بسم الله
🔵انقلابیگری و نهج البلاغه
[اگر] ما بخواهيم به مردم بگوييم: شما انقلابي باشيد، آقايان! #انقلابي_بودن با سفارش و موعظه حلّ نميشود. انقلابي بودن مثل درسهاي مجلس ترحيم و مجلس فاتحه نيست كه انسان با سفارش حلّ كند. انقلاب، حداقل يك علم قوي غني ميخواهد؛ مثل نهجالبلاغه.
آیت الله #جوادی_آملی
🍀 درس اخلاق- ۱۳۹۶/۰۲/۰۷
#تدوام_انقلاب_و_نهج_البلاغه
#انقلاب
#با_شیفتگان_نهج، شماره 34
https://t.me/Banahjolbalaghe
بسم الله
🔵پشیمانی بیفایده
🔹در آستانه جنگ #جمل امیرالمؤمنین علیه السلام از #عبدالله_بن_عمر خواستند که در جنگ جمل شرکت و ایشان را همراهی کند. عبدالله بن عمر آن روزها به بهانه اینکه من در این جنگ حق و باطل را تشخیص نمیدهم از شرکت در این جنگ خودداری کرد. (الجمل، شیخ مفید ص 96)
🔸عبدالله بعدا از همراهی نکردن با علی علیه السلام پشیمان شد (اسد الغابة ج 3 ص 238) و در هنگام مرگ میگفت: هیچ آرزویی در دلم باقی نمانده جز آنکه با آن فئه باغیة (گروهک یاغی) جنگ نکردم (همان ص 612) در جایی دیگری نیز گفته است هیچ چیزی آزارم نمیدهد الا اینکه همراه با علی به جنگ آن یاغیان سرکش نرفتم. (همان)
#بصیرت #اقدام_بموقع
#با_معارف_نهج، شماره 64
https://t.me/Banahjolbalaghe
بسم الله
🔵دیرباوری نسبت به سخن سخنچینان
🔵فریب رسانهها را نخوریم
لاتَعْجَلَنَّ إِلَى تَصْدِيقِ سَاعٍ فَإِنَّ السَّاعِيَ غَاشٌّ وَ إِنْ تَشَبَّهَ بِالنَّاصِحِينَ (#نامه_53)
در باور کردن [سخن] سخنچینان عجله نکن چون سخن چین خیانتکار و فریب دهنده است هرچند خودش را به خیرخواهان شبیه بکند.
چند نکته:
1️⃣حضرت نفرموده اند که سخن سخن چین را رد کن، بلکه فرموده اند "در تصدیق آن عجله نکن" چون به هر حال ممکن است سخن چین هم راست گفته باشد.
2️⃣منشأ فریب خوردن ما از سخن چینان همین اعتمادی است که است که به سخن چین پیدا میکنیم! سخن چین با عنوان سخنچینی، سخنچینی نمیکند بلکه با تابلو خیرخواهی سخنچینی میکند و ما نباید فریب این تابلو را بخوریم (و إن تشبّه بالناصحین)!
3️⃣از اینکه امام علیه السلام این سخن را به جملهی «أَطْلِقْ عَنِ النَّاسِ عُقْدَةَ كُلِّ حِقْدٍ وَ اقْطَعْ عَنْكَ سَبَبَ كُلِّ وِتْر» عطف کردهاند، معلوم میشود که یکی از عوامل کینهورزی حاکمان با مردم همین گوش سپردن به گزارشها و #بولتن ها و ... است.
4️⃣یکی از مصادیق مهم سخن چینی در عصر ما #رسانه ها هستند، که بنابر فرمایش حضرت نه باید سخنشان را رد کرد و نه با عجله قبول کرد بلکه چنانکه قرآن کریم نیز فرموده باید درباره سخنشان تحقیق کرد (إن جاءکم فاسق بنبأ فتبیّنوا)
5️⃣توجه کنیم که همین رسانهها هم ممکن است با تابلوهای مثبتاندیشانهای ما را فریب بدهند! این آگاهی را باید بخشی از #سواد_رسانهای دانست.
#فریب_خوردن از #رسانه_خبری
#با_معارف_نهج، شماره 65
@banahjolbalaghe
پشتوانهی روحی، معنوی و فکری، عامل اصلی حل همهی مشکلات است و تأمل و تدبر در نهجالبلاغهی مولای متقیان چنین پشتوانهای را فراهم میسازد. 👈 (کانال با نهج البلاغه فرصتی برای تأمل) 👈
@banahjolbalaghe
بسم الله
🔵کلمه ذلیل
چنانکه ارباب دانش لغت نیز تصریح کردهاند، کلمه «ذلیل» در زبان عربی هر گاه با مفاهیم ممتدی که دارای طول و بلندی هستند،هم نشین شود به معنای «قصیر» (کوتاه) به کار میرود. برای مثال به نیزهی کوتاه میگویند: «رمحٌ ذلیلٌ»، و به دیوار کمارتفاع میگویند: «حائطٌ ذلیل» و به اتاق کمارتفاع میگویند: «بیتٌ ذلیل».
در نهج البلاغه آمده است:
اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ التَّقْوَى دَارُ حِصْنٍ عَزِيزٍ وَ الْفُجُورَ دَارُ حِصْنٍ ذَلِيلٍ لَا يَمْنَعُ أَهْلَهُ وَ لَا يُحْرِزُ مَنْ لَجَأَ إِلَيْهِ #خطبه_157
ای بندگان خدا بدانید که تقوی قلعهاي بلند و گناه قلعهای کوتاه است که نه میتواند جلوی حوادث را بگیرد و نه میتواند کسی را که به آن پناه آورده، حفظ کند.
متاسفانه بسیاری از مترجمان بدون توجه به #همایندی (collocation) و بدون تحقیق لغوی کافی، سعی کردهاند همان معنای عزت و ذلت را در ترجمه خود ذکر کنند!
👇نمونهای از ترجمههای غیردقیق:👇
بندگان خدا بدانيد كه پرهيزكارى، سراىِ استوارِ "ارجمندى" و گناه كارى، سراىِ "خواري" است، 😯
#کلمه_ذلیل
#با_مترجمان_نهج، شماره 36
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵افراط و تفریط
لا تَرَی الجَاهِلَ إلا مُفرطا او مُفَرِّطاً #حکمت_70
جاهل را یا در حال افراط و زیادهروی میبینی یا در حال تفریط و کوتاهی!
✍️در جنگ #جمل حضرت امیر، #اسامة_بن_زید را به همراهی در جنگ دعوت کردند اما اسامه که دید در این جنگ باید با #طلحه و #زبیر و #عایشه و ... بجنگد، گفت: من عهد کردهام با اهل «لا اله الا الله» جنگ نکنم! (کوتاهی و #تفریط) او با اینکه امیرالمؤمنین را دوست داشت باز هم همکاری نکرد.
اینکه اسامه عهد کرده بود با مسلمانان نجنگد، داستانش به یکی از جنگهای عصر پیامبر اکرم برمیگردد که در آن جنگ اسامه یکی از نیروهای فراری دشمن را تعقیب کرد (اسد الغابة 1/80). دشمن فراری #شهادتین گفت اما اسامه او را کشت. حضرت رسول، اسامه را توبیخ کردند که چرا اهلِ لا اله الا الله را کشته است؟ اسامه گفت شهادتینش شهادتین حقیقی نبود چون از ترس جانش شهادتین گفت. حضرت فرمودند که مگر از قلب او خبر داشتی؟..... (زیاده روی و #افراط)
👈بعد التحریر: اسامه کیست؟
از #زید_بن_حارثه که غلام آزاد شده پیامبر و فرزندخوانده ایشان بود، فرزندی به نام اسامة به دنیا آمد. اسامه در برخی از جنگهای عصر پیامبر شرکت داشت و خودش نیز مانند پدرش سخت مورد علاقه و اعتماد پیامبر بود چندانکه حضرت در اواخر عمرشان او را که جوانی بیست ساله بود، به فرماندهی سپاهی (که قرار بود برای جنگ با رومیان اعزام شود) برگزیدند. خلیفه دوم به بهانه اینکه اسامه محبوب پیامبر بوده از بیت المال سهم بیشتری به او میداد. خلیفه سوم نیز قطعه زمینی به او داد. شاید عادت به همین #ویژه_خواری بود که موجب شد اسامه با امیرالمؤمنین علیه السلام بیعت نکند اما گفته شده که بعدها دچار #پشیمانی شد و به سوی امیرالمؤمنین باز گشت.
#رانت_خواری
#با_معارف_نهج، شماره 66
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
📝📝یادداشت یک خواننده
پیشتر پستی با عنوان «علم غیب امیرالمؤمنین علیه السلام» (#با_معارف_نهج، شماره61) منتشر شده و در آن آمده بود که تمیم بن اسامه در برابر ندایِ «سلونی قبل أن تفقدونی» ایستاد و از تعداد موهای سرش سوال کرد و حضرت از #علم_غیب خود به او فرمودند: در خانهات بزغالهای بزرگ میکنی که در آینده فرزند پیامبر خدا را به قتل خواهد رساند.
✍️یکی از کاربران کانال (که اجازه ندادند اسمشان ذکر شود) درباره همان پست برایم نوشتهاند:
در منابعی مانند کامل الزیارات، امالی صدوق، عوالم العلوم و مدینة المعاجز به جای تمیم بن اسامه نام #سعد_بن_ابی_وقاص ذکر شده است. شما نام #تمیم_بن_اسامه را در چه منبعی یافتهاید؟
◀️بنده برایشان نوشتم که #ابن_ابی_الحدید در ج 10 ص 14 و 15، این واقعه را به نام تمیم بن اسامه ثبت کرده است. ولی از آنجا که در منابع دیگر نام پدر عمر بن سعد نیز ثبت شده، ممکن است چنین واقعهای درباره سعد بن ابی وقاص نیز تکرار شده باشد.
#ملاحم
#یادداشتی_از_یک_خواننده ، شماره 31
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵چهار پیامد #ظلم و سختگیری حاکمان
حاکمان در اداره امور مربوط به شهروندان ممکن است گاهی مرتکب ظلم بشوند. در برخی از جاهای نهج البلاغه به #پیامدهای_ظلم_حاکمان اشارات و تصریحاتی شده است که چهار مورد از آن عبارت است از:
1️⃣آوارگی و جلای وطن (#فرار_مغزها و غیرمغزها)
در #حکمت_476، امیرالمؤمنین علیه السلام حاکم #فارس را از سختگیری (العَسف) و ظلم (الحَیف) بر مردم نهی کرده و در ضمن آن فرمودهاند: #سختگیری موجب میشود مردم جلای وطن کنند (فَإِنَّ الْعَسْفَ يَعُودُ بِالْجَلَاءِ)
2️⃣شیوع #فساد_مالی و #رشوه
در #نامه_79 به سرداران لشکر نوشتهاند: حاکمان سابق مردم را از حقشان بازداشتند و در نتیجه مردم مجبور شدند با #رشوه دادن حق خودشان را بخرند(أَنَّهُمْ مَنَعُوا النَّاسَ الْحَقَّ فَاشْتَرَوْهُ).
3️⃣ #شورش و اقدام نظامی
در همان نامه به والی فارس نوشتهاند: ستم مردم را وادار به اقدام نظامی علیه حکومت میکند (وَ الْحَيْف يَدْعُو إِلَى السَّيْف)
4️⃣#نابودی_حکومت
در همان نامه به سرداران نوشتهاند تنها چیزی که موجب نابودی حکومتهای قبل شد همین بود که مردم را از حقشان بازداشتند و مردم مجبور شدند حقشان را بخرند(إِنَّمَا أَهْلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ أَنَّهُمْ مَنَعُوا النَّاسَ الْحَقَّ فَاشْتَرَوْهُ)
#عدالت
#با_معارف_نهج، شماره 67
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵پیامد #ظلم و سختگیری حاکمان (چهار پیامد دوم)
در پست قبل (#با_معارف_نهج، شماره 67) چهار مورد از پیامدهای ظلم و سختگیری حاکمان ذکر شد. در این پست به چهار مورد دیگر از این پیامدها که در کلمات امیرالمؤمنین علیه السلام دیده میشود اشاره میشود:
1️⃣ #بدبینی_مردم_به_حکومت
در #نامه_53 به #مالک_اشتر نوشتهاند: هیچ عاملی بیشتر از نیکی حکومت به مردم و تخفیف به آنان و کنار گذاشتن اجبار و سختگیری نمیتواند موجبات حسن ظن آنان به حکومت را فراهم آورد.( لَيْسَ شَيْءٌ بِأَدْعَى إِلَى حُسْنِ ظَنِّ رَاعٍ بِرَعِيَّتِهِ مِنْ إِحْسَانِهِ إِلَيْهِمْ وَ تَخْفِيفِهِ الْمَئُونَاتِ عَلَيْهِمْ وَ تَرْكِ اسْتِكْرَاهِهِ إِيَّاهُمْ عَلَى مَا لَيْسَ لَهُ قِبَلَهُم) مفهوم این سخن آن است که وقتی حکومت مردم را به چیزی وادارد کند که علاقه ای به آن ندارند، مردم هم به حکومت بدگمان میشوند.
2️⃣ #فساد_قلبی حاکمان
3️⃣#نابودی_دین
4️⃣نزدیک شدن #سقوط_حکومت
در قسمت دیگری از نامه 53 به مالک نوشتهاند: هرگز به سوی رفتار خشمگینانهای که راه خلاصی از آن وجود دارد، شتاب نکن و به مردم نگو "من مأمور هستم و معذور هستم پس باید فرمانهای مرا اطاعت کنید" چون چنین چیزی [اولا] موجب میشود حاکم خودش دچار فساد قلبی شود و [ثانیا] دین در معرض هلاک و نابودی قرار بگیرد و [ثالثا] حکومت به عوامل سقوط خود نزدیک شود (وَ لَا تُسْرِعَنَّ إِلَى بَادِرَةٍ وَجَدْتَ مِنْهَا مَنْدُوحَةً وَ لَا تَقُولَنَّ: إِنِّي مُؤَمَّرٌ آمُرُ فَأُطَاعُ؛ فَإِنَّ ذَلِكَ إِدْغَالٌ فِي الْقَلْبِ و و منهکة للدین و تَقَرُّبٌ مِنَ الْغِيَرِ)
#پیامدهای_ظلم_حاکمان
#عدالت
با_معارف_نهج، شماره 68
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵#کلمه_فحش در نهج البلاغه
فحش در زبان فارسی امروز به معنای دشنام گویی به کار میرود اما در زبان عربی به معنای "هر رفتار یا گفتار زشت" است، حتی گفتار زشتی که به قصد دشنامگویی به کار نرفته باشد بلکه صرفا مشتمل بر زشتگویی و عریان گویی باشد، نیز در عربی فحش نامیده میشود.
در #خطبه_متقین در وصف تقواپیشگان آمده است: «بَعِيداً فُحْشُهُ لَيِّناً قَوْلُه» تعبیر «بعیدا فحشه» در این جمله به این معنا است که هر گونه رفتار یا گفتار زشت از آنان دور است. (#خطبه_193)
متاسفانه بسیاری از مترجمان نهج البلاغه کلمه فحش را در اینجا به معادلهایی مانند «زشت گویی»، «دشنام»، «سخن زشت» و ... برگرداندهاند.
#با_مترجمان_نهج، شماره 37
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵جاذبه خطبه 109 نهج البلاغه از نگاه ابن ابی الحدید
✍️#ابن_ابی_الحدید در شرح خطبه 109مینویسد:
« هر کس میخواهد فصاحت و بلاغت را بشناسد و معیار برتری سخنی بر سخن دیگر را بفهمد، باید در این #خطبه_109 تأمل بکند چرا که نسبت بین این سخن و سخنان دیگر (غیر از سخن خدا و رسولش) مانند نسبتی است که بین ستارههای درخشان آسمانی و سنگهای سیاه زمینی وجود دارد!
سپس باید تأمل کند و ببینید که چقدر شکوه و طراوت و زیبایی در این خطبه وجود دارد! و چقدر در جان مخاطب شگفتی و خوف و خشیت از خداوند پدید میآورد!
قدرت اثرگذاری و جاذبه اين خطبه چنان است كه اگر آن را برای انسان بىدين و ملحدى كه مصمّم است معاد را با تمام قدرت نفى كند، بخوانند مقاومتش را در هم مىشكند و دلش را در وحشت فرو مىبرد و اراده منفى او را در هم میشکند و زلزلهای در بنياد اعتقادات او میافکند».
#اعجاز_تأثیری
#با_شیفتگان_نهج، شماره 35
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵جنگ رسانهای معاویه در اثنای صفین
در همان زمانی که در #صفین، #معاویه با توطئه قرآن بر سر نیزه کردن، در بین سپاه امیرالمؤمنین شکاف انداخته بود و علی علیه السلام در تلاش بودند تا به نیروهای به اختلاف افتادهی خود انسجام بدهند، دشمن #جنگ_رسانهای همه جانبهای را به راه انداخته بود. برخی از عناصر این جنگ رسانهای:
1️⃣ هنوز هوا روشن نشده بود که عراقیان در صف شامیان چیزهایی مانند پرچمِ برافراشته دیدند. با کنجکاوی میخواستند بدانند چیست. هوا که روشنتر شد دیدند بزرگترین قرآنها بر روی نیزه است. سه نیزه را کنار هم نهاده و قرآن بزرگ مسجد اعظم دمشق را از آن آویخته بودند. (انتخاب قرآنهای بزرگتر برای #فریب و #اقناع) علاوه بر آن قرآن بزرگ، پانصد قرآن دیگر بر روی نیزهها بود! (وقعة صفین: 478)
2️⃣ عبدالله پسر #عمرو_عاص را معاویه به میانه میدان فرستاد تا با ذکر فواید صلح، عراقیان را به صلح ترغیب کند(وقعة صفین: 483)
3️⃣شبهنگام، صدای آوازی از سوی سپاه معاویه میآمد که شعری را به این مضمون میخواند: لهیب جنگ تمام حافظان را به کام خود کشیده! نه ما مرتد و مشرک هستیم و نه شما! اگر این پیشنهاد را بپذیرید موجب صلح و زندگی خواهد شد و اگر نپذیرید موجب نابودی و ...! تا کی میخواهید زحمت بدون نتیجه بکشید؟!...! (وقعة صفین: 483)
4️⃣ سه نفر را در سه سوی سپاه علی علیه السلا گمارده بودند که صدا بزنند و بگویند: ای مردم عرب، چرا به فکر زنانتان نیستید؟ میخواهید خودتان را به کشتن بدهید تا زنانتان به دست ترکان و رومیان و فارسها بیفتد؟
5️⃣ ابو الاعور سلمی (همان بیانصافی که در آغاز نبرد صفین در برابر چشم همین عراقیان آب را بر آنان بسته بود) حالا معلم اخلاق شده بود و قرآنی را به سر نهاده و با استری سفید (به نشانه صلح جویی) به میان عراقیان آمده و با شعار کتاب الله آنان را به جلوگیری از خونریزی دعوت میکرد(!)
💥آری اینچنین بود که عراقیان فریب رسانه معاویه را خوردند و #رهبر خود را تهدید کردند که یا جنگ را تمام کن یا آنکه مثل خلیفه سوم میکشیمت.... 😢
#با_معارف_نهج، شماره 69
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵#دارایی_مسئولان قبل و بعد از دوره مسئولیت
📢علی علیه السلام همیشه میگفت: ای مردم کوفه وقتی از پیش شما میروم اگر غیر از همین رحل و راحله و غلامم چیز دیگری با خود بردم، بدانید که خائن بودهام!
🔹در دوران حکومتش از بیت المال استفادهای نمیکرد و هزینه زندگیاش از محصولات باغی که در ینبُع (در نزدیکی مدینه) داشت تأمین میشد و با درآمد آن باغ به مردم نان و گوشت میداد اما خودش نانش را با قدری روغن چرب میکرد و میخورد! (شرح نهج البلاغة #ابن_أبي _الحديد، ج 2، ص 200)
#با_معارف_نهج، شماره 70
https://telegram.me/banahjolbalaghe
انّک طریدُ المَوْتِ الذّی لَاینْجُو مِنْهُ هاربُه..... (نهج البلاغه، نامه 31)
تو فرارى و تعقيب شده ی مرگ هستى؛ مرگى كه گريزنده اش را از چنگ آن رهايى نیست و ...
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵سست عنصری #خودیها زمینهساز فریبکاری و #فتنه دشمن
#اشعث_بن_قیس کارگزار عثمان در #آذربایجان بود. امیرالمؤمنین علیه اسلام نیز او را در منصب خود ابقاء کردند. وی در جنگ #صفین ابتدا تصمیم داشت به دشمن ملحق شود اما مشاورانش او را از این تصمیم برگرداندند و به خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام درآمد.
* * *
🔸در گرماگرم جنگ صفین، در روز قبل از لیله #الهریر آمار کشتههای طرفین بالا رفت. با این حال شکست معاویه در حال قطعی شدن بود که شبهنگام همین اشعث در بین یاران خود سخنرانی کرد و به آنان گفت که نگران آینده زن و فرزندانش شده و مردم را از ادامه جنگ بیم داد و گفت برای اینکه نسل عرب منقرض نشود، باید از جنگ دست بکشیم.
🔸جاسوسان #معاویه خبر این سست عنصری و وارفتگی اشعث را به او رساندند و او هم فردا قرآنها را بر سر نیزه کرد و با اینکه امیرالمؤمنین علیه السلام نیرنگآمیز بودن این توطئه را تبیین کرد ولی همین اشعث سپاهیان را علیه امام شوراند و ایشان را مجبور به پذیرش #حکمیت کرد.
اتفاقا شبکه #رسانه ای معاویه برای اینکه عراقیان را وادار به صلح کند تبلیغات گستردهای کرد. (ن ک: #با_معارف_نهج، شماره 69)
🔨عجیب این بود که در تبلیغات معاویه هم روی همان عناصری دست گذاشته شده بود که اشعث مطرح میکرد: نگران زن و فرزندانتان نیستید؟ چرا میخواهید با ادامه جنگ مردان عرب را به کشتن بدهید تا ایرانیان بر زنانمان مسلط شوند؟ و ...!!!
👈سست عنصری و وارفتگی خودیها با فرصت طلبی دشمن میتوانند دو لبه یک قیچی شوند!
👈سست عنصرها ممکن است ناخواسته به پایگاه دشمن تبدیل شوند!
#با_معارف_نهج، شماره 71
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵اعجاز سخنان علی علیه السلام و حیرت جاحظ
#جاحظ مىگويد: «بعد از كلام خدا و پيامبرش هرگز كلامى به گوش من نخورده، مگر اين كه با آن مقابله كردهام، جز سخنان اميرالمؤمنين (كرّم اللّه وجهه) كه من توان مبارزه با آن را هرگز در خود نيافتم، سخنانى همچون؛
🔸 «ما هلك امرء عرف قدره»، (كسى كه ارزش وجود خود را بشناسد هرگز هلاك نمىشود)،
🔹 «من عرف نفسه فقد عرف ربّه» (آن كس كه خويش را بشناسد پروردگارش را شناخته است)،
🔹«المرء عدوّ ما جهل، انسان دشمن چيزى است كه نمىداند»
🔸«و استغن عمّن شئت تكن نظيره و احسن الى من شئت تكن اميره و احتج الى من شئت تكن اسيره» (از هر كس مىخواهى بىنياز شو تا همانند او باشى و به هر كس مىخواهى نيكى كن تا امير او باشى و به هر كس مىخواهى نيازمند باش تا اسيرش شوى)
✍️علوی نویسنده کتاب #الطراز درباره سخن جاحظ گفته است: «به انصاف جاحظ نگاه كن! اين انصاف دليلى ندارد جز اين كه سخنان على (ع) پردههاى گوش او را تكان داده و با اعجاز و فصاحتش عقل او را به حيرت افکنده، وقتی جاحظ با آن يد بيضايى كه در بلاغت دارد چنين اعترافاتی بکند، تكليف ديگران روشن است»
#با_شیفتگان_نهج، شماره 36
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
#اجرای_حد بر دزد گوسفندان
📢بسیار گفتهاند و شنیدهایم که حضرت امیر علیه السلام هرگز رضایت نمیدادند که #حدود_الاهی تعطیل شود و شاید برای همین هم به محض احراز حداقل شرایط، حد سرقت را بر گوسفنددزد خراسانی را اجرا کردند!
🔸اما گویا کمتر گفته و شنیدهایم که حضرت درباره اجرای حد بر چه کسانی کوتاه نمیآمد؟ وقتی کارگزار مقتدر دولت عثمان (ولید بن عقبه) در کوفه بدمستی کرده بود و شاهدان در نزد عثمان شهادت داده بودند و عثمان در اجرای حد این دست و آن دست میکرد، با اینکه قدرت در دست امیرالمؤمنین نبود، با عثمان بگومگو کردند و سرانجام خودشان با دست مبارک خودشان بر ولید حد جاری کردند(مروج الذهب؛ 2 / 235)
با این حال در کوفه وقتی که قدرت هم در دستشان بود گاه مصلحت اسلام یا مصلحت نظام اقتضا میکرد که حدی را تعلیق یا تعطیل کنند. مثلا از برخی نظامیان که برای جنگ به سوی سرزمین دشمن رفته بودند، تخلفی سر زده بود و از حضرت خواسته بودند تعهد بدهد که آنان را مؤاخذه نخواهد کرد. حضرت هرچند اماننامهای به آنها ندادند اما در اجرای حد عجله هم نکردند بلکه اجرای حد را تعلیق کردند تا نظامیان از سرزمین دشمن بازگردند (عوالی اللئالی) به طور کلی میفرمودند به کسی که در سرزمین دشمن است حد جاری نکنید چون ممکن است غیرتی شود و به دشمن بپیوندد! (تهذیب ج 10 ص 147) این یعنی اگر مصلحت برتری وجود داشته باشد میتوان حدی را تعلیق یا تعطیل کرد.
👈حالا افکار عمومی درست در زمانی که با اشتیاق، منتظر شنیدن خبری از رسیدگی به اختلاسهای سنگین و خاصهخوریهای رنگین بود ناگهان خبردار شد که قوه قضائیه برای یک گوسفنددزد شاخشکسته شاخ و شانه کشیده است!
رسیدن چنان خبری به مردم آن هم در چنین شرایطی که هنوز از آن پروندههای رنگین و سنگینِ دزدانِ قانوندان خبر قانع کنندهای به آنها نرسیده است، آیا موجب اعتمادسوزی و نومیدی مردم نمیشود؟
آیا قوّه قضائیه نمیخواهد در اجرای حدود، نیمنگاهی نیز به #مصلحت نظام و امیدوار کردن مردم داشته باشد؟ همان مردمی که ستون دین و تکیهگاه دولت در جنگ با دشمن (عمادُ الدِّينِ ... وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاء) هستند! (#نامه_53)
👈آیا نمیخواهد به این سخن حضرت عمل کند که فرمودند: بزرگترین چشم روشنی حاکمان "درست اجرا کردن عدالت" و آشکار شدن محبت مردم [به حاکمیت] است (وَ إِنَّ أَفْضَلَ قُرَّةِ عَيْنِ الْوُلَاةِ اسْتِقَامَةُ الْعَدْلِ فِي الْبِلَادِ وَ ظُهُورُ مَوَدَّةِ الرَّعِيَّةِ #نامه_53)
👈آیا قوه قضائیه نمیداند که بین «درست اجرا کردن عدالت» (استقامة العدل) و «علاقمندی مردم به نظام» (ظهور مودة الرعیة) ملازمهای وجود دارد؟
#اهم_و_مهم
#با_معارف_نهج، شماره 72
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵#کلمه_عمل در نهج البلاغه شماره1
✍️"عامل" در زبان عربی به "صاحب منصب" حکومتی گفته میشد. به همین ترتیب کلمهی "عمل" هم وقتی به صاحب منصبان نسبت داده شود، به معنای "منصب و پست و مقام" است اما اگر به صاحب منصبان نسبت نیابد، میتواند معنای کار و عمل را بدهد. بنابراین کلمه عمل میتواند در دو معنا به کار برود که در نهج البلاغه به هر دو معنا به کار رفته است:
1️⃣کلمه عمل به معنای امارت:
وقتی امام ع مالک اشتر را به جای محمد بن ابی بکر نصب کرده بودند به ایشان گزارش رسید که محمد بن ابی بکر دلگیر شده است؛ امام به او نوشتند: [خبر] ناراحت شدنت از اعزام مالک اشتر به سوی [محل] امارتت، به من رسید (أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ بَلَغَنِي مَوْجِدَتُكَ مِنْ تَسْرِيحِ الْأَشْتَرِ إِلَى عَمَلِك) (#نامه_34) در اینجا کلمه عمل به محمد بن ابی بکر اضافه شده (عملک) و معنای "امارت و منصب و مقام" میدهد.
2️⃣ کلمه عمل به معنای کار و عمل:
در حدیث (اعْلَمْ أَنَّ كُلَّ شَيْءٍ مِنْ عَمَلِكَ تَبَعٌ لِصَلَاتِك (نامه 27) که عمل به نوع انسان اضافه شده و به خصوص کارگزاران حکومتی اضافه نشده، عمل همان معنای خودش را میدهد و به معنای امارت نیست.
↩️حال در نامهای که امام به فرماندار آذربایجان نوشتهاند، آمده است: «وَ إِنَّ عَمَلَكَ لَيْسَ لَكَ بِطُعْمَةٍ وَ لَكِنَّهُ فِي عُنُقِكَ أَمَانَة» ( #نامه_5 ) (منصب تو طعمهای برای تو نیست بلکه امانتی است بر گردن تو)
⁉️ برخی مترجمان کلمه «عمل» را که در اینجا به معنای مقام و منصب است، درست ترجمه نکردهاند.
#با_مترجمان_نهج، شماره 38
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵خودیهایی که به پایگاه #دشمن تبدیل میشوند
#اشعث_بن_قیس کارگزار عثمان در #آذربایجان بود. امیرالمؤمنین علیه اسلام نیز او را در منصب خود ابقاء کردند. وی در جنگ #صفین ابتدا قصد داشت به دشمن ملحق شود اما مشاورانش او را از این نظر برگرداندند و به خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام درآمد. در اثنای جنگ که برتری سپاه امام در حال آشکار شدن بود، #معاویه چاره در این دید که با بزرگان سپاه امام وارد رایزنی (بخوانید: یارگیری) شود.
👈ابتدا #عمرو_عاص را نزد #اشعث فرستاد. عمرو عاص مکّار اشعث را به عنوان بزرگ عراقیان و والی قدیمی عثمان، خیلی ستایش و کسانی چون مالک اشتر را به اتهام #قتل_عثمان نکوهش کرد(!) و در پایان او را به پایان دادن جنگ دعوت کرد! (#وقعة_صفین)
اشعث در بخشی از پاسخهایی که میداد بد عمل نکرد، مثلا به طور واضح گفت که بزرگِ عراقیان من نیستم بلکه علی علیه السلام است. این را هم گفت که کارگزارِ #عثمان بودن، چیزی بر عزت من نمیافزاید. امّا در برابر تهمتی که به همرزمانش زده میشد دفاع مناسبی نکرد و تنها به این نکته اکتفا کرد که عیبجویی تو از امثال #مالک_اشتر، نه تو را به من نزدیک میکند و نه مرا از آنان دو رمیکند. اشعث هرچند در این مذاکره علاقهای به ملاقات خودش با معاویه نشان نداد اما قول داد که اگر معاویه بخواهد ترتیب ملاقات حضوری او با علی علیه السلام را بدهد! (وقعة صفین)
👈معاویه و عمرو پس از #مذاکره با اشعث به سراغ #ابن_عباس رفتند اما #ابن_عباس پاسخ #انقلابی و دندانشکنی به #عمرو_عاص داد و به او نوشت که تو نیرنگپیشهای بیش نیستی و با معاویه معامله کردهای و در برابر وعده حکومت مصر با معاویه همکاری میکنی و ...!
↩️همین اشعث بود که به نقطهی #امید_دشمن (معاویه) و پایگاه او در بین سپاهیان امیرالمؤمنین علیه السلام تبدیل شد و سرانجام به #تفرقه در بین سپاه امام علیه السلام دامن زد و لشکر را در مقابل امام علیه السلام قرار داد و امام علیه السلام مجبور شدند تن به #حکمیت بدهند!
#خودیها
#پایگاه_دشمن
#با_معارف_نهج، شماره 73
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵#جامعیت_نهج البلاغه و قدرت تأثیر آن
📢جرج جرداق میگوید: در تاريخ مشرق زمين، هيچ گاه به سراغ نهج البلاغه رفتهايد؟
🔸همان نهج البلاغهاي که زبانش وقتی به انتقاد گشوده میشود، گويي تندبادی است خروشان؛
🔹وقتی به تهدید تباهي و فساد گشوده میشود، گویا آتشی سهمناک است که زبانه ميکشد؛
🔸وقتی تو را به سوی تفکر فرابخواند، حس و عقل را با هم درمیآمیزد؛
🔹وقتی در مقام پند و اندرز به کار برود، مهر و عاطفه پدرانه را همراه با راستي و وفاداري انساني در آن میيابيد؛
🔸وقتی براي شما از ارزش هستي و زيباييهاي آفرينش و کمالات جهان هستي سخن بگويد، آنها را با قلمی آغشته به نور ستارگان بر قلب شما حک میکند!
#با_شیفتگان_نهج، شماره 37
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵#شبهه در علم غیب امیرالمؤمنین علیهالسلام
قَضَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي رَجُلٍ شَهِدَ عَلَيْهِ رَجُلَانِ بِأَنَّهُ سَرَقَ فَقُطِعَتْ يَدُهُ حَتَّى إِذَا كَانَ بَعْدَ ذَلِكَ جَاءَ الشَّاهِدَانِ بِرَجُلٍ آخَرَ فَقَالا هَذَا السَّارِقُ وَ لَيْسَ الَّذِي قُطِعَتْ يَدُهُ وَ إِنَّمَا شَبَّهْنَا ذَلِكَ بِهَذَا فَقَضَى عَلَيْهِمَا أَنَّ غُرْمَهُمَا نِصْفُ الدِّيَةِ وَ لَمْ يُجِزْ شَهَادَتَهُمَا عَلَى الْآخَر.(#تهذیب, 6/261)
این روایت، روایت معتبری است و حکایتی را نقل میکند که در آن، دو شاهد در محکمهای شهادت دادهاند فلان کس سرقت کرده و در همان محکمه به خاطر شهادت آنها دست متهم قطع شده است (شَهِدَ عَلَيْهِ رَجُلَانِ بِأَنَّهُ سَرَقَ فَقُطِعَتْ يَدُه) پس از مدّتی شاهدها آمدهاند و شخص جدیدی را به عنوان دزد معرفی کرده و اقرار کردهاند که در شهادت قبلیشان خطا کردهاند. حال کسی که در آن محکمهی اول دستش قطع شده به نزد حضرت امیر علیه السلام آمده و از دست دو شاهد، شکایت کرده و حضرت نیز حکم کردهاند که دو شاهد باید دیه بپردازند.
🔸در این روایت تصریح نشده است که حکم اول (قطع اشتباهی دست متهم) در محکمهی امیرالمؤمنین علیه السلام و توسّط ایشان اجرا شده بلکه عبارت «قُطِعَتْ يَدُهُ» که به صورت مجهول به کار رفته، ظهور در این دارد که دست متّهم در محکمهی دیگری و توسط قاضی دیگری (شریح یا قضات قبل از حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام) اجرا شده است وگرنه بر اساس عادت گفتاری عربها اگر دست متهم توسط خود امیرالمؤمنین قطع شده بود، فعل به صورت مجهول به کار نمیرفت.
✍️نکته:
در #نسخه #کافی به جای عبارت «قطعت یده» تعبیرِ «قطع یده» (بدون تا) آمده که میتوان آن را به صورت معلوم خواند. این فعل اگر معلوم باشد، میتواند به این معنا باشد که امیرالمؤمنین خودشان بودهاند که دست دزد را با استناد به شهادتِ اشتباهیِ شاهدان قطع کردهاند. اتفاقا برخی به همین نسخهی کافی استناد کرده و گفتهاند اگر امیرالمؤمنین علیه السلام علم غیب داشت، پس چرا دست متهم را قطع کرد؟!
📢کسانی که این اشکال را طرح کردهاند غافل شدهاند که اولا بر اساس نسخهی تهذیب (قطعت یده) اصلا دست را امیرالمؤمنین علیه السلام قطع نکردهاند ثانیا در نسخهی کافی (قطع) نیز باز این احتمال وجود دارد که فعل، مجهول باشد و کلمه «ید» #نایب_فاعل باشد. به هر حال کلمه «ید» #مؤنث_مجازی است و وقتی که نایب فاعل بشود، فعل مجهولش میتواند بدون تا هم به کار برود. و چنانکه گذشت اگر فعل «قطع» مجهول باشد دیگر نمیتوان #قطع_دست_متهم را به امیرالمؤمنین علیه السلام نسبت داد.
↩️جمع بندی: نسخهی تهذیب (قطعت)، ظهور دار که "قطع دست" در محکمهی امیرالمؤمنین علیه السلام اجرا نشده بلکه در محکمهی دیگری اجرا شده اما نسخهی کافی (قطع) مجمل است؛ یعنی فعلِ قطع احتمال دارد مجهول باشد (و به این معنا باشد که قطع دست در محکمه دیگری اجرا شده) چنانکه احتمال دارد معلوم باشد (و به این معنا باشد که قبلا توسط امیرالمؤمنین علیه السلام اجرا شده).
👈بنابراین هیچ یک از دو نسخهی این روایت نمیتواند علم غیب امام علیه السلام را نقض بکند. هرچند روایت اگر هم صراحت داشت که قطع ید در محکمه امام علیه السلام اجرا شده، امکان توجیه روایت و دفاع از نظریه #علم_غیب وجود داشت.
#با_معارف_نهج، شماره 74
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵#علم_غیب امام علی علیه السلام
وَ اللَّهِ لَوْ شِئْتُ أَنْ أُخْبِرَ كُلَّ رَجُلٍ مِنْكُمْ بِمَخْرَجِهِ وَ مَوْلِجِهِ وَ جَمِيعِ شَأْنِهِ لَفَعَلْتُ وَ لَكِنْ أَخَافُ أَنْ تَكْفُرُوا فِيَّ بِرَسُولِ اللَّهِ (صلى الله عليه و آله) أَلَا وَ إِنِّي مُفْضِيهِ إِلَى الْخَاصَّةِ مِمَّنْ يُؤْمَنُ ذَلِكَ مِنْهُ وَ الَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ وَ اصْطَفَاهُ عَلَى الْخَلْقِ مَا أَنْطِقُ إِلَّا صَادِقاً ... #خطبه_175
به خدا قسم اگر بخواهم هر كدام از شما را خبر دهم كه از كجا آمده و به كجا مىرود و تمام امورش چه خواهد شد میتوانم خبر دهم ولى مىترسم [در باره ام دچار غلوّ شويد و مرا بر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله برتری داده و] به خاطر من به رسول الله كافر گرديد. اما بدانيد من به خاصّان از ياران خود كه از خطر كفر و غلوّ در امانند اين مطالب را خواهم رساند. به خدايى كه پيامبر را به حق برانگيخت و او را بر خلايق برترى داد، جز به راستى سخن نمىگويم...
#با_معارف_نهج، شماره 75
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵مراحل تدریجی شیطانی شدن انسان در قالب #تصویر
اگر #قرآن مىفرمايد: «از گامهاى #شيطان پيروى نكنيد» (وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطان) به خاطر آن است كه شیطان انسان را گام به گام به فساد مىكشاند (وَ مَنْ يَتَّبِع #خطوات_الشیطان فَانَّهُ يَأمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر)
⁉️اما مسأله این است که گامهای تدریجیِ شیطان چگونه شکل میگیرد؟
📢نهج البلاغه (#خطبه_7)، نفوذ تدريجى و گام به گام شيطان را اينگونه توصيف مىفرمايد:
1.«اتَّخَذُوا الشَّيْطَانَ لِأَمْرِهِمْ مِلَاكا» آنان شیطان را ملاک کار خود قرار میدهند،
2.«وَ اتَّخَذَهُمْ لَهُ أَشْرَاكاً» شیطان نیز آنان را شریک خود قرار میدهد،
3.«فَباضَ»؛ سپس شيطان در روح آنان تخمگذارى مىكند.
4.«وَ فَرَّخَ فى صُدُورهم»؛ بعد جوجهکشی مىكند.
5.«و دَبَّ»؛ بعد جوجههاى شيطانى در روح انسان به جنب و جوش در مىآيند.
6.«و دَرَجَ فى حُجُورهم»؛ سپس در دامن انسانها به راه مىافتند.
7.«فَنَظَر بِاعيُنِهم»؛ سپس شيطان به وسیله چشم آنان نگاه میکند و آنها به جاى عين الله، عين الشيطان مىشوند.
8.«و نَطَقَ بِالْسِنَتِهم»؛ شيطان حرف خود را به وسیله زبان آنان مىزند.
9.«فَرَكِبَ بهم الزَّلَل»؛ شيطان به وسیله این افراد به اهدافش (گناهان) میرسد.
10. «وَ زَيَّنَ لَهُمُ الْخَطَل» و #زشتیها را برای آنها را #زیبا جلوه میدهد.
—---------------------------------------------------------—
🌹با الهام از محسن قرائتی، کتاب "امر به معروف و نهى از منكر" ص: 83 🌹
#گامهای_شیطان #تدرج_در_اغواگری_شیطان
#با_معارف_نهج، شماره 76
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵 آیا داستان دوشیزه ماندن #حضرت_زهرا سلام الله علیها واقعیت دارد؟
در فضای مجازی حدیثی دست به دست میچرخد که در آن آمده است حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها، دوشیزه بوده و دوشیزه نیز باقی ماندهاند. از آنجا که این حدیث دستمایهی واکنشهای خاص و گاه نامحترمانهای به ساحت قدسی آن حضرت شده است، قابل ذکر است که این حدیث هیچ اعتباری ندارد.
🔹داستان دوشیزه ماندن حضرت زهرا سلام الله علیها سخنی است که در منابع اصلی شیعه و اهل سنت یافت نشد. ظاهرا نخستین منبعی که این روایت را نقل کرده، یکی از عالمان صوفی مسلک هندوستان (محمد صالح کشفی ترمذی) است که خود سنّی بود اما چون با نگاهی صوفیانه ارادت قلبی فراوانی به حضرت علی علیه السلام داشت، کتابی با نام «مناقب مرتضوی» به زبان فارسی نوشت.
نویسنده بسیاری از روایاتی را که در کتابش آورده، به منابعی روایی یا تاریخی (ضعیف یا قوی) استناد داده اما وقتی به داستان باکره ماندن حضرت صدیقه رسیده، هیچ منبعی برای آن ذکر نکرده است (ن ک: مناقب مرتضوی نسخهی پی دی اف کتابخانه قائمیه ص 126 و 127)
باید توجه داشت که نویسنده بیش از آنکه به علم و دانش شهرت داشته باشد، از صوفیان پیرو شاه نعمت الله ولی بود. این روایت را قاضی نور الله شوشتری (#احقاق_الحق ج 10 ص 25) از همان منبع نامعتبر نقل کرد. خلاصه آنکه این حدیث هیچ اعتباری ندارد.
↩️بعد التحریر:
حضرت صدیقه طاهره آمده بود تا ما در دنیا راه درست زیستن را از او بیاموزیم و در آخرت مسیر سعادتمندی اخروی را نشانمان بدهد. کسانی که نمیخواستند راه درست زیستن را از او بیاموزیم این سخنان را ساختند و پرداختند تا با این سخنان سرگرممان کنند و نگذارند راه زندگی و بندگی را از او بیاموزیم.
#مناسبتی، شماره 32
#فاطمیه #باکره_ماندن
https://telegram.me/banahjolbalaghe