eitaa logo
امام حسین ع
17.1هزار دنبال‌کننده
390 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. متن شعر روضه حضرت حر علیه السلام - شب چهارم ماه محرم - حاج حسن خلج: ديد خود را در کنار نور و نار با خدا و با هوي در گير و دار گفت از چه زار و در وا مانده اي کاروان راهي و درجا مانده اي نيست اين در بسته راهت مي دهند دو جهان با يک نگاهت مي دهند غرقه خود را ديد و از بهر حيات دست و پا زد سوي کشتي نجات تائبم بگشا به رويم باب را دوست مي دارد خدا توّاب را اي سراپا آبرو خاکم به سر پيش زهرا آبرويم را مبر بعد از اين خشکيده بر لب خنده ام بسکه از طفلان تو شرمنده ام مهربان آلوده ام پاکم نما زير پاي زينبت خاکت نما ديد حر از پاي تا سر حُر شده سنگ جسته گوهر خود ، دُر شده رو به سويش کرد شاه عالمين گفت با حر اينچنين مولا حسين با سپاهت راه ، سد کردي به من نيستي بد گر چه بد کردي به من تو نبودي قلب پر غم داشتم در سپاهم حُر تو را کم داشتم ما پي امداد تو بر خواستيم گر تو پيوستي به ما ، ما خواستيم عذر کمتر جو که در اين بارگاه عفو مي گردد به دنبال گناه توبه را ما ياد آدم داده ايم ما برائت را به مريم داده ايم مُرده را ما خود مسيحا مي کنيم درد را عين مداوا مي کنيم نيستي در بين ما ديگر غريب دوست مي دارم تو را مثل حبيب سربلندي خصم دون پستت گرفت خاک پاي مادرم دستت گرفت گر چه صد جرم عظيم آورده اي غم مخور رو بر كريم آورده اي آب از سر چشمه ي تو گل نبود سركشي از نفس بود از دل نبود تو بدي كردي ولي بد نيستي خوب دادي امتحان رد نيستي گفت مس رفتم طلا بر گشته ام نه طلا بل کيميا برگشته ام از درش اکسير اعظم رفتم يک نگه کرد و دو عالم يافتم از ميان خيمه هاي بوتراب يک صدا مي آيد آنهم آب آب من نه باکم از هزاران لشکر است ترس من از اشک چشم اصغر است .
⇦🕊 روضه حضرت حر ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ┄┅═══••↭••═══┅┄ نیگام میکنی دوست دارم آب شم میخوام ازخجالت برم تو زمین بجز گریه چیزی ندارم دیگه ... پشیمونم ازکار زشتم همین چقدسخته احساس شرمندگی یکی قفلُ از بغضِ من وا کنه زمان کاشکی سمتِ عقب برمیگشت زمین کاش زیرپام دهن واکنه مسیر تو رو بستم از هر طرف عذابم میده صحنۀ اون گناه به قرآن دوست دارم از عمق دل ببخشین،حلالم کنین،روم سیاه *ای حر ...* تو مگو ما را بدان شه بار نیست با کریمان کارها دشوار نیست *شب چهارم رسید ... زودتموم میشه همه دستای گدایی رو درگاه خدا بلند کنید ،باالحسینِ الهی العفو ...* مسیر تو رو بستم از هر طرف *گفت میرم کوفه ... اجازه نمیدم ... برمیگردم، اجازه نمیدم ... یه نگاهی کرد فرمود : "ثکَلَتکَ اُمُّک؛ ماتُرید مِنّی" مادرت به عذات بشینه از من چی میخوای؟! * مسیر تو رو بستم از هر طرف عذابم میده صحنۀ اون گناه به قرآن دوست دارم از عمق دل ببخشین،حلالم کنین،روم سیاه یه جفت حلقۀ اشکِ دورِ چشام یه جفت چکمۀ جنگی رو گردنم اجازه بدی بر می گردم پیشت میخوام اشتبامو تلافی کنم... همون جوری که مادرت دوس داره میخوام از غم عشق تو پر بشم... همونجوری که مادرم دوس داشت مثه روز اول بازم حر بشم ... منو تویِ آغوش گرمت بگیر بیا و قبول کن پشیمونیمو با دستمال زردت بیا و ببند دل خسته و زخم پیشونیمو *وقتی رو زمین افتاد آقا رو صدا نکرد ... اما یه وقت دید یه دست مهربونی سر روبلند کرد،به دامن گذاشت"فَجَعَل یَمْسَهُ التّراب عَن وجهِه" آقا شروع کرد خاک ها روپاک کردن ... بعد فرمود :"َانت الحرُّ کماسَمَّتک امُّک" مادرت چه اسم خوبی برات گذاشت ...* ____ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ۱
. ⇦🕊 روضه و توسل اصحاب"حر بن یزدی ریاحی" ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_سید مهدی میرداماد↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ┄┅═══••↭••═══┅┄ دیشب صدایت میزدم ای حُر! کجایی؟ تو حُر مایی، حُر مایی،حُر مایی *ای خدا! میشه آقا به من و تو هم بگه: شما مال من هستید..* تو بین دشمن بودی و من با تو بودم هر لحظه از تو دل ربودم، دل ربودم حُر! آندم که گفتم مادرت گرید برایت *نفرین کرد به ظاهر،" ثَکَلَتْکَ اُمُّکَ"مادرت به عزات بشینه و گریه کنه، دیدن حُر سرش رو انداخت پایین،عرق شرم پیشانیش رو گرفت....ببین نفرین حُر، چه کرد به ظاهر با دلِ حُر* حُر! آندم که گفتم مادرت گرید برایت نفرین نکردم،بلکه می کردم دعایت آنجا که گفت:چشم مادر بر تو گرید می خواستم زهرای اطهر بر تو گرید *یه جایی امام دست گذاشت که حُر به هم بریزِ، حُر اون ماهیت خودش رو نشون بده،ذات قشنگ خودش رو ، رو کنه،تا گفت: مادرت به عزات بشینه،سرش رو انداخت پایین،گفت:آقا! اگه هر کی غیر از شما اسم مادرمو آورده بود،زنده نمی موند، اما من چه کنم؟