eitaa logo
فرهنگ هزار موضوعی داستان، طنز،لطيفه ها و خاطرات آموزنده
81 دنبال‌کننده
11 عکس
1 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🎂تاثير شير 🌷مرحوم شهيد آية اللّه حاج فضل اللّه نورى را در زمان به دار زدند. 👈اين مجتهد عادل انقلابى , عليه مشروطه غيرمشروعه آن زمان قد علم كرد. 👈با اين كه اول مشروطه خواه بود, اماچون مـشـروطـه در جـهت اسلام نبود, با آن مخالفت كرد. عاقبت او راگرفتند و كردند. 🌷شيخ پـسرى داشت . 👈اين 3پسر, بيش از بقيه اصرار داشت كه پدرش را اعدام كنند. يكى از بزرگان گفته بـود, مـن بـه زندان رفتم و علت را از _فضل_اللّه نورى كردم . 🌷ايشان فرمود:خود من هم انتظارش را داشتم كه پسرم چنين از كار درآيد. 👈چـون شـيخ شهيد, اثر را در چهره آن مرد ديد, اضافه كرد:اين بچه در نجف متولد شد. در آن هـنگام مادرش بيمار بود, لذا شيرنداشت . مجبور شديم يك براى او بگيريم . پس از مـدتى كه آن زن به پسرم شير مى داد, ناگهان متوجه شديم كه وى زن اى است , علاوه بر آن از (ع ) نيز بود.... كـار ايـن پـسـر به جايى رسيد كه در هنگام اعدام پدرش كف زد. 🎂آن پسر فاسد, پسرى ديگر تحويل جامعه داد به نام كه رئيس حزب توده شد. ☺️تربیت فرزند در اسلام، ص 89. 🌷بـيـان : كـودك وقـتى كه خون و پوست و گوشت و استخوانش پرورش يافته است , نيز جداى از روحيات مادرنخواهد بود. https://eitaa.com/dastan_latifeh
🔰 به نوجوان 🌷يكى از علماى وارسته , كلاس درسى داشت و از ميان شاگردانش به نوجوانى بيشتر احترام مـى گـذاشـت . 🍎روزى يكى از شاگردان از آن عالم پرسيد: چرا بى دليل , اين نوجوان را آن همه احترام مى كنيد؟ 🌷آن عالم دستور داد چند مرغ آوردند. 👈آن مرغ ها را بين تقسيم نمود و به هر كدام كاردى داد و گفت : هريك از شما مرغ خود رادر جايى كه كسى نبيند ذبح كند و بياورد. ☺️شاگردان به سرعت به راه افتادند و پس از ساعتى هر يك از آنها, مرغ ذبح كرده خود را نزد آورد, اما نوجوان مرغ را زنده آورد. 🌷عالم به او گفت : چرا مرغ را ذبح نكرده اى ؟ او در گفت : شما فرموديد مرغ را در جايى ذبح كنيد كه كسى نبيند, من هر جا رفتم ديدم مرا مى بيند. ☺️شاگردان به و توجه عميق آن شاگرد برگزيده پى بردند,او را كردند و دريافتند كه آن وارسته چرا آن قدر به او احترام مى گذارد. مجموعه ورام، ص 235. https://eitaa.com/dastan_latifeh
🔰احترام به كودك 🌷شبى مرحوم آية اللّه در حال بازگشت ازنماز جماعت , در خيابان اطراف حرم مطهر حضرت معصومه (س ) كودكى را در حال گريه كردن مى بيند. 👈وقتى علت گريه اش را مى پرسد, جواب مى دهد: پولى را كه براى گرفتن نان به همراه داشتم گم كرده ام . 🌷بـى درنـگ آن مـرجـع بزرگ به حالت نيمه نشسته , مشغول جستجو مى شود تا اين كه آن دو ريال گـمشده را پيدا مى كند و به كودك مى دهد. 🌷ايشان به راحتى مى توانستند چند برابر آن پول را به كودك بدهند, اما براى اين كه او احساس نكند, به اين شكل به او كمك كردند. درس اخلاق آیة الله مکارم شیرازی، 7/3/72، مدرسه امیرالمومنین https://eitaa.com/dastan_latifeh
🔰از جمله هايي که بايد بِشتر به آن توجه شود های تاريخی است که گويای معصومان بزرگوار عليهم السلام بود چرا که آنان به متصل بودند و بخواطر بودن در کارها از آن ها سر نمی زده .
👈از جمله بايدها آشنا سازی فرزندان با سيره معصومان عليهم السلام است. https://eitaa.com/dastan_latifeh
🔰كودكان امروز بزرگان فردا 🌷حـضـرت مجتبى (ع ) هر از گاهى ،فرزندان را دور خود جمع مى كرد و آنان را مـى نـمـود. 👈روزى فـرزنـدان خـود و فرزندان برادرش را فرا خواند. قبل از شرفياب شدن بـه حضورامام , نمى دانستند ايشان به چه قصدى آنها را دعوت كرده است , ولى خوشحال بودند كه هر وقت نزد امام مى روند, با دست پربازمى گردند. 🌷همه كودكان كه دور امام (ع ) گرد آمدند, امام (ع ) فرمود: 👈همه شما, كودكان امروز هستيد و اميد مـى رود كـه بـزرگان اجتماع فردا نيز باشيد, پس بياموزيد و در كسب كوشش كنيد. ☺️بحارالانوار، ج 2، ص 152. https://eitaa.com/dastan_latifeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰نبايدهای گفتاری 🌷 👈جوانی نزد پدر رفت و گفت : بابا یادت هست که می گفتی اولین دفعه ای که ماشین پدرت را راه بردی تصادف کردی و ماشین خرد شد؟ 🌷- بله پسر جانم، پسر گفت : بازهم یادت می آید که همیشه می گفتی تاریخ تکرار می شود؟ 🌷- بله پسر حالا منظورت از این حرفها چیست؟ 🎂پسر گفت پدرجان امروز یکبار دیگر تاریخ تکرار شد! بر گرفته از : کتاب نکته ها و لطيفه ها بر چسب ها: ، ، ، ، ، ، ، https://eitaa.com/dastan_latifeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰نمونه آموزش ها برای کاربردی کردن و ها. 👈ببينيد و با شيوه تکميل و سازی ها با : 1️⃣ آيه شريفه قرآن 2️⃣ شعر 3️⃣ ضرب المثلٰ آشنا شويد: *🌹خیلی زیبا است بخوانید.* مطمئن باشید درس میگیرید از این پیام بزرگ. در یکی از روزها، 🤴🏻پادشاه سه وزیرش را فراخواند و از آنها درخواست کرد کار عجیبی انجام دهند... از هر وزیر خواست تا کیسه ای برداشته و به باغ قصر برود و اینکه این کیسه ها را برای پادشاه با میوه ها و محصولات تازه پر کنند ☝️ همچنین از آنها خواست که در این کار از هیچ کس کمکی نگیرند و آن را به شخص دیگری واگذار نکنند... وزرا از دستور شاه کرده و هر کدام کیسه ای برداشته و به سوی باغ به راه افتادند. 😇 وزیر اول که به دنبال راضی کردن شاه بود بهترین میوه ها و با کیفیت ترین محصولات را جمع آوری کرده و پیوسته بهترین را انتخاب می کرد تا اینکه کیسه اش پر شد. 😊 اما وزیر دوم با خود می کرد که شاه این میوه ها را برای خود نمی خواهد و احتیاجی به آنها ندارد و درون کیسه را نیز نگاه نمی کند، پس با و شروع به جمع کردن نمود و خوب و بد را از هم جدا نمی کرد تا اینکه کیسه را با میوه ها پر نمود. 😁 و وزیر سوم که اعتقاد داشت شاه به محتویات این کیسه اصلا اهمیتی نمی دهد کیسه را ازعلف و برگ درخت و خاشاک پر نمود. روز بعد پادشاه دستور داد که وزیران را به همراه کیسه هایی که پر کرده اند بیاورند. وقتی وزیران نزد شاه آمدند،به سربازانش دستور داد،ﺳﻪ وزیر را گرفته و هرکدام را جدا گانه با کیسه اش به مدت سه ماه کنند. 🏚 در زندانی دور که هیچ کس دستش به آنجا نرسد و هیچ آب و غذایی هم به آنها نرسانند. ✅ وزیر اول پیوسته از میوه های خوبی که جمع آوری کرده بود می خورد تا اینکه سه ماه به پایان رسید. ✅ اما وزیر دوم،این سه ماه را با و گرسنگی و مقدار میوه های تازه ای که جمع آوری کرده بود سپری کرد. ✅و وزیر سوم قبل از اینکه ماه اول به پایان برسد از گرسنگی مُرد. خیلی از ما فکر می کنیم که ما چه سودی برای خدا دارد؛و شاید با این فکر انحرافی در کارهای انسانی و و خود اهمال کنیم.😔 *👈در حالی که دستورات خداوند برای خود ماست و او بی نیاز از اعمال ماست.👉* حال از خود این را بپرسیم، ما از کدام گروه هستیم؟ زیرا ما الان در باغ دنیا بوده و آزادیم تا اعمال خوب یا اعمال بد و فاسد را جمع آوری کنیم، اما فردا زمانی که به مَلک الموت امر می شود تا ما را در زندانی کند، در آن زندان تنگ و تاریک و در تنهایی... نظرت چیست؟ آنجاست که اعمال خوب و پاکیزه ای که در دنیا جمع کرده ایم به ما سود می رسانند. خداوند می فرماید: *(وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوی)* (بقره۱۹۷) *توشه بگیرید که بهترین توشه ها است.* 👈تکميلی و مستند سازی اين داستان آيه شريفه قرآن است که: 1️⃣انيكى و بدى ، إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاء وَعْدُ الآخِرَةِ لِيَسُوؤُواْ وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْاْ تَتْبِيرًا سورة الاسراء آية 7 اگر نيكى كنيد به خود كرده‏ايد و اگر بدى كنيد به خود [ بد نموده‏ايد ] و چون تهديد آخر فرا رسد [ بيايند ] تا شما را اندوهگين كنند و در معبد [ تان ] چنانكه بار اول داخل شدند [ به زور ] درآيند و بر هر چه دست‏يافتند يكسره [ آن را ] نابود كنند 2️⃣در شعر هم آمده هر چه كنى به خود كنى گر همه نيك و بد كنى 🎂ضرر بدی : دودش تو چشم خودت ميره‏ يعنی: نتيجه كار بد نصيب خودت خواهد شد تو نيكي مي كن در دجله و انداز كه ايزد در بيابانت دهد باز : نتيجه كار خوب به خود انسان برمي گرد. 🎂ضرر بی تهذیبی اسلام به ذات خود ندارد عيبى هر عيب كه هست از مسلمانى ماست‏ 3️⃣و مثل هم دارد 🎂سرزنش بدي : آتش امروز خاكستر فرداست. - هيچ بدي نرفت كه خوب جاش بياد ! 🌷يك خوبي از انسان باقي مي ماند و يك بدي. 🎂توجه به كيفر بدي : ضربت كه زدي، منتظر ضربت باش.: بدي كردي منتظر پاسخ باش. 🌷پاداش و نتيجه عمل‏ : از هر دست كه بدهي از همان دست پس مى‏گيري‏ یعنی نتيجه عمل انسان به خودش بر مي گردد چه عمل زشت و ناپسند و چه كار خوب و پسنديده و درست‏ پارسائى‏ 👈همه جا خوب و بد هست توضيح : هميشه خوب و بد باهم مي باشند نظير :ما من عزة الا و الى جنبها عرة اين خود انسان است که بايد خوب ها را بر گيرد تا اجر ببرد و روزی به کار او آيد. https://eitaa.com/dastan_latifeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰شيوه مصرف امکانات مادی و ... 🌷 در استفاده و 👈شخصي گويد: به محضر امام رضا (ع) رفتم و درباره شيوه مصرف كردن در خانه نسبت به و پرسيدم. فرمود: به گونه اي باشد كه بين دو كار ناپسند قرار گيرد! عرض كردم: منظورتان چيست؟ 🌷فرمود: آيا سخن خدا در قرآن (آيه 29 اسراء) را نشنيده اي كه و را ناپسند مي شمرد و مي فرمايد: «بندگان خدا كساني هستند كه هرگاه انفاق كنند، نه اسراف كنند و نه سخت گيري بلكه در ميان اين دو، حدّ را مي گيرند». بنابراين در مورد هزينه در خريد و مصرف، ميانه رو باش. پندهاي جاويدان/ص 301 وَلاَ تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلاَ تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا سورة الاسراء آية 29 و دستت را به گردنت زنجير مكن و بسيار [ هم ] ‏دستى منما تا ‏شده و ‏زده بر جاى مانى. https://eitaa.com/dastan_latifeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 🌷رحمت خداوند را هم بگو 👈سليمان ابن عبدالملك - هفتمين خليفه اموى - روزى به مجلس وعظ و سخنرانى دانشمند و زاهد معروف، ابوحازم اعرج مدنى، آمد. او كه از دانشمندان پارسا و عادل و مورد اعتماد مردم بود؛ در ضمن سخنرانى و مواعظ خويش، آيات و اخبارى در زمينه ستم و ستمگران خوانده؛ و از و حكاياتى كه در مورد وعده به بنده گان ناسپاس بود، بيان نمود. سليمان، آن قدر متأثر شد كه آب چشمش، روان گشته و اثر انقلاب روحى، در او پديدار شد؛ و در حالى كه به شدّت مى گريست، به ابوحازم گفت : يا اَبَا الْحازِمْ اَيْنَ رَحْمَة اللّهِ، اين همه از غضب و عذاب الهى گفتى، پس آن واسعه خداوند چه مى شود؟! ابوحازم اين آيه را قرائت كرد : اِنَّ رَحْمَةَ اللّهِ قَرَيبٌ مِنَ الْمُحْسِنينَ (1) رحمت خداوند، به نيكوكاران نزديك است . 1 - اعراف / 56. https://eitaa.com/dastan_latifeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☺️☺️☺️کاربر دست خداست☺️☺️☺️ 🌷گدایی بر در خانه خانی نشسته بود و محض خوش آمد خان و دریوزگی مرتب می گفت : 🌷عزت خان زیاد. کاربر دست خان است. 👈به این امید که خان بشنود و او را چیزی دهد. 🌷کفاش فقیری که در آن نزدیکی مغازه داشت، سخن وی را شنید. برخاست و به نزدیکش رفت و گفت: بر خدا توکل کن، کار بر دست خداست. گدا فریاد کشید: خیر کار بر دست خان است. 💦از قضا خان که به خانه باز می گشت، گفتگوی آنان را شنید. 👈برای این که خودی بنمایاند، دستور داد مرغی را بریان کردند و در شکمش نیز تعدادی سکه طلا ریختند و به هنگام ظهر بر در خانه بردند و به گدا دادند. 🌷در همین هنگام، کفاش که به خانه باز می گشت سر رسید. گدا مرغ بریان را به او نشان داد و گفت: 👈دیدی گفتم کار بر دست خان است. ببين چه غذای لذیذی برایم فرستاده است. ولی افسوس که من لقمه نانی خورده و سیرم. اگر بخواهی آن را به دو درهم بتو می فروشم. 🌷کفاش گفت : اتفاقا برای امروز ظهر غذایی تهیه نکرده ام و اهل و عیالم گرسنه اند. دو درهم را بداد و مرغ را گرفت و رفت. 🎂لحظاتی بعد خان برای اینکه از نتیجه کار خود مطلع شود از خانه بیرون آمد و به گدا گفت : ☺️غذایی را که برایت فرستاده بودم آوردند؟ 🎂گدا گفت: بله عزت خان زیاد. ☺️اما من سیر بودم و آن را به دو درهم فروختم. خان حیرت زده پرسید : به که فروختی؟ گدا گفت : به همین کفاش سر محل. 👈خان گفت: همان كفاش که به تو می گفت: کاربر دست خان نیست، بر دست خداست؟ گدا گفت : آری. اما من مرغ را نشانش دادم و گفتم : دیدی کار بر دست خان است؟ 👈خان آهی کشید و گفت: ای گدای نادان، حرف همان حرف کفاش بود. ☺️☺️کا. بر دست خداست. ☺️☺️ 🌷شکم آن مرغ پر از سکه های طلا بود و نصیب آن کفاش شد. این بگفت و گدا را از آن محل براند. مرتبطات: #پول و... https://eitaa.com/dastan_latifeh
🔰رعایت حال 🌷اولی: ساعت چنده؟ دومی : ببخشید، ساعتم خوابیده. 🌷اولی : مهم نیست، بیدارش نکنین، از یه نفر دیگه می پرسم ! https://eitaa.com/dastan_latifeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷بنام خدا 👈حتما منتظر بوديد! اين يکی از نمونه های است آن که دوستان زحمت آن را کشيده اند. ☺️لطيفه بهلول بر متوکل 👈گویند: روزی بهلول بر متوکل وارد شد. متوکل وضعِ خوب و بد قصر خود را از وی پرسید. بهلول گفت: خوب است، اگر دو عیب نداشته باشد. متوکل پرسید: آن دو عیب کدام است؟ بهلول گفت: اگر از مال است شده است: اِنَّهُ لا یُحِبُّ المُسرِفینَ (انعام/۱۴۱) و اگر از است، کرده ای : اِنَّ اللهَ لا یُحِبُّ الخَائِنینَ (انفال/۵۸) هزار و یک حکایت قرآنی/ص۱۲۷ 🌐ما رو به دوستان خود معرفی کنید ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @latayefghorani https://eitaa.com/dastan_latifeh
🍐نمونه طنز های دو پهلو 👈بعضی شوخ طبع هستند همين طوری يک چيزی می پرانند که مردم بخندند، « در زمان پيامبر (ص) و امامان (ع) هم بودند و ای بسا تشويق هم می شدند» 🛎اما اين هنرمندی به يک شرط خوبه که خط قرمزها را رعايت شود يعنی با مقدسات کاری نداشته باشد متاسفانه در شوخی ذيل که آموزندگی هم دارد، اين شرط رعايت نشده. https://eitaa.com/dastan_latifeh