eitaa logo
حدیث اشک
6هزار دنبال‌کننده
34 عکس
70 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
خاک پای یار بودن سهم خاکستر نبود سوختن در عاشقی در طالع این پر نبود کاسبِ گریه تمام سال سودش خالص است بد ضرر کردم،هر از گاهی که چشمم تر نبود من به هرکس رو زدم..،زد ظرف فقرم را شکست سرپناه این گدا جز سایه ی این در نبود سخت دلگیرم خدایا..،تو در آغوشم بگیر هیچ نفعی در جدایی از دَرَت آخر نبود بازی دنیا خرابم کرد..،خوبم می کنی؟! کاش نقشِ روسیاه این‌قَدر دردآور نبود هرچه بد کردیم..،زهرا دست ما را ول نکرد ما همه بی آبرو بودیم اگر مادر نبود یا مَن اَرجُوهُ لِکُلِّ خَیرِ من یعنی نجف هرکجا جز خانه ی حیدر به غیر شر نبود باطن هر یاالهی گفتن ما یا‌علی است آینه‌دار خدا وقتی به جز حیدر نبود این دل وامانده ی من آرزویش کربلاست کنج صحن شاه..،امشب..،جای این نوکر نبود؟! هرکسی پرسید آقا کیست؟!من گفتم:حسین... هیچ‌اربابی از ارباب خودم بهتر نبود ▪️ ▪️ شمر! این لب‌تشنه جز یک جرعه‌آب از تو چه خواست؟! آب هم گیرم ندادی..،پاسخش خنجر نبود هیچ داغی سخت‌تر از این مصیبت می شود؟!: قَدر زن های حرم در خیمه ها معجر نبود... @hadithashk
یا ولی الله دلگیرم از خودم که دلم گیر یار نیست اصلا برای آمدنش بی قرار نیست گیرم رسید روز وصالش چه فایده؟ وقتی که دل، به شوق وصالش دچار نیست روزی هزار بار دلش را شکسته ام این گونه زیستن، ادبِ انتظار نیست همسایه ای گرسنه و اهل محله خواب یعنی در این محله کسی سفره دار نیست؟ آخر چقدر در پی دنیا دویده ایم؟ باور کنیم، حرص زدن افتخار نیست امروز اگر که توبه نکردم، چه می کنم فردا که زیر خاک، مرا اختیار نیست؟ باید که گردگیری دل کرد و گریه کرد گریه برای عاشق دلداده عار نیست ای دل به هوش باش و ببین چرخ روزگار خالی ز لطف و رحمت پروردگار نیست  محمد جواد شیرازی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ای محبوب بی سر و سامانم ای محبوب، سامانم بده تو سر و سامان به این حال پریشانم بده دائما هجران چرا؟ از وصل هم چیزی بگو درد دادی خب بیا این بار درمانم بده باطنا کور است چشمم که نمی بینم تو را آی خورشید سحر، نوری به چشمانم بده این گناه افتاده به جانم، نجاتم میدهی؟؟ چشم پاکی مثل چشمان شهیدانم بده زود می لرزد دلم وقت گناه و معصیت یا اباصالح خودت قوت به ایمانم بده از کنار اسم تو ساده گذشتم، عفو کن با همین یابن الحسن، چشمان گریانم بده من همیشه روزی اشکی فراوان خواستم لطف کن در روضه ها اشک فراوانم بده کربلا، مشهد، نجف، آقا نمی دانم فقط روزی ام را از همانجا که نمی دانم بده یک زیارت لطف کن من را ببر با خود حرم در حرم روضه بخوان، سوز حسین جانم بده با سلام روضه ات بر جان ما آتش بزن: السلام ای کشته ی دور از وطن، ای بی کفن... وحید محمدی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا ولی الله دستی که کوته است به خرما نمی رسد قطره هزار سال به دریا نمی رسد وقتی که عشق می رسد از سوی آسمان فرصت دگر به زمره لیلا نمی رسد آنجا که صحبت از جلوات خدایی است عقل بشر به حل معما نمی رسد گاهی برای وصف بزرگی میان ذهن بر شعر و واژه و کلمه جا نمی رسد وقتی خدا به خلقت خود گوید آفرین بنده به درک رتبه مولا نمی رسد مولا همان کسیت که بر بندگان ولیست مولا برای شیعه فقط مرتضی علیست ای کعبه از بزرگی روحت ترک زده ای بی قراری همه دلهای لک زده شیرینی لب تو حلال لب نبی نامت به سفره بشریت نمک زده در کعبه گرد روی تو در حال اعتکاف صدها فرشته اردوی خود مشترک زده ای آسمان آمده در خطه زمین شد آسمان ز دوری رویت فلک زده تو آمدی و پشت سرت شیعیان تو آنانکه عشق تو دلشان را محک زده ای جلوه تمام خدا آمدی علی با تیر عشق سینه ما را زدی علی   ای میهمان ویژه ی کعبه یگانه ای تو خانه زاد کعبه نه تو روح خانه ای خورشید شرق هستی و غربی ترین حضور بی انتها ترین توئی و بی کرانه ای روزی آسمان و زمین بین مشت توست خرما به دوش شام یتیمان شبانه ای استاد جبرئیلی و کفش تو وصله دار شاهی و میان همه عامیانه ای تو از قدیم تا به کنون بند غربتی ای خالی از فضائل تو هر رسانه ای دل بی محبت تو سیاه است مثل شب با تو خدا نشسته به هر سینه لب به لب ای دین حق به پا شده از جان نثاریت دشمن فراری از یورش ذوالفقاریت ای روزه روزه دار وجود گرسنه ات ای چاه کوفه تشنه شب زنده داریت ای رعد و برق خشم تو طوفان ریشه کن وی گل اسیر ناز نگاه بهاریت ای ناله ی خلیل خدا بین شعله ها دست خلیل نوح به کشتی سواریت تو یک شبه چگونه چهل خانه رفته ای ای عقل مات صورت پروردگاریت ممسوس ذات پاک خداوند قادری تو مظهر العجائب عالم تو حیدری   باید دلی دهیم که به تو اقتدا کنیم دل را کمی به درگه تو آشنا کنیم مدهوش آیه های کمیل توایم علی کی می شود شبیه تو ربنا کنیم دادی اجازه تا که تورا ای شکوه عشق عاشق صفت جنون زده بابا صدا کنیم آیا اجازه میدهی ای مرد کوچه گرد دل را روانه ی گذر کوچه ها کنیم اصلا نه گوشواره و سیلی نه میخ در بگذار لحظه ای سفر کربلا کنیم آقا اجازه ای بده تا ناله سر کنیم یاد حسین و فاطمه ی ... لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
