eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.6هزار دنبال‌کننده
234 عکس
140 ویدیو
33 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. به پیکرش نه فقط تیر ،بال و پر شده بود حسین از غم او دست بر کمر شده بود همین‌‌که گفت اخا ؛ خیمه را عزا برداشت نگاه ها نه فقط مات ، بلکه تر شده بود لب ترک ترکش متن روضه‌ی باز است که مشک‌پاره از این داغ، نوحه‌گرشده بود رشید بودن او کار دست زینب داد نگاه نافذش از چشم ها نظر شده بود هر آن‌که بود کشید و بُرید و زخمی کرد قد بلند اباالفضل... مختصر شده بود دوباره فاصله ی لشکر و حرم کم شد شکاف بین دو ابروش، بیشتر شده بود گرفت بین دو زانو که تیر را بکشد اگرچه زخم ِ سه شعبه عمیق‌تر شده بود کمی ز ساقه ی تیر سه شعبه بیرون بود کشیدنش چقدر سخت و دردسر شده بود زمین که خورد صدا کرد استخوان سرش پس از عمود و کمان نوبت تبر شده بود چه طعنه‌ها به من این‌ مردمان پست زدند کنار دست بریده ، چقدر دست زدند شاعر: محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab .
. علیه‌السلام دلت می لرزد از فریادهای آخرم برگرد دلم می لرزد از خون گریه های خواهرم برگرد مرا بگذار در گودال با سر نیزه ها تنها نبینی نیزه کاری تا شود بال و پرم برگرد برو جان تو و جان صلابت های معجرها تویی بعد از من و عباس امید حرم برگرد نگاهت را بگیر از چشم های من خداحافظ ببین که شمر پرسه می زند دور و برم برگرد نفس هایم به آخر میرسد طاقت نداری تو ببینی کُندی خنجر به زیر حنجرم برگرد برایت سخت خواهد بود از نزدیک این صحنه چه خواهد کرد تاب پنجه با موی سرم برگرد هنوز از ضربه هایش چند تای دیگری مانده شده وقت حسینم وا حسین مادرم برگرد گلی گم کرده بودی گر که امشب در دل صحرا بیا گودال دنبالش بیا با دخترم برگرد ..___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab .
. بیشه از سیطره‌ی شیر بهم ریخته بود لشگر از غیرتِ شمشیر بهم ریخته بود چشمهای غضب آلود  نَفَس می‌گیرد دشت از ضربِ نَفَس‌گیر بهم ریخته بود مثل این بود زمین لرزه به شام اُفتاده کوفه با نعره‌ی تکبیر بهم ریخته بود یک سوار آمده بود و همه رَم می‌کردند دشمن از صاعقه‌ی تیر  بهم ریخته بود مرتضی بود حسن بود ولی لب تشنه کربلا با دو سه تصویر بهم ریخته بود آب بر دامنِ او چنگ زد و گفت بنوش آب از غصه‌ی تقدیر بهم ریخته بود دست در آب فرو برد فرات آتش شد آب از سوز لبِ آبِ حیات آتش شد ناگهان داغ ، رقم خورد بمانَد بَعدَش  به زمین ماهِ حرم خورد بماند بَعدَش داد زد حرمله از دور چه چشمی دارد تیر را تا که زدم خورد بماند بَعدَش همه سر درد گرفتند میانِ خیمه به سر او که عَلَم خورد بماند بَعدَش آبرویش همه از مَشک چکید و بر مَشک خونِ آن دستِ قلم خورد بماند بَعدَش این عموجانِ حرم بود که هِی کم می‌شد قامتش زود بهم خورد بماند بَعدَش تا که اُفتاد زمین موقعِ مشعلها شد راهِ دشمن به حرم خورد بماند بَعدَش وایِ من دادِ حرم  دادِ حرم  در آمد یک برادر به سرِ چند برادر آمد خیز از خاک بگو تا کمرم را چه‌کنم تو که راحت شده‌ای من جگرم را چه‌کنم موقعِ آمدنم حال رُبابم بد بود بعد این وضع بگو که پسرم را چه‌کنم مادرم آمده اینجا که مرا جمع کند پدرم از نجف آمد  پدرم را چه‌کنم پا مکش رویِ زمین دشت نگاهت نکند جانِ من هلهله‌ی دور و برم را چه‌کنم از رشیدیِ تو در راه کمی ریخته است بازویت را چه‌کنم چشمِ ترم را چه‌کنم مَشک اُفتاده ، زمین پُر شده ،  سر پاشیده یک نفر هستم و صد درد سرم را چه‌کنم قطعه قطعه شدی و قطعِ یقین می‌بیند از مدینه بخدا اُمِ‌بَنین می‌بیند سر کنار تو نَهَم یا به حرم سر بکشم که سرِ دخترکانم دو سه معجر بکشم قول دادی که بیایی و برایم بد شد حال شرمندگیِ مادر اصغر بکشم من بزرگ حرمم آب ندارم باید... پیشِ این قوم رَوَم منت لشگر بکشم َتا که زینب نرسیده به تماشای تنت زود باید به رویت چادر مادر بکشم به زمین دوخته‌ای مزرعه‌ی تیر شدی چند صد تیر چگونه همه از پَر بکشم وای خاصیت این  تیرِ سه‌شعبه این است باید از پشتِ سرت از طرف سر بکشم خورده‌ای تیر از اینسو و از آنسو پیداست این که بالایِ سرت تاب ندارد زهراست شاعر: محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab .
. علیه_السلام و تنها شدی و لشکر خونخوار می رسد بوی سقیفه و در و دیوار می رسد از زخم های سوخته ی بی شماره ات حسی شبیه لحظه ی مسمار می رسد با مادرم بگو که دختر پرده نشین تو از کربلا به کوچه و بازار می رسد ای یادگار مادر پهلو شکسته ام من بی دفاع، خسته کنارت نشسته ام هستند قاتلان تو همخون دوّمی ای کشته ی جنایت ملعون دوّمی گودال سرخ پر شده از عطر سیب تو رفته به نیزه صورت شیب الخضیب تو از موی تو نشانه در انگشت شمر بود دیدم محاسن تو که در مشت شمر بود این زلف را که خاک بر آن لانه کرده است یادش به خیر مادرمان شانه کرده است از تو لب و سر و دهن از داغ سرخ شد از من تنم به ضربه ی شلاق سرخ شد از من زمان غارتمان سر شکسته اند از تو به نعل تازه چه پیکر شکسته اند بس تیر و نیزه ای که به جسمت شکسته اند ذبح تو را همه به تماشا نشسته اند ناچار می شوم که رهایت کنم حسین فکری برای خیمه و غارت کنم حسین از من سر تو فاصله دارد چه ها کنم با کینه ای که حرمله دارد چه ها کنم آیا به خواهر تو اسیری روا بود؟ با لشکری که بد دهن و بی حیا بود ای وای من زمان خداحافظی شده ای پاره تن زمان خداحافظی شده سلام_الله_علیها .__________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. مُخمّس می کِشم آه سَرِ راه چرا اُفتاده؟ دست و مَشک و عَلَمِ ماه ...جدا افتاده کِل کشیدند همه شاهِ وفا افتاده چوُ میانِ همه‌یِ کرب‌وبلا افتاده... عَلَم افتاد زمین شاه زِ پا افتاده علقمه پُر شده از بویِ گلِ یاس...چه شد؟! روضه‌ها پخش‌وُپراکنده شد احساس چه شد؟! با دو چشمی که شبیهَند به الماس چه شد؟! دست و مَشک و عَلَم و پیکرِعباس چه شد؟! تنَت اینجاست دو دستِ تو کجا افتاده؟! اِی علمدار غمِ تو کمرم را تا کرد دیده‌یِ بسته‌یِ تو چشمِ حرامی وا کرد علقمه خون به دلِ مادرمان زهرا کرد قسمتِ فاطمیون ضربه‌یِ سیلی‌ها کرد چشمِ هیزی طرفِ خیمه‌یِ ما افتاده بعد تو می‌شکند حرمتِ بانویِ حرم می‌خورد مُشت و لگد میوه‌یِ قلب و جِگرم معجری سوخته بر مویِ سری پایِ سَرم تو که پهلو بزنی بر رویِ نیزه قمرم رَدِّ سیلی به رویِ فاطمه‌ها افتاده تو زمین خوردی و از چشمِ حرم آب اُفتاد رَدّ پایی به رویِ چادر مهتاب افتاد از رویِ ناقه‌یِ عُریان گلِ بی‌خواب افتاد صورت دخترکِ قافله در قاب افتاد گوشها پاره شد... آویز چرا افتاده؟! اوّل روضه اگر قحطیِ آب است حسین بعد از این خواهرِ تو خانه‌خراب است حسین پایِ سرنیزه دو دستش به‌طناب است حسین اوجِ غمهایِ حرم بَزمِ شراب است حسین ندبه خواندیم به لبهایِ تو جا افتاده ۱۴۰۰/۵/۲۵📃 ✍ ...__________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab . کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. مُسمّط مثلّث ما روضه می‌شویم شما گریه می‌کنید خیلی به حال و روزِ گدا گریه می‌کنید ما مُجرمیم آه چرا گریه می‌کنید حُرمت شکسته‌ایم که آشفته‌ایم ما از تو فقط شِنفته...فقط گفته‌ایم ما ما رویِ سینه سنگِ شما را فقط زدیم شرمنده از گناه و خطاهایِ مُمتدیم بیچاره‌ایم که درِ این خانه آمدیم شد استخوانِ سینه‌یِ تو وقف دین ما اِی همنشینِ ما سرِ نیزه‌نشینِ ما ما را میانِ روضه تو با آبرو کنی رو می‌زنیم تا به گدایان تو رو کنی احوالِمان به نازِ نظر زیر ُو رو کنی در خیمه‌یِ توایم تو ما را زُهیر کن عُقبایِ ما تو عاقبت ما به‌خیر کن داری به سمتِ روضه‌یِ گودال می‌روی پیش دو چشمِ زینب و اَطفال می‌روی چیزی نمانده است تو از حال می‌روی چیزی نمانده است زمین‌گیر می‌شوی مفقود بینِ نیزه و شمشیر می‌شوی خواهر چه دیده از رویِ تل لال می‌شوم خنجر چه کُند کرده عمل لال می‌شوم خورده عصا کجایِ غزل لال می‌شوم سربسته بُگذریم از این روضه بهتر است غیرت به نیزه تکیه زده حرفِ معجر است آمد سری به سویِ حرم وامصیبتا زیرِ سُم است جود وُ کرم وامصیبتا زهرا به سینه زد پسرم وامصیبتا سر می‌زند به محمل و بی‌تاب می‌شود با روضه‌یِ تو ناحیه هم آب می‌شود ✍ . ...__________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab . کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
