر در زد، سپس ندا داد: پسر ابى طالب! در را باز كن. فاطمه گفت: عمر! تو را با ما چه كار، ما را به حال خودمان رها نمى ‏كنى؟! گفت: در را باز كن و الّا خانه را به رويتان آتش مى ‏زنيم. فاطمه گفت: عمر! از خداوند عزّ و جل پروا ندارى، در خانه ‏ام بر من وارد مى‏ شوى و بر من هجوم مى ‏آورى؟! عمر حاضر نشد برگردد. آتش خواست و در را آتش زد. در سوخت. پس عمر آن را به داخل راند. فاطمه به سوى او آمد و فرياد كشيد: پدر! يا رسول اللّه ، او شمشير خود را همان طور كه در غلاف بود، بلند كرد و به پهلوى فاطمه عليها السّلام زد، وقتى ناله آن بانو بلند شد با تازيانه به نحوى به ساق دست آن حضرت نواخت كه صيحه‏ اى زد و پدر خود رسول خدا را به فرياد طلبيد. » 📚کتاب سلیم ج 2 ص 250 3⃣ فاطمه عليها السّلام آنها را ديد، در را به رويشان بست. او شك نداشت كه بدون اجازه ‏اش كسى وارد نخواهد شد. عمر لگدى به در زد و آن را كه از شاخه خرما بود، شكست. سپس وارد خانه شدند و على را ريسمان به گردن بيرون بردند». 📚بحار الانوار، ج 28، ص 227؛ تفسير عياشى، ج 2، ص 47؛ الاختصاص، ص 185- 186؛ تفسير البرهان، ج 2، ص 93. 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 4⃣پيامبر در وصيت خود به على عليه السّلام درباره فاطمه عليها السّلام فرمود ؛ «... واى بر كسى كه حرمت او را هتك كند، واى بر كسى كه خانه ‏اش را آتش بزند، واى بر كسى كه خليل او را اذيت كند، و واى بر كسى كه او را به زحمت اندازد و با او بجنگد ...». 📚بحار الانوار، ج 12، ص 458؛ خصائص الائمه، ص 72. 5⃣زهرا عليها السّلام فرمود ؛ «هيزم زيادى بر در خانه ما جمع كردند و آتش آوردند كه خانه ما را آتش بزنند. پشت در ايستادم و آنان را به خدا و پدرم سوگند دادم كه دست از ما بردارند و منصرف شوند. عمر تازيانه را از دست قنفذ غلام ابو بكر گرفت، و به بازويم زد چنان كه همچون بازوبند به دور بازويم حلقه زد. پس لگدى به در زد و آن را به طرف من راند. من كه آبستن بودم، به رويم در افتادم. آتش شعله مى‏ کشيد و صورتم را مى‏ گداخت. سپس چنان مرا سيلى زد كه گوشواره‏ ام از گوشم كنده شد و مرا درد زايمان گرفت و محسن بى‏ گناه را كشته سقط كردم». 📚بحار الانوار، ج 30، ص 348. 6⃣مسعودى می نویسد ؛ «پس راه خانه على را در پيش گرفتند و به او يورش بردند. در خانه‏ اش را آتش زدند، و او را به زور بيرون كشيدند. » 📚اثباه الوصیه ص 143 7⃣خود عمر نیز اعتراف به جنایت خود می کرد و می گفت ؛ « گفتم اگر على نيايد، هيزم مى ‏آورم و خانه را به روى ساكنانش آتش مى ‏زنم، و آنان را به آتش مى‏ كشم يا على را براى بيعت مى ‏بريم. تازيانه قنفذ را گرفتم و زدم. به خالد بن وليد گفتم: تو با مردان هيزم فراهم كنيد. خودم خانه را آتش مى‏ زنم. فاطمه گفت: اى دشمن خدا و دشمن رسول او و دشمن امير المؤمنين. فاطمه دستهاى خود را پشت در گذاشت تا مرا از باز كردن در بازدارد خواستم در را باز كنم. نتوانستم. پس با تازيانه به دستهايش زدم چنان كه دردش گرفت و من صداى ناله و گريه ‏اش را مى ‏شنيدم. نزديك بود كه نرم شوم و از دم در بازگردم، اما كينه‏ هاى على و حرص او به خون دليران عرب را به ياد آوردم ... پس لگدى به در زدم كه فاطمه شكمش را به آن چسبانده بود و پشت آن پنهان شده بود. چنان فرياد زد كه گمان كردم كه فريادش مدينه را زير و رو كرد شنيدم كه گفت: پدر! يا رسول اللّه! اينگونه با حبيبه و دخترت رفتار مى ‏شود؟! آه: فضّه! مرا بگير كه به خدا قسم جنين داخل شكمم كشته شد. و شنيدم كه او را درد زايمان گرفته است. او به ديوار تكيه داده بود. در را به داخل راندم و داخل شدم. به گونه ‏اى در مقابلم ايستاد كه جلوى ديدم را گرفت. از روى مقنعه چنان به گونه‏ اش سيلى زدم كه گوشواره‏ اش كنده شد و روى زمين افتاد. » 📚بحار الانوار، ج 30، ص 293- 295؛ 8⃣ابن عطیه در کتاب الامامه و الخلافه خودش می آورد ؛ « ابوبکر بعد از آن که با تهدید و ترس و شمشیر از مردم بیعت گرفت، عمر و قنفذ و جماعتی را به درب خانه علی و زهرا فرستاد. عمر هیزم را درِ خانه فاطمه جمع نمود و درب خانه را به آتش کشید، هنگامی که فاطمه زهرا پشت در آمد، عمر و اصحاب او جمع شدند و عمر آن چنان حضرت فاطمه را پشت در فشار داد که فرزندش را سقط نمود و میخ در به سینه حضرت فرو رفت (و بر اثر آن صدمات) حضرت به (بستر) بیماری افتاد تا آن که از دنیا رفت » 📚موتمر علماء البغداد فی الامامه والخلافه ص181 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🤔 ❔علم غیب فاطمه٬ واقعیت یا دروغی شاخدار؟ آخوندها و دکانداران دین یک عمر از علم غیب داشتن فاطمه دختر پیامبر سخن‌ها گفتند و کاغذ‌ها سیاه کردند! حال آنکه با نگاهی به کتب روایی در می‌یابیم فاطمه حتی در روز قیامت هم که گفته می‌شود تمام رازها برملا می‌شود هنوز نمی‌داند بعد از مرگش چه بر سر فرزندش حسین آمده! ↓↓↓ از رسول خدا روایت است که فرمود: چون روز قیامت شود فاطمه همراه جمعی از زنانش می‌آید. به او‌ گفته می‌شود به بهشت داخل شو. پاسخ می‌دهد: داخل نمی‌شوم تا بدانم پس از من با فرزندم چه کردند؟ به او گفته می‌شود به وسط صحرای محشر نگاه کن. چون نگاه می‌کند٬ حسین را می‌بیند که بی‌سر ایستاده‌است. آنچنان فریاد می‌زند که من نیز با او فریاد می‌کشم٬ فرشتگان نیز به فریاد او فریاد می‌کشند! 📚منبع: اللهوف - تألیف ابن طاووس - ترجمه سید احمد فهری زنجانی - انتشارات دلیل ما ، قم ٫ ۱۳۸۰ - صفحه ۱۵۷ ❗️❗️ 💠💠 👌روایتی که معاند به آن استناد کرد ،نقل ذیل است که مطابق آن پیامبر گرامی فرمود ؛ « إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جَاءَتْ فَاطِمَةُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهَا فِي لُمَةٍ مِنْ نِسَائِهَا فَيُقَالُ لَهَا ادْخُلِي الْجَنَّةَ فَتَقُولُ لَا أَدْخُلُ حَتَّى أَعْلَمَ مَا صُنِعَ بِوَلَدِي مِنْ بَعْدِي فَيُقَالُ لَهَا انْظُرِي فِي قَلْبِ الْقِيَامَةِ فَتَنْظُرُ إِلَى الْحُسَيْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَائِماً وَ لَيْسَ عَلَيْهِ رَأْسٌ فَتَصْرُخُ صَرْخَةً وَ أَصْرُخُ لِصُرَاخِهَا وَ تَصْرُخُ الْمَلَائِكَةُ لِصُرَاخِنَا فَيَغْضَبُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَنَا عِنْدَ ذَلِكَ فَيَأْمُرُ نَاراً يُقَالُ لَهَا هَبْهَبُ قَدْ أُوقِدَ عَلَيْهَا أَلْفَ عَامٍ حَتَّى اسْوَدَّتْ لَا يَدْخُلُهَا رَوْحٌ أَبَداً وَ لَا يَخْرُجُ مِنْهَا غَمٌّ أَبَداً فَيُقَالُ لَهَا الْتَقِطِي قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْه‏ » « هنگامى كه قيامت بر پا مى‏ شود فاطمه زهرا در حالى وارد صحراى محشر مى‏ شود كه گروهى از زنان شيعيان در اطراف آن بانو خواهند بود. و به حضرت زهرا گفته مى‏ شود: داخل بهشت شو! وى مى ‏فرمايد:👈 وارد بهشت نمى ‏شوم تا بدانم👉 بعد از من با فرزندم چه عملى انجام داده ‏اند. به آن حضرت مى ‏گويند: در ميان جمعيت قيامت نگاه كن. وقتى نظر مى ‏كند امام حسين عليه السّلام را خواهد ديد كه با بدن بى‏ سر ايستاده است! زهرا فريادى مى‏ زند كه من به واسطه فرياد او فرياد خواهم زد و عموم ملائكه نيز به فرياد مى ‏آيند. در چنين حالى است كه خداوند قهار به خاطر ما غضب مى ‏كند و آتشى را كه مدت هزار سال افروخته‏ اند تا سياه شده و آن را هبهب مى‏ گويند و هرگز نسيمى داخل آن نشده دستور مى ‏دهد تا قاتلين امام حسين‏ ع را برباید » 📚ثواب الاعمال ص 217 _ بحار الانوار ج 7 ص 127 ❕مطابق این روایت ، فاطمه س ، به واسطه تعلیم پیامبر گرامی ، از غیب و سرنوشت نهایی امام حسین ع مطلع بود . بنابراین این روایت کاملا خلاف ادعای معاند را ثابت می کند که فاطمه س ، علم غیب نداشت . 