eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.7هزار دنبال‌کننده
255 عکس
157 ویدیو
36 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. شد شب هشتمُ بسه صبوری امشب آخه شکسته شد غروری سوال من اینه : علی اکبر .... قطعه به قطعه شد تنش چجوری؟ سواله من اینه چطور شهید شد؟ که تا حسین رسید نا امید شد؟ مگه چی دید اونجا که تو یه لحظه محاسنِ حسین همه سفید شد؟ یه داغ تو دلِ حسین نهفته به هیشکی حتی خواهرش نگفته هر عضوی رو بر میداره میبوسه یه عضو دیگه رویِ زمین میوفته محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ظاهراً دارم به روی سینه و سر میزنم باطناً دارم توسل میکنم در میزنم روی بال حضرت جبریل پروازم دهند آن زمانی که سر تیغ علم "پر" میزنم آبرودار دو عالم آبرویم را نبرد تا ابد بر سینه ی خود سنگ دلبر میزنم هیئت اش با خانه اش فرقی ندارد... بعد از این هیئت اش را آب و جارو مثل قنبر میزنم بُرد با جاروکش بی ادعای روضه است غیر از این باشم کف افسوس محشر میزنم گریه کن که نیستم... تنها سیاهی لشگرم پس به این نیت فقط به مجلس اش سر میزنم تا به نامحرم نگاهی میکنم از روی عمد بر تن زخميِّ آقا تیر و خنجر میزنم خوب شد که این شب جمعه کنارش نیستم چون که دارم حرف های گریه آور میزنم گفت زینب: ای برادر از کنار اکبرت برنخیزی من خودم را پیش لشگر میزنم هم علی را هم تورا از دست دارم میدهم پاشو ورنه دست بر گیسو و معجر میزنم زود پاشو، حرمله خنده به آهم میکند لشگر بی چشم و رو دارد نگاهم میکند رضا قربانی ✍ . محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ تا کفن بر قد و بالای رسایت کردم سوختم وز دل پُر درد، دعایت کردم آخرین توشه‌ام از عمر تو این بود، علی! که غم‌انگیز نگاهی ز قفایت کردم تو ز من آب طلب کردی و من می‌سوزم که چرا تشنه‌لب از خویش، جدایت کردم؟ گر کمی آب نبودم که رسانم به لبت داشتم اشکی و ایثار به پایت کردم نگشودی لب خود، هر چه تو را بوسیدم نشنیدم سخنی، هر چه صدایت کردم پدرت را نبُوَد بعد تو، امّید حیات جان من بودی و تقدیم خدایت کردم یارب! این دشت بلا، این من و این اکبر من هر چه را داشتم، ای دوست! فدایت کردم آن خلیلم که ذبیحم نکند فدیه قبول وین ذبیحی است که قربان به منایت کردم ای «مؤیّد»! چو تو را بنده‌ی مخلص دیدم دگر از بندگی غیر، رهایت کردم . محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ گمان مدار که گفتم برو، دل از تو بریدم  نقش شمرده زدم همرهت پیاده دویدم محاسنم به کف دست بود و اشک به چشمم گهی بخاک فتادم گهی زجای پریدم دلم به پیش تو، جان در قفات، دیده به قامت خدای داند و دل شاهد است من چه کشیدم دو چشم خود بگشا و سؤال کن که بگویم ز خیمه تا سر نعش تو من چگونه رسیدم ز اشک دیده لبم تر شد آن زمان که به خیمه زبان خشک تو را در دهان خویش مکیدم نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه خولی زمانه کشت مرا لحظه ای که داغ تو دیدم هنوز العطشت میزد آتشم که زمیدان صدای یا ابتای تو را دوباره شنیدم سزد به غربت من هر جوان و پیر بگرید که شد بخون جوانم خضاب موی سفیدم کنار کشتۀ تو با خدا معامله کردم نجات خلق جهان را به خونبهایت خریدم بگو به نظم جهان سوز «میثم» این سخن از من که دست از همه شستم رضای دوست خریدم محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ بسکه پاشیده زِ هم، مثلِ گلِ چیده تنت  می کند گریه به زخم بدنت؛ پیرهنت  کثرت زخمِ تو، مانع ز شمارش گشته  بسکه زخم آمده پیوسته به زخم بدنت  آیه با تیغ نوشتند به سر تا پایت  نقطه با تیر نهادند به آیات تنت  حلقه های زرهت چشمه ی خونند همه  آب غسلت شده خون، خاک بیابان کفنت  آمدم از دو لب خشک تو خون پاک کنم  دیدم از خون گلو پر شده بابا دهنت  خجلم از تو علی جان که دم رفتن بود  العطش با من دل سوخته آخر سخنت  لاله ی نسترنم! یاس امیدم! سخت است  که ببینم چو گلِ ریخته نقش چمنت  همه امیّد من این است که یک بار دگر  چشم خود باز کنی یک نگه افتد به مَنَت  رو به روی تو نهادم همه دیدند علی  که رخم لاله صفت سرخ شد از یاسمنت  شعله های دل میثم زده آتش همه را  آه او شعله ی شمعی است به هر انجمنت محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ ای یاس چیده، ای گل نقش چمن، علی!  