دلم‌ گرفته از این روزگار زجرآور جهان که لطف ندارد بگو نجف چه خبر تمام کون و مکان را اگر نگاه کنی جز او کسی به نظرها نمیرسد به نظر همه اجاره نشین شهنشه نجفیم زمین عمارت شخصی اوست سرتاسر مسیح میشوم و مُرده زنده خواهم‌‌ کرد به دست من برسد خاک پایی از قنبر هوارِ میثم تمار روی دار این بود ضرر نکرده کسی که در عشق کرده ضرر هراسِ مرگ بدل شد به اشتیاق وصال "فَمَن یَمُت یَرَنی" تا شنیدم از مادر به خاکِ تیره نخواهد نشست میّت ما درون قبر بریزند تربت حیدر دل شکسته ی مارا چه میشود بخرند برای او بفرستند، هِدیه روز پدر چه عافیت چه بلا، راضی ام به تقدیرم به دستِ دست‌خدا هست تا قضا و قدر مَبین که پیرهن وصله دار می پوشد تراب با نظر بوتراب گردد زر علیست کیسه به دوش مدینه و کوفه علی به سوره ی انفاق و هل اتی مظهر به جز علی چه کسی قادر است وقت نبرد سلاح خویش ببخشد به دشمن کافر امیر بودن و هم سفره ی فقیر شدن از عهده ی احدی غیر از او نیامده بر نوشتم آنچه که خوبیست را به پای علی نوشتم آنچه بدی هست، پای آن سه نفر یکی ز جنگ فراری یکی بلاگردان بگو کدام شود جانشین پیغمبر؟! اگر ملاک جگر هست؛ "ماجرای ِ مَبیت " اگر که قدرت بازوست؛قلعه ی خیبر کَنَنده ی در خیبر اگر چه بوده ولی شکسته است غرورش در آستانه ی در شعر از گروه "یا مظلوم" @hadithashk
دل یکی، دلبر یکی جلوه ها بسیار اما دل یکی، دلبر یکی بین این میخانه ها، باده یکی ساغر یکی ریشه های ما یکی، مصدر یکی، محشر یکی تا ابد حیدر یکی، کوثر یکی، مادر یکی چارده تا جلوه دیدیم از خدا، مطلب یکی است سجده کن چون حضرت معشوق ما امشب یکی است وا شده امشب به سمت آسمان ها پنجره میشود گفت از نگاه یار، صدها خاطره میرسد گاهی از آنجا که نباید تذکره من گدای این درم، من کار دارم با گره از گره هایی که کورند عشق پیدا میشود خوش بحال ما رضا این بار بابا میشود عشق را وقتی خدا در بین عالم باب کرد ابروی دلدار ما را قبلهء محراب کرد تا رضا را دیدن این گل پسر بی تاب کرد خنده ای کرد و دل بابای خود را آب کرد او که عشقش بوده از حالا به زهرا آمده آن یکی یکدانهء آغوش بابا آمده جان فدای آنکسی که مست و حیرانش شده هرچه حور است و ملک گهواره جنبانش شده بارها خورشید، محو نور ایمانش شده عالمی دلبستهء ذکر رضاجانش شده خوب شد اصلا” کسی امشب جوابم را نداد چون عریضه میبرم مشهد دم باب الجواد اینکه میگویند دستش سفرهء جود خداست آینه قدّی سلطان سریر ارتضاست عاشقش کعبه است، ذاتاً قبله و روح دعاست کاظمینش چون خراسان، چون نجف، چون کربلاست ابتدای حاجت است و انتهای حاجت است سائل و مسکین کنار سفره او راحت است از زیارت دور شش گوشه، چه چیزی بهتر است کعبهء مشکل گشا، باب الحوائج اصغر است من فدای آنکه تا دنیاست، عشق مادر است خنده اش شیرینی بزم علی اکبر است از میان عرش، نور محشری آورده اند جلوه ای از جلوه های حیدری آورده اند می درخشد ماه شب های کویری حسین می شود دید از دو چشم او دلیری حسین می کند در وقت وقتش دستگیری حسین می شود سرباز عصر روز پیری حسین از لب خشکیده اش گفتم که آب آتش گرفت بر فراز نیزه ها قلب رباب آتش گرفت رضا دین پرور لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
گل شاه طوس تو مهمان نمودی مرا یک غزل نشاندی به دل عشق خود از ازل تو بی مثل و همتایی و بی بدل تو نوری تو نوری تو خیرالعمل که شیرین بود از تو کام عسل مرید توام من مراد منی به یاد توام من به یاد منی دلم تنگ صحن و سرای رضا همه جان عالم فدای رضا پس از سالیانی خدای رضا تو را آفریده برای رضا تو هستی به پیری عصای رضا شما آمدی و رضا جان گرفت رضا نه که دین خدا جان گرفت به یادت زمستان ما شد بهار به نازی ربودی ز دستم قرار به تیغ نظر کشته ای بی شمار چه سرها به عشقت شده روی دار به صحرای خشک دل من ببار به پایت نشسته زلیخا هنوز اسیر تو چشمان لیلا هنوز شده قبله ام سمت چشمان تو که جانم بود بسته بر جان تو وجودم شده پر ز ایمان تو منم از تبار غلامان تو همیشه گدایم سر خوان تو نما پر تو این کیسه خالی ام که جزء گدایان هر سالی ام به دلواپسی ها قرارم شدی به غمها شما غمگسارم شدی تو مهتاب شبهای تارم شدی کسی را ندارم تو یارم شدی تمامی دار و ندارم شدی گدایی در خانه تو خوش است و مستی به میخانه تو خوش است به جام دل من شرابی بریز نه یک جرعه ای نه حسابی بریز به حلقوم خشکیده آبی بریز به شب زادگان آفتابی بریز سر این حسودان عذابی بریز دهان وا نموده به بی حرمتی جوابش بده تو به یک ضربتی سیه پوش داغ تو شد مادرت اگر داده زهر جفا همسرت نخندیده اشکی به چشم ترت نزد تازیانه کسی دخترت نزد بر سر نیزه دیگر سرت علی اکبر شاه طوسی جواد گل پرپر شاه طوسی جواد میلاد یعقوبی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
