eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
2.5هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
540 ویدیو
767 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
Sokhanrani_1403-05-10 [mahdisalahshour_ir]_1.mp3.mp3
22.78M
📜 استاد سیدحسین مومنی 📆 چهارشنبه ۱۰ مردادماه ۱۴۰۳
🩸 گوشه‌ای از مجلس یزید لعین 🩸 📎 | | 📎 سلام‌الله علیها 🥀 حسین علیه‌السلام زمانى که کشته شد، آب خواست، ولى به او ندادند و با زبان تشنه، کشته شد و نزد خدا رفت و خداوند او را از نوشیدنى بهشتى، سیراب ساخت. 🥀 او را آن‏چنان سر بُریدند و خانواده‏اش را به بردند و در حالى با مَرکب‏هاى بدون جهاز و پالان حرکتشان دادند، تا وارد دمشق شدند، در حالى که سرِ حسین علیه‌السلام، در میانشان بر بالاى نیزه بود. 🥀 هرگاه یکى از آنان با دیدن سر مى‏گریست، نگهبانان او را با تازیانه مى‏زدند. اهل ذمّه، در بازار دمشق براى تماشاى آنان صف کشیده بودند و به آنان جسارت می‌کردند تا این که بر درِ کاخ یزید،گ متوقّف شدند. 🥀 یزید، دستور داد تا سر حسین علیه‌السلام را بر در بیاویزند، در حالى که خانواده امام علیه‌السلام در اطرافش بودند. همچنین، نگهبانانى را بر آن گماشت و دستور داد که: هرگاه یکى از آنان گریست، او را بزنید. 🥀 آنان، همچنان ماندند، در حالى که سر حسین علیه‌السلام در میان آنها به مدّت هفت ساعت، در روز آویزان بود. امّ کلثوم سلام‌الله علیها، سرش را بلند کرد و سرِ حسین علیه‌السلام را دید و گریست و گفت: اى پدر بزرگ (منظورش پیامبر خدا صلى‌الله علیه و آله بود) این سرِ حبیب تو حسین علیه‌السلام است که آویزان شده است. سپس گریست. 🥀 یکى از نگهبانان، دستش را بالا برد و به صورت آن مخدره زد که به تمامى صورت او آسیب زد، اما در دَم، دست نگهبان، از کار افتاد. 📕 بستان‌الواعظین، صفحه ۲۶۳ .
. 🩸 صلوات‌الله علیه و پیرمرد شامی 🩸 🥀 اولین سخن حضرت سجاد علیه‌السلام بعد از ، در شهر آن هنگامى بود که اسرا روى پله‏هاى مسجد ایستاده بودند. 🥀 پیرمردى از اهالى شام نزد آنها آمد و گفت: سپاس خداى را که شما را کشت و هلاک کرد. شهرها و روستاها را از آسیب مردان شما آرامش برقرار ساخت و امیرالمؤمنین یزید را بر شما مسلط گردانید. 🥀 سیدالساجدین علیه‌السلام به آن پیرمرد گفت: آیا قرآن خوانده‏اى؟ گفت: بلى! فرمود: آیا این آیه را مى‏شناسى: «قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فى القربى‏» بگو اى پیامبر! در مقابل ابلاغ رسالت، مزدى از شما نخواستم مگر اینکه خویشانم را دوست‏بدارید؟ گفت: آرى خوانده‏ام. 🥀 امام علیه السلام فرمود: اى پیرمرد! ما همان «قربى‏» هستیم. سپس پرسید: آیا این آیه را قرائت کرده‏اى که خداى سبحان فرموده است: «و اعلموا انما غنمتم من شى‏ء فان لله خمسه و للرسول و لذى القربى‏» و بدانید هر چیزى که به غنیمت گرفتید، یک پنجم آن براى خدا و پیامبر و از آن خویشاوندان اوست؟ گفت: بلى! امام فرمود: اى پیرمرد ما همان «ذى القربى‏» هستیم! 🥀 امام بار دیگر پرسید: آیا این آیه را تلاوت کرده‏اى: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» همانا خدا مى‏خواهد آلودگى را از شما خاندان بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند؟! پیرمرد پاسخ داد: آرى این آیه را هم خوانده‏ام. حضرت سجاد علیه‌السلام فرمود: اى پیرمرد! ما همان اهل‏بیتى هستیم که خداوند آیه تطهیر را مخصوص ما قرار داد. 🥀 پیرمرد ساکت‏ شد و از سخنانى که گفته بود، شرمنده و پشیمان شد و با تعجب پرسید: شما را به خدا! شما همانهائید؟! 🥀 سپس على بن الحسین علیهما‌السلام فرمود: بدون هیچ شکى به خدا ما همانها هستیم و به حق جدمان سوگند، ما همانهائیم! 🥀 با سخنان امام سجاد علیه‌السلام پیرمرد منقلب شد، شروع به گریه کرد، عمامه‏اش را به زمین انداخت، سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! من از دشمنان آل محمد، اعم از جن و انس، بیزارم. سپس به امام زین‏العابدین علیه السلام عرض کرد: آیا راهى براى توبه من هست؟! 🥀 امام فرمود: بله! اگر بازگردى، خداوند توبه تو را مى‏پذیرد و تو با ما خواهى بود. پیرمرد گفت: من توبه مى‏کنم! 🥀 هنگامى که خبر گفتگوى امام علیه‌السلام و پیرمرد به یزید رسید، دستور داد آن پیرمرد را به شهادت رساندند. 📕 بحارالأنوار جلد ۴۵ صفحه ۱۲۹ .
