eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.7هزار دنبال‌کننده
252 عکس
157 ویدیو
36 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. پس می زنم غبار هوا را که بنگرم دارد چه ها می آید از امروز بر سرم وقتی که پشت هم علی از خواب می پرد حس می کنم که بسته شده هر دو تا پرم داری در آسمان چِقَدر سِیر می کنی از التهاب چشم ترت، رنج می برم هول و بلا به جان من افتاده جان تو این ترس را چگونه به رویت نیاورم پیشانیت چروک شد انگار مثل آن پیراهنی که دوخت برای تو مادرم من را کنار گودی این دشت می کُشد بغضی که پا گذاشته بر روی حنجرم دارم به دست و پا زدنت فکر می کنم اینجاست قتلگاه؟ نگو... نیست باورم اصلاً به تار موی تو سوگند می خورم برگرد تا که دست نبردم به معجرم ✍ .
. سفره‎ات را مادرت زهرا فراهم می‎کند چون وهب آخر نگاهت سر به راهم می‎کند هر چه می‎خواهی بگیر از من گدایی را نگیر نوکریِ خانه‎ی تو پادشاهم می‎کند سی شب ماه خدا، شکر خدا، گفتم حسین پس مُحرم، مَحرم این دستگاهم می‎کند تو خودت پیغام دادی که بیا، من آمدم دوری از تو مطمئناََ روسیاهم می‎کند بیشتر از یک سیاهی لشکرم کردی حساب چون علمدارت فدایی سپاهم می‎کند در  مسیر کاروانت دست من را هم بگیر چشم خیس دخترت دارد نگاهم می‎کند اول و آخر مرا مدیون زهرا میکنی مادری که روضه‌خوان قتلگاهم میکند فکر این که راهیِ صحرایی و آواره‌ای مثل زینب عاقبت بی‌سرپناهم میکند ✍ .
. در جلوه، نور حضرت زهرا رقیه است ریحانه ای از جنّت زهرا رقیه است لولاک گفته عالمی مخلوق زهراست در امتداد خلقت زهرا رقیه است چون ممتحنه قبل خلقت بوده او هم مُحرم، میان خلوت زهرا رقیه است حتماً شنیدی زینت مولاست زینب انگشتر بی قیمت زهرا رقیه است کوثر سه آیه، عمر این گل هم سه سال است تفسیر از چه؟! برکت زهرا رقیه است تسبیح و مهر کربلا داریم اما تسبیح و مُهر و تربت زهرا رقیه است ما را نترسان از حساب و از قیامت وقتی وزیر دولت زهرا رقیه است با سر به روضه آمدم دستم بگیرد چون علّت این دعوت زهرا رقیه است این سیب، نوبر بود و حالا لکّه دار است این میوهء پر زحمت زهرا رقیه است آنکس که بین راه، سیلی و لگد خورد شد صورتش چون صورت زهرا رقیه است افتاد تا از ناقه مادر را صدا کرد معلوم شد هم صحبت زهرا رقیه است از درد پهلو با پدر چیزی نگفته چون مطمئنم غیرت زهرا رقیه است ✍ .