آقای مهربانی خوشحال ازین غلامی و عرض ارادتم همراه با ملائکه مشغول خدمتم این لطف فاطمه است که داده لیاقتم عبد علی و آل علی تا قیامتم من نوکر و محب و فدائی اهل بیت بیچاره ام بدون گدایی اهل بیت دارم به سر هوای جگر گوشه رضا افتاده ام به پای جگر گوشه رضا ممنونم از عطای جگر گوشه رضا ای جان من فدای جگر گوشه رضا عمریست زیر دین جواد الائمه ام محتاج کاظمین جواد الائمه ام ای نایب امام رضا ، حضرت جواد یابن الرئوف ! شاه وفا ! حضرت جواد پروردگار جود و عطا ، حضرت جواد دریاب روزگار مرا ، حضرت جواد آقا به مهربانی تو دارم اعتقاد هستی جواد و ابن جواد و ابالجواد ای سومین محمد این خانه، السلام ای سائل تو عاقل و دیوانه السلام ای صاحب کرامت جانانه السلام عیسی مسیحِ حضرت ریحانه السلام تو آمدی و دشمن دین نا امید شد بار دگر امام رضا رو سفید شد با بودنِ تو عهد وفا سر نیامده چیزی به جز کرم که به این در نیامده وصفت به جز رضا ز کسی بر نیامده مولود از تو با برکت تر نیامده تنها امام لایق فرزندی رضا ! وصفت کجا و ذهن گنهکار من کجا در کودکیت پیر زمین و زمان شدی آقا نهم ستاره این آسمان شدی امّید آخر همه بیچارگان شدی بالاتر از توقع ما مهربان شدی آنانکه خاک بوسی ابن الرضا کنند باید که خاک را به نظر کیمیا کنند ای عادت همیشه ی تو ذره پروری خوب و بدند بر سر کوی تو مشتری دادی به یاد سائل خود کیمیاگری حقا که یادگاری موسی بن جعفری هر کس که برد نام تو حاجت روا شده درد نگفته در حرم تو دوا شده ای انتقام کوچه همه آرزوی تو دل برده از امام رضا خلق و خوی تو باید گرفت درس برائت ز کوی تو ای غصه های فاطمه بغض گلوی تو تو مادری تر از همه ای بعد مجتبی خیلی عذاب داده تو را داغ کوچه ها محمد حسین رحیمیان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا رضیع الحسین تو انتخاب خدايي براي فرداها ضمانت تو اميد حسينيِ ماها اگر چه كودكي اما بزرگ دنيايي نديده اند شبيه تو چشم دنياها چه معجزيست به چشمان فاطمي ات كه مسيح چشم تو جان ميدهد به عيسي ها من از قبيله دردم،غلام زاده ي تان تو از قبيله عشقي ز نسل آقاها چه آهوانه مرا تا جنون كشاندي و نوشته ايم يكي از تمام ليلا ها هنوز زمزمه مادرم به گوشم هست كه مي سرود شما را به جاي لالا ها قسم به لحظهء بالا نشيني ات تا عرش مرا ببر به حريمت در اوج بالا ها ببر به سمت جنونم به عشق محرم كن تمام سال مرا هفتم محرًم كن حسن کردی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
نورِ چشم ضامن آهو از شعف از شوق سرشارم، ندارم غصه ای خوب شد حالِ بد و زارم، ندارم غصه ای قرعهٔ فالم به دست صاحبِ «بخشش» رسید یاورم شد! بخت شد یارم، ندارم غصه ای نورِ چشم ضامن آهو شد امشب ضامنم شد سبُک از معصیت «بارم»، ندارم غصه ای تا سحر در فکر لطفش میروم تا کاظمین با دلی آرام بیدارم، ندارم غصه ای دوستش دارم! به دست مهربانش بارها برطرف ‌شد بغضِ بسیارم، ندارم غصه ای با دعایش مشکلاتم یک به بک حل میشود پس اگر گاهی گرفتارم؛ ندارم غصه ای سائلم آنجا که حاجت را نگفته میدهد گرچه مدیون و بدهکارم، ندارم غصه ای در دو عالم بر سرم هر چه بلا نازل شود تا جواد إبن الرضا(ع) دارم، ندارم غصه ای!  مرضیه عاطفی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا جواد الائمه(ع) ته این کوچه هرکه پشت در است.. به گدایی خویش معتبر است نه پی نان نه فکر سیم و زر است او نیازش به یار بیشتر است امشب اینجا کرم فراوان است نام این کوچه هم خراسان است سالها شبهه بود در سرها امتحان شد تمام باورها تا که آمد امید نوکرها کوری چشمهای ابترها بعد پنجاه سال سر زد ماه.. جلوه گر شد جواد ال الله این پسر آمده ولی باشد شرف الشمس صیقلی باشد احمد خانه ی علی باشد کرمش بی معطلی باشد هرچه میخواهی از کریم‌ بخواه سائلین جواد بسم الله! اهل تقوا مرید تقوایش جلد قرآن کجاست؟لبهایش ملکوت است قد و بالایش نذر کرده براش بابایش در جلال و جمال محشری است بیشتر از بقیه مادری است رضوی بود جلوه ذاتش همه جا ریخته ست آیاتش بین سجده شدست میقاتش خود حق میرود ملاقاتش.. روی فیروزه نام او حک شد رجب از مقدمش مبارک شد ما مریدیم و او همیشه مراد او جواد و بقیه عبدجواد بارها پشت پنجره فولاد به جوادش رضا براتم داد اوست دلگرمی حسینی ها قبله ی اصل کاظمینی ها ساقیا می بده شراب آمد از پس پرده آفتاب امد جان ارباب رب آب آمد نفس حضرت رباب آمد کیست این مه نواده حیدر پیر میخانه بلا اصغر هیبتش هیبت پیمبرهاست گریه اش تار و مار لشگرهاست کی حریفش سنان و خنجرهاست فتح کردن مرام حیدرهاست تا زگهواره رو به میدان کرد لشگر کوفه را هراسان کرد.. حیف بال و پر کبوتر سوخت حنجرش پاره پاره شد سر سوخت پدرش پیش روی لشگر سوخت همه ی آرزوی مادر سوخت نه سری مانده نه بدن دارد شیرخواره مگر زدن دارد؟! سید پوریا هاشمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
