eitaa logo
با نهج البلاغه
2.4هزار دنبال‌کننده
184 عکس
43 ویدیو
17 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله 🔵استناد امیرالمؤمنین علیه السلام به غدیر؛ در مدینه یا کوفه؟ دیروز (تاسوعای 1439) در مراسم عزاداری دفتر مقام معظم رهبری در قم واعظ ارجمندی که از واعظان پرمطالعه‌ی کشور است، توضیح داد که چون فضای مدینه فضای خاصی بود، امیرالمؤمنین علیه السلام، تا زمانی که در مدینه بودند برای اثبات جانشینی خود، به غدیر استناد نمی‌کردند و اولین بار در کوفه به غدیر استناد کردند. ✍️با فروتنی و ادب در برابر این واعظ محقق، لازم است عرض شود اولین موردی (و شاید تنها موردی) (!) که در منابع اهل تسنن ثبت شده همان است که در "رحبه‌ی کوفه" انجام شده اما در منابع امامیه موارد فراوانی از در مدینه ثبت شده که تعدادی از آنها برای استحضار ذکر می‌شود: 1️⃣اولین بار که به امام علیه‌السلام گفته شد در خلیفه انتخاب شده و شما هم باید بیعت کنید، سخنانی گفتند که در خلال آن فرمودند: «لَا عَلِمْتُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص تَرَكَ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ لِأَحَدٍ حُجَّةً» در همین مجلس بود که حضرت پرسیدند کسی هست شهادت بدهد که در غدیر چه شنیده، 12 نفر شهادت دادند. (احتجاج طبرسی ج 1 ص 74 و ص 83) 2️⃣هفت روز پس از وفات پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله خطبه‌ای ایراد کردند، و در آن به استناد کردند و فرمودند: ««ثُمَّ صَارَ إِلَى غَدِيرِ خُمٍّ فَأَمَرَ ... وأَخَذَ بِعَضُدِي حَتَّى رُئِيَ بَيَاضُ إِبْطَيْهِ رَافِعاً صَوْتَهُ قَائِلًا: ... مَنْ كُنْتُ مَوْلَاه...» (کافی ج 8 ص 27) این خطبه به معروف است. 3️⃣در جلسه خصوصی که ابابکر پس از بیعت، با امام علیه السلام برگزار کرد تا دل ایشان را نسبت خودش نرم کند، حضرت به غدیر استناد کردند و گفتند: طبق حدیث غدیر من مولای تو هستم یا تو مولای من هستی؟ ابابکر گفت: نه تو مولای من هستی! «فَأَنْشُدُكَ بِاللَّهِ أَنَا الْمَوْلَى لَكَ وَ لِكُلِّ مُسْلِمٍ بِحَدِيثِ النَّبِيِّ ص يَوْمَ الْغَدِيرِ أَمْ أَنْتَ؟ قَالَ بَلْ أَنْتَ...» (احتجاج طبرسی ج 1 ص 117) 4️⃣در مذاکرات که پس از قتل خلیفه دوم تشکیل شده بود، به اعضای شورا فرمودند: به خدا قسمتان می‌دهم بگویید آیا در بین شما کسی هست که پیامبر در غدیر خم او را به امر الاهی برای خلافت نصب کرده باشد؟ گفتند: نه! «قَالَ نَشَدْتُكُمْ بِاللَّهِ- هَلْ فِيكُمْ أَحَدٌ نَصَبَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى فَقَالَ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ غَيْرِي؟ قَالُوا لَا» (احتجاج طبرسی ج 1 ص 136) 5️⃣یک بار در زمان حیات عثمان در مسجد مدینه مردم مفاخره می‌کردند و از فضایل خود سخن می‌گفتند. امیرالمؤمنین علیه السلام ساکت بودند و بر اثر اصرار مردم سخن گفتند در بخشی از آن سخن فرموده‌اند: پیامبر مرا در غدیر نصب کردند «فَنَصَبَنِي لِلنَّاسِ عَلَماً بِغَدِيرِ خُمٍّ ثُمَّ خَطَبَ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ أَرْسَلَنِي...» (احتجاج طبرسی ج 1 ص 147) 👈خطبه‌های دیگری نیز وجود دارد که در مدینه ایراد شده و در آن به محتوای آنچه که در غدیر و بیعت عشیره در یوم الدار و ... بیان شده بود، استناد شده ولی صریحا اسم غدیر به میان نیامده که در این نوشته از آن موارد چشم پوشی شد. یکی از این خطبه‌ها است که در آن آمده است : « لَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنِّي صَاحِبُكُمْ وَ الَّذِي بِهِ أُمِرْتُم» (کافی ج 8 ص 32) ، شماره 28 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 35 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 🔷 در پیش گویی امیرالمؤمنین علیه السلام درباره بنی امیه « وَ لُبِسَ الْإِسْلَامُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً». و اسلام در دست اينها [بنی امیه] به پوستينى مىماند كه وارونه به تن شده باشد عنصر زیباشناختی: توضیح آنکه امیرالمومنین (ع) در یک ، در بیان دگرگونی اسلام به دست بنی امیه ، آن را به پوستینی تشبیه کرده اند که به شکل وارونه بر تن شده است. 1. وجه تشبیه اسلام به پوستین وارونه: الف) همانطور که وارونه پوشیدن پوستین، آن را از حیّز انتفاع ساقط می کند، رفتار بنی امیه نیز سبب شد که اسلام، کارکرد مطلوب خود را از دست دهد. ب) وارونه پوشیدن اسلام بدان معناست که احکام الهی را تغییر دادند و آنها را در جای اصلی خود به کار نبردند مثلا سیاست رأفت و حمایت را که باید از آنِ مظلوم باشد به ظالم دادند و تندی و صلابت را که باید بر علیه ظالم اقامه شود، در مورد مظلوم به کار بستند. ج) وارونگی پوستین، نه تنها سبب از میان رفتن کارکرد صحیح آن می شود بلکه مایه زشتی و نازیبایی است. اتفاقا اسلامی که بنی_امیه ارائه داد، نیز اسلامی نازیبا، خشن، یاور ظالم و خونریز بود. چنین بود که - بعد از - نتوانست حتی ظاهر اسلام را نیز رعایت نماید و همین امر، زمینه قیام (علیه السلام) را مهیا ساخت. https://telegram.me/banahjolbalaghe
👇''با نهج البلاغه'' را در اینستاگرام دنبال کنیم.👇 https://www.instagram.com/p/BZyBIcsgzFB/
بسم الله ، شماره 50 🌾🌴🍃🌻☘️🌛 (شماره2) وَ رَجُلٌ ثَالِثٌ سَمِعَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلى الله عليه و آله و سلم) شَيْئاً يَأْمُرُ بِهِ ثُمَّ إِنَّهُ نَهَى عَنْهُ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ أَوْ سَمِعَهُ يَنْهَى عَنْ شَيْءٍ ثُمَّ أَمَرَ بِهِ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ فَحَفِظَ الْمَنْسُوخَ وَ لَمْ يَحْفَظِ النَّاسِخ.... شخص سومی از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیده است که ایشان به چیزی امر می‌کرده‌اند اما نمی‌داند که بعدا پیامبر از همان چیز نهی کرده‌اند! یا از پیامبر شنیده است که ایشان از چیزی نهی کرد‌ه‌اند اما نمی‌داند که ایشان بعدا به همان چیز امر کرده‌اند خلاصه آنکه منسوخ را حفظ کرده اما ناسخ را حفظ نکرده...! 📖قصه: شخصی در مدینه از روی کفش وضو میگرفت. حضرت علی علیه السلام با او برخورد کردند و فرمودند: «وای بر تو! بی‌وضو نماز می‌خوانی؟ ...». آن شخص عذر آورد که فرمان داده است از روی کفش وضو بگیریم. حضرت دست او را گرفتند و به نزد خلیفه بردند و به خلیفه فرمودند: «ببین این شخص بر ضد تو چه می‌گوید!». خلیفه از خود دفاع کرد و گفت آری، خودم به چشم خودم دیدم که پیامبر از روی کفش می‌گرفتند. حضرت صدایشان را بالا بردند (رَفَعَ صَوتَه) و فرمودند: «پیامبر پس از نزول سوره مائده از روی کفش وضو می‌گرفتند یا پیش از آن؟». خلیفه گفت: «نمی‌دانم پیش از آن بود یا پس از آن!». حضرت فرمودند: «چرا در حالی که نمی‌دانی، فتوا می‌دهی؟!» ... (وسائل، ج27، ص60). 👈خلاصه آنکه برای فهم دیدگاه یک شخص باید او را درک کرد نه جمله‌های از هم گسسته او را. برای فهم هم نباید به سخنان از هم گسسته ایشان اکتفا کرد بلکه باید ایشان را درک کرد. پ ن: 1️⃣امروزه برخی در مسائلی مانند به مطالبی از صحابه و پیامبر اکرم استناد می‌کنند اما از ناسخ و منسوخش خبر ندارند! 2️⃣برخی به مطالبی از امام خمینی ره یا مقام معظم رهبری استناد می‌کنند، اما به منظومه معرفتی این بزرگان نگاه نمی‌کنند! https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 51 🔵آشنایی با خطبه غرّاء () 👈ساختار خطبه از خطبه‌های مشهور و به قول میرحبیب الله خویی، از شریفترین خطبه های امیرالمومنین علیه السلام است. (منهاج البراعة، ج ۶، ص۷۰) این خطبه با حمد و ثنای الاهی و گواهی به نبوت حضرت محمد(ص) آغاز می شود و با سفارش به تقوای الاهی و با یادآوری نعمتهای او و آزمایش بودن دنیا و یادآوری قیامت، مرگ، عالم قبر، و از هم پاشیدن جسمش و خوراک خزندگان شدنش ادامه می یابد. در همین راستا، آفرینش انسان از نطفگی تا مرگ با تعابیری در اوج بلاغت در برابر چشم شنوندگان ترسیم می شود و با یادآوری این نعمتهای الهی، انسان را از گردنکشی در برابر آفریننده اش بر حذر می دارد. ادامه خطبه، یادآوری سختی‌های جان کندن و جدایی از نزدیکان و سختی‌های پس از مرگ و دوزخ است. 👈سبب صدور خطبه درباره سبب صدور این خطبه آمده است: «امیرالمؤمنین علیه السلام جنازه مسلمانى را تشييع كردند. هنگامى كه او را در قبر گذاشتند،دیدند که بازماندگانش صدا به ناله و شيون بلند كرده و گریه میکنند. امام فرمودند: «به خدا سوگند اگر اينها آنچه را ميّتشان مشاهده مىكند ببينند، گريه بر او را فراموش خواهند كرد و بر حال خود خواهند گريست! به خدا سوگند، به سراغ يكايك آنها مىآيد و كسى را رها نمیکند. سپس حضرت (با توجّه به آمادگى گروه تشييع كننده در آن شرايط براى پذيرش اندرزهاى الهى) برخاستند و اين خطبه را ايراد فرمودند. (شرح پیام امام ج 3 ص 330) سید رضی در پایان این خطبه نوشته است: «در خبر آمده است، هنگامى كه على (ع) اين خطبه را ايراد فرمود بدن‌ها به لرزه در آمده، چشم‌ها گريان شدند و دل‌ها به اضطراب و تپش افتادند». https://telegram.me/banahjolbalaghe
