مرد کارهای سخت بود. اصلا حوصله این رو نداشت که هر چی دستور باشه.
می گفت: برای کار با کسی دو شرط دارم هر جا سختی و خطر باشه اولینم و هر جا راحتی باشه آخرین. شرط دومم اینه که اومدن با خودمه ولی برگشتم خدا.
#شهید_عباس_کردانی
#استقبال_از_گزینه_های_سخت
#خرده_روایت_ها
#کتاب_عباس_برادرم ؛ صفحه 40
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
خیلی باحیا بود. وقتی می خواست با کسی صحبت کند، به چشمان او نگاه نمی کرد.
#خرده_روایت_ها
#شهید_علی_عباس_حسین_پور
#کنترل_نگاه
#کتاب_دلم_تنگه_براتون؛ صفحه 27.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
#خرده_روایت_ها
ماشین لندکروز توی یک متر آب و گل گل گیر کرده بود. ده نفر هلش می دادیم؛ اما تکون نمی خورد.
حسین که از راه رسید، گفت: وایسید کنار. کار خودمه. به آرامی ماشین را کشید بیرون. با تعجب گفتم: دعا خوندی؟
گفت: نه. فقط به ماشین گفتم برو بیرون.
#شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی
#تحقق_اراده_شهید_باذن_الله
راوی: حمید شفیعی
#کتاب_رندان_جرعه_نوش؛ صفحه 160.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
#خرده_روایت_ها
عده ای از بچه ها نشسته بودند، مشغول دعا بودند. از حسین آقا پرسیدم: این ها وضع شون چه طوره؟
گفت: آنها که آن طرف نشسته اند، #آدم شده اند. آن ها که طرف دیگرند، در راه آدم شدن اند.
#شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی
#الهامات_و_عنایات
#کتاب_رندان_جرعه_نوش؛ صفحه 159.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
#خرده_روایت_ها
پیکر رضا را آورده بودند سردخانه. همه ایستاده بودند از پدر و بچه هام تا فامیل.
رفتم جلو که صورتش را ببوسم. رضا لبخندی زد که دخترم هم متوجه شد.
همین که خواست سر و صدا کند، آرامش کردم و گفتم: چیزی نگو دارم می بینم.
#شهید_رضا_پناهی
#الهامات_و_عنایات
#کتاب_عارف_دوازده_ساله؛ صفحه 60.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
#خرده_روایت_ها
رفته بودم #اربعین. کربلا بودم. موکبی زده بودند به اسم «شبکه مقدس اهل بیت». خدا لعنت شون کنه. یه روحانی افغانی هست به اسم "اللهیاری" که عکسش را بنر کردند و سر تا سر عراق زدند.
یه مرد نبود که این بنر را بکشه پایین. از بس که این ها مخ سیاسی شون تعطیله.
#شهید_عباس_کردانی
#شیعه_انگلیسی
#کتاب_عباس_برادرم؛ صفحه 22.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
#خرده_روایت_ها
صبح زود بیدار شدم. همه خواب بودند. روی تختش نبود. هر چه گشتم پیدایش نکردم. رفتم دستشویی. پاچه ها را داده بود بالا. فرچه هم توی دستش. چاه توالت گرفته بود.
کتاب یادگاران؛ جلد 30؛ صفحه 53.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
#خرده_روایت_ها
هر دویمان به این نتیجه رسیده بودیم که ما از آن خانواده هایی نیستیم که زیاد با هم زندگی کنیم. در بحبوحه #عملیات_فتح_المبین جمع کردیم رفتیم اهواز پیش حمید.
یکی از دوستان حمید تا ما را دید گفت: حمید برای حقانیت راهش، زن و بچه اش را مثل مولایش برداشته آورده پیش خودش.
#شهید_حمید_باکری
#رعایت_حریم_عطفی_همسر
راوی: همسر شهید
#کتاب_به_مجنون_گفتم_زنده_بمان؛ حمید باکری صفحه 12.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
#خرده_روایت_ها
شب عروسیش بود. اذان که شد، همه را بلند کرد که #نماز بخوانند. یکی را فرستاد جلو، بقیه هم پشت سرش، #نماز_جماعت خواندند.
#شهید_محمد_علی_رهنمون
#سیره_خانوادگی_شهدا
#نگاه_توحیذی_به_زندگی_مشترک
#کتاب_یادگاران، جلد 16؛ صفحه 48.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
#خرده_روایت_ها
عاشق کتاب های شهید دستغیب بود و توصیه به مطالعه شان می کرد. این مطلب را حتی در وصیت نامه اش هم ذ کرکرده است: «کتاب های شهید دستغیب را به عموم برادران توصیه می کنم».
#شهید_علی_حیدری
#فرهنگ_کتاب_خوانی
#کتاب_بی_خیال؛ صفحه 107 و 124.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
#خرده_روایت_ها
در نامه اش به فرزندش نوشته بود:
حدالامکان از مطالعه روزی یک حزب #قرآن که فقط پنج دقیقه طول می کشد مضایقه نکن و ثوابش را هدیه به روح مبارک حضرت رسول اکرم (ص) بنما که موجب برکت عمر و موفقیت می شود انشاءالله.
#شهید_مرتضی_مطهری
#شهدا_و_رسول_خدا ص
#کتاب_مرتضی_مطهری؛ صفحه 55.
.
#خرده_روایت_ها
صیاد در شروع همه کلاس ها، بعد از تلاوت و تفسیر آیاتی از #قرآن، دعای فرج #امام_زمان (عج) را می خواند. حتی در زمان حکومت ستمشاهی بر این عهدش استوار بود.
در همه تنگناها توسل به امام زمان (عج) را از دست نمی داد. در آن روزی هم که خبر انتصابش به #فرماندهی_نیروی_زمینی_ارتش را شنید، اولین کارش #نماز_توسل_به_امام_زمان (عج) بود.
#شهید_علی_صیاد_شیرازی
#شهدا_و_امام_زمان عج
#کتاب_خدا_می_خواست_زنده_بمانی؛ صفحات 40-41 و 57.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/