شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#ادامه زن منو اذیت کنید دیگه پامو نمیزارم تو این خونه چون به چشمش میدید مادرش چه بلاهایی سر من میار
#پاسخ_اعضا ❤️
سلام خانم های گل.درمورد اون عزیزی که مادر شوهرش خراب کرده میونه رو.عزیزم شما میگی همسرت خوبه.این یک امتیاز مثبته.پس برای همینم شده باید برای بقای زندگیت بجنگی،ولی نه اون جنگی که فکر میکنی باید با مادرشوهر انجام بدی!!منم دقیقا مشکل شمارو داشتم و دارم با این تفاوت که همسرم قبول نمیکنه به اون صورت😄!ولی روشم رو عوض کردم.وقتی مادر شوهر شما پیش شماست و با کارهاش اعصاب شما رو خورد میکنه،وقتی هم نیست،شما خودت میاریش وسط زندگیت اونم با تعریف کردن رفتارهاش برای شوهرتون!!!همسر شما تا دوباره خودش نبینه و متوجه نشه،قبول نخواهد کرد که مادرش چه رفتار زشتی باشما داره.حالا الآن شما گذشته رو دور بریز.اول از همه ذهن خودت رو از گذشته پاک کن تا اعصاب آروم تری داشته باشی.دوم همسرت رو ببخش چون اون واقعا از چیزهایی که میگی خبر نداره.حالا مرحله ی مهم حیاتی اینکه،شما حتی اگه خدایی نکرده بدترین تهمت ها و ناسزاها رو به شما و حتی خانواده ات گفت،سکوت کن.چون اون دقییییقا با این کارش میخواد شما رو به هم بریزه و زندگی تون رو نابود کنه.اگر پا به پاش پیش بری،به هدفش میرسه!چون مطمئن باش که خدا میبینه و بدترین حالت ممکن بهش برمیگردونه.میتونی وقتی چیزی بهت گفت،همون لحظه زیر لب بگی:[ان الله السمیعُُ بصیر]یعنی خدا میبینه و میشنوه.چه کسی بهتر از خدا که هم خودش شاهده و هم خودش قاضی؟؟همسر شما حتی اگه هم ببینه(همونجور مثل قبل)بازم به اون صورت نمیتونه کاری بکنه ولی خدا قادره که به سزای عملش برسونه اون رو!!!شما هم انرژی تون رو بزارید برای زندگی تون نه دعوا با مادرشوهر!برای همسرتون هم چیزی رو تعریف نکنید چون ذات آدم هیچ وقت عوض نمیشه ونمیدونم تا ابد خودش رو مظلوم جلوه بده. مطمئن باش که شوهرت یه روز متوجه میشه که حق با شما بوده،اون وقته که اعتراف میکنه که اشتباه کرده.درضمن لزومی نداره برید خونه ی مادرشوهرتون وقتی همسرتون نیست!حتی الامکان با همسرتون برید ولی اگر مجبور شدید تنها برید،این گوش در اون گوش دروازه!اصلا به روی خودتون نیارید چون این سوزشش بیشتره. امتحان کردم که میگم😜موفق باشی گلم.اگر خواستی،آدرس ایتای من رو از ادمین بگیر خصوصی بهت آموزش بدم😉من کمکت میکنم به امید خدا.
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام ادمين جان برای خانم ۲۴ساله معلم رسمي هستن،عزیزم اگه مادرشوهرتون در نبود همسرت اذیت میکنه و تیکه میندازه،بدون همسرت پیشش نرو،اگه واسه دخترش طلا میخره به خودش مربوطه،اگه واسه جاريت طلا ميخره خودتو بزن به اون راه،فردا بچه دار بشی هم بچتو کمتر از بقیه نوه هاش تحویل میگیره،بازم میخوای حرص بخوري؟؟اون زن به توحسادت میکنه که پسرش دوستت داره،این داغ دلش کم نيستا😉 به همین دلخوش کن،توکلت به خدا باشه،بسپار به خدا،اصلا کاراشو به شوهرت نگو، ببین خدا واست چکار میکنه،به شوهرت بگو بیا یه فرصت دوباره به همدیگه بدیم،ما جوونيم اول راهیم،گور بابای مال دنیا،گور بابای پیشرفت،خودمونو عشقه(هنوز اول راهی اینجور ترسیدی،چجوری میخوای با یکی دیگه ادامه بدی،مگه زندگی بدون این مشکلات هست؟؟)منم مادر شوهرم به شوهرم میگفت طلاقش بده،بعد بچه دار شدم خواهرشوهرمم اضافه شد ميگفتن طلاقش بده بچتو ما نگه می داریم،الان دوتا بچه دارم،به بچه دومم اصلا کادو ندادن،خداروشکر پوستم خیلی کلفت شده،درسته تحویلم نمیگرفتن،حتی قریبه هم ميفهميد بهم بی محلی میکنن،شوهرم ازم دفاع نمیکرد،اما يبار مادر شوهرم بخاطر یه سوتفاهم خیلی بهم فحش رکیک داد،منم قهر کردم، شوهرم مجبورم کرد بريم خونشون یه گوشه نشستم،شوهرم،جلوی مادرش بهم اشاره کرد بیا کنارم بشین،جواب مادرشو اینطوری داد،منم دلم خنک شد،اصلا يبار نگفت دو ساله یه سلام به مادرم نمیکنی،چون خودش فهميدچه خبره،برام همین کافیه،خب بابا مادرشوهرت دوستت نداره،عمدا اذيتت میکنه بزاری بري،بیخیال باش،بیخیال باش،بیخیال،راهش همینه،من سیاست ندارم یعنی چي؟😡خب یاد بگیر،
شوهرتم خودش ميفهمه،اگه جدا بشی حتما خیلی زودپشيمون میشی و آنوقت شاید دیگه دیر شده باشه،اگه جدا بشی همون مادرشوهرت همه جا میگه معلم مملکت عرضه زندگی راه بردن نداشت،اندازه عروس کم سوادمم حاليش نبود،حقم داره
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#بخش_دوم مادرش گفت باشه برید اما اگه رفتید دیگه پاتونو تو خونه من نذارید یا من یا اونا مصطفی مونده
#بخش_سوم
دیگه انگار خوشش اومده بود برای هر چیزی باید نظر میداد..
اگه میخواستیم خرید بریم باید حتما قبلش ازش اجازه میگرفتیم، اگه میخواستیم مهمونی بریم باید اول از اون میپرسیدیم که از طرف خوشش میاد یا نه بعد قرار رفتن میزاشتیم
کم کم مصطفی هم به دستور گرفتن از مادرش عادت کرد، انگار دیگه منو نمیدید اگه میگفتم دوست دارم فلان کارو کنم به حرفم گوش نمیداد باید اول از مادرش میپرسید بعد اون کارو انجام میداد، برای کوچیک ترین چیزا من باید صبر میکردم اجازه مادرش صادر بشه
کم کم که بزرگتر شدم این مسئله عذابم میداد انگار من زن خونه خودم نبودم مثلا اگه فامیل از شهرستان میومد، خونه خودشون غذا نمیداد یهو سرزده میاوردشون خونه ما، منم مجبور بودم تند تند غذا درست کنم تا خجالت زده نشم. یبار بهش گفتم خاله اگه مهمون اومد قبلش بهم بگو بعد بیارشون چون من بچه کوچیک دارم نمیتونم سرزده مهمون میاد خودمو جمع و جور کنم
رک بهم گفت تو هر کار من بخوام میکنی نکنه انتظار داری وقتی عروس دارم خودم جلوی مردم بشورمو بپزم؟ من اصلا خوشم نمیاد خم و راست بشم جلوی این و اون، میارمشون خونه تو تا خودم مهمون داری نکنم
دیگه چیزی نگفتم چون اگه میگفتم باز قهر میکرد.
هر شب میومد خونمون از زمانی که میرسید دستور میداد لباسای مختلف تن ستایش کنیم تا ببینه، اگه خسته بودم یا حوصله لباس عوض کردن نداشتم موقع رفتن مصطفی رو میبرد تو اتاق گله گزاری میکرد و باعث میشد بعد از رفتنشون دعوامون بشه
دیگه کم کم خسته شدم از رفتاراش اما بخاطر زندگیم صبوری میکردم، تا اینکه ستایش ۴ ساله شد، یه روز خالم خونمون بود برای ستایش شیر ریختم تو لیوان گذاشتم جلوش گفتم بخور
یهو برگشت سمت خالم گفت مامانی اجازه میدی شیرو بخورم؟
خالم احساس شاه بودن بهش دست داد گفت آره آره بخور دخترم
اونجا بود که زنگ خطر تو سرم به صدا دراومد، دیگه ستایشم منو به حساب نمیاورد ... خیلی ناراحت شدم تصمیم گرفتم جلوی خالمو بگیرم اما بلد نبودم
یه دوست داشتم اسمش فهیمه بود خیلی زن سیاست مداری بود از زندگیمم خبر داشت، یه روز رفتم پیشش جریانو گفتم
گفتم که دیگه نمیخوام بزارم خالم تو زندگیم ریاست کنه...
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#پرسش_اعضا ❤️
سلام ادمین عزیز خواهش میکنم پیام منو بزارین تو رو خدا ،همسر م به من میگه ازت متنفرم ،من کنارش را نمیده هیج جا نمی بره زمان ....وسط کار پامیشع میره ،اصلن به صورتم نگا نمی کنه،به من میگه زنییت بلد نیستی ،اعتماد به نفسم صفر شده ،خیلی داغونم تورو خدا کسی راه کاری داره بهم بگین از این منجلاب بیام بیرون دوتا بچه دارم،همیشع هم فحش میده تحقیر میکنه ،حدود چهار ساله وضعیت زندگی من اینه ،دست بزنم داره،تو این چهار سال خیانت هم بهم کرده ،بچه ها وضعیت روحی خوبی ندارن،هر کس راه کار داره لطفا بگه من چکار کنم نمی خوام بچه ها بچه طلاق بشن
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام ببخشید میشه پیام منو هم در کانال قرار بدید. من یه دختر هفت ساله دارم که مثل خودم خیلی گرماییه. این روزا که هوا خیلی گرم شده بود حتی وقتی جلوی کولر هم می نشست می گفت گرمه کلافه شده بود در حالی من و بقیه اصلا گرممون نبود انگار درون بدنش گرمه. واقعا نمیدونم چیکار کنم چون سنش کمه می ترسم سرخود بهش عرقیجات بدم کسی میتونه منو راهنمایی کنه ؟
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام .دوسال و نیمه که ازدواج کردم تجربه ای در زمینه بچه داری ندارم .افرادی که اطرافم هستن هم درست راهنمایی نمیکنن.😒یه دختر ۱۸ ماهه دارم قدش۷۷ وزنش ۹کیلو و نیم. اشتهاش کمه.نمیدونم چیکارکنم که خوب غذابخوره . اطرافیانم همیشه بابقیه مقایسش میکنن ک ناراحتم کنن.کارایی هم که برا بچه خودشون انجام دادن که رشد کنن رو برام نمیگن
خانوما لطفا اگه دارویی چیزی میشناسید که بتونه بهم کمک کنه بهم بگید تا انجامش بدم .خدا خیرتون بده.براتون دعا میکنم.
