عبدللهم
روضه های شب پنجم چقدر جانکاه است
سینه زن ها، حسنی ها شب عبدلله است
بیشتر از همه شب روضه شکسته بال است
لاجرم روضه ی امشب طرف گودال است
روضه امشب سخن از دست شکسته دارد
غصه ی کوچه و یک مادر خسته دارد
روضه در سینه ی خود داغ عزیزی دارد
تا به پهلوی شکسته چه گریزی دارد
روضه امشب همه جا می رود از لطف کریم
از مدینه، کربلا می رود از لطف کریم
صاحب روضه کریم و کرمش قیمتی است
یازده ساله شبیه پدرش غیرتی است
یازده ساله ولی خیر کثیری دارد
پسر شیر جمل خود دل شیری دارد
بی خیال تبر و نیزه و شمشیر آمد
آی ای لشکر کفتار صفت، شیر آمد
آمد و دید که از زخم عمو افتاده
راه یک نیزه ی وحشی به گلو افتاده
لشکری تیغ کشان سمت عمو می آید
شمر همراه سنان سمت عمو می آید
تیرها حلقه به دور بدنش می بستند
نیزه ها را همه محکم به تنش می بستند
گفت باید که در این مرحله بی سر باشم
می روم تا سپر لحظه ی آخر باشم
گفت ای وای عمو صبر نما در راهم
عاشق سوخته ی راه تو عبدللهم
پسر روضه رسانیده خودش را به عمو
دست خود را سپر انداخته در راه گلو
ناگهان دست شکست و نفسش بند آمد
باز بر روی لب حرمله لبخند آمد
در همه دشت صدایی ز شکستن پیچید
بر لب خشک عمو خون گلویش پاشید
حسن کردی
#حسن_کردی #شعر_آیینی #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_عبدالله_ابن_الحسن #شعر_شهادت_یتیم_امام_حسن
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
عموی خوبم
مثل رودی زد به قربانگاه تا دریا شود
بچهی شیر است پس باید که بیپروا شود
دید عمو افتاده در مقتل بماند خوب نیست
آه اگر شب را ببیند وای اگر فردا شود
از علی اصغر چه کم دارد دلش میخواست تا
آخرین قربانی آقا در عاشورا شود
ناامیدانه به راه افتاد بین جمعیت
از میان اسبها شاید مسیری وا شود
گفت والله از عموی خود نخواهم شد جدا
رفت در گودال تا بخشی از آن غوغا شود
دستهایش را چنان عباس وقف عشق کرد
در طفولیت دلش میخواست تا سقا شود
آی مردم حرمله با تیر آخر آمده
وای اگر تیر سه شعبه در گلویش جا شود
خلوت عشق است حتی با حضور دیگران
آرزویش بود روزی با عمو تنها شود
زیر سم اسبها حل شد در آغوش حسین
گفت: (وا اُما)، نباید پیکرش پیدا شود
سید محمد حسین حسینی
#سید_محمد_حسین_حسینی #شعر_شهادت_ابن_الحسن #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_قاسم_ابن_الحسن #شعر_شهادت_یتیم_امام_حسن
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
سر به زير آمدم
آمدي،خوش آمدي از من نبودي بي نصيب
منتظر بودم بيائي ياري شاه غريب
سر به زيري از چه بابت،سربلندي پيش من
تو نشان دادي پس از نفرين من هستي نجيب
نام تو بوده از اول جزو اصحاب خودم
اينكه بودي آن طرف بوده براي من عجيب
من كريم العفو و ستار العيوبم از ازل
حر نداري پيش چشمم هيچ فرقي با حبيب
مثل اصحابم نه بوده نه مي آيد بعد از اين
پس يقينأ بوده و هستي هميشه بي رقيب
اربأ اربا ميشود فرزند تو مثل علي
از تن صدچاك فرزندت مي آيد بوي سيب
پس سرت را ميگذارم روي زانوي خودم
خوش به حالت كه شدي قبل از خودم خدالطريب...
محسن صرامی
#شعر_شهادت_اصحاب_سیدالشهدا #شعر_شهادت_حضرت_حر_ابن_یزید_ریاحی #محرم_1402 #محسن_صرامی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
احلی من عسل
زیبائی اش مهتاب را شرمنده کرده
خورشید را نور وجودش بنده کرده
او را تمام عشق حسین آکنده کرده
در کربلا یاد حسن را زنده کرده
هنگامه ی حی علی خیر العمل شد
پیمانه اش لبریز احلی من عسل شد
در هر نگاهش برق چشم مرتضی داشت
سر تا به پایش عطرِ و بوی مجتبا داشت
حس پدر را به عمو در هر کجا داشت
آماده ی رفتن که می شد خیمه ها داشت...