👌این که در این روایت تعبیر « حتی اعلم » « تا بدانم » به کار رفته است ، به آن معنا نیست که فاطمه س ، چیزی را نمی داند و درخواست دانستن دارد ، بلکه معنای جمله مذکور « تحقق معلوم و علم فعلی » است . ❕مثلا در این شکی نیست که خداوند عالم به همه چیز است ، چنان که می فرماید ؛ « هيچ چيز در زمين و آسمان، از پروردگار تو مخفى نمى ماند؛ حتّى به اندازه سنگينى ذرّه اى؛ و نه كوچكتر و نه بزرگتر از آن نيست، مگر اين كه (همه آنها) در كتابِ آشكار (و لوح محفوظ علم خداوند) ثبت است». ( یونس 61) 👌بنابراین خداوند علام الغیوب است ، اما با این وجود در مورد خداوند در قرآن تعبیری چون « دانست » ، « تا بداند » ، « هنوز ندانسته است » آمده است . ❕می فرماید ؛ « أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ يَعْلَمَ الصَّابِرِين‏ » « آيا چنين پنداشتيد كه شما (تنها با ادعاى ايمان) وارد بهشت خواهيد شد در حالى كه هنوز خداوند مجاهدان از شما و صابران را ندانسته است » ( آل عمران 142 ) ، « يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ مِنَ الْأَسْرى‏ إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْراً يُؤْتِكُمْ خَيْراً مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ » « اى پيامبر! به اسيرانى كه در دست شما هستند بگو اگر خداوند خيرى در دلهاى شما بداند بهتر از آنچه از شما گرفته به شما مى ‏دهد، و شما را مى‏ بخشد، و خداوند آمرزنده و مهربان است. » ( انفال 70 ) ، « الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْكُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفا » « هم اكنون خداوند از شما تخفيف داد و دانست كه در شما ضعفى وجود دارد » ( انفال 66 ) 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 « عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ احَداً _ الَّا مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ فَانَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً* لِيَعْلَمَ انْ قَدْ ابْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهمْ وَ احَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَ احْصى‏ كُلَّ شَىْ‏ءٍ عَدَدا » « عالم الغيب اوست، و هيچ‏كس را بر اسرار غيبش آگاه نمى‏ سازد- مگر رسولانى كه آنها را برگزيده است و مراقبينى از پيش رو و پشت سر براى آنها قرار مى‏ دهد- تا بداند پيامبرانش‏ رسالت‏هاى پروردگارشان را ابلاغ كرده‏ اند و او به آنچه نزد آنها است احاطه دارد و هرچيزى را احصا كرده است. » ( جن 26_28 ) ❕در گذشته توضیح دادیم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1203 👌تعابیری چون « دانست » ، « تا بداند » و مانند آن در مورد خداوند ، به معنای دیدن و تحقق علم فعلی خداوند است ، یعنی علم الهی در خارج تحقق یابد یا صورت عینی به خود گرفت و معلوم الهی در عالم خارج محقق شد و خداوند آن را در خارج ببیند ، اینگونه تعابیر در موارد تاکید به کار می رود ، چنانکه در استعمالات عرفی نیز ، چنین تعابیری به کار می رود . ❕بنابراین منظور همان تحقق عینی مسائل و وجود_خارجی آنها است و به تعبیر دیگر ظهور آثار و شواهد عملی است ، مثلا در آیه « علم ان فیکم ضعفا » ، علم خداوند در مورد ضعف عده ای از مسلمین در خارج پیاده شد و تحقق عینی یافت ، این است معنی علم هنگامی که در اینگونه موارد در مورد خداوند به کار می رود ؛ 📚تفسیر نمونه ج 16 ص 205 ❕لذا در کتاب پیام قرآن و تفسیر نمونه می خوانیم ؛ « منظور از جمله لِيَعْلَمَ (تا خداوند بداند) اين نيست كه چيزى را نمى‏ دانسته و آگاه شده است، بلكه منظور تحقق عينى علم خداوند است كه از آن تعبير به علم فعلى مى‏ شود، يعنى هدف اين بود كه علم خداوند درباره ابلاغ رسالت عينيت خارجى پيدا كند و حاصل گردد. » ، جمله « لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ » (در حالى كه خدا هنوز ندانسته) كه نظير آن در ساير آيات قرآن نيز ديده مى ‏شود، در واقع به معنى « هنوز تحقق نيافته »است (به تعبير ديگر نفى" علم" به معنى نفى" معلوم" است و اين گونه تعبير معمولا در موارد تاكيد به كار مى‏ رود) . 📚پیام قرآن ج 7 ص 225 _ تفسير نمونه، ج‏7، ص 312 ❕لذا در تفسیر قمی می خوانیم ؛ « مقصود از دانستن خداوند ، همان دیدن خداست ( و تحقق پیدا کردن علم خدا در خارج ) چرا که خداوند از ابتدا مجاهد را از غیر مجاهد می داند ... اما مردم را به فعلشان ( که در خارج دیده میشود ) معاقبه می کند نه به علمش » « لما یری لانه قد علم قبل ذلک من یجاهد و من لا یجاهد » 📚تفسیر قمی ج 1 ص 119 ❕بنابراین جمله فاطمه س که می گوید ؛ « داخل بهشت نمی شوم تا بدانم » « لا ادخل حتی اعلم » ، به معنای آن است که علم من جنبه عینی به خود بگیرد و معلوم به من نشان داده شود ، و من ببینم ، لذا امام حسین ع ، با سر بریده به ایشان نشان داده شد . 