Kashani-14030505-ZiyaratJamee-01-Hkashani_Com.mp3
25.75M
🎙 📋 درنگی بر یکی از جملات زیارت جامعه کبیره؛ قسمت اول 📆 جمعه ۵ مرداد ۱۴۰۳ ▪️ حسینیه ی محترم بیت الزهرا سلام الله علیها ⚠️ متأسفانه دقایق ابتدایی این جلسه ضبط نشده است. 🔸 در این جلسه مباحث زیر مطرح شده است: ▫️ زیارت جامعه نیازی به بررسی سندی ندارد ▫️ موضوع «حصرسازی» در زیارت جامعه ▫️ شاخص های دین الهی فقط با محبّت و پذیرش ولایت اهل بیت علیهم السلام بدست می آید ▫️ دین به دست اشرار اسیر شد ▫️ بازی با دین خدا و سیره اهل بیت علیهم السلام ▫️ سختیِ کار بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله ▫️ تهمتِ خوارج به شاخصِ ایمان! منكم من يقاتل على تأويل القرآن، كما قاتلت على تنزيله همین علی را ، خوارج با استناد به همین قرآن کافر خونده و یا یزید برای اثبات حقانیت خود به آیه "قُلِ ٱللَّهُمَّ مَٰلِكَ ٱلۡمُلۡكِ تُؤۡتِي ٱلۡمُلۡكَ مَن تَشَآءُ وَتَنزِعُ ٱلۡمُلۡكَ مِمَّن تَشَآءُ وَتُعِزُّ مَن تَشَآءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَآءُۖ بِيَدِكَ ٱلۡخَيۡرُۖ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءࣲ قَدِيرࣱ" استناد میکنه که خودش را حق و حسین را ناحق میداند. ▫️ مسخره کردنِ مفاهیم قرآن ▫️ روضه و توسّل به حضرت علی اصغر سلام الله علیه 🎤 ....... یا اَبا عَبْدِاللهِ، اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلى اللهِ وَاِلى رَسُولِهِ، وَاِلى اَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَاِلى فاطِمَةَ، وَاِلَى الْحَسَنِ وَاِلَیْکَ بِمُوالاتِکَ
. 🏴 الشام الشام الشام اسارت اهل‌بیت علیهم‌السلام در شام از سخت‌ترین مصائبی بود که بر آن‌ها روا شد که ذکر وقایع آن اشک هر انسانی را در می‌آورد. ✍🏻 ام كلثوم نزد شمر رفت و فرمود: از تو تقاضايى دارم. گفت: چه تقاضايى؟ فرمود: چون ما را وارد شهر كردى، به دروازه‌اى ببرى كه تماشاگر كمترى داشته باشد و به آنان [مأموران‌] بگو كه سرها را از ميان كجاوه‌ها بيرون ببرند و از ما دور كنند؛ زيرا از بس ما را به اين حال ديدند، خوار شديم. شمر در پاسخ تقاضاى او دستور داد سرها را بر نيزه كرده و در وسط كجاوه‌ها ببرند و در چنين وضعيتى آنان را در ميان مردم بگردانند. تا آنكه به دروازه دمشق رسيدند و بر پلّه‌هاى مسجد جامع همان جايى كه اسيران را نگه مى‌داشتند، ايستادند. 📚 جمعی از نویسندگان، با کاروان حسینی، بینش، ج6، ص99. ...... ✍🏻 ابن سعد نقل می‌کند: آنان (اسرای کربلا) را درحالى كه با ريسمان بسته شده بودند، بر یزید وارد كردند. چون در مقابلش ايستادند، على بن الحسين علیه‌السلام به او فرمود: اى يزيد تو را به خدا سوگند، درباره رسول خدا چه گمان دارى؟ اگر ما را چنين بسته به ريسمان مى‌ديد، آيا دلش بر ما نمى‌سوخت؟ پس يزيد فرمان داد ريسمان را قطع كردند و آثار شكست در وى پديدار شد. 📚 جمعی از نویسندگان، با کاروان حسینی، بینش، ج۶، ص۱۴۴. ......... ✍🏻 راوی نقل می کند: در شام یزید فرزندان پيامبر را همانند اسيران ترك و روم بر پلكان مسجد نگه داشت. سپس آنان را در خرابه‌ای جاى داد كه نه از گرما حفظشان مى‌كرد و نه از سرما؛ به طورى كه صورت‌هايشان پوست انداخت و رنگ‌هايشان تغيير كرد. 📚 جمعی از نویسندگان، با کاروان حسینی، بینش، ج۶، ص۲۴۳. ............. 🏴 الشام 6️⃣ ✍🏻 قطب راوندى می‌گويد: چون رئيس يهود بر يزيد وارد شد، گفت: اين سر كيست؟ گفت: سر يك شورشى است. گفت: او كيست؟ گفت: حسين (علیه‌السلام). گفت: پسر چه كسى است؟ گفت: پسر على(علیه‌السلام). گفت: مادرش كسيت؟ گفت: فاطمه (علیهاالسلام). گفت: فاطمه(علیهاالسلام) كيست؟ گفت: دختر محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله). گفت: پيغمبرتان؟! گفت: آرى. گفت: خداوند به شما پاداش خير ندهد! ديروز پيامبرتان بود و امروز پسر دخترش را كشتيد؟ واى بر تو، ميان من و داود (علیه‌السلام) هفتاد و چند پدر فاصله هست. باز هم هر وقت يهوديان مرا مى‌بينند، تعظيم مى‌كنند. آن گاه بر روى طشت خم شد و سر را بوسيد و گفت: گواهى مى‌دهم كه خدايى جز اللّه نيست و اين كه جدّ تو رسول خدا است و بيرون رفت. پس يزيد فرمان به قتل وى داد. 📚 جمعی از نویسندگان، با کاروان حسینی، بینش، ج۶، ص۱۷۸. ............. 🔆 سریال متنی وقایع اسارت در شام، قسمت 3️⃣ ✍🏻 سهل بن سعد می‌گوید: به سوى بيت المقدس، روانه شدم و به شام رفتم. ديدم كه پارچه و پرده و ديبا آويخته‌اند و شاد و خوشحال‌اند و زنانى هم پيش آنان، دف و طبل مى‌زنند. با خود گفتم: شايد شاميان، عيدى دارند كه آن را نمى‌شناسيم. ديدم مردمى سخن مى‌گويند. گفتم: اى مردم! آيا شما در شام، عيدى داريد كه ما آن را نمى‌شناسيم؟! گفتند: اى پيرمرد ! تو را غريبه مى‌بينيم؟ گفتم : من سهل بن سعد هستم . پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله را ديده‌ام و از او حديث شنيده‌ام. گفتند: اى سهل! آيا تعجب نمى‌كنى كه آسمان، خون نمى‌بارد و زمين، ساكنانش را فرو نمى‌برد؟ گفتم: چرا اين گونه شود؟ گفتند: اين ، سر حسين (علیه‌السلام) از خاندان پيامبر خدا است كه آن را از سرزمين عراق به شام هديه مى‌برند و اكنون مى‌رسد. گفتم : شگفتا! سر حسين (علیه‌السلام) را هديه مى‌برند و مردم، خوشحالى مى‌كنند؟! 📚 ری شهری، دانشنامه امام حسین علیه السلام، دارالحدیث، ج8، ص247. .
. ✍توسل به (ع) (السلام علیک یا اباعبدالله) ▪︎ عمری گذشت اما به درد تو نخوردم شرمنده ام آقا به درد تو نخوردم تو فکر من بودی ولیکن من نبودم اصلا به فکر نوکری کردن نبودم من دور بودم تو مرا نزدیک کردی راه مرا از کربلا نزدیک کردی گفتی اگر تو بی تو‌پناهی من حسینم حتی اگر غرق گناهی من حسینم آواره ام آواره را آواره تر کن بیچاره ام بیچاره را بی چاره تر کن آوارگی در این حسینیه می ارزد بیچارگی در این حسینیه می ارزد من چای میریزم گناهم را بریزی یکجا تمام اشتباهم را بریزی اینجا همان جاییست که مولا می آید زینب می آید، بیشتر، زهرا می آید منت ندارم بر سرت، تو لطف کردی حالاکه هستم نوکرت،تو لطف کردی ▪︎ حضرت علی اصغر ع: همه داشتن نگاه میکردن...همه سرها رو بالای نیزه برده بودند....هر سری رو جلوی یه محملی نگه داشته بودند... سَر ابی عبدالله،جلوی محمل زینب... سر علی اکبر جلو محمل سکینه خانم... سر ابالفضل جلوی چشمان رقیه.... اما نگاه کردن دیدن یه سیبِ سرخی بالای نیزه ها جلوی چشم یه مادره.... ▪︎ حضرت علی اصغر ع: چقدر نیزه بلند است، نَیُفتی پسرم گیر این حرمله ی پست، نیفتی پسرم هر طرف رفت سرت دست به آن سو بردم نیزه دار تو بود مَست، نیفتی پسرم بیشتر جای خودت را سر نِی محکم کن سفر شام به پیش است، نیفتی پسرم ▪︎: هِی زن های کوفه این سرُ به هم نشون میدادن...هِی میگفتن الهی مادرش براش بمیره...یه نفر صدا زد..