eitaa logo
با نهج البلاغه
2.4هزار دنبال‌کننده
184 عکس
44 ویدیو
17 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
، شماره 1👇🏼 👈«ازْجُرِ الْمُسیئَ بِثَوَابِ الْمُحْسِن» (نهج ‌البلاغه: ) 🌿☘ کلمه‌ی "زجر" در عربی به معنای «ردع و منع و بازداشتن انسان از کاری» یا «راندن و دور کردن حیوان از مکانی» به کار می‌رود. با ا ین حساب ترجمه این عبارت می‌شود: 👇👇 با پاداش دادن به نیکوکار، بدکار را [از کار بدش] باز بدار. 👈شگفت است که اغلب مترجمان، کلمه زجر را با معنای فارسی اش خلط کرده و این کلمه را به آزار دادن و شکنجه کردن و ... برگردانده و در نتیجه معنای لطیف روایت را به باد داده ‌اند! 😯😯 😯😯 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
، شماره 3 👈 (نه کینه‌ورزی) حتی در میدان جنگ 1 بُرِشی از نهج البلاغه 👇: إِنِّي أَكْرَهُ لَكُمْ أَنْ تَكُونُوا سَبَّابِينَ وَ لَكِنَّكُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ ذَكَرْتُمْ حَالَهُمْ كَانَ أَصْوَبَ فِي الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِي الْعُذْرِ وَ قُلْتُمْ مَكَانَ سَبِّكُمْ إِيَّاهُمْ اللَّهُمَّ احْقِنْ دِمَاءَنَا وَ دِمَاءَهُمْ وَ أَصْلِحْ ذَاتَ بَيْنِنَا وَ بَيْنِهِمْ وَ اهْدِهِمْ مِنْ ضَلَالَتِهِم... 🌺🌾🍃🌾🍃🌺 ترجمه 👇: من دوست ندارم كه شما از دشنام‌گویان باشيد. امّا اگر كارهاى [بد] آنان را توصیف می‌کردید وحالاتشان را ذکر می‌کردید، [سخنتان] به راستگویی نزديكتر و عذرتان [در پیشگاه خداوند] موجه‌تر بود، ای کاش به جاى دشنام‌گویی مىگفتيد: خدايا خون ما و آنها را از ريخته شدن حفظ فرما، و امر ميان ما و آنها را اصلاح كن، و آنان را از گمراهى نجات ده... 🌺🌾🌺 شناسنامه خطبه 👇 پیش از شروع جنگ با شامیانی که همیشه امام علی ع را به قصد عبادت دشنام می‌دادند، برخی شیفتگان امام ع، مانند و ، به جنگجویان شامی دشنام داده بودند خبر به امام ع رسید و ایشان این سخنان را ایراد فرمودند. نکته‌ها 👇: 1. 👈امام ع در جاهای دیگری از نهج البلاغه نیز تصریح کرده‌اند که را بر کشتن او مقدم می‌دانند(که در هفته‌های آتی به آنها نیز خواهیم پرداخت) 2. 👈فرمول‌های نظامی حکم می‌کند که یک فرمانده نظامی با هر ترفند ممکن، نیروهای خود را سرشار از کینه دشمن بکند تا انگیزه جنگی‌شان برای یورش به دشمن افزایش یابد اما ع چنین نیست چون در اینجا بر کشتن او مقدم است، بر همین اساس نیروهای او هم باید چنان سرشار از باشند که برای هدایت دشمن و جلوگیری از خونریزی دعا کنند! 3. 👈 امام ع حتی در معرکه جنگ هم شایسته نمی‌بینند که یاران خود را از ، سرشار کنند اما ما در معرکه‌های غیرجنگی، با رقیبان یا مؤمنمان (که مأموریم با آنان «رحماء بینهم» باشیم) کینه‌ورزانه رقابت می‌کنیم! 🌺🌾🌾🌺 تامل: 👇 در رقابتها و و اجتماعی اگر هدف واقعا اقناع حریفان و اثرگذاری بر روی رقیبان باشد، در دستیابی به این هدف، تبیینهای کینه‌ورزانه چه تاثیری دارد؟ https://eitaa.com/Banahjolbalaghe
، شماره 2👇 👈👈« الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَا يَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ وَ لَا يُحْصِي نَعْمَاءَهُ الْعَادُّونَ وَ لَا يُؤَدِّي حَقَّهُ الْمُجْتَهِدُون» (نهج/ ) 🌿☘ در ترجمه‌های متن فوق سه اشکال😔😢😵 دیده می‌شود که به یکی از آنها این هفته اشاره می‌شود:👇 _المجتهد معنای لغوی‌اش همان «کوشش‌گر» است اما معنای عرفی‌اش «کوششگر در عبادت» است. شواهد زیادی این ادعا را تایید می‌کند؛ مثلا عبدالملک وقتی اثر سجود را در سیمای امام سجاد ع دید به ایشان عرض کرد: « لَقَدْ بُيِّنَ عَلَيْكَ الإجْتِهَادُ...» در روایت نبوی آمده است: ««آفة الدّين ثلاثةٌ: ... و ... و مُجتَهدٌ جاهِلٌ» شهید به فراست، مجتهد جاهل را به «مقدسِ نادان» برگردانده اما مرحوم در آن را به «مجتهدِ(!) نادان» برگردانده است. تصریح کرده است: «الإجتهاد: تحمّل المشقّة فی العبادة». در این عبارت نهج البلاغه، به معنای «عابدان پرتلاش» است. متن نیز همین را تایید می‌کند چون در فقره اول امام ع برای قصور در مدح خداوند، "قائلان" را برگزیده و در فقره دوم برای قصور در شمارش نعمات خداوند، شمارشگران (عادون) را برگزیده طبیعی است که در فقره سوم نیز برای قصور در عبادت خداوند «عابدان پرتلاش» را ذکر فرماید نه هر تلاشگری را! بنابراین مُفاد این فقره به مُفاد جمله «ما عَبَدتُکَ حقَّ عبادتک» نزدیک است. مترجمان نهج البلاغه ـ‌اماـ در ترجمه این متن نورانی، المجتهدون را به معنای تلاشگر برگردانده‌اند!! 