👌چنان که گفتیم فاطمه س ، به تعلیم پیامبر ، آگاه از سرنوشت ، امام حسین ع بود ، چنان که در روایت دیگری ، پیامبر گرامی ، فاطمه را از وقائع قیامت آگاه می کرد و فرمود ؛ « هنگامى كه بر فراز منبر بروى، جبرئيل از طرف خداوند سبحان نزد تو مى‏ آيد و مى‏ گويد: اى فاطمه! حاجت خويشتن را بخواه! تو خواهى گفت: پروردگارا! حسن و حسينم را به من نشان بده! حسنين در حالى نزد تو مى‏ آيند كه خون از رگهاى گردن حسين فرو مى‏ ريزد. حسين مى ‏گويد: بار خدايا! امروز حق مرا از آن افرادى كه به من ظلم و ستم كردند بگير. در همين زمان است كه درياى غضب حضرت پروردگار به جوش مى ‏آيد، براى غضب خداوند است كه ملائكه و جهنّم نيز به خروش مى ‏آيند. جهنّم نعره مى‏ زند و زبانه مى ‏كشد و به صحراى محشر مى‏ ايد. آنگاه قاتلين حسين را با فرزندان و فرزندان فرزندان آنان مى ‏ربايد. » 📚تفسیر فرات کوفی ، ص 445 _ بحار الانوار ج 43 ص 225 ❕همینطور فاطمه س ، به واسطه تعلیم جبرئیل ، آگاه به سرنوشت فرزندان خود تا روز قیامت بود ، چنان که در ذیل توضیح داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2666 👌و به خاطر همین علم و آگاهی ، ایشان در عالم برزخ برای مصائب امام حسین ع ، گریه می کنند ، چنان که در ذیل گفته ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2784 ❕با توجه به این نکات روشن می شود که مقصود از تعبیر « حتی اعلم » ، عینیت یافتن علم فاطمه س ، به سرنوشت امام حسین ع و دیدن ایشان است ، لذا دیگر به ایشان سرنوشت امام حسین ع را بازگو نکردند ، زیرا ایشان از قبل می دانست ، بلکه خود امام حسین ع را با سر بریده حاضر کردند تا علم ایشان نسبت به امام حسین ، جنبه عینی و فعلی بگیرد و دیگر ، قاتلین امام حسین ع در عذاب شدن ، و این که مورد شفاعت فاطمه س ، واقع نمی شوند ، عذری نداشته باشند . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🤔 ❔برخی شبهه می کنند که سوختن ظالم در دوزخ چه سودی به حال مظلوم در این دنیا دارد ❗️❗️ 💠💠 1⃣چنان که در ذیل مفصل توضیح داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2763 ❕هدف از خلقت انسان آن است که با اختیار خود ، مسیر تکامل را طی کند . 👌اساس زندگی بشر بر آزادی اراده است تا همگی آزمایش شوند نه اجبار و اکراه و گرنه تکاملی صورت نخواهد گرفت . اگر کسانی که قصد ظلم و ستمگری را دارند ببینند تا اقدام به ظلم می کنند ، سنگی از آسمان نازل شده و هلاک می شوند دیگر کسی جرات ظلم کردن را به خود نمی دهد و همگان بالاجبار مسیر صلاح و اطاعت را در پیش می گیرند که روشن است که این هدایت اجباری فایده ای ندارد زیرا تکامل اختیاری است که ارزشمند است. ❕بدین گونه لغویت در تکلیف حاصل می شود و همگان بالاجبار مسیر درست را در پیش می گیرند یعنی تکامل اجباری اما تکامل اختیاری است که ارزش دارد نه تکامل اجباری. 2⃣از سوی دیگر ، اگر هر ظالمی در هنگام ظلم در همین دنیا عذاب شود ، این عذاب چه سودی به حال مظلوم دارد ❗️عذاب و عقاب ظالم در دنیا نیز حقوق از دست رفته مظلوم را به او پس نمی دهد ، و نهایت آن است که ظالم عقاب می شود و می میرد یا قدرت و دارایی خود را از دست می دهد ، اما حقوق پایمال شده مظلوم جبران نمی شود ، بنابراین مجازات ظالم باید به گونه ای باشد که حقوق مظلوم جبران شود . 3⃣اگر به خاطر فلسفه ای که در شماره اول گفتیم ، عذاب ظالمان در دنیا کلیت ندارد ، این به آن معنا نیست که ظالم از چنگال عدالت الهی گریخته باشد ، چنان که علی ع فرمود ؛ « اگر [خدا] ستمگر را مهلت دهد، از دستش نرسته است، بلكه در جاى غم و اندوه بر سر راهش و در گلوگاه او، آنجا كه آب دهان فرو برده مى‏ شود در كمين اوست. » 📚نهج البلاغه ، خطبه 97 👌و فرمود ؛ « خداوند سبحان ستمِ ستمديدگان را مهلت مى ‏دهد، اما ناديده نمى‏ گيرد. » 📚غرر الحکم ح 6078 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 4⃣مظلوم اگر در دنیا توان مقابله با ظالم را نداشته باشد و بر ظلم و اذیت او شکیبایی کند ، در همین دنیا از نفع و سود ، بی بهره نیست و به حسب روایات متعددی ، با صبر و شکیبایی بر ظلم ظالم ، پاداش و اجر الهی را جلب می کند ؛ 📚وسائل الشیعه ج 12 ص 121 باب 85 ❕لذا امام عسکری ع فرمود ؛ « کسی که در دنیا ( در برابر ظلم ظالم ) امتحان شود ، ( و شکیبایی کند ) ، ثوابش در آخرت برایش ذخیره شده است » 📚تفسیر الامام العسکری ، ص 577 _ بحار الانوار ج 64 ص 234 5⃣چنان که گفتیم ، صرف عذاب شدن ظالم در دنیا ، نفعی به حال مظلوم ندارد ، همینطور صرف سوختن ظالم در آتش ، تمام ظلم وارد شده بر مظلوم را جبران نمی کند ، مجازات باید به گونه ای باشد که حقوق پایمال شده مظلوم ، جبران شود . ❕در روایات اهلبیت ع به روشنی نحوه بهره گیری مظلوم از ظالم و جبران حقوق مظلوم ، ترسیم شده است که با توجه به آن فلسفه مجازات ظالم در آخرت و ارتباط آن با حقوق ظلوم روشن می شود . ❕پيامبر خدا فرمود ؛ « روز قيامت بنده خوشحال از حسنات خود وارد محشر مى‏ شود. مردى مى ‏آيد و مى ‏گويد: پروردگارا! اين مرد به من ظلم كرده است. پس، از حسنات او برداشته و در حسنات آن مرد دادخواه گذاشته مى‏ شود. به همين ترتيب افرادى كه در حق آنها ستم كرده است مى‏ آيند تا جايى كه حتى يك حسنه براى او باقى نمى ‏ماند. از آن پس اگر كسى بيايد و حق خود را از او بخواهد از گناهان آن مرد برداشته و به گناهان او افزوده مى‏ شود. بدين سان همچنان داد مردم از او گرفته مى‏ شود، تا آن كه به آتش درآيد. » 📚میزان الحکمه ج 6 ص 535 ❕در روایت دیگر فرمودند ؛ «روز قيامت بدهكار ( و ظالم ) ، را در حالى كه از همّ و حزن شكايت مى‏ كند مى ‏آورند، در صورتى كه اعمال حسنه داشته باشد آنها را براى طلبكارش ( و مظلوم ) ، منظور مى ‏كنند و اگر افعال و اعمال نيك نداشته باشد سيّئات و قبايح طلبكار را براى وى حساب مى ‏نمايند. » 📚علل الشرایع ، ج 2 ص 528 ❕این مساله در روایت امام سجاد ع با وضوح بیشتری بیان شده و ایشان در بیان اوضاع محشر فرمود ؛ « ( خداوند ندا می دهد ) ، منم خدايى كه جز من خدايى نيست و داور دادگرى هستم كه ستم نمى‏ كند، امروز با عدل‏ و قسط خود ميان شما داورى مى‏ كنم و به كسى ستمى نرود، امروز حقّ ضعيف را از قوى بستانم و از بدهكار حق بستانكار بگيرم و با حسنات و سيئات، تقاص بدهكارى ‏ها را بنمايم و ثواب بخشش‏ها را بپردازم. امروز هيچ ستمگرى در برابر من از اين گردنه عبور نكند در حالى كه مظلمه ‏اى از كسى به گردن او باشد مگر آنكه صاحب حق آن را به وى ببخشد و من پاداش او را بدهم و هنگام حساب حق او را بستانم. ❕اى خلايق! به يك ديگر بچسبيد و هر حقى به گردن كسى داريد كه در دنيا به ستم از شما ستانده شده از او بطلبيد و من خود عليه او گواه شما هستم و گواهى همچون من بس.... ❕در اين هنگام مردى قرشى به ايشان عرض كرد ؛ اى فرزند رسول خدا! اگر مرد مؤمنى حقّى بر گردن كافرى دارد از آن كافر كه خود اهل دوزخ است چه بستاند؟ امام على بن الحسين عليه السّلام فرمود ؛ « از گناهان آن مرد مسلمان به اندازه حقى كه به گردن آن كافر دارد كم مى‏ شود و آن كافر به اندازه آنها با عذاب كفر خود عذاب مى‏ شود. آن مرد قرشى گفت: اگر مسلمانى به گردن مسلمانى حقى دارد چگونه از آن مسلمان حقش را دريافت كند؟ امام عليه السّلام فرمود ؛ براى آن مسلمان بستانكار از حسنات بدهكار ظالم بگيرند و بر حسنات آن ستمديده اضافه كنند. مرد قرشى گفت: اگر ظالم حسناتى نداشته باشد چه؟ امام عليه السّلام فرمود ؛ اگر ظالم حسناتى نداشته باشد ستمديده بستانكار گناهى دارد و از گناهان آن ستمديده بستانكار بگيرند و به گناهان ستمگر بدهكار اضافه كنند تا حساب او پاك شود. » 📚الکافی ج 8 ص 105 _ بحار الانوار ج 7 ص 268 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
