eitaa logo
با نهج البلاغه
2.4هزار دنبال‌کننده
184 عکس
44 ویدیو
17 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله ،‌ شماره23 🌾🌺💐🌺🍃 🔵 3 📢و لَا اعْتَرَضَتْهُ فِي حِفْظِ مَا ابْتَدَعَ مِنْ خَلْقِهِ عَارِضَة یعنی هیچ مانعی نمی‌تواند در حفظ مخلوقاتی که آفریده مانع او بشود. فیروزآبادی در قاموس📗 اصل معنای کلمه اعتراض را "مانع شدن از چیزی" دانسته است. به چوبی که در عرض نهر می‌ایستاد و راه آب را می‌بست، عربها می‌گفتند: معترض. در این جمله نهج البلاغه نیز این کلمه به کار رفته و برخی مترجمان آن را خوب ترجمه کرده‌اند اما متاسفانه برخی دیگر کلمه «اعترض» را به معناهایی مانند «دچارعارضه شدن, نگران شدن، گرفتار کلفت شدن، احساس خستگی کردن و ...» ترجمه کرده‌اند😯؛ مثلا این ترجمه ها را نگاه کنید⏬: ✍️و در نگهدارى آفريدگانش دچار عارضهاى نشده. 😯 ✍️ براى نگهدارى اين همه از مخلوقات رنگارنگ كه پديد آورده دچار نگرانى نمىشود، 😯 ✍️نگاهدارى آن برايش كلفتى بوجود نياورد😯 ✍️نه براى حفظ آنچه را كه خلق كرده است احساس خستگى مىكند، 😯 @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 20 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 حضرت امیر(ع) در ابتدای نهج البلاغه چهارده صفت برای مخاطب خود آورده‌اند؛ یکی از آن صفات این است که مخاطبشان را «رَهِينَةِ الْأَيَّامِ» (در گرو روزگار) خوانده‌اند. 🔹عنصر زیباشناختی: استعاره در کلمه «رهینه» و استعاره در کلمه «ایام» 🕊توضیح: مخاطبِ نامه به وثیقه‌ای که بدهکار در نزد طلبکار می‌گذارد تشبیه شده است (استعاره تصریحیّه) روزگار به طلبکاری که وثیقه اخذ کرده تشبیه شده است(استعاره مکنیّه) تلفیق این دو استعاره نشان میدهد که مخاطب نامه مانند وثیقه‌ای در نزد روزگار به ودیعت نهاده شده است. حال وجه شبه در این دو استعاره چیست؟ 🍃وجه شبه میان انسان و رهینه(وثیقه): همانگونه که وثیقه تحت سلطه و اختیار طلبکار است، انسان نیز زیر سلطه روزگار است؛ از این روی در هر بهار که طبیعت جامه‌ای نو از نشاط و طراوت میپوشد، انسان که در گرو زمان است نیز جامه‌ای نو از فرسودگی بر تن می‌کند و این فرسودگی، گام به گام او را به مرگ نزدیکتر می‌کند. 🍃وجه شبه میان روزگار و طلبکار (ایام): روزگار طلبکار است اما طلبکاری که طلبش، خودِ بدهکار است و این بار دیگر از طلبکار چیزی را به عنوان گرو اخذ نکرده بلکه خود او را به گرو گرفته و این خود او است که با هر نفسی که می‌کشد، بخشی از بدهی‌اش را به روزگار باز پس میدهد تا وقت رسیدن اجل، تمام بدهی‌اش (همه عمرش) را پرداخته باشد. ✍️ کاش در این سال جدید پیش از آنکه ایام، طلبش را به طور کامل از ما بازپس بگیرد سری هم به خود بزنیم و نگذاریم حسرت این دیدار در قیامت و تا ابد بر دلمان بماند. 