وقتی کاظم می آمد، کنارش می نشستم و گرم صحبت می شدیم. من از دوستانم و او از دوستانش. نسبت به دوستان شهیدش #ادب و نزاکت خاصی را رعایت می کرد.
دو زانو می نشست. انگار که او حضور دارد و در حضورش قدرت تکلم ندارد. از خلق و خوی شان می گفت و لحظه شهادت شان و سلام بر سید الشهدای آخرشان و بی رودر بایستی #گریه می کرد. با خودم فکر می کردم که کاظم با آنها به حدی زیسته که فقط یاد آنها آرامش می کند.
صحبتش که تمام می شد به جمع دو نفره خودمان بر می گشت و راحت می نشست و پایش را دراز می کرد و یا لم می داد.
#شهید_کاظم_نجفی_رستگار
#سیره_فرهنگی_شهدا
#زنده_نگه_داشتن_یاد_شهدا
راوی: اکرم حاج ابوالقاسمی؛ همسر شهید
مجموعه نیمه پنهان ماه، جلد ۲۶، رستگار به روایت همسر شهید، نویسنده: نجمه طرماح، ناشر: روایت فتح، نوبت چاپ: اول- ۱۳۹۵ ؛ صفحات ۱۰۷.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
قرارشد شب عملیات #والفجر سه نماز مغرب و عشاء را بخوانیم و حرکت کنیم. نماز مغرب که شروع شد، صدای #گریه امام و مأمومین در هم شده بود. مکبر از امام و مأمومین #التماس می کرد که نماز را زودتر تمام کنند. نماز مغرب یک ربع طول کشید. بعد از نماز امام جماعت با التماس از بچه خواست نماز عشاء را زودتر تمام کنند.
رزمنده ها گفتند: این نماز آخر ماست. می خواهیم با خدا حرف بزنیم. حاضریم قسمتی از راه را بدویم؛ اما نماز را زود تمام نکنیم.
بعد از نماز بوی عطر خاصی فضا را پر کرده بود. علی آقا از من پرسید: تو هم بو را استشمام می کنی؟
گفتم: تا به حال چنین بوی عطری به مشامم نرسیده بود.
#خاطرات_رزمندگان
#سیره_عبادی_رزمندگان
#جلوه_های_انس_با_نماز
راوی: حمید شفیعی
#کتاب_رندان_جرعه_نوش ؛ خاطرات حمید شفیعی، نویسنده و راوی: حمید شفیعی، تدوین گر: محمد دانشی، ناشر: سماء قلم، نوبت چاپ: اول- ۱۳۸۴؛ صفحه ۹۸.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
فرازی از وصیت نامه شهید عبد الله صادق:
مادر عزیزم! می دانم که هرگز نتوانستم آن چنان که باید و شاید حق فرزندی را ادا کنم.... از خدا می خواهم اگر شهید شدم به شما صبر دهد تا برایم گریه نکنید....مادر جان! شهید #گریه نمی خواهد. عزا نمی خواهد. او منتظر کسی است که اسلحه به خون آغشته اش را از زمین بردارد و راهش را ادامه دهد.
#وصیت_نامه_شهدا
#وصیت_نامه_موضوعی
#شهید_عبدالله_صادق
#راه_شهدا
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
حمید همیشه سعی می کرد راه #رشد من بسته نشود. خیلی سعی این راه رشد از مسیر قرآن بگذرد.
هر بار که می خواست برود جبهه بی طاقتی نشان می دادم. خیلی گریه می کردم. تا اینکه یک بار رفتم سر وقت آن دفترچه یادداشت مشترک. نوشته بود: به جای #گریه هر وقت که میر وم بنشین برای خودت #قرآن بخوان! در این صورت هم خودت آرام می گیری و هم من با دل قرص می روم.
می گفت: تو کنار منی و همراه من. اما خودت هم باید مسیری داشته باشی که مال خودت باشد و در آن رشد کنی؛ پیش بروی.
در یکی از نامه هایش نوشته بود: از فرصت نبودنم استفاده کن و بیشتر بخوان مخصوصا قرآن را. چون وقتی باهمیم آفتم و نمی گذارم به چیزی نزدیک شوی.
#شهید_حمید_باکری
#سیره_خانوادگی_شهدا
#برنامه_ریزی_برای_تغییر_تدریجی
راوی: فاطمه امیرانی؛ همسر شهید
#کتاب_نیمه_پنهان_ماه ، جلد سوم، حمید باکری به روایت همسر شهید؛ ص 10 و 27.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام (ایتا و هورسا👇)
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
#مهریه ازدواج شان یک جلد #قرآن، یک جلد #نهج_البلاغه و 27 تومان پول بود.
بعد از #مراسم_عقد آمدند خانه ما. چه آمدنی. داخل اتاق نشسته بودند. ساعت یازده شب بود. صدای #گریه ابراهیم بلند شد. طاقت نیاوردم رفتم از لای در نگاه کردم. رختخواب را جمع کرده بود و سجاده اش پهن بود. خانمش هم قرآن یا مفاتیحی دستش بود.
تا ساعت پنج صبح ناله #الهی_العفو ش بلند بود. صبح هم که آمدند صبحانه بخورند، چشم هایش قرمز و متورم بود. بعد از صبحانه رفتند زیارت #مزار_شهدا ی شهرضا. بعد از زیارت قم به پاوه بر گشتند.
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#سیره_خانوادگی_شهدا
#برنامه_های_معنوی_شب_عروسی
راوی: مادر شهید
#کتاب_برای_خدا_مخلص_بود ؛ خاطراتی از شهید محمد ابراهیم همت، نویسنده: علی اکبری، ناشر: یاز رهرا (س)، نوبت چاپ: یازدهم- زمستان ۹۵ ، صفحه 33.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام (ایتا و هورسا👇)
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
شب ۲۱ #ماه_رمضان بود. شهید مدنی سخنران جلسه بود. جلسات ایشان که با #گریه همراه بود. اما این جلسه سراسر ناله و زاری بود.
وقتی که چراغ ها خاموش شد. فرمودند: در این شب اگر همه شما از گناهان تان #توبه می کنید، من آمده ام از عبادت هایم توبه کنم. قبلا خیال می کردم این عبادت ها برای خدا بوده اما الان می بینم که توهین به محضر خداوند بوده.
خدایا از من د رگذر. الهی العفو.
آن شب آقا با صدایی لرزان زار می زد و همه را منقلب کرده بود.
#شهید_سید_اسدالله_مدنی
#سیره_عبادی_شهدا
#شبهای_قدر_شهدا
#مراقبات_ماه_رمضان
#خاطرات_رمضانیه
راوی: حجة الاسلام بروجردی
#کتاب_سید_اسد_الله ؛ خاطراتی از شهید سید اسد الله مدنی، نویسنده: علی اکبری مزد آبادی، ناشر: یا زهرا (س)، نوبت چاپ: اول – ۱۳۹۳؛ صفحه ۲۳.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
عامل سوم [تحریف واقعه عاشورا] یك #عامل_خصوصی است. این دو عاملی كه عرض كردم، یعنی غرضها و عداوتهای دشمنان و حس اسطوره سازی و افسانه سازی، در تمام تواریخ دنیا وجود دارد. ولی در خصوص حادثه ی عاشورا یك عامل بالخصوصی هست كه این عامل سبب شده است كه در این داستان بالخصوص، جعل واقع بشود. آن عامل چیست؟ .پیشوایان دین از زمان پیغمبر اكرم و زمان ائمه ی اطهار دستور اكید و بلیغ داده اند كه باید نام حسین بن علی زنده بماند، باید #مصیبت_حسین بن علی هر سال تجدید بشود، چرا؟ بحث در این «چرا» است. این چه دستوری است در اسلام؟ چرا این همه ائمه ی دین به این موضوع اهتمام داشتند؟ چرا برای زیارت حسین بن علی این همه اهتمام و ترغیب است، این همه تشویق است؟ ما باید به این «چرا» دقت كنیم.
ممكن است كسی بگوید: «این برای این است كه #تسلی_خاطر ی برای حضرت زهرا باشد. » آیا این حرف #مسخره نیست كه بعد از هزار و چهار صد سال، هنوز حضرت زهرا احتیاج به تسلیت داشته باشد؟ در صورتی كه به نصّ خود امام حسین و به حكم ضرورت دین، بعد از شهادت امام حسین دیگر امام حسین و حضرت زهرا نزد یكدیگر هستند. این چه حرفی است؟ ! مگر حضرت زهرا بچه است كه بعد از هزار و چهار صد سال هنوز هم دائماً به سر خودش بزند، گریه كند، بعد ما برویم به ایشان سرسلامتی بدهیم! این حرفها دین را خراب می كند.
حسین مكتب عملی در اسلام تأسیس كرد. حسین علیه السلام نمونه ی عملی قیام های اصلاحی است. خواستند #مكتب_حسین زنده بماند، خواستند حسین سالی یك بار با آن نداهای شیرین و عالی و حماسه انگیزش ظهور پیدا كند، فریاد كند: «أَ لا تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لا یُعْمَلُ بِهِ وَ الْباطِلَ لا یُتَناهی عَنْهُ لِیَرْغَبِ الْمُؤْمِنُ فی لِقاءِ اللّهِ مُحِقّاً». خواستند «اَلْمَوْتُ اَوْلی مِنْ رُكوبِ الْعارِ» (مرگ از زندگی ننگین بهتر است) برای همیشه زنده بماند. خواستند «لا اَرَی الْمَوْتَ اِلاّ سَعادَةً وَ الْحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ اِلاّ بَرَماً» برای همیشه زنده بماند. زندگی با ستمكاران برای من خستگی آور است؛ مرگ در نظر من جز سعادت چیزی نیست. خواستند آن جمله های دیگر حسین: «خُطَّ الْمَوْتُ عَلی وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقَلادَةِ عَلی جِیدِ الْفَتاةِ» زنده بماند، «هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ» زنده بماند. مردی كه می آید آنجا در مقابل یك دریا [انسان ] ، سی هزار نفر، می ایستد، آن طور مردانه، در حالی كه در نهایت شدت گرفتار است از ناحیه ی شخص خودش، از ناحیه ی خاندان خودش، مرد و مرد وار- كه چنین مردی دنیا به خودش ندیده است- و می گوید: «اَلا وَ اِنَّ الدَّعِیَّ بْنَ الدَّعِیِّ قَدْ رَكَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْنِ بَیْنَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ یَأْبَی اللّهُ ذلِكَ لَنا وَ رَسولُهُ وَ حُجورٌ طابَتْ وَ طَهُرَتْ» ، خواستند اینها زنده بماند، مكتب حسین زنده بماند، #تربیت_حسینی زنده بماند، پرتوی از روح حسینی در این ملت بتابد.
فلسفه اش خیلی روشن است. گفتند نگذارید این حادثه فراموش بشود. حیات و زندگی شما بستگی به این حادثه دارد، انسانیت و شرف شما بستگی به این حادثه دارد، اسلام را با این وسیله می توانید خوب زنده نگه دارید.پس ترغیب كردند به این كه مجلس عزای حسینی را زنده نگه دارید. راست است عزاداری حسین بن علی واقعاً فلسفه دارد، واقعاً فلسفه ی صحیح دارد، فلسفه ی بسیار بسیار عالی هم دارد. هرچه ما در این راه كوشش كنیم، به شرط اینكه هدف این كار را تشخیص بدهیم به جاست. اما متأسفانه عده ای این را نشناختند، خیال كردند كه بدون اینكه مردم را به مكتب حسین علیه السلام آشنا كنیم، به فلسفه ی قیام حسینی آشنا كنیم، عارف به مقامات حسینی كنیم، همین قدر كه مردمی آمدند و نشستند و یك #گریه ای را نفهمیده و ندانسته كردند، دیگر #كفاره_گناهان است!
#کتاب_حماسه_حسینی ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 83-82.
#شهید_مرتضی_مطهری
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
فرازی از #وصیت_نامه_شهید_علی_چیت_سازیان:
🔺برادر عزيزم ميدانم ... خواهشي كه از شما دارم براي من #گريه نكنيد، براي مظلوميت آقا اباعبدا...(ع ) گريه كنيد و از خواهرم ميخواهم كه #زينب_گونه باشد و از خداوند ميخواهم كه به او هم صبر عنايت نمايد.
🔺همسر عزيزم ...اگر خداوند به من ... پسر داد آن را طوري بزرگ كن كه نان را از راه حلال به دست بياورد و به #مستضعفان كمك كند و از بچگي آن را عاشق اباعبدا...(ع) كن و تربت آن را در دهانش بگذار و آن را مانند مولايمان #حسين(ع) آزاد مرد بزرگ كن و به آن بگو كه هيچ وقت جلوي زورگويان سر خم نكن و خداوند را براي رضاي آن عبادت كن.
#شهید_علی_چیت_سازیان
#وصیت_نامه_شهدا
#وصیت_نامه_موضوعی
#شهدا_و_اهل_بیت
#شهدا_و_امام_حسین
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
فرازی از #وصیت_نامه_شهید_احمد_کشوری:
پدر و مادرم! همچنان که تا الآن #صبر کرده اید از خدا می خواهم صبر بیشتری به شما عطا کند. فعالیت تان را در راه خدا بیشتر کنید.
در عزایم ننشینید، نمی گویم #گریه نکنید؛ ولی اگر خواستید گریه کنید به یاد #امام_حسین ( علیه السّلام) و #کربلا و پدر و مادرانی که پنج فرزندشان شهید شده گریه کنید، که اگر گریه های امام حسینی و #تاسوعا و #عاشورایی نبود، اکنون یادی از اسلام نبود.
#شهید_احمد_کشوری
#وصیت_نامه_شهدا
#وصیت_نامه_موضوعی
#مجالس_عزاداری
#شهدا_و_امام_حسین ع
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/