eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
29.8هزار عکس
7.9هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
#شهید_مصطفی_شعبانی 《باهم خیلی رفیق بودیم تو عملیات #والفجر۸ شهید شد یادمه یه شب به #خوابم اومد و دوتا توصیه کرد: ۱. گناه نکنید ۲. اگر گناه کردید سریع توبه کنید》 #ارسالی #رفیق_شهید 📲 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
حسن باقری را بسیاری به‌عنوان #مغز_متفکر اطلاعات نظامی ایران🇮🇷 می‌شناسند. او در #نهم_بهمن ماه سال ۶۱🗓
2⃣9⃣9⃣ 🌷 💠راوی: سردار صفاری 🔰روز هشتم بهمن ماه سال ۱۳۶۱ قرار بود که جمعی از فرماندهان با (ره) دیدار داشته باشند، اما از آنجایی که شناسایی محور  به پایان نرسیده بود، شهید باقری از محسن رضایی اجازه خواست تا برای تکمیل شناسایی جهت مقدماتی در منطقه بماند. 🔰قبول این درخواست از سوی محسن رضایی موجب شد تا من و هم بنا به دستور محسن رضایی از فرودگاه چهارم🛫 وحدتی بازگردیم و توفیق دیدار با امام از ما سلب شود😔بدین ترتیب صبح روز بعد به سمت منطقه مورد نظر رفتیم. 🔰در طول مسیر یادم می‌آید که شهید بقایی در حال حفظ سوره بود، اما آیات پایانی یعنی آیات «یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی  إِلَی  رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبَادِی وَادْخُلِیجَنَّتِی» را به خاطر بسپارد💬 و وقتی موضوع را به گفتم؛ او مکثی کرد و گفت که این آیه در شأن (ع) است. 🔰بدین ترتیب به منطقه مورد نظر رسیدیم، به دیدگاهی که در بالای تپه‌ای قرار داشت و برای بود، رفتیم؛ در آنجا شش نفر بودیم که شهید باقری کالک و نقشه‌ها🗺 را روی زمین پهن کرد و درباره هر کدام از مواضع دشمن سوالاتی می‌کرد و روی نقشه علامت❌ می‌زد. در این هنگام خمپاره‌های کور می‌زدند 🔰اما یکی از خمپاره‌ها 💥به زیر تپه‌ای که ما مستقر بودیم اصابت کرد به همین خاطر شهید باقری متوجه شد که دیده‌بان عراقی ما را فهمیده لذا «کالک» عملیات و وسایل را جمع کردیم تا شناسایی را تغییر دهیم؛ از طرفی به برادرش « » که اکنون رئیس ستاد کل نیروهای مسلح است گفت از سنگر ارتشی‌ها که در کنار ما بود درباره یکی از سنگرهای عراق سوال❓ کند. 🔰با بیرون رفتن وی ما هم آمدیم تا از خارج شویم که در همین لحظه گلوله خمپاره💥 به جلوی سنگری که بودیم اصابت کرد و انفجارش باعث شد که همه جا سیاه و خاک‌آلود🌫 شود و هنگامی که به خودم آمدم متوجه شدم، من آسیب دیده و جسم سنگینی هم روی سینه من است. 🔰در آن لحظه اولین صدایی که شنیدم صدای « (عج)» مجید بقایی بود. وی بر اثر ترکش خمپاره‌ای که به پایش اصابت کرده بود مجروح شده💔 و به روی من افتاده بود؛ البته همه ما در آنجا خورده بودیم، اما مجروحیت من کمتر بود. در آنجا دیدم باقری در حالت نشسته دست بر سینه دارد و به (ع) سلام می‌دهد. 