کسایی که مثله منن درد منو میدونن
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام
من دو تا مشکلی دارم می خواستم از دوستان کمک بگیرم
من بای اینکه زیاد غذا نمی خورم به نظر خودم چاق شدم
قبلا ها لاغر بودم اما چند سالی هست چاق شدم هر بار میرم سراغ ورزش چند روز کار میکنم بعد میزارم کنار.
چند روزه که هر روز 20 تا دراز نشست میرفتم اما با خوردن چیزای چرب دوباره بر میگرده ! سنی هم ندارم اما نمیدونم چیکار کنم
اگر راه حلی دارید لطفا بگید
و اینکه سر زانوی من قهوه ای هست و توی مهمونی ها
برای پوشیدن لباس باز زشته. نمیدونم چیکار کنم سفید بشه! اگر راه حلی دارید که کاربرد داره ممنونم میشم بگید
سپاسگزارم🌱
ایدی ادمین 👇🏻🌹
@habibam1399
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#دردو_دل_اعضا ❤️
سلام عزیزم
من ۴۰ سالمه و کارمندم، ۱۸ساله ازدواج کردم و یه دختر ۱۰ ساله دارم، شوهرم ۴۲ سالشه و کار آزاد داره. توی این چند سال خیلی مشکلات رو از سر گذروندیم، ورشکستگی شوهرم خیلی اذیتم کرد، خرج خونه افتاده بود گردن من با یه بچه کوچیک، خلاصه که تموم شد و به روال عادی برگشتیم، قبل از ورشکستگی هم شوهرم بخاطر مشکل ژنتیکی تو سن ۳۲ سالگی سکته کرده بود، پنج سال پشت سر هم واسه قلبش آنژیو و بالن شد و سال ششم عمل قلب باز کرد که تمام این مدت ازش مراقبت کردم، وقتی عمل کرد تا دو سال حتی نزاشتم سطل زباله رو بیرون ببره، تو اجاره خونه، خرج خونه، خرج دخترم و همه چیز مشارکت داشتم که به قلبش فشار نیاد، البته مشارکت که چه عرض کنم مثلا ایشون واسه گذاشتن روی رهن خونه وام میگرفتن من قسطاشو میدادم
هرچی بود با وجود ورشکستگی و بیماری و مخصوصا بددهنی و فحاشی ایشون گذشت، تا اینکه حدود سه سال پیش دچار ام اس شدم، البته پیشرونده نیست و تا الان هیچ علامت ظاهری نداشتم، انتظار داشتم بهم دلگرمی بده ولی نه تنها دلگرمی نداد شروع کرد به ایرادگیری از ظاهر من، قبلا میگفت قد بلند نعمته حالا میگه لنگ دراز، قبلا میگفت خیلی خانوما آرزوشونه رنگ چشمای تورو داشته باشن (عسلی روشن) حالا میگه رنگ چشات یجوریه ...
فهمیدم یجا یه خبریه، یکم کاراگاه بازی درآوردم دیدم بعععله با یه خانومی در ارتباطه که دختر اون خانم فقط ۱۲ سال از من کوچیکتره، بهش گفتم ولی زیر بار نرفت گفت اشتباه میکنی
دو سال و نیم اطلاع داشتم که رابطه دارن بالا رفتم پایین اومدم جز بی احترامی و توهین چیزی نشنیدم، بهش گفتم کاری به رابطت ندارم ولی اگه به من توهین کنی دستتو رو میکنم اگه اینکارو کردم طلاق میگیرم چون نمیخوام به اونجاها کشیده بشه.
گفت برو بابا تو روانی هستی به دکترت بگو داروهاتو عوض کنه، در صورتی که من اصلا دارو نمیخورم شش ماهی یه آمپول میزنم
خطی که دست اون خانوم بود به نام شوهرم بود از طریق یه آشنا پرینت تماس و پیامشون رو گرفتم، قرارهایی که گذاشته بودن همه چیز تو پیامها بود
کلی داد و بیداد و دعوا راه افتاد زنگ زد به زنه گفت بیا به زن من بگو تو از من طلبکاری اونم تا اومد حرف بزنه گفتم ازش طلبکار بودی واسه همین واسش نوشتی عشق دلم؟
وقتی دید دستشون رو شده زنه شروع کرد تهدید و فحاشی، یه آقای گولاخ رو یه مدت فرستاده بود دنبالم، بگذریم که دو ماه نشستم تو خونه تا زنیکه دست از سرم برداشت، تقاضای طلاق دادم، همه مهریه و حق و حقوقم رو بخشیدم چون گفت اگه مهریه بخوای طلاقت نمیدم
همه کارهامون رو کردیم، باید بریم محضر واسه صیغه طلاق، حالا که به اینجا رسیده میگه تو منو آواره کردی، میتونستی گذشت کنی؟
یعنی ۲ و نیم سال گذشت کم بود؟ این مدت رو بدونی یه زن دیگه هم هست ولی شوهرت بگه تو روانی شدی توهم زدی؟
اون خانوم منو تهدید کرد کاری باهات میکنم که یه پات تو کلانتری باشه یه پات تو دادگاه
حالا بهم خبر رسیده که دخترشو با یه پسر خلافکار گرفتن، میگه چقدر پول دادی؟
فکر میکنه من باعث گیر افتادن دخترش شدم در صورتیکه دخترش کلی پرونده داره ، همش میگه تو لج کردی و داری دخترمو بدبخت میکنی، بگذر و بشین سر زندگیت، همه مردا از این کارا میکنن ولی زنهاشون مثل تو اینکارو نمیکنن
میگم خب اونا بدبختن راه به جایی ندارن که صداشون درنمیاد من دستم تو جیب خودمه
مدام میگه تو مقصر این طلاقی اگه گذشت کنی همه چیز تموم میشه، همش کابوس میبینم، دو و نیم سال بخشیدم و فرصت دادم، چکار کنم؟
تو این مشاجرات دخترم خیلی آسیب دید، میخوام لااقل اون در آرامش باشه، بخدا موندم چیکار کنم؟ فقط امضای آخرش مونده
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
گفته بودم پیش از این، گلخانه ی رنگ من است
حال می گویم جهان، پیراهن تنگ من است
استخوان های مرا در پنجه، آخر خرد کرد
آنکه می پنداشتم چون موم در چنگ من است
دوستان همدلم ساز مخالف می زنند
مشکل از ناسازی ساز بدآهنگ من است
از نبردی نابرابر باز می گردم! دریغ
دیر فهمیدم که دنیا عرصه ی جنگ من است
مرگ پیروزی است وقتی دوستانت دشمن اند
مرگ پیروزی است اما مایه ی ننگ من است
از فراموشی چه سنگین تر به روی سینه؟کاش
پاک می کردی غباری را که بر سنگ من است
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️ سلام خسته نباشین من مادر سه تا بچه هستم که آخریش 8 ماهشه بچه ی سالمی هست شیر خوردنش
#پاسخ_اعضا ❤️
در جواب اون خواهری که بچشون بالا میاره و غذا دوست نداره ، حتما دکتر گوارش اطفال ببرید که مطمئن بشید بچه تنگی مری ندارد ، یا به موادی مثل شیر حساسیت ندارن ، بعد هم باید با بعضی از بچه ها خیلی با صبر و حوصله برخورد کنید.
