eitaa logo
انباز
273 دنبال‌کننده
402 عکس
79 ویدیو
25 فایل
انباز: شریک، دوست، مانند و همتا، محبوب و معشوق. جایی کوچک برای فعالیت دینی ایتا: https://eitaa.com/anbaz60 تلگرام: https://t.me/anbaz60 ادمین: @Sajjaddinparast60 پست اول کانال: https://eitaa.com/anbaz60/2 وبلاگ: http://sdinparasti60.parsiblog.com/
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕📝اولین سرگشاده دکتر به رئیس‌جمهور (١) 🔴 چگونه ریشه‌های فساد را بخشکانیم؟ جناب آقای سید ابراهیم رئیسی، رئیس محترم جمهوری اسلامی. با سلام و آرزوی مزید توفیقات در خدمت به ملت مغبونِ ستمدیده مفلوک ایران. ▪۱. لازم است پیش از هر نکته‌ای متذکر شوم که در این سی‌و‌اندی سال پس از پایان جنگ، از این قبیل کمیته‌ها و کمیسیون‌ها و ستادها بی‌شمار تشکیل شد اما دریغ از کمترین مبارزه و اقدامی. از جمله بزرگ‌ترین و دهان‌پرکن‌ترین آنها، ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی بود که به دنبال فرمان هشت‌ماده‌ای ۲۰ فروردین ۱۳۸۰ رهبر نظام به سران سه قوه تشکیل شد و هیچ اقدام مؤثر و ملموسی هیچ‌گاه از آن گزارش نشد.  ▪۲. شاید عنوان این سرگشاده تلویحاً دلالت داشته باشد بر اینکه یک راه حل واحد برای خشکاندن ریشه‌های تمام مفاسد وجود دارد اما حقیقت این است که هیچ شاه‌کلید واحدی برای چنین پدیدار ذوابعاد و عمیقا ریشه‌دوانده وجود ندارد. فلذا در این جا فقط می‌خواهم به تعدادی بینش و راهکار اشاره کنم که مانع از نهادینگی هر چه عمیق‌تر و گسترش هر چه فجیع‌تر مفاسد بسیار پیچیده درون نظام شود. ادامه دارد... ✅ https://t.me/Saeidzibakalam/1875
⭕📝اولین سرگشاده دکتر به رئیس‌جمهور (۲) ▪نخستین بینش بنیانی که بر راهبردهای مبارزه با مفاسد تأثیر بسزایی دارد این است که باور کنیم تعدی و تجاوز به بیت‌المال بخش اعظم مفاسد را تشکیل می‌دهد. امیدوارم نیاز به توضیح نباشد که تعدی و تجاوز به مال و اموال همواره میان برخی از مردم وجود دشته و مبارزه با آنها راهکارهای خاص خودش را طلب می‌کند، اما این نوع تجاوز هیچ‌گاه به گردپای تجاوز به بیت‌المال نمی‌رسد. ▪دومین بینش بنیانی که آن هم بر راهبردهای مبارزه با مفاسد تأثیر فوق‌العاده‌ای دارد این است که باور کنیم تجاوز به بیت‌المال در اکثر قریب‌به‌اتفاق موارد یا از جانب گروه یا باندی از مقامات و مدیران نظام صورت می‌گیرد و یا با تبانی مؤثر و قطعی همین مقامات و مدیران به ثمر می‌رسد. ▪ از دو بینش فوق می‌توان بینش بنیانی سومی را نتیجه گرفت: باید بپذیریم که مبارزه با مفاسد هیچگاه پشت درهای بسته نهادهای حکومتی صورت نمی‌گیرد. شهوت ثروت و شهوت قدرت چموش‌تر، مکّارتر، و دلرباتر از این هستند که مقامات نظام را با این دو شهوت پشت درهای بسته بگذاریم! ادامه دارد... 🆔 @saeidzibakalam
⭕📝اولین سرگشاده به رئیس‌جمهور(۳) : ♦ راهبرد یک. از سه بینش بنیانی فوق، می‌توان راهبرد کاملاً عملی‌ای را نتیجه گرفت: همواره و همه‌جا باید تمام سیاست‌گذاری‌ها و تصمیم‌گیری‌های مقامات و مدیران، به‌ویژه جایی که اموال ملی در میان است به طور کامل و شفاف در معرض دید و اطلاع مردم قرار بگیرد. ♦ راهبرد دوم: راهبرد بزرگ کاملاً مرتبط با راهبرد فوق این است که تمام اقدامات انجام‌شده اجرایی یا قضایی، از قبیل بازداشت تا اجرای محکومیت یا تبرئه، هر گونه اقدام بانکی و مالی، عزل و نصب‌ها در شرکت‌های دولتی و حاکمیتی، ابطال اسناد و مدارک شغلی و حرفه‌ای، مزایده‌ها و مناقصه‌ها و امثالهم، با ذکر نام مقام یا مقامات مربوطه و مؤسسه‌ یا نهاد حکومتی یا شبه‌حکومتی رسماً و علناً و به طور شفاف به مردم اطلاع‌رسانی شود. غسل تعمیدهای یادگار دوران سیاه شیخ محمد یزدی، هاشمی شاهرودی، و شیخ صادق لاریجانی که شرعاً نمی‌توان نام افراد متهم را تا احراز قطعی محکومیت اعلام کرد، امروزه هیچ مقدار اعتبار و وجاهت اجتماعی و سیاسی ندارد. اگر برآنید که وجاهت فقهی دارد، بجا است مراجع تقلید و مجتهدان نیالوده به اهداف و اغراض سیاسی اجتهاد پژوهشی خود را آزادانه و از طریق رسانه‌های خود ارائه کنند. ♦ راهبرد سوم: برای تحقق هر چه فراگیرتر راهبرد دوم، لازم است اَبر‌سیاست راهبردی پنهانکاری در تمام ساحات و عرصات قوه مجریه علناً و رسماً و سریعاً طرد و تقبیح شود. به طوری که تمام مقامات و مدیران اجرایی کشور الزام شوند تمام تصمیمات و اقدامات‌شان را صریح و شفاف و بدون پنهان‌کاری‌های مزورانه فریبکارانه به اطلاع مردم برسانند. ♦ راهبرد چهارم: برای وداع هرچه‌ مؤثرتر و سریع‌تر با