طفل رباب این طفل به خواب رفته در گهواره شاهی است که تکیه داده بر گهواره تنها نه دو تکه چوب بنگر که شده است خورشید و ستاره و قمر گهواره وقتی که به مهد اشک می‌ریخت مدام می‌ریخت به آسمان گُهَر گهواره هرگز نشود ادا مقامش حتی با زر بنویسند اگر گهواره یک غنچه در آغوش گرفت و داده است اندازه آسمان ثمر گهواره میخورد تکان و با نوایی جانسوز میداد ز کربلا خبر گهواره مقصود نه روضه است اما دیدند در خاک بدن ‌، به نیزه سر ، گهواره_ _میرفت به دست ناکسان دست به دست بر جان رباب زد شرر گهواره داریوش جعفری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
دارد بساط عاشقی تکمیل می گردد آیات شادی آفرین تنزیل می گردد لبخند او لحن خوشِ ترتیل می گردد دُکّان درد و غصّه ها تعطیل می گردد وقتی که چشمانِ مسیحاگونه اش وا شد لبخند بر روی لبِ ارباب پیدا شد سجّاده،محراب دعاها را بغل می کرد قطره به قطره،برکه دریا را بغل می کرد آئینه احساس تماشا را بغل می کرد دستان کوچک داشت بابا را بغل می کرد جبریل کم کم داشت در این صحنه جان می داد وقتی حسین آرام در گوشش اذان می داد باید که درد دردمندان را دوا می کرد از نور خالق انشعابی را جدا می کرد باید برای ماه نامی دست و پا می کرد او را میان کهکشان خود صدا می کرد مثل ازل هفت آسمان با او بلی می گفت بابا برای بار سوم"یا علی"می گفت این ماه‌سیما پرده ها را از حجاب انداخت از چهره ی آئینه ها رختِ نقاب انداخت لب های جنّ و انس را با خنده آب انداخت ارباب،چشمش را به لبخند رباب انداخت بابا،علی،مادر..،سه تا نور جهان جمع است خورشید و مهتاب و ستاره جمعشان جمع است ذکر علی اصغر ستون طاق دین رَب نور جبینش آیه ی فتح المبین رَب تا شد حسین انگشتری او شد نگین رَب بند قماط او نخ حبل المتینِ رب قطعاً خدا این طفل را باب الحوائج کرد رسم گدایی را درِ این خانه رایج کرد ما را صغیر سفره ی بابای او خواندند ما را اسیر سفره ی بابای او خواندند ما را فقیر سفره ی بابای او خواندند جیره بگیرِ سفره ی بابای او خواندند شکر خدا نان شب ما نامِ ارباب است شیرینی روی لب ما نامِ ارباب است گهواره ی او قبله ی سیّار امروز است کعبه به دورش حاجی هوشیار امروز است یوسف برو،او گرمی بازار امروز است دُلدُل سوار و حیدر کرار امروز است با گریه ها دارد رجز در اصل،می خواند جنگاوری را در دل گهواره می داند قربان این کودک عجب ایل و تباری داشت خون علی را در دل رگهاش جاری داشت بااینکه گلبرگ تنش عطر بهاری داشت تیغ نگاهش کاردبرد ذوالفقاری داشت کوچکترین باز شکاری بین این لانه است او شیرِ در گهواره ی چوبی این خانه است او مُحکمات آیه ی تطهیر قرآن است کوچکترین قطره میان نسل باران است پیراهنش درمان چشمِ پیر کنعان است مثل علی اکبر برای عمه ها جان است قنداقه ی او را میان عرش می چرخاند زینب برایش "وَاْنْ یَکاد"از جان و دل می خواند تا آفتاب ظهر می تابید،می خندید از آسمان باران که می بارید،می خندید وقتی عموعباس را می دید،می خندید گاهی رقیّه جان که می خندید،می خندید چشمان شور ای کاش این ها را نمی دیدند گل های لبخند قشنگش را نمی چیدند در کربلا وقتی عطش کابوس بابا شد از تشنگی قدِّ سکینه،خواهرش،تا شد ماه قبیله راهی آغوش دریا شد لب های خشک او بلای جان سقا شد از تشنگی با مرگ بازی می کند..،ای وای ماهیِ شش ماهه تلظّی می کند..،ای وای بعد از پسر از این پدر چیزی نمی ماند جز آه های شعله ور چیزی نمی ماند وللهِ دیگر از جگر چیزی نمی ماند این حنجر و تیر سه پر..،چیزی نمی ماند نقش سپید بوم او پاشیده شد از هم آئینه ی حلقوم او پاشیده شد از هم @hadithashk
جانم علی هر که شد در عمر خود یکبار مهمانِ علی(ع) دل به دستش داد و شد همواره حیرانِ علی(ع) عاشقش شد! خاطرش را خواست و بود از ازل جان پیغمبر(ص) دمادم بسته بر جانِ علی پیشِ من از سفره های این و آن حرفی نزن چونکه میسازد به من تنها فقط نانِ علی(ع) داد انگشتر بدونِ وقفه در حال رکوع بیشتر از سطح درک ماست احسانِ علی(ع) بی خبر، آهسته، نیمه شب، بدون های و هو بود بی رنگ و ریا احسانِ پنهانِ علی(ع) نیست شکی در مسلمان بودنم اما هنوز میخورم حسرت که باشم کاش سلمانِ علی(ع) سنجشَش در حشر بی تردید حبّ فاطمه ست(س) نقش بسته ذکر یازهرا(س) به میزانِ علی(ع) تا خدا عشق مرا نسبت به خود باور کنَد میخورم سوگند در محشر به قرآنِ علی(ع) دور تا دور ضریحش، دور تا دورِ نجف شد معطر امشب از عطر گریبانِ علی(ع) تشنهٔ ایوان-طلایم ای اجل مهلت بده تا بگیرم بوسه ها از پایِ ایوانِ علی(ع)! مرضیه عاطفی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حضرت «مشکل گُشا ای حضرت «مشکل گُشا» هر جای دنیا با توام ! ای آفتاب «هَل اَتی» پنهان و پیدا با توام ! دلشادم از این زندگی ، مشتاق مرگ خویشتن زیرا هم اینجا با توام ، زیرا هم آنجا با توام ! آن ذرّه ی خاکم که در حال و هوای عشق تو بر آب و آتش می زنم ، چون بی محابا با توام ! در اوج شادی با توام ، در موج غم ها با منی در موج شادی با منی ، در اوج غم ها با توام ! لب های من سرمست تو ، چشمان من پابست تو جان و دلم در دست تو از بس سراپا با توام ! ای ساحل آرامش و کشتیِ امواج بلا ای ناخدای با خدا ، دریا به دریا با توام ! حرف دلم را بیشتر ، در بیت آخر می زنم با من بمان ای مهربان ، تنهای تنها با توام ! سید روح الله باقری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