ابتدای اشعار 👆
. مُسمّط مثلّث_مدح و مرثیه حضرت زینب سلام الله علیها_(شام غریبان) فرقی نباشد بینِ اولادِ امیرالمؤمنین زینب علمداری کند پرچم نمی‌ماند زمین مثلِ پسرها دخترانش شیر وُ هم شمشیرِ دین زینب اگر شد شیرزن خونِ علی دارَد به تن درزندگی گاهی حسینی می‌شود گاهی حسن صبر وُ کَرم دارد ... حسن داریم بینِ کاروان یادآوریِ غیرت و ایثارِ آقاجانِمان حُجبُ و حیایِ فاطمه.. دینِ نَبی... حیدرنشان در زینبِ کبری خلاصه می‌شود آلِ عَبا جمعِ نبی وُ حیدر وُ کوثَر حسین و مجتبی با خطبه‌هایش می‌کند دِژهایِ دشمن را خراب دارد به رویِ شانه‌یِ خود بیرقِ این انقلاب بادستهایِ بسته کرده فتح.... بِنتِ بُوتراب از نسلِ شیر است و کلامش مثلِ تیغِ ذوالفقار یک جمله‌یِ او می شود فصل‌ُالخطابِ روزگار چون ذکرِ بی‌بی ما رَأیتْ الّا جَمیلا می‌شود خصمِ ریاکار و پلید و پست رُسوا می‌شود هرچند قدَّش زیرِ بارِ دردها تا می‌شود... تاروزِ آخر پایِ این بیرَق اَنَاالحق گفته است مثلِ اَمیرالمؤمنین در راهِ دین بُت‌ها شکست اصلِ حجاب است و اصولِ نهضتِ سرخِ حسین باید علمداری کند در کاروانِ شور و شین دین زیرِ دِیْنِ صبر ُو ایثار وکلامِ زینبین یک جمله روضه از منِ عاشق اگر چه بی‌سواد پیشِ نگاهش کعبِ نِی بر کعبه زَد اِبن زیاد بالا و پایین رفت چوبِ خیزران در محضرش باآستینِ پیرهنِ او بست چشمِ دخترش.. امّا رسیده عاقبت در کنجِ ویرانی سرش... پایِ سرِ بابا به لب با مُشت محکم می‌زند با ندبه‌ها و گریه‌ها ویرانه بر هم می‌زند ....__________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab . کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. علیه‌السلام حلالم کُن برایت ختم قرآن هم نمی‌گیرم صدایِ من گرفته پایِ نیزه دَم نمی‌گیرم اگرچه با تمامِ جان خود هستم سِپر امّا... توانِ ضربه‌هایِ سیلیِ محکم نمی‌گیرم چه می‌شد سنگها جایِ‌سرت من راهدف می‌کرد نشد با آستینم خون لب را هم نمی‌گیرم میانِ هلهله این ناله‌ها مفقود خواهد شد نگاهت که به من افتاد پهلویم نمی‌گیرم شبیهِ مادرم آنقدر سیلی خورده‌ام امّا... دری رویم نَیفتادهَ‌ست دیوارم نمی‌گیرم به رویِ نیزه بسته چشمهایِ غیرتش ساقی علمدارِ حریمِ غیرتم ماتم نمی‌گیرم به پایِ نیزه می‌خوانم دعایِ عهد با گریه سراغِ هیچ کس جز منجیِ عالم نمی‌گیرم ✍ . ....__________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab . کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. کای مونس شکسته دلان حال ما ببین ما را غریب و بی کس و بی آشنا ببین اولاد خویش را که شفیعان محشرند در ورطه ی عقوبت اهل جفا ببین در خلد بر حجاب دو کون آستین فشان واندر جهان مصیبت ما بر ملا ببین نی ورا چو ابر خروشان به کربلا طغیان سیل فتنه و موج بلا ببین تنهای کشتگان همه در خاک و خون نگر سرهای سروران همه بر نیزه ها ببین آن سر که بود بر سر دوش نبی مدام یک نیزه اش ز دوش مخالف جدا ببین آن تن که بود پرورشش در کنار تو غلطان به خاک معرکه ی کربلا ببین یا بضعةالرسول ز ابن زیاد داد کو خاک اهل بیت رسالت به باد داد * * * خاموش محتشم که دل سنگ آب شد بنیاد صبر و خانه ی طاقت خراب شد خاموش محتشم که ازین حرف سوزناک مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد خاموش محتشم که ازین شعر خونچکان در دیده ی اشگ مستمعان خون ناب شد خاموش محتشم که ازین نظم گریه خیز روی زمین به اشگ جگرگون کباب شد خاموش محتشم که فلک بس که خون گریست دریا هزار مرتبه گلگون حباب شد خاموش محتشم که بسوز تو آفتاب از آه سرد ماتمیان ماهتاب شد خاموش محتشم که ز ذکر غم حسین