شما فرزندِ فاطمه اید،اسم مادرت زهراست... حُر،حُر شد به خاطر ادبش،اگه دنبال عاقبت به خیری هستی،راهش همینه،احترام کرد به نام بی بیِ دو عالم..* دانی که چون شد،دامن مارا گرفتی؟ تو احترامِ نامِ زهرا را گرفتی می خواستم در این گلستان یاس باشی می خواستم همسنگرِ عباس باشی می خواستم زخم سرت را خود ببندم بر زخم های پیکرت چون گُل بخندم زهرا همان آغاز، هستت را گرفته با چادرِ خاکیش دستت را گرفته *حُر دشمنِ به ظاهر،الان مقابل امام ایستاده، تا اسمِ مادرش رو آورد،احترام کرد،گفت:مادرت زهراست،من جرأت ندارم حرف بزنم.... سادات منو ببخشن،میخوام بگم: دشمن شنید اسمِ مادرِ امام رو احترام کرد،ای نامرد مردمِ مدینه،دید فاطمه پشتِ دَرِ،دید صدای فاطمه پشت در میاد،حُر به نام مادر امام احترام کرد،اما نانجیب نوشت تو نامه اش: معاویه! اومدم برگردم،یاد علی افتادم،چنان لگدی به در زدم،صدای شکستن استخوان هاشو شنیدم.... شب حُر باید بری پشت در و دیوار،باید بری سر سفره ی حضرت زهرا... حُر برگشت،چه برگشتنی، گفت:آقا! من اولین نفری بودم که راه رو بستم،میخوام اولین نفری باشم که جونم رو برات فدا می کنم،لَه لَه میزد برا شهادت،رفت میدان،خودش رفت،نوشتن:پسرش هم رفت،غلامش هم رفت،حق رو اَدا کرد،وقتی افتاد رو زمین،حُر یه لحظه به خودش نهیب زد..گفت:حُر! منتظر حسین نباش،حبیب باید منتظر حسین باشه،زهیر باید منتظر حسین باشه،تو همین که بهت اجازه داد جونت رو فدا کنی برات بسه،منتظر نباش،نوشتن فرق حُر شکافته شده بود،خون رو چشماش رو گرفته بود،یه مرتبه دید یه دست مهربون سرش رو از رو خاک برداشت،خون رو از چشماش پاک کرد،چشمش رو باز کرد دید آقاش حسینِ...کیا آرزو دارن موقع جون دادن آقاشون رو ببینن؟ به همه آرزوش رسید،اصلاً جون دادن با حسین،اصلاً درد یادش میره،زخم یادش میره،همتون اهل روضه اید،آقا لحظه ای از کنار حُر بلند نشد،تا حُر جون داد،بعد حُر رو گذاشت،خیلی از شهدای کربلا رو همین کارو کرد،نوشتن به دو دلیل می اومد بالا سر اصحاب و یارانش،دلیل اول این بود:عشقی که بین ارباب و بین اون اصحاب وجود داشت،حضرت می دونست اینا آرزوشونه اینا حسین رو ببینن،میشناخت یارانش رو،دلش نمی اومد کسی منتظر بشه،دلیل دوم خیلی سختِ گفتنش،میشناخت دشمن رو،خباثتِ دشمن رو خبر داشت،میدونست دشمن برا قهرمان بازی،دشمن برا تضعیف روحیه،زنده زنده سرها رو از بدن جدا میکنه،لذا خودش رو میرسوند،سر یاراش رو بغل می گرفت،کسی جلو نیاد،میذاشت راحت جون بدن،چشماش رو می بست،نذاشت کسی رو زنده زنده سر ببرن... اما امان از اون لحظه ای که خودش افتاد رو خاک،هنوز داشت نفس می کشید، "و الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِه" حسین......دستت رو بیار بالا،"بالحسین...." شب حُر و شبِ اصحابِ،الان وقت توبه است،توبه ی ما با حسین پذیرفتنی است، "بالحسین الهی العفو...." خیلی لحظه ی آخر، لحظه ی مهمیه،ان شاء الله دَم جون دادنمون کسی باشه سرمون رو برداره از رو خاک، سر همه رو بلند کردی،رو دامن گرفتی،یه نفر نبود سرت رو از رو خاک،برداره...نه یه نفر بود، اون یه نفر هم سه ساله بود،یه جوری سر رو از روی خاک خرابه برداشت،سر خاکی رو گذاشت تو بغلش،هی نگاه کرد دید لب ها پاره پاره است،با گوشه ی معجرش خونها رو پاک کرد،خاکارو پاک کرد،نگاش به رگ های بریده افتاد...حسین..."اللهم عجل لولیک الفرج"... ________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ۲
⇦🕊 روضه و توسل ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_سید مهدی میرداماد↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ┄┅═══••↭••═══┅┄ هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد خوشا به حال نسیمی که با تمام وجود دخیل بر عَلَم و پرچم و کُتل دارد *همه ی ما یه سال منتظر مُحرمتیم،عَلم ها و پرچم ها و کُتل ها،مشکی ها،کتیبه ها برِ بالا دلمون جلا بگیره.....* خوشا به حال خیالی که در حرم مانده و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد *خوش به حال اونی که بهترین لذت های عمرش تو راه کربلاست،هر چی حرف میزنه،میگه: یادش به خیر،چه کاری،چه سفری،چه زیارتی،بهش میگی: مگه تو این عالم غیر از کربلا هیچ جا نرفتی،میگه:رفتم یادم نیست،کربلاهاش یادمِ....بعضی ها هنوز کربلا نرفتن،ان شاءالله اصحاب کربلاییش امضاء می کنند... یکی از شعرا میگه:خواب دیدم،تو عالم رؤیا از دنیا رفتم،دیدم تو قبرِ خودم خوابیدم،یه عده لباس جنگ،لباس رزم به تن، بالا سرم هستن،چهره ها نورانی،پرسیدم شماها کی هستید؟ فرمودند: ما شهدای کرلا هستیم،اومدیم بدرقه ات...میگه: دیدم ده،دوازده نفر بیشتر نیستن،گفتم: شهدای کربلا هفتاد و دو نفر هستن،گفتن: تو فقط اسم مارو برده بودی تو جلسه هات،اگه اسم بقیه رو هم می گفتی،بقیه هم می اومدن... فکر نکنی تو مقامت کمِ،بعضی ها شرکت کننده هستن،بعضی ها دست اندرکارن،شرکت کننده به کی میگن؟