❕ما در پاسخی بر اساس آیات و روایات، گفته ایم که در اسلام تنها نبرد با کفاری حربی ، یعنی کفاری که دشمن مسلمین هستند و قصد نابودی مسلمین را دارند جایز است ، نه سایر کفار که دشمن مسلمین نیستند ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2377 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2302 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/777 ❕حال یکی از معاندین در پاسخ ما گفته است که علمای شیعه سخن از جهاد ابتدایی به میان آورده اند ، یعنی جواز حمله به کفار بدون آنکه مسلمین مورد حمله و هجوم واقع شده باشند . 👌ما در پاسخ این معاند نو رسیده می گوییم که باید کلام علما را جوری توجیه کنید که با ادله شرعی از آیات و روایات تضاد نداشته نباشد ، به این که جهاد ابتدایی می گوید می توانی به کفاری که دشمن هستند حمله کنی ، اگر چه آنها تاکنون حمله نکرده اند ، اما در صدد توطئه چینی و ضربه زدن به مسلمین هستند ، با این توجیه ، جهاد ابتدایی بازگشت می کند به جهاد دفاعی . ❕اگر کلام علما محل این توجیه نبود ، کلامشان برای ما حجت نیست ، زیرا بر خلاف آیات و روایات فراوان معصومین است ، در جایی که اگر کلام منقول از یک امام معصوم ، در صورتی که خلاف قرآن و روایات مشهور باشد ، برای ما قابل قبول نیست کلام علما که جای خود دارد ، چنان که در ذیل گفته ایم ؛ 💠 https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2346 👌در سه پاسخ اول گفته ایم که به حسب آیات و روایات ، کفار به چهار نوع تقسیم می شود که تنها نبرد با یک نوع یعنی کفار حربی و دشمن جایز است ، حال معاند می گوید که برخی از علما گفته اند که کفار دو قسم اند ، ذمی و حربی ، اگر ذمی نباشد ، حربی است . ❕گفتیم که کلام علما وقتی خلاف آیات و روایات باشد ، صحیح نیست و آنان در اجتهادشان به خطا رفته اند ، زیرا معصوم نیستند . 👌در مورد جواز برده داری در عصر کنونی نیز در ذیل پاسخ مفصلی داده ایم و گفته ایم که امام مسلمین می تواند اسیران را از روی منت با فدیه آزاد کند ، یا در زندان نگه داری کند و حکم الزامی در برده گیری در اسلام وجود ندارد . 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1008 ❕در مورد برده گرفتن زنان ایزدی که معاند به خیال خام خود به مطلب ما ردیه زده است و به روایتی استناد کرده است ، پاسخ ذیل را بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2580
👌ملحد وهابی دروغگو برای فریب مخاطبین و خوش رقصی در برابر اربابان وهابی ، دست به جعل و فتوشاپ زده و با تزویر و دروغگویی ، مدعی شده است که مرحوم مصباح و مراجع تقلید ، واکسن آمریکایی تزریق کرده اند . فرزند مرحوم مصباح این ادعا را تکذیب می کند چنان که در خبر رسانه ها امد ؛ «فرزند آیت‌الله مصباح‌یزدی: درگذشت پدرم پس از تزریق واکسن فایزر، دروغ است . فرزند آیت الله مصباح یزدی شایعه مطرح شده در فضای مجازی مبنی بر درگذشت مرحوم آیت الله مصباح یزدی بعد از تزریق واکسن فایزر به ایشان را شایعه‌ای دروغین خواند. او گفت: این شایعه‌ای است که تصویر آن را با ترفندهای فتوشاپ و امثال آن درست کرده‌اند. » https://t.me/akhbarefori/269745
🤔 ❔آيت الله حيدرى: قرآنى كه با قرائت حفص است داراى ايرادات ادبى و گرامرى است اين كليپ در ادامه ويديو قبلى ميباشد كه هم در كانال سنجاق شده و هم از روى این لينك ميتوانيد ببينيد، كه آيت الله حيدرى به برخى از اشكالات ادبى قرآن قرائت حفص پرداخته و به چند مورد اشاره ميكند. در اين ويديو ميبينيد كه ايرادت ادبى قرآن به گونه اى واضح است كه هركسى كوچكترين اطلاعى از ادبيات عرب داشته باشد آنها را متوجه ميشود. اما نكته جالب اينكه خود ملاهاى مسلمان همين ايرادات را با وقاحت تمام توجيه كرده و صدها دليل عجيب و غريب براى فريب مخاطب ارائه ميكنند ❗️❗️ 💠💠 👌چنان که در خود قرآن تصریح شده است ، قرآن به لسان و زبان عربی نازل شده است ، چنان که می فرماید ؛ « آن را به زبان عربى آشكار نازل كرد. » ( شعراء 192 _ 195) 👌و می فرماید ؛ « در حالى كه به زبان عربى و فصيح و گوياست تا ظالمان را انذار كند و نيكوكاران را بشارت دهد. » ( احقاف 12) ❕وقتی می گوییم قرآن به زبان عربی است ، یعنی مطابق با قواعد صرفی و نحوی و استعمالی عرب زبانان نازل شده است ، بر این اساس و با توجه به این نکته ، اشکالات آمده در کلام کمال حیدری را بررسی می کنیم ؛ 1⃣می گوید چرا ادبیات قرآن مردانه است و در بسیاری از موارد ، از ضمایر و موصولاتی استفاده شده است که برای مردان و مذکران به کار می رود ، نه برای بانوان ، مثلا در آیه شریفه ذیل از ضمائر مذکر استفاده شده است ؛ « إِنَّما جَزاءُ الَّذِينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ _ إِلاَّ الَّذِينَ تابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ » « كيفر آنها كه با خدا و پيامبر به جنگ بر مى‏ خيزند و در روى زمين دست به فساد مى‏ زنند. (و با تهديد به اسلحه به جان و مال و ناموس مردم حمله مى ‏برند) اين است كه اعدام شوند يا به دار آويخته گردند يا (چهار انگشت از) دست راست و پاى چپ آنها بريده شود و يا از سرزمين خود تبعيد گردند، اين رسوايى آنها در دنياست و در آخرت مجازات بزرگى دارند. - مگر آنها كه قبل از دست يافتن شما بر آنان توبه كنند، بدانيد (خدا توبه آنها را مى‏ پذيرد) خداوند آمرزنده و مهربان است. » ( مائده 33 _ 34 ) ❕در حالی که قرآن به لغت عربی است و عرب زبانان در مواردی که مخاطبشان تنها مردان هستند ، از موصولات و ضمایر مذکر استفاده می کنند و در مواردی که مخاطب آنها تنها زنان هستند ، از ضمایر مونث استفاده می کنند ، و در مواردی که مخاطب آنها مردان و زنان به صورت مشترک هستند ، از ضمایر و موصولات مذکر استفاده می کنند و در خطاب ، ضمایر مذکر را بر مونث از باب تغلیب ، ترجیح می دهند و مجموع مردان و زنان را با ضمایر و موصولات مذکر خطاب می کنند ، چنان که در تفسیر نمونه می خوانیم ؛ « در بسيارى از موارد جمع مذكر را به عنوان تغليب بر هر دو گروه ( مردان و زنان ) اطلاق مى‏ كنند » 📚تفسیر نمونه ج 9 ص 387 ❕«تغليب» آن است يكى از دو چيز را بر چيز ديگر برترى بخشيم و لفظ آن را بر ديگرى نيز به كار گيريم ، مثلا مردان را بر زنان غلبه داده و ضمائر مذکر را برای مجموع آنها استفاده کنیم ؛ « كتغليب المذكر على المؤنث‏ » 📚ترجمه و شرح جواهر البلاغة، ج‏1، ص: 440 ❕بنابراین عرب زبانان با صيغه‏ هاى مذكر خطاب‏هاى عموميشان نسبت به تمام مردان و زنان را بيان مى‏ كنند و قرآن هم چون مطابق با زبان عربی است ، از این قاعده بهره گرفته است و خطاب های عمومی خود را با استفاده از صیغه های مذکر بیان کرده است . 