eitaa logo
هجرت|د. موحد|dr.mother8
15.3هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
234 ویدیو
14 فایل
مادرانگی هایم..... 🖊️هـجرتــــــــــــ مادر پزشک / #مامان_پنج_فرشته @movahed_8 تصرف در متن ها ممنوع 😢😊 نشر بدون منبع (لینکهای انتهای متن) فاقد رضایت شرعی و اخلاقی نویسنده (در راستای رعایت سنت اسلامی امانت داری و حفظ حقوق دیگران💕)
مشاهده در ایتا
دانلود
🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
﷽ -------- شب نوزدهم باتوجه به دستورالعمل ستاد مبارزه با موندیم خونه راستش فکر میکردم شب سخت و کم بهره ای باشه مخصوصاً که قصدداشتم بچه‌ها رو در بیدار نگه دارم اما برام فوق‌العاده بود شاید دراثر اینکه خانه تک تک ما در اون ساعات محل نزول بوده همیشه اجتماع در بوده (اون هم برکات و اثرات عظیم خودشو داره و حرفی روش نیست) الان عمیقاً شکرگزارم بخاطر نوری که این شبها به خانه‌های ما می‌تابه 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 مدتی بعد جانمازها رو پهن کردم دخترها خوششون اومد دویدن و جانمازهاشونو انتخاب کردن و چادر پوشیدن. منم کمی درمورد شب قدر براشون توضیح دادم دختربزرگم گفت: مامان مثلاً من و آبجی یه خانواده ایم داریم میریم ، شما میگی کجااا تو این کرونا؟! مامیگیم مسجدش عالیه، ماسک و دستکش میده،خیلی تمیزه، شمام بیاین😄 خلاصه احیامون شد چه حاج‌خانم بانمک و باادبی بود😉 ولی بچه ش یه کم اذیت میکرد😤 پذیرایی که آوردن زیاد شیرینی برمیداشت؛یه کمم با بچه من دعواش شد😒 خلاصه اون حاج خانم نشست و دعای جوشن حاج‌آقا (بابا) رو گوش کرد و نماز "هفت قل هو الله" شم خوند😍 پسرک هم دُها میخوند. پشت هم ورق میزد و میگفت: بیسمی لا (بسم الله) آمی (آمین). دختر کوچیکه هم هی میگفت پذیرایی مسجد کی شروع میشه؟😐😒 اما لحظه ای گمان نبرید که چیدمان مسجد همینجوری باقی موند کلا چندباری منهدم شد و از نو ساخته شد😩 یه صدباری و و ها رو از گوشه گوشه خونه جمع کردم بعدِ دعا، بابا رفت آشپزخونه‌؛ سیب زمینی سرخ کرد و با بچه‌ها سفره انداخت😐 از اعمال جدید شب قدره؛ تو مفاتیح شماها ننوشتتنش😒 بعدش حاج خانم گفت برای تشریف بیارید منزل ما و بساط رو کلا برد یه جا دیگه😩 رفتیم خونه ش شروع کرد پذیرایی آماده کردن هی کرد تو حلق ما دخترشم هی دستمال تعارف می‌کرد و البته با پسرم خیلی بازی کرد چندتا خرابکاری هم کردن فقط همینکه جوجه ها رو تو مراسم نیاوردن و خیلی به من کاری نداشتن(جز آب و جیش و شیر و...😩) برام کافی بود کاردستی هم بهمون جایزه دادن😍 🔹🔸🔹🔸🔹🔸 برا هرسه شون جذاب بود با حاج‌آقا انصاريان شروع کردیم اما دروغ چرا بیشتر از "بِعلیٍّ" نتونستیم پیش بریم خیلییی کند میرفت جلو🙈 تلویزیون رو خاموش کردیم و تندتند خودمون با هم خوندیم بچه‌ها خسته نشن. بازم دروغ چرا حس همیشه رو نداشت😐 جزاینکه در معیت سه تا معصوم کوچولو، قرآن رو سایه سرم کردم و در پرتو نور این سه طلب … اولین ما، خیلی خانوادگی! و با آرامش سحر شد 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