اَبَرسیاست راهبردی پنهانکاری نظام لازم است سیاست تثبیت‌شده اسکات و ارعاب و تعقیب قضایی خبرنگاران و روزنامه‌نگاران تحقیقیِ مستقل و غیر وابسته به جناح‌های حاضر در قدرت کاملاً متوقف شود تا نقش فوق‌العاده تأثیرگذار رسانه‌های امین و وطن‌دوستِ مردمیِ مستقل در عرصه منحط و ضد مردمی سیاست ما تحقق یابد. یادمان باشد رسانه‌های حاکمیتی در ایران عموما تابع مستقیم شبکه‌های قدرت حاکمیتی هستند و این برای مردمسالاری و جمهوریت، یعنی مصیبت عظما! ♦ راهبرد پنجم: جناب آقای رئیسی! اگر حقیقتاً می‌خواهید مبارزه با فساد و مفسدان را برخلاف دوران بسیار تلخ و تاریک آقای حسن روحانی و یاران وفادارش آقای علی لاریجانی و شیخ صادق لاریجانی، جداً تعقیب کنید باید سیاست راهبردی پنجمی را اضافه کنید: سیاست راهبردی مصونیت از تعقیب و حمایت مالی از سوت‌زنان. برای این امر، لازم است قوانینی را بدون فوت وقت تدوین و به مجلس شورا تسلیم کنید. ادامه دارد...
⭕📝اولین سرگشاده به رئیس‌جمهور(۴) ▪ جناب آقای رئیسی! یادتان باشد که عموم نهادهای نظام تا خرخره در فساد اقتصادی/مالی و یا سیاسی و یا هر دو‌ غرق‌اند و کثیری از مقامات ظاهرالصّلاح شبانه‌روز درحال برنامه‌ریزی برای چپاول بیت‌المال‌اند و ملت هم به خاک سیاه نشسته و البته مقامات هم یا با طمأنینه به روی خود نمی‌آورند و یا این میزان از مفاسد و افساد را بسیار کوچک و کم‌اهمیت می‌نمایانند. امروزه‌روز، با پایین‌ترین میزان مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری اخیر، باید برای شما و سایر مقامات عالی و عالی‌تر اظهرمن‌الشمس شده باشد که میزان مقبولیت و پایگاه مردمی نظام در چه وضعی است و به سرعت روی به کدام سو دارد. ▪ جناب آقای رئیسی! شعار دولت خود را عدالت‎محوری، فسادستیزی و مردمی‌بودن خوانده‌اید. قریب به یک‌ماه از اولین جلسه کمیته‌ای مرکب از وزیر اطلاعات، رئیس اطلاعات سپاه، رئیس دیوان محاسبات، رئیس کمیسیون اصل نود مجلس، معاون سازمان بازرسی، و دبیر مبارزه با مفاسد اقتصادی می‌گذرد. در آن روز اعلام کردید که می‌خواهید: «در روز نخست تشکیل دولت اقدامات عینی را آغاز کنیم.» ... آیا اطلاعی از بررسی‌ها، پیشنهادات و اقدامات این همه دستگاه قدرتمند نظام دارید؟ آقای رئیسی! یک ماه مدت کمی نیست! اگر می‌خواهید آهنگ زوال ستون فقرات اصلی نظام، همان مقبولیت مردمی نظام، کمی کاهش پیدا کند: (۱) گزارشی شفاف و صریح از اقدامات اولیه این کمیته و هر یک از نهادهای مسئول به مردم ارائه کنید. (۲) ماهانه گزارشی از تمام اقدامات انجام‌گرفته را به زبانی روشن و کاملاً قابل فهم مردم ارائه کنید. (۳) از صدا و سیمای غیر مردمیِ گوش‌به‌فرمانِ نظام بخواهید عملکرد این کمیته را هر ماهه با دعوت از اساتید دانشگاهی و فعالان سیاسی مستقلِ وطن‌دوستِ صریح‌اللهجه طی جلساتی به نقد و ارزیابی بگذارند. ▪ «فان توّلوا فقل حسبی‌الله لا‌الله الّا هو علیه توّکلت و هو ربّ‌العرش‌العظیم» (سوره مبارکه توبه: ۱۲۹). والسّلام علی من اتبع‌الهدی زیباکلام ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ 🆔 https://t.me/Saeidzibakalam/1876
: مى‏گويند در زمان رياست مرحوم يك روز عده‏اى كه نام طلبه روى خود گذاشته بودند ولى طلبه واقعى نبودند (طلاب واقعى هميشه از اين گونه اعمال و ماجراها خود را دور نگه مى‏داشتند) در حالى كه نفَس مى‏زدند و يك دايره شكسته و يك دمبك شكسته در دست داشتند آمدند به منزل مرحوم آقا نجفى. ايشان پرسيدند چه خبر است؟ از كجا مى‏آييد؟ اينها چيست در دست شما؟ گفتند در مدرسه بوديم كه به ما اطلاع دادند در چندين خانه آن طرف مدرسه مجلس عروسى است و در آنجا دايره و دمبك مى‏زنند. از پشت بام مدرسه از روى بامهاى خانه‏ها از اين پشت بام به آن پشت بام رفتيم تا به آن خانه رسيديم. داخل آن خانه شديم و مردم را زديم و دايره و دمبك آنها را شكستيم. يكى از آنها جلو آمد و گفت: من خودم رفتم جلو سيلى محكمى به گوش عروس زدم. مرحوم آقا نجفى گفت: حقيقتاً نهى از منكر هم همين است كه شما كرديد! چندين منكر به نام نهى از منكر مرتكب شديد: اولًا مجلس عروسى بوده. ثانياً شما حق تجسس نداشته‏ايد. ثالثاً شما چه حق داشته‏ايد از پشت بامهاى مردم برويد. رابعاً كى به شما اجازه داده كه برويد و زدوخورد كنيد؟ نظاير اين داستان در گذشته زياد بوده است؛ خوشبختانه حالا نيست، ولى حالا هم بايد بدانيم بسيارى از نهى از منكرها روى قانون امر به معروف و نهى از منكر نيست، بلكه خود آنها منكراتى است كه بايد جلوى آنها گرفته شود.
✅♨️ : در اخبار وارد شده كه امر به معروف و نهى از منكر سه مرحله و سه مقام دارد: مرحله قلب، مرحله زبان، مرحله يد و عمل. ما معمولًا از مرحله قلب به جاى آنكه اخلاص و حسن نيت و علاقه به سرنوشت مسلمانان را درك كنيم، جوش و خروش و عصبانيتهاى بيجا مى‏فهميم؛ و از مرحله زبان به جاى آنكه بيانهاى روشن‌كننده و منطقى بفهميم كه قرآن مى‏فرمايد: ادْعُ الى‏ سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ (نحل 125)، موعظه‏ها و پندهاى تحكم‌آميز مى‏فهميم؛ و از مرحله يد و عمل هم به جاى اينكه تبليغ عملى و حسن عمل و همچنين تدابير عملى بفهميم، تنها اين مطلب را فهميده‏ايم كه بايد اعمال زور كرد. روى هم رفته ما براى گفتن ونوشتن و خطابه و مقاله زياده از حد، اعجاز قائليم؛ خيال مى‏كنيم با گفتن و زبان، كار درست مى‏شود، در صورتى كه: سعديا گر چه سخندان و مصالح‌گويى به عمل كار برآيد به سخندانى نيست‏ در حديث است: كونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَيْرِ الْسِنَتِكُمْ،1️⃣ مردم را به دين حق و صلاح دعوت كنيد اما با ابزارى غير از ابزار زبان يعنى با ابزار عمل. در حديث ديگرى است -كه معمولًا مورد استناد فقها در باب امر به معروف و نهى از منكر است- كه: ما جَعَلَ اللَّهُ بَسْطَ اللِّسانِ وَ كَفَّ الْيَدِ وَ انَّما جَعَلَهُما يَبْسُطانِ مَعاً وَ يَكُفّانِ مَعاً؛2️⃣ يعنى چنين نيست كه خدا اجازه داده باشد كه تنها زبان باز باشد ولى دست بسته باشد، بلكه اگر باز است هر دو بايد باز باشد و اگر مى‏خواهد بسته باشد هر دو بسته باشد، يعنى اگر عمل در كار نباشد خوب است زبان هم بسته باشد. ... بالضروره، گفتن و نوشتن خصوصاً اگر همان طورى باشد كه قرآن فرموده، حكمت و موعظه حسنه باشد، حقايق را روشن كند، تنها به صورت پندهاى تحكم‌آميز و آمرانه نباشد، شرط لازمى است ولى به اصطلاح شرط كافى و يا علت تامّه نيست. و چون از زبان بيش از اندازه انتظار داريم و از گوش مردم هم بيش از اندازه انتظار داريم و مى‏خواهيم تنها با زبان و گوش همه كارها را انجام دهيم و انجام نمى‏شود، ناراحت مى‏شويم و ناله و فغان مى‏كنيم و مى‏گوييم: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من آنچه البته به جايى نرسد فرياد است‏ اين شعر براى ما در همه زمانها صادق بوده و هست. فكر نمى‏كنيم كه ما اشتباه مى‏كنيم، ما بيش از اندازه از اين گوش و زبان بيچاره انتظار داريم. گاهى هم -بلكه بيشتر اوقات- بايد از راه عمل و چشم استفاده كنيم، ما با دست خود و عمل خود خوب رفتار كنيم تا آنها با چشم خودشان ببينند؛ يك مقدارى هم به اين گوش و زبان بيچاره استراحت بدهيم. —— پ.ن: 1️⃣ الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 78 2️⃣ الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏5، ص: 55
: هر كارى منطقى مخصوص به خود دارد كه كليد آن كار است. چيزى را كه ما خوب شناخته‏ايم و بيش از اندازه برايش اثر قائل شديم اولا بیش از اندازه به زبان ارزش قائل شده‌ایم، نه به عمل، ثانیا در عمل هم توجه به عمل فردى بود نه . ثالثا چيزى كه بيش از هر چيز ديگر مورد غفلت است دخالت در امر به معروف و نهی از منکر است. مقصود اين است كه بايد تدابير عملى انديشيد و بايد ديد چه طرز عملى، مردم را نسبت به فلان كار نيك تشويق مى‏كند و از فلان عمل زشت، باز مى‏دارد. (با تلخیص و اندکی تغییر در عبارت)
انباز
#شهید_مطهری: هر كارى منطقى مخصوص به خود دارد كه كليد آن كار است. چيزى را كه ما خوب شناخته‏ايم و بيش
: 1. در مقاله‏اى با عنوان «خروارها پند و نصيحت» آمده: «يك جو درمان بهتر از صد خروار نسخه است. چندين سال پيش در يكى از شهرهاى كوچك واقع در ايالات فيلادلفيا (امريكا) زنها مبتلا به شده بودند. ابتدا كشيشها و روزنامه‌نويسها و خطبا و فصحا تا مى‏توانستند راجع به بدى قمار خصوصاً براى زنها گفتند و نوشتند، ولى مثل همين حرفهاى خودمانى مانند گردو روى گنبد سُر خورد و پايين افتاد و به جايى نرسيد، تا آنكه شهردار محل به فكر افتاد يكى‌دوتا باشگاه و نمايشگاه هنرى زنانه داير كند و سرگرميهاى مناسب در آنجا فراهم نمايد، از قبيل نمايش بچه‏هاى چاق و تندرست و جايزه دادن به مادران كاردان، و از قبيل كارهاى دستى و غيره، كه هركدام برنامه و ترتيبات خاصى داشت و مردم را سرِ ذوق مى‏آورد. دو سه سالى از اين جريان گذشت كه زنهاى آن شهر بكلى قمار را فراموش كردند. اين را مى‏گويند چاره عملى و تدبير عملى. اين، معناى دخالت دادن منطق و تدبير است در مبارزه با منكرات. اگر آنها مى‏خواستند به موعظه‏ها و خطابه‏هاى كشيشان و مقاله‏ها و روزنامه‏ها قناعت كنند مى‏بايست براى هميشه بنشينند و مثل ما بگويند: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من آنچه البته به جايى نرسد فرياد است‏ 2. از قديم در ميان ما معروف است كه زنها زياد مى‏كنند. الان هم زنهاى قديمى و محجّبه در عين اينكه اهل نماز و روزه و مسجد و عبادت هستند زياد غيبت مى‏كنند، چرا؟ زيرا محيط خانوادگى قديمى ما با آن سبكى كه بود طورى است كه زن بيچاره اگر غيبت نكند حرف ديگر و كار ديگر ندارد. اهل علم و معرفت و كتاب كه نيست. اهل هنر و كاردستى و صنعت كه نيست. در حال فراغت از زحمات خانه سرگرمى ديگرى ندارد جز اينكه دور هم جمع شوند و غيبت كنند. روح بالاخره غذا مى‏خواهد. وقتى غذاى صحيح نرسيد، از گوشت مرده تغذيه مى‏كند: ايُحِبُّ احَدُكُمْ انْ يَأْكُلَ لَحْمَ اخيهِ مَيْتاً (حجرات 12) در حديث راجع به غيبت وارد شده كه: الْغَيْبَةُ ادامُ كِلابِ النّارِ؛ غيبت خورش سگهاى جهنم است. ما تاكنون هرچه خواسته‏ايم جلوى اين عمل را بگيريم از راه موعظه و زبان بوده، در فكر چاره عملى و تدبير منطقى نبوده‏ايم، قهراً بدون اثر مانده، بعد به جاى آنكه خودمان و طرز عمل خودمان را متهم نماييم زنهاى بيچاره را متهم كرده‏ايم كه جنس آنها چنين و چنان است. 3. همچنين امروز در محيط زنهاى متجدد و فرنگى‌مآب ما بيمارى ديگرى وجود دارد و آن بيمارى هوسبازى و ولو بودن در حاشيه خيابانها و پيروى مفرط از مدپرستى و اسراف و تجمل است به طورى كه در اخبار روزنامه‏ها مى‏خوانيم كه اروپاييان اعتراف دارند كه در اين امور زنهاى ايرانى در جهان درجه اول‏اند. اين را هم مى‏خواهيم با زبان و موعظه و يا ملامت و طعنه علاج كنيم و البته با اين وسائل چاره‌پذير نيست. ✅🔻 اگر روزى توفيق پيدا كنيم كه عملًا در فكر چاره‌جويى بيفتيم و منطق را در امر به معروف و نهى از منكر دخالت دهيم همه اين مشكلات به خوبى و آسانى حل مى‏شود.
از امام باقر (ع) نقل شده: "در کوفه به دلیل شادی از کشتن  (ع) چهار مسجد ساخته شد: مسجد اشعث، مسجد جریر، مسجد سماک و مسجد شبث بن ربعی". (بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۸۹)
کسانی که نگاهی به آسیب‌های دین‌شناسی دارند و با برخوردهای نادرست دیگران در این مسیر مواجه شده‌اند، می‌توانند با مطالعۀ کتاب «» ، سابقه‌ای از این کشاکش‌ها ببینند و با آن شهید بزرگوار، احساس همدردی کنند.1️⃣ ملاحظه حالات روانشناختی و اخلاقی شهید مطهری نیز بسیار درس‌آموز است؛ می‌توان فضائل ایشان را آموخت، و شاید بتوان برای بهتر از او بودن، تلاش کرد. —— 1️⃣ فإِنْ كَذَّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ جاؤُ بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ الْكِتابِ الْمُنيرِ (آل‏عمران 184)
انباز
کسانی که نگاهی به آسیب‌های دین‌شناسی دارند و با برخوردهای نادرست دیگران در این مسیر مواجه شده‌اند، م
یکی از نکاتی که در قلمِ ناقدِ است و همان سبک را از بعضی از طلاب درس‌خوان هم دیده‌ام، این است که بعد از بیان یک مطلب، می‌گویند «فافهم» یا «فتأمل» یا «خذ و اغتنم» و امثال آن. کاربرد این عبارات در کتب درسی یا برخی نامه‌نگاری‌ها از آن باب است که استاد صاحب نظری احتمال می‌دهد شاگرد/شاگردان از نکته دقیق مطلبش غفلت کنند و به حق مطلب نرسند. اما وقتی مخاطب او شخص دقیق‌النظری مثل است، دیگر «فافهم» برای چیست؟ خصوصا که او در نوع خود اگر بی‌نظیر نباشد، قطعا کم‌نظیر است و غالب ما محتاجیم به شنیدن ده‌ها «فافهم» و «خذ و اغتنم» از آن محقق والامقام. شاید شهید مطهری هم خواسته به نوعی، از پشت این عبارات، تعریض بیاورد، که یک بار فرموده: «از چیزی نفهمیدم». وقتی با کسی گفتگو می‌کنم و او قاعدتا اهل دقت در کلمات است یا سخن من چندان سخن پیچیده‌ای نیست، چرا باید بگویم «خذ و اغتنم»؟ کلاس داره؟! خیلی خوبه که درباره عادات خودمون، از جمله عادات قلمی و زبانی‌مون فکر کنیم و اگر اشکالی دارند، اصلاح کنیم.
انباز
#شهید_مطهری: در تاريخ اسلام خودمان، تنها در صدر اسلام است كه مى‏بينيم بانوان نقش مؤثرى از نظر سياسى
: عايشه همواره زنان انصار را اينچنين ستايش مى‏كرد: «مرحبا به زنان انصار. همينكه آيات سوره نور نازل شد يك نفر از آنان ديده نشد كه مانند سابق بيرون بيابد. سر خود را با روسری‌هاى مشكى مى‏پوشيدند. گويى كلاغ روى سرشان نشسته است.» در سنن ابو داود جلد 2 صفحه 382 همين مطلب را از امّ سلمه نقل مى‏كند با اين تفاوت كه امّ سلمه مى‏گويد: «پس از آنكه آيه سوره احزاب (يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابيبِهِنَّ) نازل شد زنان انصار چنين كردند.».1️⃣ —— پ.ن: 1️⃣نکتۀ اساسی این دو روایت آن است که مردم مخاطب قرآن، به راحتی تکلیف جلباب را پذیرفتند. این مسئله مبتنی بر علل فرهنگی است که پیش از سوره احزاب با حکمت الهی تدبیر شده بود، و ادبیات آیه 59 احزاب نیز گویای همین معنا است.
: بعدها بر اثر معاشرت اعراب مسلمان با تازه مسلمانان غير عرب، حجاب از آنچه در زمان رسول اكرم وجود داشت شديدتر شد نه اينكه اسلام اساساً به پوشش زن هيچ عنايتى نداشته است. از سخنان نهرو برمى‏آيد كه روميان نيز (شايد تحت تأثير قوم يهود) حجاب داشته‏اند و رسم حرمسرادارى نيز از روم و ايران به دربار خلفاى اسلامى راه يافت. اين نكته را ديگران نيز تأييد كرده‏اند.
حضرت مرحوم یئتوب امامه مصیبتْ مصیبت اوستوندن نظرده ایمدی همان حالتی مجسَّم دور ییخوبلا قولسوز علمدارینی فرات اوسته یانان بو حسرته، شط فرات علقم دور یئتن زمان باشی اوسته، گؤروب نفَس گلمور هله اورک قانی گلماقلیغا دمادم دور دؤلوبدی قان گؤزونه دیده دن آخار یوزونه گُل اوزره بس دیه‌سن قطره قطره شبنم دور الین قؤیوب بئلینه دیلده ذکر واعباس دئدی بوکولدی بئلیم آه قامتیم خم دور الون الیمدن آلوب ائتدیلر شهید سنی بو قوم ایمدی منیم قتلیمه مصمم دور سنون گؤزونده منم، اؤز گؤزونده سن منی گؤر بو پرده پردۀ چشمونده خونِ دیده‌م دور مدادِ سُرخیله سینونده آیۀ قربان یازوبلا صفحۀ قرآن کیمی مترجم دور اگر یاتوب علمون ائتمه غم قیامت دن او گون لوای شفاعت سنه مسلّم دور ... باشین گؤتوردی دیزیندن ایاقینه قؤیدی محبت عالمینین سرّی اؤزگه عالم دور (با اندک ویرایش)
انباز
#شهید_مطهری: بعدها بر اثر معاشرت اعراب مسلمان با تازه مسلمانان غير عرب، حجاب از آنچه در زمان رسول اك
: در ميان اعرابِ جاهليت پوشش نبود1️⃣ و در عين حال امنيت فردى به واسطه زندگى خاص قبيله‏اى و بدوى وجود داشت؛ يعنى در همان وقت كه در ايران، ناامنى فردى و تجاوز به ناموس به حد اعلى وجود داشت و پوشش هم بود، در عربستان اين گونه تجاوز بين افراد قبائل وجود نداشت. امنيتى كه در زندگى قبيله‏اى وجود نداشت يعنى امنيت گروهى بود و اين گونه عدم امنيت‏ها را پوشش نمى‏تواند چاره نمايد. به اين معنى كه قبيله‏اى به قبيله ديگر شبيخون مى‏زد. در اين شبيخونها كه به وسيله قبيله بيگانه انجام مى‏شد همه چيز دستخوش غارت مى‏گرديد، هم مرد اسير مى‏شد و هم زن، پوشش زن براى او امنيت نمى‏آورد. زندگى اعراب جاهليت با همه تفاوت عظيم و فاحشى كه با زندگى صنعتى و ماشينى عصر ما داشته، از اين جهت مانند عصر ما بوده يعنى فحشا و زنا حتى در مورد زنان شوهردار فراوان بوده است. ولى به خاطر يك نوع دموكراسى و نبودن حكومت استبدادى كسى زن كسى را به زور از خانه‏اش بيرون نمى‏كشيد. با اين تفاوت كه نوعى عدم در زندگى ماشينى امروز هست كه در آن عصر نبود. پوشش براى جلوگيرى از تجاوز كسانى است كه در يك جا زندگى مى‏كنند.2️⃣ برحسب خوى و عادت قبيله‏اى بين افراد يك قبيله اين‏جور تجاوزها وجود نداشته است. لهذا نمى‏توانيم بگوييم كه اسلام صرفاً به خاطر برقرار ساختن امنيت دستور پوشش را وضع كرد. نمى‏خواهيم بگوييم كه مسأله امنيت زن از گزند تجاوز مرد به هيچ وجه مورد توجه قرآن کریم نبوده است، یا در عصر ما اين فلسفه بى‏مورد است و امنيت كامل براى زن از ناحيه تجاوزات مردانه برقرار است؛ بلکه تجاوزات به عنف كه در كشورهاى به اصطلاح پيشرفته همه روزه رخ مى‏دهد، در روزنامه‏هاى ما هم منعكس است. —— پ.ن: 1️⃣ ظاهرا مراد شهید مطهری این است که پوشش خاص مورد نظر شرع اسلام نداشتند. 2️⃣ با توجه به اینکه طبق آیه 59 احزاب، حجاب واجب شده تا زنان آزار نبینند، آیا از مطالب شهید مطهری چنین برمی‌آید که این آیه، حجاب را بر زنانی لازم می‌داند که شهروند یک حکومت مرکزی باشند؟
: ابن خلدون در مقدمه خويش فصلى دارد تحت عنوان «فَصْلٌ فِى الْحِجابِ كَيْفَ يَقَعُ فِى الدُّوَلِ وَ انَّهُ يَعْظُمُ عِنْدَ الْهَرَمِ». در اين فصل بيان مى‏كند كه حكومتها در بَدو تشكيل ميان خود و مردم حائل و فاصله‏اى قرار نمى‏دهند ولى تدريجاً حائل و پرده ميان حاكم و مردم ضخيم‏تر مى‏شود تا بالأخره عواقب ناگوارى به وجود مى‏آورد. ابن خلدون كلمه «حجاب» را به معنى پرده و حائل (نه پوشش) به كار برده است.
انباز
#شهید_مطهری: ابن خلدون در مقدمه خويش فصلى دارد تحت عنوان «فَصْلٌ فِى الْحِجابِ كَيْفَ يَقَعُ فِى الد
✳️ حجاب حلال، حجاب حرام ویرایشی از متن ... دو نوع حجاب در فرهنگ جوامع اسلامی وجود دارد: نخست، ، که می‌فرمایند زنان به مثابه عورت باید پوشانده باشند و اگر چنین نکنند فساد عالمگیر می‌شود. برخی مدعی‌اند از شیوع برهنگی زنان جوامع سقوط می‌کنند. دوم، به این معنی که حاکمان حق ندارند میان خودشان و مردمشان حجابی قرار دهند، چنانکه ملت برای دسترسی به حاکم، مجبور شوند از چند دربان و منشی و... عبور کنند. بلکه باید مردم بتوانند بدون واسطه و لکنت، آنان را مورد پرسش و نقد قرار دهند. 🔻 در مورد حدود و ثغور و فلسفه و کارکرد حجاب زنان، میان علما و دانشمندان اختلاف بسیار است. اما در مورد حجاب حاکمان از مردم، اسلام به صراحت در ده‌ها آیه و حدیث و سیره و سنت، بر آن تأکید فراوان کرده و آن را جزو بدیهیات حکومت اسلامی و واجب عینی خوانده است و در آن شبهه‌ای نیست. اما جالب این است که برای اجرای حجاب نوع نخست (حجاب زن به مثابه مقابله با فساد) چه دم و دستگاه قانونی و تبلیغاتی و قضایی و نظامی و... برپا ساخته‌اند و چه بگیر و ببندها راه انداخته‌اند؛ گویا که از اصول دین باشد. در عوض از حرام بودن حجاب نوع دوم (حجاب حاکم از ملت) نه تنها سخنی به میان نمی‌آید که اگر بگویی هم به هزار برچسب، متهم می‌شوی. ❌ در جامعه‌ای که بدیهیات اسلام در نحوه حکمرانی رعایت نمی‌شود، در سیاست‌های فرهنگی و مالی و اجرایی به سادگی حدود اسلام نقض می‌شود، در نحوه توزیع ثروت، رفع تبعیض و رسیدگی به حقوق عمومی، تامین نیازهای محرومین و مستضعفین و پاسخگویی حاکمان در قبال رفتارهایشان، اسلام و قرآن کنار زده می‌شود، و رتبه فسادش در سطح بین المللی سال‌به‌سال درشت‌تر می‌شود، در چنین جامعه‌ای، پافشاری بر حجاب زنان به عنوان جامعه اسلامی، نوعی سخره گرفتن اسلام و وهن مسلمانی است. https://t.me/falaakhon/3410 https://www.instagram.com/p/CRUe7ctNnJ_/?utm_medium=copy_link
زبان حال سید الشهدا علیه السلام بر بالین قمر منیر بنی هاشم عاشورانین دیلیندن حضرت (ع) خطابینا: اولدوز اولدوز پارچالانمیش آی! بئله باتما آمان سایریشان اولدوزلاری قورخوتما آغلاتما آمان زهره زهرا سؤلار سن‌سیز، قارالتما گؤیلری سؤنمه‌سین نورون گونشلی گوندوزوم یاتما آمان سئیر ائله، دورما، گونش منظومه‌سی برهم اؤلار بو گونش، ثابت گرکدیر، باشه فیرلاتما آمان چوخ دئدیم گؤز وورماغا مرصاده گلمیش حرمله گؤیدن أنمیش بو فرس‌له عرصه‌یه چاتما آمان ساقی کوثر نشانی! مشکی سن‌سیز نئیلیرم اؤ اوزون قؤللاری نالایق سویا ساتما آمان ساغ گؤزوندن سانجیلان قویروقلو اولدوز اؤد تؤکر قلبیمی قان ائتمه قارداش، گؤزده قاش آتما آمان ای نمازین اؤغلو باخ، اوخ یوخ کی سایسیز عقربه ظهره استشهاد ائدیر قدقامتی قاتما آمان عقربه‌لر یوز منه توتموشلار، عقربلر سنه ای قمر! فتح آیه‌سین تسلیمه اؤغراتما1️⃣ آمان کؤرموش اؤل ناکس کی شستیندن سنه اؤخ قورتاریب یؤخسا بو گؤزلر دئییر بو سمته اؤخ آتما آمان سو دگیل‌سن، نور‌سن هؤپما بو قومساللیق یئره اولدوز اولدوز پارچالانمیش آی بئله باتما آمان * کربلاده گؤیلرین نورویدی دامدی تؤرپاغا ای قلم اؤل کهکشانی قانه اؤخشاتما آمان التماس دعا به یاد حجت الاسلام (رضوان الله علیه) که این اشعار زیبا را در اختیار بنده قرار داده بود. https://eitaa.com/anbaz60/633 ---- پ.ن: 1️⃣ اؤغراتما: یؤخون‌لاتما
امشبی را ... 🖤🌹 امشبی را شه دین در حرمش مهمان است عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است ، مکن ای صبح طلوع امشبی را علی اکبر به لبش قرآن است عصر فردا اربا اربا وسط میدان است مکن ای صبح طلوع ... امشبی را علی اصغر به روی دامان است عصر فردا هدف تیر عدو عطشان است مکن ای صبح طلوع ... امشبی را رخ اطفال حرم خندان است عصر فردا به بیابان دلشان حیران است مکن ای صبح طلوع ...
«أَعْظَمَ اللهُ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَيْنِ وَ جَعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثَأْرِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الْإِمَامِ الْمَهْدِيِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام»
به بهانۀ روضه‌ای که امروز از یک سخنران معروف کشوری شنیدم: قبول دارم اگر زینب کبرا قبل از شمر، بر بالای سر سید الشهدا حاضر می‌شد و او را به آغوش می‌کشید و امام حسین ع چند بار که به هوش آمده باشد، با نگرانی از رسیدن دشمنان، به زینب بگوید «تا دشمن نرسیده برگرد به خیمه‌ها» و زینب نمی‌توانست از برادرش دل بکَنَد، ماجرا عاطفی‌تر و سوزناک‌تر بود. اما مگر قصه می‌سازیم؟ اصلا مگر زخم‌ها و غربت‌ها و حادثه‌ها، مصائب اصلی اهل بیت‌اند؟ نه عزیزم! مصیبت اصلی چیزی دیگر و در جایی دیگر است. این مصائب، همگی، فقط، علاماتی بر آن مصیبت اعظم‌اند. سال‌ها است که بسیار به ندرت مجلس عزائی پیش می‌آید که با خیال راحت بنشینم و بشنوم و همراه شوم. الغرض! حیف است به جای آنکه دنبال معارف ناب قرآن و احادیث باشیم و از آن سیراب شویم و کام دیگران را نیز شیرین کنیم، چند وقت یک بار دروغی تازه‌تر درباره مصائب یا مناقب اهل بیت (علیهم السلام) بگوییم و منتشر کنیم، تا عده‌ای را بیشتر بگریانیم یا به هیجان آوریم. و البته آن طرف ماجرا این است که چنین کاری باعث هدررفت مقدار قابل توجهی از امکانات فرهنگی ما می‌شود، که خود، مصیبت گرانی است. اگر دست من و تو از معارف انسان‌ساز و جامعه‌ساز و تاریخ‌ساز و فرهنگ‌سازِ قرآن و احادیث خالی است، مشکل از ما است، و الّا ثقلین، چیزی از رسالت خود کم ندارند؛ پس ما باید نزد اهلش برویم و یاد بگیریم. تا کی می‌خواهیم با تهییج عواطف، مردم را پای دین نگه داریم؟ گیرم که می‌شود، مگر چنین دینی همان دینی است که خدا برای ما فرستاده و پایبندی به آن را از ما می‌خواهد؟ کی می‌خواهیم همانند خود انبیا و اولیای الهی، عقل خود و دیگران را بارور کنیم؟ هیهات! وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ الْجَهَالَةِ وَ الْعَمَى وَ الشَّكِّ وَ الِارْتِيَابِ إِلَى بَابِ الْهُدَى مِنَ الرَّدَى https://eitaa.com/anbaz60/637
1️⃣ در این تصویر چند اشتباه فاحش وجود دارد که توضیح خواهم داد: 1. نسبت دادن کلام امام صادق به امام حسین علیهما السلام؛ 2. تفکیک نکردن حدیث امام صادق از توضیح شیخ عباس قمی و نقل تاریخی درباره عمر بن خطاب؛ 3. چندین اشتباه فاحش در ترجمه عبارات عربی؛ 4. نادیده گرفتن قسمتی از متن؛ 5. معکوس کردن فضیلت اهل بیت در مواجهه کریمانه با ایرانیان به شکل تحقیر ایرانیان. ادامه دارد... ایتا: https://eitaa.com/anbaz60 تلگرام: https://t.me/anbaz60 وبلاگ: http://sdinparasti60.parsiblog.com/
2️⃣ مدتی است این تصویر (که نمی‌دانم از کدام کتاب برداشته‌اند) در فضای مجازی منتشر شده است. این مطلب چنین القا می‌کند که امامان شیعه، ایرانیان را تحقیر کرده‌اند، پس شایسته نیستند که از آنها تبعیت کنیم. 🔻 اما اصل ماجرا چیست؟ 🔹 متن عربی که در بالای تصویر آمده، مربوط به سفینة البحار شیخ عباس قمی است (که در واقع دائرة المعارفی برای احادیث اهل بیت، خصوصا بر اساس بحار الانوار گرد آورده است). اما همانطور که توضیح خواهم داد، ترجمه، کاملا جاهلانه یا خائنانه است. عبارت عربی موجود در تصویر، مشتمل بر سه بخش است: بخش اول حدیثی است از امام صادق علیه السلام که متن کاملش چنین است: وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ يُوسُفَ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ ضُرَيْسِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِكِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ نَحْنُ قُرَيْشٌ وَ شِيعَتُنَا الْعَرَبُ وَ عَدُوُّنَا الْعَجَمُ. منبع اصلی این حدیث (که از آنجا نقل کردم) کتاب شریف معاني الأخبار، صفحه 404، حدیث 71 است. 🔹 اولین نکته درباره این حدیث آن است که مراد از «ابا عبد الله» در روایت، امام صادق است نه امام حسین (علیهما السلام). هر چند در حقیقت، هیچ تفاوتی بین این دو امام هُمام از نظر حق بودن نیست، اما روشن است که اگر مطلب سخیفی به امام حسین (علیه السلام) نسبت داده شود، تا چه اندازه می‌تواند در ذهن و قلب شیعیان و همۀ ایرانیان تأثیر منفی بیشتری داشته باشد. 🔹 اما بررسی این حدیث: هر چند این روایت به دلیل حضور عثمان بن جَبَلة (که در کتب رجال و تراجم، مجهول است) از نظر سندی معتبر نیست، اما در ادامه توضیح خواهم داد که نمی‌توان با اطمینان گفت جعلی است، بلکه معنایی درست و بی‌اشکال از آن فهمیده می‌شود. 🔹 در ترجمه‌ای که ذیل آن آمده، «عجم» را به «ایرانی‌ها» ترجمه کرده‌اند که کاملا غلط است. در اصل لغت یعنی «غیر عرب» و گاهی به صورت استعاری (در معنای کسانی که تابع حق نیستند) به کار می‌رود. همانطور که «عرب» در این معنا هم به معنای انسان‌های فهمیده است. اینجا هم همین معنا مراد است؛ زیرا در دو روایت دیگر نیز همین مضمون با عبارات دیگر آمده که از ملاحظه همه آنها این معنای استعاری (معنای مبتنی بر تشبیه) معلوم می‌شود: ✅ عنْهُ عَنْ يَحْيَى بْنِ الْمُبَارَكِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ أَوْ غَيْرِهِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع نَحْنُ بَنُو هَاشِمٍ وَ شِيعَتُنَا الْعَرَبُ وَ سَائِرُ النَّاسِ الْأَعْرَابُ. (الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏8، ص: 166، حدیث 183) ✅ سهْلٌ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ حَنَانٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع نَحْنُ قُرَيْشٌ وَ شِيعَتُنَا الْعَرَبُ وَ سَائِرُ النَّاسِ عُلُوجُ الرُّومِ. (همان، حدیث 184) 🔹 کلمه (در حدیث اول) در لغت عربی، کنایه از انسان‌های بی فرهنگ است و در قرآن کریم نیز به همین معنا به کار رفته است. عُلوج (جمع عِلج) هم به معنای انسان‌های تندخو است، بنابراین علوج الروم (در حدیث دوم) یعنی انسان‌های خشن رومی. ⬅️ بر اساس این دو حدیث، تعبیر «عدونا العجم» در روایت مورد بحث، به این معنا اشاره دارد که اهل بیت، انسان‌هایی نفهمند و در مقابل آن، تعبیر «شیعتنا العرب» می‌گوید شیعیان و پیروان اهل بیت، انسان‌هایی فهمیده و بافرهنگ‌اند. ادامه دارد...