🔰 برادر شهید باقری را دیدم و وقتی به آن‌ها ماجرا را گفتم، شدم؛ هنگامی که به هوش آمدم از محمد باقری سراغ بقیه را گرفتم که گفت: «برای سرعت عمل در انتقال مجروح‌ها آن‌ها را داخل جیپ فرماندهی🚑 گذاشتیم که حین انتقال به عقب در داخل جیپ و « » هم در اتاق عمل به 🌷 رسید😔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🗓 25 اسفند ماه سالروز #شهادت شهردار شهر عشق، فرمانده دلاور لشگر 31 عاشورا، مهندس #شهید_مهدی_باکری🌷
1⃣2⃣0⃣1⃣ 🌷 💠 زندگی نامه شهید مهدی باکری 🔰در۳۰فروردین۱۳۳۳در  و در خانواده‌ای مذهبی📿 به دنیاآمد. در همان آغاز کودکی را از دست داد. او و دوستانش نقش مهمی در برپایی تظاهرات شهر تبریز در ۱۵ خرداد ۱۳۵۴ و ۱۳۵۵🗓 داشتند. 🔰همان زمان وی توسط شناسایی شد و بارها برای بازجویی و تحت نظر آزاد شد. پس از اخذ دیپلم📃 وارد تبریز شد و در رشته مهندسی مکانیک🔌 شروع به تحصیل کرد.درحین تحصیل خبر از دست دادن برادرش، را به وی دادند. بدین ترتیب او دومین👥 عضو خانواده خویش را نیز از دست داد😔 🔰باپیروزی انقلاب اسلامی ایران🇮🇷 باکری نقش فعالی در سازماندهی  پاسداران انقلاب اسلامی داشت. مدتی هم ارومیه بود و مدتی هم دادگاه انقلاب ارومیه شد. او بافعالیت درسپاه، مسئولیت شهرداری ارومیه را نیزبرعهده گرفت. 🔰با شروع جنگ ایران وعراق ازدواج💍 کرد و بلافاصله از ازدواجش عازم🚌 جبهه‌ها شد. باکری یکی از بهترین سرداران سپاه در ۸ سال جنگ ایران و عراق بود.در مدت کوتاهی مدارج ترقی رادر طی کرد. 🔰درعملیات  با عنوان معاون تیپ نجف اشرف توانست در کسب پیروزی✌️ مؤثر باشد. درهمان عملیات از ناحیه مجروح💔 شد. پس از بهبود به جبهه بازگشت ودر عملیات‌ هایی چون عملیات ✓بیت‌المقدس، ✓رمضان، ✓مسلم بن عقیل، ✓والفجر مقدماتی، ✓ ۱ تا چهار و ✓عملیات  در سمت‌های مختلف شرکت کرد. در مجموعه عملیات‌های والفجر با عنوان فرمانده در جبهه حضور داشت. 🔰در عملیات به مهدی باکری خبر داده شد که شهید🌷 شده‌است و می‌خواهیم پیکرش⚰ را برگردانیم؛ ولی مهدی اجازه نداد❌ و از پشت بی‌سیم📞 این جمله تاریخی را به زبان آورد:« آن‌ها برادرای من هستند اگرتونستیدهمه را برگردونید را هم بیاورید». 🔰او بعد از برادرش با خانواده اش تماس گرفت☎️وبه آن‌ها گفت:« یکی از الطاف الهی است که شامل حال خانواده ما شده‌است😊». 🔰یکسال بعد از شهادت برادرش در حین عملیات بدر و در حالیکه نیروهای با محاصره کامل سربازان تحت امر در جزیره مجنون در حال زدن تیر💥 خلاص به مجروح💔 باقی‌مانده بودند، احمد  و محمود  با اصرار از وی می‌خواهند که با عبور از دجله و پیمودن فاصله۷۰۰ متری🗺 که میان خط اول و خط دوم حمله جان خود را نجات دهد 🔰ولی این هر بار با جواب منفی⛔️ وی روبرو می‌شد تا اینکه بر اثر اصابت تیر💥 مستقیم سربازان عراقی مجروح میشود و توسط برادر قمرلو با بطرف نیروهای خودی در شرق منتقل می شود که یکدفعه قایق حامل پیکرش مورد اصابت آرپی جی قرار گرفته و منهدم می شود و پیکر مطهرش شده و در 🗓تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ قطره ناب وجودش به دریا پیوست. 