👈دیرگاهی است که افتاده ام از خویش به دور شاید این عید به دیدار خودم هم بروم. @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 29 🌾🌴🍃🌻☘️🌛 🔵 و 📢اتَّقُوا اللَّهَ فِي عِبَادِهِ وَ بِلَادِهِ فَإِنَّكُمْ مَسْئُولُونَ حَتَّى عَنِ الْبِقَاعِ وَ الْبَهَائِمِ از خدا درباره بندگانش و سرزمینهایش بترسید؛ چرا که شما [درباره همه چیز] حتی درباره زمینها و حیوانات مورد سوال قرار می‌گیرید. 🍃در این خطبه، پس از آنکه حرمت مسلمان بیان شده، درباره بندگان خدا و زمینهای خداوند نیز توصیه به رعایت تقوا شده است. لغویان «بلد» را به مطلق زمین معنا کرده‌اند ولی راغب اصفهانی بلد را به زمینی که دارای ساکنانی باشد، معنا کرده است. 🔹 البته اگر نظر راغب را بر دیگر لغویان مقدم بکنیم، سخن امام علی علیه السلام به محیط زیست ربط خواهد یافت اما اگر بلد را به معنای مطلق زمین بدانیم همه طبیعت را شامل خواهد شد. 🔸با این حال در ادامه عبارت، کلمه «بقاع» به کار رفته که بر هر نوع زمینی دلالت می‌کند و موجب می‌شود که معنای مراد امام علیه السلام را همان معنای گسترده زمین بدانیم تا شامل محیط زیست و هر گونه طبیعتی بشود. دو نکته مهم: 1️⃣یکم) کلمه بلاد به ضمیر خداوند شده است (بِلادِه) و نشانه این است که این زمین و طبیعت و محیط زیست، چون ملک خداوند است محترم است و انسان مومن از باب رعایت تقوای الاهی باید حرمت طبیعت را نگهدارد. 2️⃣دوم) پیشتر در همین خطبه تصریح شده است که بالاترین حرمت، حرمت مؤمن است، در این جمله نیزکلمه «بلاده» به کلمه «عباده» شده است (عِبَادِهِ وَ بِلَادِهِ). این امر نشانه آن است که حرمت بلاد و بهائم نیز بسیار فراوان است. به هر حال این عبارت نهج البلاغه مورد توجه شارحان قرار نگرفته و به اندازه لازم به آن توجه نشده است. @banahjolbalaghe
آنقدر که از شمشیر علی (علیه السلام) سخن گفته ایم از منطق بهت آور و سخن شگفت آورش نگفته ایم. @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 21 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 « كَيْفَ يَكُونُ حَالُ مَنْ يَفْنَى بِبَقَائِهِ وَ يَسْقَمُ بِصِحَّتِهِ وَ يُؤْتَى مِنْ مَأْمَنِهِ» (قسمت سوم) فردی از حال حضرت پرسید. ایشان در پاسخ فرمودند: چگونه باشد حال كسى كه با هستى خود، در حال فنا است و با تندرستىاش بيمار مىشود و از پناهگاهش [به اسارت] گرفته می‌شود. 🔷عنصر زیباشناختی: باریک بینی شگرف در ایجاد رابطه میان اضداد و ارجاع امری به ضد خویش😯 ✍️توضیح عبارتِ «يُؤْتَى مِنْ مَأْمَنِه» تعبیر «یؤتی» به معنای همان کلمه «أخذ» است که در نیز به کار رفته در آنجا آمده است: «نَزَلَ بِهِ الْمَوْتُ ... وَ أَخَذَهُ مِنْ مَأْمَنِه» اخذ در اینجا به معنای اسیر کردن و دستگیر کردن است. (الأخیذ به معنای اسیر است) مأمن نیز به معنای پناهگاه است یعنی درست در همان جایی دستگیر می‌شود که گمان می‌کرد در آنجا از دست دشمنش ایمن می‌ماند. انسان در جستجوی امنیت به اسباب و اموری دل خوش می‌کند و می‌پندارد که با همین امور می‌تواند امنیت خود را تامین کند؛ حضرت می‌فرمایند دقیقا همان چیزهایی که برای امنیت خودش دست و پا می‌کند همان چیزها برای او سببب ناامنی (دستگیر شدن و اسیر شدن) می‌شود. @banahjolbalaghe
