eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
5.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
173 ویدیو
37 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! 👈وابسته به موسسه بقیه الله الاعظم ارواحناه فداه طرح شبهه و سوال : @poorseman سایت ipasookh.ir تمام کانالهای ما : https://yek.link/ipasookh
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔ پارتی‌بازی به سبک الله ؛ هر کس در قم و کربلا و نجف دفن شود بدون حساب کتاب شدن وارد بهشت می‌شود! 💠💠 👌ما معتقدیم انتقال اموات مومنین ، به مشاهد مشرفه و دفن آنها در جوار اولیاء الهی ، مستحب است ، چرا که با این عملکرد ، میت مومن می تواند از همجواری با ولی خداوند بهره ببرد و به برکت تربت او ، از عذاب الهی نجات پیدا کند ؛ « يجوز نقل الموتى من بلد موتهم إلى أحد المشاهد المشرّفة ليدفنوا فيها، بل يستحب؛ و ذلك رجاء لشفاعة صاحب المشهد و تبرّكاً بتربته و تباعداً من عذاب اللَّه تعالى‏ » 📚موسوعه الفقه السلامی ج 1 ص 194 ❕بر همین اساس می بینیم که شیخ مفید ، پس از آنکه در منزلش دفن شد ، جنازه اش به جوار مرقد امامین کاظمین ع ، منتقل شد ، سید مرتضی پس از دفن در منزل ، به جوار امام حسین ع منتقل شد ، شیخ بهایی پس از دفن در اصفهان به جوار امام رضا ع در مشهد منتقل شد ؛ 📚الحدائق الناضره ج 4 ص 148 ❕خداوند ، مومنین را به خاطر ایمانشان ، مورد لطف و کرمش قرار می دهد و ناخالصی های پرونده اعمال آنها را به بهانه های مختلف مورد آمرزش قرار می دهد ، چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « چون روز قيامت به پا شود، خداوند تبارك و تعالى رحمتش را مى‏ گستراند، تا آن جا كه ابليس هم به رحمت او طمع مى‏ بندد. » 📚امالی صدوق ص 274 ❕و فرمود ؛ « زمانی که روز قیامت شود خداوند حساب شیعیان ما را بر عهده ما میگذارد انچه از حقوق پرودگار بر ذمه آنان است محمد شفیع می شود و خداوند آنان را می بخشد و انچه از حقوق مردم بر ذمه آنان است محمد شفیع می شود و بجای انان ادا می کند و انچه از حقوق ما اهل بیت بر ذمه انان است ما نیز به آنان می بخشیم تا آنان بدون حساب وارد بهشت شوند» 📚بحار الانوار ج7 ص 274 _ الکافی ج 8 ص 162 ❕یکی از اسباب بخشش خداوند نسبت به مومنین ، بخشش آنها به برکت مدفن و تربت پاک اولیاء خودش است ، به این که مدفونین در جوار اولیاء خودش را به برکت آن تربت پاکی که ولی الهی را در خودش جای داده است ، مورد لطف و رحمت و آمرزش قرار می دهد ، چنان که در نقل دیگری فرمود ؛ « هر کس در حرم دفن شود ، از فزع اکبر ( سختی روز قیامت ) ، نجات پیدا می کند » . راوی سوال کرد که نیکوکار و بدکار ، همین حکم را دارند ؟ امام ع فرمود ؛ « بله ، نیکوکار و بدکار ( از مومنین ) ، از فزع اکبر ایمنی می یابند » 📚الکافی ج 4 ص 258 _ الفقیه ج 1 ص 84 ❕بر همین اساس ، موسی ع ، مامور شد که استخوانهای یوسف نبی ع را به سرزمین مقدس شام منتقل کند ؛ « فحمله الی الشام » « الی الارض المقدسه بالشام » 📚الفقیه ج 1 ص 139 _ الکافی ج 8 ص 155 👌و امام حسن ع ، به امام حسین ع ، وصیت کرد که جنازه ایشان را به مدفن پاک پیامبر گرامی منتقل کند تا با ایشان تجدید عهد کند ؛ « وجهنی الی رسول الله ، لاحدث به عهدا » 📚الکافی ج 1 ص 300 👌و یوسف ع ، یعقوب ع را به بیت المقدس منتقل کرد و در آنجا دفن کرد ؛ « فدفنه فی بیت المقدس » 📚مجمع البیان ج 3 ص 266 ❕و نوح ع ، جنازه آدم ع ، را به نجف منتقل کرد و آنجا دفن کرد ، « فاخذ نوح التابوت فدفنه بالغری » 📚کامل الزیارات ص 39 ❕و شیخ مفید تصریح می کند که در روایت ، رخصت داده شده است در نقل جنازه میت به برخی از مشاهد آل رسول ص ؛ 📚وسائل الشیعه ج 3 ص 163 ❕و علامه مجلسی تصریح می کند که اخبار صحیحی از اهلبیت ع وارد شده است که تربت مرقد علی ع ، سبب اسقاط عذاب قبر و ترک محاسبه نکیر و منکر است ، برای کسی که در جوار مرقد علی ع دفن شود ؛ 📚بحار الانوار ج 97 ص 232 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕اهل سنت نیز استحباب نقل میت به سوی مشاهد مشرفه را ذکر کرده اند چنان که در ذیل توضیح داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1133 👌علامه امینی از حدود دویست تن از بزرگان آنان نقل می کند که جنازه شان به سوی مکان های مقدس نقل مکان شد ؛ 📚الغدیر ج 5 ص 101 به بعد ❕و در روایات و نقل های آنان آمده است که حضرت آدم كه در مكه وفات يافته و در غار ابو قبيس دفن شده بود، بوسيله حضرت نوح تابوتش به كشتى حمل گرديد و پس از پايان غائله طوفان، آن را در بيت المقدس‏ دفن کرد ( اگر چه در نقل شیعه آمده است که در نجف دفن کرد ) . « دفنه فی بیت المقدس » 📚تاریخ طبری ج 1 ص 161 ❕یا نقل می کنند که يعقوب ع در مصر فوت كرد و به شام برده شد ؛ « مات یعقوب بمصر و نقل الی الشام » 📚حاشیه ابی الاخلاص الحنفی ، طبع شده در حاشیه درر الحکام ، ج 1 ص 168 ❕و موسى ع بدن يوسف را كه در مصر وفات يافته و در آنجا دفن شده بود، به مقبره خانوادگيش در فلسطين حمل نمود ؛ « الی فلسطین مدفن آبائه » 📚شرح الشمائل ج 2 ص 208 👌و يوسف ع ، جسد پدرش يعقوب را از مصر به «حبرون» مقبره خانوادگيشان برده و در آنجا دفن كرد ؛ 📚البدایه و النهایه ج 1 ص 226 _ معجم البلدان ج 2 ص 212 ( به نقل از الغدیر ) ❔حال اگر مومنی در مشاهد مشرفه یا جوار اولیاء الهی دفن شود ، و مشمول فیض و رحمت الهی شود ، و سایر مومنین این فرصت برایشان مهیا نشود ، به تعبیر معاند پارتی بازی رخ داده است ❗️ 👌پاسخ می دهیم خیر ، زیرا مومنینی که دوست داشتند در جوار اولیاء الهی دفن شوند ، اما شرایط و فرصت ها ، این زمینه را مهیا نکرد ، چیزی از آنها که در جوار اولیاء دفن شدند ، ندارند ، زیرا قصد و نیت و انگیزه آنها ، دفن شدن در جوار اولیاء بوده است و خداوند به خاطر این نیت مبارک ، همان ثواب مدفونین در جوار اولیاء را به مومنینی که در جوارشان دفن نشدند ، می دهد . 🔸امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « بنده مؤمن فقير مى ‏گويد ، اى پروردگار من! به من [مال و ثروت‏] روزى كن تا فلان احسان و بهمان كار خير را انجام دهم. پس، اگر خداوند عزّوجلّ بداند كه اين سخن را از صدق نيّت مى‏ گويد، همان اجرى را براى او مى ‏نويسد كه اگر آن كارهاى خير را انجام مى‏ داد برايش مى‏ نوشت. خداوند گشاينده بخشنده است.» 📚الکافی ج 2 ص 85 ❕پیامبر گرامی در مورد برخی افراد که توفیق نیافتند در جنگ ها در رکاب ایشان باشند می فرمود ؛ « افرادى را در مدينه باقى گذاشتيم كه هيچ وادى‏ اى را نپيموديم و بر هيچ تپه‏ اى بالا نرفتيم و در هيچ سراشيبى قدم نگذاشتيم، مگر اينكه آنان نيز با ما بودند. عرض كردند: چگونه با ما هستند، در حالى كه حضور پيدا نكردند؟ فرمود: نيّت ‏هايشان [با ماست‏].» 📚میزان الحکمه ج 12 ص 519 👌و فرمود ؛ « هر كس به بستر خود رود و نيّتش اين باشد كه نماز شب بخواند، امّا خوابش ببرد تا صبح شود، آنچه در نيّتش بوده براى او نوشته شود و خوابش صدقه‏ اى از جانب پروردگارش براى او باشد. » 📚الترغیب و الترهیب ج 1 ص 60 ❕امام على عليه السلام به مردى كه دوست داشت برادرش نيز مى ‏بود تا پيروزى خدا بر دشمنانش را در جنگ جمل ببيند فرمود ؛ « آيا دل برادرت با ماست؟ عرض كرد: آرى. حضرت فرمود ، پس، او با ما بوده است. هر آينه در اين سپاه ما افرادى حضور داشته ‏اند كه هنوز در پشت پدران و زهدان مادرانند. به زودى روزگار آنان را به جهان هستى آورد و با وجود آنها [جبهه‏] ايمان نيرو گيرد » 📚نهج البلاغه ، خطبه 12 👌در ذیل بیشتر در این زمینه سخن گفته ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2949 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