قرآن آیه آیه ی پامال من، علی  مانند قلب من دهنت پر زخون شده  خون گلوت گشته روان از دهن، علی  چسبانده خون به هم، دو لبت را ز گفتگو  با چشم خویش حرف برایم بزن، علی  لب تشنه، چشم بسته، نفس مانده در گلو  زخم تو گشته با دل من هم سخن، علی  تو مثل لاله ای که همه گشته برگ برگ  من مثل شمع سوخته در انجمن، علی  جایی برای بوسه نمانده به قامتت  از بس که زخمت آمده بر زخم تن، علی  ممکن نشد زروی زمینت کنم بلند  از بس که پاره پاره شده این بدن، علی  لیلا در انتظار تو چشمش بُوَد به راه  زینب چگونه بی تو رود در وطن، علی  در حیرتم چگونه زخونت خضاب شد  ماه جمال و زلف شکن در شکن، علی  فریاد من بلند زاشعار میثم است  سوزد زسوز او دل هر مرد و زن، علی  محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ به هر زخم تنت تصویر لبخند خدا دیدم  خدا از من تو را می خواست من چشم از تو پوشیدم  چو دیدم وقت بی آبی عقیق از تشنگی کاهد  لبان تشنه ات را گه مکیدم، گاه بوسیدم  به خود گفتم که شاید چشم خود را بازبگشایی  به روی شسته از خونت، ز اشکم آب پاشیدم  نیازی نیست دیگر سر ببرند از تنم بابا  که با جان دادنت صد بار مرگ خویش را دیدم  تنم در خیمه بود و مرغ روحم با تو در میدان  تو دور مرگ گردیدی و من دور تو گردیدم  زبان سرخ خود را تا نهادی در دهان من  سراپا شعلة سبزی شدم، بر خویش پیچیدم  تو جان کندی و دست و پا زدی و من نگه کردم  ز هر زخمت هزاران نالة نشنیده بشنیدم  تو آب از من طلب کردی و آبم کردی از خجلت  چو شمع سوخته، هم سوختم، هم اشک باریدم  تو را با فرق بشکسته، روی خونین و لب عطشان  چو معبودم پسندید این چنین من هم پسندیدم  اگر "میثم" ز سوز خویش دل ها را زدی آتش  من اول از شرار دل، به آهت شعله بخشیدم  محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ اگر چه در دل دشمن تو را رها کردم  به قاتلان تو نفرین، به تو دعا کردم  محاسنم به کف دست و اشک در چشمم  به همره تو دویدم، خدا خدا کردم  هزار مرتبه جانم ز تن جدا گردید  دمی که تشنه لب از خود تو را جدا کردم  اذان صبح، اذان گفتنت دلم را برد  صلاة ظهر تو را هدیه بر خدا کردم  تو آب خواستی و من ز خجلت آب شدم  به اشک دیدة خود حاجتت روا کردم  زبان تو که مکیدم همه وجودم سوخت  چو شمع سوختم و گریه بی صدا کردم  به زخم های تنت بوسه می زنم پسرم  خوشم که این همه گل هدیه بر خدا کردم  از آن شبی که گشودی دو چشم خود به جهان  همه وجود تو را وقف کربلا کردم  از آن به دیدن داغ تو گشته ام راضی  که با شهادت تو دوست را رضا کردم  گلوی تشنه فرستادمت به قربانگاه  چه خوب حق تو را ای پسر ادا کردم  عزیز فاطمه من "میثمم" قبولم کن  که سوز سینة خود، هدیه بر شما کردم  * ولدی علیّ ، عَلَی الدّنیا بعدك العفا؛ قتل الله قوماً قتلوک محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ ای شسته روی خویش، به خون جبین، علی  تسبیح دانه‌دانۀ نقش زمین علی  زخم سنان و نیزه و شمشیر و تیر و سنگ  بر جسمت آمده ز یسار و یمین علی  چشمان خون‌گرفتۀ خود باز کن ز هم  لبخند خصم و اشک پدر را، ببین علی  تا واکنی لبی به سخن، پاک می‌کنم  خونابه از دهان تو، با آستین علی  از بس نشسته بر بدنت، زخم روی زخم  چیزی نمانده، زین بدن نازنین علی  فرقت جدا شد از هم و دیدم به چشم خویش  تکرار شد، شهادت حبل‌المتین علی  تن: پاره‌پاره، فرق: دو تا کام: پر ز خون  هرگز ندیده، کشته، کسی این‌چنین علی  قلبم ز سینه کنده شد و خورد بر زمین  وقتی فتاد قامتت از صدر زین علی  میثم که نظم او زده آتش به هر دلی  از سوز ما بوَد نفسش آتشین علی محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
