eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.7هزار دنبال‌کننده
240 عکس
152 ویدیو
36 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
لیست هشتکهای گروه اشعار حسینی و آموزش مداحی http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
لیست هشتکهای گروه اشعار حسینی و آموزش مداحی http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
بخوان خدای نبی را بخوان خدای خدیجه که سفره های سحرهاست از دعای خدیجه بگیر درس وفا را هم از وفای خدیجه سزاست اینکه بگوئیم از صفای خدیجه منم گدای خدیجه شوم فدای خدیجه خدیجه همسر طاها خدیجه مادر زهرا خدیجه بانوی والا خدیجه شیعهٔ مولا خدیجه قبلهٔ دلها خدیجه کعبهٔ جانها رواست اینکه بریزیم جان بپای خدیجه منم گدای خدیجه شوم فدای خدیجه هر آنچه داشت خدیجه فدای دین خدا کرد تمام هستیِ خود را نثار آل عبا کرد به غیر عشقِ پیمبر هر آنچه بود رها کرد خوش آنکه درس بگیرد ز ماجرای خدیجه منم گدای خدیجه شوم فدای خدیجه کسی که نزدِ مقامش رسد فرشته به تعظیم به حصر و شِعب و جفا و بلا و فِتنه و تحریم نکرد شِکوه ز سختی، نداشت از عدویش،بیم و در محاصره نشنید کس صدای خدیجه منم گداى خديجه شوم فداى خديجه اَمان ز درد فراق و اَمان ز روز جدایی چه مادری که ز غمهای دختر است فدایی بپای فاطمه اَش ریخت هر چه داشت،خدایی نثار فاطمه، بارانِ گریه های خدیجه منم گداى خديجه شوم فداى خديجه کنار بستر مادر اَمان ز گریهٔ دختر حدیث بیت پیمبر کجا و خانهٔ حیدر گریزِ روضهٔ مادر رسد به روضهٔ دختر و چند مرحله خالیست باز جای خدیجه منم گداى خديجه شوم فداى خديجه نه در عروسیِ دختر، کنار فاطمه،مادر نه پشت دربِ حرم، همجوارِ فاطمه،مادر نه دید،روی زمین،وضعِ بارِ فاطمه،مادر شد انتهای غمش همچو ابتدای خدیجه منم گداى خديجه شوم فداى خديجه به احترام وفاتش که چند تا کفن آمد اگر چه پنج کفن بود، لیک،تا حسن آمد کفن برای همه،جز برای بی کفن آمد شروعِ کرب و بلا بود کربلای خدیجه منم گداى خديجه شوم فداى خديجه نرفته است به غارت هنوز معجر زینب سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کند که نباشد سر برادر زینب و بر حسین بگِرییم پا به پای خدیجه منم گداى خديجه شوم فداى خديجه
. تو را کدام مدیح آورم که شخص رسول توراست همسر و دختر توراست شخص بتول زبان به اشهد اگر وا کنی کرامت توست فروع حسن تو کافی است بر قبول اصول کدام پله علم است تا که ذیل تو نیست؟ غلام کوی تو معقول و خادمت منقول به ضرب سکه کجا شان ضرب شمشیر است؟ جز این درم که علی از کرم نموده قبول زبان بگو به دهان سنگ شو حمیرا را که این فضیلت عظمی نمی رسد به فضول کسی به معرفت دختر تو راه نیافت بلی همیشه ز مجهول می دمد مجهول به هر مقام که دیدم مقام مسئول است بجز گدای درت کاو نمی شود مسئول ببخش دنیی و عقبی به معنی مسکین بدار کوکب ما را مصون ز ننگ افول .................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. غزل مدح حضرت خدیجه سلام الله علیها مادرِ فاطمه‌ای مادرِ وَالشَّمسُ ضُحــیٰ سنگرِ سختی وُ تنهاییِ پیغمبـــــرِ مـا سینه‌زنهای تو هستیم و خـــدا می‌داند که دعا می‌کنــد این سلسله را مادر ما تو صدف بودی وُ زهرایِ تو چون مروارید همسرت رهبـــرِ ما وُ نوه‌ات دلبـــرِ ما اوّلین مُـسلـِمِه‌یِ دینِ خداوند تویــــی اوّلین مسلـِمِ این دینِ مُبین حیـدرِ ما جان و مالِ تو شده خرجیِ دیــن و عشقت ای سزاوارتریــن همسرِ پیغمـــبرِ ما تو کــه همپایِ نبی اهــلِ ولایت بودی شده‌ای شافعــه‌یِ معرکه‌یِ محشرِ ما می‌رسد از حرمِ خاکیِ تو بویِ خـــدا حس شود نَـفحه‌ای از بویِ خوشِ کوثرِ ما می‌شود با تو بمانیم و بیاید از طــوس حکــمِ امضاء شده‌ای پاسخِ چشمِ تـرِ ما کربــلا منتظرِ دیـدنِ روزِ وصل است تو دعا کن که بیاید از حرم دلبــرِ مـا .................................. .کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. به زبان‌بریده کجا رسد صفتی به مدح و ثنای او که خداش هرچه طلب کند به کمال داده برای او ز زبان خاتم مرسلین همه وقت کرده دعای او صلوات آدم و خاتم آمده‌ است جمله صلای او چه زنی‌ست او که به مدحتش فلک آفریده خدای او شده‌است جاذب لطف حق ، چو به مهر ذرّه‌ی لاحقه نرسد به جلوه‌ی نوری‌اش رشحات ظلمت زاهقه چه کلیمه‌ای‌ که دهد بیان ز عدم در انفس ناطقه چه زجاجه‌ای‌ست که از خودش بدمد لوامع مُشرقه ملکوت و ملک خدای را به عیان رسانده ضیای او چه غمش هر آنکه شفیعه‌اش بشود به محشر داهشه به مقام خلد برینی‌اش نه منازعه نه مناقشه نگرفته‌اند مقام او به معاجله به مهامشه به خدا که زَهره‌ی قرب او نه به حفصه هست و نه عایشه که نشیند از ره غدر و کین به دل رسول به جای او سخن از کسی شده در میان که نبی‌ست گرم ستودنش مَلِک‌ست قاری فضل او، مَلَک‌ست محو سرودنش عدم‌ست زاده‌ی بود او و وجود طفل نبودنش ‌که شده‌ست بسته به نور حق همه صبح دیده گشودنش حسن‌ست شمس مضیّ او و حسین بدر دجای او به خدا که دار و ندار او بدهد نشان ز عدالتش احدی نبوده ز مکّیان به نجابتش به اصالتش احدی نجسته مشابهش احدی ندیده جلالتش چو گشود خاتم مرسلین دو لب از برای رسالتش چه زنی به غیر خدیجه گفت بلی به دین و ندای او چه زنی‌ست مادر فاطمه، چه زنی‌ست همسر مصطفی که به همرهی، که به همسری، شده نیم دیگر مصطفی نه به مال بلکه به جان خود شده یار و یاور مصطفی که مناقبش شده بازگو ز لب پیمبر مصطفی متراکم آمده خیرها به چهارگوش سرای او به گره‌گشایی لطف او نه مقیَّدی نه مقیِّدی شده لحظه‌لحظه‌ی بودنش جلوات عزّ مُمَجِّدی نرود مواصف جود او به خفا ز جور معتمدی چو نباشد آیه‌ی سلم او چه مطهَّری چه موحِّدی؟ مگر اینکه خلق دعا کند به طراز قبله‌نمای او چو نماز او بشود حکم نبود مصلّی دیگری به خدا نگویم الی الابد سخن از تولّی دیگری که دهد موالی همسرش به نبی تسلّی دیگری چو صفات و ذات جلال حق بدهد تجلّی دیگری شده مهر و ماه نشانه‌ای ز فروغ جود و سخای او به ازل چو آینه‌ی «ألَستُ بِرَبّکم» شده صیقلی به مطاوعت ز مقام او چو رسول گفته‌ام از بلی چو گشود احمد مصطفی در سرّ مصحف منجلی به خدا که غیر خدیجه‌اش به خدا قسم به جز از علی نشده‌ست مطلع آدمی ز رموز غار حرای او صفت کمال خدیجه را چه به شعر ناقص همچو من که چهارده دم کبریا به مدیحه‌اش شده در سخن ظُهِرَت یَنابِعُهَا العُلاةِ مِنَ الخَفاءِ إلَی العَلَن به کدام زن به جز از خدیجه رسول حضرت ذوالمنن همه ساله کرده ز تعزیت به برش لباس عزای او؟ .
. 📌مدح حضرت خدیجه سلام الله علیها السلام علی أم المؤمنین خدیجة الغرّاء(سلام الله علیها و علی بنتها فاطمة الزهراء) برایت سهمی از اسلام با حیدر برابر بود چنانکه ثروت تو هم‌تراز تیغ حیدر بود به ایثارت گواهی میدهد شعب أبی طالب همین از خود گذشتن های تو خود فتح خیبر بود همین بس که سلامت داده جبرائیل با هر وحی کجا این منقبت در شأن آن زنهای دیگر بود؟ کسی که مادر زهراست ام المومنین باشد فقط اینگونه مادر لایق آنگونه دختر بود نه تنها مریم و حوا کنیز خانه‌ات بودند که غیر از فاطمه شأن تو از کل زنان سر بود تو بودی و علی بود و ابوطالب همین کافیست پیمبر از همان آغاز هم دارای لشگر بود تو ای بانو اگر اسلام را یاری نمیکردی یقین دارم جهان امروز بی «الله اکبر» بود خدیجه! آه... بعد از تو رسول الله هر روزش... خدیجه آه... هر شب روی لبهای پیمبر بود .