کسی که اگر نیاد،یه اشاره می کنی بیا جلوتر،جای اون که نیومده پر میشه،اما دست اندرکار اگه نیاد باید فکر کنی یکی رو جاش بذاری،حالا من از شما سئوال می کنم،حبیب دست اندرکار کربلا بود یا شرکت کننده؟حبیب دست اندرکار بود،فرمانده ی سپاهِ اصحاب بود،روز اول ابی عبدالله همه پرچم ها و عَلم هارو داد،غیر از دوتا،گفتن:آقا اینارو هم بدید،فرمود:اینا صاحب دارن میان،صاحبش تو راهِ... حبیبی که دست اندرکارِ،حبیبی که فرمانده ی سپاهه،آرزو داره جای شما برا حسین گریه کنه،همه آرزوش اینه یه بار دیگه عمری داشته باشه،گریه کن روضه ها باشه،این کم مقامی است؟ امشب مهمان سفره ی اصحابیم....* خوشا به حال خیالی که در حرم مانده و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد به یاد چایی شیرین کربلایی ها لبم حلاوتِ "اَحلی من العسل" دارد بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟ بگو محبت ما ریشه از ازل دارد * آره،محبت ما مال دیروز و پارسال و پیرالسال نیست،محبت ما از اون روزیِ که گِلمون رو سرشتن،روز ازل،دلیل دارم برا حرفم،دلیلشم روضه ی امشبِ،وقتی حُر راهِ امام رو بست،حضرت یکی دو بار ازش پرسید،حُر!با منی یا بر عَلَیِّ منی؟ حُر سرش رو انداخت پایین گفت: "عَلیکَ یابن رسول الله"،من با شمام... نوشتن حضرت سه مرتبه فرمود:"لاحول ولا قوة الا بالله..."یکی ازاصحاب پرسید:آقا! حُر وقتی راه رو بست،سه مرتبه فرمود:" لاحول ولا قوة الا بالله"،برای چی؟ آقا فرمود: اسم حُر رو من توی شهدای خودم دیده بودم... آقا جان! اسم مارو هم توی غلامات دیده بودی؟ نکنه اسم ما تو نوکرات نباشه؟تو زائرات،تو عاشقات نباشه؟نکنه گناهام اسمم رو قلم بگیره؟...* بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟ بگو محبت ما ریشه از ازل دارد غلامتان به من آموخت در میانه ی خون که روسیاهی ما نیز راه حل دارد شاعر: سید حمیدرضا برقعی *کسی نگه:من گنهکارم،شیطون اولین کاری که میکنه،جوری تو دلت رو خالی میکنه،هی به خودت میگی: ما که آب از سرمون گذشته....حُر با اون گناهی که مرتکب شد،گناه بالاتر از این،راه حسین رو ببندی،گناه بالاتر از این دلِ زینب رو بشکنی... اما یه لحظه برگشت،یه لحظه تصمیم گرفت،یه لحظه به خودش اومد،بعد این خانواده هم عجیب خانواده ای هستن،یه لحظه اومد خدمت آقا "هَل لی مِن توبه؟" آیا من اجازه دارم توبه کنم؟ حضرت اصلاً گذشته اش رو یادش نیاورد،نگفت:تو!حالا اومدی توبه کنی؟... حضرت فرمود:" اِرفَع رأسَک"سرت رو بالا بیار... ____ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ۳
. . نوحه دهه محرم که فعلا بارگذاری شده با هشتک قابل دسترسی است. همچنین گریزهای زیارت عاشورا با هشتک مدح و سرود امیرالمؤمنین نوحه های ازدواج مولا و حضرت زهرا س قابل دسترسی است. از طریق هشتک های زیر به سبک ها و روضه های دسترسی پیدا میکنید: مواردی که موجود نیست به مرور بارگذاری میگردد. این هم گروه👇 http://eitaa.com/joinchat/2371289108C89129d8927 .
. نوحه دهه محرم که فعلا بارگذاری شده با هشتک قابل دسترسی است. همچنین گریزهای زیارت عاشورا با هشتک مدح و سرود امیرالمؤمنین نوحه های ازدواج مولا و حضرت زهرا س قابل دسترسی است. از طریق هشتک های زیر به سبک ها و روضه های دسترسی پیدا میکنید: مواردی که موجود نیست به مرور بارگذاری میگردد. این هم گروه👇 http://eitaa.com/joinchat/2371289108C89129d8927 . گروه سیاسی زیاده، اینجا فقط بحث مداحیه چت ⛔️ ارسال مطالب عکس دار⛔️ تبلیغ ⛔️. فقط متن اشعار و صوت و فیلم مداحی و کرامات توهین ⛔️ ارسال مطالب لینک دار⛔️وحذف از گروه .
.👆 قابل اجرا: زمزمه،روضه،واحد،زمینه،شور،زنجیرزنی باز اومدم درمحضرت ، آقابده پناهم نادم از این بار گنه ، ببین که روسیاهم آماده ام تاجون بدم ، اگربدی تو راهم لبریز اشکم......... ازدیده ی خود زار وپشیمانم آقا،ازکرده ی خود آقا نگاهی.................اگر چه پستم بایک نظر،حرّ توأم دل بر تو بستم مولا حسین جان...... 🌸🌸🌸🌸🌸 طفلان تو لب تشنه و،غم تو کرده آبم بر هم نشانم میدهند ، دشمن کنند خطابم راه تو را بستم حسین ، حالا در التهابم رویی ندارم ...............ابر بهارم بهرشهادت سوی تو،من رهسپارم آقا نگاهی................... اگرچه پستم با یک نظر حرّ ِ توأم دل بر تو بستم مولا حسین جان....... 🌸🌸🌸🌸🌸 خوشحالم از نوکرشدن،زیر لوای زهرا شاهم نمودی یاحسین،بودم گدای زهرا سر میگذارم وقت مرگ، بر خاک پای زهرا سرمیدهم در...........راه توای شاه جان می دهم بردامنت،الحمدالله آقا نگاهی................اگرچه پستم بایک نظر،حرّتوأم،دل بر توبستم مولا حسین جان....... 📝عبدالمحسن .