قتل الله قوم قتلوك به خودش آمد و فهمید که چشمش تر بود دو قدم مانده به بالای سر اکبر بود تازه فهمید چه روزی به سرش آمده است یا که بهتر چه به روز پسرش آمده است پسر دسته گلش را چو گل پرپر دید هر طرف را که نظر کرد علی اکبر دید مثل مه پاره ی افتاده به خاک است تنش در هم آمیخته خون و بدن و پیرهنش نه توانست بغل گیرد و نه بوسه زند نه توانست بماند نه از او دل بکند زخم قلب پدر از جسم پسر بدتر بود اربا اربا دل بابای علی اکبر بود دشت مانده است وسواری که زمین گیر شده تن صدچاک پسر دیده ،پدر پیر شده ناله اش بین کف و هلهله ها گم شده بود گریه اش مایه ی خندیدن مردم شده بود ارتفاع بدنش تا به زمین کم شده بود همه گفتند رکوع است ز بس خم شده بود پسری مانده به خاک و پدری می نگرد مانده حیران که چگونه بدنش را ببرد چون که این چاک ترین جسم میان شهداست مدد از کل جوانان بنی هاشم خواست خوب شد بار دگر بوسه بر آن لب نگذاشت ور نه می مرد از آن بوسه....که زینب نگذاشت (نويد اسماعيل زاده)
وقتی دَخیل ها گِره این دَرند و بَس این خانواده نیز گداپرورند و بس اینان که سنگ را به نظر فِضّه میکنند از کودکی قبیله یشان زَرگرند و بس در آستان شمع، که طور مقدس است پروانه ها همیشه مُقرّب ترند و بس دل دادن و ندادن ما دست ما نبود اینان به شیوه یِ خودشان دلبرند و بس بگذار بشکنند دلم را یکی یکی اینجا فقط شکسته دلی میخرند و بس ارباب زاده ها همه ارباب میشوند چون بنده زاده ها که همه نوکرند و بس این خانواده ای که مرا صید کرده اند حالا اسیر زُلفِ علی اکبرند و بس وقتی میان کوچه ما راه می رود یک شهر در زیارت پیغمبرند و بس ای بهترین؛ یگانه ترین آفریده ها پیغمبرِ تمام پیمبر ندیده ها ...................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
همین که خلق شد تصویر زیبای علی اکبر تبارک گفته شد بر قد و بالای علی اکبر هر آن کس دید او را بی گمان یاد نبی افتاد نبی تکرار شد آری به سیمای علی اکبر اگر دوش پیمبر بود جای حضرت ارباب میان شانه ی ارباب شد جای علی اکبر میان معرکه سر از تن صدها هزاران یل شبیه مور می افتد دم پای علی اکبر برای گفتن از شان و مقام سومین خورشید چه حرفی بهتر از این؟ هست بابای علی اکبر زمانی که اذان می داد دل ها زیرورو می شد هزار الله و اکبر از اذان های علی اکبر اگر روزی به شهر کربلا عازم شوم بی شک به پایین براتم هست امضای علی اکبر ...................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
رخش چه صبح ملیحی لبش چه آب حیاتی علی اکبرلیلاست به چه شاخه نباتی بدون چشمه ی لعلش نبود در همه هستی نه چشمه ای نه قناتی نه دجله ای نه فراتی دمیده برسردنیا چه آفتاب بلندی رسیده درشب لیلا چه ماه بابرکاتی قدش چه سروبلندی چه گیسویی چه کمندی چه مرتضی سکناتی چه مصطفی وجناتی چه دلبری چه دلیری چه بی مثال و نظیری چه یوسفی چه عزیزی چه ماورای صفاتی حواس قافله رفته است در صدای اذانش هلا چه حی علایی چه عجلوا بصلاتی حسین با پسرش رد شدند از غزل من پسر چه ماه جمیلی پدر چه باب نجاتی چه روز ها که به لیلا گذشت ورفتی و می گفت مضی الزمان وقلبی یقول انک آتی ...................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
محمد است و علی‌ست آری؛ به خُلق و خَلق و به قد و قامت چو سر زند آفتاب حُسنش، به پا کند در دلم قیامت چه محشر است این بلند بالا! دل حسین است و جان لیلا کجاست شبه پیمبر الّا علی اکبر؟... سرش سلامت... به برق شمشیر این شهنشه کدام رزمنده می‌برد رَه؟ به ضرب شصتش تبارک‌اللَه! چه با شجاعت چه با صلابت!... خدا کند روسفید باشد، پسر اگر شد رشید باشد ولادتش روز عید باشد، شده دعای حسین اجابت علی اکبر جوان که باشد، شبیه او در جهان که باشد؟ خدا کند دیده‌ای نباشد، نکرده روی تو را زیارت تو را که زیبایی تمامی، نمی‌شناسیم جز به نامی تو را که بالاتر از کلامی، چگونه شعرم کند روایت؟ ...................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
