حضور مادر بزرگوار
#تخریبچی_شهید_علیرضا_پیکاری
در راهپیمایی ۲۲ بهمن 1401
غواص شهید علیرضا پیکاری در عملیات کربلای 5 ، در حالیکه فرمانده تخریبچیان غواص لشگر10 در شکستن دژ شلمچه بود به شهادت رسید.
روحش شاد
@alvaresinchannel
#لب_کارون
بهمن ماه 1364
#روستای_ام_النوشه
از سمت چپ
جعفرطهماسبی
#شهید_علی_پیکاری
#شهید_حسن_مقدم
نشسته – حاج خادم حسینی
@alvaresinchannel
🍃🌷🍂🌷🍃🌷🍂🌷🍃🌷🍂🌷🍃🌷🍂🌷🍃
🍃🌷🍂
شبی که جزیره ام الرصاص فتح شد.
#عملیات_والفجر_8
#جزیره_ام_الرصاص
#شهید_علی_پیکاری
✍🏿✍🏿 :راوی: #جعفر_طهماسبی
#غواص_ها یکی یکی داشتند از موانع عبور میکردند و خودشون رو به سینه کانال دشمن میرسوندند. هنوز کسی وارد کانال نشده بود که سنگر تیربار مقابل معبر ما تیر اندازی رو شروع کرد . و من هم باید به محض تیر اندازی سنگر رو میزدم. ضامن گلوله #آرپی_جی رو کشیدم و داخل لوله فرو کردم و تا سینه از آب بالا اومدم و با گفتن #یازهرا_(س) ماشه رو چکوندم. دیدم خبری نشد . دوباره چخماق رو عقب کشیدم و ماشه رو فشار دادم اتفاقی نیفتاد ... داد زدم علی یک گلوله دیگه . گلوله بعدی رو سر لوله گذاشتم و با همه وجودم گفتم یا زهرا(س) و ماشه رو چکاندم و باز گلوله رها نشد . مثل اینکه گلوله های آرپی جی در تماس با آب نم کشیده بود. دیدم علی داره میره سمت کانال دشمن . گفتم کجا. گفت همه رفتند ما دوتا موندیم. #قبضه_آرپی_جی رو انداختم و نارنجک رو از کمرم باز کردم و پشت سر علی وارد کانال شدم.
علی اسلحه داشت و من چند تا نارنجک ...
و رفتیم سراغ سنگر های دشمن . من #نارنجک مینداختم و علی هم رگبار آخر رو داخل سنگر میگرفت.
کانال های دشمن به صورت زیکزاک بود و ارتفاعش به اندازه قد ما میرسید و عرضش هم طوری بود که یک نفر بیشتر رد نمیشد . با علی پشت یه سنگر نشستیم تا قدری استراحت کنیم توجهم جلب شد دیدم یک قبضه آرپی جی کنار سنگره و حتی گلوله هم داخلشه. دیدم گلوله ضد نفراته. گفتم علی عجب چیزی پیدا کردیم . این خوراکه سنگرهای اجتماعیه. هنوز چند لحظه نگذشته بود که دیدم یک ستون نیرو از دور دارند به طرف ما میان. اول خیال کردم #غواص_های راه کارهای دیگه هستند که به کمک ما اومده اند . علی رفت جلو و صدازد اسم رمز...اسم رمز ... و دوید سمت من و صدا زد جعفر بخدا عراقیند...بزنشون. من هم آرپی جی رو برداشتم و گلوله اش رو داخل کانال شلیک کردم و کف کانال خوابیدم .
هنوز صورتم روی زمین نیومد ه بود که دیدم یک نارنجک چهل تیکه جلوم افتاد . تا اومدم بلند بشم و فرار کنم نارنجک منفجر شد و دیگه چیزی نفهمیدم.
اونقده حال خوبی پیدا کرده بودم اینگار توی آسمونها سیر میکردم توقع داشتم با ملائکه بال بزنم اما بخودم اومدم دیدم علی داره با گریه توی صورتم میزنه و میگه جعفر!!!! جعفر !!! صدای منو میشنوی. دستم رو تکون دادم و خون رو از مقابل لبم کنار زدم و گفتم علی جون من چیزیم نشده. چشمهام رو که باز کردم دیدم علی هم صورتش پر خونه. گفتم تو هم که خوردی. گفت چیزی نیست. گفتم عراقی ها چی شدند گفت خودت نگاه کن همه کف کانال افتادند.
🍃🌷🌷🍃🌷🍂🌷🍃🌷🍂🌷🍃🍂🌷🍃🌷🍂
🍃🌷🍂 @alvaresinchannel
جلسه جمع بندی عملیات #ام_الرصاص
23 بهمن 64 خرمشهر
ازسمت راست #شهید_شاه_حسینی – نصرالله سعیدی- اکبرعاطفی- #شهید_حسنیان
@alvaresinchannel
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🍃🌷
شهید بیمزار عملیات #ام_الرصاص
شهید #عنایت_االه_رراقی
#عملیات_ والفجر_8
شهید بیمزار #عنایت_الله رزاقی از رزمندگان قدیمی جبهه بود و قبل از ورود به گردان تخریب لشگرده سیدالشهداء(ع) درعملیاتهای متعدد دفاع مقدس شرکت داشت . این شهید در مردادماه 64 بعد از عملیات عاشورای 3 در گردان حضور یافت واز بدو ورود بعلت اینکه نسبت به سایر بچه های تخریب #مسن تر و #متاهل بودند #شهید_نوریان از ایشان خواست که در تدارکات و پشتیبانی مشغول شوند و این عزیز با شرط حضور درعملیات پذیرفت و در تمام رزم های شبانه وآموزشهای تخصصی تخریب در کنار سایر رزمندگان حضور فعال داشت وبه خاطر این سخت کوششی مورد توجه شهید نوریان قرار گرفت و با شروع عملیات ام الرصاص در صف رزمندگان #تخریبچی شرکت کننده درعملیات قرار گرفت و در روز 21 بهمن ماه سال64 به عنوان تخریبچی به گردان حضرت علی اکبر(ع) مامور شد و با این گردان در جزیره ام الرصاص وارد عملیات شد و در نبردی جانانه مقابل دشمن بعثی در حالیکه به عمق جزیره ام الرصاص نفوذ نموده بودند با آتش خمپاره ای دشمن در سن 42سالگی به شهادت رسید و پیکر مطهرش در منطقه برجای ماند.
🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹 @alvareresinchanne
آخرین عکس دست جمعی با فرمانده
سردارشهید #حاج_عبدالله_نوریان
فرمانده #تخریب و #مهندسی لشگر10
شهید #علی_اصغر_صادقیان
شهید #محمد_بهشتی
بیمارستان خرمشهر
#عملیات_ام_الرصاص
20 بهمن 64
@alvaresinchannel
#شبی_که_از_اروند_گذشتیم
رزمندگان لشگر 10
20 بهمن 1364
✍️✍️✍️ راوی: #دکتر_علی_زاکانی
اولین قایقی بودیم که از عرایض(نهری که از اروند منشعب میشود)وارد اروند رود شدیم .زیر آتش خودی و دشمن حرکت به کندی صورت میگرفت.داخل قایق ، دیدم #احمد_امینی که همان شب هم شهید شد شروع کرد ترانه های کوچه باغی خوندن و بشکن زدن ...من ناراحت شدم و به احمد اعتراض کردم که ذکر بگو .
امشب شب این کارها نیست.
او به حالت استهزاء به من گفت : بیچاره علی !!!! دارند من رو میبرند..اما من نمیخوام برم و دوست دارم بمونم و کار کنم ..
این جمله خیلی من رو تکان داد ..به ساحل جزیره #ام_الرصاص رسیدیم اما چند متر مونده بود به علت موانعی که داخل آب بود . نمیگذاشت قایق جلو برود..همه داخل آب پریدیم و تا سینه داخل آب فرو رفتیم و تمام لباسهای ما خیس شد و همزمان بارش باران شدیدی هم شروع شد..