👌مثلاً یک عرب زبان هنگام سلام مى ‏گويد ؛ «سلام عليكم» در حالى كه ممكن است در مجلس چند مرد و چند زن حاضر باشند و گفته نمى‏ شود «سلام عليكم و سلامٌ عليكُنَّ» ، او در خطاب عام خود ، از صیغه مذکر استفاده می کند . ❕قرآن نیز حکم محارب را شامل مرد و زن می داند ، و چون مخاطب حکم او عموم مردم اعم از مردان و زنان هستند ، مطابق قواعد عربی از صیغه های مذکر برای افاده مطلب خود بهره گرفته است . 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 2⃣کمال حیدری در ادامه اشکال قبلی طرح می کند ،که خداوند نعمت های بهشتی و تزویج با حور العین را با صیغه های مذکر بیان کرده است ، این یعنی نعمت های بهشتی ، اختصاص به مردان دارد ❗️ 👌در حالی که قرآن به روشنی پاسخ او را داده و زنان را کنار مردان مشمول نعمتهای بهشتی دانسته و می فرماید ؛ « من عمل هيچ عمل كننده ‏اى از شما را، خواه زن باشد يا مرد ضايع نخواهم كرد » ( آل عمران 195 ) ، «هر كس از مرد و زن عمل شايسته انجام دهد و ايمان داشته باشد داخل بهشت خواهد شد و بدون حساب، روزى داده ميشود (و از مواهب روحانى و جسمانى آن جهان برخوردار ميگردد) ( غافر 40 ) ، « هر كس از مرد و زن عمل صالح انجام دهد و مؤمن باشد به او حيات و زندگى پاكيزه‏ اى مى ‏بخشيم و پاداش آنها را به نحو احسن خواهيم داد » ( نحل 97 ) ❕بنابراین مرد و زن هر دو از نعمتهای بهشتی بهره مند هستند . 👌حیدری مطرح می کند که اگر چنین است ، پس چرا خداوند با صیغه های مذکر گفته است که بهشتیان در بهشت هرچه بخواهند ، برایشان است ؛ « لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فِيها وَ لَدَيْنا مَزِيدٌ » « هر چه بخواهند در آنجا براى آنها هست و نزد ما نعمتهاى اضافى ديگرى است » ( ق 35 ) ❕ما پاسخش را در شماره اول دادیم که این خطابات عام است و شامل مرد و زن می شود ، اما چون عرب در خطابات عام از صیغه های مذکر استفاده می کند ، خداوند هم در آیه مذکور از صیغه های مذکر استفاده کرده است . ❗️همینطور او اشکال مطرح کرده ، خداوند با صیغه های مذکر از همسران بهشتی ، سخن به میان آورده است ، یعنی حوریان بهشتی اختصاص به مردان دارد ؛ « كَذلِكَ وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِينٍ » « اين چنينند بهشتيان، و آنها را با « حور العين » تزويج مى‏ كنيم. » ( دخان 54 ) ❕که پاسخش را دادیم که این خطاب هم عام است و مرد و زن بهشتی ، هر دو از همسران بهشتی و حور العین بهره می برند ، خداوند مطابق با قواعد عربی ، برای خطاب عمومی مردان و زنان از صیغه های مذکر استفاده کرده است . 👌خصوصا آنکه مطابق آنچه لغت شناسان فرموده اند ؛ «حور» جمع «حوراء» و «احور» به كسى گفته مى ‏شود كه سياهى چشمش كاملًا مشكى، و سفيدى آن كاملًا شفاف باشد، و يا به طور كلى كنايه از جمال و زيبايى كامل است؛ چرا كه زيبايى، بيش از همه در چشمان، تجلى مى‏ كند، و به اين ترتيب، كلمه «حور» بر مذكر و مؤنث هر دو اطلاق مى‏ شود، و مفهوم گسترده‏ اى دارد كه همه همسران بهشتى را شامل مى ‏شود؛ همسران زن براى مردان با ايمان و همسران مرد براى زنان مؤمن (دقت كنيد) » 📚لغات در تفسیر نمونه ، ص 198 ❕در روایات نیز تصریح شده است که زنان نیز از همسران بهشتی و حور العین می توانند بهره مند شوند ، چنان که در ذیل مفصل توضیح داده ایم ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/4183 3⃣او در ادامه اشکالات ادبی ، به دو آیه ذیل اشکال کرده است که می فرماید ؛ « وَ انَّ لَكُمْ فى اْلأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقِيْكُم مِمّا👈 فى بُطُوْنِها 👉وَ لَكُمْ فِيْها مَنافِعُ كَثِيْرَةٌ وَ مِنْها تَأْكُلُوْنَ- وَ عَلَيْها وَ عَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُوْنَ » « وَ انَّ لَكُمْ فِى اْلأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقِيْكُم👈ْ مِمّا فى بُطُونِه👉ِ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشّارِبِيْنَ » 🔸سوره مؤمنون، آيات 21 و 22 _ سوره نحل، آيه 66 ❕در آیه اول به انعام ضمیر مونث برگردانده است و در آیه دوم به انعام ضمیر مذکر ، و این مورد طرح اشکال کمال حیدری قرار گرفته است ، در حالی که مطابق لغت عرب ، انعام در معنا ، جمع است و با آن معامله مفرد مونث می کنند ؛ 📚بدائه النحو ، ص 50 ❕بر این اساس می گوییم ، ضمير كلمه (بُطُونِهِ) به اعتبار لفظ انعام است ، زیرا در لفظ مفرد و مذكر است و ضمیر کلمه « بطونها» ، به اعتبار معنای آن است زیرا در معنا جمع است و گفتیم که در لغت عرب به جمع مکسری چون انعام که از نظر معنایی جمع است ، ضمیر مفرد مونث بر می گردانند . 📚تفسير آسان، ج ‏9، ص 221 ❕لذا مرحوم طبرسی می گوید ؛ « كلمه «أنعام» كه (با توجه به ضمير فى بطونه) مذكّر حساب شده، به عنوان اسم مفرد به معناى جمع به كار رفته است، مثل كلمه «نعم» كه در قول شاعر عرب چنين است. « فى كل عام نعم تحونه يلحقه قوم و تنتجونه » « در هر سال شما دزدان و غارتگران چارپايانى را به دست مى ‏آوريد كه ديگران آنها را آبستن ساخته ‏اند و شما (در قبيله خود) از آنها استفاده مى ‏بريد.» 👌 شاعر عرب ، نعم را ( که جمع است ) بكار برده و ضماير آن را مفرد آورده است ( به اعتبار لفظ نعم ، که مفرد و مذکر است )» ❕و آن جا كه ضمير انعام مؤنّث آورده شده ، به اين دليل است كه آن را جمع مكسّر نعم گرفته شده است ( که در جمع مکسر ، ضمیر مفرد مونث بازگشت می کند )» 📚ترجمه تفسیر جوامع الجامع ، ج 3 ص 397 🔸 👇