صدا نزدیک می‌آید صدای پای پیغمبر جوانی می‌رسد از راه با سیمای پیغمبر به آغوش نبوت بازگردانده‌ست یثرب را تو گویی احمدی دیگر نشسته جای پیغمبر دوباره با اذانش جان گرفته رکن حنانه نهفته بین لب‌هایش دم عیسای پیغمبر نگاهش قطره قطره آیۀ «والشفع و الوتر» است ندارد صوت قرآنش به جز آوای پیغمبر به هنگام نظر کردن به آن خلق نکوی او می‌افتد هر کسی یاد جوانی‌های پیغمبر شنیدن‌ها به دیدن ختم شد آن هم چه دیداری نشد برخیزد از جایش به پیش پای پیغمبر به دنیای تو اول راه می‌یابند و بعد از آن جوان‌ها انس می‌گیرند با دنیای پیغمبر ...................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
سلامٌ علی آل یاسین و طاها سلامٌ علی آل خیر البرایا سلام خدا و سلام رسولش به ماهی که همتا ندارد به دنیا اگر در فضائل... جمیل الثنایا اگر در خصائل... کریم السجایا به صورت حمید است و محمود و احمد به سیرت علی است و عالی و اعلی به هنگامۀ کارزار است حیدر به هنگام ذکر و مناجات، زهرا حسین است در علم و حلم و سیادت شده عین عباس ساقی و سقا که ساقی عشق است و مرد شهادت که سقای آب حیات است و یحیی خوشا آن اذانی که باران فیضش کند خاک دل‌مُرده را باز اِحیا فدای نمازی که وقت قیامش سراسر شود دشت چشم تماشا فدای قنوتی که پرواز داده به افلاک دل‌های دردآشنا را فدای سجودی که با اشتیاقش به خاک حرم سجده آورده طوبی فدای سلامی که گفته‌ست پاسخ به صد شوق آن را نبی البرایا خوشا آن جوانی که در خلق و خویش شود سورۀ حُسن یوسف سراپا برای پدر چیست زیباتر از این؟ جوانش شود سرو خوش قد و بالا برای حسین است از این چه خوشتر؟ که هر جا سخن گفت با ماه لیلا، به غیر از سَمِعتُ به غیر از اَطَعتُ نیاورد آن ماه حرفی به لب‌ها ببینید در این بیابان، چه ماهی مهیا شده تا زند دل به دریا که دریادل است و به لب دارد اینک: ألَسنا علی الحق؟ ألَسنا؟ ألَسنا؟ چه سخت است از او چنین دل بریدن مگر تاب می‌آوَرَد قلب بابا بپرسید از چشم یعقوب، مردم! از این هست جانکاه‌تر؟ هست آیا؟ نگاه حسین است حرزی به جانش به لب‌های زینب خدایا خدایا به بازی گرفته چنان مرگ را او که شد مست از آن رزم، شمشیر حتی گرفته‌ست در دست خود ذوالفقاری که برخاسته بانگ لا سیف الا... چه شوری‌ست در سر، چه شوقی‌ست در دل شگفتا از این جان‌فشانی شگفتا شهادت شده مست چشمان مستش که مشتاق‌تر پر گشوده‌ست حالا برای تماشای صبح نگاهش دل قدسیان است غرق تمنا ملائک همه صف به صف در طوافش بهشت است دلتنگ آن ماه‌سیما ببین کیست آغوش وا کرده سویش؟ ببین کیست کوثر به دست آمد اینجا؟ به بعثت رسیده مگر مصطفایی؟ و یا رفته تا آسمان‌ها مسیحا؟ ذبیح است سوی منا پر گشوده؟ و یا این بیابان شده طور سینا؟ رسیده‌ست دیگر زمان عروجش شنیده‌ست از سوی حق «ارجعی» را زبان لال مانده به توصیف ذاتش همان ذات ممسوس در ذات یکتا سلامٌ علی اهل بیت النبوه سلامٌ علی آل یاسین و طاها ...................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
در آن تاریک، دل می‌بُرد ماه از عالم بالا گرامی باد این رخشنده، این تابان بی‌همتا شب است و می‌تکاند آسمان از دامنش آرام همه ته‌مانده‌های نور را بر سفرۀ صحرا میان چادر شب ماه زیباتر شود آن‌سان که بین لشکر دشمن جمال یوسف لیلا خوشا لیلا که در دامان جوانی این‌چنین پرورد که دارد خوف از پروردگار خویشتن، تنها تعالی‌الله رویش را که «والفجر» است تفسیرش تعالی‌الله مویش را که «والیل اذا یغشا» ملاحت می‌چکد از ساحت پیشانی‌اش هر بار که در نزد پدر پایین می‌اندازد سر خود را کسی چون او پر از سُکر خدا گشته‌ست پا تا سر که نشناسد میان