❤️❤️❤️❤️❤️
در جواب خانمی که بچش غذا نمیخوره مادرت راست میگه شیرت مقوی و بچه رو سیر میکنه دقیق عین پسرم که ماشاالله تپل سر حال بود ولی میل به غذا نداشت اصلا زورش نکن من سفره پهن می کردم می زاشتمش سر سفره اولا که خیلی غذامون می ریخت بهم ولی دعواش نمی کردم قاشق ظرف پلاستیکی گذاشته بودم جلوش برا خودش پخش پلا می کرد ولی می دیدی این مابین یه دونه برنجم می خورد من شوهرم غذا مونو از سفره جمع میکردیم می خوردیم🙊سیب زمینی بزرگ سرخ کن بزار جلوش خودش دونه دونه کم کم بر میداره ماکارانی اینا بزار جلوش یه زیر سفره بزرگم پهن کن بزار خودش با غذا بازی کنه خودش بخوره کم کم اشتهاش باز میشه مزه ها برنامه زیر دندونش اصلا نگران نباش عزیزم به زورم بهش نده💋
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام
خطابم به آن خواهر ۲۴ساله هست که در خانه
پدرم سختی کشیدند شما دچارافسردگی
واضطراب ووسواس فکری عملی شدید
واین به خاطر فرسایش جسمی و روحی است
واحتمالا افسردگی بعداززایمان زمینه ساز بوده
است باید تحت نظر پزشک باشید ویابه مشاور
رجوع کنید خواهرم
❤️❤️❤️❤️❤️
اون. خانمی که. فرمودندوقتی. حرف حقی میزنم میگن توچیزی نگو توهم کاری باهاشون نداشته باش عزیزم تودلسوزهستی ولی اگربه حرفت اهمیت نمیدن توهمـ خودت خسته نکن بچسب به زندگیت. بادوستان خوبت حرف بزن
❤️❤️❤️❤️❤️
اون دختر خانمیکه ۱۷ سالشه و عاشق همسایه شون هست. پیشنهاد میکنم یه اقایی که مطمئن هست بفرستید که بره پیش اون اقا بعد که سر صحبت باهاش باز کرد در ادامه راجب ازدواج باهاش صحبت کند و شما رو بهش پیشنهاد بده البته باید طوری وانمود کند که نفهمد از طرف شما داره پیشنهاد میده بعد اگه تمایل بشما داشت علاقمند بشما بود بیاد خاستگاری و الا اگه علاقه و تمایلی بشما نداره دیگه شما ازش دل بکنید و خاستگارهاتون رو رد نکنید و با شخص دیگری ازدواج کنید
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#پاسخ_اعضا ❤️
سلام و خدا قوت به ادمین عزیز برای کانال خوبتون در جواب اون خانمی که دختر ۱۸ ماهه دارند عزیزم شما دو بار در هفته برای دخترتان شیر برنج بپزید خیلی برای رشد واستخوان فرزندان خوبه نصف پیمانه برنج نیم دانه یک ساعت خیس کنید و بعد با آب خوب بپزید( مثل برنجی که برای شعله زرد پخته میشود ) سپس به آن یک لیوان شیر اضافه کنید یک قاشق کره کمی هم نمک شور نشود صبر کنید تا شیر کاملا تمام شود و پخته شود کمی که سرد شود به کودک خود بدهید این غذا کاملترین غذا برای کودکان هست و گوشت قرمز گوسفند یا ماهیچه چرخ کنید وبا آن دمپخت درست کنید پیاز کوچک را کمی تفت بدهید کمی گوشت هم به آن اضافه کنید ( میتوانید یک گوجه کوچک یا هویج هم اضافه کنید ) زرد چوبه ونمک وبعد برنج هم اضافه کنیدومقداری آب که خوب پخته شود و مقداری جعفری خشک یا تاز ه هم به روی برنج بریزید وآن را دمپخت کنید من برای هر دو فرزندم درست میکردم خیلی دوست داشتند و وزن خوبی هم داشتند اگر تخم مرغ آب پز هر روز به فرزندتان بدهید اشتهایش کور میشود و بچه میل به غذا ندارد چون سنگین هست سعی کنید در هفته دوبار به کودکتان بدهید انشاالله که مفید باشه براتون و دختر گلتون هم سالم و سلامت باشه
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام
خدمت خانومی که دختر گل 7 ساله شون خیلی گرمایی ان بگین که شربت خاکشیر درست کنن هر روز یک لیوان به بچه بدن بخوره
بنا ب خواست بچه بیشتر از یک لیوان در روز هم میتونن بدن بخوره چون ضرری نداره
خاکشیر کبد رو خنک میکنه و وقتی که گرمی کبد از بین بره باعث تپل شدن هم میشه
فرمودن که نمیخوان عرقیجات مصرف کنن شاید ضرر داشته باشه
باید بگم اینطور نیست
عرقیجات با طبع خنک اصلآ ضرر ندارن حالا شاید عرقیجات با طبع گرم برای یه عده به دلایلی ضرر داشته باشه
اما طبع خنکشون هیچ ضرری نداره اونم توی تابستون
از عرق کیالک و کاسنی میتونن استفاده کنن
بنا به تمکن مالیشون میتونن هفته ای یک یا دوبار بعد از دوش گرفتن دخترشون عرق شاتره بریزن مثه آب دوش روی سر و بدن دخترشون و دیگه آبکشی نکنن تا کمی از حرارت بدنش کم کنه
شربت آبلیمو و تخم شربتی هم خیلی خنکن برای گرما زدگی و رفع گرمای درونی خیلی خوبن
حتمآ امتحان کنین ضرر نداره
اما اگر دخترشون تعریق دارن اینجا دیگه بحث تفاوت داره ها
باید حتمآ یه چکاپ بشن تا حتمآ خیالشون از بابت خدای نکرده تیروئید و ... راحت بشه.
ان شاءالله که داغ دختر خانوم گلشون رو نبینن🌺🌹❤️
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#بخش_سوم دیگه انگار خوشش اومده بود برای هر چیزی باید نظر میداد.. اگه میخواستیم خرید بریم باید حتم
#بخش_چهارم
یه دوست داشتم اسمش فهیمه بود خیلی زن سیاست مداری بود از زندگیمم خبر داشت، یه روز رفتم پیشش جریانو گفتم
گفتم که دیگه نمیخوام بزارم خالم تو زندگیم ریاست کنه...
گفت آفرین الان خوب شد، این چند سالم بیخودی کوتاه اومدی اگه از اولش از قهر کردنش نمیترسیدی الان انقدر توسری خور نبودی.
گفتم آخه میترسیدم باهامون قهر کنه رفت و آمد نکنه..
گفت نهایت یه مدت قهر میکرد ولی در عوض میفهمید مسجد جای.... نیست.
حرفشو قبول داشتم گفتم حالا تو میگی چیکار کنم؟ میترسم هیچوقت دیگه مصطفی و ستایش به حرفم گوش نکنن، کاملا منو کلفت فرض میکنن، فقط کاراشون با منه اگه حرفی بزنم گوش نمیدن..
گفت نگران نباش، اگه کارایی که میگمو انجام بدی دوباره میشی خانم خونه خودت.
گفتم زودتر بگو چیکار کنم
گفت اول باید به شوهرت بفهمونی که زن اون خونه تویی نه مادرش، نهایت یکی دو بار دعواتون میشه ولی در عوض شوهرت میفهمه توام هستی، بعدش بشین با دخترت صحبت کن بهش بگو اگه بخواد حرفتو گوش نکنه میدیش به مادربزرگش.
حرفش به نظرم غیر منطقی اومد گفتم آخه اون هنوز بچس چه میفهمه این چیزارو؟
گفت اگه نمیفهمید به حرف مادربزرگش گوش نمیداد پس میفهمه.
گفتم خب آخه مشکل مادرشوهرمه مدام دستور میده اونو چیکار کنم؟
گفت اونم دستور میده تو بگو نمیتونم انجام بدم، هربار یه بهانه بیار آخرش خسته میشه ول میکنه.
دو دل بودم حرفشو گوش بدم یا نه اما چاره نداشتم، واسه مصطفی و ستایش اندازه ارزن ارزش نداشتم
برگشتم خونه یه ساعت قبل از اومدن مصطفی، خالم اومد تا رسید گفت لیلا زودباش برام چایی دم کن من امروز خیلی خسته شدم
گفتم یه ساعت دیگه مصطفی میاد اون موقع دم میکنم دور هم بخوریم
گفت نه من میگم الان دم کن
گفتم من الان دستم بنده نمیتونم دم کنم اگه خیلی عجله دارید خودتون دم کنید
گفت چرا بلبل زبونی میکنی؟ تا وقتی عروس دارم چرا خودم چایی دم کنم؟
حرصم در اومد گفتم خاله عروس آوردی کلفت که نیاوردی من الان کار دارم اینجا خونه پسرته راحت باش خودت چایی دم کن
شروع کرد به غر زدن به مادرم و پدرم فحش داد
یهو ترسیدم گفتم نکنه دعوا بشه جوابشو ندادم
رفت پیش ستایش نشست، یکم که گذشت گفت لیلا زود لباس بیار تن ستایش کن
گفتم لباسش تمیزه احتیاج نداره
گفت من میگم احتیاج داره تو بیار کاریت نباشه
رفتم یه لباس از تو کمدش برداشتم بردم دادم بهش
گفت تنش کن چرا میدی به من؟
گفتم شما تنش کن من کار دارم وقت ندارم.
گفت یعنی چی وقت ندارم؟ مگه چیکار میکنی؟
گفتم غذا درست میکنم
گفت وقتی من بگم باید غذا رو ول کنی بیای کارو انجام بدی
جوابشو ندادم رفتم به کارم رسیدم، دیگه حرفی نزد....
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#دردو_دل_اعضا ❤️ سلام عزیزم من ۴۰ سالمه و کارمندم، ۱۸ساله ازدواج کردم و یه دختر ۱۰ ساله دارم، شوهرم
#پاسخ_اعضا ❤️
سلام ممنون از کانال خوبتون در پاسخ به خانمی که شوهرش میگه خانمی بلد نیستی عزیزم به از فایلهای صوتی دکتر پوراحمدخمینی استفاده کنید خصوصا هنرزن بودن کمک زیادی بهتون میکنه به کانال تربیتی همسران خوب مراجعه کنید موفقیت شما در گرو تلاش و صبوری شماست
❤️❤️❤️❤️❤️
در رابطه با خواهر معلم ۲۴ ساله عزیزم شما که معلمی و الگو فرزندان جامعه چطور نمیتونی بامادر شوهرت کنار بیای اون وقتی تو رو کنار پسرش ببینه و لبخندتو و ارامشتو ببینه از صد تا توهین و فوش براش بیشتر ه شما باید شوهرتو جزب خودت کنی که حیله و نیرنگ مادر شوهرتون به جایی نرسه خدای نکرده شما همسر خائن یا معتاد نداری که سخت باشه کنار امدن باهاش تو همسر خوبی داری پس بخاطر همسرت که شده برای زندگیت بجنگ و رفتار مادر شوهرتو بسپار به خدا و مطمئن باش وقتی ارامش زندگیتو ببینه باز اون رفتار قبلشو نشون میده و شوهرت میفهمه که مادرش فیلم بازی کرده و یه تشکر از دوستان که درباره شما بوده که راه های خوبی پیشنها دادن دارم که تنها راه طلاق نیست بجنگید برای زندگیتون و یه خواهش به دوستان لطفا پیشنها طلاق ندین همه زندگی ها پستی بلندی دارن
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام خواهر عزیز اولا خدا صبر بده به همه کسانی که خیانت دیدن و کنار امدن با همسران خیانت کار واقعا سخته چه زن باشه چه مرد اما خواهر گلم تجربه ایی که من دارم تقریبا مثل تجربه شماست و من بیمار بودم و همسرم سالم و خیانت ها و کتک ها و چندین سال بخاطر رابطه هاش کتک میخوردم فوش میخوردم اما فقط به خدا متوسل شدم بعد از ۱۵ سال خدا بهم رو کرد و شوهرم فهمید چه اشتباهاتی میکرد و شکر خدا ۴ ساله به ارامش رسیدم و فقط بخاطر بچه هام کوتاه امدم شما هم تنها راه حلتون طلاق نیست و واقعا خواهش میکنم از دوستان پیشنها طلاق ندن چون تو هر زندگی تو هر خانه ایی مشکلاتی هست و ادم بی درد و بی عیب وجود نداره شما هم بهتر اول به خدا و امامان متوسل بشی که راهی جلو پات بزارن و کار به طلاق نکشه چون اسیب طلاق تا اخر عمر گریبان شما و فرزندتونو میگیره شما باید بجنگی برای زندگیت و نزاری یکی از راه برسه و زندگیتو همسرتو از تو بگیره کمر همت ببند و اول باید تعهد سفت و سختی بگیری یا چیزی به نامت کنه و کلا جوری باشه که ترس برگشتن به اون زن را داشته باشه و از صفر شروع کن گذشته رو بزار کنار و با محبت تلاشتو بکن این یه طوفان تو زندگیت تو باید بتونی به سلامتی از این طوفان گذر کنی خواهر عزیزم لطفا فکر طلاق و نکن و برای شوهرت بجنگ اون زن شوهرتو خام کرده بخاطر فرزندت تلاش کن اما این بار برو پیش مشاور و از اون کمک بگیر.
