.
#امام_حسن
#مرثیه
ای طشت یاریم بده دیگر بریده ام
این زهر را به قصد شفایم چشیده ام
کم سن و سال بودم و پیری به من رسید
مانند شمع قطره به قطره چکیده ام
راضی به مردنم که نبینم مغیره را!
من ناز مرگ را به دل و جان خریده ام
عمری ز کوچه رد شدم و سوخت صورتم!
کوچه نرفته ای که بدانی چه دیده ام
نامحرمی به مادر من حرف تند زد
جایی نگفته ام که چه حرفی شنیده ام!
سنگین شدست گوش حسن مثل مادرم
آزرده از صدای بلند کشیده ام!
ناموس مرتضی به کمک احتیاج داشت
فریاد زد حسن! کمکم کن خمیده ام!
این تنگی نفس اثر زهر کینه نیست
از کوچه تا به خانه فراوان دویده ام
🔸شاعر: #سید_پوریا_هاشمی
.........................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
#قصیده_واره
🔹تنهاترین🔹
نشستم گوشهای از سفرۀ همواره رنگینت
چه شوری در دلم افتاده از توصیف شیرینت
به عابرها تعارف میکنی دار و ندارت را
تو آن باغی که میریزد بهشت از روی پرچینت
کرم یک ذره از سرشار، سرشارِ صفتهایت
حسن یک دانه از بسیار، بسیارِ عناوینت
دهان وا میکند عالم به تشویق حسین اما
دهانِ رحمة للعالمین وا شد به تحسینت
تو دینِ تازهای آوردهای از دیدِ این مردم
که با یک گل کنیزی میشود آزاد در دینت
مُعزّ المؤمنین خواندن مُذلّ المؤمنین گفتن،
اگر کردند تحسینت اگر کردند نفرینت،
برای تو چه فرقی دارد، ای والتین و الزیتون
که میچینند مضمون آسمانها از مضامینت
بگو با آن سفیرانی که هرگز برنمیگشتند
خدا واداشت جبرائیلهایش را به تمکینت
بگو تا تیغ برداریم اگر جنگ است آهنگت
بگو تا تیغ بگذاریم اگر صلح است آیینت
خدا حیران شمشیر علی در بدر و خندق بود
علی حیران تیغ نهروانت تیغ صفینت
بگو از زیر پایت جانماز این قوم بردارند
محبت کن! قدم بگذار بر چشم محبینت
تو را پایین کشیدند از سر منبر که میگفتند:
چرا پیغمبر از دوشش نمیآورد پایینت
درون خانه هم محرم نمیبینی، تحمل کن
که میخواهند، ای تنهاترین! تنهاتر از اینت
تو غمهای بزرگی در میان کوچهها دیدی
که دیگر این غمِ کوچک نخواهد کرد غمگینت
از آن پایی که بر در کوفت بر دل داشتی داغی
از آن دستان سنگین بیشتر شد داغ سنگینت
سر راهت میآمد آنکه نامش را نخواهم برد
برای آنکه عمری تازه باشد زخم دیرینت
برای جاریِ اشکت سراغ چاره میگردی
که زینب آمده با چادر مادر به تسکینت
به تابوت تو زخمِ خویش را این قوم خواهد زد
چه میشد مثل مادر نیمۀ شب بود تدفینت
::
صدایت میزند اینک یتیمت از دل خیمه
که او را راهی میدان کنی با دست آمینت
هزاران بار جان دادی ولی در کربلا آخر
در آغوش برادر دست و پا زد جان شیرینت
کدامین دست دستِ کودکت را بر زمین انداخت؟
نمکنشناس آن دستی که روزی بوده مسکینت
دعا کن زخم غمهایت بسوزاند مرا یک عمر
نصیبم کن نمک از سفرۀ همواره رنگینت
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
..........................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
#ترکیب_بند
🔹غریبتر...🔹
میبینمت میانۀ میدان غریبتر
یعنی که از تمام شهیدان غریبتر
میدان چقدر دستخوش عمروعاصها
بر نیزه است یکسره قرآن غریبتر
میبینمت که خسته و مجروح میروی
میبینم از همیشهات ای جان غریبتر
در غربت بقیع، شبانگاه میوزد
موسیقی ملایم باران غریبتر
باران مگر بیاید و کاری کند دریغ
آنجا گل است وقت بهاران غریبتر...
هر شب شمیم گمشدۀ یاس با تو بود
هر روز در مدینه کماکان غریبتر
افسوس کوفهکوفه خوارج هنوز هست
رسم نفاق -سکۀ رایج- هنوز هست
او کیست بر نخیله که خنجر کشیده است
شولا میان معرکه بر سر کشیده است
سنگر گرفته پشت سرت در پناه نخل
خود را کنار از آن همه لشکر کشیده است
کوفیست... بر سیاهی پیشانیاش کسی،
تصویر ابنملجم دیگر کشیده است...