اونی که داره زیر آفتاب، لطمه میزنه مادرش ربابه.... ▪︎مرثیه زبانحال به سبک : دو دستم را به زیر آب بردم حلالم کن نبودی آب خوردم شکایت، زیر لب از تیر دارم بیا پایین زِ نیزه شیر دارم ▪️ حضرت علی اصغر ع: میخواستم بزرگ شوی محشری شوی تا چند سال بعد، علی اکبری شوی می خواستم كه قد بكشی مثل دیگران شاید عصای پیریِ یک مادری شوی مثل دو تکه چوب لبت را بهم نزن اسبابِ خجلتم جلوی دیگری شوی این مادریِ من که به دردت نمیخورد تو حاضری علی که تاج سری شوی ▪︎تک بیتی آخر روضه: میکرد به نِی اشاره میگفت رباب ای کاش، سرِ نیزه کمی کوچک بود ▪︎تک بیتی آخر مجلس: اگر این است تاثیر شنیدن شنیدن کِی بُوَد مانند دیدن صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله ▪︎دعای آخر مجلس: باسمک العظیم الاعظم... الهی بحق خضرت رباب س،۱۰مرتبه یاالله ▪️۵ دعایی که باید حفظ کنید: 🤲فرج امام زمان عج برسان. 🤲آقامون از ما راضی و خوشنود بگردان. 🤲رهبر عزیزمون حفظ بفرما. 🤲مریضای اسلام،شفا بده. 🤲حاجات این جمع،برآورده به خیر بفرما. ▪︎جمله ی صلوات آخر مجلس: *برای سلامتی وجود مقدس آقا امام زمان عج صلوات ختم کنید. اجرا: استاد درویش🎤 👇
. امام صادق(علیه السلام) : زیارت عاشورا را بخوان و از آن مواظبت کن ؛ به درستی که من چند خیر را برای خواننده آن تضمین میکنم ، نخست زیارتش قبول شود ، دوم سعی و کوشش وی پذیرفته باشد ، سوم حاجات او هر چه باشد از طرف خداوند بزرگ برآورده شود و نا امید از درگاهش برنگردد. 📒📚 بحارالانوار ، ج۹۸ ، ص۳۰۰ .
الوداع ماه محرم.mp3
6.72M
🎧 الوِداع ماهِ مُــحَرّم مـاهِ گِــریِه مـاهِ ماتَــم حَسـرَتِش رویِ دِلَـم موند کِه شَـباش بِمـیرَم از غَـم کـاش میـشُد بَرات بِـمیرَم... 😭 🎙کربلایی
. امیرالمومنین (ع) ماموریت داشتند که با اهل فتنه بر اساس تاویل قرآن قتال کنند همان گونه که پیامبر اکرم (ص) با مشرکان بر اساس تنزیل قرآن قتال نمودند. در روایت ابوسعید خدری آمده است: پیامبر اکرم (ص) فرمود: «إن منكم من يقاتل على تأويل القرآن، كما قاتلت على تنزيله»، فاستشرف لها القوم و فيهم أبوبكر و عمر، قال أبو بكر: أنا هو؟ قال لا، قال عمر: أنا؟ قال: «لا، و لكن خاصف النعل» يعني عليا، قال أبو سعيد الخدري: فأتيناه فبشرناه، فلم يرفع به رأسه كأنه قد كان سمعه من رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»: در میان شما کسی است که بر تاویل قرآن جنگ می کند، همان طور که من بر تنزیل قرآن جنگ کردم. گروهی که آنجا حاضر بودند سرشان را بالا آوردند تا ببینند مراد کیست؟ در میان آنها ابوبکر و عمر بودند. ابوبکر گفت آیا من هستم؟ حضرت فرمود: نه. عمر گفت: من آن کس هستم؟ حضرت فرمود: نه. او کسی است که کفش هایش را وصله می کند و او امیرالمومنین (ع) بود. ابوسعید خدری می گوید: ما نزد امیرالمومنین (ع) آمدیم و او را به این مطلب بشارت دادیم. آن حضرت سرش را بالا نیاورد گویا از آن خبر آگاه بودند. این روایات شامل حال همه کسانی که بعد از پیامبر اکرم (ص) در مقابل امیرالمومنین (ع) قرار گرفتند و در امور دین با ایشان مخالفت کردند می شود، خواه این مخالفت قبل از خلافت ظاهری آن حضرت صورت گرفته باشد یا در دوران خلافت ایشان.  این روایت کسانی که در دوران 25 ساله خلافت خلفای قبل با آن حضرت در امر دینی موضع مخالف داشتند و همچنین بی طرفان را شامل می شود. . از جمله در مورد اختلافاتی است که بعد از پیامبر اکرم (ص) رخ داد و عظیم ترین آنها در مورد امامت بود. بر این اساس همان طور که در دوران نبوی (ص)، مخالفت با ایشان اختصاص به کسانی که به قتال با ایشان برخواستند نداشت و قتال بر تنزیل مصداق بارز آن است، همین گونه است قتال بر اساس تاویل نیز شامل همه مخالفین می شود. هر عملی که انجام دهد؛ عمل قرآنی است. پس اگر کسی بر خلاف امیرالمومنین (ع) عمل کرد یا رای داد و یا سخن گفت، بر خلاف قرآن عمل کرده است و روشن است که کسی که بر خلاف قرآن عمل کند، کارش مردود است و در صف مقابل پیامبر اکرم (ص) و امیرالمومنین (ع) قرار می گیرد.