جهان تشنه.mp3
1.09M
#حر #زمزمه #شب_چهارم_محرم حُرِّ حسین شب روسیاهان رسیده، بیا بیا، دل ز دنیا بریده بیا اگر بی‌پناهی اگر روسیاه بریز اشک غم از دو دیده، بیا بیا که حبیبت، انیس و طبیبت نگاه حسین است، بیا ای دل بیا مرهم تو، دوای غم تو نگاه حسین است، بیا ای دل ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بیا،‌ دل‌پریشان و خسته بیا دل از اهل دنیا گسسته بیا اگر که شکستی دلی را بیا ولی سر به زیر و شکسته بیا دلت غرق غوغاست، بهشت تو اینجاست تو حُرِّ حسینی، بیا ای حُرّ دگر تو رهایی، شدی کربلایی تو حُرِّ حسینی، بیا ای حُرّ 🏴
واحدکند؛ حسینِ غریب.mp3
1.5M
#شب_چهارم_محرم #حر #واحد #حضرت_حر حسین تنهاست پشت سرم جهنم‌هاست، پیش چشام بهشت پیداست بی‌تو میرم رو به تباهی عقلم می‌گفت نرو غوغاست، دلم می‌گفت حسین تنهاست مونده بودم سرِ دوراهی تو رو جونِ علی‌اکبرت، ببخش روسیاه اومده نوکرت، ببخش آقا جون تو رو به مادرت، ببخش وای، صدات می‌زنم، نگام می‌کنی، با خنده آقا وای، عاشق چه کنه، اگه به تو دل نبنده آقا «وای حسین جانم» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ برات مثه حبیب نیستم، ولی پای تو می‌ایستم دلم می‌خواد مثل زهیر شم با یه نگاه هواییم کن، با یه نگاه خداییم کن دوس دارم عاقبت به‌خیر شم راه اول و آخرِ من تویی از حالا سایۀ سرِ من تویی رخصتم بده سرور من تویی وای، می‌مونه آقا، کنار شما، دلم توی راه وای، نگام نکنی، عزیز دلم، میشم بی‌پناه «وای حسین جانم» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ وقتی می‌اومدم حرف از، خیمه و قتل و غارت بود من نگرانم نگرانم سپر میشم برات با جون، با قطره قطره‌های خون با همۀ تاب و توانم شب توبۀ اهل گناه اومد شب عفوِ دلای سیاه اومد باز یه غافلی با تو به راه اومد وای، ینی میشه که سر منو هم، رو پاش بگیره؟ وای، چه حالیه که غلام برایِ آقاش بمیره «وای حسین جانم» 🏴
. بسم الله النور سبک به تماشا بیا ای پسر فاطمه ______________________________ ۱۴۴۲ هلال محرم برده هوش از همه ، هلال ماه عزا ناله زد فاطمه ، شد همه جا کربلا شده ذکر لبم نوحه ی محتشم وا حسینا وا شهیدا ........ ای سرت روی نی ، ای بدنت زیر پا ماه زهرا چرا ، شد کفنت بوریا شاه دور از دور وطن صید صد پاره تن واحسینا واشهیدا السلام و علی ساکن کرببلا ذُبِحَ بِلقَفا مُرمل بِدما شاه شیب الخضیب ای حسین غریب وا شهیدا وا حسینا __________ روی صحرا تنت رمل بیابان شده روی نیزه سرت قاری قران شده السلام السلام پور خیر الانام وا شهیدا واحسینا ........... علیه السلام شده تنهاترین ، مسلم تو یا حسین جان شش ماهه ات نیا به اینجا حسین غم من بی حساب یاد طفل رباب وا حسینا واحسینا ......... کوفه شرم و حیا ، ندارد از میهمان تشنه ی خون تو ، خولی و شمر و سنان می زنی دست و پا زیر سر نیزه ها وا حسینا واحسینا ......... شاه عالم حسین ، کرببلایی شده قاتل زینبش ، فکر جدایی شده زینب از روزگار شده دل بی قرار واحسینا واحسینا ......... چشم بد دور از این ، لشکر و سرلشکرش کوفه مات حسین ، گشت و علی اکبرش شدی ای کربلا مثل عرش خدا واحسینا واحسینا ......... کربلا جان تو ، جان عزیز رباب خون نگردد دل ِ ، فاطمه و بوتراب نشود خون جگر شه ز داغ پسر واحسینا واحسینا ........ آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک صورت شه بود ، پیش حرم روی خاک زیر پا پیکرش بی امان مادرش واحسینا واحسینا .......... شده کرببلا ، خرابه از بوی سیب آخرش کرد اثر ، آن همه امن یجیب آمدی با سرت دیدن دخترت واحسینا واحسینا ........ شده از غصه ات ، دخترکت نیمه جان با چه حق بر لبت ، بوسه زده خیزران شده همچون سرت خون ، دل دخترت واحسینا واحسینا ......... باورت می شود ، رقیه قدش خمید بین عالم که دید ، سه ساله ی موسفید برده جان مرا سیلی بی هوا واحسینا واحسینا .............. حضرت علیه السلام الامان الامان ، حضرت بنده نواز حر بیچاره را ، تویی فقط چاره ساز ای خدای کرم بده بال و پرم واحسینا واحسینا ........ من پناهنده ی ، لطف تو هستم حسین کن حلالم اگر ، راه تو بستم حسین شب من کن سحر آبرویم بخر واحسینا واحسینا ......... طفلان حضرت زینب سلام الله علیها یابن زهرا حسین ، امید هر ناامید بده رخصت شود ، زینبت ام الشهید بخر ای با وفا آبروی مرا واحسینا واحسینا ........ این همه غربتت ، برده امانم حسین به فدای سرت ، دو نوجوانم حسین من و دلواپسی آه ازین بی کسی واحسینا واحسینا ...... یادگار حسن ، شد آخرین یاورت دست عبدالهت ، عمو فدای سرت منم و تاب و تب لا افارق به لب واحسینا واحسینا ........ باشد از روزگار روی لب تو گله مثل اصغر شده ، قاتل من حرمله تو و چشمان تر من و خون ِ جگر واحسینا واحسینا ...... وای ازین جسم و این ، همه جراحت عمو که زده نیزه ات ، به قثد قربت عمو غرق غم شد دلم غربتت قاتلم واحسینا واحسینا ....... می رسد این ندا ، آجرک الله حسین از غم قاسمش ، نشسته از پا حسین شد غم مجتبی زنده در کربلا واحسینا واحسینا ...... نعل مرکب چه کرد ، با تن داماد او پا کشد روی خاک ، شاخه ی شمشاد او یادگارحسن شده صد پاره تن واحسینا واحسینا ........ خاک کرببلا ،محشر کبری شده قاسم بن الحسن ، هم قد سقا شده برده صبر از عمو جسم زخمی او واحسینا واحسینا ......... شب هفتم عرش و فرش خدا ، لرزد از این ماجرا با سه شعبه زدند ، حاجی شش ماهه را غرق خون شد پسر روی دست پدر واحسینا واحسینا ....... لب خشکش نشاند ، لرزه به جان حسین خنده ی آخرش ، برده امان حسین کودک بی گناه غرق خون گشته آه واحسینا واحسینا ........ به خدا می رسد جان به لب مادرش به روی نیزه ها ، اگر نشیند سرش قلب عالم کباب شد برای رباب واحسینا واحسینا ...... شب هشتم ناله زد آسمان ، سرت سلامت حسین قسمت اکبرت ، شده شهادت حسین قامتت را کمان کرده داغ جوان واحسینا واحسینا ........ این همه درد و غم ، برده امانت حسین اربا اربا شده ، تازه جوانت حسین تو و چشمان تر تو و خون ِ جگر واحسینا واحسینا ......... نقش ِ روی زمین ، شد گل رعنای تو مادرت هم نواست ، با ولدی های تو آه ازین غائله وای ازین هلهله واحسینا واحسینا ....... https://eitaa.com/emame3vom/28401 👇
kafi43_46393.mp3
1.86M
🏴 روضه اصحاب (روضه حر) 🔊 مرحوم شهیدکافی   #روضه_اصحاب #شب_چهارم_محرم #روضه_حر #حر #روز_چهارم_محرم #مرحوم_شهیدکافی
قسمت_پایانی _روضه و توسل جانسوز _ شبِ چهارم محرم 95 _روضۀ اصحابِ سیدالشهدا علیه السلام _ حاج میثم مطیعی.mp3
4.16M
🏴 روضه اصحاب (روضه حر) 🔊 حاج میثم مطیعی   #روضه_اصحاب #شب_چهارم_محرم #روضه_حر #حر #روز_چهارم #حاج_میثم_مطیعی
1_26299314.mp3
7.84M
◾روضه شب چهارم (روضه حر) 🔊 استاد #میرزامحمدی #روضه_اصحاب #شب_چهارم_محرم #روضه_حر #حر #روز_چهارم #استاد_میرزامحمدی
. حضرت اباعبدالله سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ به نفس حاج حسن شالبافان ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ لا حول ولا قوة الا بالله العلي العظيم حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكیلُ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصیرُ دلا بکوش که آینۀ خدات کنند به خود بیایی و از دیگران جدات کنند اگر خلافِ رضایِ خدا قدم بزنی به اشکِ چشم تو البته التفات کنند تو روزها ، گره از کار غنچه واکردی که رهروانِ وفا ، نیمه شب دعات کنند کمر به تزکیۀ نفس بسته ای که تو را مقیم خیمۀ آتَيْتُمُ الزَّكاة کنند سفر به محضر محبوب شرطها دارد حبیب باش که دعوت به کربلات کنند اگر چو حُر زِ اشتباه برگردی تو را در آینۀ عشق محو و مات کنند *یه وقت خبر دادند آقا حر داره میاد چکمه هاشُ دورِ گردنش انداخته اومد جلو خیمۀ ابی عبدالله هنوز نرسیده دیدن حسین داره میاد بیرون ، تا رسید ؛ ابی عبدالله دید حر سرش پایینه ، اول از همه دست گذاشت زیرِ محاسن حر، صدا زد یا شیخ ؛ .. چرا سرت پایینِ ؟.. دیگه اینجا اومدی نباید سرت پایین باشه .. وقتی خورد زمین باخودش میگفت نه حر تو دلِ زینبُ لرزوندی .. نه " حسین بالا سر تو نمیاد .. یه وقت دید یکی آروم سرشُ برداشت .. یه نگاه کرد دید به به ؛ آقاش حسینِ .. سرم خاک کف پای حسینِ .. به همین جا هم بسنده نکرد ابی عبدالله ، یه وقت دید فرق این سردار شکافته ، دیدن دستمالشُ درآورد پیشانی حرُ بست .. دلتون کجا رفت خبره هایِ روضه ؟.. یه دستمال داشت اینجا خرج شد ، یه وقتی هم خودش یه سنگ به پیشانیش خورد دستمالی نبود .. پیراهنشُ بالا زد نمایان شد .. حالا با ناله هایی که داری دستتُ بیار بالا بلند بگو الهی العفو .. السلام علیکم یا انصار اباعبدالله یک به یک آمدند کربُبَلا دور اربابِ عشق جمع شدند مثل هفتاد و دو گلِ عاشق همه پروانه‌هایِ شمع شدند زینب آرام می‌شد آن وقتی یار سوی غریب می‌آمد آن طرف سی هزار می‌رفتند این طرف یک حبیب می‌آمد زن و فرزند را رها کرد و رفت با عشق آشنا بشود عشق یعنی زهیرِ عثمانی خواست صد مرتبه فدا بشود بیست سالِ تمام هر شب وروز از اجل خواست تا امان بدهد آرزوی بریر این بوده است در رکاب حسین جان بدهد تیر باران شروع شد بعدش شد فدایی هُجَیر با پدرش دست در دست هم شهید شدند ای به قربان جُندَب و پسرش در میان سواره‌های یزید این دلاور پیاده می‌جنگید بویِ صفین داشت شمشیرش مثل حیدر جُناده می‌جنگید رفت عابس برهنه در میدان مست مست از میِ سبوی حسین ما همه عاشقیم اما اوست شاهِ دیوانگانِ کوی حسین آن زمانی که عشق می‌آید هیچ چیزی مقابلش سد نیست رو سفیدیِ «جون» ثابت کرد روسیاهی همیشه هم بد نیست کم‌ کَمَک ظهر شد اذان گفتند شد فدای نماز خواندن او تیر‌ها را به جان خرید سعید تا نباشد گزند بر تن او *همچین که ارباب ما سلام نمازُ داد دیدند سعید بن عبدالله با صورت خورد زمین ، ارباب ما اومد سرشُ برداشت یه نگاه تو صورت آقا کرد ، گفت : آقا راضی شدی یا نه؟ آقا وفا کردم یا نه ؟.. اجاره بدید اینم از بگم پیغام بهش فرستاد ابی عبدالله ، نمیخواست بره همسرش گفت : پاشو برو مرد ، میدونی این کیه ؟ پسر فاطمه است.. زهیر رفت ولی وقتی برگشت تا پردۀ خیمه رو کنار زد گفت : هر که دارد هوس کربُبَلا بسم الله .. گفت اگر میخوای بری برو حسین منتظر منه .." با حبیبان که راه می افتی عشق را انتخاب باید کرد مسلم عوسجه به ما فهماند چهره با خون خضاب باید کرد حبیب اومد دم خونهی مسلم بن اوسجه، همسرِ مسلم گفت :نیست رفته بیرون ، حبیب گفت: نمیدونی کجا رفته؟ گفته میرم بازار ، اومد تو بازار دید مسلم ایستاده ، گفت بیا بریم ، نمیخواد حنا بخری".. دستشو گرفت باهم اومدن کربلا ، رفیقِ چند ساله هستند از زمانِ پیغمبر با رسول خدا بودند تو تمام جنگ ها با امیرالمومنین بودند با امام حسن بودند ، تو کوفه هم بودند لذا با نائب امام هم دست بیعت دادند ، امر بر این بود که نمیتونستند خودشونُ نشون بدن ، اینا ذخیرۀ کربلا بودن ، لذا دوتایی باهم اومدن کربلا .. ــــــــــــــــــ 👇