از معبری که #غواصان_تخریب_لشگر۱۰شیدالشهداء(ع) باز کرده بودند عبور کردیم و داخل کانال که غواصهای خط شکن ساعتی قبل پاکسازی کرده بودند شدیم و درگیری ما با دشمن شروع شد من با خودم ۲۰ تا نارنجک برده بودم و یکی یکی سنگرها رو پاکسازی میکردیم و جلو میرفتیم تا خود صبح با عراقیها درگیر بودیم، خیلی خسته بودیم، نماز صبح را که خواندیم به محمود عطایی و دوستان دیگر گفتم بیایید برویم داخل سنگر عراقیها آتش روشن کنیم گرم شویم و استراحت کنیم تا لباسهایمان هم که خیس خالی بود خشک بشود.
رفتیم داخل سنگر، یک جنازه دشمن بعثی داخل سنگر بود که بو گرفته بود، جنازه را بیرون انداختیم و همان جا خوابیدیم.
یک دفعه به ذهنم رسید تا به بچه هایی که بیرون هستند بگویم حواسشان جمع باشد تا کسی نیاید نارنجک بیندازد به داخل سنگر!
هوا روشن شده بود که شنیدم کسی دارد صدا می زند: بزنم؟ بزنم؟ بزنم؟ من از سنگر پریدم بیرون گفتم چی رو بزنی؟ نگاه کردم دیدم 25 متر، 30 متر آنطرف تر لای نی ها و چولانها یک عراقی پیراهن سفید درآورده و به علامت تسلیم تکان می دهد. گفتم تعال تعال! دیدم حدود بیست نفر عراقی پشت سر هم آمدند بیرون. بهشان گفتم ارفع یدک! (دستها بالا) اما گوش نکردند. پای دو نفرشان هم مجروح بود و خونریزی داشت و در آن گل ولای همه جا را خونی کرده بود، با دست اشاره کردم که اینها را کول کنید اما بازهم گوش نکردند. من صبر کردم همه که ازم گذشتند ، دستم را گذاشتم روی ماشه و رگبار هوایی زدم، فکر کردند من بسمت آنها تیراندازی کردم، لذا خودشان را زدند زمین داخل گل ها و یواش سرشان را آوردند بالا و من دوباره گفتم ارفع یدک! گفتند نعم نعم! بعد با دست اشاره کردم این دوتا مجروح را هم کول کنید، گفتند نعم نعم! و کول کردند آوردند داخل کانال. در کانال یکی از بچه ها به اینها تندی کرد و فریادی کشید. به او گفتم چرا به اینها تندی میکنی، بهترین کار اینست که بهشان آب و شیرینی بدهیم. آن موقع برای ما از این شیرینی های کرمانی آورده بودند، با آب و شیرینی از اون ها پذیرایی کردیم. یکی از آنها تا این رفتار ما را دید، زد زیر گریه، چه گریه ای می کرد، به پهنای صورت اشک می ریخت و فریاد می زد و می گفت من فهمیدم اسلام اینجاست، اسلام اینجاست…
بعد به ما گفت اجازه می دهید بروم دوستان دیگرم را هم از لای چولانها بیاورم؟ این یک نفر می رفت لای نیزارها صدا می زد احمد محمود حسن و هر دفعه یکی دونفر با خودش می آورد، تا 20 نفر رفت برای ما اسیر آورد…
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#روزگار_وصل_یاران_یاد_باد
#عکس_یادگاری_شب_عملیات_والفجر_8
بیمارستان خرمشهر
#خط_شکنان_لشگر_10
شهید احمد امینی با بادگیر سبز
مداح شهید داوود دهقانی با بادگیر آبی
دکتر علی زاکانی- حاج محمد تیموری- محمود عطایی- محمد زمانی و...
