eitaa logo
سرداران شهید باکری
487 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
432 ویدیو
12 فایل
کلامی گهربار از آقا مهدی باکری: خدایا مرا پاکیزه بپذیر
مشاهده در ایتا
دانلود
یک برای فرمانده شهیدش «مهدی باکری: @bakeri_channel
حتمابخونید.... ؛ . . یک برای فرمانده شهیدش «مهدی باکری» ...در یک لحظه قایق در میان چند انفجار بالا و پایین می‌رود. سر می‌دزدم و "تندرو"، قایق را سالم از میان معرکه می‌گذراند. . . فرمانده گردان امام سجاد لشگر 31 عاشورا بود که سردار شهید مهدی باکری را در شرق دجله و در عملیات بدر در حالی که مجروح بود، در قایق گذاشت. آنچه می خوانید ای از این شهید برای شهید باکری است...  آتش آن است که در خرمن پروانه زدند😔 قایق از میان گلوله‌ها راهی برای خود می‌یابد و پیش می‌رود. سکان در دست " " است. پیکر زخمی آقا مهدی را در گوشه‌ای از قایق خوابانده‌اند. خون از پیشانیش می‌جوشد و سرازیر می‌شود😔. شعاعی از نور کمرنگ غروب آفتاب اسفندماه جلوه دیگری به داده است. هستم ولی همه فکرم پیش است. بعید می‌دانم مرغ از قفس پریده باکری دوباره به حصار قفس برگردد.😔 لبهایش مترنم است. با اینکه در زیر آن آتش شدید فرصتی برای شنیدن نیست ولی به لبهایش چشم می‌دوزم. . . - الله و الله... الحمدلله، الله و الله... الحمدلله . . در یک لحظه در میان چند انفجار بالا و پایین می‌رود. سر می‌دزدم و "تندرو"، قایق را سالم از میان معرکه می‌گذراند. ناگهان نگاهم روی ثابت می‌ماند. عراقی‌ها به روی سیل‌بند آمده‌اند و بسوی قایق روی آب می‌کنند. هنوز چشم از سیل‌بند بر نداشته‌ام که آرپی‌جی زنها دوباره شلیک می‌کنند و قایق را هاله‌ای از آتش در میان می‌گیرد... . . روی دجله غوطه‌ورم. موج انفجار آرپی‌جی بداخل آب پرتابم کرده است. دست و پا می‌زنم و خود را روی آب نگه می‌دارم. لاشه قایق در فاصله‌ای دور در میان شعله‌های آتش می‌سوزد... .(شهید محمد قنبرلو . . تکیه کلامش این بودکه بعدازمهدی زنده ماندن ارزش نداردوبایدشهیدشدوپیش عزیزرفت⚘ . . در نامه اش گفته:چطور ممکن است انسان و سوختن ها باشد و خود گوشه ای بنشیند و در پی و زندگی و رفاه باشد » . ... @bakeri_channel
آقامحمدجوادعزیز پسر حسین بواس ...که چقدر خوب رسم ادب رو در برابر مولا و ولی فقیه و نائب امام زمانش اجرا کرد... @bakeri_channel
#شهید مدافع حرم روح‌الله صحرایی خطاب به همسرش: اگر تو اجازه ندهی من برای #جهاد بروم و دیگران هم مثل تو رفتار کنند، پس چه کسی قرار است #یار_امام_زمان (عج) باشد؟! @bakeri_channel
پیکر مطهر ۱۲ در روز نیمه شعبان روابط عمومی کمیته جستجوی مفقودین: 🔹در شرایطی که بخشی از توان مهندسی کمیته جستجوی مفقودین از دو هفته اخیر تا کنون به کمک سیل زدگان عزیز خوزستان آمده است، با تلاش گروه تفحص مستقر در استان میسان عراق، در سالروز ولادت دوازدهمین امام شیعیان، حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه، پیکر مطهر ۱۲ شهید در محور زبیدات و شرق دجله، کشف گردید.