🔸ادامه 👇 4⃣او در ادامه با استدلال به این آیه طرح اشکال کرده است . خداوند می فرماید ؛ « هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّياحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُوراً ، لِنُحْيِيَ بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً » ( فرقان 49 ) ❕اشکال مطرح کرده است که در تعبیر « بلده میتا » اشتباه صورت گرفته است ، زیرا « بلده » مونث است و نعت آن نیز باید مونث باشد ، در حالی که « میتا » مونث نیست . 👌در تفسیر نمونه پاسخ او داده شده است و می گوید ؛ « بايد توجه داشت كه « بلدة » در اينجا به معنى بيابان و صحرا است، و با اينكه اين لفظ مؤنث است صفت آن كه « ميتا » مى‏ باشد به صورت مذكر آمده به خاطر اينكه به معنى مكان است و مكان مذكر مى ‏باشد. » 📚تفسیر نمونه ج 15 ص 109 ❕بنابراین چون بلده در معنا مذکر است ، نعت او مطابق با معنای آن مذکر آمده است ، چنان که زمخشری ادیب معروف ، به این نکته تصریح می کند و چنین استعمالی را مطابق با قواعد فصحیح عربی می داند ، یعنی به اعتبار معنای یک کلمه ، می توان نعت را از نظر تذکیر و تانیث ، تطابق داد . 📚الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، ج ‏3، ص ، 285 5⃣او در ادامه به آیه تطهیر اشکال مطرح کرده که خداوند می فرماید ؛ «ُ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً » ( احزاب 33 ) ❕می گوید حضرت زهرا س نیز ، جزء اهل بیت است ، اما ضمائر در آیه شریفه مذکر آمده است ، در حالی که تذکیر ضمائر ، بر حسب تغلیب است ، که توضیحش را دادیم . 👌عرب در جمعی که متشکل از چند مرد و یک زن است ، ضمیر تذکیر را به خاطر زیادی تعداد مردان بر زنان ، بر تانیث غلبه می دهد ؛ « كتغليب الأكثر على الأقل‏ » 📚ترجمه و شرح جواهر البلاغة، ج‏1، ص: 440 ❕در آیه تطهیر نیز چون تعداد مردان بیشتر بوده اند ، ضمیر تذکیر بر تانیث ترجیح داده شده است . 6⃣او در پایان به این دو آیه اشکال کرده است که می فرماید ؛ « لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا » ( هود 69 ) ، « قَدْ جاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي‏ » ( آل عمران 183 ) ❕می گوید چرا در جایی فعل « رسل » مونث آمده است و در جایی مذکر . 👌در حالی که « رسل » جمع مکسر است ، و در مواردی که فاعل جمع مکسر باشد ، می توان فعل آن هم به صورت مذکر استعمال شود و هم به صورت مونث ؛ « الا اذا کان جمع تکسیر ، فیجوز فیه الوجهان » 📚بدائه النحو ، ص 110 ❕او در گذشته اشکالات دیگری به قرائت « حفص » کرده بود که با پاسخ مفصل ما مواجه شد ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/13112 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
❕در پاسخ به پست اخیر ما یکی از کاربران این مطلب را برای ما فرستاده است ؛ « درباره پست اخیرتون درمورد اشکالات ادبیاتی آقای حیدری به قرآن حس میکنم مراد ایشون رو نفهمیدید! ایشون یک مبنای خاص دارند که ضمایر در عربی دو قسم اند: 1.مونث محض 2.ضمایر مشترک بین مذکر و مونث سپس در رد نظریه مشهور که ضمایر را مونث و مذکر تقسیم بندی کرده شروع میکنند به ایراد گرفتن! در واقع بنظر میرسد ایشون درحال نقد نظریه مشهور هستن نه اینکه واقعا درحال اشکال گرفتن به قرآن این کلیپ رو ببینید: https://t.me/alhaydarii_fa/4866 و همچنین کلیپ بعدیش رو » 👌سخن ما ؛ ❕با توجه به این پیام کاربر محترم و این که احتمال است صحیح بگوید و ملحدین کلام کمال حیدری را تقطیع کرده باشند ، ما هم در پاسخ مذکور ویرایشی کرده و تنها اشکالات مطرح شده توسط کمال حیدری را مد نظر قرار می دهیم ( اعم از آنکه اشکالات مذکور از جانب خودش است یا در صدد طرح اشکال دیگران و سپس پاسخ دادن است ) ، و مواردی که به او حمله کردیم را از پاسخ حذف می کنیم ، اگر چه در نفوذی بودن او به جد مشکوکیم ، چنان که در ذیل گفته ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2559
🤔 ❔چرا سر حیوانات رو میبریم برای قربانی یا خوردن یا...؟ مگه اوناهم مثل ما انسان ها جان ندارن ❗️❗️ 💠💠 1⃣خداوند مالک هر آنچه است که در عالم می باشد چنان که می فرماید ؛ « هر چه در آسمانها و زمین است از اوست» 🔷بقره 116- 255- 284 _ آل عمران 109 - 129- نساء 126- ❗️« مالکیت آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است از آن خداست» 🔶مائده 17- انعام 12- توبه 116 👌خدایی که مالک همه موجودات جهان است ، به انسان اجازه تغذیه از گوشت برخی از حیوانات را که خودش مالک آنها است را با شرایطی داده است . ❕بدن انسان ناگزیر است که توسط گوشت مورد تغذیه قرار گیرد ، و موارد لازم و پروتئینی از این طریق جذب بدن شود ، اگر چه نباید در این رابطه افراط نیز صورت گیرد ، این نکته هم مورد تاکید روایات قرار گرفته است ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/7863 👌و هم کشفیات علمی این مساله را مورد تاکید و توصیه قرار می دهد که می توانید در ذیل بیشتر بخوانید ؛ 🌐https://b2n.ir/028424 ❕بنابراین ، انسان ناگزیر است که در دنیا برای ادامه حیات تغذیه داشته باشد ، از آنجایی که خداوند عالم هستی و تمام موجودات را برای بهره مندی انسان آفریده است تا مقدمه ای باشد برای کمال نهایی انسان چنان که در ذیل گفته ایم ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/4783 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8377 ❕لذا اجازه تغذیه از حیواناتی را که خودش مالک آنها است را به انسان داده است ، بنابراین استفاده از گوشت حیوانات با اجازه مالک آنها یعنی خداوند است و هیچ ظلمی در حق آنها صورت نگرفته است ، زیرا اساسا خداوند آنها را برای همین هدف ، یعنی بهره مندی انسان آفریده است . 👌اگر بگویید که باید به جای ذبح حیوانات روی به گیاهخواری آوریم و از طریق گیاهان نیازهای تغذیه ای خود را برطرف کنیم ، تا ظلمی به حیوانات نشده باشد ، باز هم اشکال ظلم ( طبق استدلال خودتان ) ، برطرف نمی شود ، زیرا گیاهان هم مانند انسان و حیوانات جان و حیات دارند ، و گیاهخواری هم مستلزم آن است که جان گیاهان را بگیریم ، طبق استدلال شما در این صورت نباید گیاه را نیز بخوریم تا به آنها ظلم نکرده باشیم که نتیجه آن می شود که باید از گرسنگی بمیریم ❗️❗️ ❕گیاه شناسان می گویند ؛ « گیاهان برای حفظ قلمرو خود مبارزه می‌کنند، به جستجوی غذا هستند و از شکارچیان و طعمه‌ها می‌ترسند. آن‌ها نیز همچون سایر حیوانات، زنده هستند و از خود رفتارهایی را نمایش می‌دهند. طبق گفته‌های اُلیویر هامانت، دانشمند گیاه‌شناس از دانشگاه لیون فرانسه، برای آن‌که بتوان رفتارهای گیاهان را مشاهده کرد باید ابتدا از فرآیند رشد گیاه فیلمی تهیه شود و سپس سرعت فیلم افزایش داده شود؛ در این صورت افراد می‌توانند ببینند که گیاهان نیز همچون سایر حیوانات رفتار می‌کنند. یک ویدیوی تایم-لپس می‌تواند دنیای بیگانه‌ی گیاهان را با تمام شکوهی که دارد به خوبی نشان دهد؛ مانند آن‌چه که در مستند بسیار زیبای Life مشاهده کرده‌ایم. ❕گیاهان با هدف مشخصی حرکت می‌کنند و به همین دلیل باید نسبت به آن‌چه که در اطرافشان می‌گذرد، آگاهی کامل داشته باشند. آن‌طور که جک سی اسکالتز می‌گوید، این گیاهان به خوبی نسبت به اتفاقات اطراف واکنش نشان می‌دهند؛ بنابراین می‌توان گفت که دارای حواس بسیار پیچیده‌ای هستند که از آن‌ها برای سنجش شرایط محیط استفاده می‌کنند.... 