جبریل را ز روی پیامبر حجاب شد تا چرخ سفله بود خطائی چنین نکرد بر هیچ آفریده جفائی چنین نکرد * * * ای چرخ غافلی که چه بیداد کرده ای وز کین چه ها درین ستم آباد کرده ای بر طعنت این بس است که با عترت رسول بیداد کرده خصم و تو امداد کرده ای ای زاده زیاد نکرده است هیچ گه نمرود این عمل که تو شداد کرده ای کام یزید داده ای از کشتن حسین بنگر که را به قتل که دلشاد کرده ای بهر خسی که بار درخت شقاوتست در باغ دین چه با گل و شمشاد کرده ای با دشمنان دین نتوان کرد آن چه تو با مصطفی و حیدر و اولاد کرده ای حلقی که سوده لعل لب خود نبی بر آن آزرده اش به خنجر بیداد کرده ای ترسم تو را دمی که به محشر برآورند از آتش تو دود به محشر درآورند . این کشته ی فتاده به هامون حسین توست وین صید دست و پا زده در خون حسین توست این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی دود از زمین رسانده به گردون حسین توست این ماهی فتاده به دریای خون که هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست این غرقه محیط شهادت که روی دشت از موج خون او شده گلگون حسین توست این خشک لب فتاده ی دور از لب فرات کز خون او زمین شده جیحون حسین توست این شاه کم سپاه که با خیل اشگ و آه خرگاه زین جهان زده بیرون حسین توست این قالب طپان که چنین مانده بر زمین شاه شهید ناشده مدفون حسین توست چون روی در بقیع به زهرا خطاب کرد وحش زمین و مرغ هوا را کباب کرد . .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. نبریدم! پسر مادرم اینجا مانده پنج تن یک تنه بر دامن زهرا مانده هیچ کس نیست که بالای سرش گریه کند مونس بی کسی من تک و تنها مانده کاش میشد که لباسی برسانم به تنش آبروی همه عریان روى صحرا مانده بین یک گونی کهنه سر او را بردند ته گودال ولی پیکر او جا مانده ساربان داد مزن ما کس و کاری داریم ساربان راه مرو همسفر ما مانده چند باری شده گم کرده ام او را اصلاً بس که از دور تنش مثل معما مانده باز چشمش به که افتاد که غش کرد رباب؟ بازهم آمده این حرمله ى وا مانده برسانید خبر را به علمدار حرم چادر زینب تو زیر لگدها مانده ناقه زانو زده تا اینکه سوارش بشوم چشم من سمت علی اکبرم اما مانده . .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. بِبَریدم که پیام از تنِ بی سر دارم حرفها با سپهِ کوفه ز حنجر دارم شِکوه بر فاطمه دارم ز جسارتهاتان من شکایت ز شما نزد پیمبر دارم تشنه کشتید و بریدید سرِ مهمان را حال این رختِ اسیریست که در بر دارم مَحرمان را همه کشتید و زبان دار شُدید غارت آزاد شد و دست به معجر دارم بزنیدم ببَریدم به همه میگویم من در این دشتِ بلا چند برادر دارم بار بستید و برفتید ولی من چه کنم من که از معرکه هفتاد و دو پیکر دارم یا اجازه بدهید اینهمه را دفن کنم یا گذارید که انگشتِ جدا بر دارم یکطرف بی سر و بی دست، علمدارِ رشید یکطرف دستِ علمدارِ دلاور دارم دارم اینجا به حرم یک تنِ ارباً اربا و سرِ نیزه سرِ زخمیِ اکبر دارم رأسها را که بریدید و سرِ نیزه زدید دستها را چه کنم،اینهمه لشگر دارم یکطرف غنچۀ نشکفته که پرپر کردید یکطرف مانده دوتا گمشده دختر دارم یکطرف کعب نی و حرف بَد و سوی دگر تازیانه به سر و صورتِ خواهر دارم خواهرانی همه معصوم و عفیف و مضطر داغدیده به برم، اینهمه مادر دارم یا اخی بوسه به رگهای بریده بزنم زانکه مأموریتِ تازه ز حیدر دارم بوسۀ حنجرۀ تو نَفَسِ تازه دهد تا ببیند که من هم کس و یاور دارم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. . ✍. من کرببلا را چو خزان دیدم و رفتم چون مرغ شب از داغ تو نالیدم و رفتم ای باغ که داری تو بسی گل به گلستان این خرمن گل را به تو بخشیدم و رفتم در کرببلا زینت آغوش نبی را آوردم و غلطیده‌به‌خون دیدم و رفتم ممکن چو نشد حنجر پاک تو ببوسم آن حنجر پرخون تو بوسیدم و رفتم یاد آمدم آنروز که گفتی جگرم سوخت چشم از تن صدچاک تو پوشیدم و رفتم چون همره ما هست سر غرقه‌به‌خونت من یاد لب تشنه‌ی تو بودم و رفتم بگسست اگر دشمن دون، ریشه‌ی دین را با موی پریشان همه سنجیدم و رفتم بس کن تو دگر کاه ربائی سخن خود من یک گلی از گلشن دین چیدم و رفتم . .