😵 👈بر این اساس، در این روایت علوی (ع) (لَقَدْ أَخْطَأَ الْعَاقِلُ اللَّاهِي الرُّشْدَ وَ أَصَابَهُ ذُو الِاجْتِهَادِ وَ الْجِدّ) نيز به معنای "سخت‌کوشی عبادی" است و امام (ع) در صدد آن هستند که بیان کنند، گاه معرفتی که با کوشش‌های عقلی به دست نمی‌آید با کوشش‌های عبادی و پالایش روح به دست می‌آید. طُرفه😵 آن که شارح و مترجم هر دو در ترجمه‌ی این روایت، " را به «سخت‌کوشی و بذل طاقت» برگردانده‌اند، در حالی که ترجمه‌ی دقیق روایت چنین است: «قطعا خردمندِ لهوگرا هدایت را از دست می‌دهد در حالی که عبادت‌پیشه‌ی جدّی آن را به دست می‌آورد.» کلمه اجتهاد و مشتقات آن در دیگر جاهای نهج البلاغه نیز به کار رفته‌ که در هفته‌های آتی به برخی از آنها خواهیم پرداخت. https://eitaa.com/Banahjolbalaghe
، شماره 4 👈 حتی در میدان جنگ 2 بُرِشی از نهج البلاغه 👇 ...وَ أَمَّا قَوْلُكُمْ شَكّاً فِي أَهْلِ الشَّامِ فَوَاللَّهِ مَا دَفَعْتُ الْحَرْبَ يَوْماً إِلَّا وَ أَنَا أَطْمَعُ أَنْ تَلْحَقَ بِي طَائِفَةٌ فَتَهْتَدِيَ بِي وَ تَعْشُوَ إِلَى ضَوْئِي وَ ذَلِكَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَقْتُلَهَا عَلَى ضَلَالِهَا... 🌺🌾🍃🌾🍃🌺 اما اين كه مىگوييد در[ پيكار با] مردم شام دچار ترديد شدهام، به خدا سوگند جنگ را حتى يك روز به تأخير نينداختم مگر به آن اميد كه گروهى از مخالفان به من پيوندند تا به وسيله من هدايت شوند و با چشمان كم سوى خود نوری از [وجود] من بگیرند. این که آنان را هدایت کنم برایم دوست داشتنی تر است از آن که انها را در جنگ بکشم... 🌺🌾🌺 شناسنامه خطبه 👇 در آوردگاه ابتدا معاویه بر آب تسلط داشت و لشکر امام را از آب محروم کرد. پس از آنکه نیروهای امام ع آب را از تصرف او خارج کردند و از باب مقابله به مثل می‌خواستند آب را از شامیان دریغ کنند، حضرت آنان را منع فرمودند و دستور دادند کسی مانع از دسترسی شامیان به آب نشود. پس از این ماجرا دیگر تا چند روز، دو طرف نه جنگ را شروع می‌کردند و نه مذاکره‌ای می‌کردند. لشکریان امام ع به ایشان اعتراض کردند که چرا اذن جنگ صادر نمی‌شود. حضرت در پاسخ آنان سخنانی ایراد کردند که این 👆سطور برشی از آن سخنان است. نکته‌ها: 👇 1. 👈یارگیری از سپاه مقابل دشمن یک ترفند جنگی بوده است اما از « أَطْمَعُ أَنْ تَلْحَقَ بِي طَائِفَةٌ فَتَهْتَدِيَ بِي» برداشت می‌شود که هدف امام از این تأخیر، آن هم تأخیر همراه با دلجویی از شامیان (در اختیار قرار دادن آب) یارگیری از سپاه شام نبوده است بلکه آنچه امام ع به آن می‌اندیشیدند، این بود که گمراهان شامی به امام ملحق شوند تا بتوانند به صراط مستقیم علی ع هدایت شوند. (حرف عاطفه در جمله « فَتَهْتَدِيَ بِي» مهم است) 2. 👈دومین قرینه‌ای که نشان می‌دهد حضرت در صدد یارگیری از شامیان نبودند بلکه شیفته هدایت آنان بودند، زیبای «ذَلِكَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَقْتُلَهَا عَلَى ضَلَالِهَا» است که نشان می‌دهد اولویت اول امام، بوده نه کشتن او. 3. 👈به گزارش مورخان، جذبه رحمانی امام موجب شد تعدادی از نیروهای معاویه در این روزها به امام ملحق شوند که یکی از آنها پسر عموی و دیگری خواهرزاده (رئیس ستاد تبلیغات جنگ معاویه) بود! 🌺🌾🌾🌺 تامل: 👇 به نظر شما بین مبانی کلامی امامت و این رفتار جنگی امام ع چه نسبتی وجود دارد؟ @Banahjolbalaghe
، شماره 3 👈«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَا يَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ وَ لَا يُحْصِي نَعْمَاءَهُ الْعَادُّونَ وَ لَا يُؤَدِّي حَقَّهُ الْمُجْتَهِدُون» (نهج/ ) 🌺🌾🍁🍃 در هفته پیش، گذشت که به معنای "تلاشگر در عبادت" است. با این حال به ترجمه‌ی بیست و پنج مترجم سر زدم اما هیچ مترجمی را نیافتم که کلمه‌ی «المجتهدون» را به معادلی غیر از تلاشگران، کوشایان و .... برگردانده باشد! 👈سوال این هفته: درباره در فقره "لا يُؤَدِّي حَقَّهُ الْمُجْتَهِدُون" است؛ سوال این است که کدام حق خداوند را "المجتهدون" نمی‌توانند ادا کنند؟ پاسخ مترجمان👇: مترجمان را در ترجمه‌ی به دو گروه می‌توان تقسیم کرد؛ 👈اول، مترجمانی که در ترجمه خود، به ذکر کلمه‌ی حق بسنده کرده و چیستی این حق را مشخص نکرده‌اند و از این جهت ترجمه را مبهم کرده‌اند؛ یکی از آنان در ترجمه‌ی این جمله نوشته است: «و تلاشگران از اداى "حق" او درماندهاند». 👈دوم، مترجمانی که کوشیده‌اند یک مضاف‌ٌإلیه برای کلمه‌ی حق ذکر کنند تا به چیستی این حق، اشاره شود ولی چون از پیش در تشخیص معنای المجتدون راه صوابی نپیموده‌اند (و در نتیجه قرینه‌ی کافی برای تشخیص چیستی حق نداشته‌اند) به نتیجه مطلوبی نرسیدهاند؛ برخی این حق را "حق نعمت" انگاشته‌اند؛ یکی از مترجمان نوشته است: «كوشش كنندگان نمىتوانند "حقّ نعمت او" را ادا كنند» پاسخ «با نهج البلاغه"👇: وقتی مجتهد را به معنای "عبادت‌پیشه پرعبادت" بدانیم، هم‌نشینی کلمه‌ی مجتهد با کلمه‌ی حق، را تشکیل می دهد و نشان می‌دهد که منظور امام (ع) از حق، همان "حق بندگی" بوده و معنای نهایی جمله این است که: «[حتی] عبادت‌پیشگان سخت‌کوش [هم] نمی‌توانند حق [بندگی] او را ادا کنند» https://eitaa.com/Banahjolbalaghe
، شماره 5 برشی از نهج 👇 قَبَّحَ اللَّهُ مَصْقَلَةَ فَعَلَ فِعْلَ السَّادَةِ وَ فَرَّ فِرَارَ الْعَبِيدِ ...وَ لَوْ أَقَامَ لَأَخَذْنَا مَيْسُورَهُ وَ انْتَظَرْنَا بِمَالِهِ وُفُورَهُ 💐🍃🌾🌺 ترجمه:👇 خداوند مَصقَله را روسیاه گرداند که چون بزرگان عمل کرد اما چون بردگان گریخت! اگر [در کوفه] میماند [فعلا] به اندازه ای که داشت از او میگرفتیم و [برای گرفتن بقیه بدهی اش] به او مهلت میدادیم تا اموالش بیشتر شود 💐🍃 شناسنامه خطبه: 👇 کارگزار امام در (به مرکزیت کنونی) بود. یکی از سرداران امام گروهی از شورشیان را سرکوب کرده بود و شورشیان غیرمسلمان را به اسارت گرفته بود و داشت آنها را به سوی کوفه می‌برد. از نزدیکی‌های فارس که عبور می‌کرد، از وضع اسیران باخبر شد، دلش به حالشان سوخت و حاضر شد بزرگوارانه فدیه آنان را بپردازد و آزادشان کند. نیمی از آن را نقدا به بیت المال کوفه ارسال کرد و قرار شد مابقی را نیز در آینده بپردازد. امیرالمؤمنین ع که دیدند مابقی بدهی‌اش را به بیت المال ارسال نمی‌کند، وی را به کوفه احضار کردند. وقتی به کوفه رسید، با دوستانش مشورتهایی کرد. به دوستانش میگفت علی ع مانند نیست که در بیت المال اهل مسامحه باشد. من هم که پولی ندارم بدهی‌ام را بپردازم. آنها پیشنهاد کردند که از قبیله‌اش بگیرد و بدهی‌اش را بپردازد. که نمی‌خواست از قبیله‌اش پولی جمع بکند، به گریخت و به شد. نکته‌ها: 👇 1.👈امام ع هرچند در بیت المال بسیار حساس بودند، ولی حساسیتشان از آن حساسیتهای افراطی نبود بلکه در چارچوب کریم بود که می‌فرماید اگر بدهکار واقعا پول ندارد بدهی‌اش را بدهد، به او مهلت بدهید تا دارا شود(و إن کان ذوعسرة فنظرة الی المیسرة) برای همین هم در این خطبه فرمود: «اگر در اینجا می‌ماند، آن قدر که در توانش بود، از او می‌گرفتیم و برای پرداخت بقیه‌اش به او مهلت می‌دادیم تا دارا شود»( وَ لَوْ أَقَامَ لَأَخَذْنَا مَيْسُورَهُ وَ انْتَظَرْنَا بِمَالِهِ وُفُورَه) 2. 👈عجیب این بود که حتی معاصرین امام ع هم متوجه نمی‌شدند ایشان در چارچوب کتاب و سنت پیامبر ص عمل خواهند کرد چندانکه نه مصقلة این را پیش بینی کرده بود نه مشاورانش. @banahjolbalaghe
🌾🍁 ع 🌾🍁 هر چند دعای امام حسین ع در روز عرفه اولا دعای بسیار شورانگیزی است و ثانیا به خاطر همزمانی عرفه با شهادت سفیر امام حسین ع تناسب ویژه ای با روز عرفه پیدا کرده است ولی دعای عرفه امام سجاد (که در صحیفه سجادیه ع آمده) نیز دعای بسیار زیبایی است و نسبت به دعای امام حسین ع دعای کوتاهی هم هست. برای کسانی که نمیتونن در مراسم های عمومی شرکت کنند و میخوان تنهایی دعای عرفه بخونند، این دعا هم دعای بسیار مناسب و زیبایی است (ر ک صحیفه سجادیه دعای 47) با این حسن مطلع:👇 (1) الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (2) اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ بَدِيعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ، ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ، رَبَّ الْأَرْبَابِ، وَ إِلَهَ كُلِّ مَأْلُوهٍ، وَ خَالِقَ كُلِّ مَخْلُوقٍ، وَ وَارِثَ كُلِّ شَيْءٍ، لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ، وَ لَا يَعْزُبُ عَنْهُ عِلْمُ شَيْءٍ، وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ، وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ رَقِيبٌ.... @banahjolbalaghe