که امام از خبر شوکه شد: علی اکبر شیرودی عاشق انقلاب و ولایت بود و همواره سعی می‌کرد پیوند مستحکم بین ارتش و روحانیت برقرار کند و در این راستا از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کرد. ⬅️ بود، او برای پیروزی و نبرد علیه دشمن، زمان را نمی‌شناخت و شبانه روز برای پیشبرد اهداف جنگی تلاش می‌کرد. ⏪سرتیپ امیر طاعتی از همرزمان شهید شیرودی نقل می کند که یک روندی داشت و این روند از شهادت شهید شروع شد. که پیکرش سوخت و شهید شد، ما به همراه شهید شیرودی به آنجا رفتیم.... در کنار پیکر سوخته ی شهید کشوری می گفت: "من بدون تو چگونه زندگی کنم... چرا مرا تنها گذاشتی..، تو مرشد و الگوی من بودی."... @bakeri_channel
#شهید محمود شهبازی : با صدای #اذان از سر سفره بلند شد! گفتیم: غذات سرد می‌شه... گفت: نه! می‌رم #نماز و گرنه غذای روحم سرد می‌شه.... @bakeri_channek
مهدی باکری به :
🌻 وقتی عقل، عاشق شود عشق، عاقل می شود؛ و آن گاه تو می شوی... 🌻 ۳۱ سالروز مردی از جنس علم و دانش اقا مصطفی چمران را گرامی میداریم.. . . خدایا  شده ام، شده ام، دل ام، احساس می کنم که این دنیا دیگر من نیست، با همه می ڪنم و می خواهم با خود باشم! ♥️ . صلوات @bakeri_channel
وقتی خط اتوی شلوارش و واکس کفش نظامی در برابر عظمت بی معنا میشود... دژبان کل ارتش برسر در منطقه چیتگر تهران
: (روز شهرداری بربهترین شهردار کشورم مبارک) ؟؟؟؟👇آیاهمه مسئولین چنین عمل میکنند؟؟ . . ۲۵ساله بود که شد ، مردم ارومیه هنوز هم دوران شهرداری مهدی باکری را بهترین دوران می‌دانند 💢حتی یک قطعه زمین ، به اندازه ی قبر هم ، به نام خود  نزد!! نه برای خود و نه برای برادرانش؛ حمید و علی. .... . ‍ ‍ : یکی از ارومیه می گفت: تازه ازدواج کرده بودم و با مدرک دیپلم دنبال کار می گشتم. از پله های شهرداری می رفتم بالا که یکی از کارکنان شهرداری را دیدم و ازش پرسیدم آیا اینجا برای من کار هست؟ تازه ازدواج کردم و دیپلم دارم. یه کاغذ از جیبش درآورد و یه امضاء کرد و داد دستم گفت بده فلانی، اتاق فلان. رفتم و کاغذ را دادم دستش و امضاء را که دید گفت چی می خوای؟ گفتم: کار گفت: فردا بیا سرکار باورم نمی شد فردا رفتم مشغول شدم. بعد از چند روز فهمیدم اون آقایی که امضاء داد شهردار بوده است. چند ماه کارآموز بودم بعد یکی از کارمندان که بازنشسته شده بود من جای اون مشغول شدم. شش ماه بعد جناب شهردار استعفاء کرد و رفت جبهه. بعد از اینکه در شد یکی از همکاران گفت::توی اون مدتی که کارآموز بودی و منتظر بودیم که یک نفر بازنشسته بشه تا شما را جایگزین کنیم، حقوقت از حقوق جناب شهردار کسر و پرداخت می شد. یعنی از حقوق شهیدباکری این درخواست خود بود. . . بود... اومد شلوارش رو داد بالا آب خونه ی پیرزن رو خالی میکرد پیرزن هم نشناختش به فحش میداد. ۱۴تیر @bakeri_channel
⚫️إنَّا للّه وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ پدر مدافع حرم به دیار باقی شتافت. @bakeri_channel
🔴 در تیراندازی تروریست‌ها در پیرانشهر ۳ پاسدار شهید شدند 🔸سردار شهسواری فرمانده سپاه آذربایجان غربی گفت: عده ای تروریست در ورودی شهرستان پیرانشهر به یک خودروی سپاه تیراندازی کردند که طی این حادثه سه نفر #شهید و یک نفر مجروح شد. 🇮🇷حاصل احمدی (ایلخانی)، 🇮🇷ستار پیروتی، 🇮🇷امید ملازاده در این حمله شهید و شورش قادری نیز مجروح شد.
