eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
896 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
700 ویدیو
66 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 به قول "و ما ادراک" هر ساله به بهانه سالگرد عملیات کربلای 4 یه عده با تحلیل ها و نوشته های خود حماسه دلاوری فرزندان غیور این سرزمین و تصمیم فرماندهان این عملیات رو زیر سووال میبرند. البته ریشه همه ی این ناجوانمردی ها در دست کسانی است که جنگ را به ما تحمیل نمودند اما در کمال بی انصافی یک عده در نوشته هایشان فرزندان مجاهد این سرزمین را به جای دشمن به محاکمه میکشند. حق این است که کربلای 4 را با کربلای 5 در کنار هم تحلیل کنیم بله... اگر کربلای 4 نبود قطعا کربلای 5 با اون همه برکات صورت نمیگرفت مطالب زیادی در ارتباط با کربلای 4 نوشته شد اما آنهایی مسیر انصاف را میروند هر دو عملیات را به عنوان یک حماسه جانانه تحلیل کنند. زمستان سال 1364 و 1365 دو حماسه در تقویم دفاع مقدس این مرز و بوم رقم خورد که خیلی به هم شباهت دارد اول: عملیات والفجر 8 : عملیات کربلای 4 و 5 این دو عملیات دو جزء داشت که با فاصله انجام شد. در والفجر 8 ماموریت حمله به جزیره ام الرصاص و چند روز بعد هم حمله به جزیره فاو.. در کربلای 4 هم حمله به جبهه ی دشمن روبروی خرمشهر و چند روز بعد هم حمله به دشمن در شلمچه. هر گدام از این ماموریت های چهارگانه به روایت فرماندهان و طراحان ماموریت های اصلی بودند اما در مواجهه با دشمن و عکس العمل دشمن به اصلی و فریب تقسیم بندی شدند. متاسفانه امروز ناجوانمردانه بعضی ها به تحلیل میپردازند و تلفات عملیات کربلای 4 را چند برابر میکنند و اذهان را مشوش میکنند. در سال های دفاع مقدس اون هایی که درگیر دفاع از این مرز و بوم بودند و حماسه های جبهه را رقم میزدند برایشان کربلای 4 و 5 زیاد فرق نداشت. آن ها آماده فرمان بودند. بعد از کربلای 4 فرمانده ما شهید زینال حسینی بلافاصله و بدون فوت وقت برنامه آموزشی در جهت تقویت توانمندی بچه های تخریب را شروع نمود و از طرفی هم تقویت روحیه معنوی بچه های تخریب در دستور کار قرار گرفت. بخشی از بچه های تخریب برای تقویت آموزش و تمرینات غواصی مشغول شدند و بخشی هم در زمان باقی مانده تا ماموریت بعدی به تداوم تمرینات کاشت مین و معبر در میدان مین و مانورهای عملیاتی ادامه دادند. و قبل از گردان تخریب لشگر10 سیدالشهداء علیه السلام به فرماندهی شهید حاج سید محمد زینال حسینی به بالاترین توانمندی عملیاتی رسید. ✅ جعفر طهماسبی @alvaresinchannel
🌹 🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 15روز بیقراری بچه های تخریب برای قرار و شکستن . 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 🌹شاید سخت ترین روزهای حضورم درجبهه روزهای بین بود هم روزهای سختی بود وهم روزهای سرد. از روز 5 دیماه 65 برنامه آموزش بچه ها شروع شد.آموزش که نه تداوم آموزش بود.عده ای از بچه ها پشت اردوگاه کوثر و کنار کانال شهید چمران چادر زدند و مشغول آموزش عواصی شدند.عده ای هم درمقر تخریب لشگر 40 صاحب الزمان در تیم های انفجارات سازماندهی شدن و برای زدن دژ و خاکریز تمرین میکردند. یه تعداد بچه ها هم در اردوگاه کوثر لشگر10 مامور به گردان ها بودند و درمانور گردانها شرکت میکردند. با شهید رفتیم دنبال جایابی برای مقری که نزدیک منطقه عملیاتی باشد.