👌👈آن‌ها نیز بو می‌کشند و یا صدای چیزی را می‌شنوند و سپس متناسب با شرایط، از خود واکنش نشان می‌دهند و این دقیقاً همان کاری است که ما و سایر حیوانات انجام می‌دهیم ... »👉 🌐https://b2n.ir/195624 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 2⃣خداوندی که اجازه استفاده از گوشت برخی از حیوانات را داده است ، شرط کرده است که این حیوانات باید از طریق شرعی ذبح شود ، و به اصطلاح « میته و مردار » نشده باشند ؛ ( انما حرم علیکم المیته ... بقره 173 ) ❕فلسفه تحریم میته و لزوم ذبح شرعی حیوان مطابق کشفیات دانشمندان در این نکته است كه دستگاه گوارش نمى‏ تواند از مردار خون سالم و زنده بسازد، بعلاوه مردار كانونى است از انواع ميكربها، اسلام علاوه بر اينكه خوردن گوشت مردار را تحريم كرده، آن را نجس هم دانسته تا مسلمانان كاملا از آن دورى كنند. 📚تفسير نمونه، ج‏1، ص 585 ❕گوشت مردار به خاطر از میان رفتن گلبولهای سفیدش، زمینه ای مساعد برای رشد میکروبها و ظهور انواع بیماریها است ؛ 🌐https://b2n.ir/600676 ❕در روایات نیز در این رابطه نکات نابی بیان شده است . 👌در روایتی از امام باقر و صادق علیهما السلام آمده است ؛ « خداوند تبارك و تعالى اين اشياء را بر بندگان حرام نكرد و غير آنها را حلال قرار نداد تا ايشان را به آنچه حلال كرده راغب و از آنچه حرام فرموده بى ‏ميل نموده باشد بلكه پس از آفرينش مخلوقات آنچه كه ابدان ايشان به آن قائم است و در راستاى مصلحت و خير آنها هست را به آنها تعليم فرمود و پس از آن تفهيمشان نمود كه اين سنخ از اشياء بر ايشان مباح و حلال است و نيز آنچه به ضرر ابدانشان هست را به آنها هشدار داد و اعلام فرمود كه اين قبيل از اشياء بر آنها حرام است ... پس از آن فرمود ؛ 👈امّا مردار: احدى حق ندارد از آن تناول كند مگر آنكه بدنش مبتلا به ضعف مفرط بوده و قوّت از او رفته و و نسلش منقطع مى‏ گردد و اساسا خورنده مردار مبتلا به مرگ ناگهانى مى ‏گردد.👉 📚الکافی ج 6 ص 242 _ الفقیه ج 3 ص 345 ❕در روایت دیگر امام رضا ع فرمود ؛ «مردار حرام است زيرا تغذيه از آن موجب فساد و تباه شدن ابدان و پيدا شدن آفات در آنها مى‏ باشد و وجه ديگر براى حرمت آن اين است كه حق تعالى بدين وسيله خواسته است هشدار دهد كه تسميه (گفتن بسم اللَّه در وقت ذبح) سبب است براى حلال شدن مذبوح و تركش باعث حرام بودن آن مى‏ باشد. » 📚عیون الاخبار ج 2 ص 484 ❕امام صادق ع در مقام احتجاج با یک زندیق آنجایی که زندیق گفت ، مردار را چرا حرام كرده است ، فرمود ؛ « تا جدا باشد از آنچه با نام خدا سر بريده شود، و خون در تن مردار بسته شود و به تنش چسبد، و گوشتش سنگين و ناگوار گردد. » ❕زندیق گفت: ماهى هم مردار است ، امام ع فرمود ؛ « تذكيه ماهى زنده برآوردن آن از آب است و آنگاه وانهند تا جان دهد، براى اين است كه خون ( جهنده ) ندارد و ملخ هم چنين است » 📚احتجاج ج 2 ص 347 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🤔 ❔اخیرا کلیپی از یک روحانی به نام یوسفی منتشر شده است که می گوید حدیث بیت الاحزان فاطمه تنها یک سند دارد در بحار الانوار که علامه مجلسی گفته است سند معتبری ندارد ، و شیخ عباس قمی اشتباه کرده است که نام کتابش را بیت الاحزان گذاشته در حالی که اصلا بیت الاحزانی نبوده است و ایت الله مکارم که بر بیت الاحزان مقدمه نوشته است او نیز اشتباه کرده است ❗️❗️ 💠💠 👌در این شکی نیست که فاطمه صدیقه سلام الله علیها ، به خاطر مصیبت پدر بزرگواراشان و مصائبی که دستگاه غاصب خلافت برای ایشان و علی علیهما السلام ایجاد کرد ، گریه و زاری می کرد تا از این طریق ، هم وابستگی خود به پیامبر گرامی را نشان دهد و هم مشروعیت دستگاه غاصب خلافت را به چالش بکشد ، دستگاه خلافت هم متوجه این قضیه شد و بزرگان مدینه را اجیر کرد تا به نزد علی ع بروند و به دروغ ، اعتراض کنند که گریه های فاطمه س ، ما را اذیت می کند ، علی ع هم برای آنکه بهانه را از دست آنان بگیرد ، بیت الاحزانی برای فاطمه س ، ساخت تا محلی باشد برای گریه حضرت زهرا و ابراز انزجار از ظلم دستگاه خلافت ، در ذیل بیشتر توضیح داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2365 ❕این که فاطمه س ، پس از شهادت پیامبر گرامی به خاطر اهداف گفته شده زیاد گریه می کرد و با اعتراض اهل مدینه مواجه شد و مجبور شد که مکان گریه کردن را تغییر دهد ، در منابع متعددی آمده است و انحصار به یک نقل که به نام « حدیث فضه » معروف شده است ، ندارد . 👌در نقلی آمده است ؛ « فاطمه بعد از فوت پدر خویش، دائما سر خود را مى‏ بست، جسمش ناتوان بود، قوّت خود را از دست داده بود، چشمانش گريان و قلبى سوخته داشت، ساعت به ساعت غش مى ‏كرد و به حسنين عليهما السّلام مى‏ فرمود ؛ پدر (يعنى جدّ) شما كه شما را گرامى مى ‏داشت و مرتّب شما را در آغوش مى ‏گرفت كجاست؟ كجاست آن جدّ شما كه از همه مردم بيشتر به شما مهربان بود، نمى ‏گذاشت كه روى زمين راه برويد، افسوس كه هرگز نخواهم ديد جدّ شما در خانه مرا باز نمايد و شما را به دوش خود بگيرد، در صورتى كه دائما اين عمل را انجام مى‏ داد.... » 📚مناقب آل ابی طالب ، ج 3 ص 362 _ روضه الواعظین ج 1 ص 150 ❕در روایت دیگر امام صادق ع فرمود ؛ «هنگامى كه فوت حضرت زهرا نزديك شد گريه كرد، على عليه السّلام از وى سؤال كرد: اى بانوى من! چرا گريه مى ‏كنى؟ فرمود: براى آن مصيبتهايى كه تو بعد از من خواهى ديد. امير المؤمنين فرمود: گريان مباش، به خداوند سوگند آن مصائب نزد من براى رضاى خداوند كوچك و ناچيزند، آنگاه فاطمه به على وصيّت كرد كه به ابو بكر و عمر اجازه تشييع جنازه و نماز ندهد، و حضرت على وصيّت آن بانو را اجرا نمود. » 📚مستدرک الوسائل ج 2 ص 290 _ بحار الانوار ج 43 ص 218 ❕باز در روایت دیگر ، امام صادق ع فرمود ؛ « افرادى كه فوق العاده گريه كردند پنج نفر بودند: آدم، يعقوب، يوسف، فاطمه، دختر حضرت محمّد و على بن الحسين .....فاطمه در فراق پيغمبر به قدرى گريه كرد كه اهل مدينه خسته و ناراحت شده به او گفتند: تو به واسطه كثرت گريه ‏ات ما را اذيّت مى ‏كنى. لذا فاطمه از مدينه خارج و به سوى قبر شهدا مى‏ رفت، وقتى ناراحتي هاى قلبى خود را با گريستن خالى مى‏ كرد به سوى مدينه باز مى‏ گشت. » 📚الخصال ج 1 ص 273 _ روضه الواعظین ج 1 ص 170 _ مناقب آل ابی طالب ، ج 3 ص 322 _ کشف الغمه ج 1 ص 498_ ریاض الابرار ج 1 ص 59 ❕بنابراین ، از این نقلها استفاده می شود که فاطمه س ، بسیار گریه می کرد و با اعتراض مواجه شد ، لذا در محلی دورتر از محل سکونت اهالی مدینه ، به گریه و زاری خود ادامه داد . 