. . . • من از ، فقط چشم‌هایش را یادم می‌اید که همیشه بود... من را ندیده بودم. احساس می‌کردم این چشم‌ها دیگر سفیدی ندارند. وقتی گفتند شده، اولین چیزی که گفتم این بود که:« بهتر.» گفتم: «الحمدلله... حالا دیگر می‌‌خوابد،‌ خستگی‌اش درمی‌آید». • هجدهم بهمن رفت و آخرهای بهمن تماس گرفت. دیگر از یک زمان نامعین احساس‌شدنی که می‌گذشت، به ثانیه‌شماری می‌افتادم تا با همان سر و صورت و لباس و پوتین خاکی بیاید و بگوید: « اگر بدانی چه بوی گندی می‌دهم، ‌فاطمه!» این روزها به خودم می‌گویم: « دیگر لیاقت شستن لباس‌هایش را هم ندارم.» • اول گفتند مهدی زخمی شده و بعد که مقدمه‌ها را چیدند و گفتند شهید شده و من خیلی رک گفتم:‌ « نه. آقامهدی شهید نشده؛ حمید من شهید شده، من خودم می‌دانم.» .... فکر می‌کردم دیدن جنازه حمید خیلی برایم فاجعه‌آمیز است. • احساسم این بود که را برده‌اند و من دارم پشت سرش می‌روم آنجا. در راه می‌کردم. می‌گفتم: « باز تو دوان‌‌دوان رفتی و من دارم پشت‌ سرت می‌ایم،‌ چرا باز زودتر از من رفتى؟...» تازه آنجا [ارومیه] بود که خبر دادند شده و ندارد. اصلاً‌ فکرش را هم نمی‌کردم که ممکن است نداشته باشد. بعد به خودم تسلی دادم که است جنازه‌اش را ببینم، برای همین شاید آرزو کرده باشد. . . . روحشان شاد و یادشان گرامیباد . 🌹____________🌹 تلگرام ، ایت ، سروش👇👇 @bakeri_channel . .اینیستاگرام 👇👇 @aqamahdi_va_hamidaqa_bakeri_31
.. 🍀 روزی حدود نزدیک غروب از طرف تنگه به گروهان 3 می رفتم نقطه ای که خالی از نیرو بود دیدم از دور می آید وقتی نزدیک شدیم دیدم فرمانده تیپ است که تنها می آید بعد از احوالپرسی از وضعیت نیرو پرسیدم ... بعد از چند کلمه صحبت با هم به گروهان 3 رفتیم و با بررسی وضعیت منطقه چند دستور تاکتیکی صادر کرده و می خواست خداحافظی کند که مصرانه درخواست کردم تا تنگه همراهی کنم وقتی به کنار ماشینش رسیدیم نمی دانم از کجا یک برداشت و به من داد . بویی کردم عجب بویی داشت می داد من به به کردم . گفتند برو آنجا که بودی ولی مواظب خودت باش که در آنجا خواهی شد...و دقیقا چند روز بعد در همان نقطه با از کل بدن مجروح شدم . هنوز که هنوز است را در مشامم احساس می کنم... ☘ ای از : حاج حسین شاهد خطیبی فرمانده گردان شهید مصطفی خمینی @bakeri_channel