پرتاب کرده دشنۀ مسموم، ناگهان
آتش از آن به خانۀ حیدر کشیده است
بر دوش کوچههای مدائن چه میکنی؟
در ازدحام لشکر خائن چه میکنی؟
وقت جهاد با تو موافق نبودهاند
یک روز بین معرکه صادق نبودهاند
در برگریز حادثهها رنگ باختند
انگار از تبار شقایق نبودهاند
آن شبه مردها که فقط طعنه میزدند
با چشمهای شبزده، عاشق نبودهاند
گویی تو را به دوش پیمبر ندیدهاند
در اقتدا به چشم تو لایق نبودهاند
گیرم شبی حدیث کسا را نخواندهاند
یک صبح نیز چشم به مشرق نبودهاند؟
والشمس و والضحی مگر از یاد رفته بود
مردان آفتابی سابق نبودهاند
حتی تو را به معرکه تکفیر کردهاند
قومی که غیر آینۀ دق نبودهاند
عمار کو که عرصه سراسر غبار شد
ابر سیاه تفرقهها آشکار شد
ترکیببند، شعلهور از آه میشود
این بند آخر است که کوتاه میشود
انگار در مدینه دلم سینه میزند
یا در بقیع همنفس چاه میشود
گویی امام بین حرم راه میرود
تا شهر غرق ذکر هوالله میشود
ترکیببند از جگرم قطعه قطعهایست
نذر ضریح گمشدۀ ماه میشود
اینجا نشسته جامهدران گریه میکنم
شهری از استغاثهام آگاه میشود...
📝 #محمدحسین_انصارینژاد
#شهادت_امام_حسن
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
..........................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#حرکت_از_شام به سمت کربلا
-------------
قافله ای خون جگر می رود از شهر شام
زآتش غم شعله ور می رود از شهر شام
باز شد از هلهله خون دل این قافله
خسته و خونین جگر می رود از شهر شام
رنج و بلا بی حدش کرب و بلا مقصدش
جان و دلش در شرر می رود این قافله
وای ازین شهر شام شامی ظلمت مرام
قافله شد رهگذر ، می رود از شهر شام
راه به راه از قفا می رسدش صد بلا
کوی به کو در به در می رود از شهر شام
قافله سالار غم خسته شده از ستم
با دل آزرده تر می رود از شهر شام
می رود این قافله با دل پُر آبله
مانده به ویران گهر می رود از شهر شام
گوشه ی ویران گلی خفته ز غم بلبلی
باز که بی همسفر می رود از شهر شام
پیش حسینش خجل داغ حسینش به دل
عشق حسینش به سر می رود از شهر شام
آه که چون گل خزان آه که با سوز جان
آه که با چشم تر می رود این قافله
جانب کرب و بلا کوچ کند «یاسرا»
خسته و بی بال و پر می رود از شهر شام
**
#حاج_محمود_تاری «یاسر»
پیشنهاد #سبک_میگذرد_کاروان
#راس_الحسین_علیه_السلام
#اربعین
.........................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#حضرت_زینب سلام الله علیها
#علی_اکبر_نازک_کار ✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
وقتی که پای فتنه به دست زبان شکست
شد سهم کاسه ی طمع کافران، شکست
پر شد فضای حنجره ی شهر از سکوت
وقتی سکوت تیغ غیور زبان شکست
خیبر شد و دوباره علی زد به قلب کفر
در شهر کینه بُعد زمان و مکان شکست
آیینه ی شکوه شکیبایی خداست
در پای صبر او کمر امتحان شکست
کوفه شکست خورده طوفان زینب است
هرچند ظاهرا قد این قهرمان شکست
همواره بود در پی تیر بلای عشق
بر حال قامتش دل تیر و کمان شکست
او بود زیر سایه خورشید، محو مهر
ناگاه روی نیزه سر سایبان شکست
این خاطرات کی رود از یاد پاک او
وقتی غرور قافله را ساربان شکست
..........................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#اربعین_حسینی
#چاوشی
نوکر نرود به کربلا پس چه کند...؟
خود را نرساند به شما پس چه کند...؟
قلبش به کرمخانه ارباب خوش است...
گر رو نزند به آشنا پس چه کند... ؟
دارو ز شفاخانه تربت خواهد ...
#جامانده زکربلا ،شفا پس چه کند...؟
خاک قدمت بهشت ،با بودن تو...
ماندیم بهشت را خدا پس چه کند...؟
دامن مکش از دست گدایان درت...
بی لطف شما بگو گدا پس چه کند...؟
ارباب شدی که روبه هرکس نزنم
بنده نکند توراصدا... پس چه کند...؟
🔸شاعر: #امیر_کرد_پنجکی
..........................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#امام_حسین علیه السلام
#حسرت_اربعین
#رضا_قاسمی ✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
بخر مقابل چشمانِ خوبها بد را
بزن به نام خودت این بدِ زبانزد را
میان ماندن و رفتن از انتخاب نگو
بگیر راه سقوطِ منِ مردّد را
همیشه سنگِ دلم راهِ اشک را بسته
تلنگری بزن ای روضه! بشکن این سد را
ببخش، حاجتِ من کمتر است از کَرمت
خودت بخواه برایم هر آنچه باید را
به جمعِ گریهکنان، بین ابرها بردی
همان کسی که خودش را به گریه میزد را
شهادتِ نفسم یا حسین و یا حسن است
نگیر از لب خشکم فراتِ اَشهد را
مسافر حرمم، روی بالِ سجاده
سلامِ صبح به مبدأ رسانده مقصد را
کلاغ را چه به پرواز با کبوترها!