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌حال روایت مشهور به روایت فضه ، شرح واقعه را روشن تر بیان می کند ، در فرازی از آن روایت آمده است ؛ « بزرگان اهل مدينه اجتماع كردند و به حضور امير المؤمنين على عليه السّلام آمدند و گفتند: اى ابو الحسن! فاطمه شب و روز گريه مى ‏كند، هيچ كدام از ما شب در رختخواب به خواب نمى ‏رويم، در حالى كه روزها به علّت مشغله و طلب معاش قرار و آرام نداريم، ما از تو تقاضا مى ‏كنيم كه فاطمه يا شب گريه كند و يا روز. حضرت امير فرمود: مانعى ندارد. على عليه السّلام اين موضوع را با فاطمه عليها السّلام در ميان نهاد ولى متوجّه شد كه آن حضرت از گريه ساكت نمى‏ شود و تسليت گفتن براى او ثمرى ندارد. در اين حال فاطمه عليها السّلام گفت: اى ابو الحسن! من چندان مكثى در ميان اين مردم نخواهم كرد و به زودى از ميان اين مردم مى‏ روم، على جان به خداوند سوگند من شب و روز از گريه آرام نخواهم گرفت تا اينكه به پدرم ملحق شوم. حضرت امير فرمود: باشد، هر طور كه ميل دارى انجام بده. 👈على عليه السّلام بعد از آن، اطاقى خارج از شهر مدينه براى فاطمه ساخت كه آن را بيت الاحزان مى ‏گفتند. 👉 به هنگام صبح فاطمه حسن و حسين عليهم السّلام را بر مى‏ داشت و به بقيع مى ‏رفت و همچنان تا شب مشغول گريه بود. و چون شب فرا مى‏ رسيد علی مى‏ آمد و فاطمه را به منزل باز مى ‏گردانيد. » 📚بحار الانوار ج 43 ص 177 ❕این فراز از روایت مذکور ، موافق با روایاتی است که در ابتدای کلام ذکر شد ، و موید تاریخی نیز دارد ، لذا روایات آغازین بحث و تاییدات تاریخی که در ادامه بیان کنیم ، قرینه بر صحت این فراز است ، اگر چه اصل روایتی که این فراز در آن قرار دارد ، سند صحیحی ندارد و مضامینی در آن است که قابل پذیرش و قبول نیست ، و علامه مجلسی در مورد این روایت می نویسد ؛ «در بعضى از كتابها روايتى در باره وفات حضرت فاطمه عليها السّلام يافتم كه دوست دارم آن را بنويسم، گر چه از كتاب مورد اعتمادى نيست‏ » 📚بحار الانوار ج 43 ص 174 ❕بنابراین ، هیچ مانعی نیست که این فراز روایت ، صحیح باشد ، ( چون موید بر صحت دارد ) ، اما سایر فرازهای آن در طول زمانها ، دچار جعل و تحریفاتی شده باشد و نتوان به تمام آنچه در این روایت آمده است اعتماد کرد . ❕تاییدات تاریخی این روایت ، تصریح مورخان در طول زمانهای مختلف است که به وجود محلی به عنوان ؛ « بیت الاحزان » که منسوب به فاطمه س ، بوده است تصریح کرده است . ما در اینجا و برای اثبات صحت این گفته خود ، تحقیقی را که مرحوم محقق نجمی ، در این رابطه صورت داده است را به صورت خلاصه یاد آور می شویم . 1⃣ابن شبه در كتاب خود، آنجا كه آثار و قبور بقيع موجود در زمان خودش را معرفي مي‌كند، چنين مي‌نويسد ؛ «شخص موثق و مورد اعتمادي بر من نقل نمود مسجدي كه در طرف شرقي آن به جنازه اطفال نماز خوانده مي‌شود، در اصل خيمه اي بوده براي زن سياهي بنام «رقيه» كه به دستور حسين ابن علي در آنجا مي‌نشست تا از قبر فاطمه مراقبت كند زيرا قبر فاطمه را كسي بجز همان زن نمي شناخت » 📚تاریخ المدینه ج 1 ص 106 ❕از اين گفتارِ ابن شبه كه مشهود و مسموع خود را در مورد بيت الاحزان نقل نموده است، دو مطلب زير به وضوح به دست مي‌آيد ؛ 🔸الف ؛ بيت الاحزان در دوران حسين بن علي ع يعني تا سال ۶۱ هجري، مانند حال حيات حضرت زهرا بصورت خيمه و چادر و محلي بوده است مشخص و معين و حسين بن علی بر حفظ آن عنايت و اهتمام داشته؛ بطوري كه يكي از بانوان و ارادتمندان حضرت زهرا را مأموريت داده است، در اين بيت و خيمه كه يادآورِ دورانِ حساس زندگي مادر بزرگوارش بوده، اقامت نموده و از آنجا حراست و نگهباني كند و لابد براساس همين ديد و اهتمام و به پيروي از روش آن حضرت، افرادي از اهل بيتِ عصمت پس از آن حضرت نيز همين روش را ادامه داده و خيمه را به ساختمان مبدل نموده اند. 🔸ب ؛ بيت الاحزان پس از اين دوران و در اواخر قرن دوم و اوائل قرن سوم، داراي ساختمان بوده كه ابن شبه را وادار نموده است كم و كيف و انگيزه بوجود آمدن اين ساختمان را از افراد خبير و مطلع جويا شود و يكي از افراد مطلع و مورد وثوق نيز تا آنجا كه در اين مورد اطلاع داشته با وي در ميان گذاشته است و سابقه آنجا را كه زماني بصورت خيمه بوده، بازگو نموده است و ليكن اين خيمه دقيقاً در چه تاريخي و به وسيله چه كسي به ساختمان تبديل شده، معلوم نيست. 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕و اما مطلب ديگري كه در ذيل اين گفتار آمده است كه ؛ اقامت آن زن در ميان بيت الاحزان براي حفظ و مراقبت قبر حضرت زهرا بوده است، تحليلي است از سوي خودِ وي و توجيهي است متناقض و غير قابل قبول؛ زيرا ؛ 👌 اولاً خودِ ابن شبه در اين كتاب، مانند عده ديگر از مورخان مي‌گويد كه علي بن ابي طالب پيكر مطهر حضرت زهرا را شبانه و در داخل منزل خود دفن نمود بنابراين، مراقبت از قبر آن حضرت در بقيع مفهومي ندارد. 👌 و ثانياً اگر قبر آن حضرت در بقيع واقع بوده و كسي بجز «رقيه» آن را نمي شناخته، باز هم مراقبت از قبرِ مجهول، معنا و مفهومي ندارد. ❕به هرحال با توجه به شرايط خاص و حساس آن روز، ابهام در پاسداري از بيت الاحزان و توجيهات مختلف در اقامت يك زن در داخل آن، مستبعد نيست. 2⃣فتواي امام غزالي بر استحباب خواندن نماز در بيت الاحزان ؛ 👌امام ابومحمد غزالي كه يكي شخصيتهاي معروف و از علما و دانشمندان اهل سنت است، در ضمن بيان وظايف زايران مدينه منوره و كساني كه به زيارت بقيع مشرف مي‌شوند مي‌گويد ؛ «مستحب است كه زائران، هر روز صبح، پس از زيارت قبر حضرت رسول در بقيع حضور بهم رسانند و قبور پيشوايان ديني و صحابه را كه در آنجا مدفون هستند زيارت كنند». سپس مي‌گويد: «و مستحب است در مسجد فاطمه (عليها السلام) نيز نماز بخوانند». (و يُستحب أن يخرج كل يوم الي البقيع بعدالسلام علي رسول الله... و يصلي في مسجد فاطمة رضي الله عنها) 📚احياء علوم الدين، ج 1 ص 260 3⃣ابن جبير، جهانگرد و دانشمند معروف اسلامي ؛ 👌سومين كسي كه بيت الأحزان را از نزديك زيارت و درباره آن سخن گفته است، جهانگرد معروف اسلامي ابوالحسين احمد بن جبير اندلسي است. او كه در ماه محرم سال ۵۸۰ ه. ق. وارد مدينه شده و بقيع را زيارت نموده است، مي‌گويد: «و در كنار قبه عباسيه، خانه اي قرار گرفته است كه به فاطمه دختر رسول خدا منتسب مي‌باشد، مي‌گويند اين همان خانه ايست كه فاطمه زهرا به آنجا مي‌آمد و در آنجا اقامت و حزن و اندوه خود را در مرگ پدر بزرگوارش ابراز مي‌نمود» 📚رحله ابن جبير چاپ ليدن، صفحه ۱۹۶ و چاپ دارالكتب اللبناني ص۱۴۴. 4⃣سمهودی می گوید ؛ «مشهور در بيت الاحزان، همان محلي است كه به مسجد فاطمه معروف و در طرف قبله حرم (امام) حسن و (جناب) عباس واقع گرديده است. » «و به عقيده من، اين بيت الأحزان در محل همان بيت و مسكني است كه علي بن ابي طالب (عليه السلام) آن را در بقيع آماده ساخته بود». و اضافه مي‌كند كه فعلاً در ميان آن، شكل چند قبر نيز موجود است. » 📚وفاءالوفا، ج 3، ص 918 🔸ادامه 👇