،‌ شماره 4 در زبان عربی، متضادّ ذلیل و به معنای کسی است که دارای قوت و شوکت باشد و مورد غلبه قرار نگیرد. این کلمه در زبان فارسی بویژه در فارسی معاصر، به معنای محبوب و دوست داشتی به کار می‌رود. اگر در ترجمه متون عربی کلمه عزیز عربی را به عزیز فارسی برگردانیم، خواننده ترجمه معنای «دوست داشتنی و محبوب» را از آن برداشت خواهد کرد! متاسفانه این خطا در ترجمه‌های رسمی و غیررسمی ما خطای رایجی است. در متن نهج البلاغه، در مواردی که کلمه عزیز صفت برای انسان نشده است، این خطا کمتر روی داده است. مثلا در آمده است «اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ التَّقْوَى دَارُ حِصْنٍ عَزِيزٍ وَ الْفُجُورَ دَارُ حِصْنٍ ذَلِيلٍ...» در اینجا چون عزیز صفت برای «حصن» بوده و در فارسی کلمه عزیز را نمی‌توان صفت برای دژ قرار داد، بسیاری از مترجمان دقت کرده و آن را به «دژ محکم و استوار» و مفاهیمی شبیه به آن برگردانده‌اند اما در موارد دیگر غالبا همان خطای رایج روی داده است. برای مثال👇👇 👈در در مدح خداوند آمده است: «کل عزیز غیره ذلیل». بسیاری از مترجمان کلمه عزیز را به معنای عزیز برگردانده‌اند!🙄 👈در در ستایش خداوند آمده است: «عَزِيزَ الْجُنْدِ عَظِيمَ الْمَجْد». برخی مترجمان نوشته‌اند: «خدایی که سپاهش عزیز🙄 👈در درباره مرگ آمده است: «فَكَمْ أَكَلَتِ الْأَرْضُ مِنْ عَزِيزِ جَسَد...» مترجمی نوشته است: «آه زمین چه اجساد عزیزی را ... به کام خویش فرو برد»! 😧 👈 در در نکوهش دنیا آمده است: «وَ عَزِيزُهَا مَغْلُوب» مترجمی نوشته است: «عزیزش شکست خورده»!😦 👈در در نکوهش دنیا آمده است: «عزیزها یأکل ذلیلها» مترجمی در ترجمه‌اش نوشته است: «عزیزش ذلیلش را می‌خورد»!😧 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
، شماره 6 از 👈اعقِلُوا الْخَبَرَ إِذَا سَمِعْتُمُوهُ عَقْلَ رِعَايَةٍ لَا عَقْلَ رِوَايَةٍ ... 🌾🍃😅🌿🌷🌸💐 ترجمه: 👇 «چون خبرى را شنيديد، آن را از روى فهم و آگاهى درك كنيد و به دريافت لفظ روايت بسنده نكنيد، ...». 🌧💐🌿🌾🍁🍃 برداشت:👇 عموم شارحان حدیث، این روایت را بر بایسته های تحمّل حدیث حمل کرده اند اما امکان تطبیق آن بر شنیدن اخبار از رسانه های نیز وجود دارد. تعقل در خبر رسانه، وجوه گوناگونی دارد. یکی از وجوه مهم تعقل در خبر این است که دقت کنیم فرستنده خبر با فرستادن این خبر میخواهد چه تغییری در رفتار یا عقاید یا آرای من ایجاد کند؟ برای روشنتر شدن منظور، باید به خاطر آورد که مهمترین ارکان خبررسانی عبارت است از: (Sender)، (Receiver)، (Signal)، (Feed back). همان اثر پیام یا رفتار معینی است که دریافت کننده، تحت تاثیر پیام، آگاهانه یا ناآگاهانه از خود بروز می‌دهد. در دانش‌های مربوط به و از روش‌های یا بحث می‌شود. این روش‌ها مشتمل بر برخی و منطقی و ... است که فرستنده در نحوه خبررسانی خود به کار میگیرد تا گیرنده‌ی پیام را به انجام کاری وادار بکند یا از انجام کاری بازبدارد. یکی از مهمترین وجوه تعقل در هر یک از خبرهای یک همین است که از خودمان بپرسیم این در انتقال این پیام، کدام زبانی را به کار گرفته و به وسیله آن میخواهد مرا به کدام وادار بکند یا از کدام بازبدارد؟ اگر چنین تعقّلی در شنیدن اخبار انجام پذیرد، از به حداقل خواهد رسید. https://eitaa.com/banahjolbalaghe
به شماره 1 کاری که با علی ع کردند! در اواخر ، مطمئن بود که مردم بعد از عثمان او را به خلافت انتخاب میکنند، ابن ابی الحدید درباره اینکه مگر مردم درباره علی ع چه قضاوتی داشتند که طلحه چنین سودایی را در سر میپروراند، مینویسد: خلیفه اول و دوم علی را به زمین زده بودند! و ناموس(رازدارترین یار) او را شکسته بودند! به تدریج اکثر صحابه ای که فضائل او را میدانستند از دنیا رفته بودند و نسل جدیدی روی کار آمده بود که فضائل او را نمیدانست و ایام مصاحبت او با پیامبر ص را درک نکرده بود و او را مسلمانی در عرض مسلمانان دیگر میپنداشت! و تنها فضیلتی که نسل جدید برای علی ع میشناخت، عموزادگی با پبامبر ص، همسری دختر پیامبر و پدری نوادگان پیامبر ص بود!! از سوی دیگر قریش هم سرشار از بغض علی ع و شیفته طلحه بودند چون طلحه وعده داده بود که اگر به قدرت برسد رانتهای اقتصادی بزرگی به آنها بدهد و.. (شرح ابن ابی الحدید ج 9 ص 28 و 29) ، شماره 1 @banahjolbalaghe
