eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6هزار دنبال‌کننده
271 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
"هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم" هر گه نظر به روی تو کردم جوان شدم طاووس خیمه پیش پدر راه می روی؟ گفتی اذان و مست من از این اذان شدم آه ای عصای پیری من، می روی؟ برو اما به روی نعش تو من قد کمان شدم تا اینکه خوب از عطشم با خبر شوی از شوق با لب تو دهان بر دهان شدم با خود نگفته ای پدرت خورد می شود؟ من مثل قطعه های تنت بی نشان شدم آخر چرا جواب پدر را نمی دهی؟ چیزی بگو. علی، ولدی نصفه جان شدم زینب (س) میان این همه دشمن دویده است بابا اسیر زخم زبان هایشان شدم از بهر بردن تو عبا کم می آورم من چند بار بر بدنت امتحان شدم شد سرخی لبان تو در دشت منتشر من هم به طشت زر هدف خیزران شدم شکر خدا که نیزه من شد بلند تر در راه شام بر سر تو سایه بان شدم عباس احمدی
آبی نمونده تا. برا تو بیارم٣ مادر ببخش من رو. که شیری ندارم٣ چرا آخه با من قهری ای مادر بلاتکلیفم کردن علی‌اصغر علی جانم علی جانم ای پرستوی حرم. رو دستم بخواب٢ هی تلظی می‌کنی. امید رباب٢ هر دم دعام اینه. که بارون بباره٣ راحت بخواب مادر. عمو آب میاره٣ نکن گریه مادر حالِ من زاره دل من هم مثل تو عطش داره علی جانم علی جانم دیگه دارم می‌میرم. از این حال تو٢ دیگه جونی نداره. پر و بال تو٢ داشتم چی رویایی. برا تو عزیزم٣ حالا باید واست. فقط اشک بریزم٣ لباسات و با دست خودم دوختم ولی حالا با رویات فقط سوختم علی جانم علی جانم عیب نداره پسرم. کریمِ خدا٢ گریه کن ای پسرم. ولی بی صدا۲ رفتی توی لشکر. گیر افتادی تنها٣ با تیر و سر نیزه. شدی ارباً اربا٣ تو رفتی و واست کوچه وا کردن زمین خوردی و شادی به پا کردن علی جانم علی جانم مثل زهرا زدنت. تو رو بی هوا٢ خنده کردن پسرم. به اشک بابا٢ پاش و ببین پشتم. شکست از غم تو٣ چشمات و وا کن تا. بشم مرهم تو٣ لبای خشکت رو وا کن از هم تا یه بار دیگه واسه من بگی بابا علی جانم علی جانم پاش و از روی زمین. که مردم علی٢ پاش و تا روی زمین. نخوردم علی٢ جسم تو رو دیدم. روی خاکِ صحرا٣ پهلوت شکسته شد. شدی مثل زهرا٣ چه جوری جسمت رو بردارم بابا تو هر جای صحرا پخشی واویلا علی جانم علی جانم جسمت و جمع می‌کنم. ولی رو عبا٢ من که مُردم پسرم. با من راه بیا٢ آه ای علمدارم. ز پا تا نشستی٣ بعد از علی‌اکبر. قدم رو شکستی٣ ببین خیمه بی تو بی علمداره ببین زینب توی خیمه بی یاره علمدارم علمدارم بی تو خیمه نمیرم. پناه حرم٢ بی تو چی جوری داداش. به خیمه برم٢ پاش و علمدارم. که دشمن می‌خنده٣ راه برادر رو. تا خیمه می‌بنده٣ بلند شو از جا ای تکیه‌گاه من دارم می‌میرم ای سر پناه من علمدارم علمدارم امنیت نیست به خدا. میون حرم٢ داره می‌لرزه داداش. دل دخترم٢ گم کردم ای یارم. راه خیمه‌ها رو٣ سمت حرم رفتن. ببین دشمنا رو٣ دارن میرن سمت خیمه‌ی زینب دارن می‌خندن به گریه‌ی زینب علمدارم علمدارم جون زهرا مادرت. نبند چشمات و٢ جون زینب رو زمین. نکش پاهات و٢ اومد شب آخر. که هستی کنارم٣ فردا میری میدون. چجوری بزارم٣ به کی فردا ما رو می‌سپاری داداش نگو ما رو تنها می‌زاری داداش حسین جانم حسین جانم کاشکی امشب برا تو. بمیرم حسین٢ بی تو از کرببلا. نِمیرم حسین٢ باور نمی‌کردم. که از من جدا شی٣ فکرش برام سخته. که رو نیزه باشی٣ الهی که امشب صبح نشه اصلاً الهی که تا آخر باشی با من حسین جانم حسین جانم ظهر فردا که بیاد. چی میاد سرم٢ در به در توی حرم. میشه خواهرت٢ فردا رو می‌بینم. که تنها می‌مونی٣ از خیمه می‌بینم. تو رو غرق خونی٣ می‌بینم تنها در بین گودالی زبونم لال می‌بینم لگدمالی حسین جانم حسین جانم سر جدا میشی حسین. بمیرم برات٢ میشه غارت بدنت. پیش بچه‌هات٢
اشعار حسینی و آموزش مداحی
#پاسخ_به_سوالات_و_شبهات_اشعار 1 #اشعار_عرفانی #عرفان_و_عاشوراء سلام استاد یه سوال داشتم در مورد شع
1 ذکر حضرت علی اکبر (ع) بازم اندر هر قدم،در ذکر شاه از تعلق گردی آید سد راه پیش مطلب، سد بابی می‌شود چهر مقصد را، حجابی می‌شود ساقی ای منظور جان­‌افروز من ای تو آن پیر تعلق سوز من در ده آن صهبای جان پرورد را خوش به آبی بر نشان، این گرد را  تا که ذکر شاه جانبازان کنم روی در، با خانه‌­پردازان کنم آن به رتبت، موجد لوح و قلم و آن به جانبازی ، ز جانبازان علم  بر هدف، تیر مراد خود نشاند گرد هستی را، به‌کلی برفشاند کرد ایثار آنچه گرد، آورده بود سوخت هرچ آن آرزو را پرده بود  از تعلق، پرده­‌ای دیگر نماند سد راهی؛ جز علی­‌اکبر نماند اجتهادی داشت از اندازه بیش کان یکی را نیز بردارد زِ پیش  تا که اکبر با رخ افروخته خرمن آزادگان را، سوخته ماهِ رویش، کرده از غیرت، عرق همچو شبنم، صبحدم بر گل ورق بر رخ افشان کرده زلفِ پر گِرِه لاله را پوشیده از سنبل، زره نرگسش سرمست در غارتگری سوده مشک تر، به گلبرگ‌ِ تری آمد و افتاد از ره، با شتاب همچو طفلِ اشک، بر دامان باب کای پدر جان! همرهان بستند بار ماند بار افتاده ­اندر رهگذار هر یک از احباب سرخوش در قصور وز طرب پیچان، سَرِ زُلفِین حور گام‌زن، در سایۀ طوبی همه جام‌زن، با یار کروبی همه قاسم و عبدالله و عباس و عون آستین افشان ز رفعت؛ بر دوکون از سپهرم، غایت دلتنگی است                      کاسب ، اکبر را چه وقت لنگی­ است  دیر شد هنگام رفتن ای پدر رخصتی گر هست باری زودتر http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
لیست هشتکهای گروه اشعار حسینی و آموزش مداحی http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
لیست هشتکهای گروه اشعار حسینی و آموزش مداحی http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
