eitaa logo
عقل یشمی خال‌خال پشمی
214 دنبال‌کننده
641 عکس
33 ویدیو
71 فایل
☑️ حرف‌های رایگان یک آدم 😇✌ @ebrahimpour
مشاهده در ایتا
دانلود
اتفاقی این کلیپ رو دیدم؛ تا قبل از این، فقط اسم استاد شجاعی رو شنیده بودم. 🍀 من قبلا صحیفه‌جامعه را داشتم و برای فهم ادعیه صحیفه کامله به آن مراجعه می‌کردم؛ ولی از وقتی این کلیپ ایشان را دیدم، دوست دارم هرچه زودتر کتاب را دستم بگیرم و دعاهایش را با ولع قورت بدم! 🥰🥺 ☘ بیان‌شان بسیار شوق برانگیز است و در آدم احساس نیاز به دعاکردن و خواندن صحیفه ایجاد می‌کند. (شما هم امتحان کنید 👌🏻) 🍄 منتها در بیان ایشان، یک جمله‌ای بود که شاید غلط‌انداز باشد: نسبت صحیفه کامله با صحیفه جامعه. @aliebrahimpour_ir
استاد معماری بود،‌ گفت من دوست دارم با آدم‌هایی که دنبال پول هستند کار کنم، چون حداقل تکلیف خودش و من مشخصه، کسانیکه میگن دنبال پول نیستند، دنبال همه چیزند. • روح الله صدیق • https://t.me/OfficialPersianTwitter/320056 @aliebrahimpour_ir
پی‌نوشت: ما هم یک استاد داشتیم که می‌گفت وقتی جایی پروژه‌ای می‌دهند، سر قیمت همان اول باهاشون طی می‌کنم. چون نشون میده اونا چقدر برای کارشون ارزش قائلند. عطف کنید به یادداشت زیبا و دقیق آقا سیدیاسر تقوی با عنوان "چرا اسکلِ نظام مقدس به نظر می‌رسیم؟" https://eitaa.com/sedyaser/537 @aliebrahimpour_ir
هیئت انصار الحجه عج - مشهد با مداحی حاج امیر ارسلان کرمانشاهی مراسم شهادت امام سجاد - ۱۴۰۲.۰۵.۲۰
📌 معنای جدید هیئت و مداح در سفر مشهد، توفیق داشتم در مراسم شهادت امام سجاد هیئت انصارالحجه شرکت کنم که به نفس مداح محبوبم حاج امیر کرمانشاهی گرم است و دورادور از گان پروپاقرص تولیدات صوتی‌شان هستم. درباره جایگاه استراتژیک هیئت انصارالحجه و امیر کرمانشاهی در مشهد می‌شود حرف و تحلیل فراوانی ارائه داد؛ فعلا کاری با آن ندارم. زیسته شرکت در این مراسم، دو ویژه برایم داشت: ۱.معنا و فرم جدید مداحی: من یک انسان هیئت‌برو هستم. در قم هیئت‌های معروف را تجربه کرده‌ام، اما رویدادهای جدیدی را مشاهده کردم: الف) بعد از اتمام روضه‌ی سخنران، یک ترک استودیویی جدید و البته زیبا (این فرش روضه) پخش شد!! و چند لحظه بعد، حاج‌امیر روی سن و منبر رفت. صبر کرد تا فایل تمام شد و بعد شروع کرد!! ب) حاج‌امیر حین اجرای روضه، روی سن قدم می‌زد. از نیمه‌های روضه، ۱۰متری وارد جمعیت شد و روضه را ادامه داد. پ) در حین خواندن روضه، جابه‌جا بر تحقیق و پژوهش‌اش تاکید می‌کرد. آنقدر که احساس می‌کردم جایگاهش نه فقط یک مداح، بلکه تلفیقی از منبری و مداحی است. ت) سینه‌زنی، با اشعاری آغاز شد و جان گرفت که همه -همه یعنی همه- بلد بودیم و آنچنان با هم و با مداح همخوانی می‌کردیم که حال خاصی به ما دست می‌داد. من قبلا شور مفصل را تجربه کرده بودم؛ هم‌خوانی را هم. ولی این چیز دیگری بود. هیئت باید پیوسته مطالعه شود. ☘فهم من این بود که در این معنای جدید از هیئت، اولا سخنران و سخنرانی، زینتی است و مسئولیت ارائه‌ی محتوا نیز با مداح است. دقت کنید که این مسئولیت امری رسمی نیست. معنای جدید است. یعنی هم من مستمع، از مداح چشم بر نمی‌دارم، هم او وظیفه‌ی خودش می‌بیند پژوهش کند و محتوا ارائه بدهد. ☘در این معنای جدید، مداحی، منولوگ نیست؛ بازیگرای و اجرا به معنای خاص کلمه است. ما از قبل، (تقریبا) اشعاری که او قرار است بخواند را می‌دانیم (در حالی که در معنای سابق هیئت، نمی‌دانستیم) و پی‌درپی گوشش داده‌ایم! حالا به مجلس می‌رویم که زنده‌ی آن را بشنویم و با هم هم‌خوانی کنیم؛ چیزی شبیه کنسرت رفتن. ☘در این معنای جدید، شخص مداح موضوعیت دارد. همه به او چشم می‌دوزند. اگر مداح دوم یا سومی باشد، مجلس از تاب می‌افتد و همه منتظرند که مداح اصلی میکروفن را به دست بگیرد. ما هیئت انصارالحجه نمی‌رویم؛ ما هیئت امیرکرمانشاهی می‌رویم. ۲.جایگاه خاص خانم‌ها: خانمم هیچ‌وقت از مراسم‌های قم، چیز خاصی برایم تعریف نمی‌کرد. ولی بعد از مراسم، تاکید کرد که در قسمت‌زنانه، هنگام شروع سینه‌زنی، خانم‌ها جلو جمع شده‌اند و میان‌داری کرده‌اند و جانانه سینه‌زده‌اند و هم‌خوانی کرده‌اند. چیزی که مثلا در هیئت رزمندگان و فاطمیون ندیده بود. به نظر من، این کنش معنادار است: احساس هویت‌کردن خاص خانم‌ها، پیوستگی و علقه‌ی خاص آن خانم‌ها به هیئت، احساس ما داشتن نسبت به هیئت، بروز ویژه آیین عزاداری. به‌طورکلی به نظرم متصدیان امر، باید برای احیای قسمت زنان، تدبیری کنند. متاسفانه هیئت‌های ما کاملا مردسالار است و زن و قسمت زنان و فعالیت‌های درون آن کاملا در حاشیه و تبعی. @aliebrahimpour_ir
اَللَّهُمَّ كَمَا أَسَأْتُ وَ أَحْسَنْتَ إِلَيَّ فَإِذَا عُدْتُ فَعُدْ عَلَيَّ ؛ دعای۱۰۲؛ ص۲۰۴. @aliebrahimpour_ir
با خدای من! بدون اینکه من چیزی بگم، آفریدی و می‌میرانی و یک دشمنِ مسلط کنارم گذاشتی و مسئولش کردی حسابی گولم بزند!! حالا به من می‌گی "خودت را نگه‌دار". اینطوری که نمی‌شود! خب چطور خودم را نگه‌دارم اگر تو نگه‌م نداری؟ ، دعای۲۰۰ (انجیلیه متوسط)، ص۵۳۳. @aliebrahimpour_ir
📌 مرگ منبری [گزارشی از پدیدار یک طلبه معمولی] ☘ شب‌های محرم امسال (۱۴۰۲) در یکی از مساجد قدیمی یکی از شهرهای کوچک اصفهان، نماز و منبر داشتم. راستش ی عجیبی بود. انگیزه‌ای برای نوشتنش نداشتم تا اینکه حضور در هیئت انصارالحجه و تجربه‌ای که گزارشش کردم، باعث شد فهم جدیدی برایم شود و آن را بنویسم. 🍀 مخاطب من، تعدادی پیرمرد محترم بودند و مسئول مسجد که اتفاقا او هم پخته‌مردی بود. از شب اول متوجه شدم هیچ چشم باتوجهی، متوجه من نیست. رئیس گوشه‌ای می‌نشست و با چپ و راستی‌هایش حرف می‌زد. چند نفر بقیه چای می‌نوشیدند. من از شب سوم برایم شبهه شد که آیا این مجلس من، مصداق عنوان مجلس است؟ من البته خودم را به زن‌های پشت پرده امیدوار کرده بودم، بلکه گوشی آنجا باشد که نتیجه روزی چندساعت مطالعه‌ام، کاملا هدر نرفته باشد! 🍀 برخورد جوری بود که اصل حرف من را انگار کسی نمی‌شنید! انگار یک کار روتینی را که بارهاوبارها دیده‌اند، دارم تکرار می‌کنم. ارتباط نه انسانی، که مکانیکی است و نقشم را یک ربات هم می‌تواند ایفا کند! انگار اصلا مهم نیست چه دارم می‌گویم! دقایقی چند را باید با ردیف‌کردن واژگانی که ذهن‌شان کاملا با آن‌ها آشناست، پر کنم. 🍀 من این حس سنگین را داشتم، اما یش را نمی‌فهمیدم. تا اینکه شب دهم، حضور چند دقیقه آخر پای منبر رفیقم -اباالفضل- چراغ ذهنم را روشن کرد: پنج‌شب دوم، او در مسجد دیگری در همان شهر -که از قضا یادم رفت تاکید کنم که شهر به شدت مذهبی‌ای هم است- منبر می‌رفت و بعد از منبرش می‌آمد دنبالم و با هم بر می‌گشتیم. او به مراتب منبری بهتری نسبت به من است؛ از تکنیک‌های خطابه و ارتباط موثر آگاه است و به زیبایی آن‌ها را به کار می‌بندد. استثنائا آن شب آخر نیامد دنبالم. من رفتم و به دقایق پایانی منبرش رسیدم. 🍀 مسجدش بزرگ بود. آخر مجلس و نزدیک در نشستم. دورتادور مسجد آدم نشسته بود، از بچه و نوجوان تا جوان و میانسال و سالمند؛ برخلاف مسجد من. شیخ ابوالفضل با تمام وجود داشت منبرش را اجرا می‌کرد، ولی هامِ پچ‌پچ جمعیت رقابت سرسختی با ولوم میکروفن داشت! 🍀 نیمی از جمعیت سر درگوشی، نیم دیگر درحال صحبت با هم. منبری هم آن بالا بال‌بال می‌زد! چند دقیقه گذشت، صاحب مجلس، منِ معمم را دم در دید. کنارم نشست و دعوت کرد که: حاج آقا وقت داریم؛ بعد از حاج‌آقا از شما هم (!). 🌸 دیدن آن صحنه (چهره سرخ منبری، چهره آرام و طبیعی مردم، التفات مسئول مجلس به زمان برنامه) تازه دوزاری من را جا انداخت: "منبری باید منبر برود، برای شکل‌دهی به فُرم مجلس، و ملت هم حاضر می‌شوند که با حضورشان مجلس را شکل دهند." 🍀 در این ، سخنرانی و منبر رفتن، وسیله‌ی تبلیغ و انتقال پیام نیست! یک قالب است که باید سین برنامه را پُر کند. مردم قرار نیست پامنبری باشند و حرف سخنران را گوش کنند؛ مردم می‌آیند تا با نفس حضور جسمانی‌شان مجلس اباعبدالله شکل بگیرد و نام‌شان در لیستی که ملائکه می‌نویسند، ثبت شود. همین. 🍀 من البته نافی ارزش هر نوع جمعیت/گعده‌/مجلس ی که به نام اهل‌بیت شکل بگیرد نیستم؛ همچنین ارزش حضور هر فردی به هر شکلی که این مجلس را شکل بدهد -حتی منبری صوری بدون مخاطب باتوجه-. 🍀 اما عمیقا به عنوان یک طلبه ساده و معمولی متاسف هستم که منبر به‌عنوان یک رسانه/ابزار تبلیغ و انتقال عمومی پیام، کاملا جایگاه خودش را از دست داده. به غیر از جمع‌های خاص نخبگانی و روضه‌های کوچک خانگی و منبر‌های مرکزی (هیئات بزرگ کشور)، مردم دیگر در اعماق وجود خودشان نسبت معنایی با منبری برقرار نمی‌کنند. 🍀 البته هر پدیده‌ای حیاتی دارد: تولدی و عمری و مرگی. تاسف برای امور طبیعی آن‌چنان معنی ندارد. واقعیت اینکه در کلان سیستم حیات انسان امروز، منبر و منبری هویت جدیدی گرفته‌اند. این را باید پذیرفت. تاسفم بابت دست خالی بودن خودم است که فکر می‌کردم می‌توانم با ، انسان مفید و باشم؛ لکن هرچند منبر هست، ولی معنابخشِ منبری مرده و منِ دست‌کوتاه، مانده‌ام. @aliebrahimpour_ir ۱۴۰۱.۰۶.۱۴
هدایت شده از 🔴 سجادیه 🔴
دعا هایمان کی و چگونه مستجاب و اثرش دیده می شود ؟ استاد کفیل.mp3
5.44M
☝️👈 1⃣ خدا کی درخواست هایمان را پاسخ می دهد؟ 2⃣ چگونه دعا های ما مستجاب می شود؟ 3⃣ کی ثمره و اثر دعا را در زندگی قراره ببینیم ؟ 🎙 حضرت استاد محمد ابراهیم کفیل https://eitaa.com/Sajjadie
📌 فرق آل با اهل در صلوات نزد امام صادق عليه السّلام بودم كه مردى گفت:«اللّهمّ‌ صلّ‌ على محمّد و اهل بيت محمّد»، امام صادق به او فرمود: اى مرد! دايرۀ صلوات را بر ما تنگ كردى. آيا نمى‌دانى كه اهل بيت،[فقط‍‌] پنج تن آل عبا هستند؟ آن مرد عرض كرد: چگونه بفرستم‌؟ فرمود: بگو «اللّهمّ‌ صلّ‌ على محمّد و آل محمّد» تا ما و شيعيان ما را نیز شامل شود. 📘 : ثواب الاعمال، ج۱: ۱۵۸. @aliebrahimpour_ir
📌 «أَسماء بنت عُمیس»؛ خادم حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها 💠 «أَسماء» از همان ابتدای مسلمان شدنش، حُرّه(زن آزاد) بوده و هیچ‌گاه کنیز نبوده است. ابتدا همسر «جعفر بن ابی طالب(ع)» -معروف به - بود و از او سه پسر به نام های «عبدالله» و «محمد» و «عون» به دنیا آورد. 🌟 بعد از شهادت «جعفر طیار» در «جنگ موته» در سال نهم به تزویج «ابوبکر ابن ابی‌قحافه»(خلیفه اول) درآمد. پس به این ترتیب؛ هنگامی که حضرت فاطمه(سلام الله علیها) لحظات آخر عمر شریف خود را سپری می کرد، اسماء همسر ابوبکر بوده و حتی از او فرزندی به نام «محمد» به دنیا آورد. 🌟 (ص) در روایتی فرمودند: «رَحِمَ اللّه‌ُ الأَخَوَاتِ مِن أَهلِ الجَنَّةِ؛ خدا را مورد مرحمت قرار دهد!»(۱) یعنی: «أَسماء دختر عمیس؛ همسر جعفر بن ابی طالب(ع)» و «سَلْمی دختر عمیس؛ همسر حمزه سیدالشهداء(ع)» و «میمونة دختر حارث؛ همسر حضرت رسول اکرم(ص)» و «أُمّ الفضل دختر حارث؛ همسر عباس بن عبدالمطلب» که همگی از یک مادر متولد شده بودند. 🌟 أَسماء در سال هفتم بعثت همراه همسرش جعفر به حبشه هجرت کرد و بعد از ده سال، در سال هفتم هجری، همراه دیگر مهاجران، به مدینه بازگشت. ✨ بنابراین اینکه برخی تاریخ‌نگاران اسماء را کمک‌کار در شب ازدواج‌شان ذکر کرده‌اند، اشتباه است؛ چون اسماء در آن سال در مدینه نبوده است. 🔻حتی «علی بن عیسی اربلی»(۶۹۲ق) در این باره می نویسد :«وَ الَّتِي شَهِدَت الزِّفَافَ سَلْمَى بِنْتُ عُمَیْسٍ أُختُهَا وَ هِيَ زَوجَةُ حَمزَةِ بنِ عَبدِالمُطَّلبِ وَ كَانَت أَسْمَاءُ أَشهَرُ مِن أُختِهَا عِندَ الرُوَاةِ، فَرَأَوْا عَنهَا أَو سَهَی رَاوِِ وَاحِدٌ فَتَّبَعُوهُ؛ أسماء بنت عمیس در زفاف حضرت فاطمه س حاضر نبود، ولی خواهرش سَلْمی بنت عمیس، همسر حمزه بن عبدالمطلب، حاضر بود و اسماء از آن جهت که از خواهرش مشهورتر بوده، به خاطر همین راویان ما در اثر سهو، از اسماء روایت کرده اند و دیگران نیز از آن پیروی کردند.» (۲) 🌟 به هر حال؛ أَسماء کنیز نبوده و به خاطر علاقه و ارادتی که به این خاندان داشته است، به حضرت فاطمه(س) در امور منزل کمک می کرده است و آخرین لحظه شهادت در کنار ایشان بود. 🔻 تا جایی (علیه السلام) می‌فرماید: «أَوْصَتْ إِلَیَّ فَاطِمَةُ أَنْ لَا یُغَسِّلَهَا غَیْرِی وَ سَکَبَتْ عَلَیَّ الْمَاءَ أَسْمَاءُ بِنْتُ عُمَیْسٍ؛ فاطمه(س) به من سفارش کرد غیر از من، کسی او را غسل ندهد و اسماء بنت عمیس، آب بریزد.» (۳) 🌟 بعد از شهادت حضرت فاطمه س در سال ۱۱ هجری و با مرگ «ابوبکر بن ابی قحافه» در سال ۱۳ هجری، أَسماء بنت عُمیس با ع ازدواج کرد. 🌟 أَسماء پسرش «محمد بن ابی بکر» را نیز به خانه امام علی(ع) آورد و با فرزندان امام علی(ع) بزرگ شد و تحت تربیت و پرورش ایشان قرار گرفت و از نزدیک با شیوه زندگی و سیره اهل‌بیت(علیهم السلام) آشنا شد و این امر باعث شد که علاقه وافری به ایشان پیدا کند. 🌟 امام علی(ع) نیز متقابلاً محمد را دوست می داشت و او را «فرزند خود اما از صُلب ابوبکر» می‌‌خواند.(۴) 🔻 امام علی(ع) بعد از شهادت محمد، در حق او فرمود: «کَانَ لِلَّهِ عَبدَاً صَالِحَاً وَ لَنَا وَلَدَاً صَالِحَاً؛ محمد بنده‌‌ای صالح برای خدا و فرزندی صالح برای من بود.»(۵) 🌟 هنگام ازدواج امام حسین(ع) با ، محمد نیز با خواهر شهربانو ازدواج کرد. از «محمد بن ابی‌بکر» پسری به نام «قاسم» به دنیا آمد و قاسم با دختر عموی خود یعنی «أسماء بنت عبدالرحمن بن ابی‌بکر» ازدواج کرد که حاصل ازدواج دختری به نام «فاطمه» با کنیه «أُمّ فَروه» شد. بعدها به تزویج (علیه السلام) درآمد و حاصل ازدواج، امام جعفر صادق(علیه السلام) شد.(۶) 🔻 حتی در منابع اهل‌سنت روايتی است منسوب به (علیه السلام) که فرمودند: «وَلَدَنِى أَبُوبَكْرٍ مَرَّتَيْنِ؛ من دوبار از ابوبکر زاده شده‌ام!» (۷) 🌟 از طرفی هم حضرت زینب (سلام الله علیها) همسر «عبدالله بن جعفر»، عروس بزرگ همین اسماء بنت عمیس می باشد. 🌟 ابن‌ کثیر دمشقی درگذشت اسماء را در حوادث سال ۳۸ قمری آورده است.(۸) البته در برخی منابع نیز، درگذشت او پس از شهادت امام علی(علیه السلام) در سال ۴۰ هجری قمری ذکر شده است.(۹) 📚منابع : ۱)الخصال شیخ صدوق، ج۱، ص۳۶۵ ۲)كشف الغمّة اربلی، ج۱، ص۳۶۶ ۳)اُسد العابه ابن اثیر، ج۷، ص۲۲۶ ۴)تنقیح المقال مامقانی، ج۲، ص۵۸ ۵)مجالس‌ المؤمنین شوشتری، ج۱، ص۲۷۸ ۶)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۳، ص۱۹۰ ۷)تهذيب الكمال جمال الدین المزی، ج۵، ص۷۵ ۸)البدایة و النهایه ابن کثیر، ج۷، ص۳۱۸ ۹)تقریب التهذیب ابن‌ حجر عسقلانی، ص۷۴۳ ✅ eitaa.com/AsnadolMasaeb/5349 📽 همچنین ببینید: مصاحبه با اسماء بنت عمیس 📺 www.aparat.com/v/6Gkiy 📜 همچنین بخوانید @aliebrahimpour_ir
در حین چرخیدن لای اطلاع‌رسانی نشست‌ها و جلسات علوم انسانی، چشمم خورد به این اطلاعیه. یک نفر ساعت‌ها و روزهای فراوانی از عمرش را گذاشته روی سکه‌های دوره اشکانی که فقط "مبانی مطالعه" آن‌ها کلی حرف برای گفتن دارد. راستش واقعا احساس امید کردم. من در اوج بیکاری، به کاری مشغولم که به‌زعم خودم، به مراتب از مطالعه سکه‌های اشکانی است. این یعنی خدا هنوز دوستم دارد و روزنه‌های امیدش می‌تواند وجود داشته باشد. @aliebrahimpour_ir ۱۴۰۲.۰۷.۰۵
پی‌نوشت: شاید بگویی مگر کار کردن روی کار بی‌خودی است؟ مگر کسی که روی سکه‌های اشکانی کار می‌کند، خدا دوستش ندارد؟ اصلا سکه‌های اشکانی که خوب است؛ مگر پاکبان‌بودن یا مسئول آزمایشگاهی که با نمونه‌های مردم سروکار دارد مگر کار بی‌خودی می‌کنند؟ اما باید بدانی که من ابدا قضاوت ارزشی فی‌نفسه درباره این کارها و تلاش‌ها ندارم. هرکسی در هر نقطه‌ای کاری انجام می‌دهد که المی از آلام خود و دیگری را می‌کاهد یا به رشد و لذتی می‌افزاید، خلق ارزش کرده و هر خلق ارزشی، ارزش فی‌نفسه دارد. ازاین‌هاگذشته، هرکسی هر یک دارد که او را به کنش وا می‌دارد، همین برای ارزشمندی کارش، او را بس است! معنا در ذات خود، جزئیتی دارد که باید با جان شخص پیوند بخورد! اگر خورد، کل دنیا هم بگویند گردوی دستت، سنگ است، به هیچ جایت بر نمی‌خورد. @aliebrahompour_ir
🌺 عرض ارادت به 🌺 ☘ به بیان آقا سیدالساجدین ☘ [ ] 🌸 (۱) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مَنَّ عَلینَا بِمُحَمَّدٍ نَبِیهِ -صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ- دُونَ الْأُمَمِ الْمَاضِیةِ وَ الْقُرُونِ السَّالِفَةِ، بِقُدْرَتِهِ الَّتِی لَا تَعْجِزُ عَنْ شَی‏ءٍ وَ إِنْ عَظُمَ، وَ لَا یفُوتُهَا شَی‏ءٌ وَ إِنْ لَطُفَ. (۲) فَخَتَمَ بِنَا عَلَی جَمِیعِ مَنْ ذَرَأَ، وَ جَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَی مَنْ جَحَدَ، وَ کثَّرَنَا بِمَنِّهِ عَلَی مَنْ قَلَّ. 🌟(۳) اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ أَمِینِک عَلَی وَحْیک، وَ نَجِیبِک مِنْ خَلْقِک، وَ صَفِیک مِنْ عِبَادِک، إِمَامِ الرَّحْمَةِ، وَ قَائِدِ الْخَیرِ، وَ مِفْتَاحِ الْبَرَکةِ. (۴) کمَا نَصَبَ لِأَمْرِک نَفْسَهُ (۵) وَ عَرَّضَ فِیک لِلْمَکرُوهِ بَدَنَهُ (۶) وَ کاشَفَ فِی الدُّعَاءِ إِلَیک حَامَّتَهُ (۷) وَ حَارَبَ فِی رِضَاک أُسْرَتَهُ (۸) وَ قَطَعَ فِی إِحْیاءِ دِینِک رَحِمَهُ. (۹) وَ أَقْصَی الْأَدْنَینَ عَلَی جُحُودِهِمْ (۱۰) وَ قَرَّبَ الْأَقْصَینَ عَلَی اسْتِجَابَتِهِمْ لَک. (۱۱) وَ وَالَی فِیک الْأَبْعَدِینَ (۱۲) وَ عَادَی فِیک الْأَقْرَبِینَ (۱۳) و أَدْأَبَ نَفْسَهُ فِی تَبْلِیغِ رِسَالَتِک (۱۴) وَ أَتْعَبَهَا بِالدُّعَاءِ إِلَی مِلَّتِک. (۱۵) وَ شَغَلَهَا بِالنُّصْحِ لِأَهْلِ دَعْوَتِک (۱۶) وَ هَاجَرَ إِلَی بِلَادِ الْغُربَةِ، وَ مَحَلِّ النَّأْی عَنْ مَوْطِنِ رَحْلِهِ، وَ مَوْضِعِ رِجْلِهِ، وَ مَسْقَطِ رَأْسِهِ، وَ مَأْنَسِ نَفْسِهِ، إِرَادَةً مِنْهُ لِإِعْزَازِ دِینِک، وَ اسْتِنْصَاراً عَلَی أَهْلِ الْکفْرِ بِک. (۱۷) حَتَّی اسْتَتَبَّ لَهُ مَا حَاوَلَ فِی أَعْدَائِک (۱۸) وَ اسْتَتَمَّ لَهُ مَا دَبَّرَ فِی أَوْلِیائِک. (۱۹) فَنَهَدَ إِلَیهِمْ مُسْتَفْتِحاً بِعَوْنِک، وَ مُتَقَوِّیاً عَلَی ضَعْفِهِ بِنَصْرِک (۲۰) فَغَزَاهُمْ فِی عُقْرِ دِیارِهِمْ. (۲۱) وَ هَجَمَ عَلَیهِمْ فِی بُحْبُوحَةِ قَرَارِهِمْ 💥(۲۲) حَتَّی ظَهَرَ أَمْرُک، وَ عَلَتْ کلِمَتُک، «وَ لَوْ کرِهَ الْمُشْرِکونَ‏». (۲۳) اللَّهُمَّ فَارْفَعْهُ بِمَا کدَحَ فِیک إِلَی الدَّرَجَةِ الْعُلْیا مِنْ جَنَّتِک (۲۴) حَتَّی لَا یسَاوَی فِی مَنْزِلَةٍ، وَ لَا یکافَأَ فِی مَرْتَبَةٍ، وَ لَا یوَازِیهُ لَدَیک مَلَک مُقَرَّبٌ، وَ لَا نَبِی مُرْسَلٌ. 🌼(۲۵) وَ عَرِّفْهُ فِی أَهْلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ أُمَّتِهِ الْمُؤْمِنِینَ مِنْ حُسْنِ الشَّفَاعَةِ أَجَلَّ مَا وَعَدْتَهُ (۲۶) یا نَافِذَ الْعِدَةِ، یا وَافِی الْقَوْلِ، یا مُبَدِّلَ السَّیئَاتِ بِأَضْعَافِهَا مِنَ الْحَسَنَاتِ إِنَّک‏ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ‏. @aliebrahimpour_ir
کِرم کتاب فایل این کتاب‌ها را با سختی جفت‌وجور کردم؛ خودم برای تک‌تک‌شان جلد طراحی کردم؛ با مصیبت و پیگیری مفصل با کاغذ اعلای زرد اندونزی چاپ‌شان کردم تا در آغوششان بگیرم. 🥰 بله؛ من کِرمِ کتاب دارم. 😬✌ @alievrahimpour_ir ۱۴۰۲.۰۸.۰۱
9 - مادحِ خورشید ، مدّاحِ خود است / که دو چشمم روشن و نامُرمَد است مدح کنندۀ خورشید ، در واقع مدح‌کنندۀ خود است. زیرا چنین کسی با مدح و توصیف خورشید بطور غیر مستقیم به دیگران می گوید که چشمانم بینا و سالم است و می توانم انوارِ زرنگارِ خورشید را تماشا کنم . [مُرمَد = چشمی که درد کند؛ کسی که دچار دردِ چشم است.] بیت 10 - ذَمِّ خورشیدِ جهان ، ذَمِّ خود است / که دو چشمم کور و تاریک و بَد است مذمّت کنندۀ آفتاب عالمتاب نیز در واقع مذمّت کنندۀ خود است. زیرا چنین کسی با نکوهشِ آفتاب بطور غیر مستقیم به دیگران می فهماند که چشمانم کور و بی نور و علیل است . [همین‌طور هر کس انسانِ کامل را که به مثابۀ خورشید است مدح کند نشان می دهد که دارای بینشِ ژرف است و هر کس او را نکوهش کند نشانگر اینست که فاقدِ قوّۀ بینش و بصیرت است.] بیت 11 - تو ببخشا بر کسی کاندر جهان / شد حسودِ آفتابِ کامران تو بر آن کسانی که در این جهان بر آفتابِ پیروز رشک می برند رحمت و شفقت آر . [ ای حسام الدین چَلَبی، کسانی را که چشمِ دیدنِ کمالاتِ تو (انسان کامل) را ندارند ببخش.] دیباچه دفتر پنجم @aliebrahimpour_ir
وقتی آدم حسابی‌ای مثل استاد حشمت‌پور دچار بحران روحی و معنا می‌شود، دیگر از من چه انتظاری است؟ یگانه استاد شفا در حوزه و مدرس مبرز متون پیچیده فلسفی، متنفر از فلسفه شده و به مسیر پیشینش بدبین شده و روح و توان کارش را از دست داده... سبحان‌الله. من از بیرون فکر می‌کنم کسی مثل استاد حشمت‌پور دقیقا در یک نقطه ویژه مشغول به کار حسابی است، ولی او خودش را بی‌معنا می‌بیند. چقدر آدم و زندگی پیچیده است. چقدر کار خدا سخت است. چقدر خدا بزرگ است. چقدر ما کوچک و ضعیف هستیم. iqna.ir/fa/amp/news/4183268 @aliebrahimpour_ir
برای تحقیق استخدام با من تماس می‌گیرند، نوع سوالات واقعا اسف بار است! - ریش دارد؟ چقدر ریش دارد؟ - نماز جمعه شرکت می‌کند؟ - در بسیج فعالیت دارد؟ - از ولی‌فقیه دفاع می‌کند؟ احمقانه؛ منافقانه؛ بی‌ثمر! @aliebrahimpour_ir
پشت جلد ام نوشتم: 🔹ما همه مرغابیانیم؛ ای غلام / بحر می‌داند زبانِ ما تمام 🔹پس سلیمان بحر آمد، ما چو طَیر / در سلیمان تا اَبَد داریم سَیر 🔹با سلیمان پای در دریا بِنِه / تا چو داوود آب، سازد صد زِرِه 🔹آن سلیمان، پیشِ جمله حاضرست / لیک غیرت چشم‌بند و، ساحرست [ ، دفتر دوم، بیت ۳۷۷۹-۳۷۸۲] 💠پ.ن: من، صحیفه من. ❤ @aliebrahimpour_ir
ع: روزی بیاید که عافیت و آسودگی ده جز باشد، نه جزئش در کناره‌گیری از مردم و یک جزء در سکوت. تحف‌العقول، ص۹۸۰ @aliebrahimpour_ir