چند جا رو سرزدیم تا رسیدیم به یک محوطه بزرگی که با چند تا جاده مرتفع محصور شده بود.سید گفت همین جا خیلی خوبه.هم به جاده نزدیکه و هم میتونیم چادرها رو روی این جاده های متروکه برپا کنیم واگر هم بارون بیاد مشکلی پیش نمیاد.و هم جون میده برای میدون مین آموزشی و رزم شبانه... برگشتیم اردوگاه کوثر و حدود 20 نفر با چند تا چادر و یک منبع آب پشت ماشین گذاشتیم و اومدیم و اینجا بود که سرپا شد. در این پانزده روز مسوولیت نانوشته ای داشتم و اون هم جابجایی در مقرهایی که بچه ها مشغول آموزش بودند. چون به ایام فاطمیه نزدیک میشدیم فضای معنوی هم پررنگ میشد. صبح ها زیارت عاشورا و شبهای توی چادرها مجلس توسل به اهل بیت علیهم السلام رو داشتیم. شهید سید محمد زینال حسینی فرمانده ما اصرار داشت که باید از فرصت باقی مانده برای عملیات جدید استفاده کرد و روحیه بچه ها که به خاطر عملیات کربلای 4 یه مقدار به هم ریخته بود بازسازی بشه. کار به جایی رسیده بود که توی روضه ها وسینه زنی ها خودش هم دست به کار میشد. دم میداد... روضه میخوند. بچه ها سعی میکردند در معنویات کمک کار همدیگه باشند. یه شب زیر پل هفتی هشتی در جاده اهواز خرمشهر بودیم که بین نماز مغرب و عشاء دقایقی شهیدسیدمحمد رو به بچه ها کرد و گفت: بسم الله الرحمن الرحیم و ایاک نعبد و ایاک نستعین. برادرها ما برای انجام تکلیف پا در این میدون گذاشتیم و مامور به وظیفه هستیم.به قول قرآن چه بکشیم وچه کشته بشیم پیروزیم. ادامه داد مقدر شده در منطقه ای به زودی زود عملیاتی داشته باشیم که امام فرموده اند این منطقه از مظلوم ترین مناطق جنگ است.بچه های اطلاعات و تخریب مشغول شناسایی هستند ودعا کنید که کار زودتر نتیجه بده.. و شهید سید محمد در انتهای صحبت هاش به تلاش بچه های تخریب در کسب معنویت تاکید کرد و اشاره داشت که شما بچه های تخریب امید عملیات هستید و در انتها هم خودش توسلی به مادر سادات حضرت زهرا سلام الله علیها داشت. 15 روز بیقراری بچه های تخریب برای قرار عملیات کربلای5 و شکستن دژ شلمچه. یاد اون روزهای خوب بخیر. ✍️ 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 ✅ روایت هایی از جمع بچه های گردان تخریب لشگر10 روایتی از 3 ماموریت بچه های تخریب لشگر10 در حاج ابراهیم قاسمی روایت زدن معبر روی دژ شلمچه برای عبور رزمندگان آقا مهدی طغرلی روایت همراهی بچه های تخریب با گردان حضرت علی اکبر(ع) درحمله به خاکریزهای مقطعی برادر ذاکری روایت غواصان تخریبچی در ماموریت حمله به دژ شلمچه از آب گرفتگی و روایت حاج قاسم نوروزی فرمانده گردان قمربنی هاشم(ع) از عملیات کربلای 5 و جاج ذبیح الله کریمی @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 شششششششششلمچه به روایت✍🏿✍🏿 جعفرطهماسبی 🔴 روز 18 دیماه سال 1365 بود.قبل از ظهر یک دسته از که مسوولشون حاج ناصر اسماعیل یزدی بود و مامور به گردان رزمی بودند سوارتویوتا شدند و رفتند به طرف خط شلمچه. من هم همراه اونها رفتم .وقتی رسیدیم ظهرشده بود نماز راداخل کانال خط اول خودمون به صورت فرادا خوندیم . چون یکمقدار از مسیر راپیاده اومده بودیم حسابی گرسنه بودیم. وقت نماز ظهر و عصر بود و بچه ها مشغول نماز شدند بعد از نماز حاج ناصر رو فرستاد غذا بگیره. بچه های السلام که کنارما بودند یک کیسه فریزر دستشون بود که داخلش برنج و گوشت بود. ماهم به خودمون وعده چلو گوشت داده بودیم... اما بعد از نیم ساعت کلانتر برگشت و گفت با عرض شرمندگی.... چون اول ما سجود داشتیم قبل از وجود به سجودی ها غذا نرسید عوضش وجودی ها دونفره غذا بردن. تااینوگفت همه به او اعتراض کردند .