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#ادامه زن منو اذیت کنید دیگه پامو نمیزارم تو این خونه چون به چشمش میدید مادرش چه بلاهایی سر من میار
#پاسخ_اعضا ❤️
سلام و خسته نباشی ب همه اعضای گروه.
خانم معلمی ک مادرشوهرش زندگییشو خراب کرد خیلی ناراحت شدم واقعا واسم سواله براچی مادرشوهرا اینجورین یعنی راضی ب خوشبختی پسرشون نیستن؟عزیزم میگی پیش شوهرم مهربونه و مظلوم نمایی میکنه توهم همینکارو انجام بده حتی بیشتر ولی وقتایی ک تنهاایی بهش توجه نکن و بها نده حرفاشو هم ضبط کن بزار واسه روز مبادا
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام برای اون خانمی که با مادر شوهرش،مشکل داره ودر آستانه طلاق است
عزیزم چقدر شما انسان ضعیفی هستی که داری زندگی تو به یک زن مثل خودت میبازی و خودت رو بدبخت میکنی با همسرت حرف بزن و علی الظاهر بهش بگو که اشتباه کردی وزندگی ات را دوست داری بعد با سیاست نه جنگ و دعوا شوهرت رو به سمت خودت بکش اون داره با چرب زبونی زندگی تو رو خراب میکنی خودت هم داری با عصبانیت و جنگ وجدال خراب ترش،میکنی رابطه اون را با همسرت خیلی عالی کن وبه مدتی به حرفهای مادر شوهرت اصلا اهمیت نده بعد آرام آرام چنان همسرت رو به سمت خودت بکش،که همسرت خودش از تو دفاع کنه وبه هیچ وجه خودت رو با مادر شوهر ت در گیر نکن
خیلی زرنگ تر از این حرفها باش،ببینم چی میکنی کمی غرورت رو جلوی همسرت کنار بزار تا موفق شوی
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام
در مورد اون خانمی که مادرشوهرشون باعث اختلاف و جدایی در زندگیشون شده میخواستم بگم دو دستی بچسب به زندگی و شوهرت شما هم سیاست به خرج بده ، بدی مادرش رو پیش همسرت نگو حتی با اینکه سخته ولی خوبیشو بگو طوری نشون بده که دوستشون داری و برای خانواده همسرت احترام قائلی اگر میدان را خالی کنی مطمئنا کسی که ضرر کرده شمایی و بدون مادرشوهرتون خوشحال خواهد شد از جدایی شما میدونم سخته و اذیت میشید ولی برای زندگیت بجنگ کاری کن که تو دل همسرت عزیزترین باشی . ان شاالله مشکلاتتون حل بشه
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام خدمت حبیبه خانم عزیز ودوستان همراهان کانال اون خانمی که با مادرشوهر شون مشکل داشتن الان میخوان جدا بشن معلم رسمی بودن عزیزم طلاق هیچ خوب نیست توهم سیاست داشته باش اصلا نه بد مادرشوهرت بگو نه خوبش فقط سکوت کن به شوهرت محبت کن فقط دور شوهرت باش مادربزرگم همیشه میگفت مادر مرد مثل گربه هست هرجا نازش کنن شکمشش سیر کنن اونجا اُتراق میکنه ولی ما زنا زود از کوره در میریم عزیزم به خودت شوهر ت ی فرصت برای زندگی بده شاید جدا شدی وهیچ وقت دیگه طعم عشق نچشیدی یا کسی که مثل شوهرت باشه اصلا مادرشوهرت ندید بگیر فقط زندگیت جمع کن شوهرت بکش سمت خودت با سیاست های زنانه .دلبری .حرف شنوی ...ی مرد در توانش نیست هم زمان در دو جبهه زنونه بجنگه یکی مادر خواهر یکی زنش این میشه دو جبهه عاقلانه تر تصمیم بگیر
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام برا اون خانومی که مادرشوهرش اذیت میکنه خیلی ناراحت شدم یاد گذشته خودم افتادم خیلی اذیت شدم خیلی اما موندم همه دلخوشیم بچه هام بودن زمان همه چیرو درست کرد خدا رو شکر اگه شوهرتون ارزش داره بمونید وبجنگید این روزا میگذره همونجور که شوهرتون برای به دست آوردن شما با همه جنگید به این راحتی ازدستش ندید باتشکر
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام درمورداون عزیزی که گفتن مادرشوهرنامردش باتبعیض وگریه وزاری زندگیشونابودکرده خدالعنت کنه آدمای پستی که بین دوتاحلال جدایی میندازن خداازشون نگذره من چندتاتوصیه دارم اولازیارت عاشوراودعای علقمه روبعدازنمازصبح بخون وبگوخدایافلانی روبه تووامیگذارم خداخودش حق اون ظالموکف دستش میزاره دوما7بارسوره نورروبخون به نیت رفع تهمت خداخودش فتنه ی اون ظالموآشکارمیکنه وهمه متوجه بی گناهیت میشن سومابرای محبت قبل ازطلوع آفتاب به نیت محبت بین خودت وشوهرت تا7روزآیه الکرسی روبخون وبین دوعین یشفع عنده نیت محبت کن به اسم خودت وشوهرت خیلی مفیده وتاسه روزمزمل روبه شربت بخون وبخورون اثرزیادی درمحبت حلال داره انشاالله مشکلت حل شدبگوکه خوشحال شیم.
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#بخش_چهارم یه دوست داشتم اسمش فهیمه بود خیلی زن سیاست مداری بود از زندگیمم خبر داشت، یه روز رفتم پی
#بخش_پنجم
مصطفی که اومد شام خوردیم بعدش خاله بردش تو اتاق، فهمیدم میخواد بهش بگه من حرفشو گوش ندادم
همینم شد، وقتی از اتاق اومدن بیرون مصطفی رنگش شبیه لبو شده بود، خیلی عصبانی بود گفت لیلا بیا تو اتاق ببینم.
ترسیدم اما رفتم تو اتاق، گفت لیلا تو چرا امروز به حرف مامانم گوش ندادی لباس تن ستایش کنی؟
گفتم چون لباسای ستایش تمیز بود نیاز نبود عوض کنم.
گفت حتی اگرم کثیف نبود چون مادرم گفته باید عوض میکردی
گفتم چرا باید عوض میکردم؟ مگه عقلمو از دست دادم که لباس تمیز و عوض کنم؟
گفت این حرفا چیه؟ وقتی مادرم گفته حتما دلیلی داشته
گفتم منم حرفی نزدم لباس دادم گفتم خودش تنش کنه
عصبانی شد گفت مگه مادرم کلفت توئه
از حرفش کفرم دراومد گفتم مگه من کلفت اونم که هرچی میگه گوش بدم؟
گفت اون بزرگترته، مادرمه گردنمون حق داره
گفتم مادرته درست اما زن این خونه منم، تو همیشه حرف مادرتو گوش میکنی حرف منو هیچی حساب میکنی
گفت چون حرف حساب نمیزنی که گوش کنم، مامانم همیشه حرفای درست و حسابی میزنه
گفتم پس بشین با مامانت زندگی کن چون من دیگه حوصله دخالتای اونو تو زندگیم ندارم
بعد از اتاق رفتم بیرون به مادرش اخم غلیظی کردم، لباس پوشیدم به ستایش گفتم بیاد لباس تنش کنم
مادرش گفت کجا میری؟
مصطفی گفت میره خونه مادرش آدم شد برمیگرده
گفتم حالا وایسا من تو رو آدم میکنم
ستایشو صدا زدم لباس بپوشه ببرمش، داشت میومد که خالم گفت ستایش تو حق رفتن نداری
بچم موند تو دوراهی، گفتم ستایش بدو لباس بپوش بریم
ستایش گفت آخه مادرجون اجازه نمیده
عصبانی شدم گفتم من مادرتم من میگم بیا آماده شو
خاله گفت نه تو هیچ کارشی من بزرگتر این خونم من میگم ستایش نباید بره
همون موقع ستایش رفت نشست، گفتم ستایش یادت باشه که به حرف من گوش ندادی من میرم دیگه هم نمیام ببینمت
شروع کرد گریه کردن، دلم براش سوخت اما باید یه جا جلوی خاله رو میگرفتم
رفتم خونه مادرم حتی مانع رفتنم نشدن، وقتی رسیدم خونه مامانم جریانو بهش گفتم خیلی ناراحت شد حقو بهم داد گفت خالم از جوونی دوست داشته فقط دستور بده.
اون شب با همه دلتنگیم برای ستایش گذشت.
فردا صبح زود مصطفی ستایشو آورد جلوی در خونه، مامانم میخواست بره سرکار کسی نبود بچه رو نگه داره گفتم من ستایشو نگه نمیدارم ببر بده خانم خونت نگه داره
گفت مسخره بازی در نیار بچه خودته نگهش دار
گفتم نه اگه بچه من بود به حرفم گوش میکرد بچه کسیه که حرفشو گوش میکنه....