1_25167038.mp3
2.05M
❧🔆✧﷽✧🔆❧ 🎧🎼 🔺 مردم فک نکنید اگه گناه کارید نباید بیاید در خونه امام حسین!! پیشنهاد دانلود👌 ⏰( ۷دقیقه و ۸ثانیه) 📌حجت الاسلام 🎤
. ‍ . بسم الله النور سبک به تماشا بیا ای پسر فاطمه ______________________ ۱۴۴۲ هلال محرم برده هوش از همه ، هلال ماه عزا ناله زد فاطمه ، شد همه جا کربلا شده ذکر لبم نوحه ی محتشم وا حسینا وا شهیدا ........ ای سرت روی نی ، ای بدنت زیر پا ماه زهرا چرا ، شد کفنت بوریا شاه دور از دور وطن صید صد پاره تن واحسینا واشهیدا السلام و علی ساکن کرببلا ذُبِحَ بِلقَفا مُرمل بِدما شاه شیب الخضیب ای حسین غریب وا شهیدا وا حسینا __ روی صحرا تنت رمل بیابان شده روی نیزه سرت قاری قران شده السلام السلام پور خیر الانام وا شهیدا واحسینا ........... علیه السلام شده تنهاترین ، مسلم تو یا حسین جان شش ماهه ات نیا به اینجا حسین غم من بی حساب یاد طفل رباب وا حسینا واحسینا ......... کوفه شرم و حیا ، ندارد از میهمان تشنه ی خون تو ، خولی و شمر و سنان می زنی دست و پا زیر سر نیزه ها وا حسینا واحسینا ......... شاه عالم حسین ، کرببلایی شده قاتل زینبش ، فکر جدایی شده زینب از روزگار شده دل بی قرار واحسینا واحسینا ......... چشم بد دور از این ، لشکر و سرلشکرش کوفه مات حسین ، گشت و علی اکبرش شدی ای کربلا مثل عرش خدا واحسینا واحسینا ......... کربلا جان تو ، جان عزیز رباب خون نگردد دل ِ ، فاطمه و بوتراب نشود خون جگر شه ز داغ پسر واحسینا واحسینا ........ آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک صورت شه بود ، پیش حرم روی خاک زیر پا پیکرش بی امان مادرش واحسینا واحسینا .......... شده کرببلا ، خرابه از بوی سیب آخرش کرد اثر ، آن همه امن یجیب آمدی با سرت دیدن دخترت واحسینا واحسینا ........ شده از غصه ات ، دخترکت نیمه جان با چه حق بر لبت ، بوسه زده خیزران شده همچون سرت خون ، دل دخترت واحسینا واحسینا ......... باورت می شود ، رقیه قدش خمید بین عالم که دید ، سه ساله ی موسفید برده جان مرا سیلی بی هوا واحسینا واحسینا .............. حضرت علیه السلام الامان الامان ، حضرت بنده نواز حر بیچاره را ، تویی فقط چاره ساز ای خدای کرم بده بال و پرم واحسینا واحسینا ........ من پناهنده ی ، لطف تو هستم حسین کن حلالم اگر ، راه تو بستم حسین شب من کن سحر آبرویم بخر واحسینا واحسینا ......... طفلان حضرت زینب سلام الله علیها یابن زهرا حسین ، امید هر ناامید بده رخصت شود ، زینبت ام الشهید بخر ای با وفا آبروی مرا واحسینا واحسینا ........ این همه غربتت ، برده امانم حسین به فدای سرت ، دو نوجوانم حسین من و دلواپسی آه ازین بی کسی واحسینا واحسینا ...... یادگار حسن ، شد آخرین یاورت دست عبدالهت ، عمو فدای سرت منم و تاب و تب لا افارق به لب واحسینا واحسینا ........ باشد از روزگار روی لب تو گله مثل اصغر شده ، قاتل من حرمله تو و چشمان تر من و خون ِ جگر واحسینا واحسینا ...... وای ازین جسم و این ، همه جراحت عمو که زده نیزه ات ، به قثد قربت عمو غرق غم شد دلم غربتت قاتلم واحسینا واحسینا ....... می رسد این ندا ، آجرک الله حسین از غم قاسمش ، نشسته از پا حسین شد غم مجتبی زنده در کربلا واحسینا واحسینا ...... نعل مرکب چه کرد ، با تن داماد او پا کشد روی خاک ، شاخه ی شمشاد او یادگارحسن شده صد پاره تن واحسینا واحسینا ........ خاک کرببلا ،محشر کبری شده قاسم بن الحسن ، هم قد سقا شده برده صبر از عمو جسم زخمی او واحسینا واحسینا ......... شب هفتم عرش و فرش خدا ، لرزد از این ماجرا با سه شعبه زدند ، حاجی شش ماهه را غرق خون شد پسر روی دست پدر واحسینا واحسینا ....... لب خشکش نشاند ، لرزه به جان حسین خنده ی آخرش ، برده امان حسین کودک بی گناه غرق خون گشته آه واحسینا واحسینا ........ به خدا می رسد جان به لب مادرش به روی نیزه ها ، اگر نشیند سرش قلب عالم کباب شد برای رباب واحسینا واحسینا ...... شب هشتم ناله زد آسمان ، سرت سلامت حسین قسمت اکبرت ، شده شهادت حسین قامتت را کمان کرده داغ جوان واحسینا واحسینا ........ این همه درد و غم ، برده امانت حسین اربا اربا شده ، تازه جوانت حسین تو و چشمان تر تو و خون ِ جگر واحسینا واحسینا ......... نقش ِ روی زمین ، شد گل رعنای تو مادرت هم نواست ، با ولدی های تو آه ازین غائله وای ازین هلهله واحسینا واحسینا ....... 👇
۲۴ آقای من حر پشیمان توام مولی نگر پریشان توام مولی من تحت فرمان توام مولی مولای عالم حر روسیاه مولای عالم آورده پناه مولای عالم از کرامتت بر حر روسیه نما نگاه غریب عالم یا حسین من۴ آقای من مولی اگر دل تو بشکستم شرمنده ام راه تو را بستم حسین ز دشمن تو بگسستم غریب مادر ای خیر کثیر غریب مادر بر منی امیر غریب مادر از محبتت آقای عالم دست من بگیر غریب عالم یا حسین من۴ آقای من بستن راه توست تقصیرم با تو رقم بخورده تقدیرم ز زندگی بی تو من سیرم ای گل حیدر با دو چشم تر ای گل حیدر کن به من نظر ای گل حیدر شرمنده شدم زده بر جانم غربتت شرر غریب عالم یا حسین من۴ آقای من شکر خدا شدی خریدارم بر تو و زینبت بدهکارم یک نگهت کرده گرفتارم یوسف زهرا ای یار غریب یوسف زهرا گشته غم نصیب یوسف زهرا من حر توام بهر جان دادن گشته بی شکیب غریب عالم یا حسین من۴ @yaghubianreza .