. السلام علیک یا اباعبدالله این سینه ای که بر غم و مهر تو مبتلاست قبل از ولادتم به خدا با تو آشناست از آن دمی که دیده گشودم بر این جهان چشمم فرات و در دل من شور نینواست آقا قسم به آه جگر سوز مادرت هر روز من محرم و هر لحظه ام عزاست هر دل در انتظار بهشت برین بود اما بهشت گریه کنان تو کربلاست از زیر خیمه گاه تو مولا کجا روم زیرا دلم مقیم حسینیه ی شماست هر جا که می روم ز تو دم میزنم حسین مجنونم و حساب من از دیگران جداست باور نمی کنم که جدایم کنی ز خود حتی دمی که دست من از دامنت رهاست زهرا میان گریه کنان گریه می‌کند هر جا که خیمه‌های عزاداریت بپاست محشر برای روضه ی تو می تپد دلم آنجا بگو به نوکرخود روضه ات کجاست ✍ ........................................................................... کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. غزل  اوّل محرّم  و مرثیه‌یِ حضرت مسلم علیه‌السلام هرکس فقط رو زد به او  با آبرو شد جذبِ نگاهَش هرکه شد مجذوبِ هو شد اِعجازِ برقِ چشم‌هایِ نافذِ اوست در طُرفَةُ‌العِینی زُهیرَش زیر و رو شد چشمَم به رویِ خیر و خوبی وا نمی‌شد مِیْ در سَبو با اَمرشان آبِ وضو شد محشر می‌آید تا ببیند چشمِ نوکر خواهانِ هرچه بود دلبر...موبه‌مو...شد دارد مقامی برتر از علّامه‌یِ دَهر آنکه زِ دنیا طعنه خورد وُ کَلبِ او شد پیشِ خدا جوُنِ سیاهَش روسفید است بدبو که آمد در حَرَم خوش‌رنگ و بو شد تنهایِ کوفه کوچه و پس کوچه‌ها را با گریه طِی کرد و پریشانِ گلو شد کوفه میا هر که دَم از یاریِ ما زد تا حرفِ دنیا شد به‌کُلّی زیر و رو شد تیرِ سه‌شعبه می‌دَرَد زیرِ گلو را حُلقومِ طفلِ خیمه چون چشمِ عمو شد ویرانه‌هایِ کوفه جایِ نازدانه‌َست ندبه دَوایِ غصّه و دردِ مَگو شد بن_عقیل_علیه_السلام ✍ .......................................................................... کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. محفل عشق* شکر حق ما همه از خیمه نشینان توییم همه مدیون تو ولطف فراوان توییم ما اگر خیمه نشینیم در این محفل عشق لطف تو شامل ما گشت که مهمان توییم رزق ما را به در خانه ی  تو داده خدا ما نمک گیر سر سفره ی احسان توییم افتخار همه ی ما به تو اینست که ما از گدایان قدیمیٍ سر خوان توییم نفس ما به دم ذکر تو گرم است حسین با همین گرمی نامت همه سوزان توییم از همان لحظه که آب وگل ما شکل گرفت همه مجنون تو و واله و حیران توییم ما به آقایی تو فخر کنیم ،در دوجهان گر تو ما را بپذیری ، ز غلامان توییم می خرد  مادر تو اشک محبان تو را زین سبب درغم تو یکسره گریان توییم هرکجا خیمه ی تو هست همان خانه  ماست افتخاراست که از خانه بدوشان توییم به علمدار تو سوگند که از روز ازل ما به زیر علم ساقی طفلان توییم تشنه لب در ته گودال سرت گشت جدا بفدای سر تو ، بی سروسامان توییم خواهرت گفت که ای کشته ی لب تشنه حسین ماهمه اهل حرم خسته و نالان توییم حرمت گریه کند گٍرد تن بی سرتو مات آن نیزه و این پیکرعریان توییم ✍ ........................................................................... کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. هرچه دارم بخدا از کرم ارباب است می روم روضه که آنجا حرم ارباب است ✍ "و قبره فی قلوب من والا"
. ای شاه سلام ما به ماهت بر ماه پر از فغان  و آهت بر سینه زنان و عاشقانت بر بیرق و پرچم سیاهت بر غربت بی نهایت تو بر قافله ی خسته ز راهت ای کاش به دیده می کشیدیم خاک قدم تو و سپاهت گِرید به خدا تمام هستی بر اهل و عیال بی پناهت با دست محبان تو برپاست هرسال عمود خیمه گاهت شاید که شبی به زیر خیمه اُفتد به نگاه ما نگاهت ✍ . ........................................................................... کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. بر شهر دوباره گرد غم پاشیده است انگار که بیرق وعلم باریده است عالم شده غرق حزن وماتم یعنی تقویم به خود نام «محرم» دیده است ✍ .
. به انتهای مسیرش رسید دل‌نگران گذشت از دل قومی پلید دل نگران قدم گذاشت به دارالخلافه با هیبت قدم گذاشت یل موسپید دل‌نگران میان کوفه قدم می‌زد اینچنین مسلم غریب ، تشنه‌جگر ، ناامید ، دل نگران به پای بندی مردان کوفه دل‌بسته است مراد عازم شهر و مرید دل‌نگران بگو به غیرت تاریخ کوفه بر بخورد سفیر نامه‌برش شد شهید دل نگران نوشته‌اند که در لحظه‌ی شهادت بود حسین بابت خیمه شدید دل‌نگران .
کانال ووم مقتل ما لینک گروه متضمن البکاء در ایتا http://eitaa.com/joinchat/979107861C7825264ca2
به تن داریم ای ماه عزا پیراهن مِشکی که باشد یک نشان از کربلا پیراهن مِشکی چنان سخت است و سنگین داغ عاشورا ببین ای دل که دارد کعبه هم از این عزا پیراهن مِشکی نگاهی ژَرف انداز و ببین عرشِ الهی هم که دارد در غمِ خون خدا پیراهن مِشکی نه تنها ناله دارد حضرت صدّیقه ی اطهر به تن دارد عزیز مصطفی پیراهن مِشکی ازین آتش که می گردد بپا در خیمه ها جانا کند بر پیکر خود نینوا پیراهن مِشکی چه فیضی می برد از آه زهرا اشکریز تو که دارد زین عزا سر تا بپا پیراهن مِشکی ببین عهد و وفا دارد به مولا شیعه ی نابش به تن کرده ازین عهد و وفا پیراهن مِشکی عزا دار حسین بن علی گردیده ایم از غم که بر عاشق دهد لطف و صفا پیراهن مِشکی تمامِ اشکِ تو بر دامنش آب بقا گردد شود یعنی تو را آب بقا پیراهن مِشکی اگر گفتند داغِ کربلا را می خری ای دل بُوَد خود پاسخش قالُوا بَلی پیراهن مِشکی جهنّم را کند خاموش اشکِ بر حسین آری بهشتت را کند تضمین بیا ، پیراهن مِشکی به روی زخمِ دل بگذار مَرهَم از همین پوشش که باشد زخم را عینِ دوا پیراهن مِشکی به دنبال چه میگردی ، اگر خواهی شِفای دل که باشد نزدِ ما دارُالشِّفا پیراهن مِشکی در و دیوار این شهر از سیاهی پُر شده یعنی که پوشیده ز غم بهرِ شما پیراهن مِشکی برای آشنا سوزد وجودِ آشنا یاران که دارد در غم او آشنا پیراهن مِشکی رساندم خویش را در خیمه گاه آل پیغمبر چو شب دارم درین ماتمسرا پیراهن مِشکی سیه پوشِ عزای جدّ خود مهدی ست می دانم چنان مهدی به تن کردیم ما پیراهن مِشکی رسد روزی که جبریل امین در عالَمِ بالا بپوشد از غمِ آن سر جدا پیراهن مِشکی مپندارید خاموشش که در ظهر عطش یاران شود با داغداران همصدا پیراهن مِشکی دهد پیغام ما را بر حسین بن علی اکنون بُوَد یک پرچم از داغ شما پیراهن مِشکی شدم مانند «یاسر» داغدار لاله های وی مرا کرده به داغش مبتلا پیراهن مِشکی ** «یاسر»✍ ........................................................................... کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. ای چاره ساز مردم عالم حسین جان آرام قلب‌های پر از غم حسین جان باب نجات مردم درمانده از گناه شرط قبول توبه ی آدم حسین جان خواندیم آیه آیه غمت را و سوختیم تفسیر سرخ سوره ی مریم حسین جان فرصت کم است روزی چشم مرا بده آقای گریه های دمادم حسین جان جان تمام مرثیه خوانان فدای تو ای شور روضه های محرم حسین جان در پای روضه های تو جان نذر کوچکی است ما را ببخش بابت این کم حسین جان افتاده ای میانه ی گودال روی خاک تسبیح دانه دانه ی درهم حسین جان بر روی نیزه های غریبی چه می کنی خورشید نسل های مکرم حسین جان ✍ .
. یابن الحسن، فدای تو و شال ماتمت قسمت نشد که من بشوم یار و همدمت ماه عزا رسیده ولی ای غریب شهر یک شیعه نیست مستمع خیمه ی غمت ای روضه خوان ِصبح و مسای تمام سال با گریه سر شده شب و روز مُحرّمت آقا دوباره روضه ی اولاد زینب است خرج دو یاس او شده اشک دمادمت زینب رسید نزد برادر به ناله گفت : این دو کبوترم به فدای قد ِ خَمت بگذار تا شهادت این لاله های من باشد نشان عزّت من زیر پرچمت در خیمه می روم که نبینم در این زمین وقت شهادت دو گلم ، ناله ی دمت شکر خدا شهید شدند و ندیده اند درد اسارت من و آل مکرّمت در داغ اکبرت شده موی سرت سپید من هم شدم شریک، در این داغ اعظمت ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .................................................................... کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
🏴 آفتاب آمده و عشق...تبلور شده بود مرد میدان بلا بود اگر حُر شده بود.... اولین قطره ی ایثار صحابه است اگر پیش از این دشمن این خانه تصور شده بود... و به یمن نظر عشق ابا عبدالله کاسه ی قلبش از ایمان و وفا پُر شده بود او جهان را به جهنم نسپرده است...چرا؟ فکر او با تپش آینه دمخور شده بود... هی ادب کرد و ادب کرد...که نوکر مانده... با وجودی که پر از رنج تحیّر شده بود سینه زن آمد و از هئتیان اذن گرفت چشم این مرد گنهکار پر از کُر شده بود لحظه ای بعد فقط عشق تجلی می کرد... آفتاب آمده و عشق تبلور شده بود ✍ .................... 🏴 السلام علی ساکن کربلا 🏴 یک جهان زیر پَر خیمه تان جا شده است فرصت توبه ی یک شهر...مهیّا شده است از کتابی که ورق هاش ترک خورده و بعد... تا همین کهنه علم که...قد او...تا شده است و دل آدم آلوده نه...که شهر به شهر اصلا از برکت حُزن تو چه زیبا شده است قطره قطره همه را دور خودت جمع کنی هیئت از لطف شما خانه ی دریا شده است احترام تو برای همه معلوم شده... قدرتت حضرت مظلوم هویدا شده است... عطر پیراهن تو می چکد از سینه عرش روضه ی دار و ندار همه برپا شده است... فصل نورانیت سینه زنان سر زده است این هلال از غم تو قدِّ کمان،سر زده است مبین اصفهانی✍ . .................................................................... کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. عاشقانت میفروشند عِیش را, غم میخرند دل به پاى روضه میریزند، ماتم میخرند باز هم شیر حلال مادران تاثیر کرد بچه ها دارند از بازار پرچم میخرند مثل خاروخس در این سِیلِ به راه افتاده ایم باز دَرهَم آمدیم و باز دَرهَم میخرند ماه ها در یک طرف، ماه محرم یک طرف بیشتر از ماه ها، ماهِ محرم میخرند اشک ما اینجا فقط این قدر قیمت یافته ورنه جاى دیگرى عرضه کنى کم میخرند تا تو را داریم ما، داراترینِ عالمیم بچه هاى ما درِ این خانه حاتم میخرند این طرف گریان شدیم و آن طرف آباد شد اشک کالایى ست که در هر دو عالم میخرند گریه بر مظلوم تکویناً تقرب آور است در حسینیه مرا، حتى نخواهم میخرند مطمئناً روضه اى یا گریه اى در کار هست هر کجا عصیانى از فرزند آدم میخرند عده اى دم میدهند و عده اى دم میزنند پنج تن هم این وسط دارند از دم میخرند گریه کن زهراست، ما تنها سیاهى لشگریم باز با این حال شکلِ گریه را هم میخرند ..................................................................... کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. نوشتم اول خط بسمه‌ تعالی سر بلند مرتبه پیکر بلندبالا سر فقط به تربت اعلات سجده خواهم کرد که بنده‌ی تو نخواهد گذاشت هرجا سر قسم به معنی "لا یمکن الفرار از عشق" که پر شده است جهان از حسین سرتاسر نگاه کن به زمین! ما رایت الا تن به آسمان بنگر! ما رایت الا سر سری که گفت من از اشتیاق لبریزم به سرسرای خداوند می‌روم با سر هرآنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم مباد جامه مبادا کفن مبادا سر همان سری که یحب الجمال محوش بود جمیل بود جمیلا بدن جمیلا سر سری که با خودش آورد بهترین‌ها را که یک به یک همه بودند سروران را سر زهیر گفت حسینا! بخواه از ما جان حبیب گفت حبیبا! بگیر از ما سر سپس به معرکه عابس "اجننی" گویان درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر بنازم ام وهب را به پارهء تن گفت: برو به معرکه با سر ولی میا با سر خوشا بحال غلامش، به آرزوش رسید گذاشت لحظهء آخر به پای مولا سر در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد همان سری است که برده برای لیلا سر سری که احمد و محمود بود سر تا پا همان سری که خداوند بود پا تا سر پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد پر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر امام غرق به خون بود و زیر لب می گفت: به پیشگاه تو آورده ام خدایا سر میان خاک کلام خدا مقطعه شد میان خاک الف لام میم طا ها سر حروف اطهر قرآن و نعل تازهء اسب چه خوب شد که نبوده است بر بدن ها سر تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود به هرکه هرچه دلش خواست داد ، حتی سر نبرد تن به تن آفتاب و پیکر او ادامه داشت ادامه سه روز ...اما سر - جدا شده است و سر از نیزه‌ها درآورده است جدا شده است و نیافتاده است از پا سر صدای آیهء کهف الرقیم می‌آید بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر بسوزد آن همه مسجد ، بمیرد آن اسلام که آفتاب درآورد از کلیسا سر چقدر زخم که با یک نسیم وا می شد نسیم آمد و بر نیزه شد شکوفا سر عقیله غصه و درد و گلایه را به که گفت به چوب، چوبهء محمل نه با زبان با سر دلم هوای حرم کرده است می‌دانی دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر حسین ...................................................................... کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. هم اول روضه نام اصغر (ع) آورد اشک همه را چه بی هوا در آورد... مجلس ضربان گرفت و تا مقتل رفت بلوا شده بود و شمر خنجر آورد... ✍ ................. بر چهره شهر گردغم ریخته اند با رنگ سیاه هرچه آمیخته اند پیراهن خونی حسین بن علی(ع) از عرش مگر دوباره آویخته اند؟ .
. ای منتقم‌ که جان تو بر لب رسیده است در روضه ها ز دیده ی تو خون چکیده است یک دم خودت برای ظهورت دعا نما بنگر ستم به حدّ نهایت رسیده است بنگر که شیعه منتظرت مانده روز وشب در زیر بار هجر تو قامت خمیده است از بس که غیبتت شده طولانی ای دریغ شیعه ز منکران تو طعنه شنیده است در پشت پرده های گناهان، نگاه من شرمنده شد که ماه رخت را ندیده است آقا بیا به بزم عزای مه حسن ماهی که روح بر تن هیئت دمیده است دستان عمّه زینب خود را رها نمود تا قتلگاه نزد عمویش دویده است او دیده داغ قاسم و صدپاره پیکرش حق می دهم دگر ز جهان، دل بریده است عشق حسین را وسط بغض خارها یاس حسن،به قیمت جانش خریده است دستش سپر شده جلوی تیغ دشمنان با تیر حرمله ،به مرادش رسیده است شد آخرین فدایی راه عموی خود حالا به روی سینه ی او آرمیده است او هم شبیه قاسم ِ گلگون بدن ز بغض در زیر نعل اسب عدو قد کشیده است هر نعل تازه ای که رسیده، به همرهش او را به نقطه نقطه ی میدان کشیده است ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. علیه_السلام ای آشناترین که غریب زمانه ای هستی  ِشیعیان تو چرا بی نشانه ای جای تو نیست کوه و بیابان بیا به شهر طاووس جنّت از چه تو بی آشیانه ای هر روزه با گناه، دلت را شکسته ام دارم همیشه وقت شکستن بهانه ای حاجات من شنیده ای اما تمام عمر نشنیده ای ز من سخن عاشقانه ای گفتم بیا همیشه ولیکن نساختم در سینه ام برای حضور تو خانه ای صاحب عزا، دوباره محرّم رسیده است سمت کدام مجلس روضه روانه ای شاه غریب، فکر غریبی  ِمسلمی یاد جفای کوفه و اشک شبانه ای بالای بام،ناله زده ای حسین نیا تا که رقیّه ات نخورَد تازیانه ای با خون حنجرم بنویسم میا حسین ای آشناترین که غریب زمانه ای ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. در کجایی ای تمام هست ما یابن الحسن ای امید شیعیان ،ذُخر ِخدا یابن الحسن ای که عمری بی کس و تنها درون خیمه ات می کنی خون گریه هر صبح و مسا یابن الحسن دیده ی آلوده ام،یک لحظه رویت را ندید لایق دیدار خود کن دیده را یابن الحسن من گنه کردم ولی توبه نمودی جای من چشم پوشیدی همیشه از خطا یابن الحسن با نگاه تو رود بالا دعای نوکرت بر ظهور خود تو هم بنما دعا یابن الحسن گفته ای هر جا شود حرف از عمویت حاضری پس به بزم روضه ی سقّا بیا یابن الحسن بر زمین خورده به صورت در کنار علقمه چون که دست او شده ازتن جدا یابن الحسن تیرباران شد عمویت در میان علقمه در یم خون زد ز کینه دست و پا یابن الحسن تیر از چشمش کشیده،جدّ تنهایت حسین شد قدش در علقمه از غُصه تا، یابن الحسن رأس او از تن جدا و بر روی سرنیزه رفت پیکرش در بین صحرا شد رها یابن الحسن ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. شب عاشورا شده  آجرک الله آقا داغ تو عظمی' شده آجرک الله آقا گوئیا امشب کنار خیمه گاه کربلا خیمه ات برپا شده آجرک الله آقا شاهد اشک غریبی حسین و زینبی دیده ات دریا شده آجرک الله آقا آخرین شب از حیات نور عین حیدر و حضرت زهرا شده آجرک الله آقا لحظه های آخر عمر علی ِ اصغر و اکبر لیلا شده آجرک الله آقا ذکر جانسوز لب اهل حرم از این به بعد آه و واویلا شده آجرک الله آقا در حرم ،دلواپس و لبریز اشک وناله ها زینب کبری' شده آجرک الله آقا وای! از فردا که بیند عمّه ،دلدارش حسین بی کس و تنها شده آجرک الله آقا از غم اکبر شده پیر و کنار علقمه قامت او تا شده آجرک الله آقا عصر فردا روی تل بیند که او با قتل صبر کشته ی اعدا شده آجرک الله آقا (وا علیّا) از روی تل تا کنار قتلگاه بر لبش نجوا شده آجرک الله آقا منزل و مأوای جسم ارباً اربای حسین گوشه ی صحرا شده آجرک الله آقا کربلا تا شام ، مأنوس دل اهل حرم روی نی، سرها شده آجرک الله آقا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ..
. مشتاق زیارتم ولی روزی نیست... یک درد قدیمی است و امروزی نیست (دل ،کرب و بلا، فراق) هرگز ...به خدا داغی به چنین تلخی و جان سوزی نیست ✍ . .................................................................... کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. علیه_السلام روی من و تو حضرت زهرا حساب کرد مارا برای بزم عزا  انتخاب کرد باز این چه شورش است که در خلق عالم است نام حسین بار دگر انقلاب کرد دلشوره داشتم که نبینم محرمش یکسال این فراق دلم را عذاب کرد توبه شکسته ها همه گویند یاحسین «ربُّ الحسین» هرچه دعا مستجاب کرد از کودکی حسینیه دار محرممیم این روسیاه را خودش عالیجناب کرد هرکس که ذره ذره به پای حسین سوخت اورا خدا به وصل خودش کامیاب کرد گریه غبار سینه ی من داده شستشو این قلب خاک خورده چنان دُرّ ناب کرد تفسیر دستگیریه او از رسول ترک کار هزار منبرو صد ها کتاب کرد سینه برهنه ها همه از نسل عابس اند او کربلا طریقهٔ این وصل ؛ باب کرد هرکس شنید ناله ی« حی علی  العزا» تا خویش را به روضه رساند شتاب کرد آید به گوش ناله ی محزون فاطمه مادر به نام یک یک مارا خطاب کرد ماه محرم آمد و پیچید بوی سیب صلی علی الحسین و صلی علی الغریب ✍ .
. (ع) من گدایی درت را دوست می‌دارم حسین سائلان محضرت را دوست می‌دارم حسین دست‌بوس نوکرت‌بودن برای من بس است نوکری نوکرت را دوست می‌دارم حسین "بارالها، گریه‌کن‌های حسینم را ببخش!" این دعای مادرت را دوست می‌دارم حسین من برای ماندن اسلام بعد از کربلا دست زینب‌پرورت را دوست می‌دارم حسین در میان آن شهیدانی که دورت خفته‌اند زیر پایت... اکبرت را دوست می‌دارم حسین در کنار علقمه، با دیدن آب فرات هیبت آب آورت را دوست می‌دارم حسین .