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#دردو_دل_اعضا ❤️
#پرسش
سلام ادمین جان تروخدا لطفا پیام من رو در کانال بزارید تا اعضای محترم و هموطنان عزیز کمکم کنند ما در اهواز زندگ میکنیم
من یک پسر دارم ۱۸ سالشه سال ۹۷ شب عید فطر پسرم وقتی ۱۶ سالش بود شب رفت بیرون با دوستش باباش سرکار بود و خبر نداشت که رفته بیرون منم نتونستم جلوش رو بگیرم و رفت بیرون منم مدام بهش زنگ میزدم و میگفتم زود بیا و میگفت الان دارم میام به دروغ ساعت دو نصف شب بهم زنگ زد و گفت که مامان نترس فقط بیا بیمارستان رازی که در اهواز بود گفت بیا بیمارستان منم خیلی ترسیدم و با دخترم رفتیم بیمارستان وقتی رفتم پسرم گفت وقتی در پارک ساحلی روی نیمکت قسمتی که هیچ کس نبوده و خلوت بوده نشسته بودن که دو نفر به خودش و دوستش حمله کردند که با قمه ( نوعی چاقو که خیلی بزرگ هست) با قمه اره ای بهشون حمله کردند و گفتند که گوشیشون رو بهشون بدن کسی که به دوستش حمله کرده بوده با دسته ی قمه به دست دوستش میزنه دست دوستش بیهس میشه و بعد گوشیش رو میبره و کسی هم که به پسرم حمله کرده بوده میگه گوشیت رو بده که پسرم نمیده و دزد میخواد با قمه ی اره ای به شون پسرم یعنی در واقع قلب پسرم بزنه که پسرم با دست چپش با انگشتاش قمه اره ای رو میگیره که به شونش نزنه به همین صورت و بعد قمه رو میکشه و میسابه روی انگشتاش و بعد فرار میکنه بعد پسرم میفهمه که نمیتونه دستش رو تکون بده و آمبولانس میاد و پسرم رو به بیمارستان میبره پسرم سه تا از انگشتاش تاندون هاشون پاره میشه و یکی دیگه از انگشتاش هم زخم میشه پسرم دست چپش که دست کاریش بوده این اتفاق براش میفته و بعد همون شب دستش بخیه میشه که دکتر گفت باید سریعا عمل بشه فردای اون روز پسرم دستش کاریش سه تا انگشتاش رو عمل میکنه و یکیش هم که زخم بوده بخیه میشه ما بیست میلیون برای این اتفاق خرج میکنیم با کلی بدهی و قرض پولش رو جور میکنیم که اون موقع بیست میلیون پول یک پراید بوده همون شب دزدان چند سرقت دیگه در همون پارک انجام داده بودن که با یک موتور سرقتی پیدا میشن و دستگیر میشن پسرم اونا رو شناسایی کرد در پاسگاه پسرم بعد از کلی رسیدگی و فیزیوتراپی دستش بهتر شد ولی هنوز بعداز دو سال دستش کج و مثل قبل نیست و نمتونه مثل قبل با دست کاریش که آسیب دیده کاری رو انجام بده بعداز اون ماجرا پسرم افسرده شده و با پدرش بحث داره ما شکایت کردیم و هنوز مشکلمون حل نشده رای به نفع ما صادر شد و دیه ۱۰۱ میلیون و دو سال زندانی بریده شد که خانواده دزد ها وکیل گرفتن و وکیل اعتراض زده که از کجا معلوم که پسرم راست میگه که همون شخص وشاید اشتباه کرده به همین دلیل قاضی بعد از دو سال گفت که باید شاهد بیارید در صورتی که نامه پزشک قانونی و مدارک وجود داره اما میگه باید شاهد داشته باشین و الان بعد از دو سال شاهد ماا رفته ترکیه ولی پسرم گفت که شاهد دارم و وقتی اومدن بیرون وکیل اونا به پسرم گفت که بیا و صلح و سازش کن و حالا احضاریه دادگاه اومده که تا ده روز دیگه باید بریم دادگاه شاهد رو هم ببریم اگر ساهد نبریم پرونده بسته میشه شوهرم میخواست وکیل بگیره و دور کاراش هستیم میخواستم اگه وکیل هستید یا تجربه دارید و میتونید کمک کنید لطفتون رو دریغ نکنید و ممنون میشم راهنمایی کنید که چیکار کنیم و چطور از خودمون دفاع کنیم چون شاهدمون نیست و رفته خارج چطور میتونیم بدون شاهد ثابت و دفاع کنیم ممنون میشم کمکم کنید واقعا بع راهنمای احتیاج داریم ثواب میکنی ممنون
ایدی ادمین 👇🏻🌹
@habibam1399
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#نکته_ی_روز ❤️
چطوری میشه استرس رو مدیریت کرد؟
با رعایت این نکات استرس شما به حداقل ممکن میرسه❗
1- باید یه زمانی رو برای آرامش ذهنی اختصاص بدید!
فرقی نمیکنه که سه بار در هفته به باشگاه برید، آخر هفتهها پیادهروی کنید یا یوگا تمرین کنید یا شبی یک ساعت کتاب بخونید؛ شما نیاز دارید که زمان و فضایی برای آرامش ذهنتون و در نظر بگیرید.
2-کارهاتونو عقب نندازید.
نگرانی ناشی از انجام ندادن کارها باعث ایجاد استرس میشه که همش این فکر تو ذهنتون ایجاد شه که شما از پسش بر نمیاید،نمیتونید و ... پس هر لحظه کاری که باید انجام بدید پاشید و همون لحظه انجام بدید.
3-همه چیز رو روزانه یادداشت کنید.
یادداشت کردن کارهایی که باید انجام بدید باعث نظم میشه و استرس، فراموشی و کمکاری توی روزمرگیتونو به صفر میرسونه.
4-باید رژیم غذایی آگاهانه و درست داشته باشید.
در غذا خوردن زیادهروی نکنید و سبزیجات بیشتری مصرف کنید. لبنیات، گوشت و غلات مصرف کنید و تنقلات مضر، چیپس، غذاهای کنسروی و فوری، شیرینیجات و… را به حداقل برسونید.
5-سواد عاطفی تون رو بالا ببرید.
یه شخص رو پیدا کنید و راجع به احساستون مواقع استرس مستقیم حرف بزنید. یا یه جعبه درست کنید و هر چیزی که باعث استرستون میشه رو بنویسید و داخل جعبه بندازید.
6-شما اختیار خودتونو دارید نه محیط رو!
قبول کنید که همه چیز ممکنه اونجور که میخواید پیش نره ولی اگه شما همه کارهای مربوط به خودتونو انجام بدید نگرانی بابت نتیجه نخواهید داشت.
#چالش_سوم ❤️😍
#چالش_سوم ❤️😍
سلام
من وهمسرم کاملاغریبه ایم تاحالام ندیده بودمش وقتی اومدن خاستگاری من جواب رددادم تا2بار.دفعه سوم قبول کردم البته اون زمان اصلاراضی نبودم ب اصرارخانواده قبول کردم حسی نسبت بهش نداشتم تاچندماه هرشب زنگ میزدوساعت هاصحبت میکردیم تاکم کم مهرش ب دلم نشست
اخلاق خوبی داره مهربونه رواعتقاداتشم خیلی پایبنده وتوجه میکنه
همه ادمایه اخلاق های خوبی دارن یه اخلاق های بد،هیچ کس کامل نیس
من ازوقتی عقدکردم ازیه دنیای دیگه پابه یه دنیای بزرگترگذاشتم چون درس میخوندم توعالم بچگی بودم تویه فازدیگه الان خیلی دلم واس اون موقع هاتنگ میشه اماخوب زندگی همیشه اون جورکه میخای نمیشه همینه دیگه😒😒
❤️❤️❤️❤️❤️
وقتی باهاش ازدواج کردم رولجبازی بوددرست 9سال پیش... مثلاً عاشق بودم طرف رفته بود خواستگاری یه نفر دیگه منم از لج ازدواج کردم با این گل پسر😂
اما خوب هیچ مالی نداشت کلا یه حلقه خرید وتمام...نه کاری داشت نه پولی نه هیچ.خدا خواست که کم کم خونه درست کردیم ماشین خریدیم حتی خودمم باورم نمیشه ولی خواست خدا وتلاشی ک شب وروز میکرد هیچ وقت یادم نمیره ی کارگر ساده ک دست ب هرکار حلال و باشرفی برای من میزد
خوب زندگی یه بالا پایینی هم داره خدا خیلی چیزا بهم داد این آقا ک همون بعد یکی دوسال اول بدجوری عاشقش شدم الان باهمه ی خوبیهاو مهربونیایی ک ازاولم داشت و الآنم داره فقط ی مشکل کوچولو داره ک اونم دست من واون نیس ...ما فقط بچه دارنمیشیم😔 ک فقط خدا میدونه باتمام دردی ک تو دلم از این محرومیت مادربودن دارم بازم حاضرم بدون بچه تااخر عمرم سرکنم ولی خدا ی تارمو ازش کم نکنه 😘😘
❤️❤️❤️❤️❤️
#چالش سوم
من یه دختر چادری بودم.تو یه خانواده کاملا غیر مذهبی.
هیچ خواستگار مذهبی نداشتم.😕😕😕😕
خواستگارهامو به خاطر اینکه نماز نمی خوندن رد می کردم.
تا اینکه تو سن ۲۳ سالگی به صورت کاملا اتفاقی یکی از اقوام مادرم را بعد از سالها دیدیم.
که همه بچه هاش به غیر از یه پسرش ازدواج کرده بودند.
ایشون بعد از ۹ ماه از من خواستگاری کردند.
من هم به خاطر اعتقاداتشون بهشون جواب مثبت دادم.
الان ۱۴ سال می گذره.
و من همیشه خدا را به خاطر اینکه چنین همسری بهم داده شکر می کنم.
حاصل این ازدواج ۳ تا دسته گل هست.