۲-خلوص و اخلاص دین در مکتب حسینی.mp3
25.1M
🔅 خلوص و اخلاص دین در مکتب حسینی جلسه دوم / هیات اصحاب الحسین(ع) دانشگاه تهران حجت الاسلام قنبریان ✔️ چهار صنف از ضرب دین و دیندار، خلوص و مشوب: 1⃣ دین خالص، دیندار مخلص قله آن عاشورای حسینی است... 2⃣ دین خالص، دیندار مشوب قرآن چند جا(۵۱ اعراف، ۷۰ انعام و..‌.) اینها را دین باز می خواند! • امام صادق(ع) در روایت عبدالله بن جندب علت جهالت و دین گریزی ها را اینان معرفی کرد! 3⃣ دین مشوب، دیندار خالص! جهل مقدس از خوارج تا داعش و... این صنف اند. • در خطبه۶۱ حضرت امیر خوارج را "من طَلَب الحق فاَخطاَهُ" معرفی می کند. - نه عدالتخواه بودند و نه...؛ نادان البته عدالت و ولایت و... را بد و کج می فهمد! 4⃣ دین مشوب، دیندار مشوب! بدترین اصناف است؛ مجسمه اش حزب اموی است! • ابوسفیان در دوره شرک (دین مشوب) هم بخاطر بت ها کار نمی کرد؛ دنبال تجارت مکی و شهر سرمایه داری بود! • معاویه همان خط را با اسلام پی گرفت! - در تفسیر المنار .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ⚜بند اول: این المنتقم، روضه غربت پاکستان این المنتقم، سوز و آه ملت افغان این المنتقم، ناله ی غریبی غزه این المنتقم، بر لب سوریه و لبنان نزدیکه، روزیکه پرچم صهیونیست میشه سرنگون نزدیکه، روزیکه کاخ ستم رو میکشیم به خاک و خون نزدیکه، روزیکه وعده ی قرآن محقق میشه: بسم الله حزب الله بسم الله جیش الله بسم الله انصار بقیة الله پرچم حق تا ابد عزیز پرچم کفر تا ابد ذلیل شعار ما تا وقت ظهور ⚜بند دوم: این المنتقم، التماس مادر مظلوم این المنتقم، گریه های کودک معصوم این المتقم، چاره ی هر دل بیچاره این المنتقم، ندبه‌های مردم محروم نزدیکه، روزیکه ندای حق میپیچه توی آسمون نزدیکه، روزیکه نمونه از اسرائیل نام و نشون نزدیکه، روزیکه وعده ی قرآن محقق میشه: بسم الله حزب الله بسم الله جیش الله بسم الله انصار بقیة الله برای این انتقام سخت خون شهید بهترین دلیل شعار ما تا وقت ظهور شعر و ملودی: تهیه شده در .👇
هدایت شده از امام حسین ع
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نفس المهموم لظلمنا تسبیح یعنی واسه کربلا آه بکش حضرت صادق گفته که ای شیعه تو عزای جد ما آه بکش واسه اون لحظه که سر جد ما شد بریده از قفا آه بکش آه یا مذبوح، صید مجروح آه یا مظلوم، پاره حلقوم آه یا عریان، ذبح عطشان (ای تشنه لب، ای تشنه لب) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نفس المهموم لظلمنا تسبیح یعنی واسه بی کفن آه بکش واسه اون لحظه که همه با شلّاق عمّه‌ی ما رو زدن آه بکش واسه اون مغرب که رو تن بی سر ده تا مرکب اومدن آه بکش آه لب تشنه، زیر دشنه آه ای منهور زیر ساطور آه ای پامال بین گودال (ای تشنه لب، ای تشنه لب) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نفس المهموم لظلمنا تسبیح واسه اون تشت طلا گریه کن واسه وقتی که صدقه انداختن جلو پای بچّه‌ها گریه کن دختر حیدر با گریه اومد تا کوچه ی یهودیا گریه کن آه وای از شام سنگ و دشنام آه وای رباب بزم شراب آه وای عبّاس زینب تنهاست (ای تشنه لب، ای تشنه لب) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/emame3vom/98356 👇
. شیعه یعنی پیرو .... بببن میتونی مثل حضرت رفتار کنی؟ ✳️ برخورد کریمانه امام سجاد(ع) با مخلوقات الهی یکی از علل محبوبیت زین‌العابدین(ع)، رفتار کریمانۀ آن بزرگوار با انسان‌ها و حتی حیوانات بود. این کرامت چونان جامعه را به ایشان جذب کرد که هیبت و محبوبیت حضرت با هیبت و محبوبیت ولیعهد اموی مقایسه‌شدنی نبود. (۱) برای نمونه، برخی از مصادیق ذکر می‌شود: ایشان با وجود کثرت مشغله و عبادات طولانی، اگر می‌شنید مسلمانی بیمار شده است به عیادتش می‌شتافت و غم از چهره‌اش می‌زدود. ایشان بر بالین محمد بن‌ اسامة‌ بن‌ زید که درحال احتضار بود حاضر شد، به‌‌ رغم اینکه پدر او از مخالفانی بود که با امیرالمؤمنین(ع) بیعت