کسی سیاه ندیدهست رنگِ گنبد را
به حقّ پای سپاهِ پیادهی حرمت
ببر زیارت دنیای خوبها بد را
#اربعین #فراق_کربلا
.............................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#امام_زمان
دلتنگ
باز دلتنگ توام، باز هوایت کردم
ندبه ها خواندم و با گریه صدایت کردم
بارها بعد دعای فرج و #ندبه و عهد
العجل گفتم و پیوسته دعایت کردم
یک نفس لایق وصل تو نبودم،اما
از خدا آرزوی وصل لقایت کردم
گرچه سرگرم خودم هستم و غافل ز توام
نتوان گفت که ای دوست رهایت کردم
روزیم را به وجود تو عطا کرده خدا
تکیه بر مرحمت و جود و عطایت کردم
تا شنیدم که غریبی ،دلم از غصه گرفت
بارها سوختم و گریه برایت کردم
ناحیه خواندی و عالم به نوای تو گریست
چقدر شیون و گریه به نوایت کردم
می نویسم چو«وفایی» به گلاب چشمم
گل نرگس هوس بوسه به پایت کردم
#حاج_سید_هاشم_وفایی✍
.
..........................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#امام_زمان
با موضوع مسیرپیاده روی اربعین
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
زائر کربوبلا یا حجت بن العسکری
ای غریب هل أتی' یا حجت بن العسکری
در کدامین موکب ِ راهی تو مشغول دعا
جای ما جامانده ها یا حجت بن العسکری
تا به کی در خلوتت هستی طرید وبی پناه
دور از چشمان ما یا حجت بن العسکری
شیعه بین دشمنانت خوار شد دیگر بیا
یا مُعِزالاولیا یا حجت بن العسکری
خوب می دانم تو هم خسته شدی از غیبتت
خسته از صبر و رضا یا حجت بن العسکری
در مسیر کربلا در بین زوّاری غریب
ای به عالم آشنا یا حجت بن العسکری
می شود تکرار گویا در مسیر کربلا
روبه رویت هر جفا یا حجت بن العسکری
داغ های قلب تو تازه شود در طول راه
نیست دردت را دوا یا حجت بن العسکری
گاه می بینی که زینب می رود در بین بند
بین صدها بی حیا یا حجت بن العسکری
گاه می بینی تو هم لطمه زنان چون عمّه ها
روی نی رأس جدا یا حجت بن العسکری
نیمه شبها می کنی با چند بوته خار وسنگ
مجلس روضه به پا یا حجت بن العسکری
یاد آن طفلی که روی خار صحرا می دوید
عمّه را می زد صدا یا حجت بن العسکری
ما در ایرانیم و تو در جاده ی کربوبلا
زائر کربوبلا یا حجت بن العسکری
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
..........................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
دل من با فراق در جنگ است
جوهر اشک دیده پر رنگ است
حال من را تو خوب می دانی
من حرم لازمم دلم تنگ است
در تب انتظار میسوزم
تا به کی غرق درد و غم باشم
ایها العشق مرحمت بنما
میشود اربعین حرم باشم
شانه ام خسته گشته از بسکه
بار هجران کشیده بر دوشم
شب و روزم به گریه سر شده و
نشده کربلا فراموشم
سینه زن های روز عاشورا
کربلا با هزار غم رفتند
مانده ام با خیال شش گوشه
گریه کن هات با کرم رفتند
دل من مانده با حکایت تو
میشوم زائر از عنایت تو
عطشم ...ای همیشه آب حیات
تشنه ام تشنه ی زیارت تو
عهد بستم اگر حرم رفتم
مثل مرغ اسیر گریه کنم
روبه روی ضریح سجده کنم
روبه روی تو سیر گریه کنم
همه پرواز تا حرم کردند
منه بی دست و پا زمین گیرم
کربلایی شدند عاشق هات
شب جمعه ست بی تو میمیرم...