رُخش چه صبحِ مَلیحی،لَبش چه آبِ حیاتی علیِّ اکبرِ لیلاست، چه شاخه ی.... نباتی بدونِ چشمه ی لَعلَش، نبود در همه هستی نه چشمه ای نه قناتی، نه دِجله ای نه فراتی دمیده برسردنیا چه آفتابِ بلندی رسیده در شبِ لیلا چه ماهِ بابرکاتی قدش چه سَروِبلندی، چه گیسویی چه کَمندی چه مرتضی سَکَناتی، چه مصطفی وَجَناتی چه دِلبَری چه دَلیری، چه بی مثال و نظیری چه یوسفی چه عزیزی، چه ماوَرایِ صفاتی حواسِ قافله رفته‌ست در صدایِ اَذانش هَلا چه حَیِّ عَلایی، چه عَجِّلوا بِصَلاتی حسین با پسرش رَد شدند از غزلِ من پسر چه ماهِ جَمیلی، پدر چه بابِ نجاتی عباس شاه زیدی http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
هرچه باداباد من این روزها لیلایی ام هرکه جایی را پسندد من که پایین پایی ام http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ بازم اندر هر قدم،در ذکر شاه از تعلق گردی آید سد راه پیش مطلب، سد بابی می‌شود چهر مقصد را، حجابی می‌شود ساقی ای منظور جان­‌افروز من ای تو آن پیر تعلق سوز من در ده آن صهبای جان پرورد را خوش به آبی بر نشان، این گرد را  تا که ذکر شاه جانبازان کنم روی در، با خانه‌­پردازان کنم آن به رتبت، موجد لوح و قلم و آن به جانبازی ، ز جانبازان علم  بر هدف، تیر مراد خود نشاند گرد هستی را، به‌کلی برفشاند کرد ایثار آنچه گرد، آورده بود سوخت هرچ آن آرزو را پرده بود  از تعلق، پرده­‌ای دیگر نماند سد راهی؛ جز علی­‌اکبر نماند اجتهادی داشت از اندازه بیش کان یکی را نیز بردارد زِ پیش  تا که اکبر با رخ افروخته خرمن آزادگان را، سوخته ماهِ رویش، کرده از غیرت، عرق همچو شبنم، صبحدم بر گل ورق بر رخ افشان کرده زلفِ پر گِرِه لاله را پوشیده از سنبل، زره نرگسش سرمست در غارتگری سوده مشک تر، به گلبرگ‌ِ تری آمد و افتاد از ره، با شتاب همچو طفلِ اشک، بر دامان باب کای پدر جان! همرهان بستند بار ماند بار افتاده ­اندر رهگذار هر یک از احباب سرخوش در قصور وز طرب پیچان، سَرِ زُلفِین حور گام‌زن، در سایۀ طوبی همه جام‌زن، با یار کروبی همه قاسم و عبدالله و عباس و عون آستین افشان ز رفعت؛ بر دوکون از سپهرم، غایت دلتنگی است                      کاسب ، اکبر را چه وقت لنگی­ است  دیر شد هنگام رفتن ای پدر رخصتی گر هست باری زودتر محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ اکبر آمد با رخ افروخته خرمن آزادگان را سوخته ماه رویش کرده از غیرت، عرق هم‌چو شبنم، صبحدم بر گل‌ورق بر رخ افشان کرده زلف پُرگره لاله را پوشیده از سنبل، زره نرگسش، سرمست در غارت‌گری سوده مشک تر، به گل‌برگ تری آمد و افتاد از ره با شتاب هم‌چو طفل اشک، ‌بر دامان باب کای پدر جان! همرهان بستند بار مانْد بارافتاده، اندر رهگذار دیر شد هنگام رفتن، ای پدر! رخصتی گر هست، باری زودتر در جواب از تُنگ شکّر، قند ریخت شکّر از لب‌های شکّرخند ریخت گفت: کای فرزند! مُقبل آمدی آفت جان، رهزن دل آمدی کرده‌ای از حق، تجلّی، ای پسر! زین تجلّی، فتنه‌ها داری به سر راست بهر فتنه،‌ قامت کرده‌ای وه! کز این قامت، قیامت کرده‌ای نرگست با لاله در طنّازی است سنبلت با ارغوان در بازی است از رُخت، مست غرورم می‌کنی از مراد خویش، دورم می‌کنی گه دلم، پیش تو، گاهی