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. مرهم به زخم دل به جز از سوز آه نیست روزی چو روزگار من از غم سیاه نیست خواهم که سیر بینمت، آنگه سفر روم باید چه چاره کرد؟ که تاب نگاه نیست من با تو آمدم، بنگر با که می‌روم جولان خصم هست ولیکن پناه نیست رأس تو روی نیزه و خورشید بر فلک با بودن تو، حاجت خورشید و ماه نیست گفتم که خاک بر سر خود ریزم از فراق جز سنگ و تیر و نیزه در این قتلگاه نیست . .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. ✍ مبریدم! که در این دشت مرا کاری هست گرچه گل نیست ولی صحنه‌ی گل‌زاری هست ساربانا! مزنید این همه آواز رحیل که در این دشت مرا قافله‌سالاری هست من و این باغ خزان‌دیده خدا را چه کنم همره لاله‌رخان - لاله‌ی تبداری هست ساربان، تند مران قافله‌ی گل‌ها را که در این حلقه‌ی گل، نرگس بیماری هست نیست اندیشه مرا، از سفر کوفه و شام مهر اگر نیست، ولی ماه شب تاری هست تشنه‌کامان بلا را، چه غم از سوز عطش ساقی افتاده ولی، ساغر سرشاری هست هستی‌ام رفته ز کف، بعد تو یا ثارالله هیچم ار نیست تمنای توام باری هست تا به مرغان چمن، رسم وفا آموزد یادگار از تو پرستوی پرستاری هست با وجودی که بود بار جدایی سنگین لله الحمد مرا روح سبک‌باری هست گر چه از ساحت قدس تو جدایم کردند هست پیوند وفا با تو مرا آری هست باغبان چمن معرفت! آسوده بخواب که مرا شب همه شب دیده‌ی بیداری هست در نماز شب خود غرق مناجات توام یار اگر نیست ولی زمزمه‌ی یاری هست مبرید از چمن حُسن (شفق) را بیرون که در آنجا که بود جلوه‌ی گل خاری هست . .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. راس تو را به روی نی، هرچه نظاره می کنم  سیر نمی شود دلم، نگه دو باره می کنم  ز اشک و آه سینه ام، میان آب و آتشم  چو با توام، از این میان کجا کناره می کنم  گمان کنند دشمنان، نیست به کام من زبان  ز دور بسکه با سرت، به سر اشاره می کنم  به دختران خود بگو که گوشواره ها چه شد  گریه به گوشواره نی، به گوش پاره می کنم هم سر تو بر سر نی، هم سر اکبرت زپی  گاه نگاه نگاه سوی مه، گه به ستاره می کنم  رخت به خون که رنگ زد؟ آینه را که سنگ زد  خنده زآه خویشتن به سنگ خاره می کند   شاعر: .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. کسی که از امام عصر خود خواهد وصالش را کسی که آرزو دارد نظاره بر جمالش را ندارد چاره ای جز این که بشناسد در این دنیا صراط مستقیمش را ، حرامش را ، حلالش را خیالِ معصیت ، معصیت است و منتظر باید نگه دارد از اوهام خطا ، فکر و خیالش را تعجّب می کنم از عاشقی که بَهر یک لذّت به آتش می کِشد سرمایه ی هفتاد سالش را چگونه ادّعای بنده بودن می کند آن که نمی پردازد از مازاد مالش ، خمس مالش را چه حیف است اشک آقا خرج رسوایی ما گردد روان می سازد این اعمال ما اشک زُلالش را محبّ آل حیدر لحظه هایش مَملو از ذکر است همیشه مُغتنم می داند از دنیا مَجالش را شهید از کلّ دنیایش بُرید و در ازای آن از این ترک تعلّق یافته راه کمالش را بسوز اِی دل برای غصّه های عمّه ی سادات که روی نیزه ای کامل شده بیند هلالش را امان از چوبه ی محمل ، بگو یک زن در این محفل ببندد بر سر خونی زینب تکّه شالش را ...___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. 