🔴صاحب تئوری «شورش گرسنگان» #وارادتچی_بزرگ_گندم از آب درآمد!
🔰راهبرد جمهوری اسلامی از ابتدای انقلاب #خودکفایی درتولید محصولات #استراتژیک بوده و هست. این راهبرد برای حفظ #امنیت_غذایی کشور در شرایطی بود که از همان ابتدای انقلاب دولت آمریکا با قطع صادرات مواد غذایی تصمیم داشت از غذا به عنوان حربه ای علیه انقلاب اسلامی بهره ببرد. با تلاش بسیار در برخی دوره ها توانستیم به خودکفایی برسیم یا نیازمان به واردات را به شدت کاهش دهیم.
🔰اما در سال های اخیر با وجود تولید بالای گندم، مقادیر زیادی گندم وارد کشور شد. خیلی اتفاقی با وجود دو برابر شدن تولید گندم در سال 98 نسبت به سال قبل، #حجتی وزیر سابق کشاورزی اعلام کرد 137 هزار تن گندم وارد شده و دلیلش هم این بود که برخی کشاورزان گندمشان را به قاچاقچیان فروختند. خیلی اتفاقی اعلام بی نظم و بسیار پایین نرخ #خرید_تضمینی انگیزه این اقدام کشاورزان شد و خیلی هم اتفاقی همان سال #کلانتری مدیر سازمان محیط زیست از اشتباه بودن سیاست خودکفایی گندم سخن گفت!
🔰ماجرا وقتی جالب تر می شود که می فهمیم دولت روحانی بدون تصویب جلسه شورای سران، #قانون_تمرکز را لغو کرده و به صورت غیرقانونی شرکت بازرگانی دولتی و اختیارات تنظیم بازار محصولات کشاورزی را به #وزارت_صمت منتقل کرده! یعنی سپردن امنیت غذایی کشور به دست وزارت خانه ای که تبدیل به خانه امن #مافیای_واردات شده.
🔰این وقایع به ظاهر اتفاقی با افشاگری #علی_خضریان نماینده مجلس به یک پازل شرم آور تبدیل می شود. وی افشا کرد یکی از سران پرنفوذ سیاسی کشور اقدام به واردات محموله های گندم کرده و شرکت ثبت شده توسط این چهره سیاسی چند ماه پس از آغاز به کار دولت روحانی ثبت شده. این چهره سیاسی کسی نیست جز صاحب تئوری #شورش_گرسنگان! ایدئولوگ پیر اصلاحات، #سعید_حجاریان به همراه پسرش محسن حجاریان شرکت «راشا تندیس پارسیان» را ثبت کرده و به راحتی مجوز واردات کالاهای استراتژیکی چون #گندم را دریافت می کند.
🔰دولت #روحانی هم همه جوره مقدمات و شرایط از #یارانه_ارزی تا لغو قوانین دست و پاگیر واردات را برای معاملات پرسود این اصلاحاتچی وارداتچی فراهم می کند تا امروز که در شرایط #تحریم و #کرونا حتی دیده بان حقوق بشر گزارش می دهد تحریم و وابستگی به واردات غذا و دارو مردم ایران را دچار مشکل کرده، گندم با قیمت گران تر به دست #صنایع_غذایی برسد و فشار بیشتری بر گرده ی مردم بیاید؛ همان گرسنگانی که ایشان از قریب الوقوع بودن شورش های مدنیشان به خاطر #فشارهای_معیشتی سخن می راند؛ همان طبقه متوسط تهیدست شده که مدعی بود خشم فروخورده آنان ضد رانت خواران و مفسدان اقتصادی، مستعد بودن به خیابان ریختنشان و جاری شدن خون ها می گردد!
🔰باید به اصلاحاتی ها تبریک گفت که الحق خوب توانسته اند آش را با جایش بخورند و علیه نظام #تئوری_براندازانه بیرون دهند!
این عماریون
🔴 #وارثان_بیماری_خودتحقیری_پهلوی
⭕️#رزم_آرا_نخست_وزیر_پهلوی:
ملّتی که توانایی آفتابه سازی ندارد چگونه می تواند صنعت نفت را اداره کند؟
🔻#اخوندی: مسکن مهر طرح مزخرفیه
🔻 #زنگنه: ساخت پالایشگاه کثافت کاریه
🔻#کلانتری: خودکفایی کشاورزی مزخرفه
🔻#ابتکار: خودرو برقی توجیه اقتصادی ندارد
🔻#زیباکلام: انرژی هسته ای بدبخت کننده است
🔻#نعمت_زاده: باید مدیر اقتصادی از خارج وارد کنیم
🔻#اردکانیان: ساخت نیروگاه توجیه اقتصادی ندارد
🔹حالا راحت تر میشود درک کرد که چرا دراین سی واندی سال که تفکر پوچ #اصلاحات روی کار بوده ، کشور مسیر رو به جلو نداشته .
#سرطان_اصلاحات
#مدیریت_غربگرایی
#شهید مدافع #وطن، مجید خدابنده لو
🍃🌷🍃
درتاریخ ۱۳۶۵/۱۱/۱#درخانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.از #کارکنان #کلانتری ۲۱۰ پایانه شرق تهران بود.
🍃🌷🍃
#متاهل بود و یک فرزند به نام سوگند به یادگار دارد.
🍃🌷🍃
ایشان #عاشق #خانواده و مخصوصا #مادرش بود.چون پدرش فوت کرده بودند 😔 #عصای دست مادرش شده بود، در #ریزترین مسائل #کمک حال خانوادهام بود و از #هیچ کاری دریغ نمیکرد.
🍃🌷🍃
وقتی#مادر ایشان چشمهایش را عمل کرده بود، به خانه پدری میرفت و #کارهای مادرش را انجام میداد، حتی برایش پیاز سرخ میکرد تا #چشمهای مادرش #اذیت نشود.
🍃🌷🍃
#معتقد بود هر چه در زندگی دارد از #ائمه🌷 است. این عقیده را از #مجالسی که هر هفته شرکت میکرد به دست آورده بود.
🍃🌷🍃
ایشان به #حسینیهها و #مسجد و #پایگاههای بسیج رفتوآمد زیادی داشت. #برآورده شدن آرزوی #شهادتش را هم در همان #روضهها طلب کرده بود.
🍃🌷🍃
#شهید مدافع #وطن، مجید خدابنده لو
🍃🌷🍃
درتاریخ ۱۳۶۵/۱۱/۱#درخانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.از #کارکنان #کلانتری ۲۱۰ پایانه شرق تهران بود.
🍃🌷🍃
#متاهل بود و یک فرزند به نام سوگند به یادگار دارد.
🍃🌷🍃
ایشان #عاشق #خانواده و مخصوصا #مادرش بود.چون پدرش فوت کرده بودند 😔 #عصای دست مادرش شده بود، در #ریزترین مسائل #کمک حال خانوادهاش بود و از #هیچ کاری دریغ نمیکرد.
🍃🌷🍃
وقتی#مادر ایشان چشمهایش را عمل کرده بود، به خانه پدری میرفت و #کارهای مادرش را انجام میداد، حتی برایش پیاز سرخ میکرد تا #چشمهای مادرش #اذیت نشود.
🍃🌷🍃
#معتقد بود هر چه در زندگی دارد از #ائمه🌷 است. این عقیده را از #مجالسی که هر هفته شرکت میکرد به دست آورده بود.
🍃🌷🍃
ایشان به #حسینیهها و #مسجد و #پایگاههای بسیج رفتوآمد زیادی داشت. #برآورده شدن آرزوی #شهادتش را هم در همان #روضهها طلب کرده بود.
🍃🌷🍃
به روایت از #سردار رحیمی، رئیس پلیس تهران بزرگ:
#َشهید مختوم نژاد از #نیروهای کلانتری ۱۱۰ تهران بودند که روز جمعه درحال گشت زنی بودند.
🍃⚘🍃
به یک نفر که در حال سرقت موتور سیکلت بود، برخورد می کنند که با اقدامی سریع او را دستگیر می کنند.
متهم سابقه دار بوده و سوابق متعددی هم داشتند که او را به کلانتری می آورند وباهماهنگی دستور بازداشت صادر
می شود.
روز شنبه صبح بازجویی از فردسارق انجام میشه و #سرباز وظیفه #مختوم نژاد او را با مدارک و اوراق منتقل
می کنند به دادسرا
بعد با سارق درحال برگشتن به #کلانتری بودند که نزدیک کلانتری بامتهم از ماشین پیاده می شوند ، درحالی که دست سارق و #سرباز در دستبند بود.
#سازت را زمین بگذار!
انقلاب به بار نشسته و پیروز شده. #مجید و سیمین علی رغم مخالفت خانواده مجید به خانه بخت می روند. با یک مهمانی سی، چهل نفره ساده و لباس عروسی که مطابق با سلیقه #مجید آماده می شود. یک بلوز آستین بلند زیر پیراهن تور عروس و یک مقنعه به جای تاج و تور روی سر عروس.
🍃⚘🍃
سیمین می گوید: «بلوز و مقنعه را که آورد گفتم اینا چیه آخه؟ بغض کردم و گفتم من عروسم اینا رو نمیشه بپوشم، گفت: نه با اینا خیلی قشنگتری، منم این قدر دوستش داشتم، چشم بسته همه چیز رو قبول می کردم».
🍃⚘🍃
دوست داشتنی که در ادامه این زندگی کوتاه هم بارها و بارها تایید می شود: «پدرم جهیزیه کاملی به ما داده بود و #مجید مدام گلایه داشت. می گفت واقعا الان همه مردم می توانند مبل، یخچال فریزر یا سرویس خواب داشته باشند؟ در عذاب بود و مدام می گفت باید این وسایل را کم کنیم. کم کم هم که بحث رفتن را پیش کشید. می گفت نمی گذارند این #انقلاب ریشه بگیرد. باید برویم و جنگیدن درست را یاد بگیریم.
🍃⚘🍃
یک اتاق کوچک گرفتیم و چون آن وسایل در اتاق مان جا نمی شدند، بیشترشان را فروختیم.» این بخشی از گفته های همسر مجید است درباره روزهای شروع زندگی و رفتن به جنوب لبنان و البته آموزشگاه نظامی سوریه.
🍃⚘🍃
او از این #ساده زیستی و #دوری مجید از #تجملات، #خاطرات دیگری هم دارد. روزهای بازگشت به میهن، حضور در #کلانتری تجریش و #اتاق کوچک و محقر در روستای بالای دربند. از زندگی در خانه ای که برای رسیدن به آن باید هر بار ۴۵دقیقه را پیاده تا تجریش می رفتند یا بر می گشتند اما بی هیچ چیز، زندگی خوش تری داشتند: «می دیدم که مجید با این ساده زیستی حالش خوب است. سخت بود، غر می زدم اما هر بار با خنده ای چنان دلم را می برد که فراموش می کردم.»
🍃⚘🍃