پیش اوست رو که در یک دل، نمی‌گنجد دو دوست بیش از این، بابا! دلم را خون مکن زاده‌ی لیلا! مرا مجنون مکن هم‌چو چشم خود به قلب دل، متاز هم‌چو زلف خود، پریشانم مساز حایل ره، ‌مانع مقصد مشو بر سر راه محبّت،‌ سد مشو «لَن تَنالُوا البِرَّ حتّی تُنفِقُوا» بعد از آن،«مِمّا تُحِبُّون» گوید او نیست اندر بزم آن والانگار از تو بهتر گوهری، بهر نثار هر چه غیر از اوست، سدّ راه من آن بت است و غیرت من، بت‌شکن جان، رهین و دل، اسیر چهر توست مانع راه محبّت، مهر توست آن حجاب از پیش، چون دور افکنی من، تو هستم در حقیقت، تو، منی چون تو را او خواهد از من، رونما رونما شو، جانب او رو نما خوش نباشد از تو شمشیر آختن بلکه خوش باشد، سپر انداختن مژّه‌ داری، احتیاج تیر نیست پیش ابروی کجت، شمشیر چیست؟ رو، سپر می‌باش و شمشیری مکن در نبرد روبهان، شیری مکن بوسه‌ زن بر خنجرِ خنجرکشان تیر کآید، گیر و در پهلو نشان پس برفت آن غیرت خورشید و ماه هم‌چو نور از چشم و جان از جسم شاه باز می‌کرد از ثریّا تا ثَری هر سر پیکان، به روی او، دری مست گشت از ضربت تیغ و سنان بی‌خودی‌ها کرد و داد از کف، عنان رو به دریا کرد، دیگر آبِ جو زی پدر شد آب‌گوی و آب‌جو وقتی از داننده‌ای، کردم سؤال که مرا آگه کن، ای دانای حال! با همه سعی‌ای که در رفتن نمود رجعت اکبر ز میدان، از چه بود؟ این که می‌گویند بود از بهر آب شوق آب آورْد او را سوی باب خود همی دید این که طفلان از عطش هر یکی در گوشه‌ای، ‌بنْموده غش تیغ زیر دست و زیر پا، عقاب موج‌زن، شطّش به پیش رو ز آب بایدش رو آوریدن سوی شط خویش را در شط درافکندن چو بط گر در این رازی است، ای دانای راز! دامن این راز را می‌کُن فراز گفت: این رمز است و عارف، واقف است سرّ حقّ است این و عشقش، کاشف است اکبر آمد، «العطش»گویان ز راه از میان رزمگه تا پیش شاه کای پدرجان! از عطش افسرده‌ام می‌ندانم زنده‌ام یا مرده‌ام دید شاه دین که سلطان هُدی است اکبر خود را که لبریز از خداست شورش صهبای عشقش، در سر است مستی‌اش از دیگران، افزون‌تر است مغز بر خود می‌شکافد، پوست را فاش می‌سازد، حدیث دوست را پس سلیمان، بر دهانش بوسه داد اندک‌اندک، خاتمش بر لب نهاد مُهر، آن لب‌های گوهرپاش کرد تا نیارد سرّ حق را فاش کرد «هر که را اسرار حق آموختند مُهر کردند و دهانش دوختند» محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ای عصایِ پیریِ بابا بلند شو از جا به خاطرِ دل لیلا بلند شو تا در کنار پیکر تو جان نداده ام آرام جانم از دلِ صحرا بلند شو ای با ادب به مویِ سپیدم نگاه کن روی مرا زمین نزن از جا بلند شو یعقوبِ دل شکسته به بالینت آمده ای یوسف مقطع الاعضاء بلند شو از باب امر نیست عزیزِ دلم ببین بابات دارد از تو تمنا میکند بلند شو فکری برای آبرویم کن غیورِ من ای پاسدار زینب کبری بلند شو آیینه داره مادر پهلو شکسته ام چه بر سر تو آمده زهرا...بلند شو محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af