❕مطلب فوق در پاسخ به این شبهه پراکنی معاندین بود ❗️
❕معاندین پیوسته در حال نشر مطالب تکراری و هزار بار پاسخ گفته شده اند ، و این عملکرد آنان ، ما را بی رغبت کرده است تا بخواهیم ، مجددا شبهات تکراری آنها را پاسخ دهیم ، با این وجود باز پاسخ می دهیم ؛ 👌می گوید فرقی بین ازدواج موقت با فحشاء و بی بند و باری نیست ، در ذیل پاسخش را داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/486 ❕در مورد شاهد گرفتن در عقد ، در ذیل توضیح داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2874 👌در مورد نیاز به اذن پدر داشتن عقد موقت دختر ، در ذیل توضیح داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/819 ❕در مورد اینکه مرد می تواند با هزار زن در آن واحد ، عقد موقت صورت دهد ، در ذیل پاسخ مفصلی داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2067 ❕در مورد ازدواج با زن بدکاره نیز ، در ذیل پاسخ مفصلی داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3369
🤔 ❔یقول شیخ محمد حسن النجفی فی کتاب جواهر الکلام ؛ فی خبر المعراج عن العلل ( کتاب صدوق ) بسند جید الی ان قال : فنظرت ( نبینا محمد ) الی شیء ذهب منه عقلي جناب نجفی در کتاب جواهر الکلام می گوید که در کتاب علل الشرائع صدوق بسند جید ( خوب ) امده که رسول خدا در معراج گفت : هنگامی که به شی ء ای نگاه کردم عقل از سرم پرید ( حواسم پرت شد ) (نقد عصمت مطلق پیامبر) ❗️❗️ 💠💠 👌تعبیر پریدن عقل در روایت مورد استناد معاند ، به معنای حالت غش و بیهوشی است که بر پیامبر گرامی در معراج واقع شد ، آن هم زمانی که عجائب قدرت خداوند را مشاهده کرد ، چنان که در ادامه روایت آمده است که پیامبر گرامی اذکاری را گفتند و کم کم حالت غش و بیهوشی ایشان برطرف شد ، ادامه روایت ، روشن ترین دلیل بر آن است که مقصود از ذهاب عقل ، غش و بیهوشی است ، نه حواس پرتی و ... که معاند در صدد اثبات آن است . 👌اصل روایت چنین است ؛ « ثُمَّ طَأْطِئْ يَدَيْكَ وَ اجْعَلْهَا عَلَى رُكْبَتَيْكَ فَانْظُرْ إِلَى عَرْشِي قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَنَظَرْتُ إِلَى عَظَمَةٍ ذَهَبَتْ لَهَا نَفْسِي وَ غُشِيَ عَلَيَّ فَأُلْهِمْتُ أَنْ قُلْتُ سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِهِ لِعِظَمِ مَا رَأَيْتُ فَلَمَّا قُلْتُ ذَلِكَ تَجَلَّى الْغَشْيُ عَنِّي حَتَّى قُلْتُهَا سَبْعاً أُلْهِمَ ذَلِكَ فَرَجَعْتُ إِلَى نَفْسِي كَمَا كَانَتْ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ صَارَ فِي الرُّكُوعِ سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِهِ فَقَالَ ارْفَعْ رَأْسَكَ فَرَفَعْتُ رَأْسِي فَنَظَرْتُ إِلَى شَيْ‏ءٍ ذَهَبَ مِنْهُ عَقْلِي فَاسْتَقْبَلْتُ الْأَرْضَ بِوَجْهِي وَ يَدَيَّ فَأُلْهِمْتُ أَنْ قُلْتُ سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى وَ بِحَمْدِهِ لِعُلُوِّ مَا رَأَيْتُ فَقُلْتُهَا سَبْعاً فَرَجَعْتُ إِلَى نَفْسِي كُلَّمَا قُلْتُ وَاحِدَةً مِنْهَا تَجَلَّى عَنِّي الْغَشْيُ فَقَعَدْتُ فَصَارَ السُّجُودُ فِيهِ سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى وَ بِحَمْدِهِ وَ صَارَتِ الْقَعْدَةُ بَيْنَ السَّجْدَتَيْنِ اسْتِرَاحَةً مِنَ الْغَشْيِ وَ عُلُوِّ مَا رَأَيْتُ فَأَلْهَمَنِي رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ وَ طَالَبَتْنِي نَفْسِي أَنْ أَرْفَعَ رَأْسِي فَرَفَعْتُ فَنَظَرْتُ إِلَى ذَلِكَ الْعُلُوِّ فَغُشِيَ عَلَيَّ فَخَرَرْتُ لِوَجْهِي وَ اسْتَقْبَلْتُ الْأَرْضَ بِوَجْهِي وَ يَدَيَّ وَ قُلْتُ سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى وَ بِحَمْدِهِ فَقُلْتُهَا سَبْعاً ثُمَّ رَفَعْتُ رَأْسِي فَقَعَدْتُ قَبْلَ الْقِيَامِ لِأَثْنِيَ النَّظَرَ فِي الْعُلُوِّ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ صَارَتْ سَجْدَتَيْنِ وَ رَكْعَةً وَ مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ صَارَ الْقُعُودُ قَبْلَ الْقِيَامِ قَعْدَةً خَفِيفَةً ثُمَّ قُمْتُ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ اقْرَأِ الْحَمْد » ❕« ( ندا آمد ) ، دو دستت را پايين آور و بر دو كاسه زانوهايت قرار بده و پس از آن به عرش من بنگر. رسول خدا فرمود، به بزرگى عرش نگريستم روحم طيران كرد و حالت غش بر من عارض شد پس الهام شدم به اين كه بگويم ، سبحان ربى العظيم و بحمده، به خاطر آن عظمتى كه ديده بودم، بارى وقتى اين كلام را گفتم حالت غش از من بر طرف شد تا جايى كه آن را هفت بار گفتم (البته نسبت به هفت بار نيز الهام شدم) ، به نفس و روحم مراجعه نموده و همان طورى كه قبلا بودم، گرديدم و به همين جهت گفتن سبحان ربى العظيم و بحمده در ركوع مشروع گرديد، بعد حق عزّ و جل فرمود: سر را بردار من سر برداشتم نظرم به چيزى افتاد كه 👈عقل از سرم پريد👉 پس بلافاصله با صورت و دو دست به زمين رفته و الهام شدم كه بگويم: سبحان ربى الاعلى و بحمده و اين به خاطر علو و بلندى چيزى بود كه ديدم: 👈ذكر مزبور را هفت بار گفتم و هر بار كه مى‏ گفتم اندكى به حال آمده و حالت غش از من دور مى‏ شد 👉بارى پس از اتمام هفت بار نشستم، پس در سجود گفتن: سبحان ربى الاعلى و بحمده و نيز نشستن بين دو سجده كه حضرت آن را به منظور 👈استراحت از غش و علو و بزرگى 👉آنچه ديده بودند انجام دادند مشروع گرديد. سپس پروردگارم به من الهام فرمود و خواست كه سر را بالا كنم، پس سر را بالا كرده و آن علو و بلند مرتبگى را كه ديدم 👈حالت غش به من دست داد👉 پس به رو افتاده و صورت و دستهايم را رو به زمين قرار داده و گفتم سبحان ربى الاعلى و بحمده، اين ذكر را هفت بار گفتم و سپس سر را بلند كرده و پيش از آنكه بايستم نشستم تا دو باره به علو و بلند مرتبگى حضرتش نظر افكنم، و به خاطر همين دو سجده از يك ركعت جعل گرديد و نيز به همين جهت نشستن خفيف پيش از برخاستن مشروع شد بارى پس از آن ايستادم، حق عزّ و جل فرمود: يا محمّد سوره حمد را بخوان ... » 📚علل الشرایع ، ج 2 ص 316 _ وسائل الشیعه ج 5 ص 467 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕حالت غش و بیهوشی پیامبر گرامی اسلام ص از مشاهده عجائب خلقت الهی ، به مانند حالت غشی است که بر موسی ع ، وارد شد ، آنگاه که خداوند جلوه ای از قدرت خود را به او نشان داد ، چنان که می فرماید ؛ « وَ لَمَّا جاءَ مُوسى‏ لِمِيقاتِنا وَ كَلَّمَهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ قالَ لَنْ تَرانِي وَ لكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكانَهُ فَسَوْفَ تَرانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَ خَرَّ مُوسى‏ صَعِقاً فَلَمَّا أَفاقَ قالَ سُبْحانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ » « و هنگامى كه موسى به ميعادگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، عرض كرد پروردگارا خودت را به من نشان ده تا تو را ببينم! گفت: هرگز مرا نخواهى ديد، ولى به كوه بنگر اگر در جاى خود ثابت ماند مرا خواهى ديد، اما هنگامى كه پروردگارش جلوه بر كوه كرد آن را همسان زمين قرار داد و موسى مدهوش به زمين افتاد، موقعى كه به هوش آمد عرض كرد: خداوندا منزهى تو (از اينكه قابل مشاهده باشى) من به سوى تو بازگشتم و من نخستين مؤمنانم. » ( اعراف 143 ) ❕مفسرین می نویسند ؛ « آنچه از مجموع آيات به نظر مى ‏رسد اين است كه خداوند، پرتوى از يكى از مخلوقات خود را بر كوه ظاهر ساخت (و آشكار شدن آثار او به منزله آشكار شدن خود او است) آيا اين مخلوق يكى از آيات عظيم الهى بوده كه براى ما ناشناخته مانده؟ و يا نمونه ‏اى از نيروى عظيم اتم و يا امواج مرموز و تكان‏ دهنده يا صاعقه ‏اى عظيم و وحشتناك كه كه بر كوه زد و برقى خيره ‏كننده و صدايى مهيب و وحشتناك و نيرويى عظيم از آن برخاست، آن چنان كه كوه به كلى از هم پاشيد ؟ ❕گويا خداوند با اين كار مى‏ خواست دو چيز را به موسى ع و بنى اسرائيل نشان دهد ؛ نخست اينكه آنها قادر نيستند، پديده كوچكى از پديده‏هاى عظيم جهان خلقت را مشاهده كنند، با اين حال چگونه تقاضاى مشاهده پروردگار و خالق را مى‏ كنند.......» 📚تفسیر نمونه ج 6 ص 358 ❕به هر حال این که پیامبران و پیامبر گرامی اسلام ، دچار غفلت و حواس پرتی نمی شوند ، از مسلمات روایی و حدیثی است ، تا جایی که از خود پیامبر گرامی نقل است که فرمود ؛ « ما گروه انبیاء ، چشمانمان به خواب می رود ، اما قلوبمان به خواب نمی رود ، و پشت سر خود را می بینیم ، چنان که پیش روی خود را می بینیم » 📚بصائر الدرجات ج 1 ص 420 _ بحار الانوار ج 11 ص 55 ❕در نقل دیگر ، امام صادق ع فرمود ؛ « روزى ابو ذر طلب كرد پیامبر گرامی را ، گفتند كه ، در فلان باغ است، چون داخل باغ شد آن حضرت خوابيده بود ، چوب خشكى را گرفت و شكست كه امتحان كند كه حضرت در خواب‏ است يا بيدار، حضرت چشم گشود و فرمود: اى ابو ذر! مرا امتحان مى‏ كنى؟! مگر نمى‏ دانى كه من در خواب مى‏ بينم شما را چنانكه در بيدارى مى‏ بينم و چشمم به خواب مى‏ رود و دلم به خواب نمى‏ رود » 📚بصائر الدرجات ، ج 1 ص 426 _ الخرائج و الجرائح ، ج 1 ص 106 _ رجال کشی ، ج 1 ص 124 👌و فرمود ؛ « مى‏ بينم شما را از پشت سر چنانكه از پيش رو مى‏ بينم » 📚المقنع ، صدوق ، ص 113 _ وسائل الشیعه ج 8 ص 423 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
❕ملحدین مفت خور به سخنان عقیل هاشمی مفت خور تر از خودشان استناد کرده اند تا بگویند که مسلمین نسبتی به چیستی هفت آسمان جهل دارند ، در حالی که از منظر شیعه ، قضیه هفت آسمان و چیستی آن روشن است ، در ذیل توضیح داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1483
🤔 ❔مذهبیون بخاطر خدایشان، انسانها را می کُشند و به دار می آویزند ولی هنگامی که پای حقوق الناس در میان باشد چشمانشان را می بندند ❗️ در حدیثی صحیح از صادق نقل شده‌ است: هنگامى كه امام مشاهده كند مردى در حال زنا كردن يا شراب‌خوارى است، وظيفه دارد او را حد بزند و در صورتى‌كه امام خودش، مشاهده كرده باشد، به شاهد نياز ندارد؛ زيرا امام امين خداوند در ميان خلايقش است. و اگر امام مردى را در حال سرقت مشاهده كند، وظيفه دارد او را بازدارد و به راه خود ادامه دهد و او را به حال خود واگذارد. زيرا در اولی (یعنی زنا و شرب خمر) پای حق الله وسط است و بر امام واجب است كه حد را اجرا كند اما در دومی (یعنی دزدی) پای حق الناس در میان است و اختيار آن با مردم است! منبع: ترجمه فروع کافی ٫ ج۱۰ ٫ ص۹۹ حکم حدیث: صحیح منبع: ملاذ الأخیار ٫ ج۱۶ ٫ ص۸۴ ❗️❗️ 💠💠 👌معاندین منتقد فضای مجازی که از عناوینی چون دکتر یا متخصص نقد اسلام از خود یاد می کنند ، اندک سواد و آگاهی نسبت به فقه اسلامی ندارند و اگر داشتند ، این اشکالات سطحی را مطرح نمی کردند . ❕حکم شرعی بر آن است که در حدودى كه حق اللَّه به شمار مى‏ رود، مانند حدّ زنا، چنانچه حاكم علم به ثبوت آن پيدا كند، اقامه آن بر او واجب است؛ ليكن در بقيه حدود، از قبيل حدّ قذف، ( یا سرقت ) ، تنها در صورت مطالبه صاحب حق، حد اجرا مى‏ شود و بدون مطالبه او اجرا نمى‏ شود. 📚فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ، ج 3 ص 325 ❕یعنی بحث بر سر اجرای حد است که در حقوق الهی ، اگر جرم شخص برای امام ع ثابت شود ، حد را بر مجرم اجرایی می کند ، اما در حدودی که مرتبط با حقوق مردم است ، در صورتی که صاحب حق بخواهد ، امام ع ، حد را بر مجرم اجرا می کند ، چنان که در روایتی امام صادق ع فرمود ؛ « هرکس در نزد امام بر علیه خودش اقرار کند به این که حقی از یکی از مسلمین بر ذمه او است ، بر امام نیست که متناسب با اقرارش ، حد را بر او جاری کند تا زمانی که صاحب حق حد یا ولی او حاضر شود و حقش را مطالبه کند » «مَنْ أَقَرَّ عَلَى نَفْسِهِ عِنْدَ الْإِمَامِ بِحَقِّ أَحَدٍ مِنْ حُقُوقِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ عَلَى الْإِمَامِ أَنْ يُقِيمَ عَلَيْهِ الْحَدَّ الَّذِي أَقَرَّ بِهِ عِنْدَهُ حَتَّى يَحْضُرَ صَاحِبُ حَقِّ الْحَدِّ أَوْ وَلِيُّهُ وَ يَطْلُبَهُ بِحَقِّهِ » 📚الکافی ج 7 ص 220 ❕بنابراین امام ع در حقوق مردم ، مانند سرقت ، تا زمانی که صاحب حق نخواهد ، حد را بر مجرم اجرا نمی کند ، زیرا اگر اجرا کند ، ممکن است صاحب حق بگوید که من او را بخشیده بودم ، چرا شما به خاطر حق من و بدون اجازه من ، حد را بر او جاری کردید و دست سارق را مثلا قطع کردید ❗️ 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌روایت مورد استناد معاند هم اشاره به همین نکته دارد که ما اصل روایت ، همراه با تحریفی که ملحد در بیان آن صورت داد را بررسی می کنیم . ❕روایت از امام صادق ع است که راوی می گوید از امام ع شنیدم که می فرمود ؛ « الْوَاجِبُ عَلَى الْإِمَامِ إِذَا نَظَرَ إِلَى رَجُلٍ يَزْنِي أَوْ يَشْرَبُ الْخَمْرَ أَنْ يُقِيمَ عَلَيْهِ الْحَدَّ وَ لَا يَحْتَاجُ إِلَى بَيِّنَةٍ مَعَ نَظَرِهِ لِأَنَّهُ أَمِينُ اللَّهِ‏ فِي خَلْقِهِ وَ إِذَا نَظَرَ إِلَى رَجُلٍ يَسْرِقُ فَالْوَاجِبُ عَلَيْهِ أَنْ يَزْبُرَهُ وَ يَنْهَاهُ وَ يَمْضِيَ وَ يَدَعَهُ قُلْتُ كَيْفَ ذَاكَ قَالَ لِأَنَّ الْحَقَّ إِذَا كَانَ لِلَّهِ فَالْوَاجِبُ عَلَى الْإِمَامِ إِقَامَتُهُ وَ إِذَا كَانَ لِلنَّاسِ فَهُوَ لِلنَّاسِ. » « بر امام واجب است که اگر دید که مردی زنا می کند یا شرب خمر می کند ، حد را بر او جاری کند و با علمی که برایش حاصل شده است ، نیازی به بینه ندارد ، چرا که امام امین خداوند در میان خلقش است ، و زمانی که امام ببیند که مردی دزدی می کند ، واجب است که او را منع و نهی کرده ( و در اجرای حد ) او را واگذارد و از او بگذرد ( تا زمانی که صاحب حق ، اجرای حد را بخواهد ) . راوی سوال کرد که فلسفه این مساله چیست ؟ امام ع فرمود : زیرا حق اگر از خداوند باشد ، بر امام واجب است که آن را اقامه کند و اگر برای مردم باشد ، اجرای حد ( به طلب ) مردم است » 📚الکافی ج 7 ص 262 ❕معاند با تحریف معنوی روایت ، مدعی شده است که امام ع هیچ کاری با سارق ندارد ، در حالی که صریح روایت آن است که امام ع سارق را منع کرده و نهی از منکر می کند و تنها حد را بر او اجرا نمی کند ، تا زمانی که صاحب حق بخواهد . ❕نهی از منکر امام ع هم در سه مرحله است ؛ 👌اول نهی از منکر قلبی و بعد از آن نهی از منکر زبانی ، که اگر سارق با توصیه امام ع خودد داری نکند ، نوبت به نهی از منکر عملی می رسد ، یعنی امام ع با استفاده از قدرت و زور ، او را از دزدی باز می دارد . ❕علی ع فرمود ؛ « اى مؤمنان ، هركس ظلم و ستمى را مشاهده كند كه در حال انجام گرفتن است يا كار زشت و منكرى را ببيند كه مردم را به‏ سوى آن فرامى‏ خوانند اگر تنها با قلبش آن را انكار كند راه سلامت را برگزيده و گناهى بر او نيست (به شرط اين‏كه بيشتر از آن در توان نداشته باشد) و آن‏كس كه با زبان و بيان به مبارزه برخيزد و آن را انكار كند پاداش الهى خواهد داشت و مقامش از گروه نخست، برتر است. اما آن‏كس كه با شمشير ( و استفاده از زور ، در آنجا كه راهى جز آن نيست) براى اعلاى نام خدا و سرنگونى ظالمان، به انكار برخيزد او كسى است كه به راه هدايت راه يافته و بر جاده حقيقى گام نهاده و نور يقين در قلبش تابيده است‏ » 📚نهج البلاغه ، حکمت 373 👌بنابراین بر خلاف سخن معاند ، امام ع سارق را به حال خود رها نمی کند تا هرچه را که می خواهد بدزد و برود ، بلکه او را مانع از دزدی می شود ، و تنها در اجرای حد یعنی قطع دست دزد ، منتظر درخواست صاحب حق می شود تا به درخواست او ، حد را اجرایی کند . ❕البته اگر صاحب حق از اجرای حد بگذرد و سارق را ببخشد ، باز امام ع می تواند از باب تعزیر ، سارق را مجازات کند ( اگر چه حد را بر او اجرا نمی کند ) ، اما چون سارق مخالف حکم الهی رفتار کرده است ، امام می تواند برای او تنبیهی که در حد قطع دست نیست ، از باب تعزیر وضع کند ، چرا که تعزیر در مواردی است که حد نیست و برای بخشیده شدن سارق قبل از مرافعه به سوی امام ع از سوی صاحب حق ، حدی نیست ، اما تعزیر و تنبیه به حسب صلاحدید امام ع است ؛ 📚پیام قرآن ج 10 ص 182 _ وسائل الشیعه ج 28 ص 374 باب 10 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
❕معاندین پیامی را در کانالهای خویش دست به دست می کنند و مدعی می شوند که ائمه ع گفته اند کنیز فروخته شده پس گرفته نمی شود ، در ذیل در مورد روایتی که آنان به آن استناد می کنند ، توضیح دادیم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3472
👌یکی از معاندین اشکال کرده است که چرا خداوند اقوامی چون نوح و لوط را عذاب عمومی و فراگیر کرد و آنان را نابود کرد ، اما در زمان کنونی ، خبری از این گونه عذاب ها نیست ، در ذیل پاسخش را داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3370
🤔 ❔آزمایشات نشان دهنده آنست که آب زمزم حاوى آرسنيك است و درنتیجه سرطان زاست. اما بدلیل ، ملاحظات اعتقادی ، عمومی بیان نمی شود. مصاحبه با نادر طالب زاده ❗️❗️ 💠💠 👌در رابطه با چگونگی پیدایش آب زمزم ، امام صادق ع فرمود ؛ « چون ابراهيم ع اسماعيل را در مكّه جا گذاشت، كودكْ تشنه شد. ميان صفا و مروه درختى بود. مادرش بيرون شد، تا آنكه بر صفا ايستاد و گفت: آيا در اين دشت كسى هست؟ كسى پاسخش را نداد. رفت تا به مروه رسيد و گفت: آيا در اين وادى، همدمى هست؟ پاسخى نشنيد. دوباره به صفا بازگشت و همان را گفت و اين كار را هفت بار انجام داد. ازاين‏رو، خداوند آن را سنّت قرار داد. جبرئيل، نزد هاجر آمد و پرسيد: كيستى؟ گفت: كنيز ابراهيم. گفت: به اميد چه كسى شما را اين‏جا واگذاشته است؟ گفت: اگر چنين مى‏ گويى، [من نيز] به او هنگامى كه خواست برود، گفتم: اى ابراهيم! ما را به كه سپردى؟ و او گفت: به خداى عز و جل. جبرئيل گفت: شما را به كسى سپرده است كه شما را بس است. مردم از عبور از مكّه پرهيز داشتند؛ چون آب نبود. كودك با پاى خود به زمين زد و زمزم جوشيد. هاجر از مروه به سوى كودك بازگشت، درحالى‏ كه آبْ جوشيده بود. شروع كرد به جمع كردن خاك در اطراف آب، تا جارى نشود و اگر آن را واگذاشته بود، آبِ جارى مى ‏شد. ❕چون پرندگان آب را ديدند، بر گِرد آن جمع شدند. كاروانى از يمن به قصد سفر گذشت. چون كاروانيان، پرندگان را ديدند، گفتند: پرندگان جز پيرامون آب، جمع نمى‏ شوند. پس نزد آنان آمدند و به آنان آب و غذا دادند و خداوند عز و جل به اين وسيله روزىِ ايشان را جارى ساخت. مردم از مكّه عبور مى ‏كردند و از طعام به آنان مى‏ خوراندند و از آب، سيرابشان مى‏ كردند. » 📚الكافي ج 4 ص 202 _ بحار الأنوار ، ج 12 ص 106 ❕در تفسیر نمونه می خوانیم ؛ « هنگامى كه به «صفا» و «مروه» مى ‏آئيم و مى ‏بينيم گروه گروه مردم از اين كوه كوچك به آن كوه كوچكتر مى ‏روند، و از آنجا به اين باز مى ‏گردند، و بى ‏آلايش چيزى به دست آورده باشند اين عمل را تكرار مى‏ كنند، گاه مى‏ دوند، و گاه راه مى‏ روند، مسلماً تعجب مى ‏كنيم كه اين ديگر چه كارى است، و چه مفهومى مى ‏تواند داشته باشد؟! ❕اما هنگامى كه به عقب برمى ‏گرديم، و داستان سعى و تلاش آن زن با ايمان «هاجر» را براى نجات جان فرزند شير خوارش اسماعيل در آن بيابان خشك و سوزان به خاطر مى ‏آوريم كه چگونه بعد از اين سعى و تلاش خداوند او را به مقصدش رسانيد،👈 چشمه زمزم از زير پاى نوزادش جوشيدن گرفت، 👉ناگهان چرخ زمان به عقب برمى ‏گردد، پرده‏ ها كنار مى‏ رود، و خود را در آن لحظه در كنار «هاجر» مى‏ بينيم، و با او در سعى و تلاشش همگام مى‏ شويم كه در راه خدا بى‏ سعى و تلاش كسى به جائى نمى‏ رسد . 📚تفسیر نمونه ج 19 ص 127 ❕آب زمزم ، آب مبارک و مقدسی است که مطابق روایات ، شفاء از دردها و گرفتاری ها ، در آن نهفته شده است . 