﷽ ------ اصلاً فکر میکنم شیخ عباس یادش رفته آخر هر اعمال، بابی باز کند با عبارت «و اما مادران...» اجر هر عمل را که میگوید، دستور هر اعمالی را که توضیح میدهد، زیرش بنویسد اما برای ، اینچنین است که .... . . مثلاً همین شب قدر! شیخ، سخنی هست درباره زنی که سجاده اش را پهن میکند و قرآن و مفاتیحش را میگذارد گوشه اش و بعد شروع می‌کند؛ مدام می‌رود به آشپزخانه، چای می‌گذارد، میوه تکه میکند، سقا می‌شود،... و اشک هایش، با زمزمه‌ی ، میچکد پای گاز، وقت چشیدن نمکِ سحری و نهار فردای بچه‌ها؟ . . گفتیم اشک و گریه اصلاً چه میگویید درباره زنی که تا شانه اش تکان میخورد و میخواهد کمی اشک بریزد، کودکش سرش را خم میکند زیر چادرش و ملتمسانه میگوید «گریه نکن 😯😢»؟ بگویید اجر این خنده های اجباری تلخ و شیرین چند؟ . شیخنا! زنی که عادت ندارد تنها، جامه نور بپوشد و بچه‌هایش را یکی یکی میبرد غسل شب قدر بدهد، تا طهارتِ مضاعف شود برایشان تا سال بعد، و از خستگی این غسل ها، خوابش بگیرد و کمی چرت بزند، بهره ای از این لحظات ناب از دست رفته لیلة القدر، دارد؟ . . . . نمیدانم شیخ، شیخ بزرگوار ما، نمیدانم فقط.... اگر اعمال ساده این زن ها نبود و شب های قدر، به جای خواباندن کودکان‌شان و نشستنِ فارغ بال تا خود سحر بر سر سجاده - مانند شما مردان-، آنان را با پاشیدن آب به صورت شان و هزار وعده و سرگرمی بیدار نگاه نمیداشتند به گمانم نه شیخ مفیدی در این دنیا یافت میشد نه شیخ صدوقی نه سیدرضی نه طباطبائی نه امینی نه...! . . شیخ راستش… فکر میکنم سهم قابل توجهی از ثواب تمام اعمالی که ما عاملین به مفاتیح‌الجنانِ شما، تا خودِ صبحِ قیامت، انجام میدهیم، ثواب تمام جوشن ها، کمیل ها، نمازها، توسل ها، زیارت ها صاف میرسد به مادرتان! . . . 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
﷽ ----- تا چندماه پیش، در هربار مرتب کردن اتاق و وسایل بچه‌ها، هرچیزی جای خودش میرفت. اسباب‌بازی ها رو تفکیک میکردم؛ توپ‌ها یه جا، عروسک‌ها یه جا، وسایل آشپزی حتماً در سبد مخصوص، مکعب‌ها جدا،... اما الان فقط میخوام جمع شه هاااا (عکس دوم فقط بخش کوچکی از خانه‌ی منفجرشده‌ی هرروز ما...) راهش، دو سه تا سبد و سطل برای جمع کردن همه‌چیز به صورت یکجا و در کم‌ترین زمان و بدون درد و خون‌ریزی! عمده و درهَم! آقا آسون بگیریم! 😫 چیه بچه‌داری رو به خودمون و بچه‌ها زهرمار کردیم!... بله، آموزش جای خود ولی لازم نیست که نه ما نه بچه‌ها له بشیم زیربار این آموزش های معلوم نیست ازکجا آمده! برا بچه دوچیز مهم‌ترینه: ۱- و در بازی ۲- اعصاب آرام مادر و نتیجتاً خوش اخلاقی ش😉☺ آسون بگیریم نظمم یاد میگیره از مثلاً کمد مرتب مادر و پدر یاد میگیره از نظم قفسه کتاب والدین از توجه به زمان و برنامه ریزی توسط والدین بچه با دیدن یاد میگیره؛ نه با شنیدن و امر و نهی! 🕛 🕧 🕐 🕜 🕑 شما هم شب‌ها مثل یک روح سرگردانِ آرام و بی‌صدا، بین اتاق‌ها و هال و آشپزخانه و... می‌چرخید و خم می‌شوید و راست می‌شوید و برمی‌دارید و می‌گذارید تا فرداصبح خانه برای اهلش، دوباره همان بهشت زیبا و آرامش‌بخش همیشگی باشد؟.... . . جز خدا کسی نمی‌بیند❤ و *الیسَ اللهُ بکافٍ عبدَه؟* ☺️ به نیابت از به‌خواب‌رفته‌های خانه‌تان، دستانتان را می‌بوسم... . . . 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
﷽ ------- فک کنم گاهی ها یا تک بچه ای ها، فک میکنن بچه‌های ما درجا ،۳-۴تا با هم، از لپ لپ دراومدن 😄 یعنی هیچ وقت ما نبودیم، و تجربه سختیهای شدید بچه اول رو نداریم خواستم از همین جایگاه اعلام کنم که خیر! عاقا پوست ما هم کنده شده سر بچه اول از بی تجربگی هامون بابت ، ، آروغ گرفتن، حتی نم دادن همیشگی و... تا بعد، مراقبت مداوم در چهاردست و پا رفتن و شروع ایستادن و تاتی… و تمام وقت دراختیار بچه بودن بابت سرگرم کردنش تا خود سه سالگی ما هم سر بچه اول خیلی ترس ها و اضطراب ها داشتیم (حالا منِ نوعی به علت رشته تحصیلی م، شاید کمتر) نابلد بودیم بابت هرچیزی نگران میشدیم حتی گاهی میشد یهو نصف شب حس میکردم بچه نفس نمیکشه! الکی ها! با چه وحشتی بچه رو آروم تکون میدادم ببینم واکنش نشون میده یا نه. اونم از خجالتم درمیومد و تا خودِ صبح…😒😢 خیلی از ما سر بچه اول حسابی از اطرافیان حرف میشنیدیم و تأثیر میگرفتیم. همه ما در سالهای اولِ فرزند اولمون خیلی وقت پاش گذاشتیم، چون کسی رو جز ما نداشت و ش ما بودیم. . این تجربه مشترک همه ماست که حتی برای یک سرویس بهداشتی رفتن شاید محبور می‌شدیم صبر کنیم بچه بخوابه یا باباش بیاد! حموم رو که نگو. نماز هم خیلی وقت ها اول وقت براش معنا نداشت😞 . . از شش ماهگی به بعد مدام از ما بازی میخواست. بیست بار پشت هم خوندن یه کتاب و درآوردن صدای جوجه و گاو و کلاغ! صدتا چشم چشم دوابرو کشیدن بی وقفه پشت هم؛ و ته گرفتن خورشتها و برنجها در سایه غفلت این توجه بی مرخصی مادرانه! گاه شده بود حس کنیم *من مادر ضعیفی هستم، مادر خوبی نیستم، کم آوردم، من ذوق و انرژی تعامل با بچه ندارم و...* خیلی وقت ها بوده که به خودمون گفتیم خدایا، اگر یکی ش اینه پس سه چهارتاش چیه 😰😫😭 وقتی برای یکی، ۲۰ ساعت از ۲۴ ساعت من داره میره، برا دوتا و بیشترش که کلا روز کم میارم و هفتگی باید زندگی کنم!! . . . اما خیلی زود، ما (که نسبت به تشویق و تجربه دیگران(پرفرزندها) بی توجه بودیم و میگفتیم دروغه! حالا که آورده میخواد بگه خوبه عالیه اصلاً بی نظیره و کارم درست بوده!) یه چیزایی رو درمورد بچه کشف کردیم؛ با وقتایی که تو مهمونی ها بچه همسالانش رو میدید و حتی یک ساعت تمام سراغ از ما نمیگرفت! 😯 یا وقتایی که نیازهای ابتدایی و ساده فرزندمون توسط بچه ۳-۴ ساله خانواده دیگه مرتفع میشد و لازم نبود ما سرویس بی وقفه بدیم . . یه کم بیشتر تحقیق و مطالعه کردیم دیدیم نه باباااا بچه اوله که انققققد سخته! پدر آدم رو درمیاره😭 . و سختی بچه‌های دوم و سوم و چهارم و... هرگزززز مساوی نیست با سختی بچه اول ضربدر دو و سه و چهار و....! 😍😃 . بلکه حتی گاهی انقدر امورات با هم هم‌پوشانی دارن که انگار برخی سختی ها حذف میشن! . . از مرحله فکر و تحقیق به عمل که رسید و فرزند دوم که اضافه شد، دروغ چرا، ماه های اول سخت بود (برای همه فک کنم؛ مگر کمک دارها). دوتا بچه کوچک با هم گریه کنن، بهانه بگیرن، دومی کولیکی هم باشه تا صبح نخوابه و کله صبح اون یکی بیدار شه، حسادت های طبیعی اولی به دومی و مدیریتش، توجه به نیازهای عاطفی و هیجانی اولی و… خدایا ببخش اگر ناسزا نثارکردیم به مشوق هامون😅🙈😢 اما همینطوری نموند! از شش ماهگی به بعد... دیگه دلبرررری های خواهرانه/برادرانه شروع شد! خیلی شيرين و واقعاً از اینجا به بعد همونی شد که میگفتن😊 البته باز سختی هایی داشت اصلاً مگه بچه داری بی سختی میشه تا عروس داماد کردن و بچه دارشدنشونم سختی داره! 😒 اما خب، فک کنم متوجه منظور میشید بودن دونفر از یک دنیا () کنارهم و و خیلی بهتر خلاصه گفتن کجاشو دیدی سه تا بشن چه عالی میشه! 😁 و من چون چشیده بودم که حقیقتاً این فرزند اوله که خیلییی سخته و بعدی ها اصلاً اونطور نیست، باور کردم😅 و سومی که اومد به زندگی مون، واااقعا راحتی ش غیرقابل قیاس حتی با دومی بود چه برسه به اولی اصلاً به بچه اول فکر که میکنم تنم میلرزه! کولیک ها، بی خوابی ها، کم وقتی ها… حق میدم به یه مامان اولی، اونم تازه کار، که حرفهای ما ۳-۴فرزندی ها رو باور نکنه☺️ حالا باتجربه ترها میگن تازه از بچه چهارم میفتی رو غلتک😌😅 و مشتاقانه دلم میخواد چهارمی رو داشته باشم. و پنجمی رو و… . . خلاصه که مامان اولی ها! ما هم از روز اول سه بچه ای نبودیم! ما هم کمرمون خم شد زیر بار سختی بچه اول😅😭 اما به جای اکتفا و توقف در تجربه‌های تلخ خودمون، اعتماد کردیم به تجربه شیرین و واقعی میلیون ها غیر تک فرزند همون ** . ✍ هـجرتــــــــــــ بله و ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
متن از سال گذشته ﷽ ------ (بعد از راهپیمایی روز قدس:) -:مامان، چرا خدا اسرائیلی ها رو بد آفرید؟ -:خدا هیچ کس رو بد نیافرید، خودشون بد شدن -:چرا بد شدن؟ -:چون... (میپرد وسط حرفم) -: مگه اسرائیلی ها مامان و بابا نداشتن؟ چرا پدر و مادرهاشون بهشون خوبی رو یاد ندادن؟ -:... (داشتم خواهرش رو میبردم دسشویی؛خداروشکر میشد حرفی نزنم... برگشتم) -: مامان اگر خدا شیطون رو نمی آفرید، آدم ها دیگه کارای بد یاد نمیگرفتن؟ -: چرا، ماشالا ذهن آدما خلاق تر از شیطونه! -: یعنی چی😐 -: هیچی، یعنی آدم ها خودشون بدی هایی رو پیدا میکردن -: اصلاً چرا خدا بدی رو آفرید؟ -: عزیزدلم😊... چه سؤالای خوبی🤔☺️. نظر خودت چیه؟ . . 🔻 دو دسته ان سؤالات محسوس سؤالات معقول بچه تو دوره‌ی اول رشد تفکر انتزاعی کاملی نداره (به تدریج شروع میکنه به شکل گرفتن) و درک غیر محسوسات براش سخته و اگر یه مسئله انتزاعی رو براش توضیح بدی ممکنه فقط بخش محسوساتش رو بگیره و لذا جواب و حرف تو، توی ذهنش میشه یه شترگاوپلنگی که...!😓 . رو میتونیم و مجازیم که جواب بدیم. حتی اگر کمی سخت باشه. حواسمون باشه با کلمات مناسب، جمله های کوتاه و قابل فهم بگیم. مثلاً تفاوت بین فصل ها . 🔐مهم: هرگز این «کلیدی ترین» روش پاسخگویی به سؤالات بچه‌ها رو از دست ندید: *تو چی فکر میکنی دخترم/پسرم؟* برید تو ذهن بچه؛ ورز دادن تفکر و تکلم کودک ( ، ) میدونید، بچه‌ها تو دوره‌ی اول رشد خیلی دنبال جواب نیستن دنبال ان! از زمانی که شون شروع میشه، طرح سؤال آغاز میشه از بزرگترین اشتباهات کُشنده‌ی و بچه‌ها جواب دادن کامل و بی نقص به سؤالات شونه! سؤال های بچه‌ها اینه: نظر تو چیه؟ تو چی فکر میکنی؟؟ و یکی از بدترین نوع پاسخگویی به بچه‌ها (در دوره اول رشد) حرف زدن با بچه با هست! . از راهکارهای پاسخ به (که نمیخوایم جواب بدیم) : ۱-بگیم: چقدر سؤال های خوبی میپرسی مامانی😍نگهدار رفتی مدرسه از معلم بپرس! (وقت بخریم برای چندسال بعد) ۲-یک درست کنیم و اون سؤالاتی که «نباید» و «نمیخوایم» جواب بدیم رو بگیم: عزیزم مینویسم و بنداز توش. بعداً براش جست و جو کن یا از معلم بپرس . . * تقویت کننده ذهن و تفکر کودکانه* پرورشش بدیم . 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8