نکرد و خودِ محمد هم از محترمان عامه بود (۲) در واقع، این اوصاف باعث نشد حضرت سجاد(ع) به عیادتش نرود و در همان مجلس، دِین او را که پانزده‌ هزار دینار (پانزده‌ هزار مثقال طلا) بود بر عهده نگیرد. (۳) ایشان اگر می‌شنید مسلمانی به عسر و گرفتاری مبتلا شده است و در همان لحظه نمی‌توانست کمکی کند، چنان می‌گریست که همه متأثر می‌شدند و در پاسخ به سؤالشان از علت گریه می‌فرمود: «آیا مصیبت و محنتی بزرگ‌تر از اینکه مسلمانی گرفتار شود و انسان نتواند به او کمک کند، وجود دارد؟» (۴) ایشان اهل تلافی‌کردن نبود و کرامتشان به دشمن‌ترین فرد هم می‌رسید. وقتی هشام‌ بن‌ اسماعیل که والی مدینه بود و حضرت را بسیار آزرد، به‌دست سلطان اموی عزل شد و ولید، حاکم جدید، برای او دستور قصاص صادر کرد، هشام‌ بن‌ اسماعیل گفت: از هیچ‌کس به‌ اندازۀ علی‌ بن‌ حسین(ع) نمی‌ترسم. او با من چه خواهد کرد؟ اما حضرت از کنار او گذشت و رو برگرداند و متعرضش نشد (۵) و بنابه نقلی دیگر، به او فرمود: «از اینکه گرفتار شدی، ناراحتم. پسرعمو، اگر حاجتی داری، بگو!» (۶) روزی کسی به تحریک دشمنان، به ایشان دشنام داد. ایشان ازسر کرامت فرمود: «آنچه از ما بر تو پوشیده مانده بیشتر است.» سپس، هزار درهم به او بخشید و آن مرد گفت: «شهادت می‌دهم تو از فرزندان پیامبرانی.» (۷) فردی دیگر پی‌در‌پی به حضرت توهین کرد؛ ولی ایشان تغافل می‌فرمود تا اینکه آن بی‌ادب به حضرت گفت: «این حرف‌ها را به تو می‌گویم.» حضرت فرمود: «من هم از تو چشم می‌پوشم.» (۸) این روش امام با هاشمیان پررنگ‌تر بود. روزی حسن مُثَنی به حضرت بی‌ادبی کرده و دشنام داد و مجلس را ترک کرد. حضرت همچنان که آیۀ (و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین) را می‌خواند، به در خانه‌اش رفت و حسن که خیال کرد حضرت به تلافی آمده است، با خشم از خانه بیرون جست. امام‌ زین‌ العابدین(ع) فرمود: «برادر جان، اگر آنچه گفتی (دشنام دادی)، درست بود، خدا مرا بیامرزد و اگر تو خطا کردی، از تو درگذرد.» (۹) در واقع، کرامت امام مخصوص طبقۀ خاصی نبود. حتی با برده‌ها هم چنین می‌کرد. ایشان در خطاب به بردگانش، آنان را «بنُیَّ» (۱۰) صدا می‌زد؛ یعنی با تعبیر محبت‌آمیز پسرم و پسرکم. با کنیزی که پس از مادر، دایه‌اش بود به‌ احترام هم‌ غذا نمی‌شد (۱۱) کنیزی دیگر ظرف را سهواً به سر حضرت زد و سر امام شکست؛ اما ایشان وقتی دید کنیز ترسیده و ناراحت شده است، او را آزاد ساخت. (۱۲) از این‌ رو گفته‌اند کمتر پیش می‌آمد عبد و بنده‌ای تمام یک سال را در خانۀ حضرت بماند و آزاد نشود (۱۳) و وقتی آزاد می‌فرمود، آن‌قدر به او می‌بخشید که به دیگران نیازی نداشته باشد‌.(۱۴) ایشان گاهی کنیزان را جمع می‌کرد و می‌فرمود: «اگر دوست دارید با کسی ازدواج کنید، بگویید برایتان اقدام کنم.» (۱۵) اگر یکی از آن‌ها خطایی می‌کرد که باید برای عبرت دیگران مجازات می‌شد، به او یاد می‌داد چگونه عذرخواهی کند که امام بتواند او را ببخشد. 📚منبع (۱) تهذیب الکمال، یوسف بن عبدالرحمن حافظ مزی، ج ۲۰، ص ۳۹۳ کشف الغمة، علی بن عیسی اربلی، ج ۲، ص ۲۹۴ (۲) أمالی، شیخ صدوق، ص ۵۳۷ (۳) الإرشاد، حسن بن محمد دیلمی، ج ۲، ص ۱۴۸ (۴) کشف الغمة، علی بن عیسی اربلی، ج ۲، ص ۳۱۲ (۵) همان (۶) البداية و النهاية، اسماعیل بن عمر این کثیر، ج ۹، ص ۱۲۴ (۷) الإرشاد، حسن بن محمد دیلمی، ج ۲، ص ۱۴۶ (۸) إعلام الورى بأعلام الهدى، شیخ طبرسی، ج ۱، ص ۴۹۱ تاريخ مدينة دمشق، ابن عساکر، ج ۴۲ ص ۳۸۸ (۹) عیون المعجزات، حسین بن عبدالوهاب، ص ۶۴ (۱۰) الخصال، شیخ صدوق، ص ۵۱۷ (۱۱) أمالی، شیخ صدوق، ص ۲۶۹ (۱۲) بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ۴۶، ص ۱۰۵ (۱۳) همان (۱۴) مناقب ابن‌شهرآشوب، محمد بن علی ابن شهرآشوب، ج ۳، ص ۳۰۱ (۱۵) کشف الغمة، علی بن عیسی اربلی، ج ۲، ص ۳۱۴ مكارم الأخلاق، شیخ طبرسی، ص ۲۶۴ حلیة الأولیا، ابونعیم اصفهانی، ج ۱، ص ۱۳۳ .