گفتیم حالا ببنیم چی گرفتی. دیدیم یک بسته نون لواش و دوسه جعبه خرما ویک جعبه هم کشمش این شد نهارما . بعدشهیدکلانتر باخنده روکرد به اون بچه هایی که داشتند با ولع چلو گوشت با نوشابه میخوردند گفت زیادهم خوشحال نباشید و حول ورتون نداره... شب درازه. و این حدسش درست بود !!!!! غذاها چون گوشت داخلش بود و از صبح در کیسه های نایلونی داغ داغ بسته بندی شده بود خراب شده بود و........... خیلی ها موقع درگیری توی پنج ضلعی شلمچه دنبال مکان تخلیه میگشتند. 🍃🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 ورود گردان های لشگر 10 به عملیات 🔴 گردان حضرت علی اکبر(ع) در نیمه شب 19 دیماه به حمله کرد که با توجه به انبوه موانع دشمن و هوشیاری کمین ها کار انجام نشد و گردان امام سجاد(ع) از پهلو وارد 5 ضلعی شد و در ادامه گردان علی اکبر(ع) با عبور از معبر گردان امام سجاد(ع) به کمک آمد و گردان های المهدی(ع) و حضرت زینب(ع) برای توسعه ی عملیات وارد عمل شدند و تا ظهر روز 19 دیماه با شهادت سردار شهید به تصرف رزمندگان اسلام درآمد. @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 ✅ یا که دیگر نیست توی دوتا عکس بالا ببینید 🔶 تا سال گذشته هم در عکس های ماهواره ای معروف که توسط رزمندگان لشگر 10 در روز اول عملیات فتح شد قابل مشاهده بود اما در تصاویر حال حاضر نونی شکل ها جایش را به این ساختمان ها داده. @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 ✅ جلسه فرمانده لشگر10 با فرماندهان گردان ها و واحدها بعد از زمستان سال 1365 🔸 فرمانده تخریب 🔸 فرمانده اطلاعات عملیات و سایر فرمانده هان پیشنهاد خود را در مورد کادر سازی و آموزش نیروها برای ادامه عملیات های دفاع مقدس در حضور فرمانده لشگر10 برادر فضلی بیان میکنند. این سند یک از اسناد است. این فرماندهان همه زیر 30 سال سن دارند @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 اندر حکایت ✅ برادر جانباز تخریبچی حاج مرتضی رضوانی حکایت قطع شدن دست راستش را در تعریف میکنه. تیپ 110 خاتم الانبیاء(ص) به فرماندهی سردار در عملیات کربلای 5 در مقابله با پاتک دشمن بعثی جانانه حنگید و آقا مرتضی هم از رزمنده های تخریبچی این تیپ بود که در این عملیات دست راستش قطع شد و به افتخار جانبازی نائل شد. @alvaresinchannel
🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🍃🌹 اونی که از هزاران کیلومتر فاصله با جبهه ، قلبهای رزمندگان رو تسخیر کرده بود. یادش بخیر برای و بچه هایی که قرار بود به گردان ها مامور شوند فرمانده ما شهید زینال حسینی(فرمانده گردان تخریب لشگر10) سخنرانی کرد. ابتدا کلیتی از عملیات و سختی هاش گفت گفت : با توجه به عملیات قبل( ) که با مشکل مواجه شد احتمال زیاد داره که دشمن هوشیار باشه و مجبور باشیم زیر نور منورها و آتیش های سنگین با دشمن روبرو شویم سید حسابی دل ها رو خالی کرد و این هم به این خاطر بود که اگر کسی آمادگی رزم نداشته باشه از جمع خط شکنان بیرون بیاد. اون شب آخرین جمله ای که امیدها رو به جمع برگرداند این بود. گفت برادرها!!! نقل قولی از به ما رسیده ایشون فرمودند به بگویید که... من هم می آیم و آنجا با هم نماز میخوانیم