آنقدر که از شمشیر علی (علیه السلام) سخن گفته ایم از منطق بهت آور و سخن شگفت آورش نگفته ایم. @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 52 علیه السلام گروهی خونریز و سفاک بودند. از هر گونه اقدامی علیه حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام، فروگذار نکرده بودند! عبدالله بن خباب را در مقابل چشمان زن باردارش سر بریدند سپس زن بارادارش را شکم دریدند! و خودش را کشتند و جنینش را نیز درآوردند و سر بریدند! در راهی به دو مرد که یکی مسلمان و دیگری مسیحی بود، برخورد کردند. مرد مسلمان را به خاطر اینکه مواضع سیاسی اش با مواضع سیاسی آنان همخوانی نداشت سربریدند اما مرد نصرانی را آزاد کردند! 🔸خوارج قومی چنین سفاک و بیرحم بودند که به هدایتشان هیچ امیدی نبود! امیرالمومنین خودش و برخی یارانش هر چه کردند که اینان هدایت شوند، نشد که نشد! سرانجام در برابر امام آرایش نظامی گرفتند. اعلام شد. خوارج در جمع شدند! 👈امیرالمومنین علیه السلام بر اساس رسم همیشگی خودشان که هیچ جنگی را قبل از و آغاز نمیکردند در اینجا نیز اراده فرمودند که یک بار دیگر این قوم گمراه را کنند! وقتی امام علی علیه السلام، خوارج را به دعوت می‌کردند از آنان خواستند که هر چه شبهه درباره ایشان دارند مطرح کنند. خوارج شبهه‌هایشان را یکی یکی بیان کردند و امام نیز آنها را پاسخ دادند. (این شبهات و پاسخهای امیرالمومنین علیه السلام در کتب تاریخی ذکر شده است) 🔹پاسخ های قانع کننده و جذاب امام که پایان یافت، لشکر 12هزار نفری خوارج برای دقایقی ساکت شد! منطق قاطع امام چنان قانع کننده بود که به قول قرآن کریم «فبُهِتَ الذی کفر» شدند! برخی به یکدیگر گفتند: "راست می‌گوید! همه استدلال‌های مارا بر باد داد!" ❗️سپس از چهارگوشه‌ی لشکر فریاد برخاست که: "التوبة التوبة! یا امیرالمؤمنین!" و سرانجام هشت‌ هزار نفر از آن سپاهِ دوازده هزار نفری توبه کردند و از امیر المومنین امان خواستند و به ایشان پناه آوردند! امام ـ اماـ بنا بر مصالحی نخواستند که آنان به سپاه ملحق شوند بلکه به آنان دستور دادند که میدان جنگ را ترک کنند و سپاه علی (ع) را با چهارهزار خارجی باقی مانده در نهروان، تنها بگذارند. ن ک: الفتوح ج 4 ص 270 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 53 وَ لَكِنَّنِي آسَى أَنْ يَلِيَ أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّةِ سُفَهَاؤُهَا وَ فُجَّارُهَا فَيَتَّخِذُوا مَالَ اللَّهِ دُوَلًا وَ عِبَادَهُ خَوَلًا وَ الصَّالِحِينَ حَرْباً وَ الْفَاسِقِينَ حِزْباً () و لکن اندوهگین می‌شوم از این که امور این امت را سفیهان و فاجران به دست بگیرند و بیت المال را بین خودشان دست به دست کنند، بندگان خدا را برده خود کنند، با صالحان دشمنی ورزند [و آنان را از خود دور کنند] و فاسقان را [به دوستی گیرند و] دور خودشان جمع کنند. ✍️نشانه های کارگزاران سفیه و فاسق چیست؟ 1️⃣بیت المال را به صورت ، فقط بین خودشان تقسیم میکنند. 2️⃣بندگان خوب خدا در دام بردگی آنان گرفتار میشوند. 3️⃣حکومت، خود را با افراد صالح دشمن میکند و آنان را از مراکز تصمیم سازی دور میکند. (دشمن سازی) 4️⃣حکومت، افراد فاسق را به دوستی میگیرد و آنان را در امور کشور دخالت میدهد. https://telegram.me/banahjolbalaghe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منبع کلیپ: 🍀❤️ @filsofak بخشهایی از نامه امیرالمومنین علیه السلام به را دادن دست چند تا جوان ایرانی کسی باورش نشد این سخن از علی بن ابی طالب است!! @banahjolbalaghe
این ☝️ کلیپ را آقای جواد لطفی از اعضای محترم کانال برایم فرستاده اند. از لطفشان متشکرم.