درغیرت و مردانگی ضرب المثل شد
پیمانه اش لبریز احلی من عسل شد
پیش عمویش رفت حاجتمند افتاد
اذنی نداد از صورتش لبخند افتاد
مانند شیری در قفس در بند افتاد
یکباره یاد حرز و بازوبند افتاد
تا از عمو اذنی گرفت و مشگل حل شد
پیمانه اش لبریز احلی من عسل شد
ان تنکرونی تنکرونی شد نوایش
پیچید وقتی بانگ ابن المجتبایش
کرب و بلا به لرزه افتاد از صدایش
با ضربه هایش سر می افتد زیر پایش
انگار حسن زنده شد و جنگ جمل شد
پیمانه اش لبریز احلی من عسل شد
از نسل زهرا و علی فتاح خیبر
فرزند سردار جمل شیر دلاور
زد بی زره در معرکه تا قلب لشگر
از تنکرونی خواندنش دشمن شده کر
در دست هایش ذوالفقاری مثل یل شد
پیمانه اش لبریز احلی من عسل شد
افتاده از پا لشگری با سنگ می زد
در هر کجای پیکرش خون رنگ می زد
با پنجه دشمن کاکلش را چنگ می زد
با پایکوبی شادی و آهنگ می زد
شرمنده از اینگونه جان کندن اجل شد
پیمانه اش لبریز احلی من عسل شد
مانند مومی از عسل شد حفره حفره
شد میزبان نعل ها واکرده سفره
روی زمین ظرف گلابش ریخت خمره
نه استخوانی مانده نه مفصل نه مهره
چون بیت های نامرتب در غزل شد
پیمانه اش لبریز احلی من عسل شد
مثل ضریحی خانه خانه شد مشبک
چیزی نمانده دیگر از صورت دهان فک
صدها نفر با نیزه و شمشیر تک تک
نجمه نبیند حال و روزش را که بی شک...
وقتی در آغوش عمو جانش بغل شد
پیمانه اش لبریز احلی من عسل شد
مهدی شریف زاده
#شعر_شهادت_ابن_الحسن #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_قاسم_ابن_الحسن #شعر_شهادت_یتیم_امام_حسن #محرم_1402
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
عزیز دل عمو
نوشتند پایت بلایی بزرگ
نوشتند پایم عزایی بزرگ
به این سن و سالت چه مردی شدی..
شدی یک تنه مجتبایی بزرگ
دراین جای تنگ انقدَر پا زدی
که انگار رفتی به جایی بزرگ!
عمو گفتنت سخت شد وای من
دهانت گرفته به پایی بزرگ
لب کوچک و سنگهایی درشت
تن کوچک و سنگهایی بزرگ
به دور تنت انقدر سنگ ریخت
بنا شد به دورت بنایی بزرگ
کمی رو به قبله کمی رو به من
تنت خورده انگار” تا”یی بزرگ
چنان سم مرکب کشیده تورا
که جا میشوی در عبایی بزرگ
برای تو با نیزه حجله زدند
نشسته به دستت حنایی بزرگ
عسل ریخته با چه جمعت کنم؟
دعا کن برایم دعایی بزرگ
سید پوریا هاشمی
#سید_پوریا_هاشمی #شعر_شهادت_ابن_الحسن #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_قاسم_ابن_الحسن #شعر_شهادت_یتیم_امام_حسن
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یتیم امام مجتبی(ع)
بعدِ تو این حرمِ مرثیهخوان را چهکنم
یا تنی مانده به شنهای روان را چهکنم
میوزد آهِ من و خش خش تو میآید
اینهمه دور و برم برگِخزان را چهکنم
نجمه دنبال تو و چشمِ تو دنبال من است
آه این را چهکنم وای که آن را چهکنم
نو جوانیِ حسن ، حیف یتیمت دیدند
پیش زهرا بدنی بی ضربان را چهکنم
از عموجانِ تو تنها به لبت جان مانده
بعد فریادِ عموجانِ تو جان را چهکنم
تو نگفتی که جوانمرده عمویی دارم
این زمین خورده ترین مرد جهان را چهکنم
فکرم این بود عصا میشود اکبر که نشد
بعدِ تو بعد علی قدِ کمان را چهکنم
نامنظم زدنِ قلب مرا میبینی
نامنظم شدنت برده توان را ، چهکنم
پیش این قوم نگفتم که نقابت نگشا
زخم چشمت چهکنم زخمِ زبان را چهکنم
اینهمه نعل...در اینجای کم و...عمق زیاد
گیرم این سینه شود خوب دهان را چهکنم
حسن لطفی