این جمله ای که سید فرمود همه رو به وجد آورد و اونجا با همه وجود شعار دادند خدایا خدایا تا انقلاب حتی کنار رو نگهدار. ✍️✍️راوی : ✔️🔻🔹 نکته: خاطره بالا رو جایی نقل کردم و سردار جعفر اسدی فرمانده لشگرانصار الحسین(ع) هم بودند. ایشون فرمودند نقل قول از امام تا مستند نشده جایی نقل نکنید. بنده گفتم این رو از قول فرمانده مون نقل کردم و اون هم در جلسه فرمانده هان لشگر شنیده بود. دیدم ایشون قانع نشد عرض کردم ما در سلسله مراتب فرماندهی در جبهه امر فرمانده را امر امام و امام عصر(ع) و در نهایت دستور خدا میدانستیم و اطاعت از امر فرمانده رو واجب میدونستیم و این نقل و قول رو هم از فرمانده به این دلیل بدون سند قبول کردیم. خیلی گشتم یک تصویر از این جمله امام که در اردوگاه کوثر چند روز قبل از بر روی پارچه ای نوشته و مقابل میدان صبحگاه نصب شده بود پیدا کنم که میسر نشد تا اینکه در بازبینی فیلمی از فضای اردوگاه کوثر قبل از کربلای 5 این جمله را دیدم و از روی فیلم تصویر گرفتم. 🍃🌹 🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
💐💐💐💐💐💐💐💐💐 💐💐💐💐 💐💐 💐 ولادت 🔶 روزهای آخر آبانماه سال 65 مصادف با ایام ولادت و امام صادق علیهم السلام بود. یکی دو ماه بود که عملیات نرفته بودیم و گردان نیروی جدید گرفته بود و مشغول آموزش بودند. بخشی از در منطقه در پیرانشهر و یه تعداد هم مشغول در مقابل خط پدافندی لشگرسیدالشهداء(ع) بودند. چون مقدمات عملیات بعدی در حال انجام بود بخشی از بچه های تخریب هم کنار در حال تمرین غواصی و آموزش های آبی و خاکی بودند. شب ولادت پیامبر و امام صادق علیهم السلام فرصتی شد تا اکثر نیروهای تخریب در جمع شوند جشن با شکوهی به پا شد. اونجا هم بگ و مگو بود که بچه ها حین سرود خوندن کف بزنند یا نزنند. من که در این برنامه میخوندم اصراری بر کف زدن نداشتم و هم که فرمانده ما بود اعتراضی به کف زدن بچه ها نداشت. در حین سرود خوندن بعضی ها دو انگشتی کف میزدند و زیر چشمی به هم نگاه میکردند تا اینکه جلسه رو دست گرفت. ابتدا یه آه کشید تا همه ی توجه ها رو به خودش جلب کنه و بعد دستهاش رو بالا آورد و شروع کرد به کف زدن و یه عده نوچه هاش هم همراهی کردند و جلسه رو از دست ما گرفت. اون شب بچه ها خیلی شادی کردن. ✅ در 19 دیماه سال 1365و در به عنوان به (ع) مامور شد و در نبرد نزدیک با دشمن بعثی در داخل به شهادت رسید. یاد همشون بخیر راوی: جعفرطهماسبی 💐 💐💐💐💐💐💐💐 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 یاد ایام فاطمیه در جبهه ها بخیر عملیات کربلای 5 در روز جمعه 8 ماه جمادی الاول سال 1407 قمری در شلمچه شروع شد. بعد از ولادت بی بی حضرت زینب سلام الله علیها فاطمیه ی جبهه شروع میشد و به همین خاطر رمز را یا زهرا (س) گذاشتند. روز 18 دی ماه 65 قبل از رفتن غواص ها برای شکستن دژ شلمچه فرمانده تخریب شهید زینال حسینی در سنگر زیر پل "هفتی هشتی" بین نماز مغرب و عشا سخنرانی کرد و چون خودش سادات هم بود با ضجه و ناله به حضرت زهراء سلام الله علیها التماس میکرد... که بی بی جان بچه ها ی ما دارن میان خودت دستشون رو بگیر و یاری کن. شهید زینال حسینی اون شب شروع کرد روضه خونی و شعری رو خوند که بارها از زبانش شنیده بودم. سینه اش بویید پیغمبر که مینوی من است فاطمه هم فکر و هم سیما و هم خوی من است یاد از بشکستن پهلوی او چون کرد گفت بضعه من، روح ما بین دو پهلوی من است بعد از خوندن این چند بیت روضه ای خوند و خودش اونقدر گریه کرد که دیگه نتونست ادامه بده و بعدش من شروع به خوندن کردم و نوحه خوندم و بعد هم نماز عشاء خوانده شد. بعد از نماز هم یه تعداد بچه ها بیرون سنگر در حالیکه لباس غواصی به تن داشتند گوشه و کنار داشتن گریه میکردند تا اینکه اعلام شد غواص ها شام بخورند و آماده حرکت به سمت دشمن باشند. بچه های غواص تخریب در ایام فاطمیه به سمت دژ شلمچه حمله کردند و در حال زدن معبر داخل آب گرفتگی شلمچه تعدادی از اون ها به شهادت رسیدند روحشون شاد و تحت عنایت مادر سادات بهشون خوش بگذره. جعفرطهماسبی @alvaresinchannel
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷 🌷🌿 شما هستید برای ✍️✍️✍️ راوی : 🌹شاید سخت ترین روزهای حضورم درجبهه روزهای بین بود هم روزهای سختی بود وهم روزهای سرد. از روز 5 دیماه 65 برنامه بچه ها شروع شد. آموزش که نه تداوم آموزش بود. عده ای از بچه ها پشت و کنار کانال چادر زدند و مشغول شدند. عده ای هم درمقر 40 صاحب الزمان علیه السلام در تیم های انفجارات سازماندهی شدند و برای زدن دژ و خاکریز تمرین میکردند. یه تعداد بچه ها هم در لشگر10 مامور به گردان ها بودند و درمانور گردانها شرکت میکردند. با شهید فرمانده تخریب لشگر10رفتیم دنبال جایابی برای مقری که نزدیک منطقه عملیاتی باشد. چند جا رو سرزدیم تا رسیدیم به یک محوطه بزرگی که با چند تا جاده مرتفع محصور شده بود. سید گفت همین جا خیلی خوبه.هم به جاده نزدیکه و هم میتونیم چادرها رو روی این جاده های متروکه برپا کنیم واگر هم بارون بیاد مشکلی پیش نمیاد.و هم جون میده برای میدون مین آموزشی و رزم شبانه... برگشتیم اردوگاه کوثر و حدود 20 نفر با چند تا چادر و یک منبع آب پشت ماشین گذاشتیم و اومدیم و اینجا بود که سرپا شد. در این پانزده روز داشتم و اون هم جابجایی در مقرهایی که بچه ها مشغول آموزش بودند. چون به نزدیک میشدیم فضای معنوی هم پررنگ میشد. صبح ها زیارت عاشورا و شبهای توی چادرها مجلس توسل به اهل بیت علیهم السلام رو داشتیم. شهید سید محمد زینال حسینی فرمانده ما اصرار داشت که باید از فرصت باقی مانده برای عملیات جدید استفاده کرد و روحیه بچه ها که به خاطر یه مقدار به هم ریخته بود بازسازی بشه. کاربه جایی رسیده بود که توی خودش هم دست به کار میشد و دم میداد... روضه میخوند. بچه ها سعی میکردند در معنویات کمک کار همدیگه باشند. یه شب زیر در بودیم که بین نماز مغرب و عشاء دقایقی شهید سید محمد رو به بچه ها کرد و گفت: بسم الله الرحمن الرحیم و ایاک نعبد و ایاک نستعین. برادرها ما برای پا در این میدون گذاشتیم و مامور به وظیفه هستیم.به قول قرآن چه بکشیم وچه کشته بشیم پیروزیم و ادامه داد . مقدر شده در منطقه ای به زودی زود عملیاتی داشته باشیم که اند این منطقه از مناطق جنگ است. مشغول شناسایی هستند ودعا کنید که کار زودتر نتیجه بده.. و شهید سید محمد در انتهای صحبت هاش به تلاش در کسب معنویت تاکید کرد و اشاره داشت که شما هستید و در انتها هم خودش توسلی به مادر سادات حضرت زهرا سلام الله علیها داشت. 🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 @alvaresinchannel
🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🍃🌹 اونی که از هزاران کیلومتر فاصله با جبهه ، قلبهای رزمندگان رو تسخیر کرده بود. یادش بخیر برای و بچه هایی که قرار بود به گردان ها مامور شوند فرمانده ما شهید زینال حسینی(فرمانده گردان تخریب لشگر10) سخنرانی کرد. ابتدا کلیتی از عملیات و سختی هاش گفت گفت : با توجه به عملیات قبل( ) که با مشکل مواجه شد احتمال زیاد داره که دشمن هوشیار باشه و مجبور باشیم زیر نور منورها و آتیش های سنگین با دشمن روبرو شویم سید حسابی دل ها رو خالی کرد و این هم به این خاطر بود که اگر کسی آمادگی رزم نداشته باشه از جمع خط شکنان بیرون بیاد. اون شب آخرین جمله ای که امیدها رو به جمع برگرداند این بود. گفت برادرها!!! نقل قولی از به ما رسیده ایشون فرمودند به بگویید که... من هم می آیم و آنجا با هم نماز میخوانیم این جمله ای که سید فرمود همه رو به وجد آورد و اونجا با همه وجود شعار دادند خدایا خدایا تا انقلاب حتی کنار رو نگهدار. ✍️✍️راوی : ✔️🔻🔹 نکته: خاطره بالا رو جایی نقل کردم و سردار جعفر اسدی فرمانده لشگر33 المهدی (ع)هم بودند. ایشون فرمودند نقل قول از امام تا مستند نشده جایی نقل نکنید. بنده گفتم این رو از قول فرمانده مون نقل کردم و اون هم در جلسه فرمانده هان لشگر شنیده بود. دیدم ایشون قانع نشد عرض کردم ما در سلسله مراتب فرماندهی در جبهه امر فرمانده را امر امام و امام عصر(ع) و در نهایت دستور خدا میدانستیم و اطاعت از امر فرمانده رو واجب میدونستیم و این نقل و قول رو هم از فرمانده به این دلیل بدون سند قبول کردیم. خیلی گشتم یک تصویر از این جمله امام که در اردوگاه کوثر چند روز قبل از بر روی پارچه ای نوشته و مقابل میدان صبحگاه نصب شده بود پیدا کنم که میسر نشد تا اینکه در بازبینی فیلمی از فضای اردوگاه کوثر قبل از کربلای 5 این جمله را دیدم و از روی فیلم تصویر گرفتم. 🍃🌹 🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹 🌹 خاطرات_خواندنی ✍️✍️✍️✍️ راوی روز قبل از برای نهار ظهر توی کیسه نایلون ریخته بودند و توی خط و عقبه بین رزمندگان توزیع کردند و خوشبختانه و یا متاسفانه به ما نرسید و ما ظهر رو با نون لواش و خرما و کشمش سر کردیم. تا اینجا رو داشته باشید. خبر رسید توی موقع درگیری با دشمن بعضی ها برای به اینور و اونور میرفتند. ادامه.......👇👇👇👇👇👇 نیمه شب روز 19 دیماه بود که بعضی از تیم های از ماموریت برگشتند . زیر بودم که از ماموریت برگشتند. همه سالم بودند. تا چشم به من افتاد صدا زد ... تو رو خدا لباس های من رو با یه پتو بیار جلوی حموم... و خودش با دوید سمت حموم صحرایی. حموم که چه عرض کنم آبش تگری بود. از اون موقعی که دوش رو باز کرد از شدت سردی آب سرو صدا کرد تا خودش رو شست... خودتون حدس بزنید چی شده بود... لباس پوشید و هنوز کاملا خشک نشده بود که برگشتیم توی خط. تا هوا روشن شد چندین با رفت دشتشویی... هردفعه هم که میرفت آفتابه رو جا میگذاشت و مجبور بود دوباره برگرده و آفتابه رو بیاره.. بعد از نماز صبح هم آفتابه پر آب رو از خودش جدا نمیکرد و خیلی هم مواظب بود آفتابه ترکش نخوره. خلاصه اون شب و روزش بر ما گذشت و بر اونهایی که چلو گوشت خراب شده خورده بودن گذشت برای اون هایی سخت تر بود که سعی میکردن باشند مجبور بودند توی اون سرمای استخون سوز هی آستین ها رو بالا بزنند و بگیرند. به اونهایی که قرار بود که چه عرض کنم. 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @Alvaresinchannel
🌿🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌿🌸 ✍️✍️ راوی: ما مامور شدیم به (ع)لشگر 10 . مسئول دسته و (ع) برادر عباس رنجی بود . گردان ما پشتیبان (ع) بود. بنده به اتفاق برادر سلطانی به دسته ویژه که مسئوول آن بودند معرفی شدیم فرمانده گردان بعد از معرفی ما به برادر کشمیری گفت : این دو نفر به کمک شما اومدن اگر میدان مین مشاهده نشد از اینها استفاده کن. گردان ما از راهکار وارد عملیات شد و ما منطقه رو کاملا توجیه بودیم . عملیات شروع شده بود و خبر میرسید که گردان نتوانسته از مقابل دژ وارد منطقه بشود و مواضعش رو بگیرد. گردان ما وارد عملیات شد. معبر رو از قبل بچه های لشگر فجر زده بودند و ما از معبر اون ها عبور کردیم . از شانه خاکی ضلع شمال کانال دشمن حرکت میکردیم که متوجه پرتاب نارنجک از طرف سنگر عراقیها شدیم که بلافاصله به بچه ها اعلام کردیم مواظب خودشان باشند . اول فکر کردیم قسمتی لز بچه های گردان علی اکبر هستند که توانسته اند در مواضع دشمن نفوذ کنند . با صدای بلند رو گفتیم اما اونها به سمت ستون ما تیراندازی کردند به اتفاق بچه های دسته وارد کانال شدیم ماندیم خدایا چه کسی رو باید بزنیم البته ما بطور کامل نمیدونستیم که بچه های گردان علی اکبر نتونستن مواضعشون رو بگیرند من پیش خودم فکر میکردم این هایی که به سمت ما شلیک میکنند از سنگرهایی هستند که پاکسازی نشدند اما هر چه داخل کانال جلو میرفتیم هم آتش سنگین تر میشد و هم تعداد نیروهای دشمن اضافه میشدند. شرایط سختی بود فرمانده ها به بچه ها میگفتند تا مطمئن نشدید نیروهای دشمن هستند شلیک نکنید. کار به کندی جلو میرفت . این تعقیب و گریز تا صبح ادامه داشت تا اینکه کمی هوا روشن شد و ما مطمئن شدیم از گردان علی اکبر (ع) خبری نیست. نیروهای دشمن مقابل ما پر تعداد بودند ودرگیری ها داخل کانال و بیرون خیلی نزدیک بود. از دور دیدیم کسی سمت ما میاد و چند تایی هم بی سیم چی اطرافش هستند. نزدیک که اومد دیدیم اطلاعات_عملیات بود. من جلو رفتم وطلبکارانه سووال کردم ؟؟؟ برادر کیانپور ما هرچه اومدیم جلو از گردان علی اکبر خبری نیست ؟ پس نیروهای اون ها کجا رو گرفتن. حاج غلام ما رو کناری کشید و گفت : دیشب راهکار (ع) لو رفته بچه ها نتونستند دیشب مواضعشون رو بگیرند حاجی گفت : اگر گردان (ع) دیشب عمل نمیکرد گردانهای دیگه ما آسیب جدی می دیدند .با مقاومتی که عراقیها در مقابل نیروهای ما داشتند واقعا کار برای بچه ها خیلی سخت شده بود با حضور و راهنمایی های خاطر جمع شدیم که نیروی خودی مقابلمون نیست و هرچی هست نیروهای دشمن است. عملیات پاکسازی منطقه 5 ضلعی شلمچه شدت گرفت و تا خورشید وسط آسمون میومد سایر گردان ها هم وارد معرکه شدند و گسترش پیدا کرد وقبل از ظهر روز 19 دیماه توسط رزمندگان (ع) تسخیر شد . 🌿🌸 🌿🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 نیمه شب 19 دیماه 1365 آب گرفتگی شلمچه لشگر 10 سیدالشهداء علیه السلام ✅یاد و خاطره شهدای غواص تخریبچی گرامی باد خاطرات حماسه را در کانال بخوانید @alvaresinchannel
به مناسبت سی و ششمین سالگرد گردان حضرت زینب سلام الله علیها در سالن جلسات حوزه هنری گردهم آمدند و با بازگویی خاطرات حماسه شکستن یاد و خاطره شهدای این عملیات را گرامی داشتند 🔸این جلسه عصر امروز 19 دیماه با حضور سردار خادم حسینی فرمانده گردان حضرت زینب سلام الله علیها و دکتر محمد مرندی و جمعی از رزمندگان و فرماندهان این گردان برگزار گردید. 🔴گردان حضرت زینب سلام الله علیها در شکستن دژ شلمچه در شب اول عملیات و حمله به دشمن در صبح عملیات و تصرف نقش مهمی ایفا کرد. یاد و خاطره شهدای گردان حضرت زینب سلام الله علیها را گرامی میداریم @alvaresinchannel
🌴🍃🌹🌹🌹🍃🌹 🌷🍃🍃 🌷🌷 🍃 شهادت: 19 دیماه 1365 🍃به روایت✍🏿✍🏿✍🏿✍🏿 برادر ذبیح الله کریمی قبل از عملیات کربلای 4 در شب جمعه ای دعای کمیل میخواندیم که وسط های دعا شهید حسن خدمتی شروع به خواندن دعا کرد چنان با سوز و گداز و اشک و گریه دعا را میخواند که هیچ وقت ندیدم کسی آن طور دعای کمیل بخواند، صبح عملیات کربلای 5 بدلیل عدم باز شدن معبر فاطمه الزهرا سلام الله علیها شهید سید محمد فرمانده گردان تعدادی را مامور باز کردن معبر کرد، تا آنجا یادم هست شهید اربابیان، برادر سلیمانی، شهید خدمتی، بنده و تعدادی دیگر با یک قایق به سمت معبر حرکت کردیم، پس از رسیدن به معبر از قایق پیاده شده ودر آب موانع و سیم خاردارها رو کنار میزدیم که یکباره صدای مهیبی آمد و شهید خدمتی به زیر آب رفت و وقتی بیرون آمد چون لباس غواصی داشت روی آب شناور ماند و دیدیم که پنجه پای او در آب روی مین رفته و قطع شده او را به اورژانس آوردیم و با آمبولانس به عقب اعزام کردیم و لکن در بین راه آمبولانس هدف خمپاره قرار میگیرد و به خیل شهدا میپوندد، یادش گرامی و راه شهدا پر رهرو باشد، انشاالله ما هم از شفاعتشون بهره مند بشیم 🌷🍃🍃 🍃 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 ورود گردان های لشگر 10 به عملیات 🔴 گردان حضرت علی اکبر(ع) در نیمه شب 19 دیماه به حمله کرد که با توجه به انبوه موانع دشمن و هوشیاری کمین ها کار انجام نشد و گردان امام سجاد(ع) از پهلو وارد 5 ضلعی شد و در ادامه گردان علی اکبر(ع) با عبور از معبر گردان امام سجاد(ع) به کمک آمد و گردان های المهدی(ع) و حضرت زینب(ع) برای توسعه ی عملیات وارد عمل شدند و تا ظهر روز 19 دیماه با شهادت سردار شهید به تصرف رزمندگان اسلام درآمد. @alvaresinchannel
موقعیت جفرافیایی مرحله دوم لشگر10 سیدالشهداء(ع) (ع) در ساعت 00/23، 22 دی‌ماه 1365 بدون روشنایی و پشتیبانی آتش با عبور از منطقه‌ی آزاد‌شده و با شامل ، (ع) و (ع) به‌منظور تصرف تک می‌نماید. (ع) ، (ع) ، (س)، (ع) و (عج) و لشکر در احتیاط نزدیک در این مرحله می‌باشند. @alvaresinchannel
🔴 در سالگرد و ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها توفیق یار شد و به عیادت همسنگر تخریبچی و ابوالشهید حاج توکل بیات که در بستر بیماری است رفتیم... چند وقتی این پیر رزمنده و پدر شهید در بستر بیماری است و متاسفانه خبردار نشدیم تا به پابوسش نائل شویم خدا این سرمایه های گرانقدر را نگهدار باشد و سایه شان مستدادم گردد. رزمنده تخریبچی حاج توکل بیات از رزمندهای قدیمی تخریب در لشگر 27 و 10 سیدالشهداء(ع) است و بارها چون شیر وارد میدان مین شده و معبری برای عبور امن رزمندگان گشوده است. امروز این قهرمان بر تخت بیماری افتاده و شفای عاجل و کامل این جانباز تخریبچی و پدر خواسته ما به درگاه الهی است. @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 قرارگاه شهدای لشگر10 در دیماه 1365 بازدید رزمندگان تخریبچی لشگر10 بعد از سال های دفاع مقدس از پل هفتی و هشتی و ذکر خاطرات با شهدای کربلای 5 🔴 عملیات کربلای 5 در سحرگاه روز 19 دیماه سال 1365 در منطقه شلمچه انجام شد و گردان تخریب در این عملیات 9 شهید تقدیم نمود. @alvaresinchannel