✍محمد_حبیب_زاده ۴۰۱/۶/۱۷
#فراق_کربلا #اربعین
...........................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#امام_زمان
چشم انتظارِ رؤیت رویت ستاره ها
آتش زده فراق تو بر سنگ خاره ها
دیگر چرا به هجر، تو پایان نمی دهی
هجرت شرر فتاده به جان شراره ها
مانده به راه آمدنت ای حضورمحض
چشمان خون چکیدۀ سال و هزاره ها
پای پیاده در دل صحرا چه میکنی
جانا فدای جان تو جان سواره ها
گریان به یاد کشتۀ کرببلا شوی
گریان جسمهای ز کین پاره پاره ها
آقا ببخش، لحظۀ تاراج خیمه ها
بردند ز گوش دخترکان گوشواره ها
#اسلام_مولایی ✍
...........................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#رباعی
#امام_حسین
اِی روضهیِ تو اوج و عروجِ برکات
اشکی که برایت بِچکد از حسنات
مظلومتر از تو نیست آقای غریب
کشتند تو را با سلام و صلوات
#اربعین
#عاشورایی
#امام_حسین_علیه_السلام #حسین_ایمانی ✍
...........................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#اربعین_حسینی
#زیارت_اربعین
#مثنوی
چهل شب است که پای غم تو سوختهایم
به اشک خویش و نگاه تو چشم دوختهایم
چهل شب است نفسهایمان همه آه است
پر از سکوت، پر از گریههای ناگاه است
چهل شب است که مات غروب صحراییم
چهل شب است که محو طلوع سرهاییم
چهل شب است ز دیدار آب میسوزیم
به یاد هقهق طفل رباب میسوزیم
چهل شب است خدایا و نیست باورمان
سری به نیزه بلند است در برابرمان
سرت ستاره دنبالهدار صحراهاست
همیشه در شب تاریخ شعلهات برپاست
زمین مزار شهیدان توست سرتاسر
زمانه شام غریبان توست تا محشر
مرا دلیست که چلهنشین ماتم توست
پیادهای به ره اربعین ماتم توست
امید هست مرانی ز خویش ما را هم
رِعایتی کنی إبنالسبیلها را هم
قبول کن تو دلم را که زائر آمده است
ببین کنار قدمهای جابر آمده است
تو گویی از قفس سینه خارج است دلم
میان گرد و غبار طویرج است دلم
نهاده سر به بیابان شور و عشق و جنون
دویده است به شوق فرج ستون به ستون
ولایت است و شهادت شروع و مقصد ما
مسیر زندگی ما: نجف به کربوبلا
ز جایجای جهان گِرد دوست جمع شدیم
به لطف زلف پریشان اوست جمع شدیم
📝 #محمدمهدی_سیار✍
.
...........................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#امام_حسین
#مناجات
#فراق_کربلا
این حسین است که در روضه نجاتم بدهد
با مسیحا نفسش باز حیاتم بدهد
شده هر ذکر و دعا از جهتی منشأ خیر
ذکر او خیر ز مجموع جهاتم بدهد
ذات من ذات حسینی است، نبینید بدم
یک نفر کاش که ارجاع به ذاتم بدهد
دلبری هست مرا، بردن نامش به خدا
طعم شیرین تری از نقل و نباتم بدهد
کیست جز او که شده شهره به ارباب وفا
لحظه ی مرگ نجات از سکراتم بدهد؟
روز محشر که شود، نوکری بزم حسین...
قدر و ارزش به مناجات و صلاتم بدهد
سخت دلتنگ سحرهای حریمش شده ام
اربعین کاش برات عتباتم بدهد
در شب قدر من از فاطمه خواهش کردم
رزق گریه به قتیل العبراتم بدهد
کاش تا اینکه خدا جای کفن، لحظه ی مرگ
یاد ارباب، حصیری ز دهاتم بدهد
شرح یک گوشه از اعضاء مقطع شده را
داغ انگشت و غم غارت خاتم بدهد
شاعر: #محمدجواد_شیرازی✍
...........................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#امام_حسین علیه_السلام
#مناجات
#اربعین
کشیدی بر سر و رویم خودت دست عنایت را
کشاندی سمت خود، دادی به من پای لیاقت را
به پا میخیزم و پا در رکاب جاده میآیم
به پای عشق خواهم رفت راه بینهایت را
هوای روزگار من سیاه از دود غفلتهاست
شلوغیهای شهر از من گرفته کنج خلوت را
زمین گم میشود در ازدحام گامهای شوق
کم آوردهست جاده این همه شوق زیارت را..
نشاندی پرچم هیهات را بر قلهٔ عالم
به پای سر، سراسر فتح کردی قاف عزت را..