از دوران شیرین جزیره‌ی مجنون با : . یک خیابان اطراف سه راهی، بخاطر اینکه در تیررس مستقیم عراقی ها بود به مشهور بود من درآنجا سرباز وظیفه ارتش بودم که نگهبان موضع بودم که ناگهان یک تیوتای جنگی که داخلش 2 نفر بودند نزدیک من ایستادند یکی از آنها پیاده شد که متوجه شدم هستند ازمن احوال پرسی مختصری کرد و اسم و فامیل منو جویا شد بعد مدتی صحبت متوجه شد من هستم از من پرسید که اهل کجا هستی جواب دادم که اهل دشت مغانم، بعد از اینکه فهمید ترکم گفت که من هم اهل هستم بعد از این خداحافظی کرد و رفت من واقعا اون موقع احساس میکردم با یک سپاهی ساده آشنا شدم. چند روزی گذشت تقریبا 3 روز، دیدم بچه های گردان مرا صدا میزنن رفتم دیدم یک تیوتای جنگی ایستاد و از داخلش یک نفر سمت من امد و گفت که مقداری و برای شما فرستاده که در بین تقسیم کنم منم طبق گفته ی ایشان عمل کردم و وسایل ها رو پخش کردم بعدها از آنجا تغییر موضع دادیم و رفتیم به منطقه‌ی غرب کشور... منطقه‌ی عملیاتی اشنویه دو راهی گلزر، بعداز 3 ماه وظیفه در آنجا به ما مرخصی دادند تا به خانه برویم از داخل شهر مراغه که مسیرمان بود میرفتیم و در آنجا پیاد شدیم برای ناهار، دیدم که به من وسایل بهداشتی و خوراکی آورده بود شده😔 در همون لحظه فهمیدم که این بوده واقعا بهت زده و ناراحت شدم و این خاطره تا عمر دارم از یادم نمی رود... . : جناب آقای مهندس عسگر لطفی آذر . ♡شادی‌روحشون صلوات♡ @bakeri_channel
#شهادت_هنر_مردان_خداست. . 👈خاطره ای از سردار شهید مهدی باکری ⚘بسم رب الشهدا و الصدیقین⚘ یکی از برادرهام #شهید شده بود. قبرش اهواز بود. برادر دومیم توی اسلام آباد بود.  وقتی با خانواده ام از اهواز برمی گشتیم ، رفتیم سمت اسلام آباد. نزدیکی های #غروب رسیدیم به لشکر. #باران_تندی هم می آمد. من رفتم دم #چادر_فرماندهی ، اجازه بگیرم برویم تو .  #آقا_مهدی توی چادرش بود. بهش که گفتم؛ گفت « قدمتون روی چشم . فقط باید بیاین توی همین چادر ، جای دیگه ای نداریم.»  صبح که داشتیم راه می افتادیم، #مادرم بهم گفت« برو #آقامهدی رو پیدا کن ،ازش تشکر کنم..  توی #لشکر این ور و اون ور می رفتم تا آقا مهدی را پیدا کنم. یکی بهم گفت «آقا مهدی حالش خوب نیست؛ خوابیده.»  گفتم « چرا ؟» ... گفت « دیشب توی چادر جا نبود. تا بخوابد، زیر بارون موند، سرما خورد... #شهیدجاویدالاثرآقامهدی‌باکری‌ #سردارعاشورایی #اخلاص_بی‌ادعا #باران #سیل #شهردار #ارومیه #آقامهدی‌چنین‌بود.... ♡شادی‌روحشون‌صلوات♡ @bakeri_channel
نزدیڪ ایام محرم ڪہ میشد دیگہ دل تو دلش نبود جواد بود و پیراهن مشڪی ڪہ ڪل ایام ماه محرم و صفر تنش بود خیلی مقید بود هر شب حتما در هیئت حضور داشتہ باشہ اڪثر وقتها هم تو آشپزخانہ مسجد بود و مشغول آماده ڪردن شام هیئت... جواد ثابت ڪرد بچہ هیئتی آخرش #شهید میشہ... #شهید_مدافع_حرم #شهید_جواد_محمدی #صبحتون_شهدایی
