🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#شور_و_اشتیاق_عملیات
رزمندگان گردان های لشگر10
#پیش_به_سوی_عملیات
#رزمندگان_گردان_المهدی
کامیون ها اومدند و بچه ها سوار شد و عازم خط مقدم هستند
و #شهید_یوسف_جعفر_قلی مشغول مداحی
#یاد_اون_روزهای_خوب_بخیر
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#حکایت_آمدن_شهید_محمد_کاشیها_به_لشگر_10_به_روایت_خودش
#چی_شد_که_شدم_معاون_گردان_المهدی
قبلا در لشگر 27 گردان مالک بودم
شهید صمد یکتا به من گفت اگر میشه شما انتقالی بگیرید و به لشگر10 بیایید
فکر کنم 10 خرداد ماه 65 بود که اومدم لشگر10 گردان المهدی
قرار شد با برادر صمد بریم گردان رو تحویل بگیریم
10 خرداد برادر صمد به عنوان فرمانده گردان معرفی شد
اون موقع گردان کادر نداشت . یا به مرخصی رفته بودند یا تسویه حساب کرده بودند
گردان با توان یگ گروهان جهاد به مسولیت مهدی حاج حسن فعال بود
قرار شد من هم به عنوان معاون گردان و هم مسوول گروهان ایثار باشم
و برادر رضا حسن هم مسوول گروهان شهادت شد
@alvaresinchannel
🌺🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿
#عملیات_کربلای_یک
به روایت معاون گردان المهدی(ع) لشگر10
#شهید_محمد_کاشیها
برای #اولین_بار از #کانال_الوارثین منتشر میشود
🔶🌾🌾 زمانی که به ما ابلاغ عملیات شد 20 خرداد بود که ما رفتیم برای شناسایی حوالی #باغ_کشاورزی_مهران.
هنوز خط حد گردان ها مشخص نشده بود
اواخر خرداد ماه بود که جلسه ای برگزار شد و قرار بر این شد که گردان قمربنی هاشم(ع) گردان حضرت قاسم (ع) و زهیر عملیات کنند و سایر گردان ها در احتیاط باشند که فردای اون روز آماده باش لغو شود و گردان ها رفتند مرخصی که 15 روز مرخصی داشتند که 4 روز قبل از عملیات گفتند محدوده عملیات لشگر10 عوض شده و ماموریت عملیات گردان ها به سمت راست کمربندی دهلران ، پل شکسته و تپه های 177 تغییر پیدا کرده است.
سه شب #بچه های_اطلاعات کار کردند و یک شناسایی ضعیف و سطحی انجام دادند
فرمانده لشگر10 اصرار داشت که گردان المهدی باید محدوده عملیات داشته باشد
کادر گردان ضعیف بود و ساعات آخر یه تعداد از بچه های آموزش نظامی و تخریب به ما مامور شدند که خوب هم کمک کردند.
دقایق آخر هم یه چند تا از کادر #گردان_حر را به ما دادند.
وقتی بچه ها فهمیدند گردان المهدی(ع) خط شکن است خیلی شاد شدند و این خبر خیلی کمک کرد و روحیه ی معنوی بچه ها بالا رفت
قرار شد گردان المهدی(ع) اولین گردان لشگر باشد که به خط بزند ، حد فاصل چپ شیار گاوی تا لب جاده آسفالته و تا پل شکسته و از پل شکسته تا تپه 177 گردان علی اصغر(ع) عملیات کند و گردان حمزه هم در شیار گاوی دشمن رو مشغول تا گردان المهدی(ع) بتواند با دشمن درگیر شود .
شب عملیات از موقعیت #عشق_حسین با اتوبوس بچه های گردان را تا ایستگاه صلواتی آوردیم و از آنجا با وانت تا راه کار سیدالشهداء (ع) و قرارگاه تاکتیکی آمدیم. هوا داشت تاریک میشد که یه تعداد آمبولانس آمد و بچه ها رو تا شیار گاوی انتقال دادند و از اونجا هم تا خاکریز #دسته_عصایی پیاده آمدیم.
ساعت 9.30 دقیقه پشت خاکریز آماده دستور بودیم
نزدیک ساعت 10 بود که گروهان جهاد با همراهی برادر صمد فرمانده گردان المهدی(ع) به سمت کمین دشمن حرکت کردند.
و نزدیک ساعت 11 بود که برادر صمد رمز رو اعلام کرد و درگیری شروع شد.
وقتی ما رسیدیم معبر را #بچه_های_تخریب باز کرده بودند و گروهان قبل با دشمن درگیر بودند و یک تعداد از نیروهای کمین دشمن جلو آمده بودند و به سمت ما نارنجک می انداختند.
یکی از بچه های تخریب با ما بود
ازش خواستیم یک معبر برای ما باز کند تا آرپی جی زن ها بتوانند دشمن رو دور بزنند و تیربارها را خاموش کنند.
اولین سنگر دوشکای دشمن که با شلیک آرپی جی زن ها خاموش شد یه تعداد از نیروهای مستقر در کمین ها فرار کردند و ما نیروهای خودمان را داخلش مستقر کردیم.
هنوز یک دوشکا داخل #شیار_گاوی شلیک میکرد و مزاحم پیشروی بچه ها بود.
ساعت 3 نیمه شب بود که تقریبا کمین های محدوده ما سرکوب شدند و فقط یک دوشکا بود که از سمت گردان حمزه هنوز خاموش نشده بود و این امکان الحاق دو گردان را دچار مشکل کرده بود.
قبل از اینکه هوا روشن شود بلدوزر ها به خط رسیدند و مشغول زدن خاکریز شدند و بچه ها پشت خاکریزها جانپناه گرفتند.
در شیار گاوی موانع زیادی اعم از سیم خاردار و خورشیدی و مین بود و اجازه نمیداد که ما به سمت کمین ها حمله کنیم و دوشکا رو خاموش کنیم.
100 متر بیشتر خاکریز نبود و دشمن هم از این استفاده میکرد تا به سمت نیروهای ما نفوذ کند.
نزدیک صبح بود که خبر دارشدیم برادر صمد فرمانده گردان المهدی(ع) به شهادت رسیده.
نزدیک 6 صبح بود که یه تعداد از بچه های #گردان_علی_اکبر(ع) آمدند و به ما کمک کردند و خط تقویت شد و دشمن عقب کشید و یکمقدار فشار دشمن کم شد.
مهمات همراه ما تموم شده بود و تا مهمات رسید بعد از ظهر شده بود
گردان المهدی(ع) تا ساعت 6 بعد از ظهر روز 10 تیرماه پشت خاکریز بود و بچه های#گردان _علی_اکبر(ع) آمدند و ما عقب اومدیم.
@alvaresinchannel
🥀🌷🥀🌷🥀🌷🥀🌷🥀🌷🥀
🥀
🌲🌲 #ویژه_نامه
به مناسبت سی و چهارمین سالگرد
#عملیات_کربلای_یک
در #کانال_الوارثین
خاطرات ناب از فتح #شهر_مهران توسط رزمندگان #لشگر_10
کانال الوارثین را به همه ی عاشقان فرهنگ دفاع مقدس معرفی کنید.
عملیات کربلای یک در ساعات پایانی شب نهمین روز از تیرماه سال 65 برای آزادسازی شهر مهران آغاز شد.
@alvaresinchannel
🌹◼️🌹◼️🌹◼️
◼️
#عارف_شهید_محمد_تقی_پور
#انا_لله_و_انا_الیه_راجعون
با خبر شدیم حاجیه خانم زینب ابراهیمی عرب والده بزرگوار #شهید_محمد_تقی_پور به فرزند شهیدش پیوست
این ضایعه را از طرف رزمندگان گردان تخریب لشگر10 به خانواده بزرگوار این شهید خصوصا برادر جانباز حاج علیرضا تقی پور و همسر محترمه شان تسلیت عرض مینماییم.
هدیه نثار مادر شهید محمد تقی پور فاتحه مع الصلوات
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#حماسه_ی_رزم_خط_شکنان
گردان حضرت علی اصغر علیه السلام لشگر10
شب #عملیات_کربلای_یک
✍️✍️✍️✍️✍️به روایت
#برادر_مهدی_ژاله_رو
اعزامی از شهریار
🌾🔶 راه کار گروهان مطهری از #گردان_حضرت_علی_اصغر (ع) سمت چپ جاده آسفالته #دهلران به #مهران بود و تقریبا" از جاده کمتر از 1000 متر فاصله داشت .
شب عملیات از خاکریز خودمون که راه افتادیم، بعداز حدود 100 متر رسیدیم به میدون موانع اول رسیدیم !
ابتدا سیم خاردار چادری و بعد هم مین هایی با فاصله امّا منظم
شاید صدمتری عمق این میدان مین بود و #بچه_های_تخریب مشغول زدن معبر شدند.
معبر از بین دو سنگر کمین عبور میکرد .
بی سر و صدا به خواست خدا سنگر های کمین حفره روباه رو پشت سر گذاشتیم .
با فاصله ای چند ده متری دوباره به #میدون_مین_و_موانع دیگری رسیدیم .
بچه های تخریب مجددا جلو افتادند و معبری باز شد . پای سنگرهای کمین که رسیدیم مجبور بودیم تا مساعد شدن اوضاع ، قدری تامل کنیم . معبر ، مقابل سنگر کمین ها سر در می آورد . ستون بی صدا زمین گیر بود .
نیرو های آزاد گروهان قرار گذاشته بودند که بین دسته ها تقسیم بشن . تقریبا به هر دسته 4-5 نفر اضافه شدیم ، عده ای اول دسته و عده ای هم آخر دسته کمک میکردند .
تورج خزایی و حسین فرهمند اول دسته و 2 نفر هم آخر دسته کمک میکردیم .
چند تا بعثی ناخواسته روبروی معبر نشسته بودند و حرف میزدن و نگران بودیم که نیروها که حالا اجبارا" زمینگیر شدند ، از خستگی و اضطراب بخوابند !!
... به خواست خدا ، عراقیا از جلو معبر دور شدند و رفتند توی سنگرهای کمین که بصورت حفره روباه ایجاد کرده بودند .
ظرف چند دقیقه شهید خزایی ستون رو حرکت داد . یادمه که با چوب دستیش بچه ها رو به هوش کرد و بقیه هم نیم خیز راه افتادند ، همین که از کنار سنگر های کمین عبور کردیم ، درگیری شروع شد . پاکسازی به سمت چپ و راست شدت گرفت .خلاصه همه چی رو شد و عملیات در محور سمت راست جاده دهلران -مهران علنی شد.
شاید کمتر از یکساعت بعد تورج خزایی و حسین فرهمند مجروح شدند.هجوم به سمت طرفین و جلو ادامه داشت.تا رودخانه فصلی موسوم به گاوی و پل شکسته کمین های دشمن رو سرکوب کردیم.
همزمان دستگاههای مهندسی جلو میامدند و مشغول زدن خاکریز شدند.
هوا داشت روشن میشد که معلوم شد کنار رودخونه جانپناهی وجود نداره و لودرها و بلدوزرها برای ایجاد خاکریز آمدند . بچه ها موظف شده بودند که تا ایجاد جانپناه ، برای خودشون سنگر انفرادی درست کنند . هوا که روشن شد متوجه شدیم سنگر #بهمن_نجفی و منصور کوچک محسنی مورد اصابت قرار گرفته و آقا #بهمن درجا شهید شده و حاج منصور هم به شدت مجروح شده و منتقل شدند به عقب...
... گام اول #عملیات_کربلای_یک برای گردان حضرت علی اصغر (ع) شکستن خط و رسیدن به کناره رودخانه بدون آب "گاوی" بود . و بعد عبور از پل شکسته !
دقیقا" اونطرف پل شکسته بتونی یک سنگر دوشکا بود که سخت مقاومت میکرد . همه سنگرهای دور و برمون خاموش شده بودند ؛ اما این یکی تا نزدیکیهای ساعت 10 صبح ایجاد زحمت میکرد. سقف و دیواره های سنگرش بتونی بود و فقط از یک دریچه کوچک تیر تراش میزد.
خلاصه به هر ترتیبی بود اون هم از کار افتاد . اولین نفراتی که رفتند بالای سرش ، نقل میکردند : که سربازبعثی پاش رو با طناب بسته بود به سه پایه دوشکا !!!! که فرار نکنه و ساعت ها همه رو معطل کرده بود.
... حالا دیگه شهر ویران شده مهران روبروی ما بود و سمت چپ هم بنایی از امامزاده سید حسن #شهر_مهران دیده میشد. ..
@alvaresinchannel
#موقعیت_جغرافیایی_عملیات_کربلای_یک
9 تیرماه 1365 ساعت 10.30 شب
با رمز #یا_اباالفضل_العباس ادرکنی
#شهر_مهران_آزاد_شد
@alvaresinchannel
🔶🌺رزمندگان لشگر ده که در این عملیات حضور داشتند برای ما خاطره ارسال کنند تا مورد استفاده قرار گیرد.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#سی_و_چهارمین_سالگرد
سردار سنگر ساز بی سنگر
#شهید_حاج_مهدی_عاصی_تهرانی
فرمانده مهندسی رزمی جهاد استان تهران
شهادت 10 تیر ماه سال 1365
محل شهادت: #عملیات_کربلای_یک
دروازه کربلا #شهر_مهران
@alvaresinchannel
🔸🌷🔸🌷🔸🌷🔸🌷🔸🌷🔸🌷🔸🌷
🔸
#حماسه_جنگ_خاکریزها
🔹 #عملیات_کربلای_یک
#10_تیر_ماه_65
#شهر_مهران
رزمندگان #لشگر_حضرت_رسول و #سیدالشهدا پشت خاکریزها استقرار پیدا کرده ومشغول دفع پاتک دشمن بودند. تانک های دشمن سعی می کردند تپه 177 را دور زده و بچه ها را محاصره کنند. تانک ها تا 100 متری لودرها و بلدوزرها نزدیک شده بودند .دستگاههای مهندسی از مقابل و از پهلو مورد اصابت گلوله های مستقیم قرار می گرفتند. راننده بلدوزرها هدف تک تیراندازها وتیربارچی های دشمن بودند. که هم با تیربار تانک و هم با توپ مستقیم مورد اصابت قرار می گرفتند.
تانک های رزهی لشگر حضرت رسول (ص) آرایش گرفته بودند و اولین تانک که از پشت تپه 177 بیرون آمد و مورد اصابت گلوله مستقیم دشمن قرارگرفت .
درکنار این تانک #شهید_مهدی_تهرانی مشغول هدایت دستگاههای مهندسی بود .#شهید_ملاآقایی میگفت که راننده تانک براثرانفجار به بیرون پرت شده بود وبه شدت زخمی بود و حتی قسمتی از بدنش می سوخت. شهید تهرانی دوید او را بغل کرد. امدادگر را خبر کرد. اما رزمنده مجروح که داشت جون میداد ازشهیدتهرانی میخواست که اورا رها کند وبه دیگرهمسنگرانش که درتانک گرفتارشده بودند کمک کند. شهید تهرانی که به سمت تانک رفت. یکدفعه برجک تانک منفجر شده و تانک به شدت آتش گرفت..... .حضور پرتعدادتانکهای دشمن درمنطقه همه را نگران کرده بود ومسوول اکیپ ها دغدغه شان این بود که مبادا دستگاههای مهندسی که قدرت مانورضعیف تری نسبت به تانکها دارند توسط تانکها محاصره شوند. تانکها آنقدر نزدیک لودر #شهید_موحدی شدند که اودستگاه را رها کرده وآرپی جی به دست، دنبال تانک رفته و آن را منهدم کرد و مجددا به ادامه کارپرداخت. ..
.فشار دشمن رمق همه را گرفته بود. #شهید_دستواره(جانشین لشگر27) شهید ملاآقایی و سایر فرماندهان خود را به منطقه درگیری رسانده بودند شهید ملاآقایی روی خاکریز رفته بود و جلوی دستگاه های با شعارهای حماسی به بچه ها روحیه میداد کف دستهایش را محکم به هم می زد و مدام می گفت !!!!! ماشاء الله ، ماشاء اله سربازان امام زمان... مدام ذکر یا ابوالفضل یا ابوالفضل بر زبانش جاری بود .گرد و خاک زیادی منطقه را فرا گرفته بود. دشمن دید که نمی تواند به دل رزمندگان نفوذ کند یواش یواش به سمت شهر مهران و ارتفاعات قلاویزان عقب نشست. فرماندهان و سایرین همدیگر را پیدا کردند. همه سراغ یک نفر را می گرفتند و از او اثری پیدا نمی کردند #همه_دنبال_شهید_تهرانی میگشتند.می گفتند ،چون تهرانی تازه آمده بود بعضیها به اسم او را نمیشناختند . یکی از رزمنده های سنگر ساز دوید و گفت ....یک نفر اینجا کنار تانک سوخته افتاده !!!!!همه دویدند. دیدند شهیدی با صورت روی زمین افتاده ، وقتی صورت او را برگرداندند دیدند شهید تهرانی ترکش به صورتش خورده و دیگر جان در بدن ندارد.
#سردار_شهید_حاج_مهدی_عاصی_تهرانی فرمانده پشتیبانی رزمی جهاد استان تهران مقارن با اذان ظهر و هنگام فریضه ظهر و عصر در آغوش ملائکه آرمید و سرداری از سربازان حضرت صاحب الزمان در نزدیکی کربلا با ذکر یا ابوالفضل العباس و با لبانی تشنه و تنی خسته و رنج دیده به مقام قرب حق رسید روحش شاد و یادش گرامی باد
راوی #جعفر_طهماسبی
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#روزگار_وصل_یاران_یاد_باد
#سردار_شهید_بهمن_نجفی
فرمانده محور لشگر10
شهادت: #عملیات_کربلای_یک
10 تیرماه 65 مهران
حاج رضا صفر زاده فرمانده #مخابرات_لشگر_10 نقل میکرد
بعد از شهادت #شهید_بهمن_نجفی زیپ ساکش رو که باز کردند
یک تکه کاغذ روی همه وسایلش قرار داشت که رویش نوشته بود
"اگر قرار است در راه خدا شهید شویم بهتر این است تکه تکه شویم"
@alvaresinchannel
🥀🌷🥀🌷🥀🌷🥀🌷🥀🌷🥀
🥀
🌲🌲 #ویژه_نامه
به مناسبت سی و چهارمین سالگرد
#عملیات_کربلای_یک
در #کانال_الوارثین
خاطرات ناب از فتح #شهر_مهران توسط رزمندگان #لشگر_10
کانال الوارثین را به همه ی عاشقان فرهنگ دفاع مقدس معرفی کنید.
عملیات کربلای یک در ساعات پایانی شب نهمین روز از تیرماه سال 65 برای آزادسازی شهر مهران آغاز شد.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹
#روایت_شب_دهم
یک روایت واقعی
#عبور_از_میدان_مین
عملیات کربلای یک تیرماه 65
#شهر_مهران
✍️✍️✍️ راوی: #سید_محسن_حسینی
شب دهم تیرماه عمليات کربلای یک، اونشب من با #شهید_امیر_تابش و دونفر از #بچه_های_تخریب برای پاکسازی میدان مین دوم جلوی خاکریز دشمن مأموريت داشتیم،
قبل از حرکت پشت خاکریز، شهید سیدمحمد (فرمانده تخریب لشگر10) بسيار نگران بازنشدن #سیم_خارداهای_فرشی دشمن بود برای همين چهار نفری دستهامون رو کف دست راست سید محمد گذاشتیم و عهد کردیم چنانچه تا شروع عملیات سیم خاردارها باز نشد روی سیم خاردار ها بخوابیم ویا توی #میدان_مین بدویم و به هر صورت نیروهارا از موانع رد کنیم
بعد ازین پیمان بود که سید محمد آرام گرفت و ما جلوی گردان حرکت کردیم.
پشت #میدان_مین که رسیدیم متوجه نیروهای عراقی شدیم که در میدان مین مشغول کار بودند، بخاطر همین یه مدت کوتاه پشت میدان خوابیدیم تا اینکه نیروهای عراقى کارشان تمام شد و رفتند
ما برای پاکسازی #میدان_مین آغاز بکار کردیم.
با کشیدن #طناب_معبر مسیری رو برای عبور نیروها با #قرص_های_شب_نما مشخص کردیم و نیروهای رزمنده رو با توکل برخدا ازمعبر عبور دادیم .
عملیات شروع شده بود و دشمن با انواع سلاح و ادواتش روی معبر آتیش میریخت. یکی از رزمنده ها به خاطر آتش زیاد دشمن کنار من توی معبر زمین گیر شد. و هرکاری کردم که از معبر رد بشه و با بقیه رزمنده ها با دشمن درگیر بشه نشد. یکی از نیروهای دشمن که متوجه ما شده بود به طرف ما تیراندازی کرد و گلوله به بازوی راست اون رزمنده اصابت کرد. چاره ای نبود چپیه ام رو باز کردم ودور بازوش بستم تا جلوی خونریزی رو بگیرم. دشمن با خمپاره معبر رو زیر آتیش گرفته بود و ما مجبور بودیم جابجا بشیم. خونریزی زیاد بود و اون مجروح تشنه شده بود و به این خاطر آب قمقه خودش و من رو تا تهش سرکشید.
زیر بغلش رو گرفتم تا به خاکریز خودی برسونم و تحوبل بچه های امداد بدهم. همین طور که داخل #میدان_مین عقب میومدیم
در بین میدان مین اول و دوم دیدم یه شهید روی زمین افتاده. خوب که نگاه کردم دیدم پیکر مطهر #شهید_غلامحسين_رضايي است که پایش قطع شده بود . بخودم اومدم و دیدم لودر و بلدوزرهای خودی به طرف میدان مین درحرکت هستند.
مجروح را پشت خاکریز تحویل آمبولانس دادم و بلافاصله به طرف بلدوزرها دویدم وآنها رابه طرف معبر خودمان که جهت عبور دستگاههای مهندسی گشاد کرده بودیم هدایت کردم.
ابتدای #میدان_مین راننده بلدوزر دلهره داشت و ایستاد. به شهید تابش گفتم تو برو بالای بلدوزر من توی میدان مین حرکت میکنم اگر بازهم حرکت نکرد خودمون دستگیره های حرکت بلدوزر رو به عقب میکشیم و بلدوزر به سمت جلو حرکت میکنه تا از ميدان رد بشه .
خوشبختانه با حرکت شهید تابش وجذبه ای که داشت راننده راه افتاد و دستگاههای مهندسی را برای زدن خاکریز و جانپناه برای رزمندگان به سلامت از #میدان_مین عبور دادیم.
میدان مین زیر بارش توپ و خمپاره بود و نیاز بود مدام معبر بوسیله #بچه_های_تخریب ترمیم بشه . تا نزدیکی های صبح مشغول آماده کردن معبر جهت تردد خودروها و وسایل نفلیه پشتیبانی بوديم .
هوا روشن شده بود که #شهید_سید_محمد اومد دنبالمون و به عقب برگشتیم.
از اینکه به تکلیفمون عمل کرده بودیم احساس رضایت میکردیم
خدا رو شکر که هم معبر باز شد و هم رزمندگان و نیروهای پشتیبانی از آن به سلامت عبور کردند.
#امروز_اون_معبر_هنوز_هم_باز_است.
اونایی که برای #اربعین از مرز #مهران به کربلا مشرف میشن از اون معبر به سلامت عبور میکنند.
خدایی یاد اونهایی که برای باز نگهداشتن اون معبر تا به امروز از پا افتادن هم باشید.
🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@alvaresinchannel
قبل از #عملیات_کربلای_یک #گردان_تخریب تقریبا نیروی کامل گرفته بود و دسته ها تشکیل شده بود و آموزش بچه ها هم در جریان بود.
عزاداری شب های چهارشنبه و دعای توسل رونق داشت
من و #شهید_مسعود_تابش خوننده های گردان بودیم وبین خودمون تقسیم کرده بودیم که چه کسی نوحه بخونه ،یا دعا و روضه بخونه.
خیلی هوای هم رو داشتیم و سعی نمیکردیم توی مداحی رقابت کنیم هر دو رفیق بودیم
یه شب من داشتم توی چادر نوحه میخوندم و یادم نمیاد که بلندگو بود.و شهید تابش میونداری میکرد و بچه ها خیلی پرشور سینه میزدند.
#شهید_مجید_برخورداری که توی عملیات #کربلای_یک شهید شد،قدش ازهمه بلندتر بود وهی وسط نوحه آه میکشید و سرصدا میکرد چند بار هم دستش خورد به فانوس وسط چادر
به #شهید_تابش اشاره کردم که مسعود کنترلش کن
تابش بهش تذکر داد اما اون گوش نکرد
داشت جلسه بهم میخورد
به مسعود گفتم کار خودمه
تو واحد بخون من میرم سر وقتش.
شهید تابش واحد رو شروع کرد و من در کنار #شهید_برخورداری قرارگرفتم وگفتم برادربگذار با هم سینه بزنیم،اون نازنین مودب و عزیز و دوست داشتنی قبول کرد.
خدایی مثل بارون ازچشمهاش اشک میومد
حقش شهادت بود
#جعفر_طهماسبی
🌹
🌹🌹
@alvaresinchannl
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#روزی_که_مداح_تخریبچی_شهید_شد
تخریبچی شهید #امیر_مسعود_تابش
شهادت 10 تیرماه 65
محل شهادت عملیات کربلای یک #مهران
✍️✍️✍️✍️ راوی : #حاج_ابراهیم_قاسمی
شب عملیات کربلای ۱ بچه ها به گردان ها تقسیم شدند
بعد ازنمازمغرب وعشا #شهید_تابش شروع کرد خوندن
دم سینه زنی داد و سر پا بچه ها عزاداری کردند.
بعضی ها یه خورده که به سرو سینه زدند خسته شدند و نشستند شهید اما شهید تابش بعد از ساکت شدن بچه ها خودش گریه میکرد و به سینه میزد و این نوحه رو زمزمه میکرد.
جبریل برنعش حسین آه ویلا می کنه
سکینه به دور کشته آه ویلا می کنه
حال خوبی داشت و اون شب بچه ها رفتند برای #معبر زدن در میادین مین.
صبح روز عملیات کربلای یک با حاج مجید مطیعیان معاون گردان تخریب و شهید تابش رفتیم به طرف خط تا دوستانی که سالم مانده بودن به عقب بیاوریم که با پیکرمطهر#بچه_های_تخریب که شب گذشته برای زدن معبر رفته بودند روبرو شدیم.
پیکر #شهید_پیام_پور_رازقی ، #غلامحسین_رضایی و #شهید_برخورداری رو عقب آورده بودند اما با خبر شدیم که #اکبر_عزیز_زاده و #موسی_انصاری هم شهید شدند و پیکرشون در معبر مانده است
به خاکریز خط اول رسیدیم یه تعداد بچه های تخریب اونجا بودند و سوار وانت کردیم وعقب آوردیم وشهید حاج سید محمد زینال حسینی فرمانده تخریب ، #شهید_تابش و برادر خلیلی را فرستاد تا #پیکر_شهید_اکبر_عزیز_زاده و #موسی_انصاری را عقب بیارند ومعبر را گشاد کنند.
نزدیکی های ظهر بود که اقا سید محمد بنده را صدا زد و گفت مهیا شو که با هم بریم توی خط.
سوار ماشین که شدیم رو به من کرد و گفت: #تابش هم شهید شده
با آقا سید محمد به طرف #معراج_شهدا رفتیم . به معراج رسیدیم
پیکر #شهید_تابش رو عقب آورده بودند
#مین_والمر پیکرش رو متلاشی کرده بود
اقا سید محمد یکی از بچه های تخریب که با شهید تابش هم محل بود فرستاد تهران تا خبر شهادت رو بدهد و حاج رمضان خلیلی را با یه تعداد بچه ها فرستاد تا ادامه کار پاکسازی میدون رو انجام دهند
یاد همشون بخیر
@alvaresinchannel
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿
🌿
ساعت 12 شب سه شنبه سوم تیرماه 65
#حاج_علی_فضلی به فرمانده هان گردان ها و واحدها #لشگر_10 دستور داده بود که برای زدن #ماسک_شیمیایی محاسن ها تون رو کوتاه کنید
اما وقتی همه ی فرماندهان اومدند بعضی هاشون محاسن هاشون رو کوتاه نکرده بودند و حاج علی به خاطر تمرد از امر فرماندهی همه شون رو تنبیه کرد.در تاریکی شب کنار جاده ایلام - مهران همه رو به یه ستون یک سینه خیز برد
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#شهیدی_که_در_میدان_مین_آتش_گرفت
#تخریبچی_شهید_حاج_موسی_انصاری
شهادت : شب عملیات کربلای یک... هنگام باز کردن معبر در #میدان_مین
محل شهادت : مهران 9 تیرماه 1365
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
☑️ #شهید_سوخته_در_کنار_معبر
شهید موسی انصاری
✍️✍️✍️ راوی: #حاج_اصغر_معصومی
چندروزی مانده بودبه #عملیات_کربلای_یک که اعزام انفرادی گرفته و به #مقر_تخریب_لشگر_10_در_قلاجه آمدم
بعد از چند روز با یه مینی بوس به سمت مهران اومدیم و در کنار رودخانه کنجان چم در شیار کوهی مستقر شدیم
یکی دو روز بود که اومده بودیم حالم ناخوش شد
روز دوم به دستور فرمانده تخریب #شهید_آقا_سید_محمد_زینال_حسینی و توسط معاون ایشون #شهید_اربابیان تیم بندی شدیم و بنده در تیم #شهید_حاج_موسی_انصاری که قرار بود معبر عملیات رو بزنه قرار گرفتم اما این توفیق به خاطر مریضی و ناخوشی از من سلب شد و شهید اربابیان یکی دیگه از بچه ها رو جایگزین من کرد.
به شهید اربابیان اعتراض کردم اما ایشون با مهربانی گفت: که ماموریت های دیگری هم داریم و از شما استفاده خواهیم کرد
#شب_عملیات_کربلای_یک با یه تعداد از #بچه_های_تخریب ، طرح عملیات و اطلاعات عملیات ماموریت پیدا کردیم تا بعد از شکستن خط توسط رزمندگان ، معبر رو برای عبور لودر و بلدوزرها عریض کنیم
ساعات پایانی روز 9 تیر ماه سال 65 #عملیات_با_رمز_یا_اباالفضل_العباس(ع) شروع شد و رزمنذگان از #معبری که #بچه_های_تخریب درمیدان مین باز نمودند عبور کرده و خط دشمن شکسته شد.
بچه های گردان ها درحال پیشروی به سمت دشمن بودند که ماموریت ما آغاز شد
قرار براین بود که معبر به پهنای عبور لودر و بولدوزرها از مین و موانع پاکسازی شود
وقتی به معبر رسیدیم از دستگاههای مهندسی پیاده و مشغول خنثی کردن مین ها شدیم.
منورهای دشمن همه جا را مثل روز روشن کرده بود و توپخانه ما به شدت مواضع دشمن رو میکوبید و بعضی از کمین های دشمن که هنوز سرکوب نشده بودند روی معبر آتش میریختند.
هر چند متر که معبر پاکسازی میشد لودر و بلدوزرها هم پشت سر ما وارد معبر میشدند.
هنوز به آخر #میدان_مین نرسیده بودیم که با پیکر چند شهید مواجه شدیم که در حال سوختن بودن .
بالای سر پیکرهای سوخته که رسیدیم زیر نور منور چشمم به یکی از شهدا خیره شد
بله اون #همسنگر_شهیدم_موسی_انصاری بود که دقایقی قبل در حال زدن معبر به شهادت رسیده بود.
یادم اومد که در تقسیم بندی اولیه قرار بود من با شهید انصاری هم تیم باشم.
فرصت گریه و زاری کنار حاج موسی رو نداشتیم اما با قلبی محزون و دلی شکسته پیکر سوخته او و دیگر شهدا رو کنار معبر کشیدیم تا زیر چرخ ها و شنی ها بلدوزر صدمه نبینند و به پاکسازی میدان مین ادامه دادیم.
هر چه جلو تر میرفتیم آتش تیر بارها و آرپی جی های دشمن رو هم روی معبر احساس میکردیم.
با مدد الهی دستگاههای مهندسی سالم به خط درگیری رسیدند و مشغول احداث خاکریز و جانپناه برای رزمندگان شدند.
خط خیلی نابسامان بود میشد فهمید فرماندهی اینجا نیست که بچه ها رو هدایت کند.
بعضی از راننده های لودر بلدوزرها نیاز به روحیه داشتند چون خدایی در فاصله چند متری با دشمن و حتی یه جاهایی جلو تر از رزمنده ها مشغول زدن خاکریز بودند.
روحیه دادن به راننده ها هم وظیفه دیگری برای ما شده بود.
حال من خیلی بد بود
احساس کردم 40 درجه تب دارم و بایستی عقب میرفتم و مداوا میشدم
اما نیاز بود توی خط بمونم و کمک به راهنمایی و سازماندهی بچه های درگیر با دشمن بکنم.
دوشکاهای دشمن ول کن نبودند و بدون توقف آتیش میریختند .
نزدیکی های صبح کمین های دشمن پاکسازی شدند و یک مقدار خط آرام شد و بچه های رزمنده پشت خاکریزها پناه گرفتند.
من هم خودم رو به بهداری رسوندم و اونجا بستری کردند و بعد هم به تهران انتقال دادند و تشخیص این بود که حسبه روده گرفتم.
یاد همه ی اون روزهای خوب و دوستان خوب و شهدایی که خوب رفتند بخیر.
@alvaresinchannel
روز ولادت امام رضا علیه السلام
بیاد خاطرات #زیارت_ثامن_الحجج(ع) با شهدا
الان اونا با امام رضا(ع) محشورند
ما چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿
ایستگاه قطارمشهدزمستان63
ایستاده از سمت چپ
شهیدان
#اللهیاری
#مهوش_محمدی
#پوررازقی
#اربابیان
#مبینی
نشسته از سمت چپ
شهیدان
#علیپور
#موسوی
#میرزازاده
#نباتی
@alvaresinchannel
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌿🌹🌹🌹🌹🌹
🌿🌹🌹🌹
🌿🌹
#مهمان_امام_رئوف
#زیارت_با_شهدای_آینده
✍️✍️✍️ #راوی_جعفر_طهماسبی
هروقت بین عملیات ها فرصتی بود فرمانده های ما کاروان زیارتی راه میانداختند و ما به #پابوس_آقا میرفتیم.
زمستان سال 63 بود که #امام_هشتم بچه های گردان ما رو طلبید.
به خاطر وقفه در جنگ بعد از #عملیات_خیبر، شدیدا نیاز به یک زیارت داشتیم.
نزدیک یک سال بود که عملیاتی نرفته بودیم و حسابی #درجه_شهادتمون پایین اومده بود. با قطار راهی شدیم.
به مشهد که رسیدیم هوا به شدت سرد بود توی #کوچه_عیدگاه حسینییه ای رو برای اسکان هماهنگ کرده بودند. اون موقع نفت کوپنی بود و امکان استفاده از بخاری نبود و ماهم به اندازه کافی پتو نبرده بودیم.
شب اول موقع خوابیدن برای اینکه یک مقدار گرم بشیم قرار شد دونفری زیر یک پتو بریم و با دوتا پتو گرم بشیم.
همه موافق بودند الا #شهید_پیام_پور_رازقی.
اون مدام میگفت برادرها ما اومدیم یک مستحب انجام بدیم ، دونفری زیر یک پتو رفتن کراهت شدید داره.
هرچی براش استدلال میکردند اون ول کن نبود.
از شانس بد، باید من و پیام پتوهامون رو یکی میکردیم ومیخوابیدیم.
من با زور پتوی پیام رو گرفتم و با پتوی خودم شد دوتا پتو و روم انداختم.
اون هم با مهربانی خندید و گفت راحت باش.
معمول بچه های گردان بود که قبل از خواب وضو میگرفتند.
#شهید_نباتی رفت بیرون برای وضو و چند لحظه بعد برگشت و با خنده گفت:
برادرها ریش های من از شدت سرما قندیل بسته و چند نفر دورش رو گرفتند تا با گرمای نفسشون یخ ریش نباتی رو آب کنند.
البته اون شب تا ما اومدیم زیر پتو گرم بشیم شب از نیمه گذشت و خوابمون برد و برای نماز صبح که بیدار شدیم #شهید_پیام و #شهید_مصطفی_مبینی مشغول نماز شب بودند و اون شب مرتکب مکروه نشدند.
فردا #شهید_سید_محمد_زینال_حسینی بچه ها رو فرستاد و نفت تهیه کردند و مشکل سرما حل شد.
در این سفر زیارتی بود که #امام_رئوف اجازه داد ما #کنار_ضریحش دعای توسل بخونیم.
درست مقابل صورت امام رضا علیه السلام.
اون شب خیلی از بچه ها التماس شهادت داشتند.
و بعد از اون زیارت قرعه به نام #شهید_مصطفی_مبینی افتاد که اولین شهید این کاروان زیارتی باشه.مصطفی در #عملیات_بدر حاجتش برآورده شد و خلعت شهادت به تن کرد.
🌿🌹
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#روزگار_وصل_یاران_یاد_باد
#آخرین_تصویر
مداح اهل بیت(ع)
تخریبچی شهید
#امیر_مسعود_تابش
شهادت : عملیات کربلای یک شهر مهران
تاریخ شهادت : 10 تیرماه 1365
@alvaresinchannel