بسم الله ،‌ شماره24 🌾🌺💐🌺🍃 🔵 📢كيْفَ نَزَلَ بِهِ الْمَوْتُ فَأَزْعَجَهُ عَنْ وَطَنِهِ وَ أَخَذَهُ مِنْ مَأْمَنِه چگونه مرگ به سراغش آمده و او را از وطنش آواره کرد و در پناهگاهش دستگیرش کرد. 🔷أخْذ یعنی حيازت كردن و به دست آوردن چیزی. اين واژه گاهى به معنى دستگير كردن و گرفتن اسیر نیز به کار می‌رود. در برخی از عبارات نهج البلاغه هیچ ابهامی وجود ندارد که کلمه اخذ به معنای دستگیر کردن و اسیر کردن به کار رفته است. برای مثال در آمده است: «وَ أَنْتُمْ طُرَدَاءُ الْمَوْتِ إِنْ أَقَمْتُمْ لَهُ أَخَذَكُمْ وَ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنْهُ أَدْرَكَكُم» (شما [چون شکارهایی] تحت تعقیب مرگ هستید؛ اگر بایستید دستگیرتان می‌کند و اگر فرار کنید به شما می‌رسد) (چه تشبیه زیبایی!) در خطبه 132 در جمله « أَخَذَهُ مِنْ مَأْمَنِه» کلمه اخذ به معنای دستگیر کردن به کار رفته و معنای جمله این است که مرگ انسان را در مأمنش (جایی که باید در آنجا احساس امنیت می‌کرد) دستگیر می‌کند و از آنجا بیرون میکشد (کاربرد کلمه من جاره از باب است) 🍃 لطافت معنایی: این جمله از طریق دلنشینی که بین «دستگیر شدن» و «مأمن» ایجاد کرده می‌خواهد نشان بدهد که ابزارهای دنیوی (که مأمن یکی از آنها است) در برابر مرگ چقدر بی‌فایده و ناچیز هستند! ◀️از بین مترجمان، (و چند مترجم دیگر) کلمه «اخذ» را به «ربودن» برگردانده‌اند و تا حدودی معنای آن را رسانده‌اند اما اغلب مترجمان این کلمه را به معانی نامربوطی (مانند «برکندن»، «دور کردن» و ...) ترجمه کرده و لطافت حدیث را بر باد داده‌اند. @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 30 🌾🌴🍃🌻☘️🌛 🔵محبتهای ویژه‌ی حاکم اسلامی، کارگزاران را مغرور نکند صعصعة بن صوحان از نزدیکترین یاران امام علی ع بود. به قول امام صادق علیه السلام، از بین کسانی که در اطراف علی علیه السلام بودند، فقط صعصعه و یارانش حق ایشان را می‌دانستند (ما كان مع أمير المؤمنين من يعرف حقّه الّا صعصعة و أصحابه). 🔸روزی صعصعه در بستر بیماری بود. امیر المؤمنین علیه السلام به عیادت صعصعه رفتند اما به او فرمودند: «ای عیادت من را موجب تکبر بر قبیله‌ات قرار نده» (یا صَعْصَعَةُ، لَا تَجْعَلَنَّ عِيَادَتِي إِلَيْكَ أُبَّهَةً عَلَى قَوْمِك) 🔹صعصعه که در کنار فضیلتهای دیگرش، سخنوری کم‌نظیر نیز بود عرض کرد: «نه یا امیرالمومنین، اما عیادت شما نعمتی است که باید شاکرش باشم» (لَا وَ اللَّهِ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَكِنْ نِعْمَةً وَ شُكْرا) (الغارات؛ 2:359) @banahjolbalaghe
دکتر سهیل اسعد؛ که در یک همایش فلسفی در یکی از کشورهای آمریکای لاتین، فیلسوفی را با یک حدیث نهج البلاغه آشنا کرد و موجب شیعه شدن او شد. @banahjolbalaghe
بسم الله 🔷🔷امام علی علیه السلام: إنّ‌ قوماً عبدوا الله رغبةً فتلک عبادة التّجار وإنّ قوماً عبدوا الله رهْبةً فتلک عبادة العبید وإنّ قوْماً عبدوا الله شُکراً فتلک عبادة الأحرار. 📢در جای دیگری نیز فرموده است: «إلهي ما عبدتك خوفاً من نارک ولا طمعاً في جنتك ولكن وجدتك أهلاً للعبادة فعبدتك» خدایا تو را از ترس آتشت نمی پرستم، برای رسیدن به بهشتت [نیز] تو را نمیپرستم ولی میبینم که شایسته پرستش هستی و میپرستمت. ◀️دکتر سهیل اسعد میگفت: در نشست تخصصی «فلسفه اسلامی» که در یکی از کشورهای آمریکای لاتین برگزار شد، به ذکر حدیثی از امیر مؤمنان(ع) پرداختم که موجب مسلمان شدن یکی از فیلسوفان شد. من در آن نشست تخصصی-فلسفی گفتم یکی از فیلسوفان اسلامی به نام علی علیه السلام میگوید: من خدای متعال را به این دلیل می‌پرستم که شایستگی پرستش را دارد. در آن نشست گفتم، امیر مؤمنان پرستش را چند نوع می‌دانند که یک نوع پرستش، پرستش تجارت‌پیشگان است (این افراد خدا را به این دلیل می‌پرستند که به بهشت بروند)، یک نوع پرستش مختص افراد ترسو است (اینان به این دلیل خدا را می‌پرستند که به جهنم نروند). به گفته مولای متقیان، نوعی دیگری از پرستش، پرستش آزادگان است که از سر آزادگی کامل خدا را فقط به این دلیل که لایق پرستش است، می‌پرستند. 🔵پس از بیان این سخن حکیمانه امیرالمؤمنین(ع)، یکی از فیلسوفان حاضر در جلسه اذعان کرد که در متون فلسفی چنین جمله حکیمانه‌ای ندیده‌ است که پرستش را با آزادگی جمع کند و بتواند آن را به وجهی از آزادگی برگرداند. این فیلسوف تحت تاثیر سخن امام علی علیه السلام قرار گرفت و شیعه شد. @banahjolbalaghe
پشتوانه‌ی روحی، معنوی و فکری، عامل اصلی حل همه‌ی مشکلات است و تأمل و تدبر در نهج‌البلاغه‌ی مولای متقیان، چنین پشتوانه‌ای را فراهم می‌سازد. 🌾🌻🌺 👇به کانال با نهج البلاغه بپیوندیم👇 @banahjolbalaghe
بسم الله به مناسبت تولد امام علی علیه السلام 🔵شگفتی شخصیت علی علیه السلام (نبأ عظیم) در مورد شخصیت علی علیه‌السلام پنج دیدگاه به منصه ظهور رسیده که گمان نمی‌کنم چنین برداشت‌های متعدد و شگفت‌آوری درباره شخص دیگری به منصه ظهور رسیده باشد:⏬ 1️⃣دیدگاه اول (الاهیت): در زمان حیات ظاهری امام، برخی به الاهیت ایشان اعتقاد داشتند. 2️⃣دیدگاه دوم (عصمت شخصی): عده‌ای از معتزلیان علی علیه السلام را معصوم می‌دانند اما تاکید می‌کنند که ما مثل امامیه نیستیم که بگوییم علی علیه السلام چون امام است باید معصوم باشد بلکه معتقدیم برای اثبات عصمت علی علیه السلام دلایل کافی وجود دارد. (ابن مُتَّوَیه و ابن ابی الحدید از طرفداران این دیدگاه هستند.) 3️⃣دیدگاه سوم (عصمت از باب امامت): این دیدگاه همان دیدگاه امامیه است که می‌گویند علی علیه السلام چون امام است ضرورتا باید معصوم باشد. 4️⃣دیدگاه چهارم(کفر): خوارج علی علیه السلام را کافر می‌دانستند! 5️⃣دیدگاه پنجم: دیدگاه عامه است که معتقدند او اعلم صحابه و یکی از خلفای اربعه است. البته برخی از طرفداران این دیدگاه معتقدند که علی علیه السلام از خلفای دیگر برتر است (احمد بن حنبل هموراه می‌گفت علی از اهل بیت است و با دیگران قابل مقایسه نیست! ابوجعفر اسکافی نیز در المعیار و الموازنه برتری او را بر دیگر خلفا اثبات کرده است). 🔷جمع شدن این دیدگاه‌های پراکنده درباره یک شخصیت، جدا بی‌نظیر است و نشانه عظمت شخصیتی او است که به حق باید او را همان «نَبأ عَظیم»ی دانست که «هُم فیه مُختلفون»! ، شماره15 @banahjolbalaghe
بسم الله ،‌ شماره25 🌾🌺💐🌺🍃 🔵 📢فلَيْسَتْ تَصْلُحُ الرَّعِيَّةُ إِلَّا بِصَلَاحِ الْوُلَاةِ وَ لَا تَصْلُحُ الْوُلَاةُ إِلَّا بِاسْتِقَامَةِ الرَّعِيَّة () پس رعيت صلاح نپذيرد مگر آنكه واليان صلاح پذيرند و واليان به صلاح نيايند، مگر به راستى و درستى رعيت. (ترجمه آیتی) ✍️استقامت را فیروزآبادی و جوهری 📚به معنای اعتدال دانسته‌اند. طریحی «استقامة یک چیز» را به معنای تام و کامل بودن آن دانسته است. در آیات قرآن نیز استقامت به معنای «پایبندی عملی به لوازم دینداری» و به معنای «منحرف نشدن از مسیر و خارج نشدن از راه انتخاب شده» نیز به کار رفته است. در زبان فارسی امروز ـ اما ـ کلمه استقامت به معنای پایداری و پافشاری است هر چند در برداشت عمومی کاربران زبان فارسی به معنای صبر و طاقت آوردن نزدیکتر شده است. 🔷در عبارت «وَ لَا تَصْلُحُ الْوُلَاةُ إِلَّا بِاسْتِقَامَةِ الرَّعِيَّة» حضرت، «صالح شدن حاکمان» را منوط به استقامت رعیت دانسته‌اند و منظور از استقامت همان راستی، درستی و منحرف نشدن است نه پایداری و مقاومت و طاقت آوردن. 🔹برخی مترجمان کلمه استقامت را به معنای «راستی و درستی»، «اطاعت» و معانی نزدیک به آنها برگردانده‌اند که هر چند بی‌اشکال نیست اما به هر حال به معنای متن نزدیک ولی برخی مترجمان کلمه استقامت را به معنای «استقامت» یا «مقاومت» یا ... برگردانده‌اند که قرابت کافی با متن مبدأ را ندارد. @banahjolbalaghe
بسم الله به مناسبت سالروز وفات حضرت بنت علی علیهما السلام حضرت زینب خطاب به یزید فرمودند: 📢«...أَ ظَنَنْتَ يَا يَزِيدُ حَيْثُ أَخَذْتَ عَلَيْنَا أَقْطَارَ الْأَرْضِ وَ آفَاقَ السَّمَاءِ فَأَصْبَحْنَا نُسَاقُ كَمَا تُسَاقُ الْأُسَارَى أَنَّ بِنَا عَلَى اللَّهِ هَوَاناً وَ بِكَ عَلَيْهِ كَرَامَة؟!...» ای یزید گمان میکنی حالا که پهنه‌ی زمین و آفاق آسمان را از ما گرفته‌ای و ما مانند اسیران [به این سو و آن سو] کشیده می‌شویم در پیشگاه الاهی ما خوار می‌شویم و تو سربلند می‌شوی؟! 📝حضرت زینب سلام الله علیها و همراهانش در چنگ یزید اسیر شده بودند. یزید و کسانی که در بزم او حاضر بودند منتظر عجز و لابه و التماس زنانه حضرت زینب سلام الله علیها بودند اما ایشان در این جمله (که فقط بخشی از خطابه ایشان است) با دو عنصر زبانی تاثیرگذار، موازنه را بر هم زدند: 1️⃣اولا با یک اثرگذار (...أَ ظَنَنْتَ يَا يَزِيدُ ...أَنَّ بِنَا عَلَى اللَّهِ هَوَاناً وَ بِكَ عَلَيْهِ كَرَامَة؟!...) به یزید فرمودند که اوضاع برعکس است و ما به خواری نیفتاده‌ایم بلکه این خود تو هستی که به خواری افتاده‌ای! 2️⃣ثانیا از کسی که در دست دشمن اسیر است انتظار می‌رود خودش را اسیر بنامد اما حضرت زینب سلام الله علیها در همین جمله نمی‌فرماید ما را اسیر کرده‌اید و به این سو و آن سو می‌برید، بلکه می‌فرماید: «ما مانند اسیران به این سو به آن سو کشانده می‌شویم» تعبیر «مانند اسیران» نشانه این است که حضرت در مواجهه با یزید اسیر بودن خود را به رسمیت نمی‌شناسند. 🔹این عناصر زبانی روح زخمی کودکان و زنانی که همراه حضرت بودند را درمان و روحیه یزید و بزم‌نشینان او را ویران می‌کرد. کاربست هنرمندانه و قهرمانانه در جمله‌ی «نُسَاقُ كَمَا تُسَاقُ الْأُسَارَى» آن هم از سوی کسی که ظاهرا اسیر دست دشمن شده است شمشیر برنده‌ای بود که به رزمِ بزم یزید رفت. 🔸 چنین سخن قهرمانانه‌ای جز از زبان دختر علی علیه‌السلام نمی‌جوشد. 🌹🌹ما به این بانو افتخار می‌کنیم.🌹🌹 ، شماره16 @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 31 🌾🌴🍃🌻☘️🌛 🔵 📢 «وَ إنَّ مِنْ أسْخَفِ حَالاتِ الوُلَاةِ عِنْدَ صَالِحِ النَّاسِ أنْ يُظَنَّ بِهِمْ حُبُّ الفَخْرِ، وَ يُوضَعَ أمْرُهُمْ عَلَى الكِبْرِ.» در نزد مردم صالح یکی از سخيفترين اوصاف واليان اين است كه دوستدار فخر به نظر بیایند و کنشهای آنان حمل بر تکبر شود. ◀️ اینکه یک حاکم اهل فخر و تکبر باشد اصلا صفت خوبی نیست (ولی سخن امیرالمومنین علیه السلام در این مورد نیست) بلکه سخن حضرت درباره حاکمی است اگرچه خودش فخرگرا و متکبر نبوده بلکه مردم او را فخرگرا پنداشته و رفتارهایش را حمل بر تکبر کرده‌اند. در حقیقت گاهی حاکم واقعا اهل فخر و تکبر نیست اما رفتارهای مشکوکی داشته است که گمان کرده‌اند او اهل فخر و تکبر است. چیزی که حضرت علی علیه السلام آن را از بدترین صفات حاکمان دانسته‌اند، همین است. یعنی حاکم نباید به گونه‌ای عمل کند که مردم گمان کنند او اهل تکبر و فخر است. برای اینکه چنین گمان نادرستی در افکار عمومی شکل نگیرد، طبیعتاً حاکمان باید از پاره‌ای امور که حتی کوچکترین شائبه‌های تکبر را ایجاد می‌کند، نیز پرهیز کنند. این نکته در سخن دیگری از امام به صورت روشنتری بیان شده است که «اتّقوا مواضع التهم» (خود را در موضع اتهام قرار ندهید). 📖 نکته: ارباب دانش ، عصر ما را عصر و مغزهای مردم را در این عصر، "مغزهایی اجاره‌ای" می‌دانند (ن ک: جامعه شناسی ارتباطات؛ ساروخانی). در روزگاری که اندیشه‌ی انسانها در اجاره رسانه‌ها است حاکمان باید احتیاط بیشتری کنند و رفتارهایی را بروز ندهند که به وسیله رسانه‌ها مورد سوء استفاده قرار بگیرد. @banahjolbalaghe
... فجمع أصابعه و وضعها بين أذنه و عينه ثم قال: الْبَاطِلُ أَنْ تَقُولَ: سَمِعْتُ وَ الْحق أن تقول: رأیتُ. @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 22 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 : «وَ تَرْتَعُونَ فِيمَا لَفَظُوا» (و از آنچه باقى گذاردهاند مىخوريد) 🔷عنصر زیباشناختی: استعاره مرشّحه در واژه «لفظوا» انسان خواه ناخواه از آنچه گذشتگان بر جای گذاشته‌اند بهره می‌جوید. حضرت امیر(علیه السلام) از آنچه که از گذشتگان به ما رسیده است، با عبارت «ما لفظوا» یاد کرده است. «لَفَظَ» به معنی بیرون انداختن چیزی از دهان است یعنی میراث مادی گذشتگان را به غذای بیرون انداخته شده از دهان تشبیه کرده اند. 🔵وجوه شباهت دنیا به «ما لفظوا»: 👇 1️⃣. غذای بیرون انداخته شده از دهان، امری تنفر آمیز است و مورد رغبت کسی قرار نمی گیرد. کسی که چشم بصیرت داشته باشد میل و رغبتی به مال دنیا ندارد و دنیا در نزد او آب بینی بزی بیش نیست. 2️⃣دنیا برای کسی ماندنی نیست. این دنیا دست به دست می شود. اگر روزی گذشتگان طعم دنیا را چشیده و آن را بیرون انداخته‌اند ما نیز روزی دنیا را برای دیگران رها خواهیم ساخت. 3️⃣هیچ کس از دنیا سیر نمی شود، انسان دنیا را فقط مضمضه می‌کند. باید بچشی و آن را بیرون بیاندازی. همانند آدامس یا شکلاتی که هیچ کس آن را قورت نمی دهد فقط از دهانی به دهان دیگر انتقال می یابد. نکته: این احتمال را نیز مطرح کرده است که ما از میوه هایی استفاده می کنیم که از خاکی روئیده که با خون و چرکی که از دهان مردگان خارج می شود در آمیخته است. 🌾 ( این سبزه که امروز تماشاگه توست/ فردا همه از خاک تو برخواهد رست) @banahjolbalaghe
بسم الله دکتر حسین جاور، از اعضای کانال، دریاره پست فوق👆 یک اصلاحیه ویرایشی را همراه با دو نکته زیر 👇ارسال کرده اند: 1️⃣میشه از تشبیه, این نکته را نیز برداشت کرد که پیشینیان هم از دنیا کامی نبرده اند چون آدمی چیزی را از دهانش بیرون میدهد که نتواند ان را ببلعد. 2️⃣بعلاوه میشود گفت طبع ادمی و مزاج او به گونه ای است که کامروایی از دنیا برایش تعریف نشده است. از لطف و دقت ایشان سپاسگزارم.🌹💐 ، شماره 18
بسم الله ، شماره 19 🌻🌾🍃🌴💐🌷🌸🌾🌛🌝 خطبه‌های علی علیه السلام چگونه جمع‌آوری می‌شد؟ 📢جذابیت و شگفتی خطبه‌های علی علیه السلام، فقط برای امروز نیست بلکه خطبه‌های علی علیه السلام در همان زمانی که در مدینه یا در کوفه ایراد می‌شد، برای مردم همان روزگار هم خطبه‌هایی فاخر و جذاب و شگفت‌آور بود. این خطبه‌ها آنقدر جذاب و ارزشمند بود که در همان زمان عده‌ای آن را حفظ می‌کردند و عده‌ای آن را کتابت می‌کردند برخی آن را استنساخ می‌کردند. ✍️حفظ در زمان حیات ظاهری امام؛ مسعودی در گفته است که در زمان حیات ظاهری امام بیش از 480 خطبه امام را مردم حفظ کرده‌ بودند. ✍️کتابت و استنساخ در زمان حیاط ظاهری امام؛ که از نزدیکترین یاران علی علیه السلام بود برخی خطبه‌های حضرت را نوشته و در همان زمان در کتابی جمع‌آوری کرده بود. چنانکه روایت کرده، روزی امام علیه السلام خطبه بسیار فاخری درباره توحید ایراد فرمودند. ابو اسحاق سبیعی که ظاهرا خیلی از این خطبه خوشش آمده بود به حارث همدانی گفت: آیا خطبه را حفظ کرده‌ای؟ حارث گفت: آن را نوشته‌ام. سپس حارث از روی نسخه خودش خواند تا ابواسحاق بنویسد. @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 32 🌾🌴🍃🌻☘️🌛 🔵چه کسانی صلاحیت ندارند؟ ✍️و لَكِنَّنِي آسَى أَنْ يَلِيَ أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّةِ سُفَهَاؤُهَا وَ فُجَّارُهَا فَيَتَّخِذُوا مَالَ اللَّهِ دُوَلًا وَ عِبَادَهُ خَوَلًا وَ الصَّالِحِينَ حَرْباً وَ الْفَاسِقِينَ حِزْباً () (ولکن اندوهگین می‌شوم از این که امور این امت به دست سفیهان و فاجران بیافتد و بیت المال را بین خودشان دست به دست کنند، بندگان خدا را برده خود کنند، با صالحان دشمنی ورزند [و آنان را از اطراف خود پراکنده ‌کنند] و فاسقان را [به دوستی گیرند و] دور خودشان جمع کنند.) امام علیه السلام برای شناختن کسانی که نباید امور امت را به دست بگیرند، دو معیار مَنِشی و چهار معیار کُنِشی ارائه فرموده‌اند:⏬ 1️⃣دو معیار مَنِشی: این افراد در منش خودشان «کم عقل» و «فاجر» هستند. 2️⃣چهار معیار کُنِشی: 🔸بیت المال را در دست خودشان و اطرافیانشان می‌چرخانند ( گروهی از بیت المال)، 🔹مردم را به بردگان خود تبدیل می‌کنند (نخوت و سیاسی)، 🔸با انسان‌های صالح دشمنی می‌ورزند و آنان را از اطراف خود پراکنده می‌کنند ()، 🔹با فاسقان دوستی می‌کنند و آنان را به گرد خود جمع می‌کنند (تشکیل حلقه‌های خاص از فاسقان) @banahjolbalaghe
بسم الله 📝📝یادداشت یک خواننده درباره پست بالا👆 که در آن امام علیه السلام "سفیه" بودن را یکی از اوصاف ناشایستگان معرفی فرموده است، آقای دکتر حسین جاور یادداشت 📝زیر را ارسال کرده اند:👇 ✍️با عرض سلام, به نظرم لازم است در مورد واژه "سفیه" در ادبیات سیاسی , مثل جایگاه این واژه در ادبیات فقهی و حقوقی, تحقیق بایسته ای انجام شود؛ چه این که واضح است, منظور از " سفیه" در کلام حضرت, کسی نیست که عقل معاش اصطلاحی را ندارد. عقل هم مانند عدالت, مراتبی دارد که هرکس در هر جایگاهی که قرار دارد, حداقل, باید به قدر کفایت ان مقام و موقعیت, از مراتب عقل برخوردار باشد و گرنه اگر نتواند در موقعیتی که هست, به اندازه کافی سنجش و تقدیر و تدبیر کند, میتوان او را نسبت به ان مقام و مقامات بالاتر از آن, سفیه دانست. 🌹🌹 از لطف و توجه جناب آقای جاور سپاسگزارم.🌹🌹 ، شماره 19