بسم الله به مناسبت سالروز شهادت امام سجاد ع یادگار بزرگ امام سجاد ع (صحیفه) از نگاه دیگران(4)👇 👈شگفتی زبان‌کاو فلسطینی‌تبار از "دقیق بودن زبان صحیفه در واژه‌گزینی" معنای واژه‌های عربی زوایای پنهانی دارد. وقتی کلمه‌ها در جمله‌های علی بن الحسین (ع) به کار می‌روند همه‌ی پنهان‌ترین و دیریاب‌ترین زوایای معنای کلمه نیز آشکار می‌شود! این امر نشانه‌ی توانایی شگفت‌آور امام در یافتن روابط کمتر توجه‌ شده‌‌ی کلمه‌ها است. دکتر عبدالکریم اشتر، ادیب برجسته‌ی معاصر ـ که وقتی کلمه‌های عربی را در جمله‌های امام (ع) تماشا کرده از آشکار شدن ظرفیت‌های ناشناخته یا کمتر توجه شده‌ی کلمه‌های عربی در شگفت آمده است ـ می‌نویسد: «از نظر واژگان عربی و فقه اللغه و با توجه به عظمتی که ثروت لغوی صحیفه دارد می‌‌توان صحیفه را کارگاهی دانست که انسان در آن کارگاه می‌آموزد چگونه می‌شود کلمه‌ها را در جایگاه شایسته‌ی خودشان همراه با مماثل‌ها و متضاد‌هایشان به کار برد.» وی سپس به عنوان نمونه‌ای از این کاربردهای زیبا که به شناخت ظرفیت معنای کلمه‌ها کمک می‌کند این دعا را مثال می‌زند: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَبْدِلْنِي مِنْ بِغْضَةِ أَهْلِ الشَّنَآنِ الْمحَبَّةَ، وَ مِنْ حَسَدِ أَهْلِ الْبَغْيِ الْمَوَدَّةَ، وَ مِنْ ظِنَّةِ أَهْلِ الصَّلَاحِ الثِّقَةَ، وَ مِنْ عَدَاوَةِ الْأَدْنَيْنَ الْوَلَايَةَ، وَ مِنْ عُقُوقِ ذَوِي الْأَرْحَامِ الْمَبَرَّةَ، وَ مِنْ خِذْلَانِ الْأَقْرَبِينَ النُّصْرَةَ، وَ مِنْ حُبِّ الْمُدَارِينَ تَصْحِيحَ الْمِقَةِ، وَ مِنْ رَدِّ الْمُلَابِسِينَ کَرَمَ الْعِشْرَةِ، وَ مِنْ مَرَارَةِ خَوْفِ الظَّالِمِينَ حَلَاوَةَ الْاَمَنَةِ الْاَمَنَةِ» توضیح درباره شخصیت ادبی دکتر اشتر👇: رئیس دانشکده‌ی ادبیات عربی دانشگاه دمشق، عضو فرهنگستان ادبیات عرب کشور سوریه، عضو "جمعية النقد الأدبي في اتحاد الكتاب العرب" در سال 2007 به افتخار تألیف کتاب "المختار من كتاب الاعتبار لأسامة المنقذ" جایزه‌ي ادبی ابن بطوطه را دریافت کرد. در حدود سی کتاب در ادبیات عربی تألیف کرده است مانند «نصوص مختارة من الأدب العربي الحديث»، «معالم في النقد العربي الحديث»، «دراسات في أدب النكبة»، «التعريف بالنثر العربي»، «نافذة مفتوحة ... مفردات من أدب المقالة و الخاطرة و الحديث»، «العربية في مواجهة المخاطر» و ... شماره 7 ع @banahjolbalaghe
بسم الله یکی از کاربران کانال، با نام مستعار «عطر عاشقی» درباره روایات مربوط به سوالی پرسیده بودند. در پاسخ به ایشان عرض کردم که حد اقل ده دیدگاه درباره این احادیث وجود دارد. این 10 دیدگاه عبارت است از: 1) یکی از محققان کلمه عقل را در اینجا به معنای دیه دانسته و نقص عقل را به معنای «نقص دیه زنان» دانسته‌اند. اتفاقا برای برداشت خود دلایل محکمی هم ارائه می‌کند. (file:///C:/Users/User/Downloads/r51006a3628.pdf ) ولی مشهور معتقدند که عقل در اینجا همان معنای عقل را میدهدکه صاحبان این دیدگاه خود به چند دسته تقسیم میشوند؛ 2) برخی از آنها کلمه عقل رادر این جدیث به معنای عقل عملی و عقل نظری نمیدانند بلکه به معنای عقل ابزاری میدانند که موجب منقصتی برای زن نیست (ن ک: آیت الله ، زن در آینه جلال و جمال، ص 251 ) 3) برخی اصلا این حدیث را مربوط به زنی خاص در زمان و مکانی خاص ( در ) میدانند و تاکید میکنند که این حدیث به همه زنان ربطی ندارد. (نصرت الله جمالی، زن در نهج البلاغه، ص 19 .) 