سجده‌های خویش سر از پا علی اکبر است او یا نبیّ دیگر است او یا علیّ‌بن‌ابی‌طالب مهیا گشته بر هیجا! که او تا بر زمین پا می‌گذارد، راه می‌افتد میان آسمان‌ها بر سر پابوسی‌اش دعوا «اگر امر خدا جنگ است باید رفت» گفت و رفت نه از شمشیرها ترس و نه از سرنیزه‌ها پروا بلاجوی و بلی‌گوی و عطش‌نوش و رجزخوان بود هجوم آورد بر میدان چه رعدآواز و برق‌آسا «منم من زادۀ زهرا، منم آیینۀ حیدر!» ولی نشناختند او را ولی‌نشناس‌ها... دردا! نقاب از روی خود برداشت تا محشر کند، محشر گره بر ابروان انداخت تا غوغا کند، غوغا... امیدم سوی الطاف علی اکبر است، ای کاش بگیرد دست خالی مرا در محشر کبری ...................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی هر شب نصیب سفرۀ شهر مدینه شد در کنج خانه، نان تنوری که داشتی شب‌زنده‌دار بودی و ذوب خدا شدی در بندگی گذشت حضوری که داشتی... خلقاً و منطقاً همه مثل رسول بود در کوچه‌های شهر، عبوری که داشتی این آفتاب توست که خورشیدمان شده! یا که پیمبر است دوباره جوان شده؟... چشم تو ماه و تابش ماهت پیمبری‌ست روی سپید و خال سیاهت پیمبری‌ست گفتار و آفرینش و خُلق عظیم تو لحظه به لحظه، گاه به گاهت پیمبری‌ست... باید دوید پشت سر ردّ پای تو یعنی تویی همیشه که راهت پیمبری‌ست نامت علی‌ست جلوه رویت محمدی‌ست نامت علی‌ست طرز نگاهت پیمبری‌ست تو صاحب جلال علی و پیمبری آیینه جمال علی و پیمبری ای آفتاب روشن شب‌های کربلا پیغمبر دوبارۀ صحرای کربلا ای از تمام عالمیان برگزیده‌تر نوح و خلیل و آدم و موسای کربلا آب فرات و علقمه و گنبد حسین یا تل زینبیه و هر جای کربلا... ...هر چند دیدنی‌ست ولی دیدنی‌تر است پایین پای مرقد آقای کربلا نزدیک‌تر به محضر آقاست جای تو پایین پایی و همه پایین پای تو... ...................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
در شباهت به نظر نفسِ پیمبر شده است بی‌جهت نیست که اسمش علی اکبر شده است چه بگویم من از آن ذات که ممسوسِ خداست اکبر است و صفت اکبر، مخصوصِ خداست حرکات و سکنات و وجناتش طاها مادرش آمنه بوده‌ست مگر یا لیلا؟ با همه، خُلقِ عظیمش سرِ احسان دارد این پیمبر چقدر تازه مسلمان دارد ماه عالم شده از دیدن رویش سرمست «پیرهن‌چاک و غزل‌خوان و صراحی در دست» سنگ در دستش از اعجاز قمر می‌گردد گر به خورشید بگوید نرو، برمی‌گردد جان علی، جسم نبی، جلوۀ کوثر بوده سرّ لولاک، از اول علی اکبر بوده هر زمان عطر حضورش به هوا برمی‌خواست نفس پنج تن آل عبا برمی‌خواست ذاتش آیینه در آیینه پیمبر گشته بارها از شب معراجِ خودش برگشته... بی‌نقاب آمدنش پیش عمو دیدنی است به اباالفضل قسم قامت او دیدنی است چه بگویم من از آن سروِ خرامانِ بهشت حرف حق را قلم خواجۀ شیراز نوشت: «شاه شمشادقدان، خسرو شیرین‌دهنان که به مژگان شکند قلب همه صف‌شکنان» زلفش آن‌روز که در دست نسیم افتاده سمت و سو داده به تحریر مؤذن‌زاده کربلا هم عطشش چندبرابر شده بود تشنۀ صوت اذان علی اکبر شده بود أشهدُ أنّ... به این مرد ولی باید گفت اشهدُ أنّ علی بعدِ علی باید گفت جلوی چشم پدر، رد شدنش را عشق است أشهدُ أنّ محمّد شدنش را عشق است باد آورده به همراه، شمیم صلوات می‌وزد بر سر کوی تو نسیم صلوات ابر رحمت تویی و تشنۀ الطافِ تو دشت مشک از چشمۀ چشمان تو پر برمی‌گشت کیستی ای که پیمبر شدی از کل جهات باز هم بر گل روی علی اکبر صلوات... ...................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
