یکی از کارمندان شهرداری اورمیه می گفت: تازه ازدواج کرده بودم و با مدرک دیپلم دنبال کار می گشتم.
از پله های #شهرداری می رفتم بالا که یکی از کارکنان شهرداری را دیدم و ازش پرسیدم آیا اینجا برای من کار هست؟ تازه ازدواج کردم و دیپلم دارم.
#کاغذی از جیبش درآورد و امضاء کرد و داد دستم گفت بده فلانی، اتاق فلان.
رفتم و کاغذ را دادم دستش و امضاء را که دید گفت چی می خوای؟
گفتم: کار
گفت: فردا بیا سرکار
باورم نمی شد
فردا رفتم مشغول شدم .
بعد از چند روز فهمیدم اون آقایی که امضاء داد #شهردار بود.
چند ماه کارآموز بودم بعد یکی از کارمندان که بازنشسته شده بود من جای اون مشغول شدم.
شش ماه بعد جناب شهردار استعفاء کرد و رفت #جبهه...
بعد از اینکه در جبهه #شهید شد یکی از همکاران گفت: توی اون مدتی که کارآموز بودی و منتظر بودیم که یک نفر بازنشسته بشه تا شما را جایگزین کنیم، #حقوقت از #حقوقجنابشهردار کسر و پرداخت می شد.
این درخواست خود #شهید بود.
#هدیهبهروحوالایشهیدمهدیباکری #صلوات
@bakeri_channel
سرداران شهید باکری
#فرمانده_شهید_مهدی_باکری 🌹اللهم صل علی محمد وال محمدوعجل فرجهم #خاطرات #قسمت_ششم_هفتم
#قسمت_ششم
.
🌸یادش آمد که او را یکبار توی تلویزیون دیده.
#سرش گرم به ژاکت لیمویی بود که داشت برای خودش میبافت و تلویزیون گوش میداد.
#شهردار ارومیه حرف میزد،🌹صفیه میل و کاموا را روی پایش گذاشت و به صفحه ی تلویزیون نگاه کرد که ببیند این شهردار کی است
او چشمش پایین بود و دوتا دستش را روی میز در هم حلقه کرده بود و آرام حرف میزد🙂
🌸صفیه گفت:"این دیگه چه شهرداریه؟چرا اینقدر آروم حرف میزنه؟😇"و با بی حوصلگی تلویزیون را خاموش کرد
#به ذهنش هم نرسیده بود ممکن است او روزی بیاید خواستگاریش))☺️
🍃🌹🍃🕊🍃🌹🍃
🌴 @bakeri_channel
یادش آمد که او را یکبار توی تلویزیون دیده.
سرش گرم به ژاکت لیمویی بود که داشت برای خودش میبافت و تلویزیون گوش میداد.
#شهردار ارومیه حرف میزد،صفیه میل و کاموا را روی پایش گذاشت و به صفحه ی تلویزیون نگاه کرد که ببیند این شهردار کی است
او چشمش پایین بود و دوتا دستش را روی میز در هم حلقه کرده بود و آرام حرف میزد...