#پیکر_مطهر_شهید_احمد_امینی در حال انتقالی به پشت جبهه
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
🔴 پیکر پاک و مطهر شهید والا مقام#یونس_یوسف_زاده_مسعود فرزند مختار بعد از 39 سال شناسایی شد
شهید یونس یوسف زاده مسعود از رزمندگان #گردان_عاشورای لشکر10حضرت سید الشهداء(ع) که درعملیات خیبر در تاریخ 4 اسفند 1362به شهادت رسیده بود در تفحص های جدید شناسایی شد.
✅ گردان عاشورای تیپ سیدالشهداء(ع) به فرماندهی سردار جانباز حاج عباس قهرودی ، که عمده نفرات آن از پاسداران آموزش دیده بودند در روزهای آغازین #عملیات_خیبر در #جزیره_مجنون به دشمن بعثی یورش برد و تعدادی از رزمندگان این گردان به شهادت رسیده و پیکر مطهرشان در صحنه ی نبرد برجای ماند.
@alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#جزیره_ام_الرصاص
🔶 حاج محمود عطایی
داخل کانال
از جبهه صدای ربنا می آید
آوای خوش خدا خدا می آید
این تصاویر توسط گروه روایت فتح در صبح روز 21 بهمن در جزیره ام الرصاص در جمع رزمندگان خط شکن لشگر10 ضبط شده است.
@alvaresinchannel
هدایت شده از شهید محمدحسین حدادیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨مراسم پنجمین سالگرد شهادت
«شهید محمد حسین حدادیان»
🎙سخنران: حجت السلام حاج مصطفی کرمی
🎙مداح: حاج حمید دادوندی
🎙شاعر آئینی: برادر محمد رسولی
با اجرای برادر سید ایمان یار احمدی
🗓️پنج شنبه ۲۷ بهمن ماه
⏰۱۵:۳۰ تا ۱۷
📍آستان مقدس امام زاده علی اکبر(ع) چیذر
🔶«مردی از جنس علی» را در بازار اندروید ببینید:
✅ سرگذشت زندگی سردار #شهید_حاج_یدالله_کلهر
جانشین لشگر 10 سیدالشهداء(ع)
بصورت اپلیکیشن در کافه بازار به آدرس زیر موجود است
http://cafebazaar.ir/app/?id=com.shaahhid.kalhor&ref=share
❇️ @alvaresinchannel
☑️ رزمنده تخریبچی مرحوم الله وردی محسنی فرمانده گردان والفجر تخریب لشگر 27 در عملیات والفجر مقدماتی بود که هفته پیش به همسنگران شهیدش پیوست.
@alvaresinchannel
تصویر خسته و غمدیده
سردار شهید
#حاج_عبدالله_نوریان
فرمانده تخریب و مهندسی لشگر10
روز21 بهمن 64
در ساحل جزیره ام الرصاص
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
🍃🌷 #حاج_عبدالله اومد یک عده رو جدا کرد و به گردان ها برای عملیات فرستاد و من جا موندم.🌷🍃
#عملیات_والفجر_8
#سردارشهید #حاج_عبدالله_نوریان
فرمانده تخریب و مهندسی لشگر10سیدالشهداء(ع)
🍃🌷 ✍🏿✍🏿 راوی : مرحوم #حاج_پرویز_معصومی
رفتم داخل #حسینیه_مقر_ام_النوشه برای نماز صبح.
هنوز تا نماز صبح خیلی مونده بود.مشغول نوافل شدم.
دیدم از کنار چادر صدای گریه میاد با خودم گفتم بچه ها مشغول نماز شب هستند و حال خوبی دارند.
چند دقیقه ای گذشت دیدم صدای گریه بلندتر و بلند تر شد. گوش هام رو تیز کردم بشنوم صاجب گریه چی میگه اما کلمه هاش بریده بریده بود و من هیچی نفهمیدم.
از من سن و سالی گذشته بود و این بچه ها در حکم بچه های خودم بودند. گریه این نوجون من رو بی تاب کرد و رفتم کنارش نشستم.
گفتم پسر عزیزم مشکلی داری اینجور ناله و ضجه میزنی؟؟؟؟
دلت برای خانواده ات تنگ شده؟
پول میخواهی ؟؟؟
کسی ناراحتت کرده؟
به من بگو
تو که با ناله هات دل منو آب کردی!!!