👌علی ع فرمود ؛ « آب زمزم برترین آبهای روی زمین است » 📚الکافی ج 6 ص 386 ❕امام صادق ع فرمود ؛ « آب زمزم مایه شفای هر دردی است » 📚همان منبع _ وسائل الشیعه ج 25 ص 261 👌امام باقر ع فرمود ؛ « پیامبر وقتی در مدینه بود ، درخواست می نمود که از آب زمزم ، برایش هدیه بیاورند » 📚تهذیب الاحکام ج 5 ص 471 ❕و فرمود ؛ « آب زمزم شفای ( دردی ) است که به خاطر آن نوشیده شود ، شفای هر بیماری و امان از هر خوف و حزنی است » 📚مستدرک الوسائل ج 9 ص 347 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕ممکن است برخی از مومنین بگویند که ما آب زمزم را استعمال کردیم ، اما شفاء نگرفتیم ، در حالی که روایات فوق می گوید که در آب زمزم شفاء است ❗️ 👌پاسخ روشن است . شفاء دهنده اصلی خداوند است و آب زمزم تنها اقتضای شفاء دهندگی را به اذن الهی دارد ، لذا در روایات متعددی تصریح شده است که شفاء تنها به دست خداست و این موارد که به عنوان شفاء دهنده بودن از آنها یاد شده است ، تنها اقتضای شفاء را دارد ، نه آنکه علت تامه در شفاء باشد ؛ « انما الشفاء بید الله » _ « فاشرب و سم الله تعالی » _ « فان الشفاء منی » 📚بحار الانوار ج 59 ص 65 _ 66 ❕و در مواردی فرد در مسیر درمان قدم بر می داشت ، اما نتیجه نمی گرفت و می مرد ، امامان ع می فرمود زیرا تقدیر او در مرگ بوده است و خداوند مصلحت ندانست که او را شفاء دهد ؛ « کان اجله فیما فعلت » 📚الکافی ج 6 ص 53 ❕خداوند در مواردی ، مرض و بلاء را از مومنین دفع نمی کند و آنان را شفاء نمی دهد تا از این طریق و سختی که آنان می کشند ، بر درجات و مقامات آنان افزوده شود ، چنان که علی ع فرمود ؛ « بلاها براى ظالم تاديب است، و براى مؤمنان امتحان، و براى پيامبران درجه، و براى اولياء كرامت و مقام است » 📚بحار الانوار ج 81 ص 198 ❕عده از خناسان شایعه کرده اند که آب زمزم ، سرطان زا است ، در حالی که رییس عملیات پزشکی حج 96 و رییس سازمان اورژانس کشور پاسخ آنان را داده که شایعه ناسالم بودن آب چاه زمزم تکذیب می شود، آب چاه زمزم کاملا سالم و بدون مشکل است. 👌به گزارش خبرآنلاین و به نقل از روابط عمومی اورژانس؛ دکتر پیرحسین کولیوند گفت ؛ پیرو انتشار خبری در شبکه های مجازی مبنی بر آلودگی آب چاه زمزم به آرسنیک و سرطانزا بودن این آب لازم دانستیم که مردم عزیز را از آگاهی دهیم که این موضوع صحت ندارد. ❕وی افزود: در بررسی های بعمل آمده در آزمایشگاه مرجع سلامت آب و فاضلاب استان تهران که آزمایشگاه رفرانس کشوری برای تعیین صلاحیت آب است، میزان فلزات سنگین در نمونه برداری های صورت پذیرفته از چاه های آب زمزم بسیار کمتر از حد مجاز بوده و این آب حتی در مقایسه با آب شرب تهران از شرایط بهتری برخوردار است.   ❕رییس سازمان اورژانس کشور عنوان کرد: به عبارتی در شرایطی که میزان مجاز آرسنیک موجود در آب آشامیدنی طبق استاندارد موسسه ملی استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران یک صدم میلی گرم در دسی لیتر است، این میزان در نمونه‌های استخراج شده 0.0006، 0.0057 و 0.0042 یعنی بمراتب پایین تر از حداکثر مجاز بر اساس استانداردهای آب شرب است. ❕وی گفت: سلامت مردم دغدغه اصلی مسئولان وزارت بهداشت وتیم پزشکی حج است، از مردم می‌خواهیم با اطمینان خاطر از این آب استفاده کنند. 👌کولیوند گفت: از خبرنگاران و برنامه سازان انتظار می رود از کارشناسان خبره موضوعی در موارد مرتبط با سلامت سوال شده و اجازه اظهار نظرهای غیرکارشناسی را به افراد فاقد صلاحیت در این حوزه ندهند. 🌐https://b2n.ir/146022 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir  
❕ملحد در این تصویر دو اشکال کرده است ؛ 1⃣اگر آدم علیه السلام از میوه ممنوعه نمی خورد چه میشد ؟ طبیعتا می گوید که ما انسانها به زمین نمی آمدیم و به سختی و مشقت نمی افتادیم ، در ذیل در مورد اشکالش توضیحات کافی را داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/686 2⃣می گوید اگر همه چیز تحت اراده الهی است ، پس چطور انسان می تواند اختیار آزاد داشته باشد ، در ذیل پاسخ گفته ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2280
❕پس از درگذشت مرحوم علی انصاریان ، برخی از سلبریتی های مفتخور و به تعبیر برخی از دوستان لاشخوران مدرن و بیسواد ، شبهه پراکنی کرده اند که دیدید دعا برای علی انصاریان معجزه نکرد ، معجزه واکسن بود ❗️ 👌این مفتخوران گویی نمی دانند که واکسن برای پیشگیری است نه درمان و قرار هم نیست که دعا بیاید کوتاهی ها و تنبلی ها و عدم مراقبت کردن ها را جبران کند ، در ذیل در مورد نقش دعا در مقابله با ویروس کرونا و عدم استجابت دعا در مورد برخی از بیماران کرونایی توضیحات کافی را داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1997
🤔 ❔تصوير بالا اسکن از کتاب سنن ابی داود نوشته ابی‌داود سجستانی صفحه ۷۳۴ روایت ۴۱۰۶ چاپ مکتبه معارف ریاض انس بن مالک می گوید: برای فاطمه غلامی آورده شد که به او بخشیده شده بود و فاطمه لباسی[کوتاه] بر تن داشت که هنگامی که با آن سرش را می‌پوشاند به پاهایش نمی‌رسید(پاهایش لخت می‌شد) و هنگامی که با آن پاهایش را می‌پوشاند به سرش نمی رسید(سر لخت می‌شد). هنگامی که پیامبر این را دید گفت : اشکالی ندارد، او غلام توست. شیخ محمد ناصر آلبانی می‌گوید: این روایت صحیح است می‌بینید که فاطمه دختر پیامبرشان در برابر مردان غریبه رعایت حجاب نمی‌کرده است و حتی محمد هم می‌گفته که اشکال نداره چون شخص مورد نظر برده و غلام است! معناى غلام(فرهنگ لغت عمید): ۱. برده، خواه جوان باشد، خواه پیر ❗️❗️ 💠💠 👌دستور صریح خداوند به پیامبر گرامی است که دختران خود را به رعایت حجاب مامور کرده و می فرماید ؛ « يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى‏ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً » « اى پيامبر ، به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو جلبابها (روسرى‏ هاى بلند) خود را بر خويش فرو افكنند، اين كار براى اينكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است و خداوند همواره غفور و رحيم است. » ( احزاب 59 ) ❕بی شک فاطمه صدیقه سلام الله علیها ، از پیشگامان عمل به حکم آیه شریفه بوده است و به خاطر همین اطاعت امر الهی ، مطابق روایات اهلسنت ، برترین زنان دنیا و بهشت می باشد . ❕بخاری روایت می کند که پیامبر گرامی ص به فاطمه س عرضه داشت ؛ « آیا راضی نمی شوی که تو سرور زنان بهشت و سرور زنان مومنین هستی» 📚صحیح بخاری ج 6 ص 63 و ج 10 ص 76 👌و فرمود ؛ « تو سیده زنان جهانیان هستی» 📚خصائص نسائی ص 34 👌در مورد حضرت ایشان آمده است که زمانی که به مسجد برای خواندن خطبه فدکیه می رفت ؛ 👌« سرپوش به سر افکند و خود را در چادری پیچیده با گروهی از زنان به جانب مسجد راه افتاد در حالی که خود را سخت پوشانده بود « لاثت خمارها علی راسها و اشتملت بجلبابها و اقبلت فی لمه من حفدتها و نساء قومها تطا ذیولها» 📚بحار الانوار ج29 ص216 ❕در نقل دیگر آمده است ؛ « فَتَجَلْبَبَتْ بِجِلْبَابِهَا وَ تَبَرْقَعَتْ بِبُرْقِعِهَا وَ أَرَادَتِ النَّبِيَّ ص‏ » « فاطمه سچادر به سر نمود و روبنده و نقاب انداخت و عازم منزل نبىّ اكرم گرديد » 📚علل الشرایع ج 1 ص 163 ❕و خود ایشان می فرمود ؛ « برترین زنان ، زنانی هستند که مردان را نبینند و مردان نیز آنان را نبینند » 📚وسائل الشیعه ج 20 ص 232 ❕در روایتی آمده است ؛ « شخصى كه نابينا بود از فاطمه اجازه خواست تا به حضور او برود، فاطمه اجازه داد ولى در طول ملاقات حجاب بر سر داشت. پيامبر خدا به او فرمود: چرا حجاب در بر نمودى در حالى كه او تو را نمى ‏ديد؟ فاطمه گفت: اگر او مرا نمى‏ بيند، من او را مى‏ بينم، و او بوى تن مرا نيز حسّ مى‏ كند. پيامبر فرمود ، شهادت مى‏ دهم كه تو پاره ‏اى از وجود من هستى. » 📚دعائم الاسلام ج 2 ص 214 _ النوادر ، راوندی ، ص 14 ❕بنابراین ، حجاب فاطمه سلام الله علیها ، چیزی نیست که مورد شک و شبهه باشد . 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌برخی از علمای اهلسنت معتقدند که همانطور که کنیز محرم ارباب مردش است ، غلام نیز محرم ارباب زنانش است ، و زن می تواند در برابر او حجاب نگیرد ؛ 📚کفایه الاخیار ج 2 ص 27 _ المجموع ج 16 ص 134 _ المیزان الکبری ج 2 ص 108 _ المغنی ، ابن قدامه ، ج 7 ص 457 _ المبسوط ، سرخسی ، ج 10 ص 157 ❕و در روایاتی نقل می کنند که همسران پیامبر از غلامان خود ، حجاب نمی گرفتند ؛ « لا یحتجبن من مکاتب ما بقی علیه دینار » ، « فتکشف له الحجاب ما بقی علیه درهم » 📚السنن الکبری ، بیهقی ، ج 10 ص 325 _ ج 7 ص 95 👌و عایشه به غلامش اجازه می داد که بر او وارد شود ؛ « ادخل فانک عبد » 📚فتح الباری ، ج 5 ص 143 ❕در حالی که در روایات اهلبیت علیهم السلام ، صراحتا تصریح شده است که غلام محرم نیست و نمی تواند حتی به موی سر ارباب زن خود نگاه کند ، چنان که علی ع فرمود ؛ « غلام نباید به موی زنی که مولای او است ، نگاه کند » « لا ینظر العبد الی شعر مولاته » 📚قرب الاسناد ص 50 _ وسائل الشیعه ج 20 ص 225 ❕آنچه هم که اهلسنت از فاطمه س ، نقل کردند که در برابر غلام ، حجاب نمی گرفت ، از جعلیات اهلسنت است ، خصوصا آنکه راوی جریان ، انس بن مالک است که از دشمنان اهلبیت ع بوده است و از روی دشمنی ، بر پیامبر گرامی دروغ می بست و روایت جعل می کرد ، چنان که امام صادق ع فرمود ؛ « سه تن بودند که پیوسته بر پیامبر دروغ می بستند که آنان ابوهریره و انس بن مالک و یک زن بودند » 📚الخصال ج1 ص 190 ❕مطابق نصوص اهلسنت ، انس بن مالک مورد نفرین علی ع واقع شد ، چنان که بلاذری نقل می کند ؛ « على عليه السلام بر منبر فرمود: «هر كسى را كه شنيده است پيامبر خدا روز غدير خم مى‏ فرمود: خدايا! دوستدارش را دوست و دشمنش را دشمن بدار ، سوگند مى‏ دهم كه برخيزد و گواهى دهد». انس بن مالك، براء بن عازب و جرير بن عبد اللّه در پايين منبر بودند. على عليه السلام سخنش را تكرار كرد؛ امّا كسى پاسخش نداد. پس فرمود: «خدايا! هر كس اين مطلب را مى‏ دانست و گواهى نداد، او را از دنيا مبر، تا آن كه علامتى برايش قرار دهى كه بدان شناخته شود». انس، پيسى گرفت و بَراء، كور شد و جرير، پس از ايمان، به جاهليّت بازگشت و به سَرات رفت و در خانه مادرش مُرد. » 📚أنساب الأشراف ج 2 ص 386. ❕ابن قتیبه درباره انس می گوید ؛ « صورتش پيسى داشت. گروهى گفته ‏اند كه على از او درباره گفته پيامبر خدا ، «خدايا! دوستدارش را دوست و دشمنش را دشمن بدار» پرسيد. کفت: سالخورده شده‏ ام و از ياد برده‏ ام. على فرمود: «اگر دروغ مى ‏گويى، خدا تو را به چنان پيسى‏اى مبتلا كند كه دستار هم آن را نپوشانَد». 📚المعارف ابن قتيبة ص 580 ❕شیخ صدوق نیز از ابو هدبه نقل می کند ؛ « ديدم انَس بن مالك، دستارى به سرش بسته است. علّت را پرسيدم. گفت: اين، نفرين على بن ابى طالب است. گفتم: چگونه چنين شد؟ گفت: ... در ماجراى يوم الدار ، چون على از من گواهى خواست و من كتمان كردم و گفتم كه فراموش كرده ‏ام، على دست به آسمان بلند كرد و گفت: «خدايا! چنان سپيدى‏ اى (پيسى‏ اى) بر انس بيفكن كه نتواند آن را از مردم بپوشاند». سپس دستار از سرش گشود و گفت: اين، نفرين على است. اين، نفرين على است. اين، نفرين على است. » 📚امالی صدوق ص 753 ❕بنابراین روایت یک راوی دروغ گو و دشمن اهلبیت مانند انس ، حجت نیست و روشن است که او از روی دشمنی ، روایت مورد استناد معاند را در مورد فاطمه سلام الله علیها جعل کرده است و علمای سنی مسلک آن را نقل کرده اند . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌پاسخی به جیره خواران وهابی ❕ما در پاسخی گفته ایم که عذاب های عمومی و استیصالی از امت به واسطه وجود پیامبر و اهلبیت علیهم السلام برداشته شده است ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1655 👌اما در همان پاسخ و پاسخ ذیل ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3120 ❕بر اساس منابع شیعه و سنی ، تصریح کرده ایم که عذاب های غیر استیصالی ، بر افراد ، وارد می شود ، بنابراین گرفتاری انس بن مالک به عذاب پیسی ، که یک عذاب شخصی و محدود است ، با آنچه گفتیم ، تضاد ندارد . ❔می گوید چرا علی ع بر عمر و معاویه نفرین نکرد تا آنان از بین روند ❗️ 👌در ذیل گفته ایم که آن بزرگواران تنها در موارد محدودی با اذن الهی ، از قدرت غیبی خود استفاده می کردند و اجازه استفاده به صورت مطلق را نداشته اند ، زیرا با جنبه های هدایتی و تربیتی آنان در تضاد بوده است ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1897 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1360
👌معاند اشکال کرده است که آیا این نقص بر پیامبر اسلام نیست که نتوانست یارانی وفادار تربیت کند تا پس از خودش به علی و فاطمه سلام الله علیهما ظلم نکنند ، در ذیل پاسخش را داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/836
👌ملحد شبهه تکراری مطرح کرده است که در اسلام توصیه شده که زنان را در منزل حبس کنید ، و این کرامت زن در اسلام است ❗️ ❕در ذیل پاسخش را داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2381
👌معاند مدعی است که مرحوم ، سید جعفر عاملی تصریح کرده است که پیامبر گرامی اسلام ، زنان و کودکان اسیر را به فروش می رسانده است ، در ذیل پاسخ شبهه پراکنی او را داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3091