صفیه گفت:"این دیگه چه شهرداریه؟چرا اینقدر آروم حرف میزنه؟ "و با بی حوصلگی تلویزیون را خاموش کرد
#به ذهنش هم نرسیده بود ممکن است او روزی بیاید خواستگاریش))
@bakeri_channel
⬆️⬆️در مقايسۀ عملكرد شهيد باكري در دوران شهرداري و دوران فرماندهي لشكر چه تفاوتي مشاهده مي كنيد؟ آيا اساسا تفاوتي داشته است؟
شما وقتي در دورۀ #شهردار بودن ايشان تامل كنيد، مي بينيد خودروي بنزي كه ماه ها در پاركينگ خاك مي خورد، ایشان وقتي مي شنود كه آنجا يك #كارگري دخترش را عروس كرده، مي گويد بنز را شستشو دهيد و با آن عروس را ببريد. در جاي ديگري وقتي سيلي مي آمد يا مشكلي پيش مي آمد، خود ايشان مي رفتند و با كارگران كار مي كردند. پيرزني مي گويد اي كاش #شهردار مي آمد اين جوان را مي ديد كه دارد اينطور كار مي كند. بعد به ايشان مي گويند كه شهردار خود ايشان هستند....❣
وقتي همۀ مقاطع و همۀ مسئوليت هاي ايشان را مورد مطالعه و تعمق قرار مي دهيم، مي بينيم كه اين شخصيت سكون نداشته و دنبال جايگاه و درجه نبوده است. اگر دنبال درجه هم بود همان تكليف و همان رسالت را داشت. باور داشت كه باید براي #اسلام و #قرآن كار كند. به همچنین نيروهايي كه در کنار شهید باکری پرورش يافته بودند. البته برخی مسئولان هم هستند که امروز عملكردي متفاوت دارند. البته باب گلايه را نمي خواهم باز كنم، ولی اگر ما از #راه_شهدا تبعيت كنيم، هرچه به شهدا نزديكتر شويم خودمان راه سعادت را پيدا مي كنيم و هر جا هم بخواهيم شهدا را حذف كنيم، خودمان حذف مي شويم. هرچه به شهدا نزديكتر شويم فيوضات و بركات را حس مي كنيم. به قول مقام معظم رهبري كه مي فرمايند شهدا مثل ستار هها هستند. معتقدم شهدا راه و رسم هستند....
@bakeri_channel
ﻭﻗﺘﻲ #ﺁﻗﺎﻣﻬﺪﻱ ، #ﺷﻬﺮﺩﺍﺭ_ﺍﺭﻭﻣﻴﻪ ﺑﻮﺩ ، ﻳﻚ ﺷﺐ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺷﺪﻳﺪﻱ ﺑﺎﺭﻳﺪ...
ﺑﻪ ﻃﻮﺭﻱ ﻛﻪ #ﺳﻴﻞﺟﺎﺭﻱ ﺷﺪ . ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻫﻤﺎﻥ ﺷﺐ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺍﻋﺰﺍﻡ #ﮔﺮﻭﻩ ﻫﺎﻱﺍﻣﺪﺍﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻨﻄﻘﻪ #ﺳﻴﻞﺯﺩﻩ ﺩﺍﺩ ﻭ #ﺧﻮﺩﺵ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﮔﺮﻭﻩ #ﻋﺎﺯﻡﻣﻨﻄﻘﻪﺷﺪ....
ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ #ﮔﻞﻭﻻﻱ ﻛﻮﭼﻪ ﻫﺎ ﻛﻪ ﺗﺎ ﺯﻳﺮ ﺯﺍﻧﻮ ﻣﻲ ﺭﺳﻴﺪ ، ﺑﻪ ﻛﻤﻚ ﻣﺮﺩﻡ #ﺳﻴﻞﺯﺩﻩ ﺷﺘﺎﻓﺖ....
ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﻴﻦ ، #ﺁﻗﺎﻣﻬﺪﻱ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﭘﻴﺮﺯﻧﻲ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺷﻴﻮﻥ ﻭ ﻓﺮﻳﺎﺩ ، ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﻛﻤﻚ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﺳﺖ.
#ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﻭ ﺍﺛﺎﺛﻴﺔ ﭘﻴﺮﺯﻥ ﺩﺭ ﺩﺍﺧﻞ ﺯﻳﺮ ﺯﻣﻴﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺁﺏ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ... #ﺁﻗﺎﻣﻬﺪﻱ ، ﺑﻲ ﺩﺭﻧﮓ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺯﻳﺮﺯﻣﻴﻦ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻣﺸﻐﻮ ﻝ ﻛﻤﻚ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺷﺪ....
ﻛﻢ ﻛﻢ ﻛﺎﺭﻫﺎ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺷﺪ.... #ﭘﻴﺮﺯﻥ ﺑﻪ #ﻣﻬﺪﻱ ﻛﻪ ﻣﺮﺗﺐ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺑﻮﺩ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺷﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺧﺪﺍ ﻋﻮﺿﺖ ﺑﺪﻫﺪ ﻣﺎﺩﺭ ! ﺧﻴﺮ ﺑﺒﻴﻨﻲ...