سنی هم نداری که بگم برای گناهات گریه میکنی..
بگو چی شده...
سرش رو بالا آورد و در حالیکه صورت پر از اشکش رو به من نشان میداد ...گفت: حاج آقا...از تهران که اعزام شدم از خدا خواستم که این بار دیگه شهید بشم..
اما امروز #حاج_عبدالله اومد یک عده رو جدا کرد و به گردان ها برای عملیات فرستاد و من جا موندم.
دارم گریه میکنم برای بی لیاقتی خودم. من چکار کردم که برادر عبدالله به من اجازه شرکت در عملیات رو نداد.
🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#فرشته_گل_آلود
#غواص_شهید
#سید_مصطفی_خاتمیان
گردان قمر بنی هاشم علیه السلام
✍🏿✍🏿راوی :#جعفر_طهماسبی
حدود ساعت 9 شب بود که ار کنار #نهر_عرایض به آب افتادیم...#غواص_های
_اطلاعات و #تخریب جلو میرفتند و من و #علی پیکاری پشت سر اونها و سید هم پشت سر علی، قرار بود که وقتی وارد جریان اروند شدیم دستها رو به هم بدیم تا جریان آب بچه ها رو پراکنده نکنه. با لطف خدا و توجه خاص فرمانده مون #حضرت_صاحب علیه_السلام پامون به اونطرف آب و ساحل #جزیره_ام_الرصاص رسید
حدود ساعت 10 شب بود که سمت راست ما یعنی در نوک #جزیره_ماهی درگیری شروع شد و آسمان پر شد از منور و سنگر تیربار مقابل دشمن مقابل معبر ما تیر اندازی رو شروع کرد.. هنوز موانع کامل باز نشده بود که سید به من گفت جعفر امانش نده دقیق گلوله #آر_پی_جی رو بزن توی دریچه سنگر تیربار..
من تا سینه از آب بالا اومدم و به سمت سنگر شلیک کردم...
گلوله اول به علت اینکه خرجش توی آب خیس شده بود شلیک نشد.. سید با عصبانیت گفت گلوله دوم... و تا من اومدم گلوله رو توی لوله آرپی جی بگذارم سید زیر لب مدام میگفت یا فاطمه زهراء(س) خودت کمکمون کن...
تا من گلوله رو بزنم سید امان نداد و با بچه ها از معبر رد شدند و وارد کانال شدند....
قبل از من ، علی پیکاری وارد کانال شد و من هم آخرین نفری بودم که توی کانال پریدم ...
وارد کانال شدیم و رفتیم سمت مسیری که بچه ها رفته بودند که دیدم یکی کف کانال افتاده و یکی دیگه از بچه ها بالای سرش و هی صداش میکنه ...#آقاسید...#آقا سید...چی شد...
بارون هم داشت میومد ...کف کانال خیلی لیز شده بود و وقت معطلی کنار سید نبود....
هرکسی سراغ سنگری رفته بود و با دشمن درگیر بود..من هم توی کانال دنبال نارنجک های عراقی ها میگشتم چون نارنجک های خودم رو توی آب ریخته بودم .
توی کانال کار به درگیری تن به تن کشیده بود .... یک دستمون کارد غواصی بود و دست دیگرمون نارنجک...
مثل فیلم های جنگی پیم نارنجک رو با دندون بیرون میکشیدیم و پرت میکردیم ... تقریبا کانال پاکسازی شده بود... غیر از شهدا همه مجروح بودند و عمده بچه ها هم از ناحیه #سر و #صورت و #پهلو مورد اصابت قرار گرفتند ....
صدای #قایق_ها میومد که این نوید رسیدن نیروی پشتیبانی بود. بچه ها اومدند و کمک کردن برای انتقال مجروحین....
وقتی عقب میرفتیم زیر نور منور چشمم افتاد به پیکر مطهر شهید آقا #سید_مصطفی_خاتمیان که گونه سمت چپش گود رفته بود...
یاد یکی دو ساعت قبل افتادم که وقت حرکت سید گفت: من شبها چشمهام کوره و نمیبینه....گلوله دشمن درست توی چشم سید نشسته بود.....
چشم هایی که شبها قوت دیدن نداشت به لقاء خدا روشن شده بود ...
.سیدی که به ما سفارش میکرد که هوای منو داشته باشید در نوزده سالگی به آسمان پرکشید و ما امروز به او التماس میکنیم که سید !!!!!! هوای ما رو داشته باش .....
هرکس به سید بدهکاره به این آدرس مراجعه کنه و بدهیش رو بده .
گلزار شهدای بهشت زهراء(س)-قطعه 53 –ردیف 22 - شماره 1
@alvaresinchannel
🔶🔶🔶🇮🇷🇮🇷🔶🔶🔶🇮🇷🇮🇷
🔶
#یک_روح_در_دو_جسم
🔶حاج عبدالله براتی
🔶و مرحوم دیانت
این دو تا یار و همکار هم بودند
این دو تا برای رزمنده های قدیمی تیپ و بعد لشگر 10 سیدالشهداء(ع) آشنا هستند.
از وقتی تیپ تاسیس شد و شهید علی موحد فرمانده شد تا شهید رستگار و بعد هم حاج فضلی کنار فرمانده ها بودن
اسم حاج عبدالله براتی و مرحوم دیانت شناسنامه تدارکات و پشتیبانی لشگر10 سیدالشهداء(ع) است.
فرمانده ما #شهید_حاج_عبدالله_نوریان علمدار تخریب و مهندسی لشگر10 عاشق این دو یار دلسوز و متدین بود و این دو هم عاشقانه فرمانده ما را دوست داشتند.
مرحوم دیانت تعریف میکرد: که هر وقت حاجت مهمی دارم میرم چیذر سر مزار حاج عبدالله و از او میخوام..
مرحوم حاج دیانت چند سال پیش غریبانه پر کشید و حاج براتی که حکم پدری برای بچه های لشگر 10 رو داره روزگار میگذرونه...
نمیدونم کسی قبر حاج دیانت رو بلده؟؟؟؟ فقط میدونم قم دفن شده...
این چند جمله رو نوشتم تا ذکر خیری از این دو مجاهد بشه.
یاد اون روزهای خوب بخیر ، که حاج براتی و دیانت با اینکه همه ی امکانات تدارکات دستشون بود میگفتن اول رزمنده ها نوش جان کنند بعدش اگر چیزی تهش موند ما به چشم میکشیم...
✅یه نگاه هم به اطلاعیه روزهای مراجعه ی گردان ها و واحدها به تدارکات بیاندازید
(جعفرطهماسبی)
@alvaresinchannel
هدایت شده از خبرگزاری دفاع مقدس
💢پایان ۳۹ سال چشم انتظاری خانواده شهید یوسفزاده
🔶مراسم وداع با پیکر تازه تفحص شده شهید یونس یوسف زاده با حضور خانواده شهید در معراج الشهدای تهران برگزار شد.
https://dnws.ir/573523
@defapress_ir
#انالله_واناالیه_راجعون
با خبر شدیم همسنگر عزیز مان برادر جانباز حاج مجید اسماعیلی به یاران شهیدش پیوست. برادر حاج مجید اسماعیلی قبل از عملیات عاشورای 3 وارد گردان تخریب لشگر10 شد و تا اردیبهشت ماه 1365 به گردان رزمی رفت.
این برادر عزیز در عملیات والفجر 8 به عنوان تخریبچی وارد عملیات شد.
روحش شاد و با یاران شهیدش محشور باد
🔸 مراسم تشییع فردا چهارشنبه 26 بهمن 1401 ساعت 9 از مسجد علی اکبر علیه السلام در خیابان هاشمی به سوی قطعه 51 گلزار شهدای بهشت زهراء(س) انجام خواهد شد.
@alvaresinchannel
#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد
به مناسبت عروج ملکوتی جانباز عزیز حاج مجید اسماعیلی
از سمت راست
#مرحوم حاج مجید اسماعیلی
سردار شهید حاج سید محمد زینال حسینی فرمانده تخریب لشگر10
برادر فریدون ملایی
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد
تصاویر از مرحوم جانباز حاج مجید اسماعیلی در گردان تخریب لشگر10
🔸 لازم به ذکر است که این تصاویر چند ماه قبل توسط جانباز عزیز مرحوم اسماعیلی جهت تجدید خاطرات برای خادمان کانال الوارثین ارسال شد.
شهدای زیادی در تصاویر هستند
شهید حاج عبدالله نوریان
شهید حاج داوود حیدری
شهید حاج ناصر اربابیان
شهید عباس بیات
و.......
و همچنین سردار فضلی فرمانده لشگر10
روحش شاد
@alvaresinchannel
✅ رهبر انقلاب خطاب به دشمنان: اگر ادعا دارید جمهوری اسلامی به بنبست رسیده، پس چرا میلیاردها دلار خرج براندازیاش میکنید؟
🔹بعضی گفتند که جمهوری اسلامی به بنبست رسیده، خب اگر به بنبست رسیدیم، دشمن چرا اینقدر خرج میکند که ما را به زمین بزند؟ خب حکومتی که به بنبست رسیده دیگر زمین زدنش خرج نمیخواهد که، خودش زمین میخورد!
🔹کشورهایی که پولی دارند، ثروتی دارند و برخلاف جهت ملت ایران حرکت میکنند دارند خرج میکنند جمهوری اسلامی را منحرف کنند. خب اگر ما به بنبست رسیده بودیم و داشتیم از پا میافتادیم ــ همانطور که بعضیها میخواهند وانمود کنند ــ احتیاج نبود این همه پول خرج کنند.
@alvaresinchannel
#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد
یاد روزهای جبهه بخیر
یاد توسل های به موسی ابن جعفر علیه السلام
🔸 شب های چهارشنبه توی حسینه ها و سنگرهای جبهه دعای توسل میخوندیم
و یادش بخیر این فراز از دعای توسل : یا اباالحسن یا موسی ابن جعفر.....
این فراز از دعای رو با تضرع میخوندیم و با التماس و گریه از خدا میخواستیم که به آبروی موسی ابن جعفر علیه السلام همسنگرامون که به دست دشمن اسیر شدند از زندان های بعثی نجات بده.
و بعد هم با گریه این ذکر رو میگفتیم
یا باب الحوائج
یا موسی ابن جعفر
در #شب_شهادت_موسی_ابن_جعفر_علیه_السلام
🔸 یاد همه اون آزاده هایی بخیر که در اسارت غریبانه شهید شدند
به روح موسی ابن جعفر علیه السلام ، هدیه به شهدا صلوات
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#شهادت_در_اسارت
به یاد امام شهید موسی ابن جعفرعلیه السلام که در اسارت حکومت بنی عباس مظلومانه با سم به شهادت رسید....
و با یاد #آزاده_شهید
سرهنگ تکاور حسن هداوند میرزایی
🔴 خردادماه سال 61 در منطقه #عملیات_بیت_المقدس و یک روز قبل از فتح خرمشهر به اسارت درآمد. ۲۵ تیر ماه ۱۳۶۹ هنگامی که اسرای ایرانی به میهن باز میگشتند توسط دشمن بعثی به مکان دیگری انتقال داده شد و به شهادت رسید و در قبرستانی در نزدیک اردوگاه مدفون شد.
تیر ماه سال 81 با اجازه مقام معظم رهبری قبر ایشان و تعداد دیگری از آزادگان مدفون نبش شد و به اعجاز الهی پیکر مطهر مداح اهل بیت (ع) شهید حسن هداوند میرزایی پس از 12 سال از دفن سالم مانده بود .
🔸 پیکر مطهر این شهید پس از انتقال به گشور در یکی از روستاهای شهرستان پاکدشت دفن شد .
@alvaresinchannel