. انحرافی که در اسلام پس از پیامبر و با غصب حق امیرالمؤمنین شروع شد و ادامه یافت .... تدین خلفا و معاویه ، نتیجه اش یزید شد. سنت پیامبر را گاها تغییر دادند و خود را حق مطلق دانستند و اطاعت از خلیفه را، عین دینداری دانستند و تحریفات آنها را بی چون و چرا پذیرفتند(گاهی بخاطر ترس و گاهی بخاطر جهل). حال آنکه پیامبر ، امیرالمؤمنین علی را مفسر قرآن و تاویل کننده ی صحیح قرآن معرفی کرده بود و فرموده بود علی با حق است و حق با علی ست، یعنی علی هم "وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى" ست... ......................... ⚫️ زمان امام سجاد(ع) اوضاع دین در جامعه کساد بود ابوالفرج اصفهانی که خود، به سست‌ ایمانی متهم است می‌گوید: «در آن روزگار، چنان موسیقی و لهو و لعب در مدینه عادی شد و رواج یافت که نه عالمشان انکار می‌کرد و نه عابدشان از آن خودداری.» (۱) سال‌های بعد، شاگرد مبرّزِ ابوحنیفه، قاضی ابو یوسف، به مردم مدینه که رواج موسیقی، شهرشان را بین سایر بلاد اسلامی سرآمد کرده بود، می‌گفت: «ای مردم مدینه، شریف و پست شما از غنا و حرام ابایی ندارد!» (۲) حتی ابن‌ عبد ربّه در گزارش حیرت‌انگیزی می‌گوید: گاهی برای شرکت در مجلس یک رقاصه در بصره، دختر و پسر و پیر و جوان، مدینه را به قصد بصره ترک می‌کرد (۳) و برای بدرقۀ زنی آوازخوان که می‌خواست به مکه برود، صدها تن فرسخ‌ها راه می‌پیمودند (۴) و چون برنامه اجرا می‌کرد، دست و پایش را می‌بوسیدند (۵) و مدینه در آن روزگار، بازار خوبی برای مسکرات و مجالس حرام (۶) و متأسفانه عمل شنیع لواط بود. (۷) طبیعی است در این اوضاع، بازار دین در جامعه کساد باشد. 📚منبع (۱) أعلام الهدایة، سید منذر حکیم، ج ۶، ص ۱۰۶ (۲) همان (۳) العقد الفرید، ابن عبدربّه، ج ۷، ص ۳۸ (۴) الأغاني، ابو الفرج الإصفهانی، ج ۸، ص ۳۶۷ (۵) همان، ج۸، ص۳۶۰ (۶) العقد الفرید، ابن عبدربّه، ج ۷، ص ۱۷ الأغانی، ابو الفرج الإصفهانی، ج ۳، ص ۳۳ (۷) الأغانی، ابو الفرج الإصفهانی، ج ۲، ص ۵۸۰ .................. 🔴 ابتدا سابقه داران اسلام ♦️امام خامنه ای: قضایا کمتر از یک دهه پس از رحلت پیغمبر شروع شد . ابتدا سابقه داران اسلام - اعم از صحابه و یاران و کسانی که در جنگ های زمان پیغمبر شرکت کرده بودند - از امتیازات برخوردار شدند ، که بهره مندی مالی بیشتر از بیت المال ، یکی از امتیازات آنها بود . چنین عنوان شده بود که تساوی آنها با سایرین درست نیست و نمی توان آنها را با دیگران یکسان دانست ! این خشت اول بود . ♦️حرکت های منجر به انحراف ، این گونه از نقطه کمی آغاز می شود و سپس هر قدمی ، قدم بعدی را سرعت بیشتری می بخشد ... در دوران خلیفه سوم ، وضعیت به گونه ای شد که برجستگان صحابه ی پیغمبر ، جزو بزرگترین سرمایه داران زمان خود محسوب می شدند ! توجه می کنید ! یعنی همین صحابه عالی مقام که اسم هایشان معروف است - طلحه ، زبیر ،سعدبن ابی وقاص و ... - این بزرگان ، که هرکدام یک کتاب قطور سابقه افتخارات در بدر و حنین و احد داشتند ، در ردیف اول سرمایه داران اسلام قرار گرفتند . ♦️ یکی از آنها (صحابه)وقتی مرد و طلاهای مانده از او را خواستند بین ورثه تقسیم کنند ، ابتدا به صورت شمش درآوردند و سپس با تبر بنای شکستن و خرد کردن آنها را گذاشتند . مثل هیزم که با تبر به قطعات کوچک تقسیم کنند ! طلا را قاعدتا با سنگ مثقال می کشند ؛ ببینید چقدر طلا بوده که آن را با تبر می شکسته اند . 📚زندگی سیاسی_مبارزاتی ائمه/انسان ۲۵۰ ساله/امام حسین(ع) .