🌷 شادی روحش 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃🌺🍃🌺 🔹بانوی شهیدہ عصمت پورانوری فرزند غلام علی در تاریخ بیستم اردیبهشت ماه سال چهل و یک در دیده به جهان گشود. 🔹این بانوی بزرگوار در تاریخ نوزدهم آذر ماه سال یکهزار سیصد و شصت در حالی که فقط زندگی مشترک را تجربه کرده است، آنگاه که برای قبور شهدا، قدم در راه عاشقی می گذارد، در اثر راکت هواپیمای نیروهای بعثی، بر روی پل قديم دزفول، آسمانی می شود. 🔹مزار مطهر ایشان در کنار مزار یادبود عليرضا پورانوری که هیچ گاه از عملیات مقدماتی برنگشت، در گلزار شهدای شهید آباد دزفول زیارتگاه عاشقان است. 🌷 ۹۸ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#رمضانے ترین شهید علوے راز بیست و یڪ چہ بود سید...؟؟؟ در ۲۱ #رمضان آمد و در ۲۱ #رمضان رفت...💫
6⃣9⃣0⃣1⃣ 💠دعوت شهید دوامی از قاری قران در خواب👇👇👇 🔻خاطره از زبان سرهنگ پاسدار ولی اله عرب زاده طوسی.... 🌷در دوران تصدی اقای غیب پرور به سمت فرماندهی لشگر بیست و پنج کربلا مقرر شد یک سراسری و کشوری در خصوص عملیات هشت به مدت دوروز در حسینیه عاشقان کربلا واقع در برگزار شود. 🌷کلیه مدعوین به صورت رسمی که دخیل در عملیات والفجر هشت بودند از هر استانی برابر با سهمیه و تعیین صندلی های مشخص دعوت شدند.طبیعتا در دعوت وجود داشت.... 🌷از مسئول دارالقران پرسیدم که ایا من هم دعوت هستم؟ ایشان با گفتند...نه.چون کارت دعوت دست من نبود و محدودیت درکار بود. 🌷بغض گلویم را گرفت و با اندوهی از روانه خانه شدم. بعد از اینکه نماز مغرب و عشا را خواندم کمی ... 🌷در خواب را دیدم که به من گفت: بلند شو برو مراسم.... من به ایشان گفتم ولی من که دعوت نیستم... ایشان گفتند: تو را دعوت کردم..برو... 🌷در همین حال دخترم مرا بیدار کرد و گفت اقایی با شما کار دارند... پشت خط اقای موازی بودند که به من گفتند تا پنج دقیقه دیگر باید حتما در حسینیه باشی.سوال نکن و خودت را برسان.... 🌷به سرعت خودم را به حسینیه رساندم... وقتی رفتم داخل قران به دستم دادند و گفتند برو و بخوان. گفتم چرا من؟؟ گفتند:چون قاری کشوری نیامد و قاری استانی هم که دعوت کرده بودیم حضور ندارد.معطل نکن..برو جایگاه و .... ....؟؟😢 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
⭕️با هم خیلی رفیق بودیم تو عملیات #والفجر۸ شهید شد🕊 یه شب به خوابم اومد و دوتا✌️ توصیه کرد: ۱.⇜گناه نکنید🔞 ۲.⇜اگر گناه کردید سریع #توبه کنید. #شهید_مصطفی_شعبانی🌷 #آه_ای_شھادت ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidnazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
کاش وسواس بگیرم شب و #روزم همه این باشد و باشد👌 که مبادا❌ ز من و #کرده ی من دلبر من♥️ غصه بگیرد....