لا فتی الّا علی حرف میرانم در اینجا از مقام آفتاب نه غلط گفتم فقط گویم ز نام آفتاب خوش سعادت بردم از این شعر خام آفتاب هر کسی آقاست قطعا شد غلام آفتاب ای به قربان مقامات و مرام آفتاب برگ می‌روید به پاس احترام روی او گل شکوفا میشود با شوق عطر و بوی او شهد شیرین می‌شود از حسن خلق و خوی او چرخ می‌گردد به اذن و قدرت بازوی او پس جهان بر جا بود با اهتمام آفتاب آفتابی و فروغ تو جهان را در گرفت یازده نور از تو نبض چرخ را در بر گرفت با تو عشق از نو به عالم شیوه ای دیگر گرفت بعد از آن هر کس که از تو منصب نوکر گرفت شد دلش روشن به انوار مدام آفتاب ز آفتاب آسمان قطع یقین بالاتری میکنی بر آفتاب و ماه و انجم رهبری برده ای دل از نبی از عالم و آدم سری چون به کرسی جای داری در مقام داوری پس یقینا دست داری در زمام آفتاب من تو را از چشم خود خواندم خطا شد یا علی حق علی آقا علی سرور علی مولا علی از ازل تا روز محشر لا فتی الّا علی چون علی با حق نشسته حق نشسته با علی شرم دارم بر تو دادم اتهام آفتاب آفتابا بگذر از من و از خطای باورم میروم با این خطا تا انتهای باورم باورم هستی و می‌مانم به پای باورم در قنوتم ذکر میگویم برای باورم سر به سجده میبرم در احترام آفتاب مهر می آید به پاس احترام یک نماز هر طلوع صبح یعنی یک قیام یک نماز روشنی تکبیر باشد بر مقام یک نماز ظهر تفسیر قعود است و پیام یک نماز بر علی وقت غروب آمد سلام آفتاب تو قیامت قامتی و قامتت اصل قیام ماه نیکو منظری و جلوه ات ماه صیام برق چشمانت به درد هر دو عالم التیام گر بگیرد ذوالفقارت ره به بیرون از نیام می شود این تیره شب روز قیام آفتاب ما کویری تشنه هستیم این جماعت آبشار از خزانیم و تمام نسل حیدر از بهار این تبار از آفتاب اند آفتاب اند این تبار لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار می‌شود امر فرج حسن ختام آفتاب  داریوش جعفری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
علی جان علی جان پیمبر بود و جانان پیمبرها علی آقای سلمان بود و مولای ابوذرها بچرخاند خدا خورشید را دور سر ماهش به قربان رجب اردیبهشت و مهر و آذر ها خودش بر منبر پروردگار خویش لم داده سپرده کار های دنیوی را دست اشترها کسی دشمن نمیدارد علی را غیر بد نطفه سند هم خواستی جویا شو از دامان مادر ها علی نور خدا روی زمین بود و نمی باشد تفاوت بین اصغرها و اکبر ها و حیدر ها اگر پرده نمی انداخت بر ذاتش خداوندش گمانم فاش میخواندند ربش روی منبر ها ندارد احتیاجی بر من و امثال من وقتی کنیز و خادمش هستند اسما ها و قنبر ها علی در بدو دنیا آمدن کعبه قرق کرده برایش کار دشواری نبوده فتح خیبر ها علیرضا وفایی (خیال) (خیال) لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا علی هزار مرتبه شکرِ خدای حَیِّ وَدود که از ازل دل من مبتلایِ حیدر بود دلم خوش است که دیوانه علی هستم به خلقتم نبود جز غلامی اش مقصود علی کسی است که فرموده از زبانِ خدا چنین کلامِ گهربار ، حضرت محمود : اگر تمام خلائق محبِّ او بودند نمیشد آتش دوزخ به عزتم ، موجود علی کسی است که از عرش آن علیِ عظیم مدام داده سلام و به او رسانده درود حدیثِ مستندی هست از شبِ معراج که با صدای علی حق نموده گفت و شنود کی است آن شه والا که گفته دشمن او علی اگر که نمیبود میشدم نابود علی است آنکه به جز مصطفی بود برتر ز خضر و صالح و موسی و یوسف و داود مسیح دست به درمان زند اگر بی شک بدون اذن علی نیست در دمش بهبود روایت است که بی حب او صلاة و صیام نمیرسد به قبولی و میشود مردود علی چراغ شبِ تارِ طالبِ راه است علی است راه نجات و علی است راه صعود بهشت جای محبانِ اوست چون بی شک محبت علی و آل اوست شرط ورود علی است او که بود کفوِ مادر سادات همان بتول گرامی که هست رازِ وجود همان که خشم خدا هست خشمِ او آری به شادیِ دلِ او میشود خدا خشنود همان مطهره ای که به پای راه علی به ضربتی گل رویش به کوچه گشت کبود علی شناس شوند و غلام او بشوند تمام خلق به دستانِ مهدیِ موعود کجا توانِ بیانِ فضائلش دارم؟ که عقل من نرسد بر کمالِ نامحدود برای عرض ارادت به ساحتش (یونس) به لطف نیم نگاهی از او قصیده سرود  یونس وصالی (یونس) (یونس) لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ابو تراب ای رمزِ به لفّافه‌ی  این الرجبیون عاقل شدم آن روز که گشتم به تو مجنون زان روز که گفتم ز تو ، هستم به تو مدیون صد شکر نوشتند مرا از  علویّون اکسیر تو بر خاک من آمیخت و زر شد در حوض دلم نقش تو افتاد و قمر شد از باب تراب، قطعه ی خاکی به من افتاد از طینت پاکت گل پاکی به من افتاد از مضجع تو شاخه ی تاکی به من افتاد در مکتب عشقت دل چاکی به من افتاد تا آتش عشقت به دلم کارگر افتاد بر ملک دلم دولت پاینده تر افتاد منصور انا الحق زد و غافل ز وجودت ای حق مسلّم که معما است حدودت معنای صلاتی و نبی خوانده عمودت تصویر خداوند جهان بود نمودت محبوب تر از ذکر تو دیگر عملی نیست در هیچ غمی چاره به جز  نادعلی نیست شک نیست که منظور ز خیرالعملی تو مشتق شده از نور خدا در ازلی تو ای فاتح خیبر همه دانند یَلی تو هر وصف بگویم ز شما هست، ولی تو معروف ترین قسمت الفاظ اذانی ای حضرت مولا تو امیر دو جهانی  والعصر که بی حبّ علی (ع) نیست هدایت ایمان به خدا بی مددش نیست کفایت ای آنکه تو میزانی و ایمانی و آیت اسلام بنا گشته به ارکان ولایت سوگند که مردم همه هستند لَفی خُسر جز شیعه‌ی تو چون که خدا گفته تویی یُسر هرگز نتوان یافت کسی را به تو مانند دزدانِ لقب واژه ی  صدیق چه دانند  فاروق تویی سلطه گران، مفت گرانند هرآنچه که گویند به حالِ هذیانند بدخواه تو در هردو جهان از نظر افتاد `با آل علی (ع) هرکه در افتاد ور افتاد” هرچند که آلوده و بی عذر و جوابم در روز جزا فرض که از اهل عذابم برگردنم اویخته باشند کتابم می خواست خداوند بپرسد ز حسابم بر مصحف من گرچه گنه بود و سزایش بسم اللهِ آن حبّ علی (ع) بود و ولایش هرچند قلم مدح تو بنوشت و گهر سُفت تحریر علی (ع) لرزه به جانش زد و آشفت هندو و مسلمان و مسیحی ز علی(ع) گفت گفتند ولی وصف تو پایان نپذیرفت وقتی که علی وجه خداوند جهان است هرچند بگویند از او باز نهان است جواد محمود آبادی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
مولایِ متقین نشانه ی ولایت از ریشه ی یقین است این گفته ی خدا بر محمدِ امین است پیمبرِ مُکرّم ، در حجهًُ الوداع گفت منصوبِ این خلافت، امیرِمؤمنین است این آخرین پیام است از جانبِ خداوند حُسنِ خِتامِ آیات، تکمیلِ باغِ دین است این شد وصیتِ من، ای حاضرین و غایب حیدر به جایِ احمد، همواره جانشین است هر کس که من ولی ام، از بعدِ من علی است هُمامِ شاهِ شوکت، مولایِ متقین است در نزدتان سپارم، این ثِقلِ اکبرم را چون عزٌت دو عالم، از برکتِ همین است قرآن فروغِ جان و، عِترت چو اهلِ بیتم تا نزدِ حوضِ کوثر در نزدتان امین است محراب و منبرِ من، این نورِ انورِ من شایسته ی مقامِ خورشیدِ عالمین است بر فاطمه مبارک، این جلوه ی امامت در نسلِ کوثرِ او، این حُجتِ مُبین است در هِلهِله ملائک، از آسمانِ بالا این شور و شادمانی، از عرش تا زمین است این سلسله امامت، تا عرصه ی قیامت از ریشه ی علیُ وَ آلِ طاهرین است بر مؤمنین مبارک پیوندِ این ولایت نا محرمان بدانند این حقٌِ شاهِ دین است نامِ غدیر مُهریست بر تارُکِ امامت هر آن که کرده بیعت پاداشِ او برین است ای شیعیان امروز بر گِردِ هم نشینید هیجدهم ذیحَجه اعیادِ مسلمین است حور و ملَک به شادی این نغمه می نوازند مولا علیِ اعلا امامِ اولین است!  هستی محرابی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا ولی الله پس کجایند اهل ماه رجب؟ روزه داران جبهه ی تقوا چاکران قبیله ی ایمان سینه چاکان مخلص مولا یا من ارجوه های پی در پی گریه ی سجده های طولانی یا رب العفو های نیمه ی شب ناله ی از سر پشیمانی مژده آورده جبرییل از عرش خوش به حال سبوکشان علی شده روشن حریم میخانه به جمال نوادگان علی پسران امام های رئوف برسانید رزق کرب و بلا یا علی اصغر امام حسین یا علی اکبر امام رضا شاه شمشاد قامت دیگر مظهر جود و معدن رحمت حسنی دیگر است وقت کرم صاحب فضل و صاحب شوکت میوه ی قلب ضامن آهوست مهربان مثل حضرت باباست اول صحن جامع رضوی اسم زیبای اطهرش پیداست این ورودی حکایتی دارد سالیانی ست گونه میسایم روزی ام صحن کاظمین نشد پس به باب الجواد می آیم یارضا! یارضا! مبارک باد این پسر نیست... پاره ی ماه است این پسر امتداد نور شماست حیف عمر جواد کوتاه است عمر کوتاه ارثی است آقا مادرت هم جوان جوان جان داد او نود روز درد کشید تا که بر عمر خویش پایان داد دختری هم سه ساله جان داده مرگ ، اصلا به او نمی آمد دختری که حدود چل منزل زجر با تازیانه او را زد بیشتر از همه دلم خون روضه ای سخت تر ز گودال است روی دست پدر ، دم خیمه پسری شیرخواره بی حال است ضارب چشم حضرت سقا لعنتی باز آمد و شر کرد پسری را لطیف تر از گل حرمله با سه شعبه پرپر کرد گوش تا گوش سر بریده شده ولی اصغر هنوز می خندد پدرش خم شد و کمی با مکث چشم بازش به بوسه میبندد علیرضا وفایی خیال لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
مولای من دلم‌ گرفته از این روزگار زجرآور جهان که لطف ندارد بگو نجف چه خبر تمام کون و مکان را اگر نگاه کنی جز او کسی به نظرها نمیرسد به نظر همه اجاره نشین شهنشه نجفیم زمین عمارت شخصی اوست سرتاسر مسیح میشوم و مُرده زنده خواهم‌‌ کرد به دست من برسد خاک پایی از قنبر هوارِ میثم تمار روی دار این بود ضرر نکرده کسی که در عشق کرده ضرر هراسِ مرگ بدل شد به اشتیاق وصال
فَمَن یَمُت یَرَنی” تا شنیدم از مادر 

به خاکِ تیره نخواهد نشست میّت ما 

درون قبر بریزند تربت حیدر 

دل شکسته ی مارا چه میشود بخرند 

برای او بفرستند، هِدیه روز پدر 

چه عافیت چه بلا، راضی ام به تقدیرم 

به دستِ دست‌خدا هست تا قضا و قدر 

مَبین که پیرهن وصله دار می پوشد 

تراب با نظر بوتراب گردد زر 

علیست کیسه به دوش مدینه و کوفه 

علی به سوره ی انفاق و هل اتی مظهر 

به جز علی چه کسی قادر است وقت نبرد 

سلاح خویش ببخشد به دشمن کافر 

امیر بودن و هم سفره ی فقیر شدن 

از عهده ی احدی غیر از او نیامده بر 

نوشتم آنچه که خوبیست را به پای علی 

نوشتم آنچه بدی هست، پای آن سه نفر 

یکی ز جنگ فراری یکی بلاگردان 

بگو کدام شود جانشین پیغمبر؟! 

اگر ملاک جگر هست؛ 
ماجرای ِ مَبیت ` اگر که قدرت بازوست؛قلعه ی خیبر کَنَنده ی در خیبر اگر چه بوده ولی شکسته است غرورش در آستانه ی در گروه شعر یا مظلوم لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا علی و یا علی و یاعلی گوش کن ای دل حدیث نور را.. لال‌کن صوت دف و تنبور را جور کن این وصله ی ناجور را نوش جان کن خوشه انگور را نوش جان! این خوشه تاکش منجلی ست باغبانش کیست؟مولانا علیست خیز و از کوثر وضویت را بساز کسب تکلیفی کن از شاه حجاز قبله گاهت را نجف کن در نماز.. بعد بر این سجده عالی بناز سجده عشاق جور دیگر است مقصد من از عبادت حیدر است هجر را بر وصل منتج کن برو سر به تیغ ابرویش کج کن برو با همه غیر علی لج کن برو در طوافش نیت حج کن برو.. سور و سات ما نجف را دیدن است حج ما دور علی گردیدن  است چشم او چشم خطاپوش خدا بوده از آغاز هم دوش خدا به لب او بسته شد گوش خدا باز شد بر رویش آغوش خدا روی پایش بوسه اول خاک زد کعبه از شوقش گریبان چاک زد.. وقت وضع حمل تا درمانده شد مریم از بیت الهی رانده شد مادر تو سوی کعبه خوانده شد برخلایق اینچنین فهمانده شد.. کعبه ای که قبله گاه عالم است ملک شخصی علی اعظم است بسته شد با تو قرارم بعد از این سکه شد پس کارو بارم بعد ازین لب به ساغر میگذارم بعد ازین سیزده را دوست دارم بعد ازین این هم از لطف جناب  حیدر است سیزده از هر عدد زیباتر است با خدا راز کهن دارد علی مثل او لحن سخن دارد علی ذات پاک ذوالمنن دارد علی جانشینی چون حسن دارد علی بوالحسن خوانم‌ اگر اورا رواست دست بوس او امام مجتبی ست مرد اگر مولاست مردان جمله هیچ اون نباشد دین و ایمان جمله هیچ بی علی صد ختم قرآن جمله هیچ بی علی صد سال عرفان جمله هیچ با علی کوه گناهم‌ شد ثواب یک علی گفتم هزاران شد حساب گرچه دورش تا قیامت دشمن است راه مولا مثل نامش روشن است سهمش از دنیا همین پیراهن است بخدا این مرد بابای من است گرچه اورا تاج سر میخوانمش موقع گریه پدر میخوانمش نان مارا داد و نان خود نخورد بار مارا شب به شب بر شانه برد جای زشتی خوبی مارا شمرد آمد و مارا به زهرایش سپرد بعد ازآن شد سرپناه ما همه سایه ی چادر نماز فاطمه هرکجا دیدی که حرف حیدر است روضه ی زهرا کلام آخر است حرف دیوار است صحبت از در است بانوی خانه چرا بی سنگر است آخر از این داغ می‌میرد علی کوثر و شلاق!می‌میرد علی.‌. @hadithashk
یا امیرالمومنین "اشک" از "دیده" سر درآورده چشم من شعر تر درآورده از مضامین پدر درآورده یا کریمی که پر درآورده می پرد تا حریم پاک نجف خُمّ ما و شراب تاک نجف چشم افتاد تا به قامت تو سجده کردیم ما به هیبت تو به خلایق برای طاعت تو تا که ابلاغ شد ولایت تو همه روز ازل بلی گفتند صد و ده مرتبه علی گفتند آفریده است زلف تو شب را ماه رویَت هزار کوکب را چشم مستت خُمِ لبالب را می گزیدند حوریان لب را_ _از رُخت تا خدا نقاب گرفت کهکشان رنگ آفتاب گرفت عکس تو در میان قاب افتاد با طلوعِ تو آفتاب افتاد تا که از چشم تو شراب افتاد دهن جنِّ و انس آب افتاد ای خداوند باده...، خلق شدی چِقَدَر فوق‌العاده خلق شدی تا خدا خیره شد به چشمانش گفت: هفت آسمان به قربانش دست حیدر سُپرد سُکّانش خِلقَت آغاز شد به فرمانش پس عوالم در اختیار علی ست خَلقِ باقیِ "خلق" کار علی ست ما همه سائل تو خلق شدیم ما برای دل تو خلق شدیم ضربدر حاصل تو خلق شدیم از اضافه گلِ تو خلق شدیم قطره ایم و شکوه دریایی بانی خلقت گداهایی نذر شمع تو پر تراشیدیم سوختیم و جگر تراشیدیم این چُنین ما اگر تراشیدیم بَهر طوف تو "سر" تراشیدیم کعبه را در طوافِ خوددیدی تا عبایی سیاه پوشیدی نَفَسَت روح داده ایمان را نور بخشیده نصِّ قرآن را کعبه تا دید فَخرِ انسان را پای تو چاک زد گریبان را ای مُقرب ترین نشانه ی حق سینه چاکِ شماست خانه ی حق تا در آفاق بحث هست تو شد جبرئیلی نخورده مست تو شد بال او منبر اَلَستِ تو شد دست پرودگار دست تو شد شب معراج مصطفی می دید دست هایی که سیب می بخشید تو درخشان‌شهابِ نیمه شبی آینه دار جلوه های رَبی به خداوند، تک یل عربی زرهِ لَیْلَةُ المَبیت نبی_ _مرگ در پیش پات می لرزَد اجل از هیبت تو می ترسد یالِ دُلدُل در اختیار علی‌ست جنگ ها عرصه ی شکار علی‌ست معرکه ها در انحصار علی‌ست سِیفُ الاِسلام ذوالفقار علی‌ست سِیل خشمش شکست سدها را بر زمین کوفت عَبدَوَدها را دست تو بذر عشق می کارد از نگاه تو فضل می بارد تن این منکرین که می خارد... چه کسی خطبه، بی الف دارد! شرزه شیرِ کلام رامِ علی آیه های خدا...، کلام علی دام بگذار، ما کبوترتان یک به یک می شویم پرپرتان درک آدم کجا و محضرتان "ردِّ شَمس" است کار قنبرتان این کرامات کسر شأن شماست بس که حدِّ مقامتان بالاست خنده ی سبز تو صنوبرساز بامِ پلک ترت کبوترساز نمک سفره ی تو قنبرساز خاک نعلِین تو ابوذر ساز بوسه زد عرش بر قدم هایت روی دوش نبی‌ست جاپایت کاش پائیز را بهار کند دل ما را به غم دچار کند تا از این دردها فرار کند صید آزُرده را شکار کند ماهی برکه رستگار شود تا به قُلّاب تو سوار شود ابرِ شب‌گریه ام که می بارم بَرده ی پاپتیِ بازارم میثمی از تبار تمّارم سالیانیست تشنه ی دارَم عطش وصلِ عشق را کم کن نخلِ دار مرا فراهم کن ای که از دیگران سری مولا با خداوند می پری مولا تو که ا‌ین‌قَدر دلبری مولا بار بُنجل نمی خری مولا؟! کاش من هم مقیم تان بودم کُنج حُجره گلیم تان بودم ذرّه ای با گدا تَساهُل کن چند سالی مرا تَحَمل کن خرج من را خودت تَقَبُّل کن در رکوع ات به من تَفضُّل کن من به جز نوکری نمی خواهم از تو انگشتری نمی خواهم سر که دادیم سر سپرده شدیم سرِ بازار کشته‌مُرده شدیم زیر پای نگار بُرده شدیم پا که خوردیم و سالخورده شدیم پیر عشقت شهید می گردد نوکری رو سفید می گردد دور آخر به ما جواب بده دست ما هم کمی شراب بده دلِ ما را نکن کباب...، بده مُهر ما را، ابوتراب، بده دائماً مَست، مِی به کف باشد مُهر اگر تربتش نجف باشد کاش ما را به حق شاه نجف بنویسند در پناه نجف شاهراهِ خداست راهِ نجف کعبه ی ماست بارِگاه نجف زائرانی که مسخِ ایوانند سمت حیدر نماز می خوانند ذکر تسبیحِ اولیا حیدر ساحل امن انبیا حیدر به خدا می رسیم با حیدر یک علی راه مانده تا حیدر امتحان جز ولی‌شناسی نیست غیر "زهرا" علی شناسی نیست علّت خلق ماسوا زهرا بانی خنده ی خدا زهرا "بَضْعَةٌ مِنِّ" مصطفی زهرا روح ایمان مرتضی زهرا گوهر عاشقی تبلور کرد حیدر از فاطمه تشکر کرد جسد عشق جان گرفت امروز لال بود و زبان گرفت امروز زانوانش توان گرفت امروز خانه تا بوی نان گرفت امروز یا علی!خانه ی تو شکل گرفت تاج شاهانه ی تو شکل گرفت یاس تا روی آینه "ها" کرد عشق تصویر تازه پیدا کرد حیدر از فاطمه تقاضا کرد تا کمی بندگی تماشا کرد غرق در ذات اقدس رب بود او ز نور خدا لباب بود سنگ تا فرصت محک برداشت تنِ آئینه ای ترک برداشت زخم ناسور دل نمک برداشت غاصبی لقمه ی فدک برداشت کوچه ی تنگ تنگ تر شده بود و دلی سنگ سنگ تر شده بود دست سنگین که از سری رد شد درد سیلیِ سخت بی حد شد آهِ پروردگار مُمتَد شد پسرش دید صحنه را...، بد شد گوئیا پنج تن زمین خوردند پیش چشم حسن زمین خوردند... @hadithashk
آقای من هر قطره دریا می‌شود وقتی بیایی صحرا شکوفا می‌شود وقتی بیایی آئینه در آئینه در آئینه لبخند دنیا چه زیبا می‌شود وقتی بیایی چیزی شبیه آن‌چه در باور نگنجد مانند رویا می‌شود وقتی بیایی رمز تمام قفل‌های بسته ما یک لحظه پیدا می‌شود وقتی بیایی یوسف که در مصر ملاحت پادشاه است محو تماشا می‌شود وقتی بیایی در باور ما ریشه دارد وعده وحی فتحا مبینا می‌شود وقتی بیایی تلخ است صبر و انتظار اما به کامم شهد گوارا می‌شود وقتی بیایی آن پرچمی که عصر عاشورا زمین خورد در کعبه برپا می‌شود وقتی بیایی بر نیزه آیاتی که ثارالله می‌خواند تفسیر و معنا می‌شود وقتی بیایی یابن‌الحسن عقده ز کار بسته ما با لطف تو وا می‌شود وقتی بیایی  کمیل کاشانی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