4_5798667614418897823.mp3
13.4M
▪️" صباحاً و مساءً " بشنویم مصیبتی را که او هر صبح و شام می‌بیند و خون می‌گرید! 🎵 روایت بیست و سوم:
. بی نیاز از التماس و خواهش و اصرارها نام او شد چاره ساز مشکلاتم بارها دستهای کوچکش آنی به دادم می رسد هر زمانی که گره پیدا شود در کارها هر کسی آمد در این خانه بی منت گرفت خوب جایی آمدید امروز حاجت دارها لقمه ای از سفره اش درمان درد عالم است چای تلخ روضه ی او نسخه ی بیمارها ناز او از بعد عاشورا خریداری نداشت روضه اش را خوب می فهمند دختردارها خردسالان بیشتر هنگام بازی می دوند او ولی باید بگیرد دست بر دیوارها جای شانه یا عروسک ، آینه یا روسری تازیانه سهم او شد از سر بازارها .
Kashani-14030506-ZiyaratJamee-02-Hkashani_Com.mp3
36.4M
🎙 📋 درنگی بر یکی از جملات زیارت جامعه کبیره؛ قسمت دوم 📆 شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳ ▪️ 🔸 در این جلسه مباحث زیر مطرح شده است: ▫️ همه به قرآن کریم استناد می کنند! ▫️ فقط شیعیان مفتخر به اخذ دین از اهل بیت علیهم السلام هستند ▫️ برای فهم قرآن به امام نیاز داریم ▫️ افق دید معصوم ▫️ ریشه ی اعتراض به امام معصوم ▫️ باید عقاید و رفتارهای خود را با منابع دین بررسی کنیم ▫️ روضه ی ورود اسرا به کوفه 🎤 بِمُوَالاتِكُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعَالِمَ دِينِنَا». 《بوسیله حاکمیت ولایت شما معصومین در زندگی ما، خدای سبحان معالم دینی را به ما آموزش داده است》 ............ جنس صلح امام حسن ، از جنس کاری بود که حضرت خضر در سوراخ کردن کشتی انجام داد و حضرت موسی به وی اعتراض کرد... چون ماهیت کار را نمیدانند ، اعتراض میکنند ... مشکل از سقیفه آغاز شد که معصوم بودن و علم امام را نادیده گرفتند و لذا وقتی مثلا امام از صلح میگوید، برای اکثر شیعیان ، سوال پیش می آید که چرا امام حسن ، با کسی مثل معاویه نمی جنگد... .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ عظمتِ روضه ی مخدّرات 🔸 برگرفته از جلسات "کدام حسین علیه السلام؟ کدام کربلا؟" 🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پرسید من توبه کردم خدا منو می‌بخشه؟… گفت تو با پای خودت اومدی, خدا دنبال فرار کرده‌ها فرستاده… ◾️روایتی شنیدنی از مرحوم استاد فاطمی‌نیا
. گفتگوی حضرت زینب با امام حسین(علیهماسلام) آتش برای صحنۂ محشر گرفتند صد فتنه بعد از دفنِ پیغمبر گرفتند حقّ خلافت را، فدک را، غصب کردند آن عدّه که غیر از پدر رهبر گرفتند یک شب همین ها هیزم آوردند و با خشم در پشتِ «در» تصمیم ِ شعله ور گرفتند با یک لگد پرپر شد و از شاخه افتاد شش ماهه را با کینۂ خیبر گرفتند در کنج خانه گریه می کردیم و آن ها از ما شبانه حضرتِ مادر گرفتند آنها پدر را زجر می دادند و حتی هر شب برای صبّ او منبر گرفتند تا عاقبت شمشیر در مسجد کشیدند با کشتنش صد دِرهم ِ دیگر گرفتند زخم ِ سرش کاری شد و در یک سحرگاه از ما پدر را با غمی بدتر گرفتند بغض یتیمی را به رویِ شانۂ هم- می ریختیم و فتنه را از سر گرفتند عشقم حسینم! خوب می دانی از آنها خیری ندیدیم و سراغ از شَر گرفتند ما خوب میدانیم که جانِ حسن را در کوچه! بینِ شعله؛ پشتِ «در» گرفتند من ماندم و تو! کربلا و داغِ هجران... دیدم تو را هم نیزه ها بر «سر» گرفتند من روی تل روضه گرفتم؛ تا که آن ها با هلهله پیراهن از پیکر گرفتند دیدند جان داری هنوز و شمر آمد ای وای! آخر حاجت از خنجر گرفتند من: «وا عَلیّا» گفتم و مادر: «بُنیَّ» جان دادی و روزِ خوش از خواهر گرفتند دیدی عزیزم؟! عشقِ مان آخر نظر خورد دیدی تو را از زینبت آخر گرفتند! ✍ .