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#بخش_پنجم مصطفی که اومد شام خوردیم بعدش خاله بردش تو اتاق، فهمیدم میخواد بهش بگه من حرفشو گوش ندادم
#بخش_ششم
بازم ستایش شروع کرد گریه و زاری کردن...
واقعا قلبم به درد میومد از ناراحتیش اما مجبور بودم باید تحمل میکردم
درو بستم و برگشتم تو خونه، یه ربعی مدام زنگ زد، مادرم دلش کباب شده بود چندبار پاشد بره درو باز کنه بچه رو بگیره اما نزاشتم گفتم مامان تحمل کن، اگه الان کوتاه بیایم تا آخر عمر خاله رئیس بازی درمیاره
آخر سر مامانم رفت حموم که صدای زنگو نشنوه
یه ربعی که گذشت رفتن، گریه ام گرفت خب ستایش بچم بود طاقت دوریشو نداشتم، از خدا خواستم بهم صبر بده چند روز نبودنشو تحمل کنم
دو روز از مصطفی خبری نشد.. منم نرفتم، تو حرف راحته ولی واقعا برام ندیدن ستایش سخت بود
روز سوم دوباره مصطفی اومد.. ستایشو آورده بود نگه دارم
گفتم نگه نمیدارم، ستایش شروع کرد به گریه و زاری کردن التماس کرد بزارم پیشم بمونه
گفتم ستایش اگه میخوای پیش من باشی نباید دیگه حرف مادربزرگو گوش کنی، من مادرتم باید فقط حرف منو گوش کنی
مصطفی گفت این حرفا رو تو گوش بچه نخون مادرم بزرگ ماس
گفتم مصطفی مادرت بزرگ توئه منم احترامشو داشتم اما خودش نزاشت، حالا که انقدر دوست داره رئیس و همه کاره خونه تو بشه بیاد من همین فردا میرم تقاضای طلاق میدم تا برای همیشه مادرت زن زندگیت بشه
گفت منو با طلاق نترسون من ستایش نیستم که از نداشتنت بترسم هیچ جوره رو حرف مامانم حرف نمیزنم
گفتم باشه پس بشین به حرفش گوش کن زندگیتو خراب کن
ستایش قسم خورد که فقط به حرف من گوش میده منم از خدا خواسته گرفتمش بردم تو خونه
با اومدن ستایش خیالم راحت شد، اصلا از مصطفی خبر نمیگرفتم حتی وقتی میومد ستایشو ببینه خودم بچه رو نمیبردم میدادم مامانم میبرد
یه هفته بعد رفتم درخواست طلاق دادم، واقعا نمیخواستم جدا بشم فقط میخواستم مصطفی رو بترسونم، آدرس مادرشم برای فرستادن احضاریه دادم
همین که احضاریه رو بردن براشون، مادرش اومد جلوی خونه ما زنگ که زد مامانم آیفونو برداشت تا فهمید خواهرشه گفت میره پایین درو باز نکرد که نیاد بالا، منم درو باز کردم و گوش وایسادم
خالم گفت لیلا رو صدا بزن برگرده خونش
مامانمم گفت نه لیلا هیچ جا نمیره، تو فکر کردی رئیس زندگی دختر منی؟ اگه پسرت میخواد به حرفت گوش بده به ما ربطی نداره اما من دیگه نمیزارم بچم تو خونه ای که برای حرفش تره خرد نمیکنن برگرده...
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#پرسش_اعضا ❤️
🌹باسـلام و خسـته نباشید🌹
من برای همسـرم دنبال کار میکردم لطفـا اگر کاری سراغ دارید اطلاع بدهیــد
@khooda_1400
آیدی بنده اسـت اگه کاری بود خبر بدهیـد🌹
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام لطفاً پیامم روبزارید
دکترطب اسلامی یاسنتی مجرب درکاشان کسی میشناسه خواهشاً معرفی کنه
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام دوستان گل از کرونا به دور باشید
من امسال میرم دهم رشته م هم علوم انسانی ادبیات هستش
میخوام زبان رو از صفر تا 100یاد بگیرم یعنی فول فول باشم ولی متاسفانه میخواستم برم زبانکده بهم گفتن شهریه ش 300هستش توان مالی ندارم برا هزینه ش
کتاب فمیلی رو هم البته دارم
میخوام تو این تابستون زبان رو کاملا یاد بگیرم چون بهش علاقه دارم😊
دوستانی که در خونه زبان خارجی یاد گرفتن لطفا راهنماییم کنن نیاز به راهنمایی های خوبتون دارم ✨🌹
ممنونم از همه تون
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام من مذهبی هستم و خیلی پایبند اعتفاداتم هستم عاشق شهدام و مدام کلیپ از شهدا استوری میکنم حجابمم عالیه خداراشکر دخترم ۱۰ سالشه با اینکه مدام از شهدا و حجاب و حیا براش حرف میزنم خودمم پوششم عالیه ولی علاقه به تیپ های امروزی داره دوست داره شلوار های کوتاه بپوشه موهاش بیرون بزاره لباسهای متفاوت بپوشه لطفا راهنماییمکنید دختر خوبیه و محرم نا محرم رو همیشه باهاش مطرح میکنم ولی بیشتر اوقات تو خیابون باید مرتب تذکر بدم ک پاچه شلوارت بیار پایین😭
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام دوستان
من ساکن دزفول هستم نیاز به کار خانگی دارم لطفا اگر کسی سراغ داره بگه البته کلاهبرداری نباشه چون تو وضعیتی نیستم که بخوام تاوان کلاهبرداری رو هم بدهم
تشکر🌹
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام لطفا پیام منو توی کانال بذارید دوستان برای از بین بردن زردی دندان باید چکار کرد من مسواک میزنماما دندان هام زرد هستن چکار کنم لطفا راهنمایی کنید 🙏🏻🙏🏻🙏🏻❤️
ایدی ادمین 👇🏻🌹
@habibam1399
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#تجربه_اعضا ❤️
سلام من یه آقای ۳۷ ساله هستم و میخواستم از خوبیای زندگی متاهلی بگم چون میبینم همه از تلخی ها و مشکلات دارن میگن.
من یه آدم به شدت خوشگذرون بودم،
با اینکه هم درسخون بودم هم کاری ولی همه جوونیمو تو دورهمی و گردش با رفیقام گذروندم
.
۳۰ سال رو که گذروندم مامانم یه دختر بهم معرفی کرد که با اینکه قبلا ازدواج کرده بود و جدا شده بود دل مامانمو با قیافش و رفتارش برده بود،
منم از روی حرف مامانم رفتم دیدمش و منم با نگاه اول عاشقش شدم، اونم از من خوشش اومده بود،
اصلا عجله نکردیم و هر دو خانواده خیلی منطقی قبول کردن یکسال نامزد باشیم و همو بهتر بشناسیم، که خیلی موثر بود.
پستی و بلندی و قهر و آشتی خیلی خیلی داشتیم
ولی بیس زندگیمون روی عشق و علاقه بود، هیچ زندگی مشترکی بدون مشکل نمیشه ولی اگه انتخاب آدم درست باشه همه مشکلات فورا حل میشه.
الان یه دختر کوچولو داریم که نمیدونم تا قبل از اون چجوری زندگی میکردیم😊 و روز به روز عشقمون بهم بیشتر میشه
.
دوستان انتخاب خوب مساوی با ازدواج خوب،
هیچوقت عجله نکنید واسه عقد و محرم شدن، اصلا زیر بار ازدواج اجباری نرید حالا هرطوری که شده،
تصمیم عجولانه نگیرید، بدون شناخت ازدواج کردن مطمئنا نتایج خوبی نداره، به نظرم واسه یه انسان هیچ لذتی بهتر از تشکیل خانواده نیست ❤️
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️ 🌹باسـلام و خسـته نباشید🌹 من برای همسـرم دنبال کار میکردم لطفـا اگر کاری سراغ دارید
#پاسخ_اعضا ❤️
در مورد اون خانمیکه خیلی معتقد و شهدایی ...و یه دختر ده ساله دارند که از جهت حجابش ناراحت هست بشما توصیه میکنم حتما سخنرانی و صوتهای استاد تراشیون رو گوش کنید در گوگل جستجو کنید پیدا میشه حتی شد با خودش مشاوره بدید فک کنم مال قم باشه .یه کانال خوب در ایتا که بیش از ۱۴۰هزار عضو داره به نام تنها مسیری پیشنهاد میکنم عضو بشید و در انجا از مشاورشون کمک بگیرید
❤️❤️❤️❤️
سلام خسته نباشید روزتون بخیر پزشک طب اسلامی کرمان آقای شیر دل آقای غنی پور خانم سیلانی
❤️❤️❤️❤️❤️
در مورد اون دختر خانمیکه ۹سال قبل با لجبازی ازدواج کرده و هنوز بچه داره نشده اولا این کار حکمتی داره ثانیا شما به از طریق پزشکی و طب سنتی و اسلامی و همچنین از طریق معنوی پیگیر بشید تا بچه دار بشید بنده یکی از دوستان رو سراغ داشتم که سالها بود بچه دار نمیشد ولی از طریق پزشکی و ... بلاخره صاحب یه دختر ناز شد از اعضاء کانال تقاضا میکنیم که راهکار فرزنددار شدن و تجربیات خودشون رو در اختیار این خانم قرار بدند بلکه انشاءالله فرزندار بشه
❤️❤️❤️❤️
سلام به روی ماهتون ❤️💋
در جواب اون دختر خانومی که میخوان زبان یاد بگیرن باید بگم منم کلاس زبان میرم و ترم بزرگسال هستم ...
بیا پیوی کمکت کنم💚💚
❤️❤️❤️❤️
سلام خدمت شما
برای عزیزی که دنبال دکتر طب سنتی و اسلامی در کاشان بودند دکتر مرنجابی رو بنده میشناسم که کارشون خیلی خوبه اینم شمارشونه
0913 260 0143
❤️❤️❤️❤️
سلام خدمت آدمین عزیز ودوستان دوست عزیزی که میگن من مذهبیم ولی دخترم علاقه ای به حجاب نداره منم مذهبیم وچادری دخترم ۹ سالشه هیچ وقت دخترم رومجبور به حجاب نکردم ولی همیشه وقتی مسجد یا اماکن مذهبی میرم بهش میگم اگه دوست داری بیا حتی بهش میگم مجبور نیستی چادر بپوشی تو گرمت میشه ولی خودش کم کم به حجاب علاقه مند شده تا جایی که امسال از طرف مدرسه جایزه حجاب رو دریافت کرد فقط میگم اگه مجبورش کنی لج میکنه وبدتر میشه
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام خانومی که کلاس زبان میخواس
این کانال هم تدریسشون عربی شو دیدم خوبه، انگلیسی شو نمیدونم
هم فشرده س یکساله فکر میکنم
قیمتشم مناسبه
لینک کانال @zabanmajazihowzeh
❤️❤️❤️❤️
سلام اون دختر خانمی که میخواستن برای زبان بخونن اپلیکیشن لرینت و بنظر من دانلود کنید چون صفر تا صد زبان رو از اول اموزس میده و قواعد هارو هم میگه
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام .. در مورد خانمی که دخترشون علاقه به تیپ امروزی دارن و ....
من ی چندبار دیگه هم این راه حل رو گفتم 🙈 ، اینکه از کانال های تنها مسیرارامش کمک بگیرید .. مطمئنم ان شاءالله جوابتون رو میگیرید ، و تو این زمینه بنظرم ما خیلی نمیتونیم کمک کنیم ،چون مسئله واقعا مهم هست .. مثلا من در همین مورد سخنرانی اقای پناهیان رو دیدم ، میگفتن مادر تو خونه باید به اقای خونه اقتدار بده و .... جواب سوال شما واقعا ی جواب هایی هست که شایددد خیلییی ها اصلا توجه ندارن بهش ..
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام در جواب به اون خانومی که دندوناشون زردی داره
شما هرشب موقع مسواک زدن رو خمیر دندون ,نمک بزن واقعا تاثیر داره
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#بخش_ششم بازم ستایش شروع کرد گریه و زاری کردن... واقعا قلبم به درد میومد از ناراحتیش اما مجبور بو
#بخش_هفتم
خالم شروع کرد دعوا کردن که معلومه تو به دخترت یاد میدی زبون درازی کنه
مامانمم گفت آره من یاد میدم تو فکر کردی فقط خودت بلدی اینکارا رو؟ دختر من زن پسرته باید قبول کنی که حرف اون تو خونه خودش باید پیش باشه
خالم گفت باید از رو نعش من رد بشید که زندگی پسرمو مدیریت کنید
مامانمم گفت نه ما با تو کاری نداریم طلاق دخترمو میگیریم تو با خیال راحت تو زندگی مصطفی مدیریت کن
بعدم درو بست اومد تو خونه، از اینکه چنین جوابایی به خالم داده بود خوشم اومد
دیگه از مصطفی خبری نشد تا اینکه رفتیم دادگاه، اونجا تو راهرو مصطفی گفت لیلا این دیوونه بازیا رو درنیار برگرد خونه مردم بهمون میخندن
گفتم مردم اون موقع بهمون میخندن که من مثل کلفتا هرچی میگید بگم چشم
بعد ازش فاصله گرفتم حتی بهش نگاهم نکردم که رفتیم پیش قاضی گفتم بخاطر دخالتای مادرش طلاق میخوام
قاضی گفت این دلیل موجه نیست برید باهم صلح کنید
وقتی اومدیم بیرون گفتم مصطفی من امکان نداره صلح کنم تو زن خونت مادرته منم نمیتونم کلفت باشم پس جدا زندگی کنیم
گفت نه من اینجوری قبول ندارم
گفتم حالا یا قبول داری یا نداری من شرایطم اینه
بعدم برگشتم خونه مامانم، همون شب اومد دنبالمون گفت یا برگردیم خونه یا میره از مامانم شکایت میکنه میگه اون منو مجبور کرده از خونه برم
اولش قبول نکردم ولی بعد راضی شدم برگشتم خونه اما نمیدونم باهاش حرف میزدم نه خونه تمیز میکردم نه آشپزی میکردم، هر وقتم میگفت چرا غذا نداریم یا جرا خونه تمیز نیست میگفتم من زن این خونه نیستم که بخوام تمیز کنم به زور برگشتم
یک ماهی اینجوری گذشت، تو اون یک ماه از مادرش خبری نبود تا اینکه یه روز اومد تا درو باز کردم قیافه گرفت رفت جای همیشگیش نشست، منم قیافه گرفتم رفتم چایی دم کردم
وقتی برگشتم گفت ستایش لباس جدید نخریدی؟
ستایش گفت چرا مادرجون بابام خریده
برگشت به من گفت برو لباس ستایشو بیار تنش کن ببینم چطوریه
گفتم من کمرم درد میکنه تو کمدشه
گفت ستایش تو برو بیار
ستایش زود دوید اومد سمتم گفت مامان اجازه میدی برم لباسو بیارم؟
گفتم آره مادر برو
یهو خاله عصبانی شد گفت چرا از مامانت اجازه میگیری؟ من بزرگترم وقتی گفتم برو بیار باید بری
گفتم شما بزرگتری درست اما تو خونه من بچم از حرف من اطاعت میکنه نه شما
گفت کی این حرفو زده؟
گفتم خودم این حرفو زدم یه مدت کوتاه اومدم فکر کردید خبریه؟ تا رنگ لباسای منو شما انتخاب کردید ... اما دیگه بسه، از این به بعد من تو خونه خودم تصمیم میگیرم شما تو خونه خودت
پا شد اومد طرفم دستشو برد بالا کتکم بزنه که....
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#دردو_دل_اعضا ❤️
#پرسش
سلام روزتون بخیر چند وقتی هست کانال شما رو دنبال میکنم .من مشکلات دیگران که میخونم میبینم هیچ کی مشکل منو نداره .من تو هیجده سالگی با شوهرم که فامیل بود ازدواج کردم .اون از من بزرگتر بود .همیشه در حال ایراد گرفتن از منه به کوچکترین حرکت من واکنش نشون میداد .باهام دعوا میکردو زندگیمون رو سیاه .بااین حال تحمل کردم وهیچی به خانوادم نگفتم.با اینکه وضع مالیه خوبی داره ولی همیشه من و دوتا بچهامو تو مضیغه میزاره.اگه بهش میگم چیزی بخر فکر میکنه برا من میخره در صورتی که خودش بیشتر از همه میخوره.کلا پر خوراکه.من تو کارام همیشه سعی میکنم کمترین خرج و بکنم ولی دیگه الان واقعا خسته شدم دلم پر از عقده شده.برام هیچ کاری نکرده اگه هم کرده با بد اخلاقی از تو چشم وگوشم در آورده .من خیلی کم آوردم تو غربت از تنهایی و بی کسی هر روز اشک میریزم و از خدا میخوام برام فرجی کنه.اصلا پیش خودش نمیگه این زن دل داره همیشه به فکر خودشه .الان یه ساله دندونم درد میکنه .نه نمیبرم دکتر میگه قرص نخور قرصا رو تموم کردی در صورتی که قرصا رو از یه نفر که میخواست بریزه بره گرفتم😔هروقتم بهش اعتراض میکنم به پدرم فحش میده و میگه برو خونه بابات من چکار کنم با این آدم زبون نفهم خود خواه.بخدا خسته شدم عقل میگه برم ولی دوتا دخترامو چکار کنم.شما یه راهنمایی بهم بکنید .🙏
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام
من یه دختر بیست ساله ام و دانشجو از بچگی به خاطر شرایط زندگیم (اینکه رفت و آمد با اقوام خیلی کم بوده و هست و همچنین مذهبی بودن مثلاً اگه مرد نا محرمی خونه میومد مادرم اشاره میکرد برو تو اتاق همیشه(فعلا کاری به درست و غلطیش ندارم)
الان من اصلاً احوال پرسی و آداب معاشرت با دیگران و بلد نیستم، مثلاً در جواب خیلی از تعارفات مثل سلام برسون و قبول باشه و.... اصلا نمیدونم چی باید بگم از احوال پرسی فقط سلام و خوبی بلدم🙈 تازه همونم با بعضی از اقوام که کمتر میبینم و یا همسایه ها رودروایسی دارم و نمیگم مثلاً میگم اگه نشنید یا جوابمو نداد چی ... ولی احساس می کنم مردم فکر می کنن من مغرور یا بی ادبم در صورتی که اینطوری نیست خودم از این رفتارم بدم میاد.
لطفاً منو راهنمایی کنید🙏
ایدی ادمین 👇🏻🌹
@habibam1399
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#دردو_دل_اعضا ❤️
سلام دخترم میخواستم منم دردودل کنم باهاتون
من ۵۰ سالمه دوتا پسر دارم یکیش سربازه نفت شهر کرمانشاه مجرده، یکی هم چند ساله ازدواج کرده دوتا بچه داره
شوهر من ۶۲ سالشه چند ساله کمرش مشکل داره نمیتونه کار کنه من خودم نون میپزم و میفروشم خداروشکر یکم خرج خودمو شوهرمو درمیارم
چند سال اول پسر بزرگم کمکم میکرد بعد دیگه رماتیسم گرفتم خداشاهده با دستام حتی یه کاسه نمیتونم بشورم، برام یه دستگاه خمیر خردکن خرید که من راحت نون بپزم بعد نمیدونم چی شد که عروسم باهام دعوا کرد که شوهرم هرچی درمیاره میده به شما ولی خداشاهده ماهی ۱۰۰ به من میداد
اومد دستگاهشو برد گفت حق منو بچه هامه و فروختش گفت خودمون پول نداریم، حتی پسرم هیچی بهش نگفت خیلی دلم شکست
الان یه ساله نه پیشمون میان نه میزارن ما بریم پیششون
پسر سربازم وقتی فهمید اینجور شده گفت من ول میکنم میام خودم خرجتون میدم کار میکنم انقدر التماسش کردم گفتم بمون تموم کردی بیا
خیلی دلم از پسر بزرگم شکسته ولی بخدا هیچوقت نفرینش نکردم چطور میتونم بچه خودمو نفرین کنم حتی نمیزاره نوه هامو ببینم
الان هیچ کاری نمیتونم بکنم خدا عمر به دختر همسایمون بده بیچاره میاد بهم کمک میکنه
میشه دردودل منم بزاری
برم التماس پسرمو کنم آشتی کنه یا نه؟ دلم خیلی تنگ نوه هامه😢
عروس های گلم مادرشوهرتون رو هم مثل مادر خودتون بدونین
خداشاهده به جان بچه هام من تو این چند سال از گل نازک تر بهش نگفتم دختر نداشتم میگفتم جای دختر نداشتم پر میکنه
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#پاسخ_اعضا ❤️
سلام خدمت خانمی که گفتن دختر۱۰سالشون تیپای امروزی میزنن و مدام بهشون میگن شلوارتونو بدن پایین
من خودم دختر ۱۶ساله هستم منم از اون مدل تیپا میزدم شلوارمو میدادم بالا و موهامومیزاشتم بیرون وقتی مامانم بهم میگف من لج میکردم بدترمیکردم😁از نظر من کمتر بهش گیر بدین اونجور لج میکنه الان مادر من بهم خیلی گیر نمیده و دیگ خودمم بی حجاب نمیگردم چون وقتی بهم گیر میداد بدتر لج میکردم بنظرم کمتر گیر بدین بهتره و با آرامش بهش تذکر بدین بهتره
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام.
خانم عزیزی که دختر شون به حجاب علاقه چندانی نداره....
پیشنهاد من این هست که اصلا اصلا دخترتون رو مجبور به نماز خواندن و حجاب داشتن نکنید، چون خیلی خطر داره از لحاظ روحی و روانی براش و ممکنه در آینده خدایی ناکرده(ببخشید این حرفو میزنم) عقده ای بشه. و بخواد بیشتر بیحجاب باشه.
من خودم از بچگی تقریبا ۵ سالگی نماز میخوندم و حجابم رو رعایت میکردم. ولی از ۹الی۱۰ سالگی حجابم رو داشتم،اما نمازم رو نمیخوندم. مادرم خیلی مجبورم میکرد که بخونم ولی بهزور و اجبار میخوندم. استغرالله گاهی اوقات هم الکی خم و راست میشدم که بگم نمازمو خوندم😅. تا اینکه پدرم این شعر رو بهم گفت و من رو به فکر انداخت:(نماز گاهگاهی،میاره گدایی)
از اون زمان به بعد چندبار اینو تکرار کرد وگفت. بعدش دیگه شروع کردم به خواندن نماز.
اینها رو گفتم تا بهتون بگم هرچقدر که اجبار در کار باشه،کسی با جون و دل اون کار رو انجام نمیده.
برای حجاب هم، ماشاءالله دخترتون دیگه عاقله، سعی کنید سخنرانی هایی رو درمورد حجاب گوش کنید با صدای بلند، تا دخترتون بشنوه،و یا مطالب درمورد حجاب رو گاهی اوقات برای خودتون تقریبا با صدای متوسط بخونید، تا بشنوه.
این پیشنهاد من بود،ادامهاش با شما😊🌹
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام وعرض ادب
میخواستم به اون خانمی بگم گفتن توسلام کردن مشکل دارن دقیقا همین مشکل من هست کلا حالم از احوال پرسی بهم میخوره ولی وقتی بابقیه سلام میکنم یکم میخندم واینطوری سلام میکنم سلام خوبین سلامتین سلامت باشین باز دوسه بار همین جمله مو تکرار میکنم البته به طور درهم 😂😂😂انقدر ضعیفم که شوهر خاله میگه چرا اینطوری سلام میکنی تو هم مثل خالت یه اموزش مفصل گذاشت ولی من همچنان باهمونفرمون جلو میرم 😅 الان باخانواده شوهرمم همین طوریم اشکال نداره کم کم درست میشه 😁در جواب قبول باشه میتونموبهت بگم میتونی بگی قبول حق باشه 😅راهکار پیدا کردی منم خبرکن🌸🌸
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام امیدوارام حالتون خوب باشه🌺🌺
لطفااین پیام منم بزاریدتاشایدبتونه به اون خانم20ساله کمک کنه
اول ازهمه اینوبگم که من خودم16سالمه خیلی دخترکم رووخجالتی ومثل شمابااقوام زیادرفت وآمدنداریم منم زیادازآداب معاشرت چیزی نمیدونستم
ولی تنهاچیزی که بهم کمک کرد تماشاکردن تلویزیون بودمثلامن بلدنبودم درجواب سلام برسون چی بگم اماتلویزیون بهم یاددادکه وقتی میگن سلام برسون بگم سلامت باشید یابزرگیتونومیرسونم
یادرجواب قبول باشه بگید قبول حق🌹
تازه این کانالاهستن که آداب معاشرت یادمیدن عضوشیدبهتون کمک میکنه😊😊🌺
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام خانم عزیزی که گفتی تو هجده سالگی ازدواج کردی وشوهرت خیلی ازت ایراد میگیره اگر همسرت داره ازت ایراد میگیره میخاد تو را به بهترن شکل ببینه فقط شاید راهشو بلد نیست خانمی وقتی همسرت داره ازت ایراد بجایی میگیره جلوش نشون بده که حرفشو شنیدی وپذیرفتی وبا روحیه باز بپذیروبگو چشم سرورمن دگه تکرار نمیشه در واقع بایدم دگه تکرار نشه حواسم نبود واین چیزا قبول نیست اگرم ایرادش بجا نیست بازم تو باید بگی باشه عزیز بهش فکر میکنم شاید حق با توئه اخه شما بهتر از من همه چیو میدونید
در مورد اینکه به شما خوب رسیدگی نمیکنه چون در موردمسائل زندگی شما چیزی نمیدونم نمیشه راهکار گفت....حتما این رفتار همسرت دلیلی داره فقط بگم خواهر مگه تو عزیز دلش نشدی مگه براش دلبری نمیکنی مگه شبا دستشو زیر سرت نمیزاری و بهش نمیگی اخی تا الان سرم دردالان خوب شد مگه نمیری تو بغلش بهش بگی منو محکم بگیر تا همه ی غمهام یادم بره وقتی میاد خونه داد بزن بگو همهی جونم اومد سلطان خونم اومد ...اویزونش نباش احساس نیازتو بهش برسون ببین کجا کم گذاشتی از خودت شروع کن نخا که اون تغییر کنه خداوند مربیگری را دروجود زن گذاشته سخاوت و دلسوزی را از خودت شروع کن کم نیار هر روز بیشتر بیشتر وبا لبخند .....😊
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام خانمی که شاهدشون رفته ترکیه می تونن تاموقع برگشت شاهددادگاه روعقب بندازن یااگه حکم صادرشدوشاهدبرگشت درخواست اعاده بازپرسی بدن
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
خانم عزیزی هم که زردی دندان دارن، سعی کنید هفتهای یکبار بهجای خمیر از ابلمیو و نمک استفاده کنید.
اثرگذار هست. 😊🌹
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#بخش_هفتم خالم شروع کرد دعوا کردن که معلومه تو به دخترت یاد میدی زبون درازی کنه مامانمم گفت آره من
#بخش_هشتم
پاشد اومد طرفم دستشو برد بالا که کتکم بزنه، دستشو گرفتم و گفتم وای به حالت اگه رو من دست بلند کنی
بازم سعی کرد بزنه اما دستش تو دستم بود نتونست
ستایش که با لباس اومد خالم ول کرد رفت نشست و به من گفت لباسا رو تنش کنم
اهمیت ندادم رفتم چایی ریختم وقتی برگشتم دیدم لباس ستایشو تنش کرده داره نگاه میکنه
چایی رو گذاشتم و نشستم، یه خرده چایی ریخت تو نعلبکی داد ستایش خورد، از قصد جوری چاییو میداد که بریزه رو لباسش
قبلا هم این کارو کرده بود میدونستم از قصده
وقتی لباسش کثیف شد گفت لیلا برو لباس جدید برای بچه بیار اینم بشور
قبلا هربار که این کارو میکرد سریع حرفشو گوش میکردم اما این بار گفتم چرا چاییو ریختید رو لباسش که بخوام عوض کنم؟ من که گفتم کمرم درد میکنه نمیتونم لباس عوض کنم
عصبانی شد گفت حالا که ریخته بدو برو بلبل زبونی نکن
نشستم سر جام گفتم نه من کمرم درد میکنه خودتون برید بیارید
از قصد لباس ستایشو درآورد همونجور لخت نگهش داشت
چند دقیقه ای که گذشت نگران شدم بچم سرما بخوره زود رفتم لباس براش آوردم
پیروزمندانه گفت حالا بدو برو لباسشو بشور
منم رفتم تو آشپزخونه قیچی آوردم لباس ستایشو قیچی کردم گفتم من دستم درد میکنه ریز ریزش میکنم تا دیگه مدل به مدل لباس تنش نکنید
شد شبیه اسفند رو آتیش، پاشد شروع کرد به فحش دادن به خودمو پدر و مادرم
گفتم تو فکر کردی کی هستی که فقط میای میشینی دستور میدی
تا حالا هم که چیزی نمیگفتم احترامتو نگه میداشتم، مگه من کلفت توام که از جات تکون نمیخوری
در حین دعوا مصطفی اومد، وقتی مادرش جریانو تعریف کرد عصبانی شد شروع کرد کتک زدن من، مادرشم وایساده بود تشویقش میکرد
وقتی خسته شد رفتم تو اتاق، چادر سرم کردم از خونه زدم بیرون و رفتم خونه مامانم
فردای اون روز رفتم دادگاه و بابت کتکی که زده بود شکایت کردم
همون شب ستایشو آورد پیشم
دو روز بعد احضاریه اومد، و دوتایی رفتیم دادگاه
گفت دیگه کتک نمیزنه
گفتم باید تعهد بده
همونجا تعهد داد و برگشتیم خونه
بازم یه ماهی از مادرش خبری نبود تا اینکه یه روز جمعه که مصطفی بود اومد
من اصلا تحویلش نگرفتم، ستایشم از ترس من اصلا پیشش نمیرفت
بازم شروع کرد به دستور دادن اما من اصلا گوش نمیکردم
بعضی از دستوراتشو مصطفی انجام میداد
یکم که گذشت گفت...
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••