مرام ساقی تو رودها را تشنهٔ حق کرد
که از آن روز میجویند دریای حقیقت را
جهان خود را رها کرده... به راهت اقتدا کرده
ببین لبیکهای فرد فرد این جماعت را
امام صبح پیروزی به ما سر میزند روزی
به پایان میرساند اربعینها عصر غیبت را
#جعفر_عباسی✍
............................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
#مثنوی
پیری زمین گیرم، صبوری ناخوش احوال
حس می کنم افتاده ام از شیب گودال
یادم نرفته ذوالجناح بی سوارت
یادم نرفته دختران بی قرارت
یادم نرفته سنگ بر آیینه ات خورد
یادم نرفته چکمه ای بر سینه ات خورد
یادم نرفته گریه ام سیلاب می شد
طفلی رقیه پابه پایم آب می شد
زهرا شدم، در تنگنا آتش گرفتم
من زودتر از خیمه ها آتش گرفتم
از کربلایت زخمی و بی بال رفتم
با چشم هایی تار از گودال رفتم
از حال و روزم بی خبر بودم برادر
با شمر و خولی همسفر بودم برادر
با دست خالی جنگ آن اغیار رفتم
با چادر خاکی سر بازار رفتم
زخم زبان از شهر پر نیرنگ خوردم
در کوفه از شاگردهایم سنگ خوردم
از ازدحام کوچه ها رنجید زینب
از هم محلی، کم محلی دید زینب
همسایه ای داغ دلم را تازه میکرد
چادر نمازم را سرش اندازه میکرد
خاکستر غم، بر سر من ریخت کوفه
خورشید را از شاخه ای آویخت کوفه
رفتم، برای ماندن اسلام رفتم
با آستینی پاره شهر شام رفتم
از خنده های ساربان رنجید زینب
آخر سرِ دروازه را هم دید زینب
از راه های سخت و بی برگشت رفتم
با دست هایی بسته پای طشت رفتم
پیراهنت را سوختم تا پس گرفتم
با خونِ دل عمامه ات را پس گرفتم
در قتلگاه غم، زمین گیرم برادر
دارم به قتل صبر می میرم برادر
#وحید_قاسمی✍
.
............................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#اربعین
بی تو دلم، بسمل بیبال بود
داغ چهل روزه، چهل سال بود
طایر جان، دور سرت میپرید
مرغ دلم، گوشه گودال بود
سلسله، گردیده النگوی دست
خار، به پای همه خلخال بود
سینه ما، داغ روی داغ داشت
خال لب ما، همه تبخال بود
همره ما، تار و نی و چنگ بود
دسته گل محفل ما، سنگ بود
---
اگر چه، خون جگر آورده ام
پرچم فتح و ظفر آورده ام
ای به فدای تن پاکت، سرم
بر تن پاک تو، سر آورده ام
بر لب خشک تو ز شام بلا
اشکْ فشان، چشم تر آورده ام
گرچه تو خود از همه داری خبر
من ز سه ساله، خبر آورده ام
داغ بزرگی است غم کودکت
فاطمه ی سه ساله ی کوچکت
---
خیز، زجا، ای پسر مادرم
من نه مگر این که تو را خواهرم
معجر نو، بر سر خود کرده ام
بسکه به سر، ریخته خاکسترم
تو در مدینه، وسط آفتاب
عبا کشیدی به روی پیکرم
در پی این قصه، گمانم نبود
از سر نی، سایه کنی بر سرم
من نه فقط همسفرت گشته ام
سوخته ام و دور سرت گشته ام
---
کرب و بلا، باغ گل ما کجاست؟
مصحف صدپاره ی زهرا کجاست؟
ای بدنت پاره تر از برگ یاس!
باغ گل و لاله ی لیلا کجاست؟
رباب با شاخه ی گل آمده
غنچه ی پرپر شده ی ما کجاست؟
رقیّه را، اگر نیاورده ام
سکینه ات آمده، سقّا کجاست؟
آنهمه گل در چمنت کو حسین
لاله ی باغ حسَنَت کو حسین
---
شام و کف و خنده و دشنام بود
عترت تو، در ملاء عام بود
دسته گل سلسله دار همه
سلسله و سنگ لب بام بود
طفل تو، از بیم جنایتگران
اشک به رخ ریخت و آرام بود
شب همه، با گریه ی ما صبح شد
شام هم از غربت ما شام بود
رأس تو تا، زینتِ دروازه شد
داغ دل ما همگی تازه شد
---
پیش بلا، سینه سپر گشته ام
راهی طوفان خطر، گشته ام
چهره برافروز، عزیز دلم
من پی دیدار تو برگشته ام
گرچه رسیدم ز سفر، سرفراز
با غم تو، خمیده تر گشته ام
از اینکه تو رفتی و من مانده ام
خجل ز مادر و پدر گشته ام
داغ تو زخم جگرم شد حسین
قاتل تو همسفرم شد حسین
---
کوه غمت به شانه آورده ام
قامت خم نشانه آورده ام
ناز مرا مکش که از بهر تو
قصه ی نازْدانه آورده ام
کبوتران بال و پرْبسته را
باز به آشیانه آورده ام
خیز و ببین شبیه زهرا شدم
نشان تازیانه آورده ام
همّت من، فاتح دینم شده
مدال من، زخم جبینم شده
---
ای به ابی انت و امّی فداک
جانِ اخا! دست، برون کن ز خاک
سر، که نداری، ز لبت بشنوم
حرف بزن، از گلوی چاکْچاک
وای اگر رود، ربابت ز دست
آه اگر سکینه، گردد هلاک
قلب رباب را بده تسلیت
اشک سکینه را کن از چهره پاک
نظر، به زین العابدینت، فکن
زخم غل جامعه را بوسه زن
---
قسم! به خون دل و زخم سرم
قسم! به کام خشک و چشم ترم
قسم! به جان خاتم الانبیا
قسم! به جانِ پدر و مادرم
قسم! به دستهای عبّاس تو
قسم! به آن دو کودک بیسرم
هزار بار اگر، به شامم برند
باز تو را، باز تو را، یاورم
سایه ی من فرش بیابان توست
لاله ی من، خار مغیلان توست
---
میثم اگر در غم ما، سوخته
از دل سوزان من آموخته
ظرف گناهش، پر و دستش تهی
از همه سو، چشم به ما دوخته
هر نفسش شعله ای از آه ماست
با نفس ما شرر افروخته
ناله ی ما، گریه ی ما، سوز ماست
هر چه که آورده و اندوخته
اوست که یک عمر، ثناگوی ماست
خاک قدمهای سگ کوی ماست
حاج غلام رضا سازگار✍
.