ﻧﻤﻲ ﺩﺍﻧﻢ ﺍﻳﻦ ﺷﻬﺮﺩﺍﺭ ﻓﻼﻥ ﻓﻼﻥ ﺷﺪﻩ ﻛﺠﺎﺳﺖ ﺗﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺒﻴﻨﺪ ﻭ ﻳﻚ ﻛﻢ ﺍﺯ ﻏﻴﺮﺕ ﻭ ﺷﺮﻑ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻳﺎﺩ ﺑﮕﻴﺮﺩ #ﺁﻗﺎﻣﻬﺪﻱ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺭﺍﺳﺖ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻲ ﻣﺎﺩﺭ ! ﺍﻱ ﻛﺎﺵ ﻳﺎﺩﻣﻲ ﮔﺮﻓﺖ....
.
.
#شهردار
#استاندار
#مسئولین
#شهیدباکری
#سیل
@bakeri_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سید_حسین_آقامیری روحانی انقلابی و برادر دوقلوی روحانی خلع لباس شده با عقاید انحرافی #سید_حسن_آقامیری
دو برادر صورتا کپی هم هستند، اما عقایدشان کاملا با هم #متفاوت است..
کلیپ در مورد:فرمانده #شهید_مهدی_باکری ، #شهردار باغیرت
@bakeri_channel
ماجرای #شهیدمهدیباکری و #ماشین_عروس
#آقایمهندس #شهردار
(بوی انسانیت و جوانمردی زنده باد یاد و راه شهیدان که همان انسانیت است.)
✅ در سال 1358 #مسئولیت_شهرداری_ارومیه به جوان مبارز و انقلابی #مهدی_باكری سپرده میشود. مهدی باكری در راستای رفع معضلات و دفاع از حقوق مردم و رسیدگی به محلههای #فقیرنشین، كارهایی می كند كه برای همه تازگی داشته و واكنشهای گوناگونی را برمیانگیزد.
او در خلال ماجراهای گوناگون، با پافشاری دو گروه متضاد در شهرداری روبه رو میشود كه از وی میخواهند تا #بنزمدلبالای #شهردار_پیشین را كه در پاركینگ است، زیر پای خود بگذارد؛ از جمله یكی از این دو گروه، عدهای از مدیران به جای مانده از رژیم قبل در شهرداری هستند كه میخواهند تا به این وسیله، #باكری را از خلق و خوی مردمی اش دور ساخته و همرنگ خود سازند و گروه دیگر نیز برخی از دوستانی هستند كه استدلال میكنند، حال كه چنین بنزی در شهرداری وجود دارد، بهتر آن كه به جای بدون استفاده ماندن، زیر پای شهردار قرار گرفته تا بر ابهت او بیفزاید.
با این حال، #باكری در برابر این اصرارها، مقاومت كرده و با #یك_وانتبار به #امورمردم و سركشی به محلات میپردازد. و سرانجام در حالی كه این فشارها روز به روز افزایش مییابد، #مهدیباكری، روزی از اداره خدمات میخواهد تا دستی به سر و روی #بنز كشیده و آن را #گلكاری كنند؛ همین باعث میشود تا ولولهای میان همه پدید آید تا ببینند باكری با این بنز چه خواهد كرد و آیا آن را سرانجام زیر پای خود خواهد گذاشت، یا فكر دیگری برای آن دارد!
💠پس از اینكه بنز آماده میشود، باكری این بار از مدیر خدمات میخواهد تا آن را به #گلفروشی برده و گلكاری كنند و به این ترتیب، كنجكاویها شدت گرفته و این پرسش، این سو و آن سو میپیچد كه باكری می خواهد با بنز گلكاری شده چه كاری انجام دهد و همین، گمانهزنیهای گوناگونی را باعث میشود.
#سرانجام هنگامی كه بنز شهرداری به طرز زیبایی گلكاری میشود، #مهندس_مهدی_باكری در میان انتظار و كنجكاویهای دیگران دستور داده تا #بنز را به #یتیمخانه شهر برده و به عنوان #ماشین_عروس در اختیار دختر و پسر جوانی كه هر دو در همان #یتیمخانه بزرگ شدهاند و اینك قصد ازدواج با یكدیگر را دارند، بگذارند... .
هنگامی كه بنز به یتیمخانه برده میشود، كودكان و نوجوانان یتیمخانه كه همواره از #حمایتهای شهیدباكری برخوردار بودند، با چشمانی نمناك و شادیكنان، عروس و داماد را سوار بنز كرده و خود با مینیبوس، آنها را در شهر همراهی میكنند...
#آقایشهردار #مهندس #شهرداری #بنز #ماشینعروس #یتیمخانه #مردانبیادعا #سادگی #جوانمردی #شهیدمهدیباکری
@bakeri_channel
#شهیدمهدیباکری به #روایت_همسر
#قسمت_یازدهم
.
حتی نمیگفت چه غذایی دوست دارد
چند بار پرسیدم، حالا خیلی بلد بودم:/ میگفت:"همه چیز"
جایی #میهمان بودیم
#فسنجان داشتند،مهدی با اشتها خورد و خیلی تعریف کرد. فهمیدم فسنجان دوست دارد، #گاهی برایش درست میکردم،کم غذا هم بود.
اگر شبی خوب میخورد یا توی رودربایستی مجبور میشد زیاد بخورد، فرداش #روزه میگرفت...
#هفتهی دوم یک کاغذ آورد خانه و چسباندش به دیوار اتاق،برنامهی #خودسازی بود که #امام سفارش میکرد
#مهدی گفت:" از همین امروز شروع میکنیم"
#یکی از توصیه ها #ورزش بود
صبح ها زود بیدار میشدیم.مهدی پنجره ها را باز میکرد و دور اتاق میدویدیم و ورزش میکردیم
#هر هفته دوشنبه و پنجشبه روزه میگرفتیم...
#خرج خانه را حساب کردیم
از دو هزار و هشت صد تومان حقوق،دویست تومان ماند. #مهدی چون مدتی #شهردار بود #خانوادههای نیازمند را میشناخت.برای آنها مایحتاج خرید
برنامهی دیگر آموزش #رانندگی بود،همین بود که مهدی تاکید داشت حتما یاد بگیرم. #خواندن کتابهای #شهید_مطهری را هم شروع کردیم
#به خواهرش گفته بود با هم بخوانیم،اما دو سه جلسه بیشتر پیش نرفتیم.مهدی آنقدر کار داشت که بعضی شبها اصلا خانه نمی آمد یا وقتی میرسید،از خستگی نمی توانست بنشیند،شبی که خسته نباشد،کم پیش می امد
آن شبها دوست داشتیم بنشینیم و حرف های خودمان را بزنیم.... #ادامه_دارد
.
#شهیدمهدیباکری#آقایشهردار#خودسازی
#روزه #آقامهدیاینچنینبود.....
.
#شادی_روح_شهدا صلوات
@bakeri_channel
#شهردار_شهر_شهادت: (روز شهرداری بربهترین شهردار کشورم مبارک)
#آقامهدیچنینبود؟؟؟؟👇آیاهمه مسئولین چنین عمل میکنند؟؟
.
. ۲۵ساله بود که شد #شهردار_ارومیه، مردم ارومیه هنوز هم دوران شهرداری مهدی باکری را بهترین دوران میدانند 💢حتی یک قطعه زمین ، به اندازه ی قبر هم ، به نام خود نزد!! نه برای خود و نه برای برادرانش؛ حمید و علی.
#شهید_مفقودالاثر_مهدی_باکری
#همیشه_دوستت_دارم_شهید
....
.
#خاطرات:
یکی از #کارمندان_شهرداری ارومیه می گفت: تازه ازدواج کرده بودم و با مدرک دیپلم دنبال کار می گشتم.
از پله های شهرداری می رفتم بالا که یکی از کارکنان شهرداری را دیدم و ازش پرسیدم آیا اینجا برای من کار هست؟ تازه ازدواج کردم و دیپلم دارم.
یه کاغذ از جیبش درآورد و یه امضاء کرد و داد دستم گفت بده فلانی، اتاق فلان.
رفتم و کاغذ را دادم دستش و امضاء را که دید گفت چی می خوای؟
گفتم: کار
گفت: فردا بیا سرکار
باورم نمی شد
فردا رفتم مشغول شدم.
بعد از چند روز فهمیدم اون آقایی که امضاء داد شهردار بوده است.
چند ماه کارآموز بودم بعد یکی از کارمندان که بازنشسته شده بود من جای اون مشغول شدم.
شش ماه بعد جناب شهردار استعفاء کرد و رفت جبهه.
بعد از اینکه در #جبهه_شهید شد یکی از همکاران گفت::توی اون مدتی که کارآموز بودی و منتظر بودیم که یک نفر بازنشسته بشه تا شما را جایگزین کنیم، حقوقت از حقوق جناب شهردار کسر و پرداخت می شد. یعنی از حقوق شهیدباکری
این درخواست خود #شهید بود.
.
.
#شهیدمهدیباکری #شهردارارومیه بود... #سیل اومد
شلوارش رو داد بالا آب خونه ی پیرزن رو خالی میکرد پیرزن هم نشناختش
به #شهردار فحش میداد.
#آقایشهردار #آقایمهندس #شهردارشهر #جاویدالاثر #آقامهدیباکری #روزشهرداری ۱۴تیر
@bakeri_channel
#شهادت_هنر_مردان_خداست.
.
👈خاطره ای از سردار شهید مهدی باکری
⚘بسم رب الشهدا و الصدیقین⚘
یکی از برادرهام #شهید شده بود. قبرش اهواز بود. برادر دومیم توی اسلام آباد بود.
وقتی با خانواده ام از اهواز برمی گشتیم ، رفتیم سمت اسلام آباد. نزدیکی های #غروب رسیدیم به لشکر.
#باران_تندی هم می آمد. من رفتم دم #چادر_فرماندهی ، اجازه بگیرم برویم تو .
#آقا_مهدی توی چادرش بود. بهش که گفتم؛ گفت « قدمتون روی چشم . فقط باید بیاین توی همین چادر ، جای دیگه ای نداریم.»
صبح که داشتیم راه می افتادیم، #مادرم بهم گفت« برو #آقامهدی رو پیدا کن ،ازش تشکر کنم..
توی #لشکر این ور و اون ور می رفتم تا آقا مهدی را پیدا کنم.
یکی بهم گفت «آقا مهدی حالش خوب نیست؛ خوابیده.»
گفتم « چرا ؟» ...
گفت « دیشب توی چادر جا نبود. تا بخوابد، زیر بارون موند، سرما خورد...
#شهیدجاویدالاثرآقامهدیباکری
#سردارعاشورایی #اخلاص_بیادعا #باران #سیل #شهردار #ارومیه #آقامهدیچنینبود....
♡شادیروحشونصلوات♡
@bakeri_channel
#زندگی_به_سبک_شهدا :
... با افراد مستضعف و کمدرآمد ترجیح میداد رفت و آمد کند:
مهدی، #شهردار که بود پایین منطقه فرودگاه قدیم چند خانواده را شناسایی کرد و با حقوق 2800 تومانی که میگرفت، چند خانواده را تحت پوشش قرار داده بود. با افراد مستضعف و کمدرآمد حتی در فامیل، ترجیح میداد رفت و آمد کند. به #بچههای_یتیم در پرورشگاه ارومیه عنایت و محبت خاصی داشت. میگفت شرایط زندگیمان طوری که بتوانیم دو تا از آنها را بیاوریم خانه و سرپرستی کنیم خیلی خوب است....
.
#شهید_مهدی_باکری #آقای_شهردار #الله_بنده_سی #زندگی_شهدایی #بیادعا #زندگی_به_سبک_شهدا .
#آقامهدیچنینبود... آیاماهم عمل میکنیم؟؟؟!
#همیشهدوستدارم ای شهید #رفیق