. مُسمّط مربّع سلام اللّه علیها‌ باور نخواهد کرد داغِ همسرش را دنیا گرفته همدم و هم‌سنگرش را امشب سرِ افطار اشکِ دخترش را دید و تکانی داد با گریه سرش را دردی فراتر از غمِ بی‌مادری نیست مثلِ خدیجه تا قیامت یاوری نیست یک عمر قلبِ او برایِ من تپیده در اوجِ تنهایی به فریادم رسیده هرجا صدایِ غربتِ دین را شنیده بر شانه بارِ بی‌کسی‌هایم کشیده بی‌شک خدا می‌شد تلاشم بی‌نتیجه خالی اگر می‌کرد پشتم را خدیجه اِی اوّلین حامیِ اسلامِ محمّد زیباترین تصویرِ ایّامِ محمّد لبخندِ تو شیرینیِ کامِ محمّد نامِ شما شد مَحو تا نامِ محمّد رویِ زبانِ مردمِ دنیا بماند جا دارد این مرثیه را مولا بخواند بعد از تو غم رزقِ امیرالمؤمنین است بی تو شب وُ روزِ گلِ یاست چنین است..... روزی که پشتِ درب روضِه آتشین است نیلوفری با ضربه‌ای نقشِ زمین است مادر زمین افتاد دختر هم زمین خورد تمثالِ تو تا کربلا اِرثِ تو را بُرد زینب غمِ دینِ خدا را خورد وَاللّه بر شانه بارِ کربلا را بُرد وَاللّه پایِ عَلم مردانه باید مُرد وَاللّه پهلویِ او شد مثلِ زهرا خُرد وَاللّه دار وُ ندارش شد فدایِ دین وُ قرآن پیشِ دو چشمش خیزران خورده به دندان سهمِ حرم بی‌تابی و قدِّ کمان شد رزقِ لب ُو دندانِ دلبر خیزران شد سنگین‌ترین روضِه نگاهِ هیزشان شد حرف از کنیزی موجبِ لُکنت‌ْزبان شد اینجا زبانِ نازدانه گیر کرده شد ندبه‌خوان می‌گفت بابا دیر کرده ✍ .
. سلام اللّه علیها‌ باران شدم تا پایِ این روضه ببارم چه بر سرم آمد خدا مادر ندارم امشب کنارِ سفره‌یِ اِفطار با اشک ناله زده خیرُالنِّسا مادر ندارم تنهاترین شد مصطفیٰ بعد از خدیجه می‌گفت مولا بی‌صدا مادر ندارم در روضه‌یِ کوچه صدا زد یادگارش..... دیوار ُو در کرده چه‌ها مادر ندارم مکّه مدینه کربلا کوفه نجف شام شد روضه هر جایی چرا مادر ندارم مادر نباشد این جهان خِیری ندارد بر نِی سری دارد نوا مادر ندارم طفلی گرسنه در خرابه خواب می‌دید می‌گفت بس کن بی‌حیا مادر ندارم سیلی نزن بر رویِ من کَندی مویَم را مظلومه‌ام بابا بیا مادر ندارم این روزها آقایِ ما بعد از مناجات با گریه می‌گوید خدا مادر ندارم ✍ .
. سلام اللّه علیها‌‌ مادر صفایِ خانه و آرامِ دختر است آن هم کسی که مادرِ زهرایِ اطهر است اشکِ عزایِ غصّه‌یِ حامیِِ دینِ حق پیدا به رویِ چشمه‌یِ چشمِ پیمبر است سالِ فراقِ یاورِ احمد پر از غم است دنیا بدونِ مادرِ ما خاک بر سر است یارب قرارِ فاطمه‌یِ بی‌قرار باش بانویِ ما همیشه همین‌گونه مضطر است امشب عزایِ مادر وُ فردا غمِ پدر یک روز پشتِ در سِپرِ جانِ حیدر است امشب دلش شکسته و آن‌روز با لگد پهلوشکسته می‌شود وُ بینِ بستر است هر روزِ عمرِ او پس از این روضه است تا .... روزی که تیغِ بغضِ علی دستِ دلبر است ✍ .
. عصمت به غیر نام تو بانو سخن نداشت* عفت عزا گرفته، به جز تو محن نداشت حق داشت مصطفی که چنین بی قرار بود غیر از گل وجود تو گل در چمن نداشت گریه کن تو فاطمه و نوحه خوان نبی بزم غمت به غیر علی سینه زن نداشت شد داغدار تو نبی، ای بانوی حجاز چون تو نبی به خانه کسی شیرزن نداشت از آسمان برای تو آمد کفن ولی در کربلا حسین عزیزت کفن نداشت تازه اگر کفن به تنش می‌رسید، باز حاجت نبود بر کفنی، چون که تن نداشت او را همه به گودی گودال می زدند یک جسم پاره پاره که نیزه زدن نداشت میخواست پاشود طرف خیمه ها رود از روی خاکها نفس پاشدن نداشت عریان تر از تن نوه‌ی تو تنی نبود او روی خاک بود و به تن پیرهن نداشت در زیر نعل تازه تنش پخشِ دشت شد صد تکه شد بدن، بخدا یک بدن نداشت ✍ *این مصرع از دوست عزیزم آقای میثم مومنی نژاد می‌باشد. .