. بن یزید ریاحی ها من آمدم حسین با دست خالی ام مسکین لطفت اِی مولی الموالی ام چکمه به گردن و با خجلت آمدم باور نمیکنم که تو کنی ردم ای حسینم ای حسینم این ضیاء هر دو عینم... ره بر تو بسته ام ای رهگشای من شرمنده ام اَلا اِی مقتدای من من مانعت شدم ای خاک به سرم شرمنده از تو و زهرای اطهرم ای حسینم ای حسینم این ضیاء هر دو عینم... رخصت بده کنم جانم فدای تو ای قلب مضطرم ماتمسرای تو قربانی تو ام ای نور هر دو عین این اشهد من است جانم حسین حسین ای حسینم ای حسینم این ضیاء هر دو عینم... ۱۴۰۰ .
. بن یزید ریاحی حسین جان از غم عشقت ببین آکنده هستم سیه رو هستم و از روی تو شرمنده هستم من از روز ازل دل بر تولای تو بستم سیه رو هستم و از روی تو شرمنده هستم اگر چه رو سیاهم،ز تو جز تو نخواهم به درگاه ولایت،بده آقا پناهم شوم جانفدا،به راه شما،سرم ارزانیِ تو سیادت بُوَد،سعادت بُوَد،شوم قربانی تو ۱۴۰۰ .
. بند اول: با خودم قبول دارم كه نامردم ميخوام اگه راه داره برگردم بهت بگم آقا غلط كردم منو حلال كن به قصد توبه اومدم هيئت بلكه منو تكون بده روضَت دوست ندارم كه باشي ناراحت منو حلال كن قبول دارم كه من خطاكارم يه عمره كه برا تو سـربارم هرچي باشم بازم دوسِت دارم حسين زهرا فقط يه ثانيه نگاهم كن برا هميشه سر به راهم كن شبـيه حُر پاك از گناهم كن حسين زهرا ----------------------------------- علیه السلام اي كاش دل تورو نمي شكستم راه و به قافله ت نمي بَستم حـالا بگو چه كاري از دستم ساخته‌ست‌حسين‌جان با سر به زيري با چشِ گريون با پـسـرم اومدم آقا جون مادرم من رو به عزام بنشون ای شاه عطشان به حُرمت صدیّقه ی اطهر ميخوام كه زودتر از علی اکبر جوون من برات بشه پرپر يا حجّت الله اصلاً منو رُسواي عالم كُن آسُـوده خاطر از مَلالم كن به خواهرت بگو حَلالم كن يا رحمت الله ----------------------------------- جواب امام عليه السلام به اهلِ ادب به نام زهرايي برا همينه حالا اينجايي تو حرّ ما توو هر دو دنيايي غمت نباشه بالا بگير سرت رو پيش من غصّه نخور دلت باشه روشن خواهرم از تو راضيه حتماً غمت نباشه تو عاقبت بخير شدي آي حُر سعيد شدي ، بُرِير شدي آي حُر برا خودت زُهير شدي آي حُر اي سربلندم توو موج خون كه ميزني بال بال جَـدّم تورو مياد به استقبال زخم پيشوني تو با اين دستمال خودم ميبندم گريز :امام حسين عليه السلام زخم پيشاني حر را بستند امام وقتي خواستند خون از پيشاني مبارك خودشون پاك كنند سفيدي قلب مطهر مشخص شد و حرمله ... ---------------------------------- عرض ادب به الحسين تو روز عاشورا شده ثابت پيدا نميشه مثل اصحابت لاجُرعه خوردن از مِي نابت شدن فداييت حبيب و جُون و مُسلم و هاني با وهبي كه بوده نصراني با جُندب حُجيرِ خُولاني شدن فداييت تمامشون توو معرفت شاخص حقیـقتـاً فدایی و مُخلِص جُنونی که برا تو‌ داشت عابس نمیشه تکرار همين كه روزي شون شهادت شد تنها شدي بهت جسارت شد حتّي طناب خيمه غارت شد به دست اشرار محمدقاسمي✍ .