🔰قسمتی ازخاطرات مادر شهید 🔹خاطرم می آید که محمدرضا بعد ازعملیات #والفجر هشت شدیدا مجروح💔 شده بود وپایش درگچ بود دوستانش برای #عیادتش، زیاد به خانه ما رفت و آمد داشتند. 🔹ازطرفی #خواهرش هم زایمان کرده ومن خیلی کارومشغله داشتم. هم مریض داری🤒 می کردم وهم به کارهای دخترم می رسیدم. 🔸یک روز وقتی ازخانه دخترم🏡 برگشتم دیدم که #محمدرضا عصاها را زیر بغلش گذاشته وباهمان تن دردمند ایستاده و #ظرفها رامی شست، محمدرض اتحمل نداشت❌ که مشغله زیاد ورنج مراببیند. #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰فرمانده‌ای که از شلوغی مراسم تشییعش می‌ترسید ... 🔸یڪ روز بعد از پایان عملیات ۸ تویوتا را روشن کرد و به سمت آبادان حرکت کردیم. حالش آشفته بود تا به حال اینگونه او را ندیده‌ بودم، یک به یک شهدا🌷 را یاد می‌کرد و برایشان گریه می‌کرد، گفتم حالا چرا اینقدر ناراحتی گفت: «بیشتر برای زمان بعداز ناراحتم» 🔹متوجه حرفش نشدم با تعجب گفتم: بعداز شهادت که ناراحتی نداره! گفت: « برای ما داره از آنجایی که من بودم، مردم و مسئولین مرا می‌شناسند. ناراحتم و می‌ترسم از آن روزی که وقتی بشوم، تشییع جنازه‌ام شلوغ شود، مسئولین بیایند، برایم تبلیغات ڪنند😔 کل استان اعلامیه پخش کنند. این است که برای بعداز شهـادتم هم ناراحتم، من خودم را شرمنده شهدایی که "واقعاً زحمت کشیدند" و نامی از آنها نیست❌ می‌دانم. 🔸با این اعتقادی که داشت، خدا به او عنایت کرد و بعد از شهادتش، ماند و تشییع نشد. مدتها از زمان شهادتش🌷 گذشت تا اینکه در سال ۱۳۷۴📆بهمراه هفتاد و چند تن از شهدای مازندران تشییع شد. ✍ راوی: همرزم شهید ۲۵کربلا ۸ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔴 #خبر_فوری 💠 به امر مقام معظم رهبری و #فرماندهی معظم کل قوا 🍃پیکر مطهر #شهید_نسیم_افغانی در حرم
📸دیروز عکسی دیدم از ارادت یک ملت به ملت عکسی که مطمئن باشیم در بسیاری از رسانه‌های داخلی و خارجی نمی‌بینیم❌ چون بنا نیست چنین اتفاقاتی دیده شود. عکس دست‌هایی از ارتش و را نشان می‌دهد که برای تبرک جستن به تابوت از هم سبقت می‌گیرند. تابوتی که "نسیم" را در خود جای داده سال‌های سال است کج‌سلیقگی عده‌ای قلیل با پشتیبانی رسانه‌ای چهره‌ای سرد از دو ملت نشان می‌دهد که ندارد🚫 نسیم🌷 با پرچم افغانستان وارد ایران شد و کلاه نسیم به سر کرد و زیر تابوت‌ش را گرفت. هرچه قلب‌های دو ملت بیشتر به‌هم نزدیک می‌شود💕 بعضی‌ها احساس خطر بیشتری می‌کنند، آنهایی که نان‌شان در اختلاف‌اندازی است امروز از میدان‌داری نسیم_افغانی وحشت کردند ۱ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷 🌀سال ۱۳۴۲ در متولد شد. همزمانی دوران جوانی‌اش با جنگ تحمیلی باعث شد در جبهه‌های نبرد حضور پیدا کند و به لشکر ۲۵ کربلا بپیوندد. او در این دوران در عملیات‌های متعددی از جمله عملیات ۸ و والفجر۲ شرکت کرد. 🌀حمله تکفیری‌ها به باعث شد تا بار دیگر این رزمنده کهنه کار تخریبچی عزم رفتن به جبهه‌های جهاد را کند، از این رو از تیپ۴۵ جوادالائمه در سمت معاون هماهنگ کننده تیپ۴۵ و تخریبچی حرفه‌ای به سوریه رفت. او در طی سال‌ها جنگِ سوریه بارها برای نبرد با تکفیری و دفاع از حرم عمه سادات به این ڪشور رفت و از دی‌ماه سال ۱۳۹۵📅 چندین بار به به جبهه‌های سوریه اعزام شد.💥 🌀او سرانجام در سال ۹۶ پس از پاکسازی سه منطقه درگیر جنگ در حین پاکسازی مقری که محسن حججی در آن به شهادت رسیده بود ، نزدیک مرز سوریه و عراق به درجه شهادت رسید . پیکر مطهر این شهیدِ اهل مازندران و ساکن گرگان پس از تشییع در زادگاهش؛ در گرگان به خاک سپرده شد. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
♥️♥️♥️ #پنجشنبه_های_شهدایی🌷 #سلام ما به لبخند ☺️شهیدان به #ذکر🥀 روی سربند #شهیدان   #سلام ما به #
9⃣1⃣3⃣1⃣🌷 ☘️ ☘️ 🔰ابراهيم در اول سال 1336📅 در محله الله سعيدي حوالي ميدان خراسان ديده به هستي گشود.😍 او فرزند خانواده بشمار ميرفت. با اين حال پدرش، محمد حسين، به اوعلاقه خاصي داشت. او نيز منزلت پدر خويش را به درستي شناخته بود. پدري که با بقالي توانسته بود فرزندانش را به بهترين نحو تربيت نمايد. 🔰ابراهيم نوجوان بودکه تلخ يتيمي را چشيد. از آنجا بود که همچون مردان بزرگ، زندگي را به پيش برد. دوران دبستان را به مدرسه طالقاني رفت و دبيرستان را نيز در مدارس و کريم خان زند. سال 1355 توانست به دريافت ادبي نائل شود.✅ از همان سالهاي پاياني دبيرستان مطالعات غير درسي را نيز شروع كرد. 🔰حضور در جوانان وحدت اسامي و همراهي و شاگردي استادي نظير علامه تقي جعفري بسيار در رشد شخصيتي ابراهيم موثر بود. در دوران پيروزي انقلاب هاي بسياري از خود نشان داد. او همزمان با تحصيل علم به کار در بازار تهران مشغول بود. پس از انقلاب در سازمان تربيت بدني و بعد از آن به و پرورش منتقل شد. 🔰ابراهيم در آن دوران همچون معلمي فداکار به تربيت فرزندان اين مرز و بوم مشغول شد. او اهل ورزش بود. با پهلوانان يعني ورزش باستاني شروع کرد. در وکشتي بي نظيربود. هرگز در هيچ ميداني پا پس نکشيد و مردانه مي ايستاد.مردانگي او را مي توان در سر به فلک کشيده بازي دراز و گيلان غرب تا دشت هاي سوزان مشاهده کرد. 🔰حماسه هاي او در اين هنوز در اذهان ياران قديمي تداعي مي کند.در مقدماتي پنج روز به همراه بچه هاي 👥 هاي کميل و حنظله درکانالهاي فكه مقاومت کردند. اماتسليم نشدند. 🔰سرانجام در 22 سال 1361 بعد از فرستادن بچه هاي باق يمانده به عقب، تنهاي تنها با خدا همراه شد. ديگركسي او را نديد.او هميشه از مي خواست گمنام بماند، چرا كه صفت ياران محبوب خداست. خدا هم دعايش📿 را مستجاب كرد. سال هاست كه و غريب در فكه مانده تا خورشيدي ☀️باشد براي نور.💥 بࢪگࢪفتھ‌ازڪتاب‌سلام‌بࢪابراهیم📚 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
⭕️از بی برکتی عمرم خجالت میکشم😔 🥀 #شهید_محمود_کاوه از بیت امام تا لشگر ویژه شهدا؛ در سن۲۱ سالگی فر
‍ 🌾در پاییز 🍁۱۳۳۴📅 به دنیا آمد با تقدیری پر 🍂در سال ۵۵ که به رفت، به فرمان حضرت روح الله از پادگان و شد قطره ای در دریای انقلاب سبز🍀ِ پوش سپاه که شد انگار بارِ دِین و بیشتر شد! اولین ماموریتش؛ حراست از بیتِ امام بود.لحظه ای آرام نبود. در تکاپو برای مفید بودن؛ 🍀 برای پریدن پای در غائله نهاد تا ضدانقلاب را ساکت کند۱همپای در می‌گشت و شناسایی می‌کردسپس در جانشین فرمانده عملیات شد.دستش را در بازی دراز جا گذاشت و طواف خانه🏡 محبوب را با دستِ دل❤️ انجام داد 🍁ردپای در جای جای جبهه و جنگ☄ دیده می‌شودعملیات‌های زیادی علیرضا را همراه داشته و زمین های بسیاری خاکِ را به چشم سرمه کرده اند.فتح‌المبین،الی ‌ و آزادسازی خرمشهر حضور اورا با چشم دیدند 🍂حتی خاکِ طعم حضورش را چشیده و پس از بازگشتش، در ۱ مجروحیت دوباره به آغوش کشید والفجر۲ اما زمان بال بود وقتش رسیده بود تا سکوی پروازش شودپرواز🕊 کرد به سوی 🌫بعضی‌ها متولد می‌شوند برای جاودانگی ،برای میلادت مبارک جاودانه در تاریخ به مناسبت سالروز تولد 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh