eitaa logo
حیات معقول
218 دنبال‌کننده
143 عکس
213 ویدیو
2 فایل
🔻 کانال اصغر آقائی ✍ درباره مسائلی که به‌گمانم مهم است، می‌نویسم؛ شاید برای خودم و تو مفید باشد: ✔ گاه متنی ادبی؛ ✔ گاه تبیین؛ ✔ و گاه نقد 🔺️ اینها دل‌مشغولی‌های یک طلبه هستند. 🔻ارتباط با من: 🆔️ @aq_110
مشاهده در ایتا
دانلود
بی‌قرار توام و در دل تنگم گله‌هاست آه! بی‌تاب شدن عادت کم حوصله‌هاست مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب در دلم هستی و بین من و تو فاصله‌هاست آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد بال وقتی قفس پرزدن چلچله‌هاست بی تو هر لحظه مرا بیم فروریختن است مثل شهری که به روی گسل زلزله‌هاست باز می‌پرسمت از مسئله دوری و عشق و سکوت تو جواب همه مسئله‌هاست ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 گام‌به‌گام با انسان کامل (۲) ✍ اصغر آقائی ___________________ 🌀 گام اول: آبگینه 🔻 خداوند از آن رو که تامّ می‌طلبد که چون آینه‌ای تمام‌قد او را به بهترین وجه جلوه دهد، دست به کاری کارستان می‌زند و موجودی را می‌آفریند که خود بر خود آفرین می‌گوید «فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ»؛ 🔻 امّا زود است که بر خود ببالیم. هنوز آغاز سفر است. تا در این سفر ، به عنقای سیمرغ نرسی و خود را با او یکی نبینی، نمی‌توانی مدّعی عشق تامّ شوی. 🔻 آری چون هنوز هیچ موجودی، عشق را کامل نشان نمی‌داد و گروهی نیز گوئی به عشق خویش مغرور بودند و با ندای «وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ»، فهم کوتاه و غیر تامّ خود را آشکار کردند؛ 🔻 و خداوند اراده کرد که را بیافریند؛ خلیفه را؛ و عشق آسان نمود اوّل، ولی افتاد مشکل‌ها. 🔻 امّا گذر از این گردنه‌ها و مشکلات سهمگین نیاز به عشقی ذاتی و علم داشت. و که فطرتش عاشق آفریده شده بود، آموخت، که خلیفه خداوند، بدون علم نمی‌شود «وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا». و این چنین تمام‌نمایِ حق، دُردانه هستی، با فطرتی الهی گام در می‌نهد، تا عقل و عشق توأمان سفر کنند؛ امّا ... ... و سفر ادامه دارد ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 شرح ديوان حافظ 💢 غزل سوم ______________________ 🌀 اى صاحب كرامت! شكرانه سلامت‌ 🌀 روزى تفقّدى كن درويشِ بينوا را 🔻 اى كه صاحب كرامت و بخشش مى‌باشى و از مرض و فقر و ناملايمات و غيره در تو راه ندارد! به شكرانه اين منزلت، روزى باز پرسشى از درگاهت بنما و دستگيريشان بفرما و از آزادشان كن تا با جمالت تمام ناهمواريهاى عالم طبيعت به كامشان شيرين آيد و با ديدنت آرامش در آنها حكم فرما گردد؛ كه: 💠 إلهى! ماذا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ؟! وَمَاالَّذى فَقَدَ مَنْ وَجَدَكَ؟ بارالها! كسى كه تو را از دست داد، چه چيزى يافت؟! و آن كه تو را يافت، چه چيزى را از دست داد؟! 🔻 به گفته خواجه در جايى: 🔹 به عنايت نظرى كن، كه من دلشده را 🔹 نرود بى‌مَدَدِ لطف تو، كارى از پيش‌ 🔹 پرسشِ حالِ دلِ سوخته كن، بَهْرِ خدا 🔹 نيست از شاه عجب، گر بنوازد درويش‌ 📚 جمال آفتاب و آفتاب هر نظر؛ شرحى بر ديوان حافظ؛ ج.۱ ص.۴۰ 🌺🌺🌺 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🌱 ⸤﷽⸣ 🌱 🔰 امام علی عليه السلام: 💠 الأدبُ في الإنسانِ كشَجَرةٍ أصلُها العقلُ 🌀 ادب در انسان چون درختی است که ریشه آن عقل است. 🔻 Good manners in man resemble a tree whose root is the mind. 🔹 manner: رفتار، ادب 🔹 resemble: شبیه 🔹 root: ریشه 🔹 mind: عقل ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🌱 ⸤﷽⸣ 🌱 🔰 امام علی عليه السلام: 💠  مُعَلِّمُ نَفسِهِ و مُؤدِّبُها أحَقُّ بالإجلالِ من مُعَلِّمِ النّاسِ و مُؤدِّبِهِم  🌀 كسى كه آموزگار و مربّى خود باشد بيشتر سزاوار بزرگداشت است تا آن كه آموزگار و مربى ديگران است. 🔻 A man who teaches his own self and disciplines it, deserves more reverence than a man who teaches others and disciplines them. 🔹 own self: خودش 🔹 discipline: تأدیب‌کردن 🔹 deserve: شایستگی‌داشتن 🔹 reverence: احترام ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 گام‌به‌گام با انسان کامل (۳) ✍ اصغر آقائی ___________________ 🌀 گام اول (با آدم ع): ... افتاد مشکل‌ها 🔻 که پا بگیرد تازه خواهی دانست که راه آنچنان که می‌نماید هموار نیست؛ و حسادت‌ها، کژه‌فهمی‌ها، قضاوت‌ها و ده‌ها مانع از درون بیرون در مسیر پرواز خواهد بود. 🔻 ع بر دو پای خویش ایستاده است. فرشتگانی، نه همه آنها، او را برانداز می‌کنند. فهم و علم ناقص همیشه دردسرساز است و شکوه شروع می‌شود و آن هم شکوه‌ای دوسر: ۱) از یک سو موجود جدید را می‌کوبند "يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ" و ۲) از سویی دیگر خود را بر قلّه عبادت می‌نشانند "وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ" 🔻 شاید همیشه کار حسادت، فضل دیگری را ندیدن، و مانند آن همین بلا را سر فرد می‌آورد: دیگری را بکوب؛ و خود را از نقص بروب. یک‌نوع تفرعن خفته. خدا نصیبمان نکند مگر آنکه قدمی در راه باشد. 🔻 مهم این نیست که ناقص داری یا کامل؛ مهم‌تر آن است که در برابر کامل‌تر، وقتی می‌فهمی حق را کنی و این کار است و فرشتگان چنین بودند؛ لذا آن اعتراض از روی عشق، به فرمان‌پذیری از رو عقل انجامید: "قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا" 🔻 آدم که از دست فرشتگانِ دوست کم‌بصیر نیازمندِ آگاهی رها می‌شود؛ خرامان با حوّایش در بهشتی در گردشند "وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا" که ناگاه پای دیگر می‌رسد. مانعی کاربلد، آگاه، و چون آتش پر جنب و جوش و خستگی ناپذیر. 🔻 نه مانند فرشتگان دردِ عبودیت و حق‌نمک‌شناختن را داشت و نگران جایگاه حق تعالی بود؛ بلکه حسادتی آمیخته به کینه در او موج میزد؛ اما خوب می‌دانست اگر عشق را از عقل جدا کند کارش پیش می‌رود. 🔻 و عشقِ آدم وقتی از پرتو عقل جدا می‌شود و کار خودش را می‌کند و شیطان از این عشق لحظه‌ای جامانده از دامان عقل بهره می‌گیرد "هَلْ أَدُلُّكَ عَلَىٰ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَا يَبْلَىٰ'" و آدم و حوّا از بهشت اخراج می‌شوند. ... ادامه دارد ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🌱 ⸤﷽⸣ 🌱 🔰 امام علی عليه السلام: 💠  بالأدبِ تُشْحَذُ الفِطَنُ  🌀 ادب و تربیت، سبب تیزهوشی است. 🔻 The intellect is sharpened by good manners. 🔹 intellect: هوش، زیرکی 🔹 sharpen: تیزکردن 🔹 manner: رفتار ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🌱 ⸤﷽⸣ 🌱 🔰 امام علی عليه السلام: 💠 استِصْلاحُ الأخيارِ بإكْرامِهِمْ، و الأشرارِ بتأديبِهِمْ  🌀 اصلاح خوبان به بزرگ‌داشت و اکرام آنان است و اشرار به تأدیب و تنبیه آنان. 🔻 You may improve the doers of good by honouring them, and reform the wrongdoers by disciplining them. 🔹 improve: ارتقادادن 🔹 honour: اکرام‌کردن 🔹 reform: اصلاح‌کردن 🔹 discipline: تأدیب و تنبیه‌کردن ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ 💠 هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شده اند، مرده مپندار، بلکه زنده اند که نزد پروردگارشان روزی داده می شوند. 🔸 ما سینه زدیم و بی صدا باریدند 🔹از هرچه که دم زدیم، آنها دیدند 🔸ما مدعیان صف اول بودیم 🔹از آخر مجلس، شهدا را چیدند ✔️ به مناسبت روز آزادسازی خرمشهر 📽 فیلم اصلی مداحی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🌱 ⸤﷽⸣ 🌱 🔰 امام علی عليه السلام: 💠 عاتِبْ أخاكَ بالإحسانِ إليهِ ، وارْدُدْ شرَّهُ بالإنعامِ علَيهِ 🌀 برادرت را با نيكى‌كردن به او سرزنش كن و بدى‌اش را با بخشش به او پاسخ ده. 🔻 Reprimand your brother by being kind to him and react to his wrongdoing by being generous to him. 🔹 reprimand: سرزنش و توبیخ‌کردن 🔹react: واکنش نشان دادن 🔹 wrongdoing: خطا و بدی 🔹 generous: بخشش و سخاوت ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 گام به گام با انسان کامل (۴) ✍ اصغر آقائی _____________________ 🌀 گام اول: (با آدم "۲"): ... اوّلین توبه 🔻 ع همراه با حوّایش اخراج می‌شوند؛ ، برای بازگشتی دوباره. آری اوّلین اخراج، تنبیهی از روی الهی بود و این اخراج، تنبیهی از روی الهی و این دو با هم بسیار متفاوتند. وقتی باد در کبکبه می‌کند و از امر الهی سرباز می‌زند؛ از درگاه الهی رانده می‌شود «فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ» و آدم نیز اخراج می‌شود؛ اوّلی می‌ورزد و اخراج می‌شود و دومی می‎ورزد و زیاده‌طلبی می‌کند؛ و این دو، بسیار متفاوتند. 🔻 آدم در زمین با حوّایش، از آنچه اتفاق افتاده است، در پیِ پوششی برای خود هستند «وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ». و او خوب می‌داند، خطائی بزرگ کرده است؛ و باید برای آن نیز پوششی چیزی بیابد. 🔻 آدم به درد آمده است. مانده چه کند. او که خداست و نام گرفته است، با خود می‌اندیشد و افسوس می‌خورد. گویی آنچه اتفاق افتاده است را با خود مرور می‌کند: خیلی از زمانی که خداوند با آفرینش تو به خود بالید «فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ» و از تو، ای تازه به دوران رسیده، در برابر مدعی، تمام‌قد دفاع کرد، نگذشته است؛ امّا تو ... و آدم، اشک می‌ریزد ... اشک و اشک و اشک. 🔻 گریه تمامی ندارد. شاید خوب نمی‌داند شویِ او از چه چنین گریان است؛ و حق دارد. او چون آدم، کامل کامل نبود و آدم را نداشت و از شدّت گناه و خطای انجام شده خبری ندارد؛ و وای از روزی که انسان بداند و عمق گناه را درک کند؛ است که تمام وجود او را می‌گیرد. 🔻 و آدم شرمسار است. او خوب می‌داند گناه کرده است؛ گنااااااه. خطا کرده است، خطاااااا. آه آه آه از این شرمساری. اشک امان نمی‌دهد. و آدم، در حال آدم‌تر شدن است. 🔻و شرمساری و توبه دو مقام خاص مؤمنان است. بدون شرمساری و توبه، نه نمی‌شود و شرمساری و توبه، حیا می‌خواهد و حیا، ایمان لازم دارد «لا ایمان لمن لا حیاء له» 🔻 و آدم توبه می‌کند «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ». کلماتی می‌آموزد. او شفاعت می‌شود و آن کلمات تامّه الهی، آن موجودات حقّ نورانی، آن مدارهای هستی، آن ، به فریاد پدر خاکی خویش می‌رسند و توبه آدم پذیرفته می‌شود. و ارث آدم برای فرزندانش می‌شود ... تا آنان نیز چون پدر عقل و عشق را یکی کرده در فراق یار بگریند ... تا یار که را خواهد و میلش به که باشد. ... و سفر ادامه دارد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ الْحَيَاةِ سلام بر تو ای سرچشمه زندگی 😭😭😭😭 آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا بُوَد که گوشهٔ چشمی به ما کنند دَردَم نهفته بِه ز طبیبانِ مدعی باشد که از خزانهٔ غیبم دوا کنند معشوق چون نقاب ز رخ در نمی‌کشد هر کس حکایتی به تَصَّور چرا کنند؟ چون حُسنِ عاقبت نه به رندی و زاهدیست آن بِه که کارِ خود به عنایت رها کنند بی معرفت مباش که در من یزیدِ عشق اهلِ نظر معامله با آشنا کنند ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🌱 ⸤﷽⸣ 🌱 🔰 امام علی عليه السلام: 💠 أصلِحِ المُسيءَ بِحُسنِ فِعالِكَ وَ دُلَّ عَلَى الخَيرِ بِجَميلِ مَقالِكَ 🌀 بدكار را (يا كسى را كه به تو بدى كرده است) با كردار نيكت اصلاح كن، و با گفتار نيک و زيبايت به خوبى رهنمون شو. 🔻 Rehabilitate the wrongdoer by your good deed (towards him) and indicate towards good through your good word. 🔹 rehabilitate: توان‌بخشی، اصلاح 🔹 deed: عمل 🔹 indicate: نشان‌دادن، راهنمایی‌کردن ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 گام به گام با انسان کامل ۵ ✍ اصغر آقائی ___________________ 🌀 گام اول: با آدم (۳): ... هبوط 🔻 بر خطای خویش آگاه شد. او دانست که طهارتی که با خطای ناخواسته انجام گرفته است، هرچند با توبه به او بازگشته است؛ اما دیگر کار از کار گذشته بود. و فراق آغاز شده بود. 🔻 آدم و حوا که از بیرون شدند؛ باید خانه و کاشانه‌ای مناسب برای حرکتی دوباره به سوی معشوق داشته باشند و انتخاب شد؛ جایی برای زندگی «وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ» و زمین شد پر از متاع و کالا. 🔻 یار از سویی؛ کاشانه پر از کالا از سویی دیگر، حقیقتاً هم ترس دارد و هم اندوه؛ که فراق، قلب را به اندوه می‌کشد؛ و کاشانه، اندوه از دست رفتن را. و انسانی که خاطره فراق پدرش را از آنچه در آن بود، سینه به سینه در نسل‌ها بعدی نقل محافل شده است؛ حق دارد در حزن و اندوه باشد؛ 🔻 اما باید چاره‌ای جست و چاره این حزن و انده؛ است؛ تبعیت از هادیان الهی از انسان کامل «فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ» و این تبعیت از شایستگان درگاه حق، به گذر از حزن و اندوه می‌انجامد «فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ». 🔻 آری برای دوری از و باید با انسان کامل همراه شد؛ اما نشد که نشد ... و گویی فرزندان آدم، آن خطای پدر خویش را به ارث بردند؛ و خطا و خطا و خطا ... دیگر جای خویش را به می‌دهد و هبوط معنا می‌یابد. 🔻 یعنی دورشدن از منبع نور، منبع هدایت؛ یعنی دور شدن از عشق، عشق محض، از عقل، عقل محض؛ و این یعنی همان حزن و اندوه همراه انسان؛ و اگر دورشدن از این دو را می‌خواهیم باید به اصل خویش بازگردیم؛ به منبع نور و عقل و عشق؛ به خداوند؛ و این ذیل سایه خلیفه الهی، ، پیامبران الهی اتفاق می‌افتد. ... و سفر ادامه دارد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 کودکان درونت را رها نکن ✍اصغر آقائی _______________________ 🌀 معمولاً می‌گویند آنچه برای می‌پسندید، برای هم بپسندید، اما می‌توان گفت آنچه برای دیگران می‌پسندیم، برای خود نیز بپسندیم. 🔸 روزی به دوستی گفتم: آیا در فرزندت هر آنچه او دوست داشته باشد، در اختیارش قرار می‌دهی؟ 🔹 گفت: حتماً نه؛ چون او است و نمی‌تواند همه جوانب یک مسئله را ببیند و تنها از روی خویش چیزی را می‌طلبد. 🔸گفتم: پس چرا به آشتفه درون خویش، هرگاه چیزی می‌خواهند، فوراً بله گفته، در اختیارشان قرار می‌دهی؟ 🔹گفت: هووووممممم؛ متوجه نمی‌شوم چی می‌گویی؟ 🔸 گفتم: وقتی تشنه می‌شوی، فوراً آب می‌نوشی؛ گرسنه می‌شوی، فوراً غذا می‌طلبی؛ خشمگین می‌شوی، فوراً با ناسزا و عملی خاص بروز می‌‌دهی؛ ... و همچنین غرائز دیگر نازپرورده‌ات و ادامه دادم: این یعنی آنکه تو آن کودکی که از روی غریزه خویش، تمنّائی دارد را شایسته منع، با هدف تربیت و رشد او، می‌دانی؛ اما با در برابر کودک‌وار خویش، نه تنها آنها را شایسته تربیت نمی‌دانی، بلکه آنها را یله و لوس بار می‌آوری تا آنجا که هر کدام چون گرگی نامانوس با وجود تو به جان خود تو و دیگران می‌افتند ... 🔻 او در سکوتی نشان از تفکر فرو رفت ... 🔸 و من ادامه دادم: آنچه برای آن کودک، عاقلانه می‌پسندی برای خود هم بپسند؛ و همچنانکه تربیت آن کودک را در غرائز او می‌بینی؛ تربیت خود را نیز در تربیت غرائز خود ببین؛ و غرائزت را بر محور ، تربیت کند. ✔️ و خداوند فرمود: 💠 إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِيتَاء ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ: 💠 همانا خدا (خلق را) فرمان به عدل و احسان می‌دهد و به بذل و عطاء خویشاوندان امر می‌کند و از افعال زشت و منکر و ظلم نهی می‌کند و به شما پند می‌دهد، باشد که موعظه خدا را بپذیرید.» (نحل/90) 🔻 آری ما باید اهل و باشیم؛ اما به چه کسانی؟ به و نزدیکان؛ 🔺 اما سؤال این است: چه کسی نزدیکتر از خود انسان به اوست؟ چرا با خود عادلانه و به نیکوئی برخورد نمی‌کنیم؟ چرا آنچه عاقلانه برای دیگران می‌پسندیم، برای خود نمی‌پسندیم؟ ✅ پس کودکان درون خویش یعنی غرائز خود را، که چون کودکی تنها خود را می‌بینند، نه سرکوب کنیم و نه یله و رها و فرمانده خود کنیم؛ بلکه بر اساس دینی و عقلانی، دهیم؛ تا در ما باشند؛ نه همزاد و خانه‌زادمان. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 گام به گام با انسان کامل ۵ ✍ اصغر آقائی _______________ 🌀 گام اول: با آدم (۴): ... اوّلین جدال خونین ŸŸ آدم ع پذیرفته شد؛ و او در زمین ساکن شد. تا پیش از ع گویا نه زمینیان با آسمانیان داشتند و نه آسمانیان با زمینیان. به خویش مشغول بودند و به خویش مسرور. 🔻 با آمدن آدم ع گویی غوغای در آسمان و زمین به پا شد. از همان ابتدا، اهل آسمان چون به دید ناقص به آدم نگریستند، او را مزاحم تسبیح خود یافتند؛ و اهل زمین او را چون رقیبی دیدند و آغاز شد. 🔻 و این جدالِ آغازشده، چیزی نبود که به زودی تمام شود. آری که به وصف «عِبَادٌ مُكْرَمُونَ» نشان لیاقت گرفته بودند؛ در جدال میان خویش و انسان، به حکم ذاتی خویش، سر به حکم حق نهادند و بر این موجود تازه به دوران آمده، کردند «قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا» که سجده برای آنکه در مقام است؛ نه چیز غریبی است و نه سخت. 🔻 اما اهل زمین چون برخی آدم، به راحتی توان در برابر ، که همان مقام عبودیت است، را ندارند. و هر کس به هر میزان از تواضع در برابر حق سرباززند، به همان میزان از دور شده است و این‌چنین شروع شد. 🔻 از همان ابتدا به حق، آموزه به فرزندان خویش بود؛ اما آموزشِ هادی حق، هیچگاه فرد را به در مسیر هدایت، قرار نخواهد داد که نیّت امری درونی است و از هویّت شکل‌گرفته فرد نشأت می‌گیرد و سلطه‌جویانه و کینه‌توزانه، برادر خویش را به قتل تهدید کرد «إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ». اما که درس پدر و فطرت خویش را خوب آموخته بود سلطه‌جو نبود «لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي مَا أَنَا بِبَاسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ». 🔻 قابیل چون از تقوا به‌دور بود «قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ» و به همین دلیل از مقام الهی نیز دور بود، دست به جنایت زد؛ اما خوفِ محضر الهی جان هابیل را فراگرفته بود «إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ» و این مقام اهل تقوا است که فرمود «وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَىٰ» 🔻 و هابیل، به ظلم اهل طغیان، کشته شد؛ و اولین راه حق شد. او که پیش از این با تقرب به حق، و عدم سلطه‌جوئی، خویش را کرده بود؛ اینک آماده قربانی‌کردن خاکی خویش نیز شده بود؛ و او قربانی شد و تمام قابیل را گرفت. چرا که سرگشتگی نصیب هر دورشده از حق است. ... و سفر ادامه دارد. ┄┅┅┅┅❀🔻❀┅┅┅┅┄ 💠 @hayatemaqul
گام به گام با انسان کامل ۶ ✍ اصغر آقائی ______________________ 🌀 گام اول: با آدم (5): سرگشتیِ طغیان 🔻 نیز دچار شد؛ اما حکایت او با بیرونی شروع شد «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ» و با چهره شیطان ادامه یافت؛ تا جایی که شیطان به متوسل می‌شود؛ چراکه آدم حریف سرسختی است: «وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ»؛ و در حکایت آدم، خداوند از نفسانی و آدم هیچ سخنی نگفته است؛ هرچند هر خطائی از به گونه‌ای به خود است «قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا»؛ اما نفس انسان کامل، خدامحور است؛ نه خودمحور. 🔻 اما قصه در فرزند آدم، ، به گونه‌ای دیگر ادامه یافت. در او طغیانگر و اسیر خود که نه تقوا دارد و نه خوف الهی، او را به اوّلین ظلم تاریخ، ظلم خودخواسته، می‌کشاند «فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ». آری او چون شیطان، در برابر پروردگار خویش می‌کند؛ و هر طغیانی، حسادتی؛ و هر حسادتی، ظلمی؛ و هر ظلمی، فسادی؛ و هر فسادی، ندامتی در پی دارد؛ لذا او نیز شد، و در خودساخته غلطید «فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِينَ». آری نفس آدم بود، و شیطان از این خواسته ذاتی او بهره جست؛ اما نفس قابیل، و ؛ لذا در آدم، محور سخن آن محرک بیرونی است و در قابیل، نفس طاغی او. 🔻 مباد که هیچ‌کس ظلم خویش شود؛ و بدتر از آن، مباد که فردی در این سرگشتگی، به خدای خویش پناه نبرد و به ظلم خودکرده، نکند؛ بلکه در پی آن ظلم باشد و قابیل چنین کرد. او که جسد برادر خویش را بر دوش می‌کشید، مانده بود با آن چه کند. توبه نداشت، اما قتل برادر و جسد بی‌جان او و پاسخگوبودن در برابر پدر و دیگران را خوب می‌فهمید؛ لذا در پی چاره بود. و کلاغ آمد «فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَابًا يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوَارِي سَوْءَةَ أَخِيهِ» 🔻 او کار را دید که چگونه شیئی را در زمین پنهان می‌کند، باز فریبکارش، به ، و با غرور سخن گفت؛ بدون آنکه به درگاه خداوند، چون پدر کند و این فهم جدید باشد که خدایش به او آموخت؛ و با خود، غرور خویش را فریاد زد که آیا من از این کلاغ عاجزترم؟ «قَالَ يَا وَيْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِيَ سَوْءَةَ أَخِي» 🔻 نمی‌دانم قابیل در نهایت کرد یا خیر ولی آنچه از بر می‌آید، تنها فریب‌ نفس را خوردن و ندامت اوست و جالب آنکه خداوند دو بار بر او تاکید می‌کند؛ اما از توبه او سخنی نمی‌گوید. او ابتدا پس از قتل برادر نادم شد، و در پسِ دفن جسد بی‌جان برادر نیز همچنین «فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ». ندامت با ندامت فرق می‌کند. پدر قابیل، آدم ع، ، خداوند، چون نادم می‌شود؛ بدون هیچ تأمّلی بر خویش می‌کند؛ اما قابیلِ نادم، توبه‌ای نمی‌کند؛ و این یعنی ندامتی که در پسِ آن و بازگشت نباشد؛ نه توبه است و نه ندامتی که در احادیث، توبه خوانده شده؛ بلکه تنها یک و فهم کار نادرست است. 🔻 آری ندامتی، در مسیر و برآمده از و صفت انسان کامل است که فرد را به تکاپو وادارد و او را بی‌خور و خواب سازد و او در وجودش جوشش کند و سراسر او را بگیرد؛ و حاصل این عقل و عشق در هم‌آمیخته، صفت زیبای باشد که حریّت را در پی دارد؛ نه آنکه با حساب و کتابی محدود، که فریبی عقل است؛ خود و دیگران را نه به حیات معقول بکشاند و نه از عشق سیراب کند. ... و سفر ادامه دارد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای از یک شهید . وقتی نویسنده در اتاق نشسته بوده و ناگهان صدای شهید در اتاق میپیچد که روایت زندگیش را نویسنده بنویسد ...و خودکار نویسنده خود به حرکت در می آید و چند خط از زبان شهید مینویسد...... بشنوید......... روایت بسیار بسیار بسیار شنیدنی از شهید زنگی آبادی یعنی محاله محاله این صوت را بشنوی و دلت زیرو رو نشه و در همون لحظه ظهور آقا صاحب الزمان عج الله تعالی فرجه الشریف رو مسئلت بفرما و سلامتی پرچمداران آقا سید علی جان رو . ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
گویند بدون راه نمی‌شود؛ یا رَفیقَ مَن لا رَفیقَ لَهُ تو خود من را دریاب که بی‌رفیقم؛ و هرچند گفته‌اند الصَّبرُ علَى الوَحدَةِ عَلامَةُ قُوَّةِ العَقلِ اما از تو می‌خواهم تو خود هم عامل تنهایی‌ام باش؛ و هم عامل جدایی از تنهایی‌ام ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
از وقتی که دانستم جوادت تو را خوانده؛ نمی‌دانم با کدامین زبان تو را بخوانم قلبم به بارگاهت پر می‌کشد؛ و پیش از فرود در آستان رضایتت، شرمسار باز می‌گردد و بار دیگر در شرمساری خود تکرار می‌کند سلام بر شادی دلها و در گوشه‌ای از صحن بارگاهت آرام می‌گیرد؛ و شادی خویش را با کبوتران حرمت، تقسیم می‌کند؛ و امیدوار به رضای تو، در چشمانِ سیراب اما تشنه کبوترانت، خیره می‌شود؛ و در قاب آن چشمان زیبا، تنها یک تصویر نقش بسته است؛ گنبد طلایت و تازه راز سرمستی آنان را می‌یابد؛ آنان جز تو کسی را نمی‌بینند و شادی و شرمساری، توأمان بار دیگر قلب خسته از شادی‌های بیهوده دنیا مرا به آبادی نگاه تو می‌راند و دست بر سینه زمزمه می‌کند: السَّلَامُ عَلَى فَرْحَةِ الْقُلُوبِ وَ فَرَجِ الْمَكْرُوبِ  السَّلَامُ عَلَى الْإِمَامِ الرَّءُوفِ ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 نقدی بر هویت‌بخشی در فضای ایزوله ✍ اصغر آقائی ______________________ 🔻برای تعلیم موجودی که و ویژگی ممتاز اوست، بایستی شرایط انتخاب را برای او فراهم کرد؛ نه آنکه او را با آفریده‌شده بر اساس ، قیاس نماییم. 🔻 و شخصیت یک انسان، نه با آموزه‌هایِ یک‌سو، شکلی همگِن می‌گیرد؛ و نه لزوماً با شنیدن و دیدن اندیشه‌های ناهم‌سو، سویی ناهمگِن می‌پذیرد. بگذریم از اینکه معیار همگِنی و ناهمگِنی چیست؟ 🔻پس چه باید کرد؟ پیش از پاسخ به این سؤال به حدیث زیر توجه کنیم: 💠 امام صادق علیه‌السلام فرمود: إنَّ بَني اُمَيَّةَ أطلَقُوا لِلنّاسِ تَعليمَ الإيمانِ و لَم يُطلِقُوا تَعليمَ الشِّركِ؛ لِكَي إذا حَمَلُوهُم علَيهِ لَم يَعرِفُوهُ. 💠 بنی‌اميّه آموختن ايمان را براى مردم آزاد گذاشتند، اما آموزش شرک را آزاد نگذاشتند، تا اگر آنان را به شرك كشاندند، مردم متوجّه نشوند. 🔻 بر اساس این آموزه نورانی، مطلوب تربیتی، دو جهت بنیادین دارد: ۱. آموزش اقتضائاتِ موافق ایمان و ۲. آموزش لوازم مخالف آن؛ یعنی شرک و اقتضائات آن. 🔻 پس نه محیط ایزوله، و نه محیط رها مناسب تربیت است؛ که در عین فراگیرکردن اقتضائات ایمان در جامعه، بایستی به افکار مخالف نیز اجازه عرض اندام داد؛ تا بتوان افراد جامعه را گام به گام به رساند؛ که رشد امری است؛ لذا است که در برخی احادیث عليه‌السلام به عدم صبر توبیخ شده است. 🔻 در احادیث تفسیری ذیل آیه ۸۷ سوره انبیا بیان‌ شده است که یونس عليه السلام سی سال در میان قوم خویش تبلیغ کرد اما چون ۱) صبر بر رفتار و گناهان قوم خویش نداشت؛ و ۲) نسبت به تحمل مسئولیت‌های نبوت، کم‌طاقت بود؛ لذا دچار و نهنگ شد. ✅ لذا هرچند سخن درباره تربیت، در چند سطر نمی‌گنجد؛ اما یکی از نکات مهم آن این است که بهترین محیط تربیتی، نه محیط یک‌سو؛ و نه محیط رها و یله است. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🔰 گام به گام با انسان کامل ۷ ✍ اصغر آقائی ______________________ 🌀 گام اول: با آدم (۶): اعتراض 🔻 در تعجبند. خلیفه خداوند و خاک. اما امر الهی صادر شده بود: ای فرشتگان بشری از خاک خواهم آفرید. «إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِينٍ». 🔻 شاید همین «خاک» مایه فرشتگان را فراهم آورد؛ اما اعتراض داریم تا اعتراض. 🔻فرشتگان چون اهل بودند با نظاره به کالبد خاکی این مخلوق جدید تنها سؤالی پرسیدند؛ هرچند که بوی اعتراض می‌دهد: آیا موجودی سفّاک و خونریز را خلیفه قرار خواهی داد؟ «قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ ». آنان که خوب معنای اللهی را می‌دانستند و خلقت، یعنی ، را درک می‌کردند؛ بنابراین اعتراضشان را به تسبیحِ خویش مستدل می‌کنند که خدایا چرا چنین موجودی می‌آفرینی؟ در حالی که ما به تسبیح تو مشغولیم «وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ». گویی فرشتگانِ غیرتمند، آفرینش موجودی با وصف «خلیفه» را، کنایه‌ای به تسبیح خویش می‌بینند؛ گویی تحفه آنان، تسبیح‌شان، لایق درگاه حق نیست؟ فرشتگان غصه‌دارند و از شدت غیرت و محبّت، معترض. 🔻 اما اعتراض به گونه‌ای دیگر بود. او نیز معترض است؛ اما اعتراض او بوی می‌دهد؛ نه بوی سؤال و طلب فهم جدید مانند فرشتگان. شیطان صریح و بی‌پرده می‌گوید چگونه چو منی بر این ازخاک‌آفریده سجده کند؟ «قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِينًا». 🔻 آن اعتراض از روی غیرت و فهم و ادب کجا؛ و این اعتراض نشأت‌گرفته از و تکبر و انکار و جحود؛ لذاست که خداوند حرکت شیطان را، استکبار، طغیان، و گمراهی نامید؛ و تمام اینها یعنی ؛ و شیطان کافر بود «أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ» 🔻 نشانه اعتراض از روی آن است که هرگاه مسئله برای فرد حل می‌شود؛ دیگر منیّت و به کناری می‌رود؛ و تمام او ادب می‌شود و فهم و اطاعت؛ و فرشتگان وقتی کار خلقت آدم، در ظاهر و باطن، تمام شد؛ و او به شرافت خلیفه اللهی هم در ظاهر و هم در باطن مفتخر شد؛ و چون خداوند ظاهر و باطن، در او جمع شد؛ خطاب رسید سجده کنید، و فرشتگان ناگاه بر سجده افتادند جز ابلیس که جنّی کافر بود و خودفریب و گستاخ و خودبین و خودبرتربین و تمام اینها یعنی کفر «وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ» ... و سفر ادامه دارد ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
🌱 ⸤﷽⸣ 🌱 🔰 الإمامُ الرِّضا عليه السلام: 💠 مُرِ الصَّبيَّ فلْيَتَصدَّقْ بيدِهِ بالكِسْرةِ والقَبْضةِ والشَّيءِ وإنْ قَلَّ، فإنَّ كلَّ شيءٍ يُرادُ بهِ اللّه، و إنْ قَلَّ، بعدَ أنْ تَصدُقَ النِّيّةُ فيهِ عظيمٌ. 🌀 به كودك دستور ده كه بادست خودش صدقه بدهد، اگر چه به اندازه تكّه نانى يا يك مشت چيز اندك باشد؛ زيرا هر چيزى كه در راه خدا داده مى شود، هر چند كم، اگر با نيّت پاك باشد زياد است. 🔻 Instruct the child to give charity with his own hand, be it a piece of bread or a handful of (food) or any other asmall ring, for everything, no matter who little it is, if done for the sake of Allah and with an honest intention is great. 🔹 Instruct: امر کردن 🔹 charity: صدقه 🔹 piece: تکّه 🔹 no matter: مهم نیست 🔹 for the sake: به خاطر 🔹 intention: قصد، نیت ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul
مرداب وقتی دست به دامانِ درختانِ سربه‌دامان آسمان سایده، می‌شود؛ و حیاتی تازه را می‌طلبد؛ حتی باد از وزیدن در گیسوانِ پریشانِ درختان بازمی‌ایستد؛ و همه نگران مرداب در خود مانده می‌شوند تا مگر صدای خفته او را آسمان بشنود و این چنین سکوت مرداب، صدای بلندی می‌شود و آسمان، باریدن می‌گیرد، و مهر خویش را بر دستان خالی مرداب می‌نشاند و او حیاتی دوباره می‌گیرد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🆔 @hayatemaqul