...........................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#جامانده
#زیارت_اربعین
و از کنار نخستین عمود راه افتاد
دوباره قافله مانند رود راه افتاد
قدم قدم، دمِ "لبیک یاحسین" به لب
عدم به سمت تمام وجود راه افتاد
دهان قافله یکباره پر شد از صلوات
بساط آتش و اسفند و دود راه افتاد
به لطف زمزمهی شعر دستهجمعی ما
میان جاده گروه سرود راه افتاد
نشست قافله قدری کنار موکب چای
همین که خستگیاش رفت زود راه افتاد
صلاة ظهر به یاد صلاة عاشورا
چه هقهقی که میان سجود راه افتاد
پس از نهار که یک روضه بود چاشنیاش
بساط شوخی و گفت و شنود راه افتاد
و من کنار همین خاطرات خوابم برد
دوباره قافله مانند رود راه افتاد...
و باز با غم و حسرت پریدم از این خواب
و چشمهام پر از اشک بود...
شاعر: #علی_سلیمیان
...........................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#امام_حسین
#مناجات_اربعین
شد اربعین و بردل ما غم اضافه شد
یک فصل دیگری به محرم اضافه شد
تشبیه شد به کوثر و زمزم چو اشک ما
بر آبروی کوثر و زمزم اضافه شد
پای پیاده کار دوصد بال وپر کند
وقتی به سر هوای تو هر دم اضافه شد
دشمن شکسته تر شد و تیرش به سنگ خورد
تا برشمار موکب و پرچم اضافه شد
لبیک یاحسین زمین و زمان که گفت
بر. اعتبار عالم و آدم اضافه شد
خالیست جای محتشم واین چه شورش است
گویا که رستخیز دگر هم اضافه شد
شاعر: #میثم_میرزایی_ارانی✍
#اربعین ۱۴۰۱
...........................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#اربعین
#اسلام_مولایی ✍
برخیز و حال خواهر غم پرورت ببین
چشمان خونفشان مرا در برت ببین
از راه دور آمده ام،زائرت شوم
بر خیز و ناله ها تو از این زائرت ببین
آثار تازیانه و سیلی و کعب نی
بر روی جسم و صورت همسنگرت ببین
همدوش گریه های من و همنوای من
همراه اشک و ناله و غم دخترت ببین
بی تو چگونه سوی مدینه سفر کنم
آه ای غریب،بیکسی خواهرت ببین
برخیز و حال مادر شیرخواره را حسین
خونین جگر ز داغ علی اصغرت ببین
مشکی ز اشک دیده سکینه به علقمه
تحفه برد به سوی آب آورت، ببین
بوی مدینه می رسد از کربلای تو
برخیز و حال غمزده ی مادرت ببین
............................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#شعر_خوب_به_هم_هدیه_دهیم
میان ما که نرفتیم و رفتهها- شاید-
تفاوتیاست در آغاز و، در نهایت نیست
همیشه آنکه نرفتهاست بیقرارتر است
همیشه آنکه نرفتهاست، بیسعادت نیست...
شاعر: مریم کرباسی✍
#اربعین
#جامانده
................................
#شعر_مرثیه
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#اربعین_حسینی
#غزل
از آن ساعت که خود را ناگزیر از تو جدا کردم
تو بر نی بودی و دیدی چهها دیدم، چهها کردم
گمان بر ماندن و قبر تو را دیدن نمیبردم
ولی فیض زیارت را تمنّا از خدا کردم
به یادم مانده آن روزی که میجستم تو را اما
تنت پیدا به زیر سنگ و تیر و نیزهها کردم
تو را ای آشنایِ دل اگر نشناختم آن روز
مرا اکنون تو نشناسی، وفا بین تا کجا کردم
تن چاک تو را چون جان گرفتم در برم اما
برای حفظ اطفالت، تو را آخر رها کردم
بهسان شمع، آبم کرد بانگ آبآب تو
اگرچه تشنه بودم چشمههای چشم وا کردم
میان خیمههای سوخته همچون دلم آن شب
نماز خود نشسته خواندم و بر تو دعا کردم
شکسته جای مُهرت را، ز بیمهری به نی دیدم
شکستم فرق خویش و اقتدا بر مقتدا کردم
ولی هرگز ندادم عجز را ره در حریم دل
سخنرانی میان دشمنان چون مرتضی کردم
📝 #علی_انسانی
...........................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#پیاده_روی_اربعین
#شعر_خوب_به_هم_هدیه_دهیم
نه که از رفتنت گلایه کنم
نه که چون از خودت جدا ماندم
زیر لب وقت رفتنت گفتم...
همسفر،از بهشت جا ماندم...
.
خوش به حالت که رفته ای به بهشت...
لابد آنجا چهقدر خوشحالی
خوش به حالت که با من و بی من
زائر اربعین هرسالی
کفشهایت چهقدر خوشبختند
چفیهات غرق اشک شیدائیست
خوش به حال دو تا لب خشکت
روزیاش آب و قهوه و چائیست...
.
.
گرچه پیراهنت پر از خاک است
خاک جاده، تبرکش کردهست
باد این گرد و خاک را سوغات
با خود از قتلگاه آوردهست...
.
با دوتا پات رفتهای اما
فارغ از محبس تنی، حتما
از نجف تا حریم کربوبلا
جاده را بال میزنی حتما
توی موکب، پناه میگیری
از غم و درد و رنج این دنیا
نفس تازه میکشی هرشب
بین هرم عزای زائرها
لابد از یاد و خاطرت رفته
غصههای سخیف قبل سفر
چفیه را بستهای به دور سرت
شده سردرد دائمت بهتر
من هم اینجا میان برزخ اشک
دور از آن بهشت رویایی...
هی قدم میزنم به دور اتاق
مثلا بین راهپیمایی...
در کنار تو بین زائر ها...
زائر اربعین مولایم
گرچه جا ماندهام ولی با آه
با خیال تو راه میآیم
نه که از رفتنت گلایه کنم
سفرت غرق عشق، همسفرم
فقط اینکه بزرگواری کن...
شعر من را بخوان... کنار حرم...
شاعر: ریحانه ابوترابی✍
#اربعین
#جامانده
...........................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#زمزمه
#نوحه #چاوشی
#استقبال_زائر
#زائر_کربلا
زائرِ کوی حسین، زائرِ بیتِ خداست
ملجأ و مأوایِ ما، تا به ابد کربلاست
ما که روان گشته ایم،سویِ نجف، کربلا
بال هزاران ملک، زیر قدمهای ماست
تا که مشرف شدیم در حرم شاه دین
در حق جا ماندگان ذکر لب ما دعاست
در حرمِ ساقیِ، دشت بلا هر دعا
حول ظهور فرج، از دل و جان یکصداست
کوهِ معاصی به دوش، رفته و برگشته ایم
بخششِ جرم و گنه،حاصلِ این ماجراست
#محمدجواد_منوچهری✍
پیشنهاد #سبک_میگذرد_کاروان
...........................
#چاوشی
#سبک_برمشامم_میرسدهرلحظه_بوی_کربلا
بوی عطر کربلا در بزم ما پیچیده است.
این مسافر مرقد تن های بی سر دیده است.
بوی خاک کربلا دارد تن زوار ما.
مرقد مولای مظلومان مکرر دیده است.
از نجف می آید و هم از زمین کربلا.
مرقد شاه نجف با دیده ی تر دیده است.
از زمین کربلا بر ما پیام آورده است.
قبر شش گوش شه در خون شناور دیده است.
از کنار علقمه با درد و با آه و فغان.
دست سقای علمدار و دلاور دیده است.
آمد از شهر بلا از کربلا از شهر غم.
شهر تن های پر از شمشیر و خنجر دیده است.
خاک پای کربلایی طوطیای چشم ما.
قتلگاه اکبر آن شبه پیمبر دیده است.
#استقبال_زائر_کربلا
#زائر_کربلا
..............
زخم گلوی حسین، چشمهی خون خداست
خون خدا را فقط ذات خدا خونبهاست
آنکه ز خون گلو، داده به قرآن حیات
کشتهی او را اگر کشته بخوانی، خطاست
مصحف آیات نور، پیکر صدچاک اوست
آینهی حسن او، آن سر از تن جداست
ما همه ذریّهایم سلسلهی عشق را
شیعه به دریای خون، طالب خون خداست
شیعه حیات ابد از دم شمشیر یافت
شیعه به اوج عطش، تشنهی جام بلاست
شور که شد با شعور، شور حسینی شود
گریهی با معرفت، معرفت کبریاست
بزم وصال حسین در دل دریای خون
سیر عروج حسین از سر نی تا خداست
زخم جوانان او خندهی فتح است و بس
خون علی اصغرش، خون همه انبیاست
...........................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#رباعیات_اربعین قسمت1
چه رنجی از فراق تو کشیدم
چه زهری از غم و داغت چشیدم
بریدند چون سرت را ای برادر
منم از هر دو عالم دل بریدم
زده آتش به جانم ماتم تو
کشد آخر مرا درد و غم تو
الهی کاش میشد تا نبینم
تن پر زخم و خون و درهم تو
چکد خون از دوچشمان پر آبم
عدویت خارجی کرده خطابم
زجاخیزو سخن گو با مَنِ زار
که من خونین دل از بزم شرابم
به پیش پیکرت دشمن مرا زد
دو دستم بسته بود و از جفا زد
ز کوفه تا به سوی شام ویران
مرا با کعب نی در هر کجازد
چرا دیگر نمی آید صدایت
شده پرپر تمام لاله هایت
برادر جان ببین با قامتی خم
رسیده خواهرت در کربلایت
ببین خواهر ز داغت پیرتر شد
شب و روزم چگونه بی تو سر شد
مزارت را به آب دیده شویم
که بی تو دیده ام همواره تر شد
غمت آخر ز خواهر جان ستاند
همیشه داغ تو در دل بماند
دعا کردم که از بعد تو،زینب
دگر در وادی دنیا نماند
دوچشمانم زهجرت اشکباراست
دلم از ماتمت اندوهبار است
امان از سیلی مردان شامی
برادر خواهرت نیلی عذار است
خزان از من بهارم را گرفته
همه دارو ندارم را گرفته
دو عالم درد دارم از غم تو
غمت صبر و قرارم را گرفته
سخن گو با مَنِ افتاده از پا
قیامت در دلم گردیده بر پا
نشستم در کنار تربت تو
کنم ناله به همراهی زهرا
#رباعیات #اربعین قسمت2
#اسلام_مولایی ✍
تمام لاله هایت ارغوانی ست
قدم همچون هلالست وکمانیست
هزاران درد دارم در دل اما
غمم یاد لبان خیزرانی ست
نمیشد باورم هجران و دوری
چه مشگل بودبعد از توصبوری
تنت افتاد بر خاک بیابان
سرت افتاد در کنج تنوری
نشد آخر بمیرم در بر تو
نشد بوسم دوباره حنجر تو
ز ظلم نیزه و شمشیر و خنجر
نشد در بر بگیرم پیکر تو
برایت تحفه آوردم برادر
قدی از غم کمان و دیده ای تر
ز سیلیِّ سنان و شمر و خولی
رُخی دارم چُنان رُخسار مادر
خمیده آمدم از کوفه و شام
شنیدم از عدویت طعن و دشنام
جسارت شد به رویت بر سر نی
امان از سنگهای بر لب بام
چسان گویم چه آمد برسرمن
شکسته چون دلم بال و پر من
ز بسکه تازیانه بر تنم خورد
شده نیلی تمام پیکر من
چه رنجی شد نصیب کاروانت
چه وسعت داشت درد بیکرانت
الهی بشکند دستی که از کین
سرِنیزه فروکرد بر دهانت
چهل منزل سرت روی سَنان بود
نشان سنگ بر رویت عیان بود
تو قرآن با لب خشکیده خواندی
جواب خواندن تو خیزران بود
غمت در این دلم کاشانه کرده
دو عالم درد در دل خانه کرده
سه ساله ماند در کنج خرابه
دلم یاد غم دردانه کرده
غمت آتش زده بر حاصل من
فراقت خون نموده این دل من
به هر درد و مصیبت صبر کردم
ولی داغ تو گردد قاتل من
#رباعی #اربعین قسمت3
ربوده داغ تو تاب از وجودم
غمت آتش زده بر هست و بودم
زبسکه سیلی و شلاق خوردم
زسر تا پا برادر جان کبودم
مشو راضی که بر گردم مدینه
که خواهر بی تو محزون و غمینه
دعا کن جان دهم پیش مزارت
قسم بر مادر بشکسته سینه
صدای آب آبت را شنیدند
سرت را پیش چشمانم بریدند
دریدند پیکرت، اما ز کینه
تنت بر خاک با نیزه کشیدند
زدی آتش تمام تارو پودم
پناهی بهر طفلان تو بودم
امان از سیلی و از تازیانه
ز سر تا پا برادر جان کبودم
خراب از هجر تو رکن دلم شد
غم و داغ تو نقل محفلم شد
ز کوفه تا به شام و تا به اینجا
قدی خم،روی نیلی حاصلم شد
چه سازم با غمت آه ای قرارم
به هر جا بودی ای دلدار، یارم
نشستم در کنارت دل پریشان
تو رفتی دل پریشان از کنارم
بیا با من مدارا کن برادر
حلالم کن برادر جان خواهر
مگیر از من سراغ دخترت را
تو را سوگند بر زهرای اطهر
مگیر از من سراغ دخترت را
سراغ دختر غم پرورت را
مسوزان این دل پر آه و دردم
مکن شرمنده دیگر خواهرت را
توان دیگر ندارم تا که خیزم
ز دیده اشک از داغت بریزم
تورفتی از بر خواهر ولیکن
چگونه زنده باشم من عزیزم
امان از لحظۀ جان کندن تو
امان از زخمهای بر تن تو
زده زخم زبان آتش به جانم
امان از طعنه های دشمن تو
...........................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab