eitaa logo
برش‌ ها
382 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
351 ویدیو
36 فایل
به نام خدای شهیدان در برشها شهدا دست یافتنی اند. اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته و به دور از هیاهو روایت می کنیم تا بتوان آن را زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
فرازی از وصیت نامه شهید محسن گلستانی: ما تا زمانى كه انسان نماهايى، حيوان صفت،كه زندگى دنيوى را بر عالم آخرت ترجيح داده‌اند وجود دارند، نباید دست از عليه مشركان به خدا و اين بى دين و حس دنيا پرستى و حب متاع دنيا، بر داريم. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام https://eitaa.com/boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
حسن خیلی به امام زمان (عج) ارادت داشت و نشانه ای از آن حضرت در زندگی اش مشهود بود. 🔹بالای همه هایش می نوشت: به نام خدا و به یا حضرت مهدی (عج). 🔸وقتی هم که می خواستیم بچه دار شویم. حسن خیلی مایل نبود. کردیم، آیه ای در مورد اعطای حضرت موسی (ع) به مادرش آمد. گفت: اگر فرزندمان پسر باشد، موسی و اگر دختر باشد سوسن بگذاریم. در آن زمان سوسن نام خواننده ای مشهور بود. گفتم: نه. گفت: پس . 🔹در هنگام شهادت هم اسم امام زمان (عج) از زبانش نمی افتاد. (ع) (عج) راوی همسر شهید ؛ زندگی نامه شهید حسن باقری (غلام حسین افشردی) نویسنده: سعید علامیان نشر: سوره مهر نوبت چاپ: سوم- ۱۳۹۷؛ صفحه 36 و 298 و 309. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
در مجلس قانونی تصویب شده بود که مورد اعتراض مردم بود. آن روز وقتی شهید مدرس به خانه بازگشت، عده ای از مردم به خانه ما آمدند و به پدر اعتراض کردند که : «آقا! این چه لایحه خلاف مصلحتی بود که امروز تصویب شده؟». آقا فرمود: اگر بیست رأس اسب و الاغ و یک نفر ادم را در مجلسی جمع کنند و از آنها بپرسند که ناهار چه می خورید؟ چه می گویند؟ همه گفتند: جو. آقا فرمود: آن یک نفر هم مجبور است سکوت کند. شعور نمایندگان فعلی شما همین است. بروید آدم انتخاب کنید. ؛ برگ هایی از زندگی شهید آیت الله سید حسن مدرس ؛ پدید آورنده: مؤسسه فرهنگی خاکریز ایمان و اندیشه؛ ناشر: خیزش نو ؛ نوبت چاپ: اول-۱۳۹۵؛ صفحه 36. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
شهید مدافع حرم محمدهادی ذوالفقاری (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۹۳ ه.ش) ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
محمد هادی شدیدا مراقبت چشمش بود. چه در زمانی که نوجوان بود و در #فلافل فروشی جوادین کار می کرد و چه در زمانی که مهاجرت به نجف کرد، و برای لوله کشی به خانه برخی از اهل نجف می رفت، مراقب چشمش بود. برش اول: در ان اواخر اقامت در ایران که در #حوزه_علمیه حاج ابوالفتح خان درس می خواند، رفتم دیدنش. موقع برگشت قرار شد باهم برگردیم. در مسیر برگشت چند خانم بد #حجاب را دید، با صدای بلند گفتک خواهرم حجابت را حفظ کن. در مسیر گفت: دیگ راز اینجا خسته شده ام. این حجاب ها بوی حضرت زهرا (س) نمی دهد. بعد از سفر #کربلا دیگر دوست ندارم توی خیابان بروم. من مطمئن هستم چشمی که به نگاه حرام عادت کند، خیلی از چیزها را از دست می دهد. چشم گناهکار لایق #شهادت نمی شود. برش دوم: این اواخر وقتی می آمد ایران، در خیابان ها احساس راحتی نمی کرد و #چفیه اش را روی صورتش می انداخت. می گفت: از وضعیت حجاب خانم ها خیلی ناراحتم و در رفت و آمدها نمی توانم سرم را بالا بگیرم. معتقد بود اگر به نامحرم نگاه کند،از لحاظ معنوی خیلی عقب می افتد و راه شهادت بسته می شود. برش سوم: یک روز باهم از سامرا رفتیم بغداد. از من پرسید: وضعیت حجاب در #بغداد چطور است؟ گفتم: مثل تهران. گفت: برای رسیدن به شهادت باید از خیلی گناهان گذشت. باید مراقب چشم خودمان باشیم تاتوفیق شهادت را ازدست ندهیم. بعد چفیه اش را روی صورتش انداخت. در کل مدتی که بغداد بودیم،همین طور بود تا اینکه از شهر به سمت نجف خارج شدیم. #شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری #سیره_تهذیبی_شهدا #نگاه_به_نامحرم #راهکار_شهادت #کتاب_پسرک_فلافل_فروش ؛صفحات: 19، 54، 60-61، 69، 89، 132. @boreshha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدایا! تو را سپاس می‌گویم به‌خاطر نعمتهایت. خداوندا! تو را سپاس که مرا صلب به صلب، قرن به قرن، از صلبی به صلبی منتقل کردی و در زمانی اجازه ظهور و وجود دادی که امکان درک یکی از برجسته‌ترین اولیائت را که قرین و قریب معصومین است، عبد صالحت کبیر را درک کنم و رکاب او شوم. (ره) ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فرازی از وصیت نامه شهید عبد الله میثمی: در گرداب #غيبت ها و #تهمت ها نيفتيد. خدا گواه است كه اين بدگويي ها ايمان را مي خورد و انسان را از #روحانيت اخراج مي كند. #لذت_مناجات با خدا را از بين مي برد. #وصیت_نامه_شهدا #شهید_عبد_الله_میثمی #وصیت_نامه_موضوعی #گناهان_زیان ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام https://eitaa.com/boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
سال تحصیلی تازه شروع شده بود که شور اعزام درد دل رضا افتاد. یک روز از که آمد، گفت: مادر! من می خواهم به جبهه اعزام شوم. هر چه بهانه آوردم که سنت کم و قد و قواره ات کوچک است، زیر بار نرفت. می گفت: بعد از دستور امام مبنی بر پر کردن جبهه ها درنگ جایز نیست. من به شما ثابت خواهم کرد، علی رغم قد کوچکم قدرت جنگیدن با دشمن را دارم. خیلی جدی نگرفتم. یک روز آمد و گفت: من . خواستم سر به سرش بگذارم. گفتم: لب تر کن همین امروز می روم . می گفت: من عاشق خدا، ائمه و امام زمان (عج) شده ام و تا به معشوقم یعنی الله نرسم آرام نمی گیرم. هر وقت مقابل خاسته اش مقاومت می کردم، می گفت: مادر! تو نمی خواهی خون بهای من خدا باشد. پدرش حرفی نداشت. اما مراعات دل من را می کرد. حاضر شد در عوض نرفتن به جبهه برایش و حتی ماشین بخرد؛ اما رضا واقعا عاشق شده بود. یک روز گفت: من می توانم به جبهه بروم اما رضایت شما برایم مهم است. پدرش هم راضی شد. می گفت: رضا نه مال شما و نه مال من؛ بلکه برای خداست. راضی ام به رضای خدا. ظاهرا خدا می خواهد امانت دوازده ساله اش را پس بگیرد. روز اعزام با وجود مخالفت مسئولین اعزام، سماجتش و البته اصرار من، کار خود را کرد. او همان طوری که پشت پیراهنش نوشته بود، بود. راوی: مادر شهید ؛ شهید رضا پناهی/نویسنده: سید حسین موسوی/ ناشر: شهید کاظمی/ چاپ دوم-زمستان 1398؛ صفحه 37-41. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرازی از وصیت نامه شهید قاسم سلیمانی: اگر توفیق صحابه رسول اعظمت محمد مصطفی (ص) را نداشتم و اگر بی‌بهره بودم از دوره مظلومیت علی‌بن ابی‌طالب (ع) و فرزندان معصوم و مظلومش، مرا در همان راهی قرار دادی که آنها در همان مسیر، جان خود را که جان جهان و خلقت بود، تقدیم کردند. #وصیت_نامه_شهدا #وصیت_نامه_موضوعی #شهید_قاسم_سلیمانی #راه_اهل_بیت (ع) ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فرازی از وصیت نامه شهید محسن گلستانی: در راه تدوام و صدور انقلاب اسلامى تا پاى جان بايستيد . ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
مجلس از دیدگاه شهید رجایی: وزیر وقت مسکن آمده بود خدمت شهید رجایی. می گفت: در حال آماده کردن لایحه ای هستیم که اگر تأیید کنید بفرستیم مجلس برای تصویب. پرسید: چه لایحه ای؟ گفت: لایحه ساخت منازل مسکونی برای نمایندگان مجلس پشت مدرسه سپهسالار. ایشان برآشفت و گفت: من نمی گذارم چنین طرحی به مجلس ارسال شود. اصلا چه لزومی دارد؟ می گفت: اگر نماینده با خیال راحت از شهرستان بیاید و در منازل مسکونی بنشیند، هیچ وقت نخواهد فهمید که مردم از لحاظ مسکن چقدر مشکل دارند و با چه مشکلاتی دست به گریبان اند. راوی: سید هادی محدث ؛ برگ هایی از زندگی شهید رجایی؛ نوشته غلام علی رجایی، ناشر: خیزش نو، نوبت چاپ: اول-بهمن-1430. صفحه 46. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فرازی از وصیت نامه شهید قاسم سلیمانی: خداوندا ! تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش؛ مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، عزیز ــ که جانم فدای جان او باد ــ قرار دادی. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فرازی از وصیت نامه شهید عبد الله صادق: مادر عزیزم! می دانم که هرگز نتوانستم آن چنان که باید و شاید حق فرزندی را ادا کنم.... از خدا می خواهم اگر شهید شدم به شما صبر دهد تا برایم گریه نکنید....مادر جان! شهید نمی خواهد. عزا نمی خواهد. او منتظر کسی است که اسلحه به خون آغشته اش را از زمین بردارد و راهش را ادامه دهد. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
رأی دادن به کاندیدای غیر اصلح از دیدگاه شهید مطهری: دستگاه اموی از امام حسین (ع) فقط یک می خواستند و اگر آن یک امتیاز را امام به آنها می داد نه تنها کاری به کارش نداشتند، انعام ها هم می کردند و امام هم همه آن تحمل رنج ها را کرد و تن به شهادت خود و کسانش داد که همان یک امتیاز را ندهد. آن یک امتیاز، فروختن و عقیده بود. در آن زمان صندوق و ی نبود، بیعت بود. بیعت آن روز رای دادن امروز بود. پس امام اگر یک رای غیر وجدانی و غیر مشروع می داد، شهید نمی شد. شهید شد که رای و عقیده خودش را نفروخته باشد. مجموعه آثار شهید مطهری، جلد 17، صفحه 464. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
کتاب گویای دختر شینا در قالب کتاب دختر شینا خاطرات زندگی قدم خیر محمدی کنعان، همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر به قلم بهناز ضرابی زاده است. این کتاب حکایتی از یک زندگی در پشت صحنه جنگ است؛ خاطرات زنی که در طول هشت سال ازدواجش با یکی از سرداران دفاع‌ مقدس، با دشواری‌های دوری همسر و بزرگ کردن فرزندانش، کنار آمد و به تنهایی زندگی‌ را اداره کرد، چهار دختر و یک پسر به دنیا آورد و همسرش فقط موقع به دنیا آمدن یکی‌شان در کنارش بود. مرتضی سرهنگی در مورد این کتاب می نویسد: "چنین روایتی، روایتِ در مسیر و در مصیرِ انسانی است که مدام در پی شدن است و قدم در جاده رشد گذاشته است و تکامل." 📺مرجع صوت و تصویر فرهنگ جهاد و شهادت 👇 @khateshahadat
فرازی از وصیت نامه شهید قاسم سلیمانی: خدایا! از کاروان دوستانم جامانده‌ام. خداوند، ای عزیز! من سال‌ها است از کاروانی به‌جا مانده‌ام و پیوسته کسانی را به‌سوی آن روانه می‌کنم؛ اما خود جا مانده‌ام؛ اما تو خود می‌دانی هرگز نتوانستم آنها را از یاد ببرم. پیوسته یاد آنها، نام آنها، نه در ذهنم، بلکه در قلبم و در چشمم، با و آه یاد شدند. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
راه شناخت کاندیدای اصلح در سیره شهید چمران: شهید چمران یکی ا زملاک های شناخت کاندیدای اصلح را بررسی سابقه می دانست. بنی صدر کاندیدای ریاست جمهوری شده بود و اکثریت مردم طرفدار او بودند. همه شعار می دادند: «بنی صدر 100 درصد». رفتم پیش شهید چمران و نظرش را درباره رأی به بنی صدر پرسیدم. نظرش منفی بود. می گفت: «بنی صدر را از زمان حضور در اروپا می شناسمش. در آنجا هم مخالف بچه های انجمن اسلامی بود و فقط خودش را تبلیغ می کرد. به هر قیمتی که شده می خواست رئیس باشد. این چنین آدمی خطرناک است». راوی: احمد کاویانی ؛ خاطراتی از شهید چمران، نویسنده: علی اکبری، ناشر: یا زهرا (س)، نوبت چاپ: هفتم- زمستان ۱۳۹۳؛ صفحه 35.