4) برخی گفته اند مرد و زن در بهره مندی از قوه عقل یکسان هستند، اما به دلیل غلبه احساسات و عواطف مادری و همسری در زن، جنبه تعقل زن در مقایسه با مرد کمتر است . و احساسات قوی زنانه در بهره گیری از عقل، گاه به مثابه مانع عمل می کند . (فاطمه علایی رحمانی، زن از دیدگاه نهج البلاغه، ص 118 و 117 .) 5) برخی دیگر ضعف را به معنای "ضعف در قوه تدبیر" دانسته‌اند ( http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/3674/3705/19639 ) 6) برخی نیز معتقدند حدیث تنها میخواهد بگوید عقل ورزی زنانه با عقل ورزی مردانه فرق دارد و گاه حتی میتواند بالاتر از عقل ورزی مردانه نیز قراربگیرد. http://jwss.ir/article_33172.html 7) علامه محمد تقی جعفری نیز زنان و مردان را در برابر مي‌داند و تفاوت را در مي‌بيند. وي عقل نظري را چنين تعريف نموده است: «عقل نظري همان فعاليت استنتاخ هدف‌ها يا وصول به آنها با انتخاب واحدها و قضاها و وسايلي است که مي‌توانند براي رسيدن به هدف‌ها کمک نمايند، بدون اين که واقعيت يا ارزش آن هدف‌ها و وسايل را تضمين نمايد» (شرح نهج البلاغه ج 11، ص 292-293.) سپس مي‌افزايد: بنابراين، آنچه که صنف مرد به او مي‌بالد و مغرئور مي‌شود، في نفسه داراي ارزش نيست، و اعتباري بيش از شکل دادن به واحدها و قضايايي که آنها را صحيح تلقي کرده است ندارد؛ بلکه از آن جهت است که اشتياق آدمي به دريافت واقعيت و رشد شخصيت، به شرط اعتدال رواني، سطوح شخصيت وي را اشغال مي‌نمايد. لذا با حاکميت عقلِ نظري، درباره واقعيت‌ها و رشد شخصيت، همواره دچار نوعي تشويش خاطر و وسوسه مي‌باشد. (همان، ص 298-299.) 8) در پاسخ به یک پرسش درباره عقل زنان نوشته است: «اصولاً بايد دانست که از نظر اسلام، ارزش انسان در جامعه، به علم و تقوا (خدمات ديني، فردي و اجتماعي) است و ساير امور که در اجتماعات ديگر، وسيله‌ي امتياز و نفوذ مي‌باشند (مانند ثروت و عظمت، عشيره و اتباع و شرافت خانوادگي، و تصدي مقامات حکومت و قضا و مقامات لشکري) هيچ گونه ارزش و امتيازي ندارند که ملاک افتخارشان گرديده، آنان را مافوق ديگران قرار دهد. در اسلام، هيچ امتيازي را نبايد ملاک نفوذ و اعمال قدرت قرارداد. بنابراين، يک بانوي اسلامي مي‌تواند در امتيازات ديني، پا به پاي مردان، پيش رود و اگر عُرضه داشته باشد، از همه‌ي مردان جلوافتد. چنانچه مي‌تواند (به استثناي سه مسئله‌ي حکومت و قضا و جنگ)، در همه‌ي مشاغل اجتماعي با مردان، شرکت نمايد. خداي متعال مي‌فرمايد: «گرامي ترين شما پيش خدا، باتقواترين شماست» و مي‌فرمايد: «هرگز کساني که مي‌دانند، با کساني که نمي‌دانند، برابر نمي‌شوند» (پرسش و پاسخ، سيد محمد حسين طباطبايي، انتشارات آزادي، 1361، ص 10-12.) 9) مهدی مهریزی نیز معتقد است این روایات به خاطر برخی موانع، دارای اجمال هستند و نمیتوان معنای مشخصی از آنها برداشت کرد ( ن ک: http://rasekhoon.net/article/show/1286024/ ) 10) برخی نیز معتقدند اصلا این روایات اعتبار ندارند چون اولا استفاضه ندارند و ثانیا با مبنای سند محور که سند معتبری برایش وجود ندارد و با مبنای وثوق محور هم وثوقی به صدور این روایات وجود ندارد. (http://hadith.riqh.ac.ir/article_1859_2a079d9d74bcdd6dd0491ae15fa0c752.pdf) ، شماره 29 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله پس از انتشار پست مربوط به احادیثی که زنان را معرفی کرده است، یادداشتی از یکی از خوانندگان کانال (با نام مستعار h.f) به دستم رسید. متن یادداشت: 👈سلام با تشکر از پیام های بسیار مفیدی که در کانال قرار میدهید در ارتباط با توضیحی که درباره آمده بود به نظرم رسید که به جز موارد ۳ و ۹ و ۱۰ که به موضوع به صورت دیگری نگاه کرده بودند در بقیه موارد ،همه ی افراد به توضیحی برای تعریف عقل پرداخته بودنددرحالیکه واقعیت امر این است که عقل باهر تعریفی که از آن ارائه شود(حتی اگرآن را یک ابزار بدانیم نه یک امرارزشی) یک صفت مثبت است و باید این حقیقت را پذیرفت که زنان در این صفت مثبت دارای نقص هستند و لذا آنچه که باید محققین روی آن کار کنند بررسی کلمه" نقص" و معنا ومفهوم آن است ،چیزی که به آن پرداخته نشده است و شاید کلید حل این پرسش به جای پرداختن به معنای "عقل" در تبیین مفهوم" نقص" باشد. 