#شهید باران رحمت الهی🌧 است که به زمین #خشک جانها حیات دوباره می دهد💫 #عشق_شهید عشق حقیقی است که با هیچ چیز #عوض نخواهد شد❌. #سردار_شهید_آقا_حمید_باکری 🌹🍃🌹🍃 @bakeri_channel
⭕️ میگفتند به زور میبرندشان به جبهه بله به زور وارد اتوبوس میشدند و با گریه و زاری التماس می کردند ما را هم ببرید تا حساب بعثی ها را برسیم ... بله عشق به میهن سن و سال نمیشناخت پ.ن: ۷۰۵۴ شهید زیر ۱۴ سال فقط در دوران دفاع مقدس #شهید #دفاع_مقدس
عهد بستند، هر کدامشان #شهید شدند! دو دوست دیگر را هم شفاعت کنند.. اما.. احتیاجی به شفاعت نبود! وقتی.. هر سه #شهید شدند❣
🔴 من برای کار میکنم !!! 🍃🌸یادمِ یه بار به حاج مهدی گفتم: وقتی شهدا را برای تشییع می‌آوردند بعضی‌هامی‌گویند: تو توی جبهه کاری نمی‌کنی و دیگران را می‌فرستی جلو تا خودت کشته نشوی‼️ گفت: من برای اربابم کار می کنم. اگر ارباب من را قبول کند که می‌شوم و اگر قبول نکند ... بگذار مردم هرچه می‌خواهند بگویند . ♻️پ.ن: سرلشکر حاج قاسم سلیمانی: من به جرات قسم می‌خورم که ذره‌ای ترس در وجود حاج مهدی کازرونی راه نداشت.
🚨 ورود پیکرهای مطهر ۷۰ تازه تفحص شده در آستانه سالروز (ع) ۶_آبان_مرز_شلمچه باز هم وطنم میهمان دارد
💢خانواده و را آماده کرده بود. خودش هم که همیشه کنار مزار و شهدا🌷 و برپا کننده مراسم‌ها بود و خانواده ‌هم در این مراسم‌ها شرکت می‌کردند و با این فضا آشنایی داشتند. 💢خانواده با این مسائل بیگانه نبود. مادرمان را برای شنیدن آماده کرده بود. مادر و خانواده‌اش را به گلزار شهدای🕊 تهران برده و سر مزار شهدای رفته بودند و آنجا گفته بود شهدا را ببینید که روزی برای دفاع از اسلام شدند و شاید یکی هم از خانواده ما شهید ‌شود🌷 همه را آماده و تمام کارهایش را کرده بود✅
⚘مقام #شهدا را جز شاهدان حقیقت، کسی نمی فهمد و حقیقت را چشمی غیر از دل، نمی تواند دید. آن که رتبه و جایگاه #شهید را فهمید، پویایی را سرلوحه هستی خویش قرارداد و آن که از #شهید، جز لقب و نامی نمی داند، تنها دل را به سکونت در کوچه ای آرام که به نام #شهیدی آذین شده، خوش می دارد؛ اما فریاد ممتد #شهید در ثانیه ثانیه زمان جاری است؛ فریادی که ریشه در #هل_من_ناصر_ینصرنی_سیدالشهدا دارد و امتداد، تا گسترده ترین میدان #موعود.⚘ 🌹___🌹___🌹___🌹___🌹___🌹 #شهید_محمد_امین_اژدری #لشگر_مقدس_۳۱_عاشورا #عملیات_بیت_المقدس_۲ #گردان_حضرت_علی_اکبر_ع 🌹___🌹___🌹___🌹___🌹__🌹 @bakeri_channel