🤔 ❔وقتى كه علم توى دهان الله و پيامبرانش زده و كل اديان را به زباله دان ميفرستد. پیوند همزمان دو دست جدید به یک زن در طی یک جراحی ۱۸ ساعته در گوتنبورگ طی یک جراحی کم نظیر در بیمارستان «ساهلگرنسکا» در گوتنبورگ، دو دست یک انسان پس از مرگ مغزی به زنی که از سال ها پیش دست های خود را از دست داده بود پیوند زده شد. این نخستین مورد از پیوند همزمان دو دست به یک انسان در شمال اروپا بشمار می رود. بیمار در روز پس از جراحی بیمار قادر به تکان دادن انگشت های دو دست تازه خود بود. این زن به تلویزیون اس و ت گفت: داشتن دو دست که بتوانم تکان بدهم احساس بی نظیری است. كدام پيامبر و امامى در طول تاريخ قادر به انجام چنين كارى شده بود؟ الله بايد در مقابل اين پزشكان زانو زده و دستشان را ببوسد. ❗️❗️ 💠💠 👌ملحد گمان کرده است که خدایی خداوند زمانی کامل می شود که تمام مشکلات بشر را با قدرت تکوینی و اعجازی خود ، حل کند و اگر چنین نکند ، او ناتوان است و خدا نیست ، در حالی که یکی از سنتهای الهی در جوامع بشری ، امتحان و آزمایش است ، تا بشر در سختی ها ، استعدادهایشان شکوفا شود و پیشرفت علمی و عملی کنند ، و قدم در مسیر سعادت بردارند . اگر خداوند تمام مشکلات بشر را خودش حل می کرد ، بشر هیچ پیشرفتی نمی کرد ، بشر هر آنچه از پیشرفت و تکامل دارد ، مدیون خداوند جهان است . ❕خداوند می فرماید ؛ « إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلا » « ما آنچه را روى زمين است زينت آن قرار داديم، تا آنها را بيازمائيم كدامينشان بهتر عمل مى‏ كنند » ( کهف 7 ) 👌 و می فرماید ؛ « نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ » « ما شما را با بديها و نيكيها آزمايش مى‏ كنيم، و سرانجام به سوى ما باز مى‏ گرديد. » ( انبیاء 35 ) ❕و می فرماید ؛ « الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ » « همان كسى كه مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كداميك بهتر عمل مى‏ کنيد و او شكست‏ ناپذير و بخشنده است. » ( ملک 2 ) 👌 على عليه السلام فرمود ؛ «اى مردم! خداوند شما را پناه داده است كه بر شما ستم روا ندارد اما پناه نداده است كه آزمايشتان نكند. خداوند عظيم الشأن فرموده است: «براستى در اين [داستان‏] نشانه ‏هايى است و ما بى ‏گمان آزمايش كننده بوديم». 📚نهج البلاغه خطبه 103 ❕امام صادق عليه السلام فرمود ؛ « هيچ گرفتگى و گشايشى صورت نمى‏ گيرد مگر اين كه خداوند در آن، بخشش و آزمايشى دارد. » 📚توحید صدوق ، ص 354 👌و فرمود ؛ « هيچ گرفتارى و گشايشى نيست، مگر اين كه خدا را در آن، خواست و قضا و آزمايشى است. » 📚همان منبع ❕در روایت دیگر فرمود ؛ « لابُدَّ لِلنّاسِ مِن أن يُمَحَّصوا ويُمَيَّزوا ويُغَربَلوا » « «مردم بايد تصفيه و سَره و ناسَره و غربال شوند » 📚الكافي ، ج 1 ص 370 ❕چنان که گفتیم ، آزمون‏هاى الهى جنبه پرورشى دارد، يعنى همان‏گونه كه «طلا» را به بوته مى ‏برند تا زير فشار آتش ناخالصى ‏هايش بسوزد و خالص گردد، يا سربازان را با كارها و اعمال سنگين و خشن تمرين مقاومت و پايدارى مى‏ دهند تا سطح كارآئى آنها را از اين طريق بالا برند، آزمون‏هاى الهى درست به همين صورت است. 👌انسان‏ها را مقاوم‏تر، آگاه‏تر، و خالص‏تر مى‏ سازد، و در يك كلمه آزمون‏هاى الهى وسيله تكامل و پرورش روح و جسم انسان است. ❕بنابراين جاى تعجب نيست كه بخشى از مصائب و مشكلات زندگى در همين راستاى آزمون و امتحان باشد . 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌برخی از نویسندگان می نویسند ؛ « هيچ ملتى در جهان قادر به پيشرفت و ترقى در جنبه ‏هاى صنعتى و نظامى و علمى نشد مگر اين‏كه تحت فشارهايى قرار گرفته بود، و به گفته فيلسوف و مفسّر معروف تاريخ « تواين بى » ، تمدن‏هاى درخشانى كه در جهان به وجود آمد به خاطر آن بود كه ملتى مورد هجوم شديد يك دشمن خارجى قرار گرفته (و در اينجا بود كه تمام استعداد و توان و قدرت خود را به كار گرفت و آنچه در درون‏ داشت برون ريخت و به جلو پرتاب شد). ❕فرماندهانى كه در كوره داغ جنگ‏هاى بزرگ قرار مى‏ گيرند كاملًا نيرومند و آبديده ‏اند، و تجارى كه در تنگناهاى شديد اقتصادى واقع مى‏ شوند تجربه ‏هاى ذى‏ قيمتى مى ‏اندوزند، و سياستمدارانى كه بحران‏هاى مختلف را از سر گذرانده‏ اند سياستمدارانى ورزيده و قوى مى ‏باشند. 👌افراد انقلابى در زندان‏ها و زير شكنجه‏ ها آبديده مى‏ شوند نمى‏گوئيم بايد به زندان بيفتند، بلكه مى‏ گوئيم زندان آنها را مقاوم‏تر و آبديده‏ تر مى‏ كند. 🔸ادامه 👇 ❕بسيارى از محروميت‏ها سبب شكوفائى استعدادها و تلاش‏هاى عظيم مى‏ شود، چرا كه انسان به هر حال براى جبران محروميتش به پا مى ‏خيزد، و تمام آنچه را در درون وجود دارد به كار مى ‏گيرد، و همان‏ها غالباً سبب جهش‏هاى علمى و اجتماعى می ‏گردد. 👌بسيارى از نيازها و محروميت‏ها سرچشمه اختراعات بزرگ شده است، و بسيارى از كمبودها مقدّمه پيدا كردن منابع مهم جديد گرديده است . ❕گياهانى كه در لابه ‏لاى سنگ‏ها مى ‏رويند، و درختانى كه در دل بيابان‏ها با انواع كمبودها پرورش مى‏ يابند، استحكام چوب و دوام آتش آنها از گياهان ناپرورده در كنار نهرها به مراتب بيشتر است، انسان نيز مشمول همين قانونند. 👌صحرانشينان كه دائماً با مشكلات دست و پنجه نرم مى ‏كنند، و با انواع حيوانات وحشى دست به گريبانند، مردمى شجاع و نيرومند و پر استقامت‏ اند، در حالى كه شهرنشينانى كه در ناز و نعمت و امنيت به سر مى‏برند نسبت به آنها در برابر حوادث سست و كم توان‏اند. ❕قرآن مجيد در اين زمينه بيان لطيفى دارد، مى‏ فرمايد: فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً- إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً: « (آرى) به يقين با سختى آسانى است.- مسلّماً با سختى آسانى است». ( شرح ، 5 _ 6 ) ❕اشاره به اين‏كه پيوند اين دو گاه آنچنان قوى و نزديك است كه گوئى هر دو در كنار هم قرار دارند، همان‏گونه كه از كلمه «مع» استفاده مى‏ شود. 👌اين نكته نيز قابل توجّه است كه عُسر با الف و لام يسر به صورت نكره ذكر شده كه در اين‏گونه موارد براى بيان عظمت است يعنى با سختى ‏ها آسانى‏هاى مهمّى است. ❕بعضى از مورخان يكى از عوامل مهم پيشرفت سريع مسلمانان را در آغاز اسلام همان انبوه مشكلاتى مى‏دانند كه مسلمين در ميان آن پرورش يافته بودند و در سايه آن افراد سلحشور و پرقدرت و آبديده شدند، در حالى كه يكى از عوامل عقب‏ نشینى مسلمانان قرون بعد زندگى مرفّه و بى دردسر، و پرورش در ميان انواع ناز و نعمت بود. ❕اين سخن را با چند جمله از گواهى‏هاى دانشمندان بزرگ در اين زمينه پايان مى‏ دهيم. 👌يكى از نويسندگان غرب مى‏ گويد ؛ « من عقيده ندارم كه هر فرد لازم است مصيبت بكشد، ولى اين را مى‏ دانم كه مصيبت غالباً مفيد فايده است بلكه ضرورت دارد، امّا با اين شرط كه شخص بداند چگونه با رنج‏ها روبرو شود و اين كار را از كارهاى آموزنده و اساسى زندگى بشمرد. » 📚رمز موفقیت ❕اين تعبير بسيار دقيق است كه هرگز انسان نبايد به استقبال مصائب رود، و يا در مقابل آنها خاموش بنشيند و مبارزه با عوامل مصيبت نكند، ولى با اين حال نبايد فراموش كرد كه بخش مهمّى از مصائب ناخواسته كه ما قدرت مبارزه با آن را نداريم مى ‏تواند تبديل به عوامل سازنده‏اى در زندگى ما گردد. 