#حسن_لطفی #شعر_شهادت_ابن_الحسن #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_قاسم_ابن_الحسن #شعر_شهادت_یتیم_امام_حسن
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
داماد کربلا
عمهها از حال رفتند از کفن پوشیدنش
شد حسن هنگام عمامه به سر پیچیدنش
اذن میدان را گرفت و خنده آمد بر لبش
چشم بد دور، ای عمو قربان آن خندیدنش
نوجوانی با کفن دارد به مقتل میرود
اشک هر بینندهای جاری شود از دیدنش
قدسیان پشت سرش دست دعا برداشتند
عرشیان تکبیر میگویند از جنگیدنش
تازه داماد است و رویش را همه بوسیدهاند
سنگها هستند حتی در صف بوسیدنش
بی زره وقت هجوم سنگها جسمش چه شد؟
کار سختی نیست با این وضعیت فهمیدنش
رفت جسم نیمه جانش زیر سم اسبها
سختتر شد اینچنین در خاک و خون غلتیدنش
کیست این کودک که میگویند مردان خدا
غبطه باید خورد بر جام بلا نوشیدنش؟
آرش براری
#آرش_براری #شعر_شهادت_ابن_الحسن #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_قاسم_ابن_الحسن #شعر_شهادت_یتیم_امام_حسن
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جانم حسن
روزی ما سر هر سفره به نامِ حسن است
تا کرم بین مقیمینِ مَقام حسن است
هرکه مجنون حسین است خودش میداند
که حسینی شدهی دست امام حسن است
از خرابات بقیع تا به خدا راهی نیست
همت باده کشان از لب جام حسن است
در جمل بین جوانان علی کاری کرد
همه گفتند فقط سکه به نام حسن است
گفت لایومک فقط کرببلا دیده شود
همهی معجزهها پشت کلام حسن است
صلح او صلح حسین است به زهرا سوگند
کربلایی هم اگر هست قیام حسن است
حسنیهای حرم هول قیامت دارند
کربلا دید زمین زیر لگام حسن است
خیمهی آل حسن حلقهی انگشتر بود
مسند عمهی سادات خیام حسن است
تا سرِ ازرق شامی و یلانش را زد
قاسمش گفت که این تازه سلام حسن است
حسن لطفی
#حسن_لطفی #شعر_شهادت_ابن_الحسن #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_قاسم_ابن_الحسن #شعر_شهادت_یتیم_امام_حسن
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا رضیع الحسین(ع)
این طفل به خواب رفته در گهواره
شاهی است که تکیه داده بر گهواره
تنها نه دو تکه چوب بنگر که شده است
خورشید و ستاره و قمر گهواره
وقتی که به مهد اشک میریخت مدام
میریخت به آسمان گُهَر گهواره
هرگز نشود ادا مقامش حتی
با زر بنویسند اگر گهواره
یک غنچه در آغوش گرفت و داده است
اندازه آسمان ثمر گهواره
میخورد تکان و با نوایی جانسوز
میداد ز کربلا خبر گهواره
مقصود نه روضه است اما دیدند
در خاک بدن ، به نیزه سر ، گهواره_
_میرفت به دست ناکسان دست به دست
بر جان رباب زد شرر گهواره
داریوش جعفری
#داریوش_جعفری #شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اصغر #شعر_شهادت_رضیع_الحسین #شعر_شهادت_شش_ماهه_کربلا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جانم حسین
تا
یا حسین” ذکر شریف شفاعت است نامی به غیر نام تو بُردن حماقت است هرگز به سینه ام نزدی دست رد حسین آخر چه کس شبیهِ تو اهل رفاقت است!؟ با گریه در حسینیه تا عرش می پرم اشکی که خرج بزم تو شد..،بال وصلت است آنکس که عابس تو شود..،عابد است و بس در سِلک ما جنون حسینی عبادت است معیار بندگیِ خدا خاکِ کویِ توست شرط قبول سجده ی ما مُهرِ تربت است از دست تو رها نشود تا به روز حشر دستی که در حسینیه ها وقف خدمت است ما دست از گدایِتوبودن نمی کِشیم وقتی که موجبات مرض،ترکِ عادت است کُهنهغلامِ روضه ی تو خضرِ راه ماست پیری که پیر ما بشود..،”پیرِ هیئت” است جدَّم برنج نذر تو را بار می گذاشت... این”نوکرِتو بودنِ” من..،با اصالت است من از همان طفولیتم نوکرت شدم این عاشقت ز کودکی اش جُونخِصلت استزهرا” کشیدنِ علمات را به ما سِپُرد در اصل این لوایِ تو..،بار امانت است کافی است بِین روضه بگویند:ای رُباب... از ما دو قطره اشک گرفتن چه راحت است! تیری هجوم بُرد و گلاب از گُلی گرفت حالا تمام دشت پُر از عطر جنت است نگذاشت دست و پا بزند لااقل علی... این تیرِ حرمله چِقَدَر بی نزاکت است ششماهه گردنش اگر اینگونه کج شده... از شرمساری پدرش در خجالت است بردیا محمدی #بردیا_محمدی #شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اصغر #شعر_شهادت_رضیع_الحسین #شعر_شهادت_شش_ماهه_کربلا لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا رضیع الحسین(ع)
عارفان را اینچنین در باور است
طفل این گهواره شیخ اکبر است
این علی ابن حسین ابن علیست؟
یا خدایا عیسی پیغمبر است
در کرامت با عمو هم شانه است
در امامت با پدر همجوهر است
صبح محشر فاش خواهد شد به ما
این پسر میزان روز محشر است
نسل زهرا خیر زهرا میدهد
شعبه کوثر خودش هم کوثر است
امتحانش کن به هنگام خطر
از دوصد مرد خطر غوغا تر است
حرمله تیر و کمان آورد اگر
این پسر راهی میدان با سر است
در کمان انگار تیر آماده است
یا رب این تیر است یا که خنجر است
تیر لازم نیست این لب تشنه را
از عطش این شاخه گل پرپر است
سید پوریا هاشمی
#سید_پوریا_هاشمی #شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اصغر #شعر_شهادت_رضیع_الحسین #شعر_شهادت_شش_ماهه_کربلا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
شیرخواره
تشنگی کودکان حساب ندارد
بین حرم شیرخواره خواب ندارد
چنگ نزن ای علی که سینه مادر
هیچ به غیر از دل کباب ندارد
رفته و گشته سکینه خیمه به خیمه
هیچکس اما دو قطره آب ندارد
گریهاش از روی ضعف نیست یقینا
مرد برای نبرد تاب ندارد
داد به دست حسین کودک خود را
مادر شش ماهه اضطراب ندارد
تکه قرص قمر به دست حسین است
صورت ماهش چرا نقاب ندارد؟
دوش به دوش حسین رفت یه میدان
تا که نگویند همرکاب ندارد
مذهبتان هرچه هست لشکر کوفه
کشتن نوزادها ثواب ندارد
تیر سه شعبه به انتخاب علی بود
حرمله که حق انتخاب ندارد
هست شتابان علی برای شهادت
تیر به اندازهاش شتاب ندارد
اوج شقاوت ببین که قاتل پستش
گفت که از کردهاش عذاب ندارد
دخترش از طفل اگر سراغ بگیرد
شرمْ پدر دارد و جواب ندارد
مادر شهزاده از حسین نرنجید
هیچ گلایه از آن جناب ندارد
مطمئنا که حسین تا به قیامت
گریه کنی بهتر از رباب ندارد
گریه کنان زیر آفتاب نشسته
سایهای از نور آفتاب ندارد
آرش براری
#آرش_براری #شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اصغر #شعر_شهادت_رضیع_الحسین #شعر_شهادت_شش_ماهه_کربلا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا علی اصغر(ع)
دوساعت برای تو منت کشیدم
از این مردمِ بی مروت کشیدم
لبانت نشان دادم و خنده کردند
ولی منت این جماعت کشیدم
چقدر از رُباب و چقدر از رقیه
خجالت کشیدم خجالت کشیدم
تو را با سهشعبه به من دوختند و
چه دردی زمان اصابت کشیدم
تو چسبیده بودی بر این سینه دیدی
که این تیر را با چه زحمت کشیدم
مبادا که سر روی دستم بماند
به دقت کشیدم به دقت کشیدم
برای گلوی تو یک بوسه بس بود
چقدر آه از این جراحت کشیدم
سفیدی دندان شیریت دیدم
فقط تا در خیمه حسرت کشیدم
تو را خاک کردم برای نشانی...
به دور مزارت کمی خط کشیدم
ولی نیزهداری پس از من بگوید
که یک بچه از زیر تربت کشیدم
دعا کن که پیش رباب این نگوید
به یک ضربه از خاک راحت کشیدم
`زدند و بریدند اما نگفتند
برای تو ششماه زحمت کشیدم”
حسن لطفی
#حسن_لطفی #شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اصغر #شعر_شهادت_رضیع_الحسین #شعر_شهادت_شش_ماهه_کربلا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا رضیع الحسین(ع)
از توو آغوش عمو جون
منو بردن سوی نیزه
تا چشامو باز کردم
جای من شد روی نیزه
با کی درد دل کنم من
درد من بجز گله نیست
پایین نیزه رو دیدم
کسی غیر از حرمله نیست
با کی هم صحبت بشم من
عمه زینب که اسیر شد
به رقیه چشم دوختم
سه سالشه اما پیر شد
عمو عباسم روی نی
به سکینه حواسش هست
نمیدونم چرا گاهی
روی نیزه چشاشو بست
همه غمها به دلم ریخت
یابن زهرا دل دونیمم
بیا سمت نیزه ی من
آخه من بچه یتیمم
چند تا نیزه اون طرف تر
روی نی برادرم بود
کسی نیست دور و برمن
کاشکی اینجا پدرم بود
یه دفه توو اون شلوغی
که همه جا بود پر از دود
سر شیرخواره رو دیدم
روبروی سر من بود
علی اصغر کجا بودی
دیدی دستامو بریدن؟
ای پسر عمو ندیدی
گلوی منم دریدن
راستی اصغر رد اون تیر
روی حلقوم تو مونده
حرمله چجور تو رو زد
منو که خیلی سوزونده
علی جون از تو چه پنهون
هنوزم گلوم میسوزه
ولی می دونم که بیشتر
حنجر عموم میسوزه
من سه شعبه خوردم امّا
گلوی بابات سنان خورد
نمی خوام برنجی اما
صد دفه توو قتلگاه مُرد
حق میدم که ساکتی تو
خسته تر هستی ز خسته
راه حنجرت رو نیزه
معلومه بدجوری بسته
محمود اسدی شائق
#شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اصغر #شعر_شهادت_رضیع_الحسین #شعر_شهادت_شش_ماهه_کربلا #محمود_اسدی_شائق
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
غماهنگی گرفته مادر تو
الهی کاش چشمم تر نمیشد
و این گهواره بی اصغر نمیشد
خوشم با یادگاریهات ای کاش
که زخم ناخنت بهتر نمیشد
غماهنگی گرفته مادر تو
زِ خون رنگی گرفته مادر تو
از آن دَم که نفس در سینهات سوخت
نفس تنگی گرفته مادرِ تو
جهان را خندهات میساخت مادر
تو را بالا که میانداخت مادر
چه آمد بر سرت در این چهل روز
که روی نِی تو را نشناخت مادر
غم تو درد من داغ حرم داشت
پدر بعدِ برادر پشت خم داشت
یکی از شعبههایش بر دلش رفت
سهشعبه کاشکی یک شعبه کم داشت
تو را زد حرمله یک خیمه پاشید
تو را زد بعد از آن هم آب نوشید
فقط بر پوستی بند است این سر
گلویت را سهشعبه بد تراشید
پدر را با پسر با هم چرا زد
به روی سینه زخمی بی هوا زد
نشان بگذاشت .... آمد بینِ گودال
دقیقا روی آن یک نیزه را زد
حسن لطفی
#حسن_لطفی #شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اصغر #شعر_شهادت_رضیع_الحسین #شعر_شهادت_شش_ماهه_کربلا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حرمله خدام عذابت بکنه
من یه مادرم، یه مادرِ شهید...
که شدم از داغ یاسم موسفید
گلمُ یه جوری چیدن از تو باغ
که قدِ منو حسین هردو خمید
گلِمنکِیطاقتسهشعبهداشت؟
سُرخمیشدگلوش،نمیشدبوسهکاشت!
خدا لعنت کنه این حرمله رو..
بَدجوری تیر و روی گلو گذاشت
آخ.. مِن الاذن الی الاذن.. سرت
آخ.. مِن الورید الی الورید.. پرت
هی تلظی کردی، دست و پا زدی
آخ.. بمیره از غم تو مادرت...
مگه تو ثمر نداری حرمله؟!
از دلم خبر نداری حرمله...
پسرم شیشماهه بود با تیر زدیش،
مگه تو پسر نداری حرمله؟!
حرمله خدام عذابت بکنه
الهي خونه خرابت بکنه..
هم علیمو کُشتی،هم آب ندادی
خدا توی آتیش آبت بکنه
همه ایستادن و داغمو دیدن
سر شیشماهمو با تیر بریدن
یکی سرسلامتی بهم نگفت
همهبهاشکچشاممیخندیدن
چقدر غصه و غربت کشیده...
این حسینِ که مصیبت کشیده
یهقدم میرفت، دوباره برمیگشت
خیلی از رباب خجالت کشیده
چطوری تنترو توخاک بذاریم؟
بعد تو علی دیگه غصه داریم..
یه باره دیگه بخند برای ما...
من و بابائیت مگه دل نداریم!
سر قبرت حالا هِقهِق می کنم
یادِ خاطرات سابِق می کنم
کاشکی نبش قبر نشی با نیزه ها
من از این غُصهی تو دِق می کنم
مثل زهرا تو رو بی هوا زدن
چون عمومُحسن تویِبلا زدن
با سهشعبه زدنِت، ولی دیگه..
سر تو چرا به نیزه ها زدن؟!
میونِ بلا.. دیگه نبینمت
زیرِ دستوپا..دیگه نبینمت
جای تو، تو آغوش مَنِ گُلم
روی نیزهها.. دیگه نبینمت
هیباعمهزینبازچشات میگم
دارم از خندهی رو لبات میگم
روی نیزه، عمو لالا میخونه..
پای نیزه، من لالا برات میگم
لالا لالا لالایی علی بخواب
لالا لالا لالایی.. جانِ رباب
کاش نبینم روی نیزه ای، تو هم..
نبینی دست منو بین طناب
از روی نیزه نیفتی پسرم
نیزه میلرزه نیفتی پسرم
کمی طاقت بیار اینجا پُرِ از..
..چشمایِهرزه،نیفتی پسرم
زیرِآفتابمیشینمآب نمیخوام
شبا دیگه نور مهتاب نمیخوام
وقتیکه تو خوابیدی بهزیرِخاک
مندیگهبهاینچشامخوابنمیخوام
بعد تو ربابْ هم بییاوره
بعد تو چشم رقیه هم تَره
مثل زینب که برادر نداره
بعد تو سکینه بی برادره..
چطوری خاطرههاش یادم بره؟ ...
#شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اصغر #شعر_شهادت_رضیع_الحسین #شعر_شهادت_شش_ماهه_کربلا #مجتبی_دسترنج_ملتمس
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا رضیع الحسین
کسی که خم شده اما زمین نخورده منم
کسی که بعد علی اکبرش نمرده منم
ولی رباب مرا می کشد علی اصغر
صدای آب مرا می کشد علی اصغر
مدینه بعد دعای حسین باران ریخت
ولیکن آبروی من در این بیابان ریخت
عموی تو وسط علقمه جواب نداشت
دو مشک پارهء سقا دو قطره آب نداشت
ز دست و پا زدنت دست و پای من گم شد
میان اینهمه خنده صدای من گم شد
هی التماس نکن منکه سوختم پسرم
برو حرم، کفنت را ندوختم پسرم
برو که مادر تو حاضر است جان بدهد
اگر بدون تو گهواره را تکان بدهد
رقیه هم شده بی حوصله چکار کنم؟
ببین گرفته کمان حرمله چکار کنم؟
چگونه صبر کنم حسرت ترا بکشم
به روی حنجر صدپاره ات عبا بکشم
کنار خیمهء تو حجله عزا بستند
مسیر رفتن و برگشتن مرا بستند
رضا دین پرور
#رضا_دین_پرور #شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اصغر #شعر_شهادت_رضیع_الحسین #شعر_شهادت_شش_ماهه_کربلا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
دلواپسم
داغ تو روزگارِ مرا گریه دار کرد
ای عشقجان چه با دل تو روزگار کرد
مانند مادران جوانمرده روز و شب
باید نشست پای غم تو هَوار کرد
دلواپسیم حضرت گریه به ما بگو
باید برای زخم دو چشمت چکار کرد
جبریل اشک زیر بغلهای او بگیر
از آه مادرش چه دلی شعلهزار کرد
داغ حسین امام مرا پیر کرده است
از بس که روز و شام جگر داغدار کرد
گیسو بریز ای سر نیزه پسند من
قربان آنکه باز مرا بیقرار کرد
هر روز ظهر سایهی آن نیزه دار بود
آقا چه لطفها که به آن نیزه دار کرد
دارد گله رُباب از آن تیر میکند
دیدی چگونه بچهی ما را شکار کرد
حسن لطفی
#حسن_لطفی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا علی اصغر(ع)
جای گریه پسرم باز کنی لب خوب است
آنقدر گرم شده که نکنی تب خوب است
پیش مادر نشد آرام بگیری اما
بروی خواب کمی محضر زینب خوب است
آنقدر سوختم از هرم لب سوخته ات
که دوام آورم از داغ تو تا شب خوب است
لحظه ای هم که شده صبر کن از حال نرو
که رقیه به همه گفته مرتب... خوب است
برو شاید که خدا خواست هوا ابری شد
آسمان، با پدر تشنه ات اغلب خوب است
دست برده به کمان حرمله، اما حالم
تا نینداخته ای باد به غبغب خوب است
گرچه پلکت پسرم مثل سرت می افتد
چشم من تا که نیفتاده به مرکب خوب است
هول کردم! نکند همسفر نیزه شوی
نیزه دار تو اگر هست مجرب خوب است
اصلاً ای کاش دوباره به حرم برگردی
جای گریه پسرم بازکنی لب خوب است
رضا دین پرور
#رضا_دین_پرور #شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اصغر #شعر_شهادت_رضیع_الحسین #شعر_شهادت_شش_ماهه_کربلا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
اولاد اباعبدالله
ای بزرگ همه ، نوزاد اباعبدالله
وارث غیرت اجداد اباعبدالله
حضرت محسن ِ اولاد اباعبدالله
با تو حاجت به همه داده اباعبدالله
پَر ِ قنداقه ی تو بال و پر نوکر هاست
چون عمو روضه ی تو چاره ی ما مضطر هاست
شب هفتم چه قَدَر مثل شب تاسوعاست
هر چه خواهید بگیرید شب معجزه هاست
یارمان باب ِ حوائج شده حاجات رواست
کرمش شامل عالم شده از بس آقاست
این طبیبی که کُنَد درد ، دوا نشنیده
غالبا بیشتر از خواهشمان بخشیده
کیستی ای همه صاحب نفسان نوکر تو
ای بزرگان همه زانو زده در محضر تو
رو زده آبروی عالم امکان سر ِ تو
شیر سرخ عربستان شده آب آور تو
ابر و باد و مه و خورشید و فلک حیرانت
اکبر و قاسم و عباس بلاگردانت
شد گرفتار تو هر بنده گرفتار نگشت
در دو عالم به کسی جز تو بدهکار نگشت
دست و دلباز ! چرا عمر تو بسیار نگشت
وای بر حال ِ زمین، دور تو یک بار نگشت
در تو دیدم کرم ِ ارثی این سلسله را
ترسم این است شفاعت بکنی حرمله را
چیست جرمت که گرفتند ز چشمان تو خواب
چیست جرمت که شده سهم تو اینگونه عذاب
عرشیان مویه کنان ، گشته فلک خانه خراب
کم تلظی بنما ، ای نوه ی مادر آب
تو غم انگیز ترین روضه ی عاشورایی
سند محکم مظلومیت بابایی
وای از کینه ی دیرینه ی بدر و خیبر
شده جنجال دوباره سر نام حیدر
بیشتر از همه دیدند ستم از لشکر
این علی بن حسین بن علی های پدر
علی و خنده و محراب ِ دو دستان پدر
آمده یاد همه ، فزت ُ و رب ِ حیدر
فاطمه ناله زد و عرش در آمد آهش
پدری تیر کشید از گلوی نوزادش
آمده پشت در و مادر و فضه یادش
یک نفر نیست در اینجا برسد بر دادش
پدری خسته و شرم و قد ِ همچون دالش
مانده کم حرمله هم گریه کند بر حالش
گل نشکفته و پرپر شده ، ای وای رباب
ذکر یک عرش سراسر شده ای وای رباب
قدّ ارباب چو مادر شده ، ای وای رباب
خاک ، گهواره ی اصغر شده ای وای رباب
مانده کم جان دهد از دل نگرانی پدرش
چشم سر نیزه بُوَد آه ، به دنبال سرش
محمد حسین رحیمیان
#شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_حضرت_علی_اصغر #شعر_شهادت_رضیع_الحسین #شعر_شهادت_شش_ماهه_کربلا #محمد_حسین_رحیمیان
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ولدی
مثل ماهِ تمام وقت طلوع
میدرخشی و نور میباری
اینهمه حسن را علی جانم
ز پیمبر ز مادرم داری
میروی میبری دل از حرمم
چشم زنها همه به پشت سرت
نه فقط میبری دل از حرمم
میبری روح از تن پدرت
دل اهل حرم پر از آشوب
دل اهل حرم پر از غوغاست
بین میدان که دیدمت گفتم
تازه آغاز راه کرب و بلاست
وسط معرکه علی دیدم
حیدر و مصطفی و زهرا را
یا علی هات یا علی پر کرد
گوش تا گوش کل صحرا را
سجده میکرد نیزه و شمشیر
بر تنت سجده های پی در پی
ذکر تکبیرشان بلند که شد
شد مسیر سرت به جانب نی
ماه رفتی ستاره برگشتی
بی عدد بی شماره برگشتی
تو منظم ز پیش من رفتی
چقدر پاره پاره برگشتی
تن تو دفتر و قلم نیزه
چِقَدَر خون ز دفترت ریزد
میکشم پیکرت میان عبا
از عبا حیف پیکرت ریزد
همه دیدند تشنه افتادی
همه دیدند بی هوا زدنت
خیز از جا ببین که میخندند
به من و قطعه قطعهء بدنت
گوش کن تو صدای زنها را
گوش کن تو صدای زینب را
عمه ات آمده کند احیا
من و جان رسیده بر لب را
داریوش جعفری
#داریوش_جعفری #شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر #شعر_محرم_1402_شعر_مرثیه،_شعر_محرم
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ولدی ولدی
زینب بیا ببین ثمرم ریخته زمین
بالابلند اهل حرم ریخته زمین
می خواستم بغل کنم اورا ولی نشد
ازلای دستها جگرم ریخته زمین
دست خودم که نیست اگر داد می زنم
در پیش چشم من پسرم ریخته زمین
دست خودم نبود که با زانو آمدم
دیدم که قوت کمرم ریخته زمین
مثل انار دانه شده پخش می شود
از دامنم ببین گوهرم ریخته زمین
دیدی خدا دعای مرا مستجاب کرد
صدها علی به دور و برم ریخته زمین
قاسم نعمتی
#شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر #شعر_محرم_1402_شعر_مرثیه،_شعر_محرم #قاسم_نعمتی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
باشد نمان
باشد نمان،باشد برو،باشد رهایم کن
یک بار دیگر جان من بابا صدایم کن
این آخرین عمری ببین بر زانو افتادم
پاشو عصای دست من کاری برایم کن
سرنیزه ها رفته به داخل درنمیاید
خورده گره در کار من بابا دعایم کن
این بددهن ها مسخره کردند اشکم را
پاشو مرا از شمر و از خولی جدایم کن
ناموس ما از خیمه زد بیرون علی.. بد شد
زنده بمان و چاره ای بر غصه هایم کن
سید پوریا هاشمی
#سید_پوریا_هاشمی #شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر #شعر_محرم_1402_شعر_مرثیه،_شعر_محرم
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ولدی
رسیده ام به تن نامنظمت ولدی
بلند شو که زمین زد مرا غمت ولدی
چقدر خشکی کامت دل مرا سوزاند
حلال کن که نبود آب مرهمت ولدی
کنار جسم تو عمامه از سرم افتاد
نشد هرآنچه که کردم ببوسمت ولدی
شکست چوب عصایم، شکست تکیه گهم
شکست قامت رعنا و محکمت ولدی
به دست و پا زدنت من به رعشه می افتم
چقدر سخت شده داغ و ماتمت ولدی
اذان بگو و مرا زنده کن دوباره علی
گرفته جان مرا صوت مبهمت ولدی
قسم به زخم عمیق به روی پهلویت
رسیده فاطمه بر خیر مقدمت ولدی
نگاه کن که کسای یمانی آوردم
بگو چکار کنم با تن کمت ولدی
تمام خیمه کمک داده اند اما باز
نشد که جمع شود جسم درهمت ولدی
شاعر؟؟؟
#شعر_روضه #شعر_شب_هشتم_محرم #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر #شعر_محرم_1402
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ولدی علی جان
مثل یک پنجه که گیسوی رها جمع کند
عطر دامان تو را باد صبا جمع کند
جز عقیقِ لب سرخ تو لبی قادر نیست
بوسه ها از دهنِ خونِ خدا جمع کند!
بی سبب نیست چُنین بر بدنت جا شده اند...
تیر ها را تنِ انگشتنما جمع کند!
آن عمودی که سرت خورد..،کسی قادر نیست
این بهمریختگی را اَبدا جمع کند
خواستی تا ببری لفظِ
پدر” را که..،نشد حنجرَت کُشت خودش را که قُوا جمع کندقابلبخندنبی”..،سنگ شکسته است تو را دست من آینه..،نه..،آینه ها جمع کند هر طرف دست به جسمت ببرم..،می ریزی یکنفر ، سخت تو را از سر و پا جمع کند! قدر يك دشت علی مانده به روی دستم کارِ یک تکّه عبا نیست تو را جمع کند سر نعشات پدر از حال اگر رفت..،نترس... عمه از خیمه می آید که مرا جمع کند بردیا محمدی #بردیا_محمدی #شعر_شهادت_ابن_الحسین #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_علی_اکبر #شعر_محرم_1402_شعر_مرثیه_شعر_محرم لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