🔹پیام‌آورِ قبیلۀ عشق🔹 سرت اگر چه در آن روز رفت بر سرِ نی نخورد دشمنت اما جُوِی ز گندم ری سری که بود دمادم به روی دوشِ نبی سری که بر سرِ نی شد به جرم حق‌طلبی سرت شریف‌ترین سجده‌گاهِ باران است سرت امانتِ سنگینِ روزگاران است منم مسافر بی‌زاد و برگ و بی‌توشه سلامِ من به تو، ای قبله‌گاهِ شش‌گوشه سلام وارث آدم، سلام وارث نور سلام ماه درخشانِ آسمان و تنور سلام تشنه‌لبِ کشتۀ میانِ دو رود سلام خیمۀ جانت اسیر آتش و دود سلام ما به تو ای پادشاه درویشان چه می‌کنند ببین با تو این کج‌اندیشان تو آبروی شرف، آبروی مرگ شدی کتاب وحی تو بودی و برگ‌برگ شدی تو در عراقی و رو کرده‌ای به سمت حجاز میان معرکه هم ایستاده‌ای به نماز بخوان که دل به نوایی دگر نمی‌بندم که خورده تیر غمت بر دوازده‌بندم چه با مرام شما کرده‌اند بی‌دینان هزار بار تو را سر بریده‌اند اینان چه سود بعدِ تو چون برده، بندگی کردن حباب‌وار، یزیدانه زندگی کردن حسین گفتن و دل باختن به خویِ یزید بدا به غیرت ما کوفیانِ عصر جدید چه زود در کنفِ رنگ و رِیب فرسودن مدام بردۀ تزویر و زور و زر بودن چه سود دل به غمت دادن و زبانم لال حسین گفتن و... آتش زدن به بیت‌المال حسین، کوفی پیمان‌شکن نمی‌خواهد حسین، سینه‌زنِ راهزن نمی‌خواهد حسین را، ز مرامش شناختن هنر است حسین دیگری از نو نساختن هنر است «بزرگ فلسفۀ قتل شاه دین این است که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است» شبی رسیده ز ره، شب نگو، بگو سالی ببین ز خواجۀ رندان گرفته‌ام فالی «نماز شام غریبان چو گریه آغازم به مویه‌های غریبانه قصه پردازم» سلام، کوهِ غم و کوهِ صبر و کوهِ بلا سلام، حنجرۀ بی‌بدیل کرب‌وبلا تو با مرامِ حسینی میان کوفه و شام بنای ظلم فرو ریختی به تیغ کلام بگو به ما که به گوشَت مگر چه خواند حسین بگو! مگر ز لبانش چه دُرّ فشاند حسین بگو که گفت من این راه را به سر رفتم به پای‌بوسیِ این راهِ پرخطر رفتم تو هم به پای برو ما نگاهمان که یکی‌ست مراممان که یکی رسم و راهمان که یکی‌ست بگو که گفت: هلا نور چشم من زینب! بخوان به نام گل سرخ در صحاریِ شب بخوان که دود شود دودمان دشمن تو بنای جور بلرزد ز خطبه خواندن تو نبینمت که اسیر حرامیان باشی اسیر فتنه و نیرنگ شامیان باشی که در عشیرۀ ما عشق، ارث اجدادی‌ست اسارت است که سنگِ بنای آزادی‌ست سلام ما به اسارت، سلام ما به دمشق سلام ما به پیام‌آورِ قبیلۀ عشق ببین نشسته به خون، مقتل لهوفیِ ما گرفته رنگِ فغان نامه‌های کوفیِ ما شرابِ نور که هشیار و مست خورده تویی که گفته‌ است که کشتی شکست‌خورده تویی سرت اگر چه در آن روز رفت بر سرِ نی نخورد دشمنت اما جُوِی ز گندم ری 📝 ...___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. مُسمّط مثلّث بعد از عاشورا و لعنت اللّه علیه با احتیاطِ کامل و آرام می‌گویم آقا ببخش امشب سه‌بار اَلشّام می‌گویم خاکم به سر از سر کنارِ جام می‌گویم مجلس به پا کردند دلها را بسوزانند سر را به پیشِ چشم مهمان‌ها بگردانند چه آتشی دشمن علیه‌ِللَّعنَه بر جان زد با خیزران محکم رویِ لبها و دندان زد چنگی به گیسویِ سر و مویِ پریشان زد قرآنِ زینب زیرِ پایِ بی‌حیا افتاد وَاللّه با هر ضربه صدها مرتبه جان داد باید بمیرم پایِ روضه حرفِ ناموس است دارد حرامی خیزرانِ دشمنی در دست بد می زند بر کعبه‌یِ دل کعب‌ِنِی بدمَست گیرد صِله پیشِ ربابه حرمله اِی وای خواهد کنیز آن سرخ‌مو از قافله اِی وای نامَحرمان اشکِ حرم دیدند و می‌خندند رقّاصه‌ها در مجلسِ اَغیار می‌رقصند یک بی‌حیا فریاد زد که این کنیزت چند؟! ای کاش می‌مُردم چه می‌گویم زبانم لال اَلغوث شمشیرِ تقاصِ کشته‌یِ گودال ✍ ‌ _______________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. . ای چشمهای هرزۀ شامی، حیا کنید ناموسِ اهلبیت و تماشا! اِبا کنید این ازدحامِ زشتِ اَراذل برای چیست بر آل پاک فاطمه کمتر جفا کنید ما را اسیرِ خارجی و بَرده خوانده اید شرم از امامِ قافلۀ مصطفا کنید عمامۀ امام زمان زیر شعله سوخت رحمی بحال سید مظلوم ما کنید بارانِ سنگها سرِ ما را نشان گرفت یک بار هم نشد که هدف را خطا کنید جای سرِ بریده مگر زیر دست و پاست بهتر که جایشان به سرِ نیزه ها کنید دَف میزنید و هدیه به رقاصه ها دهید خون تا به چند بر جگر هَل اَتا کنید دورِ کجاوه ها سرِ بابا چه میکند این داغدیدگان حرم را رها کنید با آستین حجابِ حرم حفظ شد،چرا با اهلبیت فاطمه اینگونه تا کنید یک صبح تا غروب، اهانت بما بس است دیگر برای قافله یک راه وا کنید ذکر علی اگر که گناه کبیره است پس لااقل حقوق پیمبر ادا کنید از کوچۀ یهود و نصارا حذر دهید تا چند ناروا به دلِ ما روا کنید جشن و سرور و خنده و تحقیر و ناسزا قدری حیا ز قاری قرآن ما کنید ما را محلِ برده فروشان روا نبود یک ذره یادِ روز عذاب خدا کنید شاعر:محمود ژولیده ✍ ___________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. علیه‌السلام می‌آیم از رهی که خطرها در او گم است از هفت‌منزلی که سفرها در او گم است از لا‌به‌لای آتش و خون جمع کرده‌ام اوراق مقتلی که خبرها در او گم است دردی کشیده‌ام که دلم داغدار اوست داغی چشیده‌ام که جگرها در او گم است با تشنگان چشمۀ اَحلی مِن العسل نوشم ز شربتی که شکرها در او گم است این سرخی غروب که همرنگ آتش است توفان کربلاست که سرها در او گم است یاقوت و دُرّ صیرفیان را رها کنید اشک است جوهری که گهرها در او گم است هفتاد و دو ستاره غریبانه سوختند این است آن شبی که سحرها در او گم است باران نیزه بود و سر شهسوارها جز تشنگی نکرد علاج خمارها جوشید خونم از دل و شد دیده باز، تر نشنید کس مصیبت از این جانگدازتر صبحی دمید از شب عاصی سیاه‌تر وز پی شبی ز روز قیامت درازتر بر نیزه‌ها تلاوت خورشید، دیدنی‌ست قرآن کسی شنیده از این دلنوازتر؟ قرآن منم چه غم که شود نیزه، رحل من امشب مرا در اوج ببین سرفرازتر عشق توام کشاند بدین‌جا، نه کوفیان من بی‌نیازم از همه، تو بی‌نیازتر قنداق اصغر است مرا تیر آخرین در عاشقی نبوده ز من پاکبازتر با کاروان نیزه شبی را سحر کنید باران شوید و با همه تن گریه سر کنید فرصت دهید گریه کند بی‌صدا، فرات با تشنگان بگوید از آن ماجرا، فرات گیرم فرات بگذرد از خاک کربلا باور مکن که بگذرد از کربلا، فرات با چشم اهل راز نگاهی اگر کنید در بر گرفته مویه‌کنان مشک را فرات چشم فرات در ره او اشک بود و اشک زآن گونه اشک‌ها که مرا هست با فرات حالی به داغ تازۀ خود گریه می‌کنی تا می‌رسی به مرقد عباس، یا فرات از بس که تیر بود و سنان بود و نیزه بود هفتاد حجله بسته شد از خیمه تا فرات از طفل آب، خجلت بسیار می‌کشم آن یوسفم که ناز خریدار می‌کشم بعد از شما به سایۀ ما تیر می‌زدند زخم زبان به بغض گلوگیر می‌زدند پیشانی تمامی‌شان داغ سجده داشت آنان که خیمه‌گاه مرا تیر می‌زدند این مردمان غریبه نبودند، ای پدر دیروز در رکاب تو شمشیر می‌زدند غوغای فتنه بود که با تیغ آبدار آتش به جان کودک بی‌شیر می‌زدند ماندند در بطالت اعمال حجشان محرم نگشته تیغ به تقصیر می‌زدند در پنج نوبتی که هبا شد نمازشان بر عشق، چار مرتبه تکبیر می‌زدند هم روز و شب به گرد تو بودند سینه‌زن هم ماه و سال، بعد تو زنجیر می‌زدند از حلق‌های تشنه، صدای اذان رسید در آن غروب، تا که سرت بر سنان رسید... ای زلف خون فشان توام لیلة البرات وقت نماز شب شده، حی علی الصلات از منظر بلند، ببین صف کشیده‌اند پشت سرت تمامی ذرات کائنات خود، جاری وضوست، ولی در نماز عشق از مشک‌های تشنه وضو می‌کند، فرات توفان خون وزیده، سر کیست در تنور؟ خاک تو نوح حادثه را می‌دهد نجات! بین دو نهر، خضر شهادت به جستجوست تا آب نوشد از لبت، ای چشمۀ حیات ما را حیات لم یزلی، جز رخ تو نیست ما بی‌تو چشم بسته و ماتیم و در ممات عشقت نشاند، باز به دریای خون، مرا وقت است تیغت آورد از خود، برون، مرا... خون می‌رود هنوز ز چشم تر شما خرمن زده‌ست ماه، به گرد سر شما آن زخم‌های شعله‌فشان، هفت اخترند یا زخم‌های نعش علی اکبر شما؟ آن کهکشان شعله‌ور راه شیری است یا روشنانِ خون علی اصغر شما؟ دیوان کوفه از پی تاراج آمدند گم شد نگین آبی انگشتر شما از مکه و مدینه، نشان داشت کربلا گل داد «نور» و «واقعه» در حنجر شما با زخم خویش، بوسه به محراب می‌زدید زان پیشتر که نیزه شود منبر شما گاهی به غمزه، یاد ز اصحاب می‌کنی بر نیزه، شرح سورۀ احزاب می‌کنی... قربان آن نی‌ای که دمندش سحر، مدام قربان آن می‌ای که دهندش علی الدوام قربان آن پری که رساند تو را به عرش قربان آن سری که سجودش شود قیام هنگامۀ برون شدن از خویش، چون حسین راهی برو که بگذرد از مسجدالحرام این خطی از حکایت مستان کربلاست: ساقی فتاد، باده نگون شد، شکست جام! تسبیح گریه بود و مصیبت، دو چشم ما یک الامان ز کوفه و صد الامان ز شام اشکم تمام گشت و نشد گریه‌ام خموش مجلس به سر رسید و نشد روضه‌ام تمام با کاروان نیزه به دنبال، می‌رویم در منزل نخست تو از حال می‌رویم 📝 _______ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. - مدح و مرثیه حضرت زهرا سلام الله علیها - فاطمیه هزار مرتبه شکرِخدا که پرچم هست بساطِ روضه‌یِ این مادر وُ محرّم هست هزار مرتبه شکرِخدا دلم که گرفت برای وا شدنِ بغضم اشکِ نَمْ‌نَمْ هست هزار مرتبه شکرِ خدا که حیدری‌ام به نامِ مادرِسادات جان و قلبم هست هزار مرتبه شکرِخدا که سینه‌زنم دعای فاطمه پشتِ سرم مُسلّم هست هزار مرتبه شکرِخدا کم است اگر... برای خواندن از این خانواده یک‌دَم هست هزار مرتبه شکرِخدا پریشانم غمِ علی غمِ زهرا هنوز یادم هست هزار مرتبه شکرِخدا که در کوچه برای یاریِ شاهِ غریب یاسَم هست هزار مرتبه شکرِخدا گِره وا شد گِره که وا نَشود ضربه‌هایِ محکم هست هزار مرتبه شکرِخدا جوان جان داد ندید گوشه‌یِ گودال جسمِ دَرهم هست هزار مرتبه شکرِخدا پریشانیم برای ندبه غمِ مادر وُ محرّم هست . ________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. چه کربلا ست که آدم به هوش می آید هنوز ناله زینب به گوش می آید چه کربلاست کز آن بوی سیب می آید صدای ناله مردی غریب می آید چه کربلاست کز او بوی مشک می‌آید هنوز ناله ز لب‌های خشک می‌آید چه کربلاست که بوی گلاب می آید صدای گریه طفل رباب می آید چه کربلاست که بوی عبیر می آید صدای کودک نا خورده شیر می آید چه کربلاست که بانگ صفیر می آید هنوز ناله طفل صغیر می آید چه کربلاست از آن ناله ی رباب آید صدای ناله لالایی علی بخواب آید جواب طفلک ششماه داده شد باتیر عد و به تیر جفا داده بود اورا شیر چرا نگفته کسی آب مهر مادر اوست برای چیست که عطشان علی اصغر اوست چه کربلاست که سقای آن شده بیدست عدو زکینه سرش با عمود کین بشکست چه کربلاست که آبش به قیمت جان است به گوش‌جان همه‌جا ناله‌های طفلان است مگر به کرببلا آب قیمت جان است چرا نگفته کسی این حسین مهمان است چرا به تشنه لبان هیچ کس جواب نداد به کام تشنه شان یک دو جرعه آب نداد چه کربلاست علی اکبر اربا اربا شد شهید کینه به پیش دو چشم بابا شد چه کربلاست که چون نام کربلا ببرند فلک به ناله ملک در خروش می‌آید ..___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. ■ روایت شام | پیکار دگر □ مرحوم سیدحسن خوشزاد بعد از تو برادر جان! بر شام سفر کردم بر آل ابوسفیان اعلان خطر کردم دیدم سر تو بر نی، راهت بنمودم طی تو بر نی و من در پی، بر نیزه نظر کردم ای خفته به خاکستر! آتش به تو شد بستر ای خاک مرا بر سر از کوفه گذر کردم تو کلمه حق بر لب، من از غم تو در تب ای صبر دل زینب! اینگونه سفر کردم با بار غم و اندوه، چون شیرزنی نستوه بر ضد عدو چون کوه پیکار دگر کردم افتاد یزید از تخت چون کور دلی بدبخت آن مرکز فحشا را من زیر و زبر کردم شد گوشه ویرانه بیت الحزن زینب بر قاتل تو نفرین با خون جگر کردم ..___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .