eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
710 دنبال‌کننده
871 عکس
149 ویدیو
12 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تحریریه تولید محتوای بانو مجتهده امین است. *کلیک بر روی عبارات آبی رنگ در نوشته‌ها، شما را به صفحه نویسنده هدایت می‌کند. 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌. سنت عزاداری ✍🏻 زهرا کبیری پور خطبه‌های حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) در کوفه و شام بخشی از شکل‌گیری سنت عزاداری برای امام حسین(ع) بوده است تا به این وسیله هم یاد واقعه‌ی عاشورا از ذهن‌ها فراموش نشود و هم تبلیغات بنی‌امیه خنثی شود. در این خطبه‌های جان‌گداز و پر از صلابت، مخاطب امام سجاد(ع)، حضرت زینب(س) و بانوانی که در کاروان اسرا بودند، ذهن‌های بسته‌ای بود که غرق در تبلیغات بنی‌امیه شده بودند. همچنین این خطبه‌ها با هدف آگاهی‌بخشی در برابر جامعه‌ی مسلمانانی که منجر به واقعه‌ی کربلا شده بودند، ایراد می‌شد. آن گریه‌های جانسوزی که از اسرای آل‌الله در مقاتل نقل شده است، صرفا برای مظلومیت امام حسین(ع) و یارانش نبوده است، بلکه آن اشک‌ها، با بصیرت و به‌منظور آگاهی‌بخشی نسبت به اوضاع جامعه‌ی آن دوران از چشم‌های زنان و کودکان کاروان اسرا جاری می‌شده است. در مقاتل آمده است که خبر واقعه‌ی کربلا و شهادت امام حسین(ع) و یارانش در اوائل ماه صفر به ام‌ سلمه رسید و ایشان اولین اجتماع عزاداری برای امام حسین(ع) را در مدینه برگزار کردند. اهالی مدینه، بزرگان شهر و بنی‌هاشم در مجالس عزا حاضر می‌شدند و مجلس زنانه‌ی عزاداری نیز هم‌زمان برقرار می‌شد و بعد از آن به مدت سه سال هر روز مجلس روضه‌ی اباعبدالله(ع) برقرار بوده است. به گفته‌ی مقاتل حضرت ام‌البنین نیز برای پسران خود در بقیع مجلس عزاداری برپا می‌کردند و در این مجالس به روشنگری مردم نسبت به واقعه‌ی کربلا می‌پرداختند. همسران امام حسین(ع) نیز گروه دیگری بودند که مجالس روضه و عزاداری به راه می‌انداختند و با گریه‌ها و روضه‌های جانسوزشان نقاب از چهره‌ی پلید بنی‌امیه برمی‌داشتند. حضرت زینب(س) در همان سال اول به دلیل خطبه‌هایی که با هدف روشن‌گیری ایراد می‌کردند، از مدینه به شام و با ادعای برخی به مصر تبعید شدند، اما مجالس عزا تعطیل نشدند. اما با تمام آنچه که ذکر شد ما شکل‌گیری سنت عزاداری برای امام حسین(ع) را بیش از همه مدیون امام سجاد(ع) هستیم. ایشان به‌قدری گریه می‌کردند که هرکس می‌رسید به او می‌گفت: انقدر گریه نکنید، اما ایشان تا زمانی که جو فکری و سیاسی جامعه تغییری نکرد، به‌عنوان یکی از شاهدان واقعه مدام از کربلا می‌گفتند و یاران‌شان را تشویق به ذکر مصائب می‌کردند. ایشان حرمت روز عاشورا و گریه بر امام حسین(ع) را به عنوان راه نجات و ورود به بهشت توصیه می‌کردند. در نقلی آمده است که در همین دوره حضرت سکینه(س) که زنی فاضل و شاعر بودند، در تمام مجالس شعر و ادب به مدت پنجاه سال بدون ذکر واقعه‌ی کربلا حاضر نشدند. در دوران امام باقر(ع) و امام صادق(ع) اوضاع جامعه برای اهل بیت کمی مساعدتر شد و در این دوران بود که پایه‌های عزاداری و اقامه‌ی مجالس عزای امام حسین(ع) شکل گرفت. امام محمد باقر(ع) به عنوان مرجع دینی و فکری آن دوران شعرخوانی و قصیده‌گویی در رثای اباعبدالله(ع) را رواج دادند و توصیه می‌کردند با حفظ جوانب احتیاط مجالس خانگیِ عزاداری هرچند اندک برگزار شود. همچنین سنت تعطیل شدن کسب و کار در روز تاسوعا و عاشورا نیز از دوره‌ی ایشان به یادگار مانده است. در دوران امام صادق(ع) سرودن اشعار آیینی رواج پیدا کرد و همچنین امساک کردند از خوردن غذای لذیذ در روز عاشورا و مشکی پوشیدن، از یادگاران این دوران است. و اما رسم یک دهه عزاداری برای اباعبدالله(ع) از امام کاظم(ع) به یادگار مانده است. در هر دوره‌ای هریک از امامان باتوجه به شرایط حاکم به‌نحوی یاد و خاطره‌ی واقعه‌ی کربلا را زنده نگهداشتن، تا شیعیان آن‌ها در ده‌ها و صدها سال‌ بعد بتوانند این سنت را ادامه دهند و به فرموده‌ی امام خمینی اگر نبود محرم و صفر اسلام زنده نمی‌ماند. ذکر مصیبت برای اباعبدالله الحسین(ع) مانند دستگاه شُکی است که دل‌های مرده را زنده می‌کند. منبع: محمد محمدی ری شهری، دانشنامه امام حسین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ. پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء. @AFKAREHOWZAVI
. 💠 خانه هویت‌ساز ✍فاطمه ابن‌علی 🔹از بچگی مسجد برای ما خانه خدا بود. همان مکان امن و پاکیزه‌ای که بوی خوش می‌داد و آرامشی عجیب داشت. با اینکه بچه بودم یادگرفته بودم حرمتش را حفظ کنم. چادر سفید قرقری‌ را می‌پوشیدم و به امید دیدار دوستان و بازی با آنها به مسجد می‌رفتم. نوجوان که شدم کشش همسالان بیشتر شده بود و بیشتر با آنها هم‌صف می‌شدم؛ علیرغم میل زنان مسن با هم صحبت می‌کردیم و ریزریز می‌خندیدیم. یکی ماه مبارک رمضان و یکی هم تابستان و کلاس‌های تابستانی‌اش بیشتر ما را به مسجد می‌کشاند. این کشش، زمینه تربیتی من را برای نرم‌افزار جبهه اسلام و انقلاب شدن می‌ساخت. شاکله هویتی من در مسجد شکل گرفته بود. حالا مغناطیس آن برایم آشنا بود و به راحتی سمت آن جذب می‌شدم. با ورود به دانشگاه خیلی زود گمشده خود را پیدا کردم و به سمتش جذب شدم. مسجد کوی دانشگاه تهران همان مکانی بود که به من «تاثیر فرهنگی و اجتماعی» مسجد را شناساند. آنجا دانشجویانی برای مراسم شب‌های قدر، عاشورا،کمیل و... می‌آمدند که در ظاهر نسبتی با آنجا نداشتند! اما رحمانیت مسجد باعث شده بود که هر موحد و عاشقی به سمتش جذب شود. آنجا بود که ما از بین همان دانشجویان ساده و بی‌آلایش نیروهای زبده فرهنگی را برمی‌گزیدیم. سال‌ها از آن روزها می‌گذرد و من معتقدم هنوز می‌توان از ظرفیت رحمانی مسجد برای گردآوردن مردم عادی جامعه دور اسلام ناب بهره برد؛ به شرطی که اصلاحات اساسی در رویه کارکردهای مسجد ایجاد شود. در مسجد محله ما محدودیت زیادی برای فعالیت وجود دارد. ما نتوانستیم از حیاط مسجد که الان فرش شده و مسقف است برای کلاس قرآن بچه ها و کلاس‌ها و کارگاه‌های دیگر استفاده کنیم. مسجد ما نیم ساعت به اذان باز می‌شود و نیم ساعت بعد از آن برق‌هایش خاموش می‌شود؛ یعنی به سلامت! برای عصر به ما اجازه برگزاری کلاس نمی‌دهند چون ممکن است ختم اموات برگزار شود! :/ سازمان اوقاف باید فکری به حال مساجد و هیئت امناها که گویی صاحبان مسجدند و ملکیت مسجد در اختیار آن‌هاست بکند. باید به این نکته توجه داشت که می‌توان نماز را در منزل اقامه کرد اما جلسات تبیین، آموزش و تبلیغ را نه! جای خالی گردهمایی آحاد مردم در مسجد به بهانه‌های مختلف مشهود است و دارد به شکل‌گیری هویت دینی ایرانیان بخصوص فرزندان این مرز و بوم خدشه وارد می‌کند. همان نسلی که باید برای خدایی شدن پایش به خانه خدا باز شود تا بتواند تمدن بسازد. پس باید کاری کرد و طرحی نو درانداخت! @AFKAREHOWZAVI
. غم غربت کبریای سخا نجمه صالحی سلام بر نور خدا، کبریای سخا، روح مسیحا! سلام بر راز دار آینه حُسن خدا، کریم آل طاها، پهلوان صفین و جمل! سلام بر او که صلحش پرچم شیطان را از جا بر کَند! سلام بر او که حتی پس از شهادتش دشمنان بر بدن مطهرش رحم نکردند! تفاوتی ندارد که روایت صحیح روز شهادتش کدام روز است هفتم یا بیست و هشتم صفر؟! همین‌ که شیعه دو روز خاص، به فکر غم‌های سفره‌دار سخا باشد، اویی که نخستین گل باغ حضرت زهرا سلام الله علیها و امیرالمؤمنین علیه‌السلام، بود، خوب است! همین که کویر دل‌ها به دریای کرم مجتبای آل طه وصل شود، اویی یکی از مصادیق آیه مودّت، آیه مباهله و حاضر در بیعت رضوان بود*خوب است! همین که چشم دوستدارانش به جای شمع برای مزار بی ضریحش، پر آب شود، خوب است! سال‌هاست که برای غربتش گریسته‌ایم! پس از شهادت پدر، امامت و ولایت امت به او انتقال یافت. با توجه به شرایط عصرش، سیاست تثبیت و کنترل اوضاع را در پیش گرفت، حداقل شش نامه* اعتراضی خطاب به معاویه نگاشت! صلح او یکی از اقدامات مهم در جهت تثبیت شرایط بود اما حتی یاران نزدیکش متوجه اهمیت موضوع نشدند و به ایشان بی‌احترامی کردند! به‌نقل اغلب گزارش‌های تاریخی، همسر امام، جعده بنت اشعث، به تحریک معاویه، دومین پیشوای شیعیان را مسموم کرد؛ اما چقدر در تاریخ‌نگاری و نقل گزارش‌های تاریخی، تعصب مورخ دخیل بوده که برخی رویدادها نقل نمی‌شده است! شاهد سخنم در تحلیل مستشرق معروف مادلونگ هویداست که می‌نویسد: محمد بن جریر طبری، [صاحب کتاب تاریخ طبری] واقعهٔ مسموم شدنِ حسن را به‌خاطر ترس از ایجاد تفرقه در امت اسلامی نقل نکرده‌است!* قال الصادق(ع):إنّ الحسن بن علیّ(ع) کان اعبد الناس فی زمانه و ازهدهم و افضلهم و کان اذا حجّ، حجّ ماشیاً ».* ➖➖➖➖ منابع: *ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۴۰۶ـ۴۰۷. *احمدی میانجی، مکاتیب الائمه، دار الحديث‏ قم. Madelung, Succession to Muhammad, 331–332. *جُوینی، فرائد السمطین ج2ص68 ح 392 @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. دچار که می‌شوی... ✍مرضیه برزگر دچار که می‌شوی، دنیا رنگ و بوی انار می‌گیرد. سرخ، زیبا، ملس! دچار که می‌شوی، تلاطم‌ها تکانت نمی‌دهند؛ آرام می‌گیری! نگاهت در به در یک اشاره و تپش‌های نامنظم قلبت روی ریتم دوست داشتن تتظیم می‌شود. مهربانی از سر و روی احساست بالا می‌رود و مهرورزی هنرت نه؛ عادتت می‌شود. گل‌ها را، آسمان را، آدم‌ها را؛ حتی موجودات ریز ذره‌بینی را سهیم می‌کنی در لبخندِ کش‌آمده‌ی از سر ذوقت... دچار که می‌شوی هوای نامطبوعِ دود زده را می‌بلعی و اکسیژن عشق را به دنیای مه‌گرفته خاکستری تزریق می‌کنی. دچار که می‌شوی، حتی جنس غمت هم فرق می‌کند. «مصیبتا ما اعظمها» برایت «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا» می‌شود و صلابت و اقتدار و عظمت را در نگاهت به ارمغان می‌گذارد. و من این روزها سخت دچارم! دچارم به تو! دچار به هر خیمه‌ای که عزای تو را به یادم می‌آورد. دچار به عطر چای معطر روضه‌هایت! دچارم به تو! پرده‌دری اشک هنگام بردن نام زیبایت! من دچارم به تو...نه تنها من که تک تک اعضا و جوارحم! من و این دچار شدن، الحمدلله ... @AFKAREHOWZAVI
. عشقِ بچگیسمیه مشهودی، با ارسال متنی به جمع نویسندگان افکار بانوان حوزوی پیوست. چند روزی‌است، دلم غمگین است، بغض، گلویم را می‌فشارد. خورشید، گرمایش سوزان‌تر و سیاهی شب‌ها، تیره‌تر... آسمان هم سیاه‌پوشِ عزای حسین ( ع) است! سیاهی‌اش، با شب‌های دیگر فرق دارد! صدایِ ناله ابرها به گوش می‌رسد! این چه سِرّی‌است! آب طعمی دیگر دارد، انگار می‌خواهد از بغض دیرینه‌اش بگوید! هوای شهر چه دلگیر شده؛ اما شوری عجیب در دل مردمانش و عشقی که در چشم‌ها موج می‌زند و اشک‌های جاری بر گونه‌ها. صدای طبل و دوقل در فضا پیچیده، بوی عطرِآبِ گلاب مشکِ سقا هوش وحواسم را می‌برد. باد گرمی‌ وزید و جانم را برد به بچگی‌هایم! در این شب‌ها چه عاشقانه لباس مشکی بر تن‌مان می‌کرد، مادر! دوان دوان تا سرکوچه می‌رفتیم تا هیئت ببینیم! با هر ضربه‌ی طبل دلِ کوچک‌مان می‌لرزید. آشوبی در آن می‌شد و ناخواسته اشکانم جاری! چه حس پاک و نابی بود! او عشق بچگیِ من است که در رگ‌هایم تزریق شده، با شیری که طعم اشک می‌داد! اشکِ روضه‌ی ارباب! ارباب من ! با دل‌ها چه کرده‌ای، آقا... حقا که!چه زیبا گفت، شاعر این حسین (ع) کیست که عالم همه دیوانه ی اوست این چه شمعی ست که جان‌ها همه پروانه‌ی اوست... @AFKAREHOWZAVI
. تبسم امامسیده فاطمه موسوی، با ارسال متنی به جمع نویسندگان کانال افکار بانوان حوزوی پیوست. آفتاب سوزان کربلا در اوج حرارت و‌ جنون بود. حس غم انگیزی سرتا پای وجودش را فراگرفته بود. راه امام را سد کرده بود؛ قلبش اما آماده‌ی تلنگر! وقتی امام حسین علیه‌السلام به او گفت:ثَکَلَتْکَ اُمُّکَ! ...به احترام مادرسادات و به رسم ادب چیزی نگفت. سرش را به نشانه‌ی شرم پایین انداخت.شاید دلش لرزید! نمی‌دانم آن لحظه چه اتفاقی برایش افتاد. تبسم امامش با دل او چه کرد که همه چیزش را گذاشت و به او پیوست. شاید ادب او در مقابل مادرسادات پناه زندگی‌اش شد و او را از منجلاب گناه و عصیان نجات داد. زبان قاصر است و کلمات گویای زبان حال او در آن زمان نیست، لحظه‌ای که خودش را در آغوش امام حسین علیه السلام دید! از شیخ انصاری پرسیدند: "چگونه می‌شودیک ساعت‌فکر‌کردن، برتر از هفتاد سال عبادت باشد؟" پاسخ دادند:" فکری مانند فکر جناب حُر در ؛ روزعاشورا ..." ما کجای این قصه‌ها جا داریم؟ @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«جاده ظهور بدون شک، از شاهراه اربعین می‌گذرد!» ✍زهرا نجاتی نه فقط میان هزار و چهارصد ستون کربلا تا نجف، بلکه درتمام مسیر، از همین ایران خودمان گرفته، خانه‌هایی که به قدر وسعشان در خدمت زایرند یا بین راه بی هیچ چشم‌داشتی نان و چای و غذا به هزاران و شاید میلیون‌ها زایر فراهم می کنند، هرلحظه تبلوری از دنیای بعد از ظهور را برای ذهن‌های دود اندود ما، تداعی می‌کنند. ذهن‌هایی که گاهی پرشده از سختی‌های آخر‌الزمان، امتحانات سخت، بی‌وفایی دنیا، فراگیری گناه و سختی دینداری. اما مومن، همان مومنی که دشواری حفظ دین مانند شعله میان کف دست را به جان چشیده، وقتی پای در مسیر عشق می‌گذارد و در کوچه پس کوچه‌های کردستان و ایلام گرفته تا کوچه‌های خاکی عراق، به یک باره، گویی از زندان سختی و انتظار، رها می‌شود و قدم در دنیای پس از ظهور می‌گذارد. دقیقا مثل روزهایی که اهل بیت ترسیم می‌کردند که مومن از برادرش، به قدر نیاز پول بر می‌دارد و او حتی نمی‌گوید: «چقدر برداشتی و کی پس می‌دهی!؟» خیلی از کسانی که در خانه‌هایشان چیزی جز مقداری آبلیمو یا خاکشیر و آب و شکر یافت نمی‌شود، یا کسانی که از امکانات خانه، خیلی از آنچه برای ما عادی شده را ندارند و از قضا کم‌ترین بهره از دنیای مادی، را برده‌اند، با اشک درچشم، خلوص در عمل، عشق بین خودشان و اباعبدلله در طَبَق اخلاص می‌گذارند و به کسانی مثل خودشان، تنها به خاطر عشق به امامشان، خدمت می‌کنند. آیا این چیزی جز درک صحیح از ولایت امام است؟ آیا تمام توقع اهل بیت از ما و اعتقادمان، چیزی فرای این است که به اماممان عشق بورزیم و دوستانشان را با نهایت خلوص به عشق آنان دوست بدارید و از دشمنانشان به عشق آنان، بیزازی بجوییم؟! آیا غیر این است که در مکتب ما،«حب فی الله و بغض فی الله»، اصل دین شمرده شده؟ و برای «اعقل مجانین الحسین»، چه تجربه‌ای بهتر از این که اگرچه چون زمان متوکل دست نمی‌توانند در راه عشق حسین بدهند، اما تمام طول سال، خرج‌های زندگیشان را که خوب می‌دانند متنعم از اوست، جوری مدیریت کنند که به نقش آفرینی در حادثه اربعین برسند! و باز تو خود بگو، آیا تمام این‌ها چیزی فرارتر از درک ولایت، درک معنا و معرفت امام، اخلاص و ازجان و راحتی ولو درگرما گذشتن، به عشق امام است؟ بگذار ساده بگویم؛ آیا تمام اربعین چیزی جز تمرین الفبای دنیای پس از ظهور است؟ پس باید به هر نحو به این حادثه ملحق شد، کسی با مال، کسی با همراهی، کسی با زیارت خانوادگی، کسی با موکب‌داری! الان زمان نقش‌آفرینی مدیران پس از ظهور است مهم است که خودت را چگونه اثبات کنی. و این است که باید حواسمان باشد، خیلی زود دیر می‌شود. باید زرنگ بود و چنان جوانمردی که خودش را کشان کشان، به گودی قتلگاه رساند و آخرین شهید پیش از امام شد، باید خود را هرجور که می‌شود، به امام رساند... یادمان نرفته که:«المومن کیس». @AFKAREHOWZAVI
. قهرمان اوّل کربلا ✍چمن‌خواه [۱] در آیین اسلام قانون واحدی به نام جنگ و جهاد وجود ندارد. اسلام در شرایط خاص دستور می‌دهد مسلمانان با دشمنان بجنگند و در جای دیگه دستور داده که اگر نبرد برای پیشبرد هدف مؤثر نیست، صلح کنند. پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در جنگ بدر، احد، احزاب، حنین و ...دست به نبرد زدند و در شرایط دیگری صلح کردند، مثل صلح حدیبیه با اهل مکه. حال این سؤال پیش می‌آید چه شرایطی برای امام حسن(علیه‌السّلام) پیش آمد که تن به صلح دادند؟ به اجمال باید گفت: حضرت مجتبی(علیه‌السّلام) در واقع صلح نکردند، بلکه صلح بر او تحمیل شد. یعنی اوضاع و شرایط نامساعد داخلی و خارجی کشور اسلامی و دیگر عوامل، وضعی به وجود آورد که صلح به عنوان یک مسئله ضروری بر امام تحمیل گردید و باعث شد بزرگترین و مهمترین ضربه‌ بر اسلام وارد شده و حکومت اسلامی از امامت به سلطنت تبدیل شود. [۲] پس از شهادت امام علی(علیه‌السّلام) در ماه رمضان سال ۴۰ هجری، مسلمانان با فرزند ارشد امام به عنوان رهبر حکومت اسلامی بیعت کردند. این در حالی بود که معاویه در شام مدعی خلافت گردید و حاضر به بیعت با امام حسن(علیه‌السّلام) نشد؛ لذا با فراهم نمودن لشکری برای جنگ با امام به سوی عراق حرکت کرد. نفوذ روحیه دنیاگرایی و ضعف ایمان؛ که آثار زیانباری در رفتارهای عوام و خواص از خود به جای گذاشته و سرانجام به ضعف شدید جبهه صالحان انجامید، از یک طرف و حضور خوارج و عدم بصیرت لازم در خواص و بزرگان قبایل و خیانت برخی از سران سپاه که زمینه‌ساز تضعیف روحیه سپاهیان امام شد، از سوی دیگر، موجب از بین رفتن انسجام درونی در جبهه یاران امام حسن (علیه‌السّلام) گردید تا آنجا که حتی حاضر به تسلیم یا قتل امام خود بودند. امام حسن(علیه‌السّلام) با سنجش دقیق شرایط و اوضاع، معقول‌ترین و خردمندانه‌ترین راهکار را، صلح تشخیص داده و به تکلیف الهی خویش در برقراری معاهده صلح با معاویه اقدام نمودند؛ تا از این طریق اصل دین اسلام و جان شیعیان و مسلمانان را حفظ نمایند. [۳] به همین جهت در سال ۴۱ هجری قرارداد صلحی میان امام حسن (علیه‌السّلام) و معاویه به امضاء رسید که مهم‌ترین بند این توافقنامه سلب حق تعیین خلیفه بعدی برای معاویه و سپردن خلافت پس از او به امام حسن (علیه‌السّلام) بود. البته امام حسن مجتبی (علیه‌السّلام) آن روز به خاطر یک مصلحت بزرگتر، که حفظ اصل اسلام بود، مجبور شد این تحمیل را به جان بپذیرد. در نتیجه حکومت را از امام حسن گرفتند و حکومت از مرکز دینىِ خودش خارج و در اختیار دنیاطلبان و دنیاداران گذاشته شد. و معاویه با زیر پا گذاشتن تمامی بندهای معاهده، به جامعه اسلامی و مسلمانان خیانت کرد و حکومت امام حسن(علیه‌السّلام) و حکومت علی‌بن ‌‌ابی‌طالب (علیه‌السّلام) به سلطنت شام تبدیل شد! البته صلح، برای معاویه حکم شمشیر دو لبه را داشت که هر دو لبه اش به زیان وی بود؛ زیرا اگر او به مفاد صلحنامه عمل می‌کرد، هدف امام تا حدودی تأمین می‌شد و اگر آن را نقض می کرد، نتیجه آن ایجاد تنفر عمومی از حکومت اموی بود و پیشوای دوم این مسئله را از نظر دور نداشت. [۴] بعد از صلح امام حسن مجتبی‌(علیه‌السّلام)، کار به شکلی هوشمندانه و زیرکانه تنظیم شد که اسلام و جریان اسلامی، وارد کانال خلافت به معنای سلطنت نشود.  امام حسن(علیه‌السّلام)، جریان اصیل اسلام، که از مکه شروع و به حکومت اسلامی و به زمان امیرالمؤمنین(علیه‌السّلام) و زمان خود او رسیده بود، در مجرای دیگری قرار داد تا به شکل نهضت باقی بماند. یعنی در زمان امام حسن (علیه‌السّلام)، تفکر انقلابی اسلامی،که دوره‌‌ای را طی کرده و به قدرت و حکومت رسیده بود، دوباره برگشت. البته کار نهضت در این دوره به مراتب مشکل‌تر از دوره‌ی خود پیامبر بود؛ زیرا شعارها در دست کسانی بود که لباس مذهب را بر تن کرده بودند؛ درحالی‌که مذهبی نبودند. مشکل کار ائمه‌ی هدی‌ (علیهم‌السّلام)، این‌جا بود. باید بدانیم، اگر امام مجتبی‌ این صلح را انجام نمی‌داد، اسلام ارزشی نهضتی از بین می‌رفت؛ چون معاویه با در اختیار داشتن دستگاه تبلیغاتی بالاخره غلبه پیدا می‌کرد. چهره‌ی او در اسلام، چهره‌یی نبود که نتوانند موجه کنند و نشان بدهند. اگر امام حسن(علیه‌السّلام) صلح نمی‌کرد، تمام ارکان خاندان پیامبر(صلی‌الله ‌علیه‌وآله) را از بین می‌بردند و کسی را باقی نمی‌گذاشتند که حافظ نظام ارزشی اصیل اسلام باشد. 🍃ادامه دارد @AFKAREHOWZAVI
. قهرمان اوّل کربلا ✍چمن‌خواه [۵] گاه این سوال در اذهان پیش می‌آید. چرا امام حسن (علیه‌السّلام) با معاویه بیعت نکرد؟ در جواب باید گفت: زمان امام حسن (علیه‌السّلام) مسأله بیعت مطرح نبود. بیعت یعنى امضاى خلافت آن شخصی که رأس کار است. در قرارداد آتش‌بس یا صلحى که بین امام حسن (علیه‌السّلام) و معاویه نوشته شد، یکى از شرایط این بود که امام حسن(علیه‌السّلام) به معاویه، امیرالمؤمنین نگوید، با او بیعت نکند، معاویه حق تعیین جانشین نداشته باشد. در بعضى از روایات آمده است، معاویه بعد از خودش امام حسن(علیه‌السّلام) را به خلافت بگذارد و بعد امام حسین(علیه‌السّلام) را. در زمان امام حسن (علیه‌السّلام)،  ادعای معاویه، عمل براساس اسلام بود. او در ملأ عام کار خلاف قران و شرع انجام نمی‌داد؛ که اگر انجام می‌داد مصداق این روایت می‌شد. پیغمبر فرموده بودند: «مَن راىَ سُلطاناً جائراً مُستحلاً لِحرمَ الله ناکثاً لِعهداللهِ یَعملُ فى عِباداللهِ بالجورِ وَ الطُغیانِ وَ لَم یُغیرُ عَلیه بفعلِ و لاقولِ کانَ حَقاً عَلى اللهِ اَن یُدخله مُدخله» یعنى کسى که ببیند یک حاکمى دارد ظلم مى‌کند، به حقوق مردم تجاوز، حرام خدا را حلال و احکام الهى را دگرگون مى‌کند بر او واجب است که با این حاکم مقابله کند، این در زمان امام حسین(علیه‌السّلام) بطور کامل وجود داشت. ولی در زمان امام مجتبی(علیه‌السّلام)، حاکم(معاویه) اینگونه نبود. [۶] گرچه امام حسن(علیه‌السّلام) به علم امامت می‌دانست که معاویه یک روزی این کارها را خواهد کرد. ولی معاویه ادعا مى‌کرد که مى‌خواهد بر طبق احکام الهى عمل کند و امام حسن،(علیه‌السّلام) در همان صلحنامه نوشتند: باید براساس حکم خدا و سنت پیغمبر عمل بکنى. او هم قبول کرد که بر طبق این عمل خواهد کرد. حضرت مجتبی(علیه السّلام) حتی پس از انعقاد پیمان صلح؛ که قدرت معاویه افزایش یافت و موقعیتش بیش از پیش تثبیت شد. بعد از ورود معاویه به کوفه بر فراز منبر نشست و انگیزه‌های صلح خود و امتیازات خاندان علی(علیه السّلام) را بیان نمود و آنگاه در حضور هر دو گروه با اشاره به نقاط ضعف معاویه با شدت و صراحت از روش او انتقاد کرد. (کتاب احتجاج، طبرسی) [۷] امام خامنه‌ای دلایل انتخاب صلح را اینگونه بیان کردند. «من معتقدم امام حسن (علیه‌السّلام) شجاع‌ترین چهره تاریخ اسلام است؛ چون شجاعت واقعی این است که انسان بر طبق آنچه مصلحت فکر و ایدئولوژی او است اقدام بکند، اگرچه کسی نفهمد. امام حسن(علیه‌السّلام) حاضر شد خود و نام خود را در میان دوستان نزدیکش، فدای مصلحت واقعی کند و تن به صلح دهد؛ برای اینکه بتواند کارش را، یعنی دیدبانی اسلام، حفاظت از قرآن و هدایت نسل‌های آینده تاریخ را به موقع انجام دهد.» (کتاب دو امام مجاهد سال ۵۱ و ۵۲) با امید به اینکه خداوند به همه ما بصیرت عنایت کند تا بتوانیم این بزرگوار را بشناسیم و بدانیم که صلح امام حسن (علیه السّلام) همانقدر ارزش دارد که شهادت برادر بزرگوارشان امام حسین (علیه السّلام). این دو سبط پیامبر(صلی‌الله ‌علیه‌وآله)با قعود و قیام خود به اسلام خدمات زیادی کردند. 🍃پایان @AFKAREHOWZAVI
🔶 کلامی دلسوزانه با عزیزان حوزویمهندس شکوهیان راد در چند ماه اخیر، بارها و بارها شاهد بوده‌ایم که از اساتید تا مسئولان عالی‌رتبه‌ی حوزه‌ی علمیه، اظهار نظرهایی کاملاً اشتباه و غیرعلمی درباره‌ی داشته‌اند. برای مثال: 1⃣ یکی از امام جمعه‌های سابق بیان کرده: «کسانی که هوش مصنوعی را تهدید می‌دانند، خودشان تهدیدی برای جامعه هستند» ❇️ پی‌نوشت یک چنین اظهاری، حاصل بی‌اطلاعی از مبانی فلسفی تا تکنولوژی‌های عملیاتی هوش مصنوعی است. هوش مصنوعی صرفاً تکنولوژی نیست، بلکه مبنای انقلاب صنعتی چهارم است که الگوی نوینی از حکمرانی را به نفع غرب دنبال می‌کند. لذا قطعاً به همان نسبت که رد کامل هوش مصنوعی عاقلانه نیست، تأیید چشم بسته‌ی آن و نادیده انگاشتن تهدیداتش از سطح فردی تا ملی و حتی تمدنی، به دور از عقل است‌. 2⃣ از اهم مسئولان حوزۀ کل کشور بیان کرده: «به‌دنبال تأسیس دانشگاه هوش مصنوعی هستیم» ❇️ پی‌نوشت دو 🔻 اولاً هوش مصنوعی یک رشته‌ی وابسته است و شأنیت دانشگاه شدن ندارد. ما حتی برای که دانش مادر و مولد هوش مصنوعی است قائل به دانشگاه نیستیم. 🔻ثانیاً برخی مسئولان حوزوی بر اساس کدام سیر تخصصی به‌دنبال ورود به هوش مصنوعی هستند؟ آیا برآورد و سنجش علمی صورت گرفته یا این قبیل اظهارات، حاصل مشاوره‌های غیر علمی برخی اطرافیان است که این روزها به‌دلیل جو زدگی تکنولوژیک زیاد شده؟ 🔻 ثالثاً وقتی یک مسئول حوزوی به‌دنبال تأسیس دانشگاه است، آیا نوعی بی‌اعتبارسازی حوزه نیست؟ مسئولیت شریف‌تان تعمیق و گسترش حوزه‌ی علمیه بر مدار تبلیغ است یا توسعه‌ی دانشگاه‌های کشور که در حیطه‌ی وزارت علوم است؟! 3⃣ اظهارات متعدد در تأیید تمامیت هوش مصنوعی و مطلق‌انگاری آن با این استدلال که «هوشمندی، همواره مفید است و هیچ انسان عاقلی خود را از هوش و خرد محروم نمی‌کند» ❇️ پی‌نوشت سه اساساً ترجمه‌ی اینتلیجنس به هوش اشتباه بوده و اصطلاح رایج هوش مصنوعی، یک غلط عرفی است؛ همانگونه که ترجمه‌ی ویرچوال اسپیس به فضای مجازی کاملاً غلط است. اینتلیجنس، عالی‌ترین سطح در سطوح چهارگانه‌ی اطلاعات ذیل دانش سایبرنتیک است و در اصل به معنای ایجاد تحکم مبتنی بر قواعد اطلاعاتی است. به همین دلیل است که عموم سازمان‌های امنیتی - اطلاعاتی از واژه‌ی اینتلیجنس در عنوان خود استفاده می‌کنند، مانند: CIA: Central Intelligence Agency MI-6: Military Intelligence - Section 6 آیا در ترجمه‌ی نام سازمان سیا، می‌گوییم آژانس هوش مرکزی؟!! یا MI-6 به هوش نظامی اشاره دارد؟!! در مجموع استمرار این اشتباه، اعتبار حوزه به‌عنوان پیشران تبلیغ انقلاب اسلامی را نزد جامعه‌ی دانشگاهی و آحاد مردم خدشه‌دار می‌کند. امید است این رویه که حاصل شتابزدگی در فهم بیانات دو سال اخیر امام خامنه‌ای است و عده‌ای، به‌جای فهم ذات و عمق منظور ایشان، ولع تکنولوژیک را توسعه می‌دهند؛ بر اساس اصلاح شود. @HOWZAVIAN
🔖پرشکوه‌ترین نرمش قهرمانانه‌ی تاریخ ✍آمنه عسکری منفرد ▪️حادثه‌ی صلح امام حسن (علیه السلام) با معاویه، حماسه‌‌ای سرنوشت‌ساز و بی‌نظیر در کل روند انقلاب در صدر اسلام بود که حادثه‌ای دیگری نظیر آن وجود نداشت. این حرکت امام حسن (علیه السلام) باعث حفظ اسلام به‌ عنوان ‌یک نهضت ارزشی گشت. اگر امام حسین (علیه السلام) هم به‌جای ایشان بود، در جهت حفظ نهضت عظیم انقلابی که پیامبر اکرم به راه انداخت و امام علی (علیه السلام) از آن صیانت کرد، همین کار را می‌کرد. ▪️این حرکت امام مجتبی صددرصد بر استدلال منطقی غیرقابل تخلف انطباق داشت، زیرا در دوران ایشان جریان مخالف اسلام معاویه به‌قدری رشد کرده بود که می‌توانست به‌عنوان یک مانع ظاهر شود و به‌ دلیل ضعف نیروهای شیعیان حامی امام، بر اسلام غلبه می‌یافت. بنابراین «حتی اگر خود امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) هم به‌جای امام مجتبی بود، در آن شرایط ممکن نبود کاری بکند، غیر از آن کاری که امام حسن کرد... امام حسین (علیه السلام) در این صلح با امام حسن شریک بودند، اگر امام حسن صلح نمی‌کرد تمام ارکان خاندان پیامبر را از بین می‌بردند و کسی را باقی نمی‌گذاشتند که حافظ نظام ارزشی اسلام باشد.» (بیانات رهبر انقلاب، ۲۳ فروردین ۶۹).لذا اگر این صلح تحمیلی از جانب امام مجتبی که خود یک مکر الهی بود «و مکروا مکر الله» (آل عمران/ ۵۴) قبول نمی‌شد، مکر معاویه قوت می‌گرفت و به شهادت خاندان پیامبر و اصحاب او منتهی می‌شد.- به احتمال قوی به‌دست اصحاب امام که جاسوسان معاویه آن‌ها را خریده بودند، کشته می‌شدند-و معاویه به بهانه‌ی خون‌خواهی عزاداری کرده، تمام اصحاب امیرالمؤمنین را هم ازمیان بر‌می‌داشت و دیگر چیزی به‌نام تشیع باقی نمی‌ماند، تا عده‌ای بعد از ۲۰ سال امام حسین را در کوفه دعوت کنند. امام حسن (علیه السلام) شیعه را حفظ کرد تا بعد از ۲۰ الی ۲۵ سال حکومت به اهل‌بیت برگردد.» (بیانات رهبر انقلاب، ۱۳ خرداد ۷۹). ▪️بنا روایتی از امام صادق (علیه السلام) «و قطع هذا الأمر فی سبعین» (اصول کافی، جلد ۱، ص۳۶۸). تقدیرات الهی چنین بود که با فاصله‌ی سی سال از شهادت حضرت امیر و ده سال بعد از شهادت امام حسین امر حکومت به دست اهل‌بیت برگردد تا مردم مقدمات حکومت اسلام را با اراده و تصمیم خودشان فراهم کرده باشند. اما چون در قضیه امام حسین خواص -از جمله عبدالله جعفر و عبدالله عباس- وظیفه خود را به‌خوبی انجام نداده بودند، حادثه‌ی کربلا نیز آن‌چنان رقم خورد. ▪️ بر این اساس در ماجرای صلح و بعد از آن امام مجتبی به عنوان مرد جنگی، مرد سیاست و مرد تدبیر، با مباحثات و مجادلات بسیار قوی و قدرتمندانه با کلماتی قاطع و کوبنده‌تر از کلام مولا علی، برای دفاع از اسلام، استوار ایستاد و با تغییر روش و مانور در انتخاب روش‌ها (قبول صلح ) کاری اساسی و لازم برای حفظ اسلام انجام داد. @AFKAREHOWZAVI
«ترندینگ(روند) حجاب استایل ها» ✍سیده ناهید موسوی 📌پوشش و حجاب یک امر، فطری است که تاریخ آن به آدم و حوا می‌رسد. و از سوی دیگر با نگاهی تحلیلی به تاریخ فرهنگی زنان جامعه ایران که نشان می‌دهد در طی تاریخ همواره مردم ایران از فرهنگ غنی و استواری در توجه به رعایت پوشش ظاهری و نوع لباس متناسب بافرهنگ و عرف خود می‌باشد، برخوردار بودند. به نحوی که انتخاب پوشاک مناسب و آراسته منزلت اجتماعی و موازین فرهنگی آنان را نیز نمایان‌تر می‌نموده است. 🔖رویش پدیده حجاب استایل‌؛در چندسال اخیر و با گسترش فضای مجازی در دهه هشتاد به بعد همزمان با دوره‌ای که صنعت پوشاک تقریبا در دهه نود به مرحله اشباع رسیده بود. و دغدغه لباس مناسب برای قشر محجبه جامعه افزایش یافت. با پدیده‌ای به نام حجاب استایل مواجه شدیم. «مُد حجاب» یا «حجاب استایل» که در فضای مجازی و با تاثیر گذاری فراوان به راحتی در حال جولان است. گروهی که هدف آن‌ها ترویج و تبلیغ حجاب و سبک زندگی اسلامی بود، و اما حالا آن روی سکه حجاب استایل‌ها چیز دیگری را نشان می‌دهد. معضل حجاب استایل که هیچ شباهتی با فرهنگ عفیفانه و اصیل ایرانی_ اسلامی ندارد. در واقع حجاب استایل، کلمه‌ای با تعبیری وارونه و در جهت منافع شخصی که هر لحظه این تعبیر در مکان و موقعیت های مختلف تغییر می‌کند. حجابی که این افراد به اصطلاح حجاب استایل خود را مُبلغ آن می‌دانند و بر آن مفتخر هستند. حجابی که همراه با «خودنمایی» و نقطه‌ی مقابل حجاب «شرع مقدس» است. 🔖بلاگرها و مخاطبین؛ بلاگرها با نشان دادن جذابیت‌های زیاد کاربر را مجذوب کرده و او خواسته یا ناخواسته وادار به همزادپنداری و همانند سازی با عناصر ارائه شده توسط بلاگر می‌شود. و او برای یافتن جایگاه خود شروع به تقلید از نوع «پوشش»، «آرایش»، «تغذیه» و... می‌کند. همه این عوامل تاثیر مستقیم در سبک زندگی دارد و به تدریج باعث تغییر ذائقه افراد دنبال کننده می‌شود. تأثیرگذاری و شهرت بلاگرها از کجا به اوج رسید؟ تاثیرگذاری بلاگرهای حجاب استایل، به جایی رسید که بسیاری از فروشگاه‌های نوپا، برای معرفی «برندها» توسط آن‌ها به صف شدند و بابت هر تبلیغ، مبلغ قابل توجهی را به شکل غیر رسمی و غیرقراردادی پرداخت کردند. تا لباس‌ها و محصولاتشان در یکی از استوری ها توسط بلاگر حجاب استایل پوشیده و معرفی شود. 🔖ذائقه و مدل سازی به سبک حجاب؛ حجاب استایل‌ها حجابی را که برای بعضی از افراد دافعه دارد با مدل‌ها و ابزارهای متفاوت جذاب و به اصطلاح امروزی می‌کنند. به طوری که حتی افرادی که به «اصل حجاب» اعتقادی ندارند، برای بیشتر دیده شدن از این پوشش استفاده «ابزاری» می‌کنند. این افراد اصطلاح «مُد اسلامی» را به حجاب ایجاد کردند وحجاب را به شکل یک صنعت و برند درآوردند تابرای مخاطب «مدل سازی» کنند. آن‌ها برای مخاطب مهره‌هایی می‌سازند که با هر عقیده‌ای می‌تواند در این زمین بازی کند و برای جذب مخاطب از هر روشی اما با پوشش دین و حجاب استفاده می‌کنند. 🔖بلاگری ابزاری برای شهرت و دیده شدن؛ اصل کار بلاگرها بر جذاب دیده شدن است. هرچقدر بیشتر دیده بشوند موفق‌تر خواهند بود و اساس حجاب بر پوشش زیبایی‌ها و جذابیت ها است. بلاگر حجاب یک تناقض است که تنها با تغییر مفهوم بنیادین حجاب دست یافتی است. بی شک،دستورات و توصیه‌ های دینی به عنوان یک عامل تاثیرگذار در اصلاح سبک زندگی فعلی مسلمانان وجود دارد.شاید مشکل اصلی در شیوه ارائه آن است که به روز وجدید، و البته نیازها و تغییرات روانی که در نسل‌های جدید ایجاد شده در آن‌لحاظ نگردیده است. پس لازم است مواردی همچون، اقتدار بخشی به خانواده و احترام به پدر و مادر و همسر، به سبک نوینی آموزش داده شود. نهادهای مرتبط با آموزش و تولید محتواهای آموزشی و البته متنوع در آموزش باعث کمک در جهت مهارت آموزی و توانمند کردن فرزندان در جامعه برای ایفای نقش در خانواده و اجتماع و از جهتی دیگر ترغیب و تشویق به استفاده از معارف اسلامی نمایند. 📌و در آخر؛ حجاب استایل‌ها «مروج حجاب» نیستند بلکه، «مانکن لباس» و دست نشانده «کمپانی های لباس» هستند و با قرارگیری در رده محجبه ها، سطح توقعات پوشش یک خانم را به راحتی دست‌خوش تغییر می‌دهند. و هر روز با یک نسخه جدیدی متناسب با اقتضائات ،فضای جامعه، و افکار عمومی پیاده سازی می‌کنند. و این درحالیست که حجاب استایل با فلسفه حجاب در اسلام در تعارض است.اما امروزه شاهد هستیم که‌مافیای ضد دینی عفاف و حجاب و البته چادر همانند بختک بر فرهنگ جامعه رخنه کرده است. در این‌صورت وظیفه گروه‌های مُد و لباس کشور، نهادهای امنیتی و قضایی برای ساماندهی و حذف صفحات مجازی و عدم حضور حجاب استایل ها را در صحنه می‌طلبد. تا بیش از این هزینه‌های جبران ناپذیری برای متولیان امر عفاف و حجاب به بار نیاورد. نصرٌ من الله و فتحٌ قریب @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. در حسرت دیدارنجمه صالحی به سمت هر دری که می‌رفتیم بسته بود، درهای محدودی برای ورود بانوان اختصاص داده بودند. روبه‌روی در باب القبله ایستادیم، از دور به سمت ضریح ابوالائمه علیه‌السلام سلام دادیم و دوباره به امید باز بودن یک در حرکت کردیم. بالاخره پس از تفتیش یا بازرسی نهایی، وارد رواق حضرت فاطمه‌الزهرا سلام الله علیها شدیم و به خواندن زیارت بدون رؤیت ضریح مطهر امام علیه‌السلام رضایت دادیم! به‌دلیل ازدحام جمعیت، دیدار و زیارت ضریح، برای بانوان ممنوع شده است! امواج متلاطم دل، آمده بود تا آرام گیرد اما... در بخش بانوان، به وفور، زائرین خسته‌ای می‌دیدیم که مانند کودکی در کنار مادر آن هم در خانه پدری، چشم بر هم نهاده و در خواب ناز بودند. بی‌شک یعسوب الدین علیه‌السلام و دو پیامبر عظیم‌الشأن حضرت آدم و نوح علیهماالسلام در این مضجع شریف، دعاگوی زائران که پروانه‌وار دور آن‌‌ها می‌گردیدند، بودند! بیشتر از قبل دلم برای دیدار نقش گل‌ و انگورهای زیبای منقش بر نقره اطراف ضریح، تنگ شد! پیچک‌های مارپیچ و بالارونده که راه را تا رسیدن به گل‌های بهشتی پیموده بودند و عطر و بوی دل‌انگیزی داشتند! تابستان ۴۰۲ @AFKAREHOWZAVI
. فرصت تازه ✍م.حیدریان منش امروز یک روز جدید است یک فرصت تازه بعضی ها بین راه نجف و کربلا هستند بعضی ها در مرز بعضی ها مشغول بستن ساک و اما من و تو کجا هستیم؟ این "سیر" خروشان هستی بخش را در کجا همراهی یا نظاره می کنیم؟ چقدر در این مدت با آموخته هایمان توانسته ایم حسینی شویم همه در حال پیوستن به این کشتی نجات هستند امروز برای نزدیک شدن به امام زمان، روز رسیدن به حسین است "قافله عشق در سفر تاریخ است" تو هم با "دل" همره این کاروان باش کربلا "انتظار می کشد تا تو زنجیر خاک از پای اراده ات بگشایی و از خود و دل بستگی هایش هجرت کنی و به کهف حصین لا زمان و لا مکان ملحق شوی" پس برخیز برای "هم فکری"، "هم عملی" و "هم روحیه" شدن با ولی برخیز اینجا با هم می شود رسید پس شتاب کن. @AFKAREHOWZAVI
. 🔰چند نکته برای کسانی که شرایط پیوستن به خیل عظیم جمعیت را دارند اما به دلیل خبرهای ضد و نقیض و... هنوز تردید دارند، آنچه ما مشاهده کردیم. 🔅هوا گرم است اما نفس‌گیر، خیر! 🔅مرز مهران جمعیت زیاد است اما با ترافیک روان! 🔅ازدحام جمعیت وجود دارد اما به تناسب آن، امکانات هم در حد توان برگزارکنندگان فراهم شده است! 🔅صف‌ها طولانی است، سختی وجود دارد اما طاقت فرسا نیست! 🔅امنیت سفر برای بانوان هم فراهم است فقط گروهی و سه چهار نفره بیایند خیال‌شان جمع‌تر است! 🔅خلاصه که فرصت را از دست ندهید! با کوله‌باری سبک آماده‌ی حرکت شوید! فراموش نکنیم اربعین حماسه ظهور است! ➖➖ 《این موج جمعیت خروشی پشت سر دارد پایان عمر قطره‌ها خشم شب دریاست این راهپیمایی فقط یک راه رفتن نیست آمادگاه یاوران یوسف زهراست از این ستون تا آن ستون بوی فرج آید من مطمئنم آخرین موعود هم اینجاستیاحسین   @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. درد جاماندگی! ✍مهدوی نصیبتان مباد حال این روزهایم! خدا نیاورد برایتان، لحظات حسرت‌باری که این روزها سپری‌می‌کنم. هر چقدر تا به امروز نفس امّاره می‌تاخته، این‌روزها مغلوب لوّامه گشته و او هم، سرِ خجالت پایین‌انداخته‌است. نمی‌دانم کجا بهانه آورده‌ام برای یاری خیمه‌ی حسین(علیه‌السلام) که این روزها بهانه‌ها سر راهم صف‌کشیده‌اند تا پایم به آن خیمه‌ی مقدس نرسد؟ آری این است وصف حال لحظات منِ جا مانده. پای ارادت بدجوری در گِل مانده و از همراهی عشاق عقب‌مانده‌ام. برگزیده‌ها رفتند و به آغوش ارباب رسیدند و من ماندم و اشک و غم و حسرت. خوبان روزگار کوله‌بار ارادت بربستند و پا به مسیر عشق نهادند و سهمشان شد، زیارت شاه و من ماندم و سینه‌ای پرآه. با هر وداعی از سوی خوش‌روزیانِ عالم، فاتحه‌ی دلم را خواندم و التماسشان کردم برای احیای این بیمار در حال احتضار. آری در احتضاری مرگبار دست‌و‌پا‌می‌زنم و چنگ به بسترِ بی‌توفیقی می‌زنم و حسرت، راه نفسم را بسته‌است. آقاجان! ارباب خوبم! محتاج نگاهم، از آن نگاه‌هایی که حرّ را پرواز‌داد، دام دنیا بدجوری پاگیرم کرده‌است. وای بر من! اگر در دام‌گیرافتاده، به صحرای قیامت برسم. حضرت شاه! این کنیز، بی‌تابت گشته و در آتشِ دوری می‌سوزد و نمی‌سازد با دلِ بی‌قرارش برای شما. کاش بشود نقطه پایانی به این خط طولانی حسرتم عنایت فرمایید، به حق خواهر عقیله و صبورتان زینب کبری سلام الله علیها! بگو بگو به کدامین دعات خواهم یافت؟ بگو کجا برم این حسرت سوالی را؟ @AFKAREHOWZAVI
. خاطرات سفر اربعین ✍زهرا نجاتی سیدمحمد از کنارم رد می‌شود. کل مسیر، بالهجه فارسی و اَل اَل گذاشتنش سر هر کلمه ما را خندانده! برای اینکه خیلی هم با عرب‌ها هم‌ذات پنداری نکند، گفتم:«توی شلوغی صدای بلندی که شنیدید با لهجه غلیظ فارسی، عربی بلغور می‌کند، محمد است» حالا اما که طبعا زیربارش محبت و لقمه و آبمیوه و شربت موکب‌داران اغلب عراقی، آبادتر شده، نمی‌دانم چرا چشم‌هاش قرمز است. کنارش می ایستم و نگاهش می‌کنم، اشکهایش را با دست پاک و کوله و چمدانش را پشت سر را مرتب می‌کند ماتم برده. وسط شوخی و خنده و ساندویچ بی‌صف سلف سرویس، اشک چه میکند؟ انگار منتظر سوال من است. میان گریه می‌گوید:«اینا بدون اینکه مارو بشناسن، دارن یا التماس به ما غذا میدن و به خونه‌هاشون ببرن؟ عاشق این نقطه‌زنی‌های به وقتش هستم. تنور داغ است و وقت چسباندن نان تربیتی:_آره مامان. این اصل معنی ولایت مداریه. این اصل عشقه. یعنی فقط چون عاشق امام حسین علیه السلام هستند، دیگه هیچی مهم نیست. منت‌مون زو می‌کشند، پول خرج میکنند، عرب و عجم فراموش میشه، اینطور با اصرار نیمه شب، غذا و خوراکی آماده میکنن. محمد واقعا ماتش برده، نگاهم میکند و همینطور که نسبتا بلند مشغول گریه‌است، انگار هنوز میخواهد بشنود، بغضی پر از شوق، لحن مادرانه‌ام، را تشدید می‌کند: هرموفع همه مردم دنیا همه مسلمونا، همه شیعه‌ها این‌قدر عاشق امام زمان و همینقدر ولایتمدار بشن که هیچی براشون جز شیعه و محب اهل بیت بودن ارزش نداشته باشه و باقی اختلافاتشونو بذارن کنار، آقاظهور میکنه فرصت نیست. سیدمحمد هنوز بین گریه و شوق مانده. راه خیابان باز میشود و جماعت راهی سمت دیگر خیابان می‌شوند، پدرش از پشت سر ما را می‌بیند و دلیل حالش را نی پرسد و بعد همه بدون هیچ حرفی، به جامعه‌ای فکر می‌کنیم که اول باید لااقل در واحدهای کوچک مثل خانواده و فامیل مهدوی شود تا بعد به لطف حضرت دوست، کل جهان رافرا بگیرد. @AFKAREHOWZAVI
. ۱ مهمترین تصمیم ✍ راضیه کاظمی زاده از روزی که تصمیم به رفتن من شد و تا زمان حرکت، تنها چند روز طول کشید و من در این چند روز مدام قرار سفر را کنسل می‌کردم و دنبال هر بهانه‌ای بودم تا به این سفر معنوی و پر از شور و هیجان نروم و تنها دلیلم دلتنگی جدایی از دخترهایم بود! دلتنگی از دو فرشته کوچولو که یکی از بهترین هدیه‌های خداوند به من بوده و هست. لحظه‌ای خودم را جای حضرت رباب تصور کردم، او چگونه توانسته بود از بچه‌ی شش ماهه‌اش دل بکند و او را در راه ولایت قربانی کند، دلم لرزید و از خودم خجالت کشیدم! ما چگونه می‌خواهیم فرزندان‌مان را فدای حسین علیه السلام کنیم ؟! و چگونه چنین ادعایی داریم که اولاد و پدر و مادرم به فدایت؟! این چه فدایی بود که حالا نمی‌توانم دل از دخترانم بکنم آن هم با آن همه تدابیری که برای راحتی‌شان اندیشیده بودم، از خوراکی گرفته تا پارک رفتن و بازی کردن! به همسایه‌ها هم سپرده بودم هوای آنها را داشته باشند، آن‌ وقت چگونه زینب کبری سلام الله علیها دل از جگر گوشه‌هایش کَند؟ مگر فرزندان من عزیزتر از آنها بودند!؟ چگونه اباعبدالله الحسین علیه السلام دل از دختران و پسرانش کند و آنها را تقدیم خدا نمود؟! آن‌همه از عمق وجود و از ته قلب، مگر دختران من عزیزتر از آن‌ها بودند؟! نه هرگز عزیزتر نبودند! ولی دل‌کندن سخت بود به قدری که هرشب خواب از سرم می‌برد و ساعت‌ها برای دلتنگی‌ها، پیشاپیش اشک می‌ریختم! اینجا بود که فهمیدم این‌بار باید محبت فرزندانم را فدا کنم و از آنها بگذرم تا بتوانم به قله برسم! من در این راه فدایی‌های زیادی داده بودم که واقعا ارزشش‌ را داشت و بالاخره با کمک همسرم توانستم بر حس مادری‌ام غلبه کنم و دل از دو فرشته‌ی زمینی‌ام بکنم و فرزندانم را به حضرت رقیه سلام الله علیها بسپارم و راهی سفر عشق شوم. در راه برای خداحافظی با چند تن از اعضای خانواده تماس گرفته شد و طلب حلالیت نمودیم؛ مثل همیشه از همان ابتدا همه احوال پرس دخترهایم شدند و گفتند چگونه می‌توانی آنها را بگذاری و بروی و شاید هم در خیالشان مُهر بی‌مهری برایم می‌زدند! اما آنها نمی‌دانستند من چگونه با این درد و درگیری با نفس، دست و پنجه نرم کردم؟! نمی‌دانستند که چقدر آزمایش شدن توسط اولاد سخت است! و به آن‌ها نگفتم من آنها را به حضرت رقیه سلام الله علیها سپرده‌ام و یقین دارم او خودش مواظب آنهاست. همه وقتی به سفر می‌روند آنها را با سلام و صلوات بدرقه می‌کنند و برایشان آرزوی سلامتی دارند اما برای من چیز دیگری رقم خورده بود! انگار باز هم باید در راه آزموده می‌شدم تا با دلی شکسته وارد این راه شوم! شده بودم مانند انگشتری که باید نگینش را صیقل دهند! هر روز مقداری از آن را می‌تراشند، فقط از ارباب بی‌کفنم می‌خواستم که مرا صبر دهد و رو سفید از این مراحل عبور کنم! اربابم تا اینجای سفر برایم سنگ تمام گذاشته بود، مطمئنم ما بقی راه را نیز برایم سنگ تمام خواهد گذاشت! ما باید برای ظهور آماده شویم و این آمادگی، هزینه دارد و یقینا این راه‌ها ابتدایی‌ترین و آسان‌ترین راه برای آمادگی ظهور است! به امید اینکه روزی برای دیدن مولایمان راهی سفر عشق شویم و با مولایمان در اربعین حسینی هم قدم باشیم! @AFKAREHOWZAVI
. آقا سید حسین نشانه شد برای محله ی ماسمانه اسفندیاری دولابی، با ارسال یادداشتی به جمع نویسندگان کانال افکار بانوان حوزوی پیوست. جمعه سوم شهریور ، محله ما به وجود پیکر شهید سی ساله عملیات کربلای پنج ، عطرآگین شد.شهیدی که همراه او پارچه سبز سیدی بود و سید حسین نام گرفت. آری او نشانه‌ای بود از خود امام حسین و نگاه اهل بیت علیهم السلام به محله ما . او که آمد تا ما را بیش از پیش دلگرم کند و روحیه استقامت را در محله تزریق کند. او که آمد تا مأمن ما باشد در روزهای دلتنگی و روز های جاماندگی آقا سید حسین حسابی به موقع آمدی، ماییم و یک دنیا دلتنگی و برات کربلا و دستهای خالی که دخیل شماست. آقا سید، خودت پا در میانی کن. @AFKAREHOWZAVI