👌الكسيس كارل فيلسوف و پزشك معروف فرانسوى، در كتاب خود انسان موجود ناشناخته چنين مى ‏نويسد ؛ « افراد ثروتمند كه يك عمر با ثروت و خوشى گذرانده‏ اند، و از هر حيث نيرومند و قوى بوده ‏اند فرزندانشان به اعتماد ثروت پدر (غالباً) از كار كناره ‏گيرى مى‏ كنند، و اسباب ضعف نفس و نابودى نيرو و استعداد خلّاق خود را فراهم مى‏ سازند. » 📚انسان موجود ناشناخته ، ص 152 ❕و به عكس بسيارى از كسانى كه فرزندانشان در ميان انبوه مشكلاات پرورش مى‏يابند به پيروزى‏هاى چشمگير و موفقيت‏هاى فراوان دست مى‏ يابند. 👌اميرمؤمنان على عليه السلام در نامه 45 نهج ‏البلاغه در پاسخ اين سؤال كه چگونه ممكن است آن حضرت با استفاده از غذاهاى بسيار ساده و ناگوار قدرت مقابله با شجاعان عرب را داشته باشد مى ‏فرمايد ؛ «آگاه باشيد درختان بيابانى چوبهايشان محكم‏تر است، ولى درختان سرسبزى كه‏ همواره در كنار آب قرار دارند پوست‏هاى نازكتر و كم ‏داوم‏ترى دارند و گياهان بيابانى كه جز با آب باران سيراب نمى‏ شوند، آتشى شعله ‏ورتر و پردوام‏تر دارند». 📚نهج البلاغه نامه 45 _ پیام قرآن ج 4 ص 563 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕بنابراین اگر بشر به پیشرفتی هم رسیده است ، مدیون خالق جهان است که با سنت ابتلاء و آزمایش ، و برطرف نکردن سختی ها و مشکلات با قدرت غیبی ، آنان را در کوره مشکلات قرار داده تا آبدیده شوند و استعدادهایشان شکوفا شده و قدم در مسیر پیشرفت و تکامل بردارند . 👌از سوی دیگر ، بشر با امکاناتی که خداوند در اختیارش گذاشته است قدم در مسیر پیشرفت بر می دارد ، این امکانات هم مواهب طبیعی است که در عالم وجود داشته و بشر از آن در جهت درمان و اکتشافات بهره می گیرد و هم امکانات موجود در وجود بشر را شامل می شود ، بشر با قدرت و اختیار و صحت و توانایی و عقل و استعدادی که خداوند در اختیارش قرار داده است ، می تواند پله های ترقی را بپیماید ، بنابراین در هر صورت ما سپاسگزار خداوند یا همان الله بوده و خواهیم بود . 👌امامان گرامی ما هم ، مطیع امر خداوند هستند ، وقتی اراده خداوند بر آن است که بشر باید در مشکلات دست و پا بزند تا پیشرفت کند ، آنان نیز اطاعت امر الهی کرده و چنین نیست که مثلا بخواهند با قدرت غیبی ، تمام مشکلات بشر را رفع و حل کنند ، چنان که امام کاظم علیه السلام فرمود ؛ « خداوند قلوب امامان را محل اراده و خواست خودش قرار داده است . هر زمان خداوند چیزی را بخواهد آنان هم می خواهند و بدون اذن خداوند کاری نمی کنند» 📚بحار الانوار ج 5 ص 114 👌اگر چه امامان گرامی ما در برخی از موارد ، کارهایی بس فراتر از پیوند دست انجام داده اند ، آنان با قدرت غیبی ، مردگان را زنده می کردند ، چنان که در ذیل گفته ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/297 ❕و حتی دست قطع شده را نیز پیوند می زدند ، چنان که در ذیل گفته ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3269 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🤔 ❔برخی از شبکه های وهابی شبهه کرده اند که اگر عقیده شیعه درست است که خلفا منافق بوده اند ، پس چرا پیامبر با آنان نبرد نکرد و آنان را از بین نبرد ، مگر خداوند در سوره توبه نمی گوید با کفار و منافقین جهاد کن ❗️یا باید بگویید که پیامبر به حکم آیه عمل نکرده است و یا بگوییم که خلفا منافق نبوده اند ❗️❗️ 💠💠 👌آنچه مورد استناد قرار گرفته است ، آیه شریفه ذیل است که می فرماید ؛ « يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقِينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ » « اى پيامبر! با كافران و منافقان جهاد كن، و بر آنها سخت‏گير، جايگاهشان جهنم است و چه بد سرنوشتى دارند » ( توبه 73 ) ❕طرز جهاد در برابر كفار ، روشن است، و آن جهاد همه جانبه، و مخصوصا جهاد مسلحانه است، ولى در طرز جهاد با منافقان بحث است، زيرا مسلما پيامبر ص با منافقان جهاد مسلحانه نداشت، چه اينكه منافق كسى است كه ظاهرا در صفوف مسلمين قرار دارد و بحكم ظاهر محكوم به تمام آثار اسلام است. هر چند در باطن كارشكنى مى ‏كند، چه بسا افرادى كه مى‏ دانيم ايمان واقعى ندارند، ولى بخاطر اظهار اسلام نمى‏ توانيم رفتار يك نامسلمان با آنها كنيم. 👌لذا همانگونه كه از روايات اسلامى و گفتار مفسران استفاده مى‏ شود بايد گفت: که منظور از جهاد با منافقان انواع و اشكال ديگر مبارزه غير از مبارزه مسلحانه است، مانند مذمت و توبيخ و تهديد و رسوا ساختن آنها، و شايد جمله" وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ" اشاره به همين معنى باشد. 📚تفسیر نمونه ج 8 ص 40 ❕بنابر اين مراد از جهاد با منافقان همان توبيخ و سرزنش و تهديد و انذار و رسوا ساختن آنها است ، چه اينكه جهاد ، معنى وسيع و گسترده ‏اى دارد، و هر گونه تلاش و كوشش را شامل مى‏ شود، تعبير به « وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ » (بر آنها سخت بگير و خشونت كن) نيز اشاره به خشونت در سخن و افشاگرى و تهديد و مانند آن است. 👌اين وضع خاص در مقابل منافقان، با اينكه آنها خطرناكترين دشمن اسلام بودند، به خاطر اين بود كه آنها ظاهرا دم از اسلام مى‏ زدند، و با مسلمانان كاملا آميزش داشتند، لذا ممكن نبود همچون يك كافر با آنها رفتار كرد. 📚تفسیر نمونه ج 24 ص 299 ❕در روایات اهلسنت هم آمده است که مقصود از جهاد با منافقین ، همان خشونت در سخن گفتن و عدم رفق و مدارا در کلام است ، چنان که علمای اهلسنت از ابن عباس نقل می کنند که در تفسیر آیه شریفه فرمود ؛ « جهاد با کفار ، با شمشیر است و جهاد با منافقین ، با زبان و سخت گرفتن و عدم مدارا با آنان است » « جاهد الکفار قال بالسیف و المنافقین ، قال باللسان و اغلظ علیهم قال اذهب الرفق عنهم » 📚الدر المنثور ، ج 3 ص 258 _ تفسیر ابن ابی حاتم ، ج 6 ص 1842 ❕در روایات صحیح اهلسنت آمده است که پیامبر ، اطرافیان را نهی می کرد که مثلا منافقینی چون ابی را بکشند ، تا مبادا افراد شایعه کنند که محمد ، پس از به قدرت رسیدن ، اصحابش را کشت و از این طریق ، مردم را از اسلام بترسانند ، چنان که بخاری و دیگران نقل می کنند که عمر به پیامبر گفت ؛ « بگذار گردن این منافق (عبدالله بن ابی ) را بزنم ، پیامبر گفت او را رها کن تا مبادا مردم سخن بگویند که محمد ، اصحابش را می کشد » « لا یتحدث الناس ان محمدا یقتل اصحابه » 📚صحیح بخاری ج 8 ص 51 _ صحیح مسلم ج 4 ص 1999 👌همین سخن در روایات شیعه از پیامبر گرامی نقل شده است که فرمود ؛ «اگر از اين اتّهام کراهت نداشتم كه بگويند: «محمّد در آغاز نبوّتش عدّه‏ اى را به كمك طلبيد و با كمك و يارى آن‏ها پيروز شد و پس از استحكام پايه‏ هاى حكومت، آنان را كشت ، گردن عدّه زيادى از منافقين را مى‏ زدم (و اسلام را از شرّ آن‏ها راحت مى‏ كردم.) » « لَوْ لَا أَنِّي أَكْرَهُ أَنْ يُقَالَ إِنَّ مُحَمَّداً اسْتَعَانَ بِقَوْمٍ حَتَّى إِذَا ظَفِرَ بِعَدُوِّهِ قَتَلَهُمْ لَضَرَبْتُ أَعْنَاقَ قَوْمٍ كَثِيرٍ » 📚الکافی ج 8 ص 345 🔸ادامه 👇