جُرعه جرعه مِی زدم کم کم شدم مستِ علی کار و بارم را خدا داده خودش دستِ علی بی علیِ مرتضی ذرّه که نَه... هیچم خدا هستی ام نذرِ ولایت هستم از هستِ علی حضرتِ حق عرش را چون طاقِ ابرویت کشید اوجِ مخلوقات خالق دل به تو بسته علی ذکرِ تو باشد دوایِ دردهایِ لاعلاج آسمانها دم گرفت آرام و پیوسته‌... علی عاشقانه دم زده از عشقِ تو پروردگار "لافَتی اِلّا علی لاسَیف اِلا ذوالفقار" بی بهانه می شود مدحِ تو را آغاز کرد در هوایت پَر زد و در آسمان پرواز کرد حضرتِ ارباب در شادی و غم بعد از خدا... نامِ حیدر بُرد هر جا کامِ خود را باز کرد آمده دنیا علیِ ابنِ حسینِ ابنِ علی با همین ترکیب شاهِ کربلا اعجاز کرد اوّلین فرزندِ دلبندِ خودش را عشقِ ما... زد به نامِ نامیِ تو عشق را آغاز کرد ذکرِ میلادِ علی اکبر شده با افتخار "لافَتی اِلّا علی لاسیف اِلا ذوالفقار" شاهِ دین دارد پسر یا تاجِ سر دارد به سر دور تا دورِ همین گهواره می چرخد قمر "اِن یَکادی" عمّه جان می خواند و گوید خدا... دور گردان از گلِ لیلا... بلا... بَردار شَر برقِ چشمِ او شبیهِ برقِ چشمِ حیدر است چشمِ حق وا شد منافق نعره زد "اَینَ المَفَر" جانِ من قربانِ آهنگِ اذانِ کربلا دارد این تکبیر رویِ قلبِ هر عاشق اثر نغمه یِ فرزندِ شاهِ کربلا در کارزار "لافَتی اِلّا علی لاسیف اِلا ذوالفقار" همدم و همسنگر و همراهِ ساقیِ حرم اوّلین و آخرین اُمّیدِ روزِ محشرم از اَزل دلداده و دلبسته یِ مولا شدم تا اَبد از سینه زنهایِ علیِ اکبرم پیشِ پایِ حضرتِ ارباب جا دارد علی گرد و خاکِ پایِ شش گوشه رویِ چشمِ تَرَم هر شبِ جمعه زیارت می روم با پایِ دل بغضِ سنگینِ گلو را می کِشم سویِ حرم زد به قلبِ معرکه مثلِ یَلِ دُل دُل سوار "لافَتی اِلّا علی لاسیف اِلا ذوالفقار" می شود جایِ حرم اینجا بخوانم روضه را اسمِ مولا آمد و پرتاب می شد سنگها بغضِ مولا تیغ شد پیشانیِ اکبر شکافت می چکد خون رویِ چشمِ اسبِ او واویلتا می شود قیچی سپاه و می رسد قیچی به آه می شود تابوتِ این صد تا علی... یک بوریا ای جوانانِ بنی هاشم بیائید از حرم غیرتی ها عمّه جانِ ما کجا؟! صحرا کجا؟! ندبه می خواند حرم سَر می شود این انتظار "لافَتی اِلّا علی لاسیف اِلا ذوالفقار" ...................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
آنانکه عابدند به وقت اذان خوشند آنانکه زاهدند به یک تکه نان خوشند از هر دو تا نگار یکی ناز می‌کند عشاق روزگار یکی در میان خوشند نانی که می‌پزند به همسایه می‌رسد این خانواده با خوشی دیگران خوشند این سفره دارها که شدم میهمان شان بعد از بیا, برو ست, ولی با بمان خوشند ما می‌خوریم و اهل کرم شکر میکنند با این حساب بیشتر از میهمان خوشند جانی بگیر و در عوضش هیچ هم نده عشاق با معامله‌های گران خوشند با اخم خویش راه فرار مرا ببند صیاد اگر علی ست همه با کمان خوشند در نقطه نقطه دل شیعه حرم زدند بر بام خانه مشعل دارالکرم زدند وقتی دخیل‌ها گره این درند و بس این خانواده نیز گداپرورند و بس اینان که سنگ را به نظر فضه میکنند از کودکی قبیله‌ی شان زرگرند و بس در آستان شمع که طور مقدس ست پروانه‌ها همیشه مقرب ترند و بس دل دادن و ندادن ما دست ما نبود اینان به شیوه‌ی خودشان دل برند و بس بگذار بشکنند دلم را یکی یکی اینجا فقط شکسته دلی میخرند و بس ارباب زاده‌ها همه ارباب میشوند چون بنده زاده‌ها که همه نوکرند و بس این خانواده ای که مرا صید کرده اند حالا اسیر زلف علی اکبرند و بس وقتی میان کوچه ما راه می‌رود یک شهر در زیارت پیغمبرند و بس ای بهترین؛ یگانه‌ترین آفریده ها پیغمبر تمام پیمبر ندیده ها بیدار بود از سر شب تا سحر, پدر می زد صدات با همه جای جگر, پدر آهویی و به دام تو افتاده است شیر عمه اسیر توست, ولی بیشتر, پدر لیلا زیاد محضر آن دو نمی‌رسید تا خوب ارتزاق کند از پسر, پدر خیلی نیاز داشت زبان واکنی علی خیلی نیاز داشت بگویی: پدر, پدر تو یوسفی و دور مشو از مقابلش وابسته است بر روی تو آنقدر پدر پیش پدر رسیدی اگر قد بلند کن در آرزوی سرو رشید است هر پدر ای مظهر صفات نبی؛ هیچ کس به تو این قدر احترام نکرده مگر پدر به به, به این مقام که پایین پا پسر به به, به این مقام که بالای سر پدر از بس نشسته موی تو را شانه کرده است حالا دلش به گیسوی تو خانه کرده است حاضر شدم برای اویس قرن شدن شهر مدینه رفتن و دور از وطن شدن حاضر شدم برای “تو” ازخویش بگذرم دیگر مرا بس ست گرفتار “من” شدن ما را که نیست جرات پیشت نشستن و با ابروی کشیده‌ی تو تن به تن شدن لب‌های تو همین که به خود آب میزند نزدیک می‌شود به عقیق یمن شدن میل رسول دیدن تو چاره ش آینه ست پس واجب است محو درین خویشتن شدن تنها تو می‌توانی ازین کارهاکنی ابن الحسین بودن و ابن الحسن شدن ما هر دوتا برای دوتا کارآمدیم من عبد تو شدن, و تو هم رب من شدن دل آن زمان که خانه مهر تو می‌شود اقرار می‌کند به بهشت عدن شدن ای خاک پای مرکب تو کیمیای من جنت برای مردم و خاکت برای من وقتی که نیست خاک رهت, سر برای چه؟ وقتی که نیست در حرمت, پر برای چه؟ اهل کرم مقابل در ایستاده اند با این وجود پس, زدن در برای چه؟ وقتی تو سفره حسنی پهن کرده ای پس سرزدن به سفره دیگر برای چه؟ گر تو ادامه علی کوفه نیستی پس آمده ست این همه لشگر برای چه؟ ای خاک بر سر همه, تاج سرم شکست افتاده زیر پا علی اکبر برای چه؟ مغرب نیامده ست هنوز ای موذنم بالای نیزه رفته ای آخر برای چه؟ ما سعی می‌کنیم ولی یک عبا کم ست اصلاً شدی تو چند برابر برای چه؟ عمه اگر برای من و تو نیامده ست پس دست برده است به معجر برای چه؟ ای سایه تو بر سر عمه, بلند شو به احترام معجر عمه بلند شو ...................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
باز هم آسمان این خانه‌ شب پر رفت و آمدی دارد باز هم کوچه‌ی بنی هاشم بوی عطر محمدی دارد در شبستان زلف تو ترسا، خال بر گونه‌ی تو هندوکش طاق زیبای ابرویت محراب، وه که لیلا چه معبدی دارد کار چشم تو مبتلا کردن، خاک را با نظر طلا کردن این زلیخای نفس ما یوسف ! عاشق توست هر بدی دارد خَلق تو خُلق تو تعالی الله!، چه شکوهی است در تو یا الله! این علی تا که می‌رسد به خدا صلوات محمدی دارد *** می‌آیی و لیلا شده مجنون عطر و بوی تو دستی به رویت می‌کشد، یک دست بر گیسوی تو نه بر نمی‌دارد کسی یک لحظه چشم از روی تو یک چشم زینب بر حسین آن چشم دیگر سوی تو هم باده نوش کوثری، هم مست از جام علی باز، ای محمد! می‌رسی، این بار با نام علی یا رب و یارب ساغرت، یا حق و یا حق باده‌ات از مستی لب‌های تو میخانه شد سجاده‌ات یک دم علی گل می‌کند در آن لباس ساده‌ات یک دم محمد می‌رسد با زلف تاب افتاده‌ات می‌آید از در مصطفی امشب که مستم با علی! حالا که تو هر دو شدی پس یا محمد! یا علی! تسبیح زیبایت دل روح الامین را می‌برد آن قد و بالایت دل اهل زمین را می‌برد ناز قدمهایت دل سلطان دین را می‌برد موج نگاهت کشتی اهل یقین را می‌برد غرقند قایق‌های ما در بهت اقیانوس تو بال ملک می‌سوزد از «یا نور و یا قدوس» تو وقتی رجز خوان می‌شوی، انگار حیدر می‌رسد یک لافتای دیگر از نسل علی سر می‌رسد ای نسخه دوم! ـ که با اصلش برابر می‌رسد ـ پیش تو می‌لرزد زمین، گویی که محشر می‌رسد صف می‌کشد یک شهر تا شاید تماشایت کند مه می‌رسد تا یک نظر در صبح سیمایت کند شهزاده! دل را می‌بری از شهر با یک گوشه لب ای مرد! تو یا یوسفی یا احمدی، یا للعجب! چشم انتظارت کوچه‌ها، ای ماه زیبای عرب! صبح یتیمان می‌رسد تا می‌رسی تو نیمه شب دستان تو میراثی از دست کریم مجتبی اصلا تو گلچینی شدی از گلشن آل عبا تا پرده‌های خیمه را ماه جوان وا می‌کنی هم دشمن و هم دوست را غرق تماشا می‌کنی با شرم و خواهش یک نظر در چشم بابا می‌کنی از او چه می‌خواهی؟ چرا این پا و آن پا می‌کنی؟ ای کربلایی این تو و این لحظه‌ی دلخواه تو ای شیر مست هاشمی اینجاست جولانگاه تو می‌خواستت در خاک و خون اصلا خدای کربلا اصلا سرشتت از گِلی خونین برای کربلا تا باز باشی بهترین، در روضه‌های کربلا اما در این توفان امان از ناخدای کربلا با خواهش چشمان تو تا اذن میدان می‌دهد با رفتنت آرام جان! دارد پدر جان می‌دهد ...................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. ، بهترین الگو ! . ای همه تاریخ مدیونت جوان وی همیشه عشق ‌ممنونت جوان تو نویدِ زندگانی ‌میدهی پیر گردون را جوانی میدهی . با تو هستم ای مسلمان جوان باتو هستم ‌ای جوانِ مهربان پای تا سر‌ چشم باش و گوش باش فتنه دورت را گرفته هوش باش . دور‌ تا دورت پُر از اهریمن است در رهت ای دوست صدها دشمن است نا مسلمانند کافر‌ کیش‌ ها گرگهای در لباس‌ میش‌ ها . یوسفم از چاه ها آگاه باش با خبر از راه و صدها چاه باش خیل صیادان کمین ات‌ کرده‌ اند اشعری ها قصد دین ات کرده اند . وای‌ ما گر‌ صید صیادان‌ شوی وای اگر مجذوب شیادان شوی هوشیارست اهرمن هشیار باش خواب دیده بهر تو بیدار باش . عاشق حق ، پیرو باطل مشو شیعه ‌گی‌ کن از علی غافل مشو با علی محبوب داور‌ میشوی بی علی از هیچ کمتر‌ میشوی . خیز‌ بر دامان مهرش چنگ زن شیشه ی عمر عدو را سنگ‌ زن ای جوان‌ مانند زهرای جوان با علی تا آخرین ساعت‌ بمان . کسب دانش جز در این مکتب مکن خالی‌ از کف‌ دامن زینب مکن با حسین‌ ابن علی سرمست شو دستبوس ساقی بی دست شو . جرعه ای از ساقی کوثر بگیر ای‌ جوان درس از علی اکبر بگیر بهترین‌ پیر‌ جوانانست او نکته دان‌ نکته داناست او . شمع جمع عالمین است این جوان پاره ی قلب حسین است این جوان گر چه محروم از جوانی کام اوست آبروی هر‌ جوان ، از نام اوست . گر چه از داغش جهانی‌ پیر شد این‌ جوان در عشق ، عالمگیر شد عِلم و حِلم و هیبت اش پیغمبری عزم و رزم و اقتدارش حیدری . این‌ سوال خصم ، از یکدیگر است این پیمبر ، یاعلی ، یا اکبر است ؟ کشته شد بین دو دریا تشنه لب تا دهد بر عالمی ، درس ادب . بسکه آزاده ، ز مادر زاده شد پیش مرگ رهبری آزاده شد ای‌ جوانان اکبری باید شویم حیدرّی حیدرّی باید شویم . حیدر توکلی✍ ........................ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. (علیه السلام) شرافت مات تشریفات والای علی اکبر تعالی شمّه ای از شأن اعلای علی اکبر معاد پیچش زلفش نماد محشر کبری قیامت جلوه ای از قد و بالای علی اکبر تجلّی های پیغمبر در این آئینه بی وقفه حرم را می کند محو تماشای علی اکبر هم آوردی ندارد شیر حق در جنگ رو در رو هزار الله اکبر، کیست همتای علی اکبر به یک جولان چشمش قلب اردوگاه دشمن ریخت عجب شوری به پا کرده است غوغای علی اکبر نه تنها بهر استقبال از او پیغمبر آماده ست خدا آغوش واکرده مهیّای علی اکبر اگرچه حاصل عمرحسین از دست رفت اما به رسم صبر تاب آورد تا پای علی اکبر غم فرزند سنگین است، تا می شد تحمل کرد ولی آخر به خاک افتاد بابای علی اکبر به خاک افتاد طوریکه همه گفتند دق کرده به خاک افتاد بین ارباً اربای علی اکبر حسینافتاد از پا موقعی که دید افتاده شکافی بین ابروهای زیبای علی اکبر مسیحا آفرین آهی کشید و از نفس افتاد خدایا کاش امکان داشت احیای علی اکبر علیرا تکه تکه از تمام دشت آوردند ولی کامل نشد انگار اعضای علی اکبر تنش را در عبا چیدند پیش چشم بابایش عموعباسبا دیگر عمو های علی اکبر وحالا بین دارالحرب دور عمه ی سادات بنی هاشم همه جمعند، منهای علی اکبر ✍ .
. مرثیه حضرت علی اکبر علیه السلام دشمن احساس مرا با پسرم فهمیده ست بی سبب نیست که اینگونه به من خندیده ست تو خودت شاهدی ای قرص قمر تا امروز احدی ناله ی اینگونه ز من نشنیده ست تو جوابم ندهی شمر جوابم بدهد... نکند که پسر از دست پدر رنجیده ست؟ سرخی داغ تو از بس که بزرگ است علی کربلا آمده در خون تنت غلتیده ست اینچنین که همه ی دشت به من می گوید بدنت تکه به تکه همه جا گردیده ست سرخی پیرهنت با پدرت می گوید چقدر نیزه میان بدنت چرخیده ست ساده با تیغ نوشتند که ارباً اربا یعنی اعضای تن تو که ز هم پاشیده ست من که افتاده ام از داغ تو اینجا اما عمه دنبال تنت تا همه جا گردیده ست پدرت با قد خم روی عبایی پر خون هی علی اکبر علی اکبر علی را چیده ست قبل از اینکه سرم از نیزه ی خون سر بزند کربلا پیش تو مرگ پدرت را دیده ست .