به شماره 2 👈آیا علی ع در نهج البلاغه استناد به غدیر کرده است؟ پاسخ👇: 1. نهج البلاغه همه کلمات امام علی ع نیست پس برای قضاوت نهایی باید کلمات دیگر امام ع را هم دید. 2. در برخی از خطب امام به حجه الوداع و غدیر استناد شده (ن ک: طبری، ص 400) که اتفاقا رضی ره بُرِشهایی از آن خطبه را در نهج نقل کرده (خطبه 2) ولی قسمتهای مربوط به کلمه غدیر را حذف کرده است. چنانکه المسترشد ذکر کرده، در بخش حذف شده آمده است: «وَ لَنَا خَصَائِصُ حَقِّ الْوَلَايَةِ، وَ فِينَا الْوَصِيَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ، [وَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ فِي حِجَّةِ الْوَدَاعِ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ،...]» 3. مفاد حدیث غدیر این است که خلافت بلافصل حق علی ع است، در نهج البلاغه بارها به این حق تصریح شده است؛ مثلا: 👈👈الف) حق ویژه علی ع که از زمان وفات پیامبر غصب شد! والله مازلتُ مدفوعا عن حقی منذ قبضَ الله رسولَه.... (به خدا سوگند، از همان لحظهای که خداوند پیامبرش را قبض روح کرد، همواره حق من از من گرفته شده) () 👈ب) وقتی مردم با ایشان بیعت کردند، در خطبه ای فرمود که سرانجام حق به حقدار رسید! (الْآنَ إِذْ رَجَعَ الْحَقُّ إِلَى أَهْلِه) 2 👈👈ج) در همان خطبه هنگام بیعت تصریح کرد که حق ولایت و وصایت، به اهل بیت ع اختصاص دارد (هُمْ أَسَاسُ الدِّينِ وَ عِمَادُ الْيَقِينِ إِلَيْهِمْ يَفِيءُ الْغَالِي وَ بِهِمْ يُلْحَقُ التَّالِي وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلَايَةِ وَ فِيهِمُ الْوَصِيَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ) خطبه 2 د) در جای جای نهج البلاغه سخن از حق خود به میان آورده است که باید گشت و جست! ، شماره 2 @banahjolbalaghe
به شماره 1 کاری که با علی ع کردند! در اواخر ، مطمئن بود که مردم بعد از عثمان او را به خلافت انتخاب میکنند، ابن ابی الحدید درباره اینکه مگر مردم درباره علی ع چه قضاوتی داشتند که طلحه چنین سودایی را در سر میپروراند، مینویسد: خلیفه اول و دوم علی را به زمین زده بودند! و ناموس(رازدارترین یار) او را شکسته بودند! به تدریج اکثر صحابه ای که فضائل او را میدانستند از دنیا رفته بودند و نسل جدیدی روی کار آمده بود که فضائل او را نمیدانست و ایام مصاحبت او با پیامبر ص را درک نکرده بود و او را مسلمانی در عرض مسلمانان دیگر میپنداشت! و تنها فضیلتی که نسل جدید برای علی ع میشناخت، عموزادگی با پبامبر ص، همسری دختر پیامبر و پدری نوادگان پیامبر ص بود!! از سوی دیگر قریش هم سرشار از بغض علی ع و شیفته طلحه بودند چون طلحه وعده داده بود که اگر به قدرت برسد رانتهای اقتصادی بزرگی به آنها بدهد و.. (شرح ابن ابی الحدید ج 9 ص 28 و 29) ، شماره 1 @banahjolbalaghe
به شماره 2 👈آیا علی ع در نهج البلاغه استناد به غدیر کرده است؟ پاسخ👇: 1. نهج البلاغه همه کلمات امام علی ع نیست پس برای قضاوت نهایی باید کلمات دیگر امام ع را هم دید. 2. در برخی از خطب امام به حجه الوداع و غدیر استناد شده (ن ک: طبری، ص 400) که اتفاقا رضی ره بُرِشهایی از آن خطبه را در نهج نقل کرده (خطبه 2) ولی قسمتهای مربوط به کلمه غدیر را حذف کرده است. چنانکه المسترشد ذکر کرده، در بخش حذف شده آمده است: «وَ لَنَا خَصَائِصُ حَقِّ الْوَلَايَةِ، وَ فِينَا الْوَصِيَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ، [وَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ فِي حِجَّةِ الْوَدَاعِ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ،...]» 3. مفاد حدیث غدیر این است که خلافت بلافصل حق علی ع است، در نهج البلاغه بارها به این حق تصریح شده است؛ مثلا: 👈👈الف) حق ویژه علی ع که از زمان وفات پیامبر غصب شد! والله مازلتُ مدفوعا عن حقی منذ قبضَ الله رسولَه.... (به خدا سوگند، از همان لحظهای که خداوند پیامبرش را قبض روح کرد، همواره حق من از من گرفته شده) () 👈ب) وقتی مردم با ایشان بیعت کردند، در خطبه ای فرمود که سرانجام حق به حقدار رسید! (الْآنَ إِذْ رَجَعَ الْحَقُّ إِلَى أَهْلِه) 2 👈👈ج) در همان خطبه هنگام بیعت تصریح کرد که حق ولایت و وصایت، به اهل بیت ع اختصاص دارد (هُمْ أَسَاسُ الدِّينِ وَ عِمَادُ الْيَقِينِ إِلَيْهِمْ يَفِيءُ الْغَالِي وَ بِهِمْ يُلْحَقُ التَّالِي وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلَايَةِ وَ فِيهِمُ الْوَصِيَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ) خطبه 2 د) در جای جای نهج البلاغه سخن از حق خود به میان آورده است که باید گشت و جست! ، شماره 2 @banahjolbalaghe
به شماره 3 از قرن 3 تا کنون برخی گفته اند که امام علی ع به خلافت خلفا راضی و از کنشهای سیاسی آنان نیز خرسند بودند! برخی کوشیده اند این ادعا را در نهج البلاغه ردیابی کنند! مقاله (رفتارشناسی خلفا از دیدگاه امیرالمومنین ع در نهج البلاغه) کوشیده است نشان دهد که این انگاره انگاره باطلی است و امام علی حتی به فکر اقدام نظامی علیه خلیقه سقیفه نیز بوده اند اما اجرای این طرح را به مصلحت ندانسته اند این مقاله را در این لینک👇👇 میتوان خواند: http://ashaiery.andishvaran.ir/fa/UserShowArticle.html?ItemId=41444 ، شماره 3 @Banahjolbalaghe
، شماره 7 از حقوق بشر علی ع تا حقوق بشر جان لاک برشی از :👇 وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِيتُ الْأَقَالِيمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاكِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِيَ اللَّهَ فِي نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِيرَةٍ مَا فَعَلْتُه ترجمه: به خدا سوگند اگر همه هفت اقلیم را با همه آنچه در آن است به من بدهند تا با گرفتن پوست جو از مورچهای خدای را نافرمانی کنم، چنین نخواهم کرد. 🌻🌴☘☘🌾🌺 برشی از :👇 فَقَدْ جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِي عَلَيْكُمْ حَقّاً بِوِلَايَةِ أَمْرِكُمْ وَ لَكُمْ عَلَيَّ مِنَ الْحَقِّ مِثْلَ الَّذِي لِي عَلَيْكُم ترجمه: خداوند سبحان از طریق ولایت بر شما حق مرا بر گردن شما نهاده و برای شما نیز چنین حقی را بر گردن من نهاده است. ☘🌾🌴🌻🍃 نکته:👇 جان لاک با طرح نظریه حقوق طبیعی(natrural rights) جهان سیاست را وارد دوره جدیدی کرد. بر اساس دیدگاه جان لاک، انسانها از آن روی که انسان هستند، به خاطر طبیعت انسانی خودشان و بدون در نظر گرفتن هیچ عامل دیگر، دارای حقوقی هستند که حاکمان و شهروندان باید آن حقوق را رعایت کنند. دیدگاه جان لاک مبنای قانون (natrural law) و سیاست شد. طبیعی انگاشتن حق انسان استلزامات فراوانی دارد که در جای خود از آن بحث می‌شود. در نهج البلاغه نیز امام ع تاکید عجبیی بر رعایت حق حاکم و مردم، رعایت حق دشمن، رعایت حقوق مخالفان و ... دارد. د رکشور ما نیز برخی کنشگران سیاسی به تَبَع برخی عالمان سیاست و حقوق می‌خواهند در تایید نگاه جان لاک از همین کلمات نهج البلاغه استفاده کنند! 😯😦😥 دقت در زبان امیرالمؤمنین ع نشان میدهد که ایشان منشأ این حقوق را طبیعت انسانی انسانها نمیدانند بلکه "جعل الاهی" را منشأ حقوق انسانها میدانند. مثلا در حق مورچه، خط قرمز امام ع این است که عصیان پروردگار شکل بگیرد و در حقوق حاکم و مردم، تصریح کرده‌اند که این حق را خداوند جعل کرده است. این تفاوت، تفاوت بسیار بزرگی است که موجب می‌شود استلزاماتی که نظریه حقوق طبیعی جان لاک دارد با استلزامات نظریه حقوق بشر در نزد علی ع تفاوت زیادی داشته باشد. @Banahjolbalaghe
جناب حجه الاسلام آقای حسن زنده دل درباره «معصیت الله با ستاندن پوست جو از دهان مورچه» برایم نوشته اند: 👇 سلام .خوب بود توضیح میدادید که عصیان خدا با گرفتن پوست جو چطور ممکن خواهد شد؟ وقتی کشتن مورچه ها بلکه هر حیوان موذی جایز است؟ مگر اینکه مثال باشه برای شدت کار! بنده براشو ن نوشتم: 👇 البته حضرتعالی بهتر از بنده میدانید موضوع جواز قتل، عنوان موذی است و لذا اگر مورچه ای اصلا موذی گری نداشته باشد، یا در بیابانی باشد که ما در حال گذر از آنجا هستیم یا در حال اقامت موقت در آنجا هستیم و ... به هر حال بودنش در آنجا مصداق موذیگری محسوب نمیشود، قتلش جایز نیست و بریدن نان این مورچه خروج از چارچوب عدالت است شکرا جزیلا این مباحثه با اجازه خود ایشون در کانال به صورت همگانی منتشر شد.
، شماره 1 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 برشی از حکمت 456: «أَلَا حُرٌّ يَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا ». (آیا آزادمردی نیست که این غذای باقیمانده در دهان را به اهلش وانهد؟). نکات:👇👇 👈عنصر زیباشناختی: تشبیه دنیا به لُماظه (غذای باقی مانده در دهان) 👈معناداری تشبیه (بیان وجه شبه): الف) غذای باقیمانده در دهان آنقدر کم است که کسی را سیر نمی‌کند دنیا نیز.... ب) غذای باقی مانده در دهان دیگری، تنفرآمیز است. در دیگر سخنان حضرت نیز دنیا به پدیده های تنفرآمیز دیگری چون استخوان خوک در دست جزامی، آب بینی بز، آب باقیمانده در ته آفتابه و... تشبیه شده است. حقیقت دنیا اگر به درستی فهم شود، مورد رغبت نخواهد بود بلکه تنفرآمیز نیز خواهد بود (فهم درست حقیقت دنیا، یکی از رازهای عصمت معصومین علیهم السلام نیز است) دونکته دیگر: 👈👈 تعبیر به «أ لا حُرٌّ» نشان می‌دهد که آزادی حقیقی در ترک دنیا (بندگی خدا) است. کسانی که با دستورات الهی مخالفت می‌کنند و می گویند: می خواهیم آزاد باشیم، غافلند که برای فرار از بندگی خدا در بند بندگی دنیا گرفتار شده اند یعنی دقیقا به همان به سویی (بنده بودن) شتافته اند که گمان می‌کنند از آن گریخته‌اند. 👈👈 تعبیر «لأهلها» و قرار دادن آن در برابر تعبیر «حُرٌّ» نشان میدهد که برخی افراد شایسته بردگی همین لماظه هستند نه شایسته بندگی خدا که مقام احرار است. باید دید اینها بر سر گوهر نفسشان چه بلایی آورده اند که شایسته آن لماظه شده اند!؟!!! @Banahjolbalaghe
باسم الله ،‌ شماره 5 معرفه شدن خبر (از اسالیب حصر) 🌾☘🍃🌴🌻🌾🌻 : نَحْنُ الشِّعَارُ وَ الْأَصْحَابُ وَ الْخَزَنَةُ وَ الْأَبْوَابُ وَ لَا تُؤْتَى الْبُيُوتُ إِلَّا مِنْ أَبْوَابِهَا فَمَنْ أَتَاهَا مِنْ غَيْرِ أَبْوَابِهَا سُمِّيَ سَارِقاً. 🌻🌾🍃☘ 👈نکته اول: شعار به پیراهن زیرین گفته میشود. پیراهن زیرین دو خصوصیت دارد: یکی اینکه دیرتر از دیگر پیراهنها از بدن کنده میشود (یعنی ملازمه شدیدی دارد) دیگری آنکه پیراهن زیر هر کس، اسرار مخفی بدن او را میشناسد و میپوشاند. این تعبیر کنایه از کسی است که هم دوستی بسیار شدیدی با یک شخص داشته باشد و هم رازشناس او باشد. در زبان فارسی شاید تعیبر "یار گرمابه و گلستان" بتواند تا حدودی این معنا را برساند. 👈نکته دوم: "معرفه شدن خبر"، از اسلوبهای حصر است. در اینجا نیز کلمه های "الشعار و الاصحاب و الخزنه و الابواب" همگی معرفه به کار رفته اند. لذا متن فوق👆 باید به صورت زیر 👇ترجمه شود: 👈فقط ما هستیم که شعار (یاران همیشگی و رازدار) پیامبر (ص)، اصحاب ایشان، خزانه داران دانش ایشان و درهای ورود به حریم ایشان هستیم. هر کس که از در [و از طریق ما] وارد [حریم نبوی] نشود دزد نامیده می شود. تعبیرِ «فقط»، با اینکه در مناقشات کلامی مربوط به جانشینی امام علی ع هم اثر ویژه‌ای دارد، در اکثر ترجمه ها برگردانده نشده است!!😧😦😯😯 @banahjolbalaghe
باسم الله ، شماره 1 🌻🌾🍃🌴💐🌷🌸🌾🌛🌝 سجده بر کلام علی ع؟!😯 ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه می نویسد: «اگر تمام فصحاء عرب در انجمنى گرد آيند و اين بخش از خطبه برایشان خوانده شود، سزاوار است همگان به سجده درآیند همانگونه كه شعرا براى شعر عُدىّ بن رقاع ـكه در وصف آهويى سروده بودـ سجده كردند و چون به آنان اعتراض شد كه چرا سجده كرديد، گفتند: ما مواضع سجده براى شعر را آنگونه مي‌شناسيم كه شما مواضع سجده برای آيات قرآن را!😯 (توضیح: منظور ابن ابی الحدی شاید این بوده که کلام حضرت امیر(ع) آنقدر دلربا است که بر هر فصیحی واجب است در برابر عظمت آن سر تعظیم فرود آورد و این سجده، سجده خضوع و احترام است نه سجده عبودیت و بندگی. احتمال دیگر آن است که سجده در برابر خالقی باشد که چنین بنده‌ای بدین پایه از فصاجت آفریده است. وقتی بنده اینچنین اعجاب آور سخن گوید پس خالق او چه عظمتی خواهد داشت؟!). وی در ادامه می‌نویسد: «انس با کلام علی ع شگفتی دیرینی در من ایجاد کرده است؛ شگفتی از بزرگمردى كه چنان بر فنون سخن مسلط است که وقتی خطبه حماسی ايراد مى‌كند چنان خطبه میخواند كه گویا سرشتش، سرشت شيران و پلنگان است و در همان حال وقتی موعظه میکند چنان موعظه می‌نماید كه گویا لطافت طبعش همچون راهبان پشمینهپوشی است که هرگز گوشت نمىخورند و حتی قطره خون حیوانی را نیز نریخته اند!» @banahjolbalaghe
باسم الله ، شماره 8 🌾🌴🍃🌻☘🌛 از حقوق بشر علی ع تا حقوق بشر جان لاک(شماره 2) در پست پیشین (، شماره 7) گذشت که جان لاک منشأ حقوق انسان را طبیعت او میدانست و معتقد بود که طبیعت انسانی انسان بدون نیاز به هیچ عامل خارجی، منشأ پاره ای از حقوق است که به نام حقوق طبیعی (natrural rights) نامیده میشود. طبیعی انگاشتن حق انسان استلزامات فراوانی دارد که در جای خود از آن بحث می‌شود. در نهج البلاغه نیز از حقوق انسان سخنان زیادی به میان آمده است. برخی کنشگران سیاسی میکوشند بین سخنان امام علی ع و دیدگاه جان لاک که مبنای حقوق بشر غربی قرار گرفته، سنخیتی ایجاد کنند! 😧با این حال شواهد فراوانی در نهج البلاغه وجود دارد که نشان میدهد منشأ حقوق بشر، طبیعت بشری بشر نیست بلکه اراده الاهی است. برخی از این شواهد عبارت است از:👇 1) حقوقی که مردم بر یکدیگر دارند توسط خداوند جعل شده است: ثُمَّ جَعَلَ سُبْحَانَهُ مِنْ حُقُوقِهِ حُقُوقاً افْتَرَضَهَا لِبَعْضِ النَّاسِ عَلَى بَعْض‏ () 2) درباره [حقوق] بندگان خدا و سرزمینهای خداوند، از خدا بترسید! چون شما [از سوی خداوند] حتی درباره زمین و حیوانات [نیز] مورد سوال قرار خواهید گرفت: اتَّقُوا اللَّهَ فِي عِبَادِهِ وَ بِلَادِهِ فَإِنَّكُمْ مَسْئُولُونَ حَتَّى عَنِ الْبِقَاعِ وَ الْبَهَائِم‏ () 3) خداوند حرمت انسان مسلمان را بر همه حرمتها برتری داد (إِنَّ اللَّه... فَضَّلَ حُرْمَةَ الْمُسْلِمِ عَلَى الْحُرَمِ كُلِّه () @Banahjolbalaghe
باسم الله از هفته گذشته تعدادی از دوستان، میخواستند بدانند مگر طبیعی انگاشتن حقوق انسان چه استلزاماتی دارد که "بانهج البلاغه" این قدر به آن حساس شده است؟👇 طبیعی انگاشتن حق، لوازم زیادی دارد. از جمله: 👈الف) مثلا اگر حق حیات (Right to life) یک حق طبیعی باشد معنایش این است که طبیعت این حق را به انسان داده و لازمه اش این است که هیچ کس هم نتواند این حق را از او سلب بکند (مخالفت با قانون اعدام) در حالی که حق حیات را قرآن یک حق خداداد میداند (ولاتقتلوا النفس التی حرّم الله إلاّ بالحقّ) در این آیه اولا حرمت نفس به خداوند نسبت داده شده (حرّم الله) ثانیا گرفتن این حق از انسانی که لیاقت این حق را نداشته، محال نیست بلکه جایز است (لا تقتلوا الا ...بالحق) 👈ب) اینکه در برخی مکاتب کلامی جدید(که آقای دکتر سروش هم به همان مکاتب تعلق دارد)، انسان را دارای حق (نه تکلیف) میدانند به خاطر این است که حقوق را مجعول یک عامل خارجی نمیدانند بلکه مجعول طبیعتش میدانند یعنی طبیعت انسانی انسان او را مُحقّ کرده است و این محق بودن چون به طبیعتش بازمیگردد، در هیچ جا از او جدا نمیشود حتی در برابر دین یا در برابر خداوند😯 مواردی مانند چانه زنی غریبها برای آزادی سقط جنین، آزادی زنا و ... را نیز با توجه به همین مبنای خودشان باید فهم کرد. نکته مهم: در دهه 50 (که عصر سیطره مارکسیسم بر ایران بود) کنشگران سیاسی و اجتماعی، امام علی ع و نهج البلاغه را با قرائت مارکسیستی میفهمیدند (خسرو گلسرخی میگفت: اولین مارکسیست تاریخ علی است😦، ساواک جلوی ترجمه کتاب جرج جرداق را میگرفت چون معتقد بود برداشتهای مارکسیستی از نهج البلاغه را ترویج میکند و ...) امروز برخی امام علی ع را با قرائت لیبرالیستی میفهمند😦 اما "بانهج البلاغه" دوست دارد علی ع را آنگونه که هست بفهمد و بفهماند. مرزهای حساسی وجود دارد که باید آن را یافت و جدی انگاشت. @Banahjolbalaghe