۱۰ (جناب حر) حرم و من آمدم،در پناهت یا حسین گشته ام دیوانه ی،یک نگاهت یا حسین سوی تو با دست خالی آمدم جان زینب از درت منما ردم یا حسین جان یا حسین۲ راه بر تو بسته ام،از گناهم خسته ام آمدم سوی شما،با دل بشکسته ام گرچه در گلزار تو خارم حسین از تو امید کرم دارم حسین یا حسین جان یا حسین۲ گر دلت لرزانده ام،بنده ای درمانده ام از همه اصحاب تو،یا حسین جا مانده ام گرچه گشته کوله بار من گناه آمدم مولای من بر تو پناه یا حسین جان یا حسین۲ من به تاب و در تبم،جانم آمد بر لبم شرمسارم از تو و،خاک راه زینبم در دلم پر شد ولایت یا حسین آمدم گردم فدایت یا حسین یا حسین جان یا حسین۲ مرده ام جانم بده،نور ایمانم بده جان زینب خواهرت،اذن میدانم بده بر من مسکین بده مولی امید تا که گردم نزد زهرا روسپید یا حسین جان یا حسین۲ @yaghubianreza
. اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یَا رَحْمَةِ اللهِ الْوَاسِعَة وَ يَا بَابَ نِجَاتِ الاُمَة *مگه میشه تو روضه های جدت حاضر نباشی .. مگه میشه عزای محرم بیاد، پرچم‌های محرم بیاد ولی شما نیای؟! تو صاحب عزایی .. تو حاضری اونی که غایبِ منم .. چشم بهم گذاشتیم شبِ چهارم رسید.. *آره دلم خوشه، اما دلم به اعمالم خوش نیست .. عملی ندارم .. من همونی ام که از عرفه جاموندم .‌. من همونی ام که از شبای احیا جا موندم .. اما دلم خوشه الان عزادارِ حسینم .. دلم خوشه فاطمه منو دعا کرده .. مگه تو اون حدیث تو کامل الزیارات نفرموده بی بی دو عالم ... آخه تا پیغمبر فرمود فاطمه جان یه زمانی میرسه مردم برا حسینت دورِ هم جمع میشن، یه جوری براش گریه میکنن برا عزیزان خودشون اینجوری گریه نمیکنن .. گریه برا حسینت دوا برا همه دردای منه .. اونجا بی بی یه جمله فرمود؛ فرمود بابا سلام منو به گریه کن های حسینم برسان.. بگو فردای محشر میام دستِ تک تکشونُ میگیرم ..* *اصلاً نمیتونم فکر کنم محرمُ از تو زندگیم حذف کنم.. از قبلِ محرم هی دلشوره داشتم .. هی میگفتیم امسال چی میشه میتونم برم برا حسین گریه کنم یا نه .. آخه من یه روز نمیتونم بدونِ حسین زندگی کنم ..* آقا جان ... امشب اومدم اعتراف کنم که رفیق خوبی نبودم .. امشب اومد اعتراف کنم دلتو شکستم .. *امشب اجازه دارم نام رو ببرم؟! این صحابی و این شهیدِ در رکابِ حسین که به من و تو راه رو یاد داده .. راه رو برا منه گنهکار باز کرده ‌..* مگه نمیگن حسین کشتی نجاتِ .. مگه نفرمود کُلُّنا سَفنُ النِّجاة وَ لکِن سَفینةُ جَدِیَّ الحُسَیْن أَوسَع وَ فی لُجَجِ البِحار أَسْرَع ‌.. کشتی حسین زودتر به مقصد میرسه و وسیع تره ‌.. مگه نفرمود اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة .. مگه نفرمود هرکی گم شده ، راه رو با حسین پیدا کنه .. خوش بحال اونی که گم میشه و تو راه حسین خودشو پیدا میکنه آی دلای کربلایی .. امشب اومدیم چی بگیم؟ آقا جان قول میدم شبِ حر آدم بشم .. قول میدم همون نوکری بشم که تو میخوای .. هرچی میخوای ازم بگیر، کربلاتُ نگیر این نوکری رو نگیر.. میگفت تو حرم ابی عبدالله نشسته بودیم یه موقع یه کاروانِ آذری زبان وارد حرم شدن .. سر وضعشون همۀ حرم رو بهم ریخت .. لباسا همه پاره سر و صورت سوخته، چهره ها همه آفتاب دیده .. وارد حرم شدن یه عده سینه زنان به عده لطمه زنان رسیدن کنارِ ضریح .‌ همه به حال و روزِ اینا گریه میکرد یه موقع روضه خوانِ کاروان شروع کرد آذری حرف زدن رو به ضریح دیدم این جمعیت مثه اسپندِ رو تو آتیش دارن میسوزن سوال کردم ببینم چی مگن به آذری! گفتن داره میگه یااباعبدالله ما دوازده روزِ تو راهیم .. پیاده اومدیم گم شدیم چندتا شهر رو اشتباهی رفتیم اما بالاخره تو رو پیدا کردیم بعدِ دوازده روز تشنه و گرسنه .. حسین جان ما تو دنیا خیلی گشتیم بالاخره تو رو پیدا کردیم .. قیامت تو بگرد ما رو پیدا کن .. ما توو گناه گم شدیم .. همون کاری که با حر کردی با ما بکن .. اومد محضرِ ابی عبدالله یه سوال کرد، یه جواب شنید .. اومد محضر ابی عبدالله: هل لی من توبه؟! آیا من میتونم توبه کنم .. ابی عبدالله بغلش رو باز کرد .. به گذشتۀ حر نگاه نکرد .. خطاشُ به روش نیاورد .. تا گفت اجازه دارم توبه کنم امام ازش استقبال کرد .. حالا چی شد حر برگشت بسمت امام؟ وقتی آقای ما اومد مقابل لشگر ایستاد،صدا رو به غریبی بلند کرد...راوی میگه: "وَاضطَرَبَ قُلبُه،وَ دَمَعَت عَیناه فَخَرَجَ باکیاََ مُتَضَرِّعاََ... " یه مرتبه دلش آشوب شد...شروع کرد گریه کردن... یه گوشه ای ایستاد...تصمیم خودش رو گرفت..." فَضَرَبَ فَرَسَه قاصداََ نَحوَالحُسَین.. " چندتا کارم انجام داد...اول سپر رو واژگون کرد...یعنی من برای جنگ نیامدم ..."وَ یَدُهُ عَلی رأسِه" دست ها رو روی سر گذاشت... یه وقت رو به آسمان صدا زد:" اللّهُمَّ الیک اَنَبتُ و تُب عَلَیَّ.."من توبه کردم...توبه من رو قبول کن... مگه چه کار کردی؟!" فَقَد هَرَبتُ قُلوبَ اَولیائک و اولاد بنتِ نبیّک صلی الله علیه و آله ...."من دل دخترای حسین رو لرزوندم... اومد مقابل آقا ایستاد ... سربه زیر و شرمنده امام فرمود:"اِرفَع رأسَکَ یا شَیخ! "سرت رو بلند کن... رفت سمت لشکر دشمن و یه حرفی به مردم زد...مقابل لشگر ایستاد... گفت:آی مردم! آبی که ماهیان دریا ازش متنعمند؛ وحشِ بیابون ازش می خوره؛ شما به پسر پیغمبرتون نمی دهید؟! اذن میدان گرفت و جنگ نمایانی کرد حر وقتی رو زمین افتاد؛ آقا رو صدا نزد... چون خجل بود اما یکدفعه دید یه دست مهربونی سرش رو بلند کرد،رویِ دامن گذاشت "فَجَعَلَ الحُسین یَمسَحُ التُّرابَ عَن وَجهِه شروع کرد خاک ها رو پاک کردن ــــــــــــــــــ علیه_السلام .