👉 در کنار این یادداشت، یادداشت دیگری از خواننده دیگری رسید که شاید به نحوی بتوان آن یادداشت را با این یادداشت مرتبط دانست👇👇 ، شماره 30 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله یکی از خوانندگان کانال با نام مستعار «mr k» یادداشتی ارسال کرده و توضیح داده اند که در بین دیدگاههایی که درباره احادیث مربوط به بودن زنان ارئه شد جای دیدگاه مرحوم عین صاد خالی بود. چون ایشان سعی کرده اند هم ظهور روایت را به هم نزنند و هم ارزشمندی مقام زن را نفی نکنند. دیدگاه مرحوم آن گونه که دوستمان عکسی از کتابشان (روابط متکامل زن و مرد ص 33 و 34) را فرستاده اند به این شرح است: 👈اگر میبنیم علی در نهج البلاغه توضیح میدهدکه زنها در سهم و در عقل و در ایمان ناقص هستند، این نقص، عیب آنها نیست چون در بینش اسلام، مسائل به گونه دیگری مطرح شده اند و داراییها و تنگدستیها نه اکرام [و ارزش] هستند و نه اهانت[و ضدارزش] که فقط ابتلاء هستند و درگیر ساختن. این "تفاوت در استعدادها" را ما به خوبی شاهد هستیم و این قرآن است که دارایی بیشتر مرد را باعث بارکشی بیشتر او و قوام بودن او حساب میکند و شغلهای سنگینتر را به او محول میسازد و مسئولیتهای بزرگتر را برای او میگذارد در حالی که ارزشها نه در این شغلها است و نه در این مسئولیتها که ارزش در «نقش»ها است که تعیین کننده شغلها هستند. ارزش در نسبت میان بازدهیها و داراییها است. 👉 ، شماره 31 https://telegram.me/banahjolbalagh
بسم الله ، شماره 54 🔵آشنایی با خطبه 126 👈وقتی که برخی از اعیان و اشراف از عدالت امیرالمؤمنین علیه السلام خسته شده بودند و داشتند از اطراف امیرالمؤمین علیه السلام پراکنده و برای مال دنیا به معاویه می‌پیوستند، گروهی از یاران و دلسوزان امیرالمؤمنین علیه السلام نزد ایشان آمدند و گفتند دست کم برای چند صباحی از بیت المال به این و اعیان و هر کسی که بیم فرار او به سوی می‌رود، سهمی بیشتر از سهم ما رعایا، بردگان و عجم‌ها بپردازید تا شاید مانع از فرار آنها به سوی دشمن شود. بعد از مدتی که آبها از آسیاب افتاد دوباره به همان سنت خود بازگردید و حقوق را مساوی بپردازید. (بهج الصباغة في شرح نهج البلاغة، ج 6 ، ص 489) 🔹 حضرت در پاسخ به این پیشنهاد دوستداران و خیرخواهان خودشان، سخنانی ایراد کردند که در تاریخ حکمرانی جهان بی‌نظیر است. سید رضی بخشی از این سخن حضرت را تحت عنوان نقل کرده است. ❗️در این خطبه صریحا می‌فرمایند که از طریق ستم به کسانی که ولایت آنها بر عهده‌ام نهاده شده نمی‌خواهم به پیروزی برسم! قسم خوردند که تا وقتی جهان بر پا است به سوی چنین راه‌حلهای ظالمانه‌ای نزدیک نخواهند شد! فرمودند که حتی این اموال اگر مال خودم بود باز هم مساوی تقسیمش می‌کردم حالا که اصلا مال خودم نیست بلکه است! گفتند چنین کارهایی انسان را در بین مردم بزرگ می‌کند اما در نزد خدا کوچک می‌کند. 🕊 این خطبه را کلینی به صورت مسند در کافی از ابی مخنف نقل کرده است. ثقفی در الغارات و شیخ مفید و شیخ طوسی نیز در امالی خود آن را نقل کرده‌اند. ‼️متاسفانه از زمان تقسیم نامساوی بیت المال شروع شد و عرب بر عجم، مهاجر بر انصار و ... در استحقاق از بیت المال ترجیح داده شد.( 8/111) https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 55 🔵وقتی که این نظام نباشد .....! پس از امیرالمومنین علیه السلام هرچه از کوفیان خواستند که برای جنگ با شام آماده شوند، کوفیان آماده نشدند. هم در این فاصله دست به شهرهای اطراف کوفه می‌زد! بعد از یکی از غارتهای معاویه که توسط انجام گرفت، حضرت در یک سخنرانی () مطالبی را به کوفیان گفتند که نشانه شدت تنهایی جانسوز ایشان است! در اثنای این خطابه به مردم گفته‌اند: 👈«بعد از سرزمینتان از کدام سرزمین دفاع خواهید کرد؟ و [بعد از من] با کدام رهبر به جنگ [دشمنان] خواهید رفت؟»👉 در پایان هم فرموده‌اند: 👈 «به خدا سوگند به جایی رسیده‌ام که دیگر سخنتان را باور نمی‌کنم! و به یاری شما امیدی ندارم! و به وسیله شما نمی‌توانم دشمن را بترسانم! شما را چه شده است؟ دردتان چیست؟ درمانتان چیست؟ و ...»👉 ↩️هرچند اکثریت مردم ما ولی شناس و قدردان نعمت رهبری هستند ولی گاهی از خودم می‌پرسم آیا امروز در همین کشور ما در بین دوستانمان، همسایگانمان یا خودمان کسی هست که رهبرش با او چنین حرفهایی داشته باشد؟!⁉️ https://telegram.me/banahjolbalaghe
آنقدر که از شمشیر علی (علیه السلام) سخن گفته ایم از منطق بهت آور و سخن شگفت آورش نگفته ایم. @banahjolbalaghe
بسم الله شماره30 استاد حسن عرفان در شرح کتاب مختصر المعانی کتابی به نام کرانه‌ها نوشته‌اند. این کتاب را به امیرالمؤمنین علی علیه السلام تقدیم کرده‌اند آن هم با این عبارات بسیار زیبا و دلنیشین: 👈تقديم به خاك آستانت اى امير مؤمنان كه تيغِ بليغِ فصاحتت تا ستيغِ اعجاز و ايجازِ بيان برآمده است. اى گلواژه‌ی زيباى غزلِ هستى، واژه ها در نمودنِ حقيقتِ تو به عجز نشسته اند و ستايشگران دل به مجاز بسته اند. اى امير، صلابتِ كوه، طراوتِ گل، لطافتِ سپيده و خروشِ دريا كنايتى از شكيب، عطوفت، عصمت، و سخاوت توست. تشبيهِ تو به اقيانوس، قياسِ ماه و فانوس است. هيچ كلمه اى را نمىتوان براى شكوه تو استعاره آورد. تو قاموس شكوهى. حوزه علميه قم حسن عرفان👉 https://telegram.me/banahjolbalaghe
به کانال تلگرامی «با نهج البلاغه» بپیوندیم @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 56 🔵آثار در دسترس نبودن حاکمان فَإِنَّ احْتِجَابَ الْوُلَاةِ عَنِ الرَّعِيَّةِ شُعْبَةٌ مِنَ الضِّيقِ وَ قِلَّةُ عِلْمٍ بِالْأُمُورِ وَ الِاحْتِجَابُ مِنْهُمْ يَقْطَعُ عَنْهُمْ عِلْمَ مَا احْتَجَبُوا دُونَهُ فَيَصْغُرُ عِنْدَهُمُ الْكَبِيرُ وَ يَعْظُمُ الصَّغِيرُ وَ يَقْبُحُ الْحَسَنُ وَ يَحْسُنُ الْقَبِيحُ وَ يُشَابُ الْحَقُّ بِالْبَاطِل. در دسترس نبودن حاکمان یکی از اسباب نامهربانی [با مردم] و بی‌خبر ماندن از امور [آنان] است. در دسترس نبودن حاکم باعث می‌شود به آنچه که از او مخفی مانده علم پیدا نکند و در نتیجه امور بزرگ به نظرش کوچک بیاید و زیبایی‌ها به نظرش زشت بیاید و حق به ناحق آلوده شود. ✍️یکی از عناصر تعیین کننده در کُنِشهای حکومتی این است که حاکم بداند کدام کنش را نسبت به کنشهای دیگر در اولویت قرار بدهد. ازسوی دیگر حاکم برای تعیین اولویتهای حکومتی باید از متن جامعه دقیقترین اخبار را داشته باشد. یک حاکم وقتی با نیازهای مردم سازگاری خواهد داشت که از نیازهای آنان باخبر باشد و هر اندازه که حاکم از متن نیازهای آنان بی‌خبر باشد، به همان اندازه در اولویت‌سنجی خودش خطا خواهد کرد. امیرالمؤمنین علیه السلام به همین نکته اشاره کرده‌اند و فرموده‌اند اگر حاکم از امور جامعه بی‌اطلاع باشد، امور بزرگ را کوچک خواهد پنداشت و امور بزرگ را کوچک خواهد پنداشت و امور بااولویت را بی اولویت خواهد پنداشت! https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله شماره31 🔵روش فهم نهج البلاغه از دیدگاه مرحوم عین صاد [محقق] در ... نهج البلاغه هم بايد به يك ديد كلى برسد. نه تنها جمله‏ها و خطبه‏ها را كه تمام نهج البلاغه را هضم كند. در اين مرحله براى شناخت نهج البلاغه، به شناخت بينش، شناخت خواسته، شناخت كار و زمان على نيازمند است. با اين شناخت‏ها ديگر ميان خطبه‏هاى جهاد، زهد، تقوى، مرگ، آسمان، طاووس و ... هيچ بيگانگى و جدايى احساس نمى‏شود كه اين مجموعه با هم مرتبط است. 🔹على در زمانى زندگى مى‏كند كه إتراف و اسراف و تجمل پس از فتوحات بى‏حساب و غنائم گسترده، جامعه را به بن‏بست كشانده. على در اين جامعه‏ى ولنگار و شتابنده بايد كنترل و پاسدارى بگذارد و جرثومه‏هايى را كه بر سر كار هستند كنار بريزد. براى اين كنترل به تقوا و براى اين كنار زدن به جهاد نيازمند است. تقوا و اطاعت بدون ايمان و عشق امكان ندارد. و ايمان به شناخت‏هايى از زيبايى، جمال، محبت، رحمت، بخشش، رحمانيت، همراهى و دوستى و رفاقت نياز دارد. جهاد هم بدون آزادى و زهد امكان نخواهد داشت، آن هم جهادى كه نه غنائم دارد و نه با بيگانه است. جهاد رسول گر چه با خويشان و بيگانگان بود با غنائم همراه بود. و جهاد خلفا نيز با بيگانگان بود و همراه غنائم. اما جهاد على نه با بيگانه است و نه همراه غنائم كه با برادر است و دست خالى ... اين جهاد به آزادى و زهدى نياز دارد كه از شناخت‏هاى عظمت انسان و عظمت راه او و عشق بزرگتر او، شناخت مرگ و شناخت دنيا و رنج‏هايش مايه مى‏گيرد. 👈با اين ديد كلى تمام نهج البلاغه به هم گره مى‏خورد و هر جمله‏ى على در اين مجموعه نقش مى‏آفريند. و با اين بينش هنگامى كه خطبه‏ها و نمونه‏هايى بررسى شد، تسلط و برداشت‏هاى عميق انسان را بارور مى‏نمايد. 👈اين را بگويم كه بايد نهج البلاغه در خون تو جريان بگيرد و بايد با زبان تو آشنا شود.👉 برگرفته از کتاب « استاد و درس» https://telegram.me/banahjolbalaghe
به کانال تلگرامی «با نهج البلاغه» بپیوندیم @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 57 علیه السلام امیرالمؤمنین علیه السلام پس از به کوفه آمدند و ابتدا به مسجد آمدند و خطبه‌ای ایراد کردند. در خاتمه‌ی آن خطبه، از حزب کوفه که در جنگ جمل حضرت را همراهی نکرده بودند، نیز انتقاد کردند و به مردم فرمودند از این جماعت دوری کنید و آنقدر سخنانی را که ناپسند می‌دارند، به گوششان برسانید که از موضع خود بازگردند و به ما بپیوندند. مالک بن حبیب که شهربان حضرت در بود، برخاست و به ایشان عرض کرد آقا این دوری کردن و سخن غلیظ به آنها گفتن، کافی نیست اجازه بدهید تا با آنان بجنگیم! حضرت برای او توضیح دادند که نباید کند چون خداوند چنین حکمی نداده است! پس از مالک، ابوبُرده ازدی که خود از حزب قاعدین کوفه بود و در جنگ جمل هم شرکت نکرده بود، برخاست و به امام اعتراض کرد و از ایشان پرسید که به نظر تو سران جمل برای چه کشته شدند؟ حضرت در پاسخ به ابوبُرده فهرستی از جنایات جَمَلیان را ارائه کردند و این را هم توضیح دادند که چقدر تلاش کرده‌اند که کار به جنگ نکشد اما آنان کوتاه نیامده‌اند! ابوبُرده که از سخن بجا و منطق بهت آور امیرالمؤمنین علیه السلام قانع شده بود گفت: پیش از این به حقانیت شما در جنگ جمل شک داشتم ولی حالا دیگر دانستم که حق با شما بوده است. 🔹 ابوبرده در جنگ بعدی (جنگ ) به سپاه امام علیه السلام پیوست و